0

آداب و رسوم مردم ایران

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

آداب و رسوم مردم ایران

  به نام خدا

با سلام و احترام

 درخصوص این پست لازم است مواردی را توضیح  دهم :

          الف - ترتیب استانها بر اساس حروف الفباست

 

 

    ب- شهرهای ایران دارای آداب و رسوم و سنن غنی و پرباری است که هر کدام از آنها برای   مردم آن   شهر محترم و ارزشمند است

 

 

       ج- مسلما در این پست نتوانسته ام بطور کامل به آداب و رسوم و سنت های هر شهر بپردازم واز همه عزیزان معذرت می خواهم ، لذا
از هموطنان عزیز و راسخونی های دوست داشتنی در هر شهر خواهش می کنم در قسمت پاسخ به استان مربوط به خود از آداب و رسوم شهر خود در هر زمینه بنویسند و  نواقص را کامل تا هموطنان عزیز شهرهای دیگر از آن استفاده نمایند

 

      د- بسیاری از سنت ها که در اینجا عنوان شده ،  یا از بین رفته یا در حال از بین رفتن است  لذا ممکن است مواردی ذکر شده که
عزیزان با آنها نا آشنا هستند

 

      ه- امیدوارم با ایجاد این پست بتوانیم سنتهای آموزنده ، اسلامی و  زیبای شهرمان راکه به گسترش فرهنگ و استحکام وروابط خانواده هامنجر می گردد  گسترش و یا احیا کنیم  

 

 

 

 

 

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 28 تیر 1389  6:05 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:آداب و رسوم مردم ایران

 

آذربايجان شرقى
 

مردم آذربايجان مردمى اصيل هستند. از جمله خصلت‌هاى اين مردم مهمان‌نوازي، سلحشوري، آزادمنشي، مرزدارى و پايبندى به عقايد مذهبى است .

' حسينقلى کاتبي ' در کتاب ' آذربايجان و وحدت ملى مى‌نويسد :

' طرز معاشرت، برخورد اجتماعي، تعارفات، طرز برگزارى جشن‌هاى ملى و مذهبى مثل مراسم نوروز و چهارشنبه‌سورى و سيزده‌به‌در، عيد غدير خم، ميلاد مولا على (ع ) ، رسوم مهمانى و عروسي، تعزيه و عزادارى و غيره در تمامى سرزمين ايران يکسان اجراء مى‌شود. از ديگر ويژگى‌هاى ايرانى در اخلاق ملى مثل مهمان‌نوازي، ادب و احترام و خوش سلوکى و حسن معاشرت در ميان عموم ايرانيان از خراسانى و آذربايجانى و کرمانى و کرد و بلوچ يکسان است ' .

آئين‌ها و جشن‌هاى ملى

   شب چله

شب چله طولانى‌ترين شب سال محسوب مى‌شود. مراسم اين شب به‌صورت شب‌نشينى دوستانه و فاميلى است. در اين شب‌نشينى انواع خوراکى‌هاى زمستانى يعنى خشکبار و شيرنى خورده مى‌شود. پختن برنج سفيد در شب چله يا يلدا نوعى جادوى سفيد براى سفيد رزوى و نيک‌بختى در زمستان سرد و سياه به‌شمار مى‌رود .

مراسم مربوط به چله کوچک که سردترين و سخت‌ترين روزهاى زمستان را شامل مى‌شود. در بيشتر روستاها و گاه مناطق شهرى آذربايجان شرقى برگزار مى‌شود. رايج‌ترين آداب مربوط به چله کوچک، برافروختن آتش بر بام‌ها و گاه تيراندازى يا سر و صدا کردن است. گمان بر اين است که با اين مراسم، 'قارى‌ننه' يا پيرزن سرما ترسيده و فرار مى‌کند .

   چهارشنبه‌سورى

چهار آتش افروزى در چهار چهارشنبه به عدد رمزى چهار اشاره دارد. فيثاغورس عدد چهار را اصل و ريشه ٔ طبيعت جاودان مى‌داند. چهار جهت اصلي، چهار طبع انساني، چهار عنصر حيات اشاره به امر واحدى دارد .

در آئين چهارشنبه‌سوري، عدد چهار حکايت از چهار وجه طبيعت دارد که به‌تدريج عنصر واحد طبعيت، سال، مکان يا هر پديده ٔ چهاروجهى را مى‌سازند. به اين ترتيب اولين چهارشنبه منسوب به باد است. دومين خاک است، سومين آتش و چهارمين آب که در اين زمان از يخ بستن خاک کاسته مى‌شود و زمين نفس مى‌کشد. صبح آخرين چهارشنبه‌سورى مردم بر سر آب رفته و از روى آن مى‌پرند و مى‌خوانند :

آتيل ماتيل چرشنبه

بختيم آچيل چرشنبه

( عاطل و باطل شود چهارشنبه )

( بختم باز شود چهارشنبه )

آخرين چهارشنبه ٔ اسفند با بارورى طبيعت همراه است. در روستاها چهارشنبه ٔ آخر سال را ' چرشنبه‌خاتون' مى‌گويند و زنان بالاى اجاق خوراک‌پزى با آرد شکل زنى زيبا را مى‌کشند و زير آن يک آينه و شانه مى‌گذارند تا وقتى چرشنبه خاتون آمد سرش را شانه بزند. اين رسم تأکيد بر بارور شدن زمين در آخرين روزهاى اسفند دارد. در ميان مردم آذربايجان شرقى هر چهارشنبه نامى دارد .

مفصل‌ترين مراسم آخرين چهارشنبه‌سورى آن است که در آن شب برنج سفيد پخته و همراه با آجيل و شيرنى بر سفره قرار مى‌دهند. پسران جوان و نوجوان شالى برداشته و از سوراخ بالاى بام که محل خارج شدن دود تنور و تهويه است آن‌را پائين مى‌اندازند . صاحب‌خانه نيز مقدارى آجيل و شيرينى در گوشه ٔ سال مى‌بندد تا پسر آن را بالا بکشد. اگر پسر خواهان دختر خانواده باشد، شال را بالا نمى‌کشد. اگر خانواده ٔ دختر راضى باشند، نشانه‌اى به شال مى‌بندند. رسم شال‌اندازى هنوز در بعضى روستاهاى آذربايجان شرققى رايج است .

صبح آخرين چهارشنبه زنان بر سر چشمه رفته کوزه‌ها را پر مى‌کنند و از روى آب مى‌پرند و گاه دام‌ها را از آب عبور مى‌دهند. از آب چشمه براى روشن کردن سماور، خمير کردن نان يا پختن غذا استفاده مى‌کنند .

فرستادن خوانچه‌اى از ميوه و شيرينى در اين روز براى عروس خانواده از مراسم ديگر چهارشنبه‌سورى است. خوردن هفت داه روغني، شيرينى يا غله، درست کردن هفت نوع خوراکى شيرين نيز در اين روز معمول است .

   جشن‌هاى نوروز

نوروزخوانى‌ها بيشتر توسط 'ساياچى‌ها' اجراء مى‌شده که در روستاها و گذر از روستائى به روستاى ديگر و شهرى به شهرى ديگر، مژده رسيده بهار را مى‌دادند .

از اوايل اسفند خانه‌تکانى آغاز مى‌شود. گذشته از خانه‌تکانى مى‌توان به سمنوپزي، سفره ٔ هفت‌سين، آب چهل ياسين، ديد و بازديد و سيزده‌به‌در اشاره کرد. در تمام اين مراسم، آب و سبزه به‌عنوان دو نماد حضور دارند که با نشانه‌هاى ديگرى همراه مى‌شوند .

سمنو را زنان با وضو مى‌پزند و يک شب بيرون مى‌گذارند تا حضرت فاطمه (س) نقش پنجه ٔ خود را بر آن اندازد و آن‌را تبرک سازد .

در سفره نوروز، به‌ويژه در گذشته خوراکى‌هائى چون ماست دست نزده، برنج سفيد پخته يا خام، گوشت و غذاهائى که اصولاً نشانه ٔ برکت و محصول خوب باشد مى‌گذارند . نمادهائى مانند آينه، تخم‌مرغ، سمنو، سبزه، شيرني، آب چهل ياسين نيز در کنار آن قرار مى‌دهند که ترکيبى از برکت و بارورى باشد .

در برخى مناطق آذربايجان شرقي، مردم کوزه يا کاسه‌اى آب را نزد روحانى محل مى‌برند و روحانى بر آن چهل‌بار سوره ٔ ياسين مى‌خواند و فوت مى‌کند. سپس اين آب تبرک را بر گوشه و کنار خانه به‌ويژه بر دام‌ها و محصولات مى‌ريزند و به کودکان مى‌دهند، تا هم برکت و بارورى را زياد کند و هم شفا بخشد .

غلاتى مانند گندم، جوميا حبوبات را چندين روز مانده به عيد سبز مى‌کنند و سر سفره مى‌گذارند. در ديد و بازديدها ابتدا کوچکترها به ديدن بزرگترها مى‌روند و اين ديدارها تا سيزده نوروز ادامه مى‌يابد و در روز سيزده همه به صحرا مى‌روند و سبزه‌ها را به آب مى‌اندازند و به جشن و شادى مى‌پردازند. و دخترها با آرزوى ازدواج، سبزه‌ گره مى‌زنند .

پس از تحويل سال، مردم نخست به گورستان مى‌روند و سپس به ديدن بازماندگانى که تازه عزيزى را از دست داده‌اند .

رسم است که کودکان صبح روز عيد، کيسه ٔ کوچکى در دست گرفته و به بازديد خانه‌هاى اقوام بروند و صاحب‌خانه‌ها نيز چيزهائى مثل تخم‌مرغ رنگ کرده، گردو، شيرينى و گاه پول و جوراب به آنها مى‌دهند. چند روز بعد از عيد نيز خوانچه‌هاى عيديانه آماده مى‌شود. هر خوانچه شامل پارچه، کفش، جوراب، شيريني، برنج خام و ... است که براى عروس خانواده يا دختر خانواده که تازه ازدواج کرده مى‌فرستند .

 

 

آئين‌هاى مذهبى

به‌مناسبت‌هاى مختلف مثل مراسم سوگواري، جشن‌هاى مذهبى و آئين‌هاى گوناگون در نقاط مختلف آذربايجان شرقى برگزار مى‌شود .

جشن‌هاى مذهبى عبارتند از :

- جشن ميلاد حضرت رسول (ص)، حضرت فاطمه (س)، حضرت على (ع) و اداى سفره‌هاى نذري .

- جشن نيمه شعبان روز ميلاد امام زمان (عج ).

- مراسم ماه مبارک رمضان .

- مراسم آخرين جمعه ماه رمضان و عيد فر .

- نماز جماعت عيد فطر .

- مراسم عيد قربان و تقسيم گوشت قرباني .

- مراسم عيد غديرخم .

- مراسم عيد مبعث پيامبر بزرگ اسلام .

مراسم محرم و سوگوارى‌هاى عبارتند از :

- تشکيل دسته‌جات شاخسى واخسى (شاه‌حسين ، واى‌حسين )

- تشکيل دسته‌جات سينه‌زنى و زنجير زنى و نوحه خوانى در مساجد و تکايا .

- قمه‌زنى صبح روز عاشورا (در حال حاضر ممنوع است ).

- شبيه‌خوانى يا تعزيه، شمع‌سوزى در مساجد بعداظهر روز تاسوعا .

- طشت‌گذارى جهت سيراب کردن عزاداران با انواع شربت‌ها و اطعام .

- گل مالى بر سر و روى خود در روز عاشورا .

- جوش زدن علم براى اداى نذورات مردم عزادار .

- قفل زنى يعنى آويختن قفل از پوست بدن .

- ذغال مالى بر صورت .

- تزئين اسب به نشانه‌ اسب امام حسين (ع )

- اداى ندر و سياه پوشيدن در طول ماه محرم .

- مراسم روز سوم و چهلم (اربعين حسيني) عاشورا .

- مراسم شب‌هاى قدر و احياء شب نوزدهم (ضربت خوردن حضرت على (ع)) و ۲۱ رمضان (هنگام شهادت آن حضرت ).

- ۲۸ صفر مراسم رحلت حضرت محمد (ص ).

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 28 تیر 1389  6:21 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:آداب و رسوم مردم ایران

 

   
آذربایجان غربی
 

آذربايجان غربى همواره زيستگاه مجموعه‌اى از اقوام و فرهنگ‌هاى مختلف بوده است. هريک از اين اقوام و فرهنگ‌ها به‌نحوى در هم تأثير گذاشته و از همديگر متأثر گشته‌اند. وجود مساجد، کليساها و ويرانه ٔ آتشگاه‌ها، گوياى بخشى از تاريخ مذهبى آن است. تشيع در اروميه و شهرهاى شمالى و تسنن در نواحى جنوبى استان از مذاهب عمده به شمار مى‌روند. ساير اقليت‌هاى آشورى و ارامنه به کليساهاى مسيحى وابسته‌ هستند .

فرهنگ مردم اين خطه نيز در ارتباط با عوامل متعدد جغرافيائي، تاريخي، مذهبى و تحت تأثير گرايش‌هاى متعدد اجتماعي، فرهنگى شکل گرفته و نوع مستقلى از فرهنگ‌هاى فولکلوريک را به‌وجود آورده است .

آذرى‌ها، کردها، آشورى‌ها و ارامنه هر يک براساس ويژگى‌هاى قومى - دينى خود آداب و سنن مخصوص دارند که از آن ميان سنن مسلمانان از مقام برجسته‌اى برخوردار است . اگرچه فرهنگ و سنن مردم آذربايجان از بسيارى جهات با فرهنگ عمومى ساير نقاط ايران مشابهت‌هائى دارد، ولى در عين حال با ويژگى‌هائى همراه است که مهم‌ترين آن تکامل زبانى و زايش‌هاى ويژه ٔ فرهنگى در عرصه‌هاى مختلف زبان و هنر است .

زبان امروزى مردم آذربايجان که شاخه ٔ وسيعى از زبان‌هاى ترکى است به آذرى يا آذربايجانى معروف است که علاوه بر آذربايجان ايران در ساير کشورها نيز گسترده شده است. در نواحى داخلى سرزمين ايران نيز به دلايل تاريخى به‌ويژه مهاجرت‌هاى وسيع، در مناطقى از قبيل کوهپايه‌هاى خراسان، سواحل خزر، دامنه‌هاى زاگرس، جبال فارس و... رواج دارد .

گروهى از محققان اعتقاد دارند که زبان کنونى مردم آذربايجان از نظر منشاء و پيوستگى تاريخى از زبان‌هاى ترکى آلتائيک است که طى ادوار تاريخى بسيار دور جزء جلگه‌هاى وسيع آسياى مرکزى و سواحل رود 'ينى سيء' بوده و سپس همراه با حرکت و مهاجرت قبايل ترک و حکومت‌هاى طولانى اقوام ترک زبان، تثبيت و گسترش يافته و دامنه ٔ خود را از يک سو تا سوريه و بين‌النهرين و از سوى ديگر تا شبه جزيره بالکان و سواحل درياى سياه وسعت داده و زبان تکلم و کتاب ملل و اقوام مختلف گشته است .

فولکور يا ادبيات شفاهى مردم منطقه نيز، مانند تاريخ و زبان خود، از سابقه‌اى کهن برخوردار است. اشکال مختلف ادبيات فولکوريلک اين خطه محصول پيکار و تلاش مردمى است که غم‌ها، شادى‌ها، آرزوها، نفرت و محبت خود را در قالب‌هاى مختلف هنرى منعکس کرده‌اند. نمونه‌هاى گوناگون اين نوع آثار، عادات، روش‌ها، آداب، رسوم، اعتقادت، باورهاى ديني، مذهبى و دلبستگى‌ها و ارزش‌ها و نهادهاى اجتماعى عصرهاى مختلف را به‌خوبى نشان مى‌دهند .

مردم آذربايجان خالق يکى از غنى‌ترين گنجينه ٔ ادبيات شفاهى ملل خاورميانه و ايران مى‌باشند. چنانکه هر سياح و جهانگردى که از آذربايجان گذشته، اين ديار را سرزمين شعر و هنر نام نهاده است .

مردم آذربايجان، مردمان شاعر مسلکى هستند که هرگاه با پديده‌هاى طبيعي، رخدادهاى اجتماعى و پيشامدهاى ناگوار و يا خوشايند مواجه شده‌اند، احساسات خود را با زبان شعر بيان کرده و براى هر مناسبت 'باياتي' سروده‌اند. از عادى‌ترين کار روزانه تا عالى‌ترين احساسات و عواطف بشري، شعر و باياتى هميشه حضور داشته است :

مادر با 'لالائي ' سحرانگيز و شيرين آن نونهال خود را در گلبرگ‌هاى باياتى پيچيده و او را به خواب شيرين و رويائى دلپذير فرو مى‌برد. عروسى با شعر آغاز و با آن نيز پايان مى‌يابد. عزا و سوگوارى با 'آغي' آغاز و خاتمه مى‌يابد. کشتگر آذرى آفتاب را و باران را با شعر فرا مى‌خواند، باد و بوران را با شعر نفرين مى‌کند، مزرعه طلائى آن را، گاو و گوسفندان خود را با شعر توصيف مى‌کند . سوارکاران آن، رزمندگان او همه و همه با شعر توأمان زاده مى‌شوند، مى‌بالند و مى‌ميرند .

به هر گوشه‌اى از زندگى مردم اين سرزمين نظير بيفکني، شعرى سرک مى‌کشد. زلالى چشمه‌ساران آن، رقص خاموش گل بوته‌هاى قالى‌هاى آن، ساز عاشيق‌هاى او و جملگى در هماهنگى بى‌نظير با اميال و آرزوها، ترس‌ها و اضطراب‌ها، عشق‌ها، نفرت‌ها و ... به‌طور شگفت‌انگيزى بيان مى‌گردند و لذا برجسته‌ترين نوع سخن شعرى آذربايجان 'باياتي' است .

در فرهنگ شفاهى مردم آذربايجان باياتى‌ها به‌خاطر گسترده‌گى و مضمون‌هاى رنگارنگ، ايجاز و قالب‌هاى زيبا و دلنشين مقام اول را دارند. مبالغه نخواهد بود اگر گفته شود که تاريخ پر تلاطم و سرشار از حوادث آذربايجان لابه‌لاى هزاران باياتى گنجانده شده است. اگر تمامى باياتى‌ها در يک جا گردآورى و از ديد جامعه‌شناسى و مردم‌شناسى مورد تجزيه و تحليل قرار گيرند، تاريخ قومى مدون مى‌شود که طرز زندگي، هستى‌شناسى و باورهاى فسلفي، اخلاقي، اجتماعى و دينى آنها را منعکس خواهد کرد .

باياتى‌ها از زندگى و راز و نيازهاى مردم ساده و پاکدل مايه مى‌گيرند و در قالب الفاظى روان و بى‌تکلف جارى مى‌شوند. اين نغمه‌هاى نغز و دلکش از چنان لطف و خلوط و صفا و صراحتى برخوردار هستند که به‌خصوص وقتى با آهنگ ويژه ٔ خود ادا شوند، عنان از کف دل مى‌ربايند و اشک بر چشم مى‌نشانند .

ارادت و اعتقاد مردم ساده شهر و روستا به اين آثار موزون و دلفريب تا بدان پايه است که باياتى‌ها را برحسب حال آئينه سرنوشت نماى خويش مى‌پندارند و به هنگام ملال و سرگشتگى و حرمان به آن توسل مى‌کنند و به‌عنوان تفأل از آن مدد و مراد مى‌جويند .

باياتى‌ها به عامه تعلق دارند. زيرا که از ديرباز توسط مردم سينه به سينه نقل و بازگو شده‌اند و به‌اقتضاء حس زيبائى شناسى و نيازهاى عاطفى همراه با تغييراتي، فرديت (تعلقات شخصي) را از روى آنها زدوده و به تملک گنجينه ٔ فولکوريک عامه درآورده‌اند .

باياتى‌ها از نقطه‌نظر محتوى و مضمون از يکسو مظهر عشق‌ها، آرزوها، اميدها و رنج‌ها و شادى مردم و از سوى ديگر کتاب ناگشوده ٔ معتقدات، آداب و رسوم و خصائل و خلق و خوى قومى انسان‌هاى ساده و پاکدل در طول نسل‌ها و قرن‌ها است .

براى پى بردن به عمق ديد و حسن ناب سرايندگان باياتى‌ها، ترجمه چند باياتي، ذيلاً آورده مى‌شود. اين باياتى‌ها که از ميان هزاران باياتى به‌طور نمونه انتخاب شده است، بيانگر عظمت آفرينش مردمى است که زيبائى‌ها دغدغه هميشگى آنها بوده است :

بوداغلار اولو داغلار

کنار کوه‌ها، اين سربلندان

چشمه لي، سولو داغلار

پر از چشمه، پر از آب غزلخوان

بوردا بير آتلى اؤلوب

سوارى مرده و در ماتمش ابر

گؤى کيشنر، بولود آغلار

زند شيهه ميان برق و باران

بوردان بير آتلى گئچدى

سحر آمد سوارى از بر دشت

آتين اويناتدى گئچدى

دمى جولان گرفت و تند بگذشت

آى کيمى شفق ساچدى

چو مهتاب سحرگاهان شفق ريخت

گون کيمى باتدي، کئچدى

چو خورشيد شبانگاهان بدر رفت

داغلارا قار دوشوبدو

نشسته برف سنگين روى کوهسار

گؤر نه هامار دوشوبدو

لطيف و نرم همچون خواب جويبار

فبريمى يادلار قازيب

مرا نااهل گورى کنده دل تنگ

اهلتيم دار دوشوبدو

برش ديوار خنجر، بسترش خار

عزيزى يم غمده گول

ميان غم بزن لبخند هر دم

غمده دانيش، غمده گول

بزن حرف و بزن لبخند در دم

آغ گونده گولن کؤنول

دلا خندى چو روز آفتابي

مردا يگيدسن غمده گول

اگر مردى بزن خنده به ماتم

آشديم، آشديم گول اولدوم

شکفتم نرم - نرمک، گل شدم من

بوى آتديم سونبول اولدوم

جوانه بستم و سنبل شدم من

بيرديل بيلمز قوشودوم

به گلشن بى‌زبان بودم، زهر گل

اوخودوم بولبول اولدوم

ورق‌ها خواندم و بلبل شدم من

 

 

   اعياد مذهبى و ملى

مردم آذربايجان نيز مانند ساير ساکنين کشورمان، مراسم مشابهى به مناسبت‌هائى همچون عيد نوروز، عيدقربان، عيدفطر و .... برگزار مى‌کنند. نحوه ٔ انجام اين مراسم در کل همچون ساير مناطق است، ولى از نظر درجه ٔ اهميت باتوجه به مذاهب و اديان مختلف رايج کشور داراى تفاوت‌هائى است .

مسيحيان اعم از ارمنى و آشوري، اعياد مذهبى و ملى خود را در کليساها، توأم با مراسم ويژه انجام مى‌دهند. اين قبيل مراسم فقط خاص اقليت‌هاى دينى مزبور است و افراد غيرمسيحى در آن شرکت داده نمى‌شوند. کردهاى منطقه نيز مراسم ويژه ٔ خود را از نظر مذهبى دارند و تقريباً مشابه مراسم ساير مناطق کردنشين اهل تسنن است .

اعياد ملى و مذهبى در بين ايلات و عشاير مختلف منطقه نيز از تفاوت‌هائى برخوردار است .

ايل جلالى عيد قربان را بزرگترين عيد خود مى‌داند، در اين روز با پوشيدن لباس‌هاى نو، گاو و گوسفند قربانى مى‌کنند و بين مستمندان تقسيم مى‌نمايند. در بين اين ايل، عيد نوروز از اهميت چندانى برخوردار نيست .

ايل ممکانلو به عيد فطر و قربان بسيار اهميت مى‌دهد و عيد نوروز را در مرتبه ٔ بعدى ارج مى‌نهد. در اعياد فطر و قربان جشن‌ها و مراسم پايکوبى برپا مى‌سازند و بيشتر مهمانى مى‌دهند .

ايل هرکى براى عيدفطر، قربان و تولد حضرت محمد (ص) اهميت بسيار قائل مى‌باشد، اما عيد نوروز و سيزده بدر را اهميت نمى‌دهند .

ايل زرزرا به عيد نوروز و چهارشنبه سورى بسيار علاقه‌مند است و نسبت به عيد قربان، فطر و تولد حضرت محمد (ص) و روز تولد امام زمان توجه فراوان دارد .

ايل قره پاپاق به عيد نوروز اهميت مى‌دهد و ماه اسفند را ماه عيد مى‌گويد. چهارشنبه ٔ اول اسفند را دروغگو، دوم را راستگو، سوم را سياه و چهارم را اجر مى‌گويد. روز چهارشنبه ٔ اول (دروغگو) جوانان روى بام يا بالاى تپه مى‌روند و با برافروختن آتش، و تيراندازى شادى مى‌کنند. در چهارشنبه ٔ دوم (راستگو ) کسانى که در طول سال، خانواده يا بستگان خود را از دست داده‌اند با طبق‌هاى ميوه و شيريني، سرخاک عزيزان خود مى‌روند و پس از فاتحه‌خواني، اقدام به پخش شيرينى بين مستمندان مى‌کنند. روز چهارشنبه سوم (سياه) اهالى لباس تازه مى‌پوشند و شادى و آتش‌افروزى مى‌کنند و به ديدن يکديگر مى‌روند. صبح روز چهارشنبه ٔ آخر پيش از دميدن آفتاب، زن و بچه کنار رودخانه مى‌روند و ضمن خوردن به اصطلاح آب چهارشنبه‌سوري، کوزه‌اى را نيز از آب رودخانه پر مى‌کنند و براى استفاده در سال نو نگهدارى مى‌کنند .

ايل دهکبرى عيدفطر و قربان را بسيار گرامى مى‌دارند، روز عيدفطر به ديدن يکديگر مى‌روند. شب تولد حضرت محمد را در مساجد جمع مى‌شوند و دسته‌جمعى دعا مى‌کنند. در بين اين ايل، عيد نوروز زياد مرسوم نيست .

يکى ديگر از اعياد ايلات منطقه، عيد خدرنبى (خضر) است که شب اول اسفند برپا مى‌دارند . در اين شب دختران وزن‌ها و جوانان ده به رقص چوب مى‌پردازند و از هر ده نفر، يک نفر خود را به شکل حاجى فيروز مى‌آرايد و با خواندن اشعار موزون برنامه‌هائى را اجراء مى‌کند .

   سوگ‌ها و عزاها

مردم آذربايجان سوگوارى‌هاى مربوط به ماه‌هاى مبارک و ايام عاشورا و تاسوعا را مانند ساير نقاط ايران انجام مى‌دهند، ولى سوگوارى‌هاى خصوصى آنها ويژگى‌هاى خاصى دارد که شرح مختصر آن از قرار زير است :

مراسم سوگوارى پس از فوت شخص، در بالاى سر او يا در خانه و يا هنگام دفن در گورستان اجراء مى‌گردد. شعرهائى که در اين مراسم خوانده مى‌شود، 'آغي' نام دارد. در اين شعرها متوفى را تعريف مى‌کنند و نقايص و معايب او را به فراموشى مى‌سپارند .

بين مردم قديم آذربايجان، گريه کردن براى قهرمانان از دست رفته يکى از آداب و عادات رسمى بود. روزى که قهرمان مى‌مرد، مردم را در يک جاى معين جمع مى‌کردند و براى آنها ميهمانى ترتيب مى‌دادند. 'آغيچي' يا مرثيه‌خوان، نخست از قهرمانى‌هاى متوفى مى‌گفت و او را تعريف و توصيف مى‌کرد، سپس وارد آهنگى حزن‌انگيز مى‌شد و براى قهرمان 'آغي' مى‌خواند .

' آغى‌ها' در طى زمان‌هاى طولانى نه تنها براى قهرمانان، بلکه براى همه ٔ فوت‌شدگان خوانده مى‌شد و به همين جهت در ادبيات فولکلوريک مردم آذربايجان از نظر تعداد، زياد و از نظر مفهوم و معني، رنگارنگ و متنوع است .

متوفى را طبق اصول شرعى به خاک مى‌سپارند. صاحب عزا، ناهار و شام فراهم مى‌کند و تا يک هفته از مهمانان، خويشان و دوستان که جهت عرض تسليت به خانه خود مراجعه مى‌کنند، پذيرائى مى‌کند. پس از روز چهلم، نزديکان متوفي، قوچ يا گوسفندى به خانه ٔ صاحب عزا مى‌آورند و بدين ترتيب به وى سر سلامتى مى‌دهند. مردان خانواده ٔ عزادار تا دو هفته ريش خود را نمى‌تراشند و زنان نيز تا شش ماه از پوشيدن لباس نو خوددارى مى‌کنند. براى تراشيدن ريش و از عزا درآوردن خانواده ٔ متوفي، معمولاً از طرف اقوام نزديک و ريش سفيدان طايفه، اقداماتى صورت مى‌گيرد .

 

 

   جشن‌ها و عروسى‌ها

همان‌طور که پيشتر نيز ذکر گرديد استان آذربايجان غربى از ترکيب قومى و دينى متنوعى برخوردار است. هرکدام از اين اقوام به رغم مشابهت‌هاى فرهنگى و رفتاري، به نسبت‌هاى متفاوت شيوه‌هاى خاصى براى برگزارى مراسم و آئين‌هاى خود دارند . ايلات و عشاير، پيروان اهل تسنن، مسيحيان، شيعيان و پيروان ديگر اديان، در برگزارى مراسم مربوط به جشن‌ها و سرورها، اعياد ملى و مذهبي، سوگ‌ها و عزاها و ساير مراسم، رفتارهاى قومى ويژه‌اى دارند که هرکدام از آنها جاذبه‌هاى خاصى را براى افراد غيربومى و جهانگردان به‌وجود مى‌آورند. يکى از اين مراسم، جشن‌هاى عروسى است که به‌ويژه در نقاط روستائى و عشايرى جلوه‌هاى شگفتى دارند. از آنجا که اکثريت ساکنين استان را آذرى تبارها تشکيل مى‌دهند مراسم مربوط به جشن عروسى در بين آذرى‌ها به‌طور فشرده مورد اشاره قرار مى‌گيرد :

مراسم مربوط به عروسى در سطح استان و به‌ويژه در روستاهاى آن معمولاً در فصل پائيز انجام مى‌گيرد. مراسم از روز نشان کردن و نامزدى شروع مى‌شود و در خانه دختر نامزد شده، بازى‌ها، نمايش‌ها و صحنه‌پردازى‌هاى زيادى به راه مى‌افتند . اجرا‌ءکنندگان اين مراسم غالباً دختران هستند. آنها حتى در نقش مردها نيز بازى‌هائى انجام مى‌دهند. به‌علاوه در نقش کسانى که به نوعى در عروسى دخالت دارند نيز درمى‌‌آيند. مثلاً در نقش مادر زن و پدر شوهر و عاقد و ... مانند آنها .

عروسى معمولاً با خواندن سرودها و تصنيف‌ها همراه است. اين تصنيف‌هاى زيبا و تغزلي، حتى طنزآلود در واقع زينت بخش مجالس عروسى هستند و هميشه به همراه موسيقى و رقص اجراء مى‌شوند .

مراسم عروسى در چند مرحله است از جمله خواستگاري، عقد، نامزد کردن و نشان بردن، شب حنابندان، بردن جهيزيه و غيره، همچنين 'پاينده تخت' انجام مى‌گيرد. هر مرحله نيز براى خود سرودها و آوازهاى خاصى دارد که خصوصيات همان مرحله را نشان مى‌دهد .

خواندن سرودهاى مربوط به مادرشوهر عروس از جالب‌ترين مراسم است. شکى نيست که بين عروس آنها و مادرشوهران هميشه به نوعى کشاکش بوده است. اين کشاکش از زبان مادرشوهر که نقش آن را يکى از دخترها به عهده مى‌گيرد به شکل طنزآميزى ايفاء مى‌گردد. گفت و گوهاى رد و بدل شده بين عروس و مادرشوهر که معمولاً موزون و توأم با رقص اجراءکنندگان است، تصويرى واقعى از زندگى نوعروسانى است که در شروع زندگى مشترک خود بنا به ملاحظات فرهنگى خاص منطقه، مجبور به زندگى در کنار مادر شوهر و ساير اعضاء خانواده داماد هستند. البته به‌تدريج اين نوع ترکيب خانوادگى خصوصاً در شهرها منسوخ شده و در حال حاضر خاص مناطق روستائى و عشاير منطقه است .

اولين مرحله ٔ مراسم ازدواج در ميان ايلات و عشاير استان، مراسم خواستگارى است که معمولاً ريش سفيدى از طرف خانواده ٔ پسر به خانه دختر مى‌رود و مراسم خواستگارى را به‌جا مى‌آورد. وقتى موافقت کامل حاصل شد بستگان پسر با کله‌قند وارد خانه ٔ دختر مى‌شوند و در مورد شيربها صحبت مى‌کنند. شيربها نسبت به وضع خانواده دختر از ۵۰ تا ۲۰۰ گوسفند، چند رأس اسب و گاو، چند دست خلعت و غيره مى‌باشد. هرچه تعداد گوسفندها بيشتر باشد طلا و غيره نيز به همان نسبت زيادتر خواهد بود. خانواده ٔ پسر نمى‌توانند از قبول مقدار شيربها خوددارى کنند، زيرا ديگر کسى به آنها دختر نمى‌دهد. پس از موافقت خانواده ٔ پسر، شيربها را به خانه ٔ عروس مى‌برند و تحويل مى‌دهند و روز عروسى معين مى‌شود .

حضور مدعوين در روز عروسى اجبارى است و پيشکش‌هائى از قبيل پول، گوسفند يا هديه‌هاى ديگر به داماد مى‌دهند. جشن عروسى سه روز طول مى‌کشد. آنگاه عروس را سواره به‌سوى خانه ٔ داماد حرکت مى‌دهند که در اين حال سواران، پيشاپيش عروس مى‌تازند و هرکسى که زودتر به خانه ٔ داماد برسد جايزه‌اى مى‌گيرد. داماد نيز به خانه ٔ يکى از اقوام خود مى‌رود و لباس جديد خود را مى‌پوشد . معمولاً زن همين خانواده به‌عنوان ينگه (همراه) عروس، او را به حجله مى‌برد. هرگاه کسى بخواهد عروس را ببيند بايد رونما بدهد، هرگاه عروس باکره نباشد، فرداى آن روز او را سوار الاغ مى‌کنند و او را با تحقير و توهين به خانه ٔ پدر او مى‌فرستند .

   مراسم ختنه‌سوران

در سطح استان و به‌ويژه در مناطق روستائى و عشايرى آن، اطفال پسر را حداکثر تا يکسالگى ختنه مى‌کنند و به اين منظور يک هفته مراسم جشن و سرور به پا مى‌دارند و به شادمانى مى‌پردازند .

پدر طفل از قبل با فرستادن گاو و گوسفند، کسى را که بايد بچه را در بغل بگيرد و به اصطلاح ' کروه' طفل گردد، به جشن دعوت مى‌کند. متقابلاً 'کروه' هم بايد هدايائى به خانه ٔ پدر طفل بياورد. انجام مراسم ختنه بدين ترتيب است که بعد از اتمام يک هفته شادماني، 'کروه' طفل را محکم در بغل مى‌گيرد و شخصى که در اصطلاح محلى به 'دلاک' معروف است با تيغ سلمانى عمل ختنه را انجام مى‌دهد و خون بچه بر دامان 'کروه' مى‌ريزد. با اين کار پيمان دوستى و عطوفت بين خانواده ٔ طفل و 'کروه' بسته مى‌شود و طفل حتى در بزرگسالى نيز به 'کروه ' خود اهميتى بيش از پيش مى‌دهد و احترام او را به‌جا مى‌آورد. پس از پايان مراسم، 'کروه' نيز مانند ساير مدعوين به خانه ٔ خود مراجعت مى‌کند، ولى بعد از ده روز به همراه زن خود به خانه ٔ پدر طفل مى‌آيد و براى طفل، پدر و مادر و منسوبين او هدايائى مى‌آورد. در بازگشت 'کروه' پدر و مادر طفل نيز هدايائى از قبيل گاو و گوسفند به وى و زن او مى‌دهند و بدين ترتيب از آنها قدردانى مى‌نمايند .

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 28 تیر 1389  6:23 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:آداب و رسوم مردم ایران

 
 

اردبیل

   مراسم عروسى

پس از آنکه دخترى مورد پسند واقع مى‌شد مراسم خواستگارى انجام مى‌گرفت. نشانه ٔ قبول چاى شيرين بود. در اين مجلس مهريه و شرايط طرفين و تاريخ عقد معين مى‌شد . مراسم عقد پس از مراسم 'شال اوزوک' انجام مى‌گرفت. اوزوک به‌معنى انگشترى است .

دعوت براى عقد از مردان مسن و ميانسال صورت مى‌گرفت و عقدخوانى در خانه دختر به‌عمل مى‌آمد، اما مخارج آن‌را خانواده پسر برعهده داشت. پيش از بردن عروس به خانه بخت جشنى مختص زن‌ها برپا مى‌شد که هدف از آن دوخت لباس‌هاى عروس بود، که نمايش لباس‌ها و زينت‌آلات نيز در طى آن صورت مى‌گرفت. خوانندگان و نوازندگان زن در اين مجلس دعوت مى‌شدند و پذيرائى گرمى صورت مى‌گرفت . فرداى آن روز کسانى از خانواده داماد به‌همراه خياط به خانه عروس رفته و قسمتى از پارچه‌ها را بريده براى روز عروسى لباس مى‌دوختند. شبى که فرداى آن عروس به خانه داماد برده مى‌شد، حنا گجه گفته مى‌شد، که مخصوص دختران و زنان جوان بود، که دعوت مى‌شدند و با او به حمام مى‌رفتند و غروب برگشته در خانه عروس جشن مى‌گرفتند و به دست‌هاى عروس حنا مى‌بستند. جشن خانه داماد هم با شرکت پسران جوان برپا مى‌شد .

بردن عروس به خانه داماد بعد از غروب صورت مى‌گيرد. جهيزيه بعداظهر همان روز به خانه ٔ او برده مى‌شد و عروس را آرايش کرده و هنگام رفتن چادر به سرش مى‌کردند . يک نفر 'ينگه' همراه آنها مى‌شد تا آداب و مراسم حجله رفتن را به عروس بياموزد و از او مراقبت کند. در خانه داماد شام تهيه مى‌شد و از بستگان دعوت به‌عمل مى‌آمد. داماد سه تا سيب به پشت عروس مى‌زد و به سر او نقل و نبات مى‌ريخت و پول نثار مى‌کرد. در مدخل راهرو طشت مسين گذاشته تا عروس از روى آن بگذرد و مثل مس محکم بماند .

فرداى شب عروسى مادر عروس براى ناهار 'قويماق' مى‌فرستاد و براى شام از خانه پدرش ترک‌پلو مى‌آوردند، که داراى تشريفاتى بود و دراين مراسم جمعى از نزديکان دعوت مى‌شدند .

عروس از ساعت ورود روى خود را از ديگران مى‌پوشانيد و روز اول هر يک از کسان داماد چيزى به‌وى هديه مى‌دادند تا چادر از سر بردارند. آن‌را 'وزآشدي' يعنى رونما مى‌گفتند. پس از پايان مراسم عروس و داماد به‌قصد بازديد به خانه‌هاى دوستان و کسان خود مى‌رفتند. و سپس نوبت اياغ آشوى بود که عبارت بود از مهمانى‌هائى که خويشان به افتخار آنها ترتيب داده و از خانواده‌هاى طرفين نيز دعوت مى‌کردند .

   آئين نوروز

تشريفات جشن‌هاى نوروز در اين منطقه نسبت به مناطق ديگر ايران، تاحدى وسيع و مفصل بوده است .

   تکم و تکمچى

تکم شيطانکى است به‌شکل حيوان از تخته که با پارچه‌هاى رنگين و تکه‌هاى آينه آن‌را زيبا مى‌کردند و از زير شکم بر انتهاى چوب نازکى متصل کرده و اين چوب را از سوراخى در وسط صفحه تخته‌اى عبور مى‌دادند و به آسانى در آن سوراخ بالا و پائين مى‌رفت .

تکمچى يعنى صاحب تکم آن‌را به‌حرکت درآورد. و در نتيجه صدائى به‌وجود مى‌آورد که خوش‌آيند است و به‌همراه آن تصانيفى نيز مى‌خواند که درباره عيد و بهار است . تکمچى‌ها از حدود يک ماه به عيد مانده پيدا مى‌شوند و به در خانه‌ها رفته و رسيدن بهار را مژده مى‌دادند .

   با يرام پائى

با يرام پائى يعنى سهم و حصه عيد، از طرف کسان دخترى که تازه ازدواج کرده فرستاده مى‌شد. شام در مجموعه‌هاى مسى بزرگ چيده مى‌شد و هر غذا در ظرف جداگانه قرار مى‌گرفت. بر روى آن سرپوش مسى و روى آن روپوش مخملى يا ترمه يا زرى بسيار زيبائى قرار مى‌دادند و حمال غذاها را در خانه موردنظر مى‌گذاشت و مجموعه و روپوش و سرپوش را با خود برمى‌گرداند .

   مراسم نوروز

در ساعت تحويل سال همه افراد خانواده سر سفره نشسته، در اين سفره علاوه بر هفت‌سين، ميوه و شيرينى و آجيل و خشکبار نيز مى‌گذاشتند. اولين چيز که در سفره قرار مى‌گرفت قرآن بود. آينه و سکه طلا يا نقره و برنج گندم نيز از لوازم اين سفره به‌شمار مى‌آمد. قبل از تحويل سال همه وضو مى‌گرفتند و در لحظه تحويل سال سکوت مى‌کردند. اولين کار پس از تحويل سال نگاه کردن و بوسيدن قرآن مجيد بود. سپس کوچک‌ترين فرد گلوبدان در دست گرفته و به‌همه گلوب مى‌داد و سپس ديد و بازديدهاى عيد شروع مى‌شد و بزرگترها به کوچکترها عيدى مى‌دادند .

   چهارشنبه‌سورى

در اردبيل سابقاً چهارشنبه‌سورى را 'گل چهارشنبه‌' مى‌گفتند، زيرا همه خانه‌ها مثل گل تميز گشته بود. با گذشت ظهر سه‌شنبه آخر سال در کوچه و بازار صداى ترمه و بمب آغاز مى‌شد و اندکى پس از غروب خورشيد، بوته‌هاى گون و خار در حياط يا پشت‌بام آتش زده مى‌شد و بعد از صرف شام سفره‌ چهارشنبه‌سورى گسترده مى‌گشت. شب چهارشنبه‌سورى فالگيرى نيز ديده مى‌شد و دخترها در اوايل شب بر پشت در خانه‌هاى خود ايستاده و سخنان رهگذران را گوش کرده و تعبير و تفسير مى‌کردند. پسران جوان کمربندهاى پارچه‌اى يا دستمال خود را از پنجره اتاق همسايه يا کسان خود به درون انداخته و صاحبخانه مقدارى آجيل يا شيرينى در گوشه آن قرار داده و به‌طرف صاحب او مى‌انداخت .

   اعياد مذهبى

   عيد فطر و عيد قربان

در اردبيل عيد فطر و عيد قربان بدون تشريفات است و ديد و بازديدها در اين ايام مخصوص مصيبت‌ديدگان مى‌باشد. اگر در مسجد يا محل ديگرى نماز سيد برگزار شود کسانى در آن شرکت مى‌نمايند، معمولاً اين نماز در بيابان يا جاى بى‌سقف خوانده مى‌شود. رسم قربانى کردن در روز عيد قربان نيز مانند مناطق ديگر سرزمين ايران در اردبيل انجام مى‌شود .

   مبعث و عيد غدير

در اين روز که روز سادات گفته مى‌شود، به‌روى احترام و عرض تبريک به خانه سادات مى‌روند .

   سوم شعبان

اين روز که روز ولادت حضرت حسين‌بن‌على است از جمله اعياد مذهبى در اردبيل است. در اين روز ديگر اعياد مذهبى مهم بازار و مغازه‌ها آذين‌بندى مى‌شود .

   نيمه شعبان

در اين روز يعنى روز ميلاد حضرت حجة‌بن‌الحسن امام دوازدهم چراغانى و آذين‌بندى مفصل در بازار و خيابان‌ها صورت مى‌گيرد .

   سوگوارى‌هاى مذهبى

   شاخسه ٔ

يک ماه پيش از فرا رسيدن ماه محرم با تشکيل دسته‌هاى شاه‌حسيني، که در محل به‌شکل ' شاخسه‌ ٔ ' عنوان مى‌شد، مراسم آغاز مى‌گشت. حدود يک ساعت از شب گذشته، با دستور رئيس شاه حسينى‌ها صف تشکيل مى‌شد و حاضرين چوب‌دستى را مثل شمشير در دست راست مى‌گرفتند و دست چپ را از پشت بر کمر نفر سمت راست قرار مى‌دادند و صف مرتب و فشرده‌اى به‌وجود مى‌آوردند. صف مردان به‌شکل دايره بزرگى درآمده و در جواب اشعار و ابيات رئيس دسته که با آهنگ خوانده مى‌شد، همه که شاه‌حسين را به‌صورت 'شاخسه ٔ ' ادا مى‌کردند. اشعار که جنبه حماسى داشت آمادگى حاضرين را براى فداکارى در راه حضرت حسين (ع) بيان مى‌داشت . اين مراسم امروزه در اردبيل منسوخ شده است .

   طشت‌گذارى

يکى از مراسم سوگوارى در اردبيل طشت‌گذارى در مساجد و تکايا است، که سه روز به آغاز محرم آغاز مى‌شد. هر يک از محلات چند روز پيش دعوت‌نامه‌اى براى علما و بزرگان مى‌فرستادند و از آنها براى شرکت در اين مراسم دعوت مى‌کردند . طشت‌ها را در جائى آماده مى‌کردند. دسته ٔ سينه‌زنان و زنجيرزنان به محلى که طشت‌هاى محله در آنجا بود مى‌رفتند و آنها که حامل طشت‌ها بودند آنها را بر دوش گرفته و جلوى دسته حرکت مى‌کردند و زمانى‌که به مسجد مى‌رسيدند، آنها در محل مخصوص خود که معمولاً طاقچه بزرگ يا سقف ضربى بود مى‌گذاشتند و پر از آب مى‌کردند. قرائت فاتحه کنار طشت صورت مى‌گرفت که تشريفات خاصى داشت. اين سنت امروز نيز معمول است .

   مراسم شمع‌گذارى

اين مراسم روز نهم محرم يعنى تاسوعا اجراءِ مى‌شود و اردبيليان در ۴۱ مسجد شمع روشن مى‌کنند. اين شمع‌ها نذرى است. وقتى آفتاب غروب مى‌کند در بيشتر مساجد مردم و دسته‌هاى شمع‌گذار، کنار طشت گرد آمده و فاتحه مى‌خوانند .

   عاشورا

در روز عاشورا دسته‌ها با ترتيب خاصى قرار مى‌گيرند که در گذشته اجزاى دسته‌ها بيش از امروز بود. اسرا را که دختر بچه‌‌هائى با لباس‌ سياه بودند، بر شترها که فرش روى آنها قرار داشت. سوار مى‌کردند و خاطره اسيران کربلا را زنده مى‌نمودند. قمه‌زن‌ها نيز، از ديگر افرادى بودند که براى برآورده شدن حاجات خود بر سر قمه مى‌زدند. شبيه‌گردان‌ها نيز در آن روز با پوشيدن لباس‌هاى مخصوص صحنه‌هائى را در ميدان‌گاه‌هاى جلوى مساجد ترتيب مى‌دادند . در پايان مراسم قمه‌زن‌ها عاشورا ساعت يک بعد از ظهر پايان مى‌يافت و شب يازدهم، شب شام غريبان خوانده مى‌شد که مردم در مساجد جمع مى‌شدند و چراغ‌ها را خاموش مى‌کردند و عزادارى مى‌کردند .

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 28 تیر 1389  6:44 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:آداب و رسوم مردم ایران

اصفهان

 

   آتش‌افروزى و جل جلانى

در نطنز و آبادى‌هاى آن رسم است که در شب‌هاى هفدهم، هيجدهم و نوزدهم دى‌ماه کودکان در دسته‌هاى مختلف جمع مى‌شوند و هر دسته در يکى از تپه‌ها و بلندى‌هاى آبادى بوته و خار و هيزم را که از پيش جمع کرده‌اند آتش مى‌زنند به‌طورى‌که شعله‌هاى آتش سراسر آبادى را روش کند. آنها معتقدند روشنائى اگر به درخت‌ها برسد آن‌ سال ميوه و سردرختى بيشتر مى‌شود و آفات از بين مى‌رود. برخى به نيت آنکه درختان ميوه بيشترى بدهند به قبرستان رفته و سنگ‌هاى کوچک و بزرگ جمع مى‌کنند و به شاخه‌هاى درختان مى‌آويزند. در مراسم آتش‌افروزى بعد از خاموش شدن آتش‌ها و تاريکى دوباره به ده برمى‌گردند و به يک نفر توبره ٔ بزرگى مى‌دهند و به‌حالت گروهى به در خانه‌ها رفته، گاهى دسته‌ها با هم برخورد مى‌کنند و با هم درگير مى‌شوند تا يکى پيروز شود .

   شب اسفند

در کاشان و اطراف آن ماه را سى‌روز محاسبه مى‌کنند و براى گرفتن جشن شب اول اسفند قرار جشن مى‌گذارند. از يک‌ماه تا چهل روز پيش از اسفند قرار مى‌گذارند که در يک روز و يک شب همه ٔ اهل آبادى شب اسفند بگيرند. اين نوع محاسبه را به کاشى‌ها منسوب مى‌دارند .

   چله ٔ بزرگ و چله ٔ کوچک

در مرق (Marag) کاشان براى زمستان تقسيم‌بندى مخصوص دارند: ده روز اول زمستان و چهل روز بعد از آن‌را 'چله ٔ بزرگ' و بيست روز بعدى را 'چله ٔ کوچک' مى‌دانند و به ده روز بعد 'امن و بهمن' مى‌گويند. از ده روز باقى‌مانده هفت رو 'سرما پيرزن' و سه روز 'سرما عجوزه' است .

در جوشقان استرک کاشان هم چله از دهم دى‌ماه شروع مى‌شود و تا بيستم بهمن ادامه دارد. اين چهل روز را به چهار قسمت کرده‌اند که هر قسمت ده روز است و هر ده روز نامى دارد: ده روز اول را چله ٔ بزرگ يا چله ٔ قوس مى‌نامند. ده روز دوم را چله ٔ کوچک و ده روز سوم را چله ٔ برزگر و ده روز چهارم را چله ٔ جولا مى‌نامند . در اين مدت بنا به‌رسم محل برزگران به‌خانه ٔ مالک مى‌روند و برف بام‌ها را پائين مى‌کنند. در آن روز زن ارباب آش هوا مى‌پزد تا بعد از روئيدن برف‌ها از اين آش ميل کنند .

   اسنبدى کاشان

مردم کاشان و اطراف آن ماه‌هاى سال ار سى روز حساب مى‌کنند و يک سال را سيصد و شصت روز و حساب پنج‌روز باقيمانده را جدا نگه مى‌دارند و آن‌را پنجه مى‌نامند. به اين ترتيب، بيست و پنجمين بهمن ماه تقويم رسمى شب اول اسفند است که آن‌را شب اسبند رعينى يا زراعتى مى‌نامند و عقيده دارند هر سال ده پانزده روز قبل از رسيدن اسفند باد معتدل مى‌وزد که به آن 'باد اسبند' مى‌گويند و آن‌را پيک بهار مى‌دانند .

در اين شب دکاندارها دکان‌ها را چراغانى مى‌کنند. آرايش دکان‌هاى سبزى‌فروشى بسيار زيبا صورت مى‌گيرد. آجيل‌فروشان براى اسبندى آجيل آچار درست مى‌کنند و خوردن اين آجيل در اين شب رسم است .

اهالى کاشان در اين شب براى شام پلو مى‌پزند و پلو ماهى دودى يا چلو با کوکو مى‌پزند يا کشمش‌پلو مى‌خورند. پنير و ماست نيز بر سر سفره براى شگون مى‌گذارند . معتقدند در اين شب نبايد تخم‌مرغ خوردو بايد آن‌را در خانه نگاه داشت .

   مراسم ازدواج

ازدواج با خواستگارى آغاز مى‌شود. اگر والدين دختر موافقت خود را اعلام نمايند . داماد در شبى خوش‌يمن خوانچه به خانه ٔ عروس مى‌فرستد. اين خوانچه از شيريني، يک جلد قرآن، آئينه، سبزي، شربت، حنا، هل، ميخک، دارچين، نمک، کندر، تخم‌مرغ، شانه، اسفند و ابريشم هفت‌رنگ است. اين شکل از مراسم بيشتر از جندق مشاهده مى‌شود .

هنگام بردن خوانچه کسى پيشاپيش گروه قصيده‌اى در مدح ائمه اطهار مى‌خواند و بقيه صلوات مى‌فرستند. و وارد خانه عروس مى‌شوند. بعد از اين مرحله مراسم عقد با حضور بستگان دو طرف برگزار مى‌شود. در اين مراسم زنى با سوزن خياطى ابريشم هفت رنگ را به سر عروس و داماد مى‌کشد يعنى آنها را به‌هم مى‌دوزد تا پيوند آنها ابدى شود .

صبح روز بعد دو مرد و دو زن از بستگان عروس و داماد مردم را براى صرف چاى و شيرينى دعوت مى‌کنند. به اين رسم طلبون مى‌گويند. در اين مجلس يک زن خوش‌شانس حلقه‌اى به‌دست عروس و کفشى به پاى او مى‌کند. سه روز بعد مجلس سيمان عروس برگزار مى‌شود که مردها در خانه داماد و زن‌ها درخانه عروس جمع مى‌شوند .

مراسم زفاف و بردن عروس سه چهار روز بعد از عقد يا چند ماه و حتى دو سال هم مى‌تواند طول بکشد. يک هفته پيش از آن مراسم رخت برون و يک روز پيش مراسم آرايش عروس برگزار مى‌شود. سپس عروس را به حمام مى‌برند و حنابندان انجام مى‌شود. همين مراسم به‌طور جداگانه براى داماد برگزار مى‌شود. سپس همه به خانه ٔ عروس مى‌روند و داماد يکى دو ساعت کنار عروس مى‌نشيند و زن‌ها براى ديدن عروس مى‌آيند و سر و صدا را مى‌اندازند. سپس داماد به‌خانه ٔ مى‌رود تا مقدمات را فراهم کنند اواخر شب داماد و عده‌اى از مدعوين به خانه عروس رفته تا عروس را بياورند. اين مراسم با دايره دمبک و غزل‌خوانى برگزار مى‌شود. عروس را از زير قرآن رد مى‌کنند و زنى آئينه بزرگى روبه‌روى صورت عروس مى‌گيرد. عروس از پدر و مادر خود خداحافظى مى‌کند. و مردها با قصيده و غزل‌خوانى از جلو و زن‌ها با گفتن هولولو و شاباش از ؟؟؟ به‌سمت خانه داماد به‌راه مى‌افتند. مقابل خانه داماد عروس مى‌ايستد تا داماد پاانداز را تقديم کند. سپس داماد چند انار يا سيب به سمت عروس پرت مى‌کند. جلو در خانه داماد عروس را در آغوش مى‌گيرد و به حجله مى‌برد. دائى يا عموى عروس وارد حجله مى‌شود و سوره الرحمن تلاوت مى‌کند و سر عروس و داماد را به‌هم مى‌زند تا خجالت آنها بريزد. جمعيت متفرق مى‌شوند. داماد و عروس بايد با آفتابه لگن پاى يکديگر را بشويند. داماد اين آب را به چهارگوشه خانه مى‌ريزد .

روز بعد والدين عروس ناهار مى‌فرستند و اقوام هديه‌اى به‌نام در حجلگى مى‌برند .

   مراسم نوروز

   چهارشنبه‌سورى

غروب سه‌شنبه آخر سال بانوى خانه بوته‌اى را آتش مى‌زد و آن‌را در کوچه مى‌انداخت. کوزه آبى با چند دانه اسفند هم روى آتش مى‌ريخت تا بلا دور شود. شب چهارشنبه‌سورى فالگوشى و فال‌کوزه انجام مى‌شد .

   تحويل سال

شب عيد نوروز را پلو مى‌پختند. سفره پهن مى‌کردند و انواع خوراکى‌ها استفاده مى‌شد .

 

 

 

سنت های پایدار محرم در استان اصفهان

 

 

 

در اصفهان از شب اول ماه محرم مراسم عزاداری برای امام حسین علیه السلام شروع می شود. قبل از شروع ماه مردم اصفهان شروع به سیاهپوش کردن تکایا و حسینیه ها می کنند .

در اصفهان هر محله دسته عزاداری مخصوص به خود را دارد که غالباً نام محله را روی دسته می گذارند . دسته های چهارسو، لومبان، در کوش و طوقچی هر کدام نام محله های قدیمی و معروفی در اصفهان است. در شب های محرم دسته های عزاداری به محله های یکدیگر می روند و به طور مشترک با سینه زن های میهمان شان از محله دیگر، مراسم را با هم برپا می کنند .

در این ایام عزاداران به یاد امام حسین علیه السلام بر سر و روی خود گل می مالند .

در دسته ها در صف اول بزرگان محل، پشت سر آنها زنجیرزن ها و در پایان صف سینه ز ن ها حرکت می کنند .

در روز عاشورا، تمام دسته های سینه زنی در میدان امام جمع می شوند و به صورت متحد عزاداری می کنند .

در اصفهان خانه ای به نام خانه زرگرباشی است . خانم های اصفهانی روز تاسوعا در این خانه جمع می شوند و نذورات پارسال خود را ادا می کنند .

یکی از مراسم مهم محرم که از شب های اولیه ماه آغاز می شود، تعزیه خوانی است .

به این صورت که یک نفر از گروه تعزیه خوانی با صدای طبل، شروع شدن تعزیه را به اطلاع مردم می رساند. بعد از این که مردم جمع شدند در صحنی که به این منظور تهیه شده است تعزیه خوان ها مرثیه های خود را اجرا می کنند .

در اصفهان غالباً لوازم و تجهیزات مورد نیاز تعزیه خوانی از نذورات مردم تهیه می شود .

مردم لنجان ظهر روز عاشورا و تاسوعا بهترین غذای خود را تهیه می کنند و آن را در سینی می گذارند، سینی ها را روی سرهایشان می گیرند و به پشت در حسینیه ای می روند که سینه زن ها و زنجیرزن ها در آنجا مشغول برگزاری مراسم هستند .

ساعت ۱۲ ظهر در حسینیه باز می شود و مردم در صف های طولانی، با سینی هایی بر سر که پر از نذوراتشان است وارد حسینیه می شوند .

در اصفهان اکثراً تا روز دهم غذاهای نذری مردم قیمه است به جز خمینی شهر که در آنجا نذر اصلی در عاشورا آبگوشت است .

در شب اربعین مردم به مساجد می روند. چراغ ها را خاموش می کنند و سوگواری می کنند. از غذاهای این شب شله زرد و آش شله قلمکار است .

همچنین همه ساله آیین های عزاداری ماه محرم در مناطق مختلف کاشان و اطراف آن نیز با شور و عشق خاص مردم به اباعبدالله الحسین علیه السلام برگزار می شود و عاشقان آن حضرت ارادت و تجدید میثاق خود را هر سال در قالب عزاداری مستحکم تر می کنند .

این آیین ها به فراخور فرهنگ و شیوه های مرسوم در کاشان با اندکی تفاوت از دیرباز همواره در قالب هیأت های مذهبی و راه اندازی دستجات و تکایا برگزار شده است .

با نگاهی به تاریخ عزاداری سنتی در کاشان و شهرهای همجوار آن، همچون نطنز، آران و بیدگل و اردستان به برخی آیین های سنتی ازجمله نخل گردانی و حمل خیمه گاه حسینی و شهدای کربلا بر می خوریم که در زمان آل بویه مرسوم بوده و در زمان قاجار نیز با برپا کردن تکیه ها آیین های تعزیه رونق بیشتری گرفته است .

ازجمله آیین های سنتی محرم در کاشان که به تناسب ایام این ماه حزن و اندوه درگذشته و حال برپامی شود، می توان به آیین چاووش خوانی یا چاووش عزا اشاره کرد .

دراین آیین که قبل از آمدن محرم برپامی شود، فردی در جلوی کاروان در حالی که بیرقی در دست دارد، آمدن محرم را با ذکر اشعاری حزین به مردم خبر می دهد .

سقاخوانی در ایام محرم

بسیاری از ارادتمندان به امام حسین علیه السلام در حالی که با یک دست مشک آب و با دست دیگر کاسه ای در دست دارند به یاد تشنه لبان کربلا، عزاداران را سیراب می کنند .

برخی از سقایان در گذشته اشعاری نیز در دستگاه ها و آوازهای دشتی و بیات و غیره می خواندند .

نظیر این گروه از جمله گروه ضیغم و نوش آباد هنوز در کاشان و نوش آباد آران و بیدگل فعالیت دارند و یکی از قدیمی ترین گروه های سنتی آیین های عزاداری این مناطق هستند .

آیین فرات خوانی که هنوز در کاشان و بویژه مناطق خشک کویری مرسوم است، خواننده اشعاری را بر آب فرات می خواند، به طوری که واقعه غم انگیز کربلا را در ذهن تجسم می کند .

این آیین نوعی آیین سوگ و مویه است که بیشتر در آواز دشتی اجرا می شود .

پیش خوانی نیز یکی از آیین های مناطق روستاهای کوهستانی کاشان و برخی مناطق است که شکل خواندن آن شبیه سقاخوانی است، ولی محتوای شعری آن تفاوت دارد. در برخی از اشعار این آیین، شخص پیش خوان به طبیعت از سوگ حسین علیه السلام گلایه می کند .

روستاهای کوهستانی وش، ابیانه و هنجن و تعداد دیگری از روستاهای کوهستانی کاشان و نطنز این نوع اشعار را می خوانند و برعکس در مناطق کویری بیشتر فرات خوانی رایج است .

آیین زنگ حیدری یکی از آیین های کهن منطقه است که نوعی آرایه ادبی به حساب می آید و بیشتر در گذشته در نوش آباد آران و بیدگل مرسوم بوده، ولی حدود نیم قرن است که دیگر اجرا نمی شود .

در این آیین زنگ کهنی را به پایه منبر مسجد می بسته اند و سقاخوان ها پای زنگ می نشستند و به اشعار خواننده زنگ حیدری گوش فرا می دادند .

آیین تعزیه خوانی یکی دیگر از آیین های مرسوم کاشان، نطنز، اردستان و آران و بیدگل بویژه نوش آباد است که در سال های اخیر با سبکی جدید به لحاظ محتوایی و فضاسازی با نام علقمه در تعزیت حضرت عباس علیه السلام و ردیف های آوازهای ماهور، دشتی، ابوعطا، چهارگاه و شور بغداد اجرا می شود .

آیین سنج زنی یا سنگ زنی نمایش سنگ زدن گروهی در مخالفت با سپاه ملعون شمر به قصد تازاندن اسبان خود بر پیکر بی جان یاران حسین علیه السلام است . دراین مراسم، گروهی به شکل نمادین با چوب هایی که به آنها سنگ یا سنج گفته می شود و در کف گرفته و به حرکت در می آوردند و اشعار خاصی با گویش محلی می خواندند. این آیین در روشا و مناطقی از آران و بیدگل هنوز هم به شیوه ای دیگر رایج است .

آیین سنگ زنی و یا سنج زنی در دیگر مناطق این دیار از جمله ابیانه نطنز نیز که به آن جاق جاقه زنی یا جقجقه زنی گفته می شود با شکلی متفاوت از سایر نقاط این منطقه اجرا می شود .

آیین وداع خوانی یکی از سوزناک ترین قسمت های یک تعزیه است که به صورت گروه خوانی در برخی نقاط کاشان و اطراف آن در عزاداری حسین علیه السلام و برادر بزرگوارش حضرت ابوالفضل علیه السلام اجرا می شود .

آیین بحر طویل خوانی نوعی از صنعت شهری است که به صورت عموم در محرم و به صورت خاص در تعزیه از سوی برخی گروه ها در این منطقه اجرا می شود .

آیین خیل عرب، نمادی از حرکت طایفه بنی اسد است، حرکتی که بعد از جنایت سپاهیان یزید بن معاویه و زمانی که سپاهیان دشمن از صحرای کربلا رفتند، پیکرهای شهدا بر زمین مانده بود و کسی جرأت به خاک سپاری آنها را نداشت. زنان طایفه بنی اسد که در نزدیکی زمین کربلا زندگی می کردند با بیل، چوب و هر وسیله دیگر به طرف دشت کربلا رفتند تا پیکرهای شهدا را به خاک سپارند .

این آیین به صورت نمادین در نوش آباد آران و بیدگل اجرا می شود و در آن گروهی عزادار در حالی که لباس سفید عربی بر تن دارند، با ضربات ریتم دار نی های چوبی، اشعاری موزون می خوانند و با اجرای ریتم و آهنگ سوگ و مویه خود را در غم جانگداز شهادت امام حسین علیه السلام و اصحاب باوفایش به نمایش می گذارند .

در کاشان و برخی از شهرستان های همجوار آن از جمله زواره اردستان علاوه بر استفاده از علائم و ادوات عزاداری همچون نخل، علم و کتل هرساله کاروان های شترسوار از عزاداران سیاهپوش همراه با خیمه گاه حسینی به راه می افتند و در سوگ آن حضرت به عزاداری می پردازند .

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 28 تیر 1389  6:55 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:آداب و رسوم مردم ایران

 

ایلام

   اعياد

   عيد نوروز

در اين منطقه گرامى‌ داشتن نوروز و آتش‌افروزى شب چهارشنبه‌سورى از آداب کهن به‌شمار مى‌رود. ديد و بازديدهاى نوروز تا سيزده نوروز ادامه مى‌يابد و در روز سيزدهم فروردين مردم به باغ‌ها و دامنه کوه‌ها و تپه‌ها رفته و ناهار را آنجا صرف مى‌کنند .

   عيد فطر

در اين روز مردم استان ايلام در مراسم باشکوه نماز عيد شرکت مى‌کنند .

   مراسم ازدواج

   خواستگارى

چند روز پيش از خواستگاري، قادى از طرف خانواده پسر به خانه دختر مى‌رود و روز خواستگارى را مشخص مى‌کنند و پدر دختر با درخواست مهلت چند روزه، با اقوام و خويشان خود مشورت مى‌کند و چنانچه نظرشان مثبت بوده روزى را مشخص مى‌کنند. در مراسم خواستگارى بعد از صرف چاى و ميوه بزرگ فاميل پس از ذکر مقدمه‌اى از پدر خانواده دختر او را خواستگارى مى‌کند و بعد از موافقيت پدر دختر، يکى از مردان خانواده پسر، دست پدر دختر را مى‌بوسد. دست‌بوسى قطعى بودن ازدواج را مى‌رساند. معمولاً در اين مراسم حضور نمى‌يابد .

   مراسم عروسى

در شرايط کنونى دختر و پسر اغلب خود همسر خويش را برمى‌گزينند، اما در گذشته کمتر انتخاب به اين‌گونه صورت مى‌گرفت. مراحل ازدواج در ميان مردم استان ايلام به‌طور کلى به اين ترتيب است؛ پس از خواستگاري، در روز معين، زنان در خانواده در منزل پدر دختر جمع مى‌شوند و خانواده ٔ پسر يک شال، يک انگشتر و پيراهن، کفش، مقدارى شيريني، قند، روغن حيوانى و برنج براى خانواده دختر مى‌برند . امروزه داماد و عده‌اى جوان از نزديکان پسر، در اين مراسم شرکت دارند. در روزى‌که در اصطلاح ديارى (Diary) گفته مى‌شود، و در واقع همان شيرينى‌خوران است، مادر پسر لباس‌هاى خريدارى شده را به‌تن دختر مى‌پوشاند و خواهر بزرگتر پسر نيز کلوانه (Kelwana) يا انگشتر را به‌دست دختر مى‌کنند. در اين مراسم به شادى و پايکوبى پرداخته مى‌شود. بعد از اين مراسم تا روز عروسي، داماد به خانواده ٔ دختر در کار درو، خرمن‌برداري، گله‌دارى کمک مى‌نمايد و تمام هزينه‌ها و مخارج زندگى دختر برعهده خانواده پسر است .

در مراسم دزيرانى (Dezurani) ، شيرينى‌ها و هداياى داماد به عروس مشخص مى‌شود. دو سه روز پيش از اين مراسم خانواده داماد به‌قدر کافى قند، برنج و چند رأس گوسفند و ساير مواد غذائى را به منزل پدر و عروس مى‌فرستند و در روزى معين افراد و نزديکان دو خانواده را براى صرف ناهار دعوت مى‌کنند و پس از ناهار، بزرگان خانواده در اتاقى ويژه ميزان شيربهاء و طلا را معين مى‌کنند .

پس از اتمام مراسم دزيراني، داماد به خانه عروس دعوت مى‌شود و برادر عورس، داماد را همراهى مى‌کند. داماد مبلغى را به‌عنوان هديه به خانواده دختر مى‌دهد. و هنگام بازگشت، خانواده ٔ عروس مبلغى بيش از آن‌را به داماد هديه مى‌کنند که در اصطلاح محلى به اين مراسم 'چري' يعنى دعوت مى‌گويند .

براى مراسم عروسى معمولاً روزهاى پنج‌شنبه و جمعه انتخاب مى‌شود و مهمانان از دو خانواده دعوت مى‌شوند. دهل‌چى‌ها در ساعات اول روز در مجلس حاضر و شروع به نواختن مى‌کنند و اهالى نيز به پايکوبى مى‌پردازند. دهل‌زن همزمان اسامى تازه‌واردان را اعلام مى‌کند و فرد مزبور بايد پولى به‌عنوان شاوازانه به دهل‌زن بدهد. در قديم سوارکاران فاميل داماد، ضمن ترتيب دادن مسابقه اسب‌دواني، با جلال و شکوه خاص براى آوردن عروس بهخانه او مى‌رفتند. خواهر و مادر و برادر يا دائى و عمومى داماد به اتاق عروس رفته و برادر داماد شالى را به کمر دختر بسته و عروس و همراهان او را براى حرکت آماده مى‌کردند و با خواندن آوازهاى محلي، باساز و دهل، عروس را به منزل داماد مى‌بردند. در جلوى منزل داماد فرش يا پارچه‌اى پهن مى‌کردند و داماد و يکى از برادرانش کنار آن مى‌ايستادند؛ به محض ورود کاروان عروس، داماد وى را از ماديان پياده مى‌کرد و برادر داماد گوسفندى را جلوى پاى عروس قربانى مى‌کرد و عروس پاى راست خود را در خون گوسفند مى‌زد. جهيزيه عروس چند ساعت پيش از حرکت کاروان عروس، به خانه ٔ داماد فرستاده مى‌شد تا آماده شود .

   مراسم چمر

در مناطق روستائى و عشيره‌اى استان ايلام 'چمر' نواى غمبارى است که در سوگ عزيزان از است رفته نواخته مى‌شود، اين مراسم در سه هنگام برگزار مى‌شود: هنگام نزع، تدفين و سوگواري. اين مراسم خاص مردان و خانواده‌هاى مرفه است. براى سوگوارى زنان فقط 'پرسه' مى‌گيرند. چمر با صف بستن زنان مويه‌خوان، نوازندگان سازد و دهل و شاعران محل شروع مى‌شود. با بالا آمدن آفتاب و به نوا درآمدن سرنا و دهل نواى چمرى آغاز مى‌شود. بعد از صف بستن و قرار گرفتن علم و کتل‌ها در قسمت‌هاى مختلف صف، 'بويش' ها و 'راوکر' ها يا همسرايان مرثيه‌خوانى با نوائى مانند هق‌هق آغاز مى‌شود. همسرايان با اين نوا از جلوى صف گذشته و با رسيدن به پايان صف به آرامى باز مى‌گردند و اين کار تکرار مى‌شود. اين مراسم تا نيمروز ادامه مى‌يابد. بعد از صرف ناهار و چاي، مراسم تا تاريک شدن هوا ادامه مى‌يابد. اين مراسم يک تا سه روز به‌طور مى‌انجامد. چنانچه مراسم چند روز ادامه يابد، هر غروب ميهمانان هر غروب به خانه‌هاى خود باز مى‌گردند. اما در مرحله آخر به آنها شام مى‌دهند که به آن 'شه و شيم' (شام عزا) گفته مى‌شود .

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 28 تیر 1389  7:01 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:آداب و رسوم مردم ایران

 

 بوشهر

   مراسم ازدواج

ازدواج در اين منطقه با انتخاب دختر از طرف پسر آغاز مى‌شود، سپس به والدين خود اطلاع مى‌دهد. بعد از موافقت آنها خواستگارى انجام مى‌شود. پس از توافق خانواده ٔ دختر، پسر شروع به رفت و آمد با آنها مى‌نمايد و به خدمت پدر عروس مشغول مى‌شود و گاهى هدايائى به خانه ٔ عروس مى‌برد. پس از چند روز، يک‌دست لباس و يک حلقه انگشترى و يک جفت کفش براى دختر مى‌فرستد و آنها نامزد مى‌شوند .

بعد از گذشت مدتى که بستگى به نظر داماد دارد خويشان داماد به منزل عروس مى‌روند و درباره ٔ تشريفات عروسى و نحوه برگزارى جشن مذاکره مى‌کنند و مقدار مهريه نيز تعيين مى‌شود. روز بعد مهريه با نقل و شيرينى به خانه عروس فرستاده مى‌شود .

مراسم عروسى در خانه داماد برگزار مى‌شود. شيخ محل و دوستان داماد دعوت مى‌شوند. شيخ دو نفر از معتمدين را به منزل دختر مى‌فرستد تا ترتيب برگزارى جشن را به اطلاع عروس برسانند. در اين هنگام عروس با زر و زيور و بزک کامل دراطاق خودش مى‌نشيند و همه در اطراف او هستند. بعد صيغه عقد توسط شيخ جارى مى‌شود. و خبر آن به عروس مى‌رسد و او بعد از چهار بار بله مى‌گويد و بار آخر که رضايت خود را اعلام کرد به اطلاع شيخ مى‌رسانند و شيخ با تلاوت آياتى از کلام خداوند آنها را زن و شوهر اعلام مى‌کند. سپس خانه غرق شادى و هلهله مى‌شود، مهمان‌ها مشغول خوردن شيرينى و شربت مى‌شوند و بعد جمعيت متفرق مى‌شود .

بعد از اين مراسم داماد مرتب به خانه عروس مى‌رود. اما عروس خودش را پنهان مى‌کند و داماد موفق به ديدن او نمى‌شود. چند ماه بعد عروسى انجام مى‌شود .

قبل از اجراءِ عروسى دو دست لباس فاخر ابريشمين، يک‌دست لباس گل‌دار و ظروفى مملو از شيرينى از طرف داماد به خانه ٔ عروس برده مى‌شود. شب قبل از زفاف ظرفى از حنا و مجدداً مقدارى شيرينى به خانه عروس فرستاده مى‌شود. کسانى‌که ظرف را حمل مى‌کنند با گروهى از خوانندگان و نوازندگان و طبال‌ها احاطه شده‌اند . به‌همين ترتيب وارد خانه عروس مى‌شوند .

در اين شب عروس و داماد حنابندان مى‌کنند و صبح زود به حمام عمومى مى‌روند. بعد از ظهر همان روز داماد بر اسب سوار مى‌شود و در ؟؟؟ دوستان به چشمه مى‌رود و آب‌تنى مى‌کند. سپس لباس دامادى مى‌پوشد به خانه برمى‌گردد و در اتاق خواب خود مى‌ماند .

در شب عروسى مهمانى شام مفصلى در منزل داماد ترتيب داده مى‌شود. بعد از صرف شام مدعوين داماد را به حجله مى‌برند و همگى چراغ و لاله به‌دست به منزل عروس مى‌روند .

عروس سوار بر اسب به‌همراه نانوان ديگر و در حالى‌که مطربان مى‌نوازند به‌طرف خانه داماد حرکت مى‌کنند. داماد تا جلوى در به استقبال مى‌آيد باز وى عروس را گرفته او را از اسب پياده مى‌کند. سپس دست‌هاى آنها را روى هم قرار مى‌دهند، در گوش آنها دعائى مى‌خوانند، بعد پاهاى عروس و داماد با عطريات خوشبو شستشو داده مى‌شود و شست پاى عروس به شست پاى داماد بسته مى‌شود، به‌طورى‌که روى هم قرار نگيرند، چون شگون ندارد. داماد نيز چند سکه طلا به داخل لگنى که پاهايشان در آن شسته شده مى‌اندازد. جمعيت به خانه‌هاى خود مراجعت مى‌کنند. سپس داماد نقاب از چهره عروس برمى‌دارد و هديه‌اى به او مى‌دهد و به حجله مى‌روند .

   مراسم بعد از تولد

نوزاد پس از تولد در پارچه سفيدى پيچيده مى‌شود. و در رختخواب کوچکى قرار مى‌گيرد. اين رختخواب را بر روى ظرفى مى‌گذارند که در آن نان خمير مى‌کنند. در زير اين ظرف مقدار زيادى برنج ريخته شده است. در هفتمين روز تولد طفل اين برنج به‌عنوان صدقه بين فقرا تقسيم مى‌شود .

در روز هفتم بچه را نام‌گذارى مى‌کنند. وقتى طفل شروع به‌راه رفتن کرد خلخالى مزين به زنگوله‌هاى کوچک به‌ پاى او بسته مى‌شود .

مراسم عزاداری

در ایام سوگواری سیدالشهدا حضرت حسین بن علی(ع) شهرها، بخش ها و روستاهای تابعه استان بوشهر یک پارچه سیاه پوش می شوند.به همین مناسبت عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) با نصب بیرق عزا بر سردر مساجد، تکایا، اماکن مذهبی، منازل، میادین و معابر در ماتم سرور شهیدان و ٧٢ تن از یاران باوفای آن حضرت به سوگ می نشینند.مردم شهرها و روستاهای استان نیز همانند دیگر مناطق شیعه نشین در نیمه اول ماه محرم الحرام آیین عزاداری مختلف و خاصی برگزار می کنند .

در ماه محرم و دیگر ایام سوگواری مردم به سینه زنی و عزاداری می پردازند و سینه زن ها به شکل خاصی به صورت دایره درمی آیند و نوحه خوان ها نوحه می خوانند و همراه با آن طبل و سنج و شیپور هم می زنند که معروف ترین آلت موسیقی رایج در این استان «دمام» است .

از قدیمی ترین محله های این شهر می توان به چهار محل اشاره کرد که از دیرباز در برپایی مراسم سوگواری سید و سالار شهیدان ابا عبدا...الحسین(ع ) سابقه دیرینه داشته و در دهه نخست ماه محرم بیشتر ساکنان بوشهر به سمت این مکان هجوم آورده، در مراسم خاص و ویژه سینه زنی و سنج و دمام شرکت می کنند .

ایام سوگواری ماه محرم در این استان با نام نوحه خوان بزرگ و صدای جاویدان و بی بدیل «جهانبخش کردی زاده» معروف به «بخشو» پیوند دیرینه ای دارد و چندین سال است که سبک نوحه خوانی وی در این ایام مرسوم و بیشتر بزرگان جا پای وی گذاشته اند .

آیین شمع زنی از دیگر آیین ها و مراسمی است که در بوشهر به اجرا درمی آید و مردم در مکان های مقدس با روشن کردن شمع به دعا و راز و نیاز با معبود خویش می پردازند .

از دیگر امتیازات و ویژگی های خاص این استان در ایام ماه محرم برگزاری مراسم سوگواری در منازل در بخش های مختلف است .

حرکت دسته های سینه زنی و زنجیرزنی هیئت های مختلف در معابر عمومی نیز که از روز پنجم ماه محرم آغاز می شود در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی به اوج می رسد.هم زمان با روز عاشورای حسینی، مراسم عزاداری مردم استان بوشهر به اوج خود می رسد و فضای شهرها و روستاهای این استان آکنده از غم و اندوه می شود .

شبیه خوانی، برپایی محفل قرآنی، قرائت زیارت نامه عاشورا، طبخ و پخش انواع غذا از جمله حلوا، حلیم، شله زرد، عدس پلو، شیربرنج و قیمه پلو بین مردم و توزیع آب، شربت و شیر به یاد تشنه لبان صحرای نینوا توسط خردسالان از دیگر سنت های مرسوم مردم این استان در روز عاشوراست .

مردم سوگوار این استان همچنین در روز عاشورا با اجتماع در تکایا، مساجد و اماکن متبرکه، نماز ظهر عاشورا را به یاد آخرین نماز و راز و نیاز سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) در صحرای کربلا، اقامه می کنند .

« شام غریبان» از دیگر آیین هایی است که در پایان روز عاشورا و پس از تاریک شدن هوا در مناطق مختلف استان بوشهر برگزار می شود.در این آیین ها، هیئت های عزاداری شب هنگام و در حالی که علم ها را به صورت خوابانده حمل می کنند با حرکت در معابر عمومی و اجتماع در مساجد، تکایا و حسینیه ها با خاموش کردن چراغ ها و در فضای تاریک در غم شهدای دشت کربلا و حالا خاندان رسول الله اشک ماتم می ریزند
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 28 تیر 1389  7:10 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:آداب و رسوم مردم ایران

 

 تهران

 

   جشن‌هاى نوروز

 

   حاجى فيروز

حاجى فيروز با خاک زغال و با دود نجارى چهره خود را سياه مى‌کرد و کلاه شيپورى يا استوانه‌اى بلند از کاغذ يا مقوا بر سر مى‌گذاشتند و جامه رنگين چهل تکه که زنگوله‌هائى به آن دوخته شده بود، مى‌پوشيد .

   چهارشنبه‌سورى

در اين روز مردم آتش‌بازى مى‌کنند و آش رشته مى‌خورند. از روى آتش مى‌پرند و مى‌خوانند: زردى من از تو - سرخى تو از من ... .

   پنجه

پنج روز آخر سال را پنجک يا پنجه يا پنجه ٔ دزديده مى‌گفتند. از اين جهت که اين پنج روز هوا سرد بود و خطر يخ زدن محصولات وجود داشت، مردم به کوه مى‌رفتند و جشن مى‌گرفتند تا هوا بدتر نشود .

   عيد نوروز

در روز عيد مردم به ديد و بازديد مى‌پردازند و لباس‌هاى نو و تميز مى‌پوشند. در گذشته بزرگترها به کوچکترها عيدى مى‌دادند و شيرينى و تنقلات براى ميهمانان مى‌آوردند .

   سيزده‌به‌در

در سيزدهمين روز فروردين، مردم سبزه‌اى را که پيش از فرا رسيدن عيد در خانه سبز کرده‌اند به صحرا مى‌برند و آن‌را با آب روان مى‌سپارند. غذاى اصلى اين روز کوکوسبزى است. در اين روز بازى‌هاى متنوعى با اشعار مناسب اجرا مى‌شود .

   تيرماسيزده

در شب ۱۳ تيرماه در آهار مردم هر خانه دور هم جمع مى‌شوند و به نقل قصه مى‌پردازند يا فال حافظ مى‌گيرند. نوجوانان به پشت‌بام رفته و دستمالى به ريسمان مى‌بندند و به خانه‌ها مى‌اندازند تا صاحب‌خانه تنقلات، پول خرد و ... در گوشه دستمال ببندد. در مناطق دماوند و فيروزکوه نيز مراسم لال‌بازى اجراءِ مى‌شود .

   نام‌گذارى

در شب ششم زايمان وليمه مى‌دهند و نام‌گذارى مى‌کنند .

   آش دندانى

وقتى نوزاد شروع به درآوردن دندان مى‌کند براى او آش دندونى مى‌پزند تا دندان‌هايش راحت و سبک بيرون آيد. در اين آش گندم را مى‌کوبند و پوست آن‌را بيرون مى‌آورند . برنج اضافه مى‌کنند و نخود و عدس و لوبيا مى‌ريزند و گوشت کوبيده همراه با پياز داغ اضافه مى‌کنند. از اين آش اندکى هم به کبوتران امام‌زاده مى‌دهند .

   چله

مردم شب اول چله يعنى شب يلدا به شب‌نشينى و تفريح مى‌پردازند و آجيل و هندوانه و گردو، کشمش و گندم برشته مى‌خورند و فال حافظ مى‌گيرند .

   نذرى‌ها

از سفره‌هاى نذرى که در تهران رسوم بوده مى‌توان به سفره حضرت رقيه (س)، اشاره کرد. زمان برگزارى آن دوشنبه، چهارشنبه، پنج‌شنبه و جمعه است. عده‌اى رنگ اين سفره را سفيد و برخى سياه مى‌دانند. مواد لازم اين سفره نان سنگک، پنير، سبزى خوردن، خرما و شمع است . از ديگر سفره‌هاى نذرى مى‌توان سفره حضرت فاطمه (س)، سفر حضرت ابوالفضل (ع)، سفره مادر حضرت ابوالفضل يا ام‌النبين، سفره حضرت على‌اصغر (ع)، سفره امام حسن (ع)، سفره حضرت ابراهيم (ع)، سفره حضرت صاحب‌الزمان (عج) و سفره حضرت رسول (ص) را نام برد .

   آجيل مشگل‌گشا

اين آجيل را که عبارت از توت خشک، نخودچي، فندق، پسته، نقل، کشمکش و بادام است، براى رفع گرفتارى‌ها و مشکلات نذر مى‌کنند .

   مولودى‌خوانى

يکى از مراسم زنانه مولودى‌خوانى است. در برخى موارد اجراءِ مولودى براى اداى نذر است . مولودى‌خوان‌ها دسته‌اى از زنان مؤمن هستند که اغلب خوش‌آواز و خوش‌کلام هستند. گروه مولودى يک سردسته دارند وتنها ابزار موسيقى آنها تشت است. در مولودى معمولاً شرح حال يا داستان امامان و معصومين همراه اشعار ديگر خوانده و به نمايش گذاشته مى‌شود .

   ماه محرم

يکى از مراسم ماه محرم اجراى مراسم تعزيه است. اين مراسم براى بيان حال و مصايب خاندان اباعبدالله و واقعه غم‌انگيز کربلا اجراءِ مى‌شد. تعزيه‌خوانى در زمان ناصرالدين شاه با ساخت تکيه دولت به اوج خود رسيد. امروزه نيز اين مراسم در شهرهاى تهران، رى و ... اجرا مى‌شود .

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 28 تیر 1389  7:19 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:آداب و رسوم مردم ایران


چهارمحال و بختیاری
 

   مراسم ازدواج

انتخاب همسر براى پسر و دختر در ميان بختيارى‌ها به‌عهده والدين و کسان آنها است. به اين ترتيب که پدر و مادر پسر، دختر را مى‌بينند و اگر او را مناسب ديدند با کسان خود مشورت مى‌کنند و چند تن از خويشان و بزرگان ده را به کدخدائى ( خواستگاري) مى‌فرستند. در صورت گرفتن پاسخ مثبت از طرف خانواده دختر، در نوبت بعدى همين افراد با يک‌دست لباس و يک انگشتر و يک کيسه حنا به‌عنوان تحفه به خانه عروس مى‌روند. در ايام نامزدى پسر و دختر حق ندارند يکديگر را ملاقات کنند و چه بسا که فقط در حجله در نخستين‌بار يکديگر را از نزديک ببينند .

   شيرينى اشکنون

مراسم شيرينى اشکنون يا عقدکنان، بعد از قبول نامزدى انجام مى‌شود. اقوام عروس و داماد در اين مراسم شرکت دارند و نوازندگان محلى که سازهاى‌ آنها دهل و کرنا است و به زبان بختيارى توشمال گفته مى‌شوند، در طول مراسم که گاهى چند روز طول مى‌کشد، مشغول نواختن هستند. زن‌ها دستمال بازى و مردها چوب‌ بازى مى‌کنند. طى اين مراسم، شيربهاء نيز تعيين مى‌گردد. شور در اين مورد گاه منجر به دعوا و زد و خورد ميان اقوام عروس و داماد مى‌شود. پس از تعيين شيربهاء، حاضران کف مى‌زنند و هوا را مى‌کشند و قباله نوشته مى‌شود و خطبه عقد توسط عاقد خوانده مى‌شود. براى بله گرفتن از عروس، داماد بايد مبلغى به‌عنوان زيززبانى به او بدهد .

   عروسى

عروسى بختيارى‌ها دو يا سه روز به‌طول مى‌انجامد و مراسم آن کاملاً شبيه عقدکنان است. عشاير براى سهولت کار، مراسم عقدکنان و عروسى را باهم انجام مى‌دهند. عروسى در بختيارى بسيار باشکوه است. مراسم سواربازى در عروسى بسيار تماشائى است . سوارهائى که با داماد به محل جشن عروسى مى‌آيند به‌دو دسته تقسيم مى‌شوند؛ يک دسته نزد عروس ودسته ديگر نزد داماد مى‌مانند. عروس که سوار بر ماديان است و پارچه نازکى بر روى او انداخته‌اند با همراهان خود به‌سوى خانه داماد مى‌آيد. داماد بعد از قدرى تاخت و تاز و حرکت نرمشى و ميدان آرائي، خود را به عروس مى‌رساند و با حرکتى سريع دستمال او را از صورت او مى‌ربايد و فرار اختيار مى‌کند و سواران عروس به تعقيب او و سوارن او مى‌پردازند. سواران داماد راه را بر سواران عروس مى‌بندند تا داماد را فرار دهند که گرفتار سواران عروس نشود. زيرا در آن صورت دستمال را از او پس مى‌گيرند و او را پيش ايل و طايفه خود بى‌اعتبار مى‌کنند . براى پيروزى داماد، بهترين اسب را براى او آماده مى‌کنند. وقتى عروس را به خانه داماد مى‌برند، سواران پيشاپيش او به عمليات تحسين‌آميز روى اسب، مشغول مى‌شوند و تيراندازى مى‌کنند. توشمال‌ها در طول راه به خواندن و نواختن ادامه مى‌دهند. ساير مراسم عروسى از قبيل داماد سلام، پاگشا و غيره نيز از جمله مراسم بعد از عروسى است
عزاداری
. همه ساله با آغاز ماه محرم و صفر، استان چهارمحال وبختياري شاهد برپايي مراسم و آيين هاي ويژه اي است که در شهرهاي مختلف برگزار مي شود .
در اين آيين ها در روزهاي اول ماه محرم مردم با پوشيدن لباس سياه تبرک شده که از عتبات عاليات يا مشهد به عنوان سوغات آورده شده و يا در امامزادگان استان متبرک شده اند اقدام به برپايي هياتها و دسته هاي عزاداري سينه زني، زنجيرزني و پخت و توزيع نذري در محله هاي مختلف اقدام مي کنند .
تعزيه خواني که از زمان هاي قديم در استان مرسوم بوده هنوز در برخي از نقاط استان بويژه به صورت خاص در شهر"طاقانک" اجرا مي شود .
گروه هاي شبيه خوان و تعزيه خوان استان هر روز در دهه اول اين ماه با حضور در تکايا و حسينيه ها و برپايي تعزيه امام حسين(ع)، حر، ابوالفضل عباس، ظهرعاشورا، و اسارت زينب(س) مصيبت اين روزها را براي مردم بازگو مي کنند .
گردانندگان علم و علامت و کتل در روزهاي هفتم و هشتم در کوچه و محله هاي برخي مناطق شهرستان شهرکرد توام با جمع آوري آرد و نذورات مردم از ديگر ايين هاي اين ديار است .
در اين روزها مردان با حضور در کنار حسينيه ها و گلزار شهدا به ياد زندگي امام حسين (ع) و قيام عاشورا خيمه هاي سفيد و سبز را برپا و به ياد آنها روزه خواني مي کنند .
در آيين روز عاشورا عزاداران حسيني به ياد قافله خاندان آل عبا،در صحراي کربلا با راه انداختن کاروان، اقدام به آتش کشيدن نمادين خيمه هاي برافراشته مي کنند .
همچنين گروهي به صورت نمادين به عنوان اسراي کربلا در کنار اين خيمه هاي در حالت سوختن ، جمع مي شوند عزاداري و شيون و ماتم مي کنند .
آيين سنتي "چک چکو " نيز در برخي نقاط استان برگزار مي شود که در اين روز مردم با زدن سنگ و چوبهاي صيقل داده شده آيين سنگ زني را برگزار مي کنند .
شب تاسوعاي حسيني در بين برخي از ساکنان چهارمحال وبختياري به شب" چوب و دهل " معروف است و روز عاشورا را روز " تيغ " مي نامند و آيين هاي ويژه تاسوعا و عاشورا در نقاط مختلف چهارمحال و بختياري در اصل يکي است، ولي تفاوتهاي نيز در اجرا با يکديگر دارد .
جوانان بيشتر در هياتهاي عزاداري به زنجيرزني مي پردازند و بزرگسالان نيز در اين استان در آيين هاي سينه زني شرکت مي کنند .
در برخي از روستاها و شهرهاي حاشيه زاينده رود و بيشتر در بين آنهايي که با گويش ترکي صحبت مي کنند، عزاداران زنجير سه ضرب مي زنند .
مداحان با دو گويش فارسي رايج و ترکي قشقايي مداحي مي کنند و طبالان و سنج زنان نيز ريتم عزايشان سه ضربي است .
در برخي از اين هياتهاي عزاداري امام حسين (ع) درمناطق ترک نشين استان، نيز زنجيرزني و مداحي به صورت تک زنجير و پنج ضرب و هفت ضرب نيز وجود دارد ، که اين شيوه در بين جوانان کمي کمرنگ تر شده است .
همچنين در شهرکرد نيز در هياتهاي عزاداري، زنجيرزني به صورت جفت و تک ضربي است و مداحان و طبالان نيز ضربه هاي را هماهنگ با زنجيرزني، سنگين و تک مي زنند .
در اين دسته هاي عزاداري که در ستون سه و دو ستون موازي در خيابان حرکت مي کنند، نيز بزرگان هياتها در رده نخست ستون ها قرار مي گيرند و به هنگام " دم دادن " و جواب نوحه خوانها ، زنجيرزني تک ضرب خواهد شد .
عزاداران در شهرکرد ابتدا براي حضور مردم و گرم شدن مجالس عزاداري اقدام به برپايي آيين هاي سينه زني که به صورت جفت و با دودست انجام مي شود، مي کنند و پس ازآن دسته هاي رنجيززن راه مي افتند، که پايان اين عزداري بل به صورت سه ضرب و زن به صورت تک و جفتي انجام مي شود و عزداران دعاي شفا و قبولي سورگوراي را از خداوند طلب مي کنند .
"
علامت گرداني" يا به لجهه محلي" علومت " و بستن حمايل هاي علامت گرداني به رسم ديرين و براساس پاسداشت علمدار دشت کربلا در بين جوانان شهرهاي شهرکرد ، فرخشهر، کيان و ديگر شهرهاي شهرستان شهرکرد جايگاه خاص خود را دارد .
در اين برنامه نيز بزرگان دسته هاي عزاداري علامتهاي سيزده فنره را بلند مي کنند و جوانان و تازه کارها نيز اقدام به بلند کردن و گردانند علامتهاي هفت فنره يا پنج فنره مي کنند و کساني که مي خواهند علامت سيزده فنره را بلندکنندگان بايد يکي از بزرگان و پيشکسوتان علامت گردان ، معرف او به سردسته علامت گردانها باشد و يا بزرگ علامت گردانها،حمايل او را بسته باشد .
همچنين علامتها در پيشاپيش دسته هاي عزاداري حرکت مي کنند و بزرگ علامت گردانهاي هيات، در چهارراه و يا يکي از ميدانهاي شلوغ شهرها،با تعظيم دادن علامت اقدام به " سلام " به ديگر عزاداران مي کند .
در شهر نافچ شهرستان شهرکرد نيز که به شهر "حسينيه ها " چهارمحال و بختياري معروف است ، آيين هاي سينه زني به صورت چرخشي و مدور سه ضربي انجام مي گيرد .
همچنين در مناطق ديگر استان نظير شهرستان فارسان نيز آيين هاي سينه زني در بين جوانان به صورت "واحد " و يا سينه زني" خرمشهري " برگزار مي شود .
در اين بين عزاداران شهرستان فارسان با حضور در حسينيه ها و تکايا شبها اقدام به سينه زني تک ضرب به صورت چرخشي و مدور مي کنند و در روز تاسوعا و عاشورا نيز در آيينهاي زنجيرزني که به صورت تک ضرب و تک زنجير است، شرکت مي کنند .
در برخي از دسته هاي عزاداري نيز نوازندگان" سرنا" و دهل " با نواختن ساز چپ و نواي عزا، پيشاپيش عزداران حرکت مي کنند و برخي از عزاداري ها نيز با حرکت دادن نمادين کاروان اسراي کربلا همراه است .
شهر " طاقانک " در روز عاشورا و شب تاسوعا نيز شاهد خيمه سوزي است و پس از آتش کشيده شدن خيمه ها، مردم براي تبرک، قسمتي از اين خيمه هاي سوخته را همراه خود مي برند .
همچنين در اين شهر برهم زدن چوب هاي کوچک "چک چکو" نيز متداول است و اين آيين نيز مانند سنج به صورت پنج ضربي و هفت ضرب صورت مي گيرد .
در شهر" بن " نيز عزاداران علامتهاي چوبي هياتها را به مدت يک شب در آب گرداب بن مي گذارند و در روز تاسوعا و عاشورا ،به حرکت دادن آنها که به صورت تنه درخت ارتفاع دار و با پارچه هاي سياه پوشانده شده،اقدام مي کنند. همچنين هيات خوزستاني ها مقيم شهرکرد نيز در شبهاي دهه نخست محرم آيين هاي سينه زني واحد و چرخشي را برگزار و در روز تاسوعا و عاشورا دسته هاي سنج و دما زن را راه اندازي مي کند .
اما آنچه در همه شهرها و روستاها به صورت يکسان انجام مي شود،"حسينيه" و " عباسيه " شدن خانه هاي مردم در روز تاسوعا و عاشوراست .
در اين آيين، بنا بر نذر خانواده ها، اهالي کوچه ها با سياه پوش کردن سر در منازل و اماکن اقدام به برگزاري آيين هاي روضه خواني، مقتل و سلام، تعزيه و برپايي زيارت عاشورا مي کنند .
همچنين کساني که تمکن مالي بيشتري دارند سفره ابوالفضل " پهن مي کنند و به اطعام عزاداران مي پردازند .
اين شهروندان با فراخواندن بزرگان فاميل و قوم خود، اقدام به پخت نذري هاي گوناگون و تقسيم آن در بين همسايگان و عزاداران در مساجد، تکايا، امامزده ها و حيسينه ها مي کنند .
مردم چهارمحال و بختياري در پايان عزاداري خود در روز عاشورا، شب هنگام با حضور در گلزار شهدا و امامزادگان با بر افروختن شمع آيين "شام غربيان" برگزار و با دهه نخست محرم وداع مي کنند
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 28 تیر 1389  7:25 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:آداب و رسوم مردم ایران

.

خراسان


سرزمين خراسان از ديرباز محل تاخت و تاز قبايل آسيائى از شرق و شمال شرقى ايران بوده است . به‌طورى‌که بخش اعظم عشاير اين استان از اقوام مهاجر مى‌باشند. طوايف مستقر در استان خراسان شامل عشاير کرد، بلوچ، زابلي، خاوري، ترکمن و عرب مى‌باشند

   شيروان

   مراسم ازدواج

براى ازدواج ابتدا مادر پسر و چند نفر ديگر به منزل دختر مورد نظر براى خواستگارى مى‌روند و مادر دختر از طرف برخورد مهمان‌ها حدس مى‌زند که براى خواستگارى آمده‌اند و از دخترش مى‌خواهد که براى مهمان‌ها چاى و ميوه و شيرينى بياورد. هنگام ورود دختر، مادر پسر ماشاءا... گويان دختر را مى‌بوسد و اگر او را پسنديد، به خانواده دختر مى‌گويد که براى خواستگارى آمده‌ايم. در صورت موافقت خانواده دختر، در موقع معينى مردهاى خانواد ۀ داماد براى بله‌برون به خانه دختر مى‌روند و درباره ٔ ميزان مهريه، جهيزيه، لوازم عقد، شيربها، نحوه برگزارى جشن و ... صحبت مى‌کنند. اين مراسم را شب جواب مى‌گويند. عده‌اى نيز اين مراسم را 'کفش پاکني' مى‌نامند .

طبق قرارداد که در شب جواب معين شده دو خانواده ٔ پسر و دختر با صلاحديد يکديگر لوازم سر عقد را خريدارى و قبل از مراسم عقدکنان به منزل دختر مى‌فرستند .

چند ساعت پيش از مراسم عقد، عروس را به آرايشگاه مى‌برند. هنگام بند انداختن صورت عروس، ابتدا مادر عروس و داماد هر يک موئى از پيشانى عروس با موچين مى‌کنند و به‌جاى آن يک سکه ٔ طلا يا نقره‌اى مى‌چسبانند که انعام آرايشگر است. در حين آرايش زنان ديگر اسپند در آتش مى‌ريزند و با زدن دايره شادى و رقص و پايکوبى مى‌کنند .

قبل از خواندن صيغه ٔ عقد، در اتاق عروس که تزئين شده، عروس را مى‌نشانند و سفره ٔ عقد را مقابل او پهن مى‌کنند. در روى سفره ٔ عقد يک آينه به‌علامت نيک‌بختي، شمعدانى و لاله به‌علامت روشنى و طول عمر، تخم‌مرغ به‌علامت بچه‌دار شدن عروس، سينى عاطل و باطل به‌علامت دفع جادو و چشم زم‌پنير و سبزى براى دفع هوو، عسل براى تندرستى و شيرين کردن دهان عروس و داماد، نان براى برکت، آب براى صفا و خرمي، شيرينى براى شيرينى کامي، گردو براى آنکه فرزندان اول عروس، پس باشد و کلام‌ا... مجيد براى فضيلت مجلس. سپس صيغه عقد جارى مى‌شود. پس از مراسم حلقه‌ها رد و بدل مى‌شود و اطرافيان هدايائى به عروس و داماد مى‌دهند. سپس مراسم حنابندان، جهيزيه عروس و بردن عروس صورت مى‌گيرد .

پس از بردن جهيزيه عروس به منزل داماد، مدعوين اطراف داماد پس از صرف شام، دسته‌جمعى به‌سوى منزل عروس حرکت مى‌کنند و در آنجا پذيرائى مى‌شوند تا مراسم خداحافظى انجام گرفته و عروس آماده شود. مادر عروس يا يکى ديگر از زنان عاقله در خلوت تعليمات خاصى را به عروس مى‌دهند تا در هنگام ورود به خانه داماد طبق آن عمل نمايد. بعد کمر عروس توسط پسربچه‌اى با پارچه سفيدى بسته مى‌شود و در حالى‌که دو طرف آن را برادران يا خواهران يا دائى‌ها گرفته‌اند او را از اتاق بيرون مى‌آورند. در همين لحظه داماد نيز به اتفاق ساقدوش‌ها به‌طرف عروس مى‌آيد و دست همسرش را مى‌گيرد و او را به‌سوى ماشين تزئين شده راهنمائى مى‌کند .

در هنگام خروج حاضرين از منزل پدر عروس، يک قطعه از وسايل خانه توسط يکى از بستگان داماد ربوده مى‌شود که معتقدند عقل عروس را برده‌اند. عروس و داماد در ميان هلهله و شادى به طرف منزل داماد مى‌روند. در حد فاصل خانه عروس و داماد، داماد ابتدا قسمتى از کله قند را دور سر عروس مى‌چرخاند و به عروس مى‌دهد و عروس رو به قبله ايستاده است و مدعوين آماده ٔ گرفتن سيب يا انار هستند . داماد چند سيب يا انار از روى سر عروس پرتاب مى‌کند که در گرفتن آنها صحنه‌هاى جالب و گاه مضحکى پيش مى‌آيد. هنگام ورود زوج جوان به منزل نو، گوسفندى ذبح مى‌شود. در قدم نخست عروس سعى مى‌کند که پايش را روى پاى داماد بگذارد. چون معتقدند با اين کار زن بر شوهرش مسلط خواهد شد. سپس داماد عروس را در آغوش مى‌گيرد و سه دور مى‌چرخاند و بر روى صندلى مى‌نشاند. مرد ديگرى از محارم عروس، داماد را بغل کرده و سه‌بار مى‌چرخاند و کنار عروس مى‌نشاند. پس از آن پدر داماد هديه‌اى به‌نام رونما به عروس مى‌دهد .

   چناران

   مراسم عروسى

در اين منطقه دختر و پسر دو يا سه سال با هم نامزد مى‌شوند. چند روز قبل از عروسى مهمان‌هاى خارج از ده دعوت مى‌شوند. روز قبل از عروسى عده‌اى بزرگان فاميل براى 'تى‌بار' (گندم پاک کردن و به آسياب بردن) به منزل داماد مى‌روند . عروسى سه روز ادامه دارد. در مجلس عروسى نوازندگانى به‌نام عاشق هنرنمائى مى‌کنند. مراسم ديگرى کشتى گرفتن افراد زبده در مقابل مردم و داماد است . روز دوم عروسى مردم ده براى ناهار به منزل عروس دعوت مى‌شوند و هر کس موظف است مقدارى پول بدهد. پس از اين مراسم نوبت به حمام داماد مى‌رسد. عده‌اى همراه داماد به حمام مى‌روند. عروس نيز به‌طور جداگانه به حمام برده مى‌شود و حنابندان ضمن آن انجام مى‌شود. روز سوم عروس را به خانه داماد مى‌برند. جهيزيه قبلاً به منزل داماد برده شد. داماد تا نيمه راه براى پيشواز عروس مى‌آيد و يک حبه قند به عروس مى‌دهد و يک انار و يک سيب و مقدارى قند از روى سر عروس پرتاب مى‌کند. سپس هر دو به‌سوى منزل داماد حرکت کرده و عده‌اى مشغول رقص مى‌شوند .

پس از ورود به خانه، مدعوين هدايائى به عروس و داماد مى‌دهند. روز پس از عروسى مراسم پاتختى است که مدعوين به خانه داماد مى‌روند و هدايائى به زوج مى‌دهند .

   قوچان

   مراسم نوروز

يک ماه پيش از فرا رسيدن نوروز مردم شهر در صدد تهيه لباس نو، لوازم پذيرائى و تزئين منزل برمى‌آيند. دو هفته پيش از تحويل سال 'سبزنا' مى‌اندازند که همان سبزه است. اين سبزه در سفره هفت‌سين قرار مى‌گيرد .

چهارشنبه‌سورى نيز با شادى و خرودن آجيل و ماهى‌پلو برگزار مى‌شود. تحويل سال با چيدن سفره هفت‌سين همراه است. پس از تحويل سال ديد و بازديدها آغاز مى‌شود .

مردم قوچان از روز دوم با توجه به ويژگى خيابان‌هاى شهر که به چهار قسمت اصلى تقسيم شده، مردم محله قسمت دوم و سوم چهارم شهر از ساکنين قسمت اول بازديد مى‌کنند . روز سوم مردم محله قسمت سوم و چهارم و اول به ديدن ساکنين قسمت دوم مى‌روند. روز چهارم مردم قسمت چهارم و اول و دوم به ديدار مردم قسمت سوم و روز پنجم مردم محله قسمت اول و دوم و سوم به ديدن ساکنين قسمت چهارم مى‌روند. از اين لحاظ طرز ديدارهاى ايام نوروز منحصر به‌فرد مى‌باشد .

عصر روز سيزده اهالى شهر براى سيزده‌به‌در به خارج از شهر رفته و در طبيعت به‌سر مى‌برند. از مراسم اين روز کشتى‌گيرى است که اغلب در امام مرشد و آق‌امام برگزار مى‌شود .

   مراسم ازدواج

پس از در نظر گرفتن دختر مورد نظر، چند تن از بستگان پسر به خواستگارى دختر مى‌روند که بدون اطلاع قبلى صورت مى‌گيرد. سپس از دختر تقاضاى يک ليوان آب مى‌کنند که نشانه خواستگارى است. پس از توافق طرفين، شبى را تعيين و مذاکره مى‌کنند و رسماً خواستگارى صورت مى‌گيرد. پس از تعارفات طرفين، خانواده ٔ دختر کاغذى برمى‌دارند و صورت صداقيه را مى‌نويسند و طرفين امضاء مى‌کنند .

در مراسم بعدى انگشتر و يک قواره پارچه براى نامزدى به خانه ٔ دختر مى‌برند و عده‌اى از زنان به‌عنوان جامه‌برى به‌همراه آنها مى‌روند و قرار عقدبندان نيز در ضمن آن تعيين نمى‌شود .

هنگام عقد، دو کله قند جلوى عاقد گذاشته مى‌شود. عاقد دو کله قند را به‌هم مى‌زند و دو تکه سر قند را که مى‌افتد برمى‌دارد و به مجلس عروس مى‌برند. در آن مجلس دو تکه قند را روى پارچه ٔ سفيدى که روى سر عروس انداخته‌اند مى‌سايند تا دختر سفيدبخت شود. از همان قند سائيده شده چاى شيرين تهيه مى‌کنند و به عروس و داماد مى‌دهند و بقيه سرقندها را به منزل داماد مى‌فرستند تا مراسم ' نارزدن' و شبى که عروس را به خانه داماد مى‌برند نگه مى‌دارند. بعد از خطبه ٔ عقد، برادرخوانده ٔ داماد او را به اتاق عروس مى‌فرستد. داماد و عروس مقابل آينه بزرگى قرار مى‌گيرند. داماد انگشتر به دست عروس مى‌کند و مادر عروس يک سکه طلا به داماد مى‌دهد و روى او را مى‌بوسد .

بعد از مراسم، مادر عروس به‌عنوان جا خالى يک لباس براى داماد مى‌فرستد. يک ماه بعد به‌عنوان 'از گريز درآوردن عروس' مهمانى مى‌دهند و خلعت مى‌برند .

معمولاً ميان عقد کردن و بردن عروس به خانه داماد فاصله مى‌افتد. قبل از عروسي، جهيزيه عروس با تشريفات مخصوص در چند خوانچه به خانه داماد برده مى‌شود. در اين شب که ' باغ داماد' نام دارد، شب بيدار هستند و شادى مى‌کنند و داماد را به حمام مى‌برند و با صداى دهل و سرنا و رقص‌کنان او را همراهى مى‌کنند .

شب عروسي، وقت خارج شدن عروس از منزل پدرش، پدر يک قرص نان به کمر دختر مى‌بندد تا برکت وارد خانه ٔ شوهر شود و او را سفارش مى‌کنند. عروس طى مراسمى به خانه ٔ داماد مى‌رود. يکى از مراسم بردن عروس مراسم نار زدن است. عروس هنگام ورود به خانه داماد از روى مجمعه مسى عبور مى‌کند و داخل حجله مى‌شود .

در برخى محله‌هاى قوچان، مراسم 'داماد سلطاني' رسم است. در مناطق روستائى شهر قوچان، مراسم کشتى پهلوانان محلى در مراسم عروسى برپا مى‌شود .

 

مراسم مذهبی

مردم  با نصب پرچمهاي سياه و علمهاي مخصوص عزاداري در مساجد، حسينيه ها، تکايا وسردر ادارات دولتي و محل هاي کسب و کار، تشکيل دسته هاي عزاداري و برگزاري آيين هاي سوگواري در حسينيه ها و مساجد به عزاداري مي پردازند .
به همين مناسبت در دهه نخست محرم مراسم سخنراني پيرامون فلسفه قيام عاشورا در اغلب مساجد و حسينيه هاي شهرها و روستاهاي اين استان برگزار مي شود .
در شهرستان بيرجند دسته هاي سنتي عزاداري از روز هفتم محرم با اجتماع در مساجد، حسينيه ها و تکايا و عبور از خيابان هاي شهر در ساعات عصر و شب اقدام به برگزاري مراسم سينه زني و زنجيرزني و عزاداري کرده و مرثيه خوانها و مداحان اهل بيت (ع) نيز در شرح وقايع عاشورا و مناقب حضرت امام حسين (ع) و يارانش مداحي مي کنند .
سينه زني، زنجير زني، روضه خواني، علم بندان، علم گرداني، نخل بندان، نخل گرداني، مشعل گرداني، شبيه گرداني و تعزيه خواني از شيوه هاي مراسم عزاداري ماه محرم در بيرجند و ديگر شهرستانهاي استان خراسان جنوبي است .
عزاداري در بيرجند اغلب در قالب دسته ها و هيات هاي سينه زني و زنجير زني برگزار مي شود و مابقي مراسم هنوز در روستاهاي اين شهرستان برگزار مي گردد .
از جمله اين مراسم علم بندان است که با روش خاصي در يکي از هياتهاي عزاداري شهربيرجند برگزار مي شود .
با انجام اين مراسم که در اوايل ماه محرم با حضور سادات و هياتهاي عزاداري انجام مي شود، مردم آمادگي خود را براي شرکت در عزاداري ماه محرم اعلام مي کنند .
برپايي علم همچنين به ياد علمدار دشت کربلا حضرت ابوالفضل العباس (ع) انجام مي شود .
مراسم علم گرداني نيز در روستاها معمولا در نيمه دوم دهه نخست محرم انجام مي شود .
در اين مراسم علمها را به در خانه ها برده و براي صاحبخانه فاتحه مي خوانند و او نيز به علم گردانها گندم ، پول و خواروبار مي دهد .
علم گردانها با خواندن اشعاري در کوچه و بازار، عزاداري امام شهيد را به مردم اعلام مي کنند و از نزديک شدن روز تاسوعا و عاشورا خبر مي دهند .
حضور مشتاقانه مردم در اين مراسم و اداي نذورات آنان، بيانگر عشق و علاقه خالصانه آنان به حضرت اباعبدالله الحسن (ع) و ياران باوفايش است .
مراسم مشعل گرداني درروستاي "خور" و "برکوه" و سنگ زني در روستاي "درخش" بيرجند نيز برگزار مي شود .
مشعلهاي اين روستاها در حسينيه روستا در داخل زمين نصب شده و شب نهم محرم آن را روشن مي کنند و اطراف آن سينه دوره مي زنند .
در سالهاي گذشته مشعلهاي بسيار در منطقه خوسف بيرجند وجود داشت که آن را شبهاي نهم محرم در کوچه ها مي گرداندند و نذري جمع مي کردند .
مراسم سنگ زني روستاي "درخش" نيز از شب پنجم ماه محرم با آهنگ نوحه ، سينه زني و يا زنجير زني انجام مي شود .
تعزيه خواني از ديگر مراسم عزاداري است که در روستاهاي بيرجند و در چند سال اخير در شهر بيرجند در قالب سوگواره تعزيه برگزار مي شود .
تعزيه يا شبيه خواني نمايشي است که درآن يکي از وقايع کربلاي حسيني را به نمايش مي گذارند .
انواع تعزيه درماه محرم درروستاهاي مختلف برگزار مي شود که در روستاي "خنگ" تعزيه صحراي کربلا در روز عاشورا و تعزيه حضرت ابوالفضل (ع) در روز تاسوعا انجام مي شود .
در روستاي " مهموئي" نيز تعزيه هاي حر، حضرت امام حسين (ع) ، حضرت علي اکبر (ع)، حضرت ابوالفضل ( ع) و وفات پيغمبر (ص) رايج است .
در منطقه "درخش و آسيابان"در روز هفتم محرم تعزيه خواني مسلم بن عقيل، در روز هشتم تعزيه علي اکبر، روز نهم تعزيه حضرت ابوالفضل (ع) و در روز عاشورا تعزيه صحراي کربلا برگزار مي شود .
علاوه برآن مراسمي با عنوان هفت منبر در روز تاسوعا توسط زنان در بيرجند برگزار مي شود .
در اين مراسم بانوان با روشن کردن هفت شمع در هفت منبر، مسجد و حسينيه در آن شرکت مي کنند .
مراسم خاصي با عنوان شمع گرداني نيز روز تاسوعا در برخي روستاهاي بيرجند از جمله "بهدان" برگزار مي شود .
مراسم خيرات سيدالشهدا (ع) توسط مسلمانان اهل سنت خراسان جنوبي در روز عاشورا از ديگر مراسمي است که طي آن مردم مناطق سني نشين با پختن غلور و آش نذري با عنوان خيرات سيدالشهدا (ع) به اطعام مردم مي پردازند .
برگزاري مراسم شبيه گرداني، تعزيه خواني، آتش زدن نمادين خيمه ها، راه اندازي کاروان هاي سبزپوش و سرخ پوش از جمله مراسم تعزيه شهادت سالار شهيدان در روز عاشورا هستند .
دسته هاي عزاداري در روز عاشورا درشهر بيرجند در محلي موسوم به قتلگاه گرد هم مي آيند و به نوحه خواني و سينه زني مي پردازند .
اين عزاداري با فرارسيدن ظهر عاشورا و آتش زدن خيمه ها به عنوان نمادي از خيمه هاي فرزندان حضرت امام حسين (ع) به اوج خود مي رسد .
برگزاري مراسم بيل زني در بخش خوسف بيرجند نيز به عنوان تبرک نمودن بيل ها و دفع آفت از مزارع و محصولات کشاورزي و نمادي از دفن اجساد شهداي کربلا و مراسم نخل گرداني به عنوان نمادي از گرداندن گهواره طفل شيرخوار حضرت امام حسين (ع) از ديگر موارد ديدني در عزاداري مردم اين بخش از بيرجند در روز عاشورا است .
علاوه بر اين آيينها، اطعام دسته هاي عزاداري و پرداخت نذورات از مراسمي است که از اول ماه محرم تا روزهاي بعد از عاشورا بطور چشمگيري در شهرها مشاهده مي شود .
اطعام و اداي نذورات در روزهاي آخر دهه نخست محرم و به ويژه در روزهاي نهم و دهم از جمله جلوه هاي بارز عزاداري مردم ييرجند است به گونه اي که کمتر محله اي است که در اين روز سفره حضرت امام حسين (ع) در آن پهن نباشد .
بسياري از شهروندان از سفره حضرت امام حسين (ع) نه براي رفع گرسنگي بلکه به قصد تبرک طعام مي گيرند و آن را به عنوان قربت به کودکان خود نيز مي دهند .
عزاداران حسيني در بيرجند همچنين در نخستين شب شهادت حضرت اما م حسين (ع) با روشن کردن شمع در مساجد، مراسم شام غريبان را برگزار مي کنند .
هياتهاي عزاداري در اين مراسم به نشانه جستجوي اطفال آواره و گمشده
سالار شهيدان با عبور از کوچه ها و ريختن خاک بر سر و روي خود گويي به دنبال گمشده اي مي چرخند .
مداحان اهل بيت (ع) نيز در اين شب با يادآوري مصايب بازماندگان واقعه کربلا و توصيف رنج و آوارگي فرزندان حضرت امام حسين (ع) ياد و خاطره اسيران روز عاشورا و اطفال حضرت اباعبدالله الحسين ( ع) را زنده مي کنند .
بيرجنديهاي ساکن مناطق مختلف کشور نيز سعي مي کنند تا در دهه نخست محرم و يا دست کم در روزهاي پاياني اين دهه خود را به شهر و روستاي محل تولد خود رسانده و همراه با ساير خويشاوندان در آيينهاي عزاداري سالارشهيدان شرکت کنند .
اغلب مردم اين ديار براي استفاده بهتر معنوي از اين ماه با اهل خانواده تا پاسي از شب در مجالس عزاداري شرکت دارند .
اداي نذورات براساس توانايي و تمکن مالي به نام حضرت امام حسين (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) در اين ايام از ديگر آيينهاي ماه محرم در اين خطه مي باشد
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 28 تیر 1389  7:31 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:آداب و رسوم مردم ایران

. .

خوزستان


تناسب آب و هوائى با زندگى کوچ‌نشينى موجب شده که در اين استان، بخشى از جمعيت به دامدارى پرداخته و به ييلاق و قشلاق بپردازند. بخش شمالى و شمال شرقى خوزستان شامل مناطق شوش، مسجد سليمان، دزفول، شوشتر، ايذه تا محدوده باغ ملک و جانکى در شمال رامهرمز محل زندگى ييلاقى ايلات بختيارى و بخشى از ايلات لرستان و ايلام مى‌باشد . بخشى از عشاير اين استان اعرابى هستند که در طول تاريخ و به‌مرور زمان از صحراى عربستان کوچيده و سال‌هاى دراز در خوزستان ماندگار شدند . زبان عشاير بومى‌ عربى و عشاير مهاجر استان که فصل زمستان را در مناطق قشلاقى خوزستان مى‌گذرانند به زبان و گويش خاص (لري) سخن مى‌گويند . در بين شهرستان‌هاى استان خوزستان، شهرستان آبادان فاقد جمعيت عشاير قشلاقى است
 
. خوزستان به‌دليل دارا بودن ويژگى‌هاى آب و هوائي، از ديرباز تاکنون، مسکن ايل‌ها و طايفه‌هاى گوناگون بوده است. اقوام کوچ‌نشين اين منطقه به سه دسته عمده لر - ترک و عرب تقسيم مى‌شوند . رعايت آداب و رسوم و شيوه‌هاى قومي، از مسائلى است که شيخ يا رهبر در نظام عشايرى عرب بر آن تأکيد داشت.
مجالس سوگوارى با حضور و اعلام وى خاتمه مى‌يافت و در بقيه
ٔ مراسم و سنن قومى نيز حضورى فعال داشت .
 
در بين ايلات ايران، ايلى به‌نام لرکى وجود داشته که گذشت زمان آن‌را به پراکندگى کشانده است. لرکى به دو زبان ترکى و فارسى شکسته سخن مى‌گويند . عروسى در ايل لرکى‌ها با شرط رضايت والدين امکان‌پذير است.
از روش‌هاى ازدواج در اين ايل همبهرى است. وقتى پدر دختر پسرى ندارد، به پسر خواستگار پيشنهاد مى‌کند همبهر شود؛ يعنى داماد سرخانه شود. اما کمتر پسرى حاضر به قبول ان مى‌شود
. در بين لرکى‌ها زن ارزش زيادى دارد. پس از ديد و بازديد خانواده پسر، مشاوره مى‌پردازند و دفعات بعد به‌عنوان بازديد با سوغاتى به منزل والدين دختر مى‌روند و گاهى چند روز آنجا مى‌مانند. سپس مراسم خواستگارى پيش مى‌آيد. در روز معينى پدر داماد به‌همراه عده‌اى از ريش‌سفيدان محل با لباس‌هاى رسمى سوار بر اسب با هدايائى نظير کله‌قند، چاي، توتون، گوسفند به خانه عروس مى‌روند. خانواد ۀ عروس نيز به استقبال آنها رفته و مسافتى را پياده طى مى‌کنند. سپس غذا تدارک ديده مى‌شود. در صورت توافق خانواده ٔ عروس در پايان مجلس، قرار کاغذگيرانى (نامزدي) مى‌گذراد . در مجلس نامزدى ريش سفيدان، معتمدين محل و ميرزا (نويسنده) در خانه پدر عروس حاضر مى‌شوند. جلسه مردان و زنان جداگانه است. در مجلس زنان شادى و بزن و بکوب برپا مى‌شود و دست و پاى عروس را حنا مى‌بندند. مردان هم مجلس گرمى دارند؛ يکى آواز مى‌خواند و يکى نى مى‌زند، بعد بزرگتر محل به ميرزا مى‌گويد که شروع کنيم و وسايل نوشتن حاضر مى‌شود و مهريه و شيربها و جهيزيه تعيين و ثبت مى‌شود. حاضران کاغذ نامزدى را امضاء مى‌کنند و کف مى‌زنند که به آن ' کف مارکي' (کف مبارکي) مى‌گويند. از آن به‌‌بعد دختر نامزد پسر مى‌شود . پس از اين جلسه در صورت مناسب بودن فصل و آمادگى طرفين عروسى روبه‌راه مى‌شود. وگرنه چند ماهى صبر مى‌کنند که به آن بردبانه مى‌گويند . ۱۵ روز مانده به عروسى کم‌کم تدارک عروسى را مى‌بينند و گاهى نيز اين‌کار را ازچند ماه پيشتر آغاز مى‌کنند. تا روز عروسى اين کارها انجام ‌گيرد: سفيد کردن برنج، آرد کردن گندم، تهيه نان، خريد قند و چاى و توتون و تنباکو، تهيه هيزم، تهيه وسايل پخت و پز، تهيه ترکه جهت بازى مردان، دعوت تشمال (نوزانده ) ، دعوت قوم و خيش که هر يک مراسم مخصوص به‌خود دارد. خداحافظى عروس از خانه پدر و آوردن عروس به خانه داماد نيز مراسم خاص خود را دارد . بردن جهيز عروس را 'پشا' مى‌‌نامند که شامل قالي، گليم، جاجيم، بالش، خورجين مى‌باشد. يکى دو هفته پس از عروسى خانواده ٔ عروس
، داماد عروس را به شام دعوت مى‌کنند. اين دعوت را 'پاگشوني' مى‌نامند.

آداب و رسوم مردم ایذه

رسوم تولد نوزاد

 

هنگام تولد

در گذشته برای جلو گیری از "آل"(نوعی جن که معتقد بودند به زائو آسیب می رساند) ،مک،قیچی و پنجه گرگ بالای سر زائو می گذاشتند .همچنین در روش دیگری پیازی را به سیخ میزدند و آن رادر کنار بستر نوزاد می گذاشتند .آنها  این کار را  برای جلوگیری از عوض کردن نوزاد توسط"از ما بهتران"انجام میداد ند.اجرت قابله معمولا لباس،مقداری پارچه و شیرینی بود. معمولا اسم اقوام نزدیک نوزاد  را بر روی او نمی گذارند زیرا آن را بد شگون می دانند.اسامی افراد درگذشته را نیز به عنوان نام نوزاد تعیین نمی کنند.اسامی مذهبی نیز مرسوم است.در گذشته قبل از تولد نوزاد ،2 نام تعیین میکردند تا درصورت پسر بودن یا دختر بودن نوزاد اسم او از قبل انتخاب شده باشد.

 

حمام زایمان

نوزاد را، 3 روز پس از تولد ،به حمام میبرند.هفت روز پس از تولد نیز، هم نوزاد و هم زائو به حمام میروند.زائو قبل از حمام چهلم ، به نزد دعا نویس رفته،برای او دعای چله می گرفت.دعای چله بر را به پیراهن کودک می بستند.در حمام مقداری نمک در آب ریخته،ظرف  آب را روی سر زائو و کودک میریزند.آنها معتقدند با این کار،چله کودک و زائو پریده شده،از ما بهتران و "آل" به آنها آسیبی وارد نمیکند.

 

دندان در آوردن کودک

بو دادن مقداری گندم و نخود، از کارهاییست که مادر کودک هنگام دندان در آوردن او،انجام میدهد.نخود و گندم بو داده شده ،به همسایگان داده میشود.همسایگان پس از خالی نمودن ظرف،مقداری شیرینی یا پول خرد در کاسه می ریزند که به این رسم دونگو Dungo میگویند.

ختنه سوران

در گذشته کار ختنه را،دلاک(یا سلمانی ،پیرایشگر موی مردان)انجام میداد.این سنت در روستای باجول( در زمان انجام تحقیق) مرسوم بود.برای کودک به این مناسبت جشنی نیز بر پا میشود.نوازنده محلی موسیقی محلی (توشمال)مینوازد.پسربچه ،دامن قرمز رنگی میپوشد.اقوام به دیدن او می آیند و هر کدام پولی به او میدهند.دلاک نیز به صورت نقدی وجهی دریافت میکرد.

 

آداب و رسوم ازدواج

 

همسر گزینی

اصولا در جوامعی که دارای بافت اجتماعی و فرهنگی سنتی هستند، اجبارها ی اجتماعی در همه حوزه ها دیده میشود.ازدواج نیز از این قاعده جدا نیست.در هنگام همسر گزینی، پسرو دختری که در این جوامع زندگی میکنند، نگاهی نیز به محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی انتخاب  خود دارند.در مناطق بختیاری از گذشته این گونه اجبارها وجود داشته است.بدین شکل که والدین گزینه هایی را برای دختر یا پسر نشان میکردند و آنها کمتر می توانستند اعتراضی به این گزینه ها داشته باشند.اما امروزه با افزایش آگاهی والدین در مورد حق طبیعی دختر یا پسر در انتخاب هایشان ، افزایش سطح تحصیلات و افزایش سطح مراودات اجتماعی گزینه ها بیشتر شکل پیشنهاد دارند تا اجبار.البته چنانچه پسری انتخابی غیر از گزینه پیشنهادی خانواده داشته باشد،ممکن است با رفتارهایی  مانند طرد شدن ،از سوی خانواده خود مواجه شود که این تنها مختص قوم بختیاری نیست.

در گذشته در جریان همسر گزینی  رسمی به نام "ناف بران"مرسوم بوده است. بدین صورت که با به دنیا آمدن نوزاد دختر،ناف او را به نام پسر مورد نظر میبریدند و در عرف محلی میگفتند این دختر ناف بر فلانیست.بر این اساس در آینده بایستی با هم ازدواج میکردند.مردم محل نیز با دانستن این موضوع،هنگامی که دختر به سن ازدواج میرسید،به خواستگاری او نمی رفتند.

خواستگاری

 خواستگاری را در اصطلاح محلی،کد خدایی Ka-xodaee میگویند.در جلسه خواستگاری بزرگان و ریش سفیدان  هر دوطرف پس از گفتگو نظر خود را اعلا م مینمایند.در جلسه خواستگاری در موردمهریه و شیر بها،تاریخ عقد و عروسی و...بحث می شود. تمام توافقات جلسه مکتوب میشود.اعراب کلدوزخ به  خواستگاری، xotibe  میگویند.


مهریه، شیربها وجهیزیه

مهریه بیشتر به صورت سکه یا زمین است.مهریه را پشت قباله نیز میگویند.شیربها به صورت نقد پرداخت میشود.خانواده دختر مقداری پول به آن اضافه میکنند و کمبود جهیزیه دختر را تامین میکنند.اعراب کلدوزخ به مهریه، Mahruneh  میگویند.

درگذشته گاهی در عوض شیر بها،گاو و گوسفند یا گاومیش میدادند. در صورتی که داماد تمام وسایل زندگی را تهیه می کرد،مبلغ شیربهای پرداختی، کمتر تعیین می شد.

اسباب و اثاثیه ای که عروس از خانواده خود دریافت می کرد،قبل از روز جشن عروسی یا همزمان به خانه داماد برده میشد.رسم است چمدانی پر از اجناسی مانند دستمال،جوراب،حوله،پیراهن،زیر پیراهن،دستمال ابریشمی زنانه،برای پدر، مادر،خواهران،براداران،عمه ها،خاله ها،عموها،مادر بزرگ داماد برده میشود.

عقد و حنابندان- جشن عروسی

بعد از توافقات در جلسه خواستگاری،تاریخی نیز برای عقد تعیین میشود.والدین دختر و پسر (معمولا مادر عروس و چند زن از خانواده طرفین)به بازار رفته، خرید انگشتری حلقه،لباس کاملی برای عروس،کت و شلوار و کفش وساعت برای پسر است را انجام می دهند. 

در روستاها برای عقد به ایذه می روند.معمولا والدین عروس و اقوام و ریش سفیدان نیز آنان را همراهی میکنند.تعداد نفرات دعوت شده معمولا شامل نزدیکان درجه یک عروس و داماد میشود.

در صورتی که داماد از لحاظ مالی هنوز آمادگی لازم را جهت برگزاری جشن عروسی نداشته باشد،بین عقد و عروسی فاصله می اندازند.گاهی این فاصله ممکن است تا 1 سال هم به طول بیانجامد.

مقدمات عروسی معمولا 2 تا 3 روز طول میکشد. روزاول،حنابندان است.توشمال ها در این روز می نوازند.رقص و چوب بازی نیز در این روزها برپاست.در عصر روز حنابندان،خواهران  داماد،سایر زنان واقوام خانواده داماد، در حالیکه توشمال پیشاپیش آنها می نوازد،به نزد عروس می روند.مقداری حنا نیز به خانه عروس برده میشود.هنگام شب ،حنای خیس شده  را در بشقاب کوچکی قرار میدهند.خانواده داماد ،بشقاب حاوی حنا را به اطاقی که عروس در آنجا نشسته است برده،مقداری از آن را بر سر و دست عروس می گذارند. متقابلا همین کار را خانواده عروس انجام میدهند.آنها ضمن خواندن ترانه ای  به  سر داماد حنا میزدند.البته این کار امروز کمتر صورت میگیرد.

در این مراسم مضمون ترانه ای که میخوانند به این صورت میباشد:

حنا حنا گل گل بند حنا

حنا حنا گل گل بند حنا

دوما حنا ایبنده                                             ز شو تا صب ایبنده

ایر حنا نبنده                                                  ورق طلا ایبنده

معمولا جشن عروسی در خانه داماد برگزار میشود.البته امروزه بسیاری از  مردم جشن عروسی را در تالارهای جشن بر گزار میکنند.در کنار آن هنگامی که عروس به خانه داماد برده میشود رقص و پایکوبی در آنجا انجام میشود.رسم است چنانچه کسی از اقوام عروس یا داماد فوت کرده باشد و از چهلم آنان نیز گذشته شده باشد،خانواده عروس یا داماد نزد آنها رفته، برای برگزاری مراسم از آنها اجازه بگیرند.

در روز عروسی ،تا هنگام ناهار نوازندگان توشمال مینوازند.زنان ومردان به شکل گروهی دستمال بازی میکنند.جوانترها نیز چوب بازی میکنند.

در گذشته عروس را سوار بر اسب تزیین شده میکردند.افسار اسب را یکی از اقوام عروس در دست میگرفت.

هنگامی که عروس می خواهد از خانه بیرون بیاید،مقداری قند،نان یا پنیر در پار چه سبز رنگی میگذارند،پارچه را به کمر عروس می بندند.این کار را برادر،پسر عمو یا پسر دایی عروس انجام میدهد.این کار را به این نیت که عروس،به خانه داماد،خیر و برکت ببرد انجام میدادند.

هنگامی که عروس به طرف خانه داماد میرود ،پسر بچه ای در بغل او میگذارند به این نیت که اولین فرزند او پسر باشد.قربانی کردن گوسفند، هنگام ورود عروس به خانه داماد از آیین های برگزاری جشن عروسی است و همزمان با آن نیز، یکی از زنان نقل و شیرینی میریزد.رسم بر این است که خون کف کفش عروس را رنگین میکنند.مادر داماد  نیز مقداری اسفند  دود کرده،همراه با قرآنی که درون سینی گذاشته شده است،به استقبال عروس می رود.او بر سر عروس و داماد نمک می پاشد. مردم معتقدند با این کار آنها چشم نمی خورند.  پس از ورود عروس و داماد به خانه ،آنها کنار هم می نشینند و مراسم جشن تا پاسی از شب ادامه می یابد.

در شب عروسی مهمانان مبلغی پول به عنوان هدیه به داماد میدهند که این مبلغ و نام فرد دهنده پول یادداشت می شود.به این پول OWZI میگویند.

مراسم بعد از عروسی

چند روز بعد از مراسم عروسی،عروس و داماد به خانه پدر عروس  می روند .پد ر عروس هدایایی چون لباس ،طلا،پیراهن به دختر و داماد خود می دهد.به این رسم پانگون panegun می گویند.

باورها

یکی از باورهای ی مردم این است که زن بیوه نباید در کارهای مربوط به عروسی دخالت داشته باشد.همراه عروس نیز بایستی زن شوهر دار باشد.همچنین لباس عرو س را بایستی او تن عروس نماید .

آداب و رسوم مردم بهبهان

 

آداب و مراسم هنگام زايمان:

هنوز هم در روستاهايي چون محمودآباد حضور ماماي محلي مرسوم است. وقتي زن دچار درد زايمان مي­شود ظرف صاف به شكم او مي­مالند، و نيز دم كرده گياهي موسوم به "سريز بخاس" به او مي­دهند.

در گذشته اگر زايمان طول مي­كشيد هلهله مي­كشيدند يا اذان بي­موقع مي­گفتند، و هنگامي كه زن      بي­هوش مي­شد مي­گفتند يال yâl (آل) او را زده است، دور از او اسپند دود مي­كردند يا دعايي برايش مي­نوشتند. در روستاي بجك جوجه­اي مي­كشند و دل وروده آنها را بالاي سر زائو مي­گذاشتند و قطعه آهني نيز در كنار او مي­نهادند. در روستاهاي ديگر در اين موقع تير شليك مي­كردند يا دور تا دور زن را با ريسماني از موي بز به صورت دايره محصور مي­نمودند. به هنگام تأخير در زايش اعتقاد بر اين بوده كه جفت يا رفيق طفل دور جنين را گرفته است.

در بهبهان قبل از زايمان دو استكان "عرق اترج" به زن مي­دادند، علاوه بر آن سير سرخ كرده با تخم­مرغ به او مي­دادند تا زودتر فارغ شود.

حمام:

زائو را در روزهاي سوم و هفتم به حمام مي­برند كودك را نيز ده روز بعد به حمام مي­برند. در روستاي قلعه مدرسه در روز هفتم بچه را با آب گرم و پودر سدر مي­شويند. در چهلم نيز زائو و بچه با هم حمام مي­كنند، آب چله به اين صورت است كه چهل ريگ كوچك و چهل تكه آهني كوچك به نام چهل "كچ" koč در ظرفي گذاشته و چهل قطره آب روي آن­ها مي­ريزند سپس آب را به خورد زائو مي­دهند. بعد چهل ريگ و چهل كچ را روي بچه مي­ريزند. آب ظرف گچ را چهل بار توي ظرف ديگر ريخته و چهل بار روي مادر و بچه مي­ريزند.

طرز تهيه دعاي چله­بر به اين صورت است كه نخ سياه و سفيد به نزد دعانويس برده و او به آن دعا   مي­خواند و با خواندن اين دعا نخ سياه و سفيد را مي­بندد و به هم مي­تابد و گره مي­زند، بعد آن را به بازو و كمر بچه مي­بندند.

ختنه سوران:

كودك را در بين سنين 3 تا 5 سالگي ختنه مي­كنند. در گذشته اين امر به وسيله دلاك انجام مي­گرفت. پدر كودك تمامي افراد و همسايگان را دعوت نموده و ناهار مي­دهد. در گذشته وقتي كه كودك ختنه مي­شد كيسه از خاكستر گرم تهيه نموده محل زخم را در آن قرار مي­دادند تا ضدعفوني گردد. براي ختنه سوران "توشمال" (نوازنده) نيز مي­آورند كساني كه دعوت شده­اند به كودك پول مي­دهند. كودك براي مدتي دامن سرخ رنگي مي­پوشد تا محل زخم خوب شود. در روستاهاي منطقه به دلاك، "خطير" xatir نيز مي­گويند.

 

ازدواج:

در بهبهان و مناطق اطراف آن رسم ازدواج كمتر دستخوش تغيير گشته است و بسياري از آداب به جاي مانده از گذشته امروزه نيز هم­چنان اجرا مي­گردد.

همسرگزيني:

 درگذشته پسر خود نقشي در تعيين همسر آينده خويش نداشت و پدر و مادر او دختري را برايش انتخاب مي­كردند. گاهي نيز پسر، خود دختري را انتخاب مي­نمود و به خانواده­اش اطلاع مي­داد ولي باز هم بايد خانواده­ها موافقت خود را اعلام مي­نمودند. به طور معمول مادر پسر در انتخاب همسر براي فرزندش خانه­داري، اخلاق، خانواده دختر و زيبائي را در نظر مي­گرفت. در مجالس عروسي، ختم قرآن و روضه­خواني­هاي زنانه دختران دم­بخت مورد توجه زناني كه پسر بزرگ دارند بوده و    خانواده­هاي دختران نيز سعي مي­كنند كه دختران خود را هميشه به اين مجالس بفرستند. در گذشته در شهر بهبهان زناني موسوم به "دلاله" dalâle از طرف خانوادۀ پسر، دختري را براي آنان جستجو مي­نمود و بعد از انتخاب دختراني كه با معيارها و شرايط خانوادۀ داماد وفق پيدا كنند به مادر پسر اطلاع داده او نيز در فرصتي مناسب دختر را مي­ديد. در صورتي كه او را مي­پسنديد پسر خود را خبر مي­داد تا وي نيز به نحوي او را ببيند. در صورت موافقت پسر، دلاله به نزد خانوادۀ دختر رفته و به آنان اطلاع مي­داد كه فلان خانواده مي­خواهند به خواستگاري دخترتان بيايند.

خواستگاری

در شهر بهبهان براي خواستگاري ابتدا چند نفر از ريش­سفيدان خانوادۀ پسر به خانۀ دختر مي­روند و براي خواستگاري اجازه مي­گيرند. در صورت موافقت پس از چند روز خانوادۀ پسر يكي از   ريش­سفيدان را به خانۀ دختر مي­فرستند، خانوادۀ دختر نيز موارد مشروط خود را در كاغذي نوشته با جعبه­اي شيريني براي خانۀ پسر مي­فرستند. به اين كاغذ" مسوده" mosavade مي­گويند. در صورتي كه خانوادۀ پسر با آن موافق نبود در كاغذ ديگري موارد موافقت خود را نوشته و با يك جعبه شيريني به خانۀ دختر مي­فرستند. در نهايت، در صورت رضايت خانوادۀ دختر چند روز بعد به خواستگاري رفته و تاريخ عقد و ديگر مراسم را به بحث مي­گذارند.

عقد:

در روستاهاي بهبهان روحاني يا عاقد را به طور معمول به روستا مي­آورند و در همانجا دختر و پسر را عقد مي­كنند. ميزان مهريه و شيربها را از روي صورت مجلس كه در آن تمامي موارد قيد شده در سند مي­نويسند. در بعضي از مواقع عقد و عروسي با هم انجام مي­گيرد كه اين امر بستگي به وسع مالي داماد وجود دارد. امروزه به طور معمول بين عقد و عروسي بسته به شرايط طرفين از چند ماه تا يك سال فاصله دارد. در اين مدت داماد سعي در خريد وسايل مورد نياز و تهيۀ خرج عروسي دارد. در شهر بهبهان بعد از عقد خانوادۀ داماد اقوام و خانوادۀ عروس را به نهار دعوت مي­كنند. و بعد به همۀ مهمانان شيريني مي­دهند سپس تاريخ عروسي را در همان مجلس تعيين مي­كنند. در گذشته گستردن سفرۀ عقد مرسوم نبوده لكن امروزه باب شده است. معمولاً در سفرۀ عقد آيينه، مقداري حنا، شيريني، شمعدان، گل و ميوه مي­گذارند. در روستاهاي لرنشين عقد را "بلك اسدن" balak esadan يا "بله گرفتن" مي­گويند.

حنابندان:

شب قبل از عروسي، عروس و داماد دست و پاي خود را حنا مي­بندند حنا را از خانۀ داماد براي عروس مي­فرستند. دوستان عروس و داماد نيز به طور معمول دست و پاي خود را حنا مي­بندند. به هنگام حنابندان كار نوازندگي توسط "مهتر" mehtar يا "خطير" xatir انجام مي­شود. بعضي از اشعاري كه در موقع حنابندان خوانده مي­شود به اين گونه است:

Dumâ banâ mibande šow tâ sabâ mibande age hanâ

nabâše šemše talâ mibande

معني:

داماد حنا مي­بندد، از شب تا صبح مي­بندد، اگر حنا نباشد، شمش طلا مي­بندد.

 

در بين اعراب آغاجاري مادر داماد يك روز قبل از عروسي زنان را دعوت مي­كند. در گذشته در بهبهان در شب حنابندان يك طشت حناي خيس شده كه چند شمع روشن نيز در آن قرار دارد را به خانۀ عروس مي­فرستادند.

 

آوردن عروس:

 

شب عروسي را " خونه روون" xune rovan مي­گويند. در اين شب عروس را سوار ماشين نموده و در سطح شهر مي­گردانند. در گذشته اگر راه دور بود عروس را سوار اسب مي­كردند و با ساز و دهل به طرف خانۀ داماد مي­بردند. تمامي اقوام عروس به خصوص زنان خانواده عروس او را همراهي مي­نمودند، كه امروزه نيز مرسوم است اشعاري كه در هنگام بدرقۀ عروس خوانده مي­شود به اين گونه است:

صلي علي خدا گفت                          در شأن مصطفي گفت

                        جبريل بارها گفت                              صل علي محمد صلوات بر محمد(ص)

وقتي به نزديك خانۀ داماد مي­رسيدند عروس را متوقف نموده و اقوام عروس به صداي بلند مي­گفتند كه داماد بايد غلام شود به اين صورت داماد عروس را از اسب پياده مي­كرد و چند قدمي او را راه   مي­برد و مجدد به خانه برمي­گشت. به اين رسم در لهجۀ بهبهان "غلوم و بيده" qolumobide       مي­گويند. وقتي كه عروس مي­خواهد وارد خانه شود او را از زير قرآن رد مي­كنند و جلوي پاي او گوسفندي سر مي­برند.

مراسم بعد از عروسي:

پس از شب زفاف عروس تا سه روز دست به هيچ­كاري نمي­زند. در شهر بهبهان در اين مدت براي عروس از خانه­اش غذا مي­فرستند و به اين رسم "پوسري" poiseri مي­گويند. اعراب آغاجاري آن را "عظيمه" azime مي­نامند. در شهر بهبهان در گذشته اگر داماد موفق به زفاف مي­شد برايش نان تنوري، حلوا و كباب مي­فرستاند و نيز اگر موفق نمي­شد برايش پشمك مي­فرستادند.

 

 

 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 28 تیر 1389  7:43 PM
تشکرات از این پست
jazereyearam
jazereyearam
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 1313
محل سکونت : زنجان
سه شنبه 29 تیر 1389  2:10 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:آداب و رسوم مردم ایران

 

زنجان
 

به‌طور کلى فرهنگ عامه ٔ مردم زنجان يک‌دست نبوده و در مناطق مختلف داراى آداب و رسوم خاصى هستند. بنابراين وجوه اشتراکى ميان آنان وجود دارد .

   آداب مهمان

عموماً مهمان در ميان مردم زنجان داراى مقام و منزلتى بزرگ است. اصولاً تمام شئون زندگى آنان براساس پذيرائى از مهمان ترتيب يافته است، گوئى همه چيز براى مهمان است. پس از ورود مهمان به خانه، تمام اعضاءِ خانواده در خدمت مهمان قرار مى‌گيرند و طعام و خوراکى‌هاى مختلف و اشربه به چند برابر نياز تهيه مى‌شود. در اين مرحله دو رسم وجود دارد: يکى آنکه صاحب‌خانه پس از چيدن سفره رنگين، اتاق مخصوص پذيرائى را ترک و مهمان را تنها مى‌گذارد تا به‌راحتى غذاى خويش را ميل نمايد. در رسم دوم صاحب‌خانه در فاصله يکى دو مترى سفره دو زانو نزديک در ورودى مى‌نشيند و مردم به مهمان تعارف مى‌کند و پس از جمع کردن سفره با تعارفات زياد نظير ببخشيد، قابل شما نبود، شرمنده شديم و ... ، افراد خانواده بقيه ٔ غذا را ميل مى‌کنند .

زمان استراحت را مهمان تعيين مى‌کند و در مجموع مهمان‌نوازى از خصوصيات بارز اين مردم است، که در سفرنامه‌هاى جهانگردان به تفصيل از آن سخن رفته است .

   مراسم عروسى

از نظر آداب و رسوم به‌طور کلى دو نوع ازدواج در منطقه صورت مى‌گيرد. در شکل اول عروس همراه با داماد بدون اطلاع قبلى منزل پدرى را ترک مى‌کندو چند روز بعد پدر داماد با ريش سفيدان محلى به منزل عروس رفته و به‌هر تقدير پدر عروس را راضى مى‌کنند و نامه‌اى تحت عنوان وکيل‌نامه جهت عقد ازدواج رسمى دريافت مى‌نمايند .

در شکل دوم ابتدا پدر داماد به‌همراه ريش‌سفيدان محلى به منزل عروس جهت خواستگارى مراجعه و پس از جلب رضايت، هر کدام از طرفين نماينده‌اى جهت عقد قرارداد تعيين مى‌کنند. متن قرارداد شامل شيربهاء و مهريه و براساس وضع مالى داماد مواد غذائى مانند قند، چاي، برنج، روغن، شيريني، کشمش مى‌باشد. قرارداد تحت عنوان 'کسمات' منعقد مى‌گردد و پدر عروس مقدارى پارچه به‌نام 'خلعت' جهت دعوت از اقوام به تعداد ۴۰ نفر از پدر داماد دريافت مى‌کند. عمو و دائى عروس در اين ميان هدايائى چون کت و شلوار، و گوسفند دريافت مى‌نمايند . پدربزرگ و مادربزرگ عروس نيز صاحب زيورآلات مى‌شوند. جهيزيه توسط پدر عروس آماده مى‌شود که شامل قالي، کمد، ظروف، جاجيم، چرخ خياطي، خورجين، لوازم خواب، کت و شلوار داماد و يک جعبه در بسته توسط مادر عروس پس از تدارک عروسي، مراسم 'صلاح‌چائي' توسط پدر داماد برپا مى‌شود که پس از صلاح و مشورت ريش‌سفيدان زمان و مکان عروسى معلوم مى‌شود و به خانواده عروس ابلاغ مى‌گردد و از طرف خانواده عروس لازم‌الاجرا مى‌گردد. سپس نمايندگان خانواده عروس و داماد تعيين شده و ضمن تحويل خلعت‌ها. مهمانان را دعوت مى‌نمايند. پس از جمع شدن مهمانان در منزل عروس و داماد، مهمان زن مقدارى پول، جاجيم، دستکش به‌نام 'توره' به عروس هديه مى‌کنند .

بعد از صرف شام، مقدارى حنا همراه شمع و شيرينى در سينى گذاشته و به منزل عروس برده مى‌شود. و مراسم حناگذارى تا نزديک صبح ادامه مى‌يابد. در منزل داماد چند نفر جهت آوردن عروس تعيين مى‌شوند و فراوانى آن روز به منزل عروس رفته و ضمن صورت‌بردارى جهيزيه و تحويل گرفتن آن، و عروس پس از دريافت اجازه از پدر يا عمو آماده حرکت مى‌شوند. مرکب عروس تزئين شد. و همراه با برادر خويش و فرستادگان داماد سوار شده و به‌راه مى‌افتد. برادر داماد پيشاپيش قافله حرکت مى‌کند. داماد نيز سوار بر اسب به‌عنوان ربودن عروس حرکت مى‌کند که با مقاومت همراهان عروس مواجه مى‌شود و عقب‌نشينى مى‌کند. با رسيدن عروس به منزل داماد، وى از پشت‌بام مقدارى پول و شيرينى و سيب به سر عروس پرتاب مى‌کند و سپس يک پسربچه به‌دست عروس داده مى‌شود (به نشانه ٔ زائيدن بچه‌پسر). ورود به خانه همراه با ذبح قربانى و شکستن تخم‌مرغ است . عروس را دور تنور گردانده، روى پارچه‌اى به‌نام پى‌انداز حرکت داده و در اتاق مخصوص مى‌نشانند و او نمى‌نشيند تا اينکه پدر داماد يک رأس گاو يا گوسفند به او هديد مى‌کند و او را مى‌نشاند. سپس شيرينى خورده مى‌شود و مهمانان مقدارى پول به‌عنوان 'تويانه' مى‌دهند، که بعداً به پدر داماد تحويل مى‌شود، پس از ناهار مهمانان مراجعت مى‌کنند .

دو روز بعد از عروسى مراسم زنانه 'دواق قاپما' انجام مى‌شود و پس از بيست روز پدر عروس تحت عنوان 'اياق آشما' عروس و داماد را به منزل دعوت مى‌کند و هديه‌اى شامل گوسفند و فرش به آنها مى‌بخشد. در ماه اول ازدواج مراسم مشابهى توسط قوم و خويش عروس و داماد انجام مى‌شود .

 

سنتهاي رايج ماه رمضان در استان زنجان

  مردم استان زنجان ماه رمضان را فرصت مغتنمي براي عبادت، خودسازي و تذهيب روح و نفس مي‌دانند و خود رااز ماه‌هاي رجب و شعبان براي شركت در ضيافت الهي آماده مي‌كنند. مومنان اين خطه با غبارروبي از مساجد، امامزاده‌ها، تكايا و منازل و خريد اقلام و مايحتاج ضروري خود، از روزهاي پاياني ماه شعبان رسما به پيشباز رمضان، ماه نزول قرآن مي‌روند. روزه‌داري مومنين زنجان معمولا همزمان باآخرين روز ماه شعبان‌المكرم و برخي مواقع نيز يك هفته قبل از آغاز ماه رمضان، تحت عنوان "روزه پيشباز" آغاز مي‌شود و عيدسعيد فطر خاتمه مي‌يابد .

  درطول ماه رمضان كه به زبان تركي "اوروشليق" خوانده مي‌شود مساجد، اماكن مقدس و نمازخانه‌هاي اين استان مملو از جماعت روزه‌داري مي‌شود كه‌با انگيزه‌ي تكميل عبادت و كسب فيض بيشتر، نمازهاي يوميه را به‌جماعت اقامه مي‌كنند . فعاليت‌هاي ديني و مذهبي در اين ماه در شهرها و روستاهاي استان به‌اوج خود مي‌رسد و كلاس‌هاي ويژه قرايت، تفسير و تعليم قرآن، جلسات احاديث، علوم ديني و فقهي به‌طور گسترده در اماكن مقدسه و منازل مردم برگزار مي‌شود .

  آحاد مختلف مردم اين استان از قديم‌الايام اعتقاد دارند، ماه رمضان با خود خير وبركت مي‌آورد و اعضاي خانواده‌اي كه‌در آن روزه‌خوار بدون عذر موجه وجود داشته باشد از نعمات و بركات بيكران ضيافت خداوندي محروم مي‌شوند. مردم زنجان روزه گرفتن در دهه اول ماه مبارك رمضان را " يوقوشا داشينان- چيخماق " ( حركت در سربالايي تند كوه با بار سنگ )، ده روز دوم اين ماه را "يوقوشا كرپيجينن چيخماق " ( بالارفتن از دامنه‌كوه با بار خشت) و روزه‌داري در دهه‌ي سوم اين ايام پربركت را " انيشه قاشماق سو ايچماق كيميندي" (پايين آمدن از دامنه كوه مثل آب خوردن است ) تعبير مي‌كنند .

  به‌اعتقاد مردم زنجان ، در ماه مبارك رمضان اعضاي بالغ خانواده‌ها از ثواب روزه‌هاي كله‌گنجشكي كودكان و افراد نابالغ برخوردار مي‌شوند و به‌همين خاطر، والدين كودكان خودرا به‌گرفتن روزه‌ي نصفه‌روز ترغيب مي‌كنند و درقبال پرداخت وجهي، روزه‌ي كله‌گنجشكي آنان را مي‌خرند. مردم اين منطقه در شب‌هاي قدر نيز با برپايي آيين‌هاي ويژه و خاصي از قبيل دعا و نيايش، شركت در محافل معنوي دعاي جوشن كبير ، دعاي فرج امام زمام و ابوحمزه، اقامه نماز هفت قل‌هواللهي، حضور درمساجد و تكايا و قرآن‌سرگرفتن، ۱۹ و ۲۱ و ۲۳ ماه مبارك رمضان را گرامي مي‌دارند. خواندن سوره‌هاي عنكبوت ، روم ، دخان و قدر از ديگر باورهاي كهن مردم اين استان است كه در شب‌هاي قدر عملي مي‌شود .

  برپايي جشن و شادي در شب بيست و هفتم ماه رمضان (شب قتل ابن ملجم مرادي) تا هنگام سحر و خوردن كله‌پاچه‌اي كه همراه با سير پخته شده‌است براي افطار و سحري در اين شب نيز جزيي از باورهاي مردم زنجان را تشكيل مي‌دهد. دوختن كيسه برات " برات كيسه‌سي" در آخر ماه رمضان به تعداد اعضاي خانواده نيز از آداب ورسوم مردم اين منطقه است و مادر خانواده اين كيسه را درمسجد و بين دو نماز ظهر و عصر و دعاهاي تعقيبات نماز ، با پارچه‌ي سفيد چلواري و نخ و سوزن كارنكرده مي‌دوزد. براي بريدن نخ و پارچه‌ي اين كيسه به‌جاي چاقو و قيچي از دندان‌ها استفاده و يك سكه‌ي "پول " نيز در قسمت پايين آن قرار داده مي‌شود .

  به‌اعتقاد زنجاني‌ها اگر اين كيسه‌ها توسط پنج زن سيده كه اسامي آنها فاطمه يا يكي‌از القاب حضرت زهرا (س) باشد لمس شود، بركت و نعمت خدا به‌همراه اين كيسه‌ها به خانه‌هاي آنان وارد مي‌شود و اعضاي خانواده به آرزوي خود مي‌رسند . خواندن نماز مغرب و عشا پس از قرايت دعا و آياتي از قرآن كريم چون سوره‌ي مباركه قدر به‌تعداد سه يا هفت بار قبل‌از خوردن اولين لقمه افطاري از ديگر آداب و رسوم زنجاني‌ها به‌شمار مي‌رود و روزه‌داران اين ديار معمولا افطار خود را با خرما و يا نمك باز مي‌كنند .

  زنجاني‌ها در سال‌هاي دور كه وسايل ارتباطي چون راديو و تلويزيون به‌ندرت و تنها در منازل تعدادي از متمولين شهر يافت مي‌شد، زمان افطار را بااستفاده از رشته‌هاي نخ سياه و سفيد تعيين مي‌كردند. به‌همين منظور دو رشته نخ سياه و سفيد را در مقابل چشم قرار داده و زماني كه چشم قادر به تشخيص اين دو رنگ از هم نمي‌شد، افطار مي‌كردند. آش كشك، آش ترش، شيربرنج، آش بلغور ، تاس كباب ، فرني، كله پاچه، حلوا، آبگوشت كوفته ، كالاجوش ، پياز آب ، سوپ، رنگينك و انواع خورشت‌ها از جمله غذاهايي است كه براي افطاري و سحري خانواده‌ها طبخ مي‌شود .

  نان‌چايي ، بربري ، فتير ، شيرمال روغني و شيرين ، زولبيا وباميه و پشمك نيز از جمله نان‌ها و شيريني‌هاي سنتي است كه بيشتر در ماه مبارك رمضان در اين استان پخت و عرضه مي‌شود. تورنا بازي ، گل يا پوچ و گرداندن انگشتر توسط اوستا دربين گروه، دبرنا و شاه‌وزير نيز از جمله بازي‌هاي سنتي‌است كه هنوز در ايام ماه مبارك رمضان پس‌از بازكردن افطاري، در قهوه‌خانه‌هاي سنتي و يا منازل و شب نشيني‌ها توسط نوجوانان ، جوانان و حتي بزرگسالان انجام مي‌شود. زنجاني‌ها همچنين عادت دارند در ايام ماه مبارك رمضان، كدورت و اختلاف‌هاي فيمابين را برطرف و نسبت به‌هم محبت بيشتري ابراز كنند چراكه معتقدند لطف خدا بيشتر شامل حال كساني مي‌شود كه دل مومن روزه‌داري را شاد مي‌كند .

  تهيه و توزيع مايحتاج عمومي از قبيل برنج ، روغن، گوشت و آرد بين افراد و خانواده‌هاي نيازمند در آستانه‌ي ماه مبارك رمضان و همزمان با شب‌هاي قدر نيز از ديگر آدابي است كه‌از ساليان دور بين زنجاني‌هاي رايج است .

  شب يلدا در زنجان

  يلدا، طولاني‌ترين شب سال يكي ‌از آداب به يادگار مانده از گذشتگان و پيشينيان، شب انار و آجيل و قصه و هندوانه، شب لحظات مهرورزي و شب تولد خورشيد است. شب يلدا درازترين شب سال است، شبي كه در آن صبح ديرتر آغاز و ماه و ستاره‌ ديرتر به خانه‌ مي‌روند. شب يلدا در فرهنگ ايرانيان جايگاه ويژه‌اي دارد و در آن رسم و رسوماتي دارند كه جالب و خواندني است .
استان زنجان يكي از استان‌هاي كشور است كه در آن شب يلدا در ميان مردم جايگاه ويژه‌اي دارد و مردم در اين ايام كارهايي را انجام مي‌دهند كه براي ديگر هموطنان جالب است. خواندن فال حافظ، شاهنامه‌خواني، نقل خاطرات، قصه‌گويي پدر و مادربزرگ‌ها، حضور در منزل بزرگان خانواده، خواندن دعاهاي شكرانه‌ نعمت و سلامتي، تزيين سفره‌ مخصوص با انواع ميوه‌ها و خشكبار، تهيه تنقلات و شيريني‌جات، خوردن هندوانه و از همه مهمتر صله ارحام، از جمله رسوم و سنت‌هاي ديرينه مردم زنجان در شب يلدا محسوب مي‌شود .
عده‌اي بر اين باورند كه خوردن هندوانه در اين شب، باعث جلوگيري از تاثير سرما در زمستان و گرمازدگي در تابستان مي‌شود كه اين كار در بيشتر نقاط كشورمان صورت مي‌گيرد و مردم در اين شب هندوانه مي‌خورند. يكي از مهم‌ترين و زيباترين كارهايي كه در شب يلدا انجام مي‌گيرد صله رحم و ديدار از بزرگان است كه هنوز از با وجود گذشت سال‌ها مردم و به ويژه كوچكترها تلاش مي‌كنند به خوبي آنرا عملي كنند .
در جاي جاي استان زنجان مردم رسم دارند كه در اين شب به ديدار بزرگان قوم و فاميل رفته و در آنجا شب يلدا يا به قول زنجاني‌ها و آذري‌ها شب چله را سپري كنند .
در زنجان در شب يلدا كوچكترها و جوانترهاي فاميل و يا فرزندان در خانه پدر و پدربزرگ جمع مي‌شوند و اين شب را به خوبي و خوشي مي‌گذرانند.از جمله سنن زنجاني در اين ايام رفتن به خانه نوعروسان فاميل است كه در آن خانواده داماد با بستن خنچه‌هاي شيريني، آجيل و ميوه آن را به خانه عروس مي‌برند كه در اصطلاح به آن شبچره گفته مي‌شود.شبچره‌ زنجاني‌ها شامل انواع آجيل، شيريني و ميوه‌هاي فصل مانند انار، ازگيل و هندوانه همراه با هدايايي براي عروس، در بسته‌هاي آذين‌بندي شده به‌ نام خونچه است. البته اين اقدام خانواده داماد در سال بعد و در نخستين شب يلدا توسط خانواده عروس مقابله به مثل مي‌شود و اين بار خانواده عروس براي دختر خود شبچره مي‌برند .
خوردن آجيل به ويژه شكتن گردو، فندق و بادام نيز در كنار آجيل‌هاي امروزي و سنجد در سنن زنجاني‌ها از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است. مردم زنجان در شب يلدا مقداري برف سفيد را با شيره‌ انگور مخلوط كرده و آنرا مي‌خورند كه بسيار خوشمزه مي‌شود. همچنين زنجاني‌ها با خوراكي‌هايي چون ترب، شلغم، كلم و تنقلاتي مانند توت و انجير خشك، كشمش، گردو و نخودچي در اين شب از ميهمانان خود پذيرايي مي‌كنند .
در برخي نقاط استان زنجان نيز كه هنوز به سبك قديم براي گرم شدن از كرسي استفاده مي‌شود و هنوز بخاري‌هاي مدرن بدون نياز به لوله و غيره در آنجا جايگاهي ندارد، در شب يلدا و در استقبال از روزهاي بلند رحمت و بركت در چهار گوشه‌ كرسي گردو و فندوق مي‌شكنند به ‌اين اميد كه ‌بر اطراف خود شادي و خنده حاكم شود .
در كنار خوردن، زنجاني‌ها آداب ديگري نيز براي اين شب دارند كه طرح معما و چيستان از سوي بزرگترها و بازي‌هاي دسته جمعي نظير گل يا پوچ، از سرگرمي‌هايي است كه در شب يلدا، بزرگ و كوچك خانواده را به خود مشغول مي‌كند تا در شب يلداي زنجان كه معمولا هوا سرد و زير صفر است كانون گرمي در خانواده‌ها تشكيل شود. البته شايد اين سنن در برخي مناطق استان به دليل گرفتاري‌ها و مشكلات اجرا نشود ولي هنوز هم خانواده‌هايي هستند كه به اين سنن پايبند بوده و اگر اين سنن را اجرا نكنند دلگير شده و آنرا خوش يومن نمي‌دانند .

 

  چارشنبه سوري

  آخرين چهارشنبه اسفند ماه هر سال شمسي كه ايرانيان در شب آن جشن چارشنبه سوري ميگيرند و آداب و رسوم خاصي را در آن شب برگزار ميكنند. جشن چارشنبه سوري كه از جشن هاي ملي و باستاني ايرانيان است و هنوز در بسياري از شهرها و روستاهاي ايران شب اين روز را بطرزي خاص جشن ميگيرند. سعيد نفيسي استاد دانشگاه تهران در شماره 11 سال اول و شماره 1 سال دوم مجله مهر درباره «چارشنبه سوري » مقاله مفصل و محققانه اي نوشته اند كه قسمتهايي از آن را در اينجا نقل ميكنيم : چهارشنبه سوري يعني چهارشنبه عيش و عشرت و ميرساند كه اين شب را براي جشن و سرور بنياد گذاشته اند. اين جشن ملي از قديمترين زمانهاي تاريخ در ميان ايرانيان بوده است ... شب چهارشنبه سوري در ايران آئين خاص و تشريفات گوناگون دارد كه هر يك از آنها را در ناحيه ديگر ميتوان يافت .آئين چهارشنبه سوري يا شب چهارشنبه آخر سال بر دو قسم است يك قسمت از آن عمومي و مشترك ميان تمام مردم ايران است كه حتي بعضي از آنها را در ملل ديگر نژاد آريا ميتوان يافت و قسمت ديگر آئين خصوصي است كه مردم تهران بدعت گذاشته اند و از اينجا كم و بيش بشهرهاي ديگر ايران رفته است . آن قسمت از آئين اين شب كه درتمام ايران معمول است از كرمان گرفته تا آذربايجان و از خراسان تا خوزستان و از گيلان تا فارس يعني تمام اين دشت وسيع كه ايران امروز را فراهم ساخته است و زيباترين بقاياي ايران باستاني است در هر شب چهارشنبه آخر سال با شور و دلبستگي خاصي آشكار ميشود تمام مردم آذربايجان چه در شهر و چه در ده ها در آن شركت دارند و حتي هنوز در ميان مردم قفقاز معمول است . ايرانياني كه از ديار خود دور افتاده اند نيز آن را فراموش نميكنند و ايرانيان مقيم تركيه و مصر و هندوستان نيز در جامعه خود اين رسوم و آداب را معمول ميدارند .
توپ مرواريد: در ميدان ارك طهران توپ كهن سالي بود كه مدت صد سال بر فراز صفه اي جاگرفته بود و چون پيران زمين گير از جاي خود نمي جنبيد - شبهاي چهارشنبه سوري زنان و دختراني كه حاجتي داشتند مخصوصاً آن زناني كه در آرزوي شوي بودند از آن توپ بالا ميرفتند و بر فراز آن دمي مي نشستند و از زير آن ميگذشتند و در برآورده شدن آرزوي خود شك نداشتند و بچه هاي شيرخوار را كه به اصطلاح «نحسي » ميكردند يا ريسه ميرفتند از زير توپ مرواريد و سر در نقاره خانه ميگذراندند. اين توپ را توپ مرواريد ميناميدند و افسانه هاي گوناگون در حق آن ميگفتند .
آتش افروختن : زيباترين و شايد قديمترين آداب چهارشنبه سوري آتش افروختن و جستن از آن و شادي كردن در كنارآتش است ....
اينك تقريباً در تمام ايران شب چهارشنبه سوري توده هايي از بوته خودروي بياباني فراهم مي آورند و نزديك يكديگر قرار ميدهند زن و مرد و پير و جوان در صحن خانه يا در ميدانهاي عمومي و بر سر چهارسوها و چهارراههاي شهر و ده از روي اين اخگرهاي افروخته يكي پس از ديگري جستن ميكنند و در هر جستني ميگويند: «زردي من از تو سرخي تو از من » يعني زردي بيماري و ناتواني را از من بستان و سرخي و شادابي و تندرستي را كه در خود داري بمن ببخش » پس از سوخته شدن خاكستري را كه از آتش ميماند بايد در خاك اندازي جمع كنند و از خانه بيرون برند ودر كنار ديوار بريزند و آنكس كه بيرون ريخته است در بازگشت در ميزند بايد از درون خانه از او بپرسند: «كيست ؟ » و او هم جواب دهد; «منم » گويند : « از كجاآمده اي ؟ » جواب دهد كه : «از عروسي » بپرسند: «چه آورده اي ؟ » گويد : « تندرستي ».

  مراسم تدفين
اهالي بعد از رسيدن خبر فوت شخص در منزل او حاضر مى‌شوند. سپس مراسم تدفين انجام مى‌شود. جلوي ميت، يك سيني پر از قند شكسته با پارچه سياه رنگ روي آن حمل مى‌شود كه به آن ورخباز“ مى‌گويند. كه در مراسم بين مردم تقسيم مى‌شود. پس از آن اهالي به منزل متوفي مراجعه و به صرف غذا مى‌پردازند. روز بعد صاحب مجلس سوگواري، مجلس ”صلاح‌ لاشماق“ را برپا مى‌كند كه با دعوت ريش‌سفيدان و خويشان نحوه برگزاري مراسم تعيين مى‌شود .

  روز مراسم اگر پنج‌شنبه باشد شام و اگر جمعه باشد ناهار خواهد بود. يك روز قبل از مراسم، قرآن‌خوان‌هاي محلي جمع مى‌شوند و بايد يك جلد كلام ا ... مجيد را تمام كنند، تا پذيرائي جالبي نصيبشان شود. بعد از صرف غذا مهمان بايد مجلس را ترك كند. بعد از روز شنبه اولاد خانواده با كسب اجازه منزل را ترك مى‌كنند. اما رفت و آمد مهمانان تا چهلم ادامه دارد. مراسم بعدي چند روز به چهلم مانده است كه قوم و خويشان با آوردن پارچه‌هاي رنگي مجلسي به‌نام ”قره اچماق“ برپا مى‌كنند . لباس‌هاي سياه را از تن درآورده و لباس رنگي مى‌پوشانند. شخص عزادار بعد از اين مراسم به منزل دوستان مراجعه و با تقديم پارچه، اجازه كندن لباس سياه را مى‌دهند .
روز چهلم پنج‌شنبه يا جمعه انتخاب مى‌شود و ناهار يا شام ترتيب داده مى‌شود، كه با دعوت قبلي مى‌باشد. آخرين مرحله روز عيد است كه آشنايان و دوستان از منزل متوفي ديدن كرده و مراسم پايان مى‌گيرد .

  پوشش سنتي زنان و مردان زنجاني :

 1- 1: سرپوش زنان : مهمترين سرپوش زنان در دوره قبل از كشف حجاب چادر مشكي بوده است كه در قسمت كمر داراي يك بند جهت بستن آن بوده است . علاوه بر اين زنان و دختران زنجاني از روسري سفيد رنگي كه بدان « چرگات » مي‌گفتند براي پوشاندن موهاي سرشان استفاده مي‌كرده‌اند ، به طور كلي آنچه كه عموميت دارد اينكه براي سر از سه نوع پوشش استفاده مي‌شده است. ابتدا پارچه‌اي به نام پوشن موي سر با قوس پيشاني به طور محكم محافظت مي‌نموده ، سپس ابزار دومي كه به جهت حفاظت پوشن مورد استعمال است « چنه آلتي » ( زيرچانه ) نام دارد كه خود از سكه‌هاي قلابدار به هم پيوسته و يا منجوق رنگارنگ تشكيل شده است و از زير چانه تا فرق سر چسبيده مي‌شود پوشش سوم بنام «ياشماق» (روسري) است كه براي پوشش دهان چانه و گردن استفاده مي‌شود كه در حقيقت نوعي روبند است

 2-1 : تن پوش زنان : تن پوش زنان عبارت بود از پيراهني كه در اصطلاح محلي بدان « كوينگ» گفته مي‌شد جنس كوينگ از كرباس بوده و پارچه آن توسط خود افراد بافته مي‌شده است و طرحهاي الوان و رنگهاي گرم در آن به كار مي‌رفته است بلندي كوينك به اندازه‌اي بوده كه تا زانو مي‌رسيده علاوه بر اين يقه كوينك كمي باز بوده كه در قسمت باز از گردن بند جهت پوشاندن گردن استفاده مي‌شده است . بر روي پيراهن يا همان كوينك ، ارخالق پوشيده مي‌شده ، ارخالق همان نيم تنه روئين زنان بود « كه معمولاً از چيتهاي رنگي دوخته مي‌شده كاملاً چسبان و بدون يقه بود و آستينهاي تنگ آن تا بالاي آرنج مي‌رسيد كه گاهي طول اين آستين تا حدود مچ هم مي‌رسيد . سر آستين آن داراي تكمه‌هاي فلزي كوچكي بود ، اين تكمه در زمستان بسته و در فصل گرما و تابستان باز بود. طرحي از گل و بوته هم روي ارخالق مي‌دوختند كه به آن قلمكار مي‌گفتند بهترين ارخالقها متعلق به بنارس بود ، در اصفهان و بروجرد و شيراز نيز ارخالق توليد مي‌كردند .لباس ديگري كه بدون آستين بود و از روي پيراهن و زير كت پوشيده مي‌شد جليزقا يا جليقه بود كه ( در اصطلاح محلي جرقا نام داشت) . از روي جليقه يا ارخالق زنان كتي مي‌پوشيدند كه در اصطلاح محلي به آن « دون » يا «يل» مي‌گفتند كه تا كمر مي‌رسيده و مورد استفاده متمولين بوده .زنان از تنبان بعنوان شلوار استفاده مي‌كرده‌اند ، « تنبان يك نوع شلوار بود كه معمولاً كوتاه و گشاد بوده و از پارچه‌هاي چون ابريشم ، مخمل ، شال كشميري يا پارچه‌هائي از اين قبيل دوخته مي‌شد ، تنبان كه در اصطلاح محلي بدان تومان گفته مي‌شود ، تا قوزك پا مي‌رسيده و سپس در قوزك پا باكش بسته مي‌شده تنبانهاي كوتاهتر گشاد دوخته مي‌شدند . همچنين زنان دامني پرچين بنام شليته ( كه در اصطلاح محلي شلته گفته مي‌شده ) مي‌پوشيدند ، شليته‌ها ابتدا دامني‌هاي پرچيني بودند كه روي زانو مي‌آمد ولي بعد اين شليته‌ها كم‌كم كوتاهتر شده شليته‌ها را روي تنبان به تن مي‌كردند . زنهاي شيك پوش معمولاً 10 الي 11 شليته برپا مي‌كردند . يك نوع شلوار هم تحت عنوان ‌( نيم‌ساق ) وجود داشته از اين شلوار در مهمانيها و مسافرتها استفاده مي‌شده كه در قسمت پا به جوراب مجهز است كه نوعي جوراب شلواري است .

پاپوش زنان : زنان كفشهاي پاشنه كوتاهي كه به « كوردي ياتي » معروف بودند به پا كرده‌اند ،رويه اين كفشها معمولاً از پوست گوسفند ( يا ميشين) و زير كفش از پوست گاو ميش يا گاو بود كه در اصطلاح محلي بدان « گون » مي‌گفتند . روستائيان معمولاً از پوست خام گاوميش‌ يا گاو استفاده مي‌كردند و رويه كفش را از لاستيك يا تسمه‌هاي بهم بافته شده از پوست ميش يا گوسفند درس مي‌كردند . لازم به ذكر است كه چرم خام انعطاف نداشته و ظاهر خوبي هم نداشت ولي ديرتر از بين مي‌رفت . چرم خام رنگ طبيعي خود را داشت اما چرم دباغي شده كه معمولاً طبقات مرفه براي ساختن كفش خود استفاده مي‌كردند به رنگ قهوه‌اي يا تيره بود . كفش زنان ثروتمند يكنوع چارق گلدوزي و تزئين شده بود ، اما كفش زنان طبقات كم درآمد يا روستايي معمولاً از چرم خام تهيه مي‌شد ( البته نسبت به كفش مردان كمي زيباتر ساخته مي‌شد) معمولاً براي دوام بيشتر كفش از يك لايه « خش » استفاده مي‌كردند كه بين كف داخلي و كف اصلي كفش قرار مي‌گرفت . لايه خش ذرات ريز تراشيده شده چرم و ميشين بود كه با سريش و مقداري آب در يك كوزه ريخته شده و مانند سابيدن كشك در كوزه شكسته كوبيده مي‌شد تا كاملاً خيس شده و بوسيله سريش به هم بچسبد سپس آنرا روي كف داخلي كفش مرتب مي‌كردند و كف اصلي را روي آن نصب كرده و مي‌دوختند .

لباس عروس : نوع لباس عروس بستگي به استطاعت و اعتقادات خانواده عروس داشته است معمولاً روي صورت عروس تور مي‌انداختند . مي‌توان گفت كه لباس عروس نسبت به لباس افراد عادي زرق و برق بيشتري داشته و رنگ آن شاد و از نظر ظاهرخوش دوخت بوده است .

  لباس مردان :

 1-2 سرپوش مردان : مردان معمولاً از كلاه پوستي يا كلاه‌نمدي به عنوان سرپوش استفاده مي‌كردند اما در زمان رضاشاه استفاده از اين كلاهها ممنوع شده و ابتدا كلاه پهلوي و سپس كلاه شاپو متداول گرديد . 2-2 : تن‌پوش مردان : مردان پيراهني به نام «كونيك » مي‌پوشيدند كه تا كمر مي‌رسيد ، از روي كونيك معمولاً جليقه مي‌پوشيدند كه از جلو يك طرف آن روي طرف ديگر آمده و بسته مي‌شده . همچنين دو نوع كت بنامهاي « اويما » و « ستره» وجود داشت كه هم جنس و هم استفاده‌كنندگان آنها متفاوت بود. ستره كنارش چاك داشته و جيب آن مثل قباي آخوندي بود ، ستره بلند بود و معمولاً شهريها و افراد ثروتمند از آن استفاده مي‌كردند . اما دهاتيها و مردم كم‌درآمد «اويما » مي‌پوشيده‌اند كه از جنس كرباس تهيه مي‌شده ، روستائيان كرباس را برنگ آبي رنگ مي‌كردند ( چون رنگ ديگري نبوده ) و اويما از ستره كوتاهتر بود و تا زانو مي‌رسيد . لباس كه مردان به عنوان پالتو استفاده مي‌كردند «سردري» نام داشته كه بالاتنه آن جدا بوده و پائين تنه آن داراي چينهاي زيادي بوده كه در اصطلاح محلي بدان « لوحه چين » مي‌گفته‌اند و تا پا مي‌رسيد . شلوار مردان گشاد بوده و كمر آنرا با بند مي‌بستند ، روستائيان معمولاً بندشلوار خود را بلند مي‌گرفته‌اند به نحوي كه از جلوي شلوار آويزان مي‌شده است . رنگ اين نوع شلوارها كه به شلوار بندي معروف بوده‌اند ، آبي نيلي بوده . لازم به ذكر است كه افراد روستايي و كم‌درآمد شلوار زير و شلوار رو نداشته‌اند و همان شلوار را هم در خانه و هم در بيرون خانه مي‌پوشيده‌اند .

3-2 پاپوش مردان : كفش مردان را نيز مانند كفش زنان از پوست گاوميش يا گاو «گون» درست مي‌كرده‌اند . افراد ثروتمند از كفش پاشنه بلند استفاده مي‌كرده‌اند ولي بقيه مردم كفش پاشنه كوتاه مي‌پوشيدند كه به آن « كودري ياتي » مي‌گفتند .

  زيورآلات : استفاده از انگشتر بر خلاف مردان كه معمولاً از انگشتر عقيق به خاطر ثواب بودن استفاده مي‌كردند در بين زنان معمول نبوده است ، البته به هنگام ازدواج حلقه‌اي بين عروس و داماد رد و بدل مي‌شده است . دستبند و گردنبند زنان معمولاً از يك رشته منجوق سنگ شبه يا شبق « سنگ سياه براق » و سنگهاي زرد رنگ (كهربا) و پشم و عقيق تشكيل مي‌شد . در روستاها معمولاً از سكه‌هاي پنج‌ريالي يا ده‌ريالي كه زرگرها آنها را با قلابهائي به هم متصل مي‌كردند به صورت سربند گردنبند و استفاده مي‌شد . سربندها را معمولاً بوسيله پيشاني بند ( در اصطلاح محلي عصابه ) آويزان مي‌كردند .

 

آداب و رسوم در طبخ غذا

رسم هاي مختلف و خلق وخوي اقوام مختلف با توجه به تاريخ وقدمت منطقه در طي سال هاي طولاني شكل گرفته،سينه به سينه به افراد يك جامعه منتقل مي شود و در طول سال ها،زنده و پا برجا مي ماند. مردم شهر زنجان نيز با توجه به قدمت تاريخي و فراز ونشيب هاي بسيار در طول زمان خود،داراي آداب و رسوم وفرهنگ وخصلت هاي ويژه اي هستند.جشن ها و آداب ورسوم مختلف در موارد گوناگون،داراي نظم وقوانين خاصي هستند كه همگان ملزم به رعايت آن ها هستند،مراسم اعياد مذهبي وملي،مراسم عمومي وعزا،نوع لباس پوشيدن و جشن هاي محلي از جمله مواردي هستند كه داراي نظم خاصي بوده و جزو آداب و رسوم مردم شهر زنجان مي آيند.

محل آشپزي :

تعسان (تنورستان) محلي بود كه تنور و اجاق پخت غذا در آن قرار داشت كه بنا به تعداد افراد خانواده تعداد اجاق نيز فرق مي‌كرد براي سوخت اجاق و تنور از هيزم استفاده مي‌كردند كه در اصطلاح محلي بدان « اودون» مي‌گويند سوختن هيزم غالباً دود زيادي ايجاد مي‌كرد و براي همين ديوارهاي تعسان هميشه با لايه‌اي از دوده پوشيده بود . در هر خانواده معمولاً دوخروار يا بيشتر آرد وجود داشت و در ماه يك يا دو بار نان مي‌پختند و سپس نانها را در يك اطاق بر روي هم مي‌چيدند و هر روز مقداري از آنرا سرسفره مي‌آوردند و اگر نان خشك شده بود با جاروي كوچكي يا با دست مقداري آب روي آن مي‌پاشيدند و بعد از يكي دو ساعت قابل خوردن مي‌شد . بيشتر خانواده‌ها مخصوصاً روستائيان در زمستان كرسي را روي همان تنور مي‌گذاشتند و افراد خانواده شبها دور آن مي‌خوابيدند و از حرارت تنور استفاده مي‌كردند . براي خوردن غذا محل خاصي وجود نداشته است و گاهي در اتاق و گاهي در آشپزخانه عمل غذا خوردن انجام مي‌گرفته است ، البته   ثروتمندان هيچوقت در آشپزخانه غذا نمي‌‌خورده‌اند.

خوراك محلي :

از غذاهائي كه معمولاً فقط در مراسم خاصي پخته مي‌شوند و مردم زنجان در ساير اوقات سال كمتر از آن استفاده مي‌كنند مي‌توان به غذاي شب چهارشنبه سوري غذاي شب عيد و غذائي كه به هنگام دندان در آوردن كودك پخته مي‌شود اشاره كرد . در شب چهارشنبه سوري معمولاً خانواده‌ها به همراه برنج ، خورشتي بنام «‌شش‌انداز» درست مي‌كنند كه تركيبي است كه از روغن ، خرما ، كشمش ، گردو ، تخم‌مرغ ، و سركه . علاوه بر اين به تعداد افراد خانواده تخم‌مرغي با پوست پياز نازك در لابلاي برنج گذاشته مي‌شود تا رنگ بگيرد معمولاً اشكال متنوعي كه بر روي تخم‌مرغ ايجاد مي‌شود توسط افراد تفسير مي‌شود مثلاً اگر بر روي تخم‌مرغي شكلي مانند هواپيما ديده شود آنرا نشانه سفر حج مي‌گيرند و غيره .اما خوراك شب عيد نوروز ، در اين شب اغلب خانواده‌ها معمولاً يك ماهي تهيه مي‌كنند و در كنار ماهي رشته پلو يا زعفران پلو ( بسته به استطاعت خانواده) پخته مي‌شود . يكي از دلايلي كه مردم براي مصرف ماهي در شب سال نوبر مي‌شمرند اين است كه چون آب دريا حيات بخش است براي همين در اول سال از موجودات دريائي استفاده مي‌كنند تا سال خوبي داشته باشند . يكي ديگر از غذاهائي كه در زنجان در مراسم خاصي پخته مي‌شود خوراكي است به نام دنك كه در هنگام دندان در آوردن كودك پخته مي‌شود اين خوراك از گندم و گوشت تهيه مي‌شود و بعضي از اوقات اين خوراك بين خويشان نزديك و گاهي بين همسايه‌ها نيز توزيع مي‌شود.

قاتق لش ( gateg lesh ) نوعي خوراك است كه از گوشت و مقداري برنج درست مي‌شود همچنين در تمام مراسم برنج با گوشت و يا ماهي پخته مي‌شود و به آن «پلاو» ( plaw ) مي‌گويند . چكدرمه ( chekerme ) نوعي پلو با گوشت است كه براي مهمانان و نيز در مراسم پخته مي‌شود گاهي نيز كشمش و دانه‌هاي انار به آن اضافه مي‌شود كه براي مهمانان و نيز در مراسم پخته مي‌شود گاهي نيز كشمش و يا دانه‌هاي انار به آن اضافه مي‌شود . ياغ‌چوربا ( yag churba ) نوعي سوپ است كه از نان ريزريز و آب و چربي درست مي‌شود و گاهي پياز به آن اضافه مي‌كنند «قره‌چوربا» ( gara churba ) گوشت آب‌پز با نان ريزريز شده است .

غذاهاي معمولي : در گذشته غذاهائي كه توسط افراد معمولي جامعه ( قشر متوسط متوسط به پايين مصرف مي‌شده از چند غذا تجاوز نمي‌كرده كه به تعدادي از آنها اشاره مي‌شود . پيزو ( پيازآب ) كلجوش آبگوشت دوغراماج ( نان و دوغ ) يرالماچئرك ( نان و سيب‌زميني ) چغندر ( با نان خورده مي‌شده ) كاچي هوره‌( غذائي بوده كه با آرد پخته مي‌شده ) آش و برنج كه البته فقط چند بار مثل شب جمعه‌ها يا شب عيد برنج پخته مي‌شده و اكثر مردم فقط در سال يكبار و آنهم شب عيد برنج مي‌خورده‌اند .

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
سه شنبه 29 تیر 1389  9:17 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:آداب و رسوم مردم ایران

سمنان

   سفره‌هاى مرسوم

   ديگ امام چهارم (ع )

نزديکان بيمار شوربائى درست مى‌کنند که روضه امام چهارم را مى‌خوانند سپس شورباى بين حاضران تقسيم مى‌شود .

   حلواى حضرت زهرا (س )

اين حلوا در سالگرد وفات حضرت زهرا درست مى‌کنند و پس از روضه‌خوانى بين زنان حاضر تقسيم مى‌کنند .

   وليمه ٔ امام زمان (عج )

روز پانزدهم ماه شعبان منبرها را مزين و چراغانى مى‌کنند. (در خانه‌ها) و شيربرنج مى‌پزند و مولودى مى‌خوانند و نقل و خرماه و شيرينى تقسيم مى‌کنند .

   سفره ٔ شاهزاده قاسم

زنان براى رفع اختلاف خانوادگى اين سفره را مى‌اندازند، در سفره سفيد خرما و گل و شيرينى مى‌چينند و روضه مى‌خوانند و حاضرين با کشمش پلو پذيرائى مى‌شوند .

   سفره بى‌بى رقيه

در شب‌هاى زوج هفته اين سفره را مى‌اندازند شمعى روشن مى‌کنند و نان و خرما مى‌گذارند و روضه بى‌بى رقيه مى‌خوانند و پس از اتمام روضه نان و خرما بين حاضران تقسيم مى‌شود .

   سفره بى‌بى زينب

زنى که حاجتى دارد آش رشته مى‌پزد ملا روضه مى‌خواند سپس ديگ آش را به پاى سبز مى‌آورند با ملاقه آش رشته را بين خانم‌ها تقسيم مى‌کنند .

   سفره بى‌بى حور و بى‌بى نور

اين سفره را براى هر حاجتى مى‌توان انداخت، آش نذرى اين سفره را با مقدارى آرد و شکر درست مى‌کنند پس از پختن آن‌را طبخ و دم مى‌کنند و صبح دو سه زن مؤمنه روى آن‌را برمى‌دارند و در بشقاب بين بانوان تقسيم مى‌کنند .

   مراسم نوروز

   چهارشنبه‌سورى

شب چهارشنبه آخر سال مردم استان سمنان مانند همه شهرهاى ايران، بوته جمع‌آورى مى‌کنند و آتش مى‌زنند و جوان‌ها از روى آن مى‌پرند و شعرهائى مى‌خوانند .

در هنگام تحويل سال همه اهل خانه سر سفره هفت‌سين که با شمع و چراغ و سمنو و سبزه مزين شده جمع مى‌شوند و با خواندن اورادواذکار مخصوص از سال نو استقبال مى‌کنند. بعد از تحويل سال ديد و بازديد چند روزه با مراسم سيزده‌به‌در پايان مى‌پذيرد .

   ماه رمضان

بيست و يکم رمضان، زنان پاى سبزه‌ها جمع مى‌شوند و اورادواذکارى مى‌خوانند و نذر و نيازى هم مى‌نمايند .

بيست و هفتم رمضان مردان صبح به کله‌پزى مى‌روند. زنان حنا خيس مى‌کنند و بين خويشان تقسيم مى‌کنند. خانم‌ها در مسجد با نخ و سوزن پارچه براى تبرک کيسه مى‌دوزند. صبح بانوان و عصر مردها به زيارت اهل قبول مى‌روند .

اعتقادات ديگرى نيز هست مانند مناجات، آداب سفر، صداى مرغ حق و نخود مشکل‌گشا، فالگوش؛ در دهه محرم و صفر روز غروب در تکايا آئين شمع و چراغ برگزار مى‌شود و مراسم طوق‌بندان .

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
سه شنبه 29 تیر 1389  9:29 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:آداب و رسوم مردم ایران


سيستان و بلوچستان
 
 

استان سيستان و بلوچستان به‌دليل مهاجرپذير بودن و نيز آمد و شد با کشورهاى همسايه تا حدودى بر آداب و رسوم مردم منطقه تأثير گذاشته است. اما در اين ميان حضور عشاير در حفظ آداب و رسوم داراى اهميت مى‌باشد. عشاير استان را عموماً بلوچ‌ها تشکيل مى‌دهند. با توجه به وضعيت جغرافيائى مکران، سر حد و سيستان در اين مناطق عشاير متفاوتى زندگى مى‌کنند. در اين ميان طوايف مختلف ريگي، اردوني، قنبرزهي، ناروئي، آسکاني، گمشادزهى داراى بيشتر تعداد خانوار بوده‌اند. جوامع عشاير استان با ارج گذاشتن به اعتقادات، باورها و ارزش‌هاى سنتى خود، هنوز هويت فرهنگى خويش را حفظ کرده‌اند. ازجمله اين باورها و مراسم مى‌توان به ناف‌بندي، بجاري، خون‌بست، قسم خوردن، ميار ( پناه‌دادن فرد)، مراسم تولد، ازدواج و مرگ اشاره نمود .

   مراسم ازدواج

مراحل ازدواج در ميان بلوچ‌ها به اين ترتيب است :

   گندنفت (Gendenent) يا خواستگارى

براى اين مراسم گروهى از طرف خانواده ٔ داماد به خواستگارى مى‌روند و مبلغى پول را که به آن وشداد مى‌گويند، تعين مى‌کنند تاخانواد ە د عروس وسايل مورد نياز را تهيه نمايند .

   نکاح‌بندان (عقد )

اين مراسم در خانه پدر داماد برقرار مى‌شود و يکى از اقوام نزديک عروس مانند عمو يا دائى در جلسه عقد شرکت مى‌کنند. صيغه عقد توسط مولانا (روحاني) جارى مى‌گردد. پس از عقد داماد، بستگان وى تقاضاى کمک يعنى 'بجاري' مى‌کنند .

   دوات (عروسى )

دو يا سه روز در خانه داماد جشن و پايکوبى برگزار مى‌شود و روز آخر، همه بستگان و اطرافيان به ناهار دعوت مى‌شوند. به اين روز لوتى (Loweti) مى‌گويند. بعد از ناهار داماد را بر شترين آذين بسته سوار کرده و روى سر او چادرى انداخته و او را براى شستشو به چشمه يا رودخانه يا قنات مى‌برند. و در مسير مردم کف‌زنان وى را همراهى مى‌کنند. سپس داماد لباس نو مى‌پوشد و دسته‌جمعى به طرف خانه پدر عروس حرکت مى‌کنند. در نزديکى خانه عروس اقوام عروس جلو داماد مى‌آيند، شتر را مى‌خوابانند و داماد را پياده مى‌کنند تا به داماد هديه ( سراپي) بدهند و داماد تا هديه نگيرد پياده نمى‌شود. پس از گرفتن قول دريافت هديه، يکى از نزديکان او را در آغوش مى‌گيرد و به محلى که از پيش آماده کرده‌اند مى‌برند. با ورود داماد، پدر عروس عده‌اى را به شام دعوت مى‌کند. اين شام را 'لوت بانور (Loweti banor) مى‌نامند. بعد از شام داماد رهسپار حجله مى‌شود. در جلوى حجله يک زن به‌نام 'دم‌دري' منتظر داماد مى‌ماند. داماد و عروس سه روز تمام در حجله مى‌مانند و سپس به خانه پدر داماد مى‌روند که به اين ديدار گندکان (gendokan) مى‌گويند. بعد از ناهار به ديدار خانواده ٔ عروس مى‌روند و دوباره به خانه پدر داماد برمى‌گردند . محل زندگى آنان در ميان قبيله داماد است .

   عيدها و جشن‌ها

عيدها و جشن‌هاى عمومى در سيستان و بلوچستان شامل عيدهاى مذهبى و ملى مى‌شود. مردم منطقه عيد قربان و عيد فطر را بسيار باشکوه برگزار کره و مدت سه روز به ديد و بازديد هم مى‌روند و جشن مى‌گيرند. در سيستان در ايام نوروز به‌ويژه سيزده فروردين به کوه خواجه و زيارت خواجه غلطان (خواجه مهدي) مى‌روند وبه اجراى مراسم مذهبى و جشن و سرور مى‌پردازند .

   سوگوارى

در مراسم از دست دادن عزيزان، تعزيه (پرسه) برپا مى‌شود. لباس مردان بلوچ در مراسم سوگوارى به رنگ سفيد است و لباس زنان معمولي، اما تيره رنگ است. زنى که همسر خويش را از دست بدهد، لباس محلى ساده و تيره به رنگ‌هاى سرمه‌اي، مشکي، قهوه‌اى با نواردوزى مخصوص بيوه‌زنان به‌تن مى‌کند و همه زيور آلات خود را کنار مى‌گذارد و تا زنده است بى‌هيچ آرايشي، وفادارى خود به همسرش را نشان مى‌دهد. در موارد نادرى زنان بسيار جوان با اجازه ٔ بزرگان خانواده شوهر حق ازدواج مجدد پيدا مى‌کنند .

بعد از مراسم تدفين، زنان به قبرستان نمى‌روند و مردان نيز فقط در اعياد اسلامى بر سر مزار مردگان خود مى‌روند .

   گواتى

اين مراسم که متأثر از فرهنگ آفريقائى است با تأثيرگذارى از طريق القاءِ پيام و انتقال باور از طريق ايجاد هيجان و احساسات به‌وسيله موسيقي، شياطين و ارواح خبيث و مزاحم را از بدن دور کرده و سلامت را بازمى‌گرداند. بيمارانى که در اصطلاح محلى گواتى يا اهل هوا هستند، بر حسب جنس، مسلمان يا کافر بودن، نوع مرض آنها مشخص مى‌شود و طى مراسمى اين باد از بدن بيمار خارج مى‌شود . هر نوع باد يک نوع بيمارى مى‌آورد. پس از تشخيص بيماري، ساز و دهل‌ها به صدا در مى‌آيند و يک نوزاد به‌همراه آواز، اشعارى به زبان فارسى و بلوچى متأثر از هيجان ايجاد شده در او ايجاد مى‌کند و فضاى خلسه ايجاد مى‌شود و آنگاه خليفه جن درون بيمار را از بدن به بيرون هدايت مى‌کند .

 

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
سه شنبه 29 تیر 1389  9:35 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها