هوشیاری
شنبه 8 آبان 1395 4:12 PM
هوشیاری
قصابی نزد نانین آمد . او قصاب بود و نانین راهبی بود که به عدم خشونت باور داشت . و قصاب تمام حرفه اش به خشونت مربوط می شد . تمام روز حیوانات را می کشت . اما وقتی که قصاب نزد نانین آمد ، از او پرسید : " چه کنم ؟ حرفه ام یکی از خشن ترین هاست . پس برای این که انسان نویی بشوم باید در ابتدا حرفه ام را رها کنم یا راه دیگری هم هست ؟ "
نانین گفت : " ما به کاری که انجام می دهی کاری نداریم . ما به آنچه که هستی کار داریم . پس برو هرکاری می کنی بکن ، اما هوشیارتر باش . وقتی می کشی ، هوشیار باش ، مراقبه گون باش ، و برو هرکاری می کنی بکن . ما به کارهایت علاقمند نیستیم . "
مریدان نانین برآشفتند – زیرا اینجا شخصی بود که مرید بودا بود و به عدم خشونت باور داشت ، اما به قصاب اجازه می داد که به کارش ادامه دهد . مریدی گفت : " این خوب نیست ، و ما هرگز از شخصی همچون شما انتظار نداریم که به قصاب اجازه دهید قصاب بماند . و وقتی او پرسش کرد شما باید به او می گفتید آن را رها کند . او خودش آمادگی اش را داشت . "
معروف است که نانین گفت : " شما می توانید حرفه قصاب را به سادگی عوض کنید ، او خودش آماده بود . اما با این روش شما نمی توانید کیفیت هوشیاری او را عوض کنید . او یک قصاب باقی خواهد ماند ."
اسرار تانترا