
قدس آنلاین/ همسان زیستی با محرومان و بینوایان یکی از ویژگی های اساسی امام و حاکم در جامعه اسلامی است؛ و ره آوردهایی بسیار سازنده دارد. از روزهای آغازین اسلام و در هنگامه فراخوانی پیامبر اسلام این اصل مهم مورد توجه بود و به همگان گوشزد میشد. پیامبر (ص) از همان آغاز درکنار محرومان و بینوایان بودند و همانند آنان زندگی میکردند و از تجملات و اشرافی گری و گرایش به طبقات برتر دوری میگزیدند و همگان را نیز به این سیره و روش فرا میخواندند.
ائمه اطهار (ع) نیز همگان چنین بودند و هیچ یک بر خلاف این سیره و روش گامی بر نداشتند؛ بلکه همانند پایین ترین طبقات مردم زندگی میکردند. امام رضا (ع) نیز در دوران زندگی همانند پدران خویش، همراه با بینوایان و تهیدستان بود و همانند آنان می زیست و از هر نوع تجمل و اشرافی گری دوری میگزید و با وجود این که به ولایتعهدی رسیده بود برخلاف روش های معمول و مرسوم در دستگاه خلافت به شیوه پدران خویش می زیست و با رفتار خود بر شیوه زندگی مأمون، خط سرخ میکشید و اندیشه های غیراسلامی او را آشکار می ساخت. یکی از کنیزان مأمون گوید: ما را به دربار مامون روانه کرده بودند. آن جا در بهشتی از خوردنی ها و نوشیدنی ها و عطرها و پول فراوان به سر میبردیم، تا اینکه مأمون مرا به خانه امام رضا (ع) فرستاد. چون به خانه امام در آمدم، تمام آن نعمت های دنیوی از دست رفت.
امام رضا (ع) در دوران ولایتعهدی، مالی جکع ننمود و چیزی را برای خود و خانواده اش ذخیره نکرد؛ بلکه آنچه را در اختیارش بود به بینوایان میبخشید. امام (ع) در خراسان، همه اموال خویش را در روز عرفه (میان مردم و نیازمندان) تقسیم کرد. (در این هنگام) فضل بن سهل عرض کرد: این کار زیان است. امام (ع) فرمود: بلکه این کار غنیمت و سود است. آنچه را که برای دستیابی به پاداش الهی و کرامت انسانی بخشیدی، غرامت و زیان مشمار.
این چنین است که به داد بینوایان رسیدن کرامت انسانی و عملی الهی است. پس آنان که بر خلاف این رفتار میکنند و دم از کرامت انسانی و حقوق انسان میزنند، راهی درست نمی روند و مسئولیت خود را انجام نمی دهند. امام رضا (ع) در آن هنگام که در مرو به ولایتعهدی رسیده بود از یاد بینوایان غفلت نورزید و هر آنچه از نعمت ها در اختیار داشت با بینوایان و تهیدستان تقسیم میکرد و آنان را در زندگی خویش شریک می ساخت و همیشه به یاد آنان و درکنار آنان بود. معمر بن خلاد گوید: هنگامی که امام رضا (ع) غذا میخوردند، سینی میآوردند و نزدیک سفره میگذاشتند، ایشان به بهترین غذایی که برایش میآوردند می نگریست و از هر غذا مقداری را بر میداشت و در آن سینی می نهاد، سپس دستور می دادند آن سینیِ غذا را برای بینوایان ببرند.
حضرت رضا (ع) در ظاهر نیز چنان بودند که هیچ تفاوت و تمایزی با مردمان و توده های جامعه نداشت و در جایی که حضور می یافت شناخته نمی شد و هیچ گاه تشریفات و همراهان و ملازمان به همراه نداشت و همانند شاهان رفتار نمیکرد. ایشان با سیره عملی و رفتار خویش اعمال و رفتار خلفا را باطل می ساخت و مردم را آگاه می کرد که سبک زندگی حاکمان اسلامی بدین گونه است؛ و چون از مردم فاصله نمیگرفتند از مشکلات آنان مطلع بودند و از دردها و رنج های آنان آگاه میگردید و نیازهای آنان را میشناخت و درد آشنای توده های محروم بود. بر این اساس آمده است روزی امام رضا (ع) وارد حمام شد. مردی که آن حضرت را نمی شناخت، به ایشان گفت بدن مرا مالش ده. امام شروع به مالش بدن او کرد. هنگامی که مردم آن شخص را از جریان آگاه کردند و امام را شناخت، پریشان گردید و عذرخواهی کرد و از این کار پوزش خواست؟ لیکن امام (ع) همچنان به مالش بدن او ادامه داد و او را دلجویی کرد.
امام رضا (ع) در طول زندگی خویش، به شیوه اجداد بزرگوارشان رفتار می کرد و درکنار محرومان بود و از صدر نشینی پرهیز میکرد و از زیست اشرافی دوری میجست. روزی یکی از بزرگان و صاحب دولتان نیشابور مهمانیِ بزرگی برپا داشت و امام رضا (ع) را دعوت کرد. راه و رسم آن روزگار چنین بود که اگر به خاطر بزرگی و عزیزی مجلسی برپا میشد، پیش از آمدن آن عزیز، همگان به مجلس میآمدند تا آن مهمان انتظار نکشد. از این رو همه مهمانان حاضر شدند و عالمان و بزرگان و اشراف آن شهر جمع گشتند و بر بلندای مجلس تختگاهی (شاه نشین) قرار دادند و بزرگان بر آن جا نشسته و تکیه کرده بودند و این نیز از رسوم آن روزگاران بود که در مجالس، بزرگان بر بلندای مجلس می نشستند و خادمان و کارگران و مردمان عادی در کنار های آن. آنگاه که امام رضا (ع) به مجلس وارد شد، راه بگشودند تا امام به جای بزرگان برود و در بلندی و شاه نشین بنشیند؟ لیکن امام به آن جا توجهی نکرد و به همراه خادمان و کارگران (نه بر شاه نشین)؛ بلکه درکنار شاه نشین نشست. از آن روز به بعد چنین شد که دیگر شاه نشینان از ارزش و اعتبار افتادند و همگان در مجالس در کنار آن مینشستند و از امام رضا (ع) این روش و سیره اسلامی را آموختند.
امام رضا (ع) همچنین به فرزند خویش سفارش میکند که از مردمان فاصله نگیرد و در میان آنان باشد و از آنچه دارد به دیگران بدهد و آنان را در دارایی خویش شریک گرداند و به خویشاوندان و بستگان رسیدگی کند و از مردمان غافل نماند. بزنطی گوید: نامه امام ابی الحسن الرضا (ع) را به امام جواد (ع) که بدین شرح بود، خواندم: ای فرزند؛ به من خبر رسیده که هنگامی که بر مرکب سوار می شوی، غلامان تو را از در کوچک بیرون می برند و این از بخل آنهاست تا خیری از تو به کسی نرسد. به حقی که برگردن تو دارم، از تو میخواهم، که ورود و خروج تو جز از در بزرگ نباشد و زمانی که سوار می شوی با خود دینار و درهمی بردار و باید هر کسی از تو بخششی خواهد به او بدهی. من خواستار آنم که خداوند مرتبه تو را بلند گرداند، پس بخشش کن و به یاری خدا از تنگدستی بیمناک مباش.
بر این اساس ارج نهادن به مستضعفان و مواسات با آنها یکی از نمودارترین خصلت های روحی امام رضا (ع) بود که به این خصیصه سترک و شکوهمند اخلاقی تا واپسین لحظات عمر خویش سخت پای بند و نیز در پی آن بودند به سردمداران و دولتمردان و به همه انسان ها اعلام نمایند که در طریق رسیدن به سعادت و نیک بختی دنیا و آخرت باید درد و رنج توان بینوایان را فراموش ننمود، در غیر این صورت باید جامعه انسانی در انتظار سقوط و نابودی آغوش بگشاید و آماده هر گونه بلا و آسیب های سخت دنیا و آخرت باشد.
منابع:
1-مجلسی، بحارالانوار، ج 49: 100.
2-کلینی، اصول کافی، ج 4: 52.
3-شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج 2: 179.
4-ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 4: 362.
5-حکیمی، سیره امام رضا(ع): 50-53.