0

بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 4 : بيماريهاي گياهي 1390; 47(3 (پياپي 187)):225-235.
 
هيستوپاتولوژي ذرت آلوده به سياهک معمولي ناشي از قارچ Ustilago maydis
 
يزداني محبوبه*,موسوي جرف سيدعلي
 
* دانشکده کشاورزي، دانشگاه شهيد چمران اهواز
 
 

روند توسعه بيماري قارچ عامل بيماري سياهک معمولي ذرت Ustilago maydis، با ميکروسکوپ هاي نوري و الکتروني بررسي شد. بدين منظور از رقم هاي سينگل کراس 301، 647 و دابل کراس 704 که پيشتر به ترتيب به عنوان رقم هاي حساس، نيمه مقاوم و مقام به اين بيماري ذکر شده بود، استفاده شد. مايه قارچ از کشت تليوسپورهاي جمع آوري شده از استان خوزستان در محيط هاي CMA و%10 + PDA  دکستروز و نگه داري در دماي 25 ?C به مدت 5 روز حاصل شد. مايه زني قارچ به دو روش محلول پاشي و تزريق با غلظت 106 اسپور در ميلي ليتر صورت پذيرفت و نمونه ها 2، 4، 7، 11 و 25 روز پس از مايه زني تثبيت گرديد. هيجده روز پس از مايه زني علائم آلودگي در بوته هاي مايه زني ابتدا به روش تزريق و سپس محلول پاشي ديده شد. در بررسي نحوه نفوذ قارچ به درون سلول هاي ميزبان با استفاده از ميکروسکوپ الکتروني نگاره مشخص شد که ريسه ايجاد شده از اسپوريديوم، آپرسوريوم شفاف و متورمي ايجاد مي کند که هم از طريق روزنه و هم به صورت مستقيم به درون سلول هاي ميزبان نفوذ مي کند. تغييرات هيستوپاتولوژيک پس از رخنه در اين قارچ حاکي از آن است که سلول هاي آلوده در مقايسه با سلول هاي سالم بزرگ ترند و ريسه قارچ در ابتدا به صورت بين سلولي و سپس درون سلولي مشاهده شد. ريسه منشعب درون سلولي قارچ اشکال متفاوتي داشت و از ريسه بين سلولي متورم تا زوائد انگشت مانند متغير بود. در هنگام تشکيل تليوسپور حفره بزرگي شامل ريسه هاي قارچ ايجاد مي شود که در آن به صورت تيپ Ustialgo تليوسپورهاي بالغ و در حال بلوغ به همراه غلاف ژلاتيني احاطه کننده آنها قابل مشاهده بودند. آلودگي ذرت در شرايط کنترل شده و مساعد به راحتي صورت مي پذيرد و سيستم راحتي را براي بررسي برخي جنبه هاي تعامل ميزبان - بيمارگر مهيا مي کند.

 
كليد واژه: سياهک ذرت، Ustilago maydis، تليوسپور، آپرسوريوم، هيستوپاتولوژي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 4 : بيماريهاي گياهي زمستان 1389; 46(4 (پياپي 184)):283-292.
 
نقش ژن AbreAtr1 در مکانيسم حفاظتي و بيماري ‌زايي قارچ Alternaria brassicae عامل بيماري لکه برگي کلزا با استفاده از Real time PCR
 
مصطفي معصومه,شريف نبي بهرام*,اسماعيلي ابوالقاسم,صفايي ناصر
 
* دانشكده كشاورزي، دانشگاه صنعتي اصفهان
 
 

قارچ Alternaria brassicae به عنوان يکي از مهمترين گونه ‌هاي بذر زاد آلترناريا و عامل بيماري لکه برگي در گياه کلزا شناخته شده است. در فرايند بيماري ‌زايي اين قارچ، پيش از اين ژن AbreAtr1 به عنوان بخشي از خوشه بيماري ‌زايي NRPS-ABC transporter معرفي شده بود. حضور پروتئين ‌هاي ABC transporter در قارچ‌ هاي بيمارگر گياهي از تجمع ترکيبات سمي که توسط آنها توليد مي ‌شود، جلوگيري نموده و آنها را در مقابل اين ترکيبات محافظت مي ‌کنند که به تبع آن باعث رشد مطلوب ‌تر قارچ مي ‌شود. تاکنون ارتباط بين عملکرد اين حمل کننده‌ ها با توانايي رشد قارچ A. brassicae و شدت بيماري‌ زايي اين قارچ مورد توجه قرار نگرفته است. در اين مطالعه به منظور تعيين اين ارتباط، ميزان رونويسي ژن AbreAtr1 با استفاده از تکنيک Real time PCR در شش جدايه از قارچ A. brassicae مقايسه شد. سرعت رشد روزانه پرگنه در محيط کشت PDA و شدت بيماري ‌زايي نيز در مورد هر جدايه مطالعه شد. جدايه ‌هاي مختلف از لحاظ شدت بيماري ‌زايي و سرعت رشد ميسليومي در سطح احتمال يک درصد داراي اختلاف معني ‌دار بودند، همچنين بين جدايه‌ ها از نظر ميزان رونويسي ژن AbreAtr1 اختلاف معني‌ داري وجود داشت. در راستاي بررسي نقش اين ژن در مکانيسم حفاظتي قارچ A. brassicae در مقابل توکسين ‌هاي توليد شده توسط اين گونه بيمارگر و تاثير آن بر ميزان رشد و شدت بيماري ‌زايي، همبستگي بين سرعت رشد ميسليومي قارچ، ميزان بيماري ‌زايي و الگوي رونويسي ژن AbreAtr1 در هر جدايه تعيين شد. نتايج حاصل از تعيين همبستگي در سطح احتمال يک درصد مثبت و معني ‌دار بود. چنين به نظر مي‌ رسد که توانايي رشد و بيماري ‌زايي در قارچ A. brassicae تا حدودي متاثر از عملکرد ABC transporter کد شده توسط ژن AbreAtr1 مي ‌باشد به طوري که بيان بالاي اين ژن در قارچ A. brassicae آثار سمي فيتوتوکسين ‌هاي توليد شده توسط قارچ را براي گونه بيمارگر کاهش داده، رشد و بيماري ‌زايي بيشتر آن جدايه را باعث مي ‌شود.

 
كليد واژه: Alternaria brassicae ،AbreAtr1 ،ABC transporter، بيماري‌ زايي، رشد ميسليومي، كلزا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 

 5 : بيماريهاي گياهي زمستان 1389; 46(4 (پياپي 184)):293-308.
 
اثر ساليسيليک اسيد و Bacillus subtilis بر پوسيدگي ساقه و ريشه خيار با عامل Fusarium oxysporum f.sp. radicis cucumerinum
 
يوسفي حديث*,صاحباني نوازاله,ميرابوالفتحي منصوره,فراورده ليلا,مهدوي وحيد
 
* پرديس ابوريحان، دانشگاه تهران
 
 

در اين تحقيق آثار ساليسيليک اسيد و Bacillus subtilis روي بيماري پوسيدگي ساقه و ريشه خيار با عامل F. oxysporum f.sp. radicis cucumerinum مورد بررسي قرار گرفت. در محيط پتري غلظت‌ هاي مختلف ساليسيليک اسيد (8-2 ميلي ‌مولار) بر رشد B. subtilis اثر منفي داشتند، در حالي ‌که غلظت ‌هاي بيشتر از 5 ميلي ‌مولار به طور کامل از رشد قارچ عامل بيماري جلوگيري کردند. کاربرد ساليسيليک اسيد (3، 5 و 7 ميلي ‌مولار) و B. subtilis قبل و يا بعد از آلودگي قارچي با هدف ارزيابي شدت بيماري، وزن تر ريشه، اندام ‌هاي هوايي و ارتفاع بوته تحت شرايط گلخانه ‌اي مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان داد که تيمار گياهان خيار با غلظت 7 ميلي ‌مولار ساليسيليک اسيد (به صورت اسپري برگ ‌ها) و B. subtilis (به صورت خيساندن خاک) قبل از مايه‌ زني با عامل بيماري سبب کاهش بيماري و افزايش رشد گياه نسبت به شاهد آلوده و ساير تيمارها مي شود. ارزيابي محتواي فنل کل و ميزان فعاليت آنزيم پلي فنل اکسيداز در تيمار کاربرد تلفيقي هر دو نوع القاکننده در مقايسه با کاربرد هر کدام از القاکننده ‌ها به تنهايي و نيز گياهان شاهد سالم و آلوده افزايش يافته بود. بيشترين مقدار اين ترکيبات به ترتيب در روزهاي هفتم و پنجم بعد از کاربرد القاکننده‌ ها ديده شد. طبق نتايج به دست آمده، ساليسيليک اسيد به عنوان يک محرک شيميايي دفاع گياه و B. subtilis به عنوان عامل کنترل بيولوژيک و افزايش دهنده رشد گياه، براي حفاظت موثر گياهان خيار در برابر F. oxysporum f.sp. radicis cucumerinum مي‌ توانند با هم استفاده شوند.

 
كليد واژه: ساليسيليک اسيد، Bacillus subtilis ،Fusarium oxysporum f.sp. radicis cucumerinum ،polyphenol oxidase
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 6 : بيماريهاي گياهي زمستان 1389; 46(4 (پياپي 184)):309-317.
 
ريخت شناسي و بيماري ‌زايي Uromyces viciae–fabae عامل زنگ باقلا
 
كشاورزتوحيد وحيد,موسوي جرف سيدعلي,ميناسيان واهه*,ترابي محمد
 
* دانشكده كشاورزي، دانشگاه شهيد چمران اهواز
 
 

در اين تحقيق دامنه ميزباني و ريخت ‌شناسي اسپورهايUromyces viciae-fabae  عامل زنگ باقلا مورد بررسي قرار گرفت. جدايه مورد بررسي روي سه رقم باقلا شامل برکت، سرازيري و شاخ بزي و چهار رقم نخودفرنگي شاملDorango, Mr. Big, Agro, Utrilo  مايه ‌زني گرديد و 12 روز بعد از مايه ‌زني از لحاظ تيپ آلودگي(IT) ، شدت آلودگي(DS)  و دوره نهان (LP) ارزيابي شد. در بررسي ميزباني ديده شد که اين جدايه توانايي آلوده کردن سه رقم باقلا و چهار رقم نخودفرنگي را دارد. مايه‌ زني اين جدايه روي رقم ‌هاي مختلف عدس، ماش و خلر با سه روش مالشي، گردپاشي و مه پاشي منجر به ايجاد علامتي نگرديد. بررسي ريخت‌ شناسي اسپورها به وسيله ميکروسکوپ نوري و ميکروسکوپ الکتروني نشان داد که يوريدينيوسپورها داراي زوائد خار مانند بوده و تليوسپورهاي اين زنگ صاف و فاقد هر گونه زائده هستند. مقايسه يوريدينيوسپورهاي اين زنگ جدا شده از باقلا، نخودفرنگي و نمونه هرباريومي از روي عدس اختلاف معني‌ داري از نظر طول، عرض و تعداد سوراخ ‌هاي جوانه ‌زني و محل قرار گرفتن اين سوراخ‌ ها نداشتند. تليوسپورهاي جدا شده از باقلا و نخودفرنگي با يکديگر مشابه بوده ولي تليوسپورهاي جدا شده از باقلا از نظر طول تليوسپور، پاپيل انتهايي و طول پايه با تليوسپورهاي نمونه زنگ عدس اختلاف معني‌ داري داشتند. بازيديوسپورهاي اين زنگ پس از جوانه ‌زني تليوسپور روي استريگما تشکيل مي‌ شوند و معمولا هر تليوسپور چهار بازيديوسپور ايجاد مي ‌کند. به نظر مي ‌رسد اين جدايه فرم ويژه Uromyces viciae-fabae f.sp. viciae-fabae باشد.

 
كليد واژه: زنگ، باقلا، نخودفرنگي، تليوسپور، يوريدينيوسپور، بازيديوسپور، استريگما
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 

 7 : بيماريهاي گياهي زمستان 1389; 46(4 (پياپي 184)):325-329.
 
لزوم ارزيابي مقاومت اندام ‌هاي مختلف گردو به منظور انتخاب ارقام مقاومت به بلايت باكتريايي
 
سيلسپور ليدا,كشاورزي منصوره*,حسني داراب,هاشمي مجيد
 
* موسسه تحقيقات اصلاح و تهيه نهال و بذر، كرج
 
 

کاشت ارقام مقاوم يکي از مهمترين روش ‌هاي کنترل بيماري بلايت باکتريايي گردو با عامل Xanthomonas arboricola pv. juglandis است. با توجه به حساسيت کليه بافت هاي سبز درخت گردو به بيماري بلايت، هدف از اين تحقيق بررسي ميزان مقاومت نسبي اندام‌ هاي برگ، ميوه نارس و ميوه رسيده ارقام جديد داخلي جمال و دماوند، ژنوتيپ برتر داخلي Z67 و ارقام تجاري Pedro, Serr, Chandler, Franquette, Hartley به منظور تعيين روش مناسب در ارزيابي مقاومت به اين بيماري بود. جدايه ‌هاي باکتري عامل از ميوه‌ هاي آلوده باغات قزوين، کرج، زنجان و اروميه جداسازي شده و پس از شناسايي، مخلوط چهار جدايه به عنوان مايه تلقيح به کار برده شد. نها‌ل ‌هاي پيوندي ارقام در سن يک سالگي مورد ارزيابي مقاومت برگ در شرايط گلخانه قرار گرفتند. مقاومت ميوه ‌هاي نارس در شرايط آزمايشگاه و ميوه‌ هاي رسيده در شرايط باغ ارزيابي شد. بر اساس نتايج، ميزان مقاومت اندام ‌هاي مختلف در ارقام مختلف متفاوت بود (P£0.01). با توجه به عدم همبستگي بين ميزان مقاومت برگ و ميوه، تعيين ميزان حساسيت هر دو اندام در ارزيابي مقاومت ارقام گردو به بيماري بلايت ضروري است.

 
كليد واژه: Xanthomonas arboricola pv. juglandis، گردو، بلايت، مقاومت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 2 : بيماريهاي گياهي پاييز 1389; 46(3 (پياپي 183)):203-215.
 
اثر گونه ‌هاي تريکودرما بر رهاسازي زئوسپور Phytophthora sojae، شدت بيماري در سويا و سنجش فعاليت آنزيم‌ هاي گلوکاناز
 
ايوبي نجمه,ظفري دوستمراد*,ميرابوالفتحي منصوره
 
* دانشگاه بوعلي سينا، همدان
 
 

در اين بررسي اثر ترشحات مايع خارج سلولي 12 گونه قارچ تريکودرما شامل  Trichoderma ceramicum, T. virens, T. pseudokoningii, T.koningii, T. koningiosis, T. atroviridae, T. viridescens, T. asperellum, T. harzianum, T.orientalis., T. brevicompactum  و T. spirale بر توليد زئوسپور Phytophthora sojae و ميزان فعاليت آنزيم هاي بتا 1 و 3 گلوکاناز و بتا 1 و 4 گلوگاناز (سلولاز) اين گونه ها در ارتباط با تجزيه ديواره سلولي فيتوفتورا در شرايط آزمايشگاه آزمايش شده و در نهايت اثر اين گونه ها بر کنترل بيماري پوسيدگي ريشه و طوقه سويا در گلخانه بررسي شد. جهت بررسي اثر ترکيبات فيلتر شده گونه هاي فوق الذکر بر بازداري از توليد زئوسپور Phytophthora sojae غلظت هاي 0.5، 1، 5 و 10 اين ترکيبات در آب مقطر ديونيزه سترون تهيه شد. ميزان فعاليت آنزيم هاي بتا 1 و 3 گلوکاناز و بتا 1 و 4 گلوکاناز جدايه هاي اخيرالذکر در حضور گلسيرين و هيف فيتوفتورا به عنوان منبع کربن، در محيط کشت ويندينگ، ارزيابي شدند. نتايح نشان داد که ترکيبات فيلتر شده خارج سلولي تمامي گونه ها سبب کاهش توليد زئوسپور شدند، غلظت هاي مختلف اثر بازدارندگي متفاوتي داشته و بيشترين بازدارندگي مربوط به T. virens و T. brevicampactom بود. در بررسي اثر دو منبع کربن در توليد آنزيم هاي هيدروليتيک توسط تريکودرما، نتايح نشان داد که کاربرد هيف فيتوفتورا در مقايسه با گلسيرين به عنوان منبع کربن در محيط رشد گونه هاي تريکودرما سبب افزايش فعاليت آنزيم هاي بتا 1 و 3 گلوکاناز و بتا 1 و 4 گلوکاناز در تمامي گونه ها شد و بيشترين ميزان فعاليت هر دو آنزيم مربوط T. virens بهT. brevicampactom  و بود که ميزان فعاليت آنزيم بتا 1 و 3 گلوکاناز به ترتيب معادل2.31 U/mg protein  و 1.73 مربوط به تيمار گليسرين، 4.47 U/mg protein و 3.91 مربوط به تيمار هيف P. sojae بود و ميزان فعاليت آنزيم بتا 1 و 4 گلوکاناز مربوط به اين دو گونه به ترتيب 0.66 U/mg protein و 0.86 در تيمار حاوي گليسرين و 1.72 U/mg protein و 1.72 در تيمار حاوي ميسليوم فيتوفتورا در محيط کشت بود. جهت بررسي اثر گونه هاي تريکودرما بر شدت بيماري پوسيدگي فيتوفتورايي طوقه و ريشه سويا در شرايط گلخانه در خاک سترون و در مرحله سه برگي (v1) در قالب دو طرح کاملا تصادفي با 15 تيمار شامل شاهد سالم، شاهد آلوده، هر کدام از گونه ?هاي تريکودرما به علاوه عامل بيماري و سبوس گندم به علاوه عامل بيماري در سه تکرار انجام گرفت. در اين بررسي موفقترين گونه ها در کنترل بيماري، کاهش شدت بيماري و کاهش درصد مرگ گياهچه در گلخانهT. brevicompactum  ،T. orientalis و T. spirale بودند.

 
كليد واژه: Phytophthora sojae ،Trichoderma spp، آنزيم هاي بتا 1 و 3 گلوکاناز و بتا 1 و 4 گلوکاناز
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

3 : بيماريهاي گياهي پاييز 1389; 46(3 (پياپي 183)):217-233.
 
بررسي تنوع فنوتيپي و ژنوتيپي اروينياهاي پکتوليتيک جدا شده از ميزبان ‌هاي زينتي در بخش ‌هايي از شمال ايران
 
بقايي راوري ساره,شمس بخش مسعود*,رحيميان حشمت اله,صفايي ناصر
 
* دانشكده كشاورزي، دانشگاه تربيت مدرس، تهران
 
 

طيف وسيعي از باکتري هاي پکتوليتيک سبب خسارت به گياهان زينتي مي شوند. شناسايي دقيق عامل بيماري و بررسي تنوع فنوتيپي و ژنوتيپي باکتري ها، براي اعمال روش هاي کنترل موثر، ضروري است. تعداد 38 جدايه باکتري از برگ و قسمت هاي گوشتي گياهان زينتي از گلخانه هاي مختلف استان هاي گيلان، گلستان، شرق مازندران و شهر مشهد جداسازي شد. جدايه ها از نظر ويژگي هاي فنوتيپي، بيماري زايي، نقوش الکتروفورزي پروتئين هاي سلولي و انگشت نگاري DNA ژنومي مورد مقايسه قرار گرفتند. بر اساس خصوصيات فنوتيپي افتراقي، جدايه ها در جنس هايPectobacterium ، Dickeya و بينابين آنها قرار گرفتند. در آناليز عددي خصوصيات بيوشيميايي و فيزيولوژيکي افتراقي، جدايه هاي منتسب به جنس هاي بالا در 12 گروه دسته بندي شدند. جدايه هاي گياهان زينتي در الگوي پروتئين هاي سلولي متنوع بودند. اين روش در دسته بندي مقدماتي جدايه ها مفيد بود. با به کارگيري آغازگرهاي ERIC، REP و BOX، قطعات DNA ژنومي جدايه هاي نماينده به همراه 11 جدايه استاندارد تکثير و الکتروفورز گرديد. بر اساس الگوي به دست آمده از هر سه آغازگر، جدايه هاي گياهان زينتي با اختلاف زيادي در کنار استانداردها گروه بندي شدند. به نظر مي رسد rep-PCR در گروه بندي جدايه هاي اروينياي پکتوليتيک از قابليت کافي برخوردار نيست.

 
كليد واژه: لکه برگي، پوسيدگي نرم، گياهان زينتي، rep-PCR
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 7 : بيماريهاي گياهي پاييز 1389; 46(3 (پياپي 183)):275-278.
 
بررسي درون شيشه ‌اي کارايي Acibenzolar-S-methyl بر مهار بيماري سوختگي آتشي در سيب رقم Golden delicious
 
شاهيني سوق فريدون,كشاورزي منصوره*,حسن زاده نادر,هاشمي مجيد,عبدالهي حميد,طاووسي مهيار
 
* موسسه تحقيقات اصلاح و تهيه نهال و بذر، كرج
 
 

در اين تحقيق، اثر ماده محرک سيستم هاي دفاعي گياه با نام بيون (Acibenzolar-S-methyl, Bion) بر شدت بيماري سوختگي آتشي (آتشک) در سيب رقم Golden delicious بررسي شد. سويه هاي باکتري Erwinia amylovora از نمونه هاي آلوده مناطق قزوين، مشهد، نيشابور و کرج جداسازي و پس از شناسايي، مخلوط چهار سويه به عنوان مايه تلقيح به کار برده شد. گياهچه هاي سيب در محيط MS حاوي BAP وNAA ، با بيون، استرپتومايسين و آب مقطر محلول پاشي و سپس به دو روش ته بر کردن ساقه و برش برگ، مايه زني شدند. بر اساس نتايج، مايه زني با ته بر کردن بلايت شديدتري ايجاد کرد. تيمار بيون بدون بروز اثر مستقيم باکتري کشي، شدت بلايت را در سطح قابل رقابتي با استرپتومايسين کاهش داد. بر اين اساس، به نظر مي رسد ماده محرک بيون بتواند در کنترل بيماري آتشک در سيب رقم گلدن دليشز که رقم غالب کشور است، موثر باشد.

 
كليد واژه: آتشک، Acibenzolar-S-methyl، سيب گلدن دليشز
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 1 : بيماريهاي گياهي پاييز 1389; 46(3 (پياپي 183)):187-202.
 
مطالعه تنوع پاتوتايپ‌ ها و فاکتورهاي بيماري‌ زايي قارچ Puccinia triticina Eriksson عامل بيماري زنگ قهوه ‌اي گندم در ايران
 
نيازمند عليرضا*,افشاري فرزاد,عباسي مهرداد,رضايي سعيد
 
* دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات، تهران
 
 

بيماري زنگ قهوه ‌اي (برگي) گندم که توسط قارچ Puccinia triticina Eriksson به وجود مي آيد، يکي از بيماري ‌هاي مهم گندم است که در بسياري از مناطق گندم ‌کاري ايران با شدت‌ هاي مختلف ديده مي ‌شود. در طي سال هاي 1386 و 1387 نمونه‌ هاي برگي آلوده به اين بيماري از مناطق مختلف کشور جمع ‌آوري شد. در مجموع پاتوتايپ 51 جدايه با فرمول بيماري ‌زايي / غيربيماري ‌زايي تعيين شد. در برخي از مناطق فنوتيپ ‌هاي بيماري ‌زايي مشابهTKTT ، PKTT، PJTT، PHRR، PKRT، PHRT، PGTT و TCTT مشاهده گرديد و بقيه جدايه ‌ها داراي فنوتيپ بيماري ‌زايي منحصر به فرد بودند. از ميان جدايه‌ هاي سال 1386، جدايه‌ هاي مريوان I و اهواز II داراي بيشترين قدرت (توان) بيماري ‌زايي و جدايه گرگان II داراي کمترين قدرت بيماري ‌زايي بود. از ميان جدايه‌ هاي جمع ‌آوري شده در سال 1387 بيشترين قدرت بيماري ‌زايي مربوط به جدايه ‌هاي بروجرد I و اردبيل I و کمترين توان بيماري‌ زايي مربوط به جدايه اهواز II بود. در سال 1386 براي ژن‌ هاي Lr9، Lr25 و Lr28 و در سال 1387 براي ژن‌ هايLr9 ، Lr19، Lr25 و Lr28 بيماري‌ زايي ديده نشد. بر اساس دندروگرام ترسيم شده و با در نظر گرفتن خط برش در سطح 0.76، در سال 1386، جدايه‌ هاي مورد بررسي در هشت گروه و در سال 1387، در شش گروه متمايز قرار گرفتند.

 
كليد واژه: گندم، زنگ قهوه‌ اي، قدرت (توان) بيماري ‌زايي، فنوتيپ بيماري ‌زايي، ژن مقاومت، دندوگرام
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 3 : بيماريهاي گياهي تابستان 1389; 46(2 (پياپي 182)):121-134.
 
جنس Leveillula روي گياهان تيره Asteraceae در ايران
 
خداپرست سيداكبر*,عباسي مهرداد,صمدي سحر,فتحي فاطمه
 
* دانشکده کشاورزي، دانشگاه گيلان
 
 

 

در اين بررسي نمونه هاي Leveillula جمع آوري شده از مناطق مختلف کشور و نمونه هاي مجموعه مرجع قارچ هاي وزارت جهاد کشاورزي واقع در موسسه تحقيقات گياهپزشکي کشور در تهران روي گياهان تيره Asteraceae مورد مطالعه قرار گرفتند. پس از بررسي هاي ريخت شناسي، آرايه ها با بهره گيري از نوشته ها و منابع معتبر موجود شناسايي و تعيين نام شدند. بر اساس اين مطالعه شش گونه Leveillula شامل L. guilanensis، L. lactucae-serriolae، L. lactucarum، L. picridis، L. simonianii و L. taurica s.I.  روي تيره Asteraceae در ايران شناسايي شدند. شواهد به دست آمده از مطالعه نمونه هاي ايراني نشان مي دهد که جنس Lactuca در ايران حداقل توسط دو گونه شامل L. lactucae-serriolae و L. lactucarum آلوده مي شود. بر اساس نمونه هاي متعدد جمع آوري شده از ايران، جدايه هاي L. taurica s.I. روي تيره Asteraceae از نظر شکل شناسي مشابه يکديگر نيستند و تفاوت هايي قابل توجهي در بين آنها ديده مي شود. با اين وجود، اغلب اين نمونه ها از نظر شکل شناسي با گونه هاي ديگري که قبلا توصيف شده اند، بسيار نزديک هستند و به سختي از آنها قابل تمايز مي باشند. بر اساس شکل شناسي کنيديوم ها، نمونه هاي L. taurica s.I. روي تيره Asteraceae حداقل در سه گروه مورفولوژيکي قرار مي گيرند. گروه اول نمونه هايي با کنيديوم هاي اوليه نيزه اي تا کم و بيش بيضوي را در بر مي گيرد. نمونه هاي روي جنس هاي Carthamus، Crepis، Gundellia، Helianthus و Taraxacum از اين نوع هستند. نمونه هاي رويAnthemis ،Circium ، Cousinia، Echinops spp. با کنيديوم هاي اوليه کم و بيش بيضوي تا تخم مرغي شکل در گروه دوم قرار مي گيرند. گروه سوم نمونه هايي با کنيديوم هاي اوليه کم و بيش استوانه اي نوک تيز تا نيزه اي هستند که روي ميزبان هايي نظير Acroptilon، Artemisia، Centurea، Launaea و همچنين Helianthus ديده مي شوند. جالب توجه است که آفتابگردان (Helianthus annus) در ايران حداقل توسط دو گروه مورفولوژيکي آلوده مي شود.

 
كليد واژه: سفيدک هاي پودري، آفتابگردان، ريخت شناسي کنيديوم، تاکسونومي، قارچ
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 

 6 : بيماريهاي گياهي تابستان 1389; 46(2 (پياپي 182)):161-178.
 
گونه هاي زيرراسته Aphelenchina، از منطقه جيرفت و کهنوج از جنوب ايران
 
علي رمجي فرزاد,پورجم ابراهيم*,كارگربيده اكبر
 
* دانشکده کشاورزي، دانشگاه تربيت مدرس، تهران
 
 

به منظور شناسايي فون نماتودهاي خاک هاي زراعي منطقه جيرفت و کهنوج در استان کرمان، طي سال هاي 1382 و 1383، تعداد 250 نمونه خاک و ريشه از گياهان زراعي منطقه جمع آوري و نماتودهاي موجود در آنها با استفاده از روش الک ها و سانتريفوژ استخراج گرديد. نماتودهاي استخراج شده با استفاده از روش دگريسه (De Grisse 1969)، به گليسيرين منتقل و پس از تهيه اسلايدهاي دايمي با استفاده از ميکروسکوپ نوري شناسايي شد. در اين تحقيق نه گونه از جنس هاي Aphelenchoides، Aphelenchus و Paraphelenchus از زيرراسته Aphelenchina شامل گونه هاي Aphelenchoides asterocaudatus، A. curiolis، A. limberi، A. obtusicaudatus، A. parabicaudatus، A. sacchari، A. spicomucronatus، Aphelenchus avenae  و Paraphelenchus amblyurus شناسايي شد. از ميان گونه هاي شناخته شده، سه گونه Aphelenchoides curiolis، A. obtusicaudatus و P. amblyurus براي اولين بار از ايران گزارش مي شوند.

 
كليد واژه: شناسايي، نماتود، جنوب ايران
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 7 : بيماريهاي گياهي تابستان 1389; 46(2 (پياپي 182)):179-185.
 
تفاوت هاي دامنه ميزباني، تکثير و بذربردي جمعيت هايي از نماتود ساقه و پياز Ditylenchus dipsaci در ايران
 
فصيحي مريم,تنهامعافي زهرا*,كارگربيده اكبر,اسكندري علي
 
* موسسه تحقيقات گياهپزشکي کشور
 
 

نمونه هاي آلوده به نماتود ساقه و پياز Ditylenchus dipsaci از گياهان يونجه و بوته هاي سير از تعدادي از مزارع استان هاي همدان، زنجان، تهران، اصفهان، مازندران و خراسان رضوي جمع آوري شد. پس از استخراج نماتود از اندام هاي گياهي به منظور تهيه زادمايه مورد نياز سه جمعيت جدا شده از سير و چهار جمعيت از يونجه روي ديسک هويج کشت داده شدند. دامنه ميزباني جمعيت هاي سير روي گياهان سير، پياز، يونجه، لوبيا، باقلا، چغندرقند، نخودفرنگي و سويا بررسي شد. براي جمعيت يونجه از گياهان يونجه، يونجه زرد، لوبيا، اسپرس، سير، پياز و شبدر استفاده گرديد. گياهچه ها با 200 نماتود شناور در سوسپانسيون 10 ميکروليتري کربوکسي متيل سلولز (CMC) که در زاويه برگي قرار داده شد مايه زني شدند. مايه زني با فاصله زماني يک هفته تکرار شد. گياهان به مدت هشت هفته در شرايط 16  ساعت نور و هشت ساعت تاريکي در دماي  20±2 Coنگهداري شدند و پس از اين مدت اندام هاي هوايي آنها بررسي شد. تمامي جمعيت ها توانستند روي ديسک هويج به خوبي رشد يافته و تکثير شوند. نتايج نشان داد که گياهان پياز، سير ميزبان مناسب، گياهان نخودفرنگي، چغندرقند و لوبيا (دو جمعيت) ميزبان ضعيف براي جمعيت سير بودند، ولي سويا، باقلا و يونجه ميزبان اين جمعيت نبودند. جمعيت يونجه بر روي لوبيا، يونجه و نيمي از موارد روي يونجه زرد به خوبي تکثير يافته، در حالي که شبدر ميزبان ضعيف و اسپرس و سير غيرميزبان بودند. بر اساس اين بررسي وجود حداقل دو نژاد از اين نماتود در ايران تاييد مي شود. در آزمايشي ديگر آلوده شدن گل آذين و وجود نماتودهاي بالغ و لارو سن چهارم در بذور پياز، بذربرد بودن نماتود D. dipsaci را در پياز نشان داد. در اين بررسي هم چنين مشخص شد که نماتود D. dipsaci به طور وسيعي در مناطق تحت کشت سير کشور گسترش داشته و مي تواند به عنوان يکي از عوامل موثر در کاهش محصول اين گياه دخالت داشته باشد.

 
كليد واژه: بذربرد، پياز، دامنه ميزباني، سير، نماتود ساقه و پياز، Ditylenchus dipsaci
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 4 : بيماريهاي گياهي بهار 1389; 46(1 (پياپي 181)):37-50.
 
اثر اسانس هاي آويشن شيرازي و مرزه و مواد تيمول و کارواکرول بر Fusarium graminearum و داکسي نيوالنول
 
لاهوجي عزيز,ميرابوالفتحي منصوره*,كرمي اسبو روح اله
 
* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد دامغان
 
 

اثر اسانسهاي آويشن شيرازي و مرزه، و مواد تيمول و کارواکرول بر رشد ده جدايه Fusarium graminearum به روش اختلاط غلظتهاي مختلف آنها با محيط هاي کشت PDA و PDB و اندازه گيري ميزان رشد هيف تيمارها در محيط نيمه جامد و وزن خشک توده ميسليومي در محيط مايع و مقايسه آنها با شاهد آزمايش محاسبه گرديد. اثر مواد فوق الذکر بر ميزان داکسي نيوالنول توليد شده توسط جدايه هاي مذکور، با اندازه گيري ميزان داکسي نيوالنول توليد شده در محيط PDB حاوي غلظتهاي مختلف مواد فوق و مقايسه آنها با شاهد عاري از مواد فوق با روش HPLC+IAC محاسبه شد. غلظت لازم براي بازداري کامل از رشد جدايه هاي مورد استفاده در يکصد ميلي ليتر محيط کشت PDA به ترتيب براي اسانسهاي آويشن شيرازي و مرزه برابر 16و 31.5 ميکروليتر و براي مواد تيمول و کارواکرول 70 و 15 ميکروليتر برآورد گرديد. غلظت مذکور در محيط مايع PDB براي آويشن شيرازي و مرزه به ترتيب 16 و 30 و براي تيمول و کارواکرول به ترتيب 70 و 20 ميکروليتر بود. بيشترين و کمترين کاهش وزن خشک ميسليوم در محيط کشت مايع حاوي اسانسها و مواد موثره فوق الذکر به ترتيب مربوط به جدايه هاي شماره 6 و 50 بود. ميزان داکسي نيوالنول توليد شده در محيط مايع حاوي تيمارهاي آويشن شيرازي، مرزه، تيمول و کارواکرول به ترتيب 84، 89.1، 95 و 86.6 درصد نسبت به شاهد بدون اسانس کاهش يافت. همچنين در هر ميلي گرم ماده خشک ميسليوم در شاهد و تيمارهاي تيمول، کارواکرول، آويشن و مرزه به ترتيب 353.9، 17.9، 27.5، 92.6 و 94.2 نانوگرم داکسي نيوالنول رديابي گرديد، که اين نتايج گوياي تاثير مستقيم اسانسها و مواد موثر مورد مصرف بر ساختار داکسي نيوالنول بود. علاوه بر اين، مواد مذکور به سبب دارا بودن ويژه گي قارچ ايستايي با بازداري از رشد قارچ بطور غير مستقيم نيز بر کاهش توليد داکسي نيوالنول موثر بودند.

 
كليد واژه: اسانس، آويشن شيرازي، مرزه، تيمول، کارواکرول، داکسي نيوالنول، Fusarium graminearum
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 2 : بيماريهاي گياهي تابستان 1389; 46(2 (پياپي 182)):111-120.
 
ارزيابي ارقام جو نسبت به بيماري پاخوره گندم (Gaeumannomyces graminis var. tritici)
 
فصيحياني عبدالرحمان*,زارع ليلا
 
* مرکز تحقيقات کشاورزي و منابع طبيعي فارس
 
 

 

 

 

در اين بررسي تعدادي ارقام جو از نظر ميزان حساسيت نسبت به جدايه ايراني عامل بيماري پاخوره گندم در شرايط اتاقک رشد مورد بررسي قرار گرفتند. بذرهاي انواع ارقام جو شامل جو محلي يا جو بدون پوشينه، جو دو رديفه، جو چهار رديفه و جو شش رديفه در لوله هاي آلوده به قارچ عامل بيماري پاخوره گندم (Gaeumannomyces graminis var. tritici) کشت گرديدند. واکنش گياهان فوق درشرايط اتاقک رشد در مرحله گياهچه چهار هفته پس از مايه زني مورد ارزيابي قرار گرفت. ميزان آلودگي ريشه و طوقه، شاخص علايم بيماري، کاهش ارتفاع، و وزن خشک اندام هوايي اندازه گيري گرديد. نتايج حاصل از اين بررسي بيانگر اختلافات معني دار در بين بعضي انواع ارقام جو در شاخص هاي اندازه گيري شده بود. جو بدون پوشينه بيشترين و جو شش رديفه کمترين ميزان آلودگي ريشه و شاخص علايم بيماري را به خود اختصاص دادند. انواع ارقام جو دو و چهار رديفه ما بين جو بدون پوشينه و جو شش رديفه قرار گرفته و هيچ گونه اختلاف معني دار بين آنها مشاهده نگرديد. در ديگر متغيرهاي ارزيابي شده کمترين ميزان کاهش ارتفاع گياهان و وزن خشک اندام هوايي پس از مايه زني با قارچ Gaeumannomyces graminis var. tritici در جو شش رديفه ديده شد. بنابرين، استفاده از انواع ارقام جو شش رديفه مانند کارون يا والفجر در چرخه تناوب به جاي گندم در مناطقي که شانس وقوع بيماري زياد است مي تواند به کاهش بيماري پاخوره گندم کمک نمايد.
 
كليد واژه: پاخوره گندم، جو بدون پوشينه، جو دو رديفه، جو چهار رديفه، جو شش رديفه، مقاومت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات بیماریهای گیاهی

 

 4 : بيماريهاي گياهي پاييز 1389; 46(3 (پياپي 183)):235-247.
 
بيماري لکه برگي باکتريايي خاکشير تلخ ناشي از يک پاتووار مشابه با Pseudomonas syringae pv. maculicola
 
خدايگان پژمان,رحيميان حشمت اله*,شمس بخش مسعود,برزگر علي
 
* دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي ساري
 
 

در بهار سال 1382 يک بيماري لکه برگي روي بوته هاي خاکشير وحشي يا تلخ (Sisymbrium irio) در منطقه پلور استان تهران ديده شد. لکه ها مدور تا نامنظم، قهوه اي تا سياه رنگ، نکروزه، به قطر نيم تا يک و نيم ميلي متر و اغلب داراي هاله سبز کمرنگ تا زرد بودند. با کشت نمونه هاي آلوده روي محيط آگار غذايي حاوي ساکارز، يک سودوموناس لوان مثبت جدا گرديد. جدايه ها در محيط Kings B توليد رنگدانه سبز فلورسنت کردند. بر اساس نتايج به دست آمده از آزمون هاي فيزيولوژيکي و بيوشيميايي جدايه ها شباهت بسيار بالايي با پاتووارPseudomonas syringae pv. maculicola  نشان دادند. جدايه ها در خاکشير وحشي بيماري زا بوده و برخي توانايي توليد زهرابه کروناتين را داشتند. با انجام واکنش زنجيره اي پلي مراز با استفاده از آغازگرهاي اختصاصي ژن cfl در همه جدايه ها يک قطعه 690 بازي تکثير گرديد. نقوش الکتروفورزي پروتئين هاي سلولي جدايه ها به جدايه هاي استاندارد P. s. pv. maculicola و P. s. pv. tomato شبيه بود. در الگوي انگشت نگاري DNA حاصل از rep-PCR با استفاده از آغازگرهاي REP-PCR, BOX-PCR وERIC-PCR  جدايه ها با دو پاتووار مذکور حدود 20 درصد شباهت داشتند. بر اساس مجموع ويژگي هاي فتوتيپي، بيماري زايي و ژنوتيپي مي توان باکتري عامل لکه برگي در خاکشير وحشي را، به عنوان جدايه هاي غيرعادي P. s. pv. maculicola و يا احتمالا پاتووار جديدي معرفي نمود.

 
كليد واژه: خاکشير تلخ، لکه برگي باکتريايي و Pseudomonas syringae pv. maculicola
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
دوشنبه 29 خرداد 1391  9:24 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها