پرسش :
چرا در عرفانهای که نام اسلام در آن ذکر نمیشود جبهه گیری میکنید؟ یعنی به طور مثال خواستن چیزی از کائنات که از نظر شما رد شد در صورتی که گفته شده از خدا در شب لیلة الرغائب طلب حاجت کنید، این درخواست به نوعی تغییر نام داده که در ریشه یکی است. راهنمایی بفرمایید .
پاسخ :
اینکه از خدا خواسته شود یا کائنات کاملاً دو مقوله متفاوت است و سریع به تشبیه آن نپردازیم. دقیقاً بدانیم که یک جریان و فرقه منظورش چیست ، سپس ببینیم در ذهن ما چه چیزی است ؟ لذا این مسائل را با هم در نیامیزیم. در شب لیلة الرغائب انسانها به عبادت میپردازند . در صورتی که در این جریان کائنات قصد فرمان دادن است لذا دعا با فرمان دادن به کائنات مواضع متفاوت دارد. این جنبشها معمولاً به سراغ سه دسته از افراد میروند،1) سیاستمداران که در ردههای دوم و سوم قرار گرفته اند، 2)تحصیلکردهها و 3) سرمایهداران. در سال 1960 این فرقهها جوانان را به خود جذب کردند که بیشترین سن بین 15 تا 22 سال بود که جذب آنها مساوی فاصله گرفتن از خانواده شد به همین خاطر در سال 1970 اولین ضد کیش یعنی ضد جنبشهای نوپدید دینی به اصرار همین خانوادهها تشکیل شد، در آنجا طرد روحانیتی وجود داشت که بیان کنند جوانان به انحراف کشیده شدند، در اصل کسانی که وارد این فرقهها میشوند، طرد روحانی یا عالم مذهبی نیست بلکه آنها از عالم فرار میکنند و علت ان هم این است که انسان دارای یک فطرت پاک تغییر ناپذیر است فقط تنها اتفاقی که میافتد، گردی روی آن را میپوشاند که گاهی با یک تلنگر بازمیگردد. کسانی که فکر میکنند راهی جدای از اسلام و خدا رفتهاند، آنها از روحانیت دور میشوند.
اینکه از خدا خواسته شود یا کائنات کاملاً دو مقوله متفاوت است و سریع به تشبیه آن نپردازیم. دقیقاً بدانیم که یک جریان و فرقه منظورش چیست ، سپس ببینیم در ذهن ما چه چیزی است ؟ لذا این مسائل را با هم در نیامیزیم. در شب لیلة الرغائب انسانها به عبادت میپردازند . در صورتی که در این جریان کائنات قصد فرمان دادن است لذا دعا با فرمان دادن به کائنات مواضع متفاوت دارد. این جنبشها معمولاً به سراغ سه دسته از افراد میروند،1) سیاستمداران که در ردههای دوم و سوم قرار گرفته اند، 2)تحصیلکردهها و 3) سرمایهداران. در سال 1960 این فرقهها جوانان را به خود جذب کردند که بیشترین سن بین 15 تا 22 سال بود که جذب آنها مساوی فاصله گرفتن از خانواده شد به همین خاطر در سال 1970 اولین ضد کیش یعنی ضد جنبشهای نوپدید دینی به اصرار همین خانوادهها تشکیل شد، در آنجا طرد روحانیتی وجود داشت که بیان کنند جوانان به انحراف کشیده شدند، در اصل کسانی که وارد این فرقهها میشوند، طرد روحانی یا عالم مذهبی نیست بلکه آنها از عالم فرار میکنند و علت ان هم این است که انسان دارای یک فطرت پاک تغییر ناپذیر است فقط تنها اتفاقی که میافتد، گردی روی آن را میپوشاند که گاهی با یک تلنگر بازمیگردد. کسانی که فکر میکنند راهی جدای از اسلام و خدا رفتهاند، آنها از روحانیت دور میشوند.