پرسش :
در باره اين كه ما انسان ها ي كنوني هم مي توانيم پيامبر بشويم توضيح دهيد؟
پاسخ :
بايد توجه كرد كه پيامبر شدن داراي شرايطي مي باشد كه عصمت يكي از مهمترين آنهاست . به هر حال سوال شما را در ضمن چند سوال ديگر جواب مي دهيم:
ابتدا اين سوال را مطرح مي كنيم كه آيا فرد عادي هم مي تواند به مقام عصمت برسد؟
جواب :
از آن جا كه منشاء عصمت ، اراده و اختيار آدمي است ،(پژوهشي در عصمت معصومان ، تهران ، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي ، چاپ اول 1377، فصل سوم ، صص 72 - 43) هر انسان صاحب اراده اي مي تواند با رياضت شرعي و تهذيب نفس به مقام عصمت دست يابد. عصمت منحصر به پيغمبران و امامان معصوم (ع ) نيست ، (آيه الله جوادي آملي تفسير موضوعي قرآن كريم قم ، نشر اسراء، چاپ اول ، 1376, ج 9، صص 20-22 و ولايت نامه علامه طباطبايي ، ترجمه همايون همتي ، تهران ، اميركبير، چاپ اول ، صص 58 - 48) حضرت مريم (ع ) فاطمه (س ) و مخلصيني ديگر (علامه طباطبايي بيروت ، موئسسه الاعلمي للمطبوعات ، ج 3, ص 205) كه نه نبي بودند و نه امام ، به مقام شامخ عصمت دست يافته اند اما مقصود از عصمت درباره معصومان ، انبياء و ائمه و حضرت زهراء(س ) تنها عصمت از گناهان آن هم پس از سنين متعارف بلوغ و تكليف نيست بلكه عصمت از سهو و خطا و از زمان طفوليت را نيز در بر مي گيرد. روشن است كه چنين عصمتي در امت اسلام منحصر در چهاره معصوم (ع ) مي باشد. (جزوه راه و راهنماشناسي تهران ، اميركبير، س 1375، صص 676 - 675). با تهذيب نفس مي توان در آينده مصون ماند و نيز ممكن است گذشته را با كفارات و... جبران كرد اما نمي توان آن را به گونه اي ترميم كرد كه نسبت به گذشته عصمت تحصيل شود؛ چون نمي توان واقع شده را تغيير داد. بله اگر انساني بتواند قبل از بلوغ نيز در سايه تعليم و تربيت و تهذيب و تزكيه به جايي برسد كه در هنگام بلوغ نيز معصوم باشد عصمتش فراگير خواهد بود. اگر افرادي در مقام وقوع نيز به چنين مقام ويژه اي نايل آيند باز براساس روايات و ادعيه با هدايت و ياري انبياء و ائمه (ع ) به اين مرتبه نايل مي شوند: «بكم فتح الله و بكم يختم » (زيارت جامعه كبيره. ائمه از آن جا كه آنها منشاء خير و سبب وصول آدمي به مراتب بالا ومقامات انساني اند باز در اين جهت بر تمامي انسان هاي برترو مقدمند. (انسان و خلافت الهي ، موئسسه خدمات فرهنگي رسا، چاپ اول ، 1362 ش ، صص 155 - 125).
سوال دوم اينست كه در زمان پيامبران، آيا شخص ديگري ميتوانست شايستگي پيامبري را داشته باشد؟
جواب:
يكي از ويژگي هايي كه پيامبران از آن برخوردار هستند، داشتن مقامهاي معنوي است كه از آن جمله مقام ولايت و خليفة الهي ميباشد كه با قداست و طهارت كامل روح حاصل ميشود. اگر اين ويژگي پيامبران را در نظر بگيريم، نميتوانيم بگوييم در زمان آنها وجود اشخاص ديگري كه داراي اين ويژگي ـ يعني مقام ولايت و خليفة الهي ـ باشند ،امكان ندارد، زيرا بسياري از انسانها هستند كه به مقامولايت دست پيدا ميكنند، ولي چون مقام نبوت داراي يك سري مقرّرات مخصوص است، به مقام نبوت نميرسند؛ براي مثال ممكن است زني به مقام خليفة الهي برسد، ولي چون پيامبري از مقامهاي اجرايي است و مناسب شأن زن نيست، براي نبوّت برگزيده نشود، هر چند ممكن است از نظر مقامهاي معنوي از برخي پيامبران هم بالاتر باشد، چنان كه حضرت فاطمه داراي چنين مقام والا و منيعي بودند.
از ديگر مسائلي كه سبب ميشود افراد شايستة ديگري براي پيامبري وجود داشته باشند، امّا به پيامبري نرسند اين است كه مقام پيامبري يك مقام رسمي و مقرراتي است و ارسال پيامبر به شرايط زمان، مكان، حوزة رسالت و ويژگيهاي ظاهري مورد نياز در شخص پيامبر ميباشد ؛ به همين جهت، ممكن است در يك زمان چند نفر از نظر مقام ولايت و ديگر مقامهاي معنوي، شايستة برگزيده شدن براي نبوت باشند، ولي شرايط موجود در حوزة مورد نياز پيامبري، از نظر نژاد و زبان و... فقط با يكي از آنها تطبيق كند ؛ در نتيجه يكي از آنها به پيامبري بر گزيده ميشود. برخي گزينشها در جوامع بشري نيز همين گونه است، يعني هنگامي كه مردم، يك نفر را به عنوان حاكم شايسته انتخاب ميكنند، خيلي اوقات اتفاق ميافتد كه اشخاص ديگري هم با همان اندازه از لياقت وجود دارند، ولي چون به هر حال هر جامعهاي در هر زمان بيش از يك حاكم نميتواند داشته باشد، به يكي از آنها اكتفا ميشود و يا آن كه شرايط مورد نياز براي حاكميت در منطقة نيازمند به حاكم، جز در يكي پيدا نميشود، ولي در هر صورت اين امر يقيني است كه شخصي كه به پيامبري برگزيده شده است، از والاترين و بهترين چهرههاي انساني است كه در نهايت داراي همة شايستگيها بوده است و خداوند با علم الهي ميداند كه در بين همة بندگانش كدام يك با اختيار خودش، بهترين و لايقترين بنده خواهد بود و با توجه به همة امور، رسالت خود را به او سپرده است: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَه؛(انعام،124) خداوند آگاهتر است كه رسالت خود را در كدام پايگاه قرار دهد.»(سيرة پيامبران در قرآن، آية الله جوادي آملي، ج 6، ص 43 ـ 50، نشر اسرأ / توصيهها، پرسشها و پاسخها، آيةالله جوادي آملي، ص 86 و 87، نشر دفتر نشر معارف.)
و بالاخره سوال آخر اينكه اگر چه عصر انبياي الهي به پايان رسيده ، ولي آيا كسي مي تواند به مقام و مرتبتي كه پيامبران دست يافته اند، دست يابند؟
جواب :
پيامبران الهي ، همانند ديگران ، انسان هاي عادي بودند كه در سايه تهذيب نفس و طهارت و پاكي به مقامي رسيده اند كه بتوانند به مقام بلند و رفيع دريافت وحي الهي دست يابند ، اما رسيدن به اين مقام اختصاص به پيامبران نداشته، بلكه هر انساني در اين ميدان مسابقه مي تواند به رتبه اي كه پيامبران دست يافته اند، دست يابند.
كاملا روشن است كه راه ارتباط و اتصال معنوي با پروردگار و رسيدن به درجات بالاي انساني ، مخصوص پيامبران نيست.
در آيات قرآن از افرادي سخن به ميان آمده كه از زندگي معنوي نيرومندي برخوردار بوده، با فرشتگان هم سخن بوده و امور خارق العاده از آنان سر مي زند، بي آن كه پيامبر باشند. بهترين مثال حضرت مريم، دختر عمران است كه قرآن داستان هاي شگفت انگيزي از او نقل كرده است(1).
قرآن كريم در آياتي چند راه الهام و رسيدن به مدارج عالي انساني و مقامات معنوي را بر همه كساني كه باطن خويش را پاك كنند باز گذاشته است، از جمله مي فرمايد:
«آنان كه در راه ما كوشش كنند، راه هاي خود را به آنان مي نماياينم».(2)
در رواياتي از پيشوايان دين (ع) اين مسئله را به خوبي مي يابيم. پيامبر (ص) فرمود: «خداوند بندگاني دارد كه پيامبر نيستند، اما پيامبر بر آنان رشك مي برد».(3)
در روايت معروف از پيامبر (ص) به نحو صريح آمده است: «دانشمندان امت من همانند پيامبران بني اسرائيل هستند».
حضرت امير (ع) مي فرمايد: «همواره چنين بوده و هست كه خداوند در هر برهه اي از زمان و در زمان هايي كه پيامبري نبوده ، بندگاني داشته و دارد كه در سِرّ ضميرشان با آنان راز مي گويد و از راه عقل شان با آن ها سخن مي گويد».(5)
صدرالمتألهين شيرازي مي گويد: «وحي يعني نزول فرشته بر گوش و بر دل به منظور مأموريت پيامبر، هر چند بريده شده است و ديگر فرشته اي بر كسي نازل نمي شود، ولي باب الهام و اشراق هرگز بسته نشده و نخواهد شد و ممكن نيست اين راه مسدود شود».(6)
در عين حال بايد توجه داشت كه بعضي از مقام و مراتب به جهت مقام رسالت و نبوت و ابلاغ پيام الهي (بي كم و كاست) اختصاص به پيامبران دارد؛ مصونيت و عصمت خاص كه عصمت از سهو و اشتباه و خطا در ابلاغ پيام الهي است، اختصاص به پيامبران دارد، اگر چه مراتب ديگر عصمت مانند عصمت از گناه مي تواند براي ديگران دست يافتني باشد.
پي نوشت ها :
1 - استاد مطهري ،مجموعه آثار ، ج 3، ص (170 - 169).
2 - عنكبوت (29)آيه 69.
3 - مجموعه آثار ، ج3، ص 171.
4 - مستدرك حاجي نوري، ج17، ص 320.
5 - نهج البلاغه صبحي صالح، خطبه 222، ص 342.
6 - مجموعه آثار، همان ص 172.
نتيجه اين كه ؛راه رسيدن به مقام و مرتبتي كه براي پيامبري لازم است، براي همگان باز است لكن هر كسي توان يا شرايط دستيابي به آن مقام را ندارد.
www.morsalat.com
بايد توجه كرد كه پيامبر شدن داراي شرايطي مي باشد كه عصمت يكي از مهمترين آنهاست . به هر حال سوال شما را در ضمن چند سوال ديگر جواب مي دهيم:
ابتدا اين سوال را مطرح مي كنيم كه آيا فرد عادي هم مي تواند به مقام عصمت برسد؟
جواب :
از آن جا كه منشاء عصمت ، اراده و اختيار آدمي است ،(پژوهشي در عصمت معصومان ، تهران ، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي ، چاپ اول 1377، فصل سوم ، صص 72 - 43) هر انسان صاحب اراده اي مي تواند با رياضت شرعي و تهذيب نفس به مقام عصمت دست يابد. عصمت منحصر به پيغمبران و امامان معصوم (ع ) نيست ، (آيه الله جوادي آملي تفسير موضوعي قرآن كريم قم ، نشر اسراء، چاپ اول ، 1376, ج 9، صص 20-22 و ولايت نامه علامه طباطبايي ، ترجمه همايون همتي ، تهران ، اميركبير، چاپ اول ، صص 58 - 48) حضرت مريم (ع ) فاطمه (س ) و مخلصيني ديگر (علامه طباطبايي بيروت ، موئسسه الاعلمي للمطبوعات ، ج 3, ص 205) كه نه نبي بودند و نه امام ، به مقام شامخ عصمت دست يافته اند اما مقصود از عصمت درباره معصومان ، انبياء و ائمه و حضرت زهراء(س ) تنها عصمت از گناهان آن هم پس از سنين متعارف بلوغ و تكليف نيست بلكه عصمت از سهو و خطا و از زمان طفوليت را نيز در بر مي گيرد. روشن است كه چنين عصمتي در امت اسلام منحصر در چهاره معصوم (ع ) مي باشد. (جزوه راه و راهنماشناسي تهران ، اميركبير، س 1375، صص 676 - 675). با تهذيب نفس مي توان در آينده مصون ماند و نيز ممكن است گذشته را با كفارات و... جبران كرد اما نمي توان آن را به گونه اي ترميم كرد كه نسبت به گذشته عصمت تحصيل شود؛ چون نمي توان واقع شده را تغيير داد. بله اگر انساني بتواند قبل از بلوغ نيز در سايه تعليم و تربيت و تهذيب و تزكيه به جايي برسد كه در هنگام بلوغ نيز معصوم باشد عصمتش فراگير خواهد بود. اگر افرادي در مقام وقوع نيز به چنين مقام ويژه اي نايل آيند باز براساس روايات و ادعيه با هدايت و ياري انبياء و ائمه (ع ) به اين مرتبه نايل مي شوند: «بكم فتح الله و بكم يختم » (زيارت جامعه كبيره. ائمه از آن جا كه آنها منشاء خير و سبب وصول آدمي به مراتب بالا ومقامات انساني اند باز در اين جهت بر تمامي انسان هاي برترو مقدمند. (انسان و خلافت الهي ، موئسسه خدمات فرهنگي رسا، چاپ اول ، 1362 ش ، صص 155 - 125).
سوال دوم اينست كه در زمان پيامبران، آيا شخص ديگري ميتوانست شايستگي پيامبري را داشته باشد؟
جواب:
يكي از ويژگي هايي كه پيامبران از آن برخوردار هستند، داشتن مقامهاي معنوي است كه از آن جمله مقام ولايت و خليفة الهي ميباشد كه با قداست و طهارت كامل روح حاصل ميشود. اگر اين ويژگي پيامبران را در نظر بگيريم، نميتوانيم بگوييم در زمان آنها وجود اشخاص ديگري كه داراي اين ويژگي ـ يعني مقام ولايت و خليفة الهي ـ باشند ،امكان ندارد، زيرا بسياري از انسانها هستند كه به مقامولايت دست پيدا ميكنند، ولي چون مقام نبوت داراي يك سري مقرّرات مخصوص است، به مقام نبوت نميرسند؛ براي مثال ممكن است زني به مقام خليفة الهي برسد، ولي چون پيامبري از مقامهاي اجرايي است و مناسب شأن زن نيست، براي نبوّت برگزيده نشود، هر چند ممكن است از نظر مقامهاي معنوي از برخي پيامبران هم بالاتر باشد، چنان كه حضرت فاطمه داراي چنين مقام والا و منيعي بودند.
از ديگر مسائلي كه سبب ميشود افراد شايستة ديگري براي پيامبري وجود داشته باشند، امّا به پيامبري نرسند اين است كه مقام پيامبري يك مقام رسمي و مقرراتي است و ارسال پيامبر به شرايط زمان، مكان، حوزة رسالت و ويژگيهاي ظاهري مورد نياز در شخص پيامبر ميباشد ؛ به همين جهت، ممكن است در يك زمان چند نفر از نظر مقام ولايت و ديگر مقامهاي معنوي، شايستة برگزيده شدن براي نبوت باشند، ولي شرايط موجود در حوزة مورد نياز پيامبري، از نظر نژاد و زبان و... فقط با يكي از آنها تطبيق كند ؛ در نتيجه يكي از آنها به پيامبري بر گزيده ميشود. برخي گزينشها در جوامع بشري نيز همين گونه است، يعني هنگامي كه مردم، يك نفر را به عنوان حاكم شايسته انتخاب ميكنند، خيلي اوقات اتفاق ميافتد كه اشخاص ديگري هم با همان اندازه از لياقت وجود دارند، ولي چون به هر حال هر جامعهاي در هر زمان بيش از يك حاكم نميتواند داشته باشد، به يكي از آنها اكتفا ميشود و يا آن كه شرايط مورد نياز براي حاكميت در منطقة نيازمند به حاكم، جز در يكي پيدا نميشود، ولي در هر صورت اين امر يقيني است كه شخصي كه به پيامبري برگزيده شده است، از والاترين و بهترين چهرههاي انساني است كه در نهايت داراي همة شايستگيها بوده است و خداوند با علم الهي ميداند كه در بين همة بندگانش كدام يك با اختيار خودش، بهترين و لايقترين بنده خواهد بود و با توجه به همة امور، رسالت خود را به او سپرده است: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَه؛(انعام،124) خداوند آگاهتر است كه رسالت خود را در كدام پايگاه قرار دهد.»(سيرة پيامبران در قرآن، آية الله جوادي آملي، ج 6، ص 43 ـ 50، نشر اسرأ / توصيهها، پرسشها و پاسخها، آيةالله جوادي آملي، ص 86 و 87، نشر دفتر نشر معارف.)
و بالاخره سوال آخر اينكه اگر چه عصر انبياي الهي به پايان رسيده ، ولي آيا كسي مي تواند به مقام و مرتبتي كه پيامبران دست يافته اند، دست يابند؟
جواب :
پيامبران الهي ، همانند ديگران ، انسان هاي عادي بودند كه در سايه تهذيب نفس و طهارت و پاكي به مقامي رسيده اند كه بتوانند به مقام بلند و رفيع دريافت وحي الهي دست يابند ، اما رسيدن به اين مقام اختصاص به پيامبران نداشته، بلكه هر انساني در اين ميدان مسابقه مي تواند به رتبه اي كه پيامبران دست يافته اند، دست يابند.
كاملا روشن است كه راه ارتباط و اتصال معنوي با پروردگار و رسيدن به درجات بالاي انساني ، مخصوص پيامبران نيست.
در آيات قرآن از افرادي سخن به ميان آمده كه از زندگي معنوي نيرومندي برخوردار بوده، با فرشتگان هم سخن بوده و امور خارق العاده از آنان سر مي زند، بي آن كه پيامبر باشند. بهترين مثال حضرت مريم، دختر عمران است كه قرآن داستان هاي شگفت انگيزي از او نقل كرده است(1).
قرآن كريم در آياتي چند راه الهام و رسيدن به مدارج عالي انساني و مقامات معنوي را بر همه كساني كه باطن خويش را پاك كنند باز گذاشته است، از جمله مي فرمايد:
«آنان كه در راه ما كوشش كنند، راه هاي خود را به آنان مي نماياينم».(2)
در رواياتي از پيشوايان دين (ع) اين مسئله را به خوبي مي يابيم. پيامبر (ص) فرمود: «خداوند بندگاني دارد كه پيامبر نيستند، اما پيامبر بر آنان رشك مي برد».(3)
در روايت معروف از پيامبر (ص) به نحو صريح آمده است: «دانشمندان امت من همانند پيامبران بني اسرائيل هستند».
حضرت امير (ع) مي فرمايد: «همواره چنين بوده و هست كه خداوند در هر برهه اي از زمان و در زمان هايي كه پيامبري نبوده ، بندگاني داشته و دارد كه در سِرّ ضميرشان با آنان راز مي گويد و از راه عقل شان با آن ها سخن مي گويد».(5)
صدرالمتألهين شيرازي مي گويد: «وحي يعني نزول فرشته بر گوش و بر دل به منظور مأموريت پيامبر، هر چند بريده شده است و ديگر فرشته اي بر كسي نازل نمي شود، ولي باب الهام و اشراق هرگز بسته نشده و نخواهد شد و ممكن نيست اين راه مسدود شود».(6)
در عين حال بايد توجه داشت كه بعضي از مقام و مراتب به جهت مقام رسالت و نبوت و ابلاغ پيام الهي (بي كم و كاست) اختصاص به پيامبران دارد؛ مصونيت و عصمت خاص كه عصمت از سهو و اشتباه و خطا در ابلاغ پيام الهي است، اختصاص به پيامبران دارد، اگر چه مراتب ديگر عصمت مانند عصمت از گناه مي تواند براي ديگران دست يافتني باشد.
پي نوشت ها :
1 - استاد مطهري ،مجموعه آثار ، ج 3، ص (170 - 169).
2 - عنكبوت (29)آيه 69.
3 - مجموعه آثار ، ج3، ص 171.
4 - مستدرك حاجي نوري، ج17، ص 320.
5 - نهج البلاغه صبحي صالح، خطبه 222، ص 342.
6 - مجموعه آثار، همان ص 172.
نتيجه اين كه ؛راه رسيدن به مقام و مرتبتي كه براي پيامبري لازم است، براي همگان باز است لكن هر كسي توان يا شرايط دستيابي به آن مقام را ندارد.
www.morsalat.com