کودک، با پذیرش مسئولیت، خود را برای پذیرش مسئولیت های سخت تر بزرگسالی آماده می کند.
 
چکیده: یکی از موضوعات مهمی که در حوزه تربیت فرزند مطرح می شود، این است که از چه زمانی می توانیم از بچه ها توقع انجام کار و مسئولیت پذیری را داشته باشیم درادامه بخش اول این نوشتار به نقش والدین درمسئولیت پذیری کودکان اشاره خواهیم داشت.

تعداد کلمات 1174 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه 

4. در راه دست یافتن به استقلال، کودک خود را یاری کنید.

 در راه تلاش کودک برای حفظ استقلالش والدین باید به جای جهت دهی مستقیم، حامی و مشوق باشند. کودکتان را به غذا خوردن بدون کمک خودتان و پوشیدن لباس تشویق کنید.
هریک از این مسئولیت ها گامی در جهت رسیدن به خودکفایی به شمار می آیند؛ زیرا احساس صلاحیت و مسئولیت را در کودک افزایش می دهند.
به یاد داشته باشید هنگامی که وظیفه ای را به کودک واگذار می کنید، اجازه دهید از راهی که بنا بر میل خودش است، عمل کند. شما مسیر را مشخص نکنید؛ زیرا با این کار، احساسات درونی اش را به تکمیل کارها از بین می برید؛ در حالی که او باید احساس مالکیت را در وجودش حس کند.
 

۵. فرزندتان را در انجام کارها مشارکت دهید.

 اگر فرزندتان نمی تواند برخی کارها را به تنهایی انجام دهد، او را به مشارکت دعوت کنید. در این راه با وی همراهی کنید و برایش در انجام آن کار نقشی قایل شوید. اگر خود او در این کار پیشگام شد، این احساس را در او تقویت سازید و مشارکتش را تحسین کنید.
 

6. با همسرتان هماهنگ باشید.

 در برخی از خانواده ها، اختلاف های شدیدی بین پدر و مادر در واگذاری مسئولیت و میزان آن وجود دارد که خود مسئله ساز است. هرچه سن فرزندان کمتر باشد، اهمیت هماهنگی همسران با یکدیگر بیشتر خواهد بود. فرزندان کوچک، وقتی مقررات و خواسته های متفاوت والدین را می بینند، چون نمی توانند تفاوت های موجود بین دو نفر را دریابند، سردرگم میشوند.
اگر شما و همسرتان نظرهای متفاوتی را برای پرداختن به مسئله معینی داشته باشید، نخستین مرحله این است که دربارة آن موضوع، در نبود فرزندتان صحبت کنید و بکوشید در آن زمینه به توافق برسید. با همکاری یکدیگر انتظار خود را از فرزندتان مشخص کنید و بر سر آن به توافق برسید. موضوع را با زبانی ساده و صریح با کودک خود در میان بگذارید و تعیین کنید که چنانچه او مطابق یا مخالف انتظارها عمل کرد، چه پیامدهایی در انتظارش است.
وقتی والدین، هر دو از نظر علمی اندیشه درستی دارند، اما به توافق نمی رسند، معمولا می توانند در این گونه اختلاف های حل ناشدنی با یکی از شیوه های زیر به توافق برسند:
  • تصمیم گیری را بر پایه نظر والدی قرار دهید که موضوع برای او بیشتر اهمیت دارد؛
  • تصمیم گیری را بر پایه رأی و نظر والدی که بیشتر در آن زمینه تجربه و مهارت دارد، قرار دهید،
  • بر پایه نظر والدی تصمیم بگیرید که بار نتیجه چنان تصمیمی بر دوش اوست.
در هر حال، بکوشید پشتیبان یکدیگر بوده، تصمیم هم را تایید کنید. پشتیبانی از یکدیگر به این معناست که حتی اگر والدین باهم موافق نباشند، هرگز تصمیم دیگری را مخدوش یا کم اعتبار نکنند
 

۷. به کودک نشان دهید که شما نیز در انجام مطلوب مسئولیت هایتان می کوشید.

 باید به فرزندانمان نشان دهیم که ما نیز هنگام انجام شایسته مسئولیت هایمان لذت می بریم. شما افزون بر آموزش مستقیم، برای فرزندان خویش نقش الگو دارید. بنابراین کودک چگونگی رویارویی شما با مسئولیت هایتان، میزان اهمیت تان به احساسات و خواسته های دیگران و انجام دادن یا ندادن مسئولیت های واگذار شده را به طور کامل از شما می آموزد.
اگر کودک دریابد که پدر یا مادر از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند، او نیز نگرشی مشابه خواهد یافت. چنانچه پدر با نپذیرفتن مسئولیت هیجان های خویش، دیگران را آزرده کند و به دشنام و ناسزاگویی عادت داشته باشد، کودک خانواده نیز این رفتارها را تکرار خواهد کرد. اگر مادر هنگام نظافت خانه عصبانی می شود، کودک خردسال او نیز احساس منفی مادر را با انجام این گونه وظایف مرتبدا می کند. در برابر، چنانچه والدین و مربیان با خوش خلقی، شکیبایی و احساس مسئولیت به وظایف خویش عمل کنند، فضایی را ایجاد می کنند که کوشش کودک در آموختن انجام وظیفه، با احساسات مثبت در قبال آن همراه شود.
کودکان باید ببینند که ما در حوزدهای مربوط به خودمان، مسئولانه عمل می کنیم. به مثال زیر توجه کنید:
- پدر! چرا این یادداشت را روی سطل زباله چسباندی؟
- عزیزم داخل آن شیشه شکسته بود. نخواستم که موقع جمع کردن آن، کسی به خاطر ما آسیب ببیند. من به آنان هشدار دادم.
- آیا آنان دوستان تواند؟
- نه عزیزم! من ایشان را نمی شناسم.
- پس می خواهی آسیب نبینند....
با این کار مسئولانه، پدر مسئولیت را به فرزند خود انتقال می دهد و با توضیح آن، کودک می تواند موقعیت را تعمیم دهد که ما نباید به خاطر خودمان، سبب آسیب دیدن دیگران شویم.
 

8. قاطع باشید.

 بیشترین راه برای آنکه کودکان گفته های بزرگ ترها را جدی بگیرند، قاطعیت است. اگر شما در انجام قاعده ای ثابت قدم باشید و برای سرپیچی از آن، تنبیه سبکی در نظر بگیرید، تأثیر نهایی اش بر کودک بیش از آن است که بی ثبات باشید و تنبیه شدیدی اعمال کنید.
اگر مقررات تان می گوید که فرزند چهارساله شما باید پس از بازی، اسباب بازی هایش را جمع آوری کند، اما تنها هنگامی آن را اعمال می کنید که حالات روحی تان اقتضا می کند، نمی توانید انتظار داشته باشید که او این کار را به طور منظم انجام دهد. کودک شما کم کم مواردی را شناسایی خواهد کرد که شما در موقعیتی هستید که از او نظم و ترتیب نمی خواهید.
البته نباید بی ثباتی با انعطاف پذیری یکسان دانسته شود. انعطاف پذیری به این معناست که والدین دوست دارند و می توانند برای دستیابی به هدفی ثابت، از روش های متنوعی استفاده کنند و چنانچه روشی نتیجه بخش نبود، روش دیگری را بیازمایند. لیکن بی ثباتی به این معناست که والدین اغلب ناهشیارانه هدف ها را تغییر می دهند. برای مثال:
  • وظیفه کودک را خودشان انجام می دهند؛ چراکه سریع تر و آسان تر است؛
  • به بهانه هایی مثل ناتوانی، بی مهارتی و... که کودکان برای فرار از مسئولیت می آورند، تن می دهند؛
  • وظایف کودک را انجام می دهند تا کودک دوستشان داشته باشد یا دیگران را آزرده خاطر نکند؛
  • قابلیت های کودکان را دست کم میگیرند و دلشان برای آنان می سوزد.
والدین و مربیان با پایداری و ثبات خویش به کودکان کمک می کنند که احساس امنیت کنند. وقتی آنان بی ثبات اند، کودکان نگران می شوند؛ زیرا نمی توانند پیش بینی کنند که چه پیش خواهد آمد.
باثباتی در کاربرد قواعد درست موجب افزایش نظم و انضباط در کودک خواهد شد و به او احساس امنیت داده، خلق او را بهبود می بخشد. البته باثباتی زمانی معنا دارد که والدین درباره قواعد آشکاری به توافق رسیده باشند.
 
منبع: کتاب «خشت اول مسئولیت (پرورش مسئولیت پذیری در کودکان)»

نوشته: ابوالفضل ابراهیمی
 

بیشتر بخوانید :
والدین و مسئولیت پذیری کودکان (بخش اول)
والدین، الگوی مسؤولیّت پذیری کودکان
موانع موجود در آموزش مسؤولیّت‌پذیری به کودکان
پرورش احساس مسئولیت در کودکان
مسئولیت چیست؟