پرسش :
چرا امام راحل درباره حکم قتل سلمان رشدی فرمودند اگر توبه هم کند پذیرفته نیست؟
پاسخ :
علت عدم پذیرش توبه سلمان رشدی ممکن است از باب ارتداد باشد، و امکان دارد به دلیل سبّ النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ و اهانت به پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ باشد. چون مؤلف کتاب آیات شیطانی از دو جهت واجب القتل شده است، هم به علت ارتداد و هم به دلیل استهزاء و اهانت به دین و وحی و دشنام به پیغمبر اسلام و به مقدسات اسلام.
هر چند که متاخرین از فقها همانند صاحب جواهر مساله سبّ به پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و سایر معصومین ـعلیهالسلامـ را با عنوان جداگانه از بحث ارتداد مطرح کردهاند.[1] اما قدمای از فقها مانند سید مرتضی و علاّمه حلی (ره)، شهید ثانی در مسالک و شرح لمعه آن را از عوامل ارتداد دانستهاند.[2]
به نظر میرسد که حتی از نظر صاحب جواهر نیز، عمل سلمان رشدی موجب ارتداد باشد چون او در مقام شمارش عوامل ارتداد میگوید: «گاهی ارتداد بوسیله هر کاری که صریحاً استهزاء دین مبین و اهانت به آن باشد حاصل میگردد»[3] و چه استهزاء بالاتر از توهین به قرآن کریم پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ که در کتاب آیات شیطانی روا داشته شده است.[4] چنانچه در بیانیه سازمان کنفرانس اسلامی بر ارتداد سلمان رشدی تاکید شده است: «تمامی کشورهای اسلامی گویا کتاب کفرآمیز آیات شیطانی را محکوم میکنند و نویسنده آن را به عنوان مرتد میشناسند»[5] و آقای هاشمی رفسنجانی در کنفرانس خبری در مسکو در پاسخ به سؤال خبرنگار «دیلی تلگراف» در این خصوص گفت: «این یک حکم اسلامی است، و در ایران نه کسی میتواند و نه کسی میخواهد حکم را لغو کند دنیای اسلام که با هم اختلاف سیاسی نیز دارند، همهجا حکم ارتداد سلمان رشدی را پذیرفتند.»[6] از این که امام خمینی (ره) اظهار نظرهای مزبور مبنی بر ارتداد نویسنده کتاب آیات شیطانی را رّد نکرد و نفرمود که حکم از باب سبّ النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ است، معلوم میگردد که ارتداد موجب صدور چنین حکمی بوده است. بنابراین، ما نیز از این منظر پاسخ خواهیم داد که تبیین آن متوقف بر فهم چند نکته است.
1. معنای ارتداد:
ارتداد در لغت به معنای بازگشت و رجوع است. [7] نیز راغب میگوید: «ارتداد و ردّه رجوع و بازگشت به راهی است که شخصی آن را پیموده است، منتها ردّه تنها در مورد کفر به کار میرود، و ارتداد در مورد کفر و غیر آن.[8]» اما در فقه و کلام اسلامی، ارتداد به معنای بازگشت از دین اسلام است.
2. مرتد:
منظور از «مرتد» کسی است که اسلام را پذیرفته، سپس از آن بازگشت نماید[9]. امام راحل (ره) در تعریف مرتد میگوید: «مرتد کسی است که از اسلام خارج شده و کفر را اختیار نماید»[10] علمای عاّمه نیز شبیه این تعریف را دارند.[11] بر این اساس فقهای شیعه و سنّی در مفهوم ارتداد با هم اتفاق نظر داشته و آن را به معنای بازگشت از اسلام و رجوع به کفر میدانند. این تعبیر منشأ قرآنی دارد؛ «و من یرتدد منکم عن دینه فیمت و هو کافر فاولئک حبطت اعمالهم و اولئک اصحاب النّار هم فیها خالدون[12]؛ هر کس از شما از دین خود برگردد، و در حالی بمیرد که کافر است اعمال وی در دنیا و آخرت تباه میشود، و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود.»
3. مصداق مرتد:
در خصوص این که ارتداد چگونه حاصل میشود و چه کسی مصداق مرتد قرار میگیرد، گفتهاند: مرتد به کسی اطلاق میشود که فعل یا قولی از او صادر شود که نشان انکار اصل دین یا اصلی از اصول دین چون توحید یا نبوت یا معاد باشد و یا کسی یکی از ضروریات دین را منکر شود که انکار او به تکذیب توحید یا رسالت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ منتهی شود، در این صورت ارتداد حاصل میشود.[13]
اهانت و دشنام به پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ، و امامان معصوم ـ علیهالسلام ـ و فاطمه زهرا (س) نیز از اسباب ارتداد است[14] البته انکار ضروریات دین آنگاه موجب ارتداد میشود که منکر به پیامد انکار خود آگاه باشد یعنی بداند که انکار ضروری او به تکذیب رسالت و یا توحید میانجامد.[15] اما کسانی که در حال تحقیق باشند در حوزه ارتداد قرار نمیگیرند.[16]
4. اقسام مرتد:
مرتد بر دو قسم است: «مرتد فطری» و «مرتد ملی». مرتدفطری به کسی گفته میشود که از پدر و مادر مسلمان تولد یافته و یا به قول بعضی در حال انتقاد نطفه او، پدر یا مادرش مسلمان بوده سپس او اسلام را پذیرفته بعد از آن برگشته است، ولی مرتد ملی به کسی گفته میشود که از پدر و مادر مسلمان تولد نیافته، بلکه خود بعد از بلوغ اسلام را پذیرفته و سپس از آن بازگشته است.[17]
هر یک از اقسام مرتد احکامی دارد که در کتاب های فقهی به طور مفصل مورد بحث و بررسی قرار میگیرند. از آن جمله، پذیرش و عدم پذیرش توبه مرتد است، به اتفاق علمای اسلام توبه مرتد ملی پذیرفته میشود «در حقیقت مجازات او خفیفتر است، زیرا او مسلمانزاده نیست. ولی در مورد «مرتد فطری» حکم از این شدیدتر و سنگینتر است، گرچه توبة او در واقع و در پیشگاه خداوند پذیرفته میشود، اما اگر وضع او در نزد حاکم اسلامی ثابت شود، محکوم به اعدام است، اموال او به عنوان ارث به ورثه مسلمان منتقل میشود و همسرش از او جدا میشود، و توبه کردن او نمیتواند در جلوگیری از این احکام مؤثر باشد.
5. دلایل عدم پذیرفته شدن توبه مرتد فطری
روایات متعددی که معتبر و موثقاند بر این مطلب دلالت دارد؛ از جمله روایت صحیحه محمد بن مسلم: «سألت ابا جعفر ـ علیهالسّلام ـ عن المرتد فقال: من رغب عن الاسلام و کفر بما انزل علی محمدٍ ـ صلی الله علیه و آله ـ بعد اسلامه فلاتوبة له و قد وجب قتله و بانت منه اُمرئته و یقسم ما ترک علی ولده[18]؛ محمد بن مسلم میگوید: از امام باقر ـ علیهالسّلام ـ درباره مرتد سوال کردم، آن حضرت فرمود: (مرتد) کسی است که از اسلام برگردد و کافر شود به آنچه که بر محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ نازل شده است، بعد از آن که اسلام آورده است یک چنین کسی توبه ندارد، قتل او واجب است، همسرش از او جدا میشود، و اموال و داراییاش بین ورثه تقسیم میشود». چنانکه گفتیم روایات متعددی بر این امر دلالت دارد[19] صاحب جواهر، پس از نقل این مطلب که حدیث صحیحه است و ناظر بر مرتد فطری است، بر این امر تأکید میورزد که عدم پذیرش توبه مرتد فطری اجماعی است یعنی همه علما بر آن اتفاق نظر دارند.[20]
شاید فلسفه این شدت عمل آن باشد که، کسی که از پدر و مادر مسلمان متولد شده و در محیط اسلامی پرورش یافته و آگاهانه این دین را برگزیده، بعید به نظر میرسد که محتوای اسلام را تشخیص نداده باشد، پس بازگشت چنین افرادی غالباً انگیزه صحیح و دلیل منطقی ندارد، بلکه به توطئه و خیانت شبیهتر است تا به اشتباه و عدم درک حقیقت، بنابراین شایسته مجازاتاند، بخصوص که احکام اسلام ناظر بر مجموع است نه تکتک افراد، لذا با توجه به این که سلمان رشدی مرتد، مسلمانزاده بوده است[21] و ارتداد او از نوع ارتداد فطری است، حکم او به اجماع علما و بر اساس روایات معتبر قتل است و توبهاش نیز پذیرفته نیست. در برابر یک چنین کسانی مدارای اسلامی نه تنها به صلاح نیست، بلکه زمینهساز توطئههای ویرانگر دیگری برای ضربهزدن به اسلام و مسلمانان خواهد بود، حضرت امام خمینی(ره) تأکید نمودند که «سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان همگردد بر هر مسلمان واجب است او را به درک و اصل گرداند.»[22] در پاسخ به این ادعا که چون سلمان رشدی مرتد در محیط اسلامی پرورش نیافته، باید تخفیف در مجازات او داده شود میگویم اوّلاً: نقش ارتداد مسلمانزاده برای اثبات حکم کافی است؛ ثانیاً: احکام اسلامی ناظر بر مجموع است نه تک تک افراد. بنابراین فتوای قتل سلمان رشدی علاوه بر این که مدرک شرعی دارد، از نظر عقلی نیز استبعادی ندارد، زیرا حاکم اسلامی که حافظ دین و اعتقادات مردم مسلمان است، حق دارد برای جلوگیری از اشاعه فحشا و بحران اعتقادی و حفظ امنیت دینی و اجتماعی آنان، در برابر توطئهگران در کمین نشسته و عملکرد ارتدادی آنان عکسالعمل شدیدی نشان دهد.
پی نوشتها:
[1] . نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ 7، ج41، ص436، 438، 441.
[2] . ر.ک. صرامی، سیف الله، احکام مرتد از دیدگاه اسلام و حقوق بشر، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، معاونت اندیشه اسلامی، 1376، ص309.
[3] . نجفی، محمدحسن، پیشین، ص600.
[4] . ر.ک. رفعت، سید احمد، آیات شیطانی، قم، انتشارات سعید بن جبیر، 1372.
[5] . بیانیه مزبور بااین شماره تثبیت شده است:icfm/18_ 89BAI/Deci (Rev_2) به نقل از: سید عطاء اله مهاجرانی نقد تؤطئه آیات شیطانی، تهران، اطلاعات، 1374، ص184.
[6] . روزنامه جمهوری اسلامی، شنبه3/4/1368، شماره2915 به نقل از، ابو حسین، ابراز عقیده یا... ترجمه احمد بهپور، بیجا، سازمان تبلیغات اسلامی، 137، ص188.
[7] . لوئیس معلوف، المنجد فی اللغة، تهران، اسماعیلیان، بیتا، ص154.
[8] . الّراغب الاصفهانی، معجم المفردات الفاظ قرآن، بیروت، دارالفکر، بیتا، ص198.
[9] . حلی، جعفربن الحسن، شرایع الاسلام، نجف اشرف، مطبعة الاداب، 1389ق، ج4، ص173.
[10] . امام خمینی، تحریرالوسیله، قم، موسسة النشر الاسلامی، بیتا، ج2،ص329، (کتاب المواریث، مسأله10).
[11] . عبدالهبن احمد، ابن دامه، المغتی، بیروت، دارالکتاب العربی، 1409ق، ج10، ص74. عبدالقادر عودة، التشریع الجنایی الاسلامی، بیروت، دارلکتاب العربی، بیتا، ج2، ص706.
[12] . بقره 2/217.
[13] . امام خمینی، پیشین، ج1، ص 108، العاشر من الّنجاسات.
[14] . مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از همکاران، پیام قرآن، ج10، ص204.
[15] . امام خمینی (ره) پیشین،ج2، ص329، (مساله8) و موسوی اردبیلی، عبدالکریم، فقه الحدود و التعرّیرات، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1413ق، ص840.
[16] .همان، و مکارم شیرازی، ناصر، پیشین، ص207.
[17] . ر.ک. امام خمینی، پیشین، ج2، 329.
[18] . الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسایل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بیتا، ج18، ص544، ج2، ب1، ابواب حد المرتد.
[19] .ر.ک، همان، روایات3 و 6.
[20] . نجفی، محمدحسین، جواهرالحکم، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ج6، ص293، ج41، ص605ـ 608.
[21] . ر. ک: مهاجرانی، سید عطاءاله، نقد توطئه آیات شیطانی، تهران، اطلاعات، چاپ هشتم، 1374، ص 33 دسیسه آیات شیطانی، سازمان تبلیغات اسلامی، ستاد منطقه 2، 1368، ص 31.
[22] . امام خمینی، صحیفة نور، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1369، ج21، ص86؛ فتوای حضرت امام: 25/11/1367) و ص87 (اطلاعیه دفتر امام (ره) در مورد عدم پذیرش توبه سلمان رشدی: (28/11/1367).
منبع: اندیشه قم
علت عدم پذیرش توبه سلمان رشدی ممکن است از باب ارتداد باشد، و امکان دارد به دلیل سبّ النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ و اهانت به پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ باشد. چون مؤلف کتاب آیات شیطانی از دو جهت واجب القتل شده است، هم به علت ارتداد و هم به دلیل استهزاء و اهانت به دین و وحی و دشنام به پیغمبر اسلام و به مقدسات اسلام.
هر چند که متاخرین از فقها همانند صاحب جواهر مساله سبّ به پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و سایر معصومین ـعلیهالسلامـ را با عنوان جداگانه از بحث ارتداد مطرح کردهاند.[1] اما قدمای از فقها مانند سید مرتضی و علاّمه حلی (ره)، شهید ثانی در مسالک و شرح لمعه آن را از عوامل ارتداد دانستهاند.[2]
به نظر میرسد که حتی از نظر صاحب جواهر نیز، عمل سلمان رشدی موجب ارتداد باشد چون او در مقام شمارش عوامل ارتداد میگوید: «گاهی ارتداد بوسیله هر کاری که صریحاً استهزاء دین مبین و اهانت به آن باشد حاصل میگردد»[3] و چه استهزاء بالاتر از توهین به قرآن کریم پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ که در کتاب آیات شیطانی روا داشته شده است.[4] چنانچه در بیانیه سازمان کنفرانس اسلامی بر ارتداد سلمان رشدی تاکید شده است: «تمامی کشورهای اسلامی گویا کتاب کفرآمیز آیات شیطانی را محکوم میکنند و نویسنده آن را به عنوان مرتد میشناسند»[5] و آقای هاشمی رفسنجانی در کنفرانس خبری در مسکو در پاسخ به سؤال خبرنگار «دیلی تلگراف» در این خصوص گفت: «این یک حکم اسلامی است، و در ایران نه کسی میتواند و نه کسی میخواهد حکم را لغو کند دنیای اسلام که با هم اختلاف سیاسی نیز دارند، همهجا حکم ارتداد سلمان رشدی را پذیرفتند.»[6] از این که امام خمینی (ره) اظهار نظرهای مزبور مبنی بر ارتداد نویسنده کتاب آیات شیطانی را رّد نکرد و نفرمود که حکم از باب سبّ النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ است، معلوم میگردد که ارتداد موجب صدور چنین حکمی بوده است. بنابراین، ما نیز از این منظر پاسخ خواهیم داد که تبیین آن متوقف بر فهم چند نکته است.
1. معنای ارتداد:
ارتداد در لغت به معنای بازگشت و رجوع است. [7] نیز راغب میگوید: «ارتداد و ردّه رجوع و بازگشت به راهی است که شخصی آن را پیموده است، منتها ردّه تنها در مورد کفر به کار میرود، و ارتداد در مورد کفر و غیر آن.[8]» اما در فقه و کلام اسلامی، ارتداد به معنای بازگشت از دین اسلام است.
2. مرتد:
منظور از «مرتد» کسی است که اسلام را پذیرفته، سپس از آن بازگشت نماید[9]. امام راحل (ره) در تعریف مرتد میگوید: «مرتد کسی است که از اسلام خارج شده و کفر را اختیار نماید»[10] علمای عاّمه نیز شبیه این تعریف را دارند.[11] بر این اساس فقهای شیعه و سنّی در مفهوم ارتداد با هم اتفاق نظر داشته و آن را به معنای بازگشت از اسلام و رجوع به کفر میدانند. این تعبیر منشأ قرآنی دارد؛ «و من یرتدد منکم عن دینه فیمت و هو کافر فاولئک حبطت اعمالهم و اولئک اصحاب النّار هم فیها خالدون[12]؛ هر کس از شما از دین خود برگردد، و در حالی بمیرد که کافر است اعمال وی در دنیا و آخرت تباه میشود، و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود.»
3. مصداق مرتد:
در خصوص این که ارتداد چگونه حاصل میشود و چه کسی مصداق مرتد قرار میگیرد، گفتهاند: مرتد به کسی اطلاق میشود که فعل یا قولی از او صادر شود که نشان انکار اصل دین یا اصلی از اصول دین چون توحید یا نبوت یا معاد باشد و یا کسی یکی از ضروریات دین را منکر شود که انکار او به تکذیب توحید یا رسالت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ منتهی شود، در این صورت ارتداد حاصل میشود.[13]
اهانت و دشنام به پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ، و امامان معصوم ـ علیهالسلام ـ و فاطمه زهرا (س) نیز از اسباب ارتداد است[14] البته انکار ضروریات دین آنگاه موجب ارتداد میشود که منکر به پیامد انکار خود آگاه باشد یعنی بداند که انکار ضروری او به تکذیب رسالت و یا توحید میانجامد.[15] اما کسانی که در حال تحقیق باشند در حوزه ارتداد قرار نمیگیرند.[16]
4. اقسام مرتد:
مرتد بر دو قسم است: «مرتد فطری» و «مرتد ملی». مرتدفطری به کسی گفته میشود که از پدر و مادر مسلمان تولد یافته و یا به قول بعضی در حال انتقاد نطفه او، پدر یا مادرش مسلمان بوده سپس او اسلام را پذیرفته بعد از آن برگشته است، ولی مرتد ملی به کسی گفته میشود که از پدر و مادر مسلمان تولد نیافته، بلکه خود بعد از بلوغ اسلام را پذیرفته و سپس از آن بازگشته است.[17]
هر یک از اقسام مرتد احکامی دارد که در کتاب های فقهی به طور مفصل مورد بحث و بررسی قرار میگیرند. از آن جمله، پذیرش و عدم پذیرش توبه مرتد است، به اتفاق علمای اسلام توبه مرتد ملی پذیرفته میشود «در حقیقت مجازات او خفیفتر است، زیرا او مسلمانزاده نیست. ولی در مورد «مرتد فطری» حکم از این شدیدتر و سنگینتر است، گرچه توبة او در واقع و در پیشگاه خداوند پذیرفته میشود، اما اگر وضع او در نزد حاکم اسلامی ثابت شود، محکوم به اعدام است، اموال او به عنوان ارث به ورثه مسلمان منتقل میشود و همسرش از او جدا میشود، و توبه کردن او نمیتواند در جلوگیری از این احکام مؤثر باشد.
5. دلایل عدم پذیرفته شدن توبه مرتد فطری
روایات متعددی که معتبر و موثقاند بر این مطلب دلالت دارد؛ از جمله روایت صحیحه محمد بن مسلم: «سألت ابا جعفر ـ علیهالسّلام ـ عن المرتد فقال: من رغب عن الاسلام و کفر بما انزل علی محمدٍ ـ صلی الله علیه و آله ـ بعد اسلامه فلاتوبة له و قد وجب قتله و بانت منه اُمرئته و یقسم ما ترک علی ولده[18]؛ محمد بن مسلم میگوید: از امام باقر ـ علیهالسّلام ـ درباره مرتد سوال کردم، آن حضرت فرمود: (مرتد) کسی است که از اسلام برگردد و کافر شود به آنچه که بر محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ نازل شده است، بعد از آن که اسلام آورده است یک چنین کسی توبه ندارد، قتل او واجب است، همسرش از او جدا میشود، و اموال و داراییاش بین ورثه تقسیم میشود». چنانکه گفتیم روایات متعددی بر این امر دلالت دارد[19] صاحب جواهر، پس از نقل این مطلب که حدیث صحیحه است و ناظر بر مرتد فطری است، بر این امر تأکید میورزد که عدم پذیرش توبه مرتد فطری اجماعی است یعنی همه علما بر آن اتفاق نظر دارند.[20]
شاید فلسفه این شدت عمل آن باشد که، کسی که از پدر و مادر مسلمان متولد شده و در محیط اسلامی پرورش یافته و آگاهانه این دین را برگزیده، بعید به نظر میرسد که محتوای اسلام را تشخیص نداده باشد، پس بازگشت چنین افرادی غالباً انگیزه صحیح و دلیل منطقی ندارد، بلکه به توطئه و خیانت شبیهتر است تا به اشتباه و عدم درک حقیقت، بنابراین شایسته مجازاتاند، بخصوص که احکام اسلام ناظر بر مجموع است نه تکتک افراد، لذا با توجه به این که سلمان رشدی مرتد، مسلمانزاده بوده است[21] و ارتداد او از نوع ارتداد فطری است، حکم او به اجماع علما و بر اساس روایات معتبر قتل است و توبهاش نیز پذیرفته نیست. در برابر یک چنین کسانی مدارای اسلامی نه تنها به صلاح نیست، بلکه زمینهساز توطئههای ویرانگر دیگری برای ضربهزدن به اسلام و مسلمانان خواهد بود، حضرت امام خمینی(ره) تأکید نمودند که «سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان همگردد بر هر مسلمان واجب است او را به درک و اصل گرداند.»[22] در پاسخ به این ادعا که چون سلمان رشدی مرتد در محیط اسلامی پرورش نیافته، باید تخفیف در مجازات او داده شود میگویم اوّلاً: نقش ارتداد مسلمانزاده برای اثبات حکم کافی است؛ ثانیاً: احکام اسلامی ناظر بر مجموع است نه تک تک افراد. بنابراین فتوای قتل سلمان رشدی علاوه بر این که مدرک شرعی دارد، از نظر عقلی نیز استبعادی ندارد، زیرا حاکم اسلامی که حافظ دین و اعتقادات مردم مسلمان است، حق دارد برای جلوگیری از اشاعه فحشا و بحران اعتقادی و حفظ امنیت دینی و اجتماعی آنان، در برابر توطئهگران در کمین نشسته و عملکرد ارتدادی آنان عکسالعمل شدیدی نشان دهد.
پی نوشتها:
[1] . نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ 7، ج41، ص436، 438، 441.
[2] . ر.ک. صرامی، سیف الله، احکام مرتد از دیدگاه اسلام و حقوق بشر، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، معاونت اندیشه اسلامی، 1376، ص309.
[3] . نجفی، محمدحسن، پیشین، ص600.
[4] . ر.ک. رفعت، سید احمد، آیات شیطانی، قم، انتشارات سعید بن جبیر، 1372.
[5] . بیانیه مزبور بااین شماره تثبیت شده است:icfm/18_ 89BAI/Deci (Rev_2) به نقل از: سید عطاء اله مهاجرانی نقد تؤطئه آیات شیطانی، تهران، اطلاعات، 1374، ص184.
[6] . روزنامه جمهوری اسلامی، شنبه3/4/1368، شماره2915 به نقل از، ابو حسین، ابراز عقیده یا... ترجمه احمد بهپور، بیجا، سازمان تبلیغات اسلامی، 137، ص188.
[7] . لوئیس معلوف، المنجد فی اللغة، تهران، اسماعیلیان، بیتا، ص154.
[8] . الّراغب الاصفهانی، معجم المفردات الفاظ قرآن، بیروت، دارالفکر، بیتا، ص198.
[9] . حلی، جعفربن الحسن، شرایع الاسلام، نجف اشرف، مطبعة الاداب، 1389ق، ج4، ص173.
[10] . امام خمینی، تحریرالوسیله، قم، موسسة النشر الاسلامی، بیتا، ج2،ص329، (کتاب المواریث، مسأله10).
[11] . عبدالهبن احمد، ابن دامه، المغتی، بیروت، دارالکتاب العربی، 1409ق، ج10، ص74. عبدالقادر عودة، التشریع الجنایی الاسلامی، بیروت، دارلکتاب العربی، بیتا، ج2، ص706.
[12] . بقره 2/217.
[13] . امام خمینی، پیشین، ج1، ص 108، العاشر من الّنجاسات.
[14] . مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از همکاران، پیام قرآن، ج10، ص204.
[15] . امام خمینی (ره) پیشین،ج2، ص329، (مساله8) و موسوی اردبیلی، عبدالکریم، فقه الحدود و التعرّیرات، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1413ق، ص840.
[16] .همان، و مکارم شیرازی، ناصر، پیشین، ص207.
[17] . ر.ک. امام خمینی، پیشین، ج2، 329.
[18] . الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسایل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بیتا، ج18، ص544، ج2، ب1، ابواب حد المرتد.
[19] .ر.ک، همان، روایات3 و 6.
[20] . نجفی، محمدحسین، جواهرالحکم، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ج6، ص293، ج41، ص605ـ 608.
[21] . ر. ک: مهاجرانی، سید عطاءاله، نقد توطئه آیات شیطانی، تهران، اطلاعات، چاپ هشتم، 1374، ص 33 دسیسه آیات شیطانی، سازمان تبلیغات اسلامی، ستاد منطقه 2، 1368، ص 31.
[22] . امام خمینی، صحیفة نور، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1369، ج21، ص86؛ فتوای حضرت امام: 25/11/1367) و ص87 (اطلاعیه دفتر امام (ره) در مورد عدم پذیرش توبه سلمان رشدی: (28/11/1367).
منبع: اندیشه قم