0

غزل شماره ۲۳۳: دست از طلب ندارم تا کام من برآید

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

غزل شماره ۲۳۳: دست از طلب ندارم تا کام من برآید

دست از طلب ندارم تا کام من برآید

یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر

کز آتش درونم دود از کفن برآید

بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران

بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید

جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش

نگرفته هیچ کامی جان از بدن برآید

از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم

خود کام تنگدستان کی زان دهن برآید

گویند ذکر خیرش در خیل عشقبازان

هر جا که نام حافظ در انجمن برآید

 

 

شنبه 25 مرداد 1393  11:38 AM
تشکرات از این پست
hadis162
hadis162
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 658

پاسخ به:غزل شماره ۲۳۳: دست از طلب ندارم تا کام من برآید

۲۳۳. دست از طلب ندارم تا کام من برآید 
• زمان : 00:55 
با صدای استاد موسوی گرمارودی

 

 

 

 

دریافت فایل 
http://rasekhoon.net/media/download/331026/۲۳۳-دست-از-طلب-ندارم-تا-کام-من-برآید/

 

پنج شنبه 21 اسفند 1393  7:35 AM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

شرح غزل شماره ۲۳۳: دست از طلب ندارم تا کام من برآید

۱٫من دست از جستجو بر نمی دارم تا به مقصد و آرزویم برسم.در این راه یا به معشوق خواهم رسید یا اینکه می میرم و جان از تن بیرون خواهد رفت.دست از آرزوی درک اسرار عالم معنا بر نمی دارم تا عشق در پی این خواسته و آرزو در دل من عاشق شعله کشد و به کام دلم که همان گشوده شدن روزنه ی معرفت است، برسم.در این راه باید از تن و خواسته های این جهانی چشمپوشی کنم و جان، آزاد از قید و بند با جانان در آمیزد.


۲٫پس از مرگ، گور مرا بشکاف و تماشا کن که چگونه از آتش عشق درونم -که با مرگ جسمم هم فروکش نمی کنند و همیشه در دل عاشقم باقی می ماند -دود از کفنم بر می خیزد.


۳٫ای معشوق و ای محبوب ازلی و ابدی!پرتوی از نور وجودت را در دل عاشقان، متجلی ساز تا همه شیفته و حیران تو گردند و لب به سخن بگشا و در گوش دل عاشقانت خطابی کن تا همه ی آنها فریاد شور و شوق برآورند.(اشاره به آیه ی ۱۷۲ سوره ی اعراف).


۴٫در اشتیاق دیدار معشوق جانم به لب رسیده است و بی تاب و بی قرارم و همیشه نگرانم و در دل، این حسرت را دارم که عمرم برای وصال به معشوق کفایت نکند و هنوز از لبان شیرین او کامی نگرفته، جان بسپارم.


۵٫از حسرت نبوسیدن دهان شیرین یار، بی تاب شدم؛ به راستی آرزوی تهیدستانی چون من از آن دهان کی برآورده می شود؟ در آرزوی عنایت و لطف پروردگار و وصال و درک عالم غیب -که بی عنایت او ممکن نیست -جانم به لب رسید.آرزوی ما درویشان عاشق که در تمنّای وصال و عنایت او هستیم.کی بر آورده می شود؟


۶٫هر جا که اسم حافظ و غزل های شیرین و لطیف در جمع صاحبدلان و عاشقان مطرح می شود، از او به خیر و نیکی یاد می کنند و حاضران هر جه بگویند، ذکر حق است.
منبع مقاله :
باقریان موحد، رضا؛ (۱۳۹۰)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول ..

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

دوشنبه 8 تیر 1394  1:53 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

تعبیر غزل شماره ۲۳۳: دست از طلب ندارم تا کام من برآید

تعبیر :

بسیار انسان سخت کوش و پشتکاری هستید و تا نتیجه ی کار حاصل نشود دست از عمل برنمی دارید. نتایج کارتان همیشه ماندنی است و بقیه نیز از آن استفاده می کنند. شما تا آخرین لحظات زندگی به تمام آرزوهایتان خواهید رسید. به فقرا کمک کنید. نام شما و ذکر خیرتان همه جا بر سر زبانهاست.

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

دوشنبه 8 تیر 1394  1:53 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها