تخفیف
دوشنبه 10 آبان 1395 11:02 AM
هر بار که برای خرید می رفت,کلی تخفیف می گرفت.می گفتː تو خرید بلد نیستی!یه بار با من
بیا;برات یه تخفیف حسابی می گیرم.
آن روز با فروشنده جوان,با ناز و کرشمه از هر دری حرف زد وخندید.نیم ساعت بعد ,پس از
فروش حیا و نجابتش توانست مانتو را با ده هزار تومان تخفیف بخرد!
استشمام رایحه تو لیاقت می خواهد,نگاه های هرزه مانند علف هرز جلوی رشد گل وجودت را می گیرند!