چه حاصل از اشک ها و لبخند ها !؟
می دانید اولین انسانی که فهمید آب ،آتش را خاموش می کند چه کسی بود؟
کمی فکر کنید .... حالا بخوانید:او اولین انسانی بود که آتش گرفته بود.
هرچه کرد نشد،تا این که خود را ازسر ناچاری به آب انداخت و این مهم را تجربه کرد.
امّا، اولین انسانی که خندیدن را تجربه کرد چه کسی بود ؟او اوّلین کسی بود که گریستن را تجربه کرده بود.
به همین دلیل گفته اند : تنها کسانی می توانند ازته دل بخندند که از ته دل گریسته باشند!
«خواجه شیراز»فرماید:
با دل خونین لب خندان بیاورهمچوجام
نی گرت زخمی رسد ،آیی چوچنگ اندر خروش
امّا آن کس که طعم غم را نچشیده باشد ،از عطر شادی هم بی خبر است و مراقب باشیم که شادی یا غم ما را از خود بی خود نکند ، نگذاریم که غم ها ما را ببلعند. پس، شادی و شعف ما ، برخاسته از اشک های ماست ،یعنی ،همانقدر که برای لطافت روح ما ضروریست ،شادی و شوق نیز برای نرم و نازک کردن روح ما لازم و حیاتی است .