پرسش :
سازمان کشورهاى غیر متعهد درباره جنگ ایران و عراق چه مواضع و اقداماتى اتخاذ کرد؟
پاسخ :
به طور کلى از بررسى مواضع جنبش غیر متعهدها در قبال جنگ ایران و عراق چنین بر مىآید که با وجود تجاوز آشکار رژیم عراق به قلمرو جمهورى اسلامى ایران و با وجود نقض مکرر اصول انسانى، موازین حقوق بینالملل و نیز اصول جنبش عدم تعهد به وسیله عراق، این جنبش نتوانست موضع صریح و عادلانهاى در قبال جنگ اتخاذ کند؛ به ویژه اینکه با توجه عدم عضویت ابر قدرتها در این جنبش و نبودن حقوق ویژهاى براى گروهى خاص، نظیر حق و تو در شوراى امنیت، از جنبش، صراحت و قاطعیت بیشترى انتظار مىرفت که بر آورده نشد.
کشورهاى غیر متعهد از همان روزهاى آغازین جنگ فعالیتهایى را براى خاتمهى آن شروع کردند. براى انجام این کار جنبش نیز همانند سازمان کنفرانس اسلامى یک کمیته حسن نیت تشکیل داد و هیئتى را براى ایجاد تفاهم به دو کشور ایران و عراق اعزام کرد. این سازمان پس از مذاکراتى با ایران و عراق، کوشش نمود که یک راه حل فورى مورد قبول طرفین را ارائه دهد. کمیته حسن نیت مأموریت یافت با تشکیل جلسهاى در سطح وزیران خارجه در بلگراد، به مسئله جنگ رسیدگى کند که به دلیل مخالفت عراق با حضور الجزایر در این جلسه از ادامه کار باز ماند.
به دنبال آن جنبش عدم تعهد یک قطعنامهى پیشنهادى درباره جنگ صادر کرد که در آن از ایران و عراق درخواست شده بود از هرگونه تهدید جدید با توسل به زور در مناسباتشان خوددارى ورزند. در این قطعنامه لزوم پایان دادن به جنگ مورد تأکید قرار گرفته بود و به اصل مردود بودن تصرف سرزمین دیگران، توسل به تهدید و یا اعمال زور و همچنین به اصل عدم مداخله در امور داخلى دیگر کشورها استناد شده بود.
پس از آن در آبان ماه 1359 کمیته در نظر داشت با تشکیل جلسه در بغداد تلاش جدیدى را براى برقرارى آتش بس آغاز کند که با مخالفت ایران رو به رو شد. ایران اعلام نمود هیچ گونه آتش بسى را تا زمانى که نیروهاى عراقى از خاک ایران خارج نشوند، نخواهد پذیرفت. بنابراین تا این مرحله کمیته به علت موضعگیرىهاى عراق و ایران موفقیتى کسب نکرد.
پس از آن در اجلاس وزیران خارجهى جنبش در دهلىنو نیز به علت وجود اختلاف درباره طرح موضوع جنگ ایران و عراق در جنبش، این موضوع مطرح نگردید. مهمترین کارى که جنبش در دوره بعد از اجلاس در دهلىنو انجام داد و به نفع ایران تمام شد، تغییر محل اجلاس هفتم از بغداد به دهلىنو بود؛ زیرا در غیر این صورت جنبش بر تجاوز عراق تأیید عملى مىنهاد.
در گام بعدى یعنى در اجلاس هاوانا، جنبش از اعضاى کمیتهى حسن نیت خواست به تلاشهاى خود براى دستیابى به راه حلى عادلانه و مسالمتآمیز و شایسته در مورد جنگ ادامه دهند. این حرکت نشان دهنده این است که جنبش از این زمان به بعد از حالت انفعالى در آمده و بیشتر در زمینه جنگ ایران و عراق فعال شده بود. البته این تغییر موضع را مىتوان نتیجه پیروزىهاى رزمندگان ایران دانست. به دنبال این اجلاس، عراق اعلام کرد که داوطلبانه به مرزهاى بینالمللى عقبنشینى خواهد کرد. البته جنبش در اینجا تعلل کرد زیرا مىتوانست به معرفى متجاوز و محکوم کردن آن بر اساس اصول جنبش و بنا به خواست عراق در مورد پذیرش رأس سازمانهایى نظیر جنبش عدم تعهد، به اقدامى تاریخى دست بزند ولى سازمان از هرگونه اقدام مناسب و مقتضى خوددارى ورزید.
در اجلاسهاى بعدى نیز جنبش مسئله جنگ ایران و عراق را تا حدودى مورد بررسى قرار داد. از اجلاس نیویورک به بعد (سپتامبر 1982) موضع جنبش درباره جنگ ایران و عراق، توصیه به طرفین براى خوددارى از اعمالى است که باعث گسترش جنگ مىگردد. در اجلاس هفتم سران در دهلىنو (1983) نیز در نهایت از ایران و عراق خواسته شد که به جنگ خاتمه دهند و از تلفات و خسارات آن اظهار نگرانى نمودند. در این اجلاس ایران که در جبهههاى جنگ در موضع قدرت قرار داشت، شرایط صلح عادلانه را شامل محکومیت و مجازات متجاوز، تأدیه خسارات جنگى و خروج کامل نیروهاى اشغالگر دانست.
در اجلاس لوآندا نیز به علت فقدان توافق درباره تهیه متن مورد قبول براى طرفین جنگ، موضوع جنگ ایران و عراق از بیانیهى اجلاس حذف گردید. در اجلاس دهلىنو )آوریل 1986( نیز صرفا به تقاضاى خاتمهى جنگ از طریق مذاکره و با روشهاى صلحآمیز، عادلانه و پایدار اکتفا گردید. نمایندگان ایران و عراق نیز در سخنرانىهاى خود به ناتوانى جنبش در مورد اینکه نتوانسته است موضع صریح و عادلانه در قبال جنگ اتخاذ کند، اعتراض کردند.
اقدام بعدى جنش در اجلاس حراره )سپتامبر 1986( صورت گرفت. در این اجلاس که بخشى از بیانیهى سیاسى به جنگ ایران و عراق اختصاص یافت برخى از اعضاى جنبش به صورت منفرد عراق را متجاوز دانستند. بیانیهى نهایى اجلاس نیز در زمینه جنگ ایران و عراق موضوعات عدم کاربرد زور، ابراز تأسف عمیق از آغاز و ادامهى جنگ و تقاضاى پایان سریع جنگ را مورد توجه قرار داد. آنچه که این بیانیه را از سایر بیانیههاى قبلى جنبش متمایز مىسازد فقط یک نکته است و آن اینکه براى اولین بار جنبش در بیانیهى خود از آغاز جنگ ابراز تأسف عمیق کرده است گر چه همگام با آن از ادامهى جنگ نیز اظهار نگرانى نموده است ولى ابراز تأسف از آغاز جنگ بیانگر تأسف از آغاز کنندهى جنگ است همچنان که ابراز تأسف از ادامهى جنگ بیانگر تأسف از ادامه دهنده جنگ است و اگر آغاز کنندهى جنگ دقیقتر مورد بررسى قرار گیرد، همان متجاوز است . به طور کلى مىتوان بیانیهى جنبش در اجلاس حراره را این گونه تفسیر کرد که از تجاوز اظهار نگرانى عمیق نموده است.
در مرحلهى بعد تقریبا از اوایل سال 1987 میلادى و به ویژه با پیروزىهاى ایران در سال 1986 و دو ماههى اول سال 1987 که انعکاس جهانى وسیعى را به دنبال داشت، جنبش فعالیت خود را آغاز مىنماید. در این زمان اکثر قدرتهاى جهانى و مجامع بینالمللى به اجماع نظر رسیدند که سقوط بصره مىتواند سقوط رژیم عراق و در نتیجه به هم خوردن تعادل قوا در منطقه و به ویژه تهدید منافع غرب را به دنبال داشته باشد. بنابراین زمان مداخله قدرتهاى بزرگ براى جلوگیرى از پیروزى ایران در جنگ و در نتیجه تغییر تصویر سیاسى منطقه فرا رسیده بود. بدین ترتیب قطعنامهى 598 در شوراى امنیت در حال شکلگیرى بود. جنبش عدم تعهد نیز در این زمان همچون دیگر مجامع بینالمللى درگیر منتظر اقدامات شوراى امنیت و قدرتهاى بزرگ ماند و از هرگونه اظهار موضع قاطعانه خوددارى ورزید. سکوت جنبش عدم تعهد در سالهاى پایانى جنگ را مىتوان بیانگر موضع منفى آن دانست که جز دنبالهروى صرف از جو حاکم بر جامعه جهانى، قدرتهاى بزرگ و شوراى امنیت سازمان ملل متحد نبود. به دنبال تصویب قطعنامه 598،
جنبش نیز آن را تأیید کرد و از دو کشور ایران و عراق خواست آن را به عنوان حسن نیت بپذیرند و با دبیر کل سازمان ملل متحد براى پایان دادن جنگ و اجراى قطعنامه همکارى کنند.
به دنبال پذیرش قطعنامه از طرف ایران، جنبش عدم تعهد در اجلاس نیکوزیا (سپتامبر 1988) ضمن تأیید کامل قطعنامه، ابراز امیدوارى کرد که مذاکرات ایران و عراق با پیشرفت توأم باشد. در هر حال موضع جنبش در این اجلاس نیز جز توصیه و تأیید قطعنامه 598 چیز دیگرى نبود.
گفتنى است جنبش درباره نقض قوانین بینالمللى نظیر حمله به مناطق مسکونى، کشتىهاى تجارى بىطرف، تهدید خطوط هوایى، هدف قرار دادن هواپیماى مسافربرى و غیره هیچ واکنشى از خود نشان نداد و حتى یک بار هم این اقدامات را نقض حقوق بینالمللى و نقض اصول جنبش محسوب نکرد تا آن را محکوم نماید. مىتوان گفت موضع جنبش در قبال این حرکات »سکوت« بوده است و فقط استفاده از سلاح شیمیایى را بدون ذکر نام عراق محکوم کرد.
به طور کلى موضع جنبش عدم تعهد در قبال جنگ ایران و عراق و ابعاد گوناگون آن، موضعى منفى بوده است. جدىترین تلاش جنبش درباره این جنگ توصیه و درخواست از دو کشور درگیر براى پایان دادن به جنگ بوده است. اظهار نگرانى عمیق و امید به خاتمه جنگ دو مورد دیگر از تلاشهاى جنبش است که مىتواند نشان دهنده مثبت بودن مواضع آن باشد. حال آنکه این گونه نیست؛ زیرا تقاضاها و توصیهها هیچ گونه ضمانت اجرایى نداشتهاند به علاوه بیشتر در مواقعى مطرح مىگردید که به زیان ایران بودهاند.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
به طور کلى از بررسى مواضع جنبش غیر متعهدها در قبال جنگ ایران و عراق چنین بر مىآید که با وجود تجاوز آشکار رژیم عراق به قلمرو جمهورى اسلامى ایران و با وجود نقض مکرر اصول انسانى، موازین حقوق بینالملل و نیز اصول جنبش عدم تعهد به وسیله عراق، این جنبش نتوانست موضع صریح و عادلانهاى در قبال جنگ اتخاذ کند؛ به ویژه اینکه با توجه عدم عضویت ابر قدرتها در این جنبش و نبودن حقوق ویژهاى براى گروهى خاص، نظیر حق و تو در شوراى امنیت، از جنبش، صراحت و قاطعیت بیشترى انتظار مىرفت که بر آورده نشد.
کشورهاى غیر متعهد از همان روزهاى آغازین جنگ فعالیتهایى را براى خاتمهى آن شروع کردند. براى انجام این کار جنبش نیز همانند سازمان کنفرانس اسلامى یک کمیته حسن نیت تشکیل داد و هیئتى را براى ایجاد تفاهم به دو کشور ایران و عراق اعزام کرد. این سازمان پس از مذاکراتى با ایران و عراق، کوشش نمود که یک راه حل فورى مورد قبول طرفین را ارائه دهد. کمیته حسن نیت مأموریت یافت با تشکیل جلسهاى در سطح وزیران خارجه در بلگراد، به مسئله جنگ رسیدگى کند که به دلیل مخالفت عراق با حضور الجزایر در این جلسه از ادامه کار باز ماند.
به دنبال آن جنبش عدم تعهد یک قطعنامهى پیشنهادى درباره جنگ صادر کرد که در آن از ایران و عراق درخواست شده بود از هرگونه تهدید جدید با توسل به زور در مناسباتشان خوددارى ورزند. در این قطعنامه لزوم پایان دادن به جنگ مورد تأکید قرار گرفته بود و به اصل مردود بودن تصرف سرزمین دیگران، توسل به تهدید و یا اعمال زور و همچنین به اصل عدم مداخله در امور داخلى دیگر کشورها استناد شده بود.
پس از آن در آبان ماه 1359 کمیته در نظر داشت با تشکیل جلسه در بغداد تلاش جدیدى را براى برقرارى آتش بس آغاز کند که با مخالفت ایران رو به رو شد. ایران اعلام نمود هیچ گونه آتش بسى را تا زمانى که نیروهاى عراقى از خاک ایران خارج نشوند، نخواهد پذیرفت. بنابراین تا این مرحله کمیته به علت موضعگیرىهاى عراق و ایران موفقیتى کسب نکرد.
پس از آن در اجلاس وزیران خارجهى جنبش در دهلىنو نیز به علت وجود اختلاف درباره طرح موضوع جنگ ایران و عراق در جنبش، این موضوع مطرح نگردید. مهمترین کارى که جنبش در دوره بعد از اجلاس در دهلىنو انجام داد و به نفع ایران تمام شد، تغییر محل اجلاس هفتم از بغداد به دهلىنو بود؛ زیرا در غیر این صورت جنبش بر تجاوز عراق تأیید عملى مىنهاد.
در گام بعدى یعنى در اجلاس هاوانا، جنبش از اعضاى کمیتهى حسن نیت خواست به تلاشهاى خود براى دستیابى به راه حلى عادلانه و مسالمتآمیز و شایسته در مورد جنگ ادامه دهند. این حرکت نشان دهنده این است که جنبش از این زمان به بعد از حالت انفعالى در آمده و بیشتر در زمینه جنگ ایران و عراق فعال شده بود. البته این تغییر موضع را مىتوان نتیجه پیروزىهاى رزمندگان ایران دانست. به دنبال این اجلاس، عراق اعلام کرد که داوطلبانه به مرزهاى بینالمللى عقبنشینى خواهد کرد. البته جنبش در اینجا تعلل کرد زیرا مىتوانست به معرفى متجاوز و محکوم کردن آن بر اساس اصول جنبش و بنا به خواست عراق در مورد پذیرش رأس سازمانهایى نظیر جنبش عدم تعهد، به اقدامى تاریخى دست بزند ولى سازمان از هرگونه اقدام مناسب و مقتضى خوددارى ورزید.
در اجلاسهاى بعدى نیز جنبش مسئله جنگ ایران و عراق را تا حدودى مورد بررسى قرار داد. از اجلاس نیویورک به بعد (سپتامبر 1982) موضع جنبش درباره جنگ ایران و عراق، توصیه به طرفین براى خوددارى از اعمالى است که باعث گسترش جنگ مىگردد. در اجلاس هفتم سران در دهلىنو (1983) نیز در نهایت از ایران و عراق خواسته شد که به جنگ خاتمه دهند و از تلفات و خسارات آن اظهار نگرانى نمودند. در این اجلاس ایران که در جبهههاى جنگ در موضع قدرت قرار داشت، شرایط صلح عادلانه را شامل محکومیت و مجازات متجاوز، تأدیه خسارات جنگى و خروج کامل نیروهاى اشغالگر دانست.
در اجلاس لوآندا نیز به علت فقدان توافق درباره تهیه متن مورد قبول براى طرفین جنگ، موضوع جنگ ایران و عراق از بیانیهى اجلاس حذف گردید. در اجلاس دهلىنو )آوریل 1986( نیز صرفا به تقاضاى خاتمهى جنگ از طریق مذاکره و با روشهاى صلحآمیز، عادلانه و پایدار اکتفا گردید. نمایندگان ایران و عراق نیز در سخنرانىهاى خود به ناتوانى جنبش در مورد اینکه نتوانسته است موضع صریح و عادلانه در قبال جنگ اتخاذ کند، اعتراض کردند.
اقدام بعدى جنش در اجلاس حراره )سپتامبر 1986( صورت گرفت. در این اجلاس که بخشى از بیانیهى سیاسى به جنگ ایران و عراق اختصاص یافت برخى از اعضاى جنبش به صورت منفرد عراق را متجاوز دانستند. بیانیهى نهایى اجلاس نیز در زمینه جنگ ایران و عراق موضوعات عدم کاربرد زور، ابراز تأسف عمیق از آغاز و ادامهى جنگ و تقاضاى پایان سریع جنگ را مورد توجه قرار داد. آنچه که این بیانیه را از سایر بیانیههاى قبلى جنبش متمایز مىسازد فقط یک نکته است و آن اینکه براى اولین بار جنبش در بیانیهى خود از آغاز جنگ ابراز تأسف عمیق کرده است گر چه همگام با آن از ادامهى جنگ نیز اظهار نگرانى نموده است ولى ابراز تأسف از آغاز جنگ بیانگر تأسف از آغاز کنندهى جنگ است همچنان که ابراز تأسف از ادامهى جنگ بیانگر تأسف از ادامه دهنده جنگ است و اگر آغاز کنندهى جنگ دقیقتر مورد بررسى قرار گیرد، همان متجاوز است . به طور کلى مىتوان بیانیهى جنبش در اجلاس حراره را این گونه تفسیر کرد که از تجاوز اظهار نگرانى عمیق نموده است.
در مرحلهى بعد تقریبا از اوایل سال 1987 میلادى و به ویژه با پیروزىهاى ایران در سال 1986 و دو ماههى اول سال 1987 که انعکاس جهانى وسیعى را به دنبال داشت، جنبش فعالیت خود را آغاز مىنماید. در این زمان اکثر قدرتهاى جهانى و مجامع بینالمللى به اجماع نظر رسیدند که سقوط بصره مىتواند سقوط رژیم عراق و در نتیجه به هم خوردن تعادل قوا در منطقه و به ویژه تهدید منافع غرب را به دنبال داشته باشد. بنابراین زمان مداخله قدرتهاى بزرگ براى جلوگیرى از پیروزى ایران در جنگ و در نتیجه تغییر تصویر سیاسى منطقه فرا رسیده بود. بدین ترتیب قطعنامهى 598 در شوراى امنیت در حال شکلگیرى بود. جنبش عدم تعهد نیز در این زمان همچون دیگر مجامع بینالمللى درگیر منتظر اقدامات شوراى امنیت و قدرتهاى بزرگ ماند و از هرگونه اظهار موضع قاطعانه خوددارى ورزید. سکوت جنبش عدم تعهد در سالهاى پایانى جنگ را مىتوان بیانگر موضع منفى آن دانست که جز دنبالهروى صرف از جو حاکم بر جامعه جهانى، قدرتهاى بزرگ و شوراى امنیت سازمان ملل متحد نبود. به دنبال تصویب قطعنامه 598،
جنبش نیز آن را تأیید کرد و از دو کشور ایران و عراق خواست آن را به عنوان حسن نیت بپذیرند و با دبیر کل سازمان ملل متحد براى پایان دادن جنگ و اجراى قطعنامه همکارى کنند.
به دنبال پذیرش قطعنامه از طرف ایران، جنبش عدم تعهد در اجلاس نیکوزیا (سپتامبر 1988) ضمن تأیید کامل قطعنامه، ابراز امیدوارى کرد که مذاکرات ایران و عراق با پیشرفت توأم باشد. در هر حال موضع جنبش در این اجلاس نیز جز توصیه و تأیید قطعنامه 598 چیز دیگرى نبود.
گفتنى است جنبش درباره نقض قوانین بینالمللى نظیر حمله به مناطق مسکونى، کشتىهاى تجارى بىطرف، تهدید خطوط هوایى، هدف قرار دادن هواپیماى مسافربرى و غیره هیچ واکنشى از خود نشان نداد و حتى یک بار هم این اقدامات را نقض حقوق بینالمللى و نقض اصول جنبش محسوب نکرد تا آن را محکوم نماید. مىتوان گفت موضع جنبش در قبال این حرکات »سکوت« بوده است و فقط استفاده از سلاح شیمیایى را بدون ذکر نام عراق محکوم کرد.
به طور کلى موضع جنبش عدم تعهد در قبال جنگ ایران و عراق و ابعاد گوناگون آن، موضعى منفى بوده است. جدىترین تلاش جنبش درباره این جنگ توصیه و درخواست از دو کشور درگیر براى پایان دادن به جنگ بوده است. اظهار نگرانى عمیق و امید به خاتمه جنگ دو مورد دیگر از تلاشهاى جنبش است که مىتواند نشان دهنده مثبت بودن مواضع آن باشد. حال آنکه این گونه نیست؛ زیرا تقاضاها و توصیهها هیچ گونه ضمانت اجرایى نداشتهاند به علاوه بیشتر در مواقعى مطرح مىگردید که به زیان ایران بودهاند.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ