با شليك اولين گلوله توپ تانك تى ۷۲ توسط صدام حسين از پادگان بعقوبه در ساعت ۰۰:۱۲ روز ۳۱ شهريور ۱۳۵۹ ارتش عراق هجوم وسيع و از پيش تدارك شده اى را در طول ۱۳۰۰ كيلومتر مرز مشترك به سرزمين مقدس جمهورى اسلامى ايران آغاز نمود تجاوزى كه منجر به يكى از طولانى ترين و ويرانگرترين جنگ هاى تاريخ گرديده و در عين حال يكى از افتخارآميزترين حماسه هاى پرشور ميهن عزيزمان را رقم زد.
جنگى كه قريب ۸ سال بر دوش مردم قهرمان ايران سنگينى كرد و هنوز هم آثار و تبعات ناشى از آن محو نشده است.
گرچه اين جنگ خونبار تلفات و ضايعات فراوانى براى ملت و مملكت اسلاميمان به بار آورد ليكن برخلاف جنگ هاى گذشته نه تنها قسمتى از سرزمين مقدس ما منتزع نگرديد بلكه ملت ما هيچگونه قرارداد ذلت بار و يا عذرخواهانه اى را نپذيرفت.
بديهى است اين همه مرهون و مديون رشادت ها و ايثارگرى هاى نيروهاى مسلح جمهورى اسلامى ايران اعم از ارتش، سپاه و جهادگران و بالاخره ملت رشيد ايران در سايه تدبير و تدبر سازش ناپذير رهبرى جمهورى اسلامى و همگان در پرتو توجهات ذاتى بزرگ خداوندگارى ميسر گرديد.
ارتش بعث عراق زمانى حمله ناجوانمردانه خود را به كشور جمهورى اسلامى آغاز نمود كه نظام نوپاى انقلابى به شدت با مشكلات عديده اى درگير بوده و ارتش نيز كه خود در متن اين وقايع قرار داشت در شرايط نامساعد به تنظيم امور به هم ريخته خود مشغول بود.
صدام حسين در كنفرانس سران عرب در طايفه عربستان (مردادماه ۵۹) چنين عنان كرده بود:
«اوضاع براى توسعه مرزهاى عراق و تغيير وضعيت ژئوپولتيكى آن كشور كاملاً مساعد است، ارتش ايران فاقد هرگونه توانايى براى مقابله با ارتش عراق بوده و لذا حمله ما به ايران بيش از يك تفريح نظامى براى ارتش قدر عراق نيست.»
حال به منظور تجسم هرچه بهتر نقش نيروى زمينى در هشت سال دفاع مقدس لازم به نظر مى رسد كه در آغاز مرورى بر روند عمومى نيروى زمينى بعد از پيروزى انقلاب اسلامى داشته به طور كلى با ساختار واقعى آن به هنگام آغاز عمليات تهاجمى دشمن آشنا شويم، لذا در اين جهت مطالب مورد نظر در سه بخش به شرح زير خلاصه مى شوند:
۱- نيروى زمينى قبل از آغاز جنگ
۲- نيروى زمينى هنگام شروع جنگ
۳- نيروى زمينى در طول جنگ و نقش اساسى آن
* بخش يكم: نيروى زمينى قبل از آغاز جنگ
نيروى زمينى قبل از انقلاب و آغاز جنگ داراى سه لشكر پياده، سه لشكر زرهى، يك تيپ پياده مستقل، يك تيپ هوابرد، ناوگان هوانيروز، سه گروه توپخانه و دو گروه مهندسى رزمى بوده كه داراى آموزش، انضباط و تجهيزات مطلوب و كارآمد بود. از آن جا كه رژيم گذشته سوداى ژاندارمى منطقه را در سر مى پروراند، براى وصول بدين منظور از تلاش براى داشتن ارتشى نيرومند و قدر از هيچ اقدامى كوتاهى نكرد و لذا در زمينه سازماندهى، آموزش و تجهيزات و توسعه فروگذار نمى كرد.
رژيم گذشته به عنوان ابزارى براى حفظ حيات خود، احساسات وطن پرستى و ايران دوستى را در ارتش تبليغ نموده، زيركانه خود را نماد و مظهر چنين ناسيوناليستى قلمداد مى كرد. صيانت از حكومت سلطنتى نيز در كنار حراست از سرزمين و امنيت ملى كشور جزء وظيفه و مأموريت ارتش به حساب مى آمد و لذا يكى از ويژگى هاى ارتش نيز علايق تند وطن پرستانه بود.
از طرفى افسران و درجه داران ارتش و به ويژه نيروى زمينى از ميان جوانان با استعداد طبقات متوسط و مستضعف جامعه بوده كه به خاطر موقعيت اجتماعى نسبتاً خوب ارتش در مقايسه با ساير مشاغل ادارى يا آزاد جذب اين سازمان مى شدند.
سربازان وظيفه كه عموماً ۶۰درصد استعداد نيروى زمينى را تشكيل مى دادند از عامه مردم و اكثراً روستاييان بودند. اقشار سه گانه فوق با توجه به حوزه وظايف و مسووليت خود تحت تعليم و تربيت نظامى قرار گرفته و افرادى وطن خواه و وظيفه شناس بار مى آمدند، اما به رغم تلاش رژيم براى وابسته كردن اين نيروها به خود، به دليل علايق و رشته هاى ناگسستنى فرهنگى، خانوادگى و مذهبى، بيشتر به عمق جامعه پيوند خورده و خواست ها و تمايلات اكثريت را داشته اند تا پيوستگى و وابستگى به اقليت حاكم.
همين علايق و وابستگى ها بود كه با مشاهده بعضى از نارسايى ها و مفاسد اجتماعى كه عيان مى شد، افسران و درجه داران روشنفكر نسبت به مشروعيت و مقبوليت رژيم و خانواده سلطنتى دچار شك و ترديد گرديده، رگه هايى از بدبينى در آن ها شكل مى گرفت، به همين جهت ملاحظه مى كنيم كه با افروخته شدن آتش انقلاب و اوج گيرى احساسات و حركت مردم عليه رژيم بدنه ارتش به سمت انقلاب متمايل گرديد.
اين اعتقاد وجود داشت كه با جايگزينى يك حكومت مردمى مترقى به جاى رژيم فرسوده موروثى، پيشرفت و توسعه كشور شدت يافته، با خشكانيده شدن ريشه هاى ظلم و فساد و اسراف و تبذير، درآمد ملى صرفاً در مسير تعالى و پيشرفت كشور به كلى خواهد رفت. و به اين دليل مقابله ارتش به ويژه نيروى زمينى با انقلاب و انقلابيون به تأييد بسيارى از دست اندركاران مقابله اى ضعيف و بى اثر بود. در واقع اين نوع برخورد كه براى مردم ناباورانه و غيرمنتظره بود، روند حركت انقلابى را به سوى پيروزى سرعت بخشيد.
ايستادگى سست نيروى زمينى، سازمان آموزش ديده و مجهزى كه سخت وابسته به رژيم متصور مى شد، در مقابل حركات انقلابى در تاريخ انقلاب هاى جهان بى سابقه است. و هيچ حكومتى را نمى توان يافت كه بازوى مسلح آن تا اين حد در مقابله با انقلاب از خود خويشتن دارى نشان داده باشد.
اصولاً نيروهاى نظامى يك كشور آن هم از نوع جهان سوم كه اهرم و بازوى مسلح قانونى براى اعمال خشونت در تأمين امنيت ملى به شمار مى آيند بنا به فرمان حكومت آن كشور در مقابله با تحريكات داخلى بدون توجه به ماهيت آن وارد عمل مى شوند اما ارتش و به ويژه نيروى زمينى ايران با توجه به بافت مردمى خود و حس وطن دوستى و علاوه بر آن هدايت بسيار هوشمندانه رهبر كبير انقلاب، هيچگاه به رفتار خشونت آميز در مواجهه با حركت و جنبش انقلاب اسلامى مردم دست نزد!
اما با پيروزى انقلاب اسلامى و برپايى حكومت جمهورى اسلامى، حكومت نوپا و تازه تشكيل انقلابى همانند تمام انقلاب هاى جهان درگير مشكلات و گرفتارى هاى متعدد بيرونى و درونى گرديد. ارتش نيز كه دقيقاً در مركز اين بحران ها قرار داشت مستثنى نبود شعار انحلال ارتش از سويى و تبليغ جهت ايجاد ارتش بى طبقه توحيدى! از سوى ديگر و نيز وارد كردن اتهامات ناروا كه بعضاً توسط دشمنان دوست نما به اين سازمان ارزشمند وارد مى شد، فرماندهان و پرسنل را كه انتظارى غير از اين داشتند، دچار پريشانى فكرى نموده و به چاره جويى و انديشه رهايى از اين كابوس انداخت!
- نقل و انتقال بى رويه پرسنل و عموماً به دلخواه آنان كه ناشى از نتيجه گيرى ذهنى آن ها بود، سيستم پرسنلى را دچار ركود ساخت.
-تخريب و فرسوده شدن قسمتى از تجهيزات به دليل رها شدن مسووليت از مسوولان رده هاى مختلف، باعث ناكارآمد شدن آنان شد.
- كم كارى و جو آنارشيسم و هرج و مرج خدمتى، يگان ها را با آموزش بيگانه ساخت.
- اوج گيرى اغتشاشات در گنبد و خوزستان و كردستان به غارت رفتن قسمتى از تجهيزات بعضى از پادگان ها استعداد لجستيكى يگان هاى نيروى زمينى را كاهش داد.
- دخالت بى مورد بعضى از گروه هاى به ظاهر انقلابى اما مغرض و فرصت طلب باعث ركود در تجديد سازمان يگان ها گرديد.
خلاصه اين كه مجموعه عوامل فوق سيستم فرماندهى را دچار سردرگمى نموده و در نتيجه نيروى زمينى را به سرعت به طرف سقوط هدايت مى نمود.
در اوايل سال ۱۳۵۸ امام راحل (ره) ضمن دريافت شرايط، با صدور اعلاميه تاريخى خود مشروعيت ارتش را مورد تأكيد قرار داده و اعلام داشتند كه ارتش مورد حمايت رهبر بوده و ارتش جمهورى اسلامى ايران ارتشى اسلامى و متعلق به مردم ايران است با اين حمايت به موقع روح تازه اى در كالبد نيمه جان نيروى زمينى دميده شد.
فرماندهان به تدريج خود را بازيافته و به تقويت نظم در حال احتضار يگان هاى خود پرداختند.
* نيروى زمينى هنگام شروع جنگ
به رغم شرايط بحرانى و خردكننده اى كه نيروى زمينى با آن مواجه بود به محض بلند شدن نغمه شوم تفرق، با اعتقاد به اهداف انقلاب و علايق ميهن دوستانه، به منظور جلوگيرى از تجزيه كشور و تامين امنيت ملى مردانه پا در ركاب كرده و وارد ميدان شد. هنوز يك ماه از پيروزى انقلاب نگذشته بود كه نيروى زمينى در جبهه اى گسترده در شمال غرب كشور با مدعيان دروغين وارد نبرد گرديد.
بررسى تاريخ انقلاب ها در جهان نشان مى دهد كه انقلابيون چه در روند شكل گيرى انقلاب و براندازى رژيم حاكم و چه پس از كسب پيروزى و برپايى يك نظام جديد، تا مدت ها ناگزير از مقابله و درگيرى با عناصر نيروهاى مسلح وابسته به رژيم سابق بوده اند كه يا مستقيماً و يا در كنار ساير گروه هاى ضد انقلاب به ستيز و رويارويى با انقلاب برخاسته اند.
اما بدنه مردمى ارتش ايران يكى از استثنايى ترين وضعيت ها را در تاريخ انقلاب هاى جهان به وجود آورد، بدين معنى كه نيروى زمينى به جاى رودررو قرار گرفتن با انقلاب، به دفاع از آن و مقابله با تجزيه طلبان داخلى و متجاوزان خارجى برخاست و نيروهاى مردمى را كه حفظ و حراست از دستاوردهاى انقلاب را بر خود واجب دانسته و به صحنه هاى پيكار شتافته بودند، در كنار خود گرفت.
استعمار جهانى به منظور خنثى نمودن انقلاب و به زانو در آوردن حكومت نو پاى انقلاب، يكى از مزدوران منطقه را كه داعيه زعامت منطقه و رهبريت جهان عرب را در سر مى پروراند و در عين حال عقده هاى گشوده نشده اى از ملت ايرانى در دل داشت، وادار نمود تا از طريق لشكركشى نظامى، جمهورى اسلامى ايران را با شكست مواجه ساخته و كماكان منافع از دست رفته زورگويان را در منطقه احيا نمايد لذا با به صدا در آمدن طبل ناخوشايند جنگ كه توسط صدام حسين در طول ۱۳۰۰ كيلومتر مرز مشتركمان آغاز شد، نيروى زمينى كه بيش از نيمى از توان رزمى خود را در مناطق آشوب زده آذربايجان غربى و كردستان به كار گرفته بود با سرعت و دلاورانه به مقابله با متجاوز شتافت و در بحبوحه بحران و شرايط ناكارآمد سيستم فرماندهى و كنترل، با استفاده از امكانات باقى مانده به بازسازى خود و تقويت جبهه ها برخاست.
اظهار پشتيبانى رهبرى و فرماندهى كل قوا قوت طلبى براى فرماندهان و پرسنل دلسوز بود لذا فرماندهان خود را باز يافته، يگان ها با مقدورات پرسنلى و تجهيزاتى موجود كه البته در سطح نازلى هم بود يكى پس از ديگرى همگان و همراه جوانان انقلابى چون سيلى خروشان به سوى جبهه ها سرازير شدند. در اين زمان نيروى زمينى علاوه بر بازسازى سازمان به هم ريخته خود و تلاش در ترميم سيستم هاى مختلف و بالاخص سيستم فرماندهى و كنترل، مسووليت آموزش و تجهيز مردم انقلابى را بر عهده گرفت و با استفاده از مساجد، تكايا، مدارس و موسسات دولتى آماده نمودن جوانان انقلابى و مردمى را كه آماده دفاع از انقلاب خود بودند با شدت و جديت هرچه بيشتر آغاز نمود.
* بخش سوم نيروى زمينى در طول جنگ و نقش اساسى آن
با آغاز تجاوز همان گونه كه قبلاً مطرح گرديد نيروى زمينى ضمن بازسازى سريع و انجام مقابله با عمليات اخلالگرانه گروه هاى خود فروخته كه در مناطق شرق و غرب ايجاد تشنج مى نمودند، با انجام يك تجزيه و تحليل سريع وضعيت، سه اقدام اساسى را به شرح مندرج در ذيل مدنظر قرار داد:
۱- سد كردن پيشروى دشمن در سرتا سر مرز مورد تجاوز
۲- تثبيت دشمن در مواضع اشغالى
۳- درگيرى قاطع و انهدام متجاوز و سرانجام تامين مرز كشور جمهورى اسلامى ايران
بدين ترتيب همزمان نيروى زمينى ضمن ايفاى نقش موثر در آموزش منظم و پيگير كليه داوطلبين جنگ و تجهيز آنان با استفاده از مقدورات لجستيكى خود، به منظور متوقف ساختن سيل پيشروى دشمن كه با يگان هاى مجهز و آموزش ديده شروع شده بود ،با تجديد سازمان يگان هاى تابعه و كمك و همراهى نيروهاى داوطلب آموزش ديده و استعانت از خداوند بزرگ توانست ضمن گسترش در منطقه و مقابله با نيروى متجاوز، پيشروى او را كند و سرانجام او را وادار به توقف نمايد.
نمونه اين عمليات ها عبارتند از:
پدافند تيپ ۳ زرهى لشكر۸۱ زرهى در مقابل هجوم دشمن در منطقه قصرشيرين و سر پل ذهاب(تاريخ شروع ۳۱ شهريور ماه ۵۹) كه البته باعث كندى حركت مهاجم به سوى شهرهاى خسروى و قصر شيرين گرديد. پدافند تيپ ۲ زرهى لشكر ۹۲ زرهى، گروه هاى رزمى ۳۷ شيراز، گروه رزمى ۱۳۸ پياده و گروه رزمى ۱۴۱ پياده در منطقه كرخه (عمليات تاخيرى) كه در اين عمليات توان پيشروى دشمن را از خط مرزى تا كرانه غربى رودخانه كرخه به عمق ۵۰ كيلومتر و به مدت ۶ روز به تاخير اندازد. (تاريخ شروع ۳۱ شهريور ۵۹ تا پايان ۶ مهر ۵۱)، پدافند تيپ ۳ زرهى لشكر ۹۲ زرهى در منطقه الله اكبر (تاريخ شروع ۳۱/۶/۵۹)، پدافند تيپ ۱ لشكر ۹۲ زرهى در منطقه حسينيه (تاريخ ۱ مهرماه الى ۳ مهرماه ۵۹) پدافند يگان هاى لشكر ۲۱ حمزه در برابر تك دشمن در منطقه شوش (تاريخ شروع اول مهر ماه ۵۹) پدافند يگان هاى لشكر ۹۲ زرهى (گردان ۱۵۱ اثر، گردان ۲۳۲ تانك و عناصرى از يگان هاى ژاجا)
در شلمچه و خرمشهر (تاريخ ۱ مهرماه تا ۲ مهرماه ۵۹) پدافند يگان هاى لشكر ۸۱ زرهى و تيپ ۸۴ پياده در منطقه ميمك و مهران (تاريخ دو مهرماه تا ۴ مهرماه ۵۹)، پدافند يگان هاى تيپ ۲ لشكر ۸۱ زرهى و تيپ ۳ لشكر ۸۱ زرهى در مقابله با هجوم دشمن در مناطق سومار و گيلان غرب (تاريخ ۳ مهرماه تا ۵ مهرماه ۵۹ و ۴ مهرماه تا ۶ مهرماه ۵۹) و عمليات...