0

از رزمنده‌ای که میزبان آیت الله خامنه‌ای بود تا بازگشت شهدای غواص

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

از رزمنده‌ای که میزبان آیت الله خامنه‌ای بود تا بازگشت شهدای غواص
دوشنبه 15 آذر 1395  6:20 PM

از رزمنده‌ای که میزبان آیت الله خامنه‌ای بود تا بازگشت شهدای غواص

سینما حقیقت در روز افتتاحیه خود روز خوبی را با چهار فیلم در بخش جایزه شهید آوینی پشت سر گذاشت که هر کدام در نوع خود، نگاه تازه‌ای به موضوع دفاع مقدس داشتند.

کد خبر: ۲۱۶۱۵۵

تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۶ - 05December 2016

از رزمنده ای که میزبان آیت الله خامنه‌ای بود تا بازگشت شهدای غواص

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، چهار فیلم «علی ممد» به کارگردانی مسعود زارعیان، «بچه ی اینجا» امین قدمی، «مخیم، مدافع حرم» رضا مجلسی و «بازگشت شگفت سیمرغ» رضا اکبریان گالشکلایی در بخش جایزه شهید آوینی به نمایش در آمدند.

فیلم «علی ممد» روایت یک جانباز شیمیایی به نام علی محمد یعقوبی است که به رغم مشکلات مالی فراوان تصمیم گرفته به سوریه برود و در کسوت مدافعان حرم خدمت کند، اما به دلیل سن زیاد و شیمیایی بودنش به او اجازه رفتن به سوریه را نمی دهند.

فیلم بر خلاف مستندهایی که به دفاع مقدس می پردازد، دچار لکنت و شعار زدگی نیست. از نکات مثبت فیلم این است که علی محمد حلقه ای مهم در تاریخ انقلاب است. در سال های منتهی به پیروزی انقلاب مقام معظم رهبری چند ماهی را در خانه محمدعلی زندگی کرده است. در این فیلم محمدعلی خاطره ای از رهبر انقلاب تعریف می کند که شنیدنی است.

محمد علی می گوید شب اولی که آقای خامنه‌ای خانه ما بودند، مادرم برای ایشان آبگوشت درست کردند. آقای خامنه‌ای آب گوشت را میل کردند، اما صبح روز بعد وقتی می خواستند برای کاری از خانه خارج شوند به مادرم گفتند: ننه علی ممد ممنون که آبگوشت درست کردی، اما از این به بعد برای من فقط یک پیاله ماست و کمی نان بیاورید.

حتما علی محمد خاطرات زیادی از روزهایی که رهبر انقلاب در خانه شان پنهان شده بود دارد که جا داشت کارگردان آنها را نیز در فیلم می آورد، بخصوص اینکه علی محمد این اواخر برای مقام معظم رهبری نامه نوشته و دوست دارد که ایشان جواب نامه را بدهد.

با این همه فیلم علی ممد تجربه خوبی برای فیلمساز بوده و دیدن آن برای مخاطب هم تجربه دلنشینی خواهد بود.

«بچه ی اینجا» مروری بر خاطرات دوستان و هم محلی های شهید «بهنام محمدی» است. تیم فیلم شاکله ای از بهنام محمدی را در هم می ریزند تا بهنام محمدی حقیقی را نشان بدهند. نوجوانی که هم بازی گوشی های کودکانه اش را دارد و هم شجاعت جوانی را و هم عرفان پیری را. تا کنون آنچه از این شهید شنیده شده تقریبا چیزی از او را تعریف نمی کند، در حالی که این فیلم مثل پاک کردن غبار از شیشه، افق تازه ای به روی مخاطب باز می کند.

بهنام محمدی، دوستی به نام سید صالح موسوی دارد که همه او را صالی صدا می کنند. شاپور محمدی برادر بزرگ بهنام او را به دست صالی می سپارد تا مراقبش باشد. رفته رفته بین بهنام و صالی رفاقت عمیقی شکل می گیرد با آنکه صالی چند سالی از بهنام بزرگتر است، اما بهنام را مثل برادرش دوست دارد.

صالی وقتی از آن روزها که با بهنام بوده با حسرت یاد می کند و تاکید دارد که بهنام به نوعی مراد اوست نکته قابل توجه این که صالی بر خلاف همرزمان دیگرش به شدت سعی می کند گریه نکند و بغضش را به زحمت نگه می دارد.

آنچه در پایان فیلم برای مخاطب می ماند این است که چقدر فاصله او با بهنام محمدی ها زیاد است، تصور اینکه بهنام محمدی نوجوانی سیزده ساله است سخت می شود.

نوع روایت شهادت بهنام محمدی به شدت تکان دهنده است، چرا که شب قبلش از شهادت و بهشت و رضایت خداوند پرسیده و انگار به مخاطب امروز می گوید که کمی حواسش به خودش باشد.

نکته بارز و مثبت فیلم نریشن فیلم است. گفتار متن فیلم بسیار عامیانه نوشته شده و توسط زنی خوانده می شود به نحوی که مخاطب احساس می کند، در حال شنیدن داستان است و همین نوآوری سبب می شود. مخاطب بدون واسطه وارد دنیای فیلم شود.

کاش فیلم به گونه ای پیش می رفت که مخاطب بیشتر صالی را می دید و با او همراه می شد. با این حال بچه ی اینجا، ریتم درست و استانداردی دارد و حال و هوای کودکانه فیلم برای شخصیت بخشی اثر خوب از آب درآمده است. همچنین نوع موسیقی فیلم نیز در جهت اثر است.

«مخیم مدافع حرم» فیلم مستند کوتاهی است از آورگان فلسطینی در سوریه که در مخیمات مختلفی در این کشور زندگی می کنند که این فیلم در مخیم زینب سلام الله علیها می گذرد. فیلمساز به زندگی فلسطینیان در این قسمت از شهر رفته تا بداند چرا فلسطینیان دوشادوش مردم سوریه با داعش می جنگند.

جواب همه تقریبا یکی است فلسطینیان سوریه را وطن خود می دانند و معتقدند وقتی اهالی سوریه آنها را پذیرفته اند، نباید در چنین مواقعی مردم سوریه را تنها بگذارند. بخصوص اینکه برای حرم حضرت زینب سلام الله علیها احترام قائل هستند و زیارت آن حضرت را سنت می دانند. فیلم با آنکه کوتاه است، اما یک مفهوم بزرگ و قابل طرح را به تصویر کشیده بود بخصوص اینکه دامنه مصاحبه شوندگان زیاد نبود و این به رسیدن به پاسخی درست کمک می کرد.

«بازگشت شگفت سیمرغ» آخرین فیلمی بود که شب گذشته در سینما حقیقت اکران شد. این مستند کوتاه روایتی از بازگشت۳۰ شهید غواص تفحص شده در عملیات کربلای پنج بود که هفت تن از این شهدا شناسایی شده بودند و مابقی شهدا به عنوان شهید گمنام تشییع می شوند.

راوی فیلم یکی از همین شهدای شناسایی شده بود که به اسم شهید اشاره نمی شود. تصاویر فیلم آرشیوی نبوده و کارگردان و تیم سازنده در روز تشییع حضور داشته و از واکنش های اهالی شهر هنگام تشییع شهدا تصویر گرفته اند، اما نوع روایت مسیر درستی را طی نمی کند و نثر و گفتار فیلم از متنی شاعرانه و به زبانی عامیانه در نوسان است.

با این حال چون از ابتدا راوی فیلم برای مخاطب گره ایجاد کرده است و مدام دنبال عموی خود میان تشییع کنندگان می گردد و در آخر او را پیدا کرده به مخاطب معرفی می کند از نکات خوب فیلم محسوب می شود.

نکته ای که باید راجع به این فیلم گفت این است که مرز میان مستند گزارش و مستند به عنوان یک اثر تالیفی کجاست؟، آیا به صرف تصویر گرفتن از مراسم با شکوهی مثل تشییع شهدا و نوشتن نریشنی بر اساس اتفاق هایی که در جهان بیرون می افتد با فیلم مستند مواجهیم؟

بازگشت شگفت سیمرغ به عنوان مستند گزارشی اثر قابل احترامی است، اما به عنوان فیلم مستند در شکل اثری تالیفی فاصله زیادی دارد.

فیلم مستند هرچند وامدار واقعیت بیرونی است، اما به هر حال فیلم در هر شکلش اثری هنری است و از این جهت که خلاقیت کارگردان در مقام هنرمند صاحب اندیشه و نظر در جهت دهی و ساخت آن دخیل است باید چیزی را به مخاطب بدهد که او نتواند در عالم واقعیت آن را بیند.

مثل چیزی که در «علی ممد» دیدیم. در این فیلم کارگردان کوچکترین دخل و تصرفی در فیلم نداشته، اما فیلمساز با تبحر و شناختی که از ابزار ساخت فیلم مثل روایت و ریتم و داستان دارد توانسته شخصیتی دراماتیک خلق کند که اگر فیلمساز دیگری سراغ این موضوع می رفت با شخصیت دیگری از علی محمد آشنا می شدیم.

انتهای پیام/ ۱۶۱

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها