چهارشنبه، 3 آبان 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

اگر در علم حضورى، واقعیت، نزد فرد حاضر است، در علم حضورى انسان به خداوند، چگونه وجود مطلق و بى نهایت خداوند در نزد نفسِ محدودِ انسانها حضور پیدا مى‌کند؟


پاسخ :
در این سؤال گمان شده است که اقتضاى حضور خدا در نفس انسان این است که نفس انسانها هم نامحدود باشد. این گمان درست نیست، در علم حضورى ممکن است هر دو موجود «عالم و معلوم» محدود باشند یا اینکه یکى محدود و دیگرى نامحدود باشد. براى تقریب به ذهن و از باب تشبیه معقول به محسوس، به این مثال توجه کنید: اگر شما مقدارى آب را در دریا ریختید، دریا براى قطره قطره این آب محدود حضور دارد و فاصله‌اى بین آنها نیست، درست است که وسعت دریا با قطره قابل مقایسه نیست، اما تا محدوده‌اى که قطره هست، دریا هم هست و بسى فراتر، اما وسعت دریا به حضور آن در نزد آبِ محدود ضررى نمى‌زند. آنجا که قطره با دریا تلاقى مى‌کند، هر دو براى هم حاضرند منتها دریا وراى قطره هم حضور دارد. البته این مثال براى تقریب به ذهن بیان شد، روشن است که در اجسام، «حضور» معنایى ندارد. به هر حال، انسان براى خدا و خدا براى انسان حاضرند و حضور به این معنا نیست که خدا در صورت حضور نزد انسان، محدود مى‌شود.
خدا نامتناهى است و انسان در حد و شعاع وجود خودش با خدا ارتباط برقرار مى‌کند. در همان نقطه‌اى که با یکدیگر تلاقى مى‌کنند، براى یکدیگر حضور دارند. پس مى‌توان گفت که خدا براى انسان و انسان براى خدا حاضرند: (و هو معکم اینما کنتم(حدید / 4) هر کجا که باشید، خدا با شماست. نمى‌توانید جایى بروید که خدا در آنجا حضور نداشته باشد و شما در محضر خدا هستید. پس لازمه حضور، تساوى دو شىء از نظر وجودى نیست، زیرا ممکن است یکى از آنها محدود و دیگرى نامحدود باشد، در عین حال براى یکدیگر حضور داشته باشند
منبع:پیش نیازهای مدیریت اسلامی ، آیت الله محمدتقی مصباح ، قم : موسسه آموزشی امام خمینی 1367


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.