0

عملياتهاي دفاع مقدس > جنگ ايران و آمريكا در خليج فارس

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

عملياتهاي دفاع مقدس > جنگ ايران و آمريكا در خليج فارس


مسوولان جمهورى اسلامى ایران در نوروز 1365، این سال را "سال تعین سرنوشت جنگ " نام نهادند. گر چه اجراى عملیات کربلاى 5 در این سال بود که ابرقدرت‏ها ناچار به تصمیم گیری در پایان دادن به جنگ ایران و عراق شدند اما در حقیقت سرنوشت نهایى دفاع مقدس در سال 1366 مشخص گردید.

 

در این سال حامیان منطقه‏اى و بین‏المللى عراق به این نتیجه قطعى دست یافتند که ارتش عراق نه تنها براى تداوم جنگ فرسایشى در جهت محدود ساختن نهضت اسلامى ایران قابل اعتماد نیست، بلکه حتى توانایى حفظ دولت لائیک بعثى را هم در برابر تهاجمات غیرمعمول "بسیجیان تکبیرگوى ایران " ندارد. از همین رو تلاش ابرقدرت‏هاى شرق و غرب در قالب "سازمان ملل متحد " و "شوراى امنیت " براى پایان دادن به این جنگ با حداقل نتیجه مورد قبول ابرقدرت‏ها - یعنى جنگى بدون برنده - آغاز شد و اوج این تلاش با تصویب قطعنامه 598 و آغاز عملیات اسکورت نفتکش‏هاى کویتى آشکار گردید.
نتیجه طبیعى اسکورت نفتکش‏هاى کویت، تامین امنیت صادرات نفتى عراق بود، چرا که کویت یکى از اصلى‏ترین و موثرترین متحدین عراق محسوب مى‏شود و جانبدارى از کویت در حقیقت حمایت و پشتیبانى از عراق بود.
به این ترتیب جمهورى اسلامى، عملیات اسکورت نفتکش‏ها را اعلام جنگ غیررسمى آمریکا به ایران درخلیج فارس دانست و نیروى دریایى سپاه پاسداران و ارتش جمهورى اسلامى مأموریت مقابله به مثل با آمریکا در خلیج فارس را بر عهده گرفتند.
جنگ اول نفت‏کش‏ها حدود هشتاد روز به طول انجامید و در نهایت با عقب‏نشینى آمریکا از مواضعش پایان گرفت.
* جمعه 2/5/1366، 27 ذیقعده 1407 و 24 ژوئیه 1987؛ ساعت 7 بامداد:
عرض جغرافیایى 58-25 شمالى و نصف‏النهار 50/49 شرقى، صداى انفجار مهیبى آب هاى نیلگون خلیج فارس را به تموج وا مى‏دارد و رشته افکار ناخدا "ویلیام ماتیس " را پاره مى‏کند. او سه روز قبل ناوگانى متشکل از سه ناوکش آمریکایى و دو نفتکش کویتى را از بندر "خورفکان " در امارات متحده عربى به سمت بندر "الاحمدى " کویت به حرکت درآورده بود و حالا که فقط 90 مایل از این سفر پر دردسر باقى مانده بود که این صداى انفجار همه چیز را به هم ریخت. در کمتر از پنج دقیقه آنچه پیش آمده بود، روشن شد. نفتکش کویتى "بریجیتون " که در محاصره چهار ناوشکن آمریکایى قرار داشت، با یک مین دریایى برخورد کرده بود. خیلى زود معلوم شد هر 24 خدمه این نفتکش غول پیکر زنده هستند ولى یک سوراخ به مساحت 43 متر مربع در پهلوى چپ "بریجتون " به وجود آمده بود. ناخدا "ماتیس " بلافاصله پس از ارزیابى ابتدایى واقعه مستقیما با کاخ سفید تماس گرفته و ماوقع را به اطلاع مافوق خود رساند. چند دقیقه بعد "فرانک کارلوچى " مشار امنیت ملى ریگان، او را که در خوابى عمیق به سر مى‏برد، بیدار کرد و خیلى خلاصه و بى‏مقدمه گفت: "رونالدو! یکى از نفتکش‏ها را زدند. " به این ترتیب برگ جدیدى از تاریخ بحران خلیج فارس رقم خورد و سلسله وقایع که امروز از آنها تحت عنوان "جنگ نفتکش‏ها " یاد مى‏شود، آغاز گردید.
29/4/66، 23 ذیقعده 1407، 20 ژوئیه 1987:
پانصد و نود و هشتمین قطعنامه شوراى امنیت سازمان ملل متحد در 10 ماده و طى جلسه 2750 این شورا پس از قریب به پنج ماه تکاپوى اعضاى دائم شورا به تصویب رسید. بلافاصله پس از تصویب این قطعنامه در همان جلسه شوراى امنیت، دبیر کل سازمان ملل متحد آقاى "خاویر پرز دکوئیار " طى سخنانى اظهار داشت: "قطعنامه‏اى که اینک تصویب شد، اوج تلاش‏هاى مشترک اعضاى شوراى امنیت به عنوان نمایندگان جامع بین‏المللى براى برقرارى راه حلى بین‏المللى براى برقرارى راه حلى جامع، عادلانه و شرافتمندانه در جهت حل منازعه ایران و عراق است. " در همان روز متن قطعنامه 598 طى نامه‏اى به وزراى خارجه هر دو کشور ایران و عراق ارسال گردید. در نخستین واکنش، عراق قطعنامه جدید شوراى امنیت را مثبت ارزیابى کرده و اعلام نموده که تا پایان هفته اخیر موضع خود را در قبال آن مشخص خواهد کرد، از سوى دیگر جمهورى اسلامى ایران قطعنامه اخیر را "ناعادلانه و با کمترین اثر بازدارنده در جنگ تحمیلى که تحت فشار آمریکا به تصویب رسیده است " دانست و آقاى على‏اکبر ولایتى وزیر امور خارجه وقت آن را غیرقابل قبول خواند. با این حال ایران عملاً در برابر این قطعنامه سیاستى دو پهلو - نه قبول، نه رد - اختیار کرد. همزمان با تصویب قطعنامه 598، آمریکا آغاز عملیات اسکورت نفتکش‏هاى کویتى را توسط ناوگان خود تحت عنوان "عملیات ارنست ویل " اعلام نمود. مصادف شدن روز تصویب قطعنامه با شروع پرچم‏گذارى نفتکش‏هاى کویتى و اسکورت آنها توسط ناوشکن‏هاى آمریکایى از سوى مسوولان جمهورى اسلامى به عنوان "یک توطئه هماهنگ " تلقى گردید.فرماندهی وقت سپاه بعد ها شرح د اد که سیاسیون و نظامیان ، ماجرای اسکورت نفتکش ها را با امام در میان گذاشتند و از ایشان در باره عکس العمل ایران کسب نظر کردند. ایشان در پاسخ گفت که اگر من بودم ناو ها را می زدم. متعاقبا رییس جمهور وقت، حضرت آیت‏الله خامنه‏اى طى سخنانى تهدیدآمیز گفت: "جنگ خلیج‏فارس، جنگ ناوگان‏هاى مدرن نیست، براى این جنگ یک شگرد و تاکتیک نظامى لازم است و آن عملیات استشهادى است که امروز در تمامى منطقه تنها جمهورى اسلامى مجهز به این تاکتیک و شگرد مى‏باشد. "
حقیقت ماجرا نیز جز این نبود که ماجراى اسکورت نفتکش‏هاى کویتى عملاً در راستاى تأمین اهداف اقتصادى عراق بود، زیرا کویت پشتیبان مالى عمده این کشور در جنگ محسوب مى‏شد. کویت بندر "الشعیبیه " را براى تخلیه اسلحه و تجهیزات و مهمات وارداتى در اختیار عراق قرار داده و حتى پایگاه هوایى بندر "على السالم " و فضاى هوایى خود را به نیروهاى هوایى ارتش بعث پیشکش نمود. بر همین اساس بود که وزیر امور خارجه ایران اعلام کرد: "نفت در نفتکش‏هاى کویتى با هر پرچمى که باشد در واقع نفت عراق است چون کویت رسما از بغداد در جنگ حمایت مى‏کند. " به این ترتیب عملیات "ارنست ویل " رسما در جهت تأمین امنیت صادرات نفت عراق از طریق کویت و واردات این کشور انجام مى‏گرفت و طبیعى بود که ایران در برابر چنین مسأله‏اى آرام ننشیند، زیرا مدت‏ها بود که عراق با گسترش و تشدید حملات هوایى به مراکز نفتى و خطوط کشتیرانى در خلیج فارس امنیت شاهراه اقتصادى ایران را با خطر جدى مواجه کرده بود. آمریکا در اولین مرحله به موجب ترتیباتى پیچیده، مالکیت ناوگان متشکل از یازده نفتکش کویتى را در اواخر اردیبهشت ماه به یک شرکت آمریکایى انتقال داد. نخستین کاروان نفتکش‏هاى کویتى تحت پرچم آمریکا و با اسکورت ناوشکن‏هاى ابرقدرت غرب، دو روز بعد از تصویب قطعنامه 598 حرکت خود را از سواحل امارات متحده عربى در دریاى عمان آغاز کرد. سرانجام کاروان اسکورت نفتکش‏هاى "گس پرنس " و "بریجتون " - که نام‏هاى عربى آنها توسط شرکت آمریکایى عوض شده بودند - با سرو صداى زیادى مأموریت خود را آغاز کرده و به سلامت از تنگه هرمز گذشتند اما، در نزدیکى جزیره فارسى با خطر جدى مواجه شده و نفتکش چهارصد هزار تنى "بریجتون " با یک مین 270 کیلویى برخورد نمود. بازتاب این حادثه بسیار گسترده بود. جمهورى اسلامى ایران با رد مسوولیت این اتفاق، از آن به عنوان "تیرغیب " یاد کرد و مهندس میرحسین موسوى نخست وزیر وقت ایران، آن را "نه انفجار نفتکش کویتى بلکه انفجار حیثیت آمریکا " دانست. على‏رغم این که آمریکا سعى نمود این حادثه را بى‏اهمیت تلقى نماید، اما چنین ضربه‏اى براى حیثیت سیاسى و نظامى‏اش جبران‏ناپذیر بود و مهم‏تر از همه این که عملاً ابتکار عمل در خلیج فارس را به دست ایران مى‏داد. این رخداد سبب شد که کاروان‏هاى بعدى بى‏سر و صدا و تبلیغات و با رعایت پنهان کارى از سواحل کویت به دریاى عمان و بالعکس حرکت کنند، در حالى که همواره خطر مین‏ها، قایق‏هاى تندرو و موشک‏هاى کرم ابریشم را احساس مى‏کردند.
یک هفته پس از افتضاح سیاسى نظامى عملیات "ارنست ویل " در تاریخ 9/5/66 اولین عکس‏العمل تند کشورهاى حوزه خلیج فارس برابر موقعیت برتر ایران در منطقه به وقوع پیوست. در این روز یکصد و پنجاه هزار زائر ایرانى خانه خدا، که طبق رسم هر سال خود به راهپیمایى آرام "برائت از مشرکین " در شهر مقدس مکه مشغول بودند و شعارهاى مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل سر مى‏دادند توسط نظامیان سعودى مورد حمله قرار گرفتند. این تهاجم دور از انتظار، چهارصد شهید و هزاران مجروح را در پى داشت. تقریبا تمامى کشورهاى عربى و غالب دولت‏هاى منطقه‏اى از این جنایت پشتیبانى کردند و عربستان را در ارتکاب این عمل محق دانستند. حتى حافظ اسد نیز همدردى خود را با پادشاه عربستان باقى کشورها نیز به سکوت یا ابراز تأسفى خفیف اکتفا کردند. قدرت‏هاى غربى، على‏الخصوص آمریکا هم عربستان را در دفاع از منافع خود، "به هر شکل ممکن "، آزاد و صاحب حق شناختند. تبلیغات امپراطورى رسانه‏اى بین‏المللى هم دقیقا در جهت حمایت از عربستان و انداختن مسوولیت این کشتار فجیع بر دوش ایران قرار گرفت.
به این ترتیب اعراب حوزه خلیج فارس اتحاد و همسویى خود را با آمریکا در جهت حمله به پایگاه‏هاى مادى و معنوى ایران در منطقه به نمایش گذاشتند. اهداف متعددى که از این قتل‏عام فجیع دنبال مى‏شد عبارتند از:
1ـ شکستن اسطوره "شکست‏ناپذیرى انقلاب اسلامى " با برخوردى سخت و رعب‏انگیز.
 2ـ  برطرف کردن ملاحظات منطقه‏اى و خویشتندارى کشورهاى عربى در مقابله با ایران.
 3ـ  تغییر توازن قوا در منطقه به ضرر ایران.
 4ـ ایجاد زمینه جدایى افکار عمومى مسلمانان جهان از ایران به دنبال ایجاد شکاف عمیق میان ایران و عربستان.
اما شاید مهم‏ترین نتیجه فاجعه "جمعه سیاه " در مکه معظمه، انحراف افکار عمومى جهانى از شکست اخیر آمریکا در منطقه بود. با قرار گرفتن اخبار و تحلیل‏هاى مربوط به منازعه ایران و عربستان در جریان "حج خونین " در کانون محافل خبرى، رسوایى برخورد ناو "بریجتون " با مین مورد غفلت قرار گرفت و زمینه مناسب براى تداوم حرکات نظامى آمریکا در خلیج فارس فراهم گردید.
جمهورى اسلامى ایران در برابر این هجوم آشکار و ناجوانمردانه متحدین منطقه‏اى آمریکا به خود، آن هم در جریان مراسم حج، صراحتا و آشکار وعده انتقام و برخورد تلافى‏جویانه را داد حضرت روح‏الله سه روز پس از حادثه مکه، طى پیامى اعلام کرد: "ما آمریکا را مسوول تمام این جنایات مى‏دانیم و به خواست خدا، در یک فرصت مناسب با آن مقابله مى‏کنیم. " جانشین فرماندهى کل قواى مسلح کشور نیز رسما اعلام کرد به عربستان از این عمل خود متأسف خواهد شد. با این اوصاف آمریکا نیز بهانه لازم براى تقویت حضور نظامى خود در منطقه را پیدا کرد و در مجموع فاجعه کشتار حاجیان بیش از هر چیز به نفع حیثیت لکه‏دار شده آمریکا در دنیا تمام شد به گونه‏اى که در نیمه دوم مرداد ماه تعداد ناوگان ضربتى این ابرقدرت در خلیج فارس به 24 فروند رسید. در چنین شرایطى، در 20/5/66، نفتکش آمریکایى "تکزاکور کاربین " در خارج از خلیج فارس - خلیج عمان - و در یکى از امن‏ترین آب‏هاى منطقه با مین برخورد کرد. به این ترتیب "جنگ‏مین‏ها " که با برخورد نفتکش "بریجتن " به مین آغاز شده بود و با تهدید آمریکا به مین‏گذارى سواحل ایران تداوم یافته بود به سرعت ابعاد گسترده‏ترى یافت. از سوى دیگر عراق نیز حملات خود را علیه اهداف ایرانى در خلیج فارس، به منظور وادار کردن ایران به پذیرش قطعنامه 598 ادامه داد. در مقابل قایق‏هاى تندرو نیروى دریایى سپاه - طارق و عاشورا - هر روز کشتى‏هایى را که متعلق به آمریکا، کویت، عربستان و انگلیس بود مورد حمله قرار مى‏داد و پس از انجام عملیات به سرعت از محل حادثه دور شده و بیشتر در کنار "جزیره فارسى " پهلو گرفته و خود را استتار مى‏کردند تا از مقابله به مثل دشمن در امان باشند. ضمن این که در تاریخ 13/6/66 یک فروند موشک silk worm موسوم به کرم ابریشم به بندر "الا حمدى " کویت که جایگاه نفتکش‏هاى کویتى تحت حمایت آمریکا بود اصابت کرد. این بندر که دو سوم نفت کویت از آن صادر مى‏شود، خسارت زیادى ندید اما وحشت از حملات مشابه، کویت و آمریکا را فرا گرفت. در تاریخ 30/6/66 کشتى انگلیسى "جنتل ریز " در تنگه هرمز مورد حمله قایق‏هاى تندروى ایرانى قرار گرفت. روز بعد از هلى کوپترهاى آمریکایى کشتى تدارکاتى "ایران اجرا " را در آب‏هاى جمهورى اسلامى مورد هدف قرار دادند. این حمله که با اجازه مستقیم ناخدا "هارولد برنس " فرمانده ناوگان خلیج فارس آمریکا انجام شد شهادت 5 ملوان ایرانى اسارت حدود 26 نفر از خدمه این کشتى را در پى داشت که به ناو فرماندهى "لاسال " منتقل شدند. این حمله که نخستین برخورد تأیید شده میان ایران و آمریکا از زمان آغاز عملیات اسکورت نفتکش‏ها محسوب مى‏شود، درست یک روز قبل از سخنرانى رییس‏جمهورى ایران در مجمع عمومى سازمان ملل در نیویورک انجام گرفت.
کشتى "ایران اجر " در نخستین ساعات روز به وسیله یدک‏کش به آب‏هاى عمیق بین‏المللى منتقل و با حضور "کاسپار واینبرگر " وزیر دفاع وقت آمریکا منفجر و غرق شد. شخص نامبرده در یک اظهار نظر صریح گفت: "وقت آن رسیده است که ریشه ملت ایران خشکانده شود. " آمریکا در توجیه این عمل خود اعلام کرد که کشتى "ایران اجر " را در حال مین‏گذارى شناسایى کرده است. پس از این واقعه، سپاه مصرانه در پى فرصتى براى پاسخگویى متقابل بود. بر این اساس بسیجیان ایرانى در 13/7/66 درصدد انجام عملیاتى در منطقه استراتژیک نفتى "رأس الخفجى " متعلق به عربستان برآمدند که بنا به دلایلى در بدو عملیات، متوقف گردید. تلاش جدى ناو گروه‏هاى سپاه پاسداران براى زدن ضربه‏اى موثر و مستقیم به نظامیان آمریکایى حاضر در خلیج فارس متوقف نشد و ناو گروه منطقه دوم دریایى سپاه تحت فرماندهى پاسدار نادر مهدى مأموریت پیدا کرد عملیاتى استشهادى علیه هلى‏کوپترهاى "مارنیز " آمریکایى به انجام برساند. پاسداران «ناو گروه نوح نبی» به تعقیب اهداف آمریکایی پرداختند تا در فرصتی مناسب عملیات خود را به سرانجام برسانند.
 سرانجام در تاریخ 16/7/66 سه فروند هلى‏کوپتر MH6آمریکایى که جزو نیروى ویژه 160 آمریکا بودند با چهار فروند قایق ایرانى در جنوب غربى جزیره فارسى رودر رو شدند. در جریان این عملیات شهادت طلبانه،پس از آن که یک فروند هلى‏کوپتر آمریکایى توسط شهید "محمدى‏ها " سرنگون گردید،سه فروند از قایق‏ها غرق شده و پنج نفر از سرنشینان آنها به نام‏هاى "نصرالله شفیعى "، "مهدى محمدى‏ها " و "خداداد آبسالان "، "غلامحسین توسلى "، "مجید مبارکى " به شهادت رسیده و شش تن از نیروهاى سپاه که زنده مانده بودند به اسارت تفنگداران دریایى در آمدند. نادر مهدوى و بیژن گرد نیز جزو اسرا بودند که زیر اثر شکنجه تفنگداران دریایى آمریکایى به شهادت رسیدند.(آمریکا تا سال ها بعد سرنگونی هلی کوپتر نظامی خود و قتل چندین تفنگدار دریایی خود را کاملا انکار می کرد) براى تلافى این عملیات بی سابقه آمریکا، در تاریخ 23/7/66 یک فروند کشتى آمریکایى به نام "سانگارى " که پرچم "لیبریا " را حمل مى‏کرد و در آب‏هاى کویت لنگر انداخته بود به وسیله موشک‏هاى کرم ابریشم مورد هدف قرار گرفت و فرداى آن روز هم نفتکش "سى‏ایل سیتى " که تحت حفاظت ناوهاى آمریکایى بود و پرچم آمریکا را حمل مى‏کرد مورد اصابت موشک‏هاى ایرانى واقع شد که این مورد، اولین حمله مستقیم ایرانیان به یکى از کشتى با پرچم ایالات متحده بود. آمریکا در موضع‏گیرى منفعلانه مسوولیت پاسخگویى به این حملات را به بهانه‏هاى مختلف از خود سلب کرد. در این میان دولت عراق نیز دست به کار شد و در روز 18/6/66 سلسله حملات سنگینى را علیه مرکز صنعتى و کانون‏هاى اقتصادى ایران آغاز کرد و در یک روز حدود 15 هدف اقتصادى و صنعتى را بمباران نمود و آن روز "روز انتقام " نامیده و این حملات سنگین را پاسخى به اصابت یک فروند موشک به بندرالاحمدى در 13 شهریور دانست. روز دوشنبه 27/7/66 چهار ناوشکن آمریکایى "کید "، "هل "، "یانگ " و "لفت ویچ " در معیت ناوچه "ناچ " و رزمنا و "استندلى " به جزیره "رستم " که پایانه نفتى "رشادت " در آن قرار داشت حمله کردند و با توپ‏هاى سنگین طى 85 دقیقه، 1000 گلوله به آن شلیک نمودند و چون هنوز بخشى از تأسیسات نفتى پابرجا بود گروه ویژه تخریب "seal " را به جزیره اعزام داشتند و بقایاى سکوى "رشادت " را با دینامیت منهدم نمودند. سپس گروهى از تفنگداران دریایى آمریکایى، به میدان نفتى "رسالت " واقع در نه کیلومترى جزیره رستم حمله برده و آن را کاملاً تخریب نمودند. 90 دقیقه پس از انتشار خبر این تجاوز آشکار آمریکا به تمامیت ارضى ایران و دخالت مستقیم و آشکار این کشور در جنگ علیه ایران، ارزش سهام شرکت‏ها در بازار "وال استریت " با کاهش بى‏سابقه دویست واحدى مواجه شود. سایر بازارهاى اصلى بورس در دیگر نقاط جهان به تبع این سقوط ارزش‏ها در "وال استریت " نیز دچار رکورد بى‏سابقه‏اى شدند.
این واقعه چنان ضربه بى‏سابقه به اقتصاد آمریکا و سایر دول غربى وارد ساخت که محافل آمریکایى از آن به عنوان "بحران دوشنبه سیاه " نام بردند. به دنبال این حملات ایران خواستار انتقام‏گیرى با یک "ضربه خردکننده " شد. نخست‏وزیر وقت نیز اعلام کرد که "پس از ضربه تلافى جویانه‏ها، حساب‏ها تسویه خواهد شد. "
سه روز بعد در تاریخ 20/7/66 بندر "الاحمدى " کویت به وسیله یک موشک کرم ابریشم مورد حمله قرار گرفت و آسیب جدى دید. مطابق معمول ایران مسوولیت این حمله را بر عهده نگرفت اما اخبار آن را از رادیو سراسرى پخش نمود. آمریکا نیز ضمن تقبیح این حمله، پاسخ به آن را بر عهده خود کویت دانست. روز اول آبان 1366 رییس مجلس وقت ایران "حجت‏الاسلام رفسنجانى " گفت: "در صورتى که عراق حملات خود را علیه اهداف نفتى ایران متوقف نسازد ایران با اتکا به خداوند و در اختیار داشتن تیرهاى نامرئى موثرترى از آنها استفاده موثر به در تاریخ 2/8/66 نیز دفتر شرکت هواپیمایى "پان آمریکن " در کویت توسط یک بمب نسبتا قوى منفجر شد، هر چند گروهى مسوولیت این انفجار را نپذیرفت ما محافل غربى و کویتى آن را به عوامل ایرانى نسبت داده و اقدامى تلافى جویانه از جانب ایران محسوب نمودند.
* دوشنبه، 8/11/66، 9 ربیع‏الاول 1408، 2 نوامبر 1987، ساعت 3 بامداد
صداى گوشخراش رگبار گلوله "کانگى " و همقطارانش را از خواب مى‏پراند. باران گلوله است که سینه شب را مى‏شکافد و به سوى قایق کوچک ماهى‏گیرى آنان مى‏بارد. هیچ کس نمى‏داند به کجا بگریزد، صداى گلوله لحظه‏اى قطع نمى‏شود و "کانگى " که در جست‏وجوى سرپناهى براى خود است ناگهان بر کف قایق مى‏افتد. یک گلوله کالیبر بزرگ، نیمى از سر "کانگى " جوان را برده بود. مدت زیادى طول نکشید که ناوشکن عظیم "کار " متوجه شود، هدفى را که به عنوان یک قایق توپدار ایرانى آتش باران کرده است یک قایق ماهیگیرى غیرمسلح عرب بوده است و تنها قربانى این اشتباه فاحش خدمه هندى این قایق با نام "بیکوان کانگى " مى‏باشد.
ایران بلافاصله پس از افشاى این خطاى فاحش ناو تمام الکترونیک آمریکایى، طى عملى طعنه‏آمیز، پیشنهاد دفاع از کلیه کشتى‏هاى تجارى و نفتکش‏ها را صرف نظر از پرچم آنها در صورت مورد هدف قرار گرفتن توسط نیروى دریایى آمریکا و در صورت فرستادن "sos " ارائه داد. آمریکا در 13 آبان 1366 از این ماجرا اظهار تأسف کرد و به این ترتیب مرحله اول "جنگ نفتکش‏ها " با برترى ایران و در حالى که آمریکا فرصت پاسخگویى به عملیات بسیجیان قایق سوار ایرانى را پیدا نکرده بود، خاتمه یافت.

 
 
یک شنبه 26 دی 1389  9:15 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شرح عملیات > جنگ خلیج فارس نقشه ی آمریکایی برای جلوگیری از پیروزی ایران


درگيري در خليج فارس و گسترش آن با حملات عراق به پايانه هاي نفتی ايران در جزيره‌ی خارك در سال 63 و سپس حمله به نفت‌كشها و كشتي‌هاي ايران در سال‌هاي بعد، برپايه اين تحليل انجام گرفت كه ايران، مادامي كه قادر به توليد و فروش نفت و سپس تهيه‌ی سلاح باشد، به جنگ ادامه خواهد داد. بنابراين قطع صدور نفت ايران هسته مركزي تلاش هاي عراق را تشكيل می‌داد.
1- گري‌سيك مشاور كارتر رئيس‌جمهور اسبق آمريكا می‌گويد:

«عامل عمده ادامه‌ی جنگ از جانب ايران صدور نفت توسط اين كشور است و تا موقعي كه نفت از ايران صادر می‌شود جنگ ادامه خواهد يافت، بنابراين بايد جريان صدور نفت ايران را قطع كرد».[1]
ناتواني عراق در نبرد زميني و تلاش براي خنثي سازي برتري هاي رزمي ايران، محور اصلي اقدامات عراق را تشكيل می‌داد.


از آنجايي كه ايران اقتصادش به نفت وابسته بود خيلي تمايل نداشت جنگ در خليج فارس شعله ور شود و تنها به مقابله به مثل اكتفا می‌كرد.
2- ويليام فاير كارشناس اقتصادي سيا می‌گويد: «با ايران چه كنيم؟ هر چه پول در رگ‌هاي عراق تزريق شد نتيجه نداد. تنها يك روزنه اميد هست، شايد با سقوط قيمت نفت، ايران ورشكست شود و ماشين جنگي او از كار بيفتد.»[2] برابر اين نظريه عراق به حمله خود به پايانه‌هاي نفتي و نفت‌كش‌ها بيشتر تشويق شد و عربستان و كويت نيز همزمان با افزايش توليد، موجب ارزانتر شدن قيمت  نفت شدند.
3- درگيري در خليج فارس با حملات عراق به جزيره خارك در سال 1363 و سپس با حمله به نفت‌كش‌ها وكشتي‌هاي ايراني شروع شد.

4- دومين مرحله‌ي جنگ در خليج فارس در تاريخ آذرماه 1365 و پس از افشاي ماجراي مك فارلين شروع شد. آمار حملات به كشتي‌ها در سال 1364 مجموعاً 47 مورد بود در صورتي كه اين رقم در سال 65 به 107 مورد افزايش يافت.[3]
هواپيماهاي عراقي، ناو استارك آمريكا را مورد هدف قرار دادند، كه جمعي از پرسنل آن كشته و مجروح شدند. تحليل گران اين حادثه را ناشي از افشاي ماجراي مك فارلين و عصبانيت عراق از آمريكا تلقي كردند. (البته عراق بلافاصله عذر خواهي كرد و اعلام نمود اشتباه كرده است) [4]
آمريكا لايحه اسكورت نفتكشهاي كويتي را در كنگره تصويب كرد (9/4/66).[5] مسئولين درخصوص نحوه برخورد با اسكورت نفتكش‌ها توسط آمريكا با امام مشورت كردند امام(ره) فرمودند «اگر من بودم می‌زدم»[6] و همين تدبير پايه و اساس فعاليت‌هاي نيروي دريايي سپاه  قرار گرفت.
آمريكا براي اسكورت نفت كشها ابتدا 20 فروند و بعدهاتا 50 فروند ناو را درگير كرد. تنها در يك ناو(COnstlatiOn) 90 فروند هواپيماي جنگي مستقر بود.[7]
5- با افزايش حملات عراق به نفتكش‌ها و جزيره خارك، ايران مجبور شد 15 فروند كشتي نفتكش از يونان، لندن و نروژ خريداري كرده و عمليات مقابله به مثل را در دستور كا رخودقرار دهد.
6- سومين مرحله جنگ نفتكش‌ها و سنگين‌ترين مرحله پس از پيروزي عمليات كربلاي 5 بود. عراقي‌ها مصمم بودند، هر طور شده بنيه ي اقتصادي  ايران را بشدت تضعيف كنند. بدين منظور آمار حمله به كشتي‌ها در سال 1366 به 333 مورد رسيد.[8]
7- كويت در  آذر ماه سال 1365 از آمريكا و شوروي درخواست كرد نفتكش‌هايش را اسكورت نمايد. آمريكا ابتدا نپذيرفت، اما شوروي با كويت وارد معامله شد.[9]
8- شوروي سه فروند كشتي نفتكش خود را به اجاره كويت درآورد تا عمليات اسكورت را با پرچم خودش انجام دهد. جمهوري اسلامي ايران اعلام كرد كه براي ايران فرقي نمي‌كند كه پرچم چه كشوري بالاي كشتي‌ها  باشد.[10]
9- جمهوري اسلامي ايران براي حفظ توازن قدرت  در خليج فارس سكوي موشكهاي كرم ابريشم را در سواحل تنگه هرمز مستقر كرد و آمريكا به‌شدت عكس العمل نشان داد.[11]
10- يگان دريايي سپاه كه از سال 1360 در حال شكل­گيري بود و در طي عمليات‌هاي آبي خاكي خيبر، بدر و والفجر8 روبه پيشرفت و گسترش بود، در عمليات كربلاي 3 و انهدام سكوي العميه در شهريور 1365 به جايگاه مناسبي رسيده بود.
سردار علايي فرمانده وقت قرارگاه دريايي نوح پس از عمليات كربلاي 5 مأموريت يافت تا پايگاه‌هاي دريايي سپاه را در بندر عباس، بوشهر و ماهشهر راه اندازي كند سپاه با دو پديده «مين و قايق تندرو» محاسبات دشمن را به هم زد. در اين فاصله نيروي دريايي سپاه بين 35 تا 50 سكوي پرتاب موشك كرم ابريشم در جزاير خليج فارس و تنگه هرمز ايجاد نمود.[12]

روز شمار جنگ خليج فارس در سال 1366
نيروي دريايي سپاه در ابتداي سال 1366 يك كشتي كويتي در نزديكي ساحل ابوظبي را توقيف و بازرسي كرد و دو هفته بعد نيز كشتي باري متعلق به شوروي به نام ايوان كارسيف مورد حمله قرارگرفت.[13] دومين كشتي نفتكش روسي بنام مارشال چخوف با مين برخورد كرد و اين در صورتي بود كه او با حمايت رزم‌ناو حركت مي‌كرد. (اين نفتكش در اجاره كويت بود)[14]

قطعنامه 598 در تاريخ30/4/66 با فشار آمريكا و عراق، براي خاتمه‌ی جنگ در شوراي امنيت سازمان ملل به تصويب رسيد. يك روز بعد، يعني در 31/4/66 اولين كاروان اسكورت نفت‌كشهاي كويتي توسط آمريكا از سواحل امارات به طرف كويت حركت نمود. دو فروند ابرنفتكش به نامهاي بريجتون و گازپرنس با ظرفيت 5/2 ميليون بشكه نفت با حمايت سه ناو جنگي و حداكثر سرعت به راه افتادند. آمريكا 10 نفر از مهم­ترين خبرنگاران خبرگزاري هاي جهان را براي پوشش خبري آورده بود. آمريكا از عراق خواسته بود تا در آن  روز به نفت كش‌ها حمله نكند.[15]
در تاریخ 31/4/1366 سوپر نفتكش بريجتون در 27 كيلومتري جنوب شرقي كويت با مين برخورد كرد، انفجار به حدي بود كه خبرنگاران و ملوانان روي عرشه بريجتون به دريا پرتاب شدند.[16]
در تاریخ 19/5/1366 كشتي آمريكايي با پرچم پاناما در آبهاي عمان و سه روز پس از مانور شهادت در خليج فارس با مين برخورد كرد.[17]

آمريكا و انگليس ناوهاي مين روب خود را به خليج فارس اعزام كردند.
پس از انفجار كشتي پانامايي در طول 45 روز، تقريباً هيچگونه اتفاقي در خليج فارس رخ نداد و عراقي‌ها مجدداً كشتي الوند ايران را كه مشغول بارگيري نفت در جزيره سيري بود، هدف قرار دادند آنها سعي داشتند ايران را به حركت هاي تلافي جويانه و در نهايت رو درروي با آمريكا قرار دهند كه به نفع آنها باشد.[18]

و بر اساس همين سياست عراق حملات بسيار وسيعي عليه پالايشگاهها، كشتي‌ها، بنادر و نفتكش هاي ايران را آغاز كرد.[19]
در تاريخ 13/6/66  بندر كويت با يك فروند موشك هدف قرار گرفت. كويت 5 ديپلمات ايراني را از اين كشور اخراج كرد.[20]
- آمريكا در روز دوشنبه 30/6/66 ساعت 40/22 با دو فروند بالگرد،" كشتي ايران اجر" را به اتهام كاشتن مين در خليج فارس، مورد حمله قرار داد.در اين درگيري 4 نفر از پرسنل ارتش شهيد و4 نفر ديگر زخمي و10 ملوان توسط نيروهاي ناوچه آمريكايي دستگير شدند.[21]
4 - عربستان سعودي در مراسم حج سال 1366 حجاج ايراني را به خاك و خون كشيد، آقاي هاشمي رفسنجاني گفت:  ما طرح‌هايي براي نشان دادن اين عكس العمل داريم كه در موقع مناسب خود آنها را اجرا خواهيم كرد. من فكر می‌كنم كه سعودي‌ها براي آنچه كه انجام داده اند متأسف خواهند شد.[22]
در تاريخ 12/7/1366 قايق هاي تندرو سپاه مأموريت يافتند پايانه نفتي رأس الخفجي عربستان را مورد حمله قرار دهند كه با دخالت ناوگان آمريكا منتفي شد، اين قايق‌ها از جزيره فارسي در 120 كيلومتري آمده بودند. قايق هاي سپاه در همين حال كشتي ردالكبري عربستان را مورد حمله قرار دادند.[23]
در روز 16/7/1366، در درگيري 5 فروند هلي كوپتر آمريكايي با 5 فروند قايق تندروي سپاه، 3 قايق سپاه غرق و 2 نفر شهيد  شدند و يك فروند هلي كوپتر آمريكايي سقوط كرد.[24]
در تاريخ 23/7/1366يك هفته پس از درگيري بالگردهاي آمريكايي با قايق‌هاي ايراني، اصابت يك فروند موشك كرم ابريشم به كشتي نفتكش آمريكايي سانگاري در ساحل كويت، موجب شد 18 نفر از جمله  ناخداي كشتي مجروح شوند. ايران طي پيامي به خبرگزاري‌ها اعلام كرد:  «خليج فارس يا جايي امن براي همه خواهد بود و يا هيچكس.»[25]
در روز 27/7/1366: آمريكا به سكوي نفتي رشادت حمله كرد. اين سكو داراي دو جايگاه می‌باشد(R4 وR7)كه آمريكايي‌ها آن را منهدم كردند، اين سكوها در اختيار كاركنان شركت نفت ايران بود و ماهيت نظامي نداشت.[26]
تحليل‌گران می‌گويند آمريكا به منظور اعاده‌ی حيثيت از دست رفته، در درگيري‌هاي گذشته، اقدام به انهدام اين سكو كرد.[27]

در تاريخ 30/7/ 66 13: یک فروند موشك به اسكله الاحمدي كويت اصابت كرد.[28]
در روز 3/8/1366 دفتر هواپيمايي پن امريكن در كويت منفجر شد.[29]
- وزارت خارجه آمريكا اعلام كرد، به هيچ عنوان از كويت حمايت نخواهد كرد و موشك باران و انفجارات اخير مشكل داخلي اين  كشور است.[30]
آمريكا پس از ناكامي در تلاش‌هاي سياسي و نظامي با هدف به دست گرفتن ابتكار عمل، طرح تحريم خريد نفت ايران را صادر كرد.
حضرت آيت ا... خامنه‌اي رئيس جمهور وقت ايران فرمودند: «در صورت توافق نسبت به اعمال تحريم اقتصادي، ايران تنگه هرمز را خواهد بست.»[31]
پيرو اين موضع‌گيري صريح، اروپا و ژاپن اعلام كردند، تنها از فروش سلاح به ايران خودداري خواهند كرد.
تا پايان سال 1366 هواپيماهاي عراقي به حملات بي امان خود عليه بنادر، جزاير، كشتي‌ها و نفتكش‌ها ادامه دادند و سپاه نيز موضوع كاشت مين و زدن كشتي‌هاي باري را در دستور كار داشت.
در تاريخ 26/1/1367 كشتي جنگي آمريكا بنام ساموئل رابرتز با مين برخورد كرد و قايق هاي توپدار سپاه با كشتي آمريكايي  ويليتايد در سواحل امارات درگير شدند.[32]
در روز29/1/1367 آمريكا سكوهاي نفتي نصر و سلمان را با گلوله و موشك منهدم كرد. ناوچه‌هاي جوشن و سهند در درگيري با ناوگان آمريكا توسط بمب‌هاي ليزري از راه دور هدف قرار گرفته، منهدم وغرق شدند، در اين عمليات به ناوچه سبلان و يك فروند هواپيماي اف 14 خساراتي وارد شد. يك فروند هلي‌كوپتر آمريكايي در اين درگيري سقوط كرد.[33]
در تاريخ 12/4/1367: ناو هواپيما بروينسنس در يك اقدام وحشيانه، هواپيماي مسافربري ايران با 290 سرنشين را در آبهاي خليج فارس هدف قرار داد وسرنگون ساخت.[34]
ايران معمولاً از موشك هاي ماوريك كه كلاهك كوچك و قديمي داشتند و روي هواپيماهاي اف 4 نصب می‌شدند براي جنگ نفت‌كشها استفاده می‌كرد كه از رده خارج بود، لذا سپاه با تركيب موشك‌هاي سي‌كيلر و كرم ابريشم اين امكان را يافت كه به‌جاي خسارت به كشتي‌ها آنها را غرق كند.
سپاه مجموعاً در سال 1365  ،120  فروند قايق تندرو از جمله قايق‌هاي سوئدي 13 متري براي عمليات چريكي در خليج فارس در اختيار داشت در صورتي كه آمريكا حداقل از 50 فروند ناو هواپيمابر و ناوچه جنگي مجهز به آخرين سيستم‌هاي دفاعي و هجومي بهره می‌برد.[35]

جمع بندي: طي جنگ نفتكش‌ها در سال 1366، ايران 80 بار، و عراق 83 بار به نفتكش‌ها حمله كردند. ايران از سال 63 جمعاً 180 حمله و عراق 215 حمله انجام دادند. ايران تعداد 16 فروند كشتي را منهدم يا خسارت كلي بر آنها وارد كرد و عراق 49 فروند را منهدم و به 9 فروند خسارت كلي وارد كرد.[36]


منابع وماخذ:
 [1] معاونت سياسي سپاه. بولتن بررسي. شماره/3 مقاله نگاهي به بحران خليج فارس ارديبهشت 67 و كتاب شلمچه تا حلبچه- دروديان، محمد، ص 60
[2] درودیان، محمد، كتاب فاو تا شلمچه، ص62
[3]درودیان، محمد، شلمچه تا حلبچه جلد چهارم،  ص 62
[4] همان
[5] خبرگزاري جمهوري اسلامي، گزارش­هاي ويژه نشريه شماره 104 تاريخ 11/4/66- راديو بي بي سي 10/4/66 و كتاب شلمچه تا حلبچه ص 89
[6] سند شماره 208834 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ. گرازش معاونت اطلاعات نيروي دريايي سپاه سال 71 و كتاب شلمچه تا حلبچه. مركز مطالعات و تحقيقات جنگ محمد دروديان ص 83
[7]درودیان، محمد، شلمچه تا حلبچه، ص 93
[8] همان، ص 63
[9] همان، ص 65
[10] همان، ص 68 و 69
[11] خبرگزاري جمهوري اسلامي، گزارش‌هاي ويژه. نشريه شماره/9 19/1/66، راديو آمريكا 8/1/66
[12]درودیان، محمد، كتاب شلمچه تا حلبچه، ص71 و 72
[13] خبرگزاري جمهوري اسلامي به نقل از دويدرليت چاپ لندن و راديو مسكو 18/2/66، شلمچه تا حلبچه ص 73
[14] کتاب شلمچه تا حلبچه، ص 77
[15] خبرگزاري جمهوري اسلامي- راديو امريكا 31/4/66 نشريه 125- و كتاب شلمجه تا حلبچه.، محمد دروديان، ص 95
[16] خبرگزاري جمهوري اسلامي- گزارش هاي ويژه نشريه شماره/127 - 3/5/66 راديو بي بي سي 2/5/66 و صفحه 97 كتاب شلمچه تا حلبچه
[17] درودیان، محمد، شلمچه تا حلبچه، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ.ص118
[18] خبرگزاري جمهوري اسلامي. گزارش­هاي ويژه. نشريه شماره/ 163- 8/6/66- خبرگزاري رويتر 7/6/66 و كتاب شلمچه تا حلبچه ص 124
[19]درودیان، محمد، شلمچه تا حلبچه، ص 124
[20] همان
[21] خبرگزاري جمهوري اسلامي- گزارش‌هاي ويژه نشريه شماره187، 1/7/66، خبرگزاري آسوشيتدپرس و رويتر 31/6/66 و كتاب شلمچه تا حلبچه ص 129
[22] شلمچه تا حلبچه، ص 136
[23] خبرگزاري جمهوري اسلامي، گزارش هاي ويژه، نشريه شماره 198- 12/7/66- يونايتدپرس 11/7/66 و كتاب شلمچه تا حلبچه ص 136
[24]درودیان، محمد، شلمچه تا حلبچه، ص 137
[25] همان، ص 141 و خبرگزاری فرانسه 23/7/66
[26] خبرگزاري جمهوري اسلامي- نشريه شماره214- 28/7/66- منامه، يونايتدپرس 27/7/66 و كتاب شلمچه تا حلبچه ص 145
[27] درودیان، محمد، شلمچه تا حلبچه ص146
[28  ]رادیو کویت 3/7/66، و كتاب شلمچه تا حلبچه، ص 150، اسكله الاحمدي در 15 كيلومتري شرق بندر الاحمدي كويت قرار دارد كه در سال 1949 ميلادي، 1328 شمسي ساخته شده است.
 [29] خبرگزاری آسوشیتدپرس 3/8/66، نشریه 220، خبرگزاری جمهوری اسلامی و کتاب شلمچه تا حلبچه، ص 150
[30] درودیان، محمد، شلمچه تا حلبچه، ص 152
[31] خبرگزاري جمهوري اسلامي، گزارش ويژه نشريه شماره223، 7/8/66، بخش عربی رادیو مونت کارلو 6/8/66 و کتاب شلمچه تا حلبچه ص 157
[32] فصل‌نامه مطالعات جنگ ایران و عراق شماره 7، مجله نگین ایران، آنتونی کردزمن، ترجمه پریسا کریمی‌نیا، ص 70
[33] مجله نگین ایران، شماره 7، ص 72
[34]درودیان، محمد، کتاب پایان جنگ، ص 106
[35] درودیان، محمد، شلمچه تا حلبچه، ص 93
[36] فصل‌نامه مطالعات جنگ ایران و عراق، مجله نگین 7، آنتونی کردزمن، ترجمه پریسا کریمی، ص 58و نیز رجوع كنيد: شلمچه تا حلبچه- محمد درويان- ص 254 تا 262 (جدول حملات عراق به كشتي‌ها و نفتكش­ها)

 
 
یک شنبه 26 دی 1389  9:15 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

بسیجیانی که با یک قایق وسه تا مین به جنگ ناوگان آمریکا رفتند!



حاج‌حسن ،برادر شهیدنادر مهدوی:
شهيد مهدوي به عنوان فرماندة ناوگروه دريايي ذوالفقار، از زمان ورود آمريكايي ها به خليج‌فارس تا زمان شهادت، لحظه‌اي از نبرد بي‌امان با اين جنايتكاران نياسود و تمام توان و استعداد خود را در اين‌راه به كار بست. او طي اين مدت، عمليات‌ بسياري را عليه آمريكايي‌هاي متجاوز ترتيب داد.

 


در سالهای پایانی جنگ، خلیج فارس برای ایران بسیار ناامن شده بود؛ عراق خیلی راحت کشتی ها و سکوهای نفتی ایران را می زد. کویت بخشی از سرزمین و عربستان، آسمانش را در اختیار صدّام قرار داده بودند. فرماندهان عالیرتبة سپاه، جریان عبور آزاد و متکبّرانة ناوهای جنگی آمریکا و نیز سایر کشتی ها و شناورهای تحت حمایت این کشور را به عرض امام (ره) رسانده بودند. حضرت امام (رض) فرموده بود: «اگر من بودم، می زدم.» همین حرف امام، برای سردار شهید مهدوی و جانشینش سردارشهید بیژن گرد و نیز همرزمان آنها کافی بود تا خود را برای انجام یک عملیات مقابله به مثل و اثبات این موضوع که با همّت و رشادت دلیرمردان ایران اسلامی، خلیج فارس، چندان هم برای آمریکاییها و نوکرانشان امن نیست، آماده سازند.
آنها با یک قایق وسه تا مین به جنگ ناوگان آمریکا رفتند.
اولین کاروان از نفتکشهای کویتی آنهم با پرچم آمریکا و اسکورت کامل نظامی توسّط ناوگان جنگی این کشور در تیرماه سال 1366 به راه افتادند. در این بین، دولت آمریکا عملیات سنگینی را در ابعاد روانی، تبلیغی، سیاسی، نظامی و اطّلاعاتی جهت انجام موفّقیت آمیز این اقدام انجام داده بود. در این کاروان، نفتکش کویتی «اَلرَّخاء» با نام مبدّل «بریجتون» حضور داشت که در بین یک ستون نظامی، به طور کامل، اسکورت می شد. این نفتکش، در فاصلة 13 مایلی غرب جزیرة فارسی، در اثر برخورد با مین های کار گذاشته شده توسّط سردار شهید مهدوی و یارانش، منفجر شد به طوریکه حفره ای به بزرگی 43 متر مربّع در بدنة آن ایجاد گردید.
اجازه دهيد مطالب جالب و خواندني دراين‌باره را از زبان خود سردار شهيد مهدوي بخوانيم: «هنگامي‌كه اعلام شد بناست اولين كاروان از نفت‌كش‌هاي كويتي، تحت حمايت ناوهاي آمريكا به كويت حركت كند، ما جهت انجام عمليات محوله، در مسير حركت كاروان به طرف منطقة عملياتي حركت كرديم. در بين راه و در يكي از محل‌هاي اسقرار در ميان آب‌هاي خليج‌فارس لنگر انداختيم. پس از مقداري استراحت، مجدداً به راه افتاديم. راه زيادي را نپيموده بوديم كه دريا به شدت طوفاني شد و آنچنان امواج آن به تلاطم درآمد انجام عمليات را عملاً ناممكن مي‌نمود؛ امّا با توکّل به خداوند و ميزان آمادگي و رشادتي كه در نيروهاي خود سراغ داشتيم و با نظرخواهي از آنها و نيز با يادخدا و اطمينان و قوت قلبي كه بدين‌گونه به آن دست يافتيم، عزم خود را جهت انجام اين عمليات جزم نموديم و به طرف مسير حركت كاروان، به راه افتاديم. سه ساعت قبل از رسيدن كاروان، ما به محلِ مورد نظر رسيديم. پس از انجام سريع مأموريت و پايان كار، به طرف محل استقرار نيروهاي خودي برگشتيم و به استراحت پرداختيم. پس از گذشت سه ساعت اعلام شد كه كشتي كويتي بريجتون، به روي مين رفت. اعـلام اين خبر، شادي و قوت قلب بالايي را در جمع ما به ارمغان آورد؛ همديگر را در آغوش كشيده بوديم و يكديگر را مي‌بوسيديم. برادران، صورت‌هاي خود را بر خاك گذاشته گريه مي‌كردند و شكر خدا به جا مي‌آوردند. چون همه احساس مي‌كرديم كه ما نبوديم كه دشمن را فراري داديم بلكه اين خداوند بود كه ملت ما را عزيز و دشمنان ما را ذليل و امام ما را شاد نمود و جملگي باور داشتيم كه: وَ ما رَمَيْتَ اِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللهَ رَمي»
پس از اقدام دليرانة سردار شهيد مهدوي و همرزمانش در انفجار كشتي بريجتون، به پاس قدرداني از اين عزيزان، برنامة ديدار با حضرت امام(ره) تدارك ديده شد و اين شيران بيشة مردانگي و ايثار و شهادت، به ديدار پير و مراد خود نائل آمدند. در اين ديدار، حضرت امام(رض) يكايك اين سربازان جان بركف اسلام را مورد ملاطفت و تفقّد خود قرار مي‌دهد و پيشاني سردار شهيد مهدوي را مي‌بوسد. شهيد، خود دراين‌باره چنين مي‌گويد: «پس از اطّلاع از اينكه حضرت امام(رض) از شنيدن خبر روي مين رفتنِ كشتي كويتي و شكست اولين اقدام آمريكا، متبسّم شده‌اند، چنان مسرور گرديدم كه هميشه اين تبسّم را موجب افتخار خود و رزمندگانِ‌ همراه، مي‌دانم. براي ما رزمندگانِ خليج فارس، همين تبسّم و شادي امام (ره) در ازاي همة زحمات شبانه‌روزي كافيست و اگرتا آخر عمر، موفّق به انجام خدمتي نگرديم، باز شاديم كه حداقل براي يكبار هم كه شده، موجب رضايت و شادي و تبسّم امام عزيزمان گرديده‌ايم.»
برادر بزرگوار شهيد دربارة آخرين ديدارش با سردار شهيد مهدوي مي‌گويد: «براي آخرين بار، برادر شهيدم نادر در شب پنجشنبه مورّخة 16/07/1366 در منزل دنيايي خود و در جمع ما حضور داشت. در همان مجلس به صورت خيلي محرمانه‌اي به من گفت: «فلاني! فردا سفر خطرناكي را در پيش رو دارم و به احتمال زياد، با آمريكايي ها درگير مي‌شويم. نظر شما چيست؟» من در جواب ايشان گفتم: ما مأمور خداييم؛ حيات و مماتمان به دست خداست و هرچه پيش آيد، خواست اوست. فردا صبح نيز موقع خداحافظي به من گفت: «قريب به يقين، اين آخرين باري‌است كه همديگر را مي‌بينيم و احتمال زيادي دارد كه در اين درگيري شهيد شوم.»
در عصر روز پنجشنبه‌ مورّخة 16/07/1366 سردار شهيد نادر مهدوي همراه با تني چند از همرزمانش نظير سردار شهيد غلامحسین توسلي، سردار شهيد بيژن گرد، سردار شهيد نصرالله شفيعي، سردار شهيد آبسالاني، سردار شهيد محمّديها، سردار شهيد مجید مباركي و عده ای دیگر، جهت انجام گشت زنی و حفاظت از آبهای نیلگون خلیج فارس، با استفاده از دو فروند قایق تندرو توپدار به نام «بعثت» و یک فروند ناوچه به نام «طارق» به سمت جزیرة فارسی حرکت می کنند. تعدادشان نه نفر بود که قرار بود دو نفر دیگر هم به جمع آنها اضافه شود. در یک قایق، اکیپ فیلم برداری از عملیات متشکّل از کریمی، محمّدیها و حشمت الله رسولی و در قایق دیگر هم شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی سوار بودند. در ناوچه طارق هم سرداران شهید مهدوی، بیژن گُرد، مجید مبارکی و غلامحسین توسّلی بودند. فرماندة عملیات نیز سردار شهید مهدوی بود. پس از مدّتی حرکت، به ساحل جزیرة فارسی می رسندو وسایل و امکانات مورد نیاز خود را از داخل لنجی که قبلاً به جزیره رسیده بود، به داخل قایق های خود منتقل می کنند. پیاده می شوند و در کنار ساحل، نماز مغرب و عشا به جا می آورند. هنوز مغرب بود و سرخي مغرب در كرانة باختري آسمان، كماكان خودنمايي مي‌كرد. در اين اثنا صداي انفجار مهيبي همه را متوجّه خود می سازد. رادار پايگاه فرماندهي از سوي بالگردهاي آمريكايي هدف قرار گرفته و منهدم شده بود. ارتباط ناوگروه با مركز به كلّي قطع شد و بي‌سيم در دست «نادر» جان داد. لحظاتی بعد، سردار شهید مهدوی و همرزمانش یک فروند بالگرد بزرگ کبری به نام MS6 متعلّق به نیروهای آمریکایی را بالای سر خود می بینند. ا

ین نوع بالگردها بسیار کم صدا هستند و در صحنة گیر و دار نظامی غالباً موقعی می توان پی به وجود آنها برد که دیگر با اشراف کامل به بالای سر هدف رسیده باشند. سردار شهيد مهدوي بلافاصله نيروهاي تحت امر خود را جهت انجام عمليات مقابله به مثل فرا می خواند. هنوز دقايقي از انهدام رادار فرماندهي نگذشته بود كه قایق حامل شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی نیز هدف اصابت موشک آمریکاییها قرار می گیرد. موشک دیگری نیز از سوی دشمن به سمت اعضای ناوگروه شلیک می شود که به هدف اصابت نمی کند و به درون آب فرو می رود. بالگردها نیز با شدّت ، شروع به تیراندازی می کنند. سردار شهید مهدوی و یارانش، به شدّت در تب و تاب این می افتند که بالگرد را بزنند. پس از پانزده دقیقه درگیری شدید، کریمی در یک چرخش سریع موفّق می شود با استفاده از یک فروند موشک استینگر، یکی از این بالگردها را منفجر سازد. بالگرد، با انفجار مهیبی متلاشی و قطعاتش روی آب پراکنده می شود. شب تاريك از انفجار اين بالگرد، چون روز روشن می شود و پشت دشمن به لرزه در می آید و امواج قدرت ايمانِ نيروهاي اسلام، آنان را سخت به وحشت می اندازد. همگی با همة وجود صلوات می فرستند. سرداران شهید گرد و توسّلی فریاد می زنند که دومی را شلیک کن. در این اثنا قایق دیگر هم از چند طرف هدف قرار می گیرد. تعداد خفاش‌هاي پرندة دشمن كم نبود و هريك از سويي به سردار شهيد مهدوي و همرزمانش، حمله‌ور شده بودند. بسياري از ياران نادر همچون سردار شهيد توسلي كه در حيات دنيوي همديگر را برادر خطاب مي‌كردند، در برابر چشمانش پرپر می شوند.

حالا دیگر تنها ناوچة طارق که سردار شهید مهدوی بر آن سوار بود، سالم مانده بود و دو قایق دیگر هدف قرار گرفته و در آتش می سوختند. نادر می توانست به سلامت از میدان بگریزد اما با رشادت و مردانگی تمام در پی گرفتن زخمی ها و پیکرهای مطهّر شهدا از آب برمی آید. لذا به اتّفاق بیژن، هم با دوشکا به طرف بالگردهای آمریکایی در هوا شلّیک می کردند و هم در پی گرفتن شهدا و زخمی ها از آب بودند. آنها با همة توان سعی می کردند که اجازه ندهند تا بالگردهای آمریکایی به طرف آنها نزدیک شوند لذا به صورت مداوم، آسمان منطقه را با دوشکا آتشباران می کردند تا فضا ناامن شود و بالگردهای آمریکایی نتوانند به آنها نزدیک شوند. اما کار سختی بود زیرا این بالگردها بسیار کم صدا بودند و موقعیت یابی آنها در آسمان بسیار مشکل بود. نادر و بیژن همچنان مردانه به مقاومت سرسختانه در مقابل آمريكايي‌هاي تا بن دندان مسلح ادامه می دهند. دشمن، همة شناورها و تجهيزات ناوگروه را زده بود و نادر و بیژن و چهار نفر دیگر، در حاليكه خود را با تركش تهي مي‌يابند، پس از بيست دقيقه رزم جانانه و مردانه، زنده به چنگال دشمن مي‌افتند. دستگیری نادر برای دشمن بسیار بااهمیت بوده آن چنان که پس از دستگیری اعضای بازماندة ناوگروه، بلافاصله در صدد شناسایی او بر می آیند و از تک تک اسرا دربارة نادر می پرسند. دست و پاي نادر به صورت مچاله، توسط دشمن بسته مي‌شود ولي او كماكان روحية خود را تسليم دشمن نمي‌كند و همچنان مقاومت مي‌نمايد. هنگامي كه جنازة مطهرش به خاك پاك ميهن رسيد، دست ها و پاهايش به صورت خيلي محکم بسته شده بود و نشان مي داد که دشمن، حتّي از جسم بي جان اين سردار شهيد نيز مي ترسيد. نادر بر عرشة ناو جنگي «يو. اس. اس. چندلر» آماج شكنجه‌هاي وحشيانة دشمن قرار مي‌گيرد و سينه‌اش با ميخ هاي بلند آهنين سوراخ مي‌شود و بدين ترتيب مظلومانه به شهادت مي‌رسد.
راديو در اخبار ساعت 8 بامداد، خبر هدف قرار گرفتن قايق‌هاي سپاه توسط آمريكايي‌ها را اعلام مي‌كند. اما برادر شهيد، از قبل خـبردار شده بود. ايشان مي‌گويد: «ساعت 8 شب بود كه بچه‌هاي سپاه برايم خبر آوردند كه ناوچه‌ و قایق ها را زده‌اند. با شنيدن خبر، خيسِِ عرق شدم و همانجا دلم گواهي داد كه كار برادرم تمام است.» تا مدت شش روز، اطّلاع دقيقي از سرنوشت شهيد مهدوي و همرزمانش وجود نداشت. اين شش‌روز براي خانوادة شهيد و دوستان و همكارانش بسيار سخت گذشت. حسن فقيه برادر شهيد مي‌گويد: «خاله‌اي دارم كه زن بسيار مؤمنه و بااخلاصي است. در دومين شب شهادت برادرم حسين (نادر)، كه هنوز از سرنوشتش خبري نداشتيم، به ايشان گفتم: من به شما اعتقاد دارم و دلتان صاف است، امشب را به نيّت، بخواب شايد خوابي ببيني. در آن شب، خاله‌ام كسي را در خواب مي‌بيند و از او جريان را مي‌پرسد.

او در جواب مي‌گويد: حسينِ شما، به حسين‌بن‌علي(ع) پيوسته است.»
سردار شهيدمهدوي در همان شب نبرد با آمريكايي‌ها به شهادت رسيده بود اما شش‌روز گذشت تا در اين‌باره يقين حاصل شود. بالأخره پس از گذشت شش روز، پيكرهاي مطهر شهدا و اسرا از مسقط پايتخت كشور سلطان‌نشين عمان تحويل گرفته شد و از مرز هوايي وارد فرودگاه مهرآباد تهران گرديد.سردار فتح الله محمّدی فرماندة وقت منطقة دوم نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در هنگام تحویل اسرا و پیکرهای مطهّر شهدا در مسقط حضور پیدا کرده بود. او مي‌گويد: «به ما گفتند كه بياييد معراج شهداي تهران براي شناسايي شهدا. من رفتم و به محض ديدن جنازة نادر، مثل اينكه آب سردي روي آتش وجودم ريخته باشند، يك دفعه آرام شدم. آن شش‌روز بر من سخت گذشت. با ديدن جنازة برادرم، آرامش پيدا كردم و همانجا گفتم: حسين‌جان! جز اين، از تو توقّع نداشتم؛ درستش همين بود؛ الحمدلله.» آنچه كه از ظاهر پيكر شهيد مشاهده گرديد، اين است كه آمريكاييها سينة آن عزيز را با ميخ هاي فولادي بلند سوراخ كرده و پس از آن يك تير به بازو يك تير به قلب و يك تير به سجده‌گاهش زده و بدينگونه تحت شكنجه‌هاي قرون‌وسطايي شهيدش كرده بودند.
جنازة مطهر شهيد با شكوه خاصي بر دوش هزاران تن از امت حزب‌الله در مقابل لانة جاسوسي آمريكا تشييع و سپس به بوشهر انتقال يافت. در آنجا نيز پيكر پاك شهيد مجدداً بر دوش جمعيت انبوه مردم شهيدپرور تشييع شد و پس از آن جهت خاك‌سپاري به زادگاهش روستاي بحــيري بازگشت. مردم روستا با شور و شكوهي خاص و به نحو كم‌نظيري به استقبال پيكر غرقه‌به‌خون سردار شهيدمهدوي رفتند و اين پيكر گلگون‌كفن را پس از تشييع تا گلزار شهداي روستا، چون گوهري بهشتي به صدف خاك سپردند.

 
 
یک شنبه 26 دی 1389  9:16 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها