جمعه، 8 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

خداوند در آیه 29 سوره دخان می‌فرمایند: «فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ؛ آسمان بر آن ها گریه نکرد»؛ پس چرا در مورد امام حسین علیه السّلام آمده که «بکته السماء و من فیها...»؟


پاسخ :
جهت روشن شدن بحث لازم است در ابتداء به نکاتی اشاره کنیم.
1. معنای لغوی بکی: بکت که از مادّه بکاء (با مد یا بدوم مد) گرفته شده، به معنای جاری شدن اشک است بخاطر حزن و اندوه، و یا به معنای غالب بودن اندوه و غم است، هرچند در آن اشک جاری نشود.[1]
2. حیات و شعور موجودات: از آیات قرآن از جمله «یسبح له ما فی السموات»[2] استفاده می‌شود که موجودات همه از یک نوع شعوری برخوردارند، چنانکه حرف زدن حجر الاسود[3] با امام سجاد ـ علیه السّلام ـ و شهادت سنگ ریزه در دست پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ[4] و کنده شدن درخت از جای خود[5] نشان دهنده این مطلب می‌باشد.
3. اثرپذیری آسمان از اعمال انسان‌ها: از آیاتی از قرآن استفاده می‌شود که اعمال و رفتار انسان بر آسمان و بارندگی و... اثر دارد: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا»[6] و یا ظهور فساد در دریا و خشکی به خاطر اعمال انسان ها است: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ»[7]
4. موضع‌گیری آسمان و زمین در مقابل اعمال انسان: در روایات داریم که هستی در مرگ فقهاء یا مؤمنین چهل شبانه روز گریه می‌کند.[8] انسان‌های که امام و حجت خدا و یا معصوم هستند حیاتی‌ترین نقش را در هستی دارند، حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ آن وقتی که در لحظات آخر عمر پدر بزرگوارش اشک می‌ریخت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «و الذی بعثنی بالحقّ لقد بکی لبکائک عرش الله و ماحوله من الملائکه و السموات و الارضون و مافیهما» [9] ؛ «قسم به آن کسی که مرا به رسالت برانگیخت همانا از گریه تو عرش خدا و ملائکه و آسمان و زمین و تمام موجودات گریستند».
آری انسانی که خود را برای خدا وقف کند و برای رضای او قدم بردارد، تمام موجودات جذب محبت و عشق او می‌شوند. و در فقدان او ناراحت و گریان و نالان می‌شوند، برعکس در مورد فرعونیان که نه تنها نقش و جذبه در نظام هستی ندارند، بلکه وجودشان مزاحم حرکت صحیح چرخ آفرینش می‌باشد، مرگ آنها هیچ تأثیری در هستی ندارد تا بر آنها گریه کند.
5. موضوع آیه مورد سؤال: آیه مذکور و آیات قبل آن درباره غرق شدن فرعونیان و نجات بنی‌اسرائیل است، که بعد از نجات به سوی سرزمین فلسطین حرکت کردند، ولی گروهی از آنها در سرزمین مصر (بعد از هلاکت فرعونیان) به عنوان نمایندگانی از سوی موسی اقامت کردند، آیه مورد پرسش می‌گوید : «نه آسمان بر آنها (فرعونیان) گریست و نه زمین و نه هنگام نزول بلا (غرق شدن) به آنها مهلتی داده شد».
علت گریه نکردن آسمان و زمین بر فرعونیان
یک : گریه نکردن آسمان و زمین کنایه از حقارت آنها و عدم وجود یار و یاور و دلسوز برای آنها می باشد، زیرا در میان عرب معمول است هنگامی که می‌خواهند اهمیت مقام کسی را که مورد مصیبت واقع شده بیان کنند می‌گویند:
«آسمان و زمین بر او گریه کردند، و خورشید و ماه برای فقدان او تاریک شدند»
به بیان دیگر گریه نکردن آسمان و زمین کنایه تخیلیه است از عدم متأثر شدن آن دو و این که غرق شدن آنها هیچ عکس‌العملی را در هستی در پی نداشت و هیچ کس برای آنها متأثر نشد.[10]
دو : احتمال دیگر این است که در آیه کلمه اهل در تقدیر است و منظور «گریستن اهل آسمان ها و زمین است» زیرا آنها برای مؤمنان و مقربان درگاه خداوند گریه می‌کنند نه برای جبارانی چون فرعونیان[11] در نتیجه نسبت گریه به آسمان و زمین، نسبت مجازی است، مثل اینکه گفته می‌شود: جنگ سلاح را بر زمین گذارد، یعنی جنگجویان و اهل جنگ...
سه : برخی‌ها احتمال داده‌اند که مراد از «فما بکت...» معنای کنایی است. یعنی در زمین عمل صالحی نداشتند تا به آسمان بالا رود، بکاء به این معنی در بعضی از روایات بکار رفته است.[12]
چهار : قول دیگر این است که گریه آسمان و زمین یک گریه حقیقی است که به صورت نوعی دگرگونی و سرخی مخصوص (علاوه بر سرخی همیشگی به هنگام طلوع وغروب) و با باریدن خون خودنمایی می‌کند.
آنچه از روایات اهلبیت به عنوان مفسران واقعی قرآن استفاده می‌شود همین قول چهارم است و مرحوم علامه طباطبایی هم در بخش روایات همین قول را تأیید نموده است.[13]
در اینجا به برخی روایا ت اشاره می‌شود:
1 - سدی نقل نموده : «هنگامی که حسین بن علی ـ علیه السّلام ـ شهید شد، آسمان بر او گریه کرد و گریه او سرخی مخصوصی بود که در اطراف آسمان نمایان شد»[14]
2 - و در روایت دیگر می‌خوانیم: «که آسمان چهل روز بر حسین ـ علیه السّلام ـ خون گریه کرد»[15]
3 - در روایت دیگری از امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌خوانیم : «آسمان بر یحیی بن زکریا (بعد از شهادت) و بر حسین بن علی ـ علیه السّلام ـ چهل روز گریه کرد و بر دیگری جز آن دو گریه نکرده است».
راوی سؤال کرد گریه آسمان چه بود؟
فرمود: «به هنگام طلوع و غروب سرخی مخصوص در آسمان ظاهر می‌شد».[16]
4 - امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ فرمود : «یکی از دشمنان خدا و رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ براو گذشت، حضرت فرمود: «فما بکت علیهم السماء...» آسمان بر او گریه نکرد، آن‌گاه حسین فرزندش آمد، فرمود: لکن آسمان بر این گریه می‌کند، سپس فرمود: آسمان جز بر حسین ـ علیه السّلام ـ و یحیی بن زکریا (بعد از شهادت) گریه نکرده است.»[17]
بخوبی روشن می‌شود که مراد از «فما بکت» گریه حقیقی است ؛ چنانکه از دعای سوم شعبان و روایات استفاده می‌شود، هرچند در حق فرعونیان ممکن است علاوه بر معنای حقیقی، معانی کنایی هم صادق باشد که آری برای مرگ «تبهکاران» نه چشم فلک گریان و نه خاطر خورشید پژمان گشت آنها موجودات خبیثی بودند که گوئی هیچ ارتباطی با تمام عالم هستی و جهان بشریت نداشته‌اند. هنگامی که این بیگانگان از عالم طرد شدند کسی جای خالی آنها را احساس نکرد نه در صحنه زمین، نه بر پهنه آسمان، و نه در اعماق قلوب انسانها و به همین دلیل هیچکس قطره اشکی بر مرگ آنها فرو نریخت.[18]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ترجمه مجمع‌البیان، ابوعلی طبرسی، ج9ـ10، ص96ـ99 دیل آیه 29 دخان.
2. تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و همکاران، ج21، ص173ـ181.
3. ترجمه تفسر صافی، ج2، ذیل آیه 29 دخان.
پاورقی ها:
[1] . راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن (دفتر نشر کتاب، چاپ دوم، 1404 هـ) ص58.
[2] . سوره جمعه، آیه 1.
[3] . ملامحسن فیض کاشانی، محجه البیضا ، بیروت، مؤسسه لااعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ج4، ص239.
[4] . ر.ک: علامه حلی، کشف المراد، قم، (مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ پنجم) ص352ـ353.
[5] . علامه حلی. کشف المراد، قم، (مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ پنجم) ص352ـ353.
[6] . سوره اعراف، آیه 96.
[7] . سوره روم، آیه 41.
[8] . ر.ک: اصول کافی، ج1، ص38، ‌تفسیر نورالثقلین، ج4،‌ص629 و بحارالانوار، ج12، ص161.
[9] . مجلسی ، محمد باقر ؛ بحارالانوار ، بیروت ، موسسه الوفاء ، چاپ دوم ، 1403 ه . ق ، ج 22، ص 491.
[10] . ابوعلی طبرسی، مجمع البیان، (بیروت، دارالمعرفه،‌چاپ دوم، 1408هـ 1988 م) ج9ـ10، ص98 و ر.ک: آیت الله ناصر مکارم شیرازی (تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هشتم، 1371 ش) ج21، ص179. علامه طباطبایی، المیزان (تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1362) ج18، ص150.
[11] . مجمع‌البیان، (پیشین)، ج9ـ10، ص97 و تفسیر نمونه(پیشین) ج21، ص179.
[12] . مجمع‌البیان(پیشین)، ج9ـ10، ص98.
[13] . المیزان، (پیشین)، ج18، ص152.
[14] . مجمع‌البیان(پیشین)، ج9ـ10، ص98.
[15] . محسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، (بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1402 هـ 1982 م) ج4، ص407.
[16] . مجمع‌البیان(پیشین)، ج9ـ10، ص98ـ99 و تفسیر صافی(پیشین) ج4، ص407.
[17] . تفسیر صافی، ج4، ص407.
[18] . تفسیر نمونه(پیشین) ج21، ص180.
منبع : اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.