آثار حلم و سفاهت
امام جواد علیه السلام فرمودند:
«اِنَّ الظّالِمَ الْحالِمَ یَکادُ اَنْ یُعفى عَلى ظُلْمِه بِحِلْمِه، وَ اِنَّ الْمُحِقَّ السَّفیهَ یَکادُ اَنْ یُطْفِىءَ نُورُ حَقِّه بِسَفَهِه؛
ظالمى که داراى حلم (عقل) باشد ممکن است به خاطر حلمش مورد عفو الهى قرار گیرد، اما سفیهى که ظالم نیست ممکن است سفاهتش حقانیّتش را از بین ببرد و مشمول لطف الهى نشود.
بحارالانوار، ج 78، ص 365، ح 3
شرح حدیث:
معناى «حلم» در این حدیث
«حلم» در این روایت ممکن است به معناى «عقل» باشد (چون درمقابل سفه به معناى نادانى به کار رفته است) و ممکن است به معناى «بردبارى» باشد. و ما طبق احتمال اوّل درمورد حدیث بحث مى کنیم.
امام هادى (علیه السلام) ظالم عاقل را اهل نجات مى داند امّا مُحقّ سفیه را نه، چرا؟
به دو دلیل: نخست این که چنین ظالمى از حد تجاوز نمى کند و عقلش به او اجازه افراط در ظلم و ستم نمى دهد.
دیگر این که به زودى پشیمان مى شود و عذرخواهى و جبران خواهد کرد. امّا سفیه و نادان چه بسا به قصد اصلاح افساد کند همان گونه که در روایت مى خوانیم: «یَکُونُ ما یُفْسِدُهُ بِجَهْلِه اَکْثَرَ مِمّا یُصْلِحُهُ بِعَقْلِه».{1} اضافه بر این، چه بسا کار خوبش توأم با منّت و تحقیر و آزار و اذیّت باشد.
عقلانیّت در اسلام و دیگر ادیان و مذاهب
بارها گفته ایم ازجمله مسایلى که در هر عصر و زمان، به ویژه در زمان ما باید مورد تأکید واقع شود، عقلانیّت در اسلام است؛ در حالى که بسیارى از ادیان و مذاهب از آن فاصله گرفته اند.
مسیحیّت امروز معتقد به تثلیث است و در عین حال خود را موحّد مى داند. آن ها معتقد به خدایان سه گانه (خداى پدر و پسر و روح القدس) هستند و در همان حال مدّعى اند که خدا یکى است! هنگامى که به آن ها گفته مى شود این عقیده با عقل سازگار نبوده و «یک» مساوى «سه» نیست، مى گویند: «این امور کار عقل نیست، کار دل است!».{2}
یا هنگامى که به صوفیّه، که معتقد به وحدت وجود به معناى وحدت مصداقى وجودند، گفته مى شود: «این عقیده هیچ سازگارى اى با عقل ندارد و لازمه آن اتّحاد عابد و معبود، خالق ومخلوق، بى معنا بودن آفرینش بهشت و دوزخ، ثواب و عقاب و مانند آن است»{3} مى گویند: «درک این مسئله کار عشق است، کار عقل نیست!» و بدین وسیله عقل را از کار مى اندازند.
برخى از مسلمانان به علّت دورى از مکتب اهل بیت (علیهم السلام) معتقد به جبر شده اند. وقتى از آن ها پرسیده مى شود: «مگر مى شود خداوند کسى را مجبور به کارى کند، سپس به خاطر همان کار غیر اختیارى به او پاداش دهد یا او را مجازات کند؟ مى گویند: «ما عقل را حجّت نمى دانیم!».
ولى ما شیعیان به برکت مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و هدایت هاى آن بزرگواران طرفدار حجّیت عقل هستیم و همواره در پرتو آن حرکت کرده ایم.
اهمیّت عقل از دیدگاه قرآن و روایات
بیش از 70 آیه در قرآن مجید درباره عقل بحث کرده است. آیا قرآنى که این قدر به عقل اهمیّت داده و درمورد آن سخن گفته، به پیروانش اجازه مى دهد از عقلانیّت فاصله گرفته و آن را از کاربیندازند؟
ابتکار مرحوم کلینى چقدر حساب شده و زیباست که کتاب ارزشمندش اصول کافى را با روایات مربوط به عقل آغاز کرده و «کتاب العقل و الجهل» را در طلیعه آن قرار داده است؛ یعنى پیروان مکتب تشیّع پیروان عقل هستند.
در دنیاى امروز آنچه به اسلام جاذبه داده، عقلانیّت معارف دینى است. این همه روایت که درمورد فلسفه احکام از حضرات معصومین (علیهم السلام) وارد شده،{4} همه نشانه عقلانیّت دین ماست. اگر عقلانیّت دین را تثبیت کنیم، جاذبه آن بیشتر خواهد شد.
امام هادى (علیه السلام) در روایت مورد بحث، اشاره به همین مطلب کرده است، لذا مى فرماید: اگر عقل داشته باشید، هرچند مرتکب لغزش هایى هم شده باشید، سرانجام، عقل، شما را عاقبت به خیر مى کند، امّا اگر عقل در کار نباشد هرچند کارهاى خوبى هم کرده باشید عاقبت به خیر نخواهید شد.
پروردگارا! هرگز این نعمت عظمى و بى بدیل را از ما مگیر و توفیق معرّفى این بُعد از اسلام را به جهانیان، به ما عنایت فرما.{5}
پینوشتها:
1. بحارالانوار، ج 2، ص 84، ح 10.
2. استاد معظّم خاطره اى در این زمینه نقل کرده، که مى توانید آن را در کتاب «خاطراتى از استاد»، ص 73، شماره 37، مطالعه فرمایید.
3. شرح این مطلب در کتاب «مبانى تفسیر قرآن» اثر آیت الله العطمی مکارم شیراری (دام ظله) آمده است.
4. کتاب هاى مختلفى در این زمینه نوشته شده که از جمله آن ها مى توان به علل الشرایع نوشته شیخ صدوق (رحمه الله) اشاره کرد.
5. سخنان امام هادى (علیه السلام)، ص 25-28، ح 3.
منبع: نخستین آفریده خدا، آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله)، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادی، انتشارات امام علی بن ابی طالب علیه السلام، قم، 1394.
«حلم» در این روایت ممکن است به معناى «عقل» باشد (چون درمقابل سفه به معناى نادانى به کار رفته است) و ممکن است به معناى «بردبارى» باشد. و ما طبق احتمال اوّل درمورد حدیث بحث مى کنیم.
امام هادى (علیه السلام) ظالم عاقل را اهل نجات مى داند امّا مُحقّ سفیه را نه، چرا؟
به دو دلیل: نخست این که چنین ظالمى از حد تجاوز نمى کند و عقلش به او اجازه افراط در ظلم و ستم نمى دهد.
دیگر این که به زودى پشیمان مى شود و عذرخواهى و جبران خواهد کرد. امّا سفیه و نادان چه بسا به قصد اصلاح افساد کند همان گونه که در روایت مى خوانیم: «یَکُونُ ما یُفْسِدُهُ بِجَهْلِه اَکْثَرَ مِمّا یُصْلِحُهُ بِعَقْلِه».{1} اضافه بر این، چه بسا کار خوبش توأم با منّت و تحقیر و آزار و اذیّت باشد.
عقلانیّت در اسلام و دیگر ادیان و مذاهب
بارها گفته ایم ازجمله مسایلى که در هر عصر و زمان، به ویژه در زمان ما باید مورد تأکید واقع شود، عقلانیّت در اسلام است؛ در حالى که بسیارى از ادیان و مذاهب از آن فاصله گرفته اند.
مسیحیّت امروز معتقد به تثلیث است و در عین حال خود را موحّد مى داند. آن ها معتقد به خدایان سه گانه (خداى پدر و پسر و روح القدس) هستند و در همان حال مدّعى اند که خدا یکى است! هنگامى که به آن ها گفته مى شود این عقیده با عقل سازگار نبوده و «یک» مساوى «سه» نیست، مى گویند: «این امور کار عقل نیست، کار دل است!».{2}
یا هنگامى که به صوفیّه، که معتقد به وحدت وجود به معناى وحدت مصداقى وجودند، گفته مى شود: «این عقیده هیچ سازگارى اى با عقل ندارد و لازمه آن اتّحاد عابد و معبود، خالق ومخلوق، بى معنا بودن آفرینش بهشت و دوزخ، ثواب و عقاب و مانند آن است»{3} مى گویند: «درک این مسئله کار عشق است، کار عقل نیست!» و بدین وسیله عقل را از کار مى اندازند.
برخى از مسلمانان به علّت دورى از مکتب اهل بیت (علیهم السلام) معتقد به جبر شده اند. وقتى از آن ها پرسیده مى شود: «مگر مى شود خداوند کسى را مجبور به کارى کند، سپس به خاطر همان کار غیر اختیارى به او پاداش دهد یا او را مجازات کند؟ مى گویند: «ما عقل را حجّت نمى دانیم!».
ولى ما شیعیان به برکت مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و هدایت هاى آن بزرگواران طرفدار حجّیت عقل هستیم و همواره در پرتو آن حرکت کرده ایم.
اهمیّت عقل از دیدگاه قرآن و روایات
بیش از 70 آیه در قرآن مجید درباره عقل بحث کرده است. آیا قرآنى که این قدر به عقل اهمیّت داده و درمورد آن سخن گفته، به پیروانش اجازه مى دهد از عقلانیّت فاصله گرفته و آن را از کاربیندازند؟
ابتکار مرحوم کلینى چقدر حساب شده و زیباست که کتاب ارزشمندش اصول کافى را با روایات مربوط به عقل آغاز کرده و «کتاب العقل و الجهل» را در طلیعه آن قرار داده است؛ یعنى پیروان مکتب تشیّع پیروان عقل هستند.
در دنیاى امروز آنچه به اسلام جاذبه داده، عقلانیّت معارف دینى است. این همه روایت که درمورد فلسفه احکام از حضرات معصومین (علیهم السلام) وارد شده،{4} همه نشانه عقلانیّت دین ماست. اگر عقلانیّت دین را تثبیت کنیم، جاذبه آن بیشتر خواهد شد.
امام هادى (علیه السلام) در روایت مورد بحث، اشاره به همین مطلب کرده است، لذا مى فرماید: اگر عقل داشته باشید، هرچند مرتکب لغزش هایى هم شده باشید، سرانجام، عقل، شما را عاقبت به خیر مى کند، امّا اگر عقل در کار نباشد هرچند کارهاى خوبى هم کرده باشید عاقبت به خیر نخواهید شد.
پروردگارا! هرگز این نعمت عظمى و بى بدیل را از ما مگیر و توفیق معرّفى این بُعد از اسلام را به جهانیان، به ما عنایت فرما.{5}
پینوشتها:
1. بحارالانوار، ج 2، ص 84، ح 10.
2. استاد معظّم خاطره اى در این زمینه نقل کرده، که مى توانید آن را در کتاب «خاطراتى از استاد»، ص 73، شماره 37، مطالعه فرمایید.
3. شرح این مطلب در کتاب «مبانى تفسیر قرآن» اثر آیت الله العطمی مکارم شیراری (دام ظله) آمده است.
4. کتاب هاى مختلفى در این زمینه نوشته شده که از جمله آن ها مى توان به علل الشرایع نوشته شیخ صدوق (رحمه الله) اشاره کرد.
5. سخنان امام هادى (علیه السلام)، ص 25-28، ح 3.
منبع: نخستین آفریده خدا، آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله)، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادی، انتشارات امام علی بن ابی طالب علیه السلام، قم، 1394.
احادیث مرتبط
تازه های احادیث
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}