مجموعهی اشعار برای مشاعره با حرف "پ"
پای ما لنگ است و منزل بس دراز
دست ما كوتاه و خرما بر نخیل
پایان سخن شنو كه ما را چه رسید
از خاك در آمدیم و بر باد شدیم
پاك و صافی شو و از چاه طبیعت به درآی
كه صفایی ندهد آب تراب آلوده
پاسخ به:مجموعهی اشعار برای مشاعره با حرف "پ"
پادشاه عشق بر اقلیم چون دست یافت کشور خود را به دست خویش ویران می کند پیش از این بر رفتگان افسوس می خوردند خلق می خورند افسوس در ایامِ ما بر زندگان پرده بردار که بیگانه خود این روی نبیند تو بزرگی و در آیینه کوچک ننمایی