0

مقالات تخصصي ايثار و شهادت

 
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:مقالات تخصصي ايثار و شهادت

عنوان : بررسي ميزان نگرش دانشجويان به مقوله هاي ايثار و شهادت (مطالعه ي موردي دانشجويان دانشگاه پيام نور استان اردبيل)
كلمات كليدي : ايثار، شهادت، نگرش عاطفي، احساسي، اعتقادي، دانشجو
نويسنده :  قادر بالاخاني
موضوعات مقالات :ايثار و شهادت
<>

چکيده
ايثار و شهادت به‌عنوان يکي از مهم‌ترين ارزش‌هاي ديني و ملي نقش موثري درتداوم و پايداري جامعه‌ي اسلامي در طول تاريخ اسلام و ايران ايفا کرده است. تحقيق حاضر در چارچوب روش پيمايش با نمونه اي 3.. نفري بمنظور بررسي نگرش دانشجويان پيام نور استان اردبيل به مقوله هاي ايثار و شهادت انجام گرفته است. در اين راستا نگرش به ايثار و شهادت در سه بعد اعتقادي، رفتاري و عاطفي بررسي شده است. نتايج اين مطالعه نشان مي‌دهد که ميزان نگرش اعتقادي به ايثار و شهادت در مقايسه با نگرش رفتاري و عاطفي بيشتر است.
بيان مسأله
ايثار عبارت است از چشم پوشي از مال، جان و هر آنچه که دارائي فرد محسوب شده و در زمره‌ي ماديات طبقه‌بندي مي‌شود. شهادت يعني کشته شدن به هر نحو در راه خدا و براي رضاي خدا و شهيد کسي است که جان خود را براي هدفي مقدس و انساني که خشنودي خدا را در پي داشته باشد نثار کند.اگرچه در تاريخ هر ملتي مي‌توان نشانه‌هايي از ايثار و جان‌فشاني در راه ارزش‌ها و آرمان‌هاي مقدس آن ملت را جستجو کرد، اما مقوله هاي ايثار و شهادت در فرهنگ ديني وملي جامعه ما جايگاه ويژه اي دارد. اين جايگاه از يک سو با باورها و اعتقادات ديني عجين گشته است و از سوي ديگر منشاء تحولاتي شده است که هم به لحاظ تحولات اجتماعي جامعه ايراني و هم تحولات تاريخي جامعه بشري حائز اهميت است، تحقيق حاضر از منظر دوم، مقوله‌ي ايثار و شهادت را مورد بررسي قرار داده است، از اين منظر ايثار و شهادت هم به لحاظ تاريخ تحولات اجتماعي جامعه ايران به‌ويژه بعد از انقلاب و هم به لحاظ پيچيده گي ابعاد کنش اجتماعي در جامعه‌ي معاصردر خور بررسي است.
اهميت موضوع به لحاظ جايگاه ايثار و شهادت در جريان تحولات اجتماعي ايران، ريشه در اهميت تحولات ساختاري و ارزشي جامعه در طول گذشت سه دهه از انقلاب اسلامي‌دارد. تحولات فرهنگي و ارزشي بعد از جنگ و چرخش به سمت توسعه‌ي اقتصادي در دهه‌ي سوم، ظهور نسل جديدي از جوانان تحصيل کرده و دانشگاهي، ضروت تداوم ارزش‌هاي انقلاب و هشت سال دفاع مقدس از جمله مؤلفه‌هايي هستند که بررسي و ارزيابي نگرش جوانان به‌ويژه دانشجويان به مقوله هاي ايثار و شهادت را واجد اهميت مي سازند. از سوي ديگر با رويکرد تاريخي به تحولات جامعه بشري، وقوع انقلاب اسلامي با محوريت ارزش‌هاي معنوي و انساني- که شهادت و ايثاريکي از ارزش‌مندترين نتايج آن محسوب مي‌شود- سبب شده است تا بسياري از فيلسوفان و جامعه‌شناسان منتقد مدرنيته واقتصاد سرمايه داري را متوجه جامعه‌ي ايراني سازد، چرا که بشر امروز نيازمند چرخش از ارزش‌هاي مادي گرايانه مدرنيته که در پس خود چيزي جز بحران وجنگ ندارد به‌سوي ارزش‌هاي معنوي و انساني است. تحقيق حاضر با توجه به اهميت موضوع به منظور بررسي و ارزيابي مقوله هاي ايثار و شهادت در دهه‌ي سوم انقلاب اسلامي انجام گرفته است، پرسش هائي که اين نوشتار در جستجوي پاسخ به آن است چنين است:
- مقوله‌ي ايثارو شهادت بعد از گذشت سي سال از انقلاب اسلامي چه جايگاهي در بين دانشجويان به‌عنوان قشر فرهيخته و آينده ساز مملکت دارد؟
-  جهت‌گيري هاي مثبت و منفي دانشجويان به ايثار و شهادت به لحاظ اعتقادي، رفتاري و عاطفي چگونه است؟
- چه تفاوتي بين گروه‌هاي مختلف دانشجوئي به لحاظ رشته تحصيلي، جنسيت و پايگاه اجتماعي و اقتصادي خانواده در نگرش به ايثار و شهادت وجود دارد؟
پيشينه‌ي تحقيق
 پژوهش‌هاي متعددي با موضوع ايثار و شهادت در داخل کشور انجام گرفته است که در هر يک از آن‌ها به شيوه‌هاي مختلف(تحليل محتوي، پيمايش، علي مقايسه اي) ابعاد مختلف اجتماعي، فرهنگي و سياسي ايثار و شهادت بررسي شده است.
«بررسي تاثير انگيزه‌هاي اعمال عبادي و عبادت بر روحيه ايثارگري نوجوانان شاهد و غير شاهد»عنوان پژوهشي است که با هدف بررسي نقش پيش بيني كنندگي انگيزه‌هاي اعمال عبادي و انجام عبادت در روحيه‌ي ايثارگري نوجوانان «شاهد و ايثارگر» و «غيرشاهد و ايثارگر» مدارس شهر شيرازانجام گرفته است. جمعيت نمونه‌‌ي تحقيق شامل 228 دانش آموز دبيرستاني و پيش دانشگاهي(111 دانش آموز شاهد و ايثارگر و 117 دانش آموز غير شاهد) بوده و ابزار اندازه‌گيري شامل دو پرسش‌نامه انگيزه‌هاي اعمال عبادي، و انجام اعمال عبادي و پرسش‌نامه مربوط به تمايل به ايثارگري بود كه شامل سه مؤلفه ي ايثار مال، ايثار جان، و ايثار اعضاي خانواده است. يافته‌هاي حاصل از تحليل داده‌هاي تحقيق نشان داده است که اگرچه بين ميزان نماز خواندن با تمايل به ايثارگري رابطه‌ي معني داري وجود دارد، اما بين نمره کل انگيزه‌هاي اعمال عبادي با تمايل به ايثارگري رابطه‌ي معني داري مشاهده نشده است. علاوه بر اين به لحاظ تفاوت جنسي، پسرها به‌طور معني داري تمايل بيشتري به ايثار مال و جان دارند اما در نمره ي كل ايثارگري و يا ايثار اعضاي خانواده تفاوتي بين دو جنس مشاهده نشده است.
«سنجش نگرش‌ها و ديدگاه‌هاي دانشجويان شاهد در خصوص‌ارزش‌ها در دانشگاه اصفهان»عنوان پژوهشي است که توسط احمد عزيزي در سال 1384انجام گرفته است. در اين تحقيق ابعاد مختلف ارزش‌هاي اجتماعي با استفاده از آراي تالکوت پارسونز در چهار بعد اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و مذهبي تعريف و نگرش دانشجويان شاهد نسبت به هر يک از آن‌ها با استفاده از روش پيمايش بررسي شده است. جمعيت آماري تحقيق، دانشجويان دانشگاه شاهد در سال تحصيلي 84-83 بوده است. حجم نمونه‌ي تحقيق 132 نفر گزارش شده است. تحليل يافته‌هاي تحقيق نشان داده است که دانشجويان شاهد مجرد نسبت به ارزش‌هاي سياسي و اقتصادي جهت‌گيري مثبتي در مقايسه با دانشجويان متاهل دارند در مقابل ديگاه هاي اجتماعي دانشجويان متاهل نسبت به مجردها مثبت تر است، هم‌چنين در مقايسه جنسيتي مشاهده شده است که مردان در ارزش‌هاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي از نگرش مثبت تري نسبت به زنان برخوردار هستند، علاوه بر اين در اين تحقيق مشاهده شده است که بين پاي‌بندي مذهبي دانشجويان شاهد و نگرش به ارزش‌هاي اجتماعي و ارزش‌هاي اقتصادي رابطه وجود ندارد ولي اين رابطه در نگرش به ارزش‌هاي سياسي معني‌دار است.
«بررسي ساختار و اولويت‌هاي ارزشي دانشجويان شاهد و غيرشاهد استان تهران»عنوان پژوهشي است که توسط داود فرامرزي در سال 1382 انجام گرفته است. شناخت اولويت‌ها و ساختار ارزشي دانشجويان شاهد و غيرشاهد و هم‌چنين عوامل مؤثر در شكل‌گيري آن‌ها از اهدف اصلي انجام طرح مذکور بوده است. جامعه‌ي آماري تحقيق دانشجويان دانشگاه‌هاي دولتي و غيردولتي شهر تهران در سال 82 بوده است. تحقيق به روش پيمايش با نمونه اي به تعداد 3.. دانشجو انجام گرفته است. يافته‌هاي تحقيق نشان داده است که بين درآمد خانواده، ميزان تحصيلات و منزلت شغل و اولويت هاي ارزشي دانشجويان شاهد و غير شاهد تفاوت معني داري وجود ندارد(navideshahed. com).
ادبيات نظري تحقيق
تعاريف:
ايثار در لغت به معني عطا کردن، برگزيدن و منفعت ديگران را بر مصلحت خويش مقدم دانستن است(عميد، 1382).. به‌طور کلي ايثار عبارت است از چشم پوشي از مال، جان و هر آنچه از ماديات و افکار که دارائي فرد محسوب مي‌شوند و در زمره‌ي ماديات طبقه‌بندي مي‌شوند.
«شهادت»مصدر است از ريشه شهد معني حاضر بودن و گواه بودن در عالم غيب، شهادت عبارت است از کشته شدن به هر نحو در راه خدا و براي رضاي خدا و شهيد کسي است که جان خود را براي هدفي مقدس و انساني که خشنودي خدا را در پي داشته باشد نثار کند(نيري، 1384:2.). بنابر اين مي‌توان استدلال کرد که شهادت يکي از انواع ايثار است که در آن شهيد جان خود را در راهي مقدس و الهي نثار مي کند.
مفهوم شهادت در قرآن
در اسلام کشته شدن آگاهانه در راه آرماني مقدس و پاک که به تعبير قرآن في سبيل الله ناميده مي‌شود، شهادت نام دارد و کسي که به چنين مقامي دست مي‌يابد شهيد است، البته پذيرفتن مرگ هنگامي ارزش‌مند است و قداست دارد که از سويي آگاهانه باشد و از سوي ديگر، رضايت و خشنودي خداوند را در پي داشته باشد(شريعتي، 1357).
واژه‌هاي شهيد و شهادت به دفعات در قرآن مجيد تکرار شده است، سوره هاي مبارک حديد، زمر، نساء، بقره، آل عمران، احزاب، توبه از جمله سوره هاي قرآن کريم هستند که در آن‌ها واژه شهيد وشهادت ذکر شده است:
- «اگر خدا ياريتان كرد، ديگر كسي برشما غلبه نمي‌كند»(سوره آل عمران، آيه157)
- «و آنان كه در راه خدا كشته شدند، هرگز خداوند اعمالشان را ضايع نمي گرداند، آن‌ها را هدايت كرده و امورشان را اصلاح مي فرمايد ودر بهشتي كه قبلا به آنان شناسانده وارد خواهد كرد»(سوره محمد، آ يات 4 الي6).
- «به كشته شدگان در راه خدا مرده نگوييد چرا كه زنده اند، لكن شما درك نمي‌كنيد»(سوره بقره، آيه154).
- «هرگز نپنداريد كه شهيدان راه خدا مرده اند، بلكه زنده به حيات ابدي شدند و در نزد پروردگارشان متنعم خواهند بود»(سوره آل عمران، آيه 169).
مفهوم نگرش
نگرش عبارت است از نوعي جهت‌گيري مثبت و منفي نسبت به هر چيز؛نگرش داراي سه بعد است:
الف- بعد اعتقادي يا شناختي نگرش که از طريق باورهاي فرد تجلي مي کند.
ب- بعد رفتاري نگرش که دلالت بر اعمالي مي کند که فرد در برابر يک موضوع از خود نشان مي‌دهد.
ج-بعد عاطفي نگرش که به سو گيري هاي احساسي نسبت به موضوع نگرش مربوط مي‌شود(بدار، 1386: 99-97).
در تحقيق حاضر نگرش دانشجويان به مقوله هاي ايثار و شهادت در سه بعد شناختي يا اعتقادي، رفتاري و عاطفي بررسي شده است.
کنش‌هاي اجتماعي و ايثار و شهادت
کنش اجتماعي عبارت است از همه رفتارهاي انساني که انگيزه و راهنماي آن‌ها معني هايي است که کنش‌گر آن‌ها را در دنيا ي خارج کشف مي کند.
ماکس وبر به‌عنوان يکي از بنيان‌گذارن جامعه‌شناسي، چهار نوع کنش اجتماعي را از يکديگر متمايز کرده است.
الف- کنش عاطفي که عبارت است از آن نوع کنشي که به‌طور بي واسطه از حال وجداني و يا خلق فاعل ناشي مي‌شود و بر هدف يا ارزشي مبتني نيست.
ب- کنش سنتي عبارت است از کنشي که از عادت ها، عرف و يا باورهايي که طبيعت ثانويه فرد را تشکيل مي‌دهندبر مي خيزد.
ج- کنش عقلاني معطوف به هدف عبارت است از کنشي که در آن فاعل کنش هدفي روشن در نظر دارد و همه وسايل براي رسيدن به آن با هم به کار مي‌گيرد.
د- کنش عقلاني معطوف به ارزش عبارت است از کنشي که فاعل کنش با پذيرش خطرها به‌نحو عقلاني و اختياري رفتار مي کند نه براي آنکه به نتيجه‌ي برون ذاتي نسبت به اقدام خويش برسد، بلکه به تصوري که خود از افتخار دارد وفادار بماند(آرون، 1384:524).
با توجه به تعريف انواع کنش‌هاي اجتماعي و نيز تعريف ايثار و شهادت مي‌توان استدلال کرد که ايثار و شهادت جزء کنش‌هاي اجتماعي معطوف به هدف و ارزش است. چرا که ايثار گر با آگاهي و اراده، جان و مال خود را نثار آرماني مقدس و ارزشمند مي کند.
تالکوت پارسونز بر اين باور است که کنش اجتماعي واجد مشخصات يک نظام يا سيستم است، به‌عبارت ديگر پارسونز کنش اجتماعي را محصول تعامل عناصري مي‌داند که هر يک نقش موثري در جريان کنش ايفا مي‌کنند ازاين‌رو پارسونز براي تحليل کنش اجتماعي از مفهوم نظام کنش استفاده مي کند، نظام کنش پارسونز واجد سه شرط ضروري است، شرط اول ساختار کنش است، شرط دوم اقتضائات کارکردي نظام کنش است، پارسونز براي هر نظم کنش اجتماعي چهار اقتضاء کارکردي تعيين هدف، انطباق با محيط، حفظ الگو و انسجام را تعريف کرده است؛شرط سوم نظام کنش به اعتقاد پارسونز تعادل و پايداري کنش است، اگرچه پارسونز به منظور تحليل نظام کنش شروط اساسي آن را جدا از يکديگر توضيح مي‌دهد اما در واقعيت اجتماع اين سه فاکتور هم‌زمان درفرايند کنش اجتماعي جريان دارند.
درتحقيق حاضر ايثار به‌طور عام و شهادت بگونه خاص‌با استفاده از چهارچوب نظريه کنش اجتماعي پارسونز تحليل و با توجه به تحولات اجتماعي جامعه‌ي ايران بررسي شده است.
الگوهاي هنجاري کنش اجتماعي
پارسونز براي توضيح ساختار نظام کنش چهار الگوي هنجاري را از يکديگر متمايز کرده است، نقش اين الگوهاي هنجاري راهنمائي و جهت دادن به کنش در محدوده‌ي ارزش‌هاي نهادينه شده نظام اجتماعي است به نظر پارسونز الگوهاي هنجاري واقعيت هايي هستند که جنبه‌ي عمومي و جهاني دارند و نشان‌گر تاثير ويژگي هاي ساختي هر نظام اجتماعي بر افراد هستند بر همين اساس نيز پارسونز براي هر يک از الگوهاي هنجاري چهارگانه خود دو بعد متفاوت تعريف کرده است تا بتواند جهت‌گيري هاي کنش اجتماعي را با تاکيد بر دو نوع جامعه متفاوت و به تعبيرانديشمندان حوزه‌ي توسعه‌ي اجتماعي جامعه‌ي سنتي و مدرن توضيح دهد(ازکيا، 1384: 98-96). الگوهاي هنجاري پارسونز عبارتند از:
- عام گرايي- خاص‌گرايي:عام گرائي عبارت است از کنش با ديگران بر اساس معيار عام در مقابل خاص‌گرائي برخوردي است که محدود به موقعيت ويژه بوده و قابل تعميم به ديگري عام نيست.
- خنثي– عاطفي:اينکه کنش‌گر بدون دخالت دادن عواطف و احساسات تنها بر کارآيي و نتيجه‌ي نهائي کنش توجه کند يا اينکه احساسات و عواطف خود را در کنش دخالت دهد بدون آنکه به عواقب کنش فکر کند.
- ماهيت– دستاورد:در بعد دستاورد کنش مبتني است بر کارآئي و آنچه که ديگري توليد مي کند يا به بار مي آورد در حالي‌که در بعد ماهيت کنش مستقل از آن چيزي است که کنش‌گر بدست مي آورد.
- ويژه– پخش:اينکه کنشگر به جنبه ويژه اي در کنش توجه کند يا در کنش خود با ديگران جوانب ديگر را نيز مورد توجه قرار دهد(گي روشه، 1384:25-28-25).
اگرچه پارسونز بر اين ادعا است که الگوهاي هنجاري واقعيت هايي هستند که جنبه‌ي عمومي و جهاني دارند و با تاکيد بر دو ساختار ارزشي سنتي و مدرن تعريف شده اند، اما اين الگوها در تبيين ايثار و شهادت نظم انتزاعي خود را از دست مي‌دهند، دليل اين امر پيچيدگي ايثار و شهادت است، ايثار و شهادت محصول يک دوره‌ي تاريخي نيست، به‌عبارت ديگرپديده‌اي است که در طول زمان جاري است، اين در حالي است که الگوهاي هنجاري پارسونز واجد دو بعد زماني متفاوت است يک دوره تايخي سنتي که در آن الگوهاي خاص‌گرايانه، عاطفي، غالب است و دوره تاريخي مدرن که در آن بر الگوي عام گرايانه تاکيد مي‌شود.
ابعاد ايثار و شهادت به اندازه‌اي گسترده و پيچيده است که در يک زمان مي‌تواند هم واجد ويژگي عام گرايانه و هم خاص‌گرايانه باشد. به اين معني که دامنه کنش مبتني بر ايثار به‌طور عام و شهادت به‌گونه‌اي خاص‌به گروه خاصي محدود نيست به اين معني که ايثار يک کنش درون گروهي نيست، امري که در طول هشت سال دفاع مقدس در جبهه‌ها به اثبات رسيد به‌طوريکه در طول آن اقوام و نژادهاي مختلف فراتر از محدوده هاي قومي و قبيله اي دوشادوش هم در عرصه‌هاي مختلف فعاليت مي کردند، اما ايثار و شهادت واجد يک سري ارزش‌هاي ناب و خالص‌نيز هست، ايثارگر از آرمان و ارزش‌هاي مقدسي پيروي مي کند و حاضر نيست حتي به قيمت جان خود آسيبي به اين ارزش‌ها و آرمان‌ها وارد شود اين امر خود واجد ويژگي خاص‌گرايانه است. چنين وضعيتي در خصوص‌ديگر الگوهاي کنش پارسونز نيز صادق است، ايثار و شهادت اگرچه با عواطف و احساسات انساني همراه است، اما در لحظه اي هم خنثي و عاري از احساس و عواطف است. رزمنده اي که در راه ارزش‌ها و آرمان‌هاي اسلامي عواطف و احساسات خانوادگي را به کناري مي‌گذارد و خانه و زندگي خود را رها کرده و عازم جبهه مي‌شود به لحاظ عاطفي خنثي عمل مي کند امري که در خصوص‌بيشتر شهداي جنگ صادق است. در مقابل همين رزمنده حاضر مي‌شود ماسک ضد شيمياي خود را به هم رزم ديگر يا شخص‌نيازمند ديگري دهد در حالي‌که خود شديدا به آن نيازمند است. بنابراين با توجه به اينکه ابعاد الگوهاي هنجاري کنش براي ايثار وشهادت محدود نيست مي‌توان استدلال کرد که ايثار و شهادت محدود به زمان نيست بلکه همواره در طول زمان جاريست.
اقتضائات کارکردي نظام کنش مبتني بر ايثار و شهادت
نظام کنش براي پايداري و تداوم بايستي به چهارضررورت کارکردي پاسخ دهد، اين ضرورت هاي کارکردي عبارتند از:تعيين هدف براي نظام کنش، هماهنگي با محيط، انجسام و حفظ الگو.
يکي از مهم‌ترين علل تداوم و پايداري هر نظام کنشي تعريف هدف يا اهداف مشخص‌براي آن نظام کنش است، در مکتب اسلام مهم‌ترين اهداف تعريف شده براي ايثار و شهادت کسب رضاي خداوند و حفظ ارزش‌هاي مقدس ديني و الهي بوده است.
با توجه به اينکه ايثار و شهادت به زمان معيني محدود نيست مي‌توان استدلال کرد که هدف از آن نيز همواره ثابت است، در واقع يکي از مهم‌ترين عوامل بسيج ميليوني مردم ايران در جريان انقلاب و هشت سال دفاع مقدس پيوند اهداف انقلابي و جنگ با ارزش‌هاي ديني صدر اسلام در زمان پيامبر اکرم(ص) و ائمه(ع)بوده است.
تحولات ساختاري و ارزشي جامعه‌ي ايران بعد از دهه اول انقلاب و تمرکز بر توسعه‌ي اقتصادي و ارزش‌هاي مادي در سال‌هاي معروف به سازندگي، عملا باعث شد تا سرنوشت اهداف و آرمان‌هاي ايثار و شهادت در جامعه با ابهام مواجه شود. اگر چه در طول اين مدت برنامه‌هاي فرهنگي متعددي در راستاي احياء وزنده نگهداشتن اهداف و آرمان‌هاي ايثار وشهادت انجام گرفته است اما اين امر باتوجه به اقتضاء کارکردي ديگر نظام ايثارو شهادت يعني انطباق با محيط هم‌چنان نيازمند توجه بيشتر برنامه‌ريزان اين عرصه است.
کارکرد انطباق با محيط، نظام کنش را بر اساس نيازهاي دروني و بيروني نظام با محيط هماهنگ مي سازد.
اين نياز کارکردي براي نظام ايثار و شهادت در دهه‌ي اول انقلاب به راحتي قابل پاسخ بود، شرايط انقلابي جامعه، فقر و نابرابري اجتماعي، جنگ و تجاوز بيگانگان و در کنار آن احياي ارزش‌هاي انساني و معنوي جملگي شرايط مساعدي را براي ايثار به‌طور عام و شهادت به‌طور خاص‌فراهم کرده بود، بسيج ميليوني مردم درجريان انقلاب و به‌ويژه در طول جنگ بيانگر تناسب بين نظام کنش مبتني بر ايثار و شهادت با نظام اجتماعي است.
امروزه اگرچه بيست سال است که آتش جنگ فروکش کرده است، اما انطباق ايثارو شهادت با محيط هم‌چنان يک ضرورت است، نظام بين الملل و شرايط کنوني حاکم برآن به‌ويژه با توجه به مسايل و مشکلات موجود در جهان اسلام نظير فلسطين، افغانستان و عراق از جمله ويژگي هاي محيطي نظام کنش مبتني بر ايثار وشهادت است که بيانگر ضرروت تداوم اين نظام در دوره حاضر است. علاوه بر اين ايثار و گذشت در جامعه در حال توسعه ما که به خاطر تحولات ارزشي و ساختاري بسياري از ابزارهاي کنترل اجتماعي آن بي اثر شده مي‌تواند به‌عنوان سرمايه‌ي اجتماعي ناب، تسهيل کننده موثري در فرايند کنش‌هاي اجتماعي باشد.
ضرورت کارکرد يگانگي و انسجام نظام کنش به ضرورت هماهنگي اجزاي نظام کنش برمي‌گردد تا اجزاءکنش در مسير مشخصي که به نوعي با ديگر اقتضائات کارکردي نظام کنش در ارتباط است حرکت کنند، براي مثال نظام کنش بايد اهداف مربوط به ايثار و شهادت را زنده نگه دارد، از سوي ديگر بايستي به نيازهاي روز نظير تهديدهاي بين المللي وتداوم کنش‌هاي اجتماعي پاسخ دهد، اين امر مستلزم هماهنگي بين اجزاءنظام مبتني بر ايثار و شهادت است، نظامي که از ابعاد پيچيده فرهنگي، سياسي، ديني و نظامي تشکيل شده است.
حفظ الگو چهارمين ضرورت کارکردي يک نظام کنش است، حفظ الگو کارکرد دروني نظام کنش محسوب مي‌شود. اين کارکرد به ايجاد انگيزه براي اجزاي کنش مي پردازد، در واقع يکي از مهم‌ترين ضرورت هاي نظام کنش فراهم کردن اطلاعات و نمادهاي معنايي براي آن است. در نظام کنش مبتني بر ايثار وشهادت منابع ديني نظير قرآن و سنت يکي از مهم‌ترين منابع معنايي و فرهنگي محسوب مي‌شوند، به نظر مي‌رسد امروزه با توسعه‌ي ابزارهاي ارتباطي و اطلاعاتي و نيز تحولات ساختاري و ارزشي دنياي امروز چه در داخل وخارج از کشور اين بعد از نظام ايثار وشهادت براي تاميين اطلاعات لازم جهت تداوم آن بيش از پيش حياتي است، تحولات ساختاري اخير به‌ويژه توسعه دانشگاه‌ها و افزايش جمعيت تحصيل کرده به‌ويژه جوانان دانشگاهي، فرصت تاريخي ارزش‌مندي در پيش روي نظام ايثار و شهادت قرار داده تا با تجهيز اطلاعاتي و پاسخ به نيازهاي علمي و اطلاعاتي جامعه به‌ويژه جوانان و دانشجويان در تداوم و پايداري نظام ايثار و شهادت گام هاي موثري بردارد.
تعادل نظام کنش
نظام کنش با جنبش، تغيير و تحول همراه است، در توضيح ضرورت هاي کارکردي تا حدودي به اين تغيير و تحول اشاره شد. هر يک از ضرورت هاي کارکردي نظام وابسته به ضرورت کارکردي ديگر است، پارسونز از اين وابستگي با عنوان مبادله بين اجزاي نظام ياد مي کند، نتيجه‌ي اين مبادله حفظ تعادل نظام کنش است، پارسونز طبيعت نظام کنش را پويا و متحرک مي‌داند اين تحرک وپويايي به دو صورت مبادله بين اجزاي نظام کنش وزنجيره‌ي بي پاياني از سازگاري‌ها و بازسازگاري‌ها حاصل مي‌شود(گي روشه، 1384).
نظام کنش مبتني بر ايثار وشهادت نيز از اين امر مستثني نيست، در طول گذشت سي سال از تاريخ انقلاب اسلامي، اين نظام فراز وفرود هاي زيادي را تجربه کرده است، جامعه ايران در طول سه دهه از انقلاب شاهد سه دوره‌ي متفاوت تاريخي به لحاظ ارزشي و سياسي بوده است، دهه اول انقلاب دوران اوج فرهنگ ايثار و شهادت است، در اين دهه نظام کنش هم به لحاظ ساختاري، هم به لحاظ نظام‌هاي کارکردي پويا است، جنگ، احياي ارزش‌هاي ديني، هم‌بستگي اجتماعي، رهبري کاريزماتيک امام(ره) و تاکيد بر ارزش‌هاي ديني و معنوي از جمله عوامل موثر بر اين پويايي است.
مهم‌ترين رويداد دهه دوم انقلاب پايان جنگ و آغاز مرحله تازه اي در تاريخ تحولات جامعه است، ضرورت بازسازي مناطق جنگي و احياي اقتصاد جنگ زده سبب مي‌شود تا توسعه‌ي اقتصادي سرلوحه‌ي برنامه‌هاي کلان کشور شود، اين امر به‌دنبال خود موجب جاي‌گزيني ارزش‌هاي معنوي با ارزش‌هاي مادي و اقتصادي مي‌شود، بعد از دهه شصت اين تحرک در بين اقشار مختلف جامعه کاملا ملموس است، رواج فرهنگ مادي گرائي، برگزاري مراسم هاي باشگوه و پرهزينه، ظهور سبک هاي زندگي مادي گرايانه از جمله مهم‌ترين تحولات اجتماعي اين دوره است. مهم‌ترين اثر اين تحولات بر نظام ايثار و شهادت اولويت يافتن منافع مادي و فردي بر منافع ارزشي و جمعي است که به‌دنبال خود موجي از بي نظمي و ناهماهنگي اجتماعي را به همراه مي آورد، افزايش طلاق، جرم و جنايت در اين دوره، از مهم‌ترين شواهد مربوط به اين بي نظمي است.
تحول مهم ديگر اين دوره، تحول جمعيتي است، در راستاي توسعه دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالي طيف وسيعي از جوانان به‌ويژه زنان تحصيل کرده وارد عرصه‌هاي مختلف جامعه شدند، اين طيف هم به لحاظ اهداف و هم وسايل تحقق اين اهداف با نسل ما قبل خود تفاوت داشت، اگر ده سال پيش پاي‌بندي به ارزش‌هاي معنوي و ساده زيستي ارزش بود، در اين دوره موفقيت تحصيلي، کسب مدارج عالي علمي و شغلي مهم‌ترين اهداف تاييد شده از سوي جامعه بود(ربيعي، 138.).
نظام کنش مبتني بر ايثار و شهادت در اين دوره با مشکلات و بحران هاي عديده اي مواجه است، از يک سو اين نظام بايستي خود را با شرايط محيطي منطبق سازد واز سوي ديگربه احياي اطلاعات و ارزش‌هاي دهه‌ي گذشته بپردازد، مهم‌ترين اقدامات انجام گرفته در اين دوره اقدامات فرهنگي در راستاي ترويج فرهنگ و ارزش‌هاي ايثارو شهادت در جامعه با ساخت فيلم، ديوار نويسي و نقاشي هاي خياباني بوده است.
دهه‌ي سوم انقلاب اسلامي ترکيب متفاوتي از سياست‌هاي اصلاحي و بازگشتي به اصول اوليه انقلاب است، در يک برهه زماني از اين دوره دولت با تاکيد بر اصلاحات سياسي قصد باز انديشي نسبت به سياست‌هاي گذشته دارد، اين امر فضاي سياسي جامعه را با نوعي بي نظمي سياسي مواجه مي سازد، نظام کنش ايثار و شهادت در اين دوره تلاش مي کند تا با دفاع از ارزش‌هاي ايثار وشهادت آن را در برابر بي نظمي سياسي و ارزشي حاکم بر فضاي اواخر دهه‌ي هفتاد و اوايل دهه‌ي هشتاد مصون سازد.
در سال‌هاي اخير شعار دولت مبني بر توسعه عدالت اجتماعي و احياي ارزش‌ها و اصول انقلابي ياد آور حال و هواي دهه‌ي اول انقلاب است، جالب اينجاست در عرصه ايثار وشهادت نيز شاهد نوعي بازگشت به دهه‌ي اول انقلاب هستيم. برگزاري يادواره هاي متعدد براي شهداي انقلاب و جنگ تحميلي، اجراي گسترده‌ي طرح سرگذشت پژوهي شهدا از جمله شواهدي است که دلالت بر تلاش‌هاي بنياد شهيد و امور ايثارگران انقلاب اسلامي جهت احياء و بازسازي فرهنگ ايثار و شهادت دارد.
تحقيق حاضر با توجه به اهميت موضوع ايثار و شهادت در اين برهه از تاريخ جامعه، به منظور بررسي نگرش دانشجويان نسبت به مقوله هاي ايثار و شهادت انجام گرفته است تا به سؤالات ذيل پاسخ دهد:
- وضعيت نگرش دانشجويان به مقوله هاي ايثار و شهادت چگونه است؟
-  دانشجويان تا چه ميزان به مقوله هاي ايثار و شهادت اعتقاد دارند؟
- دانشجويان تا چه ميزان به مقوله هاي ايثار و شهادت گرايش رفتاري دارند؟
- دانشجويان تا چه ميزان به لحاظ عاطفي به مقوله هاي ايثار وشهادت گرايش دارند؟
4- روش شناسي
تحقيق حاضر به روش پيمايش انجام گرفته است. جمعيت آماري تحقيق دانشجويان دانشگاه پيام نور استان اردبيل بودند. واحد مشاهده و تحليل فرد بوده و داده‌ها از طريق مصاحبه حضوري و پاسخ‌گويي به سؤالات پرسش‌نامه استاندارد شده با پاسخ‌هاي عمدتا بسته گرد آوري شده است.
تعداد حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 284 نفر شد که براي رفع پاره اي از مشکلات احتمالي اين حجم به3.. نفر افزايش يافت و در مجموع 291 پرسش‌نامه جمع آوري شد. نمونه‌گيري به‌صورت خوشه‌اي چند مرحله‌اي(سيستماتيك)انجام گرفته است.
4-1- تعاريف نظري و عملي
متغيرنگرش به ايثار و شهادت در سه بعد رفتاري، اعتقادي و عاطفي با استفاده از متغيرهاي محقق ساخته اندازه‌گيري شده است.
بعد اعتقادي نگرش به ايثارو شهادت با استفاده از1. گويه زير و بر اساس يک طيف 5 قسمتي(از کاملا موافق تا کاملا مخالف) با ضريب پايايي(71/.)مورد بررسي قرار گرفته است.
- ايثار و شهادت مختص‌زمان جنگ است و لزومي ندارد در زمان صلح از آن سخن گفته شود.
- شهادت با مرگ طبيعي تفاوت چنداني ندارد
- براي شهيد شدن لياقت لازم است و هر کسي به مقام شهادت نمي‌رسد.
- قهرمان کسي است که بخشي از تن و بدنش را در راه ميهن و اسلام از دست داده است.
- بايستي همواره از جانبازان به خاطر ايثار و فداکاري شان تقدير وتجليل کرد
- منزلت يک شهيد از منزلت يک قهرمان ورزشي بيشتر و والاتر است
- ايثار و شهادت‌طلبي صرفا شعار است در اين دوره زمانه آدم بايستي به منافع خودش فکر کند.
- تاکيد به شهادت و ايثار گري مختص‌به گذشته بود در روزگار ما بايستي بر موفقيت هاي فردي و اقتصادي تاکيد شود.
- فرهنگ ايثار و شهادت بايستي در جامعه نهادينه شود.
- ايثار و شهادت توفيق الهي است که نصيب هر کسي نمي‌شود.
بعد رفتاري نگرش به ايثارو شهادت با استفاده از 1. گويه زير و بر اساس يک طيف 5 قسمتي(از کاملا موافق تا کاملا مخالف) با ضريب پايايي(82/.)مورد بررسي قرار گرفته است.
- اگر زماني همانند هشت سال دفاع مقدس جنگي پيش آيد بلا فاصله عازم جبهه مي‌شوم.
- سعي مي‌کنم همواره احترام خانواده شهدا را حفظ کنم.
- ترجيح مي دهم دوستانم از خانواده شاهد باشند.
- هم‌نشيني با يک جانباز و ايثار گر را به ديگران ترجيح مي‌دهم.
- کتاب‌هاي مربوط به خاطرات شهدا و جانبازان را مطالعه مي‌کنم
- برنامه‌هاي مربوط هشت سال دفاع مقدس تلويزيون را پيوسته تما شا مي‌کنم.
- فيلم‌هاي مربوط به شهدا، جبهه و جنگ را تماشا مي‌کنم.
- از موزه و نمايشگاه‌ها ي مربوط به شهدا و ايثارگران بازديد مي‌کنم.
- به گلزار شهدا رفته و براي شادي ارواح آنان فاتحه مي‌خوانم.
- اگر فرصت بازديد از مناطق جنگي برايم فراهم شود اين فرصت را از دست نمي‌دهم.
بعد عاطفي نگرش به ايثار و شهادت با استفاده از 6 گويه زير بر اساس يک طيف 5 قسمتي از کاملا موافق تا کاملا مخالف) با ضريب پاياي(89/.)مورد بررسي قرار گرفته است.
- کاش من هم با شرکت در هشت سال دفاع مقدس در ايثار و شهادت جانبازان و شهدا سهيم مي‌شدم.
- هم‌نشيني با جانبازان و ايثارگران را دوست دارم.
- از مطالعه‌ي خاطرات مربوط به شهدا و جانبازان لذت مي برم.
- با ديدن صحنه‌ي ايثارگري رزمندگان در طول هشت سال دفاع مقدس احساس غرور مي‌کنم.
- صحنه‌هاي مربوط به جنگ و جبهه بيشتر موجب ناراحتي عصبي مي‌شوند.
- حوصله‌ي گوش‌دادن به خاطرات مربوط به جبهه و جنگ را ندارم.
متغيرهاي زمينه اي جنسيت، رشته تحصيلي با استفاده از سؤال مستقيم سنجيده شد و متغير پايگاه اجتماعي و اقتصادي خانواده با سه شاخص، تحصيلات، درآمد و شغل سرپرست خانواده سنجيده شده است.
يافته‌هاي تحقيق
توصيف متغيرهاي زمينه اي
در اين تحقيق در مجموع 298پرسش‌نامه جمع آوري شد که از اين تعداد 7 پرسش‌نامه به دليل نارسايي کنار گذاشته شد در نتيجه نمونه تحقيق به 291مورد تقليل يافت. 4/45درصد پاسخ‌گويان را دانشجويان مذکر و6/54درصد آنان را دانشجويان مونث تشکيل مي‌دهد.
رشته‌هاي تحصيلي عنوان شده از سوي پاسخ‌گويان در سه طبقه انساني، علوم پايه و فني مهندسي طبقه‌بندي شد، 1/34درصد رشته تحصيلي دانشجويان نمونه‌ي انساني، 4/31درصد علوم پايه و 5/34درصد رشته تحصيلي پاسخ‌گويان فني مهندسي گزارش شده است.
از نظر پايگاه اجتماعي و اقتصادي 4/26درصد از پاسخ‌گويان در سطح پايين4/5. درصد در سطح متوسط و 7/15 درصد نيز در سطح بالاي پايگاه اجتماعي و اقتصادي قرار گرفتند.
توصيف ميزان نگرش
توزيع فراواني طبقات ميزان نگرش مثبت به ايثار و شهادت در جدول شماره 1 گزارش شده است. يافته‌هاي مربوط به بعد اعتقادي نگرش، نشان مي‌دهد که ميزان نگرش اعتقادي به ايثار و شهادت در مقايسه با دو بعد ديگر بيشتر است.
تفاوت طبقه پايين نگرش عاطفي به ايثار و شهادت با طبقه بالا تنها يک درصد گزارش شده است، در حدود 5. درصد از پاسخ‌گويان نيز از نگرش عاطفي متوسطي برخوردار هستند.
در بُعد رفتاري، ميزان نگرش مثبت در طبقه پايين 2 درصد بيشتر از طبقه بالاي نگرش مثبت رفتاري به ايثار و شهادت است باوجود اين بيشترين تراکم در ناحيه مياني توزيع بوده و بيش از 52 درصد از پاسخ‌گويان در طبقه‌ي متوسط نگرش مثبت رفتاري به ايثارو شهادت قرار گرفته‌اند.
هم‌چنين ميزان متوسط نگرش مثبت دانشجويان به مقوله‌ي ايثار و شهادت بعد از ترکيب نمرات دانشجويان در هر سه بعد اعتقادي، رفتاري و عاطفي برآورد شد. توزيع فراواني نسبي ميزان نگرش مثبت دانشجويان به ايثار و شهادت در جدول شماره 2 گزارش شده است. ميانگين محاسبه شده براي توزيع7 /84 و ميانه آن 87 گزارش شده است، بزرگي ميانه از ميانگين نشان مي‌دهد که تراکم در سطح بالاي توزيع بيشتر است به اين معني که ميزان نگرش مثبت دانشجويان به مقوله ايثار و شهادت بالاتر است.
 
                                  جدول شماره 1 توزيع فراواني نسبي ميزان نگرش دانشجويان به ايثار و شهادت
 
ابعاد نگرش به ايثار و شهادت
طبقات شاخص‌ها% 
ضريب آلفا
کل معتبر
بعد اعتقادي
پايين
7/16
71/.
291
متوسط
./52
بالا
3/31
بعد رفتاري
 
پايين
6/24
82/.
29.
متوسط
1/52
بالا
3/23
بعد عاطفي
 
پايين
5/25
89/.
288
متوسط
4/48
بالا
1/26
 
جدول شماره2 توزيع فراواني نسبي نگرش دانشجويان به ايثار و شهادت 
طبقات شاخص‌نگرش به ايثار و شهادت
درصد
درصد معتبر
سطح پايين نگرش مثبت
4/26
7/31
سطح متوسط نگرش مثبت
8/4.
8/37
سطح بالاي نگرش مثبت
8/32
5/3.
جمع کل
5/95
1..
تحليل يافته‌هاي تحقيق:
مقايسه‌ي ميانگين ميزان نگرش مثبت به ايثار و شهادت در بين دانشجويان دختر و پسر نشان دادکه تفاوت ميانگين ميزان نگرش مثبت دانشجويان دختر و پسر معني دار نيست(F=6/4235 sig=./.99).
مقايسه‌ي ميانگين ميزان نگرش مثبت به مقوله هاي ايثارو شهادت در بين سه گروه از دانشجويان رشته‌هاي علوم انساني، علوم پايه و علوم فني نشان داد که تفاوت معني داري بين آنان وجود ندارد(F=6/4521sig=./147).
تحليل واريانس توزيع ميزان نگرش به ايثار و شهادت در بين سه طبقه پايين، متوسط و بالا نشان داد تفاوت ميانگين نگرش به ايثار شهادت در بين سه پايگاه اجتماعي و اقتصادي پايين، متوسط و بالا معني دار است(F=14/2363 sig=./..1)، به اين معني که ميانگين نگرش به ايثار و شهادت در بين دانشجويان خانواده‌هايي که در سطح پايين پايگاه اجتماعي–اقتصادي قرار گرفته‌اند به ترتيب 14/6 و94/18 از خانواده‌هاي سطوح متوسط و بالا بيشتر است، آزمون توکي تفاوت ميانگين نگرش سطح پايين جامعه با سطح بالا را در سطح معني داري ..1/. تاييد مي کند اما تفاوت ميانگين نگرش مثبت به ايثار وشهادت را در بين دو سطح پايين و متوسط پايگاه اجتماعي– اقتصادي خانواده تاييد نشد.
نتيجه گيري
تحقيق حاضر نگرش دانشجويان دانشگاه پيام نور را در سه بعد اعتقادي، رفتاري و عاطفي نسبت به ايثار و شهادت بررسي کرده است.
يافته‌هاي تحقيق نشان دادکه در مقايسه با دو بعد رفتاري و عاطفي ميزان نگرش اعتقادي دانشجويان به مقوله‌هاي ايثار و شهادت بيشتر است، در دو بعد رفتاري و عاطفي نيز مي‌توان استدلال کرد که دانشجويان از نگرش متوسطي برخوردار هستند. اين امر تاحدودي در بين دانشجويان منطقي به نظر مي‌رسد چراکه جهت‌گيري دانشجويان به مسايل مختلف بيش از آنکه احساسي و رفتاري باشد شناختي يا اعتقادي است.
فقدان تفاوت معني دار بين دانشجويان دختر و پسر و نيز رشته‌هاي تحصيلي علوم انساني، پايه و فني در ميزان نگرش به ايثار و شهادت نشان مي‌دهد که تفاوت‌هاي جنسي و معرفتي عملا تاثير چنداني بر نگرش دانشجويان نسبت به ايثار وشهادت نداشته است.
نکته‌ي قابل توجه در اين تحقيق، وجود نگرش مثبت بالا به ايثار و شهادت در بين دانشجوياني است که خانواده‌ي آن‌ها به لحاظ پايگاه اجتماعي– اقتصادي در سطح پايين قرار گرفته است، باتوجه به آموزه‌هاي ديني و نيز آرمان‌هاي حاکم بر فرهنگ ايثار و شهادت اين فرهنگ همواره از سوي طبقات محروم و پايين جامعه با استقبال مواجه شده است، اين مسأله در تحقيق حاضر نيز مشاهده شد.
باتوجه به يافته‌هاي تحقيق مي‌توان استدلال کرد که در اين برهه از زمان که جامعه بيش از پيش نيازمند نهادينه کردن فرهنگ ايثار و شهادت است، وجود نگرش اعتقادي به شهادت و ايثار در بين دانشجويان پتانسيل ارزش‌مندي است که با بهره گيري از آن مي‌توان افق جديد پيش روي توسعه‌ي کشور قرار داد. با توجه به ويژگي دانشجويان به‌عنوان آينده سازان آگاه کشور، باروري افکار و انديشه هاي آنان در رابطه با فرهنگ ايثار و شهادت مي‌تواند پويايي و تعالي فرهنگ ايثار و شهادت را در طول گذر زمان تضمين کند.

 
منابع و مآخذ:
-  آرون، ريمون؛مراحل اساسي انديشه در جامعه‌شناسي، ترجمه‌ي باقر پرهام، انتشارات علمي، تهران، 1382
- ازکيا، مصطفي، جامعه‌شناسي توسعه، انتشارات کيهان، تهران، 1384
- بدار، لوک وهمکاران؛روانشناسي اجتماعي، ترجمه حمزه‌ي گنجي، انتشارات ساوالان، تهران، 1386
- ربيعي، علي؛جامعه‌شناسي تحولات ارزشي، انتشارات فرهنگ و انديشه، تهران، 138.
- روشه، گي؛تالکوت پارسونز، ترجمه‌ي ابوالحسن نيک گهر، انتشارات تبيان، تهران، 1384
-  شريعتي، علي؛شهادت، بي نا، تهران، 1357
- عميد، حسن؛فرهنگ عميد، انتشارات اميرکبير، تهران، 1382
- نيري، محمديوسف؛شهيد و شهادت درعرفان اسلامي، مجله‌ي علوم انساني و اجتماعي دانشگاه شيراز، دوره‌ي بيست و دوم، شماره اول، بهار 13854
پايگاه اينترنتي: http://navideshahed. com
 


پنج شنبه 30 دی 1389  9:28 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:مقالات تخصصي ايثار و شهادت

عنوان : آسيب شناسي تربيتي فرهنگ ايثار و شهادت در عصر جهاني شدن و راه كارهاي تعامل پويا با آن
كلمات كليدي : جهاني شدن، ايثار، شهادت، چالش، راهكار
موضوعات مقالات :ايثار و شهادت
<>

چکيده
در پژوهش حاضر نسبت جهانی‌شدن با ايثار و شهادت در چهار محور؛ جهاني‌شدن، ايثار و شهادت در عصر جهاني‌شدن، چالش‌های احتمالی جهانی‌شدن برای ايثار و شهادت و راه‌كارهاي تعامل با چالش‌های احتمالی آن مورد بررسي قرار گرفته است. روش انجام پژوهش تحلیل اسنادی بوده است. به منظور گردآوری داده‌های لازم جهت پاسخ‌گويي به سؤالهای پژوهش کليه اسناد و مدارک موجود و مرتبط با موضوع جهانی‌شدن و فرهنگ ايثار و شهادت با استفاده از فرم گردآوری داده‌ها جمع آوری و با شیوه‌ي کیفی مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته‌است. عمده‌ترين يافته‌های پژوهش عبارتند از:
1- جهانی‌شدن را می‌توان فرآیند فشردگی فزآینده زمان و فضا که بواسطه آن مرد دنیا کم و بیش و به‌صورت نسبتا آگاهانه در جامعه‌ي جهانی واحد ادغام می‌شوند تعریف نمود. 2- در بررسی ايثار و شهادت روشن شد که مفهوم ايثار

حبل‌المتين تعالي است و در طبق اخلاص‌قرار دادن بوده و شهادت كشته شدن در راه خدا؛ از تحليل فرهنگ ايثار و شهادت چهار ويژگي؛ اعتقادي و فكري، تجربه دروني، التزام دروني و عمل برخوردار است. نهایتاٌ روشن شد كه در صورت تركيب مؤلفه‌ها ی تدین و ايثار و شهادت مي‌توان درعصر جهاني‌شدن از شهادت‌طلبي و ايثارگري صحبت كرد. 3- چالش‌های جهانی‌شدن در فرهنگ ايثار و شهادت، که بنیادی ترین آن، خصیصه ساخت شکنی است. 4- عمده‌ترین راه‌کارها ی مقابله با چالش‌های مذکور نیز شامل؛ كاربرد اصل تعقل و پرهيز از سطحي نگري در قالب ايثار و شهادت، توجه به ارزش‌هاي عميق انساني در قالب ايثار و شهادت، تقواي حضور در قالب ايثار و شهادت، بررسي درست امور، گزينش و طرد منطقي و نه احساسي آن‌ها در قالب ايثار و شهادت و بهره گيري از عنصر زيبايي شناختي در قالب ايثار و شهادت است.
 
مقدمه
زمزمه های جهانی‌شدن[1] از اوایل نیمه دوم قرن بیستم مطرح شده است. در اوایل دهه‌ي6. میلادی « مک لوهان»[2] بحث دهکده‌ي جهانی را طرح نمود. وی بر این باور بود که با پیشرفت سریع رسانه های جمعی به‌ویژه تلویزیون وگسترش روز افزون آن در سراسر دنیا، جهان به مثابه یک دهکده‌ي‌ واحد، به‌جامعه ی متحد و یک دست تبدیل خواهد شد(کاستلز، 138.) كه پيشرفت‌هاي حيرت آور در عرصه‌ي فناوري‌هاي ارتباطات، زمان و فضا را در آن بهم فشرده و آن را به‌صورت دهكده ای الكترونيك، بدون دغدغه های زمانی و مکانی برای انتقال و جابه‌جایی در خواهد آورد(مهرمحمدی و صمدی، 1382).
از اواخر دهه‌ي هشتاد میلادی به خاطر تغییر و تحولاتی که در نظام‌مندی‌های سیاسی کشورهای جهان به وقوع پیوست این موضوع با شور و حرارت بیش‌تری دنبال شد(رابرتسون، 138.). در حقیقت بعد از فروپاشی شوروری سابق و شکست مارکسیسم دراکثر کشورهای بلوک شرق و ایجاد کشورهای تازه تاسیس(مشترک المنافع) وضعیت ژئوپولیتیکی جهان تغییراتی را به خود دید که در نتیجه‌ي این تحولات جهان ازحالت دو قطبی سابق خارج و به دنبال این رخداد مهم تاریخی، مجددا بحث نظم نوین جهانی و«جهانی‌شدن» بر سر زبان‌ها افتاد(شمشیری، 1384).
علاوه بر تحولات جدید در جغرافیای سیاسی کشورها و رواج دیدگاه های پست مدرنیستی، رشد روز افزون فناوری علوم و ارتباطات(به‌ویژه شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنتی)، گسترش روابط اقتصادی و بازرگانی کشورها(وضعیت تجارت جهانی) و هم‌چنین گشوده شدن مرز کشورها روی یکدیگر، نیز نظریه جهانی‌شدن راتقویت نموده است.
جهانی‌شدن موضوعی است که به دلیل چند وجهی بودن، دارای ابهامات و تعاریف متعدد است و ازاین‌رو ارائه‌ي تعریف جامع ومانع از این پدیده که مورد قبول همه افراد جامعه باشد، مشکل است(گل محمدی، 1381) ولی آنچه واضح است، جهاني‌شدن مرزها و هويت‌ها را كم رنگ تر مي‌كند، به مردم، كالاها، اطلاعات، عادت‌ها و هنجارها بوده و بي توجه به مرزها اجازه جا به‌جايي مي‌دهد. از آنجا كه نمي‌توان مرزهاي نفوذ ناپذيري در مقابل اشاعه‌ي انديشه‌ها و كالاها ايجاد كرد بنابراين جهاني‌شدن در بلند مدت به هر حال استيلا خواهد يافت(عالی، 1381).
تعبیرات منفی گرایانه یا تک بعدی از پدیده‌ي جهانی‌شدن چندان معقول نیست. این پدیده دارای ابعاد فرهنگی، علمی، سیاسی واقتصادی نیز هست ودر معنای مثبت نوعی فرصت انتقال تجارب و دستاوردهای موفق بخش های توسعه یافته جهان به سایر بخش‌های جهانی و هم‌چنین «تبادل فرهنگی»تمام ملل است. به‌عبارت دیگر درک استعماری و فرا استعماری از مقوله‌ي جهانی‌شدن هر دو لازم است هر چند مسايلی وجود دارد که با مقوله‌ي امپریالیسم ارتباط دارد(اسمیت[3]، 2002).
سير جهاني‌شدن ايجاب مي‌كند كه طرز تلقي ما نسبت به جهان، انسان، علم، يادگيري و شيوه‌هاي آن و ساير عناصر مربوط به تعليم و تربيت تغيير كرده، دوباره توصيف شود. تعليم و تربيت به علت ارتباط متقابل و عميقي كه با حوزه‌هاي مختلف معرفت و اركان زندگي بشر دارد ناگزير از تاثير است و بايد مطابق با تحولات جامعه، تجديد ساختار يافته تا بتواند پاسخ‌گوي نيازها و خواست‌هاي افراد جامعه بوده و جامعه را در جهت تعالي سوق دهد(عطاران، 1383).
تربیت در جامعه‌ي اسلامي ما از دیر باز با آموزه‌های دینی آميخته بوده و اکنون نیز در سطحی گسترده و عمیق از آن متاثر می‌باشد(برخورداری، 1384). این نوع از تعليم و تربيت غالبا به علت دغدغه هاي اخلاقي و اعتقادي، سعي در دور نگه داشتن افراد از انحرافات مختلف عقيدتي و اخلاقي داشته و به نوعي «تربيت قرنطينه‌اي» را برقرار می‌سازد(باقري، 138). تربيت قرنطينه‌اي يا تحريمي نوعي از تربيت ديني است كه نه به‌ جامعه‌هاي اسلامي و نه به تاريخ معاصر منحصر است بلكه اين نوع از تربيت ديني در مكاتب و اديان مختلف و در جامعه‌هاي گوناگون در زمان‌هاي متفاوت بسته به شرايط جامعه اعمال می شده است. درواقع اساس تربيت تحریمي ايجاد مرز و سپس قرنطينه است. در اين نوع از تعليم و تربيت سعي بر آن بوده و هست كه با دور كردن افراد از محيط‌هاي نامطلوب و ايجاد خط قرمز آنان را مصونيت بخشیده و امكان تحقق تربيت ديني را فراهم سازند(عالي، 1381).
صورت‌های گوناگونی از تربیت تحریمی در تاریخ ایران جریان داشته است. اولین واکنش مجامع مذهبی به نظام تربیتی جدید تحریم بود. آنان استفاده از مظاهر فرهنگ غرب از جمله مدرسه ی جدید را تحریم و از رواج اخلاقیات غربی توسط مدرسه‌های جدید ابراز نگرانی نمودند(براند، ترجمه بهرام محسن پور، 1379). با نظر به خصیصه‌ي عصر حاضر و ظهور ارتباطات درشکلی که هر روز گسترده‌تر می‌شود، تقوای پرهیز در برخی قلمروها اساساً ناممکن می‌گردد. فضاهایی که بر ما تحمیل می‌شود، امکان پرهیز را پیشاپیش از ما می‌ستاند(همان، ص177). بنابر این و با عنایت به مباحث فوق مسأله‌ي اساسی پژوهش حاضر، پیرامون تعامل جهانی‌شدن و تربیت دینی فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه اسلامی ایران بوده است.
در این راستا سه سؤال پژوهشی ذیل طرح و مورد بررسی واقع شده است:
1- جهاني‌شدن چیست؟
2- ايثار و شهادت چيست و آيا مي‌توان در عصر جهاني‌شدن از ايثارگري و شهادت‌طلبي صحبت كرد؟
3- چالش‌های احتمالی جهانی‌شدن برای فرهنگ ايثار و شهادت چیست؟
 4- راهكارهاي مقابله با چالش‌های احتمالی جهاني‌شدن در حوزه فرهنگ ايثار و شهادت چيست؟ 
روش پژوهش
در پژوهش حاضركليه اسناد و مدارك مرتبط و در دسترس با پدیده‌ي جهانی‌شدن، تربیت دینی و فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه‌ي اسلامی گردآوری و در راستای سؤال‌های پژوهش مورد بررسی واقع شده است. ازاین‌رو، روش انجام پژوهش تحليل اسنادي بوده است. روش تحقيق حاضر را بر اساس نحوه گرد آوري داده‌ها مي‌توان توصيفي_ تحليلي ناميد.
جامعه‌ي پژوهش
جامعه پژوهش حاضر شامل كليه منابع و مراجع موجود مرتبط با پدیده‌ي جهانی‌شدن و هم‌چنین تربیت دینی ايثار و شهادت در جامعه اسلامی مي‌باشد.
ابزار گرد آوری داده‌ها
در پژوهش حاضر به منظور گردآوری داده‌ها از فرم گردآوری داده‌ها استفاده شده است.
شيوه‌ي تحليل داده‌ها
داده‌هاي جمع آوري شده با استفاده از تكنيك هاي تحليل كيفي، طبقه‌بندي و در راستای بررسی سؤال‌های پژوهش تحلیل شده است.
تحلیل یافته‌های پژوهش
در این‌جا نتایج بررسی سؤال های پژوه ارائه خواهد شد:
1. بررسی سؤال اول پژوهش
اولین سؤال پژوهش عبارت بود از این‌که «جهاني‌شدن چیست؟».
در زبان انگليسي Globalization و در زبان عربي« العوله»كلمات معادل، جهاني‌شدن يا جهان گرايي هستند. عام ترين تعريف از تماميت پديده‌ي نويني كه به نام جهاني‌شدن شناخته مي‌شود را بايد الگوي سرمايه دارانه اجتماعي كردن در ابعاد جهاني دانست(خسروی وابراهیمی، 1382).
به نظر رابرتسون معناي جهاني‌شدن عبارتست از در هم فشرده‌شدن جهان وتبديل آن به يك مكاني واحد. اوجهاني‌شدن را در يك فرآيند كم و بيش مستقل معرفي مي‌كند كه منطق، جهت و نيروي محرك خود را دارد(رابرتسون، ترجمه پولادي، 138.). پراتون[4] جهاني‌شدن را فرآيندي از تحول مي‌داند كه مرزهاي سياسي و اقتصادي را كمرنگ كرده، ارتباطات را گسترش داده و تعامل فرهنگ‌ها را افزون مي نمايد. به نظر وي جهاني‌شدن پديده‌اي چند بعدي است كه آثار آن قابل تسري به فعاليت‌هاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي، حقوقي، فرهنگي، نظامي و فناوري است و همچنين فعاليت‌هاي اجتماعي هم‌چون كوشش براي سلامت محيط زيست را متاثر مي‌كند(بهكيش، 138.).
آلبرو[5]، جهاني‌شدن را فرآيندي مي‌داند كه بر اساس آن، همه مردم جهان در يك جامعه واحد و فراگير به هم مي پيوندند. به نظر واترز[6] جهاني‌شدن فرآيندي اجتماعي است كه در آن قيد وبندهاي جغرافيايي كه بر روابط اجتماعي و فرهنگي سايه افكنده است از بين مي‌رود و مردم به‌طور فزاينده از كاهش اين قيد و بندها آگاه مي گردند(واترز، 1995).
گیدنز و هاتون جهانی‌شدن را به معنای فشردگی روابط اجتماعی بین‌المللی می‌داند به‌گونه‌ای که رویدادهای محلی در مناطق دور دست تحت تاثیر رویدادهای مناطق بسیار دورتر و بالعکس رخ می‌دهند(گیدنز و هاتون، 2..1). برخي نيز جهاني‌شدن را معادل «غرب‌سازي» يا « تجدد» به‌ويژه در شكل آمريكايي آن دانسته‌اند. در اين معنا جهاني‌شدن پوششي است كه طي آن ساختارهاي اجتماعي مدرنيته(سرمايه داري، عقلگرايي، صنعتي‌شدن و...) در سرتاسر جهان گسترش مي‌يابد و فرهنگ‌هاي قديمي و بومي نابود مي گردند. در اين معناست كه گاهي جهاني‌شدن را امپرياليسم مك دونالد، هاليوود و سي ان ان نام نهاده اند البته اين تعابير بيشتر د رمباحث مربوط به امپرياليسم استعماري مطرح مي‌گردد كه در اين زمينه جهاني‌شدن را با فرآيند هم‌گون سازي مرتبط مي‌دانند(شولت[7]، 2...). شولت(2..1) معتقد است جهاني‌شدن به معناي فراگير شدن اقتصاد سرمايه داري در جهان يا فراگير شدن اصول مدرنيته در سطح جهان و نيز افزايش ارتباطات جهاني به‌گونه‌اي كه مرزهاي ملي كشورها قادر به جلوگيري از اين ارتباطات نيستند تعبير مي‌گردد.
بر اساس ديدگاههاي ارائه شده، مي‌توان اشتراكات چندي را از ميان تمامي اين ديدگاهها و برداشتهاي مختلف درباره جهاني‌شدن اتخاذ كرد:
1- جهاني‌شدن يعني گسترش مؤلفه‌هاي مدرنيته در سطح جهان.
2- جهاني‌شدن يعني حركت آزادانه سرمايه در گستره‌ي جهاني.
3- جهاني‌شدن يعني از بين مفهوم مرزهاي فعلي.
4- جهاني‌شدن يعني محدود شدن ميزان اقتدار حاكميت‌هاي جهان.
5- جهاني‌شدن يعني كوچك شدن جهان در اثر پيشرفت وسائل ارتباطات جهاني و گسترش اطلاعات در سطح جهان.
 ارائه‌ي تعريفی جامع و مانع از جهانی‌شدن بسیار دشواراست. با اين حال و براساس وجوه مشترک ذکر شده تعريف محور قرار گرفته درپژوهش حاضر عبارت است از؛ « فرآیند فشردگی فزآینده زمان و فضا که بواسطه آن مرد دنیا کم و بیش و به‌صورت نسبتا آگاهانه در جامعه جهانی واحد ادغام می‌شوند »(گل محمدی، 1381).
2. بررسی سؤال دوم پژوهش
دومین سؤال پژوهش عبارت بود از این‌که « فرهنگ ايثار و شهادت چيست و آيا مي‌توان در عصر جهاني‌شدن از فرهنگ ايثارگري و شهادت‌طلبي صحبت كرد؟».
در راستای بررسی سؤال پژوهشی مذکور باید اذعان داشت؛ پاسخ به سؤال فوق مستلزم تحلیل مفاهیم « شهادت »، « ايثار » و« دینی بودن » می‌باشد که می بایست مفهوم هر کدام از آن‌ها را مشخص‌كنيم و سپس با توجه به این مفاهیم و شرایط زمانی و مکانی و متناسب با نیازهای انسان معاصر تصویری از دانش آموز ايثارگر و شهادت طلب را ارائه کنیم به‌گونه ای كه ظرفیتی برای حضور موثر و متناسب به فضای این عصر داشته باشد. بنابر اين ابتدا به بررسي مفهوم ايثار و شهادت خواهیم پرداخت.  
الف: ايثار
اين كلمه در فرهنگ بزرگ سخن، حسن انوري به معناي بذل، گذشت كردن از حق خود براي ديگران، نفع ديگري يا ديگران را بر خود ترجيح دادن آمده است، در لغت نامه دهخدا، اين كلمه به معناي غرض ديگران را بر خود مقدم داشتن، برگزيدن و منفعت غير را بر خود مقدم داشتن و اين كمال درجه سخاوت است به كار رفته است(انوري، 1381، ج اول).
در مورد مفهوم و واژه‌ي ايثار آثار و آراء متعددي بررسي شد. از جمله رضاپور(1385) در شرح ايثار مي‌گويد:ايثار، حبل المتين تعالي است، مسيري است که طي کردن آن علي‌رغم دشواري و توام با دغدغه و وسوسه بسيار، در صادقانه تقديم داشتن آنچه که در مالکيت فرد است و مقدم دانستن ارزش‌ها و تغيير دادن آن ها از ارزش مادي به ارزش معنوي و معنايي، شهد شيرينش کام دل‌بستگان را سيراب مي سازد و لحظه هاي پر حلاوت آن را با همه دنيا عوض نمي کنند چرا که ايثار، نپرداختن به تعلقات مادي و دل کندن از وابستگي ها ي گذرا و پيوستن به ذات نامتناهي است که به‌دست آوردن جوار رحمتش آرزوي همه صالحين عالم بوده و هست. خود نديدن و ديگران را ارجح دانستن چندان آسان هم نيست اما ناممکن نيست، چنان که از اوان خداپرستي در طينت پاک انسان‌ها خالق توانا و قادر در سرشت انسان‌ها به وديعه گذارده، برخي از آن بهره وافري مي‌برند. يا قدرتي(1385) مي‌گويد ايثار عبارت است از در طبق اخلاص‌قرار دادن همه نعمت‌هاي مادي و معنوي، جهت رشد جامعه، بدون انتظار كوچكترين چشم‌داشت.
چند نمونه از ايثار و گذشت مربوط به اولويت هاي متفاوت ذكر مي‌شود:
داوطلبي رزمنده براي غلطيدن روي مين و منفجر نمودن آن‌ها به منظور باز كردن راه عبور براي سايرين(ايثار سياسي، سازماني در دوران جنگ)؛تلاش زنان امدادگر در جنگ تحميلي و به اسارت گرفته شدن آنان(ايثار سياسي گروهي زنان در دوران جنگ)؛ امتناع دختران دانشجو و دانش آموز مسلمان در اروپا از برداشتن حجاب اسلامي و پذيرش محروميت از تحصيل و شغل(ايثار سياسي فردي در زمان صلح)؛كمك رساني و اهداي هدايا توسط زنان و كودكان در روز احسان و نيكوكاري به خانواده‌هاي نيازمند(ايثار اقتصادي فردي در زمان صلح).
ايثار و فداكاري فردي و شخصي در صورتي كه بستر توسعه جامعه و تغيير فرهنگ آن را همراه داشته باشد، معنادار خواهد بود. در غير اينصورت حداكثر فايده آن براي رشد و تكامل اخلاقي فرد ايثارگر در يك مقطع كوتاه از زمان باقي مي‌ماند.  
ب: شهادت
يعني كشته شدن در راه خدا، آنكه به شهادت دست يافته و در راه خدا كشته شده، به فرموده‌ي شهيد مطهري شهادت مرگ آگاهانه در راه هدف مقدس است. عملي آگاهانه و اختياري است و شهيدان شمع محفل بشريت هستند. (انوري، 1381، ج پنجم).
در اسلام كشته شدن آگاهانه و انتخاب گرايانه در راه آرماني مقدس و پاك كه به تغبير قرآن «في‌سبيلالله» ناميده مي‌شود، شهادت نام دارد و كسي كه به چنين مقامي دست يابد، شهيد است(شريعتي، 1357).
حضرت علي(ع) در توصيف اصحاب شهيدش، مي فرمايد: آنان مردماني نيك انديش، ترجيح دهنده‌ي بردباري، گوينده‌ي حق و ترك كننده‌ي ستم بودند. (خطبه‌ي 116- نهج البلاغه).
شهيد مطهري(138.) در كتاب انسان كامل، علي‌‌(ع) را جامع همه ارزش‌هاي انساني و اسلامي ونمونه‌ يك انسان كامل مي‌داند. وي صفاتي از قبيل جنگ‌اوري، عرفان، شجاعت، از خود گذشتن، فصاحت كلام، علم، مروت و مردانگي، عبادت، شهادت‌طلبي، گذشت از مجرم، خوش‌رويي، يتيم نوازي، عشق بي حد و حصر به خدا و رسول، حكمت، تسلط بر نفس، آزادگي، ‌آگاهي، ‌تعهد، ‌مسؤوليت را براي اين انسان كامل ذكر كرده است.
شهادت نهال ايمان را در دل مي كارد، اراده را در افراد، ايجاد مي‌كند، همت مي‌آورد، جنبش مي آورد. انديشه مي آورد و در پيكر اجتماع خون تزريق مي‌كند. شهادت اصلي از اصول تفكر قرآن و انديشه‌ي اسلامي شيعي است كه در كنار كليه‌ي مسايل ارزنده و انديشه هاي زنده و دستورات آموزنده و تعليمات سازنده و احكام پاينده‌ي اسلام از قبيل قيام به نماز، زكات، جهاد، حج و امر به معروف و نهي از منكر(نظارت ملي) يك «حكم» است؛ حكمي كه اجراي آن انسان را به برترين درجه‌ي كمال انساني ارتقا مي‌دهد زيرا در انجام هريك از دستوارت اسلامي براي پيوستگان به جبهه‌ي توحيد و ايمان امتيازي خاص، و مرتبتي عالي و مقامي رفيع وجود دارد كه انجام دهنده آن در پناه خلوص‌عقيدت خويش، بدان دست يابد تا به مرحله‌ي انجام اين «حكم»، « شهادت» برسد كه برتر از آن امتيازي نخواهد بود و آن برترين درجه‌ي كمال و عاليترين مرتبت و رفيع‌ترين مقامي است كه با گزينش مرگ آگاهانه، بر سر دو راهي تسليم(بگناه ذلت) يا مرگ شرافت‌مندانه، نصيب انسان مرد يا زن مومن مي‌شود. ‌
ايثار و شهادت‌طلبي ناظر به دگرگونی هايي است كه اين امر در وجود يك فرد ايجاد مي‌كند. مسأله اين است كه اگر قرار باشد فردي ايثارگر و شهادت طلب شود‌، چه تغييراتي بايد در وي رخ دهد، ‌چهار مؤلفه اساسي در ايثارگري و شهادت‌طلبي قابل ملاحظه است.  
1- اعتقادي و فكري: يكي از دگرگوني عمده و اساسي كه در فرهنگ ايثار و شهادت بايد در فرد رخ دهد اين است كه وي اعتقادات خاصي نسبت به گزاره های توصیفی که از طرف خدا به انسان داده شده نظیر « خدای یکی است »و« نيكي و گذشت خوب است »، «آخرتي وجود دارد» و.... ایجاد شود و اگر این اعتقاد شد می گوییم فرد ايثارگر و شهادت طلب شده است.. در اين مؤلفه ملاحظات روشي نهفته است، ‌يعني پيدا شدن اين اعتقادات در فرد بايد به‌صورتي انجام شود كه وي آن‌ها را فهميده باشد و با روشن بيني عقلاني نسبت به آن‌ها متقاعد شده باشد. با نظر به همين نكته است كه گفته مي‌شود عقايد تحقيقي هستند و نه تقليدي.  
2- تجربه‌ي دروني: در این مؤلفه، عنصر عاطفه‌ي بروز و ظهور چشمگيري دارد. تجربه دروني حكايت از التهاب ها و هيجان هاي دروني انسان دارد. شخصي كه ايثارگر و شهادت طلب مي‌شود لازم است يك رشته هيجان هاي دروني را تجربه كند كه به‌طور غالب در ارتباط با مبدأ جهان ظهور مي‌كند. مفاهيمي مانند: خوف، ‌توكل، ‌دعا كه در اديان مختلف و اسلام وجود دارد، ناظر به همين تجربيات دروني است. در این رابطه نیز فریدریک شلایر ماخر(1834-1768) ادعا کرد که «تجربه‌ي دینی» تجربه عقلی و معرفتی نیست بلکه احساس اتکای مطلق و یکپارچه به مبدا و یا قدرتی متمایز از جهان است. این تجربه، تجربه ای شهودی است که اعتبارش قائم به خود است و مستقل از مفاهیم و تصورات، اعتقادات یا اعمال می‌باشد. چون این تجربه نوعی « احساس» است و از حد تمایزات مفهومی فراتر می رود بنابراین ما نمی‌توانیم آن را توصیف کنیم، چون این یک تجربه « حسی و عاطفی است، نه معرفنی(شلایر ماخر به نقل از پترسون و همکاران، 1377).  
3- التزام دروني: تفاوت التزام دروني با تجربه دروني در اين است كه عنصر عاطفه و هيجان در تجربه‌ي دروني حضور و بروز چشم‌گيري دارد اما در التزام عنصر، انتخاب بارز است، ‌التزام دروني متضمن انتخاب نسبت به چيزي و پايبندي نسبت به آن است يكي از لوازم ايثارگر و شهادت طلب شدن، ‌ظهور و بروز اين بعد در درون انسان است يعني خود بايد نسبت به خدا و آنچه خدا از او می خواهد ایمان بیاورد. فرد اگر این التزام قلبی و درونی را نسبت به خدا نداشته باشد، یعنی ایمان بر او حاصل نشده باشد، نمی‌توانیم صفت «ايثارگري و شهادت‌طلبي» را بر او اطلاق کنیم.  
4- عمل: آخرين مؤلفه‌ي ايثارگري و شهادت‌طلبي عمل است يعني اين‌كه فرد ايثارگر و شهادت طلب كسي است كه به اقتضاي اعتقادات وايمان به خدا اقدام به انجام عملي كند. تكرار«الذين آمنوا و عملوا....» در آيات فراواني از قرآن نشان مي‌دهد كه لازم است فرد ايثارگر و شهادت طلب اعمال خاصي را انجام دهد و این اعمال مضمون همان گزاره‌های تجویزی هستند که اسم دیگرشان «احکام» است و فرد باید احکام دین را در اعمال خود آشکار کند و اعمال خود را تابع این اعمال قرار دهد. و خود را هميشه آماده براي اداي تكليف ببيند.  
ج: تربیت دانش آموز ايثارگر و شهادت طلب
پس ازآشنایی با مفاهیم ايثار، شهادت وتربيت ديني به بررسی و تحلیل تربيت فرهنگ ايثار و شهادت در عصر جهاني‌شدن پرداخته ومتوجه شده ایم که امروزه در نوشته‌هاي غربي در باب تربيت ايثار و شهادت، مفاهيم «تربيت ديني[8]» و «تربيت اخلاقي[9]» بحث «القاء و تلقين ارزش[10]» را تداعي مي‌كند. و متقابلا هر جا سخني از «تحميل و القاء ارزش» به ميان مي آيد، ‌ذهن خواننده را به بحث «تربيت ديني و اخلاقي» سوق مي‌دهد. گويا فرض بر اين است كه تربيت ديني به جز از طريق القاء كوركورانه ميسر نيست و از آنجا كه اين القا ناعادلانه و غير صحيح است، ‌پس بايد تربيت ديني را متوقف ساخت.
مؤلفان، دين به اتهام تشويق به پيروي از صاحبان حكم و قدرت[11] وحي و القاءات رهبران ديني، رهبران كشورها، سركوب عقلانيت، ‌القاء ارزش‌هاي ثابت و لايتغير، شستشوي مغزي و عدم تسامح در مقابل ديگر ارزش‌ها و ايده‌ها، ‌لااقل در سطح اجتماعي مقبوليت نداشته و حكومت و نظام تعليم و تربيت تابع آن بايد در قبال آن خنثي عمل نموده و از دخالت در آن پرهيز كند حتي برخي از فيلسوفان فلسفه‌ي تحليلي نظير پاول هرست كه در بستر انديشه تحليلي خويش به بحث «‌تربيت ديني» پرداخته و به اين نتيجه رسيده اند كه تعبير تربيت ديني بي معنا و تناقض آميز اس ت. اكنون ما با نظر به مؤلفه‌هاي تربيت و تدين مي‌كوشيم تا نشان دهيم كه در صورت تركيب اين مؤلفه‌ها مي‌توان از تربيت ايثارگري و شهادت‌طلبي صحبت كرد و تربيت ايثار و شهادت در حالت تركيب به اين معنا خواهد بود كه عناصر تدين، ‌به‌گونه تربيتي، ‌يعني با توجه به چهار ويژگي تربيت تحقق يابند.
به اين ترتيب، ‌تربيت ديني ايثارگري و شهادت‌طلبي در مفهوم اصيل آن، به اين معنا است كه ايثار و شهادت‌طلبي، در ارتباطي از نوع تريت ديني در فرد شكل مي‌گيرد، ‌به‌عبارت ديگر مؤلفه‌هاي ايثار و شهادت بايد در بستر تبيين مسايل ديني و اسلامي جریان یابد و به نظر مي‌رسد كه تربيت ديني ايثار و شهادت بايد با همين ويژگي هاي اصلي خود در عصر جهاني‌شدن جلوه گر شود. در واقع پيراستن تربيت ديني ايثار و شهادت از بد فهمي هاي ما از دين امكان توفيق تربيت ديني فرهنگ ايثار و شهادت را در برابر چالش جهاني‌شدن فراهم مي آورد.
3- بررسی سؤال سوم پژوهش
سومین سؤال پژوهش عبارت بود از این‌که « چالش‌های احتمالی جهانی‌شدن برای فرهنگ ايثارگر و شهادت‌طلبي چیست؟».
با عنایت به تعريف جهاني‌شدن، متوجه خواهیم شدکه اين پديده چالش‌هاي عمده‌ای را براي ايثارگر و شهادت‌طلبي ايجاد مي‌كند كه مهمترين و بنيادي ترين آن «خصيصه‌ي ساخت شكني» است.
جدول شماره‌ي1 چالش‌های جهانی‌شدن برای فرهنگ ايثار و شهادت
چالش‌های جهانی‌شدن برای ايثار و شهادت
صاحبه‌نظر/
مولف
تحمیل سکولاریسم(دنیا گرایی) بر جوامع مختلف که طی آن دین و ايثار و شهادت رنگ خود را از دست می‌دهد.
ولایتی، 1381
غلبه یک فرهنگ معین بر سایر فرهنگها که باعث می‌شود ارزش‌های سنتی و دینی جامعه ما نیز روز به روز دستخوش فرآیند جهانی‌شدن قرار گیرد که این وضعیت تهدیدی برای فرهنگ ايثار و شهادت در این عصر می‌باشد.
سجادی، 1382
مصرف گرایی و مدپرستی و شی پرستی که توسط تجارت آزاد و جهانی افزایش داشته تمایل به ایمان معنوی و رشد فرهنگی انسان را عمیقا تضعیف می‌کند.
اسماعیلی یصحانی، 1381
جهانی‌شدن رستگاری و سعادت بشری را با مفهوم قرارداد اجتماعی به‌عنوان مبنای اساسی لیبرالیسم پیوند می زند د رحالیکه سعادت و رستگاری فرد و جمع از نظر اسلام درچارچوب ارزش‌ها و هنجارهای دینی مورد توجه قرار می گیرند. جهانی‌شدن با ترویج نظام ارزشی خاص، این مقوله فرهنگ ايثار و شهادت را به چالش وا می‌دارد
سجادی، 1382
 فرهنگ فعلی حاکم بر انواع ابزارهای ارتباطی به‌ویژه اینترنت و ماهواره برای کاربرانی که بنیه فکری قابل توجهی نداشته باشند، «هویت زا» است نه «هویت ساز» چراکه « ارزش‌های زندگی »که فرهنگ ايثارگري و شهادت‌طلبي اسلامي مطرح می‌کند بر آن حاکم نیست. «هویت انسانی » قربانی « هویت ماشینی » شده است این امر آموزش آموزه‌ها و تعالیم فرهنگ ايثار و شهادت را در نظام آموزشی رسمی تهدید می‌کند 
نادرپور، 1381
اين چالش عبارت است از اين‌كه ساختارهاي عيني و مفهومي‌اي كه تاكنون با آن‌ها همراه بوده‌ايم و با نظر به آن‌ها تربيت ديني ايثار و شهادت خود را سامان داده‌ايم، ‌در برابر موج ساخت شكني انقلاب ارتباطات متزلزل مي‌گردند. در نتيجه نظام تربيتي ايثار و شهادت متناسب با آن نيز درمعرض اين تزلزل قرار خواهد گرفت، ‌از جمله ساختارهاي واقعي و مفهومي متقابل، كه براي تربيت فرهنگ ايثار و شهادت اهميت داشته‌اند مي‌توان از ساختارهاي «دور– نزديك» و نيز «ممنوع- مجاز» نام برد.
الف: ساختار « دور– نزديك»
درمورد تقابل مكاني است و اين ساختار از نظر تربيتي، به ويژه تربيت ديني ايثار و شهادت مهم بوده است زيرا تلاش هاي تربيتي ايثارگري و شهادت‌طلبي بر آن بوده تا با دور كردن افراد از محيط‌هاي نامطلوب آنان را مصونیت بخشند و امكان تحقق تربيت را فراهم آوردند. اما در عصر ارتباطات اين تقابل از بين مي‌رود و با شكستن اين ساختار ديگر تقابل ميان دور و نزديك وجود نخواهد داشت زيرا ديگر فاصله هاي مكاني مانع دسترسي نيستند.
ب: ساختار « ممنوع– مجاز»
در معرض اين ساخت شکنی واقع شده است. این ساختار نيز تاكنون از لحاظ تربيتي مهم بوده است. در گذشته پدران و مادران به بچه ها اجازه نمي دادند صحنه‌هاي خشونت آميز با غير اخلاقي را مشاهده كنند، اما پابه پاي رشد و توسعه‌ي وسايل ارتباطي، استحكام اين ساختار رو به ضعف گذاشته است.
شكسته شدن مرزها و ساخت‌هاي تقابلي مذكور، با توجه به مباحث اخلاقي و ديني بسيار مهم است. زيرا تربيت ديني، اخلاقي، ايثارگري و شهادت‌طلبي به‌طور جدي، ‌با حدود و مرزها سروكار دارد و اگر مرزي وجود نداشته باشد آدمي مي‌تواند به هر كاري مبادرت ورزد و در اين صورت سخن گفتن از تربيت ديني و شهادت‌طلبي ميسر نخواهد بود. اخلاق هميشه با « بايد» و « نبايد»ها سروكار دارد و در تربيت ديني فرهنگ ايثار و شهادت واژه‌هاي « واجب » و «حرام» واژه‌هاي اساسي اند. بدين منوال تربيت ديني واخلاقي با مرزها و حدود سروكار دارند. در اينجاست كه با اين چالش روبه‌رو مي شويم. آيا در عصر ارتباطات با نظر به خصيصه‌ي ساخت شكني آن، مي‌توان از تربيت ديني و اخلاقي ايثار و شهادت صحبت كرد؛ پاسخ سؤال مثبت است و در ادامة بحث در پي تحليل اين سؤال مي باشيم(باقري، 79 و شاه سنايي، 1381).
4- بررسی سؤال چهارم پژوهش
چهارمین سؤال پژوهش عبارت بود از این‌که « راهكارهاي مقابله با چالش‌های احتمالی جهاني‌شدن در حوزه‌ي فرهنگ ايثار و شهادت چيست؟ ».
1- كاربرد اصل تعقل و پرهيز از سطحي نگري
از نظر اسلام انسان رشد يافته كسي است كه اهل فكر و تشخيص‌باشد و اگر انسان فكر و انديشه خود را به طرز صحيحي به كار گيرد و هدف او تنها درك حقيقت باشد، مي‌تواند راه رستگاري رااز سبيل گمراهي تشخيص‌دهد و به همين دليل است كه در قرآن آمده است(لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي)(256 بقره)" در هيچ ديني اجباري نيست هدايت از گمراهي مشخص‌شده است« اگرخوب به اين آيه دقت كنيم وآنرا دقيقا بررسي نماييم نكته اي درآن نهفته است و آن اين‌كه عامل اصلي انحراف و گمراهي انسان‌ها، به كارنگرفتن فكر و انديشه يا سطحي نگري است. اكنون ما در اينجا به دو مورد از آثار سطحي نگري اشاره مي كنيم تا ضرورت به‌كارگيري تفكر عقلاني و منطقي بهتر مشخص‌شود.
اولين اثر سطحي نگري اين است كه اگر مامسلمانان به افكار و معلومات سطحي بسنده كنيم برداشت ما از تعاليم دينی، ‌سطحي و آميخته با خرافات و بدعت‌ها خواهد بود. لازمه‌ي دست‌يابي به فرهنگ اصيل اسلامي، داشتن رشد فكري و پرهيز از هرگونه سطحي نگري است.
دومين اثر از آثار سطحي نگري اين است كه انسان در برابر افكار مخالف آسيب پذير مي‌شود. اگر چنين روشي در بين افراد يك ملت گسترش پيدا كند سبب مي‌شود كه آن ملت در برابر تهاجمات فرهنگي بيگانگان بزودي از پا در آيد وگرفتار « از خود بيگانگي فرهنگي » شود(سادات، 138.).
اينجاست كه اهميت اصل تعقل و تفهم آشكار شود و از آنجايي كه تربيت ديني نيز تعهد به عقلانيت است بنابراين تربيت ديني فرهنگ ايثار و شهادت نيز در اين عصر بايد بيش از هر زمان ديگر چهره عقلاني داشته باشد و از سطحي نگري پرهيز كند.. زيرا در عصر ارتباطات، مبادله‌ي اطلاعات و نظر گاههاي مختلف به آساني صورت می پذيرد و حاصل آن مي‌تواند بروز سؤالها ترديدهاي فراوان در حجيت و اعتبار ايثار و شهادت باشد و درچنين ورطه‌ي عظيمي از و سؤال‌ها و ترديدها، تربيت ديني و ايثارگري و شهادت‌طلبي هنگامي دوام مي آورد كه موجه و مدلل باشد نه آنكه امري سليقه اي تلقي شود. توجه به مؤلفه عقلانيت، به‌ويژه براي كساني‌كه مي‌كوشند فرهنگ ايثار و شهادت را بنياد دين معرفي كنند، و آنرا قبول كرده‌اند كاملا روشن است. ولي گسترش اين تفكر و كساني كه به شبه پردازي در اين رابطه مي پردازند لازمه راهكارهايي بوده كه البته در عصر ارتباطات كارساده اي نيست اين عصر، سؤالهاي خاص‌خود را در برابر اعتقادات ديني و فرهنگ ايثار و شهادت نهاده است. انديشه هاي مربوط به كثرت گرايي، پست مدرنيسم و نظير آن، ‌و فرهنگ ايثار و شهادت را به‌گونه‌اي متفاوت با گذشته در برابر سؤال قرار مي‌دهند. تربيت ديني فرهنگ ايثار و شهادت مستلزم آن است كه اعتقادات ديني در برابر اين سؤال‌ها چهره اي عقلاني و مدلل داشته باشد تا بتواند در عصر ارتباطات موفق باشد در عبادات و احكام نيز جنبة عقلانيت كاملا آشكار است. (باقری، 1379).
مي‌توان نتيجه گرفت كه يكي از مؤلفه‌هاي تربيت ديني فرهنگ ايثار و شهادت در عصر حاضر عقلانيت است چونکه توجه به عقلانی بودن دستورهای دینی، پویایی ویژه ای را به آن‌ها می‌دهدو آن‌ها را برای هر عصری منعطف می‌سازد، زیرا دستور عقلی کهنه شدنی نیست. جهانی‌شدن همه محدودیت‌ها و مرزها را در برنداشته است. برای مثال نمی‌تواند قاعده های اساسی منطق، اخلاق و آرمان را که شالوده‌ي خردورزی است نقض کند. زیرا دستور عقلی اختصاص‌به زمان و مکان محدود ندارد. چه در دوره جهانی‌شدن و چه در دروره پیشامدرن، عقل حکم واحد میکند وبرای هر دو دوره دستور یکسان دارد(رجائی، 1381). بنابراین فرهنگ ايثار و شهادت در صورتی می‌تواند در عصر حاضر آورد که چهره‌اي کاملا عقلانی داشته باشد.  
2- توجه به ارزش‌های عمیق انسانی در فرهنگ ايثار و شهادت
جهانی‌شدن، شاید بتواند بسیاری از افقهای ادیان را در هم نوردد، ارزش‌های محلی و سنتی را به چالش کشاند و حتی برخی از نگرش‌های اخلاقی را با توجه به ارتباط فرهنگی مسلط غربی، ضعیف سازد، اما جهان گستری، هرگز نمی‌تواند ارزش‌های ثابت و عمیق انسانی و اخلاقی را که مربوط به شرف انسانیت است، کمرنگ کند و به ورطه نابودی برد. جهانی‌شدن شاید بتواند در دیدگاههای ارزشی برخی « انسان‌ها » موثر باشد، اما نمی‌تواند در اصل« انسانیت» شک و تردید ایجاد کند که در واقع اساس و شالوده ی تمدنها بر آن‌ها شکل گرفته است.
این اصول و ارزش‌های عمیق انسانی– اخلاقی که روح ادیان را شکل می‌دهند، در دوره‌ي یکپارچگی جهانی نیز تداوم خواهند یافت و تغییر، تحول، مسخ و دگرگونی این اصول کار چندان ساده ای نیست. لذا این مفاهیم به‌گونه ای خودکار، پویا و زورآمد می‌شوند و هم‌چنان انتظارات انسانی را برآورده می‌کنند. در نتیجه در عصر جهانی‌شدن در برنامه‌های فرهنگ ايثار و شهادت، باید به این اصول و ارزش‌های مشترک توجه نمود و آن‌ها را در برنامه‌های تربیت دینی به‌عنوان روح ادیان قرار داد(سید باقری، 1382).
3- مؤلفه‌هاي تقواي حضور
تقوا يا حفظ خويشتن گاه با دوري گزيدن و پرهيز ميسر مي‌گردد. اگر تربيت ديني ايثار و شهادت تنها بر اين تقوا استوار باشد نوعي تربيت قرنطينه اي تحقق خواهد يافت كه در آن، حفظ افراد تنها با قرار گرفتن در محدوده‌ي جدا و دور از شرايط منفي ميسر است. اما تقوا شكل ديگري دارد كه مي‌توان از آن به « تقواي حضور » در مقابل « تقواي پرهيز » ياد كرد. با نظر به خصيصه‌ي عصر حاضر و ظهور ارتباطات در شكلي كه هر روز گسترده تر مي‌شود « تقواي پرهيز » در برخي قلمروها ناممكن مي‌گردد. فضاهايي كه بر ما تحميل مي‌شود، ‌امكان پرهيز را از ما مي‌گيرد. اما تقواي حضور، هم‌چنان در دسترس ماست و اين است كه بايد چون مؤلفه اي اساسي از تربيت ديني فرهنگ ايثار و شهادت دراين عصر مورد توجه قرار گيرد. به يك معنا مي‌توان گفت كه تقواي حضور مفهوم متفاوتي از مرز و مرزگذاري را فراهم كرده است.
 در تقواي پرهيز مرز صورت « مكاني » دارد. اما در تقواي حضور مرز شكل « مكانتي» مي‌يابد، به‌عبارت ديگر، درحالي‌كه در مرز مكاني فرد را به‌صورت مكاني و جغرافيايي از شرايط منفي جدا مي سازيم، در مرز مكانتي او فاصله‌ي مكاني نمي‌گيرد، ‌بلكه در عين حضور در مكان، خود را در مرتبت و مكانتي فراتر مي بيند، ‌بدين طريق از آلودگي شرايط مصون مي ماند. مفهوم تقوي حضور ومرز مكانتي در آيه « 1.5 مائده » آمده است.
هر كس بخواهد گام در راه ايثارگري و شهادت‌طلبي گذارد؛ راه ايثارگري و شهادت‌طلبي رفتني است نه بردني. به هر حال، با نظر به آموزه‌هاي ديني كه در دين اسلام نهفته است و با نظر به تقواي حضور كه حاصل آن است مي‌توان گفت در بدترين شرايط نيز مي‌توان از ايثار و شهادت سخن گفت و عصر ارتباطات و چالش‌هايي كه با خود مي آورد مانع ايثارگري و شهادت‌طلبي نيست.
4- سنجش و بررسی درست امور و گزینش و طرد منطقی و نه احساسی آن‌ها   
این ویژگی، در واقع خود پشتوانه ای برای تقوای حضور در شرایط عصر حاضر است. لازمه‌ي حضور فعال در عصر حاضرارزیابی اطلاعات ورویدادهای اجتماعی است. چون‌که معتقدیم نمی‌توان چشم را بر حقایق بست بلکه باید با دیدی باز و دقیق به سراغ اتفاقات امروز جهان رفت و آن‌ها را در بوته ی نقد و بررسی قرار داد و موضعی مناسب بر اساس اصول و معیارهای دینی در برابر آن‌ها اتخاذ کنیم.
ارزیابی و نقادی، مستلزم بازشناسی جنبه‌های مثبت و منفی پدیده‌های این دوران است. طرد یکباره و تمام عیار هر آنچه متعلق به این دوران است نه تنها ممکن نیست، بلکه مطلوب هم نیست، زیرا این گونه طرد تمام عیار، در دامن خود، پذیرش تمام عیار را می پروراند اگر فرهنگ ايثار و شهادت بنا را بر طرد تمام عیار مظاهر عصر حاضر بگذارد، وجهه ای غیر منصفانه و دور از واقع خواهد داشت. بنابراین گرچه در عصر جهانی‌شدن رسانه های جمعی و فناوری ها ی ارتباطی و اطلاع رسانی بشر امروز را با « توده ای شناور» از افکار مختلف که در بردارنده هویت های مجازی گوناگون است، مواجه کرده‌اند، توصیه قرآن کریم در این موارد تاکید بر « قدرت گزینش » انسان و پرهیز از پذیرفتن هویت ها ی مجازی غیر واقعی است که با فطرت بشری و علت غایی دین منافات دارند چنانکه خطاب به پیامبر(ص) می فرماید « « فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» ای پیامبر بشارت ده کسانی را که اقوال را می شنوند و بهترین آن‌ها را تبعیت می‌کنند(زمر17). بر این اساس تربيت دینی ايثار و شهادت همواره باید پدیده‌های نوظهور این عصر را مورد ارزیابی و نقادی منصفانه قرار دهد و افراد را برای گزینش و طرد منطقی آن‌ها آماده سازد. ازاین‌رو به نظر می رسد آموختن این نوع مواجه با پدیده‌ها در قالب تربیت دینی ايثار و شهادت مهمترین زمینه تامین حضور سالم در متن شرایط است.
5- بهره‌گیری از عنصر« زیبایی شناختی» در فرهنگ ايثار و شهادت  
بزرگترین و قوی ترین عنصر فرهنگ ايثار و شهادت، وجود عشق و محبت متربی به خالق بزرگ است. هدف از تربیت دینی ايثار و شهادت، پرورش شور و شوق فطری کودک نسبت به جلال و جمال الهی است، نه ارائه‌ي مستقیم معارف الهی. پس نقش اساسی مربی و معلم دینی، انتقال اطلاعات دینی نیست، بلکه فراهم آوردن شرایطی است که متربی به تجربه درونی، به دین که ریشه در فطرتش دارد، گرایش و علاقه پیدا کند چنانکه پستالوتسی، مربی معروف سوئیسی نیز در کتاب تربیت می‌گوید « ذات تربیت نه درآموزش بلکه در محبت است »(نقیب زاده، 1381).
هدف از عنصر « زیباشناختی » در تربیت دینی– اخلاقی ايثار و شهادت این است که هر گونه اثر تربیتی در قالب رفتار، کلام، الگو، نصیحت، تجربه و.... به پرده ای زیباو با تصاویری دلنشین همراه با لحظات جذبه به درون متربی انتقال داده شود. جوان چون دارای روح استدلال کردن است و برهان گرایی جزء فطرت اوست و سخن منطبق با روح حساس و منطبق بر استدلال و برهان را رد نمی‌کند. خداگرایی و زیبایی دینی در روح ايثارگري و شهادت‌طلبي، جلوه گاه شایستگی ها می‌گردد. زیرا خداگرایی جزو سرشت حق گرای اوست. تکبه بر زیبایی ها در کلام معصومین(ع) فراوان است؛ مثلا امام علی(ع) می فرماید: « خداوند انواع پدیده‌ها را آفرید. برای هر کدام اندازه ای تعیین کرد و هر پدیده ای را در زیباترین شکل طراحی کرد و چه نیکو صورتگری فرمود. »
خداوند حکیم در بسیاری از موارد پیام آسمانی خود را در دل داستان‌ها و آن هم به‌صورت دیالوگی و غیر مستقیم ابلاغ می‌کند که از این رهگذر روح و جان انسان را نوازش می‌دهد و چنان بر جذابیت پیام می افزاید که به آسانی بر قلب انسان می نشیند. بنابراین شایسته است به خصوص‌در عصر جهانی‌شدن تدبیری اندیشیم که تعلیم و تربیت دینی فرهنگ ايثار و شهادت برای جوانان جذاب باشد. به‌طوریکه آنان از روی آگاهی، انتخاب، اختیار و اشتیاق به ايثار و شهادت روی آورند.
بحث ونتیجه‌گیری 
در خصوص‌جهاني‌شدن می‌توان گفت از جمله موضوعاتی است که به دلیل ماهیت سیال و هم‌چنین چند وجهی بودن دارای ابهامات وتعاریف متفاوتی است. تعریف های ارائه شده را می‌توان در دودسته قرارداد. از دیدگاه دسته‌ي اول، جهانی‌شدن فرایندی است که از طریق گسترش ارتباطات واطلاعات و در نتیجه‌ي فرو ریزی دیوارهای طبیعی وفاصله های زمانی و مکانی پیش می رود(رابرتسون؛ ترجمه پولادي، 138.؛ پراتون1 به نقل از بهكيش، 138.؛ مارتين آلبرو، 1996؛ ديويد هاروي، 1989) و از دیدگاه دسته دوم جهانی‌شدن پروژه ای دقیق است که باهدف بسط وتحمیل گفتمان مسلط بر جهان طراحی شده ومجریان آن(عمدتاً قدرتهای بزرگ) با تکیه بر انقلاب اطلاعات و فشردگی زمان ومکان در پی رسیدن به اهداف خود می‌باشند(سرژلاتوش، 1379؛ مارتين خور به نقل از شولت، 2...).
درخصوص‌اين‌كه ايثار و شهادت چيست و این‌که آيا مي‌توان در عصر جهاني‌شدن از ايثارگري و شهادت‌طلبي صحبت كرد؟ ابتدا به تحليل مفاهيم ايثار، شهادت و ديني بودن پرداخته واز تحليل مفهوم ايثار و شهادت اين نتيجه حاصل شد كه مفهوم ايثار، حبل المتين تعالي است و در طبق اخلاص‌قرار دادن همه نعمت‌هاي مادي و معنوي، جهت رشد جامعه، بدون انتظار كوچكترين چشم‌داشت مي‌باشد. شهادت نيز؛ كشته شدن آگاهانه و انتخاب گرايانه در راه خدا و آرماني مقدس و پاك مي‌باشد.
از تحليل مفهوم ايثار و شهادت اين نتيجه حاصل شد كه ايثار و شهادت ناظر به دگرگوني هايي است كه دين در وجود فرد ايجاد مي‌كند و از چهار مؤلفه؛ اعتقادي و فكري، تجربه دروني، التزام دروني و عمل برخوردار است(با قری، 1379؛ زارعان، 1379).
با توجه به تحلیل سه مفهوم فوق به بررسي ايثار و شهادت پرداخته و اين نتيجه حاصل شد كه ايثارگري و شهادت‌طلبي در ارتباطي از نوع تربيت در فرد شكل می‌گیرد. به‌عبارت ديگر تربيت ديني و اسلامي نقش مهمي در روحيه ايثارگري وشهادت‌طلبي افراد و دانش‌آموزان دارد. پس مي‌توان گفت تربيت ديني ايثار و شهادت عبارت است از تحول انسان موجود به انسان ايثارگر و شهادت طلب در پرتو آموزه‌هاي ديني و اسلامي به‌طوري كه آن را درك كرده و با توسل به ارزش‌هاي اسلامي و ديني و با گذشت، فداكاري و بخشش در مواقع لزوم، عمل كرده و نمونه واقعي يك شهيد باشد. و نشان داديم كه در صورت تركيب مؤلفه‌ها ی ايثار و شهادت وتربیت ديني درعصر جهاني‌شدن نيز مي‌توان از روحيه و فرهنگ ايثار و شهادت صحبت كرد.
در خصوص‌چالش‌های احتمالی جهانی‌شدن برای فرهنگ ايثار و شهادت بايدگفت؛ اين پديده چالش‌هایي را براي تربيت ديني ايثار و شهادت ايجاد مي‌كند، ولي بنيادي ترين چالش، خصيصه‌ي ساخت شكني آن است. ‌از جمله ساختارهاي واقعي و مفهومي متقابل‌كه براي تربيت ديني ايثار و شهادت اهميت دارند مي‌توان از ساختارهاي « دور– نزديك» و نيز « ممنوع- مجاز » نام برد که ‌در برابر موج ساخت شكني انقلاب ارتباطات متزلزل مي گردند.
در خصوص‌راه‌كارهاي مقابله با چالش‌های احتمالی جهاني‌شدن در حوزه‌ي تربيت ديني فرهنگ ايثار و شهادت می‌توان از راهکارهایی چون؛ كاربرد اصل تعقل و پرهيز از سطحي نگري در قالب ايثار و شهادت، توجه به ارزش‌هاي عميق انساني در قالب ايثار و شهادت، مؤلفه تقواي حضور در قالب ايثار و شهادت، سنجش و بررسي درست امور، گزينش و طرد منطقي و نه احساسي آن‌ها در قالب ايثار و شهادت و بهره گيري از عنصر زيبايي شناختي در قالب ايثار و شهادت یاد کرد.

 
منابع و مآخذ
-  اسماعیل یصحانی، سعید(1381) جهانی سازی و استراتژی مقاومت، فصلنامه کتاب نقد، شماره 24و25، پاییز و زمستان.
- انوري، حسن(1381)، فرهنگ بزرگ سخن(جلد اول)، تهران: سخن، ص‌675.
- انوري، حسن(1381)، فرهنگ بزرگ سخن(جلد پنجم)، تهران: سخن، ص‌4627.
- باقری، خسرو(1379)، تربیت دینی در برابر چالش قرن بیست و یکم؛ تربیت اسلامی(کتاب سوم)، مرکزمطالعات تربیت اسلامی وابسته به معاونت پرورشی آموزش و پرورش.
- باقری، خسرو(138.)، چیستی تربیت دینی، تهران، انتشارات تربیت اسلامی.
-  براند، واتسن(1379)، تدریس موثر تربیت دینی، ترجمه‌ي محسن بهرام پور.
- بهکیش، محمد مهدی(138.)، اقتصاد ایران در بستر جهانی‌شدن، تهران، نشرنی.
- پترسون، مایکل، و دیگران(1377)، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه‌ي احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، انتشارات طرح نو.
- خسروی، محبوبه، زهرا، ابراهیمی(1382)، فناوری آموزشی و جهانی‌شدن، مجموعه مقالات همایش جهانی‌شدن(بیم ها وامیدها)انتشارت حدیث امروز.
- رابرتسون، دونالد(138.)، جهانی‌شدن، ترجمه‌ي کمال پولادی، تهران، نشرثالث.
-  رجائی، فرهنگ(1381)، پدیده‌ي جهانی‌شدن(وضعیت بشری وتمدن اطلاعاتی)، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، تهران، نشرآگاه.
-  رضاپور، محمد(1385)، هنر مي‌تواند ايثار را براي نسلها پايدار كند. روزنامه رسالت شماره 5972- چهارم مهر ماه.
- زارعان، محمد جواد(1379)، تربيت ديني، تربيت ليبرال، مجله معرفت، شماره 33.
- سادات، محمد علی(138.)، اخلاق اسلامی، تهران، انتشارات سمت.
-  سجادي، عبدالقيوم(1382)، استراتژي كلان جامعه ديني در برخورد با جهاني‌شدن، نشريه‌ي پگاه، شماره47.
- شاه سنايي، محمدرضا(1381)، تبيين و ارزيابي تكثر گرايي فرهنگي و تاثير آن بر تربيت اخلاقي و مذهبي، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه تربيت مدرس.
- شريعتي، علي(1375)، شهادت، انجمن اسلامي، تهران.
- شمشیری، بابک(1384)، تبیین امکان جهانی‌شدن ورویکردوتربیت دینی متناسب با آن ازمنظرمدرنیسم پست مدرنیسم وعرفان اسلامی، مجموعه مقالات اولين همایش ملی جهانی‌شدن وتعلیم وتربیت، معاونت پرورشي آموزش و پرورش.
- عالی، مرضیه(1381)، تبیین فرصت‌ها و چالش‌های جهانی‌شدن برای آموزش و پرورش ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس.
- عطاران، محمد(1383)، جهاني‌شدن و تاثير آن بر اهداف تعليم و تربيت، مجموعه مقالات اولين همايش ملي جهاني‌شدن و تعليم و تربيت، دانشگاه تهران، انتشارات امور خارجه.
- قدرتي، زهرا(1385)، مصاحبه با خانم قدرتي پيرامون فرهنگ ايثار، خبرنامه فرهنگ ايثار و شهادت:اول مهر.
- كاستلز، امانوئل(138.)، عصر اطلاعات، ترجمه حسين چاووشيان، جلد دوم، تهران، انتشارات طرح نو.
- گل محمدی، احمد(1381)، جهانی‌شدن، فرهنگ، هویت، تهران، نشرنی.
- مطهري، مرتضي(138.)، ‌انسان كامل، تهران، صدرا.
- مهرمحمدی، محمود، صمدی، پروین(1382)، بازنگری درالگوی آموزش دینی جوانان و نوجوانان دردوره‌ي تحصیلی متوسط، فصلنامه نوآوریهای آموزشی، شماره3.
- نقیب زاده، میر عبدالحسین(1381)، نگاهی به فلسفه‌ي آموزش و پرورش، تهران، انتشارات طهوری.
- ولایتی، علی اکبر(1381)، ارتباطات و جهانی‌شدن، نشریه قدس، 4/8/1381.
-    Allbrow,M(1996)The global Age: polity press.
-    Giddens,A and Hutton,W. (ed)(2..1)on the edge. Living with Global capitalism، london، p. 64
-    Harvy,D(1989)the condition of postmodernity. oxford:
-    Smith,M. k(2..2)globalization and incorporation of education. www. Infed org/biblio/Globalization. Htm1
-    waters، M. (1995)globalization. london، Routledge، p. 2
-  woodbarry، D(2..1)the globalization question Eurpe، Dee available on:www. wacsf. org/library/readings/bib/asilomar.. htm1


[1] - globalization                                                                                                                                          
[2] - Macluhan
[3] - Smith
[4] - Perraton
[5] - Allbrow
[6] - Waters
[7] - Scholte
[8] - Religious education
[9] - Moral education
[10] - Indoctrination
[11] - Authority


پنج شنبه 30 دی 1389  9:39 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:مقالات تخصصي ايثار و شهادت

عنوان : تبيين راه كارهاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در بين كودكان
كلمات كليدي : راه كار، فرهنگ ايثار و شهادت، كودكان
نويسنده :  مهدي محمودي ,  مهدي سبحاني نژاد
موضوعات مقالات :ايثار و شهادت
چكيده
ايثار و شهادت به عنوان والاترين ارزش هاي انساني در دين مبين اسلام مد نظر بوده و همواره بر آن تاكيد شده است. اين مفاهيم ژرف در طول تاريخ همواره سرنوشت بشر را تعيين كرده و او را از نابودي معنوي نجات داده است. در فرهنگ اسلامي ما توجه به اين مفاهيم همواره رايج بوده و پس از انقلاب اسلامي و در هشت سال دفاع مقدس به اوج خود رسيد. اهميت والاي اين امر، لزوم توجه به آن را در جامعه امروز كه با مفاهيمي چون جهاني شدن و در هم آميختن فرهنگ ها و حتي تهاجم فرهنگي همراه است، نشان مي دهد. در اين بين كودكان به عنوان آينده سازان فرداي بشر، نيازمند آشنايي با اين مفاهيم و حتي ميل به تحقق آن در جهت ساختن جامعه اي آزاد و اسلامي اند. تحقيق حاضر با هدف بررسي روش هاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت بين كودكان انجام گرفته است. روش پژوهش از نوع توصيفي، تحليلي است و جامعه آماري كليه كتب، مقالات و متون مربوط با موضوع بوده است. يافته هاي پژوهش حاكي از آن است كه روش هاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت به كودكان عموما بر روش اسوه سازي و الگو برداري، روش آسان سازي، روش مشاهده و روش داستان گويي استوار است.

مقدمه
شهادت، مرگي است كه شخص مؤمن، آگاهانه و با اختيار و به خاطر اهدافي كه از منظر دين، مقدس شمرده شده، آن را بر مي‎گزيند و قرآن كريم از آن به معناي «قتل في سبيل الله» ياد كرده است.
اسلام با طرح شهادت نه تنها تحول نويني در مسأله ي مرگ ايجاد كرد، كه از او به عنوان حيات جاويد و زندگي راستين نام برد و در حقيقت شهادت را تولدي دوباره دانست. وقتي كه انسان ها شهادت را يك ارزش و شهادت خواهي را به عنوان والاترين آرمان خود برگزيدند و انتخاب كردند و در جستجوي آن، حجاب ها و موانع را در هم شكستند، بارزترين خصلتي كه در مسلمانان مجاهد متجلي مي شود، بت شكني است. شهادت جهاد رنگين و سرخ رنگ است و رنگ خون دارد، خوني كه به پيشگاه مقدس الهي تقديم مي شود. شهادت قرباني كردن در راه حق است. شهادت وقتي است كه هدف، حق باشد و آرمان خدا باشد.
خداوند در قرآن كريم بارها به اين مفهوم والا اشاره نموده و در مورد شهيدان چنين مي فرمايد:« آنان كه در راه خدا كشته مي شوند مردگان مپنداريد آنان زندگانند و نزد خداي خويش روزي مي خورند. »(ال عمران، 169)
در ترويج فرهنگ شهادت نيز در قرآن كريم آمده است. « اگر شما در راه خدا كشته شويد يا بميريد هر آينه مغفرت و رحمت خدا براي شما خواهد بود(و رحمت و مغفرت خدا براي شما بهتر است) از آنچه را كه در دنيا براي خود اندوخته ايد. »(آل عمران، 157)
«به كشته شدگان در راه خدا، مرده نگوييد چرا كه زنده اند، لكن شما درك نمي كنيد»(بقره، 154)
شهادت مقام و منزلتي است كه علي(ع) آن را پايان دادن به فروغ درخشان زندگي در كمال هوشياري و آزادي براي رسيدن به هدفي كه آن هدف والاتر و بهتر از زندگي طبيعي دنيا است مي داند. شهادت عبارت است از سوختن و شعله ور شدن در آتش عشق الهي براي ايجاد زمينه ي حكومت عدل اسلامي در جهان تا سعادت و خوشبختي جامعه در راه رسيدن به آن فراهم شود.
امام علي(ع) در نامه اي به مالك اشتر مي فرمايد:« خداوند پايان زندگي من و تو را به سعادت و شهادت قرار دهد زيرا بازگشت همه ي ما به سوي اوست و چه بهتر كه بازگشت مان با شهادت در راه خدا توام شود. (نهج البلاغه، قسمت نامه ها، نامه 52)
مولاي متقيان در فرازي ديگر، شهادت را گرامي ترين مرگ ها معرفي مي نمايد:«همانا گرامي ترين مرگ ها كشته شدن در راه خداست. سوگند به آن كه جان پسر ابوطالب در دست اوست هزار ضربت شمشير بر من آسان تر از مرگ در بستر راحت، و در مخالفت با خداست». (نهج البلاغه، خطبه 122)
فرهنگ شهادت طلبي با توجه به شمولي كه در معناي واژه فرهنگ نهفته است، حالت استيلا، فراگيري و نهادينه شدن اشتياق به شهادت در راه خدا، در جامعه ي اسلامي است. چنانچه فرهنگ نماز تا حدودي چنين شمولي دارد). ذبيح، 138.)
كلمات شهيد و ايثار كلماتي كه در همه ي عرف ها، توأم با قداست و عظمت بدان نگريسته شده است(دهخدا، 1352)
ايثار به معناي بذل، گذشت كردن از حق خود براي ديگران، نفع ديگري يا ديگران را بر خود ترجيح دادن است. (انوري، 1381)همچنين به معناي غرض ديگران را بر خود مقدم داشتن، برگزيدن و منفعت غير را بر خود مقدم داشتن و اين كمال درجه سخاوت است به كار رفته است. (دهخدا، 1352)
خير انديش(1382) در پژوهشي تحت عنوان« شهادت و شهيد در عرفان اسلامي» به تبيين مفهوم شهادت در اسلام و آيات و روايات و از ديدگاه ائمه ي اطهار و ديدگاه چندتن از عارفان پرداخته است.
هم چنين در پژوهشي ديگر رجبعلي(1385) تحت عنوان ابعاد عملي و نظري ترويج فرهنگ ايثار و شهادت و نقش آن در پيش گيري از جام نشان دادكه فرهنگ ايثار با كاركردهايي كه در جامعه دارد مي تواند از بسياري از جرم ها پيش گيري نمايد.
رحيمي(1383) در پژوهشي تحت عنوان «تعليم و تربيت در نهضت حسيني» به بررسي نظرات و ديدگاه حضرت سيدالشهدا(ع) در باب تعليم و تربيت و شناسايي هر چه بيش تر ماهيت قيام امام حسين(ع) و معرفي الگوي وارسته و شايسته در امر تعليم و تربيت به نسل نوپاي جامعه و هم چنين اين كه چهارده معصوم(ع) نوري هستند جهت هدايت بشر به قله ي سعادت و در اين راه از هيچ كوششي دريغ نكرده اند، حتي در ميادين جنگ، و حتي در سخت ترين شرايط اقدام به هدايت افراد به سمت حق نموده اند، وجود نازنين حضرت سيدالشهدا(ع) سراسر زندگيشان از تولد تا شهادت و تا قيام و قيامت حاوي نكات ارزنده ي تعليم و تربيت است. و راه گشاي رهروانش خواهد بود، پرداخته است.
فرهنگ ايثار و شهادت به عنوان مجموعه آگاهي ها و باورها و آداب و اعتقادات و اعمالي كه موجب وصول انسان به عالي ترين درجه ي كمال، مي شود. در نظام تربيتي اسلامي از مهم ترين و بارزترين ويژگي هاي اين مكتب به شمار مي رود. فرهنگ ايثار و شهادت در دامن خود انسان هايي برخوردار از روحي بزرگ، منشي عظيم كه با زهد گرايي و عدم وابستگي به دنيا هم راهند را بار آورده است. ايثار از يك سو بالاترين مراتب احسان است و از سوي ديگر، بهترين زمينه ي روحي، عاطفي، و هم دردي و هم دلي براي اقامه ي عدل و گسترش عدالت است. اين مفاهيم به لحاظ تاثيري كه در فرهنگ جامعه دارند از لحاظ تربيتي داراي ارزش و جايگاه رفيعي هستند. اهميت اين امر لزوم ترويج فرهنگ و ترويج اين مفاهيم را در بين كودكان و نوجوانان و به طور كلي در بين افراد جامعه سبب مي شود.
با توجه به مطالب فوق، مسأله ي اساسي پژوهش حاضر، تبيين راه كار هاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت بين كودكان بوده است. در اين راستا ضمن بررسي منابع و مراجع مختلف ابتدا، ابعاد فرهنگ ايثار و شهادت بررسي و سپس راه كارهايي در ترويج فرهنگ فوق به بحث گذارده شده است.
در پژوهش دو سؤال اصلي ذيل طرح و مورد بررسي واقع شده است:
1-روش هاي ترويج فرهنگ ايثار به كودكان چه مي باشد؟
2-راه كارهاي ترويج فرهنگ مفهوم شهادت در بين كودكان چه مي باشند؟
روش
روش پژوهش
پژوهش حاضر به دنبال تبيين راه كار هاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت بين كودكان بوده و با عنايت به عنوان و سؤال هاي مطروحه، پژوهش به شيوه ي توصيفي و از نوع تحليل اسنادي انجام شده است.
جامعه و نمونه پژوهش
با توجه به روش پژوهش، جامعه ي آماري پژوهش، شامل منابع مرتبط با موضوع مورد بررسي مي باشد. از آنجا كه در پژوهش حاضر منابع و مراجع موجود فيش برداري و در راستاي هدف پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است، نمونه گيري انجام نشده و كليه ي منابع و مراجع در دسترس مذكور مورد بررسي و تحليل واقع شده است
ابزار گرد آوري داده ها
به معناي خاص پژوهش هاي ميداني، ابزاري در پژوهش استفاده نخواهد شد، ولي در اين ارتباط از فرم هاي فيش برداري به منظور گردآوري نتايج مطالعات مرتبط استفاده شده است.
شيوه ي تحليل داده ها
از آنجا كه داده هاي به دست آمده كيفي است، بنابراين از تحليل هاي كيفي به منظور تحليل و جمع بندي آن ها استفاده شده است.
تحليل يافته هاي پژوهش
در اين جا نتايج بررسي سؤال هاي پژوهش ارائه خواهد شد:
1- بررسي سؤال اول پژوهش
اولين سؤال اصلي پژوهش حاضر عبارت بود از اين كه؛ روشي هاي ترويج فرهنگ ايثار به كودكان چه مي باشد؟
در پاسخ به سؤال يك پژوهش بايد گفت كه ايثار به عنوان يكي از ارزش هاي والاي انساني است كه در دين اسلام نيز بر آن تاكيد فراوان شده است. ايثار در لغت به معناي بذل كردن و ديگران را بر خود ترجيح دادن است. از پيامبر اكرم(ص) سؤال كردند چه كسي نزد خداوند محبوب تر است. پيامبر اكرم در جواب فرمودند:« آن كه نفعش به انسان ها بيش تر رسد». (كافي، ج 7)اهميت اين امر بر هيچ كس پوشيده نيست و ايثار به عنوان ارزشي اجتماعي مي تواند در جلوگيري از انحرافات و ارتقاي فرهنگ عمومي جامعه، نقشي كليدي را داشته باشد. بر اين اساس و با توجه به اهميت اين امر لازم مي نمايد تا در پرداختن به اين امر مهم اهتمام لازم صورت گيرد و يكي از راه كارهاي آن ترويج فرهنگ ايثار به كودكان است تا در فرداي جامعه آثار اين مهم را در جامعه مشاهده كنيم.
در ترويج فرهنگ ايثار به صورت رسمي آن كه بر عهده مدارس است مي توان در دو بعد ترويج فرهنگي و پرورشي اقداماتي را انجام داد.
الف: بعد ترويج فرهنگي
1- شناساندن مفهوم، اهميت و نقش ايثار در زندگي آدمي
2-آشنايي با مصاديق عيني و عملي ايثار در زندگي ائمه، مشاهير و بزرگان تاريخي
3- آشنايي با سازمان هاي داوطلبانه به ويژه سازمان هاي موفق ويژه ي نوجوانان و جوانان
ب: در بعد پرورشي
ايجاد انجمن ها، تشكل ها و تيم هاي خود جوش دانش آموزي در عرصه هاي مختلف فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي مي باشد. (مجموعه مقالات فرهنگ ايثار و شهادت، ص 92)
در حيطه ي كلي و درخصوص ترويج فرهنگ ايثار به كودكان از روش هاي تربيتي كه در زير ذكر مي گردد استفاده نمود:
در دوره ي كودكي كه كودك در اين دوره وارد مرحله جديدي از رشد عقلي(ذهني) مي‏شود و پياژه آن را مرحله «عمليات عيني» ناميده است. «اين دوره، به اين دليل عمليات عيني خوانده مي‏شود كه با وجود رشد استعدادهاي ذهني و عقلي در كودك، هنوز عمليات ذهني وابستگي به جهان خارج دارد و حل مسايل در گرو ارتباط مستقيم و عيني است. »(بي‏ريا و ديگران، 1375) از نظر پياژه، كودك در اين مرحله داراي احساسات و عواطف قوي است و از اين حيث مانند بزرگ سالان است اما از لحاظ فكري قابليت درك مطالب و مفاهيم انتزاعي را ندارد. به همين دليل بهترين روش براي ترويج فرهنگ در اين دوره روش الگو پذيري و يا اسوه سازي بر اي كودك است. تجربيات شخصي و رفتار كودكان و نوجوانان حاكي از الگو پذيري انسان است. مي توان ادعا نمود كه نمودار آموزه ها و شكل گيري شخصيت انسان ها بيش تر از آن كه متأثر از گفتار مربيان باشد، متأثر از رفتار الگوهاست كه برگشت به تقليد آگاهانه و گاهي نا آگاهانه مي كند. الگو پردازي و الگوپذيري يك روند آرام و تبليغ غير مستقيم است.
اسلام بيش از ساير روش هاي تربيتي به آن تاكيد نموده و پايه ي هدايتي خود را بر اين اساس استوار ساخته است. لذا در جهت معرفي الگوهاي مطمئن، تنوع الگوها وبرحذر داشتن از پيروي الگوهاي شيطاني اهتمام ويژه دارد. حضرت امام محمد باقر(ع) به ابوحمزه بدين منظور فرمودند: انسان ها اگر چند فرسخ از وطن خود دور شوند، راهنما انتخاب مي كنند، در حالي كه راه آسمان دورتر و مهمتر از راه زمين است، لذا بايد در امور خود راهنما انتخاب نمائيد(. كافي ج 1)
كودك با تقليد از رفتار بزرگترها بيش ترين تاثير را از آن ها مي پذيرد و از اين طريق مي توان وي را با گذشت و چشم پوشي از خواسته هاي خود در مقابل كودك ترويج فرهنگ دهيم. ايثار مفهوم كلي و با اهميت در تعليمات ديني و آموزه اي مذهبي دين اسلام است و جزء صفات و ارزش هايي است كه همواره مورد احترام براي نوع بشريت است. ايثار را از طريق عمل كردن و گذشت مي توان ترويج فرهنگ داد.
2- بررسي سؤال دوم پژوهش
دومين سؤال اصلي پژوهش حاضر عبارت بود از اين كه؛ راه كارهاي ترويج فرهنگ مفهوم شهادت در بين كودكان چه مي باشند؟
براي ترويج مفهوم شهادت در بين كودكان بايد با زبان كودكانه سخن گفت و براي بيان اين مفهوم مي توان از روش هايي چون سهولت و آسان سازي اين مفهوم استفاده نمود در آموزش مفهوم شهادت به كودكان، بايد توان شناختي، عاطفي و انگيزشي كودكان را در نظر گرفت و از زياده‏روي و سخت‏گيري در روند آموزشي پرهيز شود، زيرا هدف از آموزش اين مفهوم، برانگيختن شوق و رغبت كودكان به يادگيري آموزه‏هاي شهادت و از خود گذشتگي است و نه صرفا انتقال اين مفهوم در حد يك ايده آل و مفهوم كلي، از اين‏رو، پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله همواره اين سخن را تكرار نموده‏اند كه «آموزش دهيد و آسان بگيريد و سخت‏گيري نكنيد»(ري‏شهري، 1376) براين اساس و با تاكيدات دين اسلام در آموزش مي توانيم به طور كلي مفاهيم ديني و به صورت خاص مفهوم شهادت و فرهنگ شهادت را از طريق سهولت و آسان گيري بركودكان در ميان آن ها ترويج دهيم. به طور كلي ساده سازي و آسان سازي در امر آموزش به يادگيري بهتر منجر مي شود.
هم چنين از طريق داستان گويي نيز مي توان اين مفهوم را در بين كودكان ترويج و گسترش داد. داستان يكي از مناسب‏ترين روش‏هاي آموزش مفاهيم ديني به كودكان است؛ زيرا كودكان شيفته ي شنيدن قصّه و خواندن داستان مي‏باشند و اين سبب مي‏شود تا بخش عمده ي تعليم و تربيت ديني كودكان از اين راه انجام پذيرد. هرچه استفاده از داستان هاي مناسب بيش‏تر باشد، تأثير اين آموزش و رسيدن به هدف‏هاي مورد نظر آن، ساده‏تر و سريع‏تر صورت مي‏گيرد. در اهميّت اين روش و بهره‏گيري از آن، همين بس كه در قرآن كريم و تعاليم انبياي الهي و كتاب‏هاي آسماني هم اين روش مؤثر، يعني زبان داستان و قصّه براي آموزش، هدايت، القاي مفاهيم و پيام‏هاي ديني مورد توجّه قرار گرفته است. قرآن كريم بسياري از مفاهيم، حقايق و آموزه‏هاي ديني را در قالب بهترين قصّه‏ها، به زباني ساده، جذّاب و قابل فهم براي مردم بيان نموده است. مثلا در داستان حضرت ابراهيم عليه‏السلام اثبات توحيد و يگانگي خداوند و در داستان عُزَير كيفيت معاد بيان گرديد است بدين ترتيب مي توان ازاين روش نيز در بيان و ترويج مفهوم شهادت در بين كودكان استفاده نمود.
روش ديگري كه از طريق آن مي توانيم اين مفهوم را به كودكان بياموزيم روش نمايشي است اين روش كه به عنوان يكي از روش هاي تدريس نيز مورد استفاده دارد، ميتواند به نحو مطلوبي گذشت و فداكاري را در بين كودكان رواج دهد. منظور از نمايش، مجسّم كردن و به صورت مشهود و محسوس درآوردن پيام‏ها و آموزه‏هاست. روش نمايشي يكي از روش‏هاي آموزشي است كه داراي تأثير فوق‏العاده‏اي مي‏باشد و از راه آن مي‏توان آموزه‏هاي ديني را در قالب‏هاي قابل مشاهده و به گونه‏اي روشن، آسان و محسوس به كودكان آموزش داد. نمايشي كردن مفاهيم عقلي و انتزاعي، به ويژه براي كودكان با توجه به غلبه برخورد حسّي آنان، موجب مي‏شود كه اين‏گونه مطالب بهتر درك شود و يادگيري عميق‏تري صورت پذيرد؛ معمولا كودكان، خاطرات نمايشي را كه در كودكي ديده‏اند، به شكل آگاهانه يا ناآگاهانه، تا آخر عمر در حافظه خود حفظ و نگهداري مي‏كنند. اين روش به دليل ارتباط عاطفي و تمركز زياد حواس(شعباني، 1382) مي تواند در يادگيري اين مفهوم به كودكان كمك نمايد. و از آن‏جا كه قصه و داستان آموزه‏ها و حقايق آموزشي را به طور غير مستقيم بيان مي‏دارد، از نظر روان‏شناسي تربيتي نيز يكي از مهم‏ترين و مؤثرترين روش‏هاي آموزشي به حساب مي‏آيد.
بحث و نتيجه گيري
آنچه امروز بيش از هر چيز نيازمند آن هستيم انگيزه هاي ايثارگرانه ي مستمر، مداوم، آگاهانه، هدف مند و رشد يافته است. در واقع آدمي جز با رشد انگيزه، پروردن، تقويت آن و نيز آموختن ، مشاهده و لذت بردن از پيامدهاي آن نمي تواند به مرحله ايثار گري برسد. چنانكه امام علي(ع) مي فرمايد:« ايثار نهايت نيكويي است و برترين همه نيكي ها ». در اين بين نهاد خانواده به عنوان مهمترين بخش تربيتي كه با كودكان سر و كار دارد بايد انگيزه هاي ايثار گرانه را با روش هاي ارشادي و تربيتي در كودكان ترويج دهد. خانواده موظف است بذرهاي نيك انديشي را در ضمير پاك كودكان جستجو كند و با كردار و گفتار نيك بپروراند. مهم ترين اقدامات والدين در اين مسير مي تواند هدايت رشد اجتماعي كودكان در تعامل مستقيم آنان با ديگران و مشاهده تعاملات خانواده باشد. والدين بايد مفهوم حقوق و انتظارات متقابل و نوع دوستي را به فرزند خود بياموزند و خود نيز به عنوان الگوي عيني فرزند رفتار ايثارگرانه داشته باشند و با چشم پوشي از خواسته هاي خويش اين امر را به صورت عملي به كودكان بياموزند.
به طور كلي روش ها و راه كارهايي را كه مي توان در آموزش و ترويج مفهوم ايثار و شهادت به كودكان از آن استفاده نمود با عناوين روش هاي مستقيم و غير مستقيم مطرح مي شود و استفاده از روش هاي غير مستقيم بسيار مفيد تر از روش مستقيم است زيرا در روش مستقيم تذكرات زياد و متوالي سبب لجاجت و مقاومت منفي و بيان ايرادات و نصيحت ها، احساسات كودكان را جريحه دار مي كند و روش الگويي وروش استفاده از مثال و قصه گويي و نمايش از جمله روش هايي غير مستقيم است. براي آموزش و ترويج ايثار و شهادت به كودكان، اولين چيزي كه بايد مد نظر داشت و درباره آن آگاهي پيدا كرد شناخت روحيات و مراحل رشد ويژگي هاي كودكان است بايد توجه داشت كه وجود گرايش ديني در كودكان انكار ناپذير است، آن ها سرشت خداجوي دارند و مفاهيم اساسي دين اسلام نيز اموري است كه با سرشت كودك سازگاري دارد و اكتسابي نيست؛ وظيفه تعليم و تربيت شكوفا كردن اين گرايش هاي فطري است. علاوه بر تمايلات فطري، بايد به تفاوت هاي فردي نيز توجه داشت، برخي از كودكان مطلب را سريعتر و برخي كند تر ياد مي گيرند. سطح فكر كودكان نيز مختلف است، برخي در پاسخ به سؤالي به تفكر شهودي بر مي گردند و برخي در سطح عمليات عيني قرار دارند.

منابع و مآخذ
- قرآن كريم.
- انوري، حسن. (1381). فرهنگ بزرگ سخن(جلد اول)، تهران: سخن.
- بي‏ريا، ناصر و ديگران،. (1375). ، روان‏شناسي رشد(2)، چ اول، تهران:سمت.
- خير انديش، مهدي(1382). شهادت و شهيد در عرفان اسلامي، پايان نامه ي دكتري، دانشگاه شيراز.
- دبير خانه شوراي هماهنگي و نظارت بر امر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت. (1384). مجموعه مقالات و سخنراني ها هم انديشي فرهنگ ايثار و شهادت، تهران:انتشارات نقش گستر.
- دهخدا، علي اكبر، لغتنامه(جلد هفدهم)، تهران: دانشگاه تهران، 1352.
- ذبيح، عليرضا. (138.). تأثير وجود فرهنگ شهادت طلبي در حفظ دين و ارزش هاي ديني، پايان نامه كارشناسي ارشد معارف اسلامي، تابستان 138..
- رجبعلي، اسلام. (1385). بررسي ابعاد عملي و نظري ترويج فرهنگ ايثار و شهادت و نقش آن در پيش گيري از جرم، پايان نامه ي كارشناسي ارشد. دانشگاه قم.
- رحيمي، محمود. (1383). تعليم و تربيت در نهضت حسيني(ع)، پ‍اي‍ان ن‍ام‍ه ي كارشناسي ارشد، دانشگاه آزاد اسلامي(تهران مركزي).
- شعباني حسن. (1382). مهارت هاي آموزشي و پرورشي، تهران:انتشارات سمت.
- ك‍ل‍ي‍ن‍ي ، م‍ح‍م‍دب‍ن ي‍ع‍ق‍وب ، صول كافي، ج 1،
- محمد محمدي ري‏شهري. (1376). ، العلم والحكمه في الكتاب والسنه، قم، دارالحديث، حديث 1311.
- نهج البلاغه.


پنج شنبه 30 دی 1389  9:39 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:مقالات تخصصي ايثار و شهادت

عنوان : تحليل محتواي برنامه ي در سي دوره ي راهنمايي و ميزان توجه آن به ايثارو جهاد و شهادت
كلمات كليدي : تحليل محتوا، برنامه درسي، دوره ي راهنمايي، ايثار و شهادت
نويسنده :  سيروس منصوري بككي
موضوعات مقالات :ايثار و شهادت
<>

چکیده
ایثار و شهادت یکی از زیبا ترین جلوه‌های از خود گذشتگی، دیگرخواهی و مجاهده‌ي در راه خداست. بدون شک ایثار و شهادت یکی از ویژگی‌های انسان های مخلص‌است که فی سبیل الله دل به دریا زده تا از این طریق آرامش زندگی دیگران را تامین کنند. ایثار و شهادت چیزی جز دفاع و مقاومت با شور و اشتیاق برای رسیدن به قرب الهی در برابر غاصبان و زیاده خواهان نیست.
در این نوشتار سعی بر این شد تا از روش تحلیل محتوا با محدود سازی آن از جنبه‌ی کمیت نگری، برنامه‌های درسی دوره‌ی راهنمائی را با توجه به میزان توجه آن به ایثار و شهادت مورد توجه قرار گیرد. در مورد نمونه‌های مورد بررسی، این نکته لازم به یاد آوری است که کتاب هایی مورد بررسی قرار گرفته، که صبغه‌ی ارزشی داشته، و متونی که از صبغه ی ارزشی ضعیفی بر خورداربوده‌اند، تحلیل نشده اند. نتایج این تحقیق نشان داد که مقوله ی ایثار و شهادت در بعضی متون به نسبت خوب و در بعضی متون نیزبه ندرت به آن توجه شده است.

مقدمه
در تمام کشورها با توجه به آرمان‌ها و ارزش‌ها، برنامه‌های درسی خود را جهت‌دهی می‌کنند. دوره‌ی راهنمایی با توجه به قرار داشتن دانش‌آموزان در مرحله‌ی حساسی از زندگی، به نام نوجوانی، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است(صافی، 1381) بنابراین تاکید بر اموری که در جهت اهداف نظام آموزشی است از ارزش و اهمیت والایی برخوردار است. یکی از ویژگی‌های این دوره، این است که نوجوانان در این دوره سعی می‌کنند هر چیزی را از نو ارزیابی کنند و بتدریج در جهت تشخص‌طلبی اخلاقی گام برداند. آنان مایلند که در باره ی معنی حیات، به اعتقادی مستحکم برسند ازاین‌رو به فلسفه‌ی زندگی قانع کننده ای نیاز دارند. مسايل مذهبی، سیاسی و اجتماعی فکر نوجوانان را به خود مشغول می‌کند، ازاین‌رو نقش دست اندر کاران آموزش و پرورش نوجوانان- به‌ویژه معلمان دینی- در دوره‌ی راهنمایی تحصیلی در رشد اخلاقی و اعتقادات نوجوانان این دوره مهم است(صافی، 1381) و ایثار و شهادت یکی از مسايل مهمی است که با مذهب، سیاست و اجتماع ارتباط می‌یابد. از طرف دیگر برنامه‌های درسی یکی از اصلی‌ترین روش‌هایی است که از طریق آن دولت ها می‌توانند دانش‌آموزان را چنان که خود می خواهند پرورش دهند. با توجه به این که یکی از آرمان‌های نظام جمهوری اسلامی پرورش شهروندانی است که با جان و دل در راه میهن وعقیده، جان فشانی کنند ترویج و نحوه ی پرداختن به فرهنگ ایثار و شهادت در برنامه‌های درسی به‌خصوص‌دوره‌ی راهنمایی که از اهمیت بسزایی برخوردار است مورد توجه قرار می‌گیرد.
بیان و اهمیت مسأله
ایثار در لغت به معنی بذل، گذشت کردن از حق خود برای دیگران، نفع دیگری یا دیگران را به خود ترجیح دادن آمده است و نیز به معنای غرض دیگران را به خود مقدم داشتن، برگزیدن و منفعت غیر را بر خود مقدم داشتن است. شهادت در لغت به معنای گواهی دادن، کشته شدن در راه خدا، شهید گردیدن وشهید شدن است(دهخدا، 1374). اما در معنای مفهومی نیز ایثار فرق زیادی با ایثار در معنای لغوی ندارد ولی در این نوشتار مفهوم ایثار بیش‌تر برای جان فشانی کردن در جبهه و جنگ علیه دشمن برای پاسداری کردن ازعقیده می‌باشد. شهادت یعنی مرگی از راه کشته شدن است که شهید آگاهانه و به خاطر هدفی مقدس و به تعبیر قرآن فی سبیل الله انتخاب می‌کند. بنا بر این هر مرگی نمی‌تواند شهادت باشد و باید با کشته شدن و به‌علاوه هم آگاهانه و هم فی سبیل الله باشد(موسایی، 1369) به‌عبارت دیگر، در فرهنگ ما شهادت مرگی نیست که دشمن ما بر مجاهد تحمیل کند، شهادت مرگ دل‌بخواهی است که مجاهد با همه‌ی آگاهی و همه‌ی شعور و منطق و بیداری و بینایی خویش، خود انتخاب می‌کند(شریعتی، 135.). در سطور بالا معنای شهادت و ایثار به اختصار توضیح داده شد. اما مسله‌ی اصلی این است که تا چه اندازه این موضوع اهمیت دارد. در کشور ما یکی از اصلی ترین هدف‌های آموزش و پرورش تربیت شهروندانی است که با جان و دل از میهن و عقیده ی خود پاسداری و جان فشانی کنند، که این مهم از راه توجه به ترویج فرهنگ ایثار و شهادت محقق می‌شود. ایثار در فرهنگ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اسلام به‌عنوان اوج وارستگی مومن و نشانه ی بارز پیوستگی به خدا و مکتب تلقی می‌شود، (صالحی و اکبر پور زنگلانی، 1386). در هر جامعه ای یک سری ارزش‌ها و آرمان‌ها برای آن جامعه قابل تصور است که فلسفه‌ی اجتماعی آن جامعه را شکل می‌دهد. فلسفه‌ی اجتماعی حاکم بر نظام اجتماعی ایران مکتب اسلام است. درمکتب اسلام و به تبع آن افراد و نهاد ها ی مختلف اجتماعی که متاثر از آن می‌باشند، ایثار و شهادت از جایگاهی خاص‌بر خوردار است(همان منبع). نهاد آموزش و پرورش وبه تبع آن دفتر تالیف و کتب درسی نیز، با توجه به فلسفه‌ی اجتماعی حاکم که مکتب اسلام است، عمل می‌کند. از طرف دیگر اهمیت این قضیه یعنی ترویج ایثار وشهادت ولزوم توجه آن درکتب درسی از ان جا نشات می‌گیرد که انسان برای دفاع از خود باید همیشه آماده باشد و برای این کار از بذل جان و مال خود دریغ ننماید.. نکته‌ی دیگر این‌که نگرش‌ها باید نسبت به معنای ایثار و شهادت، به معنی ترویج جنگ و کشتار تلقی نگردد، بلکه به معنای دفاع از خود در برابر دشمن با تفکری آگاهانه باشد. چنان چه قرآن کریم می فرماید:((قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم. بقره/19.))با آنان که با شما می جنگند بجنگید. به اعتقاد شجاع احمدی یکی از اشتباهات رایج در فهم ایثار و شهادت و یا حتی جهاد، چینش نا صحیح جنگ و خون ریزی با این مفاهیم است. امروزه بعضی بر این اشتباه پافشاری می‌کنند و تمام معنی ژرف ایثار و شهادت و شهید و جهاد را در جنگ با دشمن و ماموریت های نظامی خلاصه می‌کنند در حالی که چنین نیست بلکه ایثار و شهادت چیزی فراتر از کشته شدن است(شجاع احمدی، 1386)و چنان چه قران کریم می فرماید: «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. ال عمران/169». هرگز کسانی را در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار، بلکه زنده‌اند که نزد پروردگار خویش روزی داده می‌شوند. اما از جهت ضرورت توجه به شهید و شهدا، گفته شده که هیچ کس حقی به اندازه‌ی شهدا بر بشریت ندارد زیرا همه‌ی گروه‌ها­ی خدمت‌گذار دیگر، مدیون شهدا، ولی شهدا مدیون آن‌ها نیستند یا کمتر مدیون آن‌ها هستند. عالم در علم خود و فیلسوف در فلسفه‌ی خود و مخترع در اختراع خود و معلم اخلاق در تعلیمات اخلاقی خود نیازمند محیطی مساعد و آزادند تا خدمت خود را انجام دهند. ولی شهید آن کسی است که با فداکاری و خود گذشتگی خود و با سوختن و خاکستر شدن خود محیط را برای دیگران مساعد می‌کند، مثل شهید، مثل شمعی است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو افکندن است تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام می‌شود بنشیند و آسایش کنند و کار خویش را انجام دهند آری، شهدا شمع محفل بشریت هستند، سوختند و محفل بشریت را روشن کردند اگر این محفل تاریک می‌ماند، هیچ دستگاهی نمی‌توانست کار خود را آغاز یا ادامه دهد. (مطهری 1367)چنان است که ارزش ایثار و شهادت بالا می رود. و چنین می‌شود که ایثار و شهادت در برنامه‌ی صریح و مکتوب نظام رسمی آموزش و پرورش جزو اهداف نظام قلمداد می‌شود(مهرام ونبی زاده ی شهری 1386).
روش‌شناسی
روش مطالعه‌ی مورد استفاده در این مقاله، روش تحلیل محتوا و با محدود سازی آن به جنبه ی کمیت­نگری است. تحلیل محتوا تکنیکی پژوهشی است برای استنباط، تکرارپذیری ومعتبر از داده‌ها در مورد متن آن‌ها "تحلیل محتوا تکنیکی پژوهشی شامل شیوه‌های تخصصی در پردازش داده‌های علمی است. (کریپندروف، 1383 نقل از کمالی کارسالاری، 1386). گال و همکارانش نیز تحلیل محتوا را"یک فن پژوهشی برای توصیف عینی، نظام‌دار وکمی ظاهر محتوای رسانه‌ی ارتباطی "(گال ودیگران1386) تعریف کرده‌اند. آری ویاکوبز و رضویه معتقدند که تحلیل محتوا می‌تواند روش خوبی برای برسی متون درسی باشد(مهرام و نبی زاده، 1386). باور به شش نوع از طرح‌های تحلیل محتوا اشاره می‌کند که ساده ترین آن‌ها توصیف تعداد فراوانی موارد شمارش شده در متن است(باور2..5، نقل از مهرام و نبی زاده شهری، 1386)که روش استفاده شده در این تحقیق نیز روش مذکور می‌باشد. جامعه ی مورد بررسی ما کتاب های درسی دوره‌ی راهنمایی بوده و از بین کتاب های درسی، دروسی که صبغه ی ارزشی داشته‌اند انتخاب شده اند که این دروس شامل تعلیمات دینی و فرهنگ اسلامی، تاریخ، تعلیمات اجتماعی و فارسی می‌شود.
واحد ثبت در تحلیل شامل کلمات مرتبط با ایثار و شهادت، مضامین مرتبط با ایثار وشهادت، و نهایتاً شخصیت‌ها و تصاویر مرتبط در متون مورد بررسی می‌باشد. بنا بر این در قسمت کلمه تکرار، کلمات مرتبط با ایثار و شهادت، در مورد شخصیت‌ها تعداد شخصیت‌های ایثار گر و شهید در متون درسی و در مورد تصاویر، تصاویری که پیام‌های ایثارگری و جهاد و شهادت را می‌رسانند مورد نظر بوده است. در واحد مضامین به‌جاهایی که محتوای آن اظهار نظر در زمینه‌ی ایثار و شهادت بوده مورد توجه قرار گرفته است.  
یافته‌ها
توصیف کمی تصاویر استفاده شده در کتاب های درسی هر یک از پایه های تحصیلی و تصاویر مرتبط با ایثار وشهادت که در جدول شماره­ی(2) آمده، یکی از یافته‌های تحقیق حاضر است. از دیگر یافته‌های ارائه شده در پژوهش حاضر، تعداد کلمات، شخصیت‌ها و مضامین استفاده شده در ارتباط با ایثار و شهادت در هر یک از دروس مورد بررسی است که در جدول شماره­ی(2)آمده است.

جدول شماره(1)توصیف کلی نمونه کتاب های مورد بررسی در فرایند تحلیل محتوا 
 
پایه‌ی
تحصیلی
نام
کتاب
سال چاپ
تعداد
صفحه
تعداد
تصویر
 
اول راهنمایی
 
 
تعلیمات دینی و فرهنگ اسلامی
 
1387
 
1.8
 
16
 
تاریخ
1386
91
65
تعلیمات اجتماعی
1387
77
55
فارسی
1387
 
194
 
46
 
 
 
دوم راهنمایی
تعلیمات دینی و فرهنگ اسلامی
 
1387
 
1.8
 
14
تاریخ
1387
68
5.
تعلیمات اجتماعی
1387
82
4.
فارسی
1387
194
46
 
 
سوم راهنمایی
تعلیمات دینی و فرهنگ اسلامی
 
1385
 
114
 
5
تاریخ
1385
97
62
تعلیمات اجتماعی
1386
71
23
فارسی
1386
174
27
 
                                         کادرشماره(1) کلمات مرتبط با ایثار و شهادت در کتاب های مورد بررسی
 
شهید چمران، امام علی(ع)، از خود گذشتگی، شهید عباس بابایی، امام حسن(ع)، انتفاضه، عاشورا، سپاه، رئیس علی دلواری، امام رضا(ع)، ایثار، کاوه آهنگر، خرمشهر، عمار، ، یاسر، سمیه، حضرت ابو الفضل، امام خمینی(ره)، بسیج، ارتش، شهید رجایی، خاکریز، 22 بهمن، خانواده شهدا، امام محمد باقر، پیامبر(ص)، فلسطین اشغالی، جنگ تحمیلی، دشمن، جهاد در راه خدا، دفاع، رشادت، حضرت اسماعیل(ع)، شهید محمد جواد تند گویان، حضرت زیب(س)، جهاد در راه خدا، امام زمان(ع)، رشادت، شهید مطهری، مالک اشتر، مقاومت، امام موسی کاظم(ع)، شب عاشورا، حضرت ابراهیم(ع)، عمل صالح، آزادگی، پاسداری، حضرت نوح(ع)، شهید بهشتی، شهادت، میرزا کوچک خان جنگلی، دفاع، رشادت، امام صادق، سید جمال الدین اسد آبادی، دزفول، بردباری، امیر کبیر، بسیجیان، باقر خان، ستار خان، استقامت و پایداری، شهید محمد خیابانی، شهید با هنر، شهید مفتح، جانباز ان، جبهه، جنگ، شهید، شهدا، حضرت عیسی(ع)، حضرت موسی(ع)، امام موسی کاظم، امام هادی، امام حسن عسکری(ع)، امام سجاد، امام حسن عسکری، ایثار، گلوله، اسلحه، پادگان، پیروزی، شهید مدرس، خانواده شهدا، وصیت نامه، جنگ تحمیلی، دفاع،
 
 
تعداد
تعداد صفحات
تعداد تصاویر
 
نام
کتاب
تعداد کلمات
تصاویر
شخصیت‌ها
مضامین
کل کتاب ها
مرتبط با جهاد وایثاروشهادت
 
 
سال اول
4 کتاب
 
 
 
 
 
 
47.
 
 
 
 
182
 
 
 
تعلیمات دینی و فرهنگ
اسلامی
 
 
121
 
2
 
5
 
 
1.
 
تاریخ
 
21
2
5
3
 
تعلیمات اجتماعی
 
26
5
_
3
 
فارسی
 
85
11
8
1.
 
 
سال دوم
4 کتاب
 
 
 
452
 
 
 
 
14.
 
تعلیمات دینی و فرهنگ اسلامی
 
 
144
 
4
 
1.
 
13
 
 
تاریخ
 
129
7
2.
16
 
تعلیمات اجتماعی
 
3.
3
1
1
 
فارسی
 
64
8
4
6
 
 
سال سوم
4کتاب
 
 
456
 
 
 
117
 
تعلیمات دینی و فرهنگ اسلامی
 
 
82
 
3
 
19
 
34
 
تاریخ
 
54
21
12
15
 
تعلیمات اجتماعی
 
7
4
3
6
 
فارسی
 
36
3
2
7
 
جدول شماره‌ی(2)توصیف کمی ویژگی‌های مورد مطالعه‌ی در پایه های اول و دوم و سوم راهنمایی به تفکیک هر یک از دروس مورد بررسی بر اساس نتایج جدول شماره‌ي(2) دروس مورد بررسی در پایه ی اول راهنمایی از لحاظ تعداد کلمات مرتبط با ایثار و شهادت، تعلیمات دینی وفرهنگ اسلامی بیش‌ترین فراوانی و کتاب تاریخ کم‌ترین فراوانی را دارا می‌باشد. در قسمت تصاویر درس فارسی بیش‌ترین فراوانی و تعلیمات دینی و فرهنگ اسلامی و علوم اجتماعی مشترکا ازکم‌ترین فراوانی برخوردارند. در قسمت شخصیت‌ها کتاب فارسی بیش‌ترین فراوانی و کتاب علوم اجتماعی از کم‌ترین فراوانی برخوردار می‌باشند.
2) بر اساس نتایج جدول شماره(2)در پایه ی دوم راهنمایی از لحاظ تعداد کلمات مربوط به کادر(1)کتاب های تعلیمات دینی و فرهنگ اسلامی بیش‌ترین فراوانی وتعلیمات اجتماعی از کم‌ترین فراوانی برخورداراست. در قسمت تصاویر کتاب تعلیمات دینی و فرهنگ اسلامی بیش‌ترین تصاویر، مربوط به فرهنگ ایثار وشهادت و جهاد و کتاب تعلیمات اجتماعی کم‌ترین تصاویر را به خود اختصاص‌داده است. در قسمت شخصیت کتاب تعلیمات دینی و فرهنگ اسلامی بیش‌ترین فراوانی و کتاب اجتماعی از فراوانی کمتری بر خوردار بوده است. در قسمت مضامین کتاب تاریخ بیش‌ترین فراوانی و درکتاب اجتماعی در این زمینه کم‌ترین اشاره ای داشته است.
3)بر اساس نتایج جدول شماره(2)در پایه ی سوم راهنمایی از لحاظ توجه به کلمات مرتبط با ایثار و شهادت کتاب تعلیمات دینی و فرهنگ اسلامی از بیش‌ترین فراوانی و کتاب تعلیمات اجتماعی از کم‌ترین فراوانی برخوردار بوده و در بخش تصاویر کتاب تاریخ بیش‌ترین اشاره را از آن خود کرده و بقیه ی دروس در سطح پایین تری قرار گرفته. اند. در قسمت شخصیت و مضامین کتاب تعلیمات دینی بیش‌ترین اشاره ولی درس تعلیمات اجتماعی و فارسی کم‌ترین توجه را به خود اختصاص‌داده‌اند. بعلاوه کتاب فارسی در قسمت شخصیت و کتاب اجتماعی در قسمت مضامین کم‌ترین اشاره در زمینه‌ی ایثار و شهادت را به خود اختصاص‌داده‌اند.
به‌طور کلی در قسمت کلمات به‌طور میانگین کتاب تعلیمات دینی و فرهنگ اسلامی در صدر قرار دارد. در قسمت تصاویر کتاب تاریخ بیش‌ترین تصاویر مربوط به فرهنگ ایثار و شهادت را به خود اختصاص‌داده است. در قسمت شخصیت‌ها باز هم تاریخ بیش‌ترین اشاره را داشته و در قسمت مضامین، کتاب تعلیمات دینی و فرهنگ اسلامی بیش‌ترین اشاره را داشته است. وکتاب های علوم اجتماعی از هر لحاظ به‌طور متوسط از کم‌ترین اهمیت برخوردار بوده‌اند.
نکته‌ی دیگر که در این‌جا قابل ذکر است این است که در واحد ثبت، که شامل کلمات مرتبط با ایثار و شهادت، شخصیت‌ها و مضامین است بیش‌تر به شهدای صدر اسلام توجه شده و کمتر به شهدای هشت سال دفاع مقدس اشاره شده است.
نتیجه‌گیری و پیشنهادات 
برنامه‌های درسی، به‌خصوص‌در نظام‌هایی که آموزش و پرورش آن‌ها به‌صورت متمرکز اداره می‌شود] کشور ما از آن جمله است[باید چنان با دقت طراحی و تدوین شود(مهر محمدی1384)تا محتوای آن با ارزش‌ها و آرمان‌های مورد نظر هماهنگی داشته باشد. چنان که در تجزیه و تحلیل محتوای کتاب‌های دوره‌ی راهنمایی تحصیلی دیده شد، برخی از کتاب‌ها، مثلا کتاب‌های تعلیمات اجتماعی، که اتفاقا یکی از مربوط‌ترین کتاب‌ها به مضامین ایثار وشهادت است، کمتر بدان توجه شده است. در نهایت پیشنهادات زیر را با توجه به یافته‌ها ارائه می‌کنیم.
1)در کتب درسی در زمینه‌ی ایثار و شهادت به‌خصوص‌شخصیت‌های ایثار گر و شهید، بیش‌ترین توجه به امامان و پیامبران شده و از شهدا و ایثار گران هشت سال جنگ تحمیلی کمتر سخن به میان آورده شده است. که به‌دست اندرکاران برنامه‌ریزی درسی توصیه می‌شود که این مهم را با توجه به ملموس تر بودن این مسأله مورد توجه قرار دهند.
2)طبق نتایج تحقیق، دروس اجتماعی نسبت به دروس دیگر، کم‌ترین توجه را در مورد ایثار و شهادت داشته است و با توجه به این‌که ایثار و شهادت در عین حال که یک مقوله ی فردی است یک مقوله ی اجتماعی نیز می‌باشد لزوم توجه آن را در درس علوم اختماعی دو چندان می‌کند.
3)با توجه به این که فرایند برنامه‌ریزی درسی در ایران کاملا متمرکز می‌باشدوکمتر می‌توان از شهدا و ایثار گران بومی صحبت به میان آورد، توصیه می‌شود که در یایان درس ها و برای تمرین در خانه از دانش‌آموزان خواست تا با توجه به موضوع هر درس در مورد شهدا و ایثار گران فعالیت‌های جانبی انجام دهند.
4) یافته‌های تحقیق حاضر نشان می‌دهد که مقوله ایثار و شهادت به‌صورت سازمان یافته در دروس مورد نظر استفاده نشده است، به‌عنوان مثال در بعضی دروس به‌صورت بسیار جزئی به آن پرداخته شده است. و در مقابل بعضی دروس دیگر به اندازه ی کافی مورد توجه قرار گرفته که توصیه می‌شود که این مبحث به‌صورت سازمان یافته تر در نظر گرفته شود.
 
 

منابع و مآخذ
-  قرآن کریم
-  دهخدا، علی اکبر(1374). لغت نامه، تهران: انتشارات دانشگاه تهران
- شریعتی، علی(135.). شهادت، تهران: انتشارات حسینیه ارشاد
- صافی، احمد(1381). آموزش وپرورش ابتدایی، راهنمایی تحصیلی و متوسطه، تهران: انتشارات سمت
- صالحی عمران، ابراهیم؛ اکبر پور زنگلانی، محمد باقر(1386). بررسی میزان تحقق هدف اجتماعی ایثارگری در آموزش و پرورش دوره‌ی متوسطه(مورد مطالعه: دانش‌آموزان و دبیران متوسطه‌ی نظری)، مازندران: مجموعه مقالات همایش آسیب‌شناسی ترویج فرهنگ ایثار و شهادت.
-  کمالی کارسالاری، نعمت الله(1386). تحلیل محتوای مؤلفه‌های هویت ملی در کتب دوره‌ی آموزشی راهنمایی(پایان نامه)، مازندران: دانشکده‌ي علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه مازندران
- گال، مریدیت؛ بورگ، والتر؛ ال، جویس(_). روشهای تحقیق کمی و کیفی در علوم تربیتی و روان‌شناسی(جلد اول)، به اهتمام احمد رضا نصر، (1386) تهران، انتشارات سمت و دانشگاه شهید بهشتی
-  مطهری، مرتضی(1367). قیام و انقلاب مهدی، تهران: انتشارات صدرا
- مهرام، بهروز؛ نبی زاده شهری، بتول(1386). کتاب‌های درسی دوره‌ی ابتدایی و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، مازندران:مجموعه مقالات همایش آسیب‌شناسی ترویج فرهنگ ایثار و شهادت.
- مهرمحمدی، محمود(1383). برنامه درسی: نظرگاه‌ها رویکردها و چشم اندازها، مشهد: انتشارات استان قدس رضوی
- مولایی، میثم(1369). حیات شهید، قم: انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی


پنج شنبه 30 دی 1389  9:39 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:مقالات تخصصي ايثار و شهادت

عنوان : بررسي مفاهيم ايثار و شهادت در كتاب هاي درسي دوره ي ابتدايي، راهنمايي و متوسطه
كلمات كليدي : مفاهيم ايثار، شهيد شهادت، كتاب هاي درسي، قالب هاي هنري، تحليل محتواي كتب درسي
نويسنده :  محمد آرمند
موضوعات مقالات :ايثار و شهادت
<>

چكيده[1]
در اين مقاله كه حاصل پژوهشي در باره بررسي مفاهيم مربوط به ايثار و شهادت در كتابهاي درسي است. اين مفاهيم در كتب درسي مورد بررسي قرار گرفته است. هدف از اجراي پژوهش، آگاهي از ميزان مفاهيم مربوط به ايثار و شهادت در كتب درسي و اطلاع از كاستي ها و نارسايي‌ها در ارائه‌ي مفاهيم مربوط به ايثار و شهادت در كتب درسي مي‌باشد. روش مورد استفاده در پژوهش، شيوه‌ي تحليل محتواست و از شيوه‌ي تحليل‌ محتواي توصيفي استفاده شده است و واحد‌ تحليل نيز‌ يك جمله‌ي كامل‌ در نظر گرفته‌ شده است. جامعه‌ي آماري تحقيق را كليه كتب درسي تشكيل مي‌دهد. باتوجه به هدف پژوهش از شيوه نمونه‌گيري انتخابي استفاده شده است و كليه‌ي كتاب هايي كه از نظر موضوع با مفاهيم ايثار و شهادت ارتباط دارند، به‌عنوان نمونه براي مطالعه انتخاب شده اند. در تجزيه و تحليل اطلاعات از روش‌هاي آمار توصيفي استفاده شده است و اطلاعات جمع آوري شده با استفاده از جداول و نمودار به‌صورت طبقه‌بندي شده، ارائه شده است. طبق نتايج تحقيق در مجموع در دوره‌ي ابتدايي 275 مفهوم در باره‌ي ايثار و شهادت آورده شده است كه از

اين تعداد 111مفهوم مربوط به شهيد و شهادت و 162 مفهوم مربوط به ايثار و فداكاري است. در دوره‌ي راهنمايي389 مفهوم در باره‌ي ايثار و شهادت آورده شده است كه از اين تعداد236مفهوم مربوط به شهيد و شهادت و165مفهوم مربوط به ايثار و فداكاري است. و در دوره‌ي متوسطه و پيش دانشگاهي825 مفهوم در باره‌ي ايثار و شهادت آورده شده است كه از اين تعداد 562 مفهوم مربوط به شهيد و شهادت و 3.1مفهوم مربوط به ايثار و فداكاري است. در ميان مفاهيم به‌كار رفته در كتاب هاي درسي ناهماهنگي وجود دارد ودر تعدادي از كتاب ها اين مفاهيم مورد توجه قرار نگرفته كه ضروري در آن ها نيز به اين مفاهيم توجه شود.
 
مقدمه
ذكر ياد و نام شهدا و قدرداني از رشادت هاي آنان و همين طور قدرداني از ايثارگران و جانبازان يك وظيفه‌ي اساسي براي آحاد جامعه‌ي ماست. آشناكردن كودكان، نوجوانان و جوانان با فرهنگ شهيد و شهادت و ايثار و فداكاري ايثارگران در آموزش و پرورش، از امور مهمي است كه بايد همواره مورد توجه قرار گيرد.
در اين ميان كتاب هاي درسي يكي از عناصر مهم آموزشي را در نظام آموزشي‌ ما تشكيل مي‌دهند‌ و از طريق آن‌ها علاوه بر مطالب علمي ارزش‌هاي‌ مختلف نيز به دانش‌آموزان‌ ارائه مي‌شود. از ميان ارزش‌هاي‌ مختلفي كه در كتاب‌هاي درسي ارائه مي‌شود يكي از ارزش‌هاي‌ بسيار مهم مفاهيم مربوط به ايثار و شهيد و شهادت است.
بنابر اين ضروري است اين مفاهيم به‌نحو احسن در كتاب هاي درسي مورد توجه قرار گيرند.
در اين پژوهش مفاهيم مربوط به ايثار و شهادت در كتاب‌هاي درسي موردبررسي قرار گرفته است تا از اين طريق مشخص‌گردد اين مفاهيم چه ميزان در كتاب هاي درسي به كار رفته است و چه خلاء هايي در اين زمينه وجود دارد؟
بيان مسأله  
حفظ ياد و نام شهيدان در اذهان و قدرشناسي از ايثارگران و نيز آشنايي با مفاهيم ايثار و شهادت از امور بسيار مهمي است كه بايد مورد توجه قرار گيرد، به‌ويژه آشنايي نسل جوان با مفاهيم ايثار و شهادت از طريق كتاب‌هاي درسي بسيار مهم است بر اين اساس اين موضوع مورد توجه بنياد شهيد و امور ايثارگران مي‌باشد.
 بررسي هايي كه قبلا انجام شده نشان داده است، نارسايي‌هايي در اين زمينه وجود دارد(آرمند 1378، اثباتي و كاظمي 1383، آرمند 1384).
 لازم است وضعيت كتاب‌هاي درسي به‌طور دقيق مورد بررسي قرار گيرد و نارسايي‌هاي موجود مشخص‌گشته و رفع گردد. بنابر اين مسأله‌ي اساسي اين است كه چه ميزان در كتاب‌هاي درسي مفاهيم ايثار و شهادت مطرح گرديده و چه نارسايي در اين زمينه وجود دارد؟
از سوي ديگر دركتاب‌هاي درسي تغييراتي صورت گرفته است و اين مفاهيم در اين كتاب ها بررسي نشده است. بنابراين‌ لازم است‌ ميزان مفاهيم‌ درج شده در آن‌ها مورد بررسي قرار گيرد.
پسشينه‌ي پژوهش
در ارتباط با موضوع پژوهش تحقيقاتي صورت گرفته كه مهم‌ترين آن‌ها بدين شرح است: در تحقيقي با عنوان تحليل محتواي ارزش‌هاي معرفي شده در كتاب‌هاي درسي دوره‌ي دبيرستان در سال‌هاي 56-1352 و 76-1372 ارزش‌های مطرح شده در کتاب‌های درسی، از جمله مفاهيم مربوط به شهيد وشهادت موردبررسی قرارگرفته است(اميري1378). تحقيق ديگري با عنوان «تحليل محتواي كتاب‌هاي درسي مقاطع ابتدايي، راهنمايي و سال اول متوسطه از منظر ارزش‌هاي ديني، ملي و دفاع مقدس كه در سال 1383 توسط زينت اثباتي و عباس وريچ كاظمي انجام شده است. در آن به بررسي و تحليل محتواي كتاب هاي درسي مقاطع درسي ابتدايي، راهنمايي و سال اول دبيرستان(مشتمل بر 8. كتاب درسي) از نظر ارزش‌هاي ديني، ملي و دفاع مقدس پرداخته شده است.
در تحقيقي با عنوان «بررسي محتواي كتاب‌هاي فارسي دوره‌ي پنج ساله ابتدايي در رابطه با ارزش‌هاي اجتماعي و فرهنگي(وزارت ارشاد اسلامي 1363)، ارزش‌هاي اجتماعي و فرهنگي مطرح شده در كتاب‌هاي فارسي دوره ابتدايي در سال 1363 مورد بررسي قرار گرفته است.     در پژوهشي با عنوان بررسي جايگاه و ميزان درج آثار و مفاهيم شهيد و شهادت در كتاب‌هاي درسي(آرمند 1379) مفاهيم مطرح شده درباره شهيد و شهادت در كتاب هاي درسي مورد بررسي قرار گرفته است.
در مجموع با بررسي نتايج پژوهش‌هاي انجام شده مي‌توان چنين نتيجه گيري كرد كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي موضوع ايثار و شهادت بيشترمورد توجه بوده است و همواره بخش قابل توجهي از مفاهيم كتاب هاي درسي را به خود اختصاص‌داده است.
در نقد پژوهش‌هاي انجام شده، مي‌توان گفت اغلب پژوهش‌هاي انجام شده به بررسي اين موضوع به‌طور جامع نپرداخته‌اند، اين موضوع را يا در دوره خاص‌مثلا دوره ابتدايي يا در موضوعات خاص‌مثلا علوم اجتماعي بررسي كرده‌اند.
از سوي ديگر در پژوهش‌هاي انجام شده عمدتاً مفاهيم شهيد و شهادت در كتاب هاي درسي بررسي شده و مفاهيم ايثار و جانبازان در بررسي نشده است.
بنابر اين در اين پژوهش اولا كتاب هاي جديد درسي مورد بررسي قرار مي‌گيرند ثانياً علاوه بر مفاهيم شهيد و شهادت، مفاهيم ايثار و جانبازي هم بررسي مي‌گردد.
سؤالات اساسي پژوهش 
تحقيق داراي سؤالات اساسي زير است:
1-دركداميك از كتاب‌هاي درسي در دوره‌ي ابتدايي، راهنمايي و متوسطه امكان مطرح كردن مفاهيم ايثار و شهادت وجود دارد؟
2- در كتاب‌هاي درسي در دوره ابتدايي، راهنمايي و متوسطه چه ميزان مفاهيم ايثار و شهادت مطرح گرديده است؟
اهداف تحقيق:
-        آگاهي از ميزان مفاهيم مربوط به ايثار و شهادت در كتاب هاي درسي دوره‌ي ابتدايي، راهنمايي و متوسطه.
-    اطلاع از كاستي ها و نارسايي‌ها در ارائه‌ي مفاهيم مربوط به ايثار و شهادت در كتاب هاي درسي دوره ابتدايي، راهنمايي و متوسطه.
روش پژوهش 
 روش مورد استفاده در پژوهش شيوه‌ي تحليل محتواست. بنابراين در اين تحقيق‌ از شيوه‌ي تحليل‌ محتواي توصيفي استفاده شده است و واحد‌ تحليل نيز‌ يك جمله كامل‌ در نظر گرفته‌ شده است و در مورد اشعار هر بيت يك واحد و در مورد تصاوير‌ نيز هر تصوير‌ يك واحد در نظر گرفته‌ شده است
جامعه‌ي آماري
جامعه‌ي آماري تحقيق را كليه كتاب‌هاي درسي دوره‌ي ابتدايي، راهنمايي و متوسطه و پيش دانشگاهي مربوط به سال تحصيلي 86-1385 تشكيل مي‌دهد.
شيوه‌ي نمونه‌گيري
با توجه به هدف پژوهش، از شيوه‌ي نمونه‌گيري انتخابي استفاده شده است و كليه كتاب هايي كه از نظر موضوع با مفاهيم ايثار و شهادت ارتباط دارند به‌عنوان نمونه براي مطالعه انتخاب شده اند، طبق نمونه كتاب هايي از قبيل رياضيات، شيمي و... مورد مطالعه قرار نگرفته‌اند زيرا موضوع اين كتاب ها ارتباطي با اين مفاهيم ندارند.
حجم نمونه
از جامعه‌ي آماري فوق‌ به‌صورت انتخابي تعداد 22‌ عنوان كتاب‌ در دوره‌ي ابتدايي، 21 عنوان در دوره‌ي راهنمايي و24عنوان در دوره‌ي متوسطه و 6 عنوان در دوره‌ي پيش دانشگاهی انتخاب شده است:
داده‌هاي پژوهش
داده‌هاي پژوهش به اختصار در قالب جداول آماري نشان داده شده است، در جدول(1) مفاهيم مربوط به شهيد و شهادت و ايثار و فداکاری در دوره‌ي ابتدايي آورده شده است. در دوره‌ي ابتدايي در مجموع در 22 عنوان از كتاب ها مفاهيم مربوط به شهيد و شهادت آورده شده است.
 
جدول(1): مفاهيم مربوط به شهيد وشهادت وايثاروفداکاری در دوره‌ي ابتدايي
           قالب مطالب
 عنوان كتاب
شعر
داستان
نثر
تمرين وپرسش
تصوير
جمع
فارسي- بخوانيم اول دبستان
 
 
1
 
 
1
36/.
فارسي بنويسيم اول دبستان بنويسيم
 
 
 
1
1
2
73/.
فارسي- بخوانيم دوم دبستان
2
 
4
 
 
6
18/2
فارسي- بنويسيم دوم دبستان
 
 
 
4
 
4
45/1
ديني(هديه‌هاي آسمان)كتاب درسي دوم دبستان
 
 
1
1
 
2
73/.
ديني(هديه‌هاي اسمان) كتاب كار دوم دبستان
 
 
 
2
 
2
73/.
فارسي- بخوانيم سوم دبستان
4
 
17
15
2
38
82/13
فارسي- بنويسيم سوم دبستان
 
 
3
8
4
15
45/5
تعليمات اجتماعي‌ سوم دبستان
 
 
13
 
5
18
54/6
ديني(هديه‌هاي آسمان‌) كتاب درسي سوم دبستان
4
15
5
14
3
41
91/14
ديني(هديه‌هاي آسمان) كتاب كار سوم دبستان
 
 
2
 
 
2
73/.
فارسي- بخوانيم چهارم دبستان
 
2.
 
9
 
29
54/1.
فارسي- بنويسيم‌ چهارم دبستان
 
 
 
 
5
5
82/1
قرآن چهارم دبستان
 
 
1
 
 
1
36/.
تعليمات اجتماعي‌ چهارم دبستان
2
 
 
1
 
3
1/1
ديني(هديه‌هاي آسمان) كتاب درسي‌ چهارم دبستان
 
 
1.
6
1
17
18/6
فارسي- بخوانيم پنجم دبستان
1.
 
6
6
1
23
36/8
فارسي- بنويسيم‌ پنجم دبستان
 
 
 
2
1
3
1/1
قرآن پنجم دبستان
 
 
2
 
 
2
73/.
تعليمات اجتماعي پنجم دبستان
 
 
35
7
11
53
27/19
ديني(هديه‌هاي آسمان) كتاب درسي پنجم دبستان
 
 
2
 
 
2
73/.
ديني(هديه‌هاي آسمان) كتاب كار پنجم دبستان
 
 
2
2
2
6
18/2
جمع
22
8% 
35
13%
1.4
38%
78
28%
36
13%
275
همان‌گونه كه در جدول فوق ملاحظه مي‌شود، از ميان مفاهيم به‌كار رفته در كتاب‌هاي درسي دوره‌ي ابتدايي، 8% در قالب شعر، 13% در قالب داستان، 38% در قالب نثر، 28% در قالب تمرين و پرسش و 13% در قالب تصوير آورده شده كه در مجموع 275 مفهوم در ارتباط با ايثار و شهادت در كتاب هاي درسي دوره ابتدايي آورده شده است.
در جدول(2) مفاهيم مربوط به شهيد وشهادت وايثاروفداکاری در دوره‌ي راهنمايی آورده شده است.
در دوره‌ي راهنمايي نيز در مجموع در 21 عنوان از كتاب ها مفاهيم مربوط به شهيد و شهادت آورده شده است.
جدول(2): مفاهيم مربوط به شهيد وشهادت وايثاروفداکاری در دوره‌ي راهنمايی 
               قالب مطالب
 عنوان كتاب
شعر
داستان
نثر
تمرين وپرسش
تصوير
جمع
فارسي و دستور اول راهنمايي
 
 
18
6
1
25
43/6
تعليمات ديني اول راهنمايي
 
 
28
11
 
39
.2/1.
تاريخ اول راهنمايي
 
 
5
1
 
6
54/1
تعليمات اجتماعي اول راهنمايي
 
 
1
 
 
1
26/.
هنر اول راهنمايي
 
 
1
 
 
1
26/.
آموزش قرآن مجيد
 
 
4
 
1
5
28/1
عربي اول راهنمايي
 
 
1
1
 
2
51/.
فارسي و دستور دوم راهنمايي
8
 
36
7
4
55
14/14
تعليمات ديني دوم راهنمايي
 
 
18
6
3
27
94/6
تاريخ دوم راهنمايي
 
 
3.
5
1
36
25/9
تعليمات اجتماعي دوم راهنمايي
 
 
 
 
3
3
77/.
هنر دوم راهنمايي
2
 
 
 
1
3
77/.
عربي دوم راهنمايي
 
 
22
 
13
35
99/8
آموزش قرآن مجيد دوم راهنمايي
 
 
1
 
 
1
26/.
فارسي و دستور سوم راهنمايي
 
 
8
1
 
9
31/2
تعليمات ديني سوم راهنمايي
 
 
24
4
 
28
2./7
تاريخ سوم راهنمايي
 
 
57
17
8
82
.8/21
تعليمات اجتماعي سوم راهنمايي
 
 
3
 
1
4
.3/1
هنر سوم راهنمايي
2
 
4
 
1
7
8./1
آموزش قرآن سوم راهنمايي
 
 
8
 
1
9
31/2
آمادگی دفاعی سوم راهنمايي
 
 
7
 
4
11
83/2
جمع
12
.8/3
 
276
95/7.
59
17/15
42
8./1.
389
1..
همان‌گونه كه در جدول فوق ملاحظه مي‌شود، در مجموع 389 مفهوم در باره ايثار و شهادت در كتاب هاي درسي دوره‌ي راهنمايي به كار رفته كه از ميان مفاهيم به كار رفته، 4% در قالب شهر، 71% در قالب نثر، 15% در قالب تمرين و پرسش 11% در قالب تصوير آورده شده است.
در جدول(3) مفاهيم مربوط به ايثار و شهادت در دوره‌ي متوسطه آورده شده است. در دوره‌ي متوسطه در مجموع در24 عنوان كتاب در ارتباط با ايثار و شهادت مفاهيمي آورده شده است.
جدول(3): مفاهيم مربوط به شهيد و شهادت و ايثار و فداکاري در دوره‌ي متوسطه
           قالب مطالب
 عنوان كتاب
شعر
داستان
نثر
تمرين وپرسش
تصوير
جمع
قرآن و تعليمات ديني(1) دين و زندگي اول متوسطه
 
 
1
1
 
2
3./.
زبان فارسي(1) اول متوسطه
 
 
1
1
 
2
3./.
ادبيات فارسي(1) اول متوسطه
48
 
36
12
5
1.1
21/15
عربي(1) اول متوسطه
 
 
8
1
2
11
66/1
آمادگي دفاعي دوم متوسطه، کليه رشته‌ها
 
 
46
 
5
51
68/7
زبان فارسي(2) دوم متوسطه، نظري– فني وحرفه‌اي– کاردانش
 
 
2
1
 
3
45/.
ادبيات فارسي(2) دوم متوسطه، نظري– فني وحرفه‌اي– کاردانش
19
 
1
3
 
23
46/3
عربي(2) دوم متوسطه، رشته‌ي ادبيات و علوم انساني
 
 
1
1.
 
11
66/1
جامعه‌شناسي(1) دوم متوسطه رشته ادبيات و علوم انساني– علوم و معارف اسلامي
 
 
 
 
1
1
15/.
تاريخ ايران جهان(1) دوم متوسطه، رشته‌ي ادبيات و علوم انساني
 
 
32
6
 
38
72/5
تاريخ ادبيات ايران جهان(1) دوم متوسطه، رشته‌ي ادبيات و علوم انساني
2
 
7
2
 
11
66/1
قران و تعليمات ديني(3) دين و زندگي، سوم متوسطه به استثناي رشته‌ي ادبيات و علوم انساني
 
 
13
4
 
17
54/2
زبان فارسي(3)عمومي سوم متوسطه به استثناي رشته‌ي ادبيات و علوم انساني
 
 
 
2
 
2
3./.
زبان فارسي(3) تخصصي رشته‌هاي ادبيات و علوم انساني– علوم و معارف اسلامي سوم متوسطه
1
 
 
1
 
2
3./.
ادبيات فارسي(3) سوم متوسطه به استثناي رشته‌ي ادبيات و علوم انساني
12
 
22
4
 
38
72/5
عربي(3) سوم متوسطه رشته‌هاي علوم تجربي و رياضي فيزيک
 
 
26
5
4
35
27/5
عربي(3) سوم متوسطه، رشته‌ي ادبيات و علوم انساني
 
 
1
1.
 
11
66/1
جامعه‌شناسي(2) سوم متوسطه، رشته‌ي ادبيات و علوم انساني- علوم و معرف اسلامي
 
 
 
 
4
4
6./.
تاريخ ايران جهان(2)سوم متوسطه، رشته‌ي ادبيات و علوم انساني
 
 
95
19
9
123
52/18
تاريخ ادبيات ايران جهان(2) سوم متوسطه، رشته‌ي ادبيات و علوم انساني
14
 
1
 
 
15
26/2
تاريخ معاصر ايران سال سوم متوسطه، به استثناي رشته‌ي ادبيات و علوم انساني و علوم معارف
 
 
85
4.
18
143
54/21
آرايه هاي ادبي سوم متوسطه، رشته‌ي ادبيات و علوم انساني
18
 
 
 
 
18
71/2
فلسفه سوم متوسطه، رشته‌هاي ادبيات و علوم انساني– علوم و معارف اسلامي
 
 
1
 
 
1
15/.
منطق سوم متوسطه رشته‌ي ادبيات و علوم انساني- علوم و معارف اسلامي
 
 
1
 
 
1
15/.
جمع
114
17/17
 
38.
23/57
122
37/18
48
23/7
664
1..
همان‌گونه كه در جدول فوق ملاحظه مي‌شود 17% از مفاهيم در قالب شعر، 57% در قالب نثر، 18% در قالب تمرين و پرسش و 7% در قالب تصمير آورده شده است.
نتيجه گيري
طبق اطلاعات جمع آوري شده، نتايج به‌دست آمده در ارتباط با سئوالات پژوهش به شرح زير است:      
-در چه كتاب‌هاي درسي در دوره‌ي ابتدايي، راهنمايي و متوسطه امكان مطرح كردن مفاهيم ايثار و شهادت وجود دارد؟
با توجه به سنخيت مفاهيم ايثار و شهادت با موضوعات كتاب هاي درسي، در كتاب هاي درسي زير امكان درج مفاهيم ايثار و شهادت وجود دارد:
دوره ابتدايي
فارسي: بخوانيم اول دبستان، بنويسيم اول دبستان، بخوانيم دوم دبستان، بنويسيم دوم دبستان، بخوانيم سوم دبستان، بنويسيم سوم دبستان، بخوانيم چهارم دبستان، بنويسيم چهارم دبستان، بخوانيم پنجم دبستان، بنويسيم پنجم دبستان.
قرآن: اول دبستان، دوم دبستان، سوم دبستان، چهارم دبستان، پنجم دبستان.
ديني(هديه‌هاي آسمان): كتاب درسي دوم دبستان، - كتاب كار دوم دبستان، كتاب درسي سوم  دبستان، كتاب كار سوم دبستان، كتاب درسي چهارم دبستان، كتاب كار چهارم دبستان، كتاب درسي پنجم دبستان، كتاب كار پنجم دبستان.
تعليمات اجتماعي سوم دبستان، چهارم دبستان، پنجم دبستان.
دوره راهنمايي
تعليمات ديني: اول راهنمايي، دوم راهنمايي، سوم راهنمايي.
فارسي و دستور: اول راهنمايي، دوم راهنمايي، سوم راهنمايي.
تاريخ:اول راهنمايي، دوم راهنمايي، سوم راهنمايي.
تعليمات اجتماعي: اول راهنمايي، دوم راهنمايي، سوم راهنمايي.
هنر: اول راهنمايي، دوم راهنمايي، سوم راهنمايي.
آموزش قرآن مجيد اول راهنمايي، دوم راهنمايي، سوم راهنمايي.
عربي: اول راهنمايي، دوم راهنمايي، سوم راهنمايي.
آمادگي دفاعي سوم راهنمايي
دوره متوسطه:
دين و زندگي(1) اول متوسطه، دوم متوسطه، سوم متوسطه. بينش اسلامي(1و2) پيش دانشگاهي
زبان و ادبيات فارسي: زبان فارسي ‍(1) اول متوسطه، زبان فارسي(2) دوم متوسطه، زبان فارسي تخصصي علوم انساني سوم متوسطه، زبان فارسي(3) عمومي سوم متوسطه.
       ادبيات فارسي(1) اول متوسطه، ادبيات فارسي(2) دوم متوسطه، ادبيات فارسي(3) سوم متوسطه، ادبيات فارسي تخصصي علوم انساني سوم متوسطه، آرايه هاي ادبي سوم متوسطه، زبان و ادبيات فارسي(1و2) پيش دانشگاهي، ادبيات فارسي(1) پيش دانشگاهي، ادبيات فارسي(2) پيش دانشگاهي
 
عربي: عربي(1) اول متوسطه، عربي(2) دوم متوسطه، عربي(2)ويژه علوم انساني دوم متوسطه، عربي(3) سوم متوسطه، عربي (3) ويژه علوم انساني سوم متوسطه، عربي(1و2) پيش دانشگاهي.
علوم اجتماعي: مطالعات اجتماعي اول متوسطه، جامعه‌شناسي(1) دوم متوسطه، جامعه‌شناسي(2) سوم متوسطه، علوم اجتماعي پيش دانشگاهي.
آمادگي دفاعي دوم متوسطه،
تاريخ: تاريخ ايران و جهان(1) دوم متوسطه، تاريخ ايران و جهان(2) سوم متوسطه
   تاريخ ادبيات ايران و جهان(1) دوم متوسطه، تاريخ ادبيات ايران و جهان(2) سوم متوسطه، تاريخ شناسي پيش دانشگاهي
- در كتاب‌هاي درسي در دوره‌ي ابتدايي، راهنمايي و متوسطه، چه ميزان مفاهيم ايثار و شهادت مطرح گرديده است؟
همان‌گونه در فصل چهارم ذكر شده است در مجموع در دوره‌ي ابتدايي 275 مفهوم در باره‌ي ايثار و شهادت آورده شده است كه از اين تعداد 111مفهوم مربوط به شهيد و شهادت و 162 مفهوم مربوط به ايثار و فداكاري است.
در دوره‌ي راهنمايي389 مفهوم در باره‌ي ايثار و شهادت آورده شده است كه از اين تعداد236مفهوم مربوط به شهيد و شهادت و165مفهوم مربوط به ايثار و فداكاري است.
و در دوره‌ي متوسطه و پيش دانشگاهي825 مفهوم در باره‌ي ايثار و شهادت آورده شده است كه از اين تعداد 562مفهوم مربوط به شهيد و شهادت و 3.1مفهوم مربوط به ايثار و فداكاري است.
همان‌گونه كه ملاحظه مي‌شود توزيع مفاهيم در سه دوره مناسب است، با توجه به اين‌كه مفاهيم ارزشي در دوره‌ي راهنمايي و متوسطه بيشتر براي دانش‌آموزان معني دارتر است در اين دوره‌ها اين مفاهيم بيشتر به كار رفته است.
از نظر قالب ارائه‌ي مطالب نيز در مجموع212مفهوم(14درصد) در قالب شعر 35مفهوم(2درصد) در قالب داستان 827مفهوم(5/55درصد) در قالب نثر   282مفهوم(19درصد) در قالب تمرين و پرسش و 133مفهوم(1.درصد) به‌صورت تصوير ارائه شده است.
از نظر ارتباط عمودي و افقي بين مفاهيم بين دوره‌هاي تحصيلي هماهنگي وجود دارد، اين هماهنگي بين پايه هاي تحصيلي نيز به چشم مي خورد، در پايه‌ي اول ابتدايي 9 مفهوم، دوم ابتدايي 14 مفهوم، سوم ابتدايي 114 مفهوم، چهارم 55 مفهوم و پنجم ابتدايي 93 مفهوم آورده شده است، البته بين پايه‌ي سوم، چهارم و پنجم ابتدايي نا هماهنگي جزئي به چشم مي خورد.
در پايه‌ي اول راهنمايي نيز 79 مفهوم، دوم راهنمايي 13. مفهوم و سوم راهنمايي 113 مفهوم آورده شده است كه در مجموع تناسب مفاهيم در هر سه پايه مناسب است
در دوره‌ي متوسطه نيز 664 مفهوم و در دوره‌ي پيش دانشگاهي 161 مفهوم آورده شده است كه با توجه به حجم مطالب و تعداد درس ها هماهنگي لازم به چشم مي خورد.
ولي در تعداد مفاهيم مربوط به ايثار و مفاهيم مربوط به شهيد و شهادت همان‌گونه كه ملاحظه مي‌شود، ناهماهنگي به چشم مي خورد.
 در مجموع 1..9 مفهوم مربوط به شهيد و شهادت و 628 مفهوم مربوط به ايثار و فداكاري است.
- چه نارسايي‌هايي در ارائه‌ي مفاهيم ايثار و شهادت در كتاب‌هاي درسي وجود دارد؟
از ميان كتاب هايي كه امكان آوردن مفاهيم ايثار و شهادت در آن ها وجود دارد، در كتاب‌هاي زير مفاهيم ايثار و شهادت آورده نشده است كه ضروري است در آن‌ها نيز اين مفاهيم مورد توجه قرار گيرد.
قرآن دوم دبستان، قرآن سوم دبستان، ديني(هديه‌هاي آسمان) كتاب كار چهارم دبستان عربي سوم راهنمايي، دين و زندگي(2) دوم متوسطه.
از نظر قالب هاي ارائه از داستان و حكايت چندان استفاده نشده است و فقط در دوره‌ي ابتدايي به ميزان اندك از داستان استفاده شده است.
پيشنهادات
در درج مفاهيم ايثار و شهادت استفاده‌ي از روي‌كرد تلفيقي بيشتر مؤثر واقع مي‌گردد. به اعتقاد صاحبه‌نظران درطراحي برنامه‌هاي درسي بايد از روي‌كرد تلفيقي استفاده شود(ملكي 1385). طبق اين روي‌كرد موضوعات مختلف به‌صورت جدا از هم آموزش داده نمي‌شود، بلكه مفاهيم به‌صورت مرتبط با هم در نظر گرفته مي‌شود مثلا در درس تاريخ مسايل اخلاقي و ارزشي و يا مسايل بهداشتي نيز مورد توجه قرار مي‌گيرد.
از هنر و گرافيك در ارائه‌ي مفاهيم بيشتر استفاده شود.
همان‌گونه كه اشاره شد از ميان قالب هاي ارائه‌ي مطالب از داستان چندان استفاده نشده است و با توجه به جذابيت داستان براي دانش‌آموزان ضروري است بيشتر مورد استفاده قرار گيرد.
در كتاب هاي قرآن دوم دبستان، قرآن سوم دبستان، ديني(هديه‌هاي آسمان) كتاب كار چهارم دبستان، قرآن سوم دبستان، عربي سوم راهنمايي، دين و زندگي(2) دوم متوسطه نيز مفاهيم ايثار و شهادت قابل درج است، بنابر اين در اين كتاب ها نيز اين مفاهيم مورد توجه قرار گيرد.
در ميان وزراي شهيد به شهداي زير اشاره اي نشده است كه ضروري است در باره آن‌ها نيز مطالبي آورده شود، شهيد محمود قندي، شهيد حسن عباس پور، شهيد موسي كلانتري، شهيد محمد علي فياض بخش، شهيد علي اكبر سليمي جهرمي، شهيد محمد جواد فكوري، شهيد موسي نامجو، شهيد رحمان دادمان نيز پرداخته شود.
ضروري است تحقيقي صورت گيرد تا ميزان آگاهي و شناخت دانش‌آموزان از مفاهيم ايثار و شهادت بررسي شود.
با توجه به اين‌كه كتاب هاي درسي به‌طور دائم مورد بازنگري قرار مي‌گيرند، بهتر است كميته اي با عضويت كارشناساني از دفتر برنامه‌ريزي و تأليف كتب درسي و بنياد شهيد وامور ايثارگران، تشكيل گردد تا به‌طور مداوم مفاهيم كتاب هاي درسي در خصوص‌ايثار و شهادت را مورد بررسي قرار دهد.
 

منابع و مآخذ
- آرمند، محمد(1384)بررسي ارزش‌ها در كتاب‌هاي درسي دوره‌ي ابتدايي، دفتر برنامه‌ريزي و تاليف كتب درسي.
- آرمند، محمد(1378)بررسي جايگاه و ميزان درج آثار و مفاهيم شهيد و شهادت در كتاب‌هاي درسي آموزش و پرورش، دفتر تحقيق و پژوهش بنياد شهيد انقلاب اسلامي.
- اسكندري، محمدرضا، (138.) تناسب و سازگاري مفاهيم ارائه شده در كتاب‌هاي درسي پنجم ابتدايي در مورد امام علي(ع) با برداشت‌هاي ذهني شاگردان.
- رباني جعفر(138.) سيماي علي(ع) در كتاب‌هاي درسي چگونه ترسيم شده است، علي امير غدير ويژه‌ي سال بزرگداشت اميرالمؤمنين عليه‌السلام، دفتر انتشارات كمك آموزشي.
-اثباتي، زينب و كاظمي وريچ(1383)تحليل محتواي كتاب‌هاي درسي مقاطع ابتدايي، راهنمايي و سال اول آموزش عمومي متوسطه از منظر ارزش‌هاي ديني، ملي و دفاع مقدس. سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي.
- ملكي، حسن(1385)رويكرد تلفيقي در برنامه‌ريزي درسي، علوم تربيتي، به قلم جمعي از نويسندگان، انتشارات سمت.
- منفرد غلامرضا، كعبي‌نژاد، هديه، (137.) بررسي نحوه‌ي ترسيم شخصيت معصومين در كتاب‌هاي دورة ابتدايي، دفتر مشاوره و تحقيق وزارت آموزش و پرورش. نوريان، محمد(1381)راهنماي عملي تحليل محتواي رسانه هاي آموزشي. انتشارات آموزش امير.


[1]. اين مقاله حاصل پژوهشي است كه با اعتباردفتر مطالعات و تحقيقات بنياد شهيد و امور ايثارگران، با نظارت علمي استاد ارجمند جناب آقاي دكترحسن ملكي انجام شده است.
 


پنج شنبه 30 دی 1389  9:41 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:مقالات تخصصي ايثار و شهادت

عنوان : سرمايه ي اجتماعي و توسعه اقتصادي، مطالعه اي پيرامون فرهنگ ايثار و شهادت
كلمات كليدي : سرمايه ي اجتماعي، توسعه اقتصادي، اسلام، ايثار و شهادت، اعتماد، مشاركت
نويسنده :  مصطفي منتظري مقدم ,  محمدنقي نظرپور
موضوعات مقالات :ايثار و شهادت
از دهه 1990 ميلادي به اين سو، حجم عظيم و گسترده اي از توليدات علمي رشته هاي گوناگون علوم اجتماعي به موضوع سرمايه ي اجتماعي اختصاص يافته است. همگام با تحول نظريات توسعه اقتصادي، توجه دانشمندان علم اقتصاد توسعه نيز به اين مفهوم جلب گرديد، به گونه اي كه پس از گذشت كمتر از يك دهه از ورود اين مفهوم به ادبيات توسعه اقتصادي، حجم عظيمي از مقالات و مطالعات پيرامون بررسي عمل كرد و نقش آن در رشد و توسعه اقتصادي سامان يافت. توجه روزافزون جامعه علمي به اين موضوع، گذشته از مدگرايي علمي و آكادميك، به ويژگي بين رشته اي و مفهوم پيچيده آن باز مي گردد. از آنجا كه سرمايه ي اجتماعي داراي مصداق ها و كاركردهاي متنوعي مي¬باشد، لازم است مؤلفه ها وعناصر اصلي آن مورد شناسايي قرار گيرد، در غير اين صورت سرمايه ي اجتماعي تنها به عنوان يك مفهوم انتزاعي مطرح بوده و كاربرد سياست گذاري و برنامه ريزي نخواهد داشت. اين نوشتار مي كوشد تا با مراجعه به متون و نصوص اسلامي، با معرفي فرهنگ ايثار و شهادت به عنوان يكي از مؤلفه ها و نماگرهاي اصلي، از طريق ايجاد و تقويت
اعتماد تعميم يافته و مشاركت عمومي بر استحكام سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني، موثر واقع گردد. فرهنگ ايثار و شهادت از آن دسته مفاهيم ناب
اسلامي است كه مرز روشني ميان نظريات سرمايه ي اجتماعي از منظر اسلام و انديشه متعارف ترسيم مي نمايد. تحقق اين فرهنگ برجسته در كنار آثار و بركات فراوانش مي¬تواند از طريق كاهش هزينه تعاملات و قراردادهاي اجتماعي و تسهيل كنش هاي هدفنمد اجتماعي، نتايج پر ثمري در جامعه از خود برجاي گذارد. از جمله نتايج بسط فرهنگ ايثار و شهادت، كاهش فقر، كارآمدي حكومت و دولت و برقراري امنيت است كه مي¬تواند بستر مناسبي براي تحقق توسعه اقتصادي ايجاد نمايد.
واژه هاي كليدي: سرمايه ي اجتماعي، توسعه اقتصادي، اسلام، ايثار و شهادت، اعتماد، مشاركت
1. مقدمه
مفهوم و نظريه سرمايه ي اجتماعي از دهه 199. ميلادي به اين سو، با اقبال قابل توجه انديشمندان و محققان رشته هاي مختلف علوم اجتماعي مواجه شد. مطالعاتي كه در دو دهه اخير پيرامون اين مفهوم صورت گرفته، حجم عظيم و گسترده اي از توليدات علمي رشته هاي گوناگون علوم اجتماعي مانند اقتصاد، جامعه شناسي، علوم سياسي و... را به خود اختصاص داده است. پژوهش ها و مقالات گوناگون پيرامون سرمايه ي اجتماعي نشان مي دهد كه سرمايه ي اجتماعي دامنه كاربرد و پژوهش بالقوه گسترده اي دارد . ازاين رو امروزه شاهد توسعه چشم گير كمي و كيفي مطالعات مرتبط با سرمايه ي اجتماعي هستيم. به نظر مي رسد توجه روزافزون جامعه علمي به موضوع «سرمايه ي اجتماعي»، گذشته از مدگرايي علمي و آكادميك، به ويژگي بين رشته اي و مفهوم پيچيده آن باز مي گردد.
سرمايه ي اجتماعي از جمله مفاهيم مدرن است كه در گفتمان علوم اجتماعي و محافل سياسي معاصر در سطوح مختلف استفاده شده است. در كلي ترين سطح، سرمايه ي اجتماعي بيانگر توصيف ويژگي هايي از يك جامعه يا گروه اجتماعي است كه ظرفيت سازمان دهي جمعي و داوطلبانه براي حل مشكلات متقابل يا مسايل عمومي را افزايش مي دهد.
گفته مي شود استعاره مكرر به كار رفته در ادبيات سرمايه ي اجتماعي براي معرفي آن، يعني «مهم نيست كه چه مي داني، مهم آن است كه چه كسي را مي شناسي»، دقيقاً بر آشنايي و نتايج حاصل از آن، كه عمدتاً مفروض فايده مندي آن در اكثر مواقع است دلالت دارد. از آن جا كه كنش و واكنش هاي افراد در درون قالب هاي جمعي از قبيل خانواده، گروه، سازمان، نهاد و در كلي ترين شكل آن «ساختار اجتماعي» رخ مي دهد، چنين قالب هايي نيز حاوي سرمايه ي اجتماعي مي گردند. از سويي ديگر، كنش هاي متقابل اجتماعي تنها در قالب روابط دو انسان با هم كه ساده ترين نوع كنش و واكنش است، خلاصه نمي شود و در آن محدوده باقي نمي ماند و در چشم بر هم زدني مجموعه اي در هم تنيده و متكثر از كنش ها و واكنش ها را پديد مي آورد، ازاين روي پاي «شبكه اجتماعي» نيز به ميان مي آيد. نقش «هنجارها و ارزش هاي اجتماعي» در پي ريزي روابط متقابل اجتماعي، نيز مقوله اي است كه سر رشته سخن را از مفاهيم «اعتماد، صداقت و ايثار» به سرمايه ي اجتماعي مي رساند.
در نكات پيش گفته، برخي از مهم ترين مفاهيمي كه به هنگام سخن گفتن از سرمايه ي اجتماعي به كار مي آيند، مطرح شده اند كه هر يك اشكال فوق العاده متنوعي به خود مي گيرند و داراي شدت و گستردگي گوناگوني مي باشند و معاني متفاوتي پيدا مي كنند. علاوه بر آن، سرمايه ي اجتماعي داراي مصداق ها و كاركردهاي متنوعي است. از يك سو به عنوان متغير مستقل به كار مي رود و از سويي ديگر، به متغيري وابسته بدل مي شود كه محصول تغييرات متغيرهاي ديگر است. اين جاست كه عنوان مي شود نخستين گام در مسير شناسايي سرمايه ي اجتماعي و عملياتي نمودن مفهوم آن، معين نمودن مؤلفه ها و عناصر سرمايه ي اجتماعي است و در غير اين صورت سرمايه ي اجتماعي تنها به عنوان يك مفهوم انتزاعي مطرح بوده و كاربرد سياست گذاري و برنامه ريزي نخواهد داشت. و از آنجا كه فرهنگ ايثار و شهادت به عنوان يكي از عناصر و نماگرهاي اصلي سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني مطرح است، در اين نوشتار به بررسي مفهوم ايثار و شهادت و نقش آن در توسعه اقتصادي خواهيم پرداخت.
«سرمايه ي اجتماعي» هم چون «سرمايه انساني» كه از مدت ها قبل در قاموس اقتصاددانان جايي براي خود باز كرده است، از جمله عوامل غير اقتصادي به شمار مي آيد كه به عرصه تحليل هاي اقتصادي راه يافته است. اين مفهوم مي كوشد تا ضمن رفع نارسايي هاي موجود در آن، زمينه را براي ورود مفاهيم، تفكرات و فلسفه هاي غير اقتصادي اي مانند دين، ارزش ها، نهادها و... آماده كند كه از مدتها پيش اذن ورود به اين عرصه را از دست داده بودند. از همين روست كه بسياري از پژوهشگران اين عرصه، پس از مشاهده نا توانايي اغلب نظريات توسعه در كنترل فقر و كاهش فاصله طبقاتي در كشورهاي در حال توسعه و نيز نارسايي نظريات اقتصاد بازار در كشورهاي توسعه يافته در سال هاي اخير و در استانه هزاره سوم، بر سرمايه ي اجتماعي به عنوان حلقه گمشده توسعه اقتصادي تاكيد مي كنند. البته لازم به ذكر است كه مطالعات امروزي حوزه سرمايه ي اجتماعي بر اين امر نيز صحه مي گذارند كه «سرمايه ي اجتماعي» هر چه هست، نبايد در ورطه ساده انگاري و رد و قبول مطلق افتد و به عنوان كليد حل تمامي مشكلات گريبان گير جامعه شناسايي شود.
نكته ي قابل توجه اين كه، بيش تر مطالعات صورت گرفته درباره سرمايه ي اجتماعي در كشورمان، در پي كشف و شناسايي معيارها و شاخص هاي سرمايه ي اجتماعي كه با فرهنگ ديني و ملي ما منطبق باشد نبوده اند. و گويي يك جامعه شرقي، اسلامي و ايراني را با معيارهاي يك جامعه غربي سنجيده اند. غفلت از تفاوت جوامع بشري و يكسان نگري در آن ها و تلاش براي تعميم مفاهيم و معيارهاي ساخته و پرداخته شده در غرب بر همة آن ها، همواره مشكلاتي را در پي داشته است و به نظر مي رسد اكنون نيز در تطبيق و تعميم مفاهيم و مؤلفه هاي سرماية اجتماعي با جامعة ايراني همان اشتباه بار ديگر در حال وقوع است. سرماية اجتماعي اگر وجهي نويافته و انكارناپذير از يك جامعه باشد- كه به راستي چنين است- الزاما در همة جوامع شكل و صورت واحدي ندارد. هويت ملي، پيشينة تاريخي، باورها، دين، دردها و شاديهاي مشترك و سود و زيآن هاي عمومي يك جامعه در چند و چون توليد سرماية اجتماعي آن نقش دارد و لذا نمي توان ميزان سرماية اجتماعي در جوامع مختلف را با شاخصهايي يكسان سنجيد. يكسان نگري در اين گونه مفاهيم و معيارها تنها در صورتي با معنا و قابل تصور است كه خاستگاهي فرابشري و آسماني داشته باشد و از منظري فراتر از قوم و سرزمين و نژادي خاص بدان نگريسته شود(الويري، 1382). و اين در حالي است كه به نظر مي رسد دين مبين اسلام در خصوص مفهوم سرمايه ي اجتماعي دستاوردهاي مناسبي را در اختيار قرار مي دهد كه مي توان با مراجعه به متون و نصوص اسلامي، آن ها را شناسايي نمود. ضرورت اين امر نيز از آن جهت است كه اگر حتي سرمايه ي اجتماعي مفهومي واحد باشد، بدون ترديد داراي مصاديق واحدي در همه جوامع نيست و اقتضاي سرمايه بودن آن اين است كه در هر جامعه اي متناسب با مقتضيات آن جامعه شكل گيرد. بنابراين، اين نوشتار مي كوشد تا با مراجعه به متون و نصوص اسلامي، با معرفي فرهنگ ايثار و شهادت به عنوان يكي از مؤلفه ها و نماگرهاي اصلي سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني، نقش آن را در توسعه اقتصادي ترسيم نمايد. بديهي است كه چنين تلاشي را مي توان گامي در تدوين «نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني» قلمداد نمود.
با اين اوصاف به نظر مي رسد مناسب باشد در ادامه نخست مروري گذرا بر مفهوم سرمايه ي اجتماعي در انديشه متعارف نموده و سپس مطالعه خود را بر مفهوم ايثار و نقش آن در توسعه اقتصادي متمركز نماييم.
2. نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه متعارف
1-2 تعريف سرمايه ي اجتماعي
سرمايه ي اجتماعي بر دو مفهوم «سرمايه» و «اجتماعي» استوار گشته و مانند بسياري از مفاهيم علوم اجتماعي داراي مفهومي سهل و ممتنع است؛ زيرا فرد احساس مي كند به خوبي مفهوم آن را درك مي كند ولي در واقع به علت پيچيدگي ها و گستردگي هاي مفهومي درك دقيق آن ميسور نمي باشد. دليل اين امر نيز به قول نان كي ول آن است كه «مفهوم سرمايه ي اجتماعي در حال پديد آمدني دايمي است كه هنوز به فرجام نرسيده است». مباحث پيرامون سرمايه ي اجتماعي آن چنان وسيع گرديده است كه ناگزير با تناقضات گوناگوني همراه شده و ابعاد و جوانب متعددي يافته است. سرمايه ي اجتماعي ابزار سنجش رشد و توسعه اقتصادي، شكاف حكومت و مردم، بهداشت، جرم و جنايت و دها موضوع ديگر است. علاوه بر آن، سرمايه ي اجتماعي داراي مصداق ها و كاركردهاي متنوعي است. از يك سو به عنوان متغير مستقل به كار مي رود و از سويي ديگر، به متغيري وابسته بدل مي شود كه محصول تغييرات متغيرهاي ديگر است. اين جاست كه شناخت دقيق چارچوب مفهومي به ياري آمده و ما را از آشفتگي مفهومي آزاد و به مفهومي همراه با نظمي با معنا و روشمند رهنمون مي سازد. به نظر مي رسد چنين تلاشي براي شناخت چنين چارچوبي، نقطه عزيمت در جهت طرح مسأله «نقش سرمايه ي اجتماعي در توسعه اقتصادي» و در نهايت «شناخت اين مفهوم در متون و نصوص ديني» باشد؛ چرا كه بي ترديد تعيين چارچوب مفهومي در هر موضوع و مسألهاي در ابتداي پژوهش هاي كمي، كيفي و ميداني جهت نظم بخشي و هدايت بحث لازم و ضروري است و اين موضوع در خصوص سرمايه ي اجتماعي، با توجه به چشمانداز مفهومي و مباحث مرتبط با آن دو چندان مي گردد.
از آنجا كه ارائه تعريفي كه برخي از مهمترين وجوه پديده مورد بحث را در بر گيرد، نقطه آغازين در معرفي چارچوب مفهومي است، در اين مقاله عليرغم برخي از كاستي ها در تعريف بانك جهاني از سرمايه ي اجتماعي، اين تعريف را برمي گزينيم چرا كه حاوي نكات ارزشمندي است. بانك جهاني در سال 1998 سرمايه ي اجتماعي را اين گونه تعريف نمود:
«سرمايه ي اجتماعي در جامعه اي مفروض در برگيرنده نهادها، روابط و ارزش هايي است كه بر كنش ها و واكنش هاي مردم حاكماند و در توسعه اقتصادي و اجتماعي سهمي دارند. ليكن سرمايه ي اجتماعي جمع ساده نهادهايي نيست كه جامعه را در بر مي گيرند بلكه، هم چون ملاطي به شمار مي آيد كه نهادهاي ياد شده را به هم پيوند مي زند. سرمايه ي اجتماعي در عين حال در برگيرنده ارزش ها و هنجارهاي مشترك لازم براي رفتار اجتماعي است كه در روابط شخصي افراد، در اعتماد آنان به يكديگر و در حس مشترك مسئوليت هاي مدني منعكس شده است. امري كه جامعه را چيزي بيش تر و فراتر از جمع افراد مي سازد».
دقت و تجزيه و تحليل تعريف فوق، در عين حال كه محل مناقشه و نزاع است ، اجزاي سرمايه ي اجتماعي را آشكار مي سازد. در اين تعريف، بانك جهاني سرمايه ي اجتماعي را در برگيرنده نهادهاي رسمي و غير رسمي، نهاد خانواده، اقتصاد و سياست و فرهنگ مي داند. كنش ها و واكنش ها كه در حقيقت ايجاد كننده نهادها مي باشند، خود بر پايه قواعدي سامان مي يابند كه بيان كننده ارزش ها مي باشند. از سويي ديگر، اين تعريف تاكيد مي نمايد جامعه برآيند و جمع ساده مردماني نيست كه آن را پديد آورده اند، گرچه افراد در كنار هم جامعه را مي سازند، ليكن كاركردهاي يك جامعه، چيزي فراتر از كاركرد انفرادي افراد آن جامعه است. به گونه اي كه مي توان براي جامعه يك هويت منحاز و مستقلي با كاركردهاي مخصوص به خود در نظر گرفت و در اين صورت اين كاركردها صرفاً مستند به جامعه و نه افراد است. در تعريف فوق عليرغم اين كه اشاره شد سرمايه ي اجتماعي هم چون ملاط پيوند دهنده نهادهاي جامعه را به پيوند مي دهد، ليكن به اين نكته كه سرمايه ي اجتماعي به مثابه روغن، تعاملات اجتماعي و ارتباطات نهادي را تسهيل مي نمايد، اشاره اي نشد.
با اين همه به نظر مي رسد، تعريف ارائه شده از سوي بانك جهاني توانسته است اجماعي نسبي در خصوص مفهوم سرمايه ي اجتماعي فراهم آورد. ازاين رو بسياري از تعاريف سرمايه ي اجتماعي را مي توان همسو با تعريف فوق ارزيابي نمود. به عنوان نمونه گروتارت و تيري(Grootaert and Thierry(eds.), 2..2) سرمايه ي اجتماعي را به طور كلي شامل نهادها، روابط، گرايش ها، ارزش ها و هنجارهايي مي دانند كه بر رفتارها و تعاملات بين افراد حاكم است و يا ولكاك و ناريان(Woolcock and Narayan , 2...) سرمايه ي اجتماعي را اين گونه تعريف مي كنند كه سرمايه ي اجتماعي آن دسته از شبكه ها و هنجارهايي است كه مردم را قادر به عمل جمعي مي كند.
در هر صورت در اين پژوهش مراد ما از سرمايه ي اجتماعي مجموعه نظام مند ارزش هاي غير رسمي، هنجارها، قواعد و تعهدات است كه در جامعه استقرار يافته، موجب تسهيل و كارآمدي مناسبات ميان اعضاي آن جامعه شده و ظرفيت هايي براي دستيابي به اهداف خاص ايجاد مي كند. اما توجه به اين نكته را نيز ضروري مي دانيم كه سرمايه ي اجتماعي جمع ساده ي نهادهايي نيست كه جامعه را در بر مي گيرند بلكه هم چون ملاطي به شمار مي آيد كه نهادهاي ياد شده را به هم پيوند مي دهد.
2-2 سير تطور نظريه سرمايه ي اجتماعي
واژه سرمايه ي اجتماعي سابقه ذهني طولاني در علوم اجتماعي دارد و توجه به اين مفهوم تقريباً در زمان پايه گذاري رشته جامعه شناسي وجود داشته است؛ چرا كه اين مفهوم، ايده اي كهن به قدمت انديشه هاي اجتماعي- يعني نياز آدميان به يكديگر و توليد خير مشترك بر اثر روابط اجتماعي- را مورد اشاره قرار مي دهد. به همين دليل اديان الهي و پيامبران عظيمالشان(ع) بر ايجاد و يا احياء متغيرها و عناصر سرمايه ي اجتماعي پافشاري مي نمودند. اساساً اهميت عوامل اجتماعي در پيشرفت جوامع، از زمان‎ هاي بسيار دورتر نيز مورد بحث بوده است؛ به نحوي كه در قديم‎الايام سرمايه‎هاي اجتماعي مانند نظم، اعتماد و… از اصول ارزشمند جامعه به حساب مي‎آمده‎اند(اموري، 1382).
با اين حال، نظريه پردازان اجتماعي كلاسيك به طور دقيق به حوزه هايي كه مفهوم سرمايه ي اجتماعي به آن ها اشاره دارد توجه نكرده اند و يا حداقل به تفصيل آن ها را مورد بررسي قرار نداده اند. به عبارت ديگر، سؤالاتي كه نظريه پردازان كلاسيك مطرح نموده اند، با سؤالاتي كه محققين سرمايه ي اجتماعي مطرح مي كنند تفاوت اساسي دارد. ايده سرمايه ي اجتماعي به پيوندهاي بين سطح خرد تجربيات فردي و فعاليت روزانه و نيز روابط ميان نهادها، انجمن ها و اجتماع توجه دارد .
اما علي رغم توجه جامعه شناسان كلاسيك به ايده ي سرمايه ي اجتماعي، مشهور است كه سابقه اين اصطلاح به معنايي كه امروز به كار مي رود به نوشته هاي ليدا جي. هانيفان (192.) باز مي گردد. او كه سرپرست وقت مدارس ويرجينياي غربي در آمريكا بود در توضيح اهميت مشاركت در تقويت حاصل كار مدرسه، مفهوم سرمايه ي اجتماعي را مطرح كرده و در وصف آن مي گويد: «چيزي ملموس كه بيش ترين آثار را در زندگي روزمره مردم دارد: حسن نيت ، رفاقت، همدلي و معاشرت اجتماعي در بين افراد و خانواده ها كه سازنده ي واحد اجتماعي اند... اگر كسي با همسايه اش، و همسايگان ديگر تماس داشته باشد، حجمي از سرمايه ي اجتماعي انباشته خواهد شد كه ممكن است بلافاصله نيازهاي اجتماعي را برآورده سازد وشايد حامل ظرفيت اجتماعي بالقوه اي باشد كه براي بهبود اساسي شرايط زندگي كل اجتماع كفايت كند»(ولكاك و ناريان، 1384: 534؛ Feldman and Assaf, 1999).
بعد از هانيفان، انديشه سرمايه ي اجتماعي تا چندين دهه ناپديد شد ولي در دهه 195. گروهي از جامعه شناسان شهري كانادايي(سيلي، سيم و لوزلي ، 1956) براي تحليل عضويت حومه نشينان شهري در كلوبها، در دهه 196.، يك نظريه پرداز مبادله (هومانس 1961) و يك استاد مسايل شهري(جاكوبز ، 1961) براي تاكيد بر ارزش جمعي پيوندهاي غير رسمي همسايگان در كلان شهرهاي جديد و در دهه 197. اقتصادداني به نام گلن لوري (1977) براي تحليل ميراث اجتماعي برده داري، آن را دوباره احيا كردند(Putnam and Goss, 2..2:5). شايان توجه است كه هيچ يك از اين نويسندگان از آثار قبلي كه درباره اين موضوع به رشته تحرير آمده بود ذكري به ميان نياورده اند. ولي همگي همان اصطلاح عام سرمايه ي اجتماعي را به كار گرفته اند تا حياتي بودن و اهميت پيوندهاي اجتماعي را در آن خلاصه كنند(ولكاك و ناريان، همان).
پس از لوري و در دهه 198. توجه به ايده سرمايه ي اجتماعي گسترش بيش تري يافت و بسياري از جامعه شناسان از جمله يورام بن پورات، بيكر، گرانووتر و لين در اين دهه تلاش كردند تا چگونگي اثر نهادن سازمان اجتماعي بر كاركرد فعاليت اقتصادي را بررسي كنند. همزمان با گسترش مطالعات پيرامون سرمايه ي اجتماعي از دهه 8. ميلادي به بعد ، تلاش هايي براي مفهوم سازي سرمايه ي اجتماعي صورت گرفت. در اين خصوص مي توان به تئوري «پيوندهاي ضعيف» توسط گرانووتر و «نظريه منابع اجتماعي» از سوي لين اشاره نمود.
علي رغم مطالعات پيش گفته، بسياري از محققين بر اين باورند كه «گسترش و تعميق مفهومي» سرمايه ي اجتماعي و توجه نوين به اين ايده با مطالعات پير بورديو (198. و 1985) در دهه 8. آغاز شد و با شاهكارهاي جيمز كلمن (199.)، رابرت پاتنام (1993) و فرانسيس فوكوياما (1999) با سرعت شگرفي گسترش يافت. پورتس معتقد است كه پير بورديو(1985) نخستين تحليل منظم را، پيرامون سرمايه ي اجتماعي ارائه كرده است(پورتس، 1384: 3.8). بورديو مفهوم سرمايه ي اجتماعي را به عنوان جمع منابع واقعي يا بالقوه اي مي داند كه حاصل شبكه اي با دوام از روابط كمابيش نهادينه شده آشنايي و شناخت متقابل– يا به بيان ديگر، با عضويت در يك گروه– است. شبكه اي كه هر يك از اعضاي خود را از پشتيباني سرمايه جمعي برخوردار مي كند و آنان را مستحق اعتبار مي سازد(بورديو، 1384: 147). بورديو مفهوم سرمايه ي اجتماعي را طي اين سال ها(197. و 198.) گسترش داد، اما در مقايسه با ديگر قسمت هاي نظريه اجتماعي اش خيلي مورد توجه واقع نشد. وي با تفكيك سرمايه هاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي بيان مي كند كه، اين سرمايه هاي متنوع هميشه با هم قابل جايگزيني نيستند اما تركيب آن ها مي تواند سرمايه جديدي ايجاد كند(فيلد، 1386: 3.).
از آنجا كه بورديو در تبيين مفهوم سرمايه ي اجتماعي توجه خود را بر دو جنبه متمركز مي كند: الف) فوايدي كه فرد از مشاركت در گروه به دست مي آورد و ب) برقراري ارتباطات اجتماعي عمدي براي فراهم آوردن دسترسي هر چه بيش تر به اين منابع و سود فردي(پورتس، 1384: 3.9)؛ بنابراين ديدگاه وي پيرامون سرمايه ي اجتماعي يك ديدگاه ابزاري صرف است. به عبارتي اگر سرمايه ي اجتماعي نتواند موجب رشد سرمايه اقتصادي شود، كاربردي نخواهد داشت(الواني و سيدنقوي، 1381).
پس از بورديو، جيمز كلمن(استاد جامعه شناسي دانشگاه هاي آمريكا) تلاش نمود تا جامعه شناسي و اقتصاد را در تحت لواي «نظريه كنش عقلاني» با هم سازش دهد(فيلد، 1386: 28). وي در كتاب «بنيان هاي نظريه اجتماعي» (199.) فصل مستقلي را به مفهوم سرمايه ي اجتماعي اختصاص داده است و سرمايه ي اجتماعي را به سان ابعادي از ساختار اجتماعي براي بازيگران سياسي- اجتماعي معرفي كرده كه مي توانند هم چون منبع سرمايه مؤثري براي تحقق خواسته هايشان عمل كنند(كلمن، 1377). كلمن سرمايه ي اجتماعي را بر مبناي كاركرد آن تعريف مي كند و آن را به عنوان يكي از انواع سرمايه در نظر مي گيرد و مي گويد: درست همان طور كه سرمايه فيزيكي به تغييراتي در مواد مختلف براي شكل دادن به ابزارهايي كه كارشان تسهيل توليد است منجر مي شود، سرمايه انساني هم تغييراتي در اشخاص(مهارت هاو قابليت ها) پديد مي آورد كه آنان را قادر مي سازد تا به شيوه هاي تازه اي عمل كنند و به هر حال سرمايه ي اجتماعي باعث تغيير در روابط ميان اشخاص و تسهيل روابط ميان آن ها مي شود(همان). وي هم چنين در مقاله اي با عنوان «نقش سرمايه ي اجتماعي در ايجاد سرمايه انساني» (1988) به گسترش مفهوم سرمايه ي اجتماعي و هم چنين عوامل ايجاد كننده آن مي پردازد و بيان مي كند كه سرمايه ي اجتماعي و سرمايه انساني معمولا مكمل يكديگر هستند(كلمن، 1384).
پاتنام براي مطالعه كاركرد سازمان هاي منطقه‎اي ايتاليا به عنوان متغير وابسته، دو متغير مستقل يعني رشد اقتصادي و سرمايه ي اجتماعي را در نظر گرفت. براي سنجش رشد اقتصادي از شاخص‎هاي اقتصادي مرسوم مانند ميزان باسوادي، ميزان اشتغال در بخش صنعت و غيره بهره جست و براي سنجش سرمايه ي اجتماعي از سه شاخص آگاهي، مشاركت و نهادهاي مدني استفاده نمود. پاتنام در مطالعه خود به اين نتيجه رسيد كه شرايط اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي متفاوت شمال و جنوب ايتاليا، به ويژه به لحاظ وجود سنت‎هاي مدني پايدار و همه‎گير در شمال ايتاليا افراد را در شبكه‎هاي روابط اجتماعي در قالب انجمن‎ها، باشگاه ها، احزاب و مانند آن ها قرار مي‎دهد و همكاري ميان آن ها را تسهيل مي‎كند(پاتنام، 1377).
وي سپس مطالعات خود را متمركز در ايالات متحده نمود. پيام پاتنام در مقالاتش در طول دهه 199.، پيامي ثابت بود: سرمايه ي اجتماعي آمريكا در حالت نزولي قرار داشته و عامل اصلي آن ظهور تلويزيون مي باشد(Olken, 2..7; Putnam, 1993; Putnam, 1995& Putnam, 1996). پاتنام در واقع معتقد است: «سرمايه ي اجتماعي اغلب محصول جانبي ديگر فعاليت هاي اجتماعي مي باشد. اين سرمايه به طور معمول در پيوندها، هنجارها و اعتمادها تشكيل مي شود و از يك شرايط اجتماعي به شرايط ديگر انتقال پذير است». (پاتنام، 1384: 95)
مباحث و مطالعات فرانسيس فوكوياما(1999)، استاد رشته سياست گذاري عمومي در دانشگاه جرج ماسون و فيلسوف سياسي، پيرامون سرمايه ي اجتماعي نيز مانند پاتنام در سطح كلان دنبال شده است. او سرمايه ي اجتماعي را در سطح كشورها و در ارتباط با رشد و توسعه اقتصادي آن ها مورد بررسي قرار داده است. بنابراين تعريف او از سرمايه ي اجتماعي نيز طبعاً يك تعريف جمعي بوده و سرمايه ي اجتماعي به منزله دارايي گروه ها و جوامع تلقي مي گردد. فوكوياما بر خلاف ديگر نظريه پردازان سرمايه ي اجتماعي صرفاً بر خصلت جمعي سرمايه ي اجتماعي تاكيد مي نمايد(فوكوياما، 1385: 13). فوكوياما طي مصاحبه اي نيز ادعا مي كند درون جامعه اي كه اعتماد در سطح پايين قرار دارد ممكن است سياستهاي كلان اقتصادي صحيح باشد، اما اگر نهادهاي مورد اعتماد مردم در اين جامعه وجود نداشته باشد سياستهاي دولت با شكست مواجه مي شود(فوكوياما، 1382).
بن فاين نيز كه عمدتاً نسبت به تئوري سرمايه ي اجتماعي، به ويژه قرائت پاتنامي آن، منتقد است معتقد است سرمايه ي اجتماعي واكنشي است عليه سلطه نئوكلاسيك هاي ارتدوكس بر عرصه اقتصاد كه بامدلهاي رياضي، روش هاي آماري و تكيه بر عقلانيت منفعت پرستانه شخصي سعي در تحليل رفتار انساني و در نتيجه ارائه الگوها و مدل هاي گوناگون براي حل معضلات اقتصادي داشت. رويكردهاي غير پولي را تحمل نمي كرد و عرصه را بر ساير شاخه هاي علوم اجتماعي تنگ كرده بود آن ها را حتي به عنوان علم قبول نداشت(فاين، 1385). تلاش هاي وي نيز در راستاي مفهوم سازي سرمايه ي اجتماعي قابل تامل مي باشد.
علي رغم گسترش مفهوم سرمايه ي اجتماعي توسط افرادي كه در بالا ذكر شد، ذكر اين نكته نيز ضروري است كه سرمايه ي اجتماعي از تحولات فرهنگي در علوم اجتماعي نيز سود جسته است. همگام با توجه فزاينده اي كه به وجوه فرهنگي رفتار اجتماعي شده است، رشد قابل توجهي هم در گرايش به آنچه سطح خرد رفتار و تجربه فردي ناميده مي شود صورت گرفته است. تعداد قابل توجهي از علماي اجتماعي برجسته جامعه شناسي، نگاهي دقيق به اعتماد و صميميت به عنوان دو نمونه نزديك به مفهوم سرمايه ي اجتماعي داشته اند. با اين كه بيش تر اين نويسندگان مطالب كمي درباره سرمايه ي اجتماعي به معناي امروزي آن گفته اند اما دغدغه هاي آن ها نشان مي دهد كه توجهي به تعامل روزمره و كيفيت روابط بين فردي داشته اند. اين زمينه عمومي دغدغه روشنفكرانه، پيش زمينه اي را براي افزايش توجه عالمان اجتماعي به مقوله سرمايه ي اجتماعي فراهم مي آورد(فيلد، 1386: 18).
3-2 مؤلفه ها و نماگرهاي سرمايه ي اجتماعي در انديشه متعارف
همگام با توسعه مفهومي سرمايه ي اجتماعي تلاش هايي جهت اندازه گيري سرمايه ي اجتماعي صورت گرفت. نقطه عطف اين مطالعات، نقدي بود كه سولو (Solow, 2...) نسبت به اطلاق عنوان «سرمايه» در مفهوم سرمايه ي اجتماعي وارد كرد. وي اظهار داشت اگر سرمايه ي اجتماعي چيزي بيش از يك شعار باشد، مقدار آن به هر صورت، مي بايست قابل اندازه گيري باشد، ولو غير دقيق. اما همچنان كه در تعريف سرمايه ي اجتماعي به ندرت مي توان اتفاق نظر ميان صاحبه نظران يافت، روش هاي اندازه گيري سرمايه ي اجتماعي نيز بسيار است و يك روش عمومي براي آن معرفي نشده است. با اين همه مروري بر پژوهش هاي متعدد در اين زمينه نشان مي دهد كه شناسايي اجزاء سرمايه ي اجتماعي از نخستين مراحل اندازه گيري و ارزيابي سرمايه ي اجتماعي است. به عبارت ديگر نخستين گام در مسير شناسايي سرمايه ي اجتماعي و عملياتي نمودن مفهوم آن، معين نمودن مؤلفه هاو عناصر سرمايه ي اجتماعي است و در غير اين صورت سرمايه ي اجتماعي تنها به عنوان يك مفهوم انتزاعي مطرح بوده و كاربرد سياست گذاري و برنامه ريزي نخواهد داشت.
چنانچه از تعاريف مختلف سرمايه ي اجتماعي بر مي آيد، اعتماد يكي از اصلي ترين شاخص ها و مؤلفه هاي سرمايه ي اجتماعي است. پاتنام(Putnam, 1993) سرمايه ي اجتماعي را عبارت از ويژگي هاي زندگي اجتماعي، شبكه ها، هنجارها و اعتماد بين گروه هايي مي داند كه مشاركت كنندگان در اين گروه ها را قادر به كار مؤثرتر با يكديگر براي تعقيب اهداف مشترك مي كند. چنانچه از اين تعريف و ساير تعاريف سرمايه ي اجتماعي به روشني قابل دريافت است، اعتماد به عنوان يكي از مفاهيم كليدي و پايه هاي اصلي نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه متعارف، به رغم تنوع مفهومي آن، مطرح است. فوكوياما اعتماد را به عنوان يك پيش نگري در داخل يك جامعه منظم، صادق و همراه با رفتار مشاركتي كه بر اساس هنجارهاي مشترك پايه ريزي شده است، تعريف مي كند. مفهوم اعتماد ممكن است براي پيش نگري رفتار يك شريك با توجه به تعهدات و الزامات او و امكان پيش بيني رفتار او در مذاكرات و تعاملات بيان شود، گرچه او ممكن است با رفتار فرصت طلبانه نيز مواجه باشد(فوكوياما، 1384). به طور خلاصه مي توان گفت اعتماد باور به عملي است كه از ديگران انتظار مي رود(رحماني و اميري، 1386).
مشاركت مدني يكي ديگر از نماگرهاي سرمايه ي اجتماعي است؛ كه گاه در ادبيات «سرمايه ي اجتماعي و توسعه اقتصادي» از آن به «همكاري اجتماعي» نيز ياد شده است. مشاركت عمومي نيز مانند اعتماد، از آن دسته از مؤلفه هاي سرمايه ي اجتماعي است كه در بسياري از تعاريف و نظريه پردازي ها، بر آن تاكيد ويژه اي رفته است. ناك و كيفر(Knack & Keefer, 1997) در اثري با عنوان «آيا سرمايه ي اجتماعي منافع اقتصادي دارد؟» با استفاده از داده هاي پيمايش «بررسي جهاني ارزش ها» همكاري اجتماعي را به همراه اعتماد، براي پاسخ به سؤال پژوهش خود، اندازه گيري نموده اند و اين نشان مي دهد كه مشاركت عمومي و همكاري اجتماعي از مؤلفه هاي كليدي نظريه سرمايه ي اجتماعي به حساب مي آيند. هم چنين كلمن در مقاله خود با توجه به كاركرد مشاركت عمومي در جريان يافتن اطلاعات در سراسر ساختار اجتماعي، بر اهميت اين مؤلفه در نظريه سرمايه ي اجتماعي تاكيد كرده است(كلمن، 1384).
از بررسي مطالعات انجام شده پيرامون مؤلفه مشاركت مدني و مشاركت اجتماعي، اين گونه برداشت مي شود كه مراد از آن، ميزان و نحوه شركت در محافل، انجمن ها، سازمان هاي غير دولتي، احزاب، انتخابات، مراسم شادي و ترحيم، رفتن به سينما، پارك، كوه و غيره به صورت دسته جمعي و... است(Bullen & Onyx, 1998; Grootaert & Others, 2..5). نكته ديگر در خصوص مؤلفه مشاركت عمومي اين است كه برخي از مطالعات ميان مشاركت عمومي رسمي(مانند شركت در اتحاديه ها و انجمن ها) و مشاركت عمومي غير رسمي(مانند مشاركت در امور خيريه) تمايز قائل شده، بر اهميت و كاركردهاي ويژه مشاركت هاي غير رسمي تاكيد مي كنند.
آگاهي و توجه به امور عمومي مانند آگاهي نسبت به امور سياسي، اجتماعي و... نيز يكي ديگر از مؤلفه هاي سرمايه ي اجتماعي است كه به هنگام عملياتي نمودن مفهوم سرمايه ي اجتماعي از آن نام مي برند. فالك و كيلپاتريك(Falk & Kilpatrick, 1999) در مطالعه خود، اين مؤلفه را به عنوان يكي از شاخص هاي سرمايه ي اجتماعي در نظر گرفتند. عنوان مي شود كه هر چه ميزان آگاهي عمومي در جامعه بيش تر باشد، سرمايه ي اجتماعي نيز در آن جامعه بيش تر خواهد بود. ميزان دسترسي به اطلاعات و نحوه اطلاع رساني در سطح جامعه، ميزان كتاب خواني و روزنامه خواندن از جمله شاخص هايي است كه براي اندازه گيري آگاهي عمومي در جامعه به كار مي رود.
به نظر مي رسد كه اغلب مدل سازي هاي سرمايه ي اجتماعي با توجه به اين سخن پاتنام كه مي گويد: «سرمايه ي اجتماعي به معناي مشخصه هاي خاص يك سازمان اجتماعي نظير اعتماد، هنجارها و شبكه ها ست كه مي تواند با تسهيل كنش هاي هماهنگ، كارايي جامعه را افزايش دهد»(پاتنام، 1384: 95) سامان يافته اند و هر يك از اجزا اين تعريف معرف ميزان سرمايه ي اجتماعي قرار گرفته اند. ازاين رو كافي است تا براي برآورد ميزان سرمايه ي اجتماعي در يك منطقه، فقط گستره شبكه يا شبكه هاي موجود را اندازه گرفته و در يك رابطه مستقيم، اندازه سرمايه ي اجتماعي را سنجيد. شبكه هاي اجتماعي توسعه يافته تر نشان دهنده سرمايه ي اجتماعي بيش تر و بالعكس، شبكه هاي كم تر توسعه يافته نشانه نقصان سرمايه ي اجتماعي هستند. زيرا «سرمايه ي اجتماعي مجموع منابع حقيقي يا مجازي در دسترس يك فرد يا گروه است كه اين افراد به واسطه برخورداري از شبكه اي با دوام از روابط فهم و درك متقابل و كم و بيش نهادينه شده آن را به دست آورده اند. »(فيلد، 1386: 16)
لازم به ذكر است كه، روش هاي به كار رفته براي شناخت، تبيين و اندازه گيري سرمايه ي اجتماعي عمدتاً از يك نقصان قابل توجه برخورداند و آن اين كه، از سرمايه ي اجتماعي تلقي يك كل نداشته اند و با اندازه گيري اجزاء و جمع ساده آن ها و تسري اين اندازه گيري به كل، مقادير حاصل را به نام سرمايه ي اجتماعي معرفي مي كنند. اين در حالي است كه عناصر تشكيل اين سرمايه، داراي ارتباط متقابل مي باشند و درك روشني از آن ميسر نخواهد شد مگر آنكه در قالب يك مجموعه به هم پيوسته به آن نگريسته شود؛ به گونه اي كه بتوان اثرات متقابل نماگرهاي گوناگون بر يكديگر را لحاظ نمود.
3. ايثار و شهادت، نماگرهاي سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني
همان طور كه پيش تر نيز ذكر شد، شناخت سرمايه ي اجتماعي مستلزم شناخت مؤلفه ها و اجزاء آن است؛ به عبارت ديگر، مفهوم سرمايه ي اجتماعي در صورتي كه در قالب مؤلفه ها و اجزاء آن شناسايي نشود، اولا مفهومي انتزاعي خواهد بود و ثانياً كاربردي به جهت سياست گذاري نخواهد داشت. هم چنين بيان شد كه سرمايه ي اجتماعي به مثابه «يك كل به هم پيوسته» مطرح است و جمع افقي مؤلفه هاي آن لزوما دستاوردي به عنوان سرمايه ي اجتماعي نخواهد داشت؛ بلكه تركيبي از اين مؤلفه ها با استفاده از روش هاي پيچيده رياضي(مانند منطق فازي و شبكه عصبي) مي تواند در اين خصوص راه گشا باشد. با اين همه، نقطه عزيمت براي شناسايي سرمايه ي اجتماعي در ديدگاه اسلام و كاركردهاي ويژه آن، پس از بيان روشن و صريحي از مفهوم سرمايه ي اجتماعي، شناسايي مؤلفه ها و نماگرهاي آن مي باشد؛ چنانچه نظريات متعارف سرمايه ي اجتماعي نيز براي اين منظور اينچنين رفتار كرده اند.
با توجه به تعريف سرمايه ي اجتماعي، كه در اين نوشتار اختيار نموديم، به نظر مي رسد مراجعه به متون و نصوص اسلامي دستاورد روشني در خصوص شناسايي مؤلفه ها و نماگرهاي سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني به فراهم آورد. به ديگر سخن، مروري بر منابع ديني مؤلفه هايي را آشكار مي سازد كه به روشني در راستاي توليد، انباشت و تقويت سرمايه ي اجتماعي در جامعه ديني عمل مي كنند. در اين مسير گاه با نماگرهايي روبه رو خواهيم شد كه با شاخص هاي سرمايه ي اجتماعي در انديشه متعارف قرابت و نزديكي دارد؛ و گاه اين مؤلفه ها از انديشه متعارف بسيار فاصله گرفته، مرز معيني ميان «نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه متعارف» و «سرمايه ي اجتماعي از ديدگاه اسلام» ترسيم مي نمايد. «فرهنگ ايثار و شهادت» از آن دسته مفاهيم ناب اسلامي است كه مرز روشني ميان نظريات سرمايه ي اجتماعي از منظر اسلام و انديشه متعارف ترسيم مي نمايد و به عنوان يكي از مؤلفه هاي سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني، اسباب تسهيل كنش هاي اجتماعي را در جامعه فراهم مي آورد.
ذكر اين نكته نيز ضروري به نظر مي رسد كه بر خلاف نظريه متعارف، نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني در خصوص چگونگي خلق و توسعه سرمايه ي اجتماعي در جامعه توصيه هاي روشني دارد و اين در حالي است كه نظريه متعارف پيامدي صريح در اين خصوص ندارد و بسته به بستر بحث، توصيه هايي را ذكر مي كند.
1-3. فرهنگ ايثار و شهادت
ايثار در لغت به معني برگزيدن، عطاكردن، غرض ديگران بر غرض خويش مقدم داشتن، منفعت غير را بر مصلحت خود مقدم داشتن(دهخدا، ۱۳۷۷، ج۳: ۳۶۸) و نيز به معني بذل كردن، ديگري را برخو د برتري دادن و سود او را بر سود خود مقدم داشتن وخود را براي آسايش ديگران به رنج افكندن آمده است(عميد، 1382).
با مروري بر منابع ديني درمي يابيم ايثار كه داراي مراتب و درجات گسترده اي است؛ از ايثار در مال به معناي از خودگذشتگي در اموال گرفته تا عالي ترين مرتبه ايثار كه همان ايثار جان و جهاد در راه خدا مي باشد. ايثار در مال مي تواند تا آنجا پيش رود كه ديگران نيز در اموال انسان شريك باشند و همان گونه كه خود در آن اموال تصرف مي كند، ديگران نيز اين چنين باشند.
آيات متعددي از قرآن كريم و روايات فراواني از ائمه معصومين(عليهم السلام) بر اين مفهوم ناب تاكيد دارند. بدون ترديد در كنار آثار و بركات فراواني كه بر اين مؤلفه بار است، كاهش هزينه تعاملات و قراردادهاي اجتماعي و تسهيل كنش هاي هدفنمد اجتماعي از نتايج پر ثمر فراگيري اين فرهنگ در جامعه است. از همين رو ست كه ايثار را به عنوان يكي از مؤلفه هاي اساسي در نظريه سرمايه ي اجتماعي از منظر اسلام معرفي مي كنيم. شواهد تاريخي نيز بر اين مدعا صحه مي گذارد؛ چنانچه در سال هاي نخست هجرت پيامبر(ص)، نحوه تعامل انصار با مهاجرين آن گونه است كه خداوند متعال آنان را به واسطه ايثار و از خودگذشتگي شان(ولو اين كه خود بدان نيازمندند) در زمره رستگاران معرفي مي نمايد: كساني كه پيش از قدوم مهاجران، خود [در مدينه] خانه داشتند و دل به ايمان دادند، مهاجران را كه [همه چيز خويش را مكه رها كردند و] نزد ايشان آمدند دوست مي دارند، و به آنچه به آنان داده شد [از غنائم] در دل خود نيازي نمي يابند، و هر چند به چيزي نيازمند باشند هجرت كنندگان را بر خود مقدم مي دارند؛ و آن كسان كه خود را از بخل ورزيدن رها سازند، همانان رستگارند(حشر، 9). هم چنين آيات آغازين سوره دهر كه اشاره اي تاريخي به ايثار و از خودگذشتگي اميرالمومنين علي(ع)، دخت مكرم پيامبر اسلام(س) و فرزندان والامقامشان(عليهم السلام) دارد، نشان مي دهد كه ايثار براي خدا، گرفتاري ها و عسرت روز قيامت را بر طرف ساخته و چهره ها در آن روز شاد گرداند .
ايثار در مفاهيم ديني از جايگاه برجسته اي برخوردار است؛ چنانچه امير المومنين(ع) ايثار را بالاترين درجه ايمان(التميمي الامدي، 1366: 22) و زيور زهد برشمرده اند(الكراجكي، 141.ق، ج1: 299). امام صادق(ع) نيز ايثار را هنگامي كه ابان ابن تغلب(از ياران امام) در سؤالي از حق مومن مي پرسد، اين چنين توصيف مي فرمايد: « اي ابان مالت را با او نصف كن. ابان مي گويد: سپس امام(ع) به من نگاه كرد و چون دريافت كه چه حالي به من دست داده است، فرمود: اي ابان آيا از آن آگاه نيستي كه خداي بزرگ درباره كساني كه ايثار مي كنند چه فرموده است؟ گفتم: فدايت شوم، چرا. آنگاه فرمود: هنگامي كه مالت را با او نصف كني، ايثار نكرده اي؛ بلكه تو و او با يكديگر برابريد. هنگامي ايثار كرده اي كه از نصف ديگر مال نيز به او ببخشي. »(الكليني، بي تا، ج2: 172) هم چنين امام حسن(ع) خصلت ايثار و از خودگذشتگي را نشانه ي شيعه بودن برمي شمرند و خطاب به فردي كه خود را شيعه امير المومنين(ع) معرفي مي كرد، مي فرمايند: اي بنده خدا، تو از شيعيان(پيروان) علي نيستي؛ بلكه از دوستان اويي، شيعه علي... آن كسانند كه برادرانشان را بر خود ترجيح مي دهند، هر چند تنگدست باشند... و شيعيان علي آن كسانند كه در احترام گذاري به برادران مومن خويش به علي اقتدا مي كنند... (المجلسي، 1371، ج68: 163-162). در تعبير مشابهي از امام باقر(ع) نيز خطاب به مردي كه بر ديگري فخر كرده بود كه از شيعيان خاندان پاك نبوت(ص) مي باشد، آمده است كه: آيا بيش تر دوست داري كه مالت را خرج خود كني يا به برادران ديني خود ببخشي؟ و آن شخص گفت: دوست دارم كه به مصرف خود برسانم. سپس امام(ع) فرمود: پس تو از شيعيان ما نيستي. ما آن مال را كه به برادران ديني ببخشيم بيش تر دوست مي داريم؛ تو بگو ما از دوستداران شمايم و از كساني كه اميدوارم با محبت شما نجات پيدا كنم(المجلسي، همان: 156).
چنانچه پيش تر نيز ذكر شد، ايثار در مال مي تواند تا آنجا پيش رود كه شخص، ديگران را در مال خود شريك كند و به تعبير روايات، با برادران ديني خود به «مواسات» رفتار كند. امام علي(ع) در اين زمينه مي فرمايد: برترين مرتبه جوانمردي، به برادران مال بخشيدن و همسان آنان زندگي كردن است(التميمي الامدي، 1366: 98). در روايت ديگري از امام حسن عسكري(ع)، معناي زكات اين چنين ذكر شده است كه: يعني هم از مال، هم از مقام(ونفوذ اجتماعي) و هم از توان بدني زكات دهيد و زكات مال به اين است كه برادران مومن خويش را در مال خود شريك سازي(حكيمي، 1384، ج5: 159). امام صادق(ع) نيز در تفسير آيه «و عملوا الصالحات» در سوره عصر، عمل صالح را به معناي مواسات با برادران ديني مي داند(حكيمي، همان: 16.). هم چنين در روايت ديگري از آن حضرت(ع)، در سفارش به يكي از يارانشان، ايثار و مواسات بين برادران ديني، حق مومنان بر يكديگر معرفي شده است و تاكيد مي شود كه بايستي در اين راه، حتي جان خويش را نيز فداي برادر مومن خويش كند:... اي ابوهارون! خداي متعال سوگند ياد كرده است كه سه دسته از مردم را در بهشت خود ساكن نكند؛ آنكه سخن خدا را رد كند، آنكه پيشواي هدايت را قبول نداشته باشد و آنكه حق شخص مومني را منع كند. سپس ابوهارون خطاب به امام صادق(ع) مي گويد: بايد از اضافه مال خود به او بدهد؟ و امام(ع) در پاسخ مي فرمايند: جانش را بايد(در راه برادر مومن) بدهد و اگر مسلماني نسبت به او از جان خود دريغ كند، از او نيست و شريك شيطان است(الصدوق، 1382، ج1: 228).
و كوتاه سخن آنكه اين درجه از ايثار مال، آنچنان كه از روايات متعدد معصومين(عليهم السلام) بر مي آيد، يكي از مشخصه هاي اصلي دينداري و ملاك سنجش شيعيان به حساب مي آيد؛ همچنان كه امام صادق(ع) مي فرمايد: شيعه ما را با سه چيز امتحان كنيد: خواندن نماز به وقت و چگونگي مداومت بر آن، حفظ اسرار ما و چگونگي پنهان داشتن آن ها از دشمنان ما و مواسات مالي با برادران خويش و چگونگي اجراي آن(المجلسي، 1371، ج74: 391).
همان گونه كه پيش تر نيز ذكر آن رفت، ايثار داراي درجات گسترده اي است و آنچه كه تا كنون در اين خصوص با عنايت به روايات اهل بيت(عليهم السلام) بيان شد، گوياي مراحل نخستين ايثار است كه بسيار ارزشمند و مورد تاكيد مي باشد و آثار و بركات فراواني براي جامعه اسلامي به ارمغان خواهد داشت؛ اما بي شك والاترين مرتبه ايثار، شهادت و جان خود را در كف اخلاص گذاشتن در عرصه هاي مجاهدت در راه خداست. اين جاست كه مجاهد به وظيفه خود كه حضور در صحنه پيكار حق عليه باطل است عمل مي كند و با تمام توان در صدد محو باطل برمي آيد؛ سرانجام كار هر چه باشد، محبوب اوست. خواه بدون هيچ گونه آسيبي از صحنه جهاد خارج شود و در انتظار كارزاري ديگر و ايفاي وظيفه در نوبتي ديگر باشد؛ خواه مجروح و مصدوم گردد و يا اين كه اعضاي بدن خويش را در راه دوست قرباني نمايد؛ و خواه اين كه در اين بازار پر رونق لقاء الهي به فوز عظيم شهادت نائل آيد.
جهاد كه با تاريخ اسلام عجين شده است و از آموزه هاي مهم ديني به شمار مي رود، همواره انسان را لبريز از لطف ايثار و شهادت مي كند. موضوع جهاد در اسلام از چنان جايگاه عظيم و رفيعي برخوردار است تا آن جا كه در قرآن هم رديف ايمان محسوب شده و كسي كه به آن مبادرت ورزد، از مواهب الهي هم چون رحمت و بخشش و رضايت و بهشت برينش بهره مند مي گردد .
جهاد و شهادت در راه خدا داراي ابعاد و زواياي متعددي است كه شرح تمامي آن ها در اين نوشتار ميسور نيست؛ اما يكي از مواردي كه ما را بر اين داشت تا اين مؤلفه را به عنوان يكي از نماگرهاي نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني شرح دهيم اين است كه، توصيه به جهاد و حضور در جنگ ها از سوي شارع مقدس و در واقع تشويق و ترغيب جامعه اسلامي به جهاد، مشاركتي آگاهانه در حفظ تماميت جامعه اسلامي و كيان دين الهي است. چرا كه جهاد نه هر پيكاري را گويند؛ بلكه جهاد نبردي است كه «در راه خدا» باشد و نه «در راه طاغوت» . به همان ميزان كه جهاد در راه خداوند ممدوح و پسنديده است، جهاد در راه غير خدا كه ضرورتاً جهاد در راه طاغوت خواهد بود، قبيح، ناپسند و منفور است و كشته در راه طاغوت نه تنها بهره اي از حيات ابد نخواهد برد؛ بلكه مسئوليت عظيم اين انتحار تا ابد، هم چون طوقي بر گردن او سنگيني مي كند.
مروري بر تاريخ صدر اسلام و بازخواني غزوات و سريه هاي آن گوياي مشاركت عمومي و سرمايه ي اجتماعي بالاي آن دوران است؛ چرا كه اجتماع مسلمانان در فواصل كوتاه زماني ميان جنگ هاي صدر اسلام، خود بيانگر مشاركت عمومي بسيار زياد مسلمانان است؛ چنانچه در اين فاصله كوتاه، مجاهدان در راه خدا علاوه بر رسيدگي به امورات خانواده و ترميم خسارات ناشي از جنگ، خود را براي كارزاري ديگر آماده مي نمودند.
بنابراين آنچه كه در اين پژوهش مورد تاكيد مي باشد، نقش جهاد به عنوان يكي از اساسي ترين فرائض و نهادهاي ديني است به گونه اي كه امير المؤمنين (ع) در خصوص آن مي فرمايد: « جهاد در راه خدا، دري از درهاي بهشت است، كه خدا آن را به روي دوستان مخصوص خود گشوده است. جهاد، لباس تقوا، و زره محكم، و سپر مطمئن خداوند است، كسي كه جهاد را ناخوشايند دانسته و ترك كند، خدا لباس ذلّت و خواري بر او مي‏پوشاند، و دچار بلا و مصيبت مي‏شود و كوچك و ذليل مي‏گردد، دل او در پرده گمراهي مانده و حق از او روي مي‏گرداند، به جهت ترك جهاد، به خواري محكوم و از عدالت محروم است. »(نهج البلاغه، ص 75)
جهاد در فرهنگ اسلامي كه با انگيزه هاي الهي، «في سبيل الله» و براي مقابله با ظلم و ظالم، مشاركتي همگاني را به همراه خواهد داشت به گونه اي كه مجاهد في سبيل الله حاضر است براي دفاع از جامعه اسلامي و مسلمانان جان شريف خود را دركف اخلاص نهاده و بدين ترتيب در حفظ ارزش هاي الهي و انساني مشاركت تمام و كمال خود را به منصه ظهور برساند. بدون ترديد، چنين نهاد مقدسي، ارتباطات اجتماعي را تسهيل مي نمايد و زمينه را براي خلق سرمايه ي اجتماعي فراهم مي آورد.
آيات و روايات در اين خصوص بسيار فراوانند كه در اين جا تنها به چند مورد از آن ها اشاره مي شود. نكته قابل توجه اين كه، هنگامي كه قرآن از جهاد و قتال سخن مي گويد، جهات متفاوتي از آن را مورد ملاحظه قرار مي دهد: گاه مسلمانان را به جهاد دعوت مي كند(توبه، 41)؛ گاه آن ها را به جهاد ترغيب مي كند(انفال، 65)؛ گاه از مقام و منزلت مجاهد و شهيد در راه خدا سخن مي گويد(آل عمران، 169؛ بقره، 154)؛ گاه بر وجوب جهاد تاكيد مي كند(بقره، 216)؛ گاه از پاداش و اجر عظيم آنان سخن مي گويد(نساء، 74)؛ گاه از درجات رفيع مختص آنان سخن به ميان مي آورد(نساء، 96-95) و گاه معامله خدا با مجاهد را گوشزد مي كند(توبه، 111) كه در تمامي اين موارد مي توان اهميت جهاد و لزوم شركت در جنگ ها را از ديدگاه قرآن كريم به روشني دريافت. حس مسئوليت عمومي و از خودگذشتگي براي حضور در جهاد في سبيل الله جهت زنده نگه داشتن ارزش ها و آرمان هاي اسلامي و محافظت از حدود و ثغور جامعه اسلامي، مي تواند يكي از مؤلفه هاي مهم سرمايه ي اجتماعي يعني مشاركت عمومي را بيش از پيش افزايش داده و بهبود بخشد.
مرحوم علامه طباطبايي در تفسير شريف الميزان ذيل آيه شريفه          (بقره، 156) بحث بسيار ارزشمندي را تحت عنوان اخلاق مطرح مي¬نمايند. چكيده كلام ايشان(الطباطبايي، 1417ق، ج1: 359-355) اين است كه راه منحصر به فرد كسب اخلاق حسنه تكرار اعمال نيك است كه آن هم از سه طريق زيرقابل تحصيل مي¬باشد:
طريق اول توجه به فوايد دنيوي فضايل و تحسين افكار عمومي است. اين طريق، همان طريق معهودي است كه علم اخلاق يونان بر آن اساس بنيان گذاشته شد. ولي قرآن كريم بنيان اخلاق را مدح و ذم مردم قرار نداده تا لازم باشد انسان براي كسب اخلاق نيكو نظر عامه مردم را در ارتباط با ممدوح و يا مذموم بودن اشياء بداند. گرچه در برخي از آيات منافع دنيايي اعمال نيك مطرح شد ولي در حقيقت برگشت آن فوايد به منافع و ثواب اخروي است.
طريق دوم طريق انبياست. در اين طريق آدمي فوايد اخروي اعمال نيك را در نظر مي¬گيرد. در برخي از آيات اين طريقه مطرح شد. در اين طريقه اخلاق از راه غايات اخروي اصلاح و تهذيب مي¬شود.
طريقه سوم مخصوص قرآن كريم است و در هيچ يك از كتب آسماني كه تا كنون به دست ما رسيده يافت نمي¬شود. در اين طريق دل انسان به گونه¬اي با علوم و معارف الهي پرمي¬شود كه جايي براي رذايل اخلاقي باقي نمي¬ماند.
توضيح اين كه هر عملي كه انسان براي غير خدا انجام دهد، منظوري از آن عمل در نظر دارد، يا براي آن است كه در انجام آن عزتي سراغ دارد و مي خواهد آن را بدست آورد و يا بخاطر ترس از نيرويي آن را انجام مي دهد، تا از شر آن نيرو محفوظ بماند. قرآن كريم هم عزت را منحصر در خداي سبحان كرده، و فرموده:(• •  •، عزت همه‏اش از خداست) ، و هم نيرو را منحصر در او كرده و فرموده:(•   ، نيرو همه‏اش از خداست) . كسي كه به اين دين و به اين معارف ايمان دارد، ديگر در دلش جايي براي ريا و سمعه و ترس از غير خدا و اميد به غير خدا و تمايل و اعتماد به غير خدا، باقي نمي‏ماند.
در سايه اين تفكر والا و برجسته است كه انسان هيچگونه احساس استقلال در خود و متعلقات مربوط به خود نمي¬كند. ديگر چنين انساني نه تنها غير خدا را اراده نميكند بلكه نمي‏تواند غير او را اراده كند و نميتواند در برابر غير او خضوع كند، يا از غير او بترسد يا به غير او اميد داشته باشد يا به غير او به چيز ديگري سر گرم شده و از چيز ديگري لذت و بهجت بگيرد يا به غير او توكل و اعتماد نمايد و يا تسليم چيزي غير او شود و يا امور خود را به چيزي غير او وا بگذارد.
آياتي نظيراينك خدا است كه پروردگار شماست معبودي جز او كه خالق هر چيز است نيست(انعام، 1.2)، خدايي را كه هر چه را آفريد نيكويش كرد(سجده، 7)، همه وجوه در برابر حي قيوم خاضع است(طه، 111)، همه در طاعت وي‏اند(بقره، 116)، آيا اين براي پروردگارت بس نيست، كه بر هر چيز ناظر است(فصلت، 53)، بشارت ده به استقامت كنندگان آن ها كه هر گاه مصيبتي به ايشان مي رسد، مي گويند: ما از آنِ خدائيم و به سوي او بازمي گرديم(بقره، 156)، بيانگر تام و تمام اين فرهنگ قرآني است.
مقصود از نقل كلام مرحوم علامه در اين بحث اين است كه در فرهنگ قرآني آنچه كه فرد را وا مي دارد كه از مال حاصل از كسب حلال خود در راه خدا بگذرد و در جهاد با باطل شركت نموده و ايثار و فداكاري نمايد و خود را در معرض خطر بيندازد و سرانجام تا در آغوش گرفتن شهادت و نثار جان و هستي خويش پيش برود، اين است كه او همه چيز را در عالم از آن خدا مي¬داند و براي هيچ موجودي قدرت و عزتي مستقل از او قايل نيست. در اين فرهنگ متعالي است كه گذشتن از مال و جان و ايثار و فداكاري در راه خدا به اوج خود مي¬رسد و انگيزه¬هاي ديگر نظير در نظر گرفتن منافع دنيوي ايثار و فداكاري و معروف شدن و نيك نامي نزد مردم و حتي منافع و پاداش اخروي رنگ مي¬بازد.
بي¬ترديد سرمايه ي اجتماعي حاصل از اين فرهنگ، بسيار ممتاز تر از سرمايه ي اجتماعي است كه در سايه ساير فرهنگ¬ها حتي فرهنگ¬هاي برآمده از ساير اديان الهي شكل مي¬گيرد. و علي القاعده وقتي نوبت به عقلانيت ابزاري حاكم بر جوامع غربي مي¬رسد سخن نابه جايي نيست اگر بگويم عناصر سرمايه ي اجتماعي از اين منظر هزاران پله سقوط مي¬كند.
بنابراين در تبيين فرهنگ ايثار و شهادت بايد گفت كه اين فرهنگ دربرگيرنده عالي ترين و غني ترين مضامين متعالي است كه در بطن خود و در متن خود مجموعه اي از باورهاي ماورايي و معنوي را داراست كه راه سعادت انسان و جوامع انساني را به طور كل در بر مي گيرد. در فرهنگ ايثار و شهادت عالي ترين نمونه انساني به كسي گفته مي شود كه خود را هميشه در محضر خداوند حاضر ببيند و رسالت و دين خود از زيستن را مجاهدت در راه او ببيند. مجاهدتي كه فارغ از نيازهاي اين دنيا داراي ابعاد ماورايي براي شخص كنشگر مي باشد و درعين حال نتايج بزرگ هر دو جهاني براي جوامع انساني در بر دارد.
2-3 عقلانيت ابزاري و عقلانيت ايثاري
به نظر مي رسد بازگشت به عقبه ي فكري و پشتوانه نظري تئوري سرمايه ي اجتماعي در تبيين اين نظريه از منظر اسلام مفيد واقع شود. چرا كه بر اين باوريم تدوين يك تئوري بدون پشتوانه نظري، هم چون خآن هاي مي ماند كه بر روي آب بنا شده باشد. همان طور كه پيش تر نيز ذكر آن رفت، مفاهيم غني ايثار و شهادت آن دسته از مفاهيماند كه مرز معيني ميان نظريه متعارف و ديدگاه اسلام در خصوص سرمايه ي اجتماعي ترسيم مي نمايد و يكي از دلايل چنين مدعايي، پشتوانه فكري آن ها مي باشد. مروري بر سير تطور انديشه سرمايه ي اجتماعي در سال هاي اخير به درستي اين حقيقت را آشكار مي سازد كه اين انديشه بر پايه عقلانيت ابزاري و عقل سالاري شكل گرفته است. حال آنكه نظريه سرمايه ي اجتماعي از ديدگاه اسلام از چنين منطقي دستور نمي گيرد و توجه به مؤلفه ها ي ايثار و شهادت به روشني گوياي اين مطلب است.
بر اين اساس، تعريف عقلانيت و خرد محوري در نظريه سرمايه ي اجتماعي متعارف چنين بسط و گسترش يافت كه تعاملات اجتماعي، كنش و تفكري عقلاني است كه موقعيت صرفا دنيوي انسان را در جهان مادي حفظ يا تثبيت كند و يا ارتقاء دهد. اين در حالي است كه اگر خواسته باشيم به تعريفي منسجم از عقلانيت در فرهنگ ايثار و شهادت بپردازيم بايد بگوييم كه عقلانيت در اين فرهنگ، تفكر و كنشي است كه جهتي ماورايي دارد درحالي كه اهداف و نتايج آن در هر دو جهان قابل ملاحظه است. اهداف آن به خصوص در مورد خود كنشگر يعني مجاهد، اصلا با اهداف مادي سازگار و قابل مقايسه نيست. ايثار گر كسي است كه در درجه نخست جان خود را در طبق اخلاص مي گذارد و در جهاد في سبيل الله حاضر مي شود و آمادگي كامل دارد تا از اين جان ناچيز خود بگذرد تا به اهدافي والايي برسد. يك چنين كنشي با عقلانيت ابزاري ناسازگار است و طبيعي است كه بايد متضاد باشد.
نتيجه آنكه عقلانيت مدرن بر اساس يكسري از مشخصه هاي صرفا مادي قابل تعريف است كه فقط بعد مادي انسان را مي بيند، در حاليكه عقلانيت ايثاري عقلانيتي هر دو جهاني است كه در كنار بعد جسماني، بعد روحاني بشر را نيز بيش از بعد جسماني او در نظر مي گيرد و در جهت تعالي و تكامل هردو بعد انسان نهايت تلاشش را عملي مي كند.
به طور خلاصه مي توان اهداف ذيل را براي عقلانيت ايثاري بر شمرد:
الف) اهداف دنيوي؛ مهمترين هدف اين جهاني فرهنگ ايثار و شهادت فروپاشيدن مظاهر شرك و بت پرستي است تا انسان در سايه توجه و ياد خدا به عالي ترين درجه آرامش برسد. هدف ديگر تلاش در جهت اجراي عدالت و توسعه روابط متعالي انساني در تاريخ است. مسلم است كه در اين جهان هيچ چيز شيرين تر از عدالتي كه هدف همه انبياي عظام است، براي انسان نيست و بر اين اساس رسيدن به جهاني به دور از ظلم و استعمار هدف ديگر اين جهاني عقلانيت مبتني بر ايثار است. فرهنگ ايثار و شهادت فرهنگ نوع دوستي و برابري و برادري بين انسان هاست. عقلانيت ايثاري در متن جهادپرور خود، نوعي دگر خواهي و برابري را ترويج مي كند كه در نوع خود بي نظير است. گسترش علم و دانش و توسعه توانايي هاي علمي انسان و همچنين قدم برداشتن در جهت ايجاد جامعه اي متعالي كه فيلسوفان مسلمان از آن به عنوان مدينه فاضله ياد مي كنند، تمام تلاش فرهنگ ايثار و شهادت در جهت توسعه اين جهاني انسان و جوامع انساني است. و كوتاه سخن آنكه به همين دلايل فرهنگ ايثار و شهادت را به عنوان يكي از مؤلفه هاي اساسي نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني معرفي مي نماييم.
ب) اهداف ماورايي؛ اهداف لاهوتي اين فرهنگ عميق و اصيل پي ريزي جهاني ابدي همراه با تنعمات غير قابل وصف در بهشت برين است كه تعاريف آن در آيات كريمه قرآن به كرات بيان گرديده كه عالي ترين سطح آن رسيدن به لقاءالله است. ايثار و شهادت فرهنگي مبتني بر اين مسأله نيست كه اين جهان تنها منزل است، بلكه تمام طرح و برنامه هايش براي آن منزلگه جاويد است.
3-3 چگونگي اثرگذاري فرهنگ ايثار و شهادت بر تحقق سرمايه ي اجتماعي
فراگيري و گسترش فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه، مي¬تواند از طرق زير اسباب ايجاد سرمايه ي اجتماعي را در جامعه اسلامي فراهم آورد:
الف) كاهش هزينه تعاملات اجتماعي
مناسبات و كنش هاي اجتماعي تعاملات و قراردادهاي اجتماعي را كم هزينه نموده، اسباب تسهيل آن ها را فراهم مي آورد و در چنين فضايي است كه انتظار مي رود سرمايه ي اجتماعي به معنايي كه ما از آن اختيار كرديم در جامعه شكل گيرد، تقويت و تثبيت شود. خلق اعتماد از اثراتي است كه فرهنگ ايثار و شهادت به ارمغان آورده و بستر مورد نياز براي ايجاد سرمايه ي اجتماعي در جامعه اسلامي را به طور كامل فراهم خواهد آورد. نهادينه شدن فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه اسلامي اين باور را تقويت خواهد نمود كه مومن نسبت به ساير مومنان داراي مسئوليت است و موظف به رفع نيازهاي ايشان مي باشد و در اين مسير حتي از جان خويش نيز نبايد دريغ ورزد كه در اين صورت شريك شيطان خواهد بود. قانون نا گفته اين توصيه اكيد اجتماعي در فرهنگ ديني اين است كه، مسلمانان بدون داشتن چشم داشتي اقدام به رفع نيازهاي ساير مسلمانان بنمايند و در اين مسير از هيچ تلاشي كوتاهي نكنند. باور به اين امر كه مومنان در جامعه اسلامي به منظور رفع نيازهاي ديگران از هيچ تلاشي دريغ نمي روزند(حتي اگر خود بدان نيازمند باشند)، جامعه اسلامي را به مثابه يك خانواده تصوير مي نمايد كه تمامي اعضاي آن نسبت به مشكلات و نيازهاي ساير اعضا دغدغه دارند و آنگاه كه آدمي خويش را در برابر چنين خصيصه اي مي بيند، نسبت به ساير مومنان اعتماد پيدا خواهد كرد كه نه تنها با وي از در مكر و حيله وارد نمي شوند؛ بلكه از فدا كردن جان خويش نيز براي رفع نيازهاي او كوتاهي نخواهند كرد و چنين باوري خلق اعتماد را در عالي ترين سطح خود به همراه خواهد داشت.
ب) گسترش مشاركت عمومي
هم چنين حس مسئوليت عمومي و ايثار و از خودگذشتگي براي حضور در جهاد في سبيل الله جهت زنده نگاه داشتن ارزش ها و آرمان هاي اسلامي و محافظت از حدود و ثغور جامعه اسلامي، مي تواند يكي از مؤلفه هاي اساسي سرمايه ي اجتماعي يعني مشاركت عمومي را بيش از پيش افزايش داده، امنيت اجتماعي- اقتصادي را به ارمغان آورد.
بنابراين مي توان اين گونه بيان داشت كه فرهنگ ايثار و شهادت، بستر مورد نياز براي شكل گيري عالي ترين سطح از سرمايه ي اجتماعي در جامعه اسلامي را فراهم مي آورد. كه اين امر مي تواند آثار و بركات فرواني را به دنبال داشته باشد. در ادامه اين نوشتار، تلاش مي نماييم كه يكي از اين نتايج را در قالب بحث توسعه اقتصادي تبيين نماييم.
4. فرهنگ ايثار و شهادت و توسعه اقتصادي
بر خلاف مفهوم رشد اقتصادي كه مي توان اجماع نسبي براي آن يافت، تلاش براي تبيين مفهوم توسعه اقتصادي همواره به عنوان محلي براي مجادله ميان اقتصاددانان مطرح بوده است. اگرچه امروزه و در دهه نخست هزاره سوم، ديگر كمتر مشاهده مي شود كه توسعه و رشد اقتصادي مترادف يكديگر به كار روند، اما با اين همه هنوز نيز تعريف و تبييني از توسعه اقتصادي كه بتواند اجماع نظر صاحبه نظران اقتصاد توسعه را در پي داشته باشد، ملاحظه نمي شود. علت اين امر را نيز مي توان اين گونه بيان داشته كه، توسعه از جمله مفاهيم انساني- اجتماعي است كه هر صاحب نظري بر حسب گرايش و توجه كانوني خود تعريفي از اين مفهوم بيان كرده است و بنابراين مي توان فهرست بلندي از آن عرضه كرد.
شومپيتر معتقد است كه توسعه اقتصادي عبارت است از تغييرات زندگي اقتصادي در اثر عوامل درون زا كه عمدتاً ابتكار و ابداع را در بر مي گيرد. لذا توسعه افزايش توليد در شكل قبلي نيست بلكه بايد تركيب كالاها يا روش فني توليد و يا سازماندهي توليد عوض شوند(فرهنگ، 1367: 2.). وي تصريح مي كند: «رشد عبارت است از تغييرات آرام و تدريجي در شرايط اقتصادي در بلند مدت كه در نتيجه افزايش تدريجي در نرخ پس اندازها و جمعيت ايجاد مي شود»(قره باغيان، 137.: 7) در حالي كه توسعه اقتصادي در برگيرنده تغييرات كيفي در خواسته هاي اقتصادي، نوع توليد، انگيزه ها و سازمان توليد است. جرالد مير نيز معتقد است كه توسعه اقتصادي را نمي توان به سادگي مترادف با صنعتي شدن در نظر گرفت؛ توسعه اقتصادي فرآيندي فراتر از صنعتي شدن است زيرا توسعه اقتصادي چيزي كمتر از تغييرات فزاينده در تمامي نظام اجتماعي كشور نيست. وي معتقد است كه توسعه در معناي عام عبارت است از رشد به علاوه تغيير. رشد عبارت است از افزايش توليد ناخالص ملي يك كشور در بلند مدت و منظور از تغيير، تغيير در نگرش و طرز تلقي مردم نسبت به زندگي مي باشد. اين تغيير كاملا كيفي است و خود را در قالب نظم اجتماعي، وقت شناسي، انعطاف پذيري و آينده نگري و... توسط مردم نشان مي دهد(غلامي نتاج اميري، 1385).
در واقع نظريه پردازان توسعه به اين دريافت رسيدند كه توسعه، مفهومي چندوجهي، پويا و چند عاملي است و توصيه راهبردي يگانه براي دستيابي به توسعه، ديگر عقلايي به نظر نمي رسد. راهبردهاي توسعه نيز به تبع مفهوم آن، به سرعت در حال تكاملاند. بررسي تحول نظريات توسعه نشان مي دهدكه معيار توسعه يافتگي از ميزان توليد ملي و درآمد سرانه، به مسايلي مانند امنيت اقتصادي- اجتماعي، كارآمدي ساختارهاي اقتصادي و حاكميتي، ميزان آزادي هاي سياسي و مدني، سرمايه انساني و بسط قابليت هاي انساني، ميزان مشاركت اجتماعي، حفظ سرمايه هاي طبيعي و محيط زيست، كاهش نابرابري، رعايت حقوق بشر و... تكامل پيداكرده است. امروزه ساخته هاي ذهني، روابط متقابل، ارزش ها، هنجارها و باورها در فرآيند توسعه اقتصادي لااقل به اندازه ملاحظات فني اهميت دارند(مردوخي، 1385).
با اين همه و با توجه به تعاريف متعدد توسعه در بين صاحبه نظران، مي توان تعريف ذيل كه داراي نقاط مشترك با اكثريت تعارف توسعه مي باشد را ارائه نمود:
توسعه اقتصادي؛ عبارت از رشد همراه با افزايش ظرفيت هاي توليدي اعم از ظرفيت هاي فيزيكي، انساني و اجتماعي همراه با بهبود بنيآن هاي اقتصادي و اجتماعي است كه انسان در اين فرآيند به حياتي با عزت نفس و اتكاء به خود، دايره انتخاب خود را بيش از پيش گسترش خواهد داد(نظرپور، 1378: 28).
در بخش گذشته نشان داده شد كه فرهنگ ايثار و شهادت به عنوان يكي از مؤلفه هاي اساسي نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني بستر مناسبي را براي ايجاد، تقويت و تثبيت سرمايه ي اجتماعي در جوامع اسلامي فراهم مي آورد. در صورت تحقق چنين مهمي مي توان انتظار داشت كه بستر مناسبي براي توسعه اقتصادي مهيا شده است.
فوكوياما(Fukuyama, 2..2) معتقد است انديشمندان بسياري سرمايه ي اجتماعي را به عنوان يك عامل كليدي در توسعه اقتصادي در نظر مي گيرند. وي منشأ پيدايش نظريه هاي مربوط به ارتباط سرمايه ي اجتماعي و توسعه اقتصادي را اواخر دهه 199. ميلادي مي داند و معتقد است كه يك تفكر مجدد اما اساسي در مورد مسأله توسعه در اين تاريخ شكل گرفت كه شامل درك جديدي نسبت به اهميت مشاركت عوامل فرهنگي بوده است و سرمايه ي اجتماعي ابزاري است كه درك نقش اين عوامل ارزشي و هنجارها را در زندگي اقتصادي فراهم مي كند. هم چنين بسياري از مطالعات در دهه 9. از سرمايه ي اجتماعي با عنوان «حلقه گمشده توسعه اقتصادي» ياد مي كنند. اگر چه امروزه نسبت به اين مفهوم با اندكي ترديد نگريسته مي شود. بدون ترديد سرمايه ي اجتماعي مي تواند بستر مورد نياز براي توسعه را فراهم آورد. در خصوص چگونگي اين مكانيزم و سازوكار مي توان موارد ذيل را برشمرد:
الف) سرمايه ي اجتماعي و كاهش فقر
به نظر مي رسد ساختارهاي غني شبكه هاي اجتماعي كه در نتيجه گسترش فرهنگ ايثار مالي در جامعه شكل گرفته است، مي تواند كاهش فقر را در جوامع اسلامي به دنبال داشته باشد. نكته قابل تامل در اين خصوص اين كه، شبكه هاي اجتماعي بنا شده بر اساس فرهنگ ايثار مالي در جوامع اسلامي، داراي روابط عمودي با يكديگر مي باشند و اين بدين معني است كه فقرا در تعامل با شبكه هاي متنوع، ناهمگن و بزرگتر قرار دارند. در چنين شرايطي است كه انتظار مي رود مطابق با اين فرهنگ ناب، نياز فقيران در تعامل با شبكه هاي اجتماعي غني تر، با سهولت بيش تر و هزينه كمتري برطرف شود. بر همين اساس ادعا مي شود هر چه شبكه هاي اجتماعي در ميان افراد فقير گسترش يابد، رفاه آن ها افزايش خواهد يافت و سرمايه هاي اجتماعي كه در اختيار يك شبكه مشخص قرار دارد، به طور كارآمدتري مورد استفاده قرار مي گيرد. بنابراين مي توان اين گونه برداشت نمود كه در صورت فراگيري فرهنگ ايثار مالي و گستردگي شبكه هاي اجتماعي، انتظار بر اين است كه جوامع اسلامي از موقعيت بهتري براي مقابله با فقر نسبت به سايرين برخوردار باشند.
ب) سرمايه ي اجتماعي و كارآمدي حكومت
سرمايه ي اجتماعي حاصل از فرهنگ ايثار و شهادت، به طور بالقوه مي تواند كارآمدي دولت ها و حكومت ها را افزايش داده، بستر مورد نياز براي توسعه اقتصادي را محقق كند. چنانچه پيش تر ذكر شد، ايثار و جهاد در راه خدا در حقيقت مشاركتي آگاهانه در امور حكومت براي حفظ تماميت جامعه اسلامي و كيان دين الهي است و نتيجه اين مشاركت هر چه باشد، براي او مطلوب است. در چنين شرايطي انتظار بر اين است كه پذيرش عمومي نسبت به تصميمات دولت اسلامي بيش تر شده، امكان تحقق اهداف تعيين شده را بيش از پيش هموار نمايد. يادآوري نمونه هاي همكاري دولت و ملت در 8 سال دفاع مقدس در اين خصوص خالي از لطف نيست. نخست وزير دوران جنگ معتقد است نقش همكاري و مشاركت مردم در عبور از بحرآن هاي اقتصادي- اجتماعي آن دوران بسيار برجسته است. وي تاكيد مي كند: «بايد بگويم كه بدون هيچ اغراقي تا حد بسيار زيادي دستيابي به اين موفقيت حاصل نوع رفتار اقتصادي و سياسي مردم بود و جامعه سهم بسيار بالايي در اين زمينه داشت . من باور دارم كه هرگز، سهم مردم كه امروز در ادبيات تخصصي علوم اجتماعي از آن به عنوان «سرمايه ي اجتماعي» ياد مي شود، محاسبه نشده است در حا لي كه در دوره ي جنگ بدون اغراق سهم فوق العاده مردم در همه موفقيت هايي كه در شاخص هاي اقتصادي به دست آمد، ديده مي شود و داراي اهميت بسيار بالايي است»(برگرفته از پايگاه خبري كلمه). و مواردي از اين دست در آن دوران بسيار يافت مي شود.
بنابراين مي توان انتظار داشت كه گسترش فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه اسلامي مي تواند كارآمدي سياست هاي دولت را افزايش داده، بستر مناسبي براي تحقق توسعه اقتصادي فراهم آورد.
ج) سرمايه ي اجتماعي و امنيت
بي گمان استقرار امنيت از جمله مباحث مهم و مبنايي در سازماندهي امور و انتظام در كارهاي حكومتي است. چرا كه بدون وجود امنيت، انتظار تحقق توسعه(به ويژه توسعه اقتصادي) بسيار نابه جا است. به نظر مي رسد سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني كه مبتني بر فرهنگ ايثار و شهادت مي باشد، نقش ويژه اي در استقرار امنيت در جامعه ايفا خواهد نمود. عنوان مي شود كه امنيت سطوح متعددي دارد كه مهم ترين آن امنيت در سطح خرد و امنيت در سطح كلان است. امنيت در سطح خرد شامل فرد و گروه هاي اجتماعي است، در حالي كه امنيت درسطح كلان شامل دولت و نهادهاي فرافردي مي باشد. امنيت انواع مختلفي نيز دارد: امنيت عمومي، اقتصادي، اجتماعي، سياسي و.... (سرلك زايي، 1385: 137)
گسترش و حاكميت فرهنگ ايثار و شهادت، شرايطي را در جامعه پديد مي آورد كه امنيت در سطوح و انواع متعدد آن به دست خواهد آمد. در چنين شرايطي بيگانگان و دشمنان اين امنيت و آرامش، توان مقابله با اين نيروي عظيم را نخواهند داشت. بازخواني حماسه 8 سال دفاع مقدس در اين خصوص خود گوياست. رزمندگاني كه در جهادي مقدس و با هدايت پيامبرگونه امام خميني(ره)، با خون خويش نهال انقلاب اسلامي را(كه امروز درختي تناور شده است) آبياري نموده و تماميت ارضي ايران اسلامي را حفظ نمودند، در واقع گوهر امنيت را به مردم كشورشان هديه كردند. بي شك، در صورت بسط اين فرهنگ متعالي و با توجه به آن سابقه درخشان تاريخي، مزدوران و دشمنان انقلاب اسلامي جرات هجمه به اين كشور و از بين بردن امنيت و آرامش آن را نخواهند داشت. در چنين شرايطي انتظار بر اين است كه در لواي اين امنيت، بستر مناسبي براي نيل به توسعه اقتصادي فراهم شود.
5. جمع بندي و پيشنهادات
الف) جمع بندي
1. سرمايه ي اجتماعي از جمله مفاهيم مدرن است كه در گفتمان علوم اجتماعي و محافل سياسي معاصر در سطوح مختلف استفاده شده است. در كلي ترين سطح، سرمايه ي اجتماعي بيانگر توصيف ويژگي هايي از يك جامعه يا گروه اجتماعي است كه ظرفيت سازمان دهي جمعي و داوطلبانه براي حل مشكلات متقابل يا مسايل عمومي را افزايش مي دهد. همچنين سرمايه ي اجتماعي كه مفهومي پيچيده، چند وجهي و بين رشته اي است، مي تواند از ابهامات و دشواري هاي نظري مباحث اقتصادي- اجتماعي كاسته و به عنوان ابزاري در اختيار اقتصاددانان قرار گيرد تا با نقد نظريه متعارف اقتصادي از آن جهت كه ساخت هاي اجتماعي و سياسي را مورد غفلت قرار مي دهد، صورت بندي مناسب تري از تحولات اقتصادي ارائه دهد.
2. «سرمايه ي اجتماعي» هم چون «سرمايه انساني» كه از مدت ها قبل در قاموس اقتصاددانان جايي براي خود باز كرده است، از جمله عوامل غير اقتصادي به شمار مي آيد كه به عرصه تحليل ها و نظريات توسعه اقتصادي راه يافته است. در حقيقت شايد بتوان پذيرش نقش سرمايه ي اجتماعي در روند رشد و توسعه را به عنوان سومين حلقه از حلقات تكاملي سرمايه(سرمايه فيزيكي و مالي، سرمايه انساني و سرمايه ي اجتماعي) تلقي نمود. همگام با تحول نظريات توسعه اقتصادي، توجه دانشمندان علم اقتصاد توسعه نيز به مفهوم سرمايه ي اجتماعي گسترش يافت؛ به گونه اي كه پس از گذشت كمتر از يك دهه از ورود اين مفهوم به ادبيات توسعه اقتصادي، حجم عظيمي از مقالات و مطالعات پيرامون بررسي عمل كرد و نقش آن در رشد و توسعه اقتصادي سامان يافت.
3. ز آنجا كه كاربرد هر نظريه بدون در نظر گرفتن محيط، ابعاد و شرايط اجراي آن داراي نواقصي است، لذا بازنگري در مفهوم سرمايه ي اجتماعي و شناخت دقيق آن با توجه به فرهنگ ديني ضروري به نظر مي رسد. بيش تر مطالعات صورت گرفته درباره سرمايه ي اجتماعي در كشورمان، در پي كشف و شناسايي معيارها و شاخص هاي سرمايه ي اجتماعي كه با فرهنگ ديني و ملي ما منطبق باشد نبوده اند. و گويي يك جامعه شرقي، اسلامي و ايراني را با معيارهاي يك جامعه غربي سنجيده اند. غفلت از تفاوت جوامع بشري و يكسان نگري در آن ها و تلاش براي تعميم مفاهيم و معيارهاي ساخته و پرداخته شده در غرب بر همة آن ها، همواره مشكلاتي را در پي داشته است و به نظر مي رسد اكنون نيز در تطبيق و تعميم مفاهيم و مؤلفه هاي سرماية اجتماعي با جامعة ايراني همان اشتباه بار ديگر در حال وقوع است. بنابراين در اين مقاله تلاش نموديم تا با معرفي فرهنگ ايثار و شهادت به عنوان يكي از مؤلفه هاي اساسي در نظريه سرمايه ي اجتماعي از منظر اسلام، نقش آن را در توسعه اقتصادي تبيين نماييم.
4. مفاهيم غني ايثار و شهادت آن دسته از مفاهيماند كه مرز معيني ميان نظريه متعارف و ديدگاه اسلام در خصوص سرمايه ي اجتماعي ترسيم مي نمايد و يكي از دلايل چنين مدعايي، پشتوانه فكري و عقبه نظري آن ها مي باشد. مروري بر سير تطور انديشه سرمايه ي اجتماعي در سال هاي اخير به درستي اين حقيقت را آشكار مي سازد كه اين انديشه بر پايه عقلانيت ابزاري شكل گرفته است. حال آنكه نظريه سرمايه ي اجتماعي از ديدگاه اسلام از چنين منطقي دستور نمي گيرد و توجه به مؤلفه ها ي ايثار و شهادت به روشني گوياي اين مطلب است. اين مطلب در سايه توجه به مفهوم عقلانيت ايثار كاملا روشن است.
5. در فرهنگ قرآني آنچه كه فرد را وا مي دارد كه از مال حاصل از كسب حلال خود در راه خدا بگذرد و در جهاد با باطل شركت نموده و ايثار و فداكاري نمايد و خود را در معرض خطر بيندازد و سرانجام تا در آغوش گرفتن شهادت و نثار جان و هستي خويش پيش برود، اين است كه او همه چيز را در عالم از آن خدا مي¬داند و براي هيچ موجودي قدرت و عزتي مستقل از او قايل نيست. در اين فرهنگ متعالي است كه گذشتن از مال و جان و ايثار و فداكاري در راه خدا به اوج خود مي¬رسد و انگيزه¬هاي ديگر نظير در نظر گرفتن منافع دنيوي ايثار و فداكاري و معروف شدن و نيك نامي نزد مردم و حتي منافع و پاداش اخروي رنگ مي¬بازد. بي¬ترديد سرمايه ي اجتماعي حاصل از اين فرهنگ، بسيار ممتاز تر از سرمايه ي اجتماعي است كه در سايه ساير فرهنگ¬ها حتي فرهنگ¬هاي برآمده از ساير اديان الهي شكل مي¬گيرد. و علي القاعده وقتي نوبت به عقلانيت ابزاري حاكم بر جوامع غربي مي¬رسد سخن نابه جايي نيست اگر بگويم عناصر سرمايه ي اجتماعي از اين منظر هزاران پله سقوط مي¬كند. بنابراين در تبيين فرهنگ ايثار و شهادت بايد گفت كه اين فرهنگ دربرگيرنده عالي ترين و غني ترين مضامين متعالي است كه در بطن خود و در متن خود مجموعه اي از باورهاي ماورايي و معنوي را داراست كه راه سعادت انسان و جوامع انساني را به طور كل در بر مي گيرد.
6. فرهنگ ايثار و شهادت با توجه به تسهيل كنش هاي هدفمند اجتماعي و كاهش هزينه تعاملات و قراردادهاي اجتماعي مي تواند در خلق، گسترش و تثبيت سرمايه ي اجتماعي در جوامع اسلامي نقشي كليدي ايفا نموده و زمينه بسط اين مفهوم را در جامعه فراهم آورد. اين فرهنگ مي تواند با عنايت به گسترش روحيه برادري اسلامي و ديگر خواهي، افزايش اعتماد متقابل به افراد جامعه اسلامي را به ارمغان آورد. همچنين گسترش مشاركت عمومي و همكاري اجتماعي از سوي همگان براي حفظ حدود و ثغور جامعه اسلامي از نتايجي پربار اين فرهنگ است كه نقش مهمي در تحقق سرمايه ي اجتماعي در جوامع اسلامي خواهد داشت.
7. تحقق اين فرهنگ برجسته در كنار آثار و بركات فراوانش مي¬تواند نتايج پر ثمري در جامعه از خود برجاي گذارد. از جمله نتايج بسط فرهنگ ايثار و شهادت، كاهش فقر، كارآمدي حكومت و دولت و برقراري امنيت است كه مي¬تواند بستر مناسبي براي تحقق توسعه اقتصادي ايجاد نمايد. در واقع در صورت تحقق چنين فرهنگي انتظار بر اين است كه فرآيند توسعه اقتصادي با سهولت بيشتري پيگيري شود.
ب) پيشنهادات
بنابراين به نظر مي رسد در خصوص احياء و تقويت فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه بايستي برنامه ريزي صحيحي صورت گيرد و اين مهم در برنامه هاي توسعه(مانند برنامه پنجم توسعه) مورد توجه برنامه ريزان قرار گيرد. به نظر مي رسد عنايت به موارد ذيل در اين خصوص راه گشا باشد:
1.تقويت باورهاي ديني، احياي سنت هاي اسلامي و تقويت ارزش هاي ديني بايستي به عنوان يكي از محورهاي اساسي برنامه هاي توسعه مورد توجه قرار گيرد. آشنايي مردم با احاديث، روايات و معارف ديني از طريق رسانه مي تواند در اين زمينه راه گشا باشد. احاديث و روايات به مثابه شعائر ديني مي باشند و با توجه به سفارش بزرگداشت آن ها، بايستي از هر فرصتي جهت اشاعه آن ها در جامعه استفاده شود. به نظر مي رسد رسانه هاي جمعي به ويژه صدا و سيما در اين زمينه از ظرفيت بالايي برخوردار باشند و ازاين رو توجه به آموزه هاي اسلامي در محتواي برنامه هاي توليدي ضرورتي دو چندان مي يابد. تبيين صحيح از تقدس آرمان هاي ديني، برانگيختن احساس مسئوليت و تعهد ديني در مخاطبان، ارائه تصويري منطقي و واقع گرايانه از الگوهاي ايثار و شهادت و پرهيز از خرافه پراكني از مواردي است كه مي تواند در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در رسانه هاي جمعي مورد توجه قرار گيرد.
2.تقويت انگيزه برادري ديني بين اقشار مختلف جامعه اسلامي كه مورد تاكيد اسلام مي باشد، به عنوان يكي ديگر از توصيه هاي كليدي و راهبردي مطرح است. توجه به مشكلات اقليت هاي مذهبي و ديني، اهتمام به حفظ وحدت اقوام ايراني و... از جمله سياست هاي راهبردي جمهوري اسلامي است كه بايد در برنامه هاي توسعه مورد عنايت قرار گيرد. تصوير مطلوب آينده در زمينه اقوام، اديان و مذاهب ايراني مي بايست در چارچوب اهداف و اصولي مانند: منافع ملي، حفظ تماميت ارضي، تحكيم همبستگي ملي و تحكيم روابط ومناسبات خارجي و تثبيت جايگاه ايران در مناسبات منطقه اي و بين المللي تدوين شود.
3.با توجه به نقش آفريني نهادهاي آموزشي از ابتدايي ترين مراحل آن تا مراكز آموزش عالي، بايستي در خصوص ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در اين نهادها برنامه ريزي هاي مدون و صحيحي صورت گيرد. بازخواني محتواي كتب درسي، ايجاد روح تعاون و همكاري، تقويت تعهد ديني، تقويت روحيه دلاوري و جوانمردي، ايجاد حس مشترك هدفمند، جهت دهي پروژه هاي پژوهشي، برگزاري جشنواره ها و يادبودها، روشنگري در خصوص ابهامات و شايعات پيرامون جنگ تحميلي، برگزاري جلسات پرسش و پاسخ، به كارگيري ابزارهاي هنري جذاب و... از جمله مواردي است كه عنايت به آن ها ضروري به نظر مي رسد.
4.به كارگيري استراتژي «نقل سينه به سينه» در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت نيز با توجه به سابقه درخشان تاريخي از شاهنامه خواني و امثال آن، مي تواند مفيد واقع شود.

منابع و مآخذ
- قرآن كريم
- نهج البلاغه
- اشراق، محمد كريم، تاريخ و مقررات جنگ در اسلام، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1368.
- اموري، تاكاشي، "اثرات اقتصادي سرمايه ي اجتماعي"، مجله انديشه صادق، شماره 11و 12، تابستان و پاييز 1382.
- الواني، سيد مهدي و ميرعلي، سيد نقوي، "سرمايه ي اجتماعي: مفاهيم و نظريه ها"، فصلنامه مطالعات مديرت، شماره 33 و 34، بهار و تابستان 1381.
- الويري، محسن، "سند چشمانداز توسعه و سرمايه ي اجتماعي"، مجله انديشه صادق، شماره 11و 12، تابستان و پاييز 1382.
- بورديو، پير، "شكل هاي سرمايه"، به كوشش كيان تاجبخش، ترجمه افشين خاكباز و حسن پويان، تهران: نشر شيرازه، 1384.
- پاتنام، رابرت، "جامعه برخوردار، سرمايه ي اجتماعي و زندگي عمومي"، به كوشش كيان تاجبخش، تهران: نشر شيرازه، 1384.
- پاتنام، رابرت، دموكراسي و سنت هاي مدني، مترجم محمد تقي دلفروز، تهران دفتر مطالعات سياسي وزارت كشور، 1377.
- پورتس، آلهاندرو، "سرمايه ي اجتماعي: خاستگاه ها و كاربردهايش در جامعه شناسي مدرن"، به كوشش كيان تاجبخش، ترجمه حسن پويان و افشين خاكباز، تهران: نشر شيرازه، 1384.
- پيران، پرويز، موسوي، مير طاهر، شياني، مليحه، "كارپايه مفهومي و مفهوم سازي سرمايه ي اجتماعي"، فصلنامه رفاه اجتماعي، سال 6، شماره 23، (زمستان 1385).
- تاجبخش، كيان، سرمايه ي اجتماعي، اعتماد، دموكراسي و توسعه، به كوشش كيان تاجبخش، ترجمه حسن پويان و افشين خاكباز، تهران: شيرازه، 1384.
- التميمي الامدي، عبدالواحد، تصنيف غررالحكم و درر الكلم، قم: انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1366.
- توسلي، غلامعباس، موسوي، مرضيه، "مفهوم سرمايه در نظريه كلاسيك و جديد با تاكيد بر نظريه هاي سرمايه ي اجتماعي"، نامه علوم اجتماعي، شماره 26، زمستان 1384.
- الحر العاملي، الشيخ محمد بن الحسن، وسايل الشيعه، دار الحياء التراث العربي، 1387ق.
- حكيمي، محمد رضا، الحياه، ترجمه احمد آرام، قم: انتشارات دليل ما، چاپ پنجم، 1384.
- دهخدا، علي اكبر، لغت نامه، ج3، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷.
- رحماني، تيمور، اميري، ميثم، "بررسي تاثير اعتماد بر رشد اقتصادي در استان هاي ايران با روش اقتصاد سنجي فضايي"، مجله تحقيقات اقتصادي، شماره 78، 1386.
- رسولي محلاتي، سيد هاشم، زندگاني حضرت محمد خاتم النبيين(ص)، تهران: اسلاميه، ج 3، 1336.
- زرگري نژاد، غلامحسين، تاريخ صدر اسلام(عصر نبوت)، تهران، سمت، 1387.
- سرلك زايي، شريف، مناسبات آزادي و امنيت از ديدگاه امام خميني، مجله علوم سياسي، شماره 43، 1385.
- الصدوق، الخصال، ترجمه يعقوب جعفري، قم: نسيم كوثر، 1382.
- الطباطبايي، السيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، قم: انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1417ق.
- غلامي نتاج اميري، سعيد، "آسيب شناسي برنامه هاي توسعه اقتصادي كشور بعد از پيروزي انقلاب اسلامي"، در پژوهش هاي راهبردي در توسعه اقتصادي ايران(مجموعه مقالات)، به كوشش محمدباقر نوبخت، ج 1، تهران: مجمع تشخيص مصلحت نظام، 1385.
-فاين، بن، سرمايه ي اجتماعي و نظريه اجتماعي: اقتصاد سياسي و دانش اجتماعي در طليعه هزاره سوم، ترجمه محمد كمال سروريان، تهران: انتشارات پژوهشكده مطالعات راهبردي، 1385.
-فرهنگ، منوچهر، فرهنگ واژگان اقتصادي، تهران: نشر معاصر، 1367.
-فوكوياما، فرانسيس، "سرمايه ي اجتماعي و تحول تكنولوژيك در عصر اطلاعات"، مجله انديشه صادق، شماره 11 و 12، تابستان و پاييز 1382.
-فوكوياما، فرانسيس، پايان نظم(سرمايه ي اجتماعي و حفظ آن)، ترجمه غلامعباس توسلي، چاپ دوم، تهران: حكايت قلم نوين، 1385
-فيلد، جان، سرمايه ي اجتماعي، ترجمه غلامرضا غفاري و حسين رمضاني، تهران: كوير، 1386.
-قره باغيان، مرتضي، تئوري هاي رشد و توسعه اقتصادي، تهران: نشر ني، 137..
-الكراجكي، ابوالفتح، كنز الفوائد، ج1، قم: دارالذخائر، 141.ق
-كلمن، جيمز، "نقش سرمايه ي اجتماعي در ايجاد سرمايه انساني"، به كوشش كيان تاجبخش، ترجمه افشين خاكباز و حسن پويان، تهران: نشر شيرازه، 1384.
-كلمن، جيمز، بنيادهاي نظريه اجتماعي، ترجمه منوچهر صبوري، تهران: نشر ني، 1377.
-الكليني، محمدبن يعقوب، اصول كافي، ترجمه سيد جواد مصطفوي، تهران: انتشارات علميه اسلاميه، بي تا.
-المجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، تهران: مكتبه الاسلاميه، 1371.
-مردوخي، كي لان، "سرمايه ي اجتماعي و توسعه اقتصادي"، مجله اقتصاد و جامعه، شماره 1.، زمستان 1385.
-مصطفوي(خميني)، فريده، تفسير آيات جهاد، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(س)، مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1384.
-معين، محمد، فرهنگ فارسي، تهران: انتشارات معين، 1366.
-ناطق پور، محمد جواد، فيروزآبادي، سيد احمد، "شكل گيري سرمايه ي اجتماعي و فراتحليل عوامل موثر بر آن"، نامه علوم اجتماعي، شماره 28، پاييز 1385.
-نظرپور، محمدنقي، ارزش ها و توسعه، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1378.
-ولكاك، مايكل و ناريان، ديپا، "سرمايه ي اجتماعي و تبعات آن براي نظريه توسعه، پژوهش و سياست"، ترجمه حسن پويان و افشين خاكباز، تهران: نشر شيرازه، 1384.
-Bullen, P. & Onyx, J. (1998), “Measuring Social Capital in Five Communities in NSW”, Journal of Applied Behavior, vol. 36. No. 1. March 2....
-Falk, L. & Kilpatrick, S. (1999), What is Social Capital? A Study of Interaction in a Rural Community, Faculty of Education, University of Tasmania, paper D5/1999, In the CRLRA Discussion Paper Series.
-Feldman, T. R, and Assaf, S. (1999), Social capital: conceptual frameworks and empirical evidence, The World Bank, social capital initiative, working paper, no. 5.
-Fukuyama, F. (2..2), “Social Capital and Developments, The Coming Agenda, SIAS Review.
-Grootaert, C. and Thierry, V. B(eds.),(2..2), “understanding and measuring social capital. A multidisciplinary for practitioners”, The Word Bank.
-Grootaert, C. & Others(2..5), “Measuring Social Capital an Integrrated Questionnaire, World Bank Working Paper, No. 18.
-Knack, S. & Keefer, PH. (1997), “Does Social Capital Have an Economic Pay off? A Cross_Country Investigation”, Quarterly Journal of Economics.
-Olken, B. A. (2..7), “Do Television and Radio Destroy Social Capital? Evidence from Indonesian Villages” , Harvard University, may.
-Putnam, R. D. (1993) “The Prosperous Community: Social Capital and Public Life” , The American Prospect, no 13.
-Putnam, R. D. (1995) “Bowling Alone: America`s Declining Social Capital”, Journal of Democracy, 6, 65-78.
-Putnam R. D. (1996) “Who Killed Civic America?” , The American Prospect, 7 , 24, pp 66-72.
-Putnam, R. and Goss, K. (2..2), “Introduction” In Putnam(ed.) Democracies in Flux, The Evolution of Social Capital in Contemporary Society”, Oxford University Press, p 5.
-Solow, R. M. (2...), “Notes on Social Capital”, Washington D. C. The World Bank.
-Woolcock, M. & Narayan, D. (2...), “Social Capital: Implications for Development Theory, Research and Policy”, World Bank Research Observes 15(2).


پنج شنبه 30 دی 1389  9:42 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:مقالات تخصصي ايثار و شهادت

عنوان : گرايش جانبازان نسبت به مواد مخدر: راه حل ها و راه بردها جهت پيش گيري
موضوعات مقالات :ايثار و شهادت
چكيده
در جامعه ما معمولاً علاقه كمي به بررسي انتقادي شرايط زندگي جانبازان ابراز شده و در عوض بر بيماريهاي مزمن و معلوليت به عنوان يك مقوله بهداشتي و سلامتي تمركز گرديده است. آمارهاي مربوط به جانبازان نشان مي دهد كه اين سرمايه هاي عظيم انقلاب در معرض برخي از آسيب هاي اجتماعي– نظيرگرايش به اعتياد مواد مخدر- مي باشند كه نيازمند توجه و تحقيق جدي در اين زمينه مي باشد. همچنين، رابطه بين رفتار و نگرش پيچيده است، يعني نمي توان با دانستن نگرش شخصي رفتار معيني را در او پيش بيني كرد. در حال حاضر هيچ نوع درمان قاطعي براي اعتياد به مواد وجود ندارد. تغيير نگرش هاي جانبازان نسبت به مصرف مواد مخدر نخستين گام در فرآيند تغيير رفتار اعتياد آور و كاهش گسترش اين نوع رفتار انحرافي است. در اين جا، با توجه به محدوديتهاي جدي كه در ارائه راه حل براي مسايل اجتماعي وجود دارد، سعي مي شود راه حل ها و راهبردهايي در جهت كنترل و پيشگيري گرايش به مصرف مواد مخدر در ميان جانبازان ارائه شود.
مقدمه
كشت ترياك در ايران تا پيش از انقلاب اسلامي، متناسب با شرايط و مناسبات داخلي و خارجي ايران فرازو نشيب هايي داشته است. در گذشته مسأله ي ورود مواد
مخدر از مرزهاي شرق كشور با هدف تامين مصرف داخلي و ترانزيت آن به مقصد اروپا و امريكا همواره يكي از مشكلات امنيتي و انتظامي بوده است. پس از پيروزي انقلاب اسلامي كشت ترياك به طور كلي ممنوع شده و ليكن همسايگي ايران با دو كشور پاكستان و افغانستان، كه عمده ترين توليد و عرضه كنندگان مواد مخدر در سطح بين المللي هستند، از يك سو و قاچاق مواد مخدر از مقصد اين كشورها و كشورهاي آسياي جنوب شرقي به مقصد غرب و اروپا ازسوي ديگر، ايران را به منطقه ي مهم و استراتژيك مواد مخدر تبديل كرده است. واقع شدن مراكز مهم توليد و قاچاق مواد مخدر در اطراف ايران و اين كه مواد توليد شده به هر وسيله ي ممكن مي بايست به بازارهاي مصرف در اروپا و آمريكا انتقال يابد، ازجمله چالش هاي جدي براي ايران محسوب مي شود. اين حمل و نقل به ناچار از درون كشورهاي مسير انجام مي گيرد و ايران از نقطه نظر جغرافيايي، در مسير ترانزيت مواد مخدر به سوي غرب قرار دارد و لذا مي توان گفت كه مسأله ي ترانزيت از جمله عوامل اصلي گسترش مواد مخدر و اعتياد در داخل كشور است. آشنايي قاچاقچيان بين المللي به مسير ايران و همكاري قاچاقچيان ايران و قرار گرفتن ايران در مجاورت دو منطقه ي مهم هلال طلايي و مثلث طلايي، ايران را به يكي از دالان هاي مهم ترانزيت مواد مخدر در جهان تبديل كرده است. در واقع، ايران به علت هم جواري و داشتن طولاني ترين مرز مشترك با دو كشور توليد كننده ي مواد مخدر(يعني افغانستان و پاكستان) پيوسته در معرض تهديد سوء مصرف مواد مخدر بوده است. به طوري كه، از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون بيش از 3 ميليون نفر در ارتباط با جرايم مواد مخدري دستگير شده اند، كه دستگيري حدود 7/2 ميليون نفر از آن ها طي 15 سال اخير(82- 1368) بوده است. 65 درصد از اين تعداد دستگيري ها را معتادان و 34 درصد آن ها را افراد قاچاقچي تشكيل مي دهند. بر اساس آمارهاي ستاد مبارزه با مواد مخدر، مجموع كشفيات مواد مخدر جمهوري اسلامي ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي(82- 1358) تقريباً معادل 466. تن مي باشد و اگر اين ميزان مواد مكشوفه را حداكثر معادل 2. درصد مواد مخدر ورودي به داخل كشور تصور نماييم، مي توان گفت كه حدود 233.. تن مواد مخدر در طول 25 سال گذشته به منظور مصرف داخلي و ترانزيت به كشورهاي اروپايي- آمريكا وارد كشور شده است.
فعاليت هاي بنياد شهيد از بدو تأسيس، اساساً به دو دوره ي مجزا تقسيم مي شود كه درعين حال، اين دو دوره، مكمل يك جريان پويا بوده اند. در دوره ي نخست فعاليت هاي بنياد شهيد، ما شاهد خدمت رساني به خانواده هاي مكرم شاهد در قالب حمايت هاي اقتصادي و اجتماعي، امور سرپرستي خانوارها، هدايت تحصيلي و شغلي فرزندان شاهد و دستگيري از پدران و مادران شهداي گران قدر مي باشيم، كه به موقع خود و به سهم خود، داراي نقش مهمي در دور نگاه داشتن آسيب هاي اقتصادي از اين عزيزان بوده است. با ادغام بنياد شهيد و بنياد جانبازان، دور جديدي از فعاليت هاي بنياد شهيد و امور ايثارگران، با عنايت خاص به امور جانبازان آغاز شد، كه اين روند هم چنان ادامه دارد. در اين دوره، عمده فعاليت بنياد به ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، احيا و تقويت ارزش هاي دوران انقلاب و دفاع مقدس ، مقابله با تهاجم فرهنگي دشمن و برقراري پيوندهاي عميق با ايثارگران معطوف گشت. در اين زمينه بنياد شهيد و امور ايثارگران، ابتدا با روي آوردن به سياست هاي فرهنگي، نظير كمك به تأسيس حسينيه هاي شهيد، كوشيد تا ياد و نام عزيزاني را كه با بذل جان، به بقاي نظام اسلامي كمك كرده بودند، زنده نگاه داشته و درس هاي ايثار و فداكاري شهدا و جانبازان و اعتقادشان را به فرزندان آنان منتقل نمايد. فعاليت هاي از اين دست، در كنار تداوم خدمت رساني اقتصادي و اجتماعي نظير حمايت شغلي جانبازان، خدماتي بودند كه همواره به عنوان سياست هاي كلي بنياد مدنظر قرار داشته است.
جانبازان در ايران كه درصد عمده اي _ حدود نيم ميليون نفر _ از جمعيت ايران را به خود اختصاص داده اند، با مشكلات روان شناختي و اجتماعي متعددي روبه رو هستند. طي جنگ تحميلي 8 ساله تعدادي از ايثارگران با انواع آسيب هاي ناشي از جنگ به صورت جانباز انقلاب اسلامي درآمدند كه هر كدام با درجات مختلف دچارمعلوليت گرديدند و پس از آن با مشكلات زيادي مواجه شدند و پرونده ي پزشكي اين عزيزان مبين مشكلاتي است كه جانبازان با آن مواجهند. آمارهاي مربوط به جانبازان نشان مي دهد كه اين سرمايه هاي عظيم انقلاب در معرض برخي از آسيب هاي اجتماعي– نظيرگرايش به اعتياد مواد مخدر- مي باشند كه نيازمند توجه و تحقيق جدي در اين زمينه مي باشد. مطالعات نشان داده است كه اصلاح نگرش افراد در باره اعتياد از نگرش مثبت به نگرش منفي مي تواند از گرايش و ابتلاي آنان به اعتياد جلوگيري كند.
راه حل ها و راه بردها جهت پيش گيري ازگرايش و ابتلاي جانبازان به مواد مخدر:
عوامل متعددي در اتيولوژي سوء مصرف و اعتياد موثر هستند كه در تعامل با يكديگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتياد مي شوند. درك كليه ي علل و عوامل زمينه اي موجب مي شود تا روند پيش گيري، شناسايي، درمان و پي گيري به طور هدف مند طرح ريزي شود. متأسفانه به علت پيچيدگي پديده ي اعتياد، درمان و پيش گيري كاري بسياري مشكل به نظر مي رسد و پيچيدگي پديده ي اجتماعي اعتياد باعث شده است كه راه بردهاي كنترل استفاده از مواد نيز گوناگون باشد. با اينحال همان طوري كه بهترين تبيين براي علل اعتياد يك مدل تركيبي است كه مجموعه اي از علل را شامل مي گردد، بهترين راه مبارزه با اعتياد نيز فقط يك راه نيست. بلكه بايستي در يك زمان چندين راهبرد مورد استفاده قرار گيرد. لازم به ذكر است كه گرايش جانبازان به مواد مخدر را نمي بايستي از بستر اجتماعي آن در جامعه جدا نمود و درك علل گرايش جانبازان به مواد مخدر مستلزم شناخت عوامل بيروني جامعه نيز مي باشد. از جمله عوامل بيروني كه مي تواند نقش مهمي در تبيين تغييرات ميزان گرايش نسبت به مواد مخدر در ايران داشته باشد عبارتند از: كشت وسيع و توليد انبوه مواد مخدر در افغانستان، گستردگي مرزي با پاكستان و افغانستان، ميزان انسداد، استحكام و كنترل مرزهاي شرقي كشور، قاچاقچيان بين المللي و منطقه اي، بازار پررونق مواد مخدر در كشورهاي اروپا، امريكا و آفريقا، مجاورت با مراكز تجاري منطقه اي از جمله دبي و بحرين و مسأله ي تطهير پول، وجود مشتركات قومي، فرهنگي و خويشاوندي در مرزهاي شرقي كشور، سودآوربودن قاچاقچيان مواد مخدر و سرريزشدن مواد مخدر در داخل كشور به واسطه ي ترانزيت آن از خاك ايران. به عبارت ديگر، تبيين گرايش نسبت به مواد مخدر در ايران بسيار پيچيده تر از آن چيزي است كه در وهله ي اول به نظر مي رسد؛ زيرا، همان گونه كه بدان اشاره شد، عوامل بيروني بسياري وجود دارند كه بررسي آن ها بسيار دشوار و بعضاً غير ممكن مي باشد. سازمان هاي جنايي بين المللي با تقسيم مناطق جهان، راه بردهاي جديدي براي توسعه ي بازار مواد مخدر تدوين نموده اند. حدود هفتاد درصد توليد جهاني ترياك و هشتاد درصد مواد مخدر مشتق از ترياك در اروپا از طريق افغانستان تامين مي شود. به بيان ديگر، كنترل ترانزيت مواد مخدر به علل گوناگون به يك مسأله ي استراتژيك و فراملي تبديل شده است. ميلياردها دلار عوايد قاچاق مواد مخدر به سيستم بانكي غربي سپرده مي شوند و اكثر بانك هاي بزرگ بين المللي به پول شويي مبالغ هنگفت دلارهاي مواد مخدر مشغولند. در نتيجه، تجارت بين المللي مواد مخدر كه سود سالانه آن به ده ها ميليارد دلار سر مي زند به اندازه ي تجارت نفت اهميت پيدا كرده است.
نكته ي ديگري كه ذكر آن ضروري مي نمايد اين است كه نبايد مسايل اجتماعي را با بيماري جسمي، يكسان تلقي نموده و انتظار داشت به مانند تجويزهايي كه در علم طب براي درمان بيماري ها صورت مي گيرد، مسايل اجتماعي نيز بدين سهولت حل شوند و نظم اجتماعي برقرار گردد. كاركرد اصلي جامعه شناسي، اين است كه سعي مي كند نشان دهد چه چيزي در جامعه در حال اتفاق افتادن است و لذا نقد تحليلي از جامعه ارائه مي كند. در اين جا، با توجه به محدوديت هاي جدي كه در ارائه ي راه حل براي مسايل اجتماعي وجود دارد، سعي مي شود پيشنهادهايي در جهت كنترل گرايش به مصرف مواد مخدر در ميان جانبازان ارائه شود.
1) درگير نمودن جانبازان در مشاغل مختلف و فعاليت هاي عرفي جامعه: تلاش براي حل مشكل اشتغال جانبازان شناسايي شده و نيازمند شغل و رفع كمبود امكانات فرهنگي، ورزشي، تفريحي براي جانبازان ضروري است. كمبود امكانات لازم براي ارضاي نيازهاي طبيعي، رواني و اجتماعي جانبازان موجب گرايش آنان به كسب لذت و تفنن از طريق مصرف مواد و عضويت در گروههاي غير سالم مي شود. با توجه به اين كه 7. در صد از جانبازان يا حالت اشتغال دارند و يا بيكار هستند، لذا درگيري و مشغوليت آن ها در فعاليت هاي عرفي مانع ازگرايش آنان به مواد مخدر خواهد شد. اشتغال سبب مي شود فرد زمان كمتري براي ارتكاب رفتار بزه كارانه داشته باشد. محتمل است كه مهم ترين تفاوت بين كساني كه بزه كار مي شوند و آن هايي كه مرتكب آن نمي شوند، اين است كه افراد غير بزه كار امكانات لازم براي انجام فعاليت هاي عرفي و تفريحات سالم را در اختيار دارند، درحالي كه بزه كاران فاقد چنين امكاناتي هستند. بسياري از تحقيقات پيشين اعم، از تحقيقات داخلي و خارجي وجود رابطه ي مستقيم بين مشغوليت فرد در فعاليت هاي عرفي جامعه و عزت نفس را نشان داده اند. پاره اي از مطالعات با هدف توضيح مكانيسم اين رابطه انجام شده است كه نتايج آن ها عمدتا حاكي از احساس پذيرش اجتماعي، حمايت و اعتمادي است كه فرد از سوي افراد جامعه دريافت مي كند كه در نهايت منجر به افزايش عزت نفس در او مي شود. در واقع، در سطح كلان جامعه نيز مي توان گفت كه مشكلات مربوط به تحرك نزولي، مثل بيكاري با مشكلات مرتبط با كار، احتمال تخلفات مرتبط با مواد مخدر را افزايش داده است. بيكاري يك متغير جمعيتي است كه مي توان آن را به آنومي نيز نسبت داد، زيرا بيكاري مي تواند موجب گسيختگي از نقش هاي اجتماعي و روابط براي اشخاص بيكار و هم چنين ساير كساني كه در آن جامعه هستند، شود. از اين رو است كه انتظار مي رود بيكاري يا جرايم مواد مخدري و مرتبط باشد. در واقع، رابطه ي ميان بيكاري و گرايش به مواد مخدر را مي توان در وهله ي اول به روابط بين متغيرها در ميان اشخاص نسبتاً جوان نسبت داد. شايد جوان ترها نسبت به كساني سال مند ترند، به احتمال بيكاري آسيب پذيري بيشتري دارند؛ چرا كه، سال مندان احتمالا در موقعيت شغلي خود جا افتاده تر هستند و لذا جرايم مواد مخدري جوآن ها را بيشتر از سال مندان تهديد مي كند. بنابراين، از آن جا كه بيكاري مي تواند به افزايش تنش هاي خانوادگي، مشاجره و خشونت، افسردگي و نااميدي، انزوا، تغيير در ساختار نقشي در درون خانواده، فقر مالي و محروميت، از دست دادن عزت نفس و خودباوري، احساس كهتري يا تركيبي از اين ها منجر شود، با گرايش به مواد مخدر مرتبط است. هم چنين، براساس تئوري انسجام اجتماعي درگيري در اجتماعات موجود در جامعه، پيامدهاي مثبت را به مراه دارد. برعكس، عدم درگيري در اين اجتماعات داراي پيامدهاي منفي است. ادغام افراد در ساختارهاي اجتماعي براي آن ها حمايت اجتماعي فراهم مي كند كه در هنگام مواجهه با جريآن هاي فشارزاي رواني آن ها را از مصونيت برخوردار مي كند. ازاين رو هرچه جاي گيري افراد در ساختارهاي اجتماعي- حمايتي بيشتري باشد آن ها بيشتر برخوردار از حمايت اجتماعي حاصل از جاي گيري در آن ساختارها هستند. جاي گيري ساختاري كه بيانگر ميزان انسجام يافتگي است مصونيت افراد را در برابر آسيب پذيري هاي متفاوت افزايش مي دهد.
مشغوليت را مي توان ميزان اشتغال فرد به كنش هاي هم نواساز مثل اشتغال، عضويت در باشگاه هاي ورزشي و انجمن هاي ادبي، فرهنگي و غيره دانست. اشتغال جانبازان بر اين فرض استوار است كه درگيري در فعاليت هاي مورد قبول جامعه، موجب مي شود وقت و آزادي محدود فرد صرف شده ، و نتواند به سراغ عمل بزه كارانه برود. اشتغال به كار، تحصيل، ورزش كردن، سرگرمي و تفريح، فعاليت هاي مشاركتي در محله، مسجد، سازمان ها، دانشگاه هاوادارات و مشاغل ديگر از اين نوع فعاليت ها است. رابطه ي معكوس ميان وضعيت اشتغال و گرايش به مصرف مواد مخدر نه صرفاً به دليل اين است كه فرد زمان كافي براي مصرف مواد مخدر ندارد، بلكه از آن رو است كه با جذب شدن فرد در فعاليت هاي عرفي، تمايل او به مصرف مواد مخدر كم مي شود. به عبارتي با اشتغال، جانبازان نيازي به مصرف مواد مخدر در خود احساس نمي كنند. بنابراين، درگير نمودن جانبازان در مشاغل مختلف، فعاليت هاي عرفي جامعه، بارور نمودن اوقات فراغت جانبازان و توسعه و تقويت و حمايت از فعاليت هاي ورزشي جانبازان، ضروري است.
در طول جنگ جهاني دوم، تقريبا نيم ميليون معلول به نيروي كار بريتانيا پيوستند و چند ماه بعد از پايان جنگ، دولت بر الزامات اجتماعي كار معلولين- به خصوص كساني كه در زمان جنگ آسيب ديدند- تاكيد كرد. بحث سياست اشتغال در دهه 194. تصميم دولت بريتانيا را براي ورود معلولين به نيروي كار براي مدت كوتاه زمان جنگ نشان مي دهد. تفكر رسمي در قانون اشتغال معلولين در سال 1944 وارد شد كه تركيبي از فعاليت هاي تقاضا محور و عرضه محور را ترويج مي كرد. نمونه اي از اين قانون، طرح سهميه بندي بود كه در آن كارفرماياني كه دست كم نياز به 2. نيرو داشتند مي بايست حداقل 3 درصد از نيروي كار مورد نيازشان را از مراكز جديد اشتغال معلولين تامين مي كردند. طرح سهميه بندي 1944 با مجوز قانون تبعيض معلوليت بعد از 51 سال يعني در سال 1995 كاملا منسوخ شد.
در جامعه ي ما معمولا علاقه كمي به بررسي انتقادي شرايط زندگي جانبازان ابراز شده و در عوض بر بيماري هاي مزمن و معلوليت به عنوان يك مقوله ي بهداشتي و سلامتي تمركز گرديده است. اشتغال نه چندان جدي جانبازان آنان را در شرايط بسيار نامساعدي قرار مي دهد، چرا كه آن ها نسبت به افراد ديگر جامعه، كمتر مولد در نظر گرفته مي شوندو حضور كم رنگ در بازار كار، محروميت گسترده تر آن ها را موجب مي شود. به همين دليل به عنوان غير مولد و نيازمند، محكوم به كناره گيري از جامعه هستند. متاسفانه هنوز به جاي اين كه بر بهبود شرايط كاري و افزايش حمايت از كاركنان جانباز تاكيد شود، بر روي بازنشستگي پيش از موعد آنان تاكيد مي گردد و به جنبه ي ضرورت اجتماعي كار جانبازان توجهي نشده است. درحالي كه بايستي بر فراهم كردن كار براي كساني كه مي توانند و فراهم كردن امنيت براي كساني كه نمي توانند كار كنند تاكيد نمود. از اينرو، تفكر دوباره به فعاليت هاي انساني و ارزش و پايگاه اجتماعي كاركنان جانباز، ايده بازسازي و فرمول بندي مجدد مفهوم كار و ارزش يابي مجدد اشكال فعاليت براي جانبازان از اهميت ويژه اي برخوردار است.
2) ضروري است راه كارهاي نويني درجهت كاهش ميزان اعتياد در ميان افراد تحت پوشش بنياد به خصوص فرزندان شاهد تعبيه نمود. در اين راستا، پيشنهاد مي گردد تا مراكز" مشاوره و پيش گيري از اعتياد در بنياد شهيد و امور ايثارگران" تشكيل گردد و اهداف اصلي اين انجمن پيش گيري از اعتياد فرزندان شاهد و جانبازان، پيش گيري از اعتياد مبتني بر خانواده، سم زدايي جانبازان معتاد با داروها و روش هاي مختلف، و توانمندسازي جانبازان معتاد بهبود يافته، پژوهش، درمان و انجام برنامه هاي پيش گيرانه در ميان افراد تحت پوشش بنياد به خصوص فرزندان شاهد مي تواند باشد. لذا، در اين راستا تأمين نيروي انساني متخصص، تشكيل بانك اطلاعاتي در خصوص اعتياد ايثارگران، تأمين اطلاعات از طريق شناسايي و برقراري ارتباط با منابع اطلاعاتي، پژوهش هاي همه گيرشناختي و سبب شناختي ايثارگران، شناسايي و به كارگيري ابزار مناسب پيش گيري، طراحي برنامه هاي پيش گيري با رعايت انعطاف و تنوع لازم و نهايتا نظارت بر حُسن اجراي برنامه هاي پيشگيري از اعتياد ايثارگران از طريق ارزش يابي حسن اجرا ضروري است. كاركردهاي اصلي مراكز مشاوره و پيش گيري از اعتياد در بنياد شهيد و امور ايثارگران عبارتند از:
الف) حصول اطمينان از عدم بازگشت به اعتياد.
ب) عدم تثبيت هويت معتاد: مادامي كه استفاده كنندگان از مواد مخدر منزوي و طرد مي شوند، احتمالا فرد معتاد بيگانه تر و منحرف تر مي شود. البته ممكن است انزواي اجباري منحرفين ضروري باشد. ليكن اين كه پس از ترك اعتياد نيز فرد معتاد از سوي جامعه طرد مي شود و مورد پذيرش قرار نمي گيرد، باعث مي گردد كه وي پايگاه منحرف بودن را بپذيرد و متناسب با اين اين پايگاه نقش خود را ايفا كند، لذا وي به احتمال زياد مجدداً به دام اعتياد خواهد افتاد. ازاين رو، مشاوران رواني و مددكاران اجتماعي مراكز نظارت و مشاوره مي توانند مانع از تثبيت هويت معتاد شوند او را به كار و تلاش در جامعه تشويق نمايند.
ج) جلوگيري از گسيختگي خانواده: كمك و نيز مشاوره رواني با فرد معتاد يا حتي افراد خانواده او، مي تواند نقش موثري در جلوگيري از نابساماني هاي خانوادگي و بروز طلاق(كه خود از عوامل زمينه ساز ابتلاء به اعتياد است) داشته باشد. پيوستگي به خانواده بر روي تعلق خاطر افراد متمركز است. بنابراين تعلقات رواني و عاطفي افراد كه ضمن پيوستن با ديگران مهم شكل مي گيرد و به اين ارتباط شكل مي دهد، علت عدم ارتكاب او به رفتارهاي انحرافي است. در واقع فرد به دليل توجه و علاقه اي كه به ديگران مهم دارد، اين احساس در او به وجود مي آيد كه به خواسته ها و تمايلات آن ها پاسخ داده، نظر مثبت آن ها را به خود جلب كند، ازاين رو كمتر احتمال دارد به نقض هنجارهاي اجتماعي و اخلاقي بپردازد. از اين رو، در سطح كلان نيز كاركردگرايان مدعي اند كه جرايم مواد مخدري واكنشي است به تضعيف هنجارهاي اجتماعي. از نظر كاركردگرايان، هرچه جامعه پيچيده تر شود و تحولات اجتماعي با سرعت بيشتري روي دهند، هنجارها و ارزش هاي اجتماعي مبهم تر شده و به وضعيت آنوميك خواهد انجاميد. آنومي ممكن است در مقياس اجتماعي به وجود آيد و به فشارهاي اجتماعي و ناهم سازي هاي هنجاري ختم شود و موجبات جرايم مواد مخدري را فراهم آورد. بنابراين طبق رويكرد كاركردي- ساختي، جرايم مواد مخدري واكنشي است به نبود پيوند بين فرد و جامعه و تضعيف شدن وفاق جمعي در مورد هنجارهاي مقبول اجتماعي. به عبارت ديگر، در سطح كلان جامعه، گرايش به مواد مخدر يك ملازم تغييرات ساختاري است كه در فرآيند توسعه ي اقتصادي، زمينه ي بروز بيشتري پيدا مي كند. در جوامع سنتي- كه بر حسب تفوق اجتماعي علقه هاي خويشاوندي تعريف مي شود- سن، جنس و اصل و نسب خانوادگي، براي تعيين و تشخيص نقش اهميت اساسي دارند. از اين رو، هويت اجتماعي كه در اين گونه جوامع مبتني بر پايگاه محول است، كم تر در معرض تهديد و آسيب پذيري مي باشد. اما در جوامع صنعتي، توسعه ي اقتصادي نهادهاي سنتي خويشاوندي و نظام نقش هاي محول آن را از بين برده و نقش هايي را كه مستلزم مهارت، سواد و خلاقيت هاي فردي هستند، جاي گزين نموده است. لذا، هنگامي كه در تعيين نقش هاي اجتماعي، موفقيت جاي گزين پايگاه محول و آداب مي شود، در اين صورت تهديدهاي هويتي ناشي از شكست نقشي، احتمالا بيشتر مي شود. اين ممكن است بتواند تبيين كند كه چرا در كشورهاي توسعه يافته، افراد بيشتري به مواد مخدر پناه مي برند. ميزان بالاي جرايم مواد مخدري، احتمالا در جوامع يا گروه هايي به چشم مي خورد كه فرد به خوبي با واحد اجتماعي بزرگ تر ادغام نشده است. به تعبير دوركيمي، در واحدهاي اجتماعي بزرگ با وجدان جمعي ضعيف، افراد در دنبال كردن علايق شخصي خويش به هر نحوي كه بخواهند آزاد هستند. چنين فردگرايي بي قيد و بندي احتمالا منجر به نارضايتي هاي شخصي قابل توجهي خواهند انجاميد، كه باعث سوق دادن افراد به ارتكاب جرايم، از جمله جرايم مواد مخدري، خواهد شد. قابل ذكر است تحقيقات بسياري قبل از اين رابطه ي بين پيوستگي به خانواده و رفتارهاي انحرافي را تاييد كرده اند. دل بستگي عموما دلالت دارد بر رابطه ي عاطفي اي كه فرد نسبت به ديگران مهم در خود احساس مي كند. طبيعي است كه هرچه اين رابطه قوي تر باشد، فرد هنجارهاي عرفي را كه عموما نزد از سوي اين گروه ها پذيرفته شده و تبليغ مي شود، بيشتر مي پذيرد و باور مي كند. از يك سو باور با بحث جامعه پذيري پيوند تنگاتنگي دارد و از سوي ديگر جامعه پذيري يعني يادگيري و آموزش ارزش ها و هنجارها، به توسط گروه هاي مرجع صورت مي گيرد. بنابراين پيوستگي به خانواده، قبول ارزش ها و هنجارهاي اجتماعي را نيز تسهيل مي كند. همان طور كه كاپلان معتقد است، فرد رفتارهايش را برطبق رضايت از خود شكل مي دهد. بواقع او نياز دارد كه به بالاترين نگرش مثبت نسبت به خود برسد و نگرش هاي منفي خود را كم كند. اين نشان مي دهد براي فرد اهميت دارد كه بتواند در گروه هاي مرجع(نظيرخانواده) ارزيابي مثبتي درباره خود ايجاد كند. حال آنكه پيوستگي به خانواده يعني ارتباط و علاقه به آن مي تواند باعث شود كه فرد احساس خود ارزش مندي كه نياز دارد را كسب كند. در سطح كلان نيز مي توان گفت، اجتماع هاي با ثبات، كه در آن روابط نزديك و صميمي وابستگي را اشاعه مي دهد و افراد عادت كرده اند كه دائما خود را نيازمند محيط اجتماعي بدانند، هنگامي كه الگوي روابط و پيوندهاي نزديك و صميمي بين افراد و منبع حمايتي آن ها مورد تهديد واقع شود، بيشتر در معرض رفتارهاي انحرافي قرار مي گيرند. از اين رو، مي توان انتظار داشت كه بالا بودن گسيختگي علقه هاي خانوادگي و پيوندهاي دوستي و احساس عدم حمايت اجتماعي به نوبه ي خود به منزله ي شرايط مستعد كننده ي بروز گرايش به مواد مخدر مي باشد.
د‍(نظارت اجتماعي رسمي مستمر توسط بنياد: مراجعه ي اجباري فرد معتاد به مراكز نظارت مشاوره، به معناي اعمال نظارت اجتماعي رسمي مستمر بر رفتار اين گونه افراد مي باشد و اين امر خود موجب تصحيح رفتار و ممانعت از ابتلاء مجدد به اعتياد مي شود.
ه) اعمال سيستم تشويق و تنبيه: بدين معني كه در صورت عدم بازگشت به اعتياد، اين مراكز مي توانند با توجه به بودجه اي كه در اختيار آن ها گذارده مي شود پاداش هاي مادي و معنوي مناسبي را به منظور تشويق در نظر گيرند. از سوي ديگر در صورت ابتلاء مجدد به اعتياد مي توان آنان را مجازات نمود.
و) فراهم شدن زمينه ي لازم براي مطالعات پانل: تأسيس چنين مراكزي و مراجعه ي اجباري افراد به اين مراكز باعث مي شود تا زمينه ي لازم جهت سنجش تاثير عامل زمان فراهم شود. از اين طريق، هم دگرگوني هاي مرتبط با عقايد، نگرش ها و حالات سنجيده مي شود و هم تغيير در رفتار، عادات و … به سنجش نهاده مي شود. درواقع، با استفاده ازاين روش، نه تنها مي توان حركت يا تغيير را شناخت(سطح وصفي)، بلكه مي توان علت يا علل تغييرهاي حاصل شده در عقايد يا رفتار(يا هر دو) در فرد مورد مطالعه مورد شناسايي قرار داد(سطح علي يا تبييني).
ز) ممانعت از برچسب خوردن: برچسب خوردن افراد به عنوان منحرف در سوق دادن آن ها به سوي انحراف نقش به سزايي دارد. فرد از دو سوي مورد فشار قرار مي گيرد: يكي درون فرد و حالات رواني وي، ديگري محيط زندگي اجتماعي است. با استمداد از مراكز" مشاوره و پيش گيري از اعتياد در بنياد شهيد و امور ايثارگران"، مي توان فرد معتاد را پس از سم زدايي از لحاظ رواني آماده سازند تا زندگي عادي را هم چون ديگران در پيش گيرد. از سوي ديگر به افراد پيرامون او و به ويژه خانواده وي آموزش ها و تذكرات لازم داده شود كه وي را به عنوان فرد عادي نگريسته شود.
3) بسياري از مشكلاتي كه مددكاران بنياد در رابطه ي با اعتياد جانبازان با آن مواجه هستند به نگرش هاي جانبازان مربوط مي شود. رابطه بين رفتار و نگرش پيچيده است، يعني نمي توان با دانستن نگرش شخصي رفتار معيني را در او پيش بيني كرد. در حال حاضر هيچ نوع درمان قاطعي براي اعتياد به مواد وجود ندارد. تغيير نگرش هاي جانبازان نسبت به مصرف مواد مخدر، نخستين گام در فرآيند تغيير رفتار اعتياد آور و كاهش گسترش اين نوع رفتار انحرافي است. بنابراين، بررسي چگونگي شكل گيري نگرش ها مهم است و شايد از همه مهم تر دگرگوني آن هاست. جانبازاني كه نگرش هاي مثبت و يا خنثي به مواد مخدر دارند، احتمال مصرف و اعتيادشان بيش از كساني است كه نگرش منفي دارند. اين نگرش هاي مثبت در ميان جانبازان معمولا عبارتند از: رفع دردهاي جسمي و خستگي، كسب آرامش رواني، توانايي مصرف مواد بدون ابتلا به اعتياد. نيرومندي يك نگرش به متغيرهاي چندي بستگي دارد، كه از جمله مهمترين آن ها تجربه مستقيم است. به عبارت ديگر يكي از راه ها براي كسب نگرش درباره مواد مخدر در واقع مصرف آن است و شواهد قابل توجهي وجود دارد مبني بر اينكه نگرش هايي كه بدين طريق كسب مي شوند از نگرش هاي اكتسابي دست دوم قويتر و زنده تر مي باشند. ازاين رو، چون نگرش جانبازان معتاد نسبت به مواد مخدر عمدتا از راه تجربه مستقيم– به جاي سرمشق گيري و الگوبرداري– بوده است، لذا دشوارتر مي توان نگرش آنان را نسبت به مواد مخدر عوض نمود. به منظور برقراري ارتباط هاي متقاعد كننده ئ مؤثر براي تغيير نگرش هاي جانبازان معتاد و جانبازاني كه نگرش هاي مثبت و يا خنثي به مواد مخدر دارند لازم است عواملي را كه بر گستره ي تغيير نگرش مؤثرند در نظر گرفته شوند. چهار عنصر اصلي پيام هاي متقاعد كننده عبارتند از:
۱- ويژگي هاي برقرار كننده ي ارتباط با جانبازان معتاد:
- قابل قبول بودن مددكاران برقرار كننده ي ارتباط با جانبازان معتاد، به تخصص مددكاران بستگي دارد. جانبازان معتاد احتمالا به كسي كه فكر مي كنند يك متخصص است خيلي بيش تر متقاعد مي شوند. از اين رو، پيشنهاد مي شود از متخصصين پزشكي براي برقراري ارتباط و تغيير نگرش جانبازان معتاد استفاده شود.
- قابليت اعتماد به شخص برقرار كننده ي ارتباط با جانبازان معتاد: اگر جانبازان معتادي كه ترك اعتياد داشته اند به ارائه ي پيام هايي درباره پيامدهاي فاجعه آميز اعتياد بپردازد به قابليت اعتماد آنان نزد جانبازان معتاد افزوده مي شود. در واقع، شباهت پيام دهنده به پيام گيرنده نيز مهم است. اگر برقرار كننده ي ارتباط به علت شباهت با مخاطبانش مورد محبت قرار گيرد، اين موضوع متقاعد كنندگي وي را افزايش خواهد داد. پژوهش ها نشان مي دهند كه افراد معتاد وقتي توسط افرادي داراي شرايط مشابه ياري شوند، اغلب وضع بهتري مي يابند. يكي ازعلل موفقيت گروه هاي خوديار، همانند " الكلي هاي گمنام و معتادان گمنام، همين موضوع است. اعضاي اين گروه ها را منحصراً معتاداني تشكيل مي دهند كه به طور منظم، به منظور كمك به يكديگر براي ترك اعتياد، جلسه تشكيل مي دهند.
۲- ويژگي هاي ارتباط با جانبازان معتاد:
- تكرار و تماس مكرر با جانبازان معتاد منجر به تغيير نگرش جانبازان معتاد مي شود و با درگير كردن عواطف جانبازان معتاد مي توان نگرش آن ها را بهتر تحت تاثير قرار داد. در واقع، براي آنكه تغييري در نگرش و رفتار جانبازان معتاد ايجاد كنيم، ابتدا بايستي اطلاعات و آگاهي هاي شناختي در باره مضرات مواد مخدر به جانباز ارائه شود و سپس در مرحله ي دوم آن چه بايد اتفاق بيفتد، تحريك عاطفي است.
۳- ويژگي هاي جانبازان معتاد:
جانبازي كه خود را دست كم مي گيرد آسان تر تحت تأثير پيامي متقاعد كننده قرار مي گيرد تا جانبازي كه درباره خود نظري بلند دارد. زيرا، اگر شخصي به خودش علاقه مند نباشد ارزش زيادي براي عقايد خود قائل نيست. در نتيجه اگر عقايد وي به مبارزه طلبيده شود، ممكن است خيلي هم بي ميل نباشد كه تسليم شود. ازاين رو، با آگاهي از ميزان عزت نفس جانبازان معتاد، مددكار بهتر مي تواند نسبت به تغيير نگرش اقدام كند. مطابق نظريه ي عزت نفس و بزه كاري كاپلان، وقتي گروه هاي مرجع فرد را تاييد كرده و احساس خودارزش مندي را در او ايجاد مي كنند، وي جذب اين گروه ها شده و نيازي به عضويت در گروه همالان منحرف، در خود احساس نمي كنند. درحالي كه روي آوردن فرد به رفتارهاي انحرافي با انگيزه ي بدست آوردن يك جاي گزين صورت مي گيرد، جاي گزيني كه بتواند نياز او را به احساس خود ارزشمندي(عزت نفس) بر طرف كند. در حوزه مطالعات مربوط به حمايت اجتماعي و عزت نفس و گرايش به رفتارهاي انحرافي، مطالعات نشان مي دهند كه حمايت اجتماعي با عزت نفس ارتباط دارد. در اين مطالعات پايين بودن عزت نفس به عنوان فقدان يا كاهش حمايت اجتماعي از دو بُعد مطرح است، يكي تأثير مستقيم حمايت اجتماعي و ديگري تأثير غيرمستقيم آن. در بُعد تأثير مستقيم، صرف وجود حمايت اجتماعي از ايجاد زمينه هاي بروز اختلال رواني جلوگيري مي كند و حمايت اجتماعي موجب فراهم شدن شرايط سلامت رواني مي شود. هرچه حمايت اجتماعي بيشتر باشد متناظر با آن ميزان عزت نفس بيشتر است و بالعكس. بعبارتي داشتن حمايت اجتماعي كمتر با ميزان عزت نفس كمتر ارتباط دارد. بستري كه حمايت اجتماعي در آن شكل مي گيرد و گستره و ميزان آن را تعيين مي كند، روابط اجتماعي است كه افراد در قالب تعاملات با يكديگر دارند. اين روابط اجتماعي در شكل ساختارهاي حمايتي و كاركردهاي حمايتي داراي تأثيرات مستقيم و غيرمستقيم بر عزت نفس اند. تغييرات منفي و كاهش در روابط اجتماعي با تقليل حمايت اجتماعي شرايط كاهش عزت نفس و گرايش به رفتاهاي انحرافي– از جمله گرايش به مواد مخدر _ را فراهم مي كنند.
۴- رسانه يا وسيله ي پيام:
تلويزيون شايد نيرومندترين وسيله پيام رساني در كشور ما باشد. تسلط كامل دولت بر اين رسانه، امكان استفاده از اين رسانه را در جهت تبليغ ارزش ها و ديدگاه هاي موافق با سوء مصرف مواد را از بين برده است. اين موضوع به ويژه از ديدگاه افراد در معرض خطر سوء مصرف مواد يا گروههاي مورد اعتماد آنان حائز اهميت مي باشد و ممكن است به نوعي مانع رواني- اجتماعي در راه مقبوليت و كارايي اين رسانه تبديل شود. نشريات غير دولتي و نشرياتي كه منابع پيام رساني علمي و تخصصي مستقل محسوب مي شوند، شايد بتوانند منبع قابل اعتمادتر و مقبول تري براي تغيير نگرش جانبازان معتاد باشند.

منابع و مآخذ
- Agnew, Robert and Petersen, David M(1989) Leisure and Delinquency, Social Problems, Vol. 36, No. 4, PP. 332-349.
- Akers, R. L. , & Lee, G. (1999). “Age, Social Learning and Social Bonding in Adolescent Substance Use”. Deviant Behavior: An Interdisciplinary Journal. 2.(1), pp. 1–25.
-Ambert, Anne–Marie(1982). “Drug Use in Separated / Divorced Persons: Gender, Parental Status, and Socio–Economic Status”. Social Science and Medicine. 16, pp. 971–976.
- Amoateng, Acheampong Yaw & Bahr, Stephen J. (1986). “Religion, Family and Adolescent Drug Use”. Sociological Perspectives. 29(1), pp. 53–76.
- Bourque, Linda B. et al. (1991). “Demographic & Health Characteristics of Heavy Marijuana Smokers in Los Angeles Country”. The International Journal of the Addiction. 26(7), pp. 739-755.
- Charvat, Jeffrey Lynn(1997). “Attitudes Toward Drugs and Drug Control:Ideological Basis and Implications for Prevention”. (Ph. D. Thesis). University of Missouri- Kansas City
- Faupel, Charles E. (1998). “Heroin Use, Crime and Employment Status”. Journal of Drug Issues. 18(3), pp. 467–479.
- Graham, Nanett(1996). “The Influence of Predictors on Adolescent Drug Use: An examination of Individual Effects”. Youth & Society. 28(2), pp. 215-235.
- Hawdon, James E(1999). Daily Routines And Crime using Routine Activities, Youth & Society, Vol 3., N. 4, PP. 395-415.
- Kandel, Denise and Mark Devies(1991). “Friendship Networks, Intimacy, and Illicit Drug Use in Young Adulthood: A Comparison of Two Competing Theories”. Criminology. 29, pp. 441-467.
- Kuhn, Joseph Bernard(2...). Assessing the Relationship between Drug Use and Serious Violence: A Multi- Causal Approach. State University of New York at Albany.
- Kurst Swanger, Karel A. (1997). "The Drug Control Debate: A Comparison of Urban Policies and Results(Urban Communities Substance Abuse Policy, War on Drugs)". (Ph. D. Thesis). State University of New York at Binjhamton.
- Palacios, Wilson Raul(1997). "Explicatings the Drug- Crime Relationship(Drug use offenders)". University of Miami. (Ph. D. Thesis).
- Petter, Michael David(1997). "Links between Peer Group Affiliation Family Functioning and Adolescents Risk- Taking Behavior". (Ph. D. Thesis). University of


پنج شنبه 30 دی 1389  9:42 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:مقالات تخصصي ايثار و شهادت

عنوان : كارآمدي آموزه ي شهادت در بازيابي هويت و اقتدار در فرهنگ سياسي اسلام
كلمات كليدي : اجتماع، آزادي، اقتدار، شهادت، ساختار سياسي
نويسنده :  مجتبي عطارزاده
موضوعات مقالات :ايثار و شهادت
چكيده
در درازناي تاريخ، قيام هاي شكست خورده نتيجه نشناختن شرايط و عدم گزينش شيوه ي مناسب براي اصلاح وضع موجود هستند و جنبش هاي رهايي بخش هنگامي پيروزي را بدست آورده اند كه زمان خويش را شناخته شرايط جهاني را دريافته و شيوه درست و شايسته را برگزيده اند و اين درسي بود كه امام حسين(عليه السلام) با شهادت خواهي خود به جهانيان آموخت.
چون مردمي گرفتار انحراف و انحطاط گردند، راه اصلاح آنان به تناسب شرايط مختلف است؛ در شرايطي بايد به ارشاد و راهنمايي و كار فرهنگي دست زد، در شرايطي بايد به عمل پرداخت و با اقدامي سياسي ومسالمت آميز در اصلاح مجتمع و مردم كوشيد. اما در شرايطي كه قدرت حاكم با ابزارهاي تبليغاتي ذهن و انديشه و عقل مردم را ربوده وبا تنگناهاي اجتماعي مجال هر گونه انديشيدن و آگاه شدن درست را بر مردم بسته، آگاه شدن و انديشيدن را در يك مسير قرار داده و كسي نمي تواند و نبايد به شكل ديگري بيانديشد(درست مثل وضعيت ايران پيش ازانقلاب)، نه موعظه وارشاد و كار فرهنگي كارساز است ونه اصلاحات مسالمت آميز مؤثر. تنها راه در چنين شرايطي، وارد آوردن ضربه اي شديد و دميدن صور اسرافيلي بيدار سازنده واز خواب مرگ برانگيزنده، مي باشد.
دراين بين، فرهنگ سياسي شيعه با الهام ازحركت سازنده ي حسيني، چنان امكان وقابليتي دراختيار داردكه به هنگام انحطاط هويتي جامعه، زمينه سازخيزشي
درراستاي احياي اقتدار اسلامي وبازگرداندن هويت به كالبد مرده جامعه گردد و چونان امام حسين(عليه السلام) كه هنگام خروج از مدينه به بانگ بلند اعلام كرد كه هدف من از اين رستاخيز، نه بر پا ساختن آشوبي اجتماعي است و نه ادعاي قدرت و اكتسابي است؛ تنها هدف من «امر به معروف و نهي از منكر و اصلاح دين جدم» مي باشد كه تمام هويت اسلامي جامعه در گرو آن است، قاطعانه قيام نمايد و از اين رهگذر عزت مسلمين راپاس دارد.
اما نه امر به معروف و نهي ازمنكر بر فراز منبر و مشغول ساختن ذهن مومنان ناتوان به مسايل فرعي و باز داشتن آنان از امور سياسي و واقعيت هاي زندگي و ناآگاه ساختن آن ها از انحراف و انحطاطي كه ساختار قدرت حاكم بدان گرفتار شده وآثار آن در قالب تهي سازي جامعه از روح آزادگي و پرسشگري، به زوال اقتدار ديني انجاميده است. و نه حتي «جهاد» با نداشتن نيروي لازم و فدا كردن خود بدون آنكه تاثيري شايسته و تكان دهنده بر مردم داشته باشد بلكه در چنين شرايطي تنها وسيله و كارآمد ترين شيوه و آگاهي بخش ترين اقدام و رساترين موعظه و دلنشين ترين كلام و قاطع ترين اقدام: «شهادت» است. ازآن جا كه شهادت، تاكتيكي است كه استراتژي استقرار دين واقعي كه پيام آورآزادي وآزادگي است را عينيت مي بخشد، شيعيان درطول تاريخ وبه ويژه درجريان انقلاب بزرگ اسلامي سال 57 با تاسي به بزرگ آموزگارشهادت وتبيين عملي آموزه هاي بلند رهايي مبتني برشهادت، گامي بس بلند درجهت تقويت پايه هاي اقتداراسلامي برداشتند و با آشكارساختن كارآمدي شگرف آموزه شهادت در بازيابي هويت در فرهنگ سياسي اسلام، اين گونه نماد و مظهر پيوند نظر و عمل گرديدند.

مقدمه و طرح موضوع
در نگرش فلسفي به تاريخ، اصولا حيات و چرخه ي زيست بشر نمي تواند فارغ از هدف تصور و تلقي گردد و در راستاي رسيدن به اين هدف ناگزير بايد مسيري را پيمود و با عبور از منازل ومراحل مختلف به آن غايت مقصود دست يافت. در اين بين، از جان گذشتگي و فداكاري انسان ياگروهي از انسان ها براي زيست بهتر اقران و ديگر همنوعان، پديده اي است كه به ندرت در اين روند رخ مي دهد و در صورت رويداد نيز به صرف بهبود جوانب مادي حيات به لحاظ عقلي قابل توجيه و پذيريش نيست؛ چه آن كه حب نفس و علاقه به زندگي، اصلي محوري و فراگير در بين انسان ها است كه در واقع تداوم نسل بشر بر روي كره خاك در گرو همين اصل مي باشد.
به دليل نادر بودن اين پديده، نمي توان در تكرار آن ضوابط ساير پديده ها(از جمله سود يا زيان) را بر شمرد. در هر جامعه اي به تناسب اهداف بلند و خارج از عرف روزمرگي، گاه نيل و تحقق آن اهداف جزاز رهگذر فداكاري و از خود گذشتگي عده اي دور از دسترس مي نمايد. ازاين رو در مواردي هم چون دفاع از آئين ومرام و يا دفاع تجاوز دشمن، مقوله شهادت و استقبال از آن كه ناظر به هدفي بلند و عالي و نيز فرامادي مي باشد، امري پذيرفتني و حتي به شدت قابل ستايش نيز مي باشد. حال آن كه خود كشي فرد يا افراد بنا به دلايل شخصي و نه در راستاني منفعت همگاني، هرگز با چنين واكنشي از سوي افكار عمومي مواجه نمي گردد و اين خود حكايت از تفاوت ماهيت و نوع مرگ به تناسب هدفي كه در آن دنبال مي شود، دارد.
در تاريخ سرگذشت اسلام نيز آنگاه كه در راستاي تثبيت پايه هاي اين نهضت رهايي بخش، گروهي در صف اول جنگ و جهاد در برابر انسان نماهاي مخالف اعتلا و سر بلندي نوع بشر ايستادند و مردانه و غيرتمندانه به استقبال مرگ شتافتند، اقدام آنان نه تنها خودكشي تلقي نگرديد ونمي گردد بلكه از آنان همواره به نيكي ياد شده و خواهد شد. گذشته از اين فداكاري بزرگ، در مقطعي از اين تاريخ شاهد قيام گروهي معدود و اندك در برابر خيل بزرگ مسلماناني هستيم كه ظواهر دين را رعايت و منادي پاسداري از آرمان ها و اهدافي هستند كه گذشتگان شهيد آنان به منظور تحقق آن ها جان خويش را نيز فدا كردند. در چنين فضايي، سخن از شهادت طلبي و ايثار آن جمع اندك ومنفعت نگري همگاني و اولويت آن بر منافع شخصي، بر برخي سخت و دشوار مي آيد و چه بسا حتي آن را عامل اختلاف و دو دستگي بين امت نيزتلقي نمايند. آنگاه چنين رويدادي نه تنها در بر دارنده منفعتي نيست بلكه اساسا موجد زيان نيز شناخته مي شود. در فرض ديگر كه به اندازه نگرش نخست چه بسا آن اندازه هم بدبينانه نباشد، اين حركت و قيام كه در تاريخ اسلام به عاشورا شهره گشته را در ظرف زماني ومكاني خاص خود فايده مند و اثر گذار شمرده و قابليت تعميم وتسري آن به ساير ادوار را نفي و رد مي نمايد. به باور اصحاب اين عقيده، قيام امام حسين(عليه السلام) عليه طاغوت زمان خويش شايد تكليفي خاص خود حضرت بوده و در شرايط ديگر قابل سرايت به ساير افراد در ديگر زمان ها و مكان ها نمي باشد.
به باور شيعه، حسين(عليه السلام) الگوي عزت و سر بلندي براي همه آزادي خواهان جهان است و آنچه از منفعت در جريان قيام و ايستادگي وي در برابر وضعيت نابهنجار اجتماعي– سياسي زمان خويش عايد آن عصر و دوران شد، چونان ميراثي گرانبها در هميشه تاريخ اسلام و بلكه جهان باقي وجاويدان است. ازاين رو بر خلاف دو برداشت فوق، بر اين عقيده است كه:
1)هيچ دليلي كه نشان گر اختصاص يافتن هر امام به تكليف خاصي باشد در دسترس نيست؛ لذا هرگاه موضوع و شرايط حكم خاصي تحقق يابد، در آن هنگام اقدام به آن تكليف ضروري خواهد بود.
2)اگر مراد از تكليف مورد اشاره، اين باشد كه تكليف امام در واقع به حكم همان موضوعات موجود در عصر خود صورت گرفته، بايد گفت كه اين مطلب صحيح است، اگر چه مي بينيم امام حسن(عليه السلام) صلح با معاويه را در پيش مي گيرند و امام رضا ولايتعهدي مامون را متقبل مي شوند، بدان معنا نيست كه ثبوت همان حكم، در صورت تحقق موضوع و ساير شرايط آن كلا منتفي گردد.
3)سخنان منقول از امام حسين(عليه السلام) در همين خصوص، قيام آن حضرت را به روشني به عنوان موردي تطبيقي از فرضيه امر به معروف و نهي ازمنكر مطرح نموده و در همين راستا، مقابله با حكام جور را به هر وسيله ممكن گوشزد مي نمايد. بديهي است كه اين موارد، عناوين عامي است كه مختص به آن حضرت نمي باشد.
در همين رابطه براي تبيين و روشن شدن مطلب به بخشي از سخنان حضرت خطاب به وليد بن عتبه– استاندار مدينه– مي پردازيم؛ آنجا كه مي فرمايد: اما يزيدي كه تو از من براي او بيعت مي طلبي، مردي شراب خوار است و دستش به خون افراد بي گناه آلوده شده، او حريم دستورات الهي را در هم شكسته وآشكارا مرتكب فسق مي شود؛ بنابراين مثل من با مثل اين يزيد بيعت نمي كند.. (1). امام در اين فراز از سخنان خود، همه انسان ها در همه اعصار را مورد خطاب قرا رداده، مي فرمايد كه قيام و حركت اعتراضي من اختصاص به زمان خود ندارد، بلكه در هر عصر و دوراني كه فردي با مشخصات و ويژگي هاي يزيد در صحنه روزگار پديدار شود بايد افرادي حسين وار قيام نمايند و در واقع امام با اين گفتار مسؤوليت بس بزرگي بر عهده ي همه انسان ها قرار داده و تكليف آن ها كه در واقع نفع و سود آنان را در بر دارد را معين فرموده است.
از همين جا عظمت كار حسين(عليه السلام) به عنوان بزرگت رين شهادت طلب تاريخ بشريت، مشخص و اشكار مي گردد كه در بيان كورت فريشلر– محقق و نويسنده آلماني– بدين گونه انعكاس يافته است:... بزرگترين محمل(يا علتي) كه فاجعه ي قتل حسين(عليه السلام) را بزرگ كرده اين است كه قيام او براي حفظ جان صورت نگرفت و منظور مادي هم در آن نبود و حتي حسين(عليه السلام) علاقه نداشت با اين فداكاري، نام خود را باقي بگذارد. ديگران نام او را حفظ كردند و باقي گذاشتند. (2)
اين قلم بر اين باور است كه مرور آنچه در قيام شهادت طلبانه امام حسين(عليه السلام) رخ داد و پيامدهاي مثبت آن براي زمان و مكان خاص اين رويداد، مي تواند چونان قاعده اي فراگير در همه زمان ها و مكان ها آثار و پيامدهاي سياسي– اجتماعي بس بلندي را در پرتو فداكاري و از خود گذشتگي طالبان مجد و عظمت و سر بلندي مردم روزگار خود در پي آورد. بر اين اساس اگر امروز ملت فلسطين آرزوي رهايي و استقلال در سر دارد، جان فشاني فرزندانش اين آينده ي روشن را براي او رقم خواهد زد؛ اين ملت نبايد ذره اي و لحظه اي در اين معني درنگ نمايد، چه آنكه الگوي موفق حسين(عليه السلام) كه با فدا نمودن خويش تاريخي را از انحراف و امتي را از انحطاط رهايي بخشيد، چونان مشعلي فروزان بر منافع شهادت طلبي پرتو افشان است.
جايگاه شهادت در اسلام
فداكاري و شهادت به مفهوم گسترده ي آن(جان نثاري) ويژه ي مكاتب مذهبي و اديان و حتي اسلام و تشيع نيست. ولي آن اندازه ارج و اهميتي كه اسلام و به ويژه تشيع براي آن در دفاع از حق و حقيقت قائل است، در ساير بينش ها ديده نمي شود. چه آنكه شهادت نقش بسيار حساسي در تاريخ اسلام وتقويت و تثبيت مباني اين آئين الهي ازبدو ظهور تا مقطع كنوني ايفا نموده است. شايد به همين دليل هم بسياري از اسلام شناسان غير مسلمان، نظر به تشويق اسلام به جهاد با جان و نفس براي برقراري و دفاع از حق و حقيقت و به علت علاقه فراوان مسلمانان براي استقرار عدل و ريشه كني ظلم و فداكاري هاي همه جانبه ي رهبران و امت اسلامي براي تفهيم مباني اين آئين و بر پايي صلح و آرامش عاري از ظلم و تبعيض، مسلمانان را فناتيك، بنياد گرا و اسلام را دين شمشير معرفي كرده اند(3).
اين اشتباه از آنجا ناشي مي شود كه بسياري از اين مستشرقين به اشتباه جهاد را به «جنگ مقدس مذهبي» كه ترجمه اصطلاح Holy War است، تعريف كرده اند؛ درحالي كه اصطلاح مذكور در مسيحيت كاربرد دارد اما در مورد اسلام مصداق ندارد؛ زيرا اسلام هرگز جنگ را براي تحميل دين ومذهب تجويز نكرده است و علاوه بر آن، جهاد داراي مفهومي كاملا گسترده تر از جنگ نظامي است به گونه اي كه هرگونه مبارزه در راه استقرار حق و عدالت و صلح را شامل مي گردد(4).
به هر صورت شهادت در معناي لغوي قرآني عبارت است از ديدن، گواهي دادن و نمونه و الگوسازي و معناي شهيد كسي است كه مي بيند، گواهي مي دهد و نمونه و الگو مي شود(5). از آنجا كه رابطه ي بين معناي لغوي و اصطلاحي در اصطلاحات و منقولات شرعي و ديني هميشه مراعات مي شود، به نظر مي رسد كه شهيد حقيقت را مي بيند و مشاهده مي كند و با جهاد و زندگي خود به آن گواهي مي دهد و با شهادت و جان نثاري خود الگو مي شود و براي امت معاصر و نيز پس از خود به عنوان سرمشق و نمونه كامل انسان حقيقت شناس شناخته مي گردد.
آنچه مسلم است اين كه در نيل به اين مقام و جايگاه رفيع، نيت بايد تقرب به خدا و جلب رضايت او باشد و از اين جهت است كه شهادت از مرگ غير شهادتي متفاوت مي شود، چرا كه شهادت مرگ نيست. مرگ بر گونه هاي مختلف است(6):
1-مرگ طبيعي ناشي از علل طبيعي چون كهولت
2-مرگ طبيعي ناشي از تصادفات چون بيماري هاي واگير دار، زلزله، سيل و حوادث شغلي و صنعتي
3-مرگ جنايي ناشي از قتل
آنچه در اين سه نوع مرگ مشترك است اين كه انتخاب در اين مرگ ها راه و نقشي ندارد و شهادت از اين نظر با اين گونه مرگ ها متفاوت است.
4-مرگ انتحاري، مرگي انتخابي است ولي تنها بر اساس پايان دادن به زندگي(نه هدف ديگر) صورت مي گيرد. در اين گونه مرگ انتخاب وجود دارد ولي شرايط ديگر شهادت وجود ندارد. ازاين رو نبايد آن گونه كه برخي متكلمان سني مذهب از قديم به عنوان اعتراض به شيعه گفته اند، شهادت نوعي انتحار تلقي شود.
آنچه شهادت در اسلام را از اهميت ويژه اي برخوردار ساخته نه مرگ است و نه مرگ انتخابي؛ زيرا نه مرگ و نه حيات به تنهايي و به خودي خود، نه خوب است و نه بد. مرگ چيزي جز پايان حيات نيست و حيات غير مفيد چيزي جز مرگ نيست. آنچه زندگي را ارزش مند مي كند جهاد و مبارزه براي استقرار و تحكيم حقيقت، عدل و خوبي هاست. كسي كه زندگي خود را در راه تامين هدفي مقدس صرف ميكند و با فداكاري، مبارزه و ايثار زندگي مي كند در زمان حيات، مجاهد است و اگر در اين راه جان سپارد شهيد است. مجاهد، شهيد زنده است و شهيد، مجاهد كشته. مجاهد براي تامين هدف مقدس زندگي مي كند و شهيد با تامين اين هدف به زندگي ابدي و جاويدان مي رسد.
منافع شهادت و شهادت طلبي
تحول ها و انقلاب هايي راكه مصلحان بزرگ در ميان امت ها و ملت ها پديد مي آورند، بي گمان شكوه مند و قابل ستايش است اما از آن شكوه مندتر، شناخت عنصر زمان و طبيعت مردم و ذاتيات جامعه و مواهب اجتماع درجهت حفظ و تداوم آن تحول است. در راه آفرينش يك انقلاب، گاه ممكن است سرعت و شتاب نتيجه هاي نامطلوب داشته باشد، چنان كه اگر انقلابي پديد آمد، سستي در پيش بردن آن نيز گناهي نابخشودني است. پس بنياد عمده در كار جامعه و مردم و تغيير سنت هاي غلط اجتماعي كه هويت آنان را دگرگون مي سازد، شناخت زمان و شرايط لازم براي نوع اقدام است. ازاين روآنان كه در نقش پيشوايي و هدايت ملت و گروه هاي مردم قرار مي گيرند بايد چگونگي احوال و شرايط را خوب بشناسند و به هنگام لزوم عقب بنشينند، صلح كنند، دشمن را نسبت به وضع و تصميم خود در شرايطي مبهم قرار دهند و سپس در موقع مناسب به تجهيز نيرو و تمهيد رسالت خويش دست يازند.
بدون شناخت كافي نسبت به محيط و شرايط اجتماعي– سياسي، اقدامات فداكارانه عناصر مصلح اجتماعي گرچه از روي صداقت و با هدف بهبود و ضعيت موجود صورت مي گيرد، نتيجه ي لازم را در بر نخواهد داشت و تغييري در اوضاع ايجاد نمي كند. توجه و شناخت اين نكات ومعرفي وتبيين آن است كه شهادت و از خود گذشتگي درراه دين را باتاثير گذاري همراه مي سازد. اهميت چنين اقدامي كه همواره روحانيت بيدار شيعه سنگيني آن را بردوش خوداحساس مي كرده ودراين راستا گاه عمل را بانظر همراه مي ساخته، درزنده نگه داشتن آموزه هاي حيات بخش اسلام انكارناپذيراست.
نيم نگاهي به تاريخ صدراسلام و به ويژه دوران پس از رحلت پيامبر كه در بر دارنده ي بزرگترين حادثه ي شهادت طلبانه در پهنه ي تاريخ اسلام است، كاربرد و كارآمدي اين شناخت را به تصوير مي كشد: پس از شهادت امام علي بن ابي طالب كه خلافت اسلامي و پايگاه تربيت انساني به دست كساني چون معاويه بن ابي سفيان افتاد و حيله هاي مشهور عمروعاص در كنار اموال سرشار معاويه كارگر افتاد و خلقي بسيار را فريفت، تنها وظيفه اين بود كه به هر وسيله ي ممكن، حيله ها نمايانده وخيانت ها شناسانده شوند و سلطنت شوم اموي و دستگاه پليد معاويه رسوا گردد. امام حسن بن علي با سنجش دقيق اوضاع به اين نتيجه رسيد كه از قيام و نهضت در آن مقطع زمان خود داري كند چه آنكه فداكاري و حتي شهادت او آنچنان تاثيري در پيروزي و غلبه «حقيقت مغلوب» بر «فريب غالب» نداشت. زيرا شهادت نيز مانند بسياري از پديده ها، زمينه ي مساعد مي خواهد تا بتواند از قالب يك شهامت و اخلاص فردي در آيد و شكل يك پديده ي اجتماعي موثر به خود گيرد و خون شهيد در رگ ديگر مردم حيات و زندگاني بيافريند. دوران يزيد اما شرايط به گونه اي دگرگون شد كه باا عمال پليد خليفه، پرده از فريب غالب افتاد و حقيقت از انزوا نسبتا خارج شد. اما اين خروج كامل شهامتي را مي طلبيد تا با قيام قاطع خود، حقانيت حقيقت را به رخ مردم ظاهر بيني بكشد كه برخي به دليل ناداني تن به اسارت سپرده بودند و برخي ديگر در اثر انحراف و انحطاط اجتماع هويت خود را از كف داده و در نتيجه زوال اقتدار در برابر ساختار قدرت سياسي را رقم زده بودند. عجيب اين كه استقبال از شهادت و گذشت و ايثار حسين(عليه اسلام) نشان داد كه مي توان اين ها همه را كه رمز عزت يك ملت است، با فداكاري منطبق با شرايط زمان اصلاح نمود.
1) دميدن روح آزادگي در پيكر اجتماع
آنچه در پي شهادت بزرگي جامعه را فرا مي گيرد، بيش از آنكه جنبه ي آگاهي بخشي داشته باشد رويكردي احساسي است. به گونه اي كه مثلا گريه و سوگواري كردن و نه ارشاد يا آگاهي يابي سياسي، به عنوان تنها هدف از كل ياد و خاطره ي مجاهدت امام حسين(عليه السلام) شناسانده شده است. اين نكته در وهله ي نخست از نام اغلب مقتل ها و تذكره هاي مربوط به واقعه كربلا بر مي آيد: مفتاح البكاء، طوفان البكاء، محيط البكاء: مثير الاحزان(برانگيزاننده غم ها)، لهوف(سوگ هاي سوزان). يا بسيار به ندرت به روايتي كه بوي انتقام جويي و كينه خواهي سلحشورانه بدهد، بر مي خوريم. گرايش غالب، همانا به دست دادن روايت سوگ مندانه و مرثيه وار وقايع كربلاست(7). اين در حالي است كه آموزه هاي اسلامي و ادبيات شيعه به شهادت بسان عاملي پويا مي نگرند كه هرگاه جامعه اي دچار انحطاط گردد چونان محركي در جهت بالندگي مجدد آن عمل نموده و زمينه بسيج همگان در راستاي نيل به اين هدف مقدس را فراهم مي سازد. البته نبايد از نظر دور داشت كه ميزان بالندگي و پويايي ناشي از فرآيند شهادت با شرايط و فضاي اجتماعي سياسي جامعه ارتباط مستقيم دارد.
با نگاهي به ادبيات منثور و منظوم عاشورا در دوره هاي گوناگون تاريخي– اجتماعي مي توان رابطه اي متقابل و متعامل ميان رويكردها و قرائت هاي عاشورا با وضع اجتماعي– سياسي ويژه هر دوره را باز شناخت، به گونه اي كه اين وضعيت ويژه، گفتمان مسلط و غالبي را در قرائت ها و روايت هاي عاشورايي آن دوره باز تاب مي بخشد. در دوره هايي كه جامعه اسلامي، جامعه اي سياسي وكنش گر به لحاظ اجتماعي است، قرائت و ادبيات عاشورا صبغه اي سياسي و فعال به خود گرفته و وجه مبارزه جويانه و حماسي عاشورا، شاخصه فرهنگ مكتوب يا شفاهي مي گردد و در شرايطي كه به هر دليل و سبب اجتماعي– تاريخي، جامعه غير سياسي مي گردد، وجه فاجعه بار، غم انگيز، سوگوارانه و منفعلانه بر جنبه پويا و زاينده شهادت و واقعه عاشورا برجسته مي شود.
در اصل، برداشت سياسي از واقعه ي ايثارگري و شهادت طلبي در هر عصر و دوران مي تواند به اين پديده نادر پويايي لازم را بخشيده و در راستاي تحرك فكري حاشيه نشينان و منفعلاني كه به روز مرگي خو گرفته اند، كارآمد واقع شود. از اين زاويه گريه و عزاداراي و بزرگداشت ياد و خاطره شهدا نه به عنوان يك برداشت معنوي، بلكه به عنوان يك اقدام سياسي مي تواند مورد بهره برداري قرار گيرد و ضرورت اين تلقي و رويكرد را مي توان از جملات مختلف امام حسين بن علي كه در راستاي تبيين هدف قيام و حركت شهادت طلبانه خود ايراد نموده، استنباط و برداشت نمود. به عنوان نمونه در يكي از جملات نقل شده از آن حضرت كه در بر دارنده فلسفه شهادت طلبي اوست آمده: ان لم يكن لكم دين فكونوا احرارا في دنياكم: اگر دين نداريد پس در امر دنياي خود آزادمرد باشيد. در اين جمله دو جزء به خوبي از هم قابل تشخيص است. يكي مسأله دين ودومي آزادمردي وحريت درامر دنيا كه با «ف» متصل به «كونوا» از همديگر متمايز مي گردد. نواده ي پيامبر به وضوح دين را در منزلتي بالاتر از حريت در دنيا قرار مي دهد. به ديگر بيان، حريت در امر دنيا فروتر از دين جاي مي گيردو هم چون هر مقوله ي فروتر و كهتري به نوبه ي خود زمينه سازتحقق وپيدايش فراترورسيدن به متعالي است. امام مي خواهد اين نكته را آشكار سازد كه اگر به مرحله بالاتر كه همانا دين و دينداري باشد، صعود نكرديد دست كم مرحله فروتر كه حريت در دنيا باشد را براي خود بدست آوريد. حريت در دنيا براي دين داري نقش يك «مقدمه ي واجب» را ايفا مي كند؛ يعني درست همان گونه كه براي اقامه ي نماز تمهيد و فراهم سازي مقدمه آن كه وضو باشد تا آن حد اهميت پيدا مي كند كه به رغم عدم وجوب هم چون خود نماز، اما لزوم آن به گونه اي است كه اقامه نماز بدون آن امكان پذير نيست، مقوله آزادگي در دنيا آن گونه لازم است تا اصل دين تحقق يابد. از چشم انداز سياسي نيزآزادگي در امر دنيا از جهاتي در بر دارنده آن چيزي است كه امروز به عنوان«آزادي منفي» شناخته مي شود. آزادي از گونه هاي مختلف استبداد، اعم از حكومتي و غير آن، در چنين نظامي است كه انسان مي تواند در امر دنيايش آزاد بوده باشد حتي به نظر مي رسد كه آزادي منفي از انديشه مستتر در پيام «حريت در امر دنيا» باشد و بخش ديگر آن «آزادگي» است. آزادگي، حريت دروني است درحالي كه آزادي حريت بيروني است. اين دو لازم و ملزوم يكديگرند. كسي كه تصور مي كند در درون آزاده است ولي تحت ستم و استبداد قدرت بيروني به سر مي برد و ناچار به تحمل است، فرصت كمي براي برخورداري ازآزادگي خود دارد. آزادگي و يا حريت دروني نه تنها بدون آزادي و حريت بيروني امكان موفقيت و شكوفايي ندارد بلكه اصولا معدود آدميان، توان توجيه و التفات به آن را دارند. از سوي ديگرآزادي بيروني هم به رغم محسنات بسيارش، يك شعار كامل نيست. آزادي وآزادگي، عناصر تكميل كننده يكديگر و در نهايت شرط ضروري براي ورود به قلمرو ديانت هستند(8).
قيام عاشورا و استقبال از شهادت به خوبي آميختگي دو مقوله ي آزادي دروني و بيروني از يك سو و مقدم بودن آزادگي بر دين داري از سوي ديگر را آشكار و به اثبات رساند و با اين قيام، شهادت در حد يك عنصر عزت آفرين و نجات بخش جلوه گر شد. بعد از اين واقعه، ديگر هيچ مجاهد وآزاده اي عذري ندارد و نمي تواند به هيچ وجه ستم و ذلت را تحمل كند. چنانچه مصعب بن زبير– همسر سكينه دختر امام حسين(عليه السلام)– گفته است كه لم يبق ابوك لابن حره عذرا: پدر تو(امام حسين) ديگر براي هيچ آزاده اي عذر و بهآن هاي(براي عدم قيام) باقي ننهاده است. در نتيجه ي اين آموزش آزادگي كه در استقبال امام از شهادت تجلي و نمودي عيني يافت، از آن پس درنزد ايرانيان، هيچ نامي پليد تر از اسامي قاتلين خاندان نبوت نبود. هيچ اسمي در عالم اسلامي و بيش از همه در ايران به اندازه اسم يزيد مورد تنفر نيست. اگر به يك نفر ايراني، عبارت دروغگو، رذل و غارتگر بگويند و متاثر نشود ولي به همين شخص، يزيد يا شمر يا ابن زياد خطاب كنند، آتش خشم وغضب او شعله ور ميگردد(9). در همين رابطه مورخ شرقي سيد امير علي مي نويسد: كشتار كربلا در همه قلمرو اسلام مايه وحشت و بيم شد و ايرانيان را به هيجان آورد و به سبب جمعيت آن ها، عباسيان توانستند دولت اموي را منقرض سازند(1.).
ادوارد براون در بيان تاثير شگرف حادثه ي شهادت امام حسين(عليه السلام) و يارانش بر افكار عمومي جامعه مي گويد: گروه شيعه يا طرفداران علي به قدر كافي هيجان و از خود گذشتگي نداشتند، اما پس از رخداد كربلا كار دگرگون شد و تذكار زمين كربلا كه به خون فرزند پيغمبر آلوده بود و ياد آوري عطش سخت و نعش نزديكانش كه اطراف او روي زمين ريخته بود، كافي بود كه عواطف سست ترين مردم را به هيجان آورد وروح ها را اندوهگين سازد؛ چندان كه نسبت به رنج و خطر و حتي مرگ بي اعتنا شوند(11).
بدين گونه همان طور كه امام حسين(عليه السلام) با شهادت خود و استقبال از مرگ وترك لذات دنيا توانست انسان ها را از غفلت و سكوت و رخوت به صحنه بكشاند، تكرار اين روند در جوامع خفته و بي تفاوت نسبت به امور اجتماعي و سياسي خود قادر به ايجاد حركتي موج مانند خواهد بود كه بر خورد آن به افكار عمومي تكاني در آن ايجاد خواهد كرد و حاشيه نشيني در هر حالتي را زيبنده و شايسته مقام انساني نمي داند. به تعبير مرحوم شريعتي «وقتي كه در صحنه حق و باطل نيستي، وقتي شاهد عصر خويش و شهيد حق و باطل جامعه ات نيستي، هركجا كه مي خواهي باش؛چه به نماز باشي، چه به شراب نشسته باشي، هر دو يكي است. شهادت، حضور در صحنه حق و باطل هميشه تاريخ است(12).
2)جلوگيري از نهادينه شدن انحراف و انحطاط ديني در جامعه
دين عبارت است از مجموعه اركان، اصول و فروعي كه بر پيامبر نازل گرديده است؛ اما معرفت ديني فهم روش مند و مضبوط آدميان از دين است و مانند ساير معارف در مقام تحقق، هويتي جمعي و تاريخي دارد؛ يعني منحصرا نزد شخص واحد يافت نمي شود، بلكه نزد همگان پخش و روان است. درعين حال هويت تاريخي هم دارد، چرا كه مراد از هويت جمعي در جمع معاصران منحصر نمي شود بلكه تمام كساني را كه در طول تاريخ در خصوص معرفتي خاص نكته يابي و نكته آموزي كرده اند، شامل مي گردد.
دين به اعتقاد مومنان قدسي و كامل است، منشا الهي دارد در آن خطا و تناقض راه ندارد، ثابت و جاودانه است، از ذهن و معرفت بشري مدد نمي گيرد و جز طاهران بدان دست نمي يابند. اما فهم از دين در هيچ عصري از اعصار نه كامل است و نه ثابت، نه پيراسته از خطا و خلل، نه مستغني از معارف بشري و نه جاودانه و ابدي است. جوهر فكر و معرفت ديني به ويژه دراسلام همانا «عبادت و اطاعت» امر الهي و اداي تكليف و انجام وظيفه است، خواه اين اطاعت و عبادت و انجام وظيفه به نتايج مقبول و مطلوبي كه نزد عقل جزئي نگر انسان قابل فهم باشد، بيانجامد يا نينجامد. فصل الخطاب و در واقع نقطه تقابل روح فكر ديني با پراگماتيسم همين است.
مذهب سياست عملي به ويژه در عصر جديد، پراگماتيسم است زيرا به قول ماكياول غايت قدرت، وصول به پيروزي است و همه امور تا آنجا خوب و لازمند كه به تحقق اين غايت كمك كنند؛ حاكم خوب نيز حاكمي است كه پيروز شود و لذا پيروزي خود ملاك مشروعيت خويش است و نياز به آن ندارد كه از هيچ طريق ديگري توجيه شود يا مشروعيت يابد. در صحنه ي سياست عملي شايد همواره هدف، وسيله را توجيه مي كرده است و اين واقعيت امروزه به بي محاباترين اشكال در سياست جهان مشهود است. جهان امروز، صحنه ي تنازع قدرت هاي ريز و درشتي است كه ميزان حقانيت هر كدام را همانا ميزان قدرتشان تعيين مي كند؛ حقانيتي كه بنابر قول منسوب به مائو– رهبر انقلاب چين– از زبان تفنگ بيان مي شده است. حديث مجعول و ساختگي«الحق لمن غلب » نيز مبنايي براي توجيه مشروعيت بر پايه ي قدرت و پيروزي، مورد استناد قرار مي گرفته است.
آنچه در فرآيند فهم ديني بايد مبناي عمل قرار گيرد نه نيل به پيروزي و دستيابي به قدرت، بلكه انجام وظيفه و رسالتي است كه از جانب خداوند بر دوش انسان نهاده شده است. پايداري بر اين اصل تا مرز شهادت، درس عملي به مخاطبيني مي دهد كه دين را به گونه اي ديگر فهميده و يا به آنان فهمانده اند. لذا عناصري كه در هر دوره زماني با اين هدف دست به قيام و حركت مي زنند و در نتيجه ي انحراف متداول در جامعه را از تبديل شدن به نهادي مرسوم باز مي دارند، حق بزرگي به گردن آحاد انساني دارند كه از دين به عنوان منبع فياض حيات در شرف محروميت قرار گرفته اند. باز هم حركت سيد ا لشهدا و قيام وي به همراه ياران اندكش، به خوبي نقش و تاثير شهادت در جلوگيري از نهادينه شدن انحراف ديني در جامعه را ترسيم مي كند.
امام حسين(عليه السلام) پيش از خروج از مدينه نامه اي به برادر ناتني خود «محمد بن حنفيه» نوشته و انگيزه ي قيام و خروج خود را به روشني آشكار ساخت. در اين نامه در كنار ساير نكات ارزنده، امام درباره هدف و مقصودش از خروج بر خليفه را چنين توضيح مي دهد كه: من بخاطر اخلال گري، جاه طلبي، مفسده جويي و ستم قيام نكرده ام، قيام من منحصرا به انگيزه ي اصلاح طلبي در امت جدم است. مي خواهم امر به معروف و نهي از منكر نمايم و به سيره ي جد و پدرم عمل كنم. با توجه به اين كه دين و كار برد آن نزد مردم پس از مرگ پيامبر اسلام جز در راستاي اهداف شخصي، چيزي بيش نبود و اين وضعيت به خوبي در بيان امام كه ان الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم يحوطونه مادرت معايشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الديانون(13) آ شكار است، لذا عدم قيام از سوي كسي كه دين به تمامي در وجود او تجلي يافته بود، به نهادينه شدن اين انحراف و تعبير از دين در هميشه تاريخ اسلام و مسلماني منجر مي گرديد.
فارابي در اثر« فصول منتزعه» در مقام ضرورت عينيت يافتن راه و شيوه صحيح به منظور تبيين انحرافات، معتقد است براي اين كه جامعه به پاك ترين و گواراترين مرحله كمال بشري دست يابد تنها راه، عينيت يافتن سياست فاضله مي باشد و در تعريف آن مي گويد: سياستي كه سياست مدار را به بالاترين و بيشترين فضائل رسانده و آحاد رعيت را به والاترين ارزش ها در زندگي اين جهان و پس از آن مي رساند. در پر تو اين سياست، مردم در بهترين شرايط مادي قرار گرفته و از نظر رواني به بهترين مراحل كمال دست يافته و از گواراترين زندگي برخوردار مي شوند. به نظر فارابي، دين مصداق كامل سياست فاضله است كه در مقابل آن سياست جاهله قرار دارد و بين اين دو سياست، فاصله چندان زياد و تفاوت به قدري فاحش است كه به تعبير او اطلاق سياست بر هر دو، از قبيل مشترك لفظي است وگرنه قدر جامعي بين آن ها وجود ندارد(14).
آنچه در قيام شهادت طلبانه ي امام حسين(عليه السلام) عجيب و مبهم مي نمايد اين كه چگونه در جامعه اي مي تواند انحراف راه يابد اما از بين نخبگان و فرهيختگان كمتر كسي لب به اعتراض مي گشايد و سرانجام تاوان اين سكوت مرگبار را گروه اندكي كه غالبا ناشناخته هم مي باشند، مي پردازند. بررسي روندي كه آئين پيامبر جهت روشن گري افكار عمومي و تحقق اهداف رسالت خود طي نمود، مي تواند پرده از اين ابهام بردارد و راز اين سكوت را افشا نمايد.
ظهور انديشه ي الهي پيامبر اسلام، اعتقادات كهن مكيان و اعراب منطقه را به چالش كشيده و طي سيزده سال حضور و تبليغ در مكه، پايداري و تعادل نظم كهن را بر هم زد. پيامبر بر آن بود تا در مكه نظامي نوين ايجاد كند تا در پرتو توحيد، تكاثر، رباخواري، استثمار و تفاخرات قومي نفي گردد. اما نظام اشرافي مكه به شدت در برابر آموزه هاي عدل محور اسلام مقاومت مي كرد. در مكه مجموعه ي فرهنگي حضور داشت كه شامل ارزش ها و باورهاي سنتي بود كه با زبان عربي تفهيم و تبيين مي شد و در مقابل انديشه ي الهي تا سال هشتم هجري با تعصب بسيار از داشته هاي خود دفاع كرد و در اين راه به غزوات مهمي چون بدر، احد و خندق نيز تن داد. از اين گذشته، نوع رابطه ي بين راس و قاعده هرم اجتماعي در جامعه اي كه پيامبر به رسالت مبعوث گرديد به گونه اي كه به سادگي در برابر نظام برادري مورد تبليغ پيامبر نمي توانست سر تسليم فرود آورد. ارتباط و پيوند پيروان با پيامبر مانند ارتباط آن ها با رئيس قبيله نبود. هيچ عصبيت و وفاداري متعصبانه اي ميان پيروان و پيامبر وجود نداشت بلكه پيامبر، رهبري بود كه مريداني داشت كه نه به واسطه ي ثروت و يا مقام بلكه به دليل صداقت، رفتار همراه با خلوص، ساده زيستي و عدم تكبر، مجذوب وي شده بودند. حال آنكه شيخ قبيله براي اعضاء قبيله حكم پدر و رئيس تام را داشت، افراد از او پيروي مي كردند و تابع محض بودند. به ديگر بيان، ميان عرب قبل از اسلام، خاص گرايي، ماهيت شييئ و واكنش عاطفي(رابطه گرايي) و پخش از مشخصات مناسبات اجتماعي بودند كه همگي از مشخصات روابط اجتماعي كمونو هستند و پيامبر اسلام عام گرايي، دستاورد شيئي، ضابطه و ويژگي را جايگزين نمودند كه از مشخصات جامعه ي سوسيو است. يعني به تعبير جامعه شناسان، ايشان در پي آن بودند كه جامعه كمونو مكه را به جامعه اي سوسيو تبديل كنند، كاري كه سرانجام در مدينه عينيت يافت(15).
به رغم توفيق نسبي پيامبر در غلبه بر ارزش هاي سنتي در دوران بيست و سه ساله پيامبري، اما به محض رحلت آن حضرت و به دليل نهادينه نشدن آموزه هاي الهي اسلام در وجود و ضمير مخاطبين، بار ديگر ملاك هاي جاهليت در قالب بحران جانشيني حضرت رخ نمود. گرچه سوق يافتن جامعه ي اسلامي به سوي ارزش هاي جاهلي و بروز دوباره ي تعصب قومي و نژادي موجب شكوه مهاجرين و انصار بود، اما مصلحت انديشي آنان و تقدم آن بر حقيقت خواهي روند انحراف را سرعت بخشيد تا آنجا كه در دوران پس از شهادت علي(عليه السلام) به اوج خود رسيد. امام حسين(عليه السلام) درباره ي تلاش معاويه در تقويت روند انحراف امت و دگرگون ساختن ارزش هاي اسلام و باز گرداندن اوضاع به عصر جاهليت مي فرمايد: جدا اوضاع زمان دگرگون گرديده، زشتي ها آشكار و نيكي ها و فضيلت ها از محيط ما رخت بر بسته است، از فضايل انساني چيزي باقي نمانده است، مردم در زندگي ننگين و ذلت باري به سر مي برند؛ نه به حق عمل مي كنند و نه از باطل دوري مي جويند. و نيز در توصيف انحطاط ناشي از حاكميت بني اميه بر جامعه اسلامي مي فرمايد: آگاه باشيد! ايشان(امويان) پيروي از شيطان را بر خود لازم دانسته و اطاعت الهي را ترك نموده اند و فساد را آشكار و حدود الهي را تعطيل نموده اند.
با عنايت به بروز و ظهورچنين انحراف نا محسوس و ناپيدا در آموزه هاي اصيل اسلام كه زايندگي و پويايي را از آن گرفته و ركود وايستايي را جايگزين نموده، منكري بزرگ به نام معروف در حال تكوين و شكل گيري بود كه به طور قطع متوجه ساختن مردم به اين روند از رهگذر اقدامات معمول و متداول آگاهي بخشي ميسور و ممكن نبود. تنها راه باز داشتن مردم از پيمودن راهي كه سياست ضاله و جاهلانه فرا روي آنان گشوده بود، حركتي بود كه اين افكار خام گشته و منفعل را تكاني دوباره دهد و آن ها را به خود آورد. از خود گذشتگي و فداكاري سيد الشهدا حركتي تكان دهنده بود كه خواب را از چشمان خفته مردم آن روزگار ربود و آنان را به تقكر و انديشه در علت و چرايي اقدام فداكارانه حسين(عليه السلام) وا داشت و اين همان است كه علامه مجلسي نيز بدان اشاره دارد:
و در حقيقت اگر نظر كني، آن امام مظلوم جان شريف خود را فداي دين جد بزرگوار خود كرد و اگر با يزيد صلح مي كرد و انكار افعال قبيحه او نمي نمود در اندك وقتي شرايع دين و اصول و فروع ملت سيد المرسلين مندرس و مخفي مي شد و معاويه چندان سعي در اخفاي آثار آن حضرت كرده بود كه قليلي باقي مانده بود و آن قليل نيز به اندك زماني بر طرف مي شد و قبايح اعمال و افعال آن ملاعين در نظر مردم مستحسن مي شد و كفر عالم را مي گرفت. شهادت آن حضرت باعث شد كه مردم قدري ازخواب غفلت بيدار شدند و قبايح عقايد و اعمال ايشان را فهميدند و صاحب خروج ها مانند مختار و غير او به هم رسيدند و در اركان دولت بني اميه تزلزل انداختند و همان باعث انقراض و استيصال ايشان شد(19).
3) هويت بخشي به اجتماع
در سال 6. هجري معاويه مرد و يزيد رسما بر اريكه ي قدرت تكيه زد. اين در حالي است كه نسل اول انقلاب پيامبر، جز معدودي در چرخه ي آلوده دنيا پرستي و سوداگري بازرگاني افتاده و حاضر بودند مصلحت حقير مادي را بر حقيقت غايي و اخروي ترجيح دهند، به نرخ روز بيانديشند و براي حفظ قدرت و رياست و موقعيت و يا حتي حفظ آرامش و راحت خيال خود در مقابل ستم و حق كشي و انحراف از هدف ها و ميثاق ها و اصول، حساسيت نشان ندهند و از كنار مسايل سرنوشت ساز اجتماعي، بابي دردي و بي تفاوتي رد شوند.
نسل دوم نيز تازه به دوران رسيده و جوان بودند. اسلام را در اين اواخر و در جامعه اي آموخته اند كه سخت تحت نفوذ تبليغات معاويه و دستگاه تعليم و تربيت و حديث گويي، وخيل فقها، قاريان و مفسران قرآن و مبلغان ديني وابسته به او قرار داشت. اصولا وقتي نسل اول كه شاهدان عيني نهضت و مبارزه و هجرت و جهاد و شهادت بودند، چنان گرفتار دنيا پرستي و ماديت و بي توجهي به مبدا و معاد باشند، پيداست كه نسل دوم از آنان چه مي آموزند و اسلام را چگونه مي شناسند. اينان سر خورده، وازده و نوعا از روح توحيد و دين داري و خواستمان اصلي و درونمايه ي نهضت و دعوت پيغمبر و حقايق و واقعيت هاي تاريخ چند دهه پيش، بي خبرند.
در اثر دور افتادن از هويت اصيل اسلامي، جامعه از هويت واقعي تهي گشته و دردمندان هويت خود را بر آن مي داشت تا به هر طريق ممكن از تداوم اين وضعيت جلوگيري كنند. اما تكرار آموزه هاي ناصواب، به تدريج راه خود به اذهان و افكار عمومي را باز نموده بود. به قول گوستاولوبون هر چيز تكرار شود، بالاخره در ژرف ترين زواياي ناخود اگاه انسان يعني در جايي كه پايه و علل كردار وي در آنجا شكل مي گيرد فرو مي رود و در ساختن هويت او موثر است(2.). حكومت بني اميه براي مخدوش كردن چهره ي اسلام و شخصيت قرآن ناطق(علي بن ابي طالب) كه مخلصانه در پي حفظ هويت ديني امت بود، از اين شيوه بهره جست. نقل است كه معاويه در پاسخ به اين سؤال كه چرا دست از هتك حرمت علي بر نمي داري، گفت: مي خواهم كودكان بر اين بدگويي ها و لعن ها تربيت شوند و قامت كشند و بزرگان پير شوند و ديگر ياد كننده اي باقي نماند كه ياد او و فضيلت هاي او را بداند و زنده نگاه دارد(21). در اثر اين تبليغات، شرايط جامعه به گونه اي دگرگون شده بود كه نسل حاضر هويت مستقلي براي خود قائل نبود و به سران حاكم چونان هويت سازاني مي نگريست كه جامعه وامدار آن ها مي باشد.
در تمام طول نهضت امام حسين(عليه السلام)– كه مي توان به ترتيبي آغاز آن را از اجبار امام به بيعت با يزيد و انجام آن را درعاشورا دانست- در كلماتي كه از امام به جا مانده و به روشني شرايط و زمينه هاي از كف رفتن و يا مخدوش شدن هويت ديني جامعه را دريافت. علت العلل قيام امام در هم شكستن قدرت خلافت يزيد به عنوان شخص بي هويتي بود كه خود با استحاله رسول خدا در صدد سلب هويت از جامعه اسلامي است. امام در پاسخ به مروان بن حكم چنين مي گويد: انا لله وانا اليه راجعون وعلي الاسلام السلام اذا بليت الامه براع مثل يزيد و لقد سمعت جدي رسول الله يقول الخلاقه محرمه علي ال ابوسفيان فاذا رايتم معاويه علي منبري فابقروا بطنه و قدر راه اهل المدينه علي المنبر فلم يبقروا فابتلاهم بيزيد الفاسق. ما از خداييم و به سوي او باز مي گرديم وقتي كه امت اسلامي به رهبري مانند يزيد مبتلا شود از اسلام اثري بر جاي نمي ماند. از جدم رسول خدا شنيدم كه مي گفت خلافت بر آل ابوسفيان حرام است پس اگر ديدي كه معاويه بر منبر من نشسته، اورا به قتل برسانيد. مردم مدينه او را بر منبر ديدند ولي او را نكشتند، خداوندآنان را به يزيد مبتلا كرد(22).
بررسي اين كلام امام حسين(عليه السلام) نشان گر اين موضوع است كه فرآيند گسست هويتي مقوله اي است كه در طول زمان رخ مي دهد و در صورت عدم مقابله با آن مي توان جامعه اي را از هويت واقعي خويش تهي نمايد. همان گونه كه منكرات در طول دوران حاكميت بني اميه رواج يافته و معروف منزوي شده و در يك كلام دين اسلام به ارزش هاي قبايلي و جاهلي و عربي استحاله شده بود. نامه امام به سران قبائل بصره كه پس از ورود به مكه نگاشته شد، اين روند هويت زدايي از امت اسلام در طول زمان را مورد تاكيد قرار مي دهد. طي اين نامه پس از اشاره به دوران خلفاي گذشته كه در آن پيشوايان راستين اسلام از صحنه سياست كنار گذارده شدند و اين پيشوايان براي جلوگيري از اختلاف و تفرقه و به خاطر مصالح عالي اسلام و ازجمله حفظ هويت متحد ديني اين وضع را تحمل كردند، آمده است:... اينك پيك خود را با اين نامه به سوي شما مي فرستم. شما را به كتاب خدا و سنت پيامبر دعوت مي كنم، زيرا در شرايطي قرار گرفته ايم كه سنت پيامبر به كلي از بين رفته و بدعت ها زنده شده است. اگر سخن مرا بشنويد، شما را به راه راست هدايت خواهم كرد. درود و رحمت و بركات خدا بر شما باد(23).
ماهيت نهضت عاشورا، احياي دين بود و خط مشي امام حسين(عليه السلام) براي تحقق احيا دين و اصلاح امت و عدالت طلبي كه هويت امت اسلامي را تشكيل مي داد، شهادت بود و راهي جز آن براي باز گرداندن هويت به امت وجود نداشت؛ چه آنكه جامعه ي اسلامي آنچنان تحريف شده و دگرگونه بودكه امام حتي به فرض پيروزي و غلبه بر يزيد به قدري گرفتار مسايل داخلي مي شد كه هدف اصلي نهضت كه احياي دين بود، به انجام نمي رسيد. دوران پنج ساله ي حكومت علي بن ابي طالب كه يكسره صرف جنگ هاي داخلي شد ثابت كرده بود كه دامنه انحراف به قدري گسترده است كه ابزارهاي متعارف قادر به تصحيح اين روند نيست. هدف، اسلام و حاكميت دوباره آن بر جامعه بود. اگر فداكاري و ايثار و شهادت طلبي تاكتيك بود، استراتژي و هدف نهايي استقرار دين و دميدن روح اسلام به پيكره مرده جامعه بود. از همين جا تفاوت اقدام سيد الشهدا و عناصر ديگري نظير عبد ا... بن زبير كه هر دو بر عليه ظلم يزيد شورش كردند، مشخص مي گردد و آن اين كه امام با عنايت به هدفي كه دنبال مي كرد خود را سپر كعبه-كه مظهر هويت اسلامي است- نمود ولي عبد ا... بن زبير، كعبه را سپر حفظ خود قرار داد.
فداكاري امام حسين(عليه السلام) با هدف اعاده ي حيثيت از جامعه اي كه به نام دين به ذلت كشيده شد، از نظرآزادگان هويت جوي جهان پنهان نمانده است و ازاين رو توفيق در غلبه بر استعمار و رهايي ملت خويش را در باز گرداندن هويت ملي به جامعه جستجو نموده اند. به عنوان نمونه مهاتما گاندي– رهبر و مصلح استعمار شكن هند كه در سال 1948 م ترور شد واز دنيا رفت- درباره نهضت عاشورا چنين ميگويد: من براي مردم هند، چيز تازه اي نياوردم، فقط نتيجه اي كه از مطالعات و تحقيقات درباره زندگي قهرمانان كربلا بدست آورده بودم را ارمغان ملت هند نمودم. اگر بخواهيم هند را نجات دهيم، واجب است همه ما راهي را بپيمائيم كه حسين بن علي(عليه اسلام) پيمود(24).
4) مقاومت در برابر زوال اقتدار و ميل به قدرت در ساختار سياسي
در اين كه نهضت عاشورا چالشي عظيم بوده، كمتر ترديدي وجود دارد. همه پژوهش گران عرصه ي قيام حسيني، مقابله ي دو نيروي كاملا نا برابر را يك چالش بسيار دشوار مي دانند كه خرد بشري با ابزارهاي معمول و شناخته شده خود قادر به تحليل آن نمي باشد. شايد بهتر از هر كس ديگر خود امامي كه با استقبال از شهادت چنين حماسه اي را آفريد بتواند زمينه هاي اين چالش را توضيح دهد. پس از شهادت امام حسن، در پايان خطبه بلندي حضرت آرمان خود را چنين ترسيم مي فرمايد: پروردگارا اين حركت ما نه به خاطر رقابت و بر سر حكومت و قدرت و به منظور بدست آوردن مال دنياست، بلكه به خاطر آن است كه نشانه هاي دين تو را به مردم نشان دهيم و اصلاحات را در كشور اسلامي آشكار سازيم تا بندگان ستمديده ات از چنگ ظالمان در امان باشند و واجبات و احكام و سنت هاي تو اجرا گردد. اينك اگر مرا ياري نكنيد، ستمگران بر شما چيره مي گردند و در پي خاموش ساختن نور پيامبرتان مي كوشند و خداوند ما را كفايت مي كند، بر او توكل مي كنيم و به سوي او تضرع نموده و باز گشت به سوي اوست(25). همچنين در جاي ديگر در بيان علت خروج خود و استقبال از شهادت چنين مي فرمايد:... هان آيا نمي نگريد كه بر حق عمل نمي شود و از باطل و بيداد روي نمي گردانند؟ شايسته است كه در چنين محيط ننگ بار، انسان با ايمان و فضيلت خواه و حق جو به فداكاري و جانبازي در راه حق، عدالت و احياء ارزش هاي والاي انساني بپا خيزد و به ديدار پروردگارش شور و عشق نشان دهد. من در چنين شرايطي، مرگ را جز نيكبختي و زندگي باخود كامگان را جز رنج و نكبت نمي دانم(26).
مسلم است آنچه امام را تا بدان حد پيش مي برد كه مرگ را بر زندگي ترجيح مي دهد بايد امر مهمي باشد كه در سايه ي آن منفعتي فرا شخصي و حتي فراگروهي حاصل مي شود؛ منفعتي كه به رغم برخورداري از چنين ارزش والايي مورد توجه ديگران قرار نگرفته است. همان گونه كه پيشتر آمد، از ديدگاه سيد الشهدا هيچ خطري براي سقوط جامعه، مهم تر از عدم تحقق عدالت اجتماعي نيست. خطاب به سپاه عبيد ا... بن زياد مي فرمايد: چون شكم هاي شما از لقمه هاي حرام انباشته شده، قلب هاي شما مهر خورده و ديگر گوش هاي شما ياراي شنيدن حرف حق را ندارد(27). اما هيچ ضمانتي در حفظ مشي عدالت مدارانه حاكميت، قوي تر از نظارت مردم ونه تبعيت محض آن ها وجود ندارد. امام در اين رابطه مي فرمايد: اي مردم از پندي كه خدا به اوليا و دوستانش به صورت نكوهش از علماي يهود داده است، عبرت بگيريد آنجا كه مي فرمايد چرا علماي ديني واحبار، يهوديان را از سخنان گناه و آلوده و از خوردن حرام نهي نمي كنند و باز مي فرمايد آن عده از بني اسرائيل كه كافر شدند مورد لعن و نفرين قرار گرفتند تا آنجا كه مي فرمايد آن ها از اعمال زشتي كه انجام مي دادند، يكديگر را نهي نمي كردند و چه بد كاري مرتكب مي شدند.... در حقيقت خدا سكوت آنان را از اين جهت عيب مي شمارد كه با چشم خودمي ديدند كه ستمكاران به زشتكاري و فساد پرداخته اند ولي منعشان نمي كردند و اين سكوت به خاطر علاقه به مال بود كه ازآنان دريافت مي كردند وبه خاطر ترسي بود كه از آزار و تعقيب آنان به دل راه مي دادند، درحالي كه خدا مي فرمايد از مردم نترسيد و از من بترسيد و مي فرمايد مومنان دوستدار يكديگرند، همديگر را امر به معروف و نهي از منكر مي كنند... خداوند در اين آيه در شمردن صفات مومنان- كه مظهر دوستي و هدايت متقابلند- از امر به معروف و نهي ازمنكر شروع مي كند و نخست آن را واجب مي شمارد زيرا مي داند كه اين عمل، عاملي قوي براي دعوت به اسلام و نيروي محكمي براي باز گرداندن ثروت هاي عمومي و غنائم جنگي و دريافت و جمع آوري صدقات از موارد صحيح و واجب آن هزينه كردن آن ها در موارد صحيح مي باشد.
بر اين اساس، حضرت وظيفه ي اصلي مردم را نظارت بر عمل كرد بزرگان خود مي داند تا از رهگذر آن امنيت و عدالتي تحقق يابد كه همه انسان ها- اعم از مسلمان و غير مسلمان– از آن بهره مند گردند و بدين سان مفهوم قدرت واقعي و مشروع(اقتدار) تحقق يابد. زاد و زيست پديده اقتدار در كانون اقتدار پرور پيروان، تحقق و تداوم مي يابد. با وجود اين در بحث اقتدار، از عامل پيروان به عنوان موضوعي مستقل بسيار كم سخن به ميان مي آيد. اين در حالي است كه هنر اصلي رهبران در نفوذ بيشتر و تاثير آنان بر اعمال پيروان مي باشد. ماكس و بر- جامعه شناس شهير آلماني– از چنين هنري به نام سلطه ياد مي كند و آن را به عنوان موقعيتي مي شناسد كه در آن اراده متجلي(فرمان) فرمانروايان در رفتار شخص يا اشخاص ديگر(فرمانبرداران) نفوذ دارد و در واقع چنان نفوذ موثري است كه رفتار آن تا درجه اي كه از لحاظ اجتماعي مناسب باشد به وجهي رخ مي دهد كه گويي فرمانبرداران محتوي فرمان را قاعده كلي رفتار خود(به خاطر نقش آن) قرار داده اند. اگر قضيه را از سر ديگر آن نگاه كنيم اين موقعيت، اطاعت خوانده مي شود(28).
انگيزه ي پيروان در گزينش رهبر و پيروي از او موضوعي است كه مورد كنكاش و بررسي دانشمندان قرار گرفته و در رابطه با توجيه روحيه ي پيروي انسان ها در طول تاريخ بشريت، مباني چند عرضه شده است. در اين بين، ترس افراد و پناه بردن به كسي كه امنيت و آرامش ايجاد كند، طرفداران بيشتري در بين دانشمندان غربي پيدا كرده است. اما تا آنجا كه به حوزه رهبري ديني مربوط مي شود، اميد به رهايي و دست يابي به كمال و سعادت در مقايسه با توجيه پيشين اولويت دارد. زيرا چه بسا انسان هايي كه با حمايت سنت هاي قبيله اي در آرامش به سر برده اند، اما پيروي از يك رهبرديني رابه بهاي ازدست دادن حمايت قبيله اي و در پي آن از دست دادن امنيت و به جان خريدن ترس و هراس برگزيده اند. پيوستن شيفتگان رهايي وآزادگي به دعوت پيامبر بزرگوار اسلام، يكي از شواهد مثال بر اين ادعا مي باشد.
پيامبر اسلام در دوران حيات پر بار خويش بر آن بود تا مبناي امنيتي پايدار در بين امت را از رهگذر درون سازي ايمان و حس نظارت دروني بر عمل كرد افراد از يك سو و احساس مسؤوليت در قبال زمامداران از طريق تقويت حس مشاركت در مردم را از سوي ديگر، پي ريزي نمايد. اما به دليل فقدان زمينه ي پذيرش در مخاطبين و به ويژه نهادينه شدن باور به ساختار قدرت و نه اقتدار، آنگونه كه بايد اين تلاش و مجاهدت وي به نتيجه نرسيد. چه آنكه به رغم اسلام آوردن اعراب و در نهايت تسليم مكه در سال هشتم هجري، بقايايي از سنت هاي جاهلي در بين آنان باقي مانده بود كه از جمله مهم ترين آن ها مي توان به «مشروعيت مبتني بر اقتدار سنتي» اشاره كرد.
بنياد اجتماع آن روز بر شالوده ي قبيله اي و روابط خوني و خويشاوندي استوار بود. در آن جامعه، فرد به خودي خود فاقد هويت و منزلت اجتماعي بود و ديگران او را به اعتبار قبيله اش مي شناختند. علاوه بر فقدان منزلت فردي، به دليل غلبه تمام عيار روحيه جمع گرايانه، فرد اساسا فاقد اختيار و استقلال بود و مسير زندگي، شيوه برخورد، نحوه ي معيشت و حيطه ي روابط و مناسبات اجتماعي او را قبيله اش تعيين مي كرد، قبيله اي كه عموما تحت رياست كهن سال ترين فرد قرار داشت و رئيس قبيله براي افراد خود تعيين تكليف مي كرد و افراد قبيله نيز بنا به سنت رايج قبيله اي، چاره اي جز اطاعت وانقياد از اوامر رئيس نداشتند و هرگونه سرپيچي از اوامر او كه احتمال آن بسيار كم بود، مجازات هاي سخت و پيامدهاي ناگوار براي فرد خاطي در بر داشت كه كوچك ترين آن منزوي ساختن فرد و بيرون راندن او از قبيله بود كه در جامعه آن روز اين تنبيه به معناي خاتمه حيات اجتماعي فرد بود.
گرچه ظهور اسلام و طرح آموزه هاي بلند مبتني بر شايسته سالاري تا اندازه اي توانست ساختار نظام قبيله اي مذكور را تحت تاثير قرار دهد و معيارهاي ارزش گذاري در آن را متحول سازد، اما ريشه هاي چنين نظامي قدرت مند تر از آن بود كه بتوان ظرف اين مدت كوتاه آن ها را به كلي قطع و از جا در آورد. در اين نظام مبتني بر اقتدار سنتي، پايگاه اجتماعي چون «سن و سال» اهميت خاصي داشت، چنان كه توانسته بود ساختار منش اجتماعي ثابت و مقاومتي را بر رفتارهاي اجتماعي جامعه مسلط گرداند و اين واقعيت را در قضيه ي فرماندهي اسامه بن زيد به خوبي مي توان ديد. اسامه جوان كم سن و سالي كه گويا هنوز محاسن كاملي نداشت وقتي به فرمان رسول خدا فرمانده سپاه شد، برخي از افراد سپاه در برابر اين فرمان عصيان كرده، ايراد آوردند كه چرا با وجود افراد مسن تر، پيامبر اقدام به انتخاب اسامه نموده است(29). اين ايرادها موجب تاخير در حركت سپاه اسلام از لشگرگاه گرديد و پيامبر در اثناي بيماري ضمن اطلاع از اين موضوع، خشم گين و درحالي كه حوله بر دوش انداخته و دستمالي بر سر بسته بودند، آهنگ مسجد نمودند و با آن تب شديد بالاي منبر قرار گرفتند و پس از حمد و سپاس خداوند فرمودند: هان اي مردم من از تاخير حركت سپاه سخت ناراحتم. گويا فرمان دهي اسامه بر گروهي از شماها گران آمده و زبان به انتقاد گشوده ايد... (3.) حتي پيامبر به كساني كه مي خواستند از سپاه او جدا شوند و در مدينه بمانند لعنت فرستادند(31) تا بدين وسيله از خطر اين تخلف بيم دهند و از سست شدن پايه هاي اقتدار الهي حكومت جلوگيري كنند.
به دليل نهادينه نشدن پايه ها و مباني يك ساختار سياسي مقتدر و نه صرفا قدرتمند، پس از رحلت پيامبر اكرم، جامعه ي اسلامي با يك تنش فكري بزرگ روبه رو گرديد و فقدان رهبر و بنيان گذار اين جامعه نو پا همراه با انقطاع وحي، بسياري از مردم و حتي خواص را دچار شهبه نمود كه اين سر درگمي در جريان شوراي سقيفه به خوبي آشكار بود. همه در يك چيز اشتراك نظر داشتند و آن ضرورت وجود حكومت و ساختارهاي رسمي مديريت جامعه براي ادامه مسيربود اما وجود دو امر ضروري ديگر كه وابسته به حكومت بود، آنان را به مناقشه وا مي داشت: الف) لزوم پرداختن به مبناي اصول حاكميت؛ ب- يافتن فردي كه مناسب ترين روش ها را براي رهبري جامعه در جهت رفع نيازهاي مادي و رسيدن به اهداف كلان جامعه برگزيند.
مقوله ي اول، حقانيت و مشروعيت را براي حاكميت به ارمغان مي آورد و مقوله ي دوم، مطلوبيت و كار آمدي رژيم سياسي را مطرح مي سازد. هر نظام سياسي علاوه بر اين كه نيازمند به مبنايي است كه منشاء مشروعيت آن باشد؛ از نظر ساختار و سازمان اجرايي براي رسيدن به مقاصد و اهدافش محتاج به روش ها و چارچوبي است كه آن ها را مي توان بستر كارآمدي نظام ناميد. عنصر اصلي در اين بستر، مردم هستند. به هر ميزان كه به نظر و خواست مردم توجه شود در سازمان دهي اين بستر، عوامل انسجام و كارآيي بيشتر خواهد شد. چرا كه حكومت جز فراهم ساختن بستر رشد و تعالي انسان ها و پياده كردن احكام الهي كه آن هم در مسير كمال معنوي انسان مي باشد، هدفي ندارد. ازاين رو توجه به مردم و جلب رضايت آنان و پرهيز از ايجاد فاصله بين حكومت و مردم(البته تا زماني كه در صف دشمن قرار نگرفته و مانع اجراي حق نشده اند) در فقه سياسي اسلام مورد تاكيد قرار دارد. چرا كه اگر مردم همراه حكومت نباشند و زمامداران از مقبوليت نزد مردم برخوردار نباشند نيل به اهداف والاي اسلام و تحقق حكومت حق، مقدور نخواهد بود(32).
با اين وصف همان گونه كه پيش از اين آمد، نهادينه نشدن اين آموزه بلند كه مي توانست جامعه ي اسلامي ساخته و پرداخته پيامبر را در برابر انحراف و انحطاط سياسي– اجتماعي مصون و ايمن سازد، باعث آن شد تا جامعه اي منفعل در برابر سياست بازاني كه تنها به قدرت خود و نه اقتدار جامعه مي انديشيدند، سر بر آورد. با وجود اين در دوره ي خليفه اول و دوم، تلاش بر اين بود تا پست هاي سياسي در انحصار قبيله ي خليفه نباشد و با گماردن افرادي از قبايل ديگر از بسته شدن حلقه قدرت و كاهش ميزان اقتدار عمومي جلوگيري شود. اما با روي كار آمدن خليفه ي سوم، قبيله ي گرايي و انتخاب خويشاوندان خليفه در پست هاي حساس سياسي و انحصاري نمودن مناصب سياسي در دست اعضاي قبيله حاكم به اوج خود رسيد و از اين زمان به بعد بار ديگر با تنگ تر شدن حلقه قدرت و برجستگي منافع ناشي از آن، كشمكش قبيله اي براي تصاحب قدرت به منظور تفوق بر ساير قبايل به مهم ترين هدف و استراتژي سياسي روز تبديل شد.
بنابراين در جامعه آن روز حس تفوق طلبي قبيله اي و نژادي محور اساسي جنگ و قدرت و محرك اصلي حضور و فعاليت افرادو گروه ها در عرصه سياست بود. بر همين اساس معاويه پس از صلح با امام حسن، خطاب به مردم كوفه گفت: من با شما جنگ نكردم كه نمار بخوانيد و روزه بگيرد يا حج برويد و يا زكات بدهيد، شما خود اين كارها را انجام مي دهيد، من با شما جنگ كردم تا بر شما حكومت كنم(33). معناي تلويحي اين سخن معاويه، تفوق قبيله ي قريش و اعراب عدناني بر اعراب قحطاني بود. هم چنين تلاش بني اميه براي گسترش و تثبيت سلطه خود بر جامعه ي مسلمانان، اساسا مبتني بر اين بود كه مي پنداشتند اسلام نردبان عزت و عظمت قبيله رقيبشان يعني بني هاشم شده است. لذا براي گرفتن اين موقعيت از بني هاشم، به شدت با آنان به مخالفت و مبارزه مي پرداختند.
بدين گونه قبيله گرايي و تفوق طلبي قومي، دو ويژگي اساسي نظام اجتماعي جامعه آن روزگار بود كه در واقع بيش از آنكه ظهور اقتدار ملي باشند، نماد قدرت طلبي و تلاش در انحصار قدرت بشمار مي رفتند. در اثر آن دو ويژگي، اساسا آنچه در ساختار حكومت نقشي نداشت مشاركت و حضور مردم بود و اين سران قبائل بودند كه همه امور را در دست داشتند و مردم صرفا بنا به سنت رائج در نظام قبيله اي پيش از اسلام، موظف به اطاعت از رئيس خود بودند. تلاش يزيد براي گرفتن بيعت از امام حسين، عبد ا... بن عمر و عبد ا... زبير نمونه بارزي بر تاييد اين مدعاست كه در شكل گيري حكومت و تعيين حاكم جديد بيشتر تبعيت سران و بزرگان اهميت داشته تا راي و بيعت آحاد مردم. اگر چه جز اين سه تن در ميان توده هاي گمنام مردم نيز افراد بسياري وجود داشتند كه مخالف حاكميت يزيد بودند، اما چون جامعه بر قبايل و اقوام مبتني بود و خارج از قبيله، فرد فاقد هويت اجتماعي و اهميت سياسي بود، لذا تنها سران و نخبگان قبايل و اقوام در تصميم گيري و اقدامات سياسي نقش و اهميت داشتند و نه توده مردم. بر همين اساس، مغيره بن شعبه–حاكم وقت كوفه– در سال هاي پاياني حكومت معاويه در گزارش بيعت مردم كوفه با يزيد، به معاويه مي گويد: من بزرگان كوفه را به بيعت با يزيد پسر امير المومنين به وليعهدي فرا خواندم و آن ها هم پيشنهاد مرا پذيرفتند(34). در اين بيان به خوبي غيبت مردم در صحنه ي سياسي و تاثير گذاري بزرگان شهر در اين معادلات آشكار است و بيعت بزرگان به معناي بيعت تمامي مردم تلقي شده است. علامه محسن امين در كتاب اعيان الشيعه در همين رابطه بر اين عقيده است كه سران قبايل مطلقا توجهي به شخصيت حسين بن علي(عليه اسلام) و بر حق بودن او و شخصيت يزيد بن معاويه و بطلان او ندارند. سخنان و مواضع كاملا رنگ قبيله اي دارد. مردم چون احساس كرده اند رئيس آنان موافق است، آنان هم از موافقت دم زده اند(35).
اين روند به خوبي بازگشت پايه هاي مشروعيت سنتي كه به تعبير ماكس و بر بر وراثت و يا آداب و رسوم قبيله اي استوار است را در جامعه اي كه پيامبرسعي بر آن داشت تا اصول الهي را جايگزين آن نمايد، را به تصوير مي كشد. گرچه برخي سعي بر آن دارند كه مشروعيت الهي و ديني را نيز در زمره ي همان مشروعيت سنتي قرار دهند، اما با تاكيد پيامبربر اصول عقلاني و خرد ورزي در حوزه سياست و كشور داري كه نمونه هاي آن در قالب مشورت هاي متعدد آن حضرت در جريان جنگ هايي هم چون بدر، احد و خندق با يارانش عينيت يافته، نمي توان اين دو را يكسان انگاشت. درعين حال از توضيحي كه وبر براي مشروعيت سنتي ارائه مي دهد و مواردي از آن را هم چون پير سالاري پدر سالاري، اعيان سالاري و... بيان مي كند، كاملا مشخص مي شود كه اين نوع مشروعيت به همان تقدس قدرت سالار و سرور ناظر بوده و به نظام هايي كه از قديم و نديم وجود داشته، بر مي گردد(36). حال آنكه پيامبران و از جمله پيامبر اسلام، سنت شكناني بوده اند كه سخن اول آن ها ناظر به تغيير آن چيزهايي است كه به دليل قدمت همواره محكوم به صحت هم شناخته شده اند.
جمع بندي و نتيجه گيري
حادثه ي عاشورا نقطه اوج اخلاق ديني و در واقع پرچم نوع هستي شناسي ديني، جهان نگري ديني و رفتار ديني است. پيام اصلي اين حادثه در كوتاه سخن آن است كه در صورت فراهم بودن شرايط بايد براي اقامه ي حق قيام كرد، حتي اگر اين قيام مقرون به توفيق ظاهري هم نباشد. دليل آنكه در همه قيام هاي ديني «نصر» يعني پيروزي ظاهري و «شهادت» يكسان تلقي مي شود، همين نگاه ونگرش بوده است، اين نحوه تلقي به واقع مقتضاي طبيعي و منطقي جوهره فكر ديني است.
طرح حادثه ي عاشورا به عنوان چكيده ي تفكر و انديشه ي ديني به لحاظ تاثير گذاري حركت شهادت طلبانه امام حسين(عليه اسلام) در برانگيختن مقاومت مسلمين در برابر انحرافات آتي در جهان اسلام، همواره زمينه ساز اقداماتي در راستاي تشويش و تحريف اين قيام حق طلبانه گشته است. از جمله دشمنان تلاش مي كردند كه تحت عنوان خروج برحاكم زمان و شق عصاي امت اسلامي و نظائر آن، كه غالبا براي كريه جلوه دادن يك حركت و قيام، هر چند براي خدا و در جهت تحقق اهداف اسلام و قرآن باشد، با بر چسب زدن به چهره آن حركت لطمه بزنند واز اين طريق نگذارند توده هاي مردم در جريان حقايق امور قرار گيرند.
با طرح اسلام به صورت يك ايدئولوژي اجتماعي و سياسي، در ميان متفكران شيعه و سني گرايش شديدي در بين آنان براي مطالعه ي سرگذشت سياسي– اجتماعي اسلام پيدا شد؛ اين سرگذشت به راحتي مي توانست آن ها را با مباني تفكر سياسي اسلام آشنا ساخته و آنان را براي بسيج عمومي مردم عليه نظام هاي فاسد ياري دهد. با اين همه اما طرح ناقص و نادرست حماسه اجتماعي– سياسي عاشورا در ميان شيعيان كه به وسيله ي نويسندگان و واعظان سنتي انجام مي گرفت، هرگونه كوششي براي بهره گيري از اين فاجعه جهت القاي فعاليت پيكارگرانه سياسي را نقض مي كرد و همين باعث شده بود كه شيعه بعد از حاكميت نخستين رژيم هاي فراگير شيعي(آل بويه و صفويه) در ايران، تا سي سال پيش نتواند از منافع شهادت طلبي نهضت عاشورا بهره مند شود و از آن به عنوان يك سلاح قوي و كارآمد در مقابل همه حكومت هاي جائر و ظالم استفاده كند. به عنوان نمونه تا قبل از برداشت پويا از نهضت شهادت طلبانه، امام حسين(عليه اسلام) در اغلب متون سنتي شيعه مظهر و نمونه بي نظير «مظلوميت» معرفي مي شد و مقصود از مظلوميت، معنايي به مراتب فراتر از معناي لغوي آن(آسيب ديدن وتحت فشار قرار گرفتن) بود؛ مفهومي كه اكنون عمدتا درباره ي كسي به كار برده مي شود كه مايل به عمل بر ضد ديگران نيست، حتي اگر در زير فشار ظلم باشد، نه روي ترس و بي تفاوتي، بل به علت گذشت و بردباري. از همين رو واژه ي مظلوم با نجيب مترادف گشته بود، بدين گونه مظلوم پيش از آنكه مفهومي منفي داشته يا دال بر محروميت باشد، يك فضيلت اخلاقي محسوب مي شد. از اين گذشته به تناسب مشي سياسي امامان شيعه كه بنا به ملاحظات و شرايط زمان خود به كار فرهنگي اصالت مي دادند، به تدريج كناره گيري از حوزه ي سياست و برداشت هاي سياسي از حوادث تاريخي وارد فقه سياسي شيعه شد و در نتيجه چنين وضعيتي، حماسه بزرگ شهادت امام حسين راهي جز تمايل به تقويت برداشت هاي معنوي از قبيل برگزاري سوگواري و عزارداري هاي مختلف نداشت.
اين وضعيت جامعه ي شيعي، برخي از نوگرايان شيعه را طي نيم قرن اخير متوجه اين نكته ساخت كه چرا اصولا ملتي با داشتن حسين(عليه ا لسلام) بايد اسير دست وارثان يزيد باشد و چرا با داشتن نهضت عاشورا، براي انگيزش سياسي مردم بايدبه تجربه ها و آموزه هاي سياسي ديگران متوسل شوند؟ نوگرايان شيعه با درك عميق و درست موقعيت سياسي شيعه و نيز توان مندي آشكار فرهنگ شهادت عاشورا براي پاسخ گويي به نيازهاي جامعه شيعي و حتي غير شيعي امروز، براي نخستين بار بحث خود را پيرامون نهضت عاشورا بر اساس تحليل انتقادي متون تاريخي باهدف كشف عدم تجانس و بي دقتي هاي آن منابع قرار دادند و از جهتي ديگر كوشيدند به استخراج آموزه هاي سياسي و اجتماعي حركت شهادت طلبانه ياران عاشورا و انتقال آن به نسل جديد، مبادرت ورزند.
نوگرايان اهل سنت نيز كه به تازگي از طريق نوشته ها و آثار نوگرايان شيعه با نهضت عاشورا و امام حسين آشنايي نسبتا دقيق و كاملي پيدا كرده بودند، در مقام پاسخ به سؤال هاي فوق در صدد بر آمدند از آنچه كه نوگرايان سياسي شيعه از فلسفه ي شهادت به عنوان وسيله اي موثر جهت تعيين سرنوشت سياسي خود استفاده مي كردند، بهره برداري نمايند.
شايد ظهور انديشه هاي ماركسيستي، در تشديد اين گرايش در بين جوامع اهل سنت تاثير بسزايي ايفا نموده باشد. يك ماركسيست مسلمان هنگامي كه در برابر ماركسيسم خارج دين، نهضت عاشوراي اسلامي را مي بيند و جهت گيري ضد طبقاتي آن را با آنچه كه ماركسيسم سنگ آن را به دروغ به سينه مي زند، مقايسه مي كند، با شوري وصف ناپذير به طرف عاشوراي عدالت خواه حسين(عليه اسلام) گرايش مي يابد و درمان درد جامعه طبقاتي خود را تنها در اين نهضت اسلامي جستجو مي كند. براي اين دسته و پاره اي ديگر از نوگرايان مسلمان، عاشورا پيش از هر چيز به مثابه يك ابزار جهت تغيير وضع موجود است و آن ها عمدتا به اين نهضت به ديده ابزارانگاري مي نگرند.
اين رويكرد آگاهانه متفكران نوگرا به تاريخ اسلام، باعث مواجهه آنان با نهضت عاشورا شد وآنان تمامي لوازم مورد نياز خود براي تحريك وجدان سياسي جوامع اسلامي را يكجا در اين حركت شهادت خواهانه يافتند. جهاد و شهادت هر دو از ابزارهاي لازم و شكننده براي يك رويارويي كامل با استبداد داخلي وخارجي است كه هر دودر فرهنگ عاشورا وجود دارد. تلاش براي تامين عدالت جهاني و نظارت بر كاركرد زمامداران(اصل امر به معروف و نهي از منكر) كه از ايده هاي بزرگ رهبر انقلاب عاشورا بود، نيز از ايده هايي است كه جامعه ي هويت خواه امروز بدان نياز وافري دارد.
بر اين اساس حركت شهادت طلبانه عاشورا هم در ميان شيعيان و هم در ميان سنيان نوگرا، صرف نظر از اين كه يك حادثه تاريخي است و پيش از اين همواره عاملي براي تخاصم آن دو بوده، در نيم قرن اخير- به ويژه درپي رويدادانقلاب اسلامي ايران- به صورت يك ايدئولوژي منسجم و توانمند سياسي– اجتماعي در آمده و امروز ديگر نه تنها عاملي براي دشمني و تصفيه حساب هاي تاريخي شيعه و سني نمي باشد، بلكه موجب شده آن دو گروه در پرتو هويت پذيري ازاين رويداد حماسي، موقعيت خود را بهتر درك نموده و با اهتمام به طرد انحرافات و انحطاط هاي ناشي از وابستگي به قدرت هاي شيطاني جهان، در راستاي ساختن جهان اسلامي مقتدر در برابر ساختار تك قطبي جهان كه از موجودي نا مشروع چون رژيم اشغال گر قدس حمايت مي كند، متحد و هماهنگ عمل نمايند.

منابع و مآخذ
-محمد بن لقمان مفيد. الارشاد. ترجمه و شرح فارسي محمد باقر ساعدي فراهاني. تهران:كتابفروشي اسلاميه. 1351. ص 2..
-كورت فريشلر. امام حسين و ايران. ترجمه ذبيح الله منصوري. تهران: انتشارات جاويد. 1351. ص 262.
-Ezzati. The spread of Islam. phaidon: Elsever. 1976. Introduction
-Ibid.
-موارد گوناگون كاربرد واژه ي شهيد و شهادت در قرآن از جمله سوره بقره، آيه 143 ناظر به همين معنا مي باشد.
-مرتضي مطهري. شهيد و شهادت. تهران: انتشارات صدرا، 1366. ص 11
-حميد عنايت. انديشه ي سياسي در اسلام معاصر. ترجمه بهاء الدين خرمشاهي. تهران: انتشارات خوارزمي. 1362. ص 312
-حاتم قادري. ملاحظاتي پيرامون تفهيم وانتقال پيام عاشورا. مجموعه مقالات كنگره ي بين المللي امام خميني وفرهنگ عاشورا.
-دفتر سوم. تهران:مؤسسه تنظيم ونشرآثار امام خميني. 1375. ص 94
-ادواردبراون. تاريخ ادبيات ايران. جلداول. ترجمه ي علي پاشا صالح. تهران:انتشارات مرواريد. 1366ص33.
-حسن ابراهيم. تاريخ سياسي اسلام. ترجمه ي ابوالقاسم پاينده. تهران:انتشارات علمي. 137.ص349
-براون. همانجا
-علي شريعتي. حسين وارث آدم. مجموعه آثارجلد19. تهران:نشرقلم. 136.. ص25
-حسن بن علي ابن شعبه. تحف العقول عن آل رسول. ترجمه ي احمد جنتي. تهران:انتشارات امير كبير. 1367. ص25.
-محمد سروش. امام خميني واحياء نگرش سياسي به عاشورا. مجموعه مقالات كنگره بين الملي امام خميني وفرهنگ عاشورا. دفتراول ص354
-شبنم زرگر اينالو. نگاهي اجمالي برعدم شكل گيري نظام ارزشي جديد درمكه صدر اسلام. فصلنامه تاريخ اسلام. شماره 1.(تابستان 81). ص56
-برهمين اساس درنگاه برخي ازجمله مهيار ديلمي ريشه واقعه عاشورا رابايد درجريان سقيفه جستجو نمود:
-فيوم ا لسقيفه يا ابن النبي طرًق يومك في كربلا
-وغصب ابيك علي حقه وامك حسًن ان تقلا
يعني:اي فرزند مصطفي، اين سقيفه بود كه راه كربلايت راهموار كرد وآن گاه كه حق پدرت علي ومادرت راغضب كردند، كشته شدنت خوب جلوه گر شد. ابوالحسن تنهائي. جامعه شناسي تاريخي اسلام. تهران: نشر روزگار، 1378، ص 262
-محمد بن حرير طبري. تاريخ طبري. مطبعه الاستقامه بالقاهره، 1939. ج 4. ص 3.5
-همانجا
-مجموعه رسايل اعتقادي علامه محمد باقر مجلسي. به كوشش سيد مهدي رجائي، مشهد: بنياد پژوهشي هاي اسلامي. 1368. ص 2.1
-گوستاولوبون. روان شناسي توده ها. ترجمه كيومرث خواجوي ها. تهران: انتشارات روشنگران. 1369. ص 145
-عطاء ا... مهاجراني. پيام آوران عاشورا. تهران: انتشارات اطلاعات. 1376. ص 79.
-محمد رضا نجمي. سخنان حسين بن علي از مدينه تا شهادت. تهران: انتشارات اسلامي. بي تا. ص 19
-محمد بن جرير طبري. تاريخ الامم و الملوك. بيروت:دار القاموس الحديث. ج 4. ص 2..
-محمد يزدي. حسين بن علي را بهتر شناسيم. تهران: انتشارات اسوه. 136.. ص 223
-جواد قيومي اصفهاني. صحيفه الحسين. قم: جامعه ي مدر سين. 1374. ص 267
-26) همان. ص 279
-محمد دشتي. مجموعه نهج الحياه. جلد ششم در فرهنگ سخنان امام حسين به نقل از مقتل الحسين خوارزمي. قم: وسسه فرهنگي تحقيقاتي امير المومنين. 1379. ص 42
-محمد صادق نجمي. زمينه هاي اعتقادي. سياسي و اجتماعي در نهضت عاشورا از ديدگاه حسين بن علي. مجموعه مقالات كنگره بين المللي امام خميني و فرهنگ عاشورا. دفتر سوم. ص 355
-Richard k. Fenn. Max Weber on the Secular: A Typology. Review of Religious Researchs. 1969. vol. 1.. p161
-محمد بن عبدالكريم شهرستاني. الملل و النحل. ترجمه ي سيد محمد رضا جلالي نائيني. تهران: كتابفروشي اقبال. ج 1. 1362. ص 29
-جعفر سبحاني. فروغ ابديت. نشر دانش اسلامي. ج 2. ص 487
-ابن ابي الحديد. شرح نهج البلاغه. بيروت: احياء التراث العربي. ج 2. ص 2.
-محمد تقي جعفري. حكمت اصول سياسي اسلام. تهران: بنياد نهج البلاغه. 1368. ص 213
-سيد جفعر شهيدي. تاريخ تحليلي اسلام. تهران: مركز نشر دانشگاهي. 1369. ص 165
-مهاجراني. پيشين. ص 98
-همان. ص 126
-ماكس وبر. اقتصاد و جامعه. ترجمه ي عباس منوچهري و ديگران. تهران: نشر مولي. 1374. ص 328


پنج شنبه 30 دی 1389  9:44 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:مقالات تخصصي ايثار و شهادت

عنوان : راه كارهاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه
نويسنده :  مسلم باقري ,  محسن ميري
موضوعات مقالات :ايثار و شهادت
<>

چکيده
با اوج گيري مبارزات مردم مسلمان ايران در دهه‌ي پنجاه جهت آزادي، استقلال و دفاع از دين (به‌ويژه جريان پيروزي انقلاب اسلامي) و در دوران هشت ساله‌ي دفاع مقدس مردان و زنان بسياري در صحنه‌هاي مبارزه و پيکار به شهادت رسيدند. اخلاق، شيوه‌ي مبارزه، نحوه‌ي شهادت، خصوصيات فردي و شخصيتي ايشان و آثار به‌جاي مانده اعم از مادي و غيرمادي (معنوي)، مجموعه‌اي ارزش‌مند را تشکيل مي‌دهد که تحت‌عنوان «فرهنگ ايثار و شهادت» معرفي شده است.
هدف از ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، ضمن فروزان نگهداشتن اين چراغ رهايي بخش، براي هر زماني است که دشمن خيره سر، آهنگ نابودي دين و ايمان و تعرض به ميهن و ناموس نمايد؛ اما لازمه‌ي داشتن چنين رويه اي، گسترش سيره و روش زندگي نجات بخش شهيدان و ايثارگران در جامعه است و جنبه‌ي برجسته‌ي آن انجام دادن کارها براي خدا و رهايي از وابستگي و دل‌بستگي به «ثروت و جاه و مقام و نيز دلبستگي ها و وابستگي هاي مادي است.»

اما سؤال اساسي اينجاست که چرا ترويج فرهنگ ايثار و شهادت با برخي موانع روبه‌رو شده است؟ چرا برخي مسؤولين و صاحبان جاه و مقام که موقعيت و مقام خويش را مديون شهدا هستند، در بسياري از اوقات دِين خويش را فراموش کرده و شيوه اي سواي شيوه و راه و رسم شهيدان را گزيده اند و به دنياگرايي و تجملات روي آورده اند؟ و به تبع آن چرا در جامعه و در ميان توده مردم نيز سنت شهيدان کم‌رنگ شده و نگراني، دوست‌داران و ارادت‌مندان شهدا را در اين تفکر فرو برده که با «غربت شهيدان» چه کنيم؟ در نتيجه، هدف و سؤال اصلي اين است که « شيوه‌ي ترويج فرهنگ شهادت کدام است و چگونه مي‌توان موانع آن را کاهش داد؟»
 تعريف فرهنگ
فرهنگ مثل ساير مفاهيم علوم انساني، ميان صاحبه‌نظران و نظريه­پردازان به يکي از مقولات مغلق و مبهم مي‌ماند و در دايره لفظ پردازي‌هاي بي‌سرانجام، حيران و سرگردان است و هنوز اجماع روشني بر سر تعريف آن حاصل نگرديده است(آقاپور، 1384، ص29).
بر اساس انديشه‌هاي رهبر انقلاب، فرهنگ به معناي خاص‌براي يک ملت، عبارت است از ذهنيات، انديشه‌ها، ايمان‌ها، باورها، سنت‌ها، آداب، ذخيره‌هاي فکري و ذهني[1]. بخش عمده‌ي فرهنگ، همان عقايد و اخلاقيات يک فرد يا يک جامعه است. رفتارهاي جامعه هم که جزو فرهنگ عمومي و فرهنگ يک ملت است، برخاسته از همان عقايد است، در واقع عقايد يا اخلاقيات، رفتارهاي انسان را شکل مي‌دهند و به وجود مي‌آورند.
بر اساس آرا‌ي علامه جعفري، فرهنگ عبارت است از کيفيت يا شيوه بايسته، براي آن دسته از فعاليت‌هاي حيات مادي و معنوي انسان‌ها که مستند به طرز تعقل سليم و احساسات تصعيد شده آنان در حيات معقول تکاملي باشد. علامه جعفري فرهنگ را در قالب چهار نوع زير طبقه‌بندي مي نمايد:
1-  فرهنگ رسوبي: که عبارت از رنگ‌آميزي و توجيه شئون زندگي با تعدادي قوانين و سنن ثابته نژادي و رواني خاص‌و محيط جغرافيايي و رگه‌هاي ثابت تاريخي است که در برابر هر گونه تحول، مقاومت مي‌ورزد.
2-   فرهنگ مايع و بي‌رنگ: که عبارت از آن رنگ‌آميزي‌ها و توجيهاتي است که به‌هيچ ريشه‌ي اساسي رواني و اصولي ثابت تکيه نمي‌کنند و همواره در معرض تحولات قرار مي‌گيرند.
3-   فرهنگ خود محوري يا خود هدفي پيرو: فرهنگ پيرو به آن قسمت از نوع کيفيت و شيوه زندگي مادي و غير مادي مي‌گويند که هيچ اصل و قانون اثبات شده قبلي را مورد تبعيت قرار نمي‌دهد، بلکه صحت و مقبوليت خود را از تمايل و خواسته‌هاي مردم مي‌گيرد.
4-   فرهنگ پويا و هدفدار و پيش‌رو: اين نوع فرهنگ در محاصره آن نمودها و فعاليت‌هايي که تحت تاثير عوامل سيال زندگي و شرايط زودگذر محيط و اجتماع قرار مي‌گيرند، نمي افتد؛ زيرا عامل محرک اين فرهنگ، واقعيت مستمر طبيعت و ابعاد اصيل انساني است(پور عزت، 1385، ص‌35-32).
اهميت فرهنگ
فرهنگ براي جامعه، هم‌چون حافظه براي انسان است. به‌عبارت ديگر، فرهنگ شامل سنت‌هايي است که نشان مي‌دهد پيش از اين چگونه عمل مي‌شده است. فرهنگ هم‌چنين شامل شيوه‌ي نگرش مردم به خود و محيط اطرافشان، پيش‌فرض‌هاي بيان نشده آن‌ها درباره‌ي راه و رسم دنيا، و هم‌چنين روشي است که مردم بايد عمل کنند(تريانديس، 1378، ص‌26).
اهميت فرهنگ را به‌طور کلي مي‌توان در دو جنبه خلاصه کرد، نخست جاي‌گاهي که فرهنگ در هويت و موجوديت جامعه دارد و ديگري نقشي که فرهنگ در پيشرفت جوامع ايفا مي‌کند. بي‌شک بالاترين و والاترين عنصري که در موجوديت هر جامعه دخالت اساسي دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هويت و موجوديت آن جامعه را تشکيل مي‌دهد. از ديدگاه حضرت امام(ره) شرط لازم براي دست‌يابي به استقلال و پيشرفت کشور در جهات مختلف، کسب استقلال فرهنگي است. در واقع مي‌توان گفت کسب هويت ملي، استقلال اقتصادي و استقلال در ساير شئون از جمله اهداف توسعه‌ي اسلامي است(قرباني، 1383، ص22-19).
فرهنگ ايثار و شهادت
تعريف شهادت
واژه‌ي شهيد به معناي شاهد، گواه و كشته شده در راه خدا آمده است. شهيد از ريشه شهد در لغت عرب با مشتقات متعدد در اصل به معني حاضر بودن در يک محل(نقطه مقابل غايب بودن) است. هم‌چنين به معني کسي که چيزي را با چشم خود ديده و کسي که آنچه را ديده بيان مي‌کند آمده است. در قرآن کريم 45 مرتبه به معناي حضور در يک محل، گواهي و علم به چيزي، اقرار و اعتراف، مشاهده و ديدار، به‌دست آمدن و حاصل شدن چيزي و آماده به خدمت بودن آمده است. (ميمنه، 1385، ص‌8)
اگر فرد مرگي را انتخاب كند كه داراي دو مشخصه باشد دراسلام از او به‌عنوان شهيد ياد مي‌كنند: يك در راه خدا كشته شود، دو مرگي آگاهانه باشد. در غير اين‌صورت اگر فردي كشته شود، در ديدگاه اسلام شهيد محسوب نمي‌شود. پس كشته شدن آگاهانه و در راه خدا شهادت محسوب مي‌شود. «ان اکرم الموت القتل»[2] (و همانا گرامي‌ترين مرگ‌ها کشته شدن در راه خداست.) علامه جعفري با تاکيد بر اينکه مقصود حضرت اميرالمومنين عليه السلام از قتل در اين عبارت شهادت در راه خداست مي‌نويسد: مقصود امير المومنين عليه السلام از قتل در اين جملات، کشته شدن در راه خداست که شهادت ناميده مي‌شود، نه محض کشته شدن، زيرا کشته شدن بدون هدف اعلاء که عبارتست از دست از جان شستن در راه خدا(جهاد) هيچ ترجيحي بر مردن در رخت‌خواب ندارد. (مهيني، 1383، ص45)
تعريف فرهنگ شهادت
  تعاريف متعددي از فرهنگ شهادت آورده شده است كه در اينجا تعريف مطرح شده از سوي كميته‌ي فرهنگ شهادت بنياد انقلاب اسلامي آورده مي‌شود. فرهنگ شهادت عبارتست از «مجموعه آگاهي‌‌ها، باورها، آداب واعتقادات و اعمالي كه موجب وصل انسان به عالي‌ترين و والاترين درجه‌ي كمال، يعني مرگ آگاهانه در راه خدا مي‌گردد». هرگونه آثار باقيمانده از شهدا درباره شهادت و شهيد، سيره، روش و پيام شهيدان و بالاخره تربت پاك و مقدس آنان بخشي از اين فرهنگ مي‌باشد(معدني، 1378، ص19).
  در تعريف شهادت مي‌توان سه نگاه داشت: قبل از شهادت، حين شهادت و بعد از شهادت و مي‌توان بر اساس آن مقاطع و ويژگي‌هاي آن و زمان مورد نظر، تعريف ارائه داد. مي‌توان اين مقاطع را جدا ديد يا اين‌كه به همه پيوسته، هم‌چنين مي‌توان يك مقطع را مبنا قرار داد و يا اين‌كه به عوامل و مواردي پرداخت كه منتج به شهادت مي‌شود. به‌عبارت ديگر، فرهنگ منتج است، تدريجي درست مي‌شود، شهادت نيز محصولي است كه بايستي معرفي گردد و شهدا معرف آن فرهنگ‌اند. فرهنگ شهادت مجموعه آثار، اصول و معارفي است كه معرف و برآمده از حيات معنوي شهيدان راه خدا، و مبين سيره‌ي عملي آن‌هاست.
كاركردهاي مختلف فرهنگ شهادت
1-    فدا كردن جان براي حفظ ارزش‌ها: در جوامعي كه احترام و وفاداري به ارزش‌ها يك اصل محسوب شده و براي جامعه اهميت دارد در صورت به خطر افتادن ارزش‌هايي كه مهم هستند در مقاطعي از تاريخ افراد جان خويش را كمتر از ارزش‌ها مي‌پندارند و حاضر مي‌شوند جهت بقاء و حيات جامعه و ارزش‌هاي آن جان خويش را فدا كنند.
2-    عزت نفس بخشيدن به افراد جامعه: امام راحل(ره) نيز در اين زمينه اين گونه مي‌فرمايند: «اسلام که اين پيروزي را حاصل کرده، شهادت است که اين پيروزي را حاصل کرده، شهادت هم حفظ اسلام است، از اول اسلام با شهادت پيش برده، حالا هم که مي‌بينيد جوآن‌هاي ما شهادت را مي‌خواهند... اين حس بود که ما را پيش برد، اين حس شهادت بود، جلو آمدن براي اسلام و شهادت بود که ما را به پيروزي رساند. »(امام خميني ص2.)
3- ايجاد هويت و هدف مشترك در ميان افراد يك جامعه: مؤلفه‌هاي شهادت يعني گام برداشتن در راه خدا و مرگ داوطلبانه در موقع لزوم، هويت و هدفي مشترك را براي افراد جامعه ايجاد مي‌نمايد و مي‌تواند الگو و راه‌كار عملي براي نسل‌ها و ملل در تحت ظلم و ستم باشد.
4- عامل هم‌بستگي اجتماعي: عاشورا، عزاداري، نوحه‌خواني، امام حسين عليه السلام و... مفاهيمي هستند كه موجب هم‌بستگي شيعيان در طول تاريخ حياتش به‌شمار مي‌رود و يك انگيزه قوي جهت هم‌دلي، اتحاد و اتفاق در تاريخ مبارزات شيعه شده است و فرهنگ شهادت يكي از عوامل مهم هم‌بستگي اجتماعي محسوب مي‌شود. (معدني، 1378، ص28)
5- ايجاد روحيه‌ي ظلم ستيزي و عدالت طلبي در جامعه و احساس خطر صاحبان سلطه و ظالمان و مخالفان عدالت و قسط تا زماني كه مشعل شهادت در جامعه فروزان است. رهبر انقلاب نيز به خوبي به اين مسأله واقف بودند: «اسلام در كشور ما مي‌رفت تا به تباهي كشيده شود، كه با خون شهيدان ملت ما حيات خود را باز يافت. »(امام خميني، ص82)
مفهوم ايثار
ايثار يعني نثار، نثار هر چيز اعم از مادي و معنوي به دو شرط:
1- در عين نياز؛ در تعريف واژه‌ي ايثار در قرآن کريم آمده است: «و يوثرون علي انفسهم و لو کانوا بهم خصاصه»[3] ايثار مي‌کنند بر نفس‌هايشان ولو به آن نياز داشته باشند.
2- شرط دوم نيت عمل است. انگيزه عمل فقط و فقط بايد عشق و محبت به خداوند باشد و هيچ انگيزه غير جذابي در آن نباشد. در سوره مبارکه دهر آمده است: «و يطعمون الطعام علي حبه مسکينا و يتيما و اسيرا، انما نطعمکم لوجه ا... لانريد منکم جزائا و لا شکورا»[4]. به نيازمندان طعام مي‌دهند صرفاً به خاطر خدا و رضاي او و بدون توقع و درخواست هيچ پاداش يا چشم داشتي از کسي(احمدي، 1386، 49-5.).
اهل ايثار از منظر دين
ويژگي آنان که اهل ايثار آخرت بر دنيا هستند:
· اهل خشيت الهي‌اند «رضي الله عنهم و رضوا عنه ذلک لمن خشي ربه»[5]
·  اهل احسان‌اند «والذين اتبعوهم باحسان رضي الله عنهم و رضوا»[6]
· بناي آن‌ها بر تقوي و جلب رضايت الهي است. «افمن اسس بنيانه علي التقوي من الله و رضوانه خير من اسس بنيانه علي شفا جرف هار فآن‌هار به في نار جهنم»[7]
· متوکل علي الله‌اند. نه متکي به دنيا، دلهايشان فقط به ياد خدا آرام مي‌گيرد «الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم الا بذکرالله تطمئن القلوب»[8]
· به دنبال دار آخرت و نعمت‌هاي باقي هستند، نه مريد حيات دنياي قليل و زودگذر، «وابتغ فيما اتاک الله الدار الاخره»[9]. بهترين نعمت دنيا را نعمتي مي‌دانند که با آن زاد و توشه آخرت خود را فراهم کنند. دنيا را معين آخرت خود قرار مي‌دهند.
· خرسند و خشنود به حيات زودگذر دنيا نيستند بلکه «فرحين بما اتاهم الله من فضله... »[10]
· نه تنها علم آن‌ها منحصر به حيات دنيا نيست، بلکه به خصلت خالصي مجهزند که توجه و تفطن به حيات آخرت است «انا اخلصناهم بخالصه ذکري ذکري الدار»
کارکردهاي ايثار
 1- فرض کنيد که شخصي با زهد و ايثار، حب دنيا را مهار کند، نتيجه چه خواهد شد؟ از آنجا که: «حب الدنيا راس کل خطيئه»، ريشه‌هاي لغزش‌هاي اخلاقي را قطع کرده است.
2- آن که ايثار مي‌کند قطعاً اهل قناعت است، قناعت نيز به نوبه خود عزت نفس مي‌آورد. امام صادق عليه السلام در اصول کافي مي‌فرمايد: «خداوند همه امور مومن را به خودش واگذار کرده است، ولي به او اجازه نداده است که خودش را خوار و ذليل گرداند».
3- آن که اهل ايثار است قطعا ً‌اهل حرص‌نيست. حرص، نياز کاذب است. عمده معصيت‌ها ناشي از حرص‌و نياز کاذب است تا نيازهاي واقعي؛ با ايثار زمينه‌هاي حرص‌از ميان برود.
4- ايثار محبت مي‌آفريند و محبت و همدلي مايه وحدت و وفاق است.
5- ايثار متوقف بر از بين بردن روحيه‌ي مال دوستي و ترس جان است.
6- ايثار، کوثر و خير کثير است و زمينه‌هاي تکاثر و تمرکز ثروت و سرمايه داري غير مولد را کاهش مي‌دهد و از فقر مي‌کاهد(خاموشي، 1383).
شاخص‌هاي فرهنگ ايثار و شهادت
اکنون با توجه به مباحث مطرح شده و همچنين بررسي حجم انبوه پژوهش‌هاي صورت گرفته در خصوص‌فرهنگ ايثار و شهادت، مي‌توان شاخص‌هاي فرهنگ ايثار و شهادت را به‌صورت جدول زير دسته‌بندي کرد:

جدول شماره(1)- شاخص‌هاي فرهنگ ايثار و شهادت
اصل بنيادين
مقوله
مؤلفه‌هاي فرهنگ ايثار و شهادت
شاخص‌هاي فرهنگ ايثار و شهادت
ايثار و
 شهادت
شهادت
خدامحوري درمقابل خودمحوري
داشتن ايمان به خدا
توکل به خدا
مراقبت از رفتار
محاسبه نفس
در مسير كمال حركت كردن
اطاعت پذيري از ولايت
اعتقاد به حکومت اسلامي
اعتقاد به ولايت مطلقه‌ي فقيه
اعتقاد به‌جامعيت نظام حکومت اسلامي
ترجيح منافع نظام بر منافع شخصي
ارزش‌هاي انساني را بر منافع شخصي ترجيح دادن
مردمي بودن
ارتباط با محرومين
پرهيز از خود محوري
خدمت گذاري
مردم‌داري
ايثار و استقامت
 
صبر و استقامت در مقابل مشكلات
صبر در انجام کار خير
استقامت در راه رسيدن به هدف
عزت نفس
دشمن ستيزي
توانايي ايفاي نقش رزمي
ذلت گريزي
مجاهد زيستي
نترسيدن از مرگ
ساده زيستي
عمل صالح و پرهيزگاري
امر به معروف و نهي از منکر
عمل و تکليف
انصاف
حفظ بيت المال
علم و آگاهي
گزينش آگاهانه
پي‌گيري اخبار و عقايد جناح‌هاي سياسي کشور
مشورت خواهي
گرايش به علم اندوزي و دانش اندوزي
هويت ملي و فرهنگ پذيري
 
پاسداري از مرز و بوم
احترام به آداب و رسوم ملي
علاقه به ادبيات و هنر ايران
نيايش و خود سازي
قرائت قرآن
تهجد و شب زنده‌داري
توسل به معصومين عليهم السلام
ايثار و شهادت
 
ايثار
ريسک پذيري
جمودگريزي
احترام به نظرات ديگران
انعطاف پذيري و نوآوري
خلاقيت
خطرپذيري
کار گروهي و مشارکت در امور
انتقاد پذيري
پرهيز از خود محوري
اعتماد به ديگران
عدم تعلق به دنيا
عدم دنيا پرستي
قانع بودن
دوري از حسد
احترام به ديگران
وطن پرستي
رعايت نظم در امور
اعتماد به قانون
خود باوري
اعتماد به نفس بالا
پرهيز از تقدير گرايي
تعالي روح
کنترل خشم
خرافه گريزي
عدالت طلب
انجام وظيفه و مسؤوليت
احسان و نيکوکاري بالا
ميزان محبت و صميميت
کارآمدي
پر کاري و کم حرفي
اميد به زندگي
آخرت گرايي و ايمان به غيب
روحيه ايمان
ميزان توکل در جامعه
ترس از خدا
مقايسه فرهنگ ايثار و شهادت با رفتار شهروندي سازماني
امروزه شاهد مطرح شدن مفهوم جديدي در ادبيات رفتار سازماني مي‌باشيم. رهبران و مديران سازمان به دنبال راه‌کار جديدي هستند تا به وسيله‌ي آن بتوانند نوعي تعهد و انگيزه فراتر از سازمان در بين کارکنان خود ايجاد کنند. يکي از اين مفاهيم جديد رفتار شهروندي سازماني مي‌باشد که مي‌کوشد سازمان را به مجموعه‌اي متعهد و با انگيزه تبديل نمايد. رفتار شهروندي سازماني شامل رفتارهاي اختياريكاركنان است كه جزء وظايف رسمي آن‌ها نيست و مستقيما توسط سيستم رسمي پاداش سازمان در نظر گرفته نمي‌شود ولي ميزان اثر بخشي كلي سازمان را افزايش مي‌دهد.
اما با توجه به گفته ريچارد دفت سازمان‌ها نهادهايي برگرفته از متن اجتماع خود مي‌باشند و در حقيقت فرهنگ‌سازماني متاثر از جريآن‌هاي فرهنگي جامعه مي‌باشد(دفت، 1378، ص‌645-643). به همين منظور، مديران براي اصلاح و کارآمد کردن سازمان خود بايد به‌جايي فراتر از سازمان بيانديشند. و اين مسأله بر اهميت فرهنگ ايثار و شهادت و نقش آن در حرکت جامعه و اجزاء آن تاکيد مي‌کند. امري که غفلت از آن نتايج غيرقابل جبراني به همراه خواهد داشت.
چگونگي گسترش فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه
براي پاسخ به اين سؤال ابتدا يک بحث کوتاه و اجمالي از دو مفهوم علوم اجتماعي يعني «جامع‌پذيري» و »فرهنگ‌پذيري» مطرح مي‌گردد. سپس با توجه به اين مفهوم، پيرامون موضوع، شيوه‌ها و عوامل ترويج فرهنگ، راه‌کارهايي ارائه مي‌گردد.
جامعه پذيري
جامعه‌پذيري[11] يا اجتماعي شدن جرياني است که از طريق آن فرد با هنجارهاي جامعه آشنا مي‌شود، آن را مي‌آموزد و به مرحله‌ي اجرا در مي‌آورد تا بتواند متناسب با هنجارهاي گروه و جامعه‌اي که در آن به‌سر مي‌برد، زندگي کند. پس "جامعه‌پذيري" جرياني است که فرد عملا با زندگي گروهي " هم‌سازي" مي‌کند؛ بنابراين فرد "جامعه‌پذير" کسي است که بر اثر "هم‌نوا" شدن با هنجارهاي گروهي، وظايف گروهي را پذيرفته و راه‌هاي همکاري را شناخته و بدين سبب داراي رفتاري است که مورد پسند گروه است. "هم‌نوايي شخص" با هنجارهاي اجتماعي که مايه جامعه‌پذيري است، دو جنبه دارد: مجاب شدن يا هم‌نوايي عمقي و اجابت يا هم‌نوايي سطحي(وثوقي و نيک خلق، 1374، صص‌125-124).
فرهنگ‌پذيري
فرهنگ‌پذيري[12] جريان تدريجي و عميق جامعه‌پذيري است. اگر جريان جامعه‌پذيري عميقاً صورت گيرد و دوام آورد، افراد رفته‌رفته در زندگي مشترک جامعه خود سهيم مي‌شوند، راه و رسم آن‌ها را مي‌آموزند و خود را با آن سازگار مي‌سازند و مانند ساير اعضاي جامعه مي‌گردند. بنابراين "فرهنگ‌پذيري" جرياني است که فرد زمينه‌هاي فرهنگي را مي شناسد و به‌طور ژرف و عميق مي‌پذيرد و خود را با آن سازگار مي‌کند. در صورت فرهنگ‌پذير شدن، فرد کمتر دچار تناقض، سرگرداني و حيراني مي‌گردد و در حقيقت در ذهن و عمل خويش کمتر تفاوت مي‌بيند؛ آنچه را اعتقاد دارد عمل مي‌کند و آنچه را عمل مي‌کند که به آن معتقد است. و لذا دچار نابساماني اجتماعي و يا ناهنجاري رفتاري نمي‌گردد"(وثوقي و نيک خلق، 1374، ص‌125).
پس به‌طور خلاصه مي‌توان گفت: هم‌نوايي و سازگاري با هنجارهاي جامعه و موازين اخلاقي دو جنبه دارد: يکي ساده، سطحي، صوري و ظاهري است، ديگري ژرف، عميق، پيچيده و دروني است. نوع اول را "جامعه‌پذيري" و نوع دوم را "فرهنگ‌پذيري" مي‌نامند»(وثوقي و نيک خلق، 1374، ص‌128).  
عوامل مؤثر بر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه
به منظور شناسايي عوامل مؤثر بر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه، منابع گوناگون مورد مطالعه و بررسي قرار گرفت. از جمله منابع مذکور مي‌توان به پايان نامه‌هاي دانشگاهي، طرح‌هاي پژوهشي بنياد شهيد، مجموعه مقالات، سخنراني ها و... اشاره کرد.
اين بررسي‌ها نشان مي‌دهد که فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه به منظور نهادينه شدن(فرهنگ‌پذيري) تحت تأثير عوامل و نيروهاي محيطي مختلفي قرار دارد که برخي از مهم‌ترين آن‌ها در ذيل مورد بحث قرار گرفته است:
1.   نماز: يکي از مهم‌ترين خاستگاه هاي شهادت و معراج شهادت، نماز است. بنابراين ترويج نماز در جامعه ايجاد مهم‌ترين مقوم و زيربناي فرهنگ ايثار و شهادت است. طبق آيه «الذين ان مکناهم في الارض اقاموا الصلاه» اقامه نماز اولين کاري است که جامعه اسلامي و حکومت اسلامي و حاکميت اسلام و هر انساني در هر کجا و در هر مسندي از قدرت بايد تلاش کند و در راه آن گام بردارد(رحيميان، 1383).
2.   مسجد: قدم بعد يا به تعبير ديگر بستر و خاستگاه و آن سنگري که از آن سنگر اين معراج شکل مي‌گيرد، مسجد است. «و مسجد اسس علي التقوي احق ان تقوم فيه رجال يحبون ان يتطهرون تا طهارت نفس نباشد امکان عروج نيست»(رحيميان، 1383).
بنا بر سنت پيامبر اكرم(ص) از مكان مسجد براي فعاليت‌هاي فرهنگي، اجتماعي و امثال آن در رابطه با تامين نيازهاي عامه‌ي مسلمين استفاده مي‌شود(طرح تهيه‌ي شناسنامه مساجد و اماكن مذهبي كشور، 1377، مركز آمار ايران). مساجد به‌عنوان پايگاه بسيار مهم اسلامي چه از لحاظ تعليم و تربيت و آموزش و پرورش و چه از لحاظ بلندگوي صداي اسلام از همان ابتدا مطرح بوده‌اند. شهداي عزيز و گران‌قدرمان چه شهداي انقلاب اسلامي و چه شهداي جنگ تحميلي به ميزان بسيار بالايي در مساجد حضور مي‌يافتند و از ابعاد مختلف از اين مكان مقدس بهره‌مند مي‌شدند(حشمتي، 1383).
3.   فرهنگ عاشورا و کربلا: يکي ديگر از عوامل مؤثر در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، تقويت فرهنگ عاشورا و کربلا است؛ که البته اين دست ما هم نبوده؛ هزار و چهارصد سال است که خدا و حقانيت و حقيقت امام حسين(ع) کار خودش را در جامعه کرده است. اکنون بيشترين دين را امام حسين(ع) بر گردن ما و جامعه دارد. فرهنگ ايثار و شهادت‌طلبي بيشترين مديونيت را نسبت به فرهنگ عاشورا و کربلا دارد(رحيميان، 1383، ص‌26).
4.   اعتقاد به ولايت: جامعه‌ي ولايي متشکل از افرادي است که بر اساس ارزش‌هاي خود، ولايت و سرپرستي را به‌صورت آگاهانه از جانب خداوند پذيرفته‌اند و با پيروي از سرپرست الهي خود شالوده‌ي جامعه را بر پايه دوستي و محبت و اطاعت از ولي بنا مي‌کنند و بدين لحاظ از جوامع ديگر متمايز مي‌باشند. اين چنين جامعه‌اي، کمال‌گرا بوده و به واسطه‌ي ارتباط معنادار و مشخص‌افراد با سرپرست، که مشروعيت خويش را از جانب خداوند و پيامبر(ص) و جانشينان وي اخذ کرده اختيار زندگي دنيوي و اخروي خود را به سرپرست و ولي امر سپرده اند(فاضل رضوي، 1384).
5.   رسانه‌ها: نقش رسانه‌ها و ابزارهاي ارتباطي در ساخت و تشکيل فرهنگ‌ها در قرن حاضر بيش از پيش توجه نظريه پردازان، انديشمندان و صاحبه‌نظران حوزه‌ي فرهنگ را به خود جلب کرده است. «هارولد لاسول» براي رسانه‌ها، وظايف و کارکردهايي را برمي شمرد و معتقد است اين کارکردها بايد در خدمت اهداف جمع و جامعه باشد. او ايجاد هم‌بستگي بين اجزاي گوناگون جامعه را در پاسخ به محيطي که در آن انتقال ميراث فرهنگي از نسلي به نسل ديگر صورت مي‌گيرد، وظيفه اصلي ارتباطات جمعي تلقي مي کند(برقي، 1384).
6.   شعر و ادبيات: يكي از رسالت‌هاي مهم نويسنده و شاعر، نگاشتن و به تصوير كشيدن صحنه‌هاي ايثار و شهادت مي‌باشد. هيچ پديده و اتفاقي در جامعه ماندگار نخواهد بود مگر اين‌كه به زيور هنر و ادب آراسته گردد، تا سرمشقي براي نسل‌هاي آينده قرار بگيرد. در اهميت ادبيات در تهييج و ترغيب رزمندگان اسلام همين بس كه پيامبر عظيمالشان اسلام در جنگ‌ها، زماني كه لشكر كفر با رجزخواني به ميدان جنگ مي‌آمد، با كلامي موزون و موجز اشعاري را سر مي‌دادند و به لشكر القا مي‌كردند و همين امر موجب پيروزي و سرفرازي لشكر اسلام مي‌شد. (براتي پور، 1384).
7.   کتب درسي: پيروزي انقلاب شكوه‌مند اسلامي با جان‌فشاني و نثار خون شهيدان بدست آمد و اگر ايثار و از جان گذشتگي شهدا نبود، اسلام نمي‌توانست در سراسر جهان گسترش يابد. بنابراين ارزش‌ها و فرهنگ والاي شهادت همواره بايد در جامعه ترويج يابد و از سوي ديگر شهيدان در هر دوره‌ي زماني حق بزرگي بر مردم دارند و بايد ياد و نام آنان زنده باشد. به خصوص‌بايد نسل جوان كه گردانندگان جامعه فردا خواهند بود با اين فرهنگ و ارزش‌ها به خوبي آشنا شوند. خصوصاً افرادي كه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و پايان جنگ تحميلي متولد شده و شاهد ايثار و شهادت جوانان و بزرگسالان در جريان انقلاب و جنگ تحميلي نبوده‌اند، لازم است با مفاهيم بالا بيشتر آشنا شوند(آرمند، 1377)
8.   موزه شهدا: موزه شهدا، مکان جمع آوري، نگهداري، نمايش و معرفي آثار و وسائل شهدا، هنرمندان و پژوهش‌گراني است که فرهنگ ايثار و شهادت را به نگارش و تصوير در آورده اند و با نظارت بنياد شهيد انقلاب اسلامي به‌طور دائمي تشکيل گرديده است(پسنديده، 1378).
9.   نهادهاي دولتي: هر يک از نهادهاي دولتي به فراخور اختيارات و مسؤوليت‌هايي که دارند، جايگاه و وظيفه‌اي در قبال ترويج فرهنگ ايثار وشهادت دارا مي‌باشند. قوه‌ي مقننه براي تعميم روش‌هاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت مسؤوليت تصويب قوانين مناسب و متعادل در جنبه‌هاي مختلف فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي را دارد. چرا که استقرار عدالت اجتماعي و اقتصادي مي‌تواند بستر و زمينه مناسبي براي پذيرش اين فرهنگ فراهم سازد و قوانين فرهنگي مناسب نيز با رشد ايدئولوژي و سطح فکر افراد جامعه رابطه مستقيم دارد.
نتيجه‌گيري
در خصوص‌توسعه‌ي فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه، تحقيقات فراواني صورت گرفته است که در هر يک از آن‌ها راه‌کارهايي نيز ارائه گرديده است که پس از جمع‌بندي و جلوگيري از تکرار مکررات راه‌هاي اصلي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه به‌صورت جدول زير ارائه گرديده است.
اصل بنيادين اين تحقيق ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه است که تحت تاثير عوامل فرهنگي، اعتقادي، اداري، سياسي، اقتصادي، تمدن و فرهنگ است. براي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت با توجه به اين عوامل و مصاديق آن‌ها راه‌کارهاي مرتبط ذکر گرديده است. هم‌چنين مشخص‌شده که اين راه‌کارها باعث ترويج کداميک از شاخص‌هاي فرهنگ ايثار و شهادت(به‌دست آمده از مرحله قبل) مي‌گردد. راه‌کارهاي ارائه شده بر اساس دو اصل ارائه شده‌ي جامعه‌پذيري و فرهنگ‌پذيري زمينه‌ي تحقق فرهنگ در جامعه در سطوح سه‌گانه‌ي نمادها و مصنوعات، ارزش‌ها و هنجارها و باورها و انديشه‌ها مي‌باشد(هچ، 1386، ص‌347-342). البته بايد به اين نکته داشت که حرکت از جامعه‌پذيري به‌سوي فرهنگ‌پذيري و هم‌چنين بالعکس امکان پذير خواهد بود و توجه به همين مسأله امکان مديريت فرهنگ جامعه براي متوليان و نهادهاي فرهنگي را نشان مي‌دهد.

جدول(2)- خلاصه عوامل اثرگذار، مصاديق و راه‌کارهاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه 
اصل بنيادين
عوامل اثرگذار
مصاديق
راه‌کارهاي ترويج
شاخص‌مرتبط
ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه
نظام فرهنگي
رسانه ها
تاسيس کانال‌هاي تلويزيوني و راديويي
انجام مصاحبه با خانواده شهدا و ايثارگر تبليغ صحيح رفتارهاي مطلوب
افزايش کارآمدي دستگاه‌هاي فرهنگي
ترجيح منافع نظام بر منافع شخصي
صبر و استقامت در مقابل مشكلات
استقامت در راه رسيدن به هدف
دشمن ستيزي
پاسداري از مرز و بوم
ميزان توکل در جامعه
 
موزه
بناي موزه و حفظ ميراث فرهنگي
ساخت يادمان شهدا، جمع آوري و حفظ و احياء آثار مربوط به شهدا
برپايي فرهنگسراهاي محلي، شهري و... در خصوص‌ترويج فرهنگ ايثار و شهادت
 
عدم دنيا پرستي
انجام وظيفه و مسؤوليت
ميزان توکل در جامعه
سينما و تأتر
 
ساخت فيلم سينمايي و سريال‌هاي دفاع مقدس بر اساس واقعيت
جلوگيري از الگوسازي‌هاي غلط
تهيه مستند درباره دفاع مقدس
ساخت فيلم زندگي شهدا
 
پاسداري از مرز و بوم
احترام به آداب و رسوم ملي
علاقه به ادبيات و هنر ايران
اينترنت
سايت‌هاي فرهنگي
جشنواره‌هاي الکترونيکي
نرم افزارهاي چند رسآن‌هاي
گزينش آگاهانه
پيگيري اخبار و عقايد جناح‌هاي سياسي کشور
جمودگريزي
احترام به نظرات ديگران
خلاقيت
شعر و ادبيات
نشست‌هاي ادبي و برگزاري شب شعر
تشکيل کانون‌هاي نويسندگي
برگزاري مسابقه‌هاي داستان نويسي با محوريت فرهنگ ايثار و شهادت
 
اميد به زندگي
وطن پرستي
علاقه به ادبيات و هنر ايران
احترام به آداب و رسوم ملي
 
تاليف و نشر
درج مفاهيم، حکايات و خاطرات ايثار و شهادت در کتب درسي و مجلات و روزنامه‌ها
پرداختن به الگوي مقاومت و صبر آزادگان
تهيه بيوگرافي و وصيت‌نامه شهدا در نشريات
ترويج سيره شهدا در زندگي روزمره مردم
 
اعتقاد به حکومت اسلامي
گرايش به علم اندوزي و دانش اندوزي
پرهيز از تقدير گرايي
ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه
نظام اعتقادي
نماز
 
ترويج نماز و شعائر اسلامي، تبليغ رفتارهاي مطلوب، ايمان و اعتقاد به خدا، روحيه‌ي صبر واستقامت، روحيه غيرت، عدم ترس
ترس از خدا
روحيه ايمان
عدم دنيا پرستي
دوري از حسد
نترسيدن از مرگ
ذلت گريزي
مسجد
پاسخ به سؤالات نسل جوان در زمينه اعتقادي و سياسي
افزايش بينش و معرفت مومنين
اجراي برنامه‌هاي آموزش ديني،
برنامه‌هاي آموزشي و اردوهاي زيارتي مناطق جنگي
برنامه‌ريزي فرهنگي براي جذب جوانان گسترش فرهنگ قرآني
گراميداشت ايام مذهبي
داشتن ايمان به خدا
توکل به خدا
مراقبت از رفتار
محاسبه نفس
در مسير كمال حركت كردن
توسل به ائمه اطهار عليه السلام
ولايت
الگو برداري از زندگي ائمه و معصومين انگيزه‌هاي شهادت‌طلبي با روي‌کرد ديني
اهتمام به توسعه معارف ائمه اطهار
گسترش آگاهي و بينش نسبت به عوارض و اثرات بي‌ديني و جدايي انسان از مخزن الهي و گسترش آگاهي و اطلاعات عمومي پيرامون دين باوري در دنيا
پشتيباني از مقام معظم رهبري
اعتقاد به حکومت اسلامي
اعتقاد به ولايت مطلقه فقيه
اعتقاد به‌جامعيت نظام حکومت اسلامي
ترجيح منافع نظام بر منافع شخصي
نظام سياسي
قواي سه گانه(نهادهاي دولتي)
بهبود روابط بين مسؤولين و مردم
افزايش کارآمدي دولت
تأمين حمايت قانوني
کاهش تنش ميان احزاب و گروه‌هاي سياسي، جلوگيري از ترويج فساد و بي بند و باري، جلوگيري از گسترش مواد مخدر در جامعه، مبارزه با تهاجم فرهنگي، قانونمند نمودن فرهنگ ايثار و شهادت
ايجاد يک نهاد با ماموريت نهادينه کردن فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه
پر کاري و کم حرفي
اميد به زندگي
انجام وظيفه و مسؤوليت
وطن پرستي
رعايت نظم در امور
اعتماد به قانون
نظام اقتصادي
سازمان‌ها و
نهادهاي اقتصادي
توسعه‌ي رفاه
توسعه‌ي عدالت
افزايش توان خانواده براي پرورش فرزندان
مهار تورم، گراني و بيکاري و مبارزه با فقر
اختصاص‌بودجه و امکانات براي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت
احسان و نيکوکاري بالا
عمل و تکليف
انصاف
حفظ بيت المال
خدمت گذاري
 
ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه
نظام اداري
امور ايثارگران
 
ارتقاء جايگاه ايثارگران، حمايت از حقوق ايثارگران
تکريم ايثارگران و توجه به مسير شغلي آن‌ها برگزاري يادواره‌ها، جشنواره‌ها و مراسم تکريم از ايثارگران
اميد به زندگي
انجام وظيفه و مسؤوليت
وطن پرستي
مردم داري
خدمت گذاري
 
آموزش و پرورش
 
افزايش کارآمدي نظام آموزش و پرورش در تربيت نسل جوان
ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در کتاب‌هاي درسي، اجراي برنامه‌هاي آموزش مذهبي در مدارس
تقويت روحيه ايثارگري و شهادت‌طلبي
تقويت بسيج دانشجويي، ايجاد ستاد شبهه شناسي
 
دشمن ستيزي
نترسيدن از مرگ
امر به معروف و نهي از منکر
گزينش آگاهانه
مشورت خواهي
گرايش به علم اندوزي و دانش اندوزي
سازمان‌ها
الگوسازي از طريق نهادهاي انقلابي
تکريم ايثارگران و خانواده‌هاي شهدا
برگزاري مسابقات فرهنگي در زمينه ايثار و شهادت
حفظ و ارتقاء جايگاه ايثارگران در سازمان
خدمت گذاري
مردم داري
انجام وظيفه و مسؤوليت
مردمي بودن
 
دانشگاه‌ها
انجام پايان‌نامه‌هايي با موضوع شهادت و ايثارگري
تشکيل گروههاي مطالعاتي
برگزاري از اردوهاي زيازتي و بازديد از مناطق جنگي
فعال کردن و حمايت از بسيج دانشجويي
نکوداشت ياد شهداي دانشجو و معرفي آنان
خلاقيت
پرهيز از تقدير گرايي
گرايش به علم اندوزي و دانش اندوزي
ترجيح منافع نظام بر منافع شخصي
در مسير كمال حركت كردن
شوراهاي اسلامي
آذين کردن شهرها با تنديس هاي قهرمانان
نامگذاري خيابان ها با نام شهدا
برپايي نمايشگاه هاي محله اي از آثار شهدا، عکس و پوستر
تشکيل ستادهاي تخصصي، مبارزه با تبليغات کاذب دشمن و تهاجم فرهنگي
اعتقاد به حکومت اسلامي
ترجيح منافع نظام بر منافع شخصي
مردمي بودن
ارتباط با محرومين
پرهيز از خود محوري
خدمت گذاري
مردم داري
تمدن و تاريخ
زنده نگهداشتن فرهنگ عاشورا و کربلا
ترويج ارزش‌هاي دفاع مقدس، ديگر خواهي، زنده نگهداشتن ياد شهدا و الگوهاي فداکاري، استفاده از ايام عاشورا براي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت
پاسداري از مرز و بوم
احترام به آداب و رسوم ملي
علاقه به ادبيات و هنر ايران
                                                               
منابع و مآخذ
-  قرآن كريم
-  نهج البلاغه، ترجمه‌ي محمد دشتي، انتشارات انتشارات لاهيجي، 1381
- امام خميني(ره)؛ تبيان، آثار موضوعي دفتر يازدهم ايثار و شهادت در مکتب امام خميني(ره)؛ مؤسسه‌ي تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)، تهران: 1375
-  آقاپور، علي؛ مجموعه مقالات همايش ايثار و شهادت، دبيرخانه شوراي نظارت بر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، زمستان 1384
-  تريانديس، هري. س.؛ فرهنگ و رفتار اجتماعي، ترجمه نصرت فتي، تهران، تهران: رسانش، 1378
-  وثوقي، منصور، نيک خلق علي اکبر، مبناي جامعه‌شناسي، تهران
-  معدني، سعيد؛ مقدمه‌اي بر مفهوم فرهنگ شهادت و شيوه‌هاي ترويج آن، زيرنظر دكتر مسعود حاجي زاده ميمندي، دفتر تحقيق و پژوهش اداره تحقيقات و مطالعات بنياد شهيد انقلاب اسلامي
-  علي احمدي، شناخت فرهنگ، فرهنگ‌سازماني و مديريت آن، توليد دانش، تهران:1383
- آراسته خو، محمد، نقد و نگرش در فرهنگ اصطلاحات علمي
- فرهي، بوزنجاني برزو؛ نحوه توانا سازي مديران استراتژيک فرهنگي کشور، با روي‌کرد مديريت استراتژيک فرهنگي، دبيرخانه‌ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 1383
- پورعزت، علي اصغر؛ شناسايي مباني و شاخص‌هاي پايدار تدوين چشم انداز فرهنگ کشور جمهوري اسلامي ايران بر اساس تحليل منطقي متن نهج البلاغه و قانون اساسي، دکتر، دبيرخانه‌ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 1385
- قرباني علي حسين بررسي اصول و مباني مديريت فرهنگي، دبيرخانه‌ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 1383
- حجه الاسلام پيروزمند؛ چشم انداز مطلوب فرهنگي حوزه‌هاي علميه، جايگاه مطلوب، الگوي ارزيابي، عمل‌کرد مطلوب، دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي، ، 1384
-  فيروزآبادي سيد احمد؛ بررسي سرمايه‌ي اجتماعي در ايران و راهاي ارتقاء آن، شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 1384
- محمد صالح اولياء، طرح تعيين چگونگي مهندسي مجدد كلان فرآيندهاي مديريت فرهنگي كشور، دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 1384
- ايران زاده سليمان، ابعاد پرورشي و فرهنگي مورد نياز در فرآيند ايثار و از خود گذشتگي، مجموعه مقالات همايش ايثار و شهادت، دبيرخانه شوراي نظارت بر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، زمستان 1384
-  پارسانيا، هم انديشي فرهنگ ايثار و شهادت، دبيرخانه شوراي نظارت بر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، 1383
- ميمنه، حيدر علي؛ تبيين و طبقه‌بندي ويژگي‌هاي فرهنگ ايثار و شهادت بر مبناي معارف و تعاليم اسلامي، مجري: ناظر: دکتر سعيد زاهد سازمان بنياد شهيد و امور ايثارگران استان فارس، اداره تحقيقات و مطالعات، 1385
- حبي، محمد باقر؛ شاخص‌هاي فرهنگ و تفکر بسيجي(رويکرد پژوهشي)؛ سازمان تحقيقات و مطالعات بسيج، 1383
- احمدي، فريبا؛ آسيب شناسي فرهنگ ايثار و شهادت، مجموعه مقالات همايش ايثار و شهادت، دبيرخانه شوراي نظارت بر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، زمستان 1384
- اعرابي، حسن، مجموعه مقالات همايش ايثار و شهادت، دبيرخانه شوراي نظارت بر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، زمستان 1384
- حجه الاسلام، سيد مهدي خاموشي، نقش ايثار در رشد و تعالي انسان، هم انديشي فرهنگ ايثار و شهادت، دبيرخانه‌ي شوراي نظارت بر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، زمستان 1383
- فياض، ابراهيم؛ ارزش شناسي و فرهنگ عمومي، فصل‌نامه فرهنگ عمومي، ش 37، 1382
-  بيرو، آلن؛ فرهنگ علوم اجتماعي؛ ترجمه باقر ساروخاني، تهران، 1366، ص‌386
-  اينگهارت‌رونالد؛ تحول فرهنگي درجامعه پيشرفته‌صنعتي؛ ترجمه‌ي مريم وتر، کوير، تهران، 1373
- مهيني، شهربانو؛ طبقه‌بندي موضوعات مربوط به شهيد و شهادت در نهج البلاغه محقق، ناظر: محمد رضا کلانتري سرچشمه، سازمان بنياد شهيد و امور ايثارگران، اداره تحقيقات و مطالعات، 1383
- اشعريون، منير، فصلنامه شهود، سال دوم، شماره 6 و7، بهار و تابستان138.
- جو ماري هچ؛ تئوري سازمان، ترجمه دانايي‌فرد، انتشارات صفار- اشراق؛ تهران: 1386
-  ريچارد دفت؛ مباني طراحي سازمان، ترجمه‌ي اعرابي و پارساييان، دفتر نشر پژوهش‌هاي فرهنگي، تهران: 1378


[1].  بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با علماء و روحانيون تبريز 5/5/1372
[2]. نهج البلاغه، خطبه123
[3] - قرآن کريم، سوره حشرآيه 9
[4] - آيه 8-9 
[5] - قرآن بينه-8
[6] - قرآن توبه-100
[7] - قرآن توبه-109
[8] - رعد-28
[9] - قرآن قصص-28
[10] - قرآن ال عمران-170
[11] Socialization
[12] Acculturation


پنج شنبه 30 دی 1389  9:44 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:مقالات تخصصي ايثار و شهادت

عنوان : ارزيابي كمي وكيفي مدارس شاهد
كلمات كليدي : مدرسه ي شاهد، طرح نيمه تمركز، بنيه علمي، كيفيت مدارس، آسيب شناسي مدارس
موضوعات مقالات :ايثار و شهادت
<>

چكيده
دو دهه پس از صدور فرمان تاريخي فرمان حضرت امام(ره) مبني بر رسيدگي ويژه به يادگاران شهدا و تر بيت آن‌ها براي به‌دست گر فتن مقدرات مملكتي كه پدران آن‌ها با نثار خون خود از كيان آن دفاع كرده‌اند، محققين را وا مي‌دارد كه با باز خواني اين فرمان تاريخي و استفاده از ابزار تحقيق ميزان توفيق نظام در عمل به آن را در ترازوي تحقيق به سنجش بكشانند. هر چند شهدا با نثار سروجان وخانمان هرگز درمعادلات عرفاني خود گوشه چشمي هم به اين جهان و ماترك خود نداشته‌اند ولي نحوه ي برخورد حكومت با اين يادگاران عزيزتر ين فداكاران اين مرز و بوم آينه اي است برا ي آيندگان تا سرنوشت بازماندگان خود را در آينه ي گذشتگان ببينند تاسيس مدارس شاهد و ارائه خدمات ويژه به فرزندان شاهد: دركنار ساير فرزندان اين مرزو بوم از پايدارتر ين سياست‌هايي است كه بنياد شهيد انقلاب اسلامي از ابتداي تاسيس به اجراي آن همت گمارده است. با توجه به اين كه صدور اين فرمان تاريخي در سال‌هاي مياني جنگ تحميلي انجام گر فت و فرزندان شاهد اغلب در سنين دبستان و راهنمايي بودند. لذا در پنج سال اول تعداد دبيرستا نهاي شاهد با توجه به ميانگين سني شهدا كه اغلب جوان بودند چندان نبوده است كه در يك پيمايش سراسري با استفاده از آمار به بررسي آن بپردازيم: لذا تكيه اين مقاله بر دو دوره ي تحصيلي(ابتدايي و راهنمايي) بوده است. باشد كه محققين ديگر با روند پژوهي خود اين سياست پايدار را در آينه تحقيق در معرض ديد مسؤولين بگذارند.
مقدمه:
با صدرو فرمان تاريخي حضرت امام(ره)در فروردين 1365 مبني بر ارائه خدمات ويژه فرهنگي به فرزندان شاهد، از پيش دبستاني تا دانشگاه، وزارتخانه‌هاي آموزش و پرورش، فرهنگ و آموزش عالي، بهدا شت و در مان و آموزش پزشكي و بنياد شهيد انقلاب اسلامي ماموريت يافتند تا طرحي را تهيه وتنظيم و به شوراي عالي انقلاب فرهنگي تقديم نمايند به دنبال آن ستاد برنامه‌ريزي شاهد تشكيل شد.
اين ستاد در مورد آموزش فرزندان شاهد از پيش دبستاني تا تحصيلات عالي برنامه‌ريزي نمود از جمله طرحهايي كه در مورد دوره آموزش عمومي(ابتدايي، راهنمايي، دبيرستان) به تصويب رسيد، طرح نيمه متمركز، پراكنده شهري و پراك نده روستايي مي‌باشد.
در طرح نيمه متمركز پيش بيني شده بود تا دركليه شهرها ومناطقي كه تعداد فرزندان شاهد به تفكيك مقطع تحصيلي و جنس به حد نصاب 4. نفر برس با ادغام فرزندان عادي جامعه، كه داراي شرايط و ضوابط خاص‌مدارس شاهد باشند(به ميزان 6. درصد كل دانش‌آموزان) مدرسه شاهد تاسيس شود. اين طرح حد وسط بين طرح متمركز و پراكنده بود. به اين صورت كه حداقل 4. درصد از فرزندان شهدا، مفقودين، اسراو جانبازان بالاي 7. درصد، با حداكثر 6. درصد از فرزندان جامعه با هم در يك مدرسه تحصيل مي‌كردند. 6. درصد فرزندان جامعه به ترتيب اولويت از فرزندان جانبازان زير 7. درصد، فرزندان مجروحين، فرزندان رزمندگان و خواهران و برادران شهيد و فرزندان مستضعفين واجد شرايط انتخاب مي‌شدند. در جهت اجراي اين طرح مدارس شاهد تاسيس گرديد.
مهمترين ويژگي هاي اين مدارس عبارتند از:
1- اختصاص‌ساعات اضافي به مظور جبران ضعف در سي و تقويت مباني آموزشي و تربيتي دانش‌آموزان. به نسبت مدارس عادي اين مدارس به‌صورت تمام وقت بوده و ضمن ارائه سرويس اياب و ذهاب و... امكان فعاليتهاي فوق برنامه را براي دانش‌آموزان فراهم مي نمايد.
2- اختصاص‌كادر آموزشي، پرورشي و اجرايي مجرب و متعهد و برگزيده به اين مدارس
3- رعايت تركيب مناسب توام با تراكم كم دانش آموز در كلاس(25 نفر دركلاس) و تعداد متناسب كلاس(حداكثر 12 كلاس دريك مدرسه) كه امكان رسيدگي مستمر به ويژه به فرزندان شاهد فراهم شود.
4- جبران ضعف در سي دانش‌آموزان توسط معلمان مر بوطه با داير نمودن كلاسهاي تقويتي
5- اقدامات خاص‌تربيتي، فرهنگي وهنري با همكاري بنياد شهيد انقلاب اسلامي در مدارس، از جمله گنجاندن دروس قران در مواد درسي آن‌ها، افزايش تعداد مربيان پرورشي(به ازاء هر يك صد نفر يك مربي پرورشي [1]).
با آغاز سال تحصيلي66-65 به همت دست اندركاران آموزش و پرورش و بنياد شهيد 14. مدرسه شاهد افتتاح شد و اين روند با سرعت بيشتري دنبال شد. به‌طوري كه رقم مدارس شاهد در سال تحصيلي(71-7.) به حدود 526 باب افزايش يافت. در سال 71-7. حدود نيمي از فرزندان شاهد(29 در صد[2])در قالب اين مدارس به تحصيل اشتغال داشته و نيم ديگر(51 در صد) در مدارس عادي تحصيل مي‌كردند و تحت پوشش طرح پراكنده(شهر ي و روستائي) قرار داشتند.
در همين سال، در مقطع ابتدايي حدود 3..... نفر؛ در مقطع راهنمايي حدود 15... نفر و در مقطع مدارس ابتدايي شاهد 316، راهنمايي 167 و متوسطه 43 باب بوده و تعداد كاركنان آن بالغ بر 13335 نفربوده است(اعم از مديران، معاونان، كارشناسان وكادرآموزشي و پرورشي)
در سال 71 بودجه شاهد در بخش آموزش عمومي(مقاطع سه گانه) 1..38 ميليون ريال بوده است.
پيشينه تحقيق
طرح سنجش بنيه علمي
طي سال‌هايي كه مدارس شاهد تاسيس شد در راستاي برنامه‌ريزي، طرحي از سوي اداره كل مدارس شاهد(وزارت آموزش و پرورش) تحت‌عنوان سنجش بنيه علمي دانش‌آموزان مدارس شاهد سراسر كشور اجرا گرديد.
از سال تحصيلي 68-67 اين طرح با اهداف ارزيابي بنيه علمي دانش‌آموزان در سراسر كشور اجرا گرديده و نتايج تفكيك مقاطع، پايه ها، مدرسه، شهرو استان منتشر شده است. در نتايج منتشر شده براي هر مدرسه، معدل كل آن، كل فرزندان شاهد و غيرشاهد، معدل مدرسه دردرس رياضي، علوم و زبان، معدل فرزندان شاهد مدر سه و دانش‌آموزان غير شاهد مدر سه در دروس مذكور قيد گرديده است.
بررسي مقدماتي مدارس شاهد تهران
از آنجا كه اهم وظايف بنياد شهيد در طرح شاهد، نظارت عاليه بر حسن اجراي برنامه‌هاي فرهنگي و تحصيلي فرندان شاهدوارائه گزارش به شوراي طرح و برنامه مي‌باشد، دفتر تحقيقات معاونت طرح و برنامه تصميم به اجراي تحقيقي در زمينه طرحهاي مختلف آموزشي از جمله طرح نيمه متمركز گرفت. در سال 1371، با گذشت حدود شش سال از تاسيس اولين مدرسه شاهد و همچنين بررسي و سنجش بنيه علمي ان مدارس به‌طورمتوالي در سال‌هاي تحصيلي 68- 67تا 71-7. هر سال يك بار، اين دفتر در صدد برآمد تا با استفاده از نتايج ارزيابي و سنجش بنيه علمي كه به‌صورت نسبتا استاندارد انجام گرفته است، نقاط ضعف و قوت مدارس مذكور را بررسي و متناسب با امكانات و توان خود در جهت رفع نقائص‌و تقويت نقاط قوت حركت كند.
در اين راستا در بهار سال 1371، ابتدا طرح بررسي مقدماتي مدارس شاهد تهرا بر روي مدارس استان تهران، كه تعداد 14 باب بود با توزيع سهميه اي در مقاطع مختلف و انتخاب 7 مدرسه(2 مدرسه ابتدايي، 3 مدرسه راهنماي و 2 دبيرستان)به‌عنوان نمونه انجام شد[3]. در اين تحقيق، با توجه به وجوه مختلف مدارس شاهد و آنچه در طرح نيمه متمركز به‌عنوان عوامل تقويت كنده آموزش و پرورش فرزندان شاهد مورد تاكيد قرار گر فته بود، يك بررسي اوليه انجام شد. در اين بررسي عمدتا از تكنيك مشاهده و مصاحبه و همچنين اسناد استفاده شده است. اين تحقيق در واقع كاري اكتشافي است كه در آن ابعاد مورد نظر دقت بيشتري يافته و وجوه جديدي مورد توجه قرار گرفته است. ابعادي كه در تحقيق به آن توجه شده بود عبارتند از: تركيب دانش‌آموزان مدارس و مديريت، امكانات آموزشي، فوق برنامه، مسايل تر بيتي و اخلاق، رابطه آموزش و پرورش و مدارس شاهد، مشكلات فعلي و آتي مدارس از نظر مديران و كارشناسان شاهد.
تركيب دانش‌آموزان
تركيب دانش آمو زان مدارس از دو وجه مورد توجه قرار گرفت: 1- از جهت تر كيب 4. درصد و6. درصد و 2- ظرفيت نهايي مدارس كه در طرح نيمه متمر كزحد آن 3.. نفر تعيين شده بود.
فعاليت‌هاي فوق برنامه
كارهاي فوق برنامه با جهت‌گيري تفريحي، مانند تماشاي فيلم، رفتن به استخر، اسكي، پارك و تاتر، سفرهاي كوتاه مدت شهري و بيرون از شهر، بازديد از نمايشگاهها و موزه‌ها و تاثير آن بر آموزش و پرورش فرزندان شاهد و دانش‌آموزان، كار هاي فوق برنامه با جهت‌گيري تربيتي، مانند زيارت اماكن متبركه، شركت در نماز جمعه، تشكيل گروههاي تاتر وسرود، برگزاري جشنها و مراسم خاص‌نظير دهه فجر، كار هاي فوق برنامه با جهت‌گيري آموزشي، موارد ديگري بود كه در اين تحقيق به آن توجه شده بود. در اين تحقيق، به كارگيري دانش‌آموزان در ساعات غيردرسي، دركارهاي غير درسي، مانند آموزش الكترونيك، كامپيوتر، عكاسي، آزمايشگاه برق، تجاري وصنايع، و تهيه يك وعده غذاي گرم و تاثيرآن بر آموزش مورد تاكيد قرار گر فته بود.
آموزش
در اين زمينه آموزش، به كادر آموزشي، ابزار كمك آموزشي، مانند تلويزيون، كتابخانه، آزمايشگاه، مركز كامپيوتر، آزمايشگاه زبان، فضاي آموزشي و وجود امكاناتي مانند سالن اجتماعات، نمازخانه، سالن غذ خوري وكارگاه، عدم تناسب ساختمان‌ها با فضاي آموزشي اشاره شده و نظر مديران در مورد نقش ابزار كمك آموزشي در بهبود كيفيت آموزش مدارس ذكر شده بود. برگزاري اردوهاي آموزشي، كلاس خصوصي، شبانه روزي كردن مدارس نيز پيشنهاداتي بود ه مطرح شده بود.
امور تر بيتي
همچنين به وضعيت اخلاقي تر بيتي مدارس و تاثير آن بر امر آموزش و برخورد صحيح با نابهنجار هاي دانش‌آموزان در مدر سه بعد ديگري بود كه مورد توجه قرار گر فته بود. استفاده از مشاورين تر بيتي و حل مسايل رو اني فرزندان شاهد و خانواده آن‌ها، موارد ديگري بود كه در طرح پيشنهادشده بود.
مديريت مدرسه
مديريت مدرسه، توانائي هاي آن، استغال مدير به امر تداركات(حدود 8. درصد وقت كادر اداري را به خود اختصاص‌مي‌دهد) از جمله مسايل مربوط به سرويس رفت و آمد دانش‌آموزان، تاثير مشكلات مالي در اداره مدرس، نوع رابطه مديران با آموزش و پرورش و تامين كادر آموزشي، رابطه آن‌ها با ستاد شاهد و نظارت شاهد ستاد شاهد بر مدارس، ارائه امكانات به مدارس از سوي ستاد، عدم پرداخت به موقع هزينه ها، كمبود بودجه، موارد ديگري بود كه عمدتا به‌عنوان مشكل از سوي مديران و به‌عنوان عامل موثر بر كيفيت آموزشي مورد تاكيد قرار گرفته بود
تدوين طرح
مجمو عه اين نكات، زمينه را براي انجام طرحي وسيعتر فراهم ساخت. اين طرح با عنوان بررسي عوامل موثر بر كيفيت آموزشي و فرهنگي مدارسش شاهد در سال 1371 توسط نگارنده و ساير همكاران در دفتر تحقيقات تعر يف شد.
ادبيات مربوط به كيفيت آموزشي وتر بيتي مدارسي از نوع مدارس شاهد مرور گرديد. مراحل مقدماتي اين طرح با استفاده از نكات حاصله در بررسي مقدماتي و با تكيه بر نتايج طرح سنجش بنيه علمي دانش‌آموزان مدارس شاهد سراسر كشور در سال 1371 سپري و در زمستان 1371 پرسش‌نامه آن بعد از آزمون اوليه، تنظيم و تكثير گرديد.
هدف تحقيق
اين تحقيق با دو هدف انجام شد. 1- ارزيابي و ارائه تصويري از وضعيت مدارس شاهد بعد از گذشت 6 سال از تاسيس آن‌ها 2- آزمون مجموعه‌اي از فرضيه ها كه اكثر آن‌ها به‌طور ضمني و يا صريح در تاسيس مدارس شاهد و بر نامه ريزي آن مدنظر برنامه‌ريزان بوده است. مانند تراكم دانش آموز، رعايت تركيب 4. درصد، 6. درصد، ارائه برنامه‌هاي غير درسي، سرويس اياب و ذهاب، تغذيه، استفاده از كادر مجرب و....
تحقق اين دو هدف به نوبه خود به بهبود وضعيت مدارس شاهد كمك كرده و دست اندركاران را قادر خواهد ساخت تا با بصيرت بيشتري عمل نمايند.
فرضيه ها و مقولات
از آنجا كه تمهيدات متعددي در طرح نيمه متمر كز با هدف بهبود كيفيت آموزشي و تربيتي مدارس شاهد پيش بيني شده بود، كيفيت آموزشي به‌عنوان متغير وابسته مشخص‌شد و مجموعه متغير هايي كه عمدتا به وضعيت مدارس و بر نامه‌هاي آن‌ها مر بوط مي‌شد، به‌عنوان متغير مستقل تعيين گرديد. اين متغير ها با عنايت به اهداف نيمه متمركز و تمهيدات پيش بيني شده بررسي مقدماتي(كاراكتشافي) و ادبيات مربوط به پيشرفت تحصيلي(كيفيت آموزشي) مشخص‌شد.
1- تمام وقت بودن مدارس 2 قدمت مدرسه 3- نسبت دانش آموز شاهد و غير شاهد به كل دانش آموز ان 4- تراكم دانش‌آموزان در كلاس 5- وضعيت فيزيكي مدرسه 6- ابزار كمك آموزشي 7- بودجه مدارس 8- درصد هزينه هاي فوق برنامه به هز ينه هاي جاري 9- كيفيت مديريت مدارس 1.-سرويس رفت و آمد 11- سن كادر آموزشي 12- سابقه تدريس كادر آموزشي 13- تغذيه 14- فعاليتهاي فوق برنامه تفريحي، تر بيتي، آموزشي 15- نوع رابطه مدير با بنياد شهيد شهر يا منطقه 16- نوع رابطه مدير با آموزش و پرورش 17- ميزان مشكلات خانوادگي فرزندان شاهد 18- ميزان آسيب هاي اجتماعيدانش‌آموزان 19- ميزان كلاسهاي تر بيتي–آموزشي براي خانواده‌ها 2.- نوع وابستگي خانواده‌هاي شاهد به گروههاي داوطلب شهادت يا شهادت ناشي از انجام وظيفه يا بمباران متغيرهايي بودند كه مفروض بود به انحاء مختلف بر كيفيت آموزشي موثرند. علاوه بر اين، متغير جنس(پسر– دختر) و استان نيز از متغيرهايي بودند كه بر كيفيت آموزشي موثر بودند. بر اساس اين مجموعه متغير هاي مستقل فرضيه هاي تحقيق تدوين شد.
1-  جنس(پسرانه / دخترانه) با كيفيت آموزش مدارس شاهد رابطه دارد.
2-  تمام وقت بودن مدارس با كيفيت آموزش مدارس با كيفيت آموزش مدارس شاهد رابطه دارد.
3-  زمان تاسيس مدارس(قدمت) با كيفيت آموزش مدارس شاهد رابطه دارد.
4-  درصد دانش‌آموزان شاهد و غير شاهد با كيفيت آموزش مدارس شاهد رابطه دارد.
5-  تراكم دانش آموز ان هر مدرسه با كيفيت آموزش مدارس شاهد رابطه دارد.
6-  فعاليتهاي فوق برنامه آموزشي با كيفيت آموزش مدارس شاهد رابطه دارد.
7-  ميزان مشكلات خانوادگي فرزندان شاهد با كيفيت آموزش مدارس شاهد رابطه دارد.
8-  ميزان آسيبهاي اجتماعي دانش آموز ان شاهد با كيفيت آموزش مدارس شاهد رابطه دارد
پشتوانه ي نظري فرضيه ها
1- فرضهاي مقبول
اين فرضيه ها با واسطه و يا بي واسطه بر مباحث علوم تر بيتي پيرامون آموزش، خصوصا پيشرفت تحصيلي استوار است. مباني نظري بعضي از اين فرضيه ها آن قدر آشكار است كه نياز به توضيح ندارد و امروزه به‌عنوان امور مسلم و مقبول پذيرفته شده است.
2- تمام وقت بودن مدرسه
مثلا پشتوانه نظري تاثير تمام وقت بودن مدرسه بر كيفيت آموزش آن، اين فرض مقبول است كه صرف زمان بيشتر براي آموزش و تحصيل، امكان فرا گيري عميقتر را بيشتر مي‌كند. در نتيجه، مي‌توان انتظار داشت كه مدارس تمام وقت از كيفيت آموزشي بهتر ي برخوردار باشند.
3- قدمت مدرسه
قدمت مد رسه(زمان تاسيس مدارس) وجود مدارسي با قدمت چند دهه و با آوازه كيفيت آموزشي عالي، اين تصور را تقويت مي‌كند كه قمت بيشتر مدرسه، كادر مجرب تر و با تجر به تر را به همراه دارد و كادر مجرب و يا تجر به كيفيت آموزشي بهتر را به همراه خواهد داشت. درحالي‌كه شكل‌گيري مدارس جديد، با كادري كه انگيزه بيشتري براي آموزش و نوآوري دارد و از ابزار كمك آموزشي بهتر استفاده مي‌كند، اين فرض را قوت مي‌بخشد كه قدمت مدرسه، صرفنظر از عوامل ديگر، بخودي خود تاثيري در كيفيت آموزشي ندارد.
4- تحقيقات انجام شده
اين در حالي است كه مجموعه هاي از متغير هاي مستقل از جمله متغير نسبت دانش‌آموزان شاهد و غير شاهد در مدر سه و كلاس، كه در طرح نيمه متمر كز هم بر آن تاكيد شده است، پشتوانه هاي نظري و تجر بي غني تر ي دارند. مجموعه بررسيهاي رواني در مورد كودكاني كه فاقد پدر و تك والدين هستند و تاثير آن بر رفتار آن‌ها، از جمله پيشرفت تحصيلي و آموزشي، نشاندهنده تفاوت رفتاري آن‌ها از كودكان ديگر مي‌باشد.
5- فقدان پدر و هوش
تاثير فقدان پدربر رشد شناختي كودكان در كار هاي تحقيقي استتلر[4](1959)، ساترلند[5](193.) داچ[6] وير آونز[7](1964) مورد اشاره قرار گر فته است. اين تحقيقات نشان مي‌دهد دانش‌آموزاني كه با پدر و مادر خود زندگي مي‌كنند نسبت به كودكان تك والدين از هوش بالاتري برخوردارند[8].
6- فقدان پدر و پييشرفت تحصيلي
در مجموعه ديگر ي از تحقيقات، از جمله(چاپمن[9]؛ 1977؛ اشمن [10]؛و مانوسوينز[11]، 1976 پاريش[12] و دوستال[13]، 198.) در مورد تاثير فقدان پدر بر پيشرفت تحصيلي به اين نكته اشاره
شده است كه فرزندان خانواده‌هاي عادي از نظر پيشرفت تحصيلي به‌طور معني داري برتر از فرزندان خانواده‌هاي تك والديني هستند[14].  
در ايران، تحقيقي كه تحت‌عنوان بررسي مسايل و مشكلات تحصيلي، رفتاري، شخصيتي، خانوادگي و اجتماعي فرزندان معظم شهدا، اسراء، مفقودين و جانبازان شهر ستان اهواز توسط مكوندي، شكركن، ليامي و مراقي(1366) انجام شده است؛ تحقيق مكارمي، خدا رحيمي، پور عوض و همكاران(137.)، تحت‌عنوان مقايسه پيشرفت تحصيلي دانش‌آموزان مدارس شاهد و مدارس عادي شيراز، تحقيق نجاريان و فلخاني(1371)، تحت‌عنوان اثرات از دست دادن پدر روي سلامت روان و عملكرد تحصيلي دانش‌آموزان مدارس راهنمايي اهواز مويد تحقيقات انجام گر فته در كشور هاي ديگر مي‌باشد و نشان مي‌دهد كه معدل تحصيلي فرزندان شاهد به‌طور معني داري پائين تر از دانش‌آموزان غير شاهد مدارس شاهد مي‌باشد[15].
7- فقدان پدر و عزت نفس
مجموعه ديگري از تحقيقات در زمينه آثار فدان پدر يا يكي از والدين نشان مي‌دهد، در مقايسه با خانواده‌هاي عادي كودكان خانواده‌هاي تك والدي عزت نفس پايين تري دارند؛ دربه تاخيرانداختن ارضاي نيازها تحمل كمتري دارند؛ مهارت‌هاي مقابله اجتماعي آن‌ها پايين تر است و فراواني رخداد عصبيتي و خودكشي در آن‌ها بالاتر مي‌باشد(فراي[16] و شر[17]، 1984، روي[18]و فوكوا[19]، 1983) فراي وشر(1984) مدعي هستند، كودكان فاقد پدر در بسياري از ابعاد به ويژه انگيزه پيشرفت، برتري جويي و علاقه به كسب مهارت، پشتكار و استقامت و تحمل وقايع منفي زندگي، نارسائيها و ضعفهايي نشان مي‌دهند[20].
تحقيق نجاريان و پور عوض در مورد ميزان شيوه اختلالات رواني– رفتاري در دانش‌آموزان شاهد مدارس ابتدايي شاهداهواز را نشان مي‌دهد، دانش‌آموزان شاهد، در مقايسه با دانش آموز ان غيرشاهد مشكلات رواني– رفتاري بيشتر ي دارند[21].
8- فقدان پدر و سازگاري
سازگاري زمينه ديگري است كه مورد بررسي قرار گر فته است. مجموعه‌اي از تحققات را نشان مي‌دهد: پسران فاقد پدراز سازگاري اجتماعي پايين تر و خود پنداري ضعيف تري(به لحاظ مهارت‌هاي اجتماعي) نسبت به ساير كودكان برخوردارند. (باركلي[22]، استيل ول[23] و باركلي 1972).
9- فقدان پدر و مشكلات خلقي
مشكلات عاطفي كه در اثر از دست دادن پدردركودكان ظاهر مي‌شود، وضعيت تخيلي و الگو هاي رواني– رفتاري آنان را در محيط مدرسه تحت الشعاع قرار مي‌دهد. (ديمون[24]، 197.، بلانكارد[25] و بيلر[26]، 1971). بروز افسردگي، از جمله مهمترين ويژگيها مي‌باشد كه در مجموعه‌اي از تحقيقات برآن تاكيد شده است[27].
1.- جنسيت و فقدان پدر
از سوي ديگر مجموعه‌اي از عوامل به‌عنوان عوامل تعديل كننده آثار ناشي از فقدان پدر مشخص‌شده است كه از جمله مهمترين آن‌ها جنسيت مي‌باشد. نتيجه تحقيقات نشان مي‌دهد پسران بيشتر از دختران تحت تاثير فوت پدر قرار مي‌گيرند؛ پسران فاقد پدر بيشتر از دختران علائم افسردگي نشان مي‌دهند. (روي و فوكوا، 1983؛ شين[28]1978، بك [29]، [30]1967)
11- سن كودك و فقدان پدر
سن كودك از عوامل تعديل كننده ديگر است. با توجه به اين‌كه مفهوم مرگ را معمولا بين سن 7 تا(كوچر 1974) تا 9 سالگي درك مي‌كند(شعاري نژاد 1964)، سن فرزند به هنگام از دست دادن پدر از جمله عوامل مهم و تعديل كننده آثار فقدان پدر است. غيبت پدر از بدو تولد تا 4 سالگي آثار سوء كمتري نسبت به غيبت وي در سنين 5 تا 9 سالگي بر روي فرزندان دارد[31].
12- حمايت اجتماعي و فقدان پدر
حمايت اجتماعي از خانواده‌هاي تك والدي به آن‌ها كمك ميكند تا به‌طور كارآمدتري با مشكلات مقابله كند. حمايت اجتماعي همواره در برابر مصائب به‌عنوان عامل تسكين دهنده تعديل كنده و حتي تقويت كننده عمل مي‌كند. (ساراسون[32]و ساراسون، 1987)[33].
13- طول مدت فقدان پدر
«بر اساس يافته‌هاي تحقيق مكوندي، نجاريان، شكركن، وليامي، هرچه طول مدتي كه از شهادت پدر گذشته باشد، رفتار هاي بيش فعالي و رفتار اجتماعي نامناسب دانش‌آموزان مدارس ابتدايي اهواز بيشتر مي‌شود همچنين در مورد دانش‌آموزان فاقد پدر مدارس عادي بالاتر ين ضريب همبستگي در گرايش بيش فعالي و رفتار قالبي و اطوار عجيب ديده مي‌شود»[34].
توجيه فرضيه ها
اهداف تبييني
مجموعه بررسيهاي مربوط به آثار فقدان پدرو راه‌حلهاي ارائه شده، كه مبناي فراهم آوردن مجموعه‌اي از تمهيدات در طرح نيمه متمركز هم بود، همراه با بررسي مقدماتي، اهميت متغيرهاي چندي را نشان مي‌دهد.
فعاليتهاي فوق برنامه تفريحي– تر بيتي كه در برنامه مدارس شاهد گنجانده شده است، در واقع كاهش افسردگي و بازگرداندن نشاط و فعال نمودن دانش‌آموزان شاهد و افزايش عزت نفس آن‌ها كمك مي‌كند و از اين طريق كيفيت آموزشي آن‌ها را بهبود مي‌بخشد[35].
وضعيت فيزيك مدرسه، كه در بررسي مقدماتي هم مورد مطالعه قرار گر فته بود، از آن جهت اهميت دارد كه فضاي محدود، امكان فعاليتهاي جسماني كودك را در ساعات تفريح و ورزش محدود مي سازد. درحالي‌كه فضاي كافي و مناسب امكان صرف انرژي را به كودك مي‌دهد و از لحاظ رواني دانش آموز در وضعيت بهتري قرار مي‌گيرد. در نتيجه مي‌توان انتظار داشت كه در مدارس با وضعيت فيزيكي مطلوب كيفيت آموزشي نسبت به مدارس با فضاي محدود در سطح بالاتر ي باشد.
نسبت دانش‌آموزان شاهد و غيرشاهد وويژگيهايي كه براي انتخاب دانش‌آموزان غير شاهد در طرح نيمه متمركز مشخص‌شده است، بر اين فرض استوار است كه موانست ميان دانش‌آموزان شاهد و غير شاهد فضايي مشابه فضاي اجتماعي بيرون فراهم مي آورد و از انتقال افسردگي و حالات عاطفي ديگر، كه در نتيجه فقدان پدر، براي فرزندان شاهد به وجود آمده است و تقويت آن در فضاي آموزشي اي كه همه دانش‌آموزان را فرزندان شاهد تشكيل مي‌دهند، جلوگيري مي‌كند. بر اين اساس انتظار مي‌رود كه نسبت دانش‌آموزان شاهد و غير شاهد با كيفيت آموزشي رابطه داشته باشند.
ميزان مشكلات خانوادگي فرزندان شاهد، ميزان آسيب هاي اجتماعي دانش‌آموزان، نوع وابستگي و جنس نيز متغير هايي هستند كه به نوعي با مفروضات و يافته‌هاي مر بوط به آثار فقدان پدر مربوط است و به نوبه خود بر كيفيت آموزشي تاثير مي گذارد.
تراکم دانش‌آموزان در کلاس ابزار کمک آموزشی کیفیت مدیریت مدارس سابقه تدریس و سن کادر آموزشی مجموعه عوامل و متغیرهایی هستند که در مباحث جاری آموزش و پرورش به اهمیت آن‌ها اشاره می‌شود.
تراکم کم دانش آموز در کلاس ابزار کمک آموزشی بیش‌تر و بهتر وجود مدیر با انگیزه و با تجربه و قوی وجود کادر آموزشی و فعالیت‌های فوق برنامه آموزشی با سابقه عواملی هستند که انتظار می رود کیفیت آموزشی بهتری را در پی داشته باشد. در حالی که تراکم زیاد دانش آموز در کلاس ابزار کمک آموزشی کمتر وجود مدیر کم سابقه و بی انگیزه وجود کادر آموزشی با سابقه کم عواملی هستند که بر کیفیت آموزشی تأثیر منفی دارند. [36]
سن مدیر و کادر آموزشی از عواملی است که در برخورد آن‌ها با دانش‌آموزان مؤثر است؛ وجهه نظر پدرانه داشتن نسبت به دانش آموز صبر و حوصله در مقابل با بدرفتاری و کج خلقی آن‌ها دقت در حالات دانش آموز اموری است که انتظار می رود با افزایش سن معلم افزایش یابد. ازاین‌رو می‌توان گفت با افزایش سن معلم انتظار می رود کیفیت آموزشی مدارس بهبود یابد.
از سوی دیگر عواملی چون مدیریت، سابقه کادر آموزشی، انگیزه آن‌ها برای عمل، ابزار کمک آموزشی، تراکم دانش آموز به نوبه خود از عواملی چون بودجه، نوع رابطه مدیر با ارگآن‌های ذیربط(بنیاد شهید و آموزش و پرورش) تأثیر می‌پذیرد. از اینرو می‌توان گفت: رابطه صمیمی تر مدیر با بنیاد شهید و آموزش و پرورش و بودجه تخصصی بیش‌تر کیفیت آموزشی بهتری را در پی خواهد داشت.
درصد هزینه های فوق برنامه به هزینه های جاری به‌عنوان متغیری که بر فعالیت‌های فوق برنامه تأثیر می‌گذارد. از متغیرهای درجه دوم نسبت به کیفیت آموزشی بهتر باشد.
متغیرهای سرویس رفت و آمد و تغذیه از عوامل تسهیل کننده تحصیل دانش‌آموزان و میزان فراگیری آن به حساب می آید. با فرض وجود سرویس رفت و آمد مرتب و امکانات تغذیه مطلوب انتظار می رود که کیفیت آموزشی افزایش یابد. در مقابل فقدان سرویس رفت و آمد و یا وجود سرویس رفت و آمد با مشکلات امکانات ناکافی و تغذیه بر کیفیت آموزشی اثر منفی دارد.
مجموعه عواملی که تاکنون برشمرده شد، همگی عواملی بودند که از نزدیک با فراگیری دانش‌آموزان مرتبط بود. مجموعه ای از این عوامل به محیط خانوادگی دانش آموز، مجموعه ای به محیط مدرسه و مجموعه ای به عوامل فرامدرسه ای مرتبط با مدرسه اشاره داشت. اما فراتر از این عوامل، وجود متغیرهای اجتماعی کلان، مانند تعلق طبقاتی دانش‌آموزان، سطح توسعه محل سکونت آن‌ها و میزان شهرنشینی آن از عواملی هستند که فراتر از عوامل مدرسه ای و از طریق تأثیر بر مجموعه عوامل مدرسه ای و فرامدرسه ای مرتبط با مدرسه بر کیفیت آموزشی مدارس تأثیر می‌گذارند.
اهداف توصیفی
با توجه به دو هدفی که برای تحقیق ذکر شد، فراتر از آزمون این فرضیه ها، متغیرهای مستقل طرح شده مقولاتی بودند که ارزیابی آن‌ها برای بدست آوردن تصویری از وضعیت مدارس شاهد لازم بود. متغیر " استان "، فراتر از اثری که بر کیفیت آموزشی دارد، مقوله ای است که بر اساس آن می‌توان وضعیت مدارس شاهد را در ابعاد مختلف طبقه‌بندی نمود و از آن در برنامه‌ریزی استانی سود جست.
متغیر " جنس "، نیز فراتر از اثر تعدیل کنندگی آن در ارتباط با کیفیت آموزشی، مقوله ای است که بر اساس آن می‌توان تفاوتهای مدارس شاهد دخترانه و پسرانه را بررسی نمود.
نسبت دانش‌آموزان شاهد و غیر شاهد، فعالیت‌های فوق برنامه، فراتر از تأثیر آن‌ها در کیفیت آموزشی، موضوعی است که از لحاظ ستادی برای بررسی طرح نیمه متمرکز لازم است.
روش تحقیق
در این بررسی از روش پیمایشی(survey)، بر اساس تمام شماری و تکنیک پرسش‌نامه استفاده شده است. لازم به توضیح است که پرسش‌نامه مذکور [37]، پس از اجرای مقدماتی طرح در تهران تکمیل شده [38]و پاسخ‌گویان مدیران مدارس شاهد سراسر کشور، که قبل از سال 7. تأسیس شده اند می‌باشند.
جامعه آماری
جامعه آماری تحقیق در ابتدا کلیه مدارس(دبستان، راهنمایی، دبیرستان) سراسر کشور بود که قبل از سال 7. تاسیس شده بودند. اما نظر به این‌که طرح سنجش بنیه علمی فقط در سطح مدارس ابتدایی و راهنمایی اجرا شده است، و امکان تحلیل روابط متغیرهای مستقل با کیفیت آموزشی در سطح متوسطه وجود نداشت، در مرحله بعد دبیرستآن‌ها از بررسی کنار گذاشته شد.
بر اساس آمار تعداد مدارس شاهد ابتدایی در سال تحصیلی 7.-69 حدود 299 و تعداد مدارس راهنمایی حدود 112 و دبیرستان 16 مورد می‌باشد. این در حالی است که تعداد مدارس ابتدایی در سال تحصیلی 71- 7.، 316 و تعداد مدارس راهنمایی 167 می‌باشد که مجموع آن‌ها 483 مورد می‌شود. با محاسبه تعداد دبیرستآن‌ها که تعداد آن 43 می‌باشد، کل جامعه آماری 526 مورد می‌باشد. با توجه به تازه تأسیس بودن این مدارس، تعداد مدارسی که فهرست آن‌ها در دسترس بود و برای آن‌ها امکان ارسال پرسش‌نامه وجود داشت، 376 مورد است.
نحوه جمع آوری اطلاعات
1-پرکردن پرسش‌نامه
بعد از تهیه پرسش‌نامه در صفحه 36 که تا اوایل سال 72 به طول انجامید، پرسش‌نامه به همراه دستوالعمل تکمیل آن برای مدیران مدارس شاهد در سراسر کشور ارسال گردید [39].
از مجموعه پرسش نامه‌های ارسالی، تعداد پرسش‌نامه‌های دریافتی 376 مورد است: مدارس ابتدایی 233، راهنمایی 117، و دبیرستان 26 مورد.
این پرسش نامه‌ها در فاصله زمانی مرداد ماه تا آخر اسفندماه 1372 به دفتر تحقیقات معاونت طرح و برنامه واصل گردید. در فاصله ارسال پرسش نامه‌ها به مدارس، دفتر تحقیقات نیز در جهت رفع اشکالات آماده پاسخ‌گویی و راهنمایی مدیران بود.
با توجه به این‌که اطلاعات مربوط به کیفیت آموزشی(طرح سنجش بنیه علمی) فقط در مورد مدارس ابتدایی و راهنمایی وجود داشت، پرسش‌نامه‌های مربوط به دبیرستآن‌ها برای ارائه نتایج توصیفی از مجموعه تحلیلها کنار گذاشته شد. از 35. پرسش‌نامه باقیمانده مربوط به مدارس ابتدایی و راهنمایی تعدادی به خاطر وجود اطلاعات تکراری و با مخدوش بودن و بعضی به خاطر فقدان اطلاعات در مورد کیفیت آموزشی در طرح سنجش بنیه علمی، قابل استفاده نبود. مجموع پرسش‌نامه‌هایی که اطلاعات آن برای تحلیل مورد استفاده قرار گرفت، 338 مورد می‌باشد.
2- اطلاعات طرح سنجش بنیه علمی
اطلاعات مربوط به کیفیت آموزشی نیز در مورد هر مدرسه از طریق " اداره کل امور مدارس شاهد و نمونه– طرح سنجش بنیه علمی مدارس شاهد کشور "، مورد استفاده قرار گرفت. این اطلاعات با اطلاعات پرسش‌نامه ارسالی در مورد هر مدرسه ادغام گردید و فایل اطلاعات مدارس کامل شد. از تعداد 338 مدرسه که پرسش‌نامه‌های ارسالی آن‌ها کنترل شده بود و غیر مخدوش تشخیص‌داده شد، 14 مورد وجود داشت که اطلاعات طرح سنجش بنیه علمی در مورد آن‌ها وجود نداشت. متقابلا یک مورد وجود داشت که اطلاعات طرح در آن وجود داشت، اما پرسش‌نامه آن در اختیار نبود. به این نحو، مجموعه پرسش‌نامه‌هایی که اطلاعات آن قابل تحلیل بود، به 333 مورد رسید.
3- نحوه تحلیل اطلاعات
اطلاعات پرسش‌نامه بعد از کنترل نهایی توسط همکاران در دفتر تحقیقات و مطالعات وارد کامپیوتر شد. اطلاعات مربوط به طرح سنجش بنیه علمی نیز که قبلا در فایلهایی ذخیره شده بود، با اطلاعات فایلهای مختلف پرسش‌نامه در برنامه کامپیوتری spss با هم ادغام و تحلیل شد.
در تحلیل اطلاعات به تناسب نوع متغیرها از رویه های جداول متقاطع، تحلیل واریانس، آزمون t، ضرایب همبستگی و روابط رگرسیونی در تحلیل روابط و جداول فراوانی، شاخصهای مرکزی و پراکندگی استفاده شده است.
يافته‌هاي تحقيق
بررسی شاخص‌مردودی در دوره ابتدایی و راهنمایی نشان می‌دهد، در پایه های اول و سوم ابتدایی و اول و دوم راهنمایی نسبت مردودی دانش‌آموزان پسر شاهد بیش‌تر از دختران بوده است. در سایر پایه های تحصیلی تفاوتی بین دختران و پسران وجود ندارد.
شاخص‌های مختلف کیفیت تحصیلی حاکی از آن است که در مجموع دختران(شاهد و غیر شاهد) از کیفیت تحصیلی بهتری برخوردار هستند. اما آزمون معنی دار tنشان می‌دهد که جز موارد محدودی، در اکثر پایه ها و در شاخصهای مختلف معنی دار نمی‌باشد.
بر اساس بعضی از شاخص‌ها، از جمله قبولی در شهریور و مردود شدن می‌توان به تفاوت معنی دار در کیفیت تحصیلی دختران و پسران شاهد از جمله در پایه های تحصیلی چهارم و پنجم ابتدایی و اول و دوم راهنمایی قضاوت نمود. این امر می‌تواند به‌عنوان مؤیدی برای این فرضیه که " فقدان پدر تأثیر بیش‌تری بر پسران دارد تا دختران" تلقی شود.
اما برای آزمون بیش‌تر این فرض، لازم است تا نسبت قبولی دختران و پسران شاهد را با نسبت قبولی دختران و پسران در مدارس معمولی سراسر کشور مقایسه کنیم. در صورتی که در مجموعه مدارس کشور نسبت قبولی دختران بیش‌تر از پسران باشد، این امر فرضیه فوق را زیر سؤال می برد.
مقایسه کیفیت تحصیلی دختران و پسران در مدارس شاهد و معمولی
با استفاده از آمار مربوط به قبولی دانش‌آموزان در سال تحصیلی 71- 7.، کیفیت تحصیلی دختران و پسران شاهد و غیر شاهد در دوره ابتدایی و راهنمایی با کیفیت تحصیلی دانش‌آموزانی که در مدارس غیر شاهد مشغول به تحصیل می‌باشند، مقایسه می‌شود.
1- قبولی در خردادماه
دوره ابتدایی
در خردادماه در مدارس ابتدایی شاهد، نسبت قبولی پسران شاهد 92 درصد، نسبت قبولی دختران شاهد 94 درصد، نسبت قبولی پسران غیر شاهد 97 درصد و نسبت قبولی دختران غیر شاهد 98 درصد می‌باشد.
درصد قبولی در پایه های مختلف ابتدایی دانش‌آموزان پسرو دختر شاهد و غیر شاهد و مدارس معمولی در جدول 1 منعکس شده است.

جدول1- نسبت قبولی خردادماه در مدارس شاهد و معمولی در سال تحصیلی 71-7. 
پایه
شاهد
غیرشاهد
معمولی
پسر
دختر
پسر
دختر
پسر
دختر
1
2
3
4
5
96٪
97%
98%
 
9.%
 
75%
97%
98%
 
98%
 
92%
 
88%
98%
99%
97%
97%
92%
98%
99%
99%
98%
97%
84%
85%
86%
73%
49%
 
87%
89%
9.%
79%
54%
در مدارس معمولی سراسر کشور بر اساس آمار منتشره از سوی "دفتر هماهنگی طرحها و برنامه‌ریزی توسعه "آموزش و پرورش، در سال تحصیلی 71-7.، نسبت قبولی پسران در خردادماه 75 درصد و نسبت قبولی دختران 8. درصد بوده است. این ارقام نشان می‌دهد، در مدارس معمولی سراسر کشور نیز درصد قبولی دختران بیش‌تر از پسران می‌باشد و از این جهت وضعیت دانش آموز شاهد و غیر شاهد مدارس شاهد مشابه وضعیت کل مدارس کشور می‌باشد. با این تفاوت که در سطح کشور با توجه به بزرگ بودن جمعیت آماری پسران و دختران(5113721 پسرو 44816.5 دختر)، تفاوت 5 درصدی مذکور در نسبت قبولی پسران و دختران با احتمال خطای بسیار ناچیزی، کمتر از ...1/.، معنی دار می‌باشد(مقدارtمحاسبه شده 21. می‌باشد) و می‌توان قضاوت نمود که دختران بیش‌تر از پسران در خرداد ماه قبول می‌شوند. در حالی که تفاوت 2 درصدی پسران و دختران شاهدو یک درصدی پسران و دختران غیر شاهد در مدارس شاهد، اولا کمتر از تفاوت مذکور در مدارس معمولی سراسر کشور می‌باشد و ثانیاً احتمال خطای 1. درصد هم معنی دار نمی‌باشد.
ارقام جدول نشان می‌دهد، اولا: مانند مدارس شاهد، تفاوت نسبت قبولی درخردادماه بین پسر و دختر در مدارس معمولی هم وجود دارد.
ثانیاً مقدار تفاوت در مدارس معمولی در همه پایه ها بیش‌تر از مدارس شاهد می‌باشد.
ثالثاً: در حالی که در مدارس شاهد، تفاوت نسبت قبولی قبولی دختران و پسران شاهد و دختران و پسران غیر شاهد در سطح خطای 1.درصد معنی دار می‌باشد.
بنابراین در صورتی که در مدارس شاهد و بین پسران و دختران شاهد چنین تفاوتی داشته باشد، نسبت دادن آن به تأثیر بیش‌ترفقدان پدر بر پسران مورد تردید واقع می‌شود.  
دوره راهنمایی
در خرداد ماه در مدارس راهنمایی شاهد، نسبت قبولی پسران شاهد 5. درصد، نسبت قبولی دختران شاهد 59 درصد، نسبت قبولی پسران غیر شاهد 86 درصد و نسبت قبولی دختران غیر شاهد 87 درصد می‌باشد. در مدارس معمولی سراسر کشور در سال تحصیلی 71-7. نسبت قبولی پسران در خردادماه 34 درصد و نسبت قبولی دختران 44 درصد بوده است. این ارقام نشان می‌دهد در مدارس معمولی سراسر نیز در صد قبولی دختران بیش از پسران می‌باشد و از این جهت وضعیت دانش آموز شاهد و غیر شاهد مشابه دانش‌آموزان مدارس معمولی است.
با این تفاوت که(1) نسبت قبولی پسران و دختران در سطح کشور 1. درصد تفاوت دارد. در حالی که بین دانش‌آموزان شاهد 9 درصدو برای دانش‌آموزان غیر شاهد 1 درصد می‌باشد؛(2) با توجه به تعداد زیاد دانش‌آموزان مدارس معمولی تفاوت مذکور در مدارس معمولی معنی دار بوده، اما در مدارس شاهد معنی دار نمی‌باشد. (3) با فرض معنی دار بودن تفاوت پسران و دختران شاهد و غیر شاهد، مقایسه نسبتها نشان می‌دهد که تفاوت درصدها در دانش‌آموزان شاهدنزدیک به تفاوت درصدها در سطح کل کشور در مدارس معمولی می‌باشد. در حالی که تفاوت دختران و پسران غیر شاهد از سطح نرمال(مدارس معمولی)، با فاصله 9 درصد، کمتر می‌باشد.
درصد قبولی در پایه های مختلف دوره راهنمایی دانش‌آموزان پسر و دختر شاهد، غیر شاهد در مدارس معمولی در جدول 2منعکس شده است.
جدول 2سبت قبولی خرداد ماه در مدارس شاهد و معمولی در سال تحصیلی 71-7.
پایه
شاهد
غیرشاهد
معمولی
پسر
دختر
پسر
دختر
پسر
دختر
1
68%
94%
89%
91%
37%
48%
2
45%
6.%
86%
89%
36%
46%
3
43%
44%
8.%
78%
28%
37%
ارقام جدول نشان می‌دهد، (1) در پایه های مختلف تحصیلی نسبت قبولی دختران و پسران در خردادماه(شاهد، غیر شاهد و معمولی) تفاوت دارند.
(2) مقدار تفاوت به جز پایه اول در مدارس معمولی بیش‌تر از مدارس شاهد می‌باشد.
قبولی در شهریور ماه
دوره ابتدایی
نسبت قبولی در دوره ابتدایی، برای دانش‌آموزان شاهد پسر 8/8 درصد، دختران شاهد، 7 درصد
ميزان مشكلات خانوادگي فرزندان شاهد، ميزان آسيب هاي اجتماعي دانش‌آموزان، نوع وابستگي و جنس نيز متغير هايي هستند كه به نوعي با مفروضات و يافته‌هاي مربوط به آثار فقدان پدر مربوط است و به نوبه خود بر كيفيت آموزشي تاثير مي گذارد.
ارقام جدول5-17 نشان می‌دهد، نسبت قبولی دانش‌آموزان شاهد و غیر شاهد در شهریور ماه(تجدیدی در خردادماه) در مدارس تمام‌وقت، در اکثر موارد، کمتراز مدارس نیمه وقت می‌باشد. اما مقدارt محاسبه شده حاکی از عدم معنی داری این تفاوت در سطح خطای1. درصد می‌باشد.
مقایسه نسبت مردودی در مدارس تمام وقت و نیمه وقت شاهد
(سال تحصیلی 71-7.).
مانند شاخص‌قبولی در خردادماه و شهریورماه، کمقایسه شاخص‌مردودین اهد و غیر شاهد درمدارس تمام وقت نیمه وقت نیز حاکی از عدم تفاوت این مدارس در نسبتهای مذکور می‌باشد(جدول3).
جدول 3 مقایسه نسبت مردودی سال تحصیلی 71-7. در مدارس تمام وقت و نیمه وقت 
دوره
پایه
دانش‌آموزان
شاهد
مقدار
t
سطح
خطا
دانش‌آموزان
غیر شاهد
مقدار
t 
سطح
خطا
تمام وقت
نیمه وقت
تمام وقت
نیمه وقت
ابتدایی
کل
3%
4%
67/1
1./.
.1/.
.1/.
34/.
74/.
1
2
3
4
 
2%
1%
.8/.
17%
3%
2%
2%
.5/.
21/.
4%
45/.
53/.
71/.
58/.
.6/1
65/.
59/.
48/.
57/.
29/.
-
..1/.
...5/.
..1/.
..2/.
-
..2/.
..3/.
..2/.
..3/.
-56/.
6./1
64/.
99/.
-
58/.
11/.
52/.
32/.
راهنمایی
کل
12/.
9%
91/.
36/.
.3/.
.7/.
72/1
.9/.
1
2
3
1./.
11/.
.17
.7/
.58/.
15/.
75/.
24/1
12/.
46/.
22/.
91/.
.1/.
11/.
.15/.
.3/.
.13/.
.14/.
28/1
1/.
.9/.
2./.
92/.
93/.
ارقام جدول نشان می‌دهد، در اکثر موارد نسبت مردودین مدارس نیمه وقت در سال تحصیلی
71-7. بیش‌تر از مدارس تمام وقت می‌باشد. اما مقدار t محاسبه نشان می‌دهد که تفاوت مذکور(در سطح خطا 1. درصد) معنی دار نمی‌باشد. مقایسه نسبت قبولی در خرداد ماه، شهریور ماه نسبت مردودین مدارس تمام وقت و نیمه وقت حاکی از آنست که کیلفیت آموزشی مدارس تمام وقت بهتر از مدارس نیمه وقت می‌باشد. اما مقدار t نشان می‌دهد که تفاوت معنی دار نمی‌باشد. مقایسه کیفیت آموزشی مدارس تمام وقت و نیمه وقت براساس معدل مدرسه در طرح سنجش بنیه علمی حاکی از آنست که کیفیت آموزشی مدارس تمام وقت بهتر از مدارس نیمه وقت می‌باشد. بنابراین بر اساس نتایج حاصله می‌توان گفت: مدارس تمام وقت از کیفیت آموزشی بهتری نسبت به مدارس نیمه وقت برخوردار هستند. دانش‌آموزان غیر شاهد در شهریور ماه(تجدیدی در خرداد ماه) بیش‌تر خواهد بود.
نسبت مردودین مدرسه و نسبت دانش‌آموزان شاهد در مدرسه
در دوره راهنمایی، همبستگی نسبت مردودین شاهد و غیر شاهد مدرسه یا نسبت دانش‌آموزان شاهد مدرسه در سطح خطای 1. درصد نمی‌باشد.
در دوره ابتدایی، همبستگی مردودین شاهد با نسبت دانش‌آموزان شاهد مدرسه 28/.– است که در سطح خطای کمتر از ..1/. معنی دار باشد. بنابراین میتوان گفت، هر چه نسبت دانش‌آموزان شاهد مدرسه بیش‌تر باشد، نسبت مردودین مدرسه در مقطع ابتدایی کمتر است. اما مقدار همبستگی نسبت مردودین غیر شاهد با نسبت دانش‌آموزان شاهد مدرسه .6/. است که در سطح خطای 1. درصد معنی دار نمی‌باشد.
اگر بخواهیم در مورد رابطه نسبت دانش‌آموزان در مدارس شاهد و رابطه آن با کیفیت آموزشی نتیجه گییر کنیم، می‌توان گفت: در دوره راهنمایی نسبت دانش‌آموزان شاهد در کیفیت آموزشی مدرسه تأثیری ندارد و یا این‌که تأثیر آن بسیار محدود می‌باشد.
اما در دوره ابتدایی افزایش این نسبت تأثیری عمدتاً منفی در کیفیت آموزشی مدرسه دارد. این تأثیر در سال اول پنجم ابتدایی محسوستر می‌باشد.
جدول 4همبستگی مردودین مدرسه با زمان تأسیس و تبدیل آن به مدرسه شاهد
(ابتدایی و راهنمایی)
 
ابتدایی
راهنمایی
زمان تأسیس
زمان تبدیل
زمان تأسیس
زمان تبدیل
نسبت مردودین دانش‌آموزان شاهد
نسبت مردودیندانش‌آموزان غیر شاهد
5/.-(23/.)
12/.+(.3/.)
.5/.(21/.)
.2/.-(47/.)
.1/.-(44/.)
.1/.-(44/.)
.2/.-(43/.)
23/.-(.1/.)
تعداد موارد
227
223
11.
1.5
مقدار داخل پرانتز سطح خطای همبستگی است.
ارقام جدول نشان می‌دهد، دردوره ابتدایی و راهنمایی رابطه ای معنی دار میان نسبت مردودین دانش‌آموزان شاهد با زمان تأسیس و تبدیل به مدرسه شاهد وجود ندارد(در سطح خطای 1. درصد).
در دوره ابتدایی، همبستگی نسبت مردودین غیر شاهد تبدیل معنی دار نیست؛ همبستگی با زمان تأسیس در سطح خطای 3 درصد معنی دار می‌باشد. جهت را بطه مثبت و مقدار آن 12/. است. این امر حاکی از آنست کهردوره ابتدایی نسبت مردودین مدارس با سابقه تأسیس بیش‌تر، بیش‌تر می‌باشد. به‌عبارت دیگر مدارس ابتدایی با سابقه کمتر دارای نسبت مردودی غیر شاهد کمتری هستند.
در دوره راهنمایی همبستگی نسبت مردودین غیر شاهد با زمان تأسیس در سطح خطای 1. درصد معنی دار نیست؛ اما همبستگی آن با زمان تبدیل در سطح خطای .1/. معنی دار می‌باشد. جهت رابطه منفی و مقدار آن 22/. است. بر این اساس می‌توان گفت مدارس با سابقه بیش‌تر، دارای نسبت مردودین کمتری هستند و از این جهت با همبستگی نسبت قبولی در خرداد ماه و سال تبدل هم جهتی نشان می‌دهد.
مقایسه نسبت مردودین غیر شاهد در مدارس تبدیلی در سال‌های مختلف نشان می‌دهد، مدارس تبدیلی در سال 7. با میانگین نسبت مردودین .6/. بیش‌تر از مدارس تبدیل در سایر سال‌ها، 65 تا 69، دانش آموز غیر شاهد مردود داشته‌اند و از این جهت دارای تفاوت معنی داری، در سطح خطای 1 درصد، با مدارس تبدیل در سال‌های 65 تا 67 می‌باشند.
با اینحال، مقایسه سایر مدارس تبدیلی در سال‌های مختلف حاکی از آنست که میان نسبت قبولی مدارس تبدیلی سال‌های 65 تا 69 تفاوت معنی داری وجود ندارد. (در سطح خطای 1 درصد).
درمورد شاخصهای نسبت قبولی درخرداد و شهریور و نسبت مردودی می‌توان گفت مدارس تبدیلی در سال‌های مختلف در زمینه‌این شاخصها(به جز چند مورد تفاوتهای زیادی با یکدیگر ندارند و می‌توان گفت مدارس شاهد(ابتدایی و راهنمایی) تبدیلی در سال‌های مختلف از این جهت با هم تفاوت قابل توجهی ندارند.
در حالی که در شاخص‌های بدست آمده از طرح سنجش بنیه علمی، مدارس تبدیلی در سال‌های مختلف تفاوتهای قابل توجهی داشتند. مقایسه مدارس د رزمینه شاخصهای کیفیفت آموزشی، حاصله از طرح سنجش بنیه علمی نشان داد که مدارس تبدیلی در سال‌های 68و69 از کیفیت آموزشی بهتری در سال تحصیلی 71-7. بر خوردار بوده‌اند. در مقابل مدارس تبدیلی سال 66 و در مرتبه بعد سال 65 از لحاظ کیفیت آموزشی در سال تحصیلی مذکور در آخرین مرتبه قرار دارند.
علاوه بر این، بر خلاف تصور رایج که قدمت مدرسه را عامل مثبت در جهت ارتقاء سطح آموزشی می‌دانند، نتایج حاصله نشان داد، کیفیت آموزشی مدارس با قدمت کمتر(سال تبدیل) بهتر از کیفیت آموزشی مدارس با قدمت بیش‌تر می‌باشد.
بعد از این مرور کلی بر تأثیر جداگانه هریک از تجهیزات مدرسه بر کیفیت آموزشی، با توجه به این‌که این تجهیزات تأثیرات مشترکی بر کیفیت آموزشی دارند، در راستای مشخص‌کردن سهم تأثیر هریک از آن‌ها به بررسی رابطه مجموعه آن‌ها با کیفیت آموزشی می پردازیم.
برای ارزیابی سهم متغیرهای مورد بررسی ف از رویه رگرسیون چند متغیری استفاده می‌شود. متغیرهای وجود زمین ورزش، کتابخانه، نمازخانه، سالن اجتماعات، سالن غذا خوری، ابزار نمایش فیلم، آزمایشگاه، ابزار آزمایشگاه و کامپیوتر متغیرهایی هستند که دارای کد صفر و یک می‌باشند. از اینرو می‌توان با آن‌ها به‌عنوان متغیرهای تصنعی رفتار نمود و از آن‌ها در معادله رگرسیون چند متغیری استفاده کرد.  
فعالیت‌های فوق برنامه آموزشی و کیفیت آموزشی(نسبت قبولی و مردودی)
دوره ابتدایی
مقادیر F و سطح خطای آن در مقایسه نسبت قبولی و مردودی مدارسی که کلاس خصوصی تشکیل داده‌اند، در مدرسه به‌صورت عملی كلاس تشکیل داده‌اند و از معلمان خواسته‌اند که به درس دانش‌آموزان ضعیف توجه و اقدام خاصی انجا نداده‌اند، با مدارسی که چنین وضعی ندارند، در جدول 5 منعکس شده است.
جدول 5 نسبت قبولی و مردودی فعالیت فوق برنامه آموزشی(دوره ابتدایی)
(مقدار F و سطح خطا)
 
نسبت قبولی
شاهد
نسبت قبولی
غیر شاهد
نسبت مردودی
شاهد
نسبت مردودی
غیر شاهد
تشکیل کلاس
خصوصی
کلاس در مدرسه
توصیه به معلمان
عدم اقدام
95/.(33/.)
8./.(37/.)
.4/.(84/.)
..1/.(96/.)
7./1(19/.)
25/1(26/.)
..3/.(95/.)
28/.(59/.)
29/1(26/.)
..5/.(96/.)
.3/3(.8/.)
41/.(52/.)
2./.(65/.)
65/.(42/.)
15/.(69/.)
14/.(71/.)
مقدار داخل پرانتز سطح خطای همبستگی است.
ارقام جدول حاکی از انست در مدارس با فعالتهای فوق برنامه آموزشی متفاوت نسبت قبولی دانش‌آموزان شاهید و غیر شاهد و نسبت مردودی دانش‌آموزان شاهد و غیر شاهد(به جز یک مورد) تفاوت معنی داری، در سطح خطای 1. درصد، با هم ندارند. از اینرو می‌توان نتیجه گرفت وضعیتهای مختلف مدارس از لحاظ تقویت علمی تأثیری در نسبت قبولی و مردودی دانش‌آموزان(شاهد و غیر شاهدی) ندارد. فقط نسبت مردودی دانش‌آموزان شاهد است که درمدارسی که به معلمان برای توجه به درس توصیه می‌شود و مدارسی که توصیه نمی‌شود تفاوت معنی داری، در سطح خطای 1. درصد وجود دارد.  
دوره راهنمایی
مقادیر F و سطح خطای آن در مایسه نسبت قبولی و مردودی مدارسی که کلاس خصوصی تشکیل داده‌اند، درمدرسه به‌صورت علمی کلاس تشکیل داده‌اند، از معلمان خواسته اند، که به درس دانش‌آموزان ضعیف توجه شود و اقدام خاصی انجام نداده‌اند، مدارسی که چنین وضعی ندارد، در جدول منعکس شده است.
جدول6 نسبت‌قبولی و مردودی و فعالیت فوق‌برنامه آموزشی(دوره راهنمایی)
(مقدار F و سطح خطا)
نسبت قبولی شاهد
نسبت قبولی غیر شاهد
نسبت مردودی شاهد
نسبت مردودی غیر شاهد
 
تشکیل کلاس خصوصی
کلاس در مدرسه
توصیه به معلمان
عدم اقدام
...6/.(98/.)
27/.(6./.)
..1/.(97/.)
77/.(38/.)
28/.(59/.)
.8/.(77/.)
57/1(21/.)
.2/.(88/.)
56/.(45/.)
78/1(18/.)
87/4(.3/.)
3./.(58/.)
55/.(46/.)
33/1(3./.)
6./.(44/.)
17/.(67/.)
مقدار داخل پرانتز سطح خطای همبستگی است.
ارقام جدول حاکی ازآنست که در مدارس با فعالیت‌های فوق برنامه آموزشی متفاوت، نسبت قبولی دانش‌آموزان شاهد و غیر شاهد و نسبت مردودی دانش‌آموزان شاهد و غیر شاهد(به جز یک مورد) تفاوت معنی داری، در سطح خطای 1. درصد، با هم ندارند. از اینرو می‌توان نتیجه گرفت وضعیتهای مختلف مدارس از لحاظ تقویت بنیه علمی تأثیری در نسبت قبولی و مردودی دانش‌آموزان(شاهد و غیر شاهد) ندارد. فقط نسبت مردودی دانش‌آموزان شاهد است که در مدارسی که به معلمان برای توجه به درس دانش‌آموزان ضعیف توصیه می‌شود و مدارسی که توصیه نمی‌شود، تفاوت معنی داری، در سطح خطای 1. درصد، وجود دارد. آموزان غیر شاهد رابطه ای معنی دار، در سطح خطای 1. درصد، با کیفیت آموزشی دارد. شیوع سایر ناهنجاریها دارای رابطه ای معنی دار با کیفیت اموزشی(معدل) نیستند. شیوع ناهنجاری گوشه گیری در دارس راهنمایی با افزایش کفیت آموزشی(معدل کل، معدل دانش‌آموزان شاهد و غیر شاهد) همراه می‌باشد. در توجیه اینامر می‌توان دلایلی را که قبلا مطرح شد، ارائه نمود، در واقع وجود همبستگی مذکور را می‌توان نتیجه گزارش بیش‌تر ناهنجاریها از سوی مدارسی دانست که از کیفیت آموزشی بالاتری برخوردار می‌باشند.
کیفیت آموزشی(نست قبولی و مردودی) و آسیبهای اجتماعی دانش‌آموزان- دوره ابتدایی
مقدار همبستگی(r) کیفیت اموزشی(نسبت قبولی دانش‌آموزان شاهد و غیر شاهد در خرداد و نسبت مردودی) با میزان ناهنجاریهای دانش‌آموزان شاهد در جدول منعکس شده است.
جدول 6 همبستگی(r) کیفیت آموزشی(نسبت قبولی و مردودی) و میزان آسیب اجتماعی دانشآموزان شاهد(دوره ابتدایی)
 
نسبت قبولی
شاهد
نسبت قبولی
غیرشاهد
نسبت مردودی
شاهد
نسبت مردودی
غیرشاهد
غیبت مکرر
بی نظمی
سوء خلق و
ناسازگاری
گوشه گیری
تبادل عکس و نوار
دزدی مسايل جنسی
.2/.(36/.)
.7/.-(18/.)
.1/.(43/.)
.2/.(33/.)
.1/.-(4./.)
.2/.(34/.)
.7/.(14/.)
..2/.-.48/.)
.1/.-(43/.)
.4/.–(24/.)
.2/.-(36/.)
.2/.(34/.)
.4/.(23/.)
.2/.(36/.)
.7/.-(19/.)
.8/.-(15/.)
.1/.-(39/.)
11/.-(.4/.)
.2/.-(37/.)
.5/.-(19/.)
.2/.-(34/.)
.3/.(33/.)
.2/.(39/.)
13/.(.2/.)
12/.(.3/.)
.4/.-(26/.)
..7/.(45/.)
.3/.-(32/.)
ارقام داخل جدول سطح خطای مقدار همبستگی است.
ارقام جدول 6 حاکی از آنست:(1) شیوع ناهنجاریهای غیبت مکرر، بی نظمی، تبادل عکس و نوار مبتذل، دزدی و مسايل جنسی رابطه معنی داری، در سطح خطای 1. درصد، با نسبت قولی و مردودی دانش‌آموزان شاهد و غیر شاهد ندارند.
(2) شیوع ناهنجاریهای سوء خلق و ناسازگاری و گوشه گیری با بعض از شاخص‌های کیفیت آموزشی(نست مردودین) دارای رابطه ای معنی دار، در سطح خطای 1. درصد، است. با افزایش میزان گوشه گیری دانش‌آموزان شاهدنسبت مردودی دانش‌آموزان شاهد کاهش و نسبت مردودی دانش‌آموزان غیر شاهد می‌یابد. با افزایش میزان سوء خلق و ناسازگاری دانش‌آموزان شاهد نسبت مردودی دانش‌آموزان غیر شاهد افزایش می‌یابد.
توجیه همبستگی های فوق نظیر توجیه همبستگی شیوع ناهنجاریهای با معدل مدرسه می‌باشد. در واقع همبستگی های فوق همبستگی های مجازی است که از کیفیت آموزشی مدرسه و مدیریت آن تأثیر میپذیرد.
مقدار همبستگی(r) کیفیت آموزشی(نسبت قبولی و مردودی دانش‌آموزان شاهد و غیر شاهد) با میزان ناهنجاریهای دانش‌آموزان غیر شاهد در جدول منعکس شده است.
جدول 7همبستگی(r) کیفیت آموزشی(نسبت قبولی و مردودی) و میزان آسیب اجتماعی دانش‌آموزان شاهد(دوره ابتدایی)
 
نسبت قبولی شاهد
نسبت قبولی غیر شاهد
نسبت مردودی شاهد
نسبت مردودی غیر شاهد
غیبت مکرر
بی نظمی
سوء خلق و ناسازگاری
گوشه گیری
تبادل عکس و نوار
دزدی
مسايل جنسی
.2/.(37/.)
.2/.-(33/.)
.2/.(37/.)
.1/.(42/.)
.1/.-(4./.)
.6/.-(17/.)
.3/.-(32/.)
.4/.-(25/.)
.6/.(16/.)
.5/.-(2./.)
.2/.(32/.)
..5/.(47/.)
.1/.(38/.)
..7/.(45/.)
.2/.-(36/.)
.4/.-(23/.)
.8/.-(.9/.)
.5/.-(2./.)
..7/.-(45/.)
.2/.-(37/.)
.2/.(35/.)
.3/.(31/.)
.8/.(1./.)
.8/.(.9/.)
15/.(.1/.)
.3/.-(28/.)
.2/.-(33/.)
.1/.(39/.)
ارقام داخل جدول سطح خطای مقدار همبستگی است.
ارقام جدول بالا حاکی از آنست:(1) شیوع ناهنجاریهای غیبت مکرر، بی نظمی، تبادل عکس و نوار مبتذل دزدی و مسايل جنسی درمیان دانش‌آموزان غیر شاهد رابطه معنی داری، در سطح خطای 1. درصد با نسبت قبولی و مردودی دانش‌آموزان شاهد و غیر شاهد ندارند.
(2) شیوع ناهنجاریهای سوء خلق و ناسازگاری و گوشه گیری درمیان دانش‌آموزان غیر شاهد با شاخص‌نسبت مردودی دانش‌آموزان دارای رابطه ای معنی دار درسطح خطای 1. درصد، است. با افزایش میزان سوء خلق ناسازگاری نسبت مردودی دانش‌آموزان شاهد کاهش و نسبت مردودی دانش‌آموزان غیر شاهد می‌یابد. با افزایش میزان گوشه گیری دانش امخوزان غیر شاهد نسبت مردودی دانش‌آموزان شاهد افزایش می‌یابد.
دوره راهنمایی
مقدار همبستگی(r) کیفیت آموزشی(نسبت قبولی و مردودی دانش‌آموزان شاهد و غیر شاهد) با میزان ناهنجاریهای دانش‌آموزان شاهد در جدول 8 منعکس شده است.

جدول 8 همبستگی(r) کیفیت آموزشی(نسبت قبولی و مردودی) و میزان آسیب اجتماعی دانش‌آموزان شاهد(دوره راهنمایی)
 
نسبت قبولی شاهد
نسبت قبولی غیر شاهد
نسبت مردودی شاهد
نسبت مردودی غیر شاهد
غیبت مکرر
بی نظمی
سوء خلق و ناسازگاری
گوشه گیری
تبادل عکس و نوار
دزدی
مسايل جنسی
18/.-(.2/.)
2./.-(.2/.)
.8/.-(18/.)
18/.(.3/.)
.8/.-(18/.)
.6/.-(24/.)
.2/.-(41/.)
.2/.-(38/.)
.4/.-(32/.)
.6/.(24/.)
.3/.(36/.)
.1/.-(43/.)
16/.-(.4/.)
.3/.(36/.)
25/.-(..5/.)
3./.(..1/.)
17/.(.3/.)
..4/.(48/.)
.5/.(28/.)
15/.(.5/.)
.3/.-(37/.)
.4/.(32/.)
.1/.(45/.)
.6/.-(25/.)
.1/.-(42/.)
..4/.-(48/.)
.5/.-(29/.)
..1/.-(49/.)
ارقام داخل جدول سطح خطای مقدار همبستگی است.
ارقام جدول حاکی از آنست:(1) شیوع ناهنجاریهای مسايل جنسی و تبادل عکس و نوار مبتذل، درمیان دانش‌آموزان شاهد رابطه معنی داری، درسطح خطای 1. درصد، با شاخصهای کیفیت آموزشی(نسبت قبولی و مردودی دانش‌آموزان شاهد و غیر شاهد) ندارند.
(2) شیوع ناهنجاریهای غیبت مکرر، بی نظمی، سوء خلق و ناسازگاری نسبت قبولی و مردودی دان آموزان غیر شاهد دارای رابطه ای معنی دار، در سطح خطای 1. درصد، نیست. اما با نسبت قبولی و مردودی دانش‌آموزان شاهد دارای رابطه‌ی معنی دار می‌باشد(در سطح خطای 1. درصد).
(3) با افزایش غیبت مکرر دانش‌آموزان شاهد نسبت قبولی دانش‌آموزان شاهد درخرداد ماه کاهش و نسبت مردودی دانش آمزان شاهد افزایش می‌یابد.
(4) با افزایش بینظمی دانش‌آموزان شاهدنسبت قبولی دانش‌آموزان شاهد در خرداد ماه کاهش و نسبت مردودی دانش‌آموزان شاهد افزاشی می‌یابد.
(5) با افزایش میزان ناسازگاری دانش‌آموزان شاهد نسبت قبولی دانش‌آموزان شاهد درخرداد ماه کاهش و نسبت مردو دی آن‌ها افزایش می‌یابد.
(6) شیوع ناهنجاری گوشه گیری و انزوار با نسبت قبولی دانش‌آموزان شاهد رابطه ای معنی دار در سطح خطای 1. درصد دارد. اما با سایر شاخصهای رابطه ای معنی دار ندارد. با افزایش میزان گوشه گیری نسبت قبولی دانش‌آموزان شاهد افزایش می‌یابد.
(7) شیوع ناهنجاری دزدی با نسبت قبولی دانش‌آموزان غیر شاهد و نسبت مردودی دانش‌آموزان شاهد رابطه ای معنی دار، در سطح خطای 1. درصد دارد، افزایش میزان دزدی دانش‌آموزان شاهد نسبت قبولی دانش‌آموزان غیر شاهد کاهش و نسبت مردودی انش آموزان شاهد افزایش می‌یابد.
مقدار همبستگی(r) کیفیت آموزشی(نسبت قبولی و مردودی دانش‌آموزان شاهد و غیر شاهد) با میزان ناهنجاریهای دانش‌آموزان غیر شاهد در جدول8 منعکس شده است.


[1]- طرح نيمه متمر كز و پراكنده، ستاد اجراي و بر نامه ريزي فرهنگي شاهد ( ستاد شاهد ) 
[2] - گزارش اداره كل مدارس شاهد و نمونه شماره 2796/356 تار يخ 15/4/70
[3] - اين تحقيق توسط آقاي احمد رضايي و با همكاري آقاي جواد محمدپور قاضي و خانم مريم نهاوندي در بهار سال 71 انجام شده است
[4] -Stetler
[5] -Satheriand
[6] - Dutsch
[7] - Browns
[8] - نجاريان، بهمن، مكوندي، بهنام وليامي، فاطمه ؛ آثار فقدان پدر : مروري بر يافته هاي پژوهشي
[9] - Chapman
[10] - Oshman
[11] - Dostal
[12] - Manosewits
 -[13]   همان منبع، ص 5
[14]- همان منبع، ص 7و8
[15] -در ايران و ساير كشور هاي جهان، ص 4.
[16] -Fry
[17] -Scher
[18]-Roy
[19] -Fugua
[20] - همان منبع ص 10
[21]- نجاريان،بهمن  ؛ پور عوض،معصومه ؛ بررسي ميزان شيوع اختلالات رواني – رفتاري در دانش آموزان شاهد و غير شاهد مدارس ايتدايي شاهد اهواز ( از ديدگاه معلمين  اين مدارس، با حمايت واحد فرهنگي بنياد شهيد انقلاب اهواز ؛ پايز 1370)
[22] -Barclay
[23] - Stilwell
[24] -Damon
[25] -Blanchard
[26] -Biller
[27] - نجارياتن، بهمن، مكوندي، بهنام وليامي، فاطمه ؛ آثار فقدان پدر : مروري بر يافته هاي پژوهشي در ايران و ساير كشور هاي جهان، ص 12
[28] -Shinn
[29] -Beck
[30] - همان منبع، ص 14
[31] -همان منبع، ص 15
[32] -Sarason
[33] - همان منبع، ص 16
[34] - همان منبع ص 18
[35] -  در مورد تاثير فقدان پدر بر رفتار كودك تدوينهاي متعددي انجام شده است . از جمله : بيانگرد، اسماعيل، بهمني، بهمن ؛ محروميت از پدر و. رابطه مادر كودك ؛ مركز مشاوره شاهد، اداره پيشگيري و آموزش بهداشت رواني – تر بيتي
[36] در این زمینه جزوه زیر توسط مرکز مشاوره پرورشی شاهد استان خوزستان تهیه شده است که فابل استفاده می‌باشد.
لیا می، فاطمه ؛ افت تحصیلی دانش آموزان ؛ واحد پِِژوهش مرکز مشاوره پرورشی شاهد استان خوزستان .
[37] نمونه پرسشنامه ضمیمه می باشد .
[38] برای اطلاع بیشتر به گزارش بررسی مقدماتی مدارس شاهد تهران مراجعه شود . معاونت طرح و برنامه بنیاد شهید؛ 1370 . 
 .[39] نمونه دستورالعمل پر کردن  پرسشنامه ضمیمه می باشد .


پنج شنبه 30 دی 1389  9:45 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:مقالات تخصصي ايثار و شهادت

عنوان : ديدگاه شهدا در انتخاب راه شهادت
كلمات كليدي : شهيد، اسلام، بسيج، عاشورا، دين، ميهن
موضوعات مقالات :ايثار و شهادت
چكيده
در اين مقاله بعد از مقدمه اي كوتاه، واژه ي شهيد را تعريف خواهيم كرد و به شهادت از ديدگاه قرآن و پيامبر(ص) و ائمه ي معصومين(ع) اشاره اي خواهيم داشت. آنگاه ديدگاه هاي شهدا را بررسي خواهيم كرد كه آنان با آگاهي از مقام والاي شهيدان و به حكم ولي فقيه وتفكر بسيجي كه داشتند، براي دفاع از ميهن اسلامي عاشورائيان كربلا را سرمشق خويش قرار دادند و اين راه را انتخاب كردند و سرانجام به اين نتيجه خواهيم رسيد كه شهدا با آگاهي كامل به فرمان رهبري براي پاسداري از دين وحفظ ميهن اين راه را انتخاب كردند و به فيض شهادت رسيدند.

مقدمه
« ولا تحسبن الّذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عندربهم يرزقون. »
شهادت در راه خدا بهترين مرگي است كه شهيد با اختيار خويش بر مي گزيند. پيامبر اكرم(ص) فرمودند:« بالاي هر نيكي، كار نيك ديگري وجود دارد تا اين كه مرد در راه خدا كشته شود، وقتي در راه خداي عزّوجلّ كشته شد، بالاي آن كار نيكي وجود ندارد.»

شهيد والاترين مقام را دارد، زيرا شهادت يك حادثه و يك رويداد منفي نيست، يك هدف قطعي وآگاهانه وانتخاب شده است. آنگونه كه وقتي حضرت علي(ع) مردم را به جهاد ترغيب مي نمود، جواني بلند شدوگفت: يا اميرالمومنين مرا ازفضيلت جنگجويان در راه خدا آگاه كن. حضرت فرمودند: من پشت رسول خدا(ص) بر شتر او سوار بودم و از جنگ ذات السلاسل بر مي گشتيم كه همين سؤال را كه از من پرسيدي من از او پرسيدم و آن حضرت فرمودند: جنگجويان هنگامي كه اراده ي جنگ مي كنند برائت از آتش براي آن ها نوشته مي شود وهنگامي كه براي جنگ مجهز مي شوند خداوند بر فرشتگان خويش به آن ها افتخار مي كند، وقتي خانواده آن ها با ايشان وداع مي كنند در و ديوار و خانه براي آن ها گريه مي كنند و از گناه خود خارج مي شود همان گونه كه مار از پوست خود خارج مي شود و خداوند براي هر مردي چهل فرشته مي گمارد تا از پيش رو، پشت سر، سمت راست وچپ، او را حفاظت كنند و كار خيري نمي كند مگر اين كه چند برابر براي او نوشته مي شود وهر روز عبادت مي كنند هنگامي كه در برابردشمن خود قرار مي گيرند، علم اهل دنيا از ثواب الهي آن ها قطع مي گردد وهنگامي كه مبارزه آغاز و سرنيزه ها راست مي شود و تيرها در كمان قرار مي گيرد وقدم جلو گذارده فرشته ها آن ها را در بر مي گيرند و براي پيروزي آنان دعا مي كنند. در اين موقع منادي فرياد مي زند: بهشت در زير سايه ي شمشيرهاست و ضربت هاي وارد بر پيكر آنان از آب سرد در تابستان گواراتر است و وقتي شهيد به خاطر ضربه هايي كه بر اندام وارد شده بر زمين مي افتد هنوز بر زمين قرار نگرفته است، كه خداوند همسر بهشتي او را مي فرستد تا براي او آنچه را كه در بهشت آماده كرده است مژده دهد وهنگامي كه بر زمين قرار گرفت، زمين به او مي گويد: مرحبا به روح پاكي كه از جسم پاكي خارج شد بشارت باد تو را كه برايت چيزي آماده شده كه چشمي نديده وگوشي نشنيده و بر قلب انساني خطور نكرده است، و خداوند مي فرمايد: من جانشين او براي اهل و خانواده اش هستم، هر كسي آن ها را راضي كند مرا راضي كرده است و هر كس آن ها را خشمگين سازد مرا خشمگين كرده است.
در جنگ تحميلي و دفاع مقدس هزاران نفر جانباز وهزاران نفر شهيد داشته ايم اين سؤال پيش مي آيد كه آنان كه شهيد شدند چه ديدگاهي داشتند كه اين گونه به سوي جبهه ها شتافتند و سرانجام به شهادت رسيدند. لذا، دراين مقاله سعي خواهيم كرد ديدگاه هاي شهدا را بررسي نمائيم.
تعريف شهيد:
واژه ي شهيد وشهادت از كلمات رايج ومعمولي است كه فقط درباره ي برخي افراد به كار مي بريم. هر كشته يا مرده اي شهيد نيست. به كسي شهيد گفته مي شود كه در يك راه مقدس وبراي هدفي مقدس جان خود را از دست بدهد. به قول استاد مطهري شهيد سه ويژگي دارد: يكي اين كه در راه هدف مقدس كشته مي شود. ديگر اين كه جاودانگي مي يابد. سوم محيط پاك مي دهد. شهيد كسي است كه با خون خود ارزش و ابديت وجاودانگي داده است.
شهادت در لغت به معاني، گواهي دادن، كشته شدن در راه خدا، شهيد گرديدن و عالم شهادت در مقابل عالم غيب آمده است و شهيد يعني؛ حاضر، شاهد، عالم به غيب و حاضر، يكي از اسماء حسناي خدا و سرانجام كشته شدن در راه خدا و دين است. شهادت، فدا كردن آگاهانه ي تمام هستي خود در راه هدف مقدس است. شهادت ارتقا وعالي ترين حد تكامل است.
كلمه ي شهيد بزرگ ترين بار معني را دارد، زيرا شهيد در لغت به معناي حاضر، ناظر، گواه وگواهي دهنده وخبر دهنده ي راستين وامين وهم چنين به معني آگاه ونيز به معني محسوس و مشهود، كسي كه همه ي چشم ها به اوست و بالاخره به معني نمونه، الگو و سرمشق است.
شهيد قلب تاريخ است، هم چنان كه قلب به رگهاي خشك اندام، خون، حيات وزندگي مي دهد، پس بزرگترين معجزه ي شهادت اين است كه به يك نسل ايمان جديد به خويشتن را مي بخشد.
در تفسير نمونه، اطلاق شهيد از ماده ي شهود آمده است و به خاطر حضور رزمندگان اسلام در ميدان نبرد با دشمنان و به خاطر آن است كه در لحظه شهادت فرشتگان رحمت را مشاهده مي كنند.
در لسان العرب شهيد وشهادت در لغت به معناي شهود وحضور است و شاهد وشهيد يعني حاضر و جمع آن شهداست.
در مجمع البحرين آمده است شهيد يعني كشته شده در راه خدا وجه تسميه به خاطر آن است كه ملائكه ي رحمت به اين شهدا مي نگرند.
امام خميني(ره) فرمودند: «شهادت براي ما فيض عظيمي است، جوآن هاي ما شهادت را آرزو دارند و ملتي كه شهادت را آرزو دارد پيروز است. »
شهادت از ديدگاه قرآن
در قرآن آيات فراواني وجود دارد كه شهادت را توصيف نموده است و جايگاه و مقام والاي شهيدان را بيان داشته است كه به نمونه اي از آن ها اشاره اي مي شود:
« فاولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبين والصديقين والشهدا و الصالحين.»
آنان، كساني هستند كه خدا بر آنان عنايت كرده است از پيامبران و صديقين وشهدا و نيكوكاران.
« والذين آمنوا با الله ورسله اولئك هم الصديقون و الشهدا عند ربهم لهم اجرهم ونورهم. »
و آنان كه به خدا وپيامبرانش ايمان آورده اند، آنان هستند صديقين وشهدا در نزد پروردگارشان مي باشند، آنان پاداشي و نوري براي خود دارند.
« وجيءَ با لنّبيّن و الشهدا وقضي بينهم بالحق و هم لا يظلمون. »
پيامبران وشهدا به صحنه محشر آورده شدند و ميان آنان قضاوت به حق گرفت و به آنان ستمي وارد نخواهد شد.
« ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احيا عندربهم يرزقون. »
و كساني كه در راه خدا كشته شده اند آن ها را مرده نپنداريد بلكه زنده اند و نزد خدا روزي مي خورند.
شهادت از ديدگاه پيامبر و ائمه معصومين
پيامبر بزرگوار اسلام(ص) درباره ي شهيد فرمودند: « الشهيد سبعه خصال من الله: اول من دمه مغفور له كل ذنب والثانيه يقع راسه في حجزر وجنته من الحور العين وتمسحان الغبار عن وجهه وتقولان مرحبا بك و يقول هو مثل ذلك لهما والثالثه يكسي من كستوت الجنه والرابعه تبتدره خزنه الجنه بكل طيه ايهم يا خذمعه والخامسه ان يري منزله والسادسه يقال لروحه اسرح في الجنه حيث شئت والسابعه ان ينظر في وجه الله و آن ها لراحه لكل نبي وشهيد. »
اولين قطره ي خوني كه از شهيد به زمين ريخته مي شود، همه ي گناهانش آمرزيده مي شود. سرش در دامن دو همسرش(كه خدا به او عطا مي كند) حورالعين قرار مي گيرد و آنان غبار از صورتش پاك مي كنند وبه اوخير مقدم و آفرين مي گويند و او نيز به آنان آفرين مي گويد. از لباسهاي بهشتي به شهيد پوشانده مي شود. خدمتكاران بهشتي بابوهاي خوش از او استقبال مي كنند و براي اين كه شهيد را با خود ببرند از يكديگر سبقت مي گيرند. شهيد جايگاه خود را در بهشت مي نگرد و به او ندا مي رسد در هر كجاي بهشت كه مي خواهي برو وجاودانه باش. او به طرف خدا نگاه مي كند و لطف خداوندي براي هر پيامبر وشهيدي آرامش مي آورد.
هم چنين آن حضرت فرمودند: هيچ قطره خوني نزد خدا محبوب تر از قطره خوني كه در راه خدا ريخته مي شود نيست. كه شرافت مندانه ترين مرگ ها را شهادت مي دانستند. و عقيده داشتند بالاترين نيكوكاري شهادت در راه خدا است.
حضرت علي(ع) محبوب ترين چيزي را كه ملاقات مي كنند مرگ سرخ دانسته اند، كه « ان احب ما انالاق الي الموت» هم چنين آن حضرت، گرامي ترين مرگ ها را كشته شدن در راه خدا مي دانستند كه وي مي فرمودند: « اكرم الموت القتل » و پيوسته خود را دوست دار شهادت مي دانستند و مي فرمودند: « اني للشهاده لمحب »
امام صادق(ع) اين دعا را در ماه مبارك رمضان مي خواند: « و اسئلك ان تجعل وفاتي قتلا في سبيلك تحت رايه نبيك مع اوليائك. »
خدايا از تو مي خواهم مرگم را شهادت در راه خودت، زير پرچم اسلام با اولياء خودت قرار دهي.
ديدگاه هاي شهدا و انتخاب راه شهادت
براي اطلاع از ديدگاه شهدا بهترين و با ارزش ترين سندي كه وجود دارد، وصيت نامه ي آن بزرگواران است كه با مطالعه آن اسناد مي توان از ديدگاه هاي آنان مطلع گرديد. با بررسي بسياري از وصايا كه به صورت اتفاقي از بين هزاران وصيت نامه انتخاب گرديده است آنان به دلايل ذيل شهادت را انتخاب كردند:
آگاهي داشتن از مقام والاي شهدا
« ولا تحسبن الّذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عندربهم يرزقون»
اين آيه ي زيباي قرآن سرآغاز وصيت نامه هاي اكثريت قريب به اتفاق شهدا است. اين آيه سرلوحه ي هدف مقدس شهيدان است؛ آنان كه از مقام والاي شهدا و جايگاه شهيد كاملا با اطلاع بودند و با اين علم وآگاهي و منطق به سوي جبهه هاي نبرد شتافتند و سرانجام به آرزوي ديرين خويش رسيدند. كه شهيدي اينگونه آرزو مي كرد. «اللّهم ارزقني توفيق الشهادة في سبيل الله » خدا توفيق شهادت در راه خودت را به ما عطا بفرما. »
رزمندگان كه پرورده ي مكتب سرخ تشيّع بوده اند، شهادت را فوز عظيمي مي دانسته اند كه «شهادت مرگي است كه از جانب خدا به سوي امت محمد(ص) فرستاده شده است و برنده آن است كه با عمل صالح به اميد پيروزي رزم آوران اسلام به سوي اين مرگ با عزّت بشتابد. »
شهدا عطر زيبا ودلرباي شهادت را در زندگي دنياي خويش احساس مي كردند، چنان كه احسان باقري در وصيت نامه اش آورده است: « به درستي كه خداوند از مومنين جان ومالشان را خريد در عوض به آن ها بهشت را ارزاني داشت. من اين نوع مرگ را بو كرده و بويش به مشامم مي رسد. »
آنان مي دانند والاترين مقام از آن شهيد است، كه « شهيد از همه افضل تر است»
شهيد مي داند كه خونش ثمر مي دهد، زيرا انسان هاي در خواب غفلت را بيدار مي كند، مشتي كوبنده مي شود وبرسرهمه ي ستم گران تاريخ كوبيده مي شود: « خون شهيد به هدر نمي رود بلكه خروش بر آورده و بر دشمنان اسلام مي تازد ونسل آن ها را هلاك مي گرداند. اين خون شهيد است كه باعث مي شودهر روز جوانان پاك وبا ايمان به سوي جبهه هاي حق مي شتابند وراه شهدا را ادامه مي دهند. خون شهيد است كه بين نيروهاي انساني وحدت بخشيده و آنان را به سوي كمال رهبري مي كند و اين كمال رضاي خداوند است. »
شهيد مي داند كه با شهادت زندگي واقعي را به دست مي آورد و با شهادت به والاترين مقام دست مي يابد و تاج « كرمنا » بر سرش مي نهند و برترين مي شود زيرا شهادت نصيبش گشته است:
در مسلخ عشق جز نكو را نكشند
روبه صفتان زشت خو را نكشند
گر عاشق صادقي زمردن مگريز
مردار بود هر آنكه او را نكشند
شهادت چشمه ي آب حيات است كه شهيد ازآن مي نوشد و جاودانه مي شود. چنان كه شهيدي عقيده اش را اين گونه بيان كرده است: « تا حال مرده بودم و اين لحظه آغاز جهاد وشهادت است، اين احساس را در خود مي بينم كه زندگي جاويدان را آغاز مي كنم، شهادت انسان را به درجه اعلاء مي رساند، چقدر شهادت در راه خدا زيباست و مانند گل محمدي مي ماند، كه وارثان خون پاك شهيد از آن مي بويند. »
شهيد مي داندكه به همه جا نور افشاني خواهد كرد، راه را به ديگران نشان خواهد داد و هميشه راهنما خواهد بود. پس به راستي رزمنده اي چه زيبا گفت: « ما مردگان تاريخ بوديم، اگر شهادت وشهيدي نداشتيم، شهيد شمع تاريخ است. »
رزمندگاني كه به درجه ي پر فيض شهادت نائل آمدند، مي دانستند كه شهيد با خدا معامله مي كند و بر اين عقيده بودند كه خداوند به پيمان خويش سخت وفادار است. «خداوند سبحان از مومنان جآن ها و اموالشان را خريداري مي كند و بهشت به آن ها مي دهد. آن ها در راه خدا پيكار مي كنند، مي كشند و كشته مي شوند، اين وعده حقي است بر او كه در تورات و انجيل و قرآن ذكر فرموده است چه كسي از خدا به عهد خود وفادارتر است؟»
شهيد راهش را با آگاهي وبينش خود انتخاب كرده است، لذا، با جانش براي رسيدن به مقصود خويش مي كوشد و فداكاري مي كند و به مقصد مي رسد، آنگونه كه شهيدي ديدگاه والاي خويش را اينگونه به زبان آورده است: « خدايا تو شاهدم باش كه من درراه تو كوركورانه قدم بر نداشتم، به من صدها جان بده كه جانم را فداي تو واسلام عزيز بكنم و دِين خون شهدا را ادا كنم. »
شهادت خاصه ي افراد برترو گزيده ي حق واولياي اوست، شهادت زيباترين پيام كتاب هستي است، شهادت زندگي و حيات و خلاصه اين كه « شهادت افتخار مردان است».
پس با آگاهي از مقام والاي شهيدان رزمندگان هميشه تاريخ اسلام به سوي ميدآن هاي نبرد شتافتند زيرا براي رسيدن به اين مقام والا لحظه شماري مي كردند، كه شهيدي گفته است: « بزرگ ترين آرزويم شهادت است. »
اطاعت از رهبري
« بدرستي كه شهادت آنچنان شيرين است كه هر كس نمي تواند اين شيريني را بچشد، مگر آنكه در خط امام باشد زيرا كه خط ولايت است كه انسان را از دنيا به آخرت مي كشاند. اگر ما بخواهيم به الله برسيم بايد پيرو ولايت فقيه باشيم، زيرا ولايت فقيه نماينده و مجري قانون خداست. »
شهدا اطاعت از رهبري را واجب مي دانستند و به مردم سفارش مي كردند: « اطيعوالله واطيعوالرسول و اولي الامر منكم پشتيبان ولايت فقيه باشيد كه ولايت قلب اسلام است كه اگر ولايت و سرپرستي فقيه را از اسلام بگيرند اسلام از بين رفته است و اكنون پشتيبان ولايت فقيه كه امام خميني است باشيد. »
رزمندگان به فرمان رهبرشان به سوي جبهه ها شتافتند، زيرا اطاعت از رهبري را بر خويش فريضه مي دانستند و معتقد بودند، هر چه رهبر فرمان دهد بايد با جان ودل پذيرفت ومطيع بود. به قول حافظ:
به مي سجاده رنگين كن گرت پير مغان گويد
كه سالك بي خبر نبود ز راه و رسم منزل ها
آنگونه كه شهيدي فرمانبرداري خويش را اين گونه بيان كرده است: « به فرمان امام و رهبرانقلاب كه گفتند: جبهه ها را خالي نكنيد، احساس مسئوليت كردم و به سوي جبهه ها حركت كردم و به اين كار افتخارمي كنم كه به جبهه آمدم تا با چند قطره خون خود مانعي را از جلو اين انقلاب بردارم و اين كه وصيت نامه ي خود را آغاز مي كنم، ملت شهيد پرور و تمام شهيدان و رزمندگان، از شما ملت مي خواهيم كه شما به فرمان امام و رهبر انقلاب اسلامي باشيد ودرهرچه راه پيمايي هست شركت نموده تا مشت محكمي بر دهان ابرقدرت ها مخصوصا آمريكاي جهان خوار بزنيد و به آن ها بفهمانيد كه اگر دنيا دست در دست هم بگذارند نخواهند توانست ملت شكست ناپذير ما را نا اميد كنند و شكست بدهند.»
شهدا با عقيده وايماني راسخ و استوار پذيرفته بودند كه رهبرشان اسوه و الگوي همه ي فضيلت هاست كه درباره ي امام خميني فرمودند: « او جوهري بود به تمام معنا فرهنگ، او شخصيت جامع الاضدادي بود كه در اوج حماسه آفريني و ترغيب لشكر اسلام به نبرد بي نظيربا دشمن متجاوز، پيروان و فداييان و سربازان خود را، اعم از ارتش وسپاه و بسيج، هميشه به خدا پرستي و خدا ترسي و كفّ نفس، خود سازي، خوش رفتاري و جوانمردي، حتي در برخورد با دشمن و ترحم وشفقت پس از اسارت آن سفارش مي نمود. فرماندهي كه آرزويش پاسداري بود و مي گفت: « اي كاش من هم يك پاسدار بودم » هر پاسداري گواه است كه همين يك جمله ي صادقانه و خالصانه، تا چه ميزان براي او فرهنگ ساز و شخصيت آفرين بوده است: او فرمانده ي قوا بود كه مرفه تر از يك نوجوان بسيجي زندگي نمي كرد، او هيچ گاه دچار ذهن گرايي و ايده آل نگري به معناي يك بعدي گريزان از واقعيت ها، نشده بود. با درك عميق و هوش سرشار اجتماعي، عدالت خواهي و عدالت گستري اجتماعي را با آرمان هاي دفاع مقدس عجين كرده بود.
آن رزمنده اي كه شهيد شد، بر اين عقيده بود، كه در وصيت نامه اش آورده است: «خميني بت شكن ما را از ظلمت به نور رهبري نمود، و انشاءالله تا آخرين نفس و تا آخرين قطره ي خوني كه در بدن دارم كه متعلق به تمام مسلمين جهان است، براي تحقق بخشيدن به پيروزي اسلام بر كفر تحت رهبري اين مرد بزرگ وفادار خواهم ماند.»
شهيدي ديگر عشق وعلاقه ي خود را به رهبرش اينگونه بيان كرده است:« من آنقدر علاقه به رهبر كبير انقلاب دارم كه دلم مي خواست حتي يك بار هم شده است جمال او را زيارت كنم. اما به علت كثرت گناهان لياقت آن را نداشتم. خدا وامام زمان و پيامبران و امت حزب الله مي داند كه چه زحمات فراموش نشدني براي اسلام وملت ما انجام داده ولي يك خواهش از رهبرم دارم و آن اين است چون پيش خدا بسيار عزيز است از خدا بخواهد گناهان مرا ببخشد.
اي امت حزب الله پيرو ولايت فقيه باشيد كه هستيد، من آنقدر به رهبرم علاقه دارم كه حاضرم با خاك كفش او مرا دفن كنند تا از گناهان من كاسته شود تا مورد مغفرت قرار گيرم. »
دفاع از اسلام
از هنگام ظهور اسلام در عربستان ورواج دين الهي كه باعث بيداري انسان هاي آزاده در جهان گرديد، براي ترويج ودفاع از آن افراد بسياري در طول تاريخ جان خويش را فدا كردند تا اين دين الهي پايدار و زنده بماند. پيشوايان ديني ما در صدر اسلام براي تحقق آرمان هاي اسلام چه سختي ها كشيدند و شهيدان كه از پيروان راستين ائمه ديني هستند به عنوان وظيفه ي شرعي، پاسداري از دين را وظيفه خود مي دانستند و با نثار جان از اين هديه مقدس دفاع كرده اند، چنان كه عبارت زير مضمون اكثروصيت نامه هاي شهدا است:« به اين عنوان در اين جنگ وشهادت شركت كردم، فقط براي پيروزي اسلام و بر افراشته شدن پرچم قولوا لا اله الا الله تفلحوا بر فراز بام دنيا، كه هيچ در اين مبارزه حق عليه باطل آرزوي كشته شدن ندارم، فقط بكشم كفار را وپيروز شويم، اگر در اين پيروزي و بر افراشته شدن اين پرچم عدل و انسانيت بنا باشد خون من ريخته شود حاضرم اين خون وجان را تقديم و تسليم خالق يكتا كنيم.
جان چه باشد كه فداي قدم دوست كنيم
اين متاعي است كه هربي سروپايي دارد
يكي از اهداف مقدس شهيدان، احياي دين خداوند و پاسداري از حريم اسلام بوده است. آن گونه كه شهيدي ديدگاه خود را چنين بيان كرده است: « اين كه با ياد خدا به جبهه مي روم خداي من شاهد است كه نه براي گرفتن انتقام ونه براي اين كه وقتي شهيد شدم به بهشت بروم، تنها هدفم از اين كار احياي دينم و تداوم انقلابم مي باشد، براي رسيدن به اين هدف وارد مي شوم و خدا را به ياري مي طلبم، زيرا هدفم خدا و مكتبم اسلام است اگر شهيد شوم به خداي كعبه رستگار مي شوم.»
شهدا با آن اخلاص و يك رنگي كه داشتند بر اين عقيده بودند كه « وقتي اسلام عزيز در خطر است بايد خون داد وآن را ياري نمود مانند روز عاشورا كه امام حسين(ع) سرور آزادگان پسر رشيد ودل بند خود را به قربان گاه عشق فرستاد.»
شهدا كه پرورش يافته ي مكتب اسلام بودند در پاسداري از حريم دين به ادامه دهندگان راهشان سفارش كرده اند: « آيا شهدا جز براي اسلام و احكام اسلام كه بايد بر جهان حاكم باشد و حكومت خدا بر مردم حاكم بشود جان خود را باختند؟ پس بايد به اجتماعات مذهبي اهميت زياد بدهيد كه همين اجتماعات مذهبي و مساجد و سينه زني ها وروضه خواني ها ودعا خواندن ها بود كه جامعه ي ما را اين طور پيش برده است.»
حس ميهن دوستي
بي گمان علاقه به وطن وعشق به آن در فطرت هر ايراني سرشته است و ازاين رو ايراني مسلمان به وطن وسرزمين خويش علاقه اي خاص دارد كه « حبّ الوطن من الايمان » دوست داشتن وطن از ايمان است.
عشق به ميهن و وطن دوستي يكي از موضوعات و مضامين مهمي است كه از ديرباز در ضمير ايرانيان غيرت مند وجود داشته و دارد.
عشق به ايران از زمان هاي بسيار دور در انديشه ايرانيان جلوه گري مي كرده و اسطوره هاي ايران مملو از عشق به وطن پرستي است، آرش كمان گير به خاطر تعيين حد ومرز وطن در مقابل بيگانگان مي ايستد و تمام وجود خويش را در تيري قرار مي دهد و جان خود را فداي ايران مي كند.
فردوسي در شاهنامه آن هنگام كه كاووس را در دام پادشاه هاماوران اسير مي بيند و پادشاهان ديگر سرزمين ها، از هر سو به ايران مي تازند و تازيان و تركان قصد تصرف اين سرزمين گوهرخيز را دارند، ايرانيان ميهن پرست به سراغ رستم(نماد وطن دوستي) مي روند. او اين گونه وطن را معرفي مي كند:
دريغ است ايران كه ويران شود
كنام پلنگان وشيران شود
همه تن به تن سر به كشتن دهيم
از آن به كه كشور به دشمن دهيم
ميرزاده ي عشقي شاعرشهيد عصربيداري، درباره ي وطن و پاسداري ازآن چنين مي سرايد:
خاكم به سر زغصّه به سر خاك اگر كنم
خاك وطن چو رفت چه خاكي به سر كنم
آوخ كلاه نيست وطن تا كه از سرم
برداشتند فكر كلاهي دگر كنم
نسيم شمال به خاطر آنكه ميهن در دست استعمارگران گرفتار شده است اين گونه مي نالد:
اي غرقه در هزار غم وابتلا وطن
اي در دهان گرگ اجل مبتلا وطن
اي يوسف عزيز ديار بلا وطن
بي كس وطن، غريب وطن، بي نوا وطن
رزمندگان اسلام اگر چه به فرمان رهبري براي دفاع از اسلام به جبهه هاي جنگ مي شتافتند تا سرزمين ايران را از چنگ مهاجمان نجات دهند، بر اين عقيده هم بودند كه وطن ارزشي والا دارد، آنگونه كه در وصيت نامه ي شهيدي مي خوانيم:« جان بر كف به جبهه مي روم، شهيد مي شوم، اين تن امانتم را كه خدا آفريده است و از آن اوست به راهش خواهم داد. صحنه هايي را كه مشاهده كرده و مي كنم از مرگ نمي هراسم مي كشم تا كشته شوم، سلول هاي بدنم به جوش وخروش در آمده است. اينك ميروم تا انتقام خون ميليونها افراد بي گناه ومستضعف را از صدام خون آشام بگيرم يا شهيد مي شم و يا پيروز بر مي گردم چه كشته شوم چه بكشم برايم فرقي ندارد جانم را فداي وطن واسلام مي كنم. »
و شهيدي ديگر اينگونه نوشته است:
« اينك كه آمريكا وشوروي به وسيله ي ايادي داخلي وخارجي به وطن وخاك مقدسمان هجوم آورده اند فرصت را براي دفاع ازدين برترمان اسلام، و سرزمين دلاورمان ايران از دست ندهيم و منافقين كه براي ما خواب حمام خون را ديده اند بايد بدانند كه با خون خويش وضو ساخته و در محراب عبادت خويش را آماده ي شهادت خود سازيم. »
شهدا بر اين عقيده بودند كه:
جامه اي كاو نشود غرق به خون بهر وطن
بدر آن جامه كه ننگ تن وكم از كفن است
اي استاده در چمن آفتابي معلوم
وطن من !
اي تواناترين مظلوم
تو را دوست مي دارم
اي آفتاب شمايلي دريا دل
ايستاده ام در كنار تو سبز وسربلند
دنيا دوزخ اشباح هولناك است
وتوآن درخت گردوي كهن سالي
وبيش تر از آن كه من خوف تبر را نگرانم
تو ايستاده اي
تفكر بسيجي:
« رحمت خداوند بزرگ بر بسيج مستضعفين كه به حق پشتوانه ي انقلاب اسلامي است. »
بسيج در لغت به معني ساختگي كارها وكارسازي و ساخته شدن و آماده گرديدن است، خصوصاً ساختگي وكارسازي سفر را گويند.
بسيج، ساختگي و آمادگي و آماده شدن براي كارهاي خاص است.
بسيج، ساختگي وآمادگي و آماده شدن را گويند.
اسدي طوسي بسيج را به معني آماده شدن آورده است:
سپه را چو داري به چيزي بسيج
رسانشان بزودي و مقرار هيچ
بسيجي حاصل مصدر است، به معني آماده و مجهز بودن و پوشنده ي ساز جنگ، كسي كه سامان واستعداد كاري كند.
به جان تشريف مدح من بسيجد
مرا چون ديد در مدحت بسيجي
اگر چه بسيج به عنوان سازماني منسجم از بركات انقلاب اسلامي است، اما تاريخچه ي آن به زمان پيامبر بزرگوار اسلام(ص) مي رسد، كه به فرموده ي امام خميني(ره): «قضيه ي بسيج همان مسألهاي است كه در صدر اسلام بوده است، وقتي جنگ مي شد، طوايف مختلف مي آمدند و به جنگ مي رفتند و اين مسأله ي جديدي نيست و در اسلام سابقه داشته است. »
حال اگر بخواهيم از بسيج تعريفي ارائه دهيم، معمولا افراد جامعه در تعايف خود به ويژگي ها و فضائل دلاوران بسيجي، كه در طول دوران دفاع مقدس با برخورداري از آن توانستند خود را به جهانيان معرفي كنند، اشاره خواهند كرد؛ ويژگي هايي چون، ايثار، اخلاص، شجاعت، آماده بودن براي شهادت و مانند آن ها كه بسيجي را الگو ساخت. آنگونه كه امام خميني(ره) فرمودند:« بسيج مدرسه ي عشق و مكتب شاهدان وشهيدان گم نامي است كه پيروانش بر گلدسته هاي رفيع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند. »
آيت الله خامنه اي در اين باره فرمودند:« بسيج عبارت است از مجموعه اي كه در آن پاك ترين انسان ها، فداكار ترين وآماده به كار ترين جوانان كشور در راه اهداف عالي اين ملت وبراي به كمال رساندن وبه خوشبختي رساندن اين كشور جمع شده اند. »
به طور كلي دونوع طرز تلقي از بسيج وجود دارد:
الف) گروهي بسيج را يك تفكر و فرهنگ خاص مي دانند كه در بر دارنده ي آداب ورسوم و سنت هاي مخصوصي است و منشأ و اساس اين تفكر واعتقادات، اسلام است. طرفداران اين تعريف، عضويت در سازمان خاص كه در گذشته بسيج مستضعفين و اكنون نيروي مقاومت بسيج ناميده مي شود شرط اصلي بسيجي نمي دانند، بلكه بر اين باورند كه هر فردي كه از فرهنگ وتفكر مورد نظر برخوردار باشد، مي تواند يك بسيجي باشد.
آن گونه كه امام خميني(ره) فرمودند:« افتخار من اين است كه خود يك بسيجي ام»
و در جاي ديگري فرمودند:« بسيجي كسي است كه براي ارزش هاي اسلام اهميت دارد، معتقد به خداست، خاضع وخاشع در مقابل پروردگارعالميان، در دل مشتاق معراج است. »
ب) گروهي ديگر بسيج را يك ارگان و سازمان نظامي خاص مي دانند و اين گروه به بُعد نظامي گري اش بيش تر توجه دارند، اما فرهنگ وتفكر بسيجي را نفي نمي كنند و بر مبناي اين تفكر، گروهي از افراد جامعه را كه به فعاليت هاي نظامي مي پردازند و از فكر بسيجي برخوردارند و به عضويت در نيروي مقاومت بسيج در آمده اند بسيج مي دانند.
آيت الله خامنه اي، بسيج را اينگونه تعريف كرده اند: « بسيج عبارت از تشكيلاتي كه در آن افراد متفرق وتنها، به يك مجموعه ي عظيم ومنسجم، به يك مجموعه ي آگاه ومتعهد و بصيرو بيناي به مسايل كشور و به نياز ملت، تبديل مي شوند. »
آنچه مسلم است، هر دو ديدگاه بر تفكر بسيجي توجه دارند بنابراين، «بسيج سازماني است مبتني بر تفكر بسيجي، كه از طريق جذب آموزش و سازماندهي آحاد مردم، باعث حضور قدرت مندانه ي آنان در صحنه هاي مختلف انقلاب فراهم آمده و تحت فرمان ولي فقيه، ماموريت هاي محوله را انجام مي دهند. »
شهداي ما با اين تفكّر در جبهه حضور مي يافتند و بر بسيجي بودن خود مي باليدند. آن گونه كه شهيدي راز دروني خود را اين گونه بر زبان آورده است:« خدايا من حقير كه لياقت اين لباس بسيجي را نداشتم، تو به من عنايت كردي. »
بسيجي رشد همه جانبه ي شخصيت انسان را در نظر مي گيرد، اين رشد تربيت روح، عقل، نفس منطقي، عواطف و حواس را شامل مي شود. بنابراين؛ با رشد انسان و تمام جنبه هاي روحي، عقلي، تخيلي وعلمي او را لازم مي داند و همه ي خواسته هاي انسان را تا رسيدن به كمال مطلق در نظر مي گيرد. لذا، بسيجي دوست دارد در حال كمال به لقاءالله برسد ودر اين زمينه، دعا مي كند كه «خدايا من مي خواهم در روز قيامت با لباس بسيجي با هم سنگرانم و صورت خونين خدمت امام حسين ومادرش حضرت زهرا(س) برسم. »
اين شهيد در قسمت ديگري از وصيت نامه اش واژه ي بسيجي را مقدس بيان كرده و آورده است: «بسيج بايد با وضو گفته شود. بسيجي ها آيات قرآن هستند به آيات قرآن احترام بگذاريد. »
نگرش عاشورايي
از عاشوراي سال 61 هجري تا به امروز حدود 137. سال مي گذرد، اما هر روز كه مي گذرد جلوه و عمق عاشورا نه تنها كاسته نشده است بلكه هر سالي كه مي گذرد قلمروي گسترده و عمق بيش تري مي يابد. انگار هر شفق كه پديدار مي شود خون شهداي كربلا را بر پهنه ي آسمان مي پاشد و كل يوم عاشورا را براي همه ي عالميان زمزمه مي كند.
عاشورا يعني، تغيير حالت روحي انسان ها، يعني دگرگوني، يعني، « ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم. »
هيچ حادثه و واقعه ي ديگري مانند عاشورا درتاريخ اثر گذار نبوده و نيست، حتي شهادت حضرت عيسي(ع) اينگونه در جامعه ي مسيحيان اثر نگذاشت.
عاشورا نه تنها سيطره ي بني اميه را دگرگون كرد، بلكه تنها مباني ارزش ها گرديد و خود حادثه يا اسطوره اي شد كه در قلمرو روح انسان ها تغيير و تحول ايجاد كرد.
لذا، عاشورا دليل زنده بودن محرم تنها نيست بلكه انقلاب زنده و سازنده روزگار ما و همه ي زمان ها خواهد بود.
عشق به سيد الشهدا به عنوان يك فرهنگ و بنيان اساسي در انديشه وگفتار و اعمال شهدا جلوه گري مي كند، جوهر انديشه و تفكر و جهان بيني شهدا را منطق عاشورا تشكيل داده است و با همين عشق به سالار شهيدان بود، كه رزمندگان در جبهه هاي حق عليه باطل حماسه هاي فراموش نشدني آفريدند، كه شهيدي آرزوي خويش را در وصيت نامه اش چنين آورده است:« خوشا به حال آنان كه راه حسين را انتخاب كردند و چگونه مردن را انتخاب نموده ودر ميدان مبارزه ي حق عليه باطل به لقاء و ضيافت خدا شتافتند. »
رزمندگان، امام حسين(ع) را به عنوان اسوه، الگو وسرمشق خويش مي دانستند و عقيده داشتند، بايد راهش را برگزينند و از خورشيد پر فروغش شعله بر گيرند. كه شهيدان، سعادت جاوداني را راه او مي دانستند. « من راهي را انتخاب كرده ام كه حسين(ع) در صحراي كربلا آن را انتخاب كرده، من راهي را انتخاب كرده ام كه سعادت جاوداني در اين راه است. »
آنان كه به فيض شهادت نائل آمدند، همه ي مردم را در برابر اسلام مسئول مي دانستند و فرياد « هل من ناصرينصرني » امام حسين(ع) را از صميم دل مي شنيدند و به مردم سفارش مي كردند:« فكر كنيم كه وقتي در مجالس سوگواري ابا عبدالله ناراحتيم از اين كه چرا كربلا نبوديم، تا در مقابل كفر يزيد بجنگيم. مگر حال با چه كسي در نبرديم؟ مگر يك طرف فرزند زهرا(س) و در طرف ديگر فرزند ملعون معاويه نيست؟ مگر حالا وقت به پا خاستن نيست، مگر نمي خواهيد ياري گر حسين زمان باشيد. »
رزمنده اي ديگر كه اكنون به خيل شهدا پيوسته است، بر معركه ي افراد سودجو و فرصت طلب مي تازد و ندا بر مي آورد:« اي كساني كه آرزومي كرديد كه اي كاش در روز عاشورا بوديد و درصحراي كربلا امام حسين(ع) را ياري مي كرديد، اكنون بدانيد كه ايران ما كربلا و هر روزش عاشورا است، پس برخيزيد و حسين زمانتان را ياري كنيد. »
ما در مسير حادث ماوي گزيده ايم
پيغام موج از لب دريا شنيده ايم
در جبهه اي به وسعت دل هاي تشنه كام
مردانه از شراب تمنا چشيده ايم
گاه هجوم از سرسنگر به رأي عشق
چون جويبار بر تن صحرا دويده ايم
از پشت خاك ريز بلند ستاره ها
در خون وخاك پيكر مهتاب ديده ايم
و اين ديدگاه شهيدي ديگر است كه در وصيت نامه اش آورده است:« من آگاهانه و داوطلبانه اين راه را رفتم چون مي دانم كه اين راه، راه پيامبران الهي و ائمه معصومين است، قرآن چراغ راهنماي اين راه و امام زمان(عج) فرمانده آن است. من در راهي گام نهادم كه سالار شهيدان حسين بن علي(ع) و هفتاد و دو تن از يارانش در صحراي كربلا به شهادت رسيده و حضرت علي(ع) شير خدا، پيشواي شيعيان جهان در محراب عبادت به شهادت رسيد. »
نتيجه
شهدا با آگاهي از مقام والاي شهادت كه بر گرفته از آيات قرآن و احاديث است و با آگاهي و علم به اين كه شهيد در نزد خداوند بالاترين مقام را دارد و براي هميشه زنده و ازمقربين حق تعالي است. به فرمان رهبري- كه اسوه و الگوي همه ي فضيلت هاست واطاعت از او واجب است- با ايماني راسخ براي دفاع از اسلام و احياي دين خداوند و پاس داري از حريم آن به سوي جبهه ها شتافتند.
آنان مي دانستند كه پاسداري از وطن وظيفه ملي و ديني است. لذا، با تفكر بسيجي كه ايثار و اخلاص و شجاعت از ويژگي هاي آن است هم چون عاشورائيان، براي احقاق حق و پاسداري از دين با عشق و علاقه به سوي جبهه ها شتافتند و سرانجام به فيض شهادت نائل آمدند.

منابع و مآخذ
-قرآن مجيد، ترجمه ي الهي قمشه اي
-مجموعه مقالات دفاع مقدس، بنياد نشر دفاع مقدس
-قيام امام حسين(ع) سيد جعفر شهيدي، چاپ ونشر فرهنگ اسلامي سال 1381
-ابعاد جنگ در فرهنگ اسلام، احمد خاتمي، انتشارات امير كبير، سال 1372
-درس هايي از نظام دفاعي اسلام، مركز آموزش ارتش جمهوري اسلامي ايران، نشر فرهنگ اسلامي سال 1362
-صحيفه ي نور، رهنمودهاي امام خميني، انتشارات اداره فرهنگ وارشاد اسلامي
-شهيدان راه فضيلت، شيخ عبد الحسين اميني نجفي، انتشارات روزبه1358
-يادنامه ي شهيد محراب آيت اله مدني، بنياد فرهنگي مدني، سال 1381
-آسمان سبز، سلمان هراتي، نشر حوزه ي هنري سازمان تبليغات سال 1364
-وصيت نامه شهدا در آرشيو بنيادشهيد انقلاب اسلامي منتشر نشده
-حسين وارث آدم، علي شريعتي، انتشارات پگاه تهران 1374
-حماسه ي حسيني، مرتضي مطهري، انتشارات صدرا، تهران 1366
-جهاد و شهادت، سيد محمود طالقاني، مجموعه سخنراني
-بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، تهران، المكتبه الاسلاميه 1399ﻫ. ق
-فرهنگ معين، محمد معين، انتشارات اميركبير، تهران1354
-وسايل الشيعه، حرعاملي، نشر مؤسسه آل البيت قم، 14.9 ﻫ. ق
-آشنايي با بسيج، محمد حسين عصمتي پور، معاونت آموزشي نمسا، تهران 1385
______________________________
[1]. قرآن، سوره آل عمران آيه 169
[2]. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوارج100 ص10
[3]. صحيح مسلم، ج3 ص1496
[4]. مطهري، مرتضي،حماسه ي حسيني، ص39
[5]. معين، محمد، فرهنگ فارسي معين ج2 ص2100-2095
[6]. مطهري،مرتضي،قيام وانقلاب مهدي ص116
[7]. مطهري،مرتضي،قيام وانقلاب مهدي ص83
[8]. شريعتي،علي،حسين وارث آدم،ص157
[9]. شريعتي،علي،حسين وارث آدم، ص190
[10]. آيت الله مكارم شيرازي، تفسير نمونه،ج21 ص40
[11]. لسان العرب به نقل از دانش نامه ي بهاءالدين خرمشاهي
[12]. فخر الدين طرلجي،مجمع البحر،ج الثاني ص553
[13]. صحيفه نور ج9 ص49
[14]. قرآن،سوره ي الحديد،آيه ي19
[15]. قرآن،سوره ي الزمر،آيه ي 69
[16]. قرآن،سوره ي آل عمران،آيه ي 163
[17]. وسايل، جلد 11 ص10
[18]. وسايل، جلد 11 ص25
[19]. بحار الانوار،ج100ص8
[20]. سيره ابن هاشم،ج 3 ص128
[21]. شرح ابن ابي الحديد، ج 10 ص66 خطبه 181
[22]. شرح ابن ابي الحديد، ج 8 ص 300
[23]. شرح ابن ابي الحديد، ج6 ص 99
[24]. بحار الانوار، ج 6 ص 128
[25]. قسمتي از وصيت نامه ي شهيد محمد اقبالي
[26]. وصيت نامه ي شهيد حبيب الله باغبان زاده
[27]. وصيت نامه ي شهيد احسان باقري
[28]. وصيت نامه ي شهيد ما شا الله باقري
[29]. وصيت نامه ي شهيد احسان ابراهيمي
[30]. قرآن، سوره ي الاسرا، آيه ي 72
[31]. سرمد كاشاني، ديوان ص 34
[32]. وصيت نامه ي شهيد غلام محمد ابراهيمي
[33]. وصيت نامه ي شهيد جعفر اصغري
[34]. وصيت نامه ي شهيد اصالت
[35]. وصيت نامه ي شهيد حسين امامي كاشاني
[36]. وصيت نامه ي شهيد محمد احسن زاده
[37]. وصيت نامه ي شهيد صفر علي آذريون
[38]. وصيت نامه ي شهيد اصغر اقدسي
[39]. وصيت نامه ي شهيد حسين ابوالفضلي
[40]. حافظ، ديوان ص2
[41]. وصيت نامه ي شهيدعلي رضا آبياري
[42]. مجموعه ي مقالات دفاع مقدس ص 271
[43]. وصيت نامه ي شهيد علي اماميان
[44]. وصيت نامه ي شهيد محمد اقبالي
[45]. وصيت نامه ي شهيد مرتضي بالاور
[46]. وصيت نامه ي شهيد حميد ابوالحسني
[47]. وصيت نامه ي شهيد احسان ابراهيمي
[48]. وصيت نامه ي شهيد صفر علي احسن زاده
[49]. شاهنامه ي فردوسي، ج12 ابيات 96- 94
[50]. كليات ميرزاده عشقي، ص 194
[51]. كليات نسيم شمال، ص 329
[52]. وصيت نامه ي شهيد احمد بخشيان
[53]. وصيت نامه ي شهيد رضا اُبايي
[54]. عارف قزويني، ديوان ص75
[55]. هراتي، سلمان،آسمان سبز ص9
[56]. صحيفه ي نور،ج 5 ص231
[57]. برهان قاطع
[58]. فرهنگ آنندراج
[59]. فرهنگ جهانگيري
[60]. ديوان اسدي طوسي، ص73
[61]. فرهنگ معين، ص538
[62]. سوزني سمرقندي، ديوان، ص116
[63]. رهنمودهاي امام، صحيفه نور، ج19 ص 139
[64]. صحيفه ي نور، ج21، ص194
[65]. سخنراني آيت الله خامنه اي، 5/9/76
[66]. مرندي، مهدي، بسيج درانديشه ي امام خامنه اي،ص31
[67]. فرهنگ بسيج در كلام رهبري، ص12
[68]. آيت الله خامنه اي، سخنراني در تاريخ 5/9/76
[69]. وصيت نامه ي شهيد علي اربابي
[70]. وصت نامه ي شهيد علي آبياري
[71]. وصت نامه ي شهيد علي آبياري
[72]. قرآن، سوره ي رعد آيه 11
[73]. به روايت انجيل
[74]. وصيت نامه ي شهيد عباس اصيليان
[75]. وصيت نامه ي شهيد حبيب الله آصفي
[76]. وصيت نامه ي شهيد احسان اديب
[77]. وصيت نامه ي شهيد محمد رضا اسماعيلي
[78]. مجموعه شعر جنگ، ص 166
[79]. وصيت نامه ي شهيد علي اسلامي


پنج شنبه 30 دی 1389  9:45 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:مقالات تخصصي ايثار و شهادت

عنوان : ارزيابي كتاب هاي سرگذشت نامه اي شهيدان و بازنمايي صفات شهيدان در آن ها
نويسنده :  محمود سعيدي رضواني ,  سميه حسن نيا ,  زهرا حسين پناه
موضوعات مقالات :ايثار و شهادت
<>

چکیده
این مقاله، منبعث از پژوهشی است که در گروه پژوهشی تعلیم و تربیت اسلامی پژوهشکده‌ي مطالعات اسلامی در علوم انسانی انجام پذیرفته است. در این مقاله به ارزیابی کتاب‌های سرگذشت نامه ای مربوط به شهیدان در سه مجموعه‌ي افلاکیان، و نیمه‌ي پنهان ماه پرداخته شده است. در این ارزیابی با استفاده از نظرات دانشجویان پس از مطالعه‌ي کتاب‌ها، نکات برجسته‌ي هر کتاب مشخص‌است. تحلیل داده‌ها در این بخش نشان می‌دهد که بعد عاطفی– هیجاتی کتاب‌ها کاملا بر بعد شناختی– معرفتی آن‌ها تفوق دارد. در مرحله‌ي بعدی دانشجویان، نقاط ضعف هر یک از کتاب‌ها را مشخص‌کرده‌اند. پاسخ به این سئوال که هر یک از کتابی‌ها چه صفات و ویژگی‌های یک شهید را برجسته می سازند بخش عمده‌ي دیگر مقاله است. تحلیل مقایسه‌ای یافته‌ها نشان می‌دهد که کتاب‌های مذکور در ارائه‌ي تصوير از شهيد به‌عنوان يك انسان كامل تا حد زيادي موفق بوده‌اند.

مقدمه(بیان مسأله)
در حالی‌که دشمنان شیطان صفت اسلام و ایران اسلامی در اشکال مختلف و با سلاح های زهرآگین و رنگارنگ خود ناجوان‌مردانه بر ذهن و روح و روان جوانان این مرز و بوم می تازند. در حالی‌که غرب و در راس آن آمریکای جنایتکار به مدد ماهواره و اینترنت و.... هر روز طرحی نو برای براندازی ایمان و هویت جوانان این مرز و بوم تدارک می بیند. وقتی بودجه های میلیاردی برای ساخت انواع سلاح صرف می‌شود. و دشمنان کینه توز ما برای غارت فکر و توان جوان ایرانی دندان تیز می‌کنند. چگونه می‌توان امیدوار آینده ای روشن و سرزمینی امن بود؟ آیا چیزی جز داشتن روحیه ی ایثار و ازخودگذشتگی می‌تواند این مرز و بوم را حفظ کند؟ چه سلاحی بهتر از ایمان به نیروی لایزال الهی و کدام باور جز ایمان به توانایی‌های خودی می‌تواند جوان معصوم ایرانی را محفوظ دارد و اسباب رشد ایران عزیز را فراهم آورد؟ چه الگویی بهتر از شهیدان برای نسل جوان سراغ داریم؟ اگر چه مانند ائمه(ع) زیستن، آرمان هر مسلمان مومنی است اما در جهت الگوگیری از این حجج الهی باید الگوهای واسطی یافت که در جامعه‌ی خودمان زیسته اند و فاصله‌ی زمانی چندانی با ما ندارند. افرادی که در مسیر قرب الهی و خدمت به خلق با توکل و ایمان حقیقی زیسته‌اند، تا جایی که بهترین سرانجام که همان شربت شیرین شهادت است نصیب شان گردیده است. با معرفی چنین انسان هایی که سرلوحه ی عمل و رفتارشان زندگانی ائمه‌ی اطهار(ع) بود می‌توان به شکل بهتر و ملموس تری جوانان را در مسیر حق و حقیقت هدایت نمود و در مسیر اولیاء(ع) و انبیا(ع) گام برداشت. نگارش و نشر کتاب های زندگی نامه ای یکی از راه‌های معرفی شهدا این پیروان راستین دین توحیدی است. اهمیت این گونه کتب ما را مکلف می‌سازد در جهت بالا بردن کیفیت و در نتیجه اثر بخشی بیش‌تر بکوشیم. براین اساس به بررسی کتاب های زندگی نامه ای مربوط به شهیدان پرداخته شده است. در این مقاله نظرات دانشجویان راجع به محتوای این کتاب‌ها از حیث میزان تاثیرگذاری و سایر نقاط ضعف و قوت تحلیل شده است. می‌نوان این مقاله را ارزیابی از سه مجموعه کتابهای زندگی‌نامه‌ي شهیدان تحت عناوین: 1- سری کتاب‌های قصه فرماندهان 2- سری کتاب‌های نیمه‌ي پنهان ماه 3- افلاکیان به‌شمار آورد.
علاوه بر آن، تصویری که این کتاب‌ها از شهدا ارائه می‌دهند، نیز مطمح‌نظر قرار دارد.
پیشینه
پیشینه‌ي نظری: 
آدمی به دنبال حق و حقیقت است. گاهی آن را در گذشته دنبال می‌کند، زمانی در حال و گاهی در آینده. حقیقت همیشه برای انسان‌ها جذاب و ارزشمند است. ذهن کنجکاو آدمی، جان حق طلب و فطرت الهی اش، همیشه به دنبال یافتن طریق صلاح و رستگاری است. یکی از این راه‌ها، پیدا کردن رد پای انسان‌هایی است که در ظلمات زمانشان مسیر راستی را پیموده اندو چون ستاره درخشیده ا ند. زندگینامه نویسی فن يا دانشي است كه اكنون در ‏جهان فرهنگ و ادب به «شرح حال نگاري» موسوم شده است، و گاهي آن را با اندك تفاوتي در مفهوم، «مواليد و وفيات» «زندگي نامه نويسي»، ‏‏«بيوگرافي»، «تراجم احوال»، «تذكره نويسي» و «علم رجال» نيز مي نامند. ‏(ابطحی، 1374)‏زندگی‌ینامه‌ها نوشته‌هایی هستند سرشار از نکات و لطایف تاریخی، اجتماعی، سیاسی و ادبی، که اگر به قلم نويسنده ای با ذوق و نکته بین نوشته شوند، در ادبیات عصر خویش جایگاهی ویژه می یابند. این کتب چنان جذاب و شیوا نگاشته شده اند که مثل داستانی دلکش و شیرین خواننده را به خود می خوانند. در شرح حال نگاري، به ثبت و نگارش ويژگي هاي زندگي افراد برجسته‌ي جامعه، از قشرها و اصناف گوناگون اقدام مي‌شود، مانند تعيين و ثبت ‏تاريخ زاد روز و مرگ افراد، ويژگي‌هاي اخلاقي، ميزان معلومات و درجات علمي، كارهاي اجتماعي، زندگي سياسي، مصاحبه هاي مهم، سفرهاي پرتنش، هويت شخصي و خانوادگي و سرانجام گزارش دورنمايي از زندگي اجتماعي رجال و حوادث استثنايي و ارزش‌مند زندگي آن‌ها‏. این نوشته‌ها گاهی با ادعاها و خودستایی ها و اظهارنظرهای یک طرفه‌ي نویسنده همراه است و نویسندگان بیش‌تر به چیزهایی می‌پردازند که به جهتی مورد توجه یا علاقه و احیانا مخالف سلیقه و نظرشان بوده است. در عین حال اطلاعات و نکاتی در آن مندرج است که از نظر مطالعات اجتماعی و سیر تاریخی فواید آشکاری دارد. (برگرفته از یوسفی 3 136). شرايط اجتماعي، سياسي، ترس از فراموش شدن يك قهرمان و... از جمله دلايلي براي انتخاب اين افراد براي سوژه كردن زندگي‌نامه هستند. (عالم نژاد، 1386) سابقه‌ي نگارش زندگي نامه به روزگاري مي‌رسد كه انسان به فكر ثبت و نگهداري گوشه هايي از زندگي خود يا ديگران افتاد. بهترين راه زندگي نامه نويسي طرح چند پرسش است واستفاده از شيوه ی توصيف تشريح و مقايسه است. (صادقی نژاد، 1387)
روش‌هاي گردآوري اطلاعات و زندگي نامه ازطريق مشاهدات، پرسش از افراد مطلع، مطالعه‌ي آثار و استفاده از منابع كتابخانه اي مي‌باشند در اين ارتباط، سؤالات مهمي مي‌تواند مطرح گردد:عالم نژاد(1386) سؤالات قابل طرح در این زمینه را بدین شرح بیان می‌کند:
1-چه چيز باعث شده تا اين فرد، خاص‌باشد و زندگي‌اش قابل طرح گردد؟
2-اين فرد خاص‌تاكنون چه كارهاي مهم و سرنوشت‌سازي انجام داده است؟
3- براي توصيف اين فرد ازچه صفاتي بايد استفاده كرد؟ آيا رفتارها و گفتارهاي او با شخصيتش همخواني دارد؟
4- آيا اين فرد در زندگي ريسك كرده است؟ خوش شانس بوده و يا كارهاي خارق‌العاده انجام داده است؟
5-مرگ او چه تاثيري در محيط پيرامونش دارد؟
تاریخچه ی زندگی نامه نویسی:
زندگی نامه نویسی به اندازه ی قدمت انسان سابقه دارد. زندگی نامه، نوع معینی از تاریخ شخصیت‌هاست و چه بساکه هم‌زمان و به موازات تاریخ به وجود آمده باشد. سنگ نوشته‌هايي از تمدن مصري ها، بين النهرین و ايران باستان از نخستين نمونه‌هاي زندگي نامه است. پاره ای از کتیبه ها ازجمله کتیبه ی بیستون را می‌توان از نوع زندگی‌نامه‌های ایرانی پیش از اسلام به حساب آورد. نخستین زندگی نامه ای که در تهیه ی آن دقت علمی به کارگرفته شده اثرمعروف پلوتارک زندگی نامه نویس یونانی است. این اثر مشتمل بر چهل و شش زندگی نامه از رجال یونان و روم است. زندگی نامه نویسی در اروپا در دوران قرون وسطی رنگ مذهبی داشت. در این دوره زندگی نامه ی شهدا و قدیسین سخت مورد توجه بود و بیش‌تر جنبه‌ی اخلاقی داشت زندگی نامه نویس ها سعی داشتند زندگی کسانی نوشته شود که بتوانند الگویی از جهت اخلاقی برای مردم تلقی شوند و با پیشرفت افکار عمومی دقت در شرح حقایق اهمیت بسیاری یافت.
در عصر روشن‌گری که توجه متفکرین به انسان متمرکز شد، تحولی در زندگی نامه نویسی پدید آمد. اروپاییان در سده های اخیر با اتخاذ روش واحدی که به کار گرفتن آن از سده هیجدهم به بعد متداول شد، کوشیدند تا عقب ماندگی خود را در زمینه زندگی نامه نویسی جبران کنند. در سده هیجدهم به علت پیشرفت‌های جهانی جدید در زمینه‌های سیاست، صنعت و تجارت و رواج مفاهیم دموکراسی، همه مردم از نظر زندگی نامه نویسان یکسان گشتند و آن دید مقدس در پادشاهان، که فقط آن‌ها انسانند و یا بالاتر از دیگرانند، از میان رفت. رشد احساس مورد مسئولیت در مقابل تاریخ باعث گردیدکه زندگی نامه، تصویری راستین ازصاحب ترجمه و مستند به کردار و گفتار او گردد.  
ارزیابی زندگی نامه‌ها:
برای ارزیابی باید نکات زیر را در نظر گرفت:
1- اعتبار زندگی نامه نویس: این‌که آیا زندگی نامه نویس درآن زمینه‌ی خاص‌موضوعی، صلاحیت و تجربه ی لازم را دارد؟ فرایندگردآوری اطلاعات به چه صورت بوده است؟
2- اعتبار ناشر: از نظر بنیه ی مالی و تجربه ی کاری کتابهای مرجع به‌طور عام و زندگینامه‌ها به‌طور خاص‌از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
3- طول زندگینامه‌ها: اطلاعات گردآمده در یک "زندگی نامه ی جاری بسیار کوتاه است و شامل تاریخ تولد، تحصیلات، مشاغل، تالیفات و... است. در حالیکه اطلاعات مندرج در یک "زندگی نامه ی تفسیری" بسیار مطول است.
4- تاریخ نشر: ازآنجا که زندگینامه‌های جاری، حاوی اطلاعات تغییرپذیر هستند بهتر است همیشه آخرین ویرایش آن‌ها مورد استفاده قرار گیرد.
5- ضبط اعلام و تاریخ ها: یکی ازمشکلات زندگی نامه‌های فارسی و عربی ضبط اعلا م است. مثلا جابه‌جایی نقطه ممکن است موجب اشتباه زندگینامه نویس و یا خواننده شود. (مرادی، 1372) 
مراحل زندگی نامه نویسی:
در مرحله اول، یک زندگی نامه نویس باید سوژه ی خود را انتخاب کند. این که سوژه چه کسی است، مسلما مهمترین چیز است. زیرا مراحل بعدی همه به دنبال این که سوژه چه کسی است به نگارش در خواهد آمد. در این مرحله باید علت این انتخاب بررسی شود. در مرحله دوم، یک زندگی نامه نویس باید به جمع آوری اطلاعات بپردازد. گاهی همین اطلاعات زیاد مشکل آفرین است در این‌جا فرد زندگی نامه نویس باید دست به انتخاب بزند که کدام یک از این اطلاعات را استفاده کند. در مرحله سوم انتخاب یک مضمون در زندگی فرد و گسترش آن است. در حقیقت در این مرحله زندگی نامه نویس باید یک رشته ی وحدت دهنده در زندگی فرد بیابد و آنرا گسترش دهد. در مرحله بعدي زندگی نامه نویس باید شکلی از اَشکال زندگی نامه نویسی را انتخاب کند و در مرحله پنجم باید به زمینه‌ای که فرد در آن می‌زیسته توجه کرد. (عسکری آزاد 1387) 
اهميت زندگي نامه‌ها:
برخي از صاحب نظران فايده ي زندگي نامه‌ها را در ايجاد روحيه ي مقاومت و پايداري در نسل نو دانسته اند. مثلا قديريان(1378)مي گويد":آشنايي مردم به‌خصوص‌نسل جوان با زندگي بزرگان علم و ادب، انگيزه ي آنان را براي رسيدن به اهداف عالي و مدارج بالاي علمي و ادبي تقويت مي‌كند. تحمل مشكلات و پيكار با شرايط و موقعيت‌هاي دشواري كه اين بزرگان با آن روبه‌رو شده اند و تسليم نشدن در برابر اين دشواري ها روحيه ي مقاومت را در جامعه گسترش مي‌دهد. پاي‌بندي شديد اين اسوه هاي وارستگي به ارزش‌هاي متعالي انساني و بي اعتنايي به اهل زر و زور درسي است عملي به همه ي فرهيختگاني كه مي خواهند در مسير فطرت پاك خويش گام بردارند. "
عبرت گيري از گذشته و حفظ ميراث فرهنگي گذشتگان و الگو گيري از آنان، از نظر برخي ديگر مي‌تواند از مزاياي زندگي نامه‌ها باشد. به‌عنوان مثال امير پور(1381)مي گويد:"ملل پيشرفته ي جهان مللي هستند كه براي آينده شان از گذشته سرمشق گيرندومسير بزرگان، آبا و اجداد و اقوام خود را انتخاب كنند تا به مطلوب خود برسند. جالب ترين صفحات اوراق گذشته ي تاريخ شرح رجال و پيشوايان جامعه‌ي بشري است كه قيام كرده و با خطرات خانمان بر افكن مبارزه كرده‌اند".
از نظربلوكي(1376):مطالعه ي زندگي رجال تاريخي، مهم‌ترين بخش تاريخ يك كشور را تشكيل مي‌دهد. او چنين استدلال مي‌كند"براي آنان كه دردوره‌هاي پيش از زمان معاصر تاريخ ايران تحقيق و تفحص‌مي‌كنند شايد ثقيل وسخت باشد كه بپذيرند تاريخ معاصر ايران مشكل ترين و تقريبا مهمترين  بخش تاريخ ايران است و كمتر كسي منكر است كه بررسي و شناخت رجال يكي از مهم‌ترين محورهاي تاریخ، عموما و تاريخ معاصر خصوصاً مي‌باشد چرا كه رجال در هر تاريخ و كشوري برهه هاي حساسي از سرگذشت سر زمين خود را تحت تاثير قرار داده‌اند. "
از نظر گروهي ديگر كتب مربوط به سرگذشت بزرگان ابزار مطمئني براي حفظ هويت ملي يك ملت به‌شمار مي آيد. در اين رابطه، روشن فكری(1378)مي گويد:"بررسي پيشينه ي تاريخي هر سرزميني راهي است براي باز شناسي هويت ملي و فرهنگي آن سرزمين. شناسايي و شناساندن چهره هاي اصيل و فرهيخته ي هر جامعه اي بر عهده ي نويسندگان و اهل قلم آن زمان مي‌باشد چرا كه شناخت بزرگاني كه رنج برده اند و گنج اندوخته اند از جهات گوناگوني داراي فايده مي‌باشند". در باره ي اهميت اين موضوع سخن ها بسيار گفته شده و فوايد متعددي بر شمرد ه اند تا جايي كه كارلايل  مي‌گويد:"تاريخ چيزي جز شرح احوال مردان بزرگ نيست. "
رسالت زندگی‌نامه‌ها در معرفی شهدای دفاع مقدس:
به‌طور طبیعی زندگی‌نامه‌ها ناظر بر ترسیم نکات برجسته‌ي زندگی خواص‌هستند. خواصّ، گاهی رجال سیاسی هستند، گاهی افرادی نابغه می‌باشد. می‌توانند قصه‌ي زندگیِ اشخاص‌سختکوش- به‌ویژه افراد دارای مشکلات و مسايل جسمی و اقتصادی– باشند. در این میان نوعی از زندگی‌نامه‌ها، به تصویرِ سرگذشت کسانی می‌پردازند که وجه غالب زندگی آن‌ها به ایثار جان و معامله با خداوند تعلق دارد. اگر بپذیریم که زندگی‌نامه‌ها در مجموع می‌توانند ابزار مناسبی برای سرایت مجموعه‌ي معارف و ارزش‌های انسانی، دینی و ملی باشند. سهمِ کتاب‌های سرگذشت‌نامه‌ای شهیدان در این هندسه‌ي معرفتی چیست؟ آیا پیامهای مربوط به میراث فرهنگی را باید به مجموعه های مربوط به رجال تاریخی(نظیر ستارخان و امیرکبیر) سپرد و رسالتِ ایجاد روحیه نشاط و شادابی و سخت‌کوشی را به کتب مربوط(نظیر زندگی دکتر حسابی و هلن کلر) و دَمیدن روحیه و تعهد و مسئولیت‌پذیری تا پای جان را به عهده‌ي کتاب‌های شهیدان کربلا، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس گذارد؟ و یا می‌توان از کتاب‌های با موضوع شهدا، انتظارِ شمول بر تمام صفات و ویژگی‌های مطلوب را داشت؟
در پژوهش‌های پیشین، توسط سعیدی و عرب زوزنی(1385)‌و مهرام و نبی‌زاده(1386) عمدتاً بر رویکرد دوم(یعنی رویکرد غیر تفکیکی) تاکید شده است. شهید مطهری نیز در کتاب انسان کامل و تا حدی در کتاب جاذبه و دافعه‌ي علی(ع) به دیدگاه اسلام راجع به تربیت همه جانبه و انتظار تمام بّعدی از انسان تاکید داشته‌اند. اگر "شهید" یک انسان کامل است، پس واجد تمام صفات انسانی است. مجموعه‌ي شجاعت، مردانگی، غیرت و مهربانی را می‌توان در چه کسی بیش از علی(ع) و اهل بیت(ع) و اصحاب امام حسین(ع) در حدی پایین‌تر در سرداران شهید دفاع مقدس یافت؟ آیا وقایعی نظیر یتیم‌نوازی حضرت(ع) و بازی با بچه‌ها پس از مراجعه از جنگ توسطِ حیدر کرّار غیرفرّار دلالتی جز این دارند؟ به نظر می‌رسد تاکید صِرف بر ویژگی‌های مستقیما مرتبط با ایثار و شهادت(نظیر شجاعت) برای شهیدان، جامعه ما را از فرصت عظیم تربیتی الگوگیری کامل از شهیدان محروم می‌کنند. آنچه در ذیل می‌آید، دیدگاه برخی از پژوهشگرانِ عرصه‌ي زندگی شهیدان است. این دیدگاه‌ها نیز نشان می‌دهد که بیانِ زندگی شهدا(البته با توجه به مراتبشان) می‌تواند در تربیت انسان‌های کامل به‌طور مؤثری نقش آفرینی نماید.
کشاورزی(1385) ازقول اقبال لاهوری ویژگی‌های حضرت علی(ع)رابه‌عنوان اول شهید محراب چنین بیان می‌کند:شجاعت، جنگاوری، ودر عین حال داشتن روحیه لطیف و عرفانی، اخلاص، دینداری، ازخود گذشتگی، ساده زیستی، تعهد اجتماعی، مهربانی و درد مردم را داشتن.
در سایت صدا و سیما(1385) ویژگی‌های حضرت عباس به‌عنوان یکی از شهدای کربلا، چنین آورده شده است، شرافت خانوادگی، عالم بودن، عدالت، تقوا، ایثار، انسانیت، نجابت، مهربانی، خوش اخلاقی و از خود گذشتگی.
کاظمیان(1383) صفات شهید دوران را بیان میکند: ممتاز بودن از نظر علمی و تحصیلی، دینداری، از خود گذشتگی، شجاعت و جنگاوری.
دریابار(1383) صفات شهید تندگویان را شامل موارد زیر بیان می‌کند: ساده زیستی، مردم داری، دینداری، شجاعت، خوشرویی، از خود گذشتگی، هوش و ذکاوت.
خبر گزاری مهر(1383) با بررسی زندگی شهید چمران شجاعت، جنگاوری، برخاستن از قشر محروم، هوش و ذکاوت و ممتاز بودن در تحصیلات، ساده زیستی، ایمان در نظر داشتن رضایت الهی و فروتنی را از صفات بارز ایشان می‌داند.
سایت تبیان(1385) محمد حسین فهمیده را نوجوانی برخاسته از قشر محروم و مذهبی، شجاع، از خود گذشته، خوشرو، فعال، جنگاور و عامل به احکام اسلام در حالی که بر او واجب نبوده معرفی می‌کند.
منصورنژاد(1386)برخی از صفات شهدا را این گونه بیان می‌کند:
--افراد و خصوصا جوانانی که جاذبه های مادی را به تمسخر گرفته و غرق جاذبه های معنوی بوده‌اند؛ کسانی که زلالی صفا، صداقت و یکرنگی در کلام و رفتارشان موج میزد؛ درپس نگاه، سخن و رفتارشان دیگران احساس آرامش می کردند؛ باخواب کافی، خوراک کیفی وشهوات زندگی جذاب دنیوی میانه‌ی خوبی نداشتند؛ دنبالِ گرفتنِ حقوق مادی خود نبودند اما برای احقاق حقوق دیگران درسطح فردی، گروهی، ملی وحتی فرا ملی آماده ی ایثار جانشان نیز بودند؛ بوق و کرنا و رجزخوانی های ابر قدرت ها را به هیچ انگاشته و حماسه آفریدند؛ برای دشمن مایه ی ترس و وحشت و برای د. وستان مظهر رحمت و، ستون معرفت بودند؛ تواضع در سیره شان موج می زد.
صمیمی(1386) به استناد آیات قرآن ویژگی‌های زیر را برای شهدا بیان می‌کند:
عبد خالص‌خدا هستند؛ قبل از شهادت در مقام راستی نزد خداوند مقتدر قرار می گیرند؛ دنیا را بی ارزش و آخرت را سیر واقعی رسیدن به معبود می‌دانند؛ منافع عموم را بر منافع خود ترجیح می‌دهند؛ عاشقان صادق ا ند و بر سر عهد و پیمان خود می ایستند؛ هم‌نشین پیامبران و صدیقان در روز رستاخیز اند؛ دارای بصیرت تام هستند.
پیشینه‌ي تجربی:
با نظر به آنچه اشارت رفت و با لحاظ آن که شهدای دفاع مقدس، با فاصله‌ي زمانی بسیار کوتاهی، در میان ما زیسته‌اند، دوستان، خویشان و هم‌شهری‌ها و هم وطن آنان افراد همین جامعه هستند، در صورتی که با زیبایی هنری و نیز با جامعیت به زوایای زندگی‌شان نگریسته شود، می‌توانند به‌عنوان الگوی نازل یافته‌ای از اهل البیت(ع)– الگوهای اصلی جامعه شیعه– مورد پیروی قرار گیرند.
در این ارتباط لازم است آثاری که به‌عنوان زندگی‌نامه ایشان تالیف می‌شود حاوی ویژگی‌های پیش گفته باشند.
متاسفانه بررسی سوابق موضوع و کاوش در مقالات علمی– پژوهشی(سایت Sid) مجموعه مقالات و همایش‌های مربوط به شهادت نظیر همایش دانشگاه شیراز(1385) و همایش دانشگاه مازنداران(1387)
و سایت‌های مرتبط نشان داد اگرچه از نقطه‌نظر ادبیات داستانی و سایر وجوه ادبی، هنری اظهارنظرهایی درخصوص‌این کتابها به عمل آمده است ولی متاسفانه کارِ مطالعاتی چندانی برای بررسی و ارزیابی این کتاب‌ها به عمل نیامده است. در حال حاضر مجموعه‌های متعددی از کتاب‌ها به این امر اختصاص‌یافته است. مجموعه‌های چلچراغ– قصه فرماندهان، نیمه پنهان ماه و... و مجموعه‌های متعدد دیگری وجود دارند. که می‌توانند مورد مطالعه و بررسی علمی قرار گیرند. به هر روی بررسیِ مولفان مقاله حاظر نشان داد که نقطه یک کار کاملا مرتبط با این موضوع توسط سعیدی و شاهرخی(1386:) با عنوان(چگونگی ترویج فرهنگ شهادت و ارزش‌های شهیدان) انجام شده است. این کار مجموعه چلچراغ را مورد بررسی قرار داده و چنین نتیجه گرفته است: می‌توان با استفاده از این کتاب‌ها فرهنگ شهادت را در دختران و پسران گسترش داد. مطرح شدن ابعاد خانوادگی تهیه، استفاده بیش‌تر از بیانات شهدا و بیان بخشی از کتاب از زبان خودِ شهید، کیفیت کتاب‌ها را به‌ویژه از نظر دانشجویان دختر، افزایش خواهد داد. "
سؤالات پژوهشی:
با نظر به آنچه بیان شد سئوالات محوری این پژوهش عبارت از موارد زیر بوده‌اند:
1- از نظر دانشجویان مجموعه کتاب‌های سه گانه، افلاکیان زمین، نیمه پنهان ماه و قصه‌ي فرماندهان حاوی چه مطالب تاثیرگذار و جالب توجهی می‌باشند؟
2- از نظر دانشجویان مجموعه‌های سه گانه مذکور چه نقاط ضعفی دارند؟
3- با توجه به نظر دانشجویان هر یک از این مجموعه‌ها، چه تصویری از شهدا به‌دست داده‌اند؟(بر کدام صفات و ویژگی‌ها در زندگی شهیدان بیش‌تر تاکید داشته‌اند؟)
ملاحظات روش شناختی:
برای انجام پژوهش، ابتدا تلاش شد مجموعه‌هایی که در حال حاضر، بیش‌تر در محل‌های عرضه‌ي این گونه کتاب‌ها، وجود دارند، شناسایی شود. در مرحله بعدی با طرح یک پرسش‌نامه باز پاسخ به هر یک از دانشجویان، یکی از کتاب‌ها همراه پرسش‌نامه داده شد و در مرحله‌ي بعدی با مراجعه مجدد به دانشجو پرسش‌نامه‌ها جمع آوری شد. در این ارتباط ملاحظاتی قابل طرح هستند:
1- کتابها از سه مجموعه انتخاب شدند: الف) مجموعه‌ي افلاکیان زمین: کتاب‌هایی است جیبی بسیار مختصر و بسیار کم‌حجم. این کتابها مشتمل بر حدود 1. تا 15 خاطره‌ي(بریده‌ای از بخشی از زندگی شهید) است. تلاش شده است بخش‌های بسیار گزیده‌ي کتاب مشتمل بر طول زندگی شهید و در بردارنده‌ي دوارن طفولیت، زندگی خانوادگی و مبارزات و جهاد و شهادت و شهید باشد. ب) مجموعه‌ي قصه‌ي فرماندهان: صورت کلی این کتابها به لحاظ اشتمال بر بخش‌هایی از زندگی شهید در قبل از انقلاب، زمان انقلاب و جنگ، شبیه مجموعه‌ي افلاکیان است ولی نسبت به کتاب‌های مزبور کاملا حجیم‌تر است. این کتابها حدود 7. تا 9. صفحه جیبی است. ج) مجموعة نیمه پنهان ماه: این مجموعه مشتمل بر کتابهایی است که شهدارا از زبان همسرشان معرفی کرده است. روی جلد تمامی کتاب‌های این مجموعه، عبارت "(نام شهید)، به روایت همسر شهید" به چشم می‌خورد. برخی کتاب‌های این مجموعه نظیر شهید چمران و شهید همت از مشهورترین و پرتیراژترین کتاب‌های مربوط به شهدای دفاع مقدس هستند که تا حال بیش از 1..... نسخه به چاپ رسیده‌اند.
2- با توجه به نتایج پژوهش سعیدی و شاهرخی(3861) ابتدا قرار بود کتاب‌های نیمه پنهان ماه در این پژوهش به‌عنوان تنها مجموعه، محور کار را قرار گیرند ولی با وجود تلاش بسیار و صرف وقت فراوان گروه پژوهشی تهیه کتاب‌های این مجموعه به اندازه کافی میسر نشد. مثلا حتی یک کتاب از شهید چمران و شهید همت موجود نبود. متصدیان فروش کتاب‌ها که قبلا همین کتاب‌ها را به فروش رسانده بودند، نسبت به توزیع نشدن این کتاب‌ها در شهر مشهد– و حتی برخی شهرهای مجاور نظیر نیشابور– اظهار نوعی شگفتی می‌نمودند! با توجه به استقبال زیاد مخاطبان از کتاب‌های مذکور، غفلت از تقاضا و نیاز مخاطبانِ، قبل از انجام عملیات اصلی تحقیق به‌عنوان اولین یافته‌ي این پژوهش رُخ نمود!
3- براساس پیشنهادي تحقیق قرار بود از روش تصادفی نظام‌دار برای نمونه‌گیری از دانشجویان استفاده شود. بدین منظور طرحی برای این نوع نمونه برداری در خوابگاه‌های دانشجویان دختر تهیه شد ولی در عمل با توجه به عدم پذیرش کتاب‌ها از سوی گروهی از افراد، باید اذعان داشت که حاصل امر، نوعی نمونه‌گیری از میان افرادی است که تا حدی تمایل کلی به شهدا داشته‌اند، اگرچه بسیاری، قبل از دریافت این کتاب هیچ کتاب مستقلی در مورد شهدا مطالعه نکرده بودند.
4- این پژوهش، اگرچه به روش متعارفِ پژوهش‌ها(مشتمل بر طراحی، نمونه‌گیری، ابزار پژوهش، اجرا و...) صورت پذیرفت ولی در واقع هدف دیگری را نیز دنبال نمود و آن آشنایی بیش‌تر دانشجویان با شهدا و کتابهای سرگذشت‌نامه‌ای مربوط به آنان بود. بنابراین علیرغم زحمت فراوان در قانع کردن افراد به مطالعة کتاب و پر کردن پرسش‌نامه‌ها، برایاعضاء تیم پژوهشی، انجام این امر نوعی اَدای دین به شهدا تلقی می‌شد. خوشبختانه حدود 24. نفر حاضر به پذیرش کتابها شدند. 91 نفر به موقع و حدود 4. نفر با تاخیر کتاب‌ها و پرسش‌نامه‌های مربوط را تکمیل و عودت دادند. بنابراین حداقل 131 تن از دانشجویان دانشگاه در اثر این پژوهش به میزانی با زندگی شهدا آشنایی حاصل کردند. ذیلا آمار کتابهایی که همراه پرسش‌نامه به موقع برگشت داده شدند، ارائه شده است. در واقع تعداد کتابها، معادل تعداد دانشجویان عضو نمونه می‌باشد.
مجموعه ها 
نام کتاب 
تعداد کتب 
مجموعه‌ي افلاکیان
شهید حاجی شاهی
شهید صنیع خانی
شهید خداکرم
شهید بابایی
شهید آوینی
9=n
9=n
8=n
8=n
8=n
مجموعه‌ي قصه فرماندهان
شهید باقری
شهید کلهر
شهید خرازی
شهید بروجردی
9=n
8=n
9=n
6=n
مجموعه‌ي نیمه پنهان
شهید حمید باکری
شهید مهدی باکری
شهید زین الدین
8=n
4=n
5=n
5- پرسش‌نامه‌های تکمیل شده در پژوهشهای متعارف محیط دانشجویی به لحاظ آن که در حضور پژوهشگر و در مدت زمانی محدود پر می‌شود، آمار برگشتی بالایی دارند. ولی در این پژوهش، متاسفانه حدود نیمی از پرسش‌نامه‌ها(و کتابها) برنگشت. این مسأله به لحاظ آن که کتابها نوعی امانت در دست دانشجویان تلقی می‌شد، می‌تواند خود به‌عنوان یافتة دیگری مبنی بر مقید نبودن برخی دانشجویان به احکام اَمانت محل تامل واقع شود!
یافته‌ها:
نكات جالب و عبارت‌های تاثير گذار کتاب‌ها از دیدگاه دانشجویان:*
مجموعه افلاكيان زمین:  
1- شهيد شهناز حاجي شاهي) 9(n= 
- مجبور شدم خودم شهناز داخل قبر بگذارم از او خواستم دعا كند دراين جنگ پيروز شويم تا دل امام شاد شود. (4)/- شهناز كاري كرد كه دختر صائبي مسلمان شد و بر خلاف ميل خانواده و سرزنش آن‌ها با يك پسر مسلمان ازدواج كرد. (3)/- ديرتر از همه آمد و زودتر از همه رفت. / زمان شهادت
2- شهيد آويني (8(n= 
زميني اين قفس براي اين است تا اشتياقت به پرواز افزونتر گردد. (3)/-من هم سال‌ها ريش پرفسوري و سيبيل نيچه اي گذاشتم اما زندگي مرا به راهي كشاند كه عميقاً پذيرفتم تظاهر به دانايي هرگز جايگزين دانايي نمي‌شود. (2)/-ما ذره اي در اين مجموعه هستيم(انديشه كهكشاني)(2) /- نتواست ساكت بنشيند داد زد خدا لعنتت كند چرا توهين مي كني. / اي انسان تو را در خور سفر آسماني آفريده اند نه براي توقف در اين قفس.
3- شهيد خداكرم(8n=):
- با خود مي گفتم خدايا حاضرم تا آخر عمر كنيزي يك جانباز را بكنم ولي در شرايط همسر شهيد قرار نگيرم. (2)/-سخن گرم و صميمي داشت كه مستضعفين را تحت تاثير قرار ميداد و جوآن‌ها را ه ترك سيگار دعوت مي‌كرد. (2)/- هيكل عجيبي داشت خيلي قلدري مي‌كرد اما وقتي سردار وارد شد زبانش بند آمد. (2)/- زن گريان خودش را به سردار رساند، قيافه‌ي غمگين آدم كافي بود تا او را زير و رو كند. /-سردار هميشه در حال تلاش بود اما باز هم به چنين قضايايي كه مي رسيد از خودش گله مي‌كرد.
4- صنيع خاني(9(n= 
- سيد محمدآرام آرام چون شمع سوخت و در نهايت درسال1374به لقاي پرور دگار شتافت. (3). /-پزشك مسيحي هم براي سيد گريه كرد، بعضي شبها پيش سيد مي آمد و با او مناجات مي‌كرد. (3)/- سيد محمد مشكل گشاي همه بود، هميشه به فكر محرومان بود و واسطه خير مي‌شد. (2)/-متانت در برابر همسرش.
5– شهيد بابايي:(n=8) 
- با وجود اصرار اطرافيان به حج نرفت. مي گفت تا عيد قربان خودم را به شما مي رسانم. روز عرفه در گوشه اي از چادر ديدمش كه دارد دعا مي خواند. شگفت كه روز شهادت ايشان عيد قربان بود. (3).
- اشكهاي درشتش پاي صورتش بود گفت تو عشق دوم مني: كسي كه عشق خدايي داشته باشد بايد از همه اينها دل بكند. (3)/- با خود گفتم هيچ كاري مهم‌تر از نماز نيست به گوشه اي رفتم و مشغول نماز خواندن شدم. وقتی ژنرال آمريكايي مرا در آن حال در اتاقش ديد با دادن گواهينامه من موافقت كرد. (2)
مجموعه نيمه پنهان ماه:
- شهيد حميد باكري(8n=):
- جاده بسته بود، اما نمي‌توانستم برگردم چادرم را سفت گرفتم زدم به آب(4). /-عمر مفيد من از وقتي شروع شد كه با تو ازدواج كردم(2)/- مودب نشست روبه‌روي من و گفت مي خواهم از شما درخواست ازدواج كنم. (2)
 
-شهيد مهدي باكري(4n=):
- قسمت تاثير گذاري نداشت(2)/-همچنان عا شق مهدي بود و در آرزوي مرگ و رسيدن به وصال او (2)
شهيد زين الدين(5=n):
- قبل از آمدن آقا مهدي يك شب خواب ديدم: همه جه تاريك بود. بعد از يك گوشه انگار نوري بلند شد. درست زير منبع نور تابوتي بود روباز. جنازه اي آنجا بود، با لباس سپاه(3)
مجموعه قصه فرماندهان:
شهيد خرازي(9n=):
- قطره هاي آب روي صورتش و گل‌برگ‌هاي اطلسي هاي پشت سرش برق مي زد. لبها، چشمها و گونه-هايش با همه سلولهايش مي خنديدند. (3)/- با شكافي در سيني، قلبي كه پاره شده بود و لبخندي پر از درد افتاده بود روي خاك تشنه اي كه حريصانه خون گرم و جوانش را مي مكيد. (3)/- نقطه اي از زمين را نشان دادو گفت اين محل مزار من است مرا همين جا خاك كنيد. (2)/-دروغ گفته اي و غذا گرفته اي لقمه حرام داده اي به اينها كه فردا بايد در عمليات براي خدا بجنگند.
2- شهيد باقري(9=n):
- ما تلويزيون نداريم كه شما را ببينيم اما همه شما را دوست داريم، فقيريم، اما دلمان مي خواهد هر چه داريم به شما بدهيم(نامه دختر 9 ساله به رزمندگان)(3)/-با خود عهد كردم اگر نمازم قضا شود نخوابم، آب نخورم، فقط به اميد بخشش از خدا ي بزرگ(3)/-تنم از خون حسن خيس شده بود، گوشم را نزديك دهانش بردم، او غلام حسين بود و دردآلود امام حسين(ع) راصدا مي زد. /-آقايي كه مسول تداركات است با چه اجازه اي سهميه‌ي كمپوت بچه ها را قطع كرده؟/-يك چيزهايي پيدا مي‌شود ما كه نيامديم مهماني هرچه دادند مي خوريم ندادند هم كه لابد نيست نمي‌دهند. /-بسيجي از شدت تشنگي وقتي مي خنديد لب‌هاي خشكش خونين مي‌شد.  
شهيد كلهر(8=n):
-بيشتر از همه تنهايي اش مثل يك غريبه مي ماند غريب‌هاي كه از راه دور آمده باشد. (3)/-غريبه براي آنكه درد را توي خودش خفه كند لب پايينش را با فشار دندان پاره كرده بود. (2)/-براي نجات مهمات خودش را به آتش زد تا مهماتي را كه به سختي تهيه شده بود از سوزاندن نجات دهد. /-بي حرف به طرف اسلحه مي‌رود و برش مي‌دارد: مي خواهم خواهش كنم من به‌جاي تو نگهباني دهم چون تو بنيه ات ضعيف است. /- مامورها درحالي‌كه تعقيبمان مي‌كردند فرياد ايستشان لحظه اي قطع نمي‌شد، يدالله اعلاميه را به طرفشان پرت كرد، باد اعلاميه ها را به سر و صورت مامورها مي كوبيد.
شهيد بروجردي(6=n):
اشك چشمان محمد را پر كرده بود به يارد دوستان شهيدش و امام حسين(ع) افتاد كه در چنين روزي و در چنين ساعتي نمازش را خوانده بود. (2)/-خداوند با صابرين است نميداني وقتي صبر مي كني و در زمان خودش مشكل حل مي‌شود چه لذتي مي بري. /- براي بالا بردن روحيه سربازان روحيه سربازان وعزاداري براي امام حسين آن‌ها را در اينجا جمع كرد و باعث شد جان تازه اي بگيرند. /- ما براي آباد كردن به اينجا آمديم نه براي خراب كردن. /- ساعت‌ها او را دراين حالت نگه داشتند تا اعتراف كند و لي محمد حرفي نمي زد.
تحلیل دیدگاه دانشجویان درخصوص‌نکات جالب و جملات تاثیر‌گذار:
اولین نکته‌ای که در تحلیل نقاط برجسته کتاب‌ها از دید دانشجویان به نظر می‌رسد توافق نسبتاً زیاد بر جملات و عبارت‌های خاص‌است. زیرا در مورد یک کتاب، که حاوی عبارت‌های بسیار متعددی است، 9 یا 1. نفر جدا از یکدیگر نظر داده‌اند و سه، چهارنفر از آنان یک جمله مشابه از کتاب را مشخص‌کرده‌اند، بنابراین عبارت‌های منتخب نشآن‌های از ایجاد رابطة عبارتی خاص‌با روحیة دانشجویان دختر باشد..
نکته دیگر آن که تحلیل عبارت‌هایی که حداقل سه دانشجو آن‌ها را مشخص‌کرده‌‌اند، بیش از هر چیز نشان‌دهنده نوعی بار عاطفی– هیجانی این عبارت‌ها است. مثلا هم‌چون "شمع سوختن شهید سیدمحمد صنیع‌خانی"، یا چگونگی در قبر قراردادن "شهید شهناز حاجی‌شاهی" یا "شهادت شهید بابایی در عید قربان علیرغم آن که خود به حج ظاهری نرفت!"
اگر بار عاطفی پیش گفته مربوط به نوعی تعلق خاطر به برخی وقایع دفاع مقدس و جنگ باشد، جای امیدواری بیش‌تری است ولی ملاحظه می‌شود که در موارد متعددی اَساساً موضوعِ جاذب ربط زیادی به دفاع مقدس ندارد و صِرفاً حاصل یک واقعه جالب در زندگی شهید و پردازش قلم زیبای نویسنده بوده است. به‌عنوان نمونه همان‌طور که قبلا آمده است، از کتاب شهید خرازی، عبارت "قطره‌های آب.... " مربوط به داستان "پروانه در چراغانی" توسط سه نفر انتخاب شده است. اگرچه این داستان در فضای جبهه و جنگ است ولی به‌طور مستقیم مربوط به شنایِ دسته جمعی شهید خرازی به‌عنوان فرمانده لشکر با سایرین است. و عبارت انتخاب شده توسط دانشجویان در واقع توصیف شهید خرازی بعد از افتادن در آب توسط بچه‌ها است!
البته از کنار این امر نباید گذشت که سئوالات راجع به این مقوله ناظر بر الف) نکات جالب و ب) عبارت‌های تاثیرگذار بوده است. و در واقع دانشجویان عبارت‌هایی را انتخاب کرده‌اند که بیش‌ترین اثرگذاری عاطفی را داشته‌اند. این عبارت‌ها، احتمالا نمی‌توانند نشان‌دهنده تاثیر کل کتاب بر روی دانشجویان باشند. اما شاید بتوان به‌طور کلی چنین نتیجه گرفت که کتابهای مذکور بسیار بیش‌تر از آن که جنبه‌های معرفتی شناختی را در دانشجویان پدیدآورند، نوعی تعلق خاطرِ عاطفی به شهدا و زندگی آنان را پدید می‌آورند.
 
نقاط ضعف کتاب‌ها از دیدگاه دانشجویان 
مجموعه‌ي افلاكيان زمین:
1- شهيد حاجي شاهي:
- توصيفات نوشته شده از زبان پدر و مادر جالب نبود. /- اغراق در بيان خصوصيات شهيد /- نثر كتاب ضعيف بود/- شخصيت شهيد خوب معرفي نشد /- " نماز اول وقت در اوايل انقلاب متداول نبود " اين جمله درست نيست /- از نظر علمي زماني مي‌توان اين مجموعه را كتاب دانست كه بيش از 48 ص‌داشته باشد.
2- شهيد خدا كرم:
- تكرار بيش از حد جزييات(3)/- قسمت نفس كش ضعيف بود. شهيدي با اين شخصيت وي‍ژگي‌هاي جذاب تري مي‌توانست داشته باشد(2)/- در چشم انتظار همسر، گويي همسر شهيد از شهادت او راضي نبود و بايد مفصل تر ذكر مي‌شد تا اين توهم رفع شود(1)
3- شهيد بابايي: 
- عدم ياد از دوستان شهيد/- ارايه داستاني از تفكر خلاق شهيد/- ذكر نام راوي در ابتدا/- شروع آن مي‌توانست بهتر باشد.
4- شهيد صنيع خاني: 
ازيك موضوع به موضوع ديگر داخل شده است /- بيشتر از مشكلات همسر شهيد ذكر شده است/- عدم ذكر تاريخ شيميايي شدن /- حجم كم/- عدم جذابيت جلد روي صفحه/- عدم ذكر چگونگي رفتار با خانواده
5- شهيد آويني:
- كم حجم بودن(4)/- دل نوشته‌هاي شهيد كم بود/- عدم ذكر عقايد شهيد/- از زبان خانواده ايشان چيزي نوشته نشده بود/- اغراق/- در شخصيت عدم ذكر فعاليتهاي ايشان در جبهه
مجموعه ي قصه ي فرماندهان:
1- شهيد خرازي:
از 9 پاسخ داده شده 2نفر عدم وجود نقطه ضعف دانسته اند و 7 نفرداراي نقطه ضعف. /- كتاب خيلي مختصر بود. /- از محل تولد، اعضاي خانواده، خواهر و برادر و در كل زندگي شخصي چيزي گفته نشده بود. /- حواشي زياد داشت. /- ايراد دستوري و نگارشي داشت. /- در مورد شرايط جانبازي و طرز برخورد با اين وضع چيزي نوشته نشده است.
-شهيد باقري
 8نفراين كتاب را داراي نقطه ضعف ميدانند. /-عدم پيوستگي در داستان، كاربرد زياد كلمات محاوره اي/-عنواني كه براي برخي قسمت‌ها نوشته شده بود با محتواي داستان تناسبي نداشت. /-بيشتر به حضور او در جبهه پرداخته شده بود و كمتر از زندگي شخصي و اجتماعي نوشته بود. /-طراحي جلد، نحوه ي نگارش جالب نبود. /-هرقسمت از زبان شخصي بود و بسيار گيج كننده. /-برخي جاها تكراري بود.
3-شهيد بروجردي:
از 6 پاسخ داده شده 4پاسخ دارا ي نقطه ضعف و 2نفر عدم نقطه ضعف/-عدم پيوستگي و به اين شاخه و آن شاخه پريدن/- هيچ نامي از همسرو خانواده ي شهيد برده نشده است. /-اوايل كتاب خسته كننده بود.
4-شهيد كلهر:
از9پاسخ داده شده 3نفر عدم نقطه ضعف 6 نفر داراي نقطه ضعف. /-وارد شدن به حواشي و جزييات-اغراق زياد/- عدم بيان زيبا /-عدم پرداختن به جنبه‌هاي اجتماعي و مسايل خانوادگي /-حجيم بودن كتاب
مجموعه نیمه پنهان ما:
1- شهيد حميد باكري: از 8 پاسخ داده شده 5نفر عدم نقطه ضعف، 3نفر داراي نقطه ضعف مي‌دانند. /- عدم بيان چگونگي شهادت/- پرداختن زيادي به جزئيات /- توجه كم به افعال و افكار شهيد
2- شهيد مهدي باكري:- پرداختن بيش از حد به زندگي خصوصي/- اغراق در صفات شهيد/- عدم بيان عواطف و احساسات
تحلیل دیدگاه دانشجویان درخصوص‌نقاط ضعف کتاب‌ها:
از نظر برخی دانشجویان " اغراق گویی " در بیان خصوصیات شهید از انتقادات وارده به کتاب های مذکور بوده است. کم حجم بودن، به‌ویژه در مورد کتاب های افلاکیان، از دیگر نقاط ضعف مطرح شده بوده است. ضمناً تمام کتاب هایی که بعد خانوادگی شهید مطرح نشده است، از این جهت مورد انتقاد دانشجویان قرار گرفته‌اند. پرداختن و تکرار بیش از حد جزئیات، پراکندگی مطالب و ضعف در نثر و نشر نگارش و عدم جذابیت هنری(نظیر طرح روی جلد) نیز از سوی تعداد کمتری از دانشجویان مورد انتقاد قرار گرفته است. برخی دیگر از انتقادات به بررسی دقیق محتوای کتاب تعلق دارد که حاکی از دقت نظر ویژه در برخی دانشجویان است: "عدم ذکر تاریخ شیمیایی شده شهید صنیع خانی"، "مرسوم نبودن نماز جماعت در اوایل انقلاب بر خلافِ محتوا کتاب شهید حاجی شاهی که خاطره‌ای از نماز جماعت است. "، از این دست موارد هستند.
دیدگاه دانشجویان درخصوص‌صفات برجسته شده‌ي شهدا در کتابها
مجموعه افلاكيان زمین:
- شهيد حاج شاهي: انجام واجبات (4)، متواضع(3)، ايثار(2)، ایمان(2)، الگو بودن براي خانواده، خواندن دعاي كميل هر شب، صبر، شجاعت
- شهيد خدا كرم: شجاعت، هيبت(2)، لطف و كرم، جديت، مسؤليت پذيري(2)، ایثار، مهرباني، دادرسي.
شهيد بابايي: توكل(2)، ایثار، (3)، هوش، شجاعت، انجام واجبات(3)، متواضع، دادرسی
- شهيد صنيع خاني: سخت كوشي، دادرسی، دل نبستن به دنيا، خوش اخلاقي(3)، روحيه‌ي مقاوم، ايمان زياد(2)، صبر(3)، مهرباني(2)، مشكل گشا بودن، اخلاص، (2)، ایثار، شجاعت، سادگی
- شهيد آويني: روحیه‌ي مقاوم(2)، هیبت(2)، رعايت حلال و حرام، نكته سنجي، مهرباني(3)، ، سادگي، ايمان قوي(2)، دلسوزي، ايثار، با اخلاق
جمع بندی مجموعه‌ي افلاکیان زمین:
ایثار(8)، انجام واجبات(7)، مهربانی(6)، ایمان قوی(6)، متواضع(4)، خوش اخلاقی(4)، صبر(4)، شجاعت(4)، هیبت(4)، روحیه مقاوم(3)، دادرسی(3)، اخلاص(2)، توکل(2)، سادگی(2)، مسولیت پذیری(2)، ، لطف و کرم، جدیت، هوش، سخت کوشی، دل نبستن به دنیا، مشکل گشا بودن، رعایت حلال و حرام، نکته سنجی، دلسوزی، الگو بودن برای خانواده، خواندن دعای کمیل هرشب
مجموعه‌ي قصه فرماندهان:
- شهيد باقري: آرامش درونی، اميدوار، سخت كوشي، تواضع(2)، شجاعت(2)، ایمان، صبر، مديريت، اخلاص، انجام دقيق واجبات، مهربان، مهمان نوازي
- شهيد خرازي: قناعت، عدم سوء استفاده از مقام، ايثار، ايمان، اراده، شجاعت(3)، وظيفه شناسي، سادگي و بي آلايشي
- شهيد بروجردي: شجاعت(3)، هوش و ذكاوت(2)، متوكل، اميدوار(2)، صبور(4)، سخت کوشی(2) تواضع، وظیفه شناسی
- شهيد كلهر: شجاعت(2)، توكل(2)، مثبت فكر كردن، انجام واجبات، ايثار(2)، مهرباني، صبر(3) جديت
جمع بندی مجموعه‌ي قصه فرماندهان:
 شجاعت(1.)، صبور(8)، امیدوار(3)، سخت‌کوشی(3)، توکل(3)، تواضع(3)، ایثار(3)، ایمان(2)، انجام واجبات(2)، وظیفه شناسی(2)، ، مهربان(2)، هوش(2)، آرامش درونی، مدیریت، اخلاص، مهمان نوازی، قناعت، عدم سوء استفاده از مقام، اراده، سادگی و بی آلایشی، جدیت
مجموعه‌ي نيمه‌ي پنهان:
- شهيد حميد باكري: عشق به خانواده(2)، شوخ طبعي، مهرباني، انتقاد پذيري
- شهيد مهدي باكري: سادگي(2)، صبر(2)، عدم وابستگی به دنیا، ايمان
- شهيد زين الدين: عدم وابستگي به ماديات(3)، تواضع(3،)صبر(3)، آمادگي براي شهادت(3)، خوش اخلاقی، مهرباني، سخت كوشي، ايمان
جمع بندی مجموعه‌ي نیمه پنهان:
صبر(5)، عدم وابستگی به دنیا(4)، تواضع(3)، آمادگی برای شهادت(3)، مهربانی(2)، سادگی(2)، عشق به خانواده(2)، ایمان(2)، شوخ طبعی، انتقاد پذیری، خوش اخلاقی، سختکوشی.
جمع بندی صفات برجسته شده‌ي شهدا در سه مجموعه:
صبر(17)، شجاعت(14)، ایثار(11)، مهربانی(1.)، ایمان(1.)، تواضع(1.)، انجام واجبات(9)، خوش اخلاقی(5)، توکل(5)، سادگی(5)، سحتکوشی(5)، دل نبستن به دنیا(5)، هیبت(4)، مهربانی(4)، روحیه مقاوم(3)، هوش(3)، آمادگی برای شهادت(3)، دادرسی(3)، امیدوار(3)، اخلاص(3)، مسولیت پذیری(2)، جدیت(2)، وظیفه شناسی(2)، عشق به خانواده(2)، لطف و کرم، مشکل گشا بودن، رعایت حلال و حرام، نکته سنجی، دلسوزی، آرامش درونی، مدیریت، مهمان نوازی، قناعت، عدم سوء استفاده از مقام، شوخ طبعی، انتقاد پذیری.
 تحليل ديدگاه دانشجويان راجع به نكات برجسته شده در شهدا در كتاب‌ها
بر اساس آنچه در پيشينه راجع به رويكرد اين گزارش در لحاظ شهيد به‌عنوان انسان كامل آمد، در اين مقاله نقشه مفهومي شهيد و شهادت گستره اي در حد نقشه اهداف تربيت ديني– اخلاقي در حوزه‌ي تربيت اسلامي‌دارد. تحليل ذيل نشان مي‌دهد كه در مقايسه با اهداف مذكور، كتاب هاي سرگذشت نامه اي شهيدان كدام ويژگي هاي مطلوب را مورد توجه قرار داده‌اند و از كدام يك غفلت ورزيده اند؟
براي مقايسه با اهداف تربيت ديني– اخلاقي از مندرجات سند ملي آموزش و پرورش در بخش تبيين وضع موجود(سعيدي و باغگلي1386) استفاده شد.
در گزارش مذكور بر اساس اهداف مصوبات نظام آموزش ايران، اهداف مصوب برنامه درسي تعليم و تربيت ديني وزارت آموزش و پرورش، اهداف مصوب شوراي عالي جوانان تحت‌عنوان منشور تربيتي نسل جوان و پژوهش فتحي و اجارگاه(1384) تحت‌عنوان ويژگي انسان مطلوب(از سلسله سند هاي مربوط به سند ملي آموزش و پرورش) و چند منبع فرعي ديگر شاخص‌هاي تربيت ديني و اخلاقي تدوين شد.
مقايسه‌ي صفات برجسته شده براي شهدا در سه مجموعه با شاخص‌هاي مزبور نشان‌دهنده موارد زير است:
1- موارد زير با توجه به اهميتشان در شاخص‌هاي تربيت ديني– اخلاقي آمده است ولي در سه مجموعه مذكور نيامده اند:
1- لحاظ رفتار عقلاني در زندگي(خردورزي)
2- هويت ملي
3- تلاوت قرآن
4- نگرش نسبت به علم
5- نگرش در مورد برخورد دين با مسايل جهاني
6- مطالعات ديني
2- موارد زير در كتاب هاي شهيدان موجود است ولي به آن‌ها در شاخص‌هاي تربيت ديني-اخلاقي اشاره مستقيمي نشده است.
1- مهرباني نسبت به ديگران
2 سادگي در رفتار و پوشش(مردمي بودن)
3- دارا بودن هيبت
4- دارا بودن روحيه مقاومت
5- جدي بودن
6- شوخ طبع بودن
جمع بندي و تفسير يافته‌ها:
تحليل يافته‌هاي اين پژوهش در سه بخش عمده‌ي آن نشان‌دهنده‌ي موارد زير است.
1)در بخش نكات برجسته، نوعي رجحان بعد عاطفي- انگيزشي بر بعد معرفتي- شناختي از سوي نويسندگان مشهود است. اين رويكرد اگر چه داراي تأثيرات مثبتي بر دانشجويان(مخاطبان) است ولي به هر روي نمي‌تواند در آشنايي دانشجويان با فلسفه‌ي دفاع مقدس، ايثار و شهادت چندان موثر باشد. ضمن آن كه در پايداري اين پيام ها نيز بايد ترديد داشت. پيام ها در صورتي داراي ثبات بيشتر هستند كه علاوه بر حيطه‌ي عاطفي، حيطه‌ي شناختي مخاطبان را تحت تأثير قرار دهند.
2) در بخش نقاط ضعف، موارد ذكر شده چالش‌هاي جدي را مطرح نكرده است. اما توجه به مباحث خانوادگی شهید و مواردی نظیر عدم تکرار جزئیات و رعايت موارد نگارشي و سایر موارد مطرح شده که در این مقاله آمده است، در صورت توجه از سویِ نویسندگان کتاب‌ها، باعث ارتقاء کیفیت کتاب‌ها می‌شود ولی مشکل پیش گفته در بخش تحليل تحیل و تفسیر نکات برجسته را برطرف نمی‌سازد.
3- بررسی صفات برجسته در کتابهای سرگذشت‌نامه‌ای شهیدان نشان داد که این کتابها، تقریباً در حد بالایی به خصوصیات یک انسان کامل(براساس شاخص‌های تربیت دینی-اخلاقی سند ملی آموزش و پرورش) توجه داشته‌اند و جالب آن که برخی ویژگی‌ها و صفات شهدا مندرج در کتاب‌ها می‌تواند توسط برنامه‌ریزان تربیت دینی و اخلاقی برای بازنگری مجدد به اهداف و شاخص‌های تربیت دینی– اخلاقی نظام آموزشی آموزش و پرورش مورد توجه قرار گیرد! در این ارتباط جالب است به نتایج تحقیق سعیدی و عرب زوزنی توجه شود. براساس این تحقیق صفت شهادت‌طلبی در کتاب‌های دوره راهنمایی تحصیلی بیش از صفات دیگر مورد توجه قرار گرفته است و صفاتی مانند حقیقت‌جویی– شجاعت– صبر و استقامت– عزت و بزرگی و ذلت ناپذیری تقریباً مورد غفلت قرار گرفته است. ملاحظه می‌شود که کتاب‌های سرگذشت‌نامه‌ای شهیدان رویکرد جامعتری به معرفی ویژگی‌های شهید نسبت به کتاب‌های درسی داشته‌اند.
 

منابع و مآخذ
- ابطحی، سید محمد تقی. (1374). شرح حال نگاری در فرهنگ شیعه(www. nahad. ir)
- صاذقی نژاد، منیره. (1387). (www. adbiat_g2. blogfa. com)
- عالم نژاد، نرگس. (1386). (www. qmethods. blogfa. com)
- عسکری آزاد، فاطمه. (1387)(www. media. qmethods. blogfa. com)
- صمیمی، حمید علی(1386). مردم، فرهنگ ایثار و شهادت و آسیب‌شناسی آن. مجموعه--مقالات نخستین همایش علمی فرهنگ ایثار و شهادت.
- دریابار، سیاوش(1383)– یادمان شهید تندگویان، روزنامه جوان، شماره 1633، 29 آذر
- کاظمیان، منصور(1383) روزنامه‌ي کیهان، شماره 28 تیر
- کشاورزی، ناصر(1385)– قران از منظر اقبال لاهوری، سایت اینترنتی سراج
- قدیریان، احمد رضا(1378) زندگی و شعر سیداشرف الدین گیلانی پایان نامه‌ي کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه یزد به راهنمایی محمد علی صادقیان
- بلوکی، ابراهیم(1376) زندگی سیاسی و اجتماعی سید محمدترین پایان نامه‌ي کارشناسی ارشد زبان ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد به راهنمایی دکتر حسین الهی
- روشنفکری، کبری(1384) زندگی، آثار و اندیشه های رشید الدین فضل الله همدانی، همایش طرح احیای ربع رشیدی
- امیرپور، نسرین(1381) بررسی زندگی امام حسین(ع) از ولادت تا شهادت مجموعه مقالات همایش امام حسین(ع)، مرکز چاپ و نشر مجمع جهان اهل بیت
- مرادی، نورالله(1321) مرجع شناسی، شناخت خدمات و کتاب‌های مرجع، تهران، فرهنگ معاصر
- عبد الغنی حسن، محمد(1362) زندگینامه‌ها، ترجمه امیره ضمیری، انتشارات امیر کبیر
- سعیدی رضواني، محمود و عرب ورزي، احمد(1385) فرهنگ شهادت در كتب درسي دوره راهنمايي مجموعه مقالات همايش فرهنگ ايثار و شهادت، دانشگاه شيراز
- مهرام، بهروز و نبي زاده شهري بتول(1386) كتاب هاي درسي دوره‌ي ابتدايي و ترويج فرهنگ ايثار و شهادت مجموعه مقالات آسيب شناسي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، دانشگاه مازندران
- سعیدی رضواني، محمود و شاهرخي، مريم(1386) چگونگي ترويج فرهنگ شهادت و ارزش‌هاي شهيدان مجموعه مقالات همايش آسيب شناسي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، دانشگاه مازندران


* عددهای داخل پرانتز، در این بخش نشانة تعداد افرادی است که به یک جمله یا عبارت اشاره کرده‌اند.


پنج شنبه 30 دی 1389  9:46 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:مقالات تخصصي ايثار و شهادت

عنوان : كارايي الگوي شهادت در دوران معاصر با تاكيد بر جنبش حزب الله لبنان
كلمات كليدي : قيام عاشورا، عمليات استشهادي، حزب الله لبنان
نويسنده :  سيدمهدي طاهري
موضوعات مقالات :ايثار و شهادت
چكيده
برخورداري شيعيان از مكتبي به نام عاشورا و اهداف برخاسته از آن هم چون آزادي طلبي، استقامت و عزت نفس، به عاملي حياتي در پويايي و ماندگاري شيعه در طول تاريخ تبديل شده است؛ بدان خاطر كه قيام عاشوراء همواره هدايت كننده ي بقيه قيام ها، جهت استقرار حكومت اسلامي در جوامع و معيار حق طلبي در ميان جنبش هاي شيعي جهت اقدامات جمعي عليه حكام جور و استعمارگران بوده است. لذا تعاليم الهام بخش آن، مرزهاي بسياري از كشورها را درنورديده است، كه از جمله ي آن ها در دوران معاصر، جنبش شيعي حزب الله لبنان است. اين جنبش به عنوان تأثيرگذارترين جنبش شيعي در تاريخ معاصر لبنان با الهام از قيام امام حسين(ع)، پيروي از امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي ايران شكل گرفته و اعضاي اين جنبش در رسيدن به اهداف خود به دليل ناكارآمدي ساير روش ها، تنها راه مبارزه را تكيه بر سنت شهادت دانسته و عمليات هاي استشهادي آن ها، گرچه ابتدا موجبات تعجب همگان را برانگيخته و حتي برخي به خاطر ابهت اسرائيل در برابر اعراب، مقابله حزب الله با دشمن صهيونيستي را دست آويز تمسخر قرار مي دادند؛ ولي با موفقيت آن ها در اين عرصه و تحميل خسارت هاي فراوان بر قدرت هاي خارجي و اسرائيل، جايگاه مهمي براي حزب الله در جامعه لبنان و در ميان ساير اعراب منطقه ايجاد شده و در واقع آن ها با اين اقدام خود، افسانه ي شكست ناپذيري اسرائيل درخاورميانه را شكسته و اين امر روح تازه اي در ساير جنبش هاي مقاومت عليه اسرائيل دميد. هم چنين با شكست ذهنيت تاريخي اعراب در مقابله با اسرائيل، اين جنبش تبديل به اسطوره شده و آتش انتفاضه را نيز در دل فلسطينيان به اميد آزادسازي همه جانبه قدس برافروختند و اين در حالي است كه اعضاي اين جنبش، تمام اين موفقيت ها را مرهون پيروي از الگوي شهادت متاثر از قيام عاشورا مي دانند.
نگارنده در اين مقاله ضمن بررسي جنبش و مباحث نظري آن، در صدد بررسي روند شكل گيري و تكامل اين حزب، تاثير پذيري آن ها از عاشورا و پيامدهاي ناشي از آن مي باشد.
مقدمه:
سالار شهيدان در برابر ستم و قوه ي قاهره ي بني اميه، بالاترين استقامت و مهم ترين پايداري و شهامت را به خرج داده و در مقابل آنان مقاومت نمود. امام حسين(ع) با استقامت خود در برابر بناي شرك، اساس كفر و الحاد با بذل جان و تمام هستي خود در اين راه مقدس، باعث دميده شدن روح پايداري و آزادگي در بين مردم گشته و به انسان ها درس حريت و آزادگي آموخت و آثار و بركات زيادي را به همراه داشته است، كه يكي از آثار و بركات سياسي- اجتماعي قيام سيدالشهدا(ع) اين بود كه نه فقط با حرف، بلكه در عرصه ي عمل نيز روح استقامت، پايداري، آزادي خواهي، حفظ كرامت و عزت نفس را به نمايش گذارد. درس هاي عبرت آموز عاشورا باعث شد تا اين قيام براي ساير نهضت ها و قيام هاي الهي، جنبه ي الگويي پيدا كرده و در اين راستا مي توان گفت كه تمام قيام هاي شيعي در جهان كه پس از شهادت حسين(ع) به وجود آمد، خمير مايه ي اصلي آن ها، قيام آن حضرت بوده است و يكي از تاثيرپذيرترين جوامع از اين الگو، جامعه ي لبنان، بالخصوص شيعيان اين كشور مي باشند.
با توجه به اين كه كشور لبنان يكي از استراتژيك ترين موقعيت ها را در ميان كشورهاي خاورميانه داشته و با وجود تكثر قومي، مذهبي، نژادي و فرهنگي، به دليل بي توجهي حكام لبنان به شيعيان، تسلط استعمار و نيروهاي خارجي بالخصوص رژيم صهيونيستي باعث شده تا جنبش هاي اصلاحي يا انقلابي در اين كشور، در راستاي احياي حقوق از دست رفته خود، به جهاد مبادرت ورزيده و اين وضعيت شيعه را به صورت يك گروه مبارز در آورد.
چارچوب نظري:
گسترش موج اسلام گرايي و ظهور گروه ها و جنبش هاي سياسي در نيمه ي دوم قرن بيستم و تكميل آن با پيروزي انقلاب اسلامي ايران، توجه انديشمندان را به سوي تفكر در مورد جريانات اسلامي واداشته و بحث هايي در اين زمينه در برداشته است كه بيش تر مباحث نظري در قالب گفتمان نوگرايي يا تقابل سنت و تجدد بوده است، تا بتواند عوامل گسترش موج گرايش سياسي- مذهبي را در ميان جنبش هاي اسلامي كشف نمايد و آنچه در ميان اين مباحث كمتر به چشم مي خورد، توجه به بحث هايي پيرامون علل توجه اسلام گرايان به ويژه تشيع، به اقدامات جمعي و عوامل مؤثر در شكل دادن به آن مي باشد. لذا براي يافتن مدل مناسب جهت تحليل اين واقعيات در اين مقاله بايد سراغ نظريات رفته تا بتوان تحليل مناسبي از رفتارها و اقدام جمعي مسلمانان ارائه داد.
براي شناخت علل اين اقدامات بايد به شناخت انگيزه ها، علل و عوامل پيوستن به گروه هاي اسلامي جهت انجام اقدام جمعي و جهت گيري هاي سياسي توسط جنبش هايي از قبيل جنبش حزب الله در لبنان پرداخته، تا بتوان تحليل مناسبي از موفقيت هاي آنان ارائه دهيم.
دامنه ي اقدام جمعي شامل اقدام جمعي مسالمت آميز و فعاليت هاي فردي(همانند عمليات استشهادي) و فعاليت جمعي خشونت آميز مي باشد و عمده ترين نظريه پردازي پيرامون اقدام جمعي از اواخر دهه 196. به بعد و پس از ظهور جنبش هاي نوين اجتماعي مطرح شدند.
مقهوم اقدام جمعي، بخشي از مطالعه ي عمومي تر تحول اجتماعي است كه مفاهيمي هم چون ثبات، بي ثباتي، خشونت و انقلاب را در بر مي گيرد و درباره مفهوم اقدام جمعي رهيافت هاي گوناگوني وجود دارد كه تمركز آن ها بر علل و عوامل فعاليت سازمان يافته ي گروه هايي است كه در پي دست يابي به اهداف خاصي هستند.
ماكس وبر در اين راستا مفهوم كنش اجتماعي را طرح نموده كه در آن معناي ذهني كنش و كنش گر، رفتار ديگران را مدنظر قرار داده و از نظر او كنش هاي اجتماعي در رابطه با يكديگر رابطه ي اجتماعي را مي آفرينند كه از جمله ي آن ها مبارزه مي باشد، و مبارزه نيز همراه با توسل به خشونت فيزيكي يا مسالمت آميز است كه از تعهد اعضاي جمع و به نوع خاصي از نظام عقايد سرچشمه مي گيرد.
بسياري از محققان نيمه ي دوم قرن بيستم كه نظريه پرداز جنبش اجتماعي هستند، چارچوب نظري ماكس وبر در خصوص نقش عقايد در اقدامات جمعي را راهنماي خود قرار داده كه ما نيز در اين مقاله با اين الگوي نظري در صدد بررسي مهم ترين جنبش شيعي لبناني در دوران معاصر مي باشيم و معتقديم كه محروميت شيعيان لبنان در دوران معاصر، باعث شده كه آن ها نيز با تكيه بر نظام عقيدتي شيعه و پيروي از الگوي شهادت در صدد دست يابي به حقوق واقعي خود در اين جامعه بودند.
گرچه در بدو تاسيس حزب الله، برخي بدان باور بودند كه براي رسيدن به اهداف شيعيان در جامعه ي لبنان، احتمال استفاده از روش هاي ديپلماسي و سياسي جهت رسيدن به اهداف وجود داشته است؛ ولي بسياري از شيعيان بر اين باور بودند كه اين روش در شرايط نابرابر فايده نداشته و لذا شيعيان تنها راه خروج از اين وضعيت را تكيه بر شهادت طلبي جوانان و اثبات كارآيي فرهنگ شيعه ديدند. آن ها به دليل نارضايتي از عمل كرد حكام داخلي و حضور استعمارگران، با الهام از قيام امام حسين(ع)- به عنوان نماد مبارزه براي حق- در راه رسيدن به هدف خود تلاش هاي بسياري كرده اند كه در اثر آن تلاش ها است كه در حال حاضر جنبش حزب الله در پناه آرمان هاي شيعه، نمونه ي عيني يك جنبش شيعي انقلابي تلقي شده كه عملا از يك تشكل اسلامي كوچك در عرصه ي سياسي لبنان، به يكي از مهم ترين احزاب دراين كشور مبدل شده است.
حمله ي اسرائيل به لبنان در سال 1982: اسرائيل در 6 ژوئن 1982 ميلادي به لبنان، به بهانه ي اخراج رزمندگان فلسطيني به لبنان حمله كرد و ارتش اسرائيل در اين حمله تقريباً دو سوم نيروهاي نظامي خود را وارد لبنان نمود. بعد اين حملات تا حدي زياد بود كه ارتش اسرائيل سه روز بعد از حمله، بدون اين كه با مقاومتي از سوي نيروهاي فلسطيني(ساف) يا جنبش شيعي امل مواجه شود، به دروازه هاي بيروت رسيد و تنها در اين ميان مجموعه هاي كوچك اسلامي و مذهبي شيعه با اسلحه ي سبك و با شعار «الله اكبر» توانستند در جنوب بيروت به مقابله با آن ها بپردازند. اين گروه در مصاحبه با خبرنگاران اعلام كردند كه از «پيروان امام خميني» هستند. در ادامه با موفقيت اين گروه كوچك در متوقف نمودن ارتش اسرائيل در پشت دروازه جنوبي بيروت، رزمندگان چپ گراي لبناني و نيروهاي ساف نيز به تهاجم عليه ارتش اسرائيل مبادرت ورزيدند. اما جنبش امل، علي رغم محكوميت اشغال بيروت، عملا آماده پيوستن به گروه هايي بود كه در صدد اعمال فشار بر ساف بودند.
علي رغم اشغال بيروت از سوي اسرائيل، تنها گروه هاي اسلامي در منطقه ي شيعه نشين « ضاحيه » در طي 42 روز مقاومت كردند و ضاحيه براي آن ها تبديل به محل امني جهت حفظ اسلحه و نيروهايشان شد. ولي به تدريج فشار زيادي بر آن ها متحمل شد كه آن ها به ناچار آنجا را ترك كردند و با اشغال كامل بيروت توسط اسرائيل، علي رغم پيروزي ظاهري اسرائيل در اين حمله، به دليل وحشت جامعه ي اسرائيل از حجم تلفات انساني، رهبران حزب « ليكود » به دنبال راه خروجي از اين مرحله گرديدند. به همين خاطر «رونالد ريگان» رئيس جمهور وقت آمريكا جهت انجام مذاكرات بين لبنان و اسرائيل، يك سياست مدار مسيحي عرب تبار بنام «فيليپ حبيب» را مامور كرد و «الياس سركين» رئيس جمهور لبنان نيز به دليل كمبود وقت تا پايان دوره رياست جمهوري، يك هيئت «نجات ملي» جهت مذاكره ي طرفين تشكيل داد . در اين كميته افرادي هم چون «بشير الجميل» از طرف ماروني¬ها وحزب فالانژ، «وليد جنبلاط» نماينده ي دروزي¬ها، «شفيق الوزان» از طرف اهل سنت، «فؤاد پطرس» از طرف ارتودوكس ها و «نصري المعلوف» نماينده ي كاتوليك ها نيز در آن شركت كردند . از طرف جنبش امل نبيه بري در اين مذاكره شركت كرده و پس از مذاكره اين كميته در مورد طرح فيليپ، در نهايت مقرر شد كه با برقراري آتش بس، رزمندگان ساف از لبنان خارج شوند . اين توافق انعكاس وسيعي در ميان شيعيان و جنبش امل داشت و باعث نارضايتي شديد ميان آنان گرديد. به گونه‏اي كه بعضي از كادرهاي رهبري امل به مخالفت با نبيه بري برخاستند و علي رغم ميل وي، مجموعه هايي از اعضاي جنبش امل به صورت خودجوش شروع به مبارزه مسلحانه با ارتش اسرائيل نمود.
ابوهشام(نائب رئيس امل) بهمراه برخي ديگر از اعضاء امل، موضع نبيه بري را رد كرده و ضمن متهم كردن او به سازش كاري با اسرائيل، آن را انحراف از هدف اصلي امل(فتواي امام موسي صدر مبني بر مبارزه با اسرائيل) دانسته و از مسئوليت خود در امل استعفا داد.
براي حل مشكل داخلي امل، بنا به درخواست آنان، ايران مستقيما به بررسي موضوع پرداخته و در نهايت علي اكبر محتشمي(سفير وقت ايران در سوريه) به عنوان حكم، رأي را به نفع ابوهشام صادر كرد، ولي نبيه بري آنرا رد كرده و بدين ترتيب ابوهشام در بعلبك «جنبش امل اسلامي» تشكيل داده و تأكيد نمود كه جنبش امل اسلامي، رقيب امل نبوده؛ بلكه مي كوشد تا اصالت حقيقي امل را كه همان اطاعت از امام خميني است، حفظ نمايد. وي هم چنين اظهار داشت كه « ما بين خودمان موضوع مشترك را بررسي كرديم و مسأله را به رهبري ايران ارجاع داديم. انقلاب اسلامي ايران نيز مشاركت در هيأت نجات ملي را رد نمود.
در نهايت ابوهشام بهمراه امين السيد و برخي ديگر از سران جنبش، به صورت رسمي جدايي خود از امل را اعلام نموده و با تشكيل جنبش امل اسلامي از سايرين نيز خواستند كه همين كار را انجام دهند. جدايي ابوهشام و الامين از جنبش امل، انشعاب هاي ديگري را نيز در داخل اين جنبش در پي داشت كه روي هم رفته بازگو كننده تفكيك ساختاري جنبش امل بود.
استقرار اسلام گرايان شيعه در بعلبك: با اشغال بيروت توسط اسرائيل، تنها دو منطقه از لبنان(شمال و شمال شرقي) خارج از منطقه ي اشغالي قرار گرفت. يكي از آن ها شمال لبنان بود كه منطقه اي عمدتا سني نشين بوده و اسلام گرايان سني « جنبش توحيد اسلامي» در شهر طرابلس به رهبري « شيخ سعيد شعبان» در آنجا مستقر شده و منطقه ديگر نيز شمال شرقي لبنان(شهر بعلبك) بود كه مجموعه هاي اسلام گراي شيعه در آنجا مستقر شدند. اين مجموعه هاي شيعي شامل گروه هاي كوچكي بودند كه تا قبل از تجاوز اسرائيل، به صورت جدا از يكديگر فعاليت مي كردند و تشكيلات واحدي نداشتند و به دنبال سقوط بيروت به دست اسرائيل و محاصره ي ضاحيه، اكثر اعضاي اين مجموعه خود را به شهر بعلبك رسانده و در آنجا مستقر گشتند.
ورود ايران به صحنه لبنان: در نيمه ي اول خرداد 1361، تهران ميزبان كنفرانس نهضت هاي آزادي بخش بود. اين كنفرانس به مناسبت نيمه ي شعبان و روز مستضعفان و پس از پيروزي هاي مهم نظامي ايران در جنگ با عراق و آزاد سازي خرمشهر برگزار شده بود. از لبنان نيز نمايندگان نيروهاي اسلام گرا و شخصيت هاي روحاني، از قبيل علامه سيد محمد حسين فضل الله، شيخ راغب حرب و شيخ صبحي طفيلي در اين كنفرانس شركت كرده بودند. در اين هنگام تجاوز نظامي اسرائيل به لبنان آغاز شد و دستور كار كنفرانس را تحت الشعاع خود قرار داد. شركت كنندگان لبناني خواستار كمك فوري ايران به مردم لبنان شدند. آيت الله هاشمي رفسنجاني، رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي، در يكي از جلسات كنفرانس اعلام نمود كه يك هيئت بلند پايه ي نظامي از ايران به سوريه اعزام شده تا نحوه ي كمك ايران و مقابله با تهاجم بررسي گردد.
در واقع « پس از فتح خرمشهر و ظهور موفقيت ايران در مقابله با دشمنان، فرصتي فراهم آمد تا خط مشي حفظ وطن اسلامي نسبت به سياست صدور انقلاب اسلامي كم رنگ تر شود و لذا براي انقلابيون در ايران فرصتي براي ورود سريع به صحنه ي برون مرزي بدست آمد». منافع اين اقدام از لحاظ تاكتيكي اين بوده كه ايران با داشتن اهرم و ابزار در لبنان مي توانست امكان مداخله در تعادل قواي كشورهاي عربي و قدرت هاي بزرگ را فراهم آورده و هم چنين اين ابزار مي توانست در مواقع ضروري دشمنان ايران را تحت فشار قرار داده و عمليات دشمنان عليه ايران را در نطفه خفه نمايد و لذا در واقع ايران با اين كار در درجه ي اول به دنبال ايجاد حاشيه ي امنيتي براي حفظ و دفاع از انقلاب بود و در درجه ي دوم مي توانست از حق شيعيان در مقابله با اسرائيل دفاع نمايد. لذا در اقدام عملي پس از انجام بررسي هاي لازم يك هيأت نظامي به رياست سرهنگ سليمي(وزير دفاع)، محسن رضايي(فرمانده ي سپاه)، سرهنگ صياد شيرازي(فرمانده ي نيروي زميني ارتش) به سوريه رفته و آن ها ضمن ديدار با حافظ اسد در سوريه، در مورد اعزام نيرو به لبنان و مقابله با تهاجم اسرائيل به توافق رسيدند. عملا با تجاوز نظامي اسرائيل به لبنان فرصت مناسب براي نخستين مشاركت مستقيم ايران در عمليات نظامي عليه اسرائيل فراهم شد و سوريه نيز با نزديك شدن به ايران، عامل جديدي براي فشار و تهديد عليه تمامي دشمنان منطقه‏اي خود از قبيل اسرائيل و عراق كسب كرده و توازن نظامي را كه بعد از امضاي پيمان كمپ ديويد، به ضرر سوريه بر هم خورده بود، بار ديگر برقرار ساخت.
اولين گروه از نيروهاي سپاه متشكل از تيپ محمد رسول الله(ص) به فرماندهي احمد متوسليان وارد دمشق گشتند. پس از ورود نيروها به سوريه، اين كشور به دليل حفظ منافع خود در لبنان و جلوگيري از كاهش توازن قواي امل در ميان شيعيان و جلوگيري از تضعيف پايگاه هاي نفوذ سوريه در لبنان، اجازه ورود به لبنان را نداده و بدين ترتيب موضوع مشاركت مستقيم سپاه در عمليات نظامي عليه ارتش اسرائيل لغو شد. اما به علت نياز شديد شيعيان لبنان به آموزش هاي نظامي و عقيدتي، سپاه ماموريت جديدي يافت تا به عنوان مستشاران نظامي و مربيان آموزش و عقيدتي وارد لبنان گرديده و مردم لبنان را براي دفاع از كشور خودشان آموزش دهد . به همين منظور سوريه اجازه داد تا نيروهاي سپاه پاسداران با عبور از مرز سوريه به لبنان، در شهر بعلبك لبنان مستقر گردند.
با استقرار سپاه در بقاع علاوه بر آمادگي نظامي رزمندگان، انتقال افكار و ديدگاه هاي انقلاب اسلامي و امام خميني به صورت گسترده اي انجام شد و هم چنين سپاه در كنار فعاليت هاي فرهنگي و عقيدتي، به منظور تحليل بردن قدرت اسرائيل و ندادن فرصت به آنان براي تثبيت خود در مناطق اشغال شده، به رزمندگان لبناني پيشنهاد تاكتيك جنگ چريكي را داد كه اين پيشنهاد نيازمند حمايت مردمي، افراد رزمنده و سازماندهي آنان بود. تحقق اين پيشنهاد نيازمند وجود حمايت هاي مردمي و سازماندهي آنان بود و در اين راستا شوراي لبنان شكل گرفت.
تشكيل شوراي لبنان: مجموعه هاي متفرق شيعه براي مقابله با اسرائيل در بعلبك جمع شده و هسته ي اوليه ي اين گروه ها شامل يكسري جوان مذهبي پيرو امام خميني، نيروهاي حزب الدعوه و برخي از سران جنبش امل، اعضاي فتح و برخي ديگر از گروه هاي لبناني بوده كه آنان علي رغم اين كه درك خاصي از نحوه برخورد با جامعه و رويدادهاي لبنان نداشتند؛ ولي اين مجموعه ها به اتفاق در اعتقاد به اسلام، ولايت فقيه، پيروي از امام خميني و مقابله با اسرائيل اعتقاد داشته و در صدد بهره گيري از تجارب و موفقيت هاي انقلاب اسلامي ايران به منظور ايجاد تشكيلات جديد براي تحقق تئوري هاي اسلامي و اهداف خود بودند.
دولت ايران با فراهم كردن زمينه هاي گردهمايي و مذاكره كادرهاي اين مجموعه هاي اسلام گرا پس از مذاكرات اوليه ي يك كميته ي 9 نفره متشكل از روحانيون شيعه لبناني، شخصيت هاي وابسته به امل اسلامي، حزب الدعوه لبنان، كميته هاي ياري انقلاب اسلامي و بعضي از شخصيت هاي مستقل را تشكيل داد كه به «شوراي لبنان» معروف شد. پس از تأييد آن ها از سوي امام خميني، گروه هاي اسلامي تصميم به انحلال ساختارهاي تشكيلاتي قبلي خود گرفته و تشكل جديدي را تشكيل دادند كه بعداً «حزب الله» نام گرفت.
جنبش حزب الله، در ابتداي شكل گيري: گروه هاي كوچك اسلام گراي متفق، تحت سرپرستي و نظارت ايران در يك تشكيلات واحد و جديد ادغام شده و دولت ايران از طريق علي اكبر محتشمي و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، زمينه را براي گردهمايي و مذاكره فراهم نموده و پس از مذاكره اوليه يك كميته ي 9 نفره ماموريت پي ريزي يك تشكيلات سياسي جديد از ميان جريانات و گروه هاي متفرق اسلامي بر اساس پاي بندي به ولايت فقيه و مبارزه با اسرائيل را بر عهده گرفتند. پس از اتمام ماموريت، يك شوراي 5 نفره از ميان كميته ي قبلي به عنوان شوراي لبنان، رياست تشكيلات جديد را بر عهده گرفتند. از آنجايي كه ظهور علني و زود هنگام، علاوه بر عدم موفقيت بهاي سنگيني براي آن ها داشت، لذا شوراي لبنان در نهايت پنهان كاري فعاليت مي كرد.
هم زمان با گسترش عمليات مقاومت عليه اشغال گران توسط شوراي لبنان، شعارهايي با عبارت « حزب الله » در لبنان ظهور يافت. اين عبارت ابتدا به عنوان شعار مطرح شده بود، ولي در سال 1984 به عنوان نام تشكيلات انتخاب شد و تشكيلات آن ها در لبنان به «حزب الله انقلاب اسلامي » موسوم شد. آن ها با راه اندازي دفتر سياسي حزب، دست به تأسيس يك نشريه ي هفتگي با نام العهد زده و تعداد اعضاء شورا را نيز از 5 نفر به 7 نفر افزايش دادند و تمامي اين تشكيلات علي رغم انتخاب نام حزب الله هنوز به صورت مخفيانه انجام مي شد و تا مدتي هيچ بيانيه ي رسمي در مورد عمليات هاي نظامي اش عليه ارتش اسرائيل صادر نمي كرد.
اشغال بخش وسيعي از خاك لبنان توسط اسرائيل، حضور نيروهاي چند مليتي، وجود دشمناني هم چون ارتش لبنان و نيروهاي شبه نظامي مسيحي(فالانژيست ها) و رقيبي هم چون امل، باعث شد كه حزب الله براي اجتناب از ضربه پذيري و نابودي سياسي- نظامي زودرس اعلام موجوديت نكرده و فعاليت هاي خود را تحت چتر «جبهه ي مقاومت ملي» انجام مي داد و به همين خاطر بسياري از گروه هاي چپ گراي لبنان و جنبش امل بسياري از موفقيت هاي نظامي حزب الله و جنگ اسرائيل را بنام خود ثبت مي كردند.
در اوت 1982 اولين گروه از نيروهاي چندمليتي شامل كشورهاي آمريكا، ايتاليا، فرانسه و انگليس براي تحقق طرح فيليپ به لبنان آمده و تا بر خروج نيروهاي فلسطيني از لبنان نظارت كنند. پس از خروج كامل فلسطيني ها، نيروهاي چند مليتي از لبنان خارج شدند. هم زمان با آغاز خروج فلسطيني ها از لبنان، فيليپ حبيب زمينه ي انتخاب «بشير جميل» را به عنوان رئيس جمهور لبنان فراهم آورد. پس از سه هفته از گذشت انتخابش به سمت رياست جمهوري، وي در روز 14 سپتامبر 1982 در اثر يك انفجار كشته شد. شبه نظاميان مسيحي به تلافي آن، دو روز بعد با حمله به اردوگاهاي « صبرا و شتيلا» دست به كشتار فجيعي زدند و اين اقدام باعث شد كه نيروهاي چند مليتي به بهانه ي بازگرداندن نظم و امنيت به لبنان بازگشتند .
با تثبيت ارتش اسرائيل بر جنوب لبنان، آن ها با وضع برخي قوانين و سياست ها اقدام به عادي سازي اوضاع و توسعه ي روابط اقتصادي مستقيم با جنوب لبنان نمودند و در واقع به سوي انضمام جنوب لبنان به اسرائيل گام برمي داشتند. شاهد اين مدعي اين است كه حتي آن ها پرچم اسرائيل را در استانداري صيدا برافراشته بودند و انحصار بانك ها، بازار شهرهاي صور، صيدا و نبطيه را به دست گرفته بودند و در تمامي دعاوي نيز حاكم نظامي اسرائيل نقش مرجع قضايي را ايفاء مي كرد. در مقابل اين سياست ها و اقدامات اسرائيل در مناطق اشغالي جنوب لبنان، مخالفت هاي مردمي در قالب مبارزه منفي شكل گرفت.
شكل گيري مقاومت اسلامي: پس از شكل‏گيري و راه‏اندازي دوره‏هاي آموزشي نظامي در بقاع توسط سپاه پاسداران، به تدريج هسته‏هاي مقاومت تشكيل شده و ابتدا به بيروت كه در محاصره بود، اعزام شدند. بدين ترتيب، تشكيلاتي براي هدايت عملياتي در بيروت تأسيس شد كه با رهبران مقاومت در بقاع ارتباط مخفيانه داشت. هسته‏هاي خودجوش مقاومت كه در جنوب لبنان و حومه ي جنوب بيروت شكل گرفته بود عمدتاً از افراد مذهبي كه تجربه فعاليت نظامي در جنبش امل و يا در گروه هاي فلسطيني داشتند، برخوردار بود. و هم چنين هسته هاي اعزامي از بقاع نيز به اين هسته هاي خودجوش وصل گرديدند.
شروع حركت هاي نظامي حزب الله از داخل روستاهاي تحت اشغال جنوب بوده كه بعدا منجر به گسترش عمليات هاي نظامي عليه اسرائيل شد. مقاومت در برابر اسرائيل ابتدا حالت غريبانه داشته و هيچ كس حتي خانواده هايشان نيز آن ها را ياري نكرده، بلكه حتي در مجامع گوناگون آن ها را «مشتي ديوانه» مي دانستند، بدان دليل كه در نزد آن ها مقاومت در برابر اسرائيل هم چون تحمل خار در چشم بوده و اين در حالي بود كه جوانان حزب الله افراد اين حزب بدون هيچ واهمه اي، حجم خود را هم چون كوهي استوار و صخره مي پنداشتند. مهم ترين عمليات نظامي حزب الله در اين مقطع، نابود كردن مقر فرماندار نظامي ارتش اسرائيل در شهر صور بود كه اين عمليات شهادت طلبانه توسط «احمد قيصر» ملقب به «اميد شهادت طلبان» شكل گرفت. وي در اين عمليات با كاميون حاوي مواد منفجره به ساختمان مقر فرماندهان اسرائيل حمله كرده و بنا به اعتراف اسرائيلي ها بالغ بر صد كشته در ميان افسران بلند پايه ي نظامي، موساد و برخي ژنرال ها بر جاي گذاشت.
اين عمليات ها نخستين واكنش شديد در برابر اشغال خاك لبنان به حساب مي آمد و در واقع بيان گر كارزاري بود كه ارتش اسرائيل از آن پس در لبنان با آن مواجه شد و اين وضع نشان مي داد كه نوع ديگري از مقاومت پا به عرصه وجود گذاشته است.
با شكل‏گيري گروه هاي مقاومت در مناطق اشغالي، افراد مستقر در اين مناطق در كمال مخفي‏كاري و داشتن كارهاي پوششي در فرصت هاي مناسب به مواضع و كاروآن هاي نظامي اسرائيل حمله كرده و ضربات سنگيني وارد نمودند. اين افراد در قالب معلم، كاسب، صنعت گر و در منطقه حضور داشتند و حتي بعضي از آنان در عضويت رسمي امل باقي ماندند و از اين پوشش براي انجام عمليات نظامي استفاده مي‏كردند، بدون اين كه هويت سياسي آن ها مشخص گردد.
مبارزه حزب الله عليه غرب و حمله به نيروهاي چند مليتي: در مي 1983 دولت اسرائيل به دنبال تثبيت دولت « امين جميل» يكسري مذاكرات رسمي را با اين دولت تحت سرپرستي و نظارت آمريكا آغاز نمود كه در واقع هدف از اين مذاكرات، امضاي يك موافقت نامه ي صلح و مشروعيت بخشيدن به اشغال جنوب لبنان توسط اسرائيل بود. در نهايت پس از گذشت 34 روز از اين مذاكرات، با استناد موافقت نامه ي 17 مي 1983، ارتش اسرائيل اجازه مي يافت تا در محدوده اي از جنوب لبنان كه تا رودخانه « الاولي» واقع در شمال شهر صيدا امتداد مي يافت، واحدهاي گشت زني مشترك با لبنان تشكيل دهد.
امضاي اين پيمان موجي از نفرت و اعتراضات را در ميان مسلمانان برانگيخته و روحانيون و مردم مسلمان به دعوت « تجمع علماي مسلمين» در منطقه ي ضاحيه تحصن كردند كه با حمله ارتش لبنان به متحصنين يك نفر كشته و عده اي هم زخمي شدند. دولت لبنان، ايران را مسئول اين تحصن دانسته و تهديد به قطع رابطه كرد.
نقش دولت آمريكا و قدرت هاي غربي در حمايت از مواضع اسرائيل در جنوب لبنان، حمايت آن ها از دولت امين جميل، نقش آمريكا در امضاي توافق نامه 17 مه 1983 در كنار ديدگاه هاي عقيدتي و ايدئولوژيك حزب الله به تدريج زمينه را براي مقابله و درگيري ميان حزب الله با غرب فراهم آورد و در واقع حزب اللّه به دنبال متزلزل كردن سلطه ي آمريكا و عظمت فرانسه در لبنان بوده است .
اولين درگيري در 18 آوريل 1983 به وقوع پيوست. در اين روز، يك انفجار مهيب، سفارت آمريكا در بيروت را به لرزه درآورد و ضمن منهدم شدن بخش عمده اي از ساختمان سفارت، «رابرت آميس» رئيس سابق نمايندگي سازمان سيا در لبنان به همراه هشت تن از ماموران مخفي وي كشته شدند و سرفرماندهي جاسوسي سيا در لبنان از بين رفت. اين انفجار آغاز جنگ طولاني «حزب اللّه» عليه حضور سياسي، نظامي و فرهنگي غرب در لبنان بود. سپس مركز تفنگداران آمريكايي در كنار فرودگاه بين المللي بيروت و مقر چتربازان فرانسوي طي دو عمليات شهادت طلبانه و به وسيله ي دو كاميون حاوي بمب منفجر شدند. 241 تفنگدار آمريكايي و چترباز فرانسوي كشته شدند و ده ها تن ديگر مجروح گرديدند. «اين بزرگ ترين فاجعه براي ارتش آمريكا پس از جنگ ويتنام بود. » عمليات هاي ديگري نيز به وقوع پيوستند كه در آن ها تعداد زيادي كشته و مجروح گرديدند. كمال صليبي، تاريخ شناس برجسته ي لبنان در اين خصوص مي گويد: «آمريكا اكنون خود را با يك انقلاب واقعي رودر رو مي بيند... اين افراد به اين راضي اند كه گم نام باشند و رضايت دروني آن ها در اين است كه ببينند چگونه ريگان شكست مي خورد و تسليم مي شود. »
علي رغم تلاش مشترك آمريكا و ارتش لبنان به منظور نابودي حزب الله در ضاحيه و حمايت ساير نيروهاي چند مليتي از آن ها، انشعاب در ارتش ملي لبنان باعث شد كه ارتش شكست بخورد. سرانجام دولت هاي غربي شركت كننده در نيروهاي چندملّيتي در لبنان تصميم گرفتند تا نيروهاي خود را از لبنان خارج سازند. حملات شهادت طلبانه ي نيروهاي مقاومت، علاوه بر وارد آوردن تلفات سنگين به نظاميان آمريكايي و فرانسوي، هم چنين باعث شد كه امين جميل نيز ضمن لغو قرارداد صلح 17 مي سال 1983، از اسرائيل دوري گزيند، موجب شدند تا سه كشور آمريكا، انگليس و ايتاليا نيروهاي خود را در فوريه ي 1984 از لبنان خارج كرده و فرانسه نيز در مارس 1984 مجبور به همين كار گرديد. بدين گونه با فروپاشي نيروهاي چندملّيتي، امين جميل حاميان مستقيم خود در جامعه ي لبنان را از دست داد و عملا خروج نيروهاي چندملّيتي از لبنان، پيروزي قاطعي براي «حزب اللّه» به شمار آمده و شكست سنگيني براي كشورهاي غربي محسوب مي شد.
با خروج نيروهاي چند مليتي و عقب نشيني اسرائيل از حومه ي بيروت به رودخانه الاولي در شمال شهر صيدا، امين جميل به شدت تضعيف شد و به ناچار موافقت نامه ي 17 مي لغو شد. در اين دوران جنبش امل به رهبري نبيه بري به سوريه نزديك شد. بعد از الغاي توافقنامه ي مي 1983، گرچه سوريه مقر سپاه پاسداران در بعلبك را بست؛ اما به دنبال ديدار حضرت آيت الله خامنه اي، رئيس جمهور وقت ايران در سپتامبر 1984 از سوريه، سپاه بار ديگر فعاليت خود را آغاز كرد .
فعاليت علني حزب الله لبنان و نتايج حاصل از آن: با هدف قرار گرفتن پايگاه حزب الله در بقاع(پايگاه جنتا) به وسيله ي هواپيماهاي اسرائيلي عنوان مقاومت اسلامي به تدريج به صورت غيررسمي بر سر زبان ها افتاده و حزب الله نيز با كسب قدرت لازم در تشكيلات و شاخه ي انقلابي، دريافت كه لازم است تا هويت مقاومت اسلامي را اعلام نمايد. زيرا كتمان آن در واقع به اين مرحله ي يك شمشير دو لبه بود و كارآيي عمليات مخفي از بين رفته بود. در ابتدا اسرائيل در مناطق اشغالي به دنبال نيروهاي فلسطيني يا چپ جهت تلافي بود ولي با سازماندهي شاخه ي نظامي، علي رغم اين كه احتمال مي رفت كه در حال حاضر نيز كتمان آن ها را از ضربات اسرائيل نجات دهد؛ ولي از نظر دستاوردهاي سياسي حزب در حاشيه قرار گرفته و عملا گروه هاي ديگر در معادلات سياسي نقش ايفاء مي كردند.
حزب الله براي دست يابي به اهداف سياسي اش، در 6 ژانويه 1984 به صورت رسمي يك بيانيه منتشر كرد كه هدف آن، احساس نياز به اهرم فشار سياسي در صحنه ي داخلي بود. در اين بيانيه حزب الله ضمن معرفي خود و تبعيت از ولايت فقيه با رهبري امام خميني، خواهان تشكيل دولت اسلامي بر پايه «نهضت مقدس ايران» شد. آن ها از جهان غرب به ويژه آمريكا، اسرائيل، فرانسه و فالانژيست ها به عنوان دشمنان اصلي خود نام بردند.
دشمني با آمريكا به اين خاطر كه آن را ريشه ي تمامي منكرات در جهان دانسته و جنگ در برابر آمريكا را به عنوان دفاع از اسلام حق مشروع خود مي دانستند. دشمني با فرانسه بدين دليل كه فرانسه هميشه از مسيحيان ماروني و شبه نظاميان مسيحي(فالانژيست) در لبنان حمايت مي كرد. در مورد اسرائيل نيز به دليل غصب سرزمين لبنان، خواستار ريشه كني اين رژيم بوده و آن را «غده ي سرطاني و سرنيزه ي آمريكا در جهان» مي دانستند. درنهايت فالانژيست ها را بدين دليل كه آلت دست و مجري طرح هاي آمريكا و اسرائيل و آغازگر جنگ داخلي لبنان در سال 1975 بوده است، دشمن آخر خود معرفي كردند.
حداقل خواسته هاي حزب الله را مي توان در گزينه هاي ذيل نام برد: نجات از وابستگي شرق و غرب، اخراج كامل اشغال گران صهيونيستي از خاك لبنان و پذيرش نظام سياسي مورد علاقه از طريق انتخابات آزاد و معطوف به اراده ي مردم.
اعلام موجوديت حزب الله باعث شد كه از اين تاريخ به بعد اين جنبش بدون هيچ مانعي به گسترش عمليات هاي استشهادي خود عليه اسرائيل دست بزند. پس از انجام چنين اقداماتي از سوي جوانان شيعي حزب الله، انديشمندان غربي به شناخت ريشه هاي اين اقدامات و توضيح آن مبادرت ورزيده و رايت رابين خبرنگار آمريكايي در اين زمينه اظهار مي دارد: « ريشه آن به قيام امام حسين(ع) بر مي گردد كه اين قيام به عنوان نماد جهاد در راه اسلام و مبارزه براي حق به عنوان آرمان شيعه مطرح مي باشد». هم چنين «ماروين زونيس » رئيس انستيتو خاور نزديك در دانشگاه شيكاگو در اين زمينه خاطر نشان مي كند: « امام حسين(ع) زندگي خود، خانواده و يارانش را در قرن 7، در اين راه كه حكومت تشيع را بر تمام مسلمين حاكم سازد، فدا نمود و آيت الله خميني دوباره فكر ايثار و شهادت را به عنوان يك وسيله احياء كرده است تا به اهداف اسلامي، جامعه عمل بپوشاند. شهيد شدن براي شيعيان بهترين و افتخارآميزترين وسيله ي دفاع از ايمان بوده و حمله به دشمنان و رقيبان كاري ممتاز و دليرانه محسوب مي شود، نه اين كه كاري از روي جنون، ترور يا از روي يأس و نوميدي باشد» .
سران حزب الله نيز به تاثيرپذيري آن ها از قيام امام حسين(ع) معترف بوده و «شيخ نعيم قاسم»، معاون حزب الله در اين رابطه بيان مي كند كه: «در سايه ي ارتباط دين، اصل بر استقبال از شهادت است نه فرار از آن... و جامعه اي كه به پيروي از الگوي امام حسين(ع) و يارانش تربيت يابد، از رفتار آنان مدد گيرد و فداكاري خود را در برابر فداكاري آن ها اندك مي شمرد. ما عشق به شهادت در راه خدا و جهاد در راه اسلام را از امام حسين(ع) آموخته ايم و عظمت و دستاورهايي كه پس از نهضت او در كربلا در طول نسل ها تحقق يافته است، درك كرده ايم».
سلسله تهاجمات مقاومت اسلامي در سال هاي 1983 و 1984 باعث گرديد تا آمار تلفات در ميان نظاميان اسرائيلي به طرز چشم گيري بالا رود و اين نكته اي است كه باعث نارضايتي افكارعمومي اسرائيل و در نتيجه فشار بر دولت مردان شد. خسارت هاي وارده ي ناشي از فشار نظامي مقاومت اسلامي، در نهايت كارساز شده و در ژانويه ي 1985 ارتش با تصميم كابينه ي اسرائيل عقب نشيني نمود و در نهايت طي چند مرحله عقب نشيني، نيروهاي خود را در يك منطقه هم جوار مرزهاي خود در جنوب لبنان مستقر نموده و اين منطقه را «كمربند ايمني» نام نهاد.
اين عقب نشيني كه تحت فشار عمليات هاي استشهادي حزب الله صورت گرفته بود، موجب حيرت همگان شده و رابين رايت خبرنگار آمريكايي در اين خصوص مي گويد: «در طول تاريخ كشور يهود اسرائيل، اين اولين بار بود كه يك دولت يهودي تحت فشار يك كشور عربي به عقب نشيني تن داده بود... اسرائيل به عنوان چهارمين قدرت نظامي جهان، اولين شكست خود را تجربه كرده و جنوب لبنان به صورت يك ويتنام درآمده است.»
عقب نشيني اسرائيل در اين مقطع، بزرگ ترين پيروزي سياسي- نظامي را براي حزب الله رقم زد و اين بدان دليل بود كه با توجه به ذهنيت تاريخي نسبت به قدرت اسرائيل و شكست پي در پي اعراب، آن ها فكر حمله ي مستقيم به اسرائيل را در سر نمي پرورانده و حتي ابتدا عمليات هاي حزب الله تحت تأثير اين تفكر منحصر به حمله گشتي ها، بمب گذاري و... بود؛ ولي فرماندهان سپاه پاسداران براي زدودن اين ترس از ذهن جوانان شيعه، پيشنهاد حمله ي مستقيم عليه اسرائيل را مطرح نمودند و جوانان حزب الله با آموزش در مراكز نظامي سپاه در بقاع، ضمن موفقيت در اين مرحله، با نابودي ذهنيت تاريخي اعراب، زمينه را براي موفقيت در عمليات هاي بعدي فراهم ساختند. در واقع با اين عقب نشيني، شكست در جنوب لبنان تنها نگراني اسرائيل نبوده، بلكه آن ها نگران احياء راديكاليسم شيعه و سرايت روش مبارزاتي حزب الله بر مسلمانان نوار غزه و كرانه ي باختري رود اردن بودند كه عملا نيز به زودي تحقق اين واهمه، در شروع انتفاضه فلسطين نمود يافت.
تاثير ديگر اين عمليات اين بود كه آوازه ي اين حزب از صحنه ي داخلي فراتر رفته و به خارج از لبنان نيز گسترش يابد. هم چنين نبيه بري نيز از ديدگاه خود در مورد عقب نشيني اسرائيل با انعقاد قرارداد، تغيير موضع داده و اين گونه اظهار داشت كه: « از امروز هرگاه اسرائيل به يك دهكده در جنوب حمله كند، يك دهكده در منطقه الجليل اسرائيل هدف قرار مي گيرد» .
به طور كلي عمليات هاي شكل گرفته از سوي حزب الله در اين دوره، كه تحت تاثير الگوي شهادت عاشورايي بوده است، نتايج مثبتي را در لبنان در بر داشته است كه عبارتند از: «بازنگري برخورد رهبران اسرائيل با لبنان، افزايش احساسات حماسي در منطقه و بر افروخته شدن آتش انتفاضه ي فلسطين به اميد آزادسازي همه جانبه ي قدس، رسوايي نيروهاي اسرائيلي در پنهان شدن پشت ماشين جنگي با ترس از رويارويي با مسلمانان» .
پس از عقب نشيني اسرائيل، وضعيت عمليات مقاومت اسلامي، دست خوش تغييرات شده و از آنجايي كه ديگر امكان عمليات هاي نظامي از طريق هسته هاي مردمي امكان نداشت، لذا نيروهاي حزب الله دست به عمليات هاي چريكي زده و با ورود به مناطق اشغالي اقدام به انجام عمليات يا دست گيري نظاميان اسرائيلي مبادرت مي ورزيدند و در مقابل از اين اقدام براي تبادل اسراء و تحويل گرفتن شهدا، استفاده مي كردند.
پس از عقب نشيني اسرائيل به كمربند امنيتي، بر سر كنترل مناطق عقب نشيني شده ميان امل و حزب الله درگيري ايجاد شد و عامل اصلي اختلاف، ناتواني جنبش امل در مقابله با اشغال گري بوده است، چون امل بر ملي گرايي تكيه داشته ولي حزب الله بر ايدئولوژي اسلامي و نابودي كامل اسرائيل تأكيد مي ورزيد.
علاوه بر اين مسأله، طرفين در مسايل بسياري هم چون موضع گيري نسبت به ماروني ها، نيروهاي پاسدار صلح جنوب، رابطه با آمريكا، جنگ داخلي، رهبري و ولايت فقيه، گروگان گيري و... اختلاف بسياري داشتند.
اختلافات بين حزب الله و امل، منافع سوريه را فراهم آورده و سوريه براي جلوگيري از تأثير راديكاليسم حزب الله بر مسلمانان سوريه، آن دو را در مقابل يكديگر قرار داد و به تدريج جنبش امل در صحنه ي داخلي لبنان به عنوان ابزار سوريه تبديل شد. در جنگ اردوگاه ها(جنگ امل- ساف) حزب الله به نفع فلسطيني ها وارد عمل شد، چون سياست محدودسازي و كاهش قدرت فلسطيني ها را خدشه اي بر مبارزات ضد اسرائيلي به حساب مي آورد. جنگ اردوگاه ها درنهايت با وساطت ايران و ساير قدرت هاي منطقه به پايان رسيده و با تحليل رفتن قدرت امل، تبديل به يك حزب بازنده شد.
سوريه از ميانجي گري ايران ناراضي بوده و آن را حاكميت نسبي ايران در لبنان به شمار آورده و نارضايتي سوريه منجر به جنگ مجدد امل با حزب الله انجاميد و ربوده شدن سرهنگ آمريكايي توسط سازمان جهاد اسلامي، بهانه اي براي حمله بود. طي 2 سال جنگ، امل سعي مي كرد كه ضمن نمايش مخالفت خود با راديكاليسم، خواسته اش را در ايجاد يك دولت مقتدر لبناني را به كشورهاي ديگر نشان دهد؛ ولي اين جنگ نيز درنهايت با پيروزي حزب الله به اتمام رسيده و اين پيروزي، توانايي حزب الله در جذب نيرو از ميان شيعيان امل را تقويت نموده؛ ولي با اين حال پيروز اصلي اين جنگ اسرائيل بود كه در اين مدت مقاومت عليه اشغال گري متوقف بود.
دخالت ايران براي توقف سريع جنگ با حمايت سوريه از امل باعث تشكيل كميته ي چهار جانبه شده و در ژانويه ي 1989 قراردادي به امضاء رسيد كه طي آن قدرت امل در جنوب لبنان به رسميت شناخته شده و حزب الله نيز اجازه يافت تا علاوه بر جنگ عليه اسرائيل، از طريق فعاليت هاي سياسي، فرهنگي و تبليغاتي در جنوب حاضر باشد. اين قرارداد با اعتراض « سيدحسن نصرالله » از سران حزب الله و مسئول شاخه ي نظامي مواجه شده بود كه به عنوان اعتراض به اين قرارداد مدتي در ايران اقامت كرد.
در زمستان 199. به دليل نارضايتي امل از حملات حزب الله عليه اسرائيل بار ديگر جنگ بين طرفين از سرگرفته شد، چون امل آن را موجب ناامني و تلافي اسرائيل دانسته كه موجب تزلزل حاكميت لبنان خواهد شد. هم زمان با شروع جنگ، ناكارآمدي شوروي در اعطاء ي كمك به سوريه در ديدار حافظ اسد از اين كشور، مشخص شد و وسوريه تكيه گاه اصلي خود در ايجاد توازن با اسرائيل در منطقه را از دست داده و بدين ترتيب راهي جز تكيه بر نيروهاي مقاومت اسلامي در برابر اسرائيل نداشت و ازاين رو سوريه به دنبال صلح واقعي در لبنان، توافق نامه ي دوم را طي يك اجلاس چهار جانبه ديگر در 199. امضاء نموده كه طبق آن مقرر شد كه ارتش لبنان به عنوان حايل ميان حزب الله و امل و برقراري صلح پايدار وارد جنوب لبنان گردد.
نتايج مشروعيت مقاومت در لبنان: پس از اتمام جنگ داخلي لبنان و شكل گيري پيمان طائف و هم چنين ايجاد صلح بين جنبش هاي شيعي، حزب الله به نظام سياسي لبنان تمايل پيدا كرده و اين حزب پس از خلع سلاح شبه نظاميان در لبنان، تنها حزبي بود كه توانسته بود سلاح خود را در جنوب حفظ نمايد. استراتژي شفاف حزب الله در خصوص هماهنگي با ساير گروه ها در مقابله با اشغال گري، باعث مشروعيت و تقويت مقاومت در لبنان شد. حزب الله با شركت در عرصه ي سياسي و انتخابات پارلماني 1992 و 1996 به موقعيت ممتازي دست يافته بود و به تدريج تا حد زيادي مسايل و مشكلات خود را با ساير گروه ها و طايفه هاي لبناني حل كرد ودر مسير آشتي ملي و ايجاد وحدت ميان نيروهاي مختلف فكري و سياسي لبناني به موفقيت هاي قابل ملاحظه اي دست يافته بود و لذا اين وضعيت زمينه را براي پيروزي هاي بعدي عليه اسرائيل مهيا نمود. در اين دهه، اسرائيل عمليات هاي بزرگي هم چون عمليات تسويه حساب، عمليات خوشه خشم و... را در لبنان با هدف سركوب مقاومت اسلامي، از بين بردن رابطه ي شيعيان و طوائف مختلف با حزب الله سازماندهي كرد؛ ولي در عمل اين عمليات ها نه تنها رابطه ي گروه هاي لبناني بالخصوص شيعيان با حزب الله را از بين نبرد؛ بلكه يك نوع هم بستگي ملي ميان تمام طوائف مذهبي لبنان درخصوص مشروعيت مقاومت ايجاد كرد. مهم ترين فاجعه در اين دهه، در روستاي« قانا » به وقوع پيوست و انعكاس خبر اين فاجعه، محكوميت هاي شديد جهاني را در پي داشت و حزب الله در پاسخ به اين تهاجم، شهرك هاي يهودي نشين را زير آتش موشك هاي خود قرار داد و اسرائيل را وادار به عقب نشيني از مواضع خود كرد و هم چنين قدرت و توان دفاعي حزب الله را بيش از پيش به نمايش گذاشت.
مبارزات حزب اللّه عليه اسرائيل تا آنجا ادامه يافت كه سرانجام پس از تجاوز نظامي اسرائيل به لبنان در سال 1997 و اشغال مناطقي در نوار مرزي، شوراي امنيت سازمان ملل با صدور قطعنامه ي 425، خواهان خروج «بي قيد و شرط» ارتش اسرائيل از لبنان گرديد. دولت هاي اسرائيل تا مدت 2. سال اين قطعنامه ي را به رسميت نمي شناختند. اما پس از آنكه ارتش اسرائيل در دهه ي199. زير ضربات سنگين «مقاومت اسلامي» متحمّل تلفات سنگيني گرديد، به ناچار دولت وقت اسرائيل به رياست نتانياهو در آوريل 1998 به دولت لبنان اعلام نمود كه قطعنامه ي 425 شوراي امنيت را به رسميت شناخته است .
تقويت حزب الله در عرصه ي سياست و مقاومت باعث شد كه در سال هاي 1998– 2... با عمل كرد چشم گير خود در جنوب، خسارت هاي سنگيني را به ارتش اسرائيل وارد نمايد. در پي حمله ي حزب الله به شهرك هاي اسرائيلي و تهديد منافع اسرائيل در لبنان و هم زمان نزديكي دولت لبنان با حزب الله، اسرائيل در ژوئن 1999 تحت فشار حزب الله و افكار داخلي اسرائيل از « جزين » در جنوب لبنان« به منظور كاهش تلفات انساني و جلوگيري از فروپاشي عناصر ارتش » به صورت يك جانبه عقب نشيني كرد . با تغيير دولت و روي كارآمدن ايهود باراك كه در تبليغات انتخاباتي اش شعار عقب نشيني از لبنان را داده بود، اميد به عقب نشيني اسرائيل از جنوب لبنان افزايش يافت و حملات پياپي حزب الله و نابودي نظاميان اسرائيل توسط آن ها، باعث شد كه سرانجام نيروهاي اسرائيلي در 24 مي 2...، پس از 22 سال اشغال نواحي جنوب، بدون شرط از آنجا خارج شده و دولت لبنان بعد از آن، 25 مي سال 2... را « روز مقاومت و آزادسازي » اعلام نمود . حزب الله طي قريب به دو دهه مبارزه، توانست هدف اصلي خود در آزادسازي خاك لبنان را در سال 2... محقق نمايد و سرانجام پس از 18 سال حضور اسرائيل در خاك لبنان، با فروپاشي افسانه و اسطوره ي شكست ناپذيري اسرائيل، ارتش متجاوز به خروج از خاك لبنان تن داد و پس از نيم قرن تشكيل نظام صهيونيستي، ملل منطقه نشانه هاي شكست را در سيماي سياست مداران اين رژيم ديدند.
مهم ترين دستاوردها و پيامد اين عقب نشيني عبارت بود از: شكست ارتش اسطوره اي اسرائيل، محبوبيت حزب الله و پذيرش آن به عنوان سمبل مقاومت در داخل و خارج و به ويژه در سطح كشورهاي عربي و اسلامي، تاثير سريع آن بر انتفاضه ي مردم فلسطين.
«حزب الله توانست مردمي فراتر از شيعيان را مخاطب قرار دهد و به ياري شبكه ي بسيار موثر سمعي و بصري، آمال ضدناسيوناليستي و اسلامي را متحد سازد. پيروزي حزب الله در خروج ارتش اسرائيل ازجنوب لبنان، اين باور را در ميان فلسطيني ها تقويت كرد كه مي توان از طريق عمليات قهرآميز، سرزمين هاي اشغال شده توسط اسرائيل را بدون غلطيدن در دام مذاكرات بيهوده و تحقيرآميز دوباره به دست آورد. بدين ترتيب حزب الله بتدريج توانست به مبارزه فلسطيني ها سمت و سوي جديدي بر خلاف خط مشي رهبري جنبش ملي فلسطين بدهد» .
رهبران حزب الله با گذشت زمان، در برابر تغيير اولويت حزب، دور جديدي از فعاليت را شروع نموده و بيش تر در راستاي خط مشي نظام سياسي لبنان قرار گرفته و در پرتو رهبري سيدحسن نصرالله توانستند به بازسازي لبنان پرداخته و حزب الله نيز به يك حزب سياسي- اجتماعي و قانوني تبديل گشته و در افكار عمومي به محبوبيت بالايي دست يابد، تا جايي كه حتي ساير گروه هاي غيرمسلمان در لبنان نيز ضمن اعتماد به حزب الله به عنوان يك الگو از آن ياد كرده و اين الگو جهت بيداري اعراب و انتفاضه ي عمومي در سراسر امت اسلامي عليه ظلم تبديل شد.
زمينه ها و پيامدهاي جنگ 33 روزه: پس از پيروزي هاي حزب الله عليه اسرائيل، در عرصه ي منطقه اي، الگوي مقاومت به فلسطين سرايت كرده و با تلاش نيروهاي جهادي در لبنان، سرانجام گروه حماس به عرصه ي قدرت دست يافت و اسرائيل به ناچار در سال 2..4 با رسميت حماس با آن ها آتش بس نمود. هم چنين در عرصه ي داخلي نيز حزب الله در راستاي اتحاد با گروه هاي سياسي لبناني بالخصوص گروه هاي شيعي، روابط نزديكي با اين گروه ها ايجاد نمود و با ياري جنبش امل به رهبري نبيه بري، در صدد مذاكره با ساير گروه ها جهت ايجاد وحدت ملي و تقويت توان نظامي حزب الله عليه اسرائيل برآمدند و در ميزگردهايي كه با عنوان «گفتگوهاي ملي» به ابتكار عمل «نبيه بري» رئيس پارلمان لبنان، آغاز شد، حزب الله با حضور فعال تلاش كرد تا نشان دهد، در صحنه ي سياسي لبنان با هيچ كس رقابتي ندارد و هدفش صرفاً حمايت از لبنان و تماميت ارضي آن در برابر رژيم صهيونيستي است و تلاش نمود كه گروه هاي ديگر را در مورد ضرورت حفظ توان نظامي خود قانع كند. بسياري از گروه ها نيز در جريان اين گفتگوها قانع شدند و هم پيمان هاي خوبي هم در ميان جناح هاي مسيحي بدست آمد كه مهم ترين آن جريان ميشل عون به عنوان يك نيروي قدرت مند در لبنان است كه در اين زمينه تفاهم نامه اي را با حزب الله امضا كرد. اين تلاش ها تا حدي موفقيت آميز بود كه حتي احتمال مي رفت رژيم اسرائيل بتدريج در صحنه ي داخلي لبنان، حتي در ميان حاميان امريكا نيز به بن بست سياسي برسد. در آخرين جلساتي كه با عنوان «گفتگوي ملي» برگزار شد، سيدحسن نصرالله طرحي را با عنوان «استراتژي دفاعي لبنان» ارايه داد و از همه گروه ها خواست درباره آن بحث و بررسي كنند و تأكيد كرد كه در مقابل اسراييل بايد توان دفاع را حفظ كرد و حزب الله حاضر است در چارچوب اين طرح، امكانات خود را در اختيار بگذارد و با همه گروه ها همكاري كند.
از آنجا كه اسراييل و آمريكا همه تلاش خود را برخلع سلاح حزب الله متمركز كرده بودند تا راه را براي اجراي طرح هاي خود در منطقه باز كنند، با استمرار فشارها و جنگ تبليغاتي، اين شائبه را طراحي و دامن زدند كه نمي شود هم در لبنان يك دولت حاكم باشد و هم يك گروه نظامي كه خارج از چارچوب هاي قانوني دولت باشد. در همين راستا پيشنهاد حزب الله مورد توجه قرار نگرفته و گفتگوها به نتيجه اي جهت رسيدن به وحدت ملي جهت مقابله با اسرائيل نرسيد.
اسرائيل به منظور استفاده بهينه از اين وضعيت و براي رهايي از بن بست نظامي و سياسي حاكم در عرصه ي جامعه ي داخلي لبنان، پايان بخشيدن به حضور حزب ا... ، نابود كردن مقاومت و تضعيف حركت اسلامي جهادي در لبنان و فلسطين، نياز به مانع شكني داشت. لذا آن ها در نخستين گام براي بيرون رفتن از بن بست، سواحل غزه را موشك باران كرده و غيرنظاميان بي گناه در هنگام گذراندن تعطيلات تابستاني جانشان را از دست دادند. در پي تلافي نيروهاي حماس در اسير كردن يك سرباز اسرائيلي، ارتش اسرائيل با حمله اي گسترده به دولت منتخب فلسطين، تعداد زيادي از وزراء و سياستمداران دولت حماس را به اسارت برده و دفتر نخست وزيري را منفجر كرد. پس از بروز اين رخدادها، حزب الله كه شاهد ادامه تجاوزات اسرائيل در فلسطين و جنوب لبنان بود، به منظور باز پس گيري بقيه ي اسيران خود، در عملياتي به اسير كردن دو سرباز اسرائيلي در 6 ژوئن 2..6 مبادرت ورزيده كه اين عمليات نقطه ي آغاز درگيري هاي چندجانبه اسرائيل با نيروهاي حزب الله بود.
رژيم اسرائيل با بهره برداري از فضاي مساعد بين المللي ناشي از اشغال عراق و بحران هسته اي ايران، در راستاي برنامه هاي راه بردي آمريكا در منطقه، براي تشكيل خاورميانه ي جديد، در پناه حمايت مستقيم از سوي آمريكا و برخوردار از كمك هاي غرب به اميد فتح زود هنگام لبنان، بمباران شهرهاي لبنان و نقاطي كه مواضع حزب الله مي ناميدند را از سر گرفت و براي دست يابي به اهداف چند سطحي و گسترده ي خود، حملات وسيعي را در ابعاد نظامي، هوايي، دريايي و زميني شكل داد.
اسرائيل با ويران كردن زيرساخت هاي اقتصادي لبنان به كشتار مردم غيرنظامي پرداخت و در طول 33 روز جنگ ويران گر در لبنان، در حالي كه افكار عمومي جهان خواستار توقف كشتار وحشيانه ي مردم بي گناه بود، دولت آمريكا با بهره گيري از حق وتو در شوراي امنيت، از تصويب قطع نامه اي درباره ي آتش بس فوري و بي قيد و شرط جلوگيري كرده و « علي رغم اين كه برخي از فرماندهان اسرائيلي، در اثناي جنگ، قصد اتمام آنرا داشتند؛ ولي با مخالفت آمريكا مواجه شدند. بدان خاطر كه آمريكا خواستار ادامه ي جنگ تا نابودي كامل حزب الله بود» . در نتيجه، جنگ ادامه يافت تا اين كه شايد هدف هاي امريكا و يهوديان افراطي در حمله به لبنان تحقق يابد. در اين جنگ اسرائيل براي تاثيرگذاري بيش تر بر صحنه داخلي لبنان و ايجاد شكاف بين گروه ها در حمايت از حزب الله، تمامي نمادهاي شيعي را در سراسر لبنان مورد هجوم قرار داده و به دنبال اين بود تا فضا را در داخل لبنان به سمت يك جنگ داخلي سوق دهد . لذا در بين ساير گروه ها و مردم اينطور شايع كرده بود كه حزب الله آغازگر جنگ بوده و به چيزي غير از منافع خود نمي انديشد. در واقع اين اقدام اسرائيل بهانه اي بود تا بتواند حمايت هاي گروه هاي لبناني، بالخصوص شيعه را از حزب الله سلب كند و اين در حالي است كه علاوه بر حمايت حزب الله از سوي افرادي هم چون اميل لحود، ميشل عون، وليد جنبلاط و... از ساير طوائف، از ميان گروه هاي شيعي نيز حزب الله براي اتحاد با آن ها، از نبيه بري درخواست كرد كه حزب الله صحنه نظامي جنگ را اداره كرده و وي نيز به عنوان رئيس مجلس و رهبر جنبش امل، صحنه ي سياسي را رهبري كند. بدين ترتيب حزب الله با مساعدت هاي سايرين، توانست با فعاليت هاي چريكي و حمله ي موشكي به شهرهاي اسرائيل، نقطه ي عطفي را در تاريخ خاورميانه رقم زده و اسرائيل با 6. سال تدارك و تجهيز ارتش خود نتوانست بر چند سال تجهيز و تدارك حزب الله غلبه نمايد. تا جايي كه «اسرائيل با آن حجم حملات، با آن ارتش قوي، با پيشرفته ترين سلاح ها، با آن پل هوايي كه آمريكا از طريق انگليس برقرار كرد، موفق نشد حتي يك نفر از كادرهاي درجه 2 و درجه 3 حزب الله را شهيد كند و تمام شهدايي كه حزب الله داده بود، معمولا از رزمندگان عادي حزب الله بودند» . با توجه به شروع جنگ از سوي اسرائيل و مقايسه ي قدرت اسرائيل با حزب الله، عملا « در هر ضربه اي كه حزب الله به اسرائيل وارد مي آورد، هر چند كه اين ضربه محدود بود، ولي حزب الله پيروز محسوب مي شد و در مقابل اگر اسرائيل به عنوان برترين قدرت نظامي و هسته اي منطقه نمي توانست به آنچه كه متناسب قدرت آن است دست يابد، شكست خورده تلقي مي شد».
در ادامه اسرائيل با توجه به عدم دست يابي به اهداف خود در شكست حزب الله، سعي كرد كه حداقل امنيت مرزهاي شمالي خود را تامين كند. در اين زمينه اولمرت در پاسخ به كميته ي تحقيق علل شكست جنگ اسراييل عليه حزب الله لبنان، موسوم به «وينوگراد» و براي رهايي از بركناري گفت: «اين يك جنگ بسيار توجيه شده بود و در واقع اين جنگ امنيت مرز شمالي اسراييل را تضمين كرد... اين امر درست است كه جنگ لبنان نظير تمام جنگ هاي امروز هزينه گزافي به دنبال داشت؛ اما امنيت مرز شمالي اسرائيل را تامين كرد» . به رغم تمام جنگ هاي اسرائيل با اعراب كه در يك مدت كوتاه به پيشرفت هاي برق آسا دست پيدا مي كرد و ارتش اسرائيل مناطق گسترده اي را اشغال مي كرد. به عنوان مثال با حمله اسرائيل به لبنان در سال1982، در عرض كمتر از دو هفته بيروت را اشغال كرد. اما « در اين جنگ پس از 33 روز، باز هم ارتش اسرائيل در مرز لبنان مشغول جنگ با حزب الله بود و قادر نبود كه وارد خاك لبنان بشود و براي رفع تهديد حزب الله در مناطق مرزي خود، تنها به فكر تامين امنيت مرزهاي خود با لبنان بود و سرانجام نيز براي نجات اسرائيل از باتلاق جنوب لبنان، قطع نامه ي 17.1 شوراي امنيت به منظورقطع بمباران شهرهاي لبنان توسط اسرائيل و پايان يافتن موشك باران شمال اسرائيل از سوي حزب الله صادر شد و در واقع صدور اين قطع نامه و برقراري آتش بس، راه محترمانه ي خودداري اسرائيل از ادامه ي عمليات بي فايده نظامي بود» .
محورهاي اصلي اين قطع نامه عبارتند از:
1) توقف عمليات نظامي يا آتش بس
2) آزادي دو سرباز اسرائيلي اسير در لبنان
3) خلع سلاح حزب الله و ممنوعيت تداوم تدارك و تجهيز نظامي غيردولتي در لبنان
4) ايجاد خط حائل به عمق حدود 2. كيلومتر در خاك لبنان، در حاشيه ي جنوبي رود ليتاني
5) پذيرفتن اصل مذاكره در زمينه ي آزادسازي بقيه لبنانيان به اسارت گرفته شده در سال هاي دهه ي 8. و 9. ميلادي و اين كه براي تخليه كامل مزارع شبعا، اسرائيل بايد با دولت لبنان مذاكره كند.
نتايج و پيامدهاي اين جنگ: اسرائيل در اين جنگ براي رسيدن به اهداف خود از ابزارهاي تبليغاتي، جنگ رواني، ايجاد تفرقه و دشمني ميان طوايف و فعالان سياسي لبنان استفاده كرده و « تلاش نمود تا با فعال كردن اختلافات گذشته ميان حزب الله با ارتش لبنان، گروه هاي مسيحي به ويژه ماروني ها و حتي فرقه¬هاي مسلمان، پايگاه سياسي و اجتماعي حزب الله را از ميان بردارد تا بتواند از محبوبيت مردمي حزب الله كاسته و به اهداف خود دست يابد» . اين در حالي بود كه عملا اسرائيل از طريق جنگ به دو هدف اصلي و اعلام شده اش- خلع سلاح حزب الله و آزادي دو اسير اسرائيلي- نرسيده و با آنكه هر دو درخواست اسرائيل در قطع نامه آمده است، ولي هر دو مورد نياز به فراهم كردن مقدماتي دارد كه به راحتي امكان پذير نمي باشد. لذا مي توان گفت كه اين جنگ براي اسرائيل پيروزي به همراه نداشته است و همين وضعيت نيز پيروزي بزرگي براي حزب الله محسوب مي گردد. البته تعبير « پيروزي حزب الله به اين معني نيست كه اسرائيل از نظر نظامي لطمات جدي ديده است؛ بلكه صرف عدم تحقق اهداف اسرائيل، بزرگترين موفقيت و پيروزي حزب الله مي باشد» . بدان خاطر كه در اين جنگ علي رغم خرابي هاي زياد در زيرساخت هاي اقتصادي لبنان، اسرائيل نتوانست مردم لبنان را عليه حزب الله بشوراند و در مقابل حزب الله لبنان به عنوان يك گروه چريكي كوچك، به رغم حمايت هاي بي دريغ آمريكا و ساير هم پيمانان، اسرائيل را در اجراي برنامه هايش ناكام گذارده و با دفاع از حيثيت خود تحولي شگرف در مناسبات سياسي و نظامي منطقه پديد آورده است و در نتيجه توانسته اسطوره ي ارتش اسرائيل را به عنوان يك ارتش شكست ناپذير، زير سئوال برده و اين اقدام يك پيروزي سياسي براي حزب الله در ميان اعراب و مسلمانان محسوب مي شود.
نتيجه گيري:
بر مبناي نظريه « كنش اجتماعي» ماكس وبر، معناي ذهني كنش و كنش گر رفتار ديگران را مدنظر قرار داده و از نظر او كنش هاي اجتماعي در رابطه با يكديگر، رابطه ي اجتماعي را مي آفرينند. كنش هاي اجتماعي از نگاه وي، از تعهد اعضاي جمع به نوع خاصي از نظام عقايد سرچشمه گرفته و منجر به انجام اقدامات جمعي(اقدام جمعي مسالمت آميز، فعاليت هاي فردي يا فعاليت جمعي خشونت آميز) مي گردد.
از نظر نگارنده، محروميت شيعيان لبنان در دوران معاصر، باعث شده كه آن ها نيز با تكيه بر نظام عقيدتي شيعه و پيروي از الگوي شهادت، در صدد دست يابي به حقوق واقعي خود در اين جامعه برآيند. گرچه در بدو تاسيس حزب الله، برخي بدان باور بودند كه براي رسيدن به اهداف شيعيان در جامعه ي لبنان، احتمال استفاده از روش هاي ديپلماسي و سياسي جهت رسيدن به اهداف وجود داشته است؛ ولي بسياري از شيعيان معتقد بودند كه تكيه به روش مذاكره و ديپلماسي در شرايط نابرابر، فايده نداشته و لذا شيعيان تنها راه خروج از اين وضعيت را تكيه بر شهادت طلبي جوانان و اثبات كارآيي فرهنگ شيعه ديدند.
آن ها به دليل نارضايتي از عمل كرد حكام داخلي و حضور استعمارگران، با تكيه با الگوي عمليات استشهادي، در راه رسيدن به هدف خود تلاش هاي فراواني نمودند كه حاصل اين تلاش ها عبارتند از:
گسترش فرهنگ مقاومت، جهاد و عمليات شهادت طلبانه
اخراج اشغال گران صهيونيستي و ساير نيروهاي خارجي از خاك لبنان
سرايت روش مبارزاتي حزب الله بر مسلمانان نوار غزه و كرانه ي باختري رود اردن و بر افروختن آتش انتفاضه فلسطين به اميد آزادسازي همه جانبه ي قدس(تكيه بر الگوي شهادت و عدم مقبوليت ديپلماسي و مذاكرات بيهوده با اسرائيل)
سست نمودن اسطوره ي شكست ناپذيري اسرائيل، در ميان اعراب و مسلمانان
تبديل الگوي مقاومت حزب الله به عامل بيداري اعراب، در سراسر امت اسلامي
ايجاد مشروعيت مردمي و هم بستگي ملي ميان بسياري از طوائف مذهبي لبنان درخصوص مقاومت در برابر اسرائيل
ارتقاء جايگاه شيعيان لبنان در عرصه هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي در قياس با گذشته
تبديل حزب الله از يك تشكل اسلامي كوچك در عرصه ي سياسي لبنان، به يكي از مهم ترين احزاب سياسي در لبنان، منطقه ي خاورميانه و جهان اسلام

منابع و مآخذ
- احمدي حميد، آينده ي جنبش هاي اسلامي در خاورميانه، فصل نامه ي مطالعات خاورميانه، سال 5، ش 3-2، تابستان و پائيز 1377
- اسداللهي مسعود، از مقاومت تا پيروزي، تهران؛ مؤسسه ي مطالعات و تحقيقات انديشه سازان نور، 1379
- اسداللهي مسعود، جنبش حزب الله لبنان؛ گذشته و حال، تهران؛ پژوهشكده ي مطالعات راهبردي، 1382
- اولمرت ايهود، تحليل از جنگ 33 روزه، ايسنا. ۹ خرداد ۱۳۸۶، به نقل از خبرگزاري يونايتدپرس.
- حشمت زاده محمد باقر، تاثير انقلاب اسلامي ايران بر كشورهاي اسلامي، تهران؛ پژوهشگاه فرهنگ و انديشه ي اسلامي، 1385
- حيدر محمود و سيد حسين موسوي، فروپاشي ديوار مطمئن: بررسي تجاوزات اسرائيل به لبنان 2..1– 1976، تهران؛ مركز پژوهش هاي علمي و مطالعات استراتژيك خاورميانه، 1381
- خامه يار حسن، «رهبر حزب الله از كودكي تا اوج شهرت»، ماهنامه ي شاهد ياران، شماره 11، مهر 1385
- خلجي عباس، روند شكل گيري و دگرگوني جنبش امل، ماهنامه ي خبري تحليل نهضت، سال 2، ش 23، مرداد 1381.
- رابرت گرتد، چرا انسان ها شورش مي كنند، ترجمه ي علي مرشدي زاد، تهران؛ پژوهشكده مطالعات راهبردي، 1377
- رايت رابين، شيعيان مبارزان راه خدا، ترجمه ي علي انديشه، تهران، انتشارات قومس، 1372
- شيباني، سفير جمهوري اسلامي ايران در بيروت؛ مصاحبه ي نگارنده با ايشان در سفارت ايران در بيروت، جمعه، 28 / 2 / 1386.
- شيخ الاسلام حسين، « راهبرد مبارزاتي حزب الله»، ماهنامه ي شاهد ياران، شماره 11، مهر 1385
- صدر سيد محمد، « بررسي و تحليل حوادث لبنان و پيامدهاي آن »، پنجمين جلسه از نشست هاي تخصصي بنياد باران، 1 / 6 / 1385به نقل از سايت:
http://www. baran. org. ir/news. php
- عادلي سيدمحمدحسين، « لبنان جديد »، روزنامه شرق، 4 / 5 / 1385.
- عليخاني مهدي، اهميت ژئوپلتيك و ژئواستراتژيك لبنان و بازيگري به نام حزب الله، به نقلاز سايت
http://www. rasad. ir/farsi/ArticleFish/index. asp?action
- قاسم نعيم، حزب الله لبنان: خط مشي، گذشته و آينده آن، ترجمه ي محمد مهدي شريعتمدار، تهران؛ انتشارات اطلاعات، 1383
- كديور جميله، رويارويي انقلاب اسلامي ايران، تهران؛ نشر اطلاعات، 1378
- محتشمي پور سيد علي اكبر، « ناگفته هايي از تاسيس حزب الله»، ماهنامه ي شاهد ياران، شماره 11، مهر 1385
- موسوي سيد علي، پسر عموي سيد عباس موسوي، مصاحبه ي نگارنده با ايشان در شهر نبي شيت، يك شنبه، 3. / 2 / 1386.
- مهتدي محمدعلي، سخنراني درهمايش « خاورميانه از صدر تا نصرالله »، گزارش از بنفشه ي غلامي، روزنامه ايران، 2 / 9 / 1385
- نجفعلي ميرزايي، نشست « بررسي و تحليل پيروزي مقاومت و طرح صلح خاورميانه جديد»، قم؛ پژوهشكده ي علوم و انديشه سياسي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، 5 شهريور 1385، به نقل از سايت:
http://isca. ac. ir/index. php
- نصرالله سيدحسن، مصاحبه با خبرگزاي جمهوري اسلامي ايران، بيژن نوباوه، شنبه، 2. /5 / 1386
- نهاد حشيشو، احزاب سياسي لبنان، تهران؛ مركز پژوهش هاي علمي و مطالعات استراتژيك خاورميانه، 138.
- وبر ماكس، مفاهيم اساسي در جامعه شناسي، ترجمه ي احمد صدارتي، تهران؛ نشر مركز، 1376
- عربي و انگليسي
- فضل الله حسن، حرب الرادات، بيروت؛ دارالهادي، 1998
- فضل الله حسن، الخيارالاخر: حزب الله، سيره الذاتيه. الموقف، بيروت؛ دارالهادي، 1994
-شراره وضاح، دوله حزب الله لبنان مجتمعا اسلاميا، بيروت؛ دارالنهار، 1998
-يزبك شيخ محمّد، مصاحبه با روزنامه السفير، 1 نوامبر 1983
-The Sunni islamists’ changing agendas The Sunni- Shia rivalry’ By Bernard Rougier’LeMonde diplomatique’ http://mondediplo. com/2..7/.1/.4lebanon
مجلات
-روزنامه السفير
-روزنامه شرق
-نشريه المجله
__________________________________
[1] رابرت گرتد، چرا انسان ها شورش مي كنند، ترجمه ي علي مرشدي زاد، تهران؛ پژوهشكده ي مطالعات راهبردي، 1377، ص 24.
[2] ماكس و بر، مفاهيم اساسي در جامعه شناسي، ترجمه احمد صدارتي، تهران؛ نشر مركز، 1376، ص 103 و 33.
[3] حميد احمدي، آينده جنبش هاي اسلامي در خاورميانه، فصل نامه ي مطالعات خاورميانه، سال 5، ش 3-2، تابستان و پائيز 1377، ص 67.
[4] نعيم قاسم، حزب الله لبنان : خط مشي، گذشته و آينده آن، ترجمه ي محمد مهدي شريعتمدار، تهران؛ انتشارات اطلاعات، 1383، ص 71 – 72
[5] مسعود اسداللهي، از مقاومت تا پيروزي، تهران ؛ موسسه مطالعات و تحقيقات انديشه سازان نور، 1379، ص 5- 54
[6] حسن فضل الله، حرب الرادات، بيروت؛ دارالهادي، 1998، ص 63-62
[7] حسن فضل الله، الخيارالآخر : حزب الله، سيره الذاتيه. الموقف، بيروت؛ دارالهادي، 1994، ص 30
[8] روزنامه السفير 21/6/1982
[9] مسعود اسداللهي، پيشين، ص 57.
[10] حسن خامه يار، «رهبر حزب الله از كودكي تا اوج شهرت»، ماهنامه شاهد ياران، شماره 11، مهر 1385، ص 10.
[11] نشريه المجله، 15 اوت 1993
[12] وضاح شراره، دوله حزب الله لبنان مجتمعا اسلاميا، بيروت؛ دارالنهار، 1998، ص 127.
[13] اين مجموعه شامل گروههاي ذيل بوده اند : گروههاي تكوين يافته در مساجد متشكل از جوانان مذهبي، سازمانهاي دانشجويي شيعه، مجموعه هاي شبه نظامي كوچك كه عمدتا تحت پوشش جنبش امل فعاليت مي كردند، افراد شبه نظامي شيعه كه عضو گروههاي فلسطيني بودند و كميته هاي ياري انقلاب اسلامي.
[14] مسعود اسداللهي، پيشين، ص 60 – 61.
[15] محمد باقر حشمت زاده، تاثير انقلاب اسلامي ايران بر كشورهاي اسلامي، تهران؛ پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1385، ص 3-122
[16] روزنامه السفير، 11 ژوئن 1982.
[17] مسعود اسداللهي، پيشين، ص 62 – 63.
[18] همان، ص 64
[19] حسن فضل الله، حرب الارادات، پيشين، ص 60.
[20] جميله كديور، رويارويي انقلاب اسلامي ايران، تهران؛ نشر اطلاعات، 1378، ص 116.
[21] نعيم قاسم، پيشين، ص 26
[22] مسعود اسداللهي، پيشين، ص 68
[23] سيد علي اكبر محتشمي پور، « ناگفته هايي از تاسيس حزب الله»، ماهنامه شاهد ياران، شماره 11، مهر 1385، ص 42.
[24] همان.
[25] نعيم قاسم، پيشين، ص 100.
[26] حسن فضل الله، الخيار الاخر، پيشين، ص 31 – 32.
[27] مصاحبه نگارنده با سيد علي موسوي
[28] حسن فضل الله، پيشين، ص 68.
[29] مصاحبه نگارنده با اهالي شهر بنت جبيل
[30] مسعود اسداللهي، پيشين، ص 79.
[31] همان، ص 81
[32] شيخ محمّد يزبك، روزنامه السفير، 1 نوامبر 1983
[33] رابين رايت، شيعيان مبارزان راه خدا، ترجمه علي انديشه، تهران، انتشارات قومس، 1372، ص7 - 8
[34] همان، ص 24
[35] مسعود اسداللهي، پيشين، ص 91
[36] مسعود اسداللهي، پيشين، ص 92 – 93
[37] همان، ص 95.
[38] حشيشو نهاد، احزاب سياسي لبنان، تهران؛ مركز پژوهشهاي علمي و مطالعات استراتژيك خاورميانه، 1380، ص 8-46.
[39] مسعود اسداللهي، جبش حزب الله لبنان؛ گذشته و حال، تهران؛ پژوهشكده مطالعات راهبردي، 1382، ص 121 – 124.
[40] حشيشو نهاد، پيشين، ص 49.
[41] رابين رايت، پيشين، ص 26.
[42] همان، ص 27.
[43] نعيم قاسم، پيشين، ص 64.
[44] همان، ص 66 – 67.
[45] مسعود سداللهي، پيشين، ص 95 – 96.
[46] رابين رايت، پيشين، ص 140 و 142
[47] همان، ص 105.
[48] نعيم قاسم، پيشين، ص 27.
[49] رابين رايت، پيشين، ص 155.
[50] نعيم قاسم، پيشين، ص 72 – 73.
[51] عباس خلجي، روند شكل گيري و دگرگوني جنبش امل، ماهنامه خبري تحليل نهضت، سال 2، ش 23، مرداد 1381.
[52] مسعود اسداللهي، از مقاومت تا پيروزي، پيشين، ص 6-111.
[53] سرهنگ هينگز.
[54] مسعود اسداللهي، پيشين، ص 8-112.
[55] همان، ص 115.
[56] حشيشو نهاد، پيشين، ص 68.
[57] مسعود اسداللهي، پيشين، ص 7-116.
[58] مهدي عليخاني، اهميت ژئوپلتيك و ژئواستراتژيك لبنان و بازيگري به نام حزب الله، به نقل از سايت:
،http://www.rasad.ir/farsi/ArticleFish/index.asp?action
[59] محمود حيدر و سيد حسين موسوي، فروپاشي ديوار مطمئن : بررسي تجاوزات اسرائيل به لبنان 2001 – 1976، تهران؛ مركز پژوهش هاي علمي و مطالعات استراتژيك خاورميانه، 1381، ص 73.
[60] همان، ص 108 – 109
[61] مسعود اسداللهي، پيشين، ص 170.
[62] مهدي عليخاني، همان
[63] مسعود اسداللهي، جنبش حزب الله، گذشته و حال، پيشين، ص 218.
[64]. The Sunni islamists’ changing agendas The Sunni - Shia rivalry’ By Bernard Rougier’LeMonde diplomatique’ http://mondediplo.com/2007/01/04lebanon
[65] «سيمور هرش» ماه آگوست مدركي رو كرد كه طرح حمله به لبنان طرحي از پيش آماده توسط آمريكا بود. حتي «كاندوليزا رايس» در ديدار با اعضاي گروه ۱۴ مارس در بيروت به آنها اطمينان داد كه «حزب الله را نابود خواهيم كرد و اگر هم كسي زنده بماند، به گوانتانامو منتقل مي شود ». اين اطمينان از سوي آمريكا تا حدي بود كه تمام نيروهاي داخلي مقابل حزب الله در لبنان اطمينان داشتندكه اسرائيل در حمله به حزب الله موفق خواهد بود. محمدعلي مهتدي، سخنراني درهمايش « خاورميانه از صدر تا نصرالله »، گزارش از بنفشه غلامي، روزنامه ا يران، 2 / 9 / 1385
[66] حسين شيخ الاسلام، « راهبرد مبارزاتي حزب الله»، ماهنامه شاهد ياران، شماره 11، مهر 1385، ص 45.
[67] در يك بررسي مي توان مهم­ترين اهداف ملي و منطقه اي اسرائيل را به صورت ذيل بيان نمود: الف. نابودي حزب الله لبنان و يا زمينه سازي براي خلع سلاح كامل آن؛ ب. ايجاد تفرقه و جنگ داخلي در لبنان؛ ج. از ميان بردن پايگاه اجتماعي و سياسي حزب الله در لبنان؛ د. جبران شكست ارتش اسرائيل در عقب نشيني از جنوب لبنان در سال 2000؛ ه. برون فكني مسائل داخل اسرائيل در رابطه با حماس و تشكيل دولت مستقل فلسطيني؛ و. ايجاد دولت دست نشانده در لبنان
[68] به عنوان مثال در اين جنگ اسرائيل فجايعي همچون كشتار قانا را براي چندمين بار تكرار كرد.
[69] مصاحبه سيد حسن نصرالله با خبرگزاي جمهوري اسلامي ايران، بيژن نوباوه، شنبه، 20 /5 / 1386
[70] نجفعلي ميرزايي، نشست « بررسي و تحليل پيروزي مقاومت و طرح صلح خاورميانه جديد»، قم؛ پژوهشكده علوم و انديشه سياسي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، 5 شهريور 1385، به نقل از سايت: http://isca.ac.ir/index.php
[71] حسين شيخ الاسلام، پيشين، ص 46.
[72] مسعود اسداللهي، همان.
[73] سيدمحمدحسين عادلي، « لبنان جديد »، روزنامه شرق، 4 / 5 / 1385.
[74] ايهود اولمرت، تحليل از جنگ 33 روزه، ايسنا. ۹ خرداد ۱۳۸۶، به نقل از خبرگزاري يونايتدپرس.
[75] مصاحبه نگارنده با دكتر شيباني سفير ايران در لبنان.
[76] روزنامه شرق، مفاد قطعنامه 1701، 22/5/1385
[77] مصاحبه نگارنده با دكتر شيباني سفير ايران در لبنان.
[78] سيد محمد صدر، « بررسي و تحليل حوادث لبنان و پيامدهاي آن »، پنجمين جلسه از نشست هاي تخصصي بنياد باران، 1/ 6/1385 به نقل از سايت: http://www.baran.org.ir/news.php


پنج شنبه 30 دی 1389  9:49 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:مقالات تخصصي ايثار و شهادت

عنوان : عنصر زبان در رمان هاي دفاع مقدس با تأكيد بر پنج رمان
كلمات كليدي : زبان، رمان، ادبيّات جنگ ، داستان
نويسنده :  غلامرضا پيروز ,  سيدعليرضا مهرداد
موضوعات مقالات :ايثار و شهادت
چكيده
در اين پژوهش كه در محدوده ي پنج رمان برجسته ي دفاع مقدس انجام شده است، عنصر زبان در رمان هاي پس از جنگ مورد بررسي قرار گرفته است و با توجه به فاصله گرفتن از جنگ تأثير اين «فاصله» بر ادبيّات دفاع مقدس، خصوصاً گونه ي ادبي رمان بررسي شده است و نتايج آن در پايان آمده است. براي اين تحقيق رمان هاي «سفر به گراي27.درجه»، «دوشنبه هاي آبي ماه»، «گنجشك ها بهشت را مي فهمند»، «هلال پنهان» و «عشق سال هاي جنگ» انتخاب شده است.

درآمد
بي ترديد زبان و نثر داستاني از جمله عناصر مهم و برجسته ي داستان است كه هويت تام و تمام داستان به قوت و ضعف آن بستگي دارد. مميزه ي اصلي يك داستان خوب زبان و المان هاي استاندارد آن است. بي شك تمامي اتفاقاتي كه در حوزه داستان و رمان واقع مي شود، از ناحيه ي زبان قابل تحقق است. شخصيت پردازي نيز به وسيله ي زبان و شرح گفتار و ديالوگ اتفاق مي¬افتد. فضا و
توصيف صحنه¬ها و لحظه پردازي¬هاي داستاني، توسط نثر داستان محقق مي شود. تعليق و ايجاد جذابيت داستاني به وسيله ي زبان ميسّر مي¬شود. زبان شيوا و روان در پيش برد داستان و فهم آن بسيار كارساز است.
توجه به مؤلفه¬هاي زبر زنجيره¬اي زبان و استحكام و قوت در محورهاي هم نشيني كلمات و محور جانشيني كلمات زبان سهل و ممتنع مي¬سازد كه هيچ منتقدي نتواند كلمه يا حرفي از آن را جابه جا يا حذف نمايد. نويسنده تا جايي در تنقيح و پرداخت زبان خويش جلو مي¬رود كه به يك شيوه¬ي خاص روايتي مي¬رسد كه به آن سبك نويسنده مي¬گويند. آنگاه، ديگر نياز به اسم و امضاي نويسنده نيست بلكه نوشته خود به خود نويسنده ي خودش را فرياد مي¬زند. نويسندگاني مانند جلال آل احمد و احمدمحمود ودولت آبادي در زبان جزو نويسندگان صاحب سبك به حساب مي¬آيند و به عنوان مثال جلال به كلماتي كوتاه، نثري ساده و استفاده فراوان از افعال معروف است و در سال هاي متمادي مورد تقليد بسياري از نويسندگان دفاع مقدس نيز بوده است.
اين گونه است كه هر اثر از نظر زباني هويت مستقلي پيدا مي¬كند و كم كم آثار يك دوره از نظر زباني به پارامترها و المان هاي مشابه آراسته مي¬شود كه به سبك زباني هر دوره معروف است. البته آثار داستاني با توجه به فضا و موضوع و مخاطب و شيوه ي نگارش در زبان هم متفاوت جلوه مي¬كنند، به عنوان مثال يك اثر رئاليست با يك اثر سوررئال تفاوت زباني فراواني دارد و در آثار نمادين يا سمبليك، مميزه¬هاي زبان متفاوت است. با اين حساب مي¬توان ضعف و قوت آثار داستاني يك دوره را در زبان آن دوره و عصر مشاهده و مشخص كرد.
حال و هواي بيروني يعني موقعيت اجتماعي، سياسي دوران شكل گيري اثر نيز مي¬تواند تاثير فراواني در زبان يك اثر داستاني داشته باشد. به عنوان مثال شايد بتوان گفت آثاري كه در زمان وقوع و ادامه جنگ توليد و تاليف مي شوند، با توجه به فضاي حماسه و مبارزه با دشمن و مسؤوليت تهييج نيروهاي خودي عليه دشمن داراي زباني احساسي شعار زده و قضاوت گر است و در اين دوره¬ها زبان كاركردهاي زيبايي شناختي خود مانند توصيف، صحنه پردازي و شاخصه هاي ادبي برجسته خويش را نمي¬يابد.
گفتگوها از جمله مميزه¬هاي مهم زباني¬اند. در گفتگو سطح زبان راوي مشخص كننده¬ي سن، وضعيت شغلي، تربيت اجتماعي، فرهنگ و آداب رسوم اجتماعي، طبقه ي اجتماعي، سطح سواد و تحصيلات و حتي سطح ايمان و اعتقاد شخصيت هاي داستان مي باشد و به قول معروف:
تا مرد سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد
در حقيقت يكي از پايه هاي مهم و اصلي شخصيت پردازي، زبان و ديالوگ است. توصيف و لحظه پردازي هاي روشن و جاندار و آفريدن فضاي مناسب براي عمل شخصيت و وقوع حادثه نيز از ويژگي هاي سبكي زباني هر دوره مي تواند باشد. قول معروفي در ميان داستان نويسان وجوددارد كه در داستان گيله مرد(بزرگ علوي) فضاي جنگل، باران و شر شر آب و حسن نمناكي و سر و صداي با درد ميان درختان جان مي دهد براي قتل؛ و اين فضا با كمك زبان ترسيم و توصيف شده است با چنين نگاهي به سراغ تك تك آثار برگزيده هر دوره مي رويم تا به بررسي زباني آن اثر بپردازيم.
زبان در رمان سفر به گراي 27. درجه
رمان سفر به گراي 27. درجه را ناصر روايت مي كند و دانش آموز آخر دبيرستان به شيوه ي اول شخص با نثري سخته و زباني پخته. استفاده از راوي اول شخص اين امكان را به احمد دهقان مي دهد كه راوي آنچه را احساس كرد و ديده روايت كند و به جاي زمان داستاني، زمان حال شكل بگيرد. معمولا نويسندگان به دو شيوه حوادث را روايت مي¬كنند، يا حوادث در گذشته رخ داده است و نويسنده آن ها را در اثر خود بازنويسي يا باز آفريني مي¬كند يا حوادث در خود رمان اتفاق مي افتد. اين مورد اخير كمتر از جانب نويسندگان مورد توجه قرار گرفته است....
«مخاطبان اين شيوه¬ي اخير خود را تماشاگراني مي¬بينند كه حوادث مقابل ديدگان آن ها شكل مي گيرد. »(سليماني، 138.، 138)
روايت و زبان دهقان در سفر به گراي27.درجه نقلي سريع است و اين همان زباني است كه آثار جنگ، طلب مي كنند. اگر چه شيوه ي روايت پرشتاب، راه را بر هرگونه تعمق مي بندد، اما راوي به دليل موقعيتي كه در آن قرار گرفته است نمي تواند روايت را متوقف كند. او روايتش به شتاب پا به پاي شتاب رويدادها پيش مي برد. ساده و بي تكلف همه چيز را مي بيند و گزارش مي كند و «مي گويم: اصغر، بيا تو» نمي آيد مي رويم تو چادر با پتوهاي رنگارنگ كف چادر را فرش كرده اند هر كدام به رنگي هستند و به شكلي وسط چادر بر روي پتوي پلنگي دهان باز كرده و نعره مي كشد. دور تا دور، ساك ها را چيده اند و جاي هر ساك نشان جاي كسي است. »(دهقان، 1375، 46)
«سفر به گراي 27. درجه در مكاتب فرماليسم و رئاليسم بهتر قابل تفسير و تاويل است. بايد اذعان داشت كه صورت گرايان اثر را به عنوان مركز ثقل در نظر مي گيرند و بيش تر براساس مباحث زبان شناسي به كار تحليل ادبي مشغول مي شوند بيش از حد معمول به ساختار متن توجه مي كنند. روي آوردن به فرم باعث شده تا داستان ياد شده آن چنان از نظر مخاطب گيرا و جذاب جلوه نكند. اين درحالي است كه دهقان سعي كرده تا با ايجاد نوعي موسيقي در كلام راوي مخاطب را به سمت خود بكشاند. »(سليماني، 138.، 34)
«مادر يك جا بند نمي شود به هر سوي مي رود. آينه، قرآن، كاسه، برنج، ليوان پرآب، شاخه¬اي تك برگ سبز كه از گلدان كنده، مرتب توي سيني مي چيند. »(دهقان، 1375، 39)
دهقان، از زبان عادي و ادبي در خلق اثر بهره برده است. تلفيق اين دو شيوه بيان باعث شده تا اولا پيام يك بعدي و گاه هدف مند نويسنده به كمك زباني ساده بدون كوچك ترين پيچشي انتقال يابد. دهقان در رمان سفر به گرا به برجسته سازي بعضي از واژه ها نيز دست مي زند. هنر برجسته سازي در زبان شعر به حد والايي مورد توجه و در وادي ادبيات داستان نيز مطرح است در اين رمان نيز بسياري از كلمات نمادين جمعي كه همگان با آن ها آشنا هستند برجسته شده اند. «شب پره»، «پرنده ي مهاجر»، «بال» بيش تر از ساير واژه ها درشت نمايي شده اند. «در برخي از داستان ها گاهي طنين موسيقي از واژه ها ساطع مي شود. موسيقي واژه ها از هم نيشيني صوت و آواها شكل مي گيرد. نظم اصوات مي تواند طنين و آهنگ را خلق نمايد... در سفر به گرا ما شاهد تكرار واج هاي بسياري در جملات هستيم در جملات زير برخي واج ها تكرار شده اند برخي از اين واج ها در ابتداي كلمات هستند و برخي در وسط آن ها:
تكرار واج آ:
- آن چنان آرام مي آيد...... (ص 151)
تكرار واج س:
- سفيد مويي سر و صورتش.... (ص 151)
تكرار واج پ و چ:
- مي پيچد به چپ، سر چهارراه پر است از سنگر و موشك هاي آر پي جي... (ص 17.)
(سليماني، 138.، 35)
زبان رمان سفر به گرا.. علاوه بر برخورداري از واج آرايي برجسته سازي نماد از طنز و شوخ طبعي نيز به عنوان يك عنصر زباني موفق استفاده كرده است و اين طنز علاوه بر روايت ناصر در ديالوك شخصيت ها خوش نشسته است ميرزا كميك ترين شخصيت رمان، لكنت زبان دارد. ميرزا مي پرسد: «م م م مسعود كو؟»(ص 196)
«ميرزا طوري كه همه بشنوند مي گويد: «قي قي قي... قيافه بگيرين، ع ع ع... عكس تكي.... تكي مي گيره»(همان)
«طنز به كار گرفته در رمان سبب شده كه رمان سفر به گرا... رماني لطيف و خواندني شود. »(سليماني، 138.، 146)
«در رمان سفر به گراي 27. درجه ، نويسنده هم چون ديگر نويسنده ها بر روي بعضي از كلمات و عبارات تاكيد مي ورزد و تكرار بيش از اندازه از اين كلمات گاه آنقدر زياد مي شود كه خواننده را به آن كلمات حسا س مي سازد. كلمه چراغ والور نمونه ي بارز اين مدعاست.
«دست هايش را روي چراغ والور مي گيرد... »(ص 2.)
«كنار چادر دسته يك، چراغ والوري باز شده»(ص 55)
«ميرزا همان طور كه فيتيله چراغ والور را جا مي اندازد. »(ص 57)
«روي چراغ والور وسط چادر كتري بزرگي بار گذاشته اند. »(ص 67)
هم چنين عبارت لوله شدن باد سرد بارها بارها مورد استفاده قرار مي گيرد. «باد سردي لوله مي شود و لا به لاي بوته هاي خشك و تر مي پيچد. »(ص 71)
«باد سرد لوله مي شود و زوزه مي كشد»(ص 78)
«باد سردي لوله مي شود و تو كاميون... »(ص 96)
«سوز سرد لوله مي شود و تو كمپرسي.... »(ص 123)(پارسي نژاد، 1384، 49)
نويسنده در هنر ديالوگ نويسي خوب ظاهر شده و شخصيت ها به خصوص رسول، علي و ميرزا را و حتي خود ناصر را به راحتي مي توان از حرف زدنشان شناخت و چون پاي زبانشان امضاي مخصوص خودشان را دارد اما «اكثر مواقع رزمندگان به سبك خاصي حرف مي زنند همه به شكلي صحبت مي كنند كه با راننده اي كه بي محابا هر چه مي خواهد مي گويد فرقي ندارد. البته در جبهه همه جور افرادوجود داشت و به همه سبك و سياق حرف مي زدند اما تاكيد نويسنده به لحن داش مشدي بودن شخصيت ها جايگاه بسيج را كمي متزلزل كرده است....
«چاكرتيم آميرزا، تسليمتم... ما نوكرتيم... »(54)
«يه وقت نتركي... اون وقت علي... علي ف ف فكر مي كند ب ب بمباران شده»(ص 57)
نويسنده مي خواهد شوخ طبعي و زنده دلي بسيجيان را نشان دهد اما از اين نكته غافل است كه آن چه ذكر شده وقتي كنار هم قرار مي گيرد نتيجه ي معكوس دارد... »(همان، 49)
با اين همه بايد روايت اثر در زبان حال با توجه به اين مطلب كه اين اثر سال ها بعد از جنگ تاليف مي شود، كاري بديع است. رمان زمين سوخته هم با زبان حال روايت مي شود ولي اين در حالي است كه جنگ در جريان است و نويسنده مي تواند در اهواز با اين اوصاف بوده باشد اما دهقان هنگامي مخاطب را با روايت زبان حال و زبان ملموس ساده و صميمي به درون صحنه هاي جنگ مي برد كه سال ها از جنگ گذشته است شايد اين به واسطه حضور شخص نويسنده در صحنه هاي جنگ باشد.
زبان در رمان دوشنبه هاي آبي ماه
محمدرضا كاتب در رمان دوشنبه هاي آبي ماه اگر چه رماني گفتگو محور ننوشته است، اما به گفتگو عنايت ويژه¬اي داشته؛ او از جمله نويسندگاني است كه داستان و فضاي آن را از طريق گفتگو ايجاد مي كند. در «دوشنبه هاي آبي ماه» گفتگو نقش مهمي در شكل دهي داستان دارد. ديالوگ هاي جاندار و فضا ساز و پيش برنده داستان اما در عين حال كوتاه و بعضاً بدون فعل، چكشي و تاثير گذار است.
«ذكر اين نكته ضروري است كه آوردن ديالوگ هاي قوي از ويژگي هاي ممتاز يك اثر به شمار مي رود و در عالم نويسندگي تنها معدودي از نويسندگان قادر به انجام اين كار هستند. گفتگو فضاي داستان را زنده، متحرك و قابل لمس مي كند. استفاده از گفتگو در پيش برد و گسترش داستان مستلزم شناخت لحن¬هاي متفاوت است... لحن يك شخصيت نقش مهمي در شكل گيري شخصيت دارد... در رمان «دوشنبه ها» تقريباً همه ي شخصيت ها لحن هاي مخصوص به خود دارند و تا حدي اين استقلال سبب مي¬شود تا شخصيت ها از يكديگر متمايز شوند. به نظر مي رسد تنها شخصيتي كه لحن خاص خود و متناسب با موقيعت وجودي خود را ندارد صديقه، همسر بابا باشد. لحن صديقه در بعضي از مواقع لحن يك زن نيست.... «كوه براي من مهم نيست، تو براي من مهمي، مي خوام با هام راحت باشي. »(كاتب، 1375، 179)(سليماني، 138.، 3.2)
زبان در همه ي موارد و همه جا يك دست نيست چنان كه در بسياري از گفتگوها برخي از واژه ها شكسته مي شوند و برخي هم چنان كتابت گونه به رشته ي تحرير در مي آيد، نمونه ي اين گونه عبارت ها بسيار زياد است اما ما تنها چند مورد را در اين خصوص ذكر مي كنيم.
«پس براي چي ميخواي اينو بندازي روت؟»(كاتب، 1375، 219)
«يه قايق لب اسكله هست. نمي دانم مال كجاست اگر آمدند دنبالش بگو من بردم، مي يارمش»(همان، 22)
«جاي خودش منو گذاشته كه اجازه بدم هر كي هر كاري خواست بكند، ما آمديم اين جا گم شده هامون رو پيدا كنيم نه يه چيزي هم گم كنيم بريم. »(همان، 57)
محمدرضا كاتب سوم شخص را در محاوره مي نويسد و اين روايت به شدت روان و خواندني مي شود معمولا رمان هاي با زاويه ي ديد سوم شخص و در قالب داناي كل را با زبان دستور مندنوشتاري يا كتابت مي نويسند. ولي «كاتب» از اين قاعده عدول مي كند و اين عدول طراوت دل نيشني به زبان اثر مي دهد «هيچ وقت ابوالقاسم موقع خداحافظي براش دست تكان نداده بود. »(همان، 223)
«ممد و پتويي را لوله كرد گذاشت زير سرش، صورتش خيس اشك شده بود. بي سيم را روشن كرد با آن طرف آب حرف زد. آمبولانس مي خواست از شان، قرار شد يك مزدا بفرستد لب آب»(همان)
آن چه در زبان دوشنبه هاي آبي ماه جلوه خاصي دارد كه در حقيقت بايد در بحث مربوط به فضا بررسي شود، استفاده از زبان براي ايجاد فضاي مخصوص جبهه است. زبان فارسي قدرت نمايش يك حادثه در آن واحد را دارد، يعني اين كه شما هنگام روايت يك حادثه نمي توانيد دو حادثه اي كه هم زمان اتفاق افتاده را هم زمان روايت كنيد اگر خمپاره اي بر زمين مي خورد يك نفر مجروح دو نفر شهيد مي شوند با اين كه اين اتفاق يعني مجروح شدن يك نفر و شهيد شدن دو نفر ديگر، در يك زمان اتفاق افتاده اما در زبان فارسي هيچ چاره اي نيست جز اين كه اول مجروح شدن و بعد شهيد شدن را بياوريد. يعني درواقع هم زماني وجود ندارد اما «كاتب» با ايجاد و روايت هاي مختلف از يك صحنه و بازي هاي زباني و «جريان سيال ذهن» هم زماني حوادث متعدد جنگ را ميسر كرده است و اين بهترين روش نمايش سيل حوادث در يك منطقه ي جنگي در آن واحد است. نويسنده رمان دوشنبه هاي آبي ماه مثل خيلي از نويسنده هاي دهه ي هفتاد از طنز نيز به زيبايي تمام در رمانش بهره برده است. «نكته ي قابل تعمق حضور طنزي زيبا و دل پذير در گفتگو هاست. » نويسنده در ارتباط با استفاده از طنز دو هدف را دنبال مي كند:
1. جلوه دادن صميمت و روحيه ي شاد و اميدوار در جبهه ها
2. جلوگيري از خشك و بي روح شدن داستان به دليل گفتگوهاي زياد.
كاتب در اين اثر طنز را وارد ادبيات جدي و خشن جنگ كرده است و به بهترين شيوه از آن بهره برداري كرده است. برخي نويسندگان جنگ در كلام رزمندگان طنزي ناخوشايند و زشت را وارد كرده اند كه باعث مي شود محتواي اثرشان خدشه دار شود و خواننده نتواند رابطه ي حسي و فرا حسي خوبي با اين گونه افراد برقرار كند. طنزي كه در اين اثر آمده ايهام و پيچيدگي ندارد. اين طنز بيش تر به شوخي بين دو تن شبيه است. افراد در اين حالت از واقعيت ها دور نمي شوند. اما درصدد تصاحب آن نيز نيستند. آن ها حتي بدين شيوه براي اهداف شان و يا درگير شدن با سايرين استفاده نمي كنند. »(پارسي نژاد، 1384، 64)
گفتگوها در دوشنبه¬ها از پايه ي ادبي و ميزان كارآيي فراواني برخوردار است. هر شخصي را با ديالوگش مي شناسيم «مهندس گفت: «آهان فكر كردي چون روي شانه هام قبه است، راحت حكم تيرشان رو مي دم دستت كه تو با وجدان آسوده بري بزنيشان؟»(كاتب، 1375، 1.4)
روي گوني ها لبه سنگر دوشكا نشسته بود، زل زده بود بهش: «چته تو آخه بچه؟»
- «هيچي»
- «بي خود نگو هيچي»
- «چي دوست داري بگم؟»(همان)
اين ديالوگ ها دقيقاً وضعيت كسي را نشان مي دهد، كه چند دقيقه بعد تعدادي اسير عراقي را پشت خاكريز به رگبار مي بندند.
«راه افتاد: «بگم حالم خرابه، زده به كله ام، آره دوست داري اينو بگم؟» با خودش حرف مي زد و مي رفت، تند كرد. پيچيد پشت خاكريزهاي بندي، چند دقيقه بعد صداي رگبار بود كه از پشت يكي از خاكريزهاي بندي مي آمد. رضا براتي خيس عرق از پشت خاكريز بندي بيرون آمد. نمي دانست كجا بايد برود. »(همان)
«در رمان دوشنبه هاي آبي ماه استفاده زيبايي از نماد مي شود. «در اين رمان كوچكترين اثري از عناصر اسطوره ساز ديده نمي شود، با اين حال چند نماد زيبا پيش روي خواننده است. مولف از دونماد «ماه» و «رنگ ابي» استفاده كرده است، در بسياري از صحنه ها ماه حضور دارد و نويسنده بر رنگ آبي تاكيد مي كند»(پارسي نژاد، 1384، 74)
«واژه ي دوشنبه كه خود نام يكي از روزهاي هفته است. در متن اشاره شده به روز وقوع رويدادهاي مهم و از همه مهم¬تر به «روزه داري» بابا در اين روز. واژه ي «آبي» نيز دلالت بر روشنايي دارد. صداقت آسمان و آب كه هر دو مظهر روشني هستند. ماه براي بابا مظهر زيبايي است و وقتي در كف قايق با دوربين به ماه نگاه مي كند با خود مي گويد خيلي خيلي خوشگل است. (كاتب، 1375، 173) و اوج استفاده از سه عنصر ياد شده هنگامي اتفاق مي افتد كه بابا در استانه ي شهادت در قايقي بر روي آب روان است، ماه در وسط آسمان مي¬درخشد و هنوز دوشنبه است. (همان، 224) و بابا چنين فضايي را براي مردن مناسب مي داند»(سليماني، 138.، 289)
زبان در رمان گنجشك ها بهشت را مي¬فهمند
«دواصطلاح «چه گفتن» و «چگونه گفتن» از اصطلاحات و واژگان رايج فرهنگ نقد ادبي هستند كه در دنياي معاصر و ادبيات مدرن بسيار مورد استفاده قرار مي گيرند. منتقدين معاصر معمولا با بيان اهميت «چگونه گفتن» تاريخ را تاريخ تطور و تحول شكل ها مي دانند»(سليماني، 138.، 333)
در رمان گنجشك ها بهشت را مي فهمند به چگونه گفتن مخصوصاً در حوزه ي زبان، توجه وافري شده است. گويي نويسنده زبان را در دست¬هاي خود مانند خمير شكل مي دهد و با كاربرد بهترين شيوه¬هاي بياني وارد دنياي ادبيات مدرن مي شود. بني عامري زباني بديع، طنز آميز و نمادگرايانه پديد مي آورد و در آن حال و آينده را به هم مي آميزد و با بهره گرفتن از امكانات زبان فارسي در حوزه هاي گويش محلي و لهجه¬ها، ديالوگ¬هاي جاندار و متنوع مي آفريند و زباني داستاني در روايت اول شخص مفرد خلق مي كند، به غايت بديع و متنوع و آب دار:
«و من از ته حلق صداهايي در آوردم، اشاره كردم به پشت سر، با انگشت هام كلتي ساختم، لوله اش را گذاشتم روي شقيقه ام، صداي شليك در آوردم، ترس هم در چشم هام ريختم تا آعليجان نگويد «اوكابرايه لاله»
نگفت هم، نگاهش به دايي مصطفي بود و زدن¬هاش و جا زدن¬هاش و هلي كوپتري كه مي خواست بلند شود برود»(بني عامري، 1376، 53)
چنانكه ديديد در زبان اثر موسيقي كلامي و متني ورواني خوانشي وجود دارد كه جان خواننده را مي نوازد «انگشتش روي ماشه بود. فشاركي عصبي به آن وارد و تيري جلوي پاش شليك شد. خودش هم انتظارش را نداشت قدمي پريد عقب»
گرگين گفت: «بگير آن ور اسلحه¬ات را»(همان، 53)
اگر چه با توجه به روايت اول شخصي مي توان كل اثر را يك گفتگو يا ديالوگ ناميد اما بني عامري حسن استفاده از ديالوگ نويسي را مي نماياند و ديالوگ¬هاي قوي مي¬آفريند. به عنوان مثال به اين گفتگو كه بين دو زن در خرمشهر اتفاق مي افتد توجه كنيد:
«گفت: ناشتا مگر ماست خورده اي؟ وري باش نه!»
ترنجي از جو گندمي موهاش چسيده بود به پيشاني خيس از عرقش. گفتم: چهار تا دست ندارم كه بيا پايين كمك.
- گفت: «دستم بند است»
گفتم: «دست من هم بند است. »
- گفت: «بگذاريش زمين، رفته ام»
گفتم: «سنگين است خب، زورم نمي رسد. »
- گفت: «زن نيست مگر اين دور و برها»
به زن عرب گفتم: «كيف حالك؟»
- زن عرب به سينه كوفت گفت: رودم هاي رودم
گفتم مي تواني خودت بلند شوي، بيايي پايين؟
- گفت: ها
- گفت: لا
ناناگفت: هنوز سواري
زن عرب تمام تلاشش را كرد. بلند شود و شد. نانا بي حرف و پرگاز، گاز داد و رفت، رفت پيچيد داخل خيابان صداي موتورش گم شد. در صداهاي خيابان بعدي. »(همان، 279)
شخصيت هاي بني عامري در استفاده از ضرب المثل ها، تكيه كلام¬ها و لمحه¬هاي زباني استادند و به موقع لطافت¬هاي كلامي را در سخن به زيبايي اعجاز آميزي مي آميزند.
«مامان منير گفت: دستم افتاد بابا، بگذارمش كجا؟
ناناگفت چي كار به كار آن آشغال ها داري؟ ولش كن ده همان جا برو به فكر كا چي باش حالا ديگر ننه بزرگ شده اي مثلا شما.
مامان منير گفت: كاش نمي شدم. ننه بزرگ يعني. پيري يعني بار و بنديلت را بايد ببندي و بروي. »
نانا گفت: تازه اول بسم الله است تا ولضّالين خيلي مانده خانم خانم ها»(همان، 296)
نويسنده رمان گنجشك ها ديگر با قضاوت و شعار و نثر طرفدارانه كاري ندارد او ديگر به جاي شخصيت ها حرف نمي زند، يا شخصيت ها را پيام رسان و نماينده نويسنده قرار نمي دهد. بني عامري فقط مي نويسد و تصوير ارايه مي دهد، توصيف مي كند و برداشت را به عهده خواننده ي فهيم و نكته سنج وا مي گذارد.
«شما هم آنجا بوده ايد، پشت حصار خارها، زخمي و گيج از موج انفجاري كه ساعت پيش پرت تان كرده بود آن جا، الان يقين دارم پيش خودتان اين طور تصور مي¬كنيد كه صد در صد از صداي حرف زدن آن ها به هوش آمده ايد نه اما، صدا صداي يك گنجشك بوده كنار صورتتان، كه به يك بالش كج شده بوده روي زمين مي چرخيده دور خودش. لنگ هم مي زده گفتنش براي من و باورش براي شما سخت است كه يادتان بياورم به گنجشك گفته¬ايد: اِ تويي؟ سلامت كو پس، چوچول خان؟»(همان، 246)
بني عامري در بخشي از كتاب كه ارايه ي تصاوير به صورت آهسته است، با نيم نگاهي به هنر فيلم نامه نويسي از زبان و ادبيات مخصوصي پيروي مي كند كه براي بيان صحنه هاي پر تحرك جنگي و تاثير گذار مفيد است، او از جملات كوتاه مصدري استفاده مي كند.
«آمدن دست كوچك دخترك طرف شكلات برگشتن سريع دست. آمدن دوباره. لرزش انگشت هاي كوچك، ربودن آني شكلات، خنده ي خوش خنده، بلند شدن، ديدن خون، به كوواي كردي، جمع شدن لب، گفتن. نچ نچ نچ! مي بيني مادرتان چه بلايي سر لباس خوشگل من آورده؟»(همان، 82)
تمام تلاش نويسنده در رمان گنجشگ ها براي اين است كه بگويد جنگي ناخواسته پيش آمده و در آن تمامي مردم با نژادهاي متفاوت و از همه جا در اين دفاع جان فشاني كرده اند براي همين شخصيتي را مثل آعليجان خلق مي¬كند كه رگ و ريشه¬هاي عربي، كردي كاشاني شيرازي دارد و به ماجراهاي كردستان اهواز، سوسنگرد، خرمشهر و به جانفشاني چمران، همت، جهان آرا، پيشمرگان كرد، مردم محلي و شيخ شريف مي¬پردازد و اين دايره را در سطح مردم ايران گسترش مي دهد. او به همين منظور با در هم آميختن آميزه هاي زباني و جابه جايي در افعال و متمم ها و به هم ريختن محورهاي هم نشيني و جانشيني ديالوگ¬هايي مي آفريند كه آميزه اي از كردي، عربي، شيرازي و كاشاني است، و اين ايران شمولي را به رخ مي كشد.
نويسنده دستي هم در نماد و نمادنمايي دارد او حتي نام كتابش را عنوان نمادين گنجشك¬ها بهشت را مي¬فهمند انتخاب مي¬كند و گنجشك نماد مظلوميت رزمندگان هستند كه حتي قبل از شهادت بهشت را مي¬بينند و مي¬فهمند «مي توان به نقش نمادين آب(تولد، مرگ، باززايي) در اثر اشاره كرد كه در شكل بخشيدن به شخصيت افسآن هاي آعليجان نقش بنيادين دارد. »(سليماني، 138.، 267)
تشخيص يا مردم نمايي امكان زباني ديگري است كه بني عامري از آن در زبان رمان به نيكي استفاده كرده و از كليشه¬اي شدن اين صنعت ادبي جلوگيري كرده است.
«آقاي حسن بني عامري در رمان گنجشك¬ها.... نيز گاه به اشيا زماني به وضعيت¬ها و بعضي اوقات به حالات تشخص مي دهد به نحوي كه اين پديده¬ها و امور، شخصيتي انساني و يا حيات¬مند مي يابند. براي مثال در ص 7 وقتي ماهان از دانيال مي¬پرسد كه كي بود كه زنگ زد و دانيال به او مي¬گويد: كه آعليجان بوده، ماهان به بازي دو قلوها مي گويد يواش تر، در واقع ماهان به جاي اين كه دو قلوها را مورد خطاب قرار دهد بازي آن ها را مورد خطاب قرار مي دهد كه البته آنچه مد نظر اوست در حقيقت همان بازي بچه هاست كه وي خواهان يواش تر كردن آن است تا به آنچه شنيده بينديشد. به نظر مي رسد آنچه بني عامري در اين جا انجام مي دهد همان قاعده¬ي «آشنايي زدايي» فرماليست هاست كه چندان معمول نيست اما اين نوع پرداخت و نگاه مي تواند به نحو ديگري تحليل شود بني عامري در همين صفحه مجدداً از همين شيوه استفاده مي¬كند «قسم خوردن به جان دو قلوها قسم¬ترين قسم¬ها بود او اين را مي دانست به من نگاه كرد و به «نگاه» دوقلوها به ما و تلفن گفت «هانيا مي داند؟» به تلفن گفتم: «چرا زودتر به فكر م نيفتاد. »...
وي با ايجاز تمام با تشخيص بخشيدن به نگاه دوقلوها فضاي مناسب ايجاد مي كند»(سليماني، 138.، 265)
هر گاه در نوشته با سه نقطه مواجه مي شويم و سانسورِ مطلبِ مگو، يا چيزي در همين حول و حوش به ذهن متبادر مي¬شود اما بني عامري براي اين منظور از سه نقطه و حذف استفاده نمي كند او وقتي سه نقطه مي¬گذارد يعني مطلب خيلي اهميت دارد چيزي شبيه به آنچه به جاي لفظ جلاله الله مي گذاريم يعني وقتي نمي¬گويد زوم مي كند روي اهميت مطلب، از حذف براي بزرگ جلوه دادن مطالب استفاده مي¬كند.
«مي گفت وقتي رسيديم به مسجد سه روز بود كه هيچ كدام مان آب درست و درمان نخورده بوديم. نه ما، نه مردم مسجد، نه آن گوسفندان و كفترهاي روي گنبد، آب البته رسيد، با يك تانكر هم رسيد، همه حتي گوسفند ها و كفترها سيراب كردن خودشان را، ولي حسون آستينش را زد بالا، رفت نشست به گرفتن دست نماز اگر بگويي يك قطره آب خورده نخورد نگفتمش چرا آب نمي خورد، گفتمش پيداشان مي كنيم بالاخره نگران نباش، حسون گفت: تو نمي داني نماز ظهر... »(بني عامري، 1376، 3.8)
در عين حال به جاي سه نقطه مي تواند به دل خواه خيلي از چيزها را بگذاريد، مثل چه كيفي دارد با وضو چه كيفي دارد. چه آرام بخش است، چه قدر مهم است چه قدر سفارش شده است چقدر راه گشا است. و اين استفاده صحيح نويسنده از امكانات زباني است.
طنز بهترين دست مايه ي زباني است كه حسن بني عامري خصوصاً در ديالوگ¬هاي اشخاص از آن بدرستي استفاده كرده است. «زبان طنز گونه ي دلفام و در مجموع تمام راويان، نثر داستان را طراوت مي بخشد فضايي روشن و طرب ناك ايجاد مي كند و اين همه در ايجاد كشش در خواننده بي تاثير نيست. اما گاهي چنان كه گفته اند اين طنز در بافت داستان جاي نمي گيرد چنانكه از صفحه 338 تا 363 دلفام راوي يك فيلم مستند مي شود كه در خط مقدم جبهه گرفته شده است و تقريبا تمامي آن بازباني طنز گونه نوشته شده است. اين بخش از روايت با وجود اين كه باز سازي هويت آعليجان و پيشبرد داستان از اهميت زيادي برخوردار است. اما به نظر مي رسد. بازسازي شده ي بخشي از مطالب «فرهنگ جبهه» است. (سليماني، 138.، 257)
نويسنده اين رمان كه ماجراها را از طريق جريان سيال ذهن بيان مي كند، با تراشيدن رابطه همه چيز را به روز مي آورد و تنوعي در روايت به وجود مي آورد و امكان زباني نقل قول را گسترش مي دهد. او با عباراتي چون «گفت گفته» كمك مي كند تا راوي دوم از زبان راوي سوم صحبت كند و ديدگاههاي آن ها را مطرح سازد.
البته تكثر زاويه ديد يعني روايت يك داستان با راوي¬هاي مختلف اول شخص مثل دلفام، هانيا، در اين اثر و نمايش فيلم، تصاوير فيلم ها نيز يك امكان زباني است كه بني عامري از آن به خوبي بهره مي برد.
زبان در هلال پنهان
«يكي از موضوعات مورد مطالعه ي انديشمندان در جهان معاصر، موضوع زبان و قضاياي مربوط به آن است. جايگاه زبان در مباحث فلسفي تا بدان اندازه است كه متفكران تاريخ فلسفه را به سه مرحله ي مطالعه در باب وجود، شناخت و زبان تقسيم مي¬كنند. البته سخن گفتن از سبك نويسندگان همواره يكي از مباحث قابل توجه در حوزه¬ي داستان نويسي و نقد ادبي بوده است. اما توجه ويژه به زبان و كاركردهاي گوناگون آن از گفتمان هاي مسلط عصر حاضر است. زبان نزد اكثر نويسندگان قرن هجده و نوزده در حد يك ابزار ارتباطي و ظرف حاوي انديشه¬ها و احساسات، همواره كاركرد مشخص و معمولي داشته است. در نزد بسياري از نويسندگان زبان ابزار انتقال و وسيله¬ي ارتباط دو ذهن محسوب مي¬شود كه بايد از دو ويژگي وضوح و روشني برخوردار باشند. «آنتوني ترالوپ» در قرن نوزدهم در باب وظيفه¬ي زبان مي¬نويسد: «زبان نيز مي¬بايد چنان شفاف و روشن باشد كه معنا خودش از آن بيرون بتابد، بي¬آنكه خواننده اصلا كوشش بخواهد بكند. » در قرن حاضر حضور مسلط انديشه¬هاي فيلسوف، اديب و شاعر آلمان، فردريش نيچه بر مطالعات زبان شناسي، كاملا هويدا و آشكار است. نيچه برخلاف «ترالوپ» و جمع كثير نويسندگان و منتقدان قرن هيجده و نوزده كه هم چنان «دكارتي» مي¬انديشند نه تنها انتقال و وضوح و روشني از فرآورده¬هاي زباني ندارد كه بلعكس معتقد است زبان در بنيان، پنهان كننده است.
بسياري از انديشمندان معاصر با تمايز بين زبان علمي، روزمره و زبان ادبي، بين ادبيات و ديگر فرآورده¬هاي مكتوب، قايل به تفاوت و تفارق شده اند. اين عده وجه اطلاع رساني و خبردهي را از وجوه زبان علمي و زبان روزمره مي دانند، اما در حوزه ي ادبيات قايل به چنين كاركردي نيستند و معتقدند هنگامي ادبيات متولد مي¬شود كه زبان از حوزه¬ي كاركردهاي روزمره ي خود خارج شود، به تعبيري زبان در حوزه ي ادبيات تاويل پذير مي شود، يعني دو ويژگي وضوح و روشني را از دست مي دهد و به تناسب ذوق و دانش و انتظار افق¬هاي فرهنگي مخاطبانشان دلالت¬هاي معنايي گوناگوني مي يابد. »(سليماني، 138.، 2.2)
يكي از ويژگي هاي برجسته¬ي رمان «هلال پنهان» زبان غني، چند لايه، تاويل پذير و تفكر آميز آن است. غناي زبان «هلال پنهان» با بررسي دايره¬ي لغات به كار گرفته شده در اين اثر به خوبي قابل مشاهده مي¬باشد، تسلطِ نويسنده بر واژه ها و كاربرد صحيح آن ها نشان از غناي فكري و دانش ادبي او دارد بي شك او با ميراث ادبي ما آشناست ازاين رو امكانات و ظرفيت هاي زبان فارسي را مي شناسد و به خوبي از اين امكانات بهره مي برد.
اما غناي زبان «هلال پنهان» تنها در ميزان استفاده و يا خلاقيت نويسنده در استفاده از واژه ها نيست، بلكه غناي زبان اين رمان را بايد در هم بستگي و در هم تنيدگي آن با تفكر و انديشه اي دانست كه رمان را شكل مي دهد و اين جاست كه مي توان گفت نثر آقاي شيرزادي نثري بي¬مايه نيست، بي شك نويسنده¬اي كه مي¬انديشد، فكر مي¬كند، كشف مي¬كند و با تيزبيني ادراك مي¬كند، نمي¬تواند سطحي، ساده و بي¬مايه بنويسد. چرا كه با زبان مي¬انديشد و با زبان هستي را ادراك مي¬كند، در هم تنيدگي و تفكر در رمان تا آن اندازه است كه مي توان نثر «هلال پنهان» را نثر تفكر آميز دانست بلقيس سليماني در باره ويژگي هاي نثر تفكر آميز در كتاب نقد خود يعني «تفنگ و ترازو» به اين موارد اشاره مي كند:
1. جملات در اين گونه آثار طولاني بود. و هر جمله اصلي چندين و چند جمله¬ي فرعي را در بر مي گيرد و در هلال پنهان جملات طولاني و تو در تو هستند و البته اين زبان براي خوانندگان معمولي باعث ملالت و خستگي مي شود.
2. بافت ترديد آميز، پايان ناپذير و گسسته¬ي جمله¬ها، اين بافت تناسب كاملي با ساز وكار و انديشه و تفكر و نوع نگاه نويسنده دارد و در هلال پنهان در بسياري از مواقع نويسنده عبارت يا راهي را كه با كلمات در چندين سطر و يا صفحه بنا كرده است با يك «آه» يا «نه»، «خوب»، «آري» و غيره يا از پايه ويران مي¬كند و يا به مسيري ديگر هدايت مي¬كند.
3. در نثر تفكر آميز، نويسنده از اوصاف و قيدهاي بسياري براي ايجاد تصوير و يا توضيح يك مطلب استفاده مي كند. معمولا اين اوصاف و قيدها با اسامي و واژه هايي همراه مي شوند كه سابق بر اين با آن بيگانه بوده اند و از همراهي آن ها معنا و فضايي جديد ساخته مي شود كه خود نثر را غني و پرمايه مي سازد.
نويسنده¬ي هلال پنهان در ص1. مي نويسد: «با توجه به حجم سنگين آن واقعه هاي عظيم و تو در تويي وحشي و مقدر معناها و لاشه هاي بادكرده¬ي گروهباني كه در آفتابِ صريح و بدون سر در واقع بدون از ابرو به بالا مي دويد و پيش از زانو خماندن يك خشاب كامل روي بوته هاي زرد رنگ بيدي كناره نهر عنبر خالي كرده بود ستوان دويي عينك ذره بيني¬اش را گم كرده بود ولي زير لبي مي خواند.... »
چنان كه ديده مي شود نويسنده «معناها» را «تو در تو» «وحشي» و «مقدر» مي داند.
4. استفاده نويسنده از لحن، شايد بتوان اين استفاده را تعبير به ظهور لايه هاي زباني متعدد كرد. در رمان هلال پنهان، هر راوي لحن مخصوص به خود را دارد. راوي داناي كل لحن تمسخر زن و طنز گونه دارد. مسيح بروشكي لحن نستالوژيكي دارد كه در روايت او احساس غبني متاثر كننده هست. و لحن يونسي بشيران شخصيت اصلي رمان، لحني ترديد آميز است، مايوس، جستجوگر و ابهام آميز.
5. در نثر تفكر آميز نويسنده به جاي اين كه داستان بگويد داستان مي نويسد. در داستان گويي در واقع خواننده با گوش چيزي مي شوند ولي در داستان نويسي چشم هم به كار تامل و تعمق مي آيد(سليماني، 138.: 2.4).
در هلال پنهان ما نمي توانيم داستاني بشنويم كه اصولا چنين داستاني وجود ندارد. اما مي توانيم داستان نوشته شده¬ي نويسنده را با چشم تأمل دنبال كنيم. در اين گونه داستان ها خواننده مدت مديدي را در تامل يك معنا يا رويداد و سپري مي كند و بدون اين كه از خود بپرسد «بعد چه خواهد شد» اصولا در اين گونه داستان ها بعد وجود ندارد.
«علي اصغر شيرزادي براي عنصر زبان اهميت فوق العاده اي قائل است. شيرزادي خوب مي داند هر كلمه مي تواند در جمله يك بار معنايي داشته باشد كه كلمه ي مترادفش نمي تواند اين وظيفه را انجام دهد. شيرزادي ايجاز را- كه گاه مخل مي شود- به حد اعلا مي رساند. شيرزادي به گفتگو نويسي نيز توجه به فوق العاده اي نموده است به همين خاطر بخش هاي متقاطع كتاب از يكديگر متمايزند، زبان داستان موقع توصيف خلبان آقايي، شاعرانه مي شود در حالي كه وقتي ابراهيم يار زا ولي حرف مي¬زند زبان عاميانه مي شود. »(حنيف، 1386، 137)
كامران پارسي نژاد در كتاب جنگي داشتيم داستاني داشتيم در باره زبان كتاب هلال پنهان مي نويسد: «يكي از راه هاي بيان شخصيت استفاده از عنصر حياتي گفتگو است. مكالمات و تبادل اطلاعات بشيران و بروشكي بسيار پراهميت است»(پارسي نژاد، 1384، 2.9)
شيرزادي تقريباً مثل غالب نويسندگان اين دوره از طنز استفاده به جا و حساب شده اي مي كند. اين طنز از نوع تلخ و سياه است و بسيار ظريف و رمز دار آفريده شده است به گونه اي كه دست يابي به هر يك از اين گوشه كنايه ها نيازمند دقت و ريز بيني خاصي است.
پارسي نژاد قائل به اين است كه اين استفاده از طنز به نوعي احساس دادئيسمي بدل مي شود. كه بعد از پايان هر جنگي بروز مي كند و برخي از نويسندگان اعتراض خود را به مقوله ي جنگ به شكل بسيار خشن و خشك بيان مي كنند و برخي ديگر لطيف و در قالب طنز گزنده. «به طور كلي طنز در اين اثر كمتر فراگير است و بيش از همه متمركز بر مقوله ي جنگ است. نويسنده طنز خود را متوجه دشمن نكرده است و تمام موارد رادر ارتباط با خودمان به كار بسته است. نكته ي ديگر استفاده از لحن راوي در ايجاز طنز است، نويسنده توانسته از لحني خاص در اثر سود جويد تا در پس كلام راوي طنز خودر ا به خواننده القاء كند. »(همان، 213)
در خصوص زبان كتاب هلال پنهان مسايل ديگري از جمله رمز گرايي و نماد هم قابل گفتگو است. نمادهايي مثل پيرمرد كور، عدد هفت و نمادهاي ديگر «هفت ساعت، كمي كمتر از هفت ساعت يا كمي بيش تر از هفت ساعت است كه جان سپرده است. مي شنويد؟ هفت ساعت، هفت دقيقه، ثانيه يا نه هفت سال. هفتاد سال، هفت قرن، چه فرق مي كند براي ما براي ما مردگان چه تفاوتي دارد چه اتفاقي مي افتد. »(شيرزادي، 1377، 29)
آب نيز در اين اثر به معني جاودانگي حيات، پاكي، طهارت و زلالي، كفن به معناي مرگ آخرت، گور، و شهادت به كار رفته است.
زبان در عشق سال هاي جنگ
رمان عشق سال هاي جنگ با زاويه ديد سوم شخص و داناي كل نامحدود و با زباني فارسي دستورمند نوشتاري، نوشته شده است. «براي كاظم چاي آوردند. معصومه با دقت و وسواس خاصي آن را شيرين كرد، نرگس بشقابي آورد و چاي را در بشقاب ريختند تا سرد شود. دوباره آن را در ليوان ريختند. معصومه ليوان چاي را به دهان كاظم نزديك كرد. و با قاشق كوچكي قطره قطره چاي در دهان بيمار ريخت كاظم با ولع خاصي چاي را نوشيد و در همان حال با چشمان بي رمق و گود افتاده اش به معصومه نگاه كرد. گويي مي خواست چيزي بگويد، ولي آن را به ياد نمي آورد، ناگهان زبان كاظم در دهانش چرخيد و گفت: «قرآن»(فتاحي، 1373، 67)
همان طور كه در متن فوق نمايان است زبان دستور مند بالا، طفل سر راهي است مؤدب و منظم كه آهسته مي رود و آهسته مي آيد و دست از پا خطا نمي كند. هيچ گونه ناهنجاري هاي زباني و جلو عقب كردن فعل و حرف اضافه و متمم در زبان وجود ندارد و نويسنده قصد هيچ گونه شوخي، كنايه، تاويل و تصوير را ندارد او در واقع نمي خواهد از امكانات زبان استفاده اي ببرد.
«نثر رمان «عشق سال هاي جنگ» گزارشي و غير داستاني است كه نويسنده با آوردن توصيف¬هاي رمانتيك، و شاعرانه همراه با تشبيه¬هاي تكراري و غيرداستاني سعي در تزيين آن دارد كاري كه چندان كار ساز نيست، زيرا هيچ كدام از عناصر دروني نشده ودرجهت ساختار واحد پيش نمي¬روند نويسنده در اين توصيف گاه وبيگاه به موعظه¬هاي فلسفي و اخلاقي پرداخته و در بسياري از مواقع توضيح دهنده¬ي اموري است كه پيش¬تر گفته شده¬اند. يا توضيح واضحات است.
توصيف¬هاي رمانتيك و كليشه اي، استفاده از تشبيهات بسيار پيش پا افتاده و قديمي كه گاه از محيط طبيعي كردستان و گاه از موقعيت روحي شخصي تها، ارائه شده به جاي هرگونه تاثير مثبت وايجاد كشش در خواننده بيش تر به دل زدگي وي از اثر مي¬انجامد. از طرفي اين توصيف ها بدون ايجاد ارتباط و انسجام يا عناصر ديگر داستان، هر يك براي خود، سازي جدا مي زنند و به نظر مي رسد اگر تمامي اين توصيف ها از كتاب حذف شوند، هيچ گونه خللي درداستان ايجاد نمي شود. »(سليماني، 138.، 164)
فتاحي هيچ تلاشي براي نوشتن ديالوگ هاي جاندار و مميز و شخصيت پرداز نمي كند و معمولا با ديالوگ¬هاي معمولي و ساده كار را از سر مي گذارند و آدم هاي داستان تقريبا به يك گ-ونه حرف مي¬زنند.
بي مقدمه گفت: «بايد كاري بكنيم. »
- چه كاري؟
- آزاد شان كنيم
- با عمليات؟
بله ظاهراً چاره ديگري نداريم. ظاهرا دارند ازاين روستا به آن روستا مي كشانند شان معلوم نيست همين جا مي مانند و يا مي برندشان به عراق، به هر حال معلوم مي شود.
- كي شروع مي كنيم؟
- شروع مي كنيم تو چه؟ كمكمان مي كني؟
هادي چند لحظه اي ساكت ماند بعد به دست گچ گرفته اش اشاره كرد و گفت: اين جوري قبولم مي كنيد؟»
- تا آن موقع خوب مي شوي. (فتاحي، 1373، 11.)
نتيجه گيري
پس از پايان جنگ زبان و ادبيّات دفاع مقدس در يك جهش اساسي به خصوص در رمان دفاع مقدس، دچار دگرگوني فراواني مي شود. در واقع مي توان دهه ي هفتاد را آغاز تغيير زبان در رمان جنگ به حساب آورد در اين دهه به اقتضاي محتوا و زمان زبان از وجه تبليغي و تهييجي خود فاصله گرفته و به سمت گفتگومحوري و خلق ديالوگ هاي جاندار و قوي حركت مي كند.
ورود طنز به زبان و ديالوگ و خلق شخصيت هاي طناز كه اين روي كرد در جنبه هاي مختلف طنز تلخ و طنز موقعيت و طنز در رفتار شخصيت ها، مشاهده مي شود.
روايت به زبان حال و بردن مخاطب با اين روايت به دل معركه ي جنگ و جدال.
گرايش به زبان اوّل شخص براي ايجاد باورپذيري رمان ها.
فاصله گرفتن از افعال مصدري و گزارشي و حركت به سمت زبان تصويري و تحليلي، يعني زبان داستاني.
ورود نماد و نمادگرايي و تأويل پذيري به زبان رمان هاي دفاع مقدس.
منابع و مآخذ
-ايراني، ناصر(138.) هنر رمان، تهران: نشر آبانگاه
-بني عامري، حسن، (1376) گنجشك ها بهشت را مي فهمند، تهران، نشر صرير، چاپ اول
-پارسي نژاد، كامران(1384) جنگي داشتيم، داستاني داشتيم، نشر صرير، چاپ اول
-خانيان، جمشيد، (1383) از زمينه تا دورنمايه، تهران، حوزه هنري، چاپ اول
-دهقان، احمد(1377) سفر به گراي 27. درجه، تهران، ناشر صرير، چاپ دوم
-زنوزي جلالي، فيروز، (1384) مجله ي ادبيات داستان، سال دوازدهم، دي ماه 84
-زاهدي مطلق، ابراهيم(1384) نسل باروت، تهران، نشر صرير، چاپ اول
-سرشار، محمد رضا(1357) منظري از ادبيات داستاني پس از انقلاب، تهران، پيام آزادي، چاپ اول
-سليماني، بلقيس(138.) تفنگ و ترازو، تهران، نشر روزگار، چاپ اول
-شميسا، سيروس(1373) انواع ادبي، تهران، نشر فردوس، چاپ دوم
-شيرزادي، علي اصغر(1377) هلال پنهان، تهران، نشر صرير، چاپ اول
-فتاحي، حسين(1373) عشق سال هاي جنگ، تهران، نشر معين، چاپ اول
-فتاحي، حسين، (1386) داستان گام به گام، تهران، صرير، چاپ اول
-كاتب، محمد رضا(1375) دوشنبه هاي آبي ماه، تهران، نشر صرير، چاپ اول
-ميرعابديني، حسن(1383) صد سال داستان نويسي در ايران، تهران، نشر چشمه، چاپ سوم
-يونسي، ابراهيم (1356) هنر داستان نويسي ، تهران، نشر سهروردي
-پور صالحي، نسترن(گزارشگر)، 1387 [on-line]، «رمان سفر به گراي 27. درجه» نقطه آغاز تغيير زبان ادبيات جنگ است.
-Available:http://iranbooknews. com/vdcd9x.x. ytonk6u22y. txt[1387/.9/.2].
-جمشيدي، محمد حسن، 1387 [on-line]، «گزارشي از نقد كتاب سفر به گراي 27. درجه»،
-Available:http://www. louh. com/content/21.8/default. aspx[1387/.6/27].
-رهگذر، رضا، 1386، [on-line]، «جشم انداز.... »، ادبيات داستاني، دوره، شماره، مجله
-Available:http://adablat. dastani. iriap. com/magentrg. asp?ID=6235
-سليمي، علي، 1386 [on-line]، الف، «روحيات و انگيزه هاي مردان جنگ در» دوشنبه هاي آبي ماه،
-Available:http://www. mehrnews. com/fa/newsDetail. aspx?NewsID=558836[1387/.2/14].
-سليمي، علي الله، 1386، [on-line]، ب، «گنجشك ها بهشت را مي فهمند» با باز خواني مستند گونه جنگ،
-Available:http://www. mehrnews. com/fa/newsDetail. aspx?NewsID=557561[1387/.2/14].
-عباس نژاد، عسگر، (گزارشگر) 1387 [on-line]، «نقش شخصيت هاي الگو و كهن ادب فارسي در ادبيات دفاع مقدس»،
-Available:http://bookna. com/vdcc4mqi. 2bq.i8laa2. html[1387/.7/16].


شنبه 2 بهمن 1389  12:45 PM
تشکرات از این پست
bardia_m
bardia_m
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6374

پاسخ به:مقالات تخصصي ايثار و شهادت

عنوان : سرمايه ي اجتماعي و توسعه اقتصادي، مطالعه اي پيرامون فرهنگ ايثار و شهادت
كلمات كليدي : سرمايه ي اجتماعي، توسعه اقتصادي، اسلام، ايثار و شهادت، اعتماد، مشاركت
نويسنده :  مصطفي منتظري مقدم ,  محمدنقي نظرپور
موضوعات مقالات :ايثار و شهادت
از دهه 1990 ميلادي به اين سو، حجم عظيم و گسترده اي از توليدات علمي رشته هاي گوناگون علوم اجتماعي به موضوع سرمايه ي اجتماعي اختصاص يافته است. همگام با تحول نظريات توسعه اقتصادي، توجه دانشمندان علم اقتصاد توسعه نيز به اين مفهوم جلب گرديد، به گونه اي كه پس از گذشت كمتر از يك دهه از ورود اين مفهوم به ادبيات توسعه اقتصادي، حجم عظيمي از مقالات و مطالعات پيرامون بررسي عمل كرد و نقش آن در رشد و توسعه اقتصادي سامان يافت. توجه روزافزون جامعه علمي به اين موضوع، گذشته از مدگرايي علمي و آكادميك، به ويژگي بين رشته اي و مفهوم پيچيده آن باز مي گردد. از آنجا كه سرمايه ي اجتماعي داراي مصداق ها و كاركردهاي متنوعي مي¬باشد، لازم است مؤلفه ها وعناصر اصلي آن مورد شناسايي قرار گيرد، در غير اين صورت سرمايه ي اجتماعي تنها به عنوان يك مفهوم انتزاعي مطرح بوده و كاربرد سياست گذاري و برنامه ريزي نخواهد داشت. اين نوشتار مي كوشد تا با مراجعه به متون و نصوص اسلامي، با معرفي فرهنگ ايثار و شهادت به عنوان يكي از مؤلفه ها و نماگرهاي اصلي، از طريق ايجاد و تقويت
اعتماد تعميم يافته و مشاركت عمومي بر استحكام سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني، موثر واقع گردد. فرهنگ ايثار و شهادت از آن دسته مفاهيم ناب
اسلامي است كه مرز روشني ميان نظريات سرمايه ي اجتماعي از منظر اسلام و انديشه متعارف ترسيم مي نمايد. تحقق اين فرهنگ برجسته در كنار آثار و بركات فراوانش مي¬تواند از طريق كاهش هزينه تعاملات و قراردادهاي اجتماعي و تسهيل كنش هاي هدفنمد اجتماعي، نتايج پر ثمري در جامعه از خود برجاي گذارد. از جمله نتايج بسط فرهنگ ايثار و شهادت، كاهش فقر، كارآمدي حكومت و دولت و برقراري امنيت است كه مي¬تواند بستر مناسبي براي تحقق توسعه اقتصادي ايجاد نمايد.
واژه هاي كليدي: سرمايه ي اجتماعي، توسعه اقتصادي، اسلام، ايثار و شهادت، اعتماد، مشاركت
1. مقدمه
مفهوم و نظريه سرمايه ي اجتماعي از دهه 199. ميلادي به اين سو، با اقبال قابل توجه انديشمندان و محققان رشته هاي مختلف علوم اجتماعي مواجه شد. مطالعاتي كه در دو دهه اخير پيرامون اين مفهوم صورت گرفته، حجم عظيم و گسترده اي از توليدات علمي رشته هاي گوناگون علوم اجتماعي مانند اقتصاد، جامعه شناسي، علوم سياسي و... را به خود اختصاص داده است. پژوهش ها و مقالات گوناگون پيرامون سرمايه ي اجتماعي نشان مي دهد كه سرمايه ي اجتماعي دامنه كاربرد و پژوهش بالقوه گسترده اي دارد . ازاين رو امروزه شاهد توسعه چشم گير كمي و كيفي مطالعات مرتبط با سرمايه ي اجتماعي هستيم. به نظر مي رسد توجه روزافزون جامعه علمي به موضوع «سرمايه ي اجتماعي»، گذشته از مدگرايي علمي و آكادميك، به ويژگي بين رشته اي و مفهوم پيچيده آن باز مي گردد.
سرمايه ي اجتماعي از جمله مفاهيم مدرن است كه در گفتمان علوم اجتماعي و محافل سياسي معاصر در سطوح مختلف استفاده شده است. در كلي ترين سطح، سرمايه ي اجتماعي بيانگر توصيف ويژگي هايي از يك جامعه يا گروه اجتماعي است كه ظرفيت سازمان دهي جمعي و داوطلبانه براي حل مشكلات متقابل يا مسايل عمومي را افزايش مي دهد.
گفته مي شود استعاره مكرر به كار رفته در ادبيات سرمايه ي اجتماعي براي معرفي آن، يعني «مهم نيست كه چه مي داني، مهم آن است كه چه كسي را مي شناسي»، دقيقاً بر آشنايي و نتايج حاصل از آن، كه عمدتاً مفروض فايده مندي آن در اكثر مواقع است دلالت دارد. از آن جا كه كنش و واكنش هاي افراد در درون قالب هاي جمعي از قبيل خانواده، گروه، سازمان، نهاد و در كلي ترين شكل آن «ساختار اجتماعي» رخ مي دهد، چنين قالب هايي نيز حاوي سرمايه ي اجتماعي مي گردند. از سويي ديگر، كنش هاي متقابل اجتماعي تنها در قالب روابط دو انسان با هم كه ساده ترين نوع كنش و واكنش است، خلاصه نمي شود و در آن محدوده باقي نمي ماند و در چشم بر هم زدني مجموعه اي در هم تنيده و متكثر از كنش ها و واكنش ها را پديد مي آورد، ازاين روي پاي «شبكه اجتماعي» نيز به ميان مي آيد. نقش «هنجارها و ارزش هاي اجتماعي» در پي ريزي روابط متقابل اجتماعي، نيز مقوله اي است كه سر رشته سخن را از مفاهيم «اعتماد، صداقت و ايثار» به سرمايه ي اجتماعي مي رساند.
در نكات پيش گفته، برخي از مهم ترين مفاهيمي كه به هنگام سخن گفتن از سرمايه ي اجتماعي به كار مي آيند، مطرح شده اند كه هر يك اشكال فوق العاده متنوعي به خود مي گيرند و داراي شدت و گستردگي گوناگوني مي باشند و معاني متفاوتي پيدا مي كنند. علاوه بر آن، سرمايه ي اجتماعي داراي مصداق ها و كاركردهاي متنوعي است. از يك سو به عنوان متغير مستقل به كار مي رود و از سويي ديگر، به متغيري وابسته بدل مي شود كه محصول تغييرات متغيرهاي ديگر است. اين جاست كه عنوان مي شود نخستين گام در مسير شناسايي سرمايه ي اجتماعي و عملياتي نمودن مفهوم آن، معين نمودن مؤلفه ها و عناصر سرمايه ي اجتماعي است و در غير اين صورت سرمايه ي اجتماعي تنها به عنوان يك مفهوم انتزاعي مطرح بوده و كاربرد سياست گذاري و برنامه ريزي نخواهد داشت. و از آنجا كه فرهنگ ايثار و شهادت به عنوان يكي از عناصر و نماگرهاي اصلي سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني مطرح است، در اين نوشتار به بررسي مفهوم ايثار و شهادت و نقش آن در توسعه اقتصادي خواهيم پرداخت.
«سرمايه ي اجتماعي» هم چون «سرمايه انساني» كه از مدت ها قبل در قاموس اقتصاددانان جايي براي خود باز كرده است، از جمله عوامل غير اقتصادي به شمار مي آيد كه به عرصه تحليل هاي اقتصادي راه يافته است. اين مفهوم مي كوشد تا ضمن رفع نارسايي هاي موجود در آن، زمينه را براي ورود مفاهيم، تفكرات و فلسفه هاي غير اقتصادي اي مانند دين، ارزش ها، نهادها و... آماده كند كه از مدتها پيش اذن ورود به اين عرصه را از دست داده بودند. از همين روست كه بسياري از پژوهشگران اين عرصه، پس از مشاهده نا توانايي اغلب نظريات توسعه در كنترل فقر و كاهش فاصله طبقاتي در كشورهاي در حال توسعه و نيز نارسايي نظريات اقتصاد بازار در كشورهاي توسعه يافته در سال هاي اخير و در استانه هزاره سوم، بر سرمايه ي اجتماعي به عنوان حلقه گمشده توسعه اقتصادي تاكيد مي كنند. البته لازم به ذكر است كه مطالعات امروزي حوزه سرمايه ي اجتماعي بر اين امر نيز صحه مي گذارند كه «سرمايه ي اجتماعي» هر چه هست، نبايد در ورطه ساده انگاري و رد و قبول مطلق افتد و به عنوان كليد حل تمامي مشكلات گريبان گير جامعه شناسايي شود.
نكته ي قابل توجه اين كه، بيش تر مطالعات صورت گرفته درباره سرمايه ي اجتماعي در كشورمان، در پي كشف و شناسايي معيارها و شاخص هاي سرمايه ي اجتماعي كه با فرهنگ ديني و ملي ما منطبق باشد نبوده اند. و گويي يك جامعه شرقي، اسلامي و ايراني را با معيارهاي يك جامعه غربي سنجيده اند. غفلت از تفاوت جوامع بشري و يكسان نگري در آن ها و تلاش براي تعميم مفاهيم و معيارهاي ساخته و پرداخته شده در غرب بر همة آن ها، همواره مشكلاتي را در پي داشته است و به نظر مي رسد اكنون نيز در تطبيق و تعميم مفاهيم و مؤلفه هاي سرماية اجتماعي با جامعة ايراني همان اشتباه بار ديگر در حال وقوع است. سرماية اجتماعي اگر وجهي نويافته و انكارناپذير از يك جامعه باشد- كه به راستي چنين است- الزاما در همة جوامع شكل و صورت واحدي ندارد. هويت ملي، پيشينة تاريخي، باورها، دين، دردها و شاديهاي مشترك و سود و زيآن هاي عمومي يك جامعه در چند و چون توليد سرماية اجتماعي آن نقش دارد و لذا نمي توان ميزان سرماية اجتماعي در جوامع مختلف را با شاخصهايي يكسان سنجيد. يكسان نگري در اين گونه مفاهيم و معيارها تنها در صورتي با معنا و قابل تصور است كه خاستگاهي فرابشري و آسماني داشته باشد و از منظري فراتر از قوم و سرزمين و نژادي خاص بدان نگريسته شود(الويري، 1382). و اين در حالي است كه به نظر مي رسد دين مبين اسلام در خصوص مفهوم سرمايه ي اجتماعي دستاوردهاي مناسبي را در اختيار قرار مي دهد كه مي توان با مراجعه به متون و نصوص اسلامي، آن ها را شناسايي نمود. ضرورت اين امر نيز از آن جهت است كه اگر حتي سرمايه ي اجتماعي مفهومي واحد باشد، بدون ترديد داراي مصاديق واحدي در همه جوامع نيست و اقتضاي سرمايه بودن آن اين است كه در هر جامعه اي متناسب با مقتضيات آن جامعه شكل گيرد. بنابراين، اين نوشتار مي كوشد تا با مراجعه به متون و نصوص اسلامي، با معرفي فرهنگ ايثار و شهادت به عنوان يكي از مؤلفه ها و نماگرهاي اصلي سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني، نقش آن را در توسعه اقتصادي ترسيم نمايد. بديهي است كه چنين تلاشي را مي توان گامي در تدوين «نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني» قلمداد نمود.
با اين اوصاف به نظر مي رسد مناسب باشد در ادامه نخست مروري گذرا بر مفهوم سرمايه ي اجتماعي در انديشه متعارف نموده و سپس مطالعه خود را بر مفهوم ايثار و نقش آن در توسعه اقتصادي متمركز نماييم.
2. نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه متعارف
1-2 تعريف سرمايه ي اجتماعي
سرمايه ي اجتماعي بر دو مفهوم «سرمايه» و «اجتماعي» استوار گشته و مانند بسياري از مفاهيم علوم اجتماعي داراي مفهومي سهل و ممتنع است؛ زيرا فرد احساس مي كند به خوبي مفهوم آن را درك مي كند ولي در واقع به علت پيچيدگي ها و گستردگي هاي مفهومي درك دقيق آن ميسور نمي باشد. دليل اين امر نيز به قول نان كي ول آن است كه «مفهوم سرمايه ي اجتماعي در حال پديد آمدني دايمي است كه هنوز به فرجام نرسيده است». مباحث پيرامون سرمايه ي اجتماعي آن چنان وسيع گرديده است كه ناگزير با تناقضات گوناگوني همراه شده و ابعاد و جوانب متعددي يافته است. سرمايه ي اجتماعي ابزار سنجش رشد و توسعه اقتصادي، شكاف حكومت و مردم، بهداشت، جرم و جنايت و دها موضوع ديگر است. علاوه بر آن، سرمايه ي اجتماعي داراي مصداق ها و كاركردهاي متنوعي است. از يك سو به عنوان متغير مستقل به كار مي رود و از سويي ديگر، به متغيري وابسته بدل مي شود كه محصول تغييرات متغيرهاي ديگر است. اين جاست كه شناخت دقيق چارچوب مفهومي به ياري آمده و ما را از آشفتگي مفهومي آزاد و به مفهومي همراه با نظمي با معنا و روشمند رهنمون مي سازد. به نظر مي رسد چنين تلاشي براي شناخت چنين چارچوبي، نقطه عزيمت در جهت طرح مسأله «نقش سرمايه ي اجتماعي در توسعه اقتصادي» و در نهايت «شناخت اين مفهوم در متون و نصوص ديني» باشد؛ چرا كه بي ترديد تعيين چارچوب مفهومي در هر موضوع و مسألهاي در ابتداي پژوهش هاي كمي، كيفي و ميداني جهت نظم بخشي و هدايت بحث لازم و ضروري است و اين موضوع در خصوص سرمايه ي اجتماعي، با توجه به چشمانداز مفهومي و مباحث مرتبط با آن دو چندان مي گردد.
از آنجا كه ارائه تعريفي كه برخي از مهمترين وجوه پديده مورد بحث را در بر گيرد، نقطه آغازين در معرفي چارچوب مفهومي است، در اين مقاله عليرغم برخي از كاستي ها در تعريف بانك جهاني از سرمايه ي اجتماعي، اين تعريف را برمي گزينيم چرا كه حاوي نكات ارزشمندي است. بانك جهاني در سال 1998 سرمايه ي اجتماعي را اين گونه تعريف نمود:
«سرمايه ي اجتماعي در جامعه اي مفروض در برگيرنده نهادها، روابط و ارزش هايي است كه بر كنش ها و واكنش هاي مردم حاكماند و در توسعه اقتصادي و اجتماعي سهمي دارند. ليكن سرمايه ي اجتماعي جمع ساده نهادهايي نيست كه جامعه را در بر مي گيرند بلكه، هم چون ملاطي به شمار مي آيد كه نهادهاي ياد شده را به هم پيوند مي زند. سرمايه ي اجتماعي در عين حال در برگيرنده ارزش ها و هنجارهاي مشترك لازم براي رفتار اجتماعي است كه در روابط شخصي افراد، در اعتماد آنان به يكديگر و در حس مشترك مسئوليت هاي مدني منعكس شده است. امري كه جامعه را چيزي بيش تر و فراتر از جمع افراد مي سازد».
دقت و تجزيه و تحليل تعريف فوق، در عين حال كه محل مناقشه و نزاع است ، اجزاي سرمايه ي اجتماعي را آشكار مي سازد. در اين تعريف، بانك جهاني سرمايه ي اجتماعي را در برگيرنده نهادهاي رسمي و غير رسمي، نهاد خانواده، اقتصاد و سياست و فرهنگ مي داند. كنش ها و واكنش ها كه در حقيقت ايجاد كننده نهادها مي باشند، خود بر پايه قواعدي سامان مي يابند كه بيان كننده ارزش ها مي باشند. از سويي ديگر، اين تعريف تاكيد مي نمايد جامعه برآيند و جمع ساده مردماني نيست كه آن را پديد آورده اند، گرچه افراد در كنار هم جامعه را مي سازند، ليكن كاركردهاي يك جامعه، چيزي فراتر از كاركرد انفرادي افراد آن جامعه است. به گونه اي كه مي توان براي جامعه يك هويت منحاز و مستقلي با كاركردهاي مخصوص به خود در نظر گرفت و در اين صورت اين كاركردها صرفاً مستند به جامعه و نه افراد است. در تعريف فوق عليرغم اين كه اشاره شد سرمايه ي اجتماعي هم چون ملاط پيوند دهنده نهادهاي جامعه را به پيوند مي دهد، ليكن به اين نكته كه سرمايه ي اجتماعي به مثابه روغن، تعاملات اجتماعي و ارتباطات نهادي را تسهيل مي نمايد، اشاره اي نشد.
با اين همه به نظر مي رسد، تعريف ارائه شده از سوي بانك جهاني توانسته است اجماعي نسبي در خصوص مفهوم سرمايه ي اجتماعي فراهم آورد. ازاين رو بسياري از تعاريف سرمايه ي اجتماعي را مي توان همسو با تعريف فوق ارزيابي نمود. به عنوان نمونه گروتارت و تيري(Grootaert and Thierry(eds.), 2..2) سرمايه ي اجتماعي را به طور كلي شامل نهادها، روابط، گرايش ها، ارزش ها و هنجارهايي مي دانند كه بر رفتارها و تعاملات بين افراد حاكم است و يا ولكاك و ناريان(Woolcock and Narayan , 2...) سرمايه ي اجتماعي را اين گونه تعريف مي كنند كه سرمايه ي اجتماعي آن دسته از شبكه ها و هنجارهايي است كه مردم را قادر به عمل جمعي مي كند.
در هر صورت در اين پژوهش مراد ما از سرمايه ي اجتماعي مجموعه نظام مند ارزش هاي غير رسمي، هنجارها، قواعد و تعهدات است كه در جامعه استقرار يافته، موجب تسهيل و كارآمدي مناسبات ميان اعضاي آن جامعه شده و ظرفيت هايي براي دستيابي به اهداف خاص ايجاد مي كند. اما توجه به اين نكته را نيز ضروري مي دانيم كه سرمايه ي اجتماعي جمع ساده ي نهادهايي نيست كه جامعه را در بر مي گيرند بلكه هم چون ملاطي به شمار مي آيد كه نهادهاي ياد شده را به هم پيوند مي دهد.
2-2 سير تطور نظريه سرمايه ي اجتماعي
واژه سرمايه ي اجتماعي سابقه ذهني طولاني در علوم اجتماعي دارد و توجه به اين مفهوم تقريباً در زمان پايه گذاري رشته جامعه شناسي وجود داشته است؛ چرا كه اين مفهوم، ايده اي كهن به قدمت انديشه هاي اجتماعي- يعني نياز آدميان به يكديگر و توليد خير مشترك بر اثر روابط اجتماعي- را مورد اشاره قرار مي دهد. به همين دليل اديان الهي و پيامبران عظيمالشان(ع) بر ايجاد و يا احياء متغيرها و عناصر سرمايه ي اجتماعي پافشاري مي نمودند. اساساً اهميت عوامل اجتماعي در پيشرفت جوامع، از زمان‎ هاي بسيار دورتر نيز مورد بحث بوده است؛ به نحوي كه در قديم‎الايام سرمايه‎هاي اجتماعي مانند نظم، اعتماد و… از اصول ارزشمند جامعه به حساب مي‎آمده‎اند(اموري، 1382).
با اين حال، نظريه پردازان اجتماعي كلاسيك به طور دقيق به حوزه هايي كه مفهوم سرمايه ي اجتماعي به آن ها اشاره دارد توجه نكرده اند و يا حداقل به تفصيل آن ها را مورد بررسي قرار نداده اند. به عبارت ديگر، سؤالاتي كه نظريه پردازان كلاسيك مطرح نموده اند، با سؤالاتي كه محققين سرمايه ي اجتماعي مطرح مي كنند تفاوت اساسي دارد. ايده سرمايه ي اجتماعي به پيوندهاي بين سطح خرد تجربيات فردي و فعاليت روزانه و نيز روابط ميان نهادها، انجمن ها و اجتماع توجه دارد .
اما علي رغم توجه جامعه شناسان كلاسيك به ايده ي سرمايه ي اجتماعي، مشهور است كه سابقه اين اصطلاح به معنايي كه امروز به كار مي رود به نوشته هاي ليدا جي. هانيفان (192.) باز مي گردد. او كه سرپرست وقت مدارس ويرجينياي غربي در آمريكا بود در توضيح اهميت مشاركت در تقويت حاصل كار مدرسه، مفهوم سرمايه ي اجتماعي را مطرح كرده و در وصف آن مي گويد: «چيزي ملموس كه بيش ترين آثار را در زندگي روزمره مردم دارد: حسن نيت ، رفاقت، همدلي و معاشرت اجتماعي در بين افراد و خانواده ها كه سازنده ي واحد اجتماعي اند... اگر كسي با همسايه اش، و همسايگان ديگر تماس داشته باشد، حجمي از سرمايه ي اجتماعي انباشته خواهد شد كه ممكن است بلافاصله نيازهاي اجتماعي را برآورده سازد وشايد حامل ظرفيت اجتماعي بالقوه اي باشد كه براي بهبود اساسي شرايط زندگي كل اجتماع كفايت كند»(ولكاك و ناريان، 1384: 534؛ Feldman and Assaf, 1999).
بعد از هانيفان، انديشه سرمايه ي اجتماعي تا چندين دهه ناپديد شد ولي در دهه 195. گروهي از جامعه شناسان شهري كانادايي(سيلي، سيم و لوزلي ، 1956) براي تحليل عضويت حومه نشينان شهري در كلوبها، در دهه 196.، يك نظريه پرداز مبادله (هومانس 1961) و يك استاد مسايل شهري(جاكوبز ، 1961) براي تاكيد بر ارزش جمعي پيوندهاي غير رسمي همسايگان در كلان شهرهاي جديد و در دهه 197. اقتصادداني به نام گلن لوري (1977) براي تحليل ميراث اجتماعي برده داري، آن را دوباره احيا كردند(Putnam and Goss, 2..2:5). شايان توجه است كه هيچ يك از اين نويسندگان از آثار قبلي كه درباره اين موضوع به رشته تحرير آمده بود ذكري به ميان نياورده اند. ولي همگي همان اصطلاح عام سرمايه ي اجتماعي را به كار گرفته اند تا حياتي بودن و اهميت پيوندهاي اجتماعي را در آن خلاصه كنند(ولكاك و ناريان، همان).
پس از لوري و در دهه 198. توجه به ايده سرمايه ي اجتماعي گسترش بيش تري يافت و بسياري از جامعه شناسان از جمله يورام بن پورات، بيكر، گرانووتر و لين در اين دهه تلاش كردند تا چگونگي اثر نهادن سازمان اجتماعي بر كاركرد فعاليت اقتصادي را بررسي كنند. همزمان با گسترش مطالعات پيرامون سرمايه ي اجتماعي از دهه 8. ميلادي به بعد ، تلاش هايي براي مفهوم سازي سرمايه ي اجتماعي صورت گرفت. در اين خصوص مي توان به تئوري «پيوندهاي ضعيف» توسط گرانووتر و «نظريه منابع اجتماعي» از سوي لين اشاره نمود.
علي رغم مطالعات پيش گفته، بسياري از محققين بر اين باورند كه «گسترش و تعميق مفهومي» سرمايه ي اجتماعي و توجه نوين به اين ايده با مطالعات پير بورديو (198. و 1985) در دهه 8. آغاز شد و با شاهكارهاي جيمز كلمن (199.)، رابرت پاتنام (1993) و فرانسيس فوكوياما (1999) با سرعت شگرفي گسترش يافت. پورتس معتقد است كه پير بورديو(1985) نخستين تحليل منظم را، پيرامون سرمايه ي اجتماعي ارائه كرده است(پورتس، 1384: 3.8). بورديو مفهوم سرمايه ي اجتماعي را به عنوان جمع منابع واقعي يا بالقوه اي مي داند كه حاصل شبكه اي با دوام از روابط كمابيش نهادينه شده آشنايي و شناخت متقابل– يا به بيان ديگر، با عضويت در يك گروه– است. شبكه اي كه هر يك از اعضاي خود را از پشتيباني سرمايه جمعي برخوردار مي كند و آنان را مستحق اعتبار مي سازد(بورديو، 1384: 147). بورديو مفهوم سرمايه ي اجتماعي را طي اين سال ها(197. و 198.) گسترش داد، اما در مقايسه با ديگر قسمت هاي نظريه اجتماعي اش خيلي مورد توجه واقع نشد. وي با تفكيك سرمايه هاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي بيان مي كند كه، اين سرمايه هاي متنوع هميشه با هم قابل جايگزيني نيستند اما تركيب آن ها مي تواند سرمايه جديدي ايجاد كند(فيلد، 1386: 3.).
از آنجا كه بورديو در تبيين مفهوم سرمايه ي اجتماعي توجه خود را بر دو جنبه متمركز مي كند: الف) فوايدي كه فرد از مشاركت در گروه به دست مي آورد و ب) برقراري ارتباطات اجتماعي عمدي براي فراهم آوردن دسترسي هر چه بيش تر به اين منابع و سود فردي(پورتس، 1384: 3.9)؛ بنابراين ديدگاه وي پيرامون سرمايه ي اجتماعي يك ديدگاه ابزاري صرف است. به عبارتي اگر سرمايه ي اجتماعي نتواند موجب رشد سرمايه اقتصادي شود، كاربردي نخواهد داشت(الواني و سيدنقوي، 1381).
پس از بورديو، جيمز كلمن(استاد جامعه شناسي دانشگاه هاي آمريكا) تلاش نمود تا جامعه شناسي و اقتصاد را در تحت لواي «نظريه كنش عقلاني» با هم سازش دهد(فيلد، 1386: 28). وي در كتاب «بنيان هاي نظريه اجتماعي» (199.) فصل مستقلي را به مفهوم سرمايه ي اجتماعي اختصاص داده است و سرمايه ي اجتماعي را به سان ابعادي از ساختار اجتماعي براي بازيگران سياسي- اجتماعي معرفي كرده كه مي توانند هم چون منبع سرمايه مؤثري براي تحقق خواسته هايشان عمل كنند(كلمن، 1377). كلمن سرمايه ي اجتماعي را بر مبناي كاركرد آن تعريف مي كند و آن را به عنوان يكي از انواع سرمايه در نظر مي گيرد و مي گويد: درست همان طور كه سرمايه فيزيكي به تغييراتي در مواد مختلف براي شكل دادن به ابزارهايي كه كارشان تسهيل توليد است منجر مي شود، سرمايه انساني هم تغييراتي در اشخاص(مهارت هاو قابليت ها) پديد مي آورد كه آنان را قادر مي سازد تا به شيوه هاي تازه اي عمل كنند و به هر حال سرمايه ي اجتماعي باعث تغيير در روابط ميان اشخاص و تسهيل روابط ميان آن ها مي شود(همان). وي هم چنين در مقاله اي با عنوان «نقش سرمايه ي اجتماعي در ايجاد سرمايه انساني» (1988) به گسترش مفهوم سرمايه ي اجتماعي و هم چنين عوامل ايجاد كننده آن مي پردازد و بيان مي كند كه سرمايه ي اجتماعي و سرمايه انساني معمولا مكمل يكديگر هستند(كلمن، 1384).
پاتنام براي مطالعه كاركرد سازمان هاي منطقه‎اي ايتاليا به عنوان متغير وابسته، دو متغير مستقل يعني رشد اقتصادي و سرمايه ي اجتماعي را در نظر گرفت. براي سنجش رشد اقتصادي از شاخص‎هاي اقتصادي مرسوم مانند ميزان باسوادي، ميزان اشتغال در بخش صنعت و غيره بهره جست و براي سنجش سرمايه ي اجتماعي از سه شاخص آگاهي، مشاركت و نهادهاي مدني استفاده نمود. پاتنام در مطالعه خود به اين نتيجه رسيد كه شرايط اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي متفاوت شمال و جنوب ايتاليا، به ويژه به لحاظ وجود سنت‎هاي مدني پايدار و همه‎گير در شمال ايتاليا افراد را در شبكه‎هاي روابط اجتماعي در قالب انجمن‎ها، باشگاه ها، احزاب و مانند آن ها قرار مي‎دهد و همكاري ميان آن ها را تسهيل مي‎كند(پاتنام، 1377).
وي سپس مطالعات خود را متمركز در ايالات متحده نمود. پيام پاتنام در مقالاتش در طول دهه 199.، پيامي ثابت بود: سرمايه ي اجتماعي آمريكا در حالت نزولي قرار داشته و عامل اصلي آن ظهور تلويزيون مي باشد(Olken, 2..7; Putnam, 1993; Putnam, 1995& Putnam, 1996). پاتنام در واقع معتقد است: «سرمايه ي اجتماعي اغلب محصول جانبي ديگر فعاليت هاي اجتماعي مي باشد. اين سرمايه به طور معمول در پيوندها، هنجارها و اعتمادها تشكيل مي شود و از يك شرايط اجتماعي به شرايط ديگر انتقال پذير است». (پاتنام، 1384: 95)
مباحث و مطالعات فرانسيس فوكوياما(1999)، استاد رشته سياست گذاري عمومي در دانشگاه جرج ماسون و فيلسوف سياسي، پيرامون سرمايه ي اجتماعي نيز مانند پاتنام در سطح كلان دنبال شده است. او سرمايه ي اجتماعي را در سطح كشورها و در ارتباط با رشد و توسعه اقتصادي آن ها مورد بررسي قرار داده است. بنابراين تعريف او از سرمايه ي اجتماعي نيز طبعاً يك تعريف جمعي بوده و سرمايه ي اجتماعي به منزله دارايي گروه ها و جوامع تلقي مي گردد. فوكوياما بر خلاف ديگر نظريه پردازان سرمايه ي اجتماعي صرفاً بر خصلت جمعي سرمايه ي اجتماعي تاكيد مي نمايد(فوكوياما، 1385: 13). فوكوياما طي مصاحبه اي نيز ادعا مي كند درون جامعه اي كه اعتماد در سطح پايين قرار دارد ممكن است سياستهاي كلان اقتصادي صحيح باشد، اما اگر نهادهاي مورد اعتماد مردم در اين جامعه وجود نداشته باشد سياستهاي دولت با شكست مواجه مي شود(فوكوياما، 1382).
بن فاين نيز كه عمدتاً نسبت به تئوري سرمايه ي اجتماعي، به ويژه قرائت پاتنامي آن، منتقد است معتقد است سرمايه ي اجتماعي واكنشي است عليه سلطه نئوكلاسيك هاي ارتدوكس بر عرصه اقتصاد كه بامدلهاي رياضي، روش هاي آماري و تكيه بر عقلانيت منفعت پرستانه شخصي سعي در تحليل رفتار انساني و در نتيجه ارائه الگوها و مدل هاي گوناگون براي حل معضلات اقتصادي داشت. رويكردهاي غير پولي را تحمل نمي كرد و عرصه را بر ساير شاخه هاي علوم اجتماعي تنگ كرده بود آن ها را حتي به عنوان علم قبول نداشت(فاين، 1385). تلاش هاي وي نيز در راستاي مفهوم سازي سرمايه ي اجتماعي قابل تامل مي باشد.
علي رغم گسترش مفهوم سرمايه ي اجتماعي توسط افرادي كه در بالا ذكر شد، ذكر اين نكته نيز ضروري است كه سرمايه ي اجتماعي از تحولات فرهنگي در علوم اجتماعي نيز سود جسته است. همگام با توجه فزاينده اي كه به وجوه فرهنگي رفتار اجتماعي شده است، رشد قابل توجهي هم در گرايش به آنچه سطح خرد رفتار و تجربه فردي ناميده مي شود صورت گرفته است. تعداد قابل توجهي از علماي اجتماعي برجسته جامعه شناسي، نگاهي دقيق به اعتماد و صميميت به عنوان دو نمونه نزديك به مفهوم سرمايه ي اجتماعي داشته اند. با اين كه بيش تر اين نويسندگان مطالب كمي درباره سرمايه ي اجتماعي به معناي امروزي آن گفته اند اما دغدغه هاي آن ها نشان مي دهد كه توجهي به تعامل روزمره و كيفيت روابط بين فردي داشته اند. اين زمينه عمومي دغدغه روشنفكرانه، پيش زمينه اي را براي افزايش توجه عالمان اجتماعي به مقوله سرمايه ي اجتماعي فراهم مي آورد(فيلد، 1386: 18).
3-2 مؤلفه ها و نماگرهاي سرمايه ي اجتماعي در انديشه متعارف
همگام با توسعه مفهومي سرمايه ي اجتماعي تلاش هايي جهت اندازه گيري سرمايه ي اجتماعي صورت گرفت. نقطه عطف اين مطالعات، نقدي بود كه سولو (Solow, 2...) نسبت به اطلاق عنوان «سرمايه» در مفهوم سرمايه ي اجتماعي وارد كرد. وي اظهار داشت اگر سرمايه ي اجتماعي چيزي بيش از يك شعار باشد، مقدار آن به هر صورت، مي بايست قابل اندازه گيري باشد، ولو غير دقيق. اما همچنان كه در تعريف سرمايه ي اجتماعي به ندرت مي توان اتفاق نظر ميان صاحبه نظران يافت، روش هاي اندازه گيري سرمايه ي اجتماعي نيز بسيار است و يك روش عمومي براي آن معرفي نشده است. با اين همه مروري بر پژوهش هاي متعدد در اين زمينه نشان مي دهد كه شناسايي اجزاء سرمايه ي اجتماعي از نخستين مراحل اندازه گيري و ارزيابي سرمايه ي اجتماعي است. به عبارت ديگر نخستين گام در مسير شناسايي سرمايه ي اجتماعي و عملياتي نمودن مفهوم آن، معين نمودن مؤلفه هاو عناصر سرمايه ي اجتماعي است و در غير اين صورت سرمايه ي اجتماعي تنها به عنوان يك مفهوم انتزاعي مطرح بوده و كاربرد سياست گذاري و برنامه ريزي نخواهد داشت.
چنانچه از تعاريف مختلف سرمايه ي اجتماعي بر مي آيد، اعتماد يكي از اصلي ترين شاخص ها و مؤلفه هاي سرمايه ي اجتماعي است. پاتنام(Putnam, 1993) سرمايه ي اجتماعي را عبارت از ويژگي هاي زندگي اجتماعي، شبكه ها، هنجارها و اعتماد بين گروه هايي مي داند كه مشاركت كنندگان در اين گروه ها را قادر به كار مؤثرتر با يكديگر براي تعقيب اهداف مشترك مي كند. چنانچه از اين تعريف و ساير تعاريف سرمايه ي اجتماعي به روشني قابل دريافت است، اعتماد به عنوان يكي از مفاهيم كليدي و پايه هاي اصلي نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه متعارف، به رغم تنوع مفهومي آن، مطرح است. فوكوياما اعتماد را به عنوان يك پيش نگري در داخل يك جامعه منظم، صادق و همراه با رفتار مشاركتي كه بر اساس هنجارهاي مشترك پايه ريزي شده است، تعريف مي كند. مفهوم اعتماد ممكن است براي پيش نگري رفتار يك شريك با توجه به تعهدات و الزامات او و امكان پيش بيني رفتار او در مذاكرات و تعاملات بيان شود، گرچه او ممكن است با رفتار فرصت طلبانه نيز مواجه باشد(فوكوياما، 1384). به طور خلاصه مي توان گفت اعتماد باور به عملي است كه از ديگران انتظار مي رود(رحماني و اميري، 1386).
مشاركت مدني يكي ديگر از نماگرهاي سرمايه ي اجتماعي است؛ كه گاه در ادبيات «سرمايه ي اجتماعي و توسعه اقتصادي» از آن به «همكاري اجتماعي» نيز ياد شده است. مشاركت عمومي نيز مانند اعتماد، از آن دسته از مؤلفه هاي سرمايه ي اجتماعي است كه در بسياري از تعاريف و نظريه پردازي ها، بر آن تاكيد ويژه اي رفته است. ناك و كيفر(Knack & Keefer, 1997) در اثري با عنوان «آيا سرمايه ي اجتماعي منافع اقتصادي دارد؟» با استفاده از داده هاي پيمايش «بررسي جهاني ارزش ها» همكاري اجتماعي را به همراه اعتماد، براي پاسخ به سؤال پژوهش خود، اندازه گيري نموده اند و اين نشان مي دهد كه مشاركت عمومي و همكاري اجتماعي از مؤلفه هاي كليدي نظريه سرمايه ي اجتماعي به حساب مي آيند. هم چنين كلمن در مقاله خود با توجه به كاركرد مشاركت عمومي در جريان يافتن اطلاعات در سراسر ساختار اجتماعي، بر اهميت اين مؤلفه در نظريه سرمايه ي اجتماعي تاكيد كرده است(كلمن، 1384).
از بررسي مطالعات انجام شده پيرامون مؤلفه مشاركت مدني و مشاركت اجتماعي، اين گونه برداشت مي شود كه مراد از آن، ميزان و نحوه شركت در محافل، انجمن ها، سازمان هاي غير دولتي، احزاب، انتخابات، مراسم شادي و ترحيم، رفتن به سينما، پارك، كوه و غيره به صورت دسته جمعي و... است(Bullen & Onyx, 1998; Grootaert & Others, 2..5). نكته ديگر در خصوص مؤلفه مشاركت عمومي اين است كه برخي از مطالعات ميان مشاركت عمومي رسمي(مانند شركت در اتحاديه ها و انجمن ها) و مشاركت عمومي غير رسمي(مانند مشاركت در امور خيريه) تمايز قائل شده، بر اهميت و كاركردهاي ويژه مشاركت هاي غير رسمي تاكيد مي كنند.
آگاهي و توجه به امور عمومي مانند آگاهي نسبت به امور سياسي، اجتماعي و... نيز يكي ديگر از مؤلفه هاي سرمايه ي اجتماعي است كه به هنگام عملياتي نمودن مفهوم سرمايه ي اجتماعي از آن نام مي برند. فالك و كيلپاتريك(Falk & Kilpatrick, 1999) در مطالعه خود، اين مؤلفه را به عنوان يكي از شاخص هاي سرمايه ي اجتماعي در نظر گرفتند. عنوان مي شود كه هر چه ميزان آگاهي عمومي در جامعه بيش تر باشد، سرمايه ي اجتماعي نيز در آن جامعه بيش تر خواهد بود. ميزان دسترسي به اطلاعات و نحوه اطلاع رساني در سطح جامعه، ميزان كتاب خواني و روزنامه خواندن از جمله شاخص هايي است كه براي اندازه گيري آگاهي عمومي در جامعه به كار مي رود.
به نظر مي رسد كه اغلب مدل سازي هاي سرمايه ي اجتماعي با توجه به اين سخن پاتنام كه مي گويد: «سرمايه ي اجتماعي به معناي مشخصه هاي خاص يك سازمان اجتماعي نظير اعتماد، هنجارها و شبكه ها ست كه مي تواند با تسهيل كنش هاي هماهنگ، كارايي جامعه را افزايش دهد»(پاتنام، 1384: 95) سامان يافته اند و هر يك از اجزا اين تعريف معرف ميزان سرمايه ي اجتماعي قرار گرفته اند. ازاين رو كافي است تا براي برآورد ميزان سرمايه ي اجتماعي در يك منطقه، فقط گستره شبكه يا شبكه هاي موجود را اندازه گرفته و در يك رابطه مستقيم، اندازه سرمايه ي اجتماعي را سنجيد. شبكه هاي اجتماعي توسعه يافته تر نشان دهنده سرمايه ي اجتماعي بيش تر و بالعكس، شبكه هاي كم تر توسعه يافته نشانه نقصان سرمايه ي اجتماعي هستند. زيرا «سرمايه ي اجتماعي مجموع منابع حقيقي يا مجازي در دسترس يك فرد يا گروه است كه اين افراد به واسطه برخورداري از شبكه اي با دوام از روابط فهم و درك متقابل و كم و بيش نهادينه شده آن را به دست آورده اند. »(فيلد، 1386: 16)
لازم به ذكر است كه، روش هاي به كار رفته براي شناخت، تبيين و اندازه گيري سرمايه ي اجتماعي عمدتاً از يك نقصان قابل توجه برخورداند و آن اين كه، از سرمايه ي اجتماعي تلقي يك كل نداشته اند و با اندازه گيري اجزاء و جمع ساده آن ها و تسري اين اندازه گيري به كل، مقادير حاصل را به نام سرمايه ي اجتماعي معرفي مي كنند. اين در حالي است كه عناصر تشكيل اين سرمايه، داراي ارتباط متقابل مي باشند و درك روشني از آن ميسر نخواهد شد مگر آنكه در قالب يك مجموعه به هم پيوسته به آن نگريسته شود؛ به گونه اي كه بتوان اثرات متقابل نماگرهاي گوناگون بر يكديگر را لحاظ نمود.
3. ايثار و شهادت، نماگرهاي سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني
همان طور كه پيش تر نيز ذكر شد، شناخت سرمايه ي اجتماعي مستلزم شناخت مؤلفه ها و اجزاء آن است؛ به عبارت ديگر، مفهوم سرمايه ي اجتماعي در صورتي كه در قالب مؤلفه ها و اجزاء آن شناسايي نشود، اولا مفهومي انتزاعي خواهد بود و ثانياً كاربردي به جهت سياست گذاري نخواهد داشت. هم چنين بيان شد كه سرمايه ي اجتماعي به مثابه «يك كل به هم پيوسته» مطرح است و جمع افقي مؤلفه هاي آن لزوما دستاوردي به عنوان سرمايه ي اجتماعي نخواهد داشت؛ بلكه تركيبي از اين مؤلفه ها با استفاده از روش هاي پيچيده رياضي(مانند منطق فازي و شبكه عصبي) مي تواند در اين خصوص راه گشا باشد. با اين همه، نقطه عزيمت براي شناسايي سرمايه ي اجتماعي در ديدگاه اسلام و كاركردهاي ويژه آن، پس از بيان روشن و صريحي از مفهوم سرمايه ي اجتماعي، شناسايي مؤلفه ها و نماگرهاي آن مي باشد؛ چنانچه نظريات متعارف سرمايه ي اجتماعي نيز براي اين منظور اينچنين رفتار كرده اند.
با توجه به تعريف سرمايه ي اجتماعي، كه در اين نوشتار اختيار نموديم، به نظر مي رسد مراجعه به متون و نصوص اسلامي دستاورد روشني در خصوص شناسايي مؤلفه ها و نماگرهاي سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني به فراهم آورد. به ديگر سخن، مروري بر منابع ديني مؤلفه هايي را آشكار مي سازد كه به روشني در راستاي توليد، انباشت و تقويت سرمايه ي اجتماعي در جامعه ديني عمل مي كنند. در اين مسير گاه با نماگرهايي روبه رو خواهيم شد كه با شاخص هاي سرمايه ي اجتماعي در انديشه متعارف قرابت و نزديكي دارد؛ و گاه اين مؤلفه ها از انديشه متعارف بسيار فاصله گرفته، مرز معيني ميان «نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه متعارف» و «سرمايه ي اجتماعي از ديدگاه اسلام» ترسيم مي نمايد. «فرهنگ ايثار و شهادت» از آن دسته مفاهيم ناب اسلامي است كه مرز روشني ميان نظريات سرمايه ي اجتماعي از منظر اسلام و انديشه متعارف ترسيم مي نمايد و به عنوان يكي از مؤلفه هاي سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني، اسباب تسهيل كنش هاي اجتماعي را در جامعه فراهم مي آورد.
ذكر اين نكته نيز ضروري به نظر مي رسد كه بر خلاف نظريه متعارف، نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني در خصوص چگونگي خلق و توسعه سرمايه ي اجتماعي در جامعه توصيه هاي روشني دارد و اين در حالي است كه نظريه متعارف پيامدي صريح در اين خصوص ندارد و بسته به بستر بحث، توصيه هايي را ذكر مي كند.
1-3. فرهنگ ايثار و شهادت
ايثار در لغت به معني برگزيدن، عطاكردن، غرض ديگران بر غرض خويش مقدم داشتن، منفعت غير را بر مصلحت خود مقدم داشتن(دهخدا، ۱۳۷۷، ج۳: ۳۶۸) و نيز به معني بذل كردن، ديگري را برخو د برتري دادن و سود او را بر سود خود مقدم داشتن وخود را براي آسايش ديگران به رنج افكندن آمده است(عميد، 1382).
با مروري بر منابع ديني درمي يابيم ايثار كه داراي مراتب و درجات گسترده اي است؛ از ايثار در مال به معناي از خودگذشتگي در اموال گرفته تا عالي ترين مرتبه ايثار كه همان ايثار جان و جهاد در راه خدا مي باشد. ايثار در مال مي تواند تا آنجا پيش رود كه ديگران نيز در اموال انسان شريك باشند و همان گونه كه خود در آن اموال تصرف مي كند، ديگران نيز اين چنين باشند.
آيات متعددي از قرآن كريم و روايات فراواني از ائمه معصومين(عليهم السلام) بر اين مفهوم ناب تاكيد دارند. بدون ترديد در كنار آثار و بركات فراواني كه بر اين مؤلفه بار است، كاهش هزينه تعاملات و قراردادهاي اجتماعي و تسهيل كنش هاي هدفنمد اجتماعي از نتايج پر ثمر فراگيري اين فرهنگ در جامعه است. از همين رو ست كه ايثار را به عنوان يكي از مؤلفه هاي اساسي در نظريه سرمايه ي اجتماعي از منظر اسلام معرفي مي كنيم. شواهد تاريخي نيز بر اين مدعا صحه مي گذارد؛ چنانچه در سال هاي نخست هجرت پيامبر(ص)، نحوه تعامل انصار با مهاجرين آن گونه است كه خداوند متعال آنان را به واسطه ايثار و از خودگذشتگي شان(ولو اين كه خود بدان نيازمندند) در زمره رستگاران معرفي مي نمايد: كساني كه پيش از قدوم مهاجران، خود [در مدينه] خانه داشتند و دل به ايمان دادند، مهاجران را كه [همه چيز خويش را مكه رها كردند و] نزد ايشان آمدند دوست مي دارند، و به آنچه به آنان داده شد [از غنائم] در دل خود نيازي نمي يابند، و هر چند به چيزي نيازمند باشند هجرت كنندگان را بر خود مقدم مي دارند؛ و آن كسان كه خود را از بخل ورزيدن رها سازند، همانان رستگارند(حشر، 9). هم چنين آيات آغازين سوره دهر كه اشاره اي تاريخي به ايثار و از خودگذشتگي اميرالمومنين علي(ع)، دخت مكرم پيامبر اسلام(س) و فرزندان والامقامشان(عليهم السلام) دارد، نشان مي دهد كه ايثار براي خدا، گرفتاري ها و عسرت روز قيامت را بر طرف ساخته و چهره ها در آن روز شاد گرداند .
ايثار در مفاهيم ديني از جايگاه برجسته اي برخوردار است؛ چنانچه امير المومنين(ع) ايثار را بالاترين درجه ايمان(التميمي الامدي، 1366: 22) و زيور زهد برشمرده اند(الكراجكي، 141.ق، ج1: 299). امام صادق(ع) نيز ايثار را هنگامي كه ابان ابن تغلب(از ياران امام) در سؤالي از حق مومن مي پرسد، اين چنين توصيف مي فرمايد: « اي ابان مالت را با او نصف كن. ابان مي گويد: سپس امام(ع) به من نگاه كرد و چون دريافت كه چه حالي به من دست داده است، فرمود: اي ابان آيا از آن آگاه نيستي كه خداي بزرگ درباره كساني كه ايثار مي كنند چه فرموده است؟ گفتم: فدايت شوم، چرا. آنگاه فرمود: هنگامي كه مالت را با او نصف كني، ايثار نكرده اي؛ بلكه تو و او با يكديگر برابريد. هنگامي ايثار كرده اي كه از نصف ديگر مال نيز به او ببخشي. »(الكليني، بي تا، ج2: 172) هم چنين امام حسن(ع) خصلت ايثار و از خودگذشتگي را نشانه ي شيعه بودن برمي شمرند و خطاب به فردي كه خود را شيعه امير المومنين(ع) معرفي مي كرد، مي فرمايند: اي بنده خدا، تو از شيعيان(پيروان) علي نيستي؛ بلكه از دوستان اويي، شيعه علي... آن كسانند كه برادرانشان را بر خود ترجيح مي دهند، هر چند تنگدست باشند... و شيعيان علي آن كسانند كه در احترام گذاري به برادران مومن خويش به علي اقتدا مي كنند... (المجلسي، 1371، ج68: 163-162). در تعبير مشابهي از امام باقر(ع) نيز خطاب به مردي كه بر ديگري فخر كرده بود كه از شيعيان خاندان پاك نبوت(ص) مي باشد، آمده است كه: آيا بيش تر دوست داري كه مالت را خرج خود كني يا به برادران ديني خود ببخشي؟ و آن شخص گفت: دوست دارم كه به مصرف خود برسانم. سپس امام(ع) فرمود: پس تو از شيعيان ما نيستي. ما آن مال را كه به برادران ديني ببخشيم بيش تر دوست مي داريم؛ تو بگو ما از دوستداران شمايم و از كساني كه اميدوارم با محبت شما نجات پيدا كنم(المجلسي، همان: 156).
چنانچه پيش تر نيز ذكر شد، ايثار در مال مي تواند تا آنجا پيش رود كه شخص، ديگران را در مال خود شريك كند و به تعبير روايات، با برادران ديني خود به «مواسات» رفتار كند. امام علي(ع) در اين زمينه مي فرمايد: برترين مرتبه جوانمردي، به برادران مال بخشيدن و همسان آنان زندگي كردن است(التميمي الامدي، 1366: 98). در روايت ديگري از امام حسن عسكري(ع)، معناي زكات اين چنين ذكر شده است كه: يعني هم از مال، هم از مقام(ونفوذ اجتماعي) و هم از توان بدني زكات دهيد و زكات مال به اين است كه برادران مومن خويش را در مال خود شريك سازي(حكيمي، 1384، ج5: 159). امام صادق(ع) نيز در تفسير آيه «و عملوا الصالحات» در سوره عصر، عمل صالح را به معناي مواسات با برادران ديني مي داند(حكيمي، همان: 16.). هم چنين در روايت ديگري از آن حضرت(ع)، در سفارش به يكي از يارانشان، ايثار و مواسات بين برادران ديني، حق مومنان بر يكديگر معرفي شده است و تاكيد مي شود كه بايستي در اين راه، حتي جان خويش را نيز فداي برادر مومن خويش كند:... اي ابوهارون! خداي متعال سوگند ياد كرده است كه سه دسته از مردم را در بهشت خود ساكن نكند؛ آنكه سخن خدا را رد كند، آنكه پيشواي هدايت را قبول نداشته باشد و آنكه حق شخص مومني را منع كند. سپس ابوهارون خطاب به امام صادق(ع) مي گويد: بايد از اضافه مال خود به او بدهد؟ و امام(ع) در پاسخ مي فرمايند: جانش را بايد(در راه برادر مومن) بدهد و اگر مسلماني نسبت به او از جان خود دريغ كند، از او نيست و شريك شيطان است(الصدوق، 1382، ج1: 228).
و كوتاه سخن آنكه اين درجه از ايثار مال، آنچنان كه از روايات متعدد معصومين(عليهم السلام) بر مي آيد، يكي از مشخصه هاي اصلي دينداري و ملاك سنجش شيعيان به حساب مي آيد؛ همچنان كه امام صادق(ع) مي فرمايد: شيعه ما را با سه چيز امتحان كنيد: خواندن نماز به وقت و چگونگي مداومت بر آن، حفظ اسرار ما و چگونگي پنهان داشتن آن ها از دشمنان ما و مواسات مالي با برادران خويش و چگونگي اجراي آن(المجلسي، 1371، ج74: 391).
همان گونه كه پيش تر نيز ذكر آن رفت، ايثار داراي درجات گسترده اي است و آنچه كه تا كنون در اين خصوص با عنايت به روايات اهل بيت(عليهم السلام) بيان شد، گوياي مراحل نخستين ايثار است كه بسيار ارزشمند و مورد تاكيد مي باشد و آثار و بركات فراواني براي جامعه اسلامي به ارمغان خواهد داشت؛ اما بي شك والاترين مرتبه ايثار، شهادت و جان خود را در كف اخلاص گذاشتن در عرصه هاي مجاهدت در راه خداست. اين جاست كه مجاهد به وظيفه خود كه حضور در صحنه پيكار حق عليه باطل است عمل مي كند و با تمام توان در صدد محو باطل برمي آيد؛ سرانجام كار هر چه باشد، محبوب اوست. خواه بدون هيچ گونه آسيبي از صحنه جهاد خارج شود و در انتظار كارزاري ديگر و ايفاي وظيفه در نوبتي ديگر باشد؛ خواه مجروح و مصدوم گردد و يا اين كه اعضاي بدن خويش را در راه دوست قرباني نمايد؛ و خواه اين كه در اين بازار پر رونق لقاء الهي به فوز عظيم شهادت نائل آيد.
جهاد كه با تاريخ اسلام عجين شده است و از آموزه هاي مهم ديني به شمار مي رود، همواره انسان را لبريز از لطف ايثار و شهادت مي كند. موضوع جهاد در اسلام از چنان جايگاه عظيم و رفيعي برخوردار است تا آن جا كه در قرآن هم رديف ايمان محسوب شده و كسي كه به آن مبادرت ورزد، از مواهب الهي هم چون رحمت و بخشش و رضايت و بهشت برينش بهره مند مي گردد .
جهاد و شهادت در راه خدا داراي ابعاد و زواياي متعددي است كه شرح تمامي آن ها در اين نوشتار ميسور نيست؛ اما يكي از مواردي كه ما را بر اين داشت تا اين مؤلفه را به عنوان يكي از نماگرهاي نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني شرح دهيم اين است كه، توصيه به جهاد و حضور در جنگ ها از سوي شارع مقدس و در واقع تشويق و ترغيب جامعه اسلامي به جهاد، مشاركتي آگاهانه در حفظ تماميت جامعه اسلامي و كيان دين الهي است. چرا كه جهاد نه هر پيكاري را گويند؛ بلكه جهاد نبردي است كه «در راه خدا» باشد و نه «در راه طاغوت» . به همان ميزان كه جهاد در راه خداوند ممدوح و پسنديده است، جهاد در راه غير خدا كه ضرورتاً جهاد در راه طاغوت خواهد بود، قبيح، ناپسند و منفور است و كشته در راه طاغوت نه تنها بهره اي از حيات ابد نخواهد برد؛ بلكه مسئوليت عظيم اين انتحار تا ابد، هم چون طوقي بر گردن او سنگيني مي كند.
مروري بر تاريخ صدر اسلام و بازخواني غزوات و سريه هاي آن گوياي مشاركت عمومي و سرمايه ي اجتماعي بالاي آن دوران است؛ چرا كه اجتماع مسلمانان در فواصل كوتاه زماني ميان جنگ هاي صدر اسلام، خود بيانگر مشاركت عمومي بسيار زياد مسلمانان است؛ چنانچه در اين فاصله كوتاه، مجاهدان در راه خدا علاوه بر رسيدگي به امورات خانواده و ترميم خسارات ناشي از جنگ، خود را براي كارزاري ديگر آماده مي نمودند.
بنابراين آنچه كه در اين پژوهش مورد تاكيد مي باشد، نقش جهاد به عنوان يكي از اساسي ترين فرائض و نهادهاي ديني است به گونه اي كه امير المؤمنين (ع) در خصوص آن مي فرمايد: « جهاد در راه خدا، دري از درهاي بهشت است، كه خدا آن را به روي دوستان مخصوص خود گشوده است. جهاد، لباس تقوا، و زره محكم، و سپر مطمئن خداوند است، كسي كه جهاد را ناخوشايند دانسته و ترك كند، خدا لباس ذلّت و خواري بر او مي‏پوشاند، و دچار بلا و مصيبت مي‏شود و كوچك و ذليل مي‏گردد، دل او در پرده گمراهي مانده و حق از او روي مي‏گرداند، به جهت ترك جهاد، به خواري محكوم و از عدالت محروم است. »(نهج البلاغه، ص 75)
جهاد در فرهنگ اسلامي كه با انگيزه هاي الهي، «في سبيل الله» و براي مقابله با ظلم و ظالم، مشاركتي همگاني را به همراه خواهد داشت به گونه اي كه مجاهد في سبيل الله حاضر است براي دفاع از جامعه اسلامي و مسلمانان جان شريف خود را دركف اخلاص نهاده و بدين ترتيب در حفظ ارزش هاي الهي و انساني مشاركت تمام و كمال خود را به منصه ظهور برساند. بدون ترديد، چنين نهاد مقدسي، ارتباطات اجتماعي را تسهيل مي نمايد و زمينه را براي خلق سرمايه ي اجتماعي فراهم مي آورد.
آيات و روايات در اين خصوص بسيار فراوانند كه در اين جا تنها به چند مورد از آن ها اشاره مي شود. نكته قابل توجه اين كه، هنگامي كه قرآن از جهاد و قتال سخن مي گويد، جهات متفاوتي از آن را مورد ملاحظه قرار مي دهد: گاه مسلمانان را به جهاد دعوت مي كند(توبه، 41)؛ گاه آن ها را به جهاد ترغيب مي كند(انفال، 65)؛ گاه از مقام و منزلت مجاهد و شهيد در راه خدا سخن مي گويد(آل عمران، 169؛ بقره، 154)؛ گاه بر وجوب جهاد تاكيد مي كند(بقره، 216)؛ گاه از پاداش و اجر عظيم آنان سخن مي گويد(نساء، 74)؛ گاه از درجات رفيع مختص آنان سخن به ميان مي آورد(نساء، 96-95) و گاه معامله خدا با مجاهد را گوشزد مي كند(توبه، 111) كه در تمامي اين موارد مي توان اهميت جهاد و لزوم شركت در جنگ ها را از ديدگاه قرآن كريم به روشني دريافت. حس مسئوليت عمومي و از خودگذشتگي براي حضور در جهاد في سبيل الله جهت زنده نگه داشتن ارزش ها و آرمان هاي اسلامي و محافظت از حدود و ثغور جامعه اسلامي، مي تواند يكي از مؤلفه هاي مهم سرمايه ي اجتماعي يعني مشاركت عمومي را بيش از پيش افزايش داده و بهبود بخشد.
مرحوم علامه طباطبايي در تفسير شريف الميزان ذيل آيه شريفه          (بقره، 156) بحث بسيار ارزشمندي را تحت عنوان اخلاق مطرح مي¬نمايند. چكيده كلام ايشان(الطباطبايي، 1417ق، ج1: 359-355) اين است كه راه منحصر به فرد كسب اخلاق حسنه تكرار اعمال نيك است كه آن هم از سه طريق زيرقابل تحصيل مي¬باشد:
طريق اول توجه به فوايد دنيوي فضايل و تحسين افكار عمومي است. اين طريق، همان طريق معهودي است كه علم اخلاق يونان بر آن اساس بنيان گذاشته شد. ولي قرآن كريم بنيان اخلاق را مدح و ذم مردم قرار نداده تا لازم باشد انسان براي كسب اخلاق نيكو نظر عامه مردم را در ارتباط با ممدوح و يا مذموم بودن اشياء بداند. گرچه در برخي از آيات منافع دنيايي اعمال نيك مطرح شد ولي در حقيقت برگشت آن فوايد به منافع و ثواب اخروي است.
طريق دوم طريق انبياست. در اين طريق آدمي فوايد اخروي اعمال نيك را در نظر مي¬گيرد. در برخي از آيات اين طريقه مطرح شد. در اين طريقه اخلاق از راه غايات اخروي اصلاح و تهذيب مي¬شود.
طريقه سوم مخصوص قرآن كريم است و در هيچ يك از كتب آسماني كه تا كنون به دست ما رسيده يافت نمي¬شود. در اين طريق دل انسان به گونه¬اي با علوم و معارف الهي پرمي¬شود كه جايي براي رذايل اخلاقي باقي نمي¬ماند.
توضيح اين كه هر عملي كه انسان براي غير خدا انجام دهد، منظوري از آن عمل در نظر دارد، يا براي آن است كه در انجام آن عزتي سراغ دارد و مي خواهد آن را بدست آورد و يا بخاطر ترس از نيرويي آن را انجام مي دهد، تا از شر آن نيرو محفوظ بماند. قرآن كريم هم عزت را منحصر در خداي سبحان كرده، و فرموده:(• •  •، عزت همه‏اش از خداست) ، و هم نيرو را منحصر در او كرده و فرموده:(•   ، نيرو همه‏اش از خداست) . كسي كه به اين دين و به اين معارف ايمان دارد، ديگر در دلش جايي براي ريا و سمعه و ترس از غير خدا و اميد به غير خدا و تمايل و اعتماد به غير خدا، باقي نمي‏ماند.
در سايه اين تفكر والا و برجسته است كه انسان هيچگونه احساس استقلال در خود و متعلقات مربوط به خود نمي¬كند. ديگر چنين انساني نه تنها غير خدا را اراده نميكند بلكه نمي‏تواند غير او را اراده كند و نميتواند در برابر غير او خضوع كند، يا از غير او بترسد يا به غير او اميد داشته باشد يا به غير او به چيز ديگري سر گرم شده و از چيز ديگري لذت و بهجت بگيرد يا به غير او توكل و اعتماد نمايد و يا تسليم چيزي غير او شود و يا امور خود را به چيزي غير او وا بگذارد.
آياتي نظيراينك خدا است كه پروردگار شماست معبودي جز او كه خالق هر چيز است نيست(انعام، 1.2)، خدايي را كه هر چه را آفريد نيكويش كرد(سجده، 7)، همه وجوه در برابر حي قيوم خاضع است(طه، 111)، همه در طاعت وي‏اند(بقره، 116)، آيا اين براي پروردگارت بس نيست، كه بر هر چيز ناظر است(فصلت، 53)، بشارت ده به استقامت كنندگان آن ها كه هر گاه مصيبتي به ايشان مي رسد، مي گويند: ما از آنِ خدائيم و به سوي او بازمي گرديم(بقره، 156)، بيانگر تام و تمام اين فرهنگ قرآني است.
مقصود از نقل كلام مرحوم علامه در اين بحث اين است كه در فرهنگ قرآني آنچه كه فرد را وا مي دارد كه از مال حاصل از كسب حلال خود در راه خدا بگذرد و در جهاد با باطل شركت نموده و ايثار و فداكاري نمايد و خود را در معرض خطر بيندازد و سرانجام تا در آغوش گرفتن شهادت و نثار جان و هستي خويش پيش برود، اين است كه او همه چيز را در عالم از آن خدا مي¬داند و براي هيچ موجودي قدرت و عزتي مستقل از او قايل نيست. در اين فرهنگ متعالي است كه گذشتن از مال و جان و ايثار و فداكاري در راه خدا به اوج خود مي¬رسد و انگيزه¬هاي ديگر نظير در نظر گرفتن منافع دنيوي ايثار و فداكاري و معروف شدن و نيك نامي نزد مردم و حتي منافع و پاداش اخروي رنگ مي¬بازد.
بي¬ترديد سرمايه ي اجتماعي حاصل از اين فرهنگ، بسيار ممتاز تر از سرمايه ي اجتماعي است كه در سايه ساير فرهنگ¬ها حتي فرهنگ¬هاي برآمده از ساير اديان الهي شكل مي¬گيرد. و علي القاعده وقتي نوبت به عقلانيت ابزاري حاكم بر جوامع غربي مي¬رسد سخن نابه جايي نيست اگر بگويم عناصر سرمايه ي اجتماعي از اين منظر هزاران پله سقوط مي¬كند.
بنابراين در تبيين فرهنگ ايثار و شهادت بايد گفت كه اين فرهنگ دربرگيرنده عالي ترين و غني ترين مضامين متعالي است كه در بطن خود و در متن خود مجموعه اي از باورهاي ماورايي و معنوي را داراست كه راه سعادت انسان و جوامع انساني را به طور كل در بر مي گيرد. در فرهنگ ايثار و شهادت عالي ترين نمونه انساني به كسي گفته مي شود كه خود را هميشه در محضر خداوند حاضر ببيند و رسالت و دين خود از زيستن را مجاهدت در راه او ببيند. مجاهدتي كه فارغ از نيازهاي اين دنيا داراي ابعاد ماورايي براي شخص كنشگر مي باشد و درعين حال نتايج بزرگ هر دو جهاني براي جوامع انساني در بر دارد.
2-3 عقلانيت ابزاري و عقلانيت ايثاري
به نظر مي رسد بازگشت به عقبه ي فكري و پشتوانه نظري تئوري سرمايه ي اجتماعي در تبيين اين نظريه از منظر اسلام مفيد واقع شود. چرا كه بر اين باوريم تدوين يك تئوري بدون پشتوانه نظري، هم چون خآن هاي مي ماند كه بر روي آب بنا شده باشد. همان طور كه پيش تر نيز ذكر آن رفت، مفاهيم غني ايثار و شهادت آن دسته از مفاهيماند كه مرز معيني ميان نظريه متعارف و ديدگاه اسلام در خصوص سرمايه ي اجتماعي ترسيم مي نمايد و يكي از دلايل چنين مدعايي، پشتوانه فكري آن ها مي باشد. مروري بر سير تطور انديشه سرمايه ي اجتماعي در سال هاي اخير به درستي اين حقيقت را آشكار مي سازد كه اين انديشه بر پايه عقلانيت ابزاري و عقل سالاري شكل گرفته است. حال آنكه نظريه سرمايه ي اجتماعي از ديدگاه اسلام از چنين منطقي دستور نمي گيرد و توجه به مؤلفه ها ي ايثار و شهادت به روشني گوياي اين مطلب است.
بر اين اساس، تعريف عقلانيت و خرد محوري در نظريه سرمايه ي اجتماعي متعارف چنين بسط و گسترش يافت كه تعاملات اجتماعي، كنش و تفكري عقلاني است كه موقعيت صرفا دنيوي انسان را در جهان مادي حفظ يا تثبيت كند و يا ارتقاء دهد. اين در حالي است كه اگر خواسته باشيم به تعريفي منسجم از عقلانيت در فرهنگ ايثار و شهادت بپردازيم بايد بگوييم كه عقلانيت در اين فرهنگ، تفكر و كنشي است كه جهتي ماورايي دارد درحالي كه اهداف و نتايج آن در هر دو جهان قابل ملاحظه است. اهداف آن به خصوص در مورد خود كنشگر يعني مجاهد، اصلا با اهداف مادي سازگار و قابل مقايسه نيست. ايثار گر كسي است كه در درجه نخست جان خود را در طبق اخلاص مي گذارد و در جهاد في سبيل الله حاضر مي شود و آمادگي كامل دارد تا از اين جان ناچيز خود بگذرد تا به اهدافي والايي برسد. يك چنين كنشي با عقلانيت ابزاري ناسازگار است و طبيعي است كه بايد متضاد باشد.
نتيجه آنكه عقلانيت مدرن بر اساس يكسري از مشخصه هاي صرفا مادي قابل تعريف است كه فقط بعد مادي انسان را مي بيند، در حاليكه عقلانيت ايثاري عقلانيتي هر دو جهاني است كه در كنار بعد جسماني، بعد روحاني بشر را نيز بيش از بعد جسماني او در نظر مي گيرد و در جهت تعالي و تكامل هردو بعد انسان نهايت تلاشش را عملي مي كند.
به طور خلاصه مي توان اهداف ذيل را براي عقلانيت ايثاري بر شمرد:
الف) اهداف دنيوي؛ مهمترين هدف اين جهاني فرهنگ ايثار و شهادت فروپاشيدن مظاهر شرك و بت پرستي است تا انسان در سايه توجه و ياد خدا به عالي ترين درجه آرامش برسد. هدف ديگر تلاش در جهت اجراي عدالت و توسعه روابط متعالي انساني در تاريخ است. مسلم است كه در اين جهان هيچ چيز شيرين تر از عدالتي كه هدف همه انبياي عظام است، براي انسان نيست و بر اين اساس رسيدن به جهاني به دور از ظلم و استعمار هدف ديگر اين جهاني عقلانيت مبتني بر ايثار است. فرهنگ ايثار و شهادت فرهنگ نوع دوستي و برابري و برادري بين انسان هاست. عقلانيت ايثاري در متن جهادپرور خود، نوعي دگر خواهي و برابري را ترويج مي كند كه در نوع خود بي نظير است. گسترش علم و دانش و توسعه توانايي هاي علمي انسان و همچنين قدم برداشتن در جهت ايجاد جامعه اي متعالي كه فيلسوفان مسلمان از آن به عنوان مدينه فاضله ياد مي كنند، تمام تلاش فرهنگ ايثار و شهادت در جهت توسعه اين جهاني انسان و جوامع انساني است. و كوتاه سخن آنكه به همين دلايل فرهنگ ايثار و شهادت را به عنوان يكي از مؤلفه هاي اساسي نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني معرفي مي نماييم.
ب) اهداف ماورايي؛ اهداف لاهوتي اين فرهنگ عميق و اصيل پي ريزي جهاني ابدي همراه با تنعمات غير قابل وصف در بهشت برين است كه تعاريف آن در آيات كريمه قرآن به كرات بيان گرديده كه عالي ترين سطح آن رسيدن به لقاءالله است. ايثار و شهادت فرهنگي مبتني بر اين مسأله نيست كه اين جهان تنها منزل است، بلكه تمام طرح و برنامه هايش براي آن منزلگه جاويد است.
3-3 چگونگي اثرگذاري فرهنگ ايثار و شهادت بر تحقق سرمايه ي اجتماعي
فراگيري و گسترش فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه، مي¬تواند از طرق زير اسباب ايجاد سرمايه ي اجتماعي را در جامعه اسلامي فراهم آورد:
الف) كاهش هزينه تعاملات اجتماعي
مناسبات و كنش هاي اجتماعي تعاملات و قراردادهاي اجتماعي را كم هزينه نموده، اسباب تسهيل آن ها را فراهم مي آورد و در چنين فضايي است كه انتظار مي رود سرمايه ي اجتماعي به معنايي كه ما از آن اختيار كرديم در جامعه شكل گيرد، تقويت و تثبيت شود. خلق اعتماد از اثراتي است كه فرهنگ ايثار و شهادت به ارمغان آورده و بستر مورد نياز براي ايجاد سرمايه ي اجتماعي در جامعه اسلامي را به طور كامل فراهم خواهد آورد. نهادينه شدن فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه اسلامي اين باور را تقويت خواهد نمود كه مومن نسبت به ساير مومنان داراي مسئوليت است و موظف به رفع نيازهاي ايشان مي باشد و در اين مسير حتي از جان خويش نيز نبايد دريغ ورزد كه در اين صورت شريك شيطان خواهد بود. قانون نا گفته اين توصيه اكيد اجتماعي در فرهنگ ديني اين است كه، مسلمانان بدون داشتن چشم داشتي اقدام به رفع نيازهاي ساير مسلمانان بنمايند و در اين مسير از هيچ تلاشي كوتاهي نكنند. باور به اين امر كه مومنان در جامعه اسلامي به منظور رفع نيازهاي ديگران از هيچ تلاشي دريغ نمي روزند(حتي اگر خود بدان نيازمند باشند)، جامعه اسلامي را به مثابه يك خانواده تصوير مي نمايد كه تمامي اعضاي آن نسبت به مشكلات و نيازهاي ساير اعضا دغدغه دارند و آنگاه كه آدمي خويش را در برابر چنين خصيصه اي مي بيند، نسبت به ساير مومنان اعتماد پيدا خواهد كرد كه نه تنها با وي از در مكر و حيله وارد نمي شوند؛ بلكه از فدا كردن جان خويش نيز براي رفع نيازهاي او كوتاهي نخواهند كرد و چنين باوري خلق اعتماد را در عالي ترين سطح خود به همراه خواهد داشت.
ب) گسترش مشاركت عمومي
هم چنين حس مسئوليت عمومي و ايثار و از خودگذشتگي براي حضور در جهاد في سبيل الله جهت زنده نگاه داشتن ارزش ها و آرمان هاي اسلامي و محافظت از حدود و ثغور جامعه اسلامي، مي تواند يكي از مؤلفه هاي اساسي سرمايه ي اجتماعي يعني مشاركت عمومي را بيش از پيش افزايش داده، امنيت اجتماعي- اقتصادي را به ارمغان آورد.
بنابراين مي توان اين گونه بيان داشت كه فرهنگ ايثار و شهادت، بستر مورد نياز براي شكل گيري عالي ترين سطح از سرمايه ي اجتماعي در جامعه اسلامي را فراهم مي آورد. كه اين امر مي تواند آثار و بركات فرواني را به دنبال داشته باشد. در ادامه اين نوشتار، تلاش مي نماييم كه يكي از اين نتايج را در قالب بحث توسعه اقتصادي تبيين نماييم.
4. فرهنگ ايثار و شهادت و توسعه اقتصادي
بر خلاف مفهوم رشد اقتصادي كه مي توان اجماع نسبي براي آن يافت، تلاش براي تبيين مفهوم توسعه اقتصادي همواره به عنوان محلي براي مجادله ميان اقتصاددانان مطرح بوده است. اگرچه امروزه و در دهه نخست هزاره سوم، ديگر كمتر مشاهده مي شود كه توسعه و رشد اقتصادي مترادف يكديگر به كار روند، اما با اين همه هنوز نيز تعريف و تبييني از توسعه اقتصادي كه بتواند اجماع نظر صاحبه نظران اقتصاد توسعه را در پي داشته باشد، ملاحظه نمي شود. علت اين امر را نيز مي توان اين گونه بيان داشته كه، توسعه از جمله مفاهيم انساني- اجتماعي است كه هر صاحب نظري بر حسب گرايش و توجه كانوني خود تعريفي از اين مفهوم بيان كرده است و بنابراين مي توان فهرست بلندي از آن عرضه كرد.
شومپيتر معتقد است كه توسعه اقتصادي عبارت است از تغييرات زندگي اقتصادي در اثر عوامل درون زا كه عمدتاً ابتكار و ابداع را در بر مي گيرد. لذا توسعه افزايش توليد در شكل قبلي نيست بلكه بايد تركيب كالاها يا روش فني توليد و يا سازماندهي توليد عوض شوند(فرهنگ، 1367: 2.). وي تصريح مي كند: «رشد عبارت است از تغييرات آرام و تدريجي در شرايط اقتصادي در بلند مدت كه در نتيجه افزايش تدريجي در نرخ پس اندازها و جمعيت ايجاد مي شود»(قره باغيان، 137.: 7) در حالي كه توسعه اقتصادي در برگيرنده تغييرات كيفي در خواسته هاي اقتصادي، نوع توليد، انگيزه ها و سازمان توليد است. جرالد مير نيز معتقد است كه توسعه اقتصادي را نمي توان به سادگي مترادف با صنعتي شدن در نظر گرفت؛ توسعه اقتصادي فرآيندي فراتر از صنعتي شدن است زيرا توسعه اقتصادي چيزي كمتر از تغييرات فزاينده در تمامي نظام اجتماعي كشور نيست. وي معتقد است كه توسعه در معناي عام عبارت است از رشد به علاوه تغيير. رشد عبارت است از افزايش توليد ناخالص ملي يك كشور در بلند مدت و منظور از تغيير، تغيير در نگرش و طرز تلقي مردم نسبت به زندگي مي باشد. اين تغيير كاملا كيفي است و خود را در قالب نظم اجتماعي، وقت شناسي، انعطاف پذيري و آينده نگري و... توسط مردم نشان مي دهد(غلامي نتاج اميري، 1385).
در واقع نظريه پردازان توسعه به اين دريافت رسيدند كه توسعه، مفهومي چندوجهي، پويا و چند عاملي است و توصيه راهبردي يگانه براي دستيابي به توسعه، ديگر عقلايي به نظر نمي رسد. راهبردهاي توسعه نيز به تبع مفهوم آن، به سرعت در حال تكاملاند. بررسي تحول نظريات توسعه نشان مي دهدكه معيار توسعه يافتگي از ميزان توليد ملي و درآمد سرانه، به مسايلي مانند امنيت اقتصادي- اجتماعي، كارآمدي ساختارهاي اقتصادي و حاكميتي، ميزان آزادي هاي سياسي و مدني، سرمايه انساني و بسط قابليت هاي انساني، ميزان مشاركت اجتماعي، حفظ سرمايه هاي طبيعي و محيط زيست، كاهش نابرابري، رعايت حقوق بشر و... تكامل پيداكرده است. امروزه ساخته هاي ذهني، روابط متقابل، ارزش ها، هنجارها و باورها در فرآيند توسعه اقتصادي لااقل به اندازه ملاحظات فني اهميت دارند(مردوخي، 1385).
با اين همه و با توجه به تعاريف متعدد توسعه در بين صاحبه نظران، مي توان تعريف ذيل كه داراي نقاط مشترك با اكثريت تعارف توسعه مي باشد را ارائه نمود:
توسعه اقتصادي؛ عبارت از رشد همراه با افزايش ظرفيت هاي توليدي اعم از ظرفيت هاي فيزيكي، انساني و اجتماعي همراه با بهبود بنيآن هاي اقتصادي و اجتماعي است كه انسان در اين فرآيند به حياتي با عزت نفس و اتكاء به خود، دايره انتخاب خود را بيش از پيش گسترش خواهد داد(نظرپور، 1378: 28).
در بخش گذشته نشان داده شد كه فرهنگ ايثار و شهادت به عنوان يكي از مؤلفه هاي اساسي نظريه سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني بستر مناسبي را براي ايجاد، تقويت و تثبيت سرمايه ي اجتماعي در جوامع اسلامي فراهم مي آورد. در صورت تحقق چنين مهمي مي توان انتظار داشت كه بستر مناسبي براي توسعه اقتصادي مهيا شده است.
فوكوياما(Fukuyama, 2..2) معتقد است انديشمندان بسياري سرمايه ي اجتماعي را به عنوان يك عامل كليدي در توسعه اقتصادي در نظر مي گيرند. وي منشأ پيدايش نظريه هاي مربوط به ارتباط سرمايه ي اجتماعي و توسعه اقتصادي را اواخر دهه 199. ميلادي مي داند و معتقد است كه يك تفكر مجدد اما اساسي در مورد مسأله توسعه در اين تاريخ شكل گرفت كه شامل درك جديدي نسبت به اهميت مشاركت عوامل فرهنگي بوده است و سرمايه ي اجتماعي ابزاري است كه درك نقش اين عوامل ارزشي و هنجارها را در زندگي اقتصادي فراهم مي كند. هم چنين بسياري از مطالعات در دهه 9. از سرمايه ي اجتماعي با عنوان «حلقه گمشده توسعه اقتصادي» ياد مي كنند. اگر چه امروزه نسبت به اين مفهوم با اندكي ترديد نگريسته مي شود. بدون ترديد سرمايه ي اجتماعي مي تواند بستر مورد نياز براي توسعه را فراهم آورد. در خصوص چگونگي اين مكانيزم و سازوكار مي توان موارد ذيل را برشمرد:
الف) سرمايه ي اجتماعي و كاهش فقر
به نظر مي رسد ساختارهاي غني شبكه هاي اجتماعي كه در نتيجه گسترش فرهنگ ايثار مالي در جامعه شكل گرفته است، مي تواند كاهش فقر را در جوامع اسلامي به دنبال داشته باشد. نكته قابل تامل در اين خصوص اين كه، شبكه هاي اجتماعي بنا شده بر اساس فرهنگ ايثار مالي در جوامع اسلامي، داراي روابط عمودي با يكديگر مي باشند و اين بدين معني است كه فقرا در تعامل با شبكه هاي متنوع، ناهمگن و بزرگتر قرار دارند. در چنين شرايطي است كه انتظار مي رود مطابق با اين فرهنگ ناب، نياز فقيران در تعامل با شبكه هاي اجتماعي غني تر، با سهولت بيش تر و هزينه كمتري برطرف شود. بر همين اساس ادعا مي شود هر چه شبكه هاي اجتماعي در ميان افراد فقير گسترش يابد، رفاه آن ها افزايش خواهد يافت و سرمايه هاي اجتماعي كه در اختيار يك شبكه مشخص قرار دارد، به طور كارآمدتري مورد استفاده قرار مي گيرد. بنابراين مي توان اين گونه برداشت نمود كه در صورت فراگيري فرهنگ ايثار مالي و گستردگي شبكه هاي اجتماعي، انتظار بر اين است كه جوامع اسلامي از موقعيت بهتري براي مقابله با فقر نسبت به سايرين برخوردار باشند.
ب) سرمايه ي اجتماعي و كارآمدي حكومت
سرمايه ي اجتماعي حاصل از فرهنگ ايثار و شهادت، به طور بالقوه مي تواند كارآمدي دولت ها و حكومت ها را افزايش داده، بستر مورد نياز براي توسعه اقتصادي را محقق كند. چنانچه پيش تر ذكر شد، ايثار و جهاد در راه خدا در حقيقت مشاركتي آگاهانه در امور حكومت براي حفظ تماميت جامعه اسلامي و كيان دين الهي است و نتيجه اين مشاركت هر چه باشد، براي او مطلوب است. در چنين شرايطي انتظار بر اين است كه پذيرش عمومي نسبت به تصميمات دولت اسلامي بيش تر شده، امكان تحقق اهداف تعيين شده را بيش از پيش هموار نمايد. يادآوري نمونه هاي همكاري دولت و ملت در 8 سال دفاع مقدس در اين خصوص خالي از لطف نيست. نخست وزير دوران جنگ معتقد است نقش همكاري و مشاركت مردم در عبور از بحرآن هاي اقتصادي- اجتماعي آن دوران بسيار برجسته است. وي تاكيد مي كند: «بايد بگويم كه بدون هيچ اغراقي تا حد بسيار زيادي دستيابي به اين موفقيت حاصل نوع رفتار اقتصادي و سياسي مردم بود و جامعه سهم بسيار بالايي در اين زمينه داشت . من باور دارم كه هرگز، سهم مردم كه امروز در ادبيات تخصصي علوم اجتماعي از آن به عنوان «سرمايه ي اجتماعي» ياد مي شود، محاسبه نشده است در حا لي كه در دوره ي جنگ بدون اغراق سهم فوق العاده مردم در همه موفقيت هايي كه در شاخص هاي اقتصادي به دست آمد، ديده مي شود و داراي اهميت بسيار بالايي است»(برگرفته از پايگاه خبري كلمه). و مواردي از اين دست در آن دوران بسيار يافت مي شود.
بنابراين مي توان انتظار داشت كه گسترش فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه اسلامي مي تواند كارآمدي سياست هاي دولت را افزايش داده، بستر مناسبي براي تحقق توسعه اقتصادي فراهم آورد.
ج) سرمايه ي اجتماعي و امنيت
بي گمان استقرار امنيت از جمله مباحث مهم و مبنايي در سازماندهي امور و انتظام در كارهاي حكومتي است. چرا كه بدون وجود امنيت، انتظار تحقق توسعه(به ويژه توسعه اقتصادي) بسيار نابه جا است. به نظر مي رسد سرمايه ي اجتماعي در انديشه ديني كه مبتني بر فرهنگ ايثار و شهادت مي باشد، نقش ويژه اي در استقرار امنيت در جامعه ايفا خواهد نمود. عنوان مي شود كه امنيت سطوح متعددي دارد كه مهم ترين آن امنيت در سطح خرد و امنيت در سطح كلان است. امنيت در سطح خرد شامل فرد و گروه هاي اجتماعي است، در حالي كه امنيت درسطح كلان شامل دولت و نهادهاي فرافردي مي باشد. امنيت انواع مختلفي نيز دارد: امنيت عمومي، اقتصادي، اجتماعي، سياسي و.... (سرلك زايي، 1385: 137)
گسترش و حاكميت فرهنگ ايثار و شهادت، شرايطي را در جامعه پديد مي آورد كه امنيت در سطوح و انواع متعدد آن به دست خواهد آمد. در چنين شرايطي بيگانگان و دشمنان اين امنيت و آرامش، توان مقابله با اين نيروي عظيم را نخواهند داشت. بازخواني حماسه 8 سال دفاع مقدس در اين خصوص خود گوياست. رزمندگاني كه در جهادي مقدس و با هدايت پيامبرگونه امام خميني(ره)، با خون خويش نهال انقلاب اسلامي را(كه امروز درختي تناور شده است) آبياري نموده و تماميت ارضي ايران اسلامي را حفظ نمودند، در واقع گوهر امنيت را به مردم كشورشان هديه كردند. بي شك، در صورت بسط اين فرهنگ متعالي و با توجه به آن سابقه درخشان تاريخي، مزدوران و دشمنان انقلاب اسلامي جرات هجمه به اين كشور و از بين بردن امنيت و آرامش آن را نخواهند داشت. در چنين شرايطي انتظار بر اين است كه در لواي اين امنيت، بستر مناسبي براي نيل به توسعه اقتصادي فراهم شود.
5. جمع بندي و پيشنهادات
الف) جمع بندي
1. سرمايه ي اجتماعي از جمله مفاهيم مدرن است كه در گفتمان علوم اجتماعي و محافل سياسي معاصر در سطوح مختلف استفاده شده است. در كلي ترين سطح، سرمايه ي اجتماعي بيانگر توصيف ويژگي هايي از يك جامعه يا گروه اجتماعي است كه ظرفيت سازمان دهي جمعي و داوطلبانه براي حل مشكلات متقابل يا مسايل عمومي را افزايش مي دهد. همچنين سرمايه ي اجتماعي كه مفهومي پيچيده، چند وجهي و بين رشته اي است، مي تواند از ابهامات و دشواري هاي نظري مباحث اقتصادي- اجتماعي كاسته و به عنوان ابزاري در اختيار اقتصاددانان قرار گيرد تا با نقد نظريه متعارف اقتصادي از آن جهت كه ساخت هاي اجتماعي و سياسي را مورد غفلت قرار مي دهد، صورت بندي مناسب تري از تحولات اقتصادي ارائه دهد.
2. «سرمايه ي اجتماعي» هم چون «سرمايه انساني» كه از مدت ها قبل در قاموس اقتصاددانان جايي براي خود باز كرده است، از جمله عوامل غير اقتصادي به شمار مي آيد كه به عرصه تحليل ها و نظريات توسعه اقتصادي راه يافته است. در حقيقت شايد بتوان پذيرش نقش سرمايه ي اجتماعي در روند رشد و توسعه را به عنوان سومين حلقه از حلقات تكاملي سرمايه(سرمايه فيزيكي و مالي، سرمايه انساني و سرمايه ي اجتماعي) تلقي نمود. همگام با تحول نظريات توسعه اقتصادي، توجه دانشمندان علم اقتصاد توسعه نيز به مفهوم سرمايه ي اجتماعي گسترش يافت؛ به گونه اي كه پس از گذشت كمتر از يك دهه از ورود اين مفهوم به ادبيات توسعه اقتصادي، حجم عظيمي از مقالات و مطالعات پيرامون بررسي عمل كرد و نقش آن در رشد و توسعه اقتصادي سامان يافت.
3. ز آنجا كه كاربرد هر نظريه بدون در نظر گرفتن محيط، ابعاد و شرايط اجراي آن داراي نواقصي است، لذا بازنگري در مفهوم سرمايه ي اجتماعي و شناخت دقيق آن با توجه به فرهنگ ديني ضروري به نظر مي رسد. بيش تر مطالعات صورت گرفته درباره سرمايه ي اجتماعي در كشورمان، در پي كشف و شناسايي معيارها و شاخص هاي سرمايه ي اجتماعي كه با فرهنگ ديني و ملي ما منطبق باشد نبوده اند. و گويي يك جامعه شرقي، اسلامي و ايراني را با معيارهاي يك جامعه غربي سنجيده اند. غفلت از تفاوت جوامع بشري و يكسان نگري در آن ها و تلاش براي تعميم مفاهيم و معيارهاي ساخته و پرداخته شده در غرب بر همة آن ها، همواره مشكلاتي را در پي داشته است و به نظر مي رسد اكنون نيز در تطبيق و تعميم مفاهيم و مؤلفه هاي سرماية اجتماعي با جامعة ايراني همان اشتباه بار ديگر در حال وقوع است. بنابراين در اين مقاله تلاش نموديم تا با معرفي فرهنگ ايثار و شهادت به عنوان يكي از مؤلفه هاي اساسي در نظريه سرمايه ي اجتماعي از منظر اسلام، نقش آن را در توسعه اقتصادي تبيين نماييم.
4. مفاهيم غني ايثار و شهادت آن دسته از مفاهيماند كه مرز معيني ميان نظريه متعارف و ديدگاه اسلام در خصوص سرمايه ي اجتماعي ترسيم مي نمايد و يكي از دلايل چنين مدعايي، پشتوانه فكري و عقبه نظري آن ها مي باشد. مروري بر سير تطور انديشه سرمايه ي اجتماعي در سال هاي اخير به درستي اين حقيقت را آشكار مي سازد كه اين انديشه بر پايه عقلانيت ابزاري شكل گرفته است. حال آنكه نظريه سرمايه ي اجتماعي از ديدگاه اسلام از چنين منطقي دستور نمي گيرد و توجه به مؤلفه ها ي ايثار و شهادت به روشني گوياي اين مطلب است. اين مطلب در سايه توجه به مفهوم عقلانيت ايثار كاملا روشن است.
5. در فرهنگ قرآني آنچه كه فرد را وا مي دارد كه از مال حاصل از كسب حلال خود در راه خدا بگذرد و در جهاد با باطل شركت نموده و ايثار و فداكاري نمايد و خود را در معرض خطر بيندازد و سرانجام تا در آغوش گرفتن شهادت و نثار جان و هستي خويش پيش برود، اين است كه او همه چيز را در عالم از آن خدا مي¬داند و براي هيچ موجودي قدرت و عزتي مستقل از او قايل نيست. در اين فرهنگ متعالي است كه گذشتن از مال و جان و ايثار و فداكاري در راه خدا به اوج خود مي¬رسد و انگيزه¬هاي ديگر نظير در نظر گرفتن منافع دنيوي ايثار و فداكاري و معروف شدن و نيك نامي نزد مردم و حتي منافع و پاداش اخروي رنگ مي¬بازد. بي¬ترديد سرمايه ي اجتماعي حاصل از اين فرهنگ، بسيار ممتاز تر از سرمايه ي اجتماعي است كه در سايه ساير فرهنگ¬ها حتي فرهنگ¬هاي برآمده از ساير اديان الهي شكل مي¬گيرد. و علي القاعده وقتي نوبت به عقلانيت ابزاري حاكم بر جوامع غربي مي¬رسد سخن نابه جايي نيست اگر بگويم عناصر سرمايه ي اجتماعي از اين منظر هزاران پله سقوط مي¬كند. بنابراين در تبيين فرهنگ ايثار و شهادت بايد گفت كه اين فرهنگ دربرگيرنده عالي ترين و غني ترين مضامين متعالي است كه در بطن خود و در متن خود مجموعه اي از باورهاي ماورايي و معنوي را داراست كه راه سعادت انسان و جوامع انساني را به طور كل در بر مي گيرد.
6. فرهنگ ايثار و شهادت با توجه به تسهيل كنش هاي هدفمند اجتماعي و كاهش هزينه تعاملات و قراردادهاي اجتماعي مي تواند در خلق، گسترش و تثبيت سرمايه ي اجتماعي در جوامع اسلامي نقشي كليدي ايفا نموده و زمينه بسط اين مفهوم را در جامعه فراهم آورد. اين فرهنگ مي تواند با عنايت به گسترش روحيه برادري اسلامي و ديگر خواهي، افزايش اعتماد متقابل به افراد جامعه اسلامي را به ارمغان آورد. همچنين گسترش مشاركت عمومي و همكاري اجتماعي از سوي همگان براي حفظ حدود و ثغور جامعه اسلامي از نتايجي پربار اين فرهنگ است كه نقش مهمي در تحقق سرمايه ي اجتماعي در جوامع اسلامي خواهد داشت.
7. تحقق اين فرهنگ برجسته در كنار آثار و بركات فراوانش مي¬تواند نتايج پر ثمري در جامعه از خود برجاي گذارد. از جمله نتايج بسط فرهنگ ايثار و شهادت، كاهش فقر، كارآمدي حكومت و دولت و برقراري امنيت است كه مي¬تواند بستر مناسبي براي تحقق توسعه اقتصادي ايجاد نمايد. در واقع در صورت تحقق چنين فرهنگي انتظار بر اين است كه فرآيند توسعه اقتصادي با سهولت بيشتري پيگيري شود.
ب) پيشنهادات
بنابراين به نظر مي رسد در خصوص احياء و تقويت فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه بايستي برنامه ريزي صحيحي صورت گيرد و اين مهم در برنامه هاي توسعه(مانند برنامه پنجم توسعه) مورد توجه برنامه ريزان قرار گيرد. به نظر مي رسد عنايت به موارد ذيل در اين خصوص راه گشا باشد:
1.تقويت باورهاي ديني، احياي سنت هاي اسلامي و تقويت ارزش هاي ديني بايستي به عنوان يكي از محورهاي اساسي برنامه هاي توسعه مورد توجه قرار گيرد. آشنايي مردم با احاديث، روايات و معارف ديني از طريق رسانه مي تواند در اين زمينه راه گشا باشد. احاديث و روايات به مثابه شعائر ديني مي باشند و با توجه به سفارش بزرگداشت آن ها، بايستي از هر فرصتي جهت اشاعه آن ها در جامعه استفاده شود. به نظر مي رسد رسانه هاي جمعي به ويژه صدا و سيما در اين زمينه از ظرفيت بالايي برخوردار باشند و ازاين رو توجه به آموزه هاي اسلامي در محتواي برنامه هاي توليدي ضرورتي دو چندان مي يابد. تبيين صحيح از تقدس آرمان هاي ديني، برانگيختن احساس مسئوليت و تعهد ديني در مخاطبان، ارائه تصويري منطقي و واقع گرايانه از الگوهاي ايثار و شهادت و پرهيز از خرافه پراكني از مواردي است كه مي تواند در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در رسانه هاي جمعي مورد توجه قرار گيرد.
2.تقويت انگيزه برادري ديني بين اقشار مختلف جامعه اسلامي كه مورد تاكيد اسلام مي باشد، به عنوان يكي ديگر از توصيه هاي كليدي و راهبردي مطرح است. توجه به مشكلات اقليت هاي مذهبي و ديني، اهتمام به حفظ وحدت اقوام ايراني و... از جمله سياست هاي راهبردي جمهوري اسلامي است كه بايد در برنامه هاي توسعه مورد عنايت قرار گيرد. تصوير مطلوب آينده در زمينه اقوام، اديان و مذاهب ايراني مي بايست در چارچوب اهداف و اصولي مانند: منافع ملي، حفظ تماميت ارضي، تحكيم همبستگي ملي و تحكيم روابط ومناسبات خارجي و تثبيت جايگاه ايران در مناسبات منطقه اي و بين المللي تدوين شود.
3.با توجه به نقش آفريني نهادهاي آموزشي از ابتدايي ترين مراحل آن تا مراكز آموزش عالي، بايستي در خصوص ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در اين نهادها برنامه ريزي هاي مدون و صحيحي صورت گيرد. بازخواني محتواي كتب درسي، ايجاد روح تعاون و همكاري، تقويت تعهد ديني، تقويت روحيه دلاوري و جوانمردي، ايجاد حس مشترك هدفمند، جهت دهي پروژه هاي پژوهشي، برگزاري جشنواره ها و يادبودها، روشنگري در خصوص ابهامات و شايعات پيرامون جنگ تحميلي، برگزاري جلسات پرسش و پاسخ، به كارگيري ابزارهاي هنري جذاب و... از جمله مواردي است كه عنايت به آن ها ضروري به نظر مي رسد.
4.به كارگيري استراتژي «نقل سينه به سينه» در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت نيز با توجه به سابقه درخشان تاريخي از شاهنامه خواني و امثال آن، مي تواند مفيد واقع شود.

منابع و مآخذ
- قرآن كريم
- نهج البلاغه
- اشراق، محمد كريم، تاريخ و مقررات جنگ در اسلام، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1368.
- اموري، تاكاشي، "اثرات اقتصادي سرمايه ي اجتماعي"، مجله انديشه صادق، شماره 11و 12، تابستان و پاييز 1382.
- الواني، سيد مهدي و ميرعلي، سيد نقوي، "سرمايه ي اجتماعي: مفاهيم و نظريه ها"، فصلنامه مطالعات مديرت، شماره 33 و 34، بهار و تابستان 1381.
- الويري، محسن، "سند چشمانداز توسعه و سرمايه ي اجتماعي"، مجله انديشه صادق، شماره 11و 12، تابستان و پاييز 1382.
- بورديو، پير، "شكل هاي سرمايه"، به كوشش كيان تاجبخش، ترجمه افشين خاكباز و حسن پويان، تهران: نشر شيرازه، 1384.
- پاتنام، رابرت، "جامعه برخوردار، سرمايه ي اجتماعي و زندگي عمومي"، به كوشش كيان تاجبخش، تهران: نشر شيرازه، 1384.
- پاتنام، رابرت، دموكراسي و سنت هاي مدني، مترجم محمد تقي دلفروز، تهران دفتر مطالعات سياسي وزارت كشور، 1377.
- پورتس، آلهاندرو، "سرمايه ي اجتماعي: خاستگاه ها و كاربردهايش در جامعه شناسي مدرن"، به كوشش كيان تاجبخش، ترجمه حسن پويان و افشين خاكباز، تهران: نشر شيرازه، 1384.
- پيران، پرويز، موسوي، مير طاهر، شياني، مليحه، "كارپايه مفهومي و مفهوم سازي سرمايه ي اجتماعي"، فصلنامه رفاه اجتماعي، سال 6، شماره 23، (زمستان 1385).
- تاجبخش، كيان، سرمايه ي اجتماعي، اعتماد، دموكراسي و توسعه، به كوشش كيان تاجبخش، ترجمه حسن پويان و افشين خاكباز، تهران: شيرازه، 1384.
- التميمي الامدي، عبدالواحد، تصنيف غررالحكم و درر الكلم، قم: انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1366.
- توسلي، غلامعباس، موسوي، مرضيه، "مفهوم سرمايه در نظريه كلاسيك و جديد با تاكيد بر نظريه هاي سرمايه ي اجتماعي"، نامه علوم اجتماعي، شماره 26، زمستان 1384.
- الحر العاملي، الشيخ محمد بن الحسن، وسايل الشيعه، دار الحياء التراث العربي، 1387ق.
- حكيمي، محمد رضا، الحياه، ترجمه احمد آرام، قم: انتشارات دليل ما، چاپ پنجم، 1384.
- دهخدا، علي اكبر، لغت نامه، ج3، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷.
- رحماني، تيمور، اميري، ميثم، "بررسي تاثير اعتماد بر رشد اقتصادي در استان هاي ايران با روش اقتصاد سنجي فضايي"، مجله تحقيقات اقتصادي، شماره 78، 1386.
- رسولي محلاتي، سيد هاشم، زندگاني حضرت محمد خاتم النبيين(ص)، تهران: اسلاميه، ج 3، 1336.
- زرگري نژاد، غلامحسين، تاريخ صدر اسلام(عصر نبوت)، تهران، سمت، 1387.
- سرلك زايي، شريف، مناسبات آزادي و امنيت از ديدگاه امام خميني، مجله علوم سياسي، شماره 43، 1385.
- الصدوق، الخصال، ترجمه يعقوب جعفري، قم: نسيم كوثر، 1382.
- الطباطبايي، السيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، قم: انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1417ق.
- غلامي نتاج اميري، سعيد، "آسيب شناسي برنامه هاي توسعه اقتصادي كشور بعد از پيروزي انقلاب اسلامي"، در پژوهش هاي راهبردي در توسعه اقتصادي ايران(مجموعه مقالات)، به كوشش محمدباقر نوبخت، ج 1، تهران: مجمع تشخيص مصلحت نظام، 1385.
-فاين، بن، سرمايه ي اجتماعي و نظريه اجتماعي: اقتصاد سياسي و دانش اجتماعي در طليعه هزاره سوم، ترجمه محمد كمال سروريان، تهران: انتشارات پژوهشكده مطالعات راهبردي، 1385.
-فرهنگ، منوچهر، فرهنگ واژگان اقتصادي، تهران: نشر معاصر، 1367.
-فوكوياما، فرانسيس، "سرمايه ي اجتماعي و تحول تكنولوژيك در عصر اطلاعات"، مجله انديشه صادق، شماره 11 و 12، تابستان و پاييز 1382.
-فوكوياما، فرانسيس، پايان نظم(سرمايه ي اجتماعي و حفظ آن)، ترجمه غلامعباس توسلي، چاپ دوم، تهران: حكايت قلم نوين، 1385
-فيلد، جان، سرمايه ي اجتماعي، ترجمه غلامرضا غفاري و حسين رمضاني، تهران: كوير، 1386.
-قره باغيان، مرتضي، تئوري هاي رشد و توسعه اقتصادي، تهران: نشر ني، 137..
-الكراجكي، ابوالفتح، كنز الفوائد، ج1، قم: دارالذخائر، 141.ق
-كلمن، جيمز، "نقش سرمايه ي اجتماعي در ايجاد سرمايه انساني"، به كوشش كيان تاجبخش، ترجمه افشين خاكباز و حسن پويان، تهران: نشر شيرازه، 1384.
-كلمن، جيمز، بنيادهاي نظريه اجتماعي، ترجمه منوچهر صبوري، تهران: نشر ني، 1377.
-الكليني، محمدبن يعقوب، اصول كافي، ترجمه سيد جواد مصطفوي، تهران: انتشارات علميه اسلاميه، بي تا.
-المجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، تهران: مكتبه الاسلاميه، 1371.
-مردوخي، كي لان، "سرمايه ي اجتماعي و توسعه اقتصادي"، مجله اقتصاد و جامعه، شماره 1.، زمستان 1385.
-مصطفوي(خميني)، فريده، تفسير آيات جهاد، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(س)، مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1384.
-معين، محمد، فرهنگ فارسي، تهران: انتشارات معين، 1366.
-ناطق پور، محمد جواد، فيروزآبادي، سيد احمد، "شكل گيري سرمايه ي اجتماعي و فراتحليل عوامل موثر بر آن"، نامه علوم اجتماعي، شماره 28، پاييز 1385.
-نظرپور، محمدنقي، ارزش ها و توسعه، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1378.
-ولكاك، مايكل و ناريان، ديپا، "سرمايه ي اجتماعي و تبعات آن براي نظريه توسعه، پژوهش و سياست"، ترجمه حسن پويان و افشين خاكباز، تهران: نشر شيرازه، 1384.
-Bullen, P. & Onyx, J. (1998), “Measuring Social Capital in Five Communities in NSW”, Journal of Applied Behavior, vol. 36. No. 1. March 2....
-Falk, L. & Kilpatrick, S. (1999), What is Social Capital? A Study of Interaction in a Rural Community, Faculty of Education, University of Tasmania, paper D5/1999, In the CRLRA Discussion Paper Series.
-Feldman, T. R, and Assaf, S. (1999), Social capital: conceptual frameworks and empirical evidence, The World Bank, social capital initiative, working paper, no. 5.
-Fukuyama, F. (2..2), “Social Capital and Developments, The Coming Agenda, SIAS Review.
-Grootaert, C. and Thierry, V. B(eds.),(2..2), “understanding and measuring social capital. A multidisciplinary for practitioners”, The Word Bank.
-Grootaert, C. & Others(2..5), “Measuring Social Capital an Integrrated Questionnaire, World Bank Working Paper, No. 18.
-Knack, S. & Keefer, PH. (1997), “Does Social Capital Have an Economic Pay off? A Cross_Country Investigation”, Quarterly Journal of Economics.
-Olken, B. A. (2..7), “Do Television and Radio Destroy Social Capital? Evidence from Indonesian Villages” , Harvard University, may.
-Putnam, R. D. (1993) “The Prosperous Community: Social Capital and Public Life” , The American Prospect, no 13.
-Putnam, R. D. (1995) “Bowling Alone: America`s Declining Social Capital”, Journal of Democracy, 6, 65-78.
-Putnam R. D. (1996) “Who Killed Civic America?” , The American Prospect, 7 , 24, pp 66-72.
-Putnam, R. and Goss, K. (2..2), “Introduction” In Putnam(ed.) Democracies in Flux, The Evolution of Social Capital in Contemporary Society”, Oxford University Press, p 5.
-Solow, R. M. (2...), “Notes on Social Capital”, Washington D. C. The World Bank.
-Woolcock, M. & Narayan, D. (2...), “Social Capital: Implications for Development Theory, Research and Policy”, World Bank Research Observes 15(2).

 


شنبه 2 بهمن 1389  12:45 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها