تكامل شكلگيري برنامه شيميايي عراق
تاريخ شروع تلاشهاي رژيم عراق براي دستيابي به سلاح شيميايي ميكروبي (CBW) به سال 1960 به زمانيكه اعضاي نيروهاي نظامي عراق به خارج از عراق از جمله آمريكا و انگليس سفر مي كردند برمي گردد كه هدف اين سفرها جستجو براي تعليمات بيولوژيكي شيميايي بوده است.
همراه با تغيير رژيم عراق و روي كار آمدن رژيم بعثي در انقلاب 1968، عراق برنامه اوليه براي هماهنگي تحقيق و توليد در زمينه سلاحهاي ميكروبي شيميايي را آغاز كرد كه به شرح زير مي باشد.
1) درجه داران رده دوم در طول دهه 1960 در ايالات متحده آمريكا و روسيه در زمينه سلاحهاي شيميايي تعليم ديدند و براي اولين بار واحد شيميايي ارتش عراق شكل گرفت.
2) شكاف عقيدتي در بين اعضاي رده پايين و رده بالاي واحد شيميايي شكل گرفت. اعضاي رده بالا خواستار يك برنامه دفاعي سلاحهاي شيميايي (CW) بودند. در صورتيكه اعضاي رده پايين اين واحد خواستار يك برنامه دفاعي و تهاجمي بوده اند. اين شكاف عقيده تا سال 1970 ادامه داشت.
3) انقلاب بعثي باعث شكل گرفتن هماهنگي بهتري در بين اعضاي رده پايين و رده بالا واحد شيميايي شد كه نتيجه آن شروع برنامه تهاجمي سلاحهاي شيميايي عراق بود.
تلاشهاي اوليه رژيم عراق براي توليد سلاحهاي شيميايي يك سري شكست و پيشرفتهاي بسيار محدود بود.
در طول اوايل دهه 1970 ارتش عراق برنامه «مراكز عالي علمي» را ايجاد كرد.
اگر چه هدف اين برنامه توليد سلاح شيميايي بود اما بعد از 4 سال تحقيق برنامه ريزي شده به اين هدف دست نيافت و پروژه با شكست روبه رو شد.
علاقه مندي به توليد سلاحهاي شيميايي تهاجمي همچنان ادامه داشت و سرانجام پروژه اي با برنامه ريزي بسيار بهتر براي توليد سلاحهاي شيميايي در سال 1974 تحت فرماندهي نيروي نظامي و سازمان اطلاعات عراق (IIS) شكل گرفت. در سال 1975، سازمان الحسن (The Al Hasan Institute)كه اولين آزمايشگاه با هدف توليد سلاحهاي زيستي- شيميايي(CBW) بود و آزمايشگاه اصلي آن در حومه بغداد بنام الرَشاد (Al Rashad) واقع بود آغاز به كار كرد.
1) سازمان الحسن بعنوان هسته مركزي براي توليد و تحقيق در زمينه CW شكل گرفت.
2) الحسن توسط وزارت آموزش عالي(Ministry of Higher Education) عراق شكل گرفت، و ارتش عراق در شكل گيري آن نقشي نداشت.
3) الحسن به طور كامل توسط سازمان اطلاعاتي ارتش حمايت مي شد و اين پروژه فقط يك پروژه واحد شيميايي(Chemical Corps Project) ارتش عراق نبود.
4) 2 عضو اصلي كه در شكل گيري الحسن نقش كليدي داشتند: 1- قاسم ابراهيم(Ghassan Ibrahim) يكي از فرماندهان واحد شيميايي و دستيار او فاعض عبدا... الشاهين (Faiz ‘Abdallah Al Shahin) عضو اداره اطلاعات عراق بود.
مؤسس الحسن برنامه اي در جهت آموزش بهتر دانشمندان تحقيقاتي و درجه داران در داخل و خارج عراق ايجاد كرد.
بعضي از معروفترين متخصصان سلاحهاي شيميايي عراق مدارك دكتراي خود را از آكادمي سلاحهاي شيميايي مسكو (Chemical Warfare Academy in Moscow) در طول سالهاي 1973 تا 1979 دريافت كردند. اسامي بعضي از آنها بدين شرح است.
1- دكتر عماد حسين عبدا... الآني(Dr. ‘Imad Husayn ‘Abdallah Al ‘Ani) - توسعه تحقيقات
2- دكتر صلاحدين عبدا...( Dr. Salah-al-Din ‘Abdallah) - متخصص طراحي سلاح و تحقيقات سمي
3- دكتر حماد شاكر(Dr. Hammad Shakir) - متخصص در آماده سازي سلاح
برنامه بسيار سازماندهي شده عراق جهت توليد سلاحهاي زيستي- شيميايي بطور ناگهاني بدليل يك جنجال پايان يافته و موسسه الحسن در سال 1978 منحل شد.
• موسسه الحسن و تعدادي از اعضاي آن بدليل فساد مالي محكم به زندان شدند.
• برنامه الحسن اگر چه توانسته بود به پيشرفتهاي قابل ملاحظه اي در زمينه تحقيق در مورد سلاحهاي شيميايي دست يابد قادر به توليد سلاح شيميايي نبود و توقعات را برآورده نكرد.
پروژه 75/1 (Project 1/75) از بطن الحسن در سال 1978 تكامل پيدا كرد و در نهايت تبديل به سومين و موفق ترين كوشش عراق جهت دستيابي به يك برنامه موفق توليد سلاحهاي زيستي- شيميايي شد. بودجه اين برنامه از وزارتخانه ديگري تامين مي شد و سرپرستي ان تغيير كرده و منابع به فاصله دورتري از بغداد منتقل شدند.
• پروژه 75/1 كه در يك مجتمع كوچكي در سامرا (Samarra’) در 40 كيلومتري بغداد آغاز شد سرچشمه گرفته از موسسه الحسن بود.
• بودجه آن توسط وزارت دفاع عراق تامين مي شد.
• ژنرال نظر عبدال سلام العطير نوك پيكان آن بود كه در نهايت به بزرگترين پروژه توليد سلاحهاي زيستي- شيميايي كشور عراق تبديل شد.
توليد سلاح زيستي- شيميايي در كشور عراق
با روي كار آمدن صدام پروژه 75/1 گسترش بسيار يافت و نام آن به پروژه 922 (Project 922) تغيير پيدا كرده و با پيروزيهاي ايران در جنگ ايران- عراق اين پروژه و توليد سلاحهاي زيستي- شيميايي در بالاترين اولويت قرار گرفتند.
× قراردادهاي مختلفي با شركتهاي آلماني جهت توليد مجتمع هايي كه هدف آنها فقط و فقط توليد انبوه بي خطر، همراه با كارآيي بالا سلاحهاي زيستي- شيميايي بود امضا شد.
× بهترين دانشمندان عراق انتخاب شده و گروههاي شكل گرفته به داخل اين مجتمع در نزديكي سامرا منتقل شدند.
جهت سري ماندن پروژه 922 نام آن به سازمان ايالتي توليد سموم آفات (SEPP) تغيير پيدا كرد و اين مجتمع در يك محدوده km2100 مختص توليد سلاحهاي زيستي- شيميايي تبديل شد.
• پروژه 922 به نام كارخانه توليد و انبار سلاحهاي شيميايي سامرا شناخته ميشود كه دليل آن نزديكي
آن به شهر سامرا ميباشد.
• پروژه 922 در جامعه عراق (غيرنظامي) با نام سازمان ايالتي توليد سموم آفات (SEPP) شناخته شده بود.
• در حال حاضر اين مجتمع با نام مجتمع سلاحهاي شيميايي الموتانه شناخته ميشود.
در طول سالهاي (1981-1978)، پروژه 922 از يك هدف فراتر رفته و اولين نسل سلاحهاي شيميايي و گازهاي عصبي، تابون (Tabun) و سارين (Sarin) را توليد كرد. در سال1986، پس از يك برنامه پنج ساله، عراق اولين سلاح بيولوزيكي خود را توليد كرد. در سال 1988 عراق VX را توليد كرد و اين برنامه به بالاترين سطح خود در اواخر 1980 و در طول جنگ ايران و عراق رسيد. در طول سالهاي 1981 تا 1991 عراق بيش از 3875 تن تركيبات سلاح شيميايي توليد كرد.
• تحقيقات اوليه برترين شيميدانهاي عراق متمركز بر توليد گاز خردل بود و بطور بسيار سريعي به توليد تابون و سارين (GA (Tabun) and GB (Sarin(٫G-Agents) بسط پيدا كرد. سقف توليد اوليه گاز خردل از 10 تن در سال 1981 به حدود تقريباً 100-80 تن در سال 1985 افزايش پيدا كرد و در سال 1985 اين مجتمع 350 تن گاز خردل توليد كرد و در نهايت در سال 1987 عراق تقريباً 900 تن گاز خردل و در سال 1988 اين رقم به 500 تن رسيد.
• عراق در حدود 60 تا 80 تن تابون در سال در سالهاي 1986-1984 توليد كرد.
• نهايتاً عراق تحقيقات در رابطه با توليد سيكلوسارين (Cyclosarin) و VX را هم زمان آغاز كرد. در سال 1984 عراق پنج تن سارين توليد كرد. عراق به طور مستمر افزايش سارين را تجربه كرد و در سالهاي 1987و 1988 به ترتيب 209 و 394 تن سارين توليد كرد.
• عراق علاقه خاصي به توليد سيكلوسارين (Cyclosarin) داشت كه دليل آن سرعت تبخير بسيار آهسته آن و در دسترس بودن تركيب پيش نياز ان سيكلوهگزانول (Cyclohexanol) بصورت تجاري بود. عوامل ذكر شده در بالا به سيكلوسارين مزيتهاي متعددي داد كه براي مثال ميتوان از سادگي كار كردن با آن در محيطهاي گرم، بازدهي بالا، سادگي انبار و ارزان بودن سيكلوهگزانول را نام برد. قابل ذكر است كه به دليل تجاري بودن سيكلوهگزانول كنترل آن توسط تحريمهاي مختلف به سختي انجام ميشد.
• عراق در سال 1988، 5/2 تن VX توليد كرد و با پايان جنگ ايران - عراق توليد VX نيز متوقف شد.
• توليد سارين، VX و گاز خردل تا سال 1990 ادامه پيدا كرد.
• در طول سالهاي اوليه دانشمندان مصري فناوري و بينش لازم جهت پيشرفت سريع فناوري سلاحهاي شيميايي و جهش آن به فناوري نظامي را بصورت زير در اختيار عراق قرار داده به نفع عراق در جنگ همكاري كردند.
• در سال 1983 مصر تغييرات لازم را در سيستمهاي گراد 122 (Grad122) موشكانداز داد كه كلاهكهاي اين نوع موشكها را قادر به حمل سلاحهاي شيميايي كرد.
• در سال 1984، مصر پلاستيكهاي لازم جهت آبندي موشكهاي گراد122 را كه آنها را قادر به حمل كلاهك شيميايي ميكرد را به عراق صادر كرد.
• در اواسط دهه 1980 عراق دانشمندان متخصص سلاحهاي شيميايي مصر را به عراق دعوت كرده و از دانش آنها جهت توليد سلاحهاي شيميايي حامل گاز سارين استفاده كرد.
• پروژه 922 بعد از سال 1986 به الموتانا تغيير نام پيدا كرد.
پروژه 922 در سال 1986 تغيير نام داد و تحت عنوان آلموتانا (MSE ) مسئوليتهاي عملياتي و توليدي راتحت نظر قرار داد. سري بودن اين پروژه در اواسط دهه 1980 به تدريج شروع به محو شدن شد.
• برنامه تلويزيوني شبكه BBC به نام پانوراما در تاريخ 27 اكتبر 1986 به نام «اسرار سامرا» (Secrets of Samarra’) باعث خدشهدار شدن سري بودن برنامه زيستي- شيميايي عراق شد.
• مدير اصلي و اوليه مجتمع بنام ژنرال نيزار (Nizar) كنار گذاشته شد و ژنرال الشاهين (Al Shahin) كه در آن زمان مامور اداره اطلاعات و نفر دوم موسسه الحسن بود جاي او را گرفت.
.
• مجتمع سامرا وابسته به وزارت صنايع شد
در سال 1988 تحقيقات و توليد دچار تغييرات استراتژيكي شد. عليرغم تغييرات استراتژيكي در سال 1988 عراق ديدگاه خود را در مورد برنامه زيستي- شيميايي خود را حفظ كرد و ديدگاه كلي نگهداري منابع به صورت توليد مواد صنعتي و بيخطر در زمان صلح و امكان سريع تغيير محصول به CBW تحت شرايط جنگي بود.
• طول سالهاي 90-1988 توليد گازهاي شيميايي (cw) را متوقف كرده در رابطه با تحقيق و ساخت، غنيسازي و پايداري مواد CW تمركز كرد.
• فلسفه توقف توليد چنين بود: مواد شيميايي (cw) توليد شده در الموتان در طي سالهاي قبل داراي ناخالصيهاي بسيار بوده كه باعث ناپايداري مواد و در نتيجه مشكل بودن انبار كردن آنها ميگشت.
• احتياج به مواد ميكروبي شيميايي بصورت قابل توجهي كم شده و منابع كمتر از آنچه شد كه براي توليد محدود مورد نياز بود.
• منابع و عوامل توليد به طرف توليدات غيرنظامي مانند شامپو و غيره تغيير جهت دادند.
• الموتان همچنان توانايي خود در تحقيقات و ساخت CBW را ادامه داد.
به دليل ايجاد خود كفايي و به حداقل رساندن احتياج به منابع خارجي و پنهان كردن برنامه CBW در پوسته يك برنامه تجاري قانوني ، مدير مجتمع فائز (Faiz)، در اواسط دهه 1980 شروع به خريد، توليد و ساخت منابع جديد در خارج از مجتمع كرد. اين امكانات نسل پيشرفتهتري بودند كه توانايي انجام تحقيقات گسترده را نيز دارا بودهاند.
• احتياج به مواد اوليه خارجي برنامه شيميايي را بسيار آسيبپذير كرده بود و خودكفايي در توليد مواد اوليه مورد نياز اولويت اصلي برنامه شد.
برنامه ميكروبيولوژيكي هميشه يك قدم عقبتر از برنامه شيميايي بود اما همراه با برنامه پيشنهادي بسيار جالب پروفسور ناصر الهنداوي، و دكتر ميكروبيولوژي ريهاب رشيد تاها سرعت بيشتري پيدا كرد. دكتر تاها جهت رهبري برنامه جديد ميكروبيولوژيكي پروژه 922 استخدام شده بود. تحقيق در سال 1987 در الموتان شروع شد اما در 1987 به سلمان پاك منتقل شد.
• سازمان ايالتي فناوري صنعتي دكتر تاها را براي دنبال كردن برنامهBW استخدام كرد.
• در سال 1985 يك آزمايشگاه در الموتان به وسائل، ابزار و دانشمندان لازم جهت توليد باسيلوانتركسيز عامل اصلي توليد تركيب آنتركس (سياه زخم) و سم بوتولينوم شد.
• در بهار 1987 برنامه توليد BW به سالمان پاك منتقل شد و بدنبال آن تغيير در رهبري الموتان انجام گرفت. مدير جديد الموتان ژنرال شاهين اعتقاد داشت كه برنامه BW با برنامه CW تداخل پيدا كرده بود.
• برنامه BW تحت كنترل الموتان باقي ماند اگر چه امكان آن تغيير پيدا كرده بود.
• بعضي از عوامل ميكروشيميايي الموتان طبقهبندي شده و به مكانهاي ديگري منتقل شدهاند. الموتان شروع به بهينه سازي مواد شيميايي تجاري همراه با تجهيزات لازم زيستي و داروئي جهت پنهان كردن برنامهCBW كرد.
• آزمايشگاه آكواركف
• فلوجه 3/2/1(هابانيه 1/2/3)
• انستيتوسرم و واكسن (SVI) در الاميريه
• صنايع داروسازي سامرا
احساس خطر از طرف دولت اسرائيل دولت عراق را بر اين داشت كه در فرودين (April)1990 تمامي منابع كارخانه الموتان را بطور كامل به توليد سلاح شيميايي (CW) اختصاص دهد. تهاجم عراق به كويت در همان سال باعث واكنش بينالمللي در مورد عراق شد و آمريكا با يك حمله هوايي باعث متوقف شدن فعاليتهاي الموتان شد و بازگشت به ظرفيت توليد همانند آنچه الموتان در جنگ ايران – عراق داشت كاري بسيار مشكل و خطرناك مينمود. الموتان ديگر قادر نشد كه بعد از جنگ به آن ظرفيت توليد دست يابد.
• در سال 1990، مقدار توليد گاز خردل يك سوم، سارين يك سوم و VX نيز دوسوم حداكثر توليد قبلي آنها بود. (جدول- 1) پروژه 922 ظرفيت توليد را در اين بخش ذكر كرده است.
• در (2 آپريل 1990) 14 فروردين 1990 صدام حسين اعلام كرد كه همانند ايالات متحده و روسيه داراي گازهاي دوگانه (Brinary Agents) بوده و آمده استفاده آنها بر عليه اسرائيل در صورت حمله هستهاي اسرائيل به تاسيسات عراق بود.
• الموتان در فرودين 1990 اقدام به پركردن كلاهكهاي موشكهاي آلحسين با سارين و تركيبات آن و سپس با Brinary agents كرد.
• توليدات بعد از مرداد 1990 شتاب بيشتري پيدا كرد.
• به دستور MIC در اواخر دهه 1990 كليه مدارك از الموتان به پناهگاهاي متعددي در MSE منتقل شد.
• توليد در الموتان در آذر 1990 متوقف و منابع تحقيقاتي آن مشغول تحقيق در مورد سيستمهاي مختلف جهت پخش نمودن CW كه عراق به مقدار عظيمي در ذخيره داشت شدند. همچنين الموتان قسمتي از منابع خود را جهت محافظت از منابع فوق در صورت شروع بمباران هوايي كه انتظار آن ميرفت تخصيص داد.
مجتمع توليد سلاحهاي شيميايي الموتان قبل و بعد از عمليات توفان صحرا
توانايي الموتان جهت توليد سلاح شيميايي با اولين جنگ خليجفارس پايان يافت و به دنبال آن قطنامه هاي سازمان ملل اين توانايي را از دولت عراق گرفت. تأسيسات متحرك فلوجه (آسيبديده در طول جنگ خليجفارس اما توسط UNSCOM نابود نشده) تعمير شدند. البته تأسيسات فلوجه I با كاربري دوگانه هنوز فعال نبود. بيشتر تاسيسات الموتان در طول جنگ خليج بمباران شدند (توفان صحرا) كه منجر به نابودي ظرفيت توليد سلاح شيميايي عراق شد اما مقادير بسيار زيادي از سلاحهاي شيميايي و تركيبات ميكروبيولوژيكي باقي ماندند.
• آزمايشگاهها و مناطق توليد بعد از بمباران جنگ خليجفارس در زير نشان داده شدهاند. تاسيساتي كه درون مربع قرار ندارند جهت فريب دادن و داخل مربع واقعي ميباشند. (شكل 2)
• بعد از بمباران توفان صحرا، سقف قسمت تحقيق الموتان فرو ريخته و توان تحقيقاتي آن را نابود كرد. قسمت نگهداري حيوانات باقي ماند.
• در طول بمباران توفان صحرا واحد آمادهسازي بمب نابود شد. قسمت پشتيباني مهندسي و شيميايي، انبار ذخيره مواد، انبار مواد شيميايي و مكان نگهداري مواد اوليه جهت توليد CW در اواخر 1991 بمباران نشدند ولي بدليل همجواري با واحد پشتيباني مهندسي كمي صدمه ديدند.
• قسمت توليد مواد اوليه و توليد محصول در الموتان بطور كامل در طول بمباران توفان صحرا نابود شد. بخشي از كارخانه كه براي توليد گاز خردل و ذخيره آن بود باقي ماند. قسمت توليد VX و از اعصاب تابون (Tabun) غيرفعال شدند. ساختمانهائي كه جهت گول زدن دشمن (Decoy) ساخته شده بودند باقي ماندند. (شكل 3)
• كارخانههاي پيلوت (pilot plants) كه شامل محفظه تنفس ، آزمايشگاه كنترل كيفيت به همراه 2 بخش توليد بود يا صدمهاي نديد و يا دچار صدمه بسيار جزيي شد كه آنها را فعال باقي گذاشت. قسمت توليد سارين مورد اصابت قرار گرفت اما نابود نشد.
• كارخانه نمونه شامل 3 منطقه توليد اصلي بودهاند. پيلوت شماره 1 جهت توليد DMMPو D4. پيلوت دوم جهت توليدDMMPوMPC. پيليوت سوم جهت توليد DMMP و MPT و سارين.
• در قسمت شمال شرقي اين ناحيه از كارخانه آزمايشگاه كنترل كيفيت آن قرار گرفته است كه در طول توفان صحرا مورد اصابت قرار نگرفته و كاملاً سالم بود.
• در اين قسمت مجتمع محفظه تنفسي قرار گرفته بود. يك پست حفاظتي و تعدادي ساختمان كه ارتباطي با توليد نداشتهاند در قسمت شمالي مجتمع قرار گرفته بودهاند هيچكدام از اين قسمتها در طول توفان صحرا مورد اصابت قرار نگرفتهاند (شكل4)
• قسمت آمادهسازي مهمات و مكاني كه مواد شيميايي ميكروبي درون مهمات قرار گرفتهاند در حدود 3 كيلومتري جنوب شرقي مجتمع الموتان قرار گرفته كه دور از دسترس بودن آن به دليل حداقل رسيدن تلفات در صورت حادثه در طول بارگيري ميبود كه به هيچكدام از اين تاسيسات در طول توفان صحرا صدمهاي وارد نشد. (شكل4)
• در قسمت شمال شرقي، واحد پركردن شامپو نيز قرار گرفته. قسمت پركردن مهمات صدمه جدي ديده و كل اين عمليات (پركردن) به جزء دو واحد آن كه واحد پركردن شامپو در شمال شرقي مجتمع بودهاند غيرفعال شده بود.
پناهگاههايي به شكل صليب در شكل (5) نشان داده شدهاند (بعد از عمليات توفان صحرا) در كلّ اين قسمت 30 پناهگاه ضد بمب وجود دارد. پناهگاههاي انبار CW شامل 8 پناهگاه صليبي (شكل 5) شكل پوشيده شده از خاك و 6 سنگر نمايشي ميباشد. بمباران جنگ خليج بطور كامل يك پناهگاه انبار CW را نابود كرده و باعث نابودي 2 پناهگاه ديگر نيز شد.
موسسه دولتي الموتان بعد از جنگ خليجفارس
از سال 1992 تا سال 1994 مامورين نابودي مواد شيميايي سازمان ملل (CDG) بر عمليات نابودي سلاحهاي CBW عراق نظارت داشتند. قسمتي از تأسيسات به مجتمعي براي نابودي CW منتقل شدند. يك كوره سوزاندن مواد در تابستان 1992 ساخته شد كه هدف از آن نابودي گاز خردل موجود در مركز پركردن مهمات بود كليه مواد شيميايي موجود در عراق پس از جمعآوري بايد در الموتان نابود ميشدند. (شكل6) تصوير 6 بعد از انتقال كوره سوزاندن مواد گرفته شده. (چند ضلعي نامنظم سمت راست)
• در بين سالهاي 1994-1992 اين مجتمع براي جمعآوري اوليه و نابودي مواد CW مواد اوليه آنها و تجهيزات فنآوري آنها استفاده شد.
• در بين سالهاي 1994-1992 مامورين نابودي سلاحهاي شيميايي بر نابودي 000/30 قطعه، 000/480 ليتر و بيشتر 2 ميليون ليتر مواد اوليه توليد نظارت داشتند. بيشتر ماشين آلات و تجهيزات توسط عراق نابود و به عنوان مواد زائد فروخته شد.
• دستگاههايي كه بعد از عمليات توفان صحرا سالم مانده بودند توسط سازمان ملل نشانهگذاري شد. اما سازمان ملل توانائي تأييد كردن اين موضوع كه آيا تمام تجهيزات تهيه شده براي MSE نابود و يا نشانهگذاري شدهاند يا خير را دارا نمي باشد.
• تعداد 2 عدد از پناهگاههاي صليبي شكل فقط پلمپ شدند كه دليل آن وجود موادي بود كه نابودي آنها بدليل فوقالعاده سمي و خطرناك بودن آنها ممكن نبود.
• پناهگاههايي كه توسط نيروهاي متحد بمباران شده بودند پس از فروريزي نشاندهنده مقدار زيادي تجهيزات مرتبط با CW و مهمات حامل آنها بود كه توسط عراق اعلام نشده بود. در طي 10 سال آينده بعضي از اين ساختمانها توسط دولت عراق كاملاً نابود شد كه تأئيد نهايي و دقيق نابودي هميشه تحت نظارت سازمانهاي مرتبط نبوده.
بعد از سال 1994، توليد پروژه 922 در الموتان (كارخانه سلاحهاي شيميايي الموتان) متوقف شده بود اما يك مسئله امنيتي باقي بود. 2 عدد از پناهگاههاي انبار سلاحهاي شيميايي كه شامل بزرگترين ذخيره اعلام شده اين موارد و مهمات پر شده از آنها و مواد شيميايي خطرناك CW در رابطه با توليد CW بود هنوز باقي بود. ناحيه اطراف اين اماكن تبديل به محل انباشت زباله برنامه CBW گذشته عراق شد.
• تعداد 2 عدد از پناهگاههاي صدمه ديده كه براي دور از دسترس قرار دادن مواد منفجره شيميايي (CW)، مواد شيميايي توليد آنها و مواد خطرناك ديگر با قرار گرفتن اين مواد در داخل آنها پمپ شدند.
• مواد درون اين پناهگاهها بطور كامل به UN گزارش داده نشدند. محيط داخل اين پناهگاهها بدليل بمبارانهاي ODS، آتشسوزي مواد خارج شده از مهمات و صدمه فيزيكي به مهمات شامل CW بسيار خطرناك است.
• سازمان NMD كه از جزئيات حفاظتي ضعيفي بهره ميبرد اين پناهگاهها را تحت نظر دارد.
در بين سالهاي 41991992-، OIF عراق از سازمان ملل تقاضاي انتقال و تغيير مكان بعضي از اين تجهيزات را خواستار شد. تجزيه و تحليل تصاوير يه دست آمده گوياي اين است كه در اوائل 1977 عراق بسياري از ساختمانهاي تحقيق و توليد را از زير خاك خارج كرده بود و تا اوائل سال 2000 بيشتر ساختمانهاي الموتان را كاملاً نابود كرده و فقط قسمت جنوبي كه شامل ذخيره مواد شيميايي و بعضي از لوازم در ارتباط با CW بود باقي مانده بود.
• قبل از OIF، عراق ساختمانها و متعلقات آنها را از قسمت شمالي، ذخيره مواد اوليه انتقال داد و تجهيزات واقع در قسمت جنوبي الموتان توسط افراد ناشناس در بين ماههاي آپريل و ژوئن 2003 منتقل شدهاند.
در مدت زمان 2002 تا OIF عراق بعضي از ساختمانها و تجهيزات آنها را منتقل كرد. اين فعاليتها احتمالاً تحت نظارت WMD نبودهاند.
اكثريت تجهيزات شامل محيطهاي آزمايشگاهي، كارخانه هاي نمونه (Pilot plant)، محل توليد، محصول نهايي بمب و تجهيزات پشتيباني مهندسي جهت مجهز كردن مهمات به CBWها قبل از OIF از زير خاك خارج شده بودند. (شكل8) نشاندهنده قسمت اداري يكي از ساختمانها ميباشد كه قبل از OIF از خاك خارج شده بود. يك ساختمان تا بعد از سال 1994 دست نخورده باقي مانده بود اما بقيه ساختمانهاي مديريتي تا سال 1994 تخريب شده بودند. تا سال 1990 قبل از OIF تنها ساختماني كه توسط عراقي نابود نشد قسمت نگهداري حيوانات بود.
شرايط نابودسازي سلاحهاي شيميايي (cw) از نظر سازمان ملل
طبق قوانين سازمان ملل تجهيزات سلاحهاي شيميايي زماني نابود شده كه 3 شرط زير برقرار باشد.
1) تجهيزات بطور دائم و كاملاً به وسيله عراقيها غيرقابل استفاده شده و سپس سند آن در سازمان ملل به ثبت رسيده باشد (پس از بازرسي نهايي)
2) وسيله مورد نظر نشانهگذاري شده (از طرف UN)، اجزاي آن جداسازي شده، و توسط عراق تحت نظارت سازمان ملل براي موارد ديگر صنعتي- تجاري كه از طرف سازمان ملل قانوني شناخته شده مورد استفاده قرار ميگرفته.
3) ساختمانها و تجهيزاتي كه توسط نيروهاي متحد بمباران شده بودهاند براي استفاده شيميايي نبايستي كه مورد استفاده قرار ميگرفتهاند.
مهم: سازمان ملل قادر به تأئيد غيرقابل استفاده بودن بعضي از تجهيزاتي كه بر اثر بمبارانها مدفون شده بودند نبوده. طبق نظر سازمان ملل مكان بمباران شده براي فنآوري سلاحهاي شيميايي غيرقابل استفاده تشخيص داده شد اما قادر يه تائيد اين نكته نبوده كه آيا تجهيزات آن مكان نيز نابود شده و غيرقابل استفاده بودهاند.
نيروهاي عراقي كليه ساختمانهاي موجود جهت فنآوري CBW كه شامل آزمايشگاههاي سلاحهاي بيولوژيكي و سموم، آزمايشگاه تحقيق در مورد گاز خردل و تجهيزات توليد سارين را نابود كرده و نه تنها ساختمانها كاملاً نابوده شده بلكه زير ساخت ساختمان نيز تخليه و به مكان ديگري منتقل شده است. اين عمليات تخريب از نظر زماني پس از اينكه ناظران به مناطق ديگري فرستاده شده بودهاند انجام شد و هيچگونه نظارت بينالمللي بر آن نبود.
ساختمانها و تجهيزات توليد تابون نيز به روش بالا توسط عراقيها بطور يكجانبه تحت هيچگونه نظارتي نابود شدند و روش فوق كه شامل تخريب و انتقال كامل نه تنها تجهيزات ساختمانهاي توليد سلاحهاي اعصاب بلكه زيرساخت ساختمانها و خاكهاي سطحي اطراف ساختمانها به مكان نامشخص ديگري بود اعمال شد. قسمتهايي از ساختمان و تجهيزات توليد VX با شن پر شد و اين ساختمان توسط عراق نابود نشد اما تجهيزات موجود در آن به طور كامل به مكاني ديگر منتقل شد.
(شكل 11) پيلوت كارخانه گاز اعصاب ميباشد اين ساختمان داراي زيرساخت كاملاً تقويت شده با بتون مسلح بوده كه پس از بازرسي توسط ODS پلمپ شده. آزمايشگاههاي كنترل كيفيت و تجهيزات تنفسي آن هنوز باقي ماندهاند كارخانه و تجهيزات بمباران شده توليد سارين (گاز اعصاب) از زير خاك بيرون آورده شده و تمامي قسمتهايي كه از بتون مسلح نبودهاند به طور كامل تخريب شده و به مكاني ديگر انتقال داده شدهاند.
الموتان پس از چندين تغيير نام، بالاخره كمپاني الطريق نام گرفت پس از سال 1994، مجتمع توليد و نگهداري سلاحهاي شيميايي سامرا و تمامي اجزا متحرك آن شامل تغييرات كليدي استراتژيك در رابطه با توليد و تحقيق و بعضي از منابع آن جهت بازسازي تاسيسات متحرك مورد استفاده قرار گرفت.
اما الموتان كه همان كارخانه توليد و نگهداري سلاح شيميايي سامرا ميباشد تقريباً كاملاً تعطيل شد و هيچگونه فعاليتي در آن صورت نگرفت.
• اعضاء اصلي مجتمع به مشاغل ديگري مشغول شدند.
• تعداد زيادي (اكثريت) افراد متخصص و دانشمندان كليدي الموتان در سازمان دولتي الطريق مشغول به كار شدند.
• چندين اعضاي كليدي الموتان بعنوان كارمند و يا مشاور NMD مشغول به كار شدند.
• مدير كل الموتان بعنوان يكي از مديران راهبردي الطريق مشغول به كار شد.
آيا الموتان دوباره براي توليد CBW مورد استفاده قرار گرفت؟
ISG يك سري تحقيقات انجام داده كه طبق آن به اين نتيجه رسيده كه سازمان ملل نميتواند بدون شك و به طور روشن مشخص كند كه آيا مواد و تجهيزات شيميايي قديمي پس از آخرين بازرسي سازمان مورد تعرض سرقت و غيره قرار گرفتهاند يا خير. اين موضوع با استناد به سرقتهايي كه از اين مكانها و تخريب آنها بدون نظارت سازمان و فقط توسط دولت عراق به طور يك جانبه صورت گرفته بسيار پيچيدهتر شده است.
• بازرسي مجدد و مقايسه عكسهاي قديمي و تحليل آنها غيرقابل استفاده بودن اين مكانها را به دليل بمبارانها و شرايط تخريب تجهيزات طبق اصول UNSCOM تائيد ميكند. مدارك ذكر شده همچنين تائيد ميكند كه اين مكانها براي توليد سلاح ديگر مورد استفاده قرار نگرفته و هيچ فنآوري و توليدي نيز انجام نشده است.
• اعضاي هيئت بازرسي وجود ساختمان جديد و فعاليتهاي جديد به جزء آنهائيكه توسط دولت عراق اعلام شده را تائيد ميكند. بنظر ميرسد كه ساختمانها كاملاً خالي و بلا استفاده ماندهاند.
• تعدادي ماشين آلات كه قبلاً براي توليد CW استفاده شدهاند بدون علامتگذاري سازمان ملل پيدا شدهاند و ISG قادر به تشخيص نيست كه آيا اين تجهيزات از سال 1994 مورد استفاده قرار گرفتهاند و يا هدف توليد دوباره بوده كه بنا به دلايلي توليد انجام نشده است.
• سيستم علامتگذاري استفاده شده توسط UN داراي كارآيي كافي نبوده و با در نظر گرفتن غيبت بارزسين سازمان بين سالهاي 2002-1998 عراق هيچگونه كوششي در جهت نگهداري علامتها در شرايط مناسب انجام نداده.
• گستردگي سرقت تجهيزات كه به دلايل متعددي از محلهاي مختلف ناپديد گشتهاند تشخيص تاريخ دقيق اين اعمال را غيرممكن ساخته و سازمان قادر به تأيين اين نكته نيست كه ايا آنها قبل از سال 1994 ناپديد شدهاند يا بعد از آن و آيا اين تجهيزات غيرقابل دسترسي براي توليد دوباره CW بعد از سال 1994 و يا براي موارد صلحطلبانه مورد استفاده قرار گرفتهاند.
• تحقيقات ISG نشاندهنده اين حقيقت است كه مكانهاي نگهداري هنوز بسيار خطرناك هستند و ظرفها و در مخازن نگهداري مواد شيميايي خطرناك ناشناخته علايم زنگزدگي و نشت ديده ميشود.
• پناهگاههاي نگهداري اصلي جهت پلمپ و دوباره پلمپ شدن برنامهريزي شدهاند.
• انبارهاي بزرگ مهمات شيميايي در اين مكانها هنوز نگهداري ميشوند كه خطرناكترين آنها پس از اعلام به UN در اين مكانها پلمپ شدهاند. اگر چه مهمات و مواد شيميايي موجود در پناهگاهها به UN اعلام شده اما هنوز توسط UN تائيد نشدهاند. اين مكانها براي شهروندان و فروشندگان بازار سياه خطر جدي به شمار ميآيند.
• تعداد 11 پناهگاه صليبي شكل مورد بازرسي قرار گرفتند كه تعدادي خالي بودهاند. بعضي از اين پناهگاهها هنوز داراي مقادير زيادي مهمات شيميايي پر نشده، مهمات متعارف، ظروف حمل يك تني، وسائل از رده خارج شده تحت نظارت UNSCOM(فرض بر اين است!) و مواد شيميايي صنعتي بسيار خطرناك است. اين نوع پناهگاهها استفاده دوگانهاي داشتهاند بدين معنا كه براي ذخيره سلاحهاي متعارف نيز مورد برداشت قرار ميگرفتهاند. شكل (12) يكي از اين پناهگاهها را نشان ميدهد.
• مواد درون 2 عدد از اين پناهگاههاي صليبي شكل در عمليات بمباران توفان صحرا به شدت آسيب ديدند كه به دليل خطرات ناشي از آنها اين 2 پناهگاه فقط پلمپ شدند.
• UNSCOM نگاهي به مواد درون اين پناهگاهها داشته اما بدليل خطرات آنها تهيه موجودي آنها ممكن نشد.
• UNSCOM به دقت اطلاعات داده شده توسط دولت عراق اطمينان كرده و پس از مطالعه مقدار مهمات و موجودي اين 2 پناهگاه را كه توسط عراق اعلام شده را واقعبينانه تحليل كرده.
• طبق نتايج به دست آمده از آزمايشهاي انجام شده توسط ارتش وجود تجهيزات و مواد توليد CW در اين پناهگاههاي صليبي شكل تائيد شده كه با در نظر گرفتن كيفيت ظروف نگهداري و شرايط نگهداري سلاح شيميايي غير متعارف و سلاحهاي متعارف بعد از 1994 امري بديعي بنظر ميرسد.
• اعضاي تيم بازرسي، در محل سابق نابودي CW كه توسط UNSCOM انجام ميشده و يك سنگر با شيب بسيار تند و طول بيشتر از 75 متر ميباشد ظرف صدمه ديده ذخيره و نگهداري مواد شيميايي را روئت كردند.
• سيلندرها و بقاياي ظروف نگهداري CW و مواد اوليه آن بطور واضح در 12 محل دفن ديده شدهاند. 100 سنگر ديگر بنظر ميرسيد كه به طور ناقصي پر شده بودهاند و هيچگونه ظرف و يا بقايايي ديده نشده و وجود مواد شيميايي خطرناك نيز تائيد نشد. 2 سنگري كه حاوي سيلندرهاي 55 گالوني همراه با بقاياي فلزي بودند احتمالاً بقاياي سوزاندن مواد بودهاند و آلودگي CW كشف نشد اما اين گالونها بايد پوشيده شوند.
• آزمايشگاههايي كه توسط سيمان مسلح ساخته شدهاند. كارخانه پيلوت و قسمت حيوانات قبل از OIF پلمپ شده بودهاند اما پس از نمونهبرداري وجود مواد CW و يا امكاناتي كه براي توليد CW بكار رود تائيد نشد. البته ورود غيرمجاز دزدان به اين مكانها تائيد شده.
• كليه تجهيزات (آزمايشگاهي، كارخانه پيلوت، درون پناهگاه و قسمت نگهداري حيوانات) بازرسي شد و اگر چه طبق قطعنامه سازمان ملل اين وسايل و مكانها پلمپ بودهاند و تمامي آنها مورد تعرض قرار گرفتهاند. بازرسي دقيق نشان داده كه مواد و تجهيزات از اين مكانها خارج شدهاند. اما مقدار سرقت و جابجايي به حدي زياد است كه نميتوان به طور مشخص تعيين كرد كه آيا دولت عراق اين تجهيزات را بعد از سال 1998 در زماني كه تحريم بوده جابجا كرده و يا اين دزديها بعد از OIF انجام شد.
• قفلهاي درهاي فلزي بريده شده و در سيمان يا آجر حفرهاي براي عبور انسان ساخته شد.
• شكل 13 نشان دهنده چگونگي عبور اشخاص ميباشد. بقايايي كه در سمت راست راهرو ديده ميشود احتمالاً متعلق به اشيايي است كه از سنگر به بيرون منتقل شده. تعداد زيادي سيلندر كه حامل مواد شيميايي گاز خردل بوده درون پناهگاه نگهداري ميشوند. اين روش با سيستم نابودي CBW عراق كه سوزاندن اين مواد و تجهيزات آن بود مطابقت دارد.
• صدها سيلندرهاي بزرگ ذخيره از اوايل سال 1990 كه برنامه نابودي در جريان بود باقي مانده. اين سيلندرها حاوي مواد شيميايي بودهاند كه ميبايستي نابود ميشدهاند و بقيه سيلندرها حاوي موادي بودهاند كه بوسيله آب و مواد قليايي (آهك) خنثي شدهاند. مقداري ماده قليايي كه رنگ سفيدي دارد و خشك شده روي بدنه سيلندر ديده ميشود (شكل 14). اين ماده نمونه برداري نشد. اين مدارك همخواني كاملي با برنامه نابودي سلاحهاي كشتار جمعي توسط عراق كه جمعآوري و سوزاندن چنين سلاحهاي بود دارد.
• تيم بازرسي تعداد بسيار زيادي كپسول مشكوك كه پمپهاي دستي قرمز و سفيدي به آنها متصل بود و محتواي آنها تخليه شده بود را مورد آزمايش قرار داد. تجزيه مواد داخل كپسولها مشخص كرد كه آنها حامل مواد نفتي (نوعي سوخت نفتي) بودهاند. طيق نظر سيستم بازرسي (ISG) چنين به نظر ميرسد كه اين سوخت جهت كوره سوزاندن گاز خردل استفاده شده است و بدليل اينكه سوخت با گاز خردل در تماس بوده براي محيط زيست خطرناك تشخيص داده شده و پس از قرار دادن آن در سيلندرهاي فلزي در پناهگاه فوق همراه با مواد آلوده ديگر انبار شده است. تيم بازرسي (ISG) كارخانههاي اوليهاي را كه زير زمين ساخته شده بود را نيز مورد بازرسي قرار داد. اين كارخانهها توسط سارقين مورد دستبرد قرار گرفته و يكي از واحدهاي رآكتور آن بنظر مشكوك آمد.
• اين راكتور بايد توسطUNSCOM نابود ميشده است. زير ساخت كارخانه كه رآكتور جهت فعاليت به آن احتياج داشته مفقود و رآكتور غير قابل استفاده شده.
• اين راكتور از مواد بازيافتي سيلندرهاي 2 تني انبار گاز خردل شبيه به آنچه در شكل 14 ديده ميشود ساخته شده است (شكل15)
تيم بازرسي تشخيص داده كه آزمايشگاه، قسمت توليد و نگهداري حيوانات مورد سرقت قرار گرفته و قادر به فعاليت نميباشد. براي چندمين بار دستگاههايي كه ميبايستي توسط سازمان ملل نابود ميشدهاند در اينجا پيدا شدند.
• قفسهاي نگهداري حيوانات در اطراف پراكنده شدهاند. بعضي از قفسها به نظر ميرسد براي نگهداري سگها جهت آزمايش كارآيي CBW توليد شده مورد استفاده قرار ميگرفتهاند. عليرغم اينكه دولت عراق اعلام كرده بود كه از ميمونها جهت آزمايشات كارآيي CBWها استفاده نكرده است، فاصله ميله قفسها و ساختار آنها بطور مطمئن نشاندهنده استفاده از ميمونها جهت كارآيي CBW است. خطوط و خراشيدگيهاي روي ديوار احتمالاً متعلق به ميمونها ميباشد.
• يك محفظه تنفس CBW در اين محل ديده ميشود. اگر چه بنظر ميرسد احتمالاً اين محفظه جهت انسان ساخته نشده است اما به اندازه كافي بزرگ است كه بتوان در آن از انسان جهت تست مواد استفاده كرد. همچنين در اين محفظه قفسهايي براي نگهداري حيوانات تعبيه شده است. (شكل 16)
مهم: مدركي دال بر استفاده انسان جهت آزمايش CBW بدست نيامده اين تجهيزات ميبايستي كه قبلاً توسطUNSCOM نابود و نابودي آنها تائيد ميشد.
تيم بازرسي چندين راكتور كه جدارهاي دروني آنها با لايهاي شيشهاي پوشيده شده است را كشف كرده كه بازمانده از برنامه CBW عراق بوده. بعضي از اين تجهيزات توسط UN نشانهگذاري شده اما بعضيها هيچگونه علامتي دال بر بازرسي توسط UN را ندارند. ناهماهنگي در روشهاي نابودي تجهيزات اين احتمال را به وجود آورده كه اجزا اين تجهيزات پس از جداسازي براي توليد رآكتورهاي ديگر مورد استفاده قرار گرفته باشد.جالبترين موضوع راكتور شكل 17 ميباشد كه نه تنها توسط تيمهاي بازرسي قبلي علامتگذاري نشده بلكه جداره شيشهاي دروني آن به جزء چند شكستگي جزئي كاملاً سالم ميباشد.
• جداره دروني اين راكتور احتمالاً توسط سارقين كه بدون داشتن امكانات مناسب جهت انتقال آن اقدام كردهاند شكسته است. نكته بسيار مهم اين است كه هيچگونه مدرك و يا سابقهاي كه اين راكتور از كجا آمده و از زمان ترك مامورين بازرسي قبلي كجا بوده است موجود نيست.
دلايل متعددي كه احتمالاً قادر باشد علامتگذاري نشدن بعضي از تجهيزات را توجيه كند موجود ميباشد؛
• تجهيزات فوق در طي عمليات توفان صحرا نابود شدهاند و بنابراين علامتگذاري نشدهاند.
• تجهيزات توسطUNSCOM نابود و علامتگذاري شدهاند كه بعداً علامتها برداشته شدهاند.
• تجهيزات علامتگذاري شده احتمالاً به مكان ديگري براي استفاده دوگانه منتقل شدهاند.
• تجهيزات به دليل بمباران عمليات توفان صحرا مدفون شده بودهاند و بنابراين توسط UNSCOM علامتگذاري نشدند اما پس از چندين سال و ترك مامورين بازرسي OIF آنها يا توسط سارقين و يا دولت عراق از زير خاك بيرون آورده شدهاند.
چنين به نظر ميرسد كه بعضي از اين راكتورها براي نابودي به اين مكان منتقل شده اند و برخي ديگر از راكتورها در تاسيساتي نصب بودهاند كه امكان انتقال آنها ميسر نبوده در همان مكان نابود شدهاند.
مكان انباشت صدها قطعه مهمات غير قابل انفجار كه جهت پر شدن از CW و BW ساخته شده بودهاند مورد بازرسي قرار گرفت و كلاهكها و سختافزارها جانبي براي برنز (Brass) و فلزات بازيافتي هنوز مورد سرقت قرار ميگيرند. سخت آفزارهاي قديمي كه طبق موافقت و تحت نظارت سازمان ملل نابود شدهاند همراه با قطعات سختافزاري متعلق به سلاحهاي شيميايي كه مورد تائيد آزمايش كنترل كيفيت قرار نگرفته بودند در اين مكان انباشت زباله ديده ميشوند. (شكل 18)
• صدها قطعه بدنه و باله انتهائي بمبها و سلاحهاي شيميايي در اين مكان پراكنده است (شكل 18 بالا- چپ)
• بمبهاي شيميايي نابود شده در اوائل دهه 1990 (شكل 18- بالا- سمت راست)
• مهمات شيميايي غيرقابل انفجار و كلاهكهاي معيوب شيميايي خالي (شكل 18 – پايي- چپ)
• مهمات كه مواد درون آنها تخليه شده و قسمتهاي برنجي آنان توسط سارقين به سرقت رفته است (شكل 18- پايين-راست)
(ISG) ناظران صدها قوطي خالي كه درون آنها را با فلز و يا مواد پليمري جهت پركردن مهمات شيميايي آبندي كرده بودهاند را كشف كرده (شكل 19- چپ قوطي فلزيSAKAR-30 و شكل 19 راست قوطي پليمري SAKAR-30 ) كه درون قوطي فلزي قرار ميگرفته را نشان ميدهد. تصويري از قوطي ديگري كه جهت كامل شدن كلاهك استفاده ميشده موجود نيست.
تيم ناظران چندين سنگر عميق در نزديك محل مشاهده كرده. بنظر ميرسد اين سنگرها براي نابودي راكتهاي شيميايي مورد استفاده قرار ميگرفته است.
بنظر ميرسد كه در ساخت بعضي از اين سنگرها طراحي خاصي لحاظ شده كه بستگي به مورد استفاده آنها داشته و بعضي از اين سنگرها داراي كف آجري ميباشند (شكل 20)
در پايان عمليات نابودي CBW سنگرها زير خاك مدفون شده بودهاند اما مشخص نيست كه قسمتي از سنگرها توسط سارقين از زير خاك بيرون آورده شدهاند يا اصلاً مدفون نشده بودهاند.
• تعداد 2 سنگر حاوي بشكههاي زنگ زدهاي بود. نمونهبرداري از قوطيهاي صدمه ديده و آبي كه اطراف آنها بود وجود مواد CW را تائيد نكرد.
• مجتمع الموتان هسته مركزي توليد و تحقيق سلاحهاي شيميايي و ميكروبيولوژيكي عراق بود و در اوج توليد خود درطي اواخر 1980 و اوايل 1990 ميليونها بشكه CBW توليد كرد كه به عراق اين توانايي را داد كه در مقابل تعداد عظيم رزمندگان ايران اسلامي مقامت كند. مجتمع الموتان بعد از 2 جنگ، تحريمهاي مختلف و نظارت UNSCOMبه يك محل آلوده كه مواد و تجهيزات آلوده به CBW خطرناك درون پناهگاههاي زيرزميني مدفون گشتهاند تبديل شده است و زمينهاي اطراف اين مجتمع با مساحت km2 100 بدليل آلودگيهاي مختلف غير قابل استفاده شدهاند و در سال 1998 مجتمع الطريق (Al Tariq State Establishment) از خاكستر الموتان برخاست.
عنوان: سلاح هاي شيميايي عراق در الموتانا Al Muthana
عنوان اصلي: Al Muthana Chemical Weapons Complex – Iraq s chemical warfair program- Annex B
تاريخ انتشار: 23 آوريل 2007
منبع: آژانس مركزي اطلاعات ايالات متحده آمريكا - CIA
مترجم: فرشاد سيارپور
تاريخ ترجمه: اسفند 1387
|