کارکردهای تربیتی خانواده (بخش اول)
خانواده, تربیت,تربیت فرزند,کارکردهای خانواده,کارکردهای تربیتی خانواده, جامعه پذیری, جامعه شناسی
جامعه پذیری فرزندان، یکی از کارکردهای مهم خانواده است.
چکیده: یکی از وظایف اساسی خانواده علاوه بر دنیا آوردن فرزندان، توجه به مسائل تربیتی آنهاست. خانواده با فراهم کردن محیط مساعد، امکانات و شرایط مناسب و نظارت بر تربیت و آموزش فرزندان چنین کارکردی را مهیا میسازد. در این نوشتار به برخی کارکردهای تربیتی و کنترلی خانواده اشاره خواهیم کرد.
تعداد کلمات 1180 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1180 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
مقدمه
جامعه شناسان معمولا بحث کارکرد تربیتی را ذیل عنوان اجتماعی شدن یا جامعه پذیری با فرهنگ پذیری مطرح می کنند. در مورد کارکرد نظارتی و کنترلی خانواده نیز اگرچه بسیاری از جامعه شناسان، آن را به صراحت در شمار کارکردهای خانواده ذکر نکرده اند، اما در حوزه های دیگری مانند اسیب شناسی اجتماعی و جرم شناسی بدین موضوع توجه بیشتری شده است.
جامعه پذیری
جامعه پذیری، فرایندی است که از راه آن، افراد نگرش ها، ارزش ها و کنش های مناسب هر فرد به عنوان عضوی از یک فرهنگ خاص را می آموزند.[1] برخی جامعه شناسان، تعلیم و تربیت دینی را نیز که به معنای فرایند انتقال معارف و ارزش های یک مذهب خاص به فرد است، از کارکردهای خانواده به شمار آورده اند[2] که با اندکی تسامح می تواند در ذیل عنوان جامعه پذیری گنجانده شود. کودکان با فراگیری داستان ها، اعتقادات و اعمال مذهبی خانواده، ابزار مورد نیاز برای شکل دادن به ذهنیت های خود راجع به پرسش های اساسی زندگی را به دست می آورند.
برحسب تحقیقی که در سال ۲۰۰۳م، انجام گرفته، ۸۵ درصد از والدین آمریکایی خود را مسئول آموزش دادن امور معنوی و مذهبی به فرزندانشان می دانسته اند.[3]
در اینکه خانواده ها نقشی اساسی در این زمینه ایفا می کنند، تردیدی نیست، ولی با توجه به اینکه افزون بر خانواده، عوامل دیگری نیز در جامعه پذیری کودکان سهیم اند، بسته به میزان دخالت هر یک از این عوامل، نقش خانواده در جامعه پذیری در فرهنگ های متفاوت و در دوره های تاریخی متفاوت، تغییر می یابد. در بسیاری از جوامع، جامعه پذیری به وسیله خانواده تقریبا همه آنچه را که کودک باید برای مبدل شدن به یک بزرگسال بیاموزد، شامل می شود؛ اما در کمترین سطح، خانواده زمینه آشنایی کودک با زبان، فراگیری ارزشها و روش های اصلی جامعه و شکل گیری هویت او را فراهم می آورد. قدر مسلم این است که خانواده نسبت به دیگر عوامل جامعه پذیری، از تقدم زمانی برخوردار است؛ جامعه پذیری کودک از نخستین روزهای زندگی آغاز می شود و حتی برنامه شیردهی به کودک - شیردهی منظم و طبق زمان بندی یا شیردهی در موقع درخواست کودک - بر روی شخصیت مطمئن یا غیر مطمئن او تأثیر می گذارد.[4]
در ارتباط با این کار کرد، باید به سه نکته اشاره نمود: نکته نخست آن است که با توجه به تشکیل جامعه از گروه های مختلف و بعضا ناهمگون و به سخن دیگر، با توجه به اینکه هر فرهنگی مشتمل بر مجموعه ای از خرده فرهنگ هاست که چه بسا در پاره ای از ارزش های خود متعارض باشند، کارکرد مستقیم جامعه پذیری در خانواده به دو کارکرد غیر مستقیم، یکی در سطح خرد (تعارض هنجاری) و دیگری در سطح کلان (تداوم ناهمگونی و تکثر فرهنگی در جامعه)، منجر می شود.
برحسب تحقیقی که در سال ۲۰۰۳م، انجام گرفته، ۸۵ درصد از والدین آمریکایی خود را مسئول آموزش دادن امور معنوی و مذهبی به فرزندانشان می دانسته اند.[3]
در اینکه خانواده ها نقشی اساسی در این زمینه ایفا می کنند، تردیدی نیست، ولی با توجه به اینکه افزون بر خانواده، عوامل دیگری نیز در جامعه پذیری کودکان سهیم اند، بسته به میزان دخالت هر یک از این عوامل، نقش خانواده در جامعه پذیری در فرهنگ های متفاوت و در دوره های تاریخی متفاوت، تغییر می یابد. در بسیاری از جوامع، جامعه پذیری به وسیله خانواده تقریبا همه آنچه را که کودک باید برای مبدل شدن به یک بزرگسال بیاموزد، شامل می شود؛ اما در کمترین سطح، خانواده زمینه آشنایی کودک با زبان، فراگیری ارزشها و روش های اصلی جامعه و شکل گیری هویت او را فراهم می آورد. قدر مسلم این است که خانواده نسبت به دیگر عوامل جامعه پذیری، از تقدم زمانی برخوردار است؛ جامعه پذیری کودک از نخستین روزهای زندگی آغاز می شود و حتی برنامه شیردهی به کودک - شیردهی منظم و طبق زمان بندی یا شیردهی در موقع درخواست کودک - بر روی شخصیت مطمئن یا غیر مطمئن او تأثیر می گذارد.[4]
در ارتباط با این کار کرد، باید به سه نکته اشاره نمود: نکته نخست آن است که با توجه به تشکیل جامعه از گروه های مختلف و بعضا ناهمگون و به سخن دیگر، با توجه به اینکه هر فرهنگی مشتمل بر مجموعه ای از خرده فرهنگ هاست که چه بسا در پاره ای از ارزش های خود متعارض باشند، کارکرد مستقیم جامعه پذیری در خانواده به دو کارکرد غیر مستقیم، یکی در سطح خرد (تعارض هنجاری) و دیگری در سطح کلان (تداوم ناهمگونی و تکثر فرهنگی در جامعه)، منجر می شود.
سطح خُرد جامعه پذیری
در سطح خُرد، جامعه پذیری افراد در خانواده می تواند باعث تعارض هنجاری در آنان شود. این امر گاه به دلیل تعارض ارزشهای والدین با ارزش هایی که دیگر عوامل جامعه پذیری مانند مدرسه، تلویزیون یا گروه همسالان، به فرد القا می کنند و گاه در نتیجه تعارض ارزش های والدین با یکدیگر به سبب پیشینه های فرهنگی متفاوت، بروز می یابد.
سطح کلان جامعه پذیری
اما اینکه در سطح کلان، جامعه پذیری به ناهمگونی و تکثر فرهنگی می انجامد، مطلبی است که به استدلال نیاز ندارد. در یک جامعه فرضی، که مثلا حکومت و نهادهای وابسته به آن، تنها عامل جامعه پذیری انسان ها باشند، مجموعة واحدی از ارزش ها در ذهن همه افراد رسوخ خواهد کرد، اما در اوضاع و احوال واقعی از آنجا که خانواده ها به طبقات یا قشرهای اجتماعی، با گروه های دینی، قومی، نژادی و سیاسی متفاوت تعلق دارند، ارزش ها، نگرش ها و کنش های متفاوتی را به فرزندان خود منتقل می سازند. البته باید از سقوط در دام افراط برحذر بود، چرا که روی دیگر سکه، تأثیری است که جامعه پذیری بر تداوم یکپارچگی اجتماعی بر جا می گذارد.
به گفته پارسونز: مهمترین کارکرد خانواده، فراهم کردن زمینه «سرمایه گذاری های عاطفی»[5] و «همانندسازی»[6] در جهت ادغام کودک در مجموعه نظام های اجتماعی است که وی در آینده به عنوان یک بزرگسال در درون آنها عمل خواهد کرد. به طور خاص، خانواده احتمالا عامل اولیه توسعه قابلیت های کودک برای یکپارچگی با دیگران، برای اعتماد کردن و مورد اعتماد واقع شدن، برای اعمال نفوذ و پذیرش نفوذ مشروع است.[7]
به گفته پارسونز: مهمترین کارکرد خانواده، فراهم کردن زمینه «سرمایه گذاری های عاطفی»[5] و «همانندسازی»[6] در جهت ادغام کودک در مجموعه نظام های اجتماعی است که وی در آینده به عنوان یک بزرگسال در درون آنها عمل خواهد کرد. به طور خاص، خانواده احتمالا عامل اولیه توسعه قابلیت های کودک برای یکپارچگی با دیگران، برای اعتماد کردن و مورد اعتماد واقع شدن، برای اعمال نفوذ و پذیرش نفوذ مشروع است.[7]
انتقال کارکردهای جامعه پذیری
نکته دوم راجع به انتقال کارکرد جامعه پذیری کودکان از خانواده به دیگر نهادهای اجتماعی است. امروزه پیشرفت فناوری ارتباطات با پیدایش رسانه های تصویری و الکترونیک و توسعه نهادهای جایگزین خانواده، مانند پرورشگاهها، کودکستان ها و مدارس، کارکرد جامعه پذیری به وسیله خانواده را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. با این حال، خانواده اهمیت و نقش خود در جامعه پذیری کودکان را تا حدود بسیار همچنان حفظ کرده است. پارسونز اظهار عقیده می کرد که خانواده هسته ای مدرن - که وی آن را مشخصه جوامع صنعتی و پیدایش آن را مقارن با کاهش کارکردهای خانواده ستی می دانست - کارکرد جامعه پذیری کودکان و تأمین محیطی برای رشد شخصیت بزرگسالان را همچنان حفظ خواهد کرد. وی در مورد جایگاه و کارکردهای خانواده هسته ای در جوامع صنعتی، پا را از توصیف و تبیین واقعیات فراتر گذاشته، با تأکید بر اینکه جامعه پذیری کودکان به وسیله خانواده، بهترین و کامل ترین شکل جامعه پذیری کودکان است، رویکردی هنجاری را در پیش گرفته اند.
اما نظریه پردازان سوسیالیست از این دیدگاه انتقاد کرده، آن را مستلزم پیامدهای نامطلوبی مانند محدود شدن فعالیت زنان به خانه داری و تربیت فرزندان و درنتیجه، ایجاد سدی در مقابل برابری زن و مرد، فراهم نیامدن شرایط مناسب برای تربیت انسانی در خانواده های کوچک، گسترش کشمکش های جنسی موجود در تربیت خانوادگی، آموزش های محدود نیروهای روشنگرانه و معنوی طفل و شیوه های تربیتی مبتنی بر قبول سلطه دانسته اند.[8] آنان همچنین با نادیده گرفتن مبنای زیستی خانواده، برای آن خصلتی اجتماعی - تاریخی قائل شده و بدین ترتیب، در ثبات ساختاری و کارکردی خانواده مناقشه کرده اند. به باور آنان «بین تربیت اولیه کودکان که منحصرا در خانواده انجام می شود و مراکز دسته جمعی... انواع بسیار دیگری وجود دارد که نه کسی بدان اندیشیده و نه به وسیله سازمان دهندگان تاکنون به اجرا درآمده است».[9]
منبع: کتاب «جامعه شناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی»
نویسنده: حسین بستان (نجفی)
اما نظریه پردازان سوسیالیست از این دیدگاه انتقاد کرده، آن را مستلزم پیامدهای نامطلوبی مانند محدود شدن فعالیت زنان به خانه داری و تربیت فرزندان و درنتیجه، ایجاد سدی در مقابل برابری زن و مرد، فراهم نیامدن شرایط مناسب برای تربیت انسانی در خانواده های کوچک، گسترش کشمکش های جنسی موجود در تربیت خانوادگی، آموزش های محدود نیروهای روشنگرانه و معنوی طفل و شیوه های تربیتی مبتنی بر قبول سلطه دانسته اند.[8] آنان همچنین با نادیده گرفتن مبنای زیستی خانواده، برای آن خصلتی اجتماعی - تاریخی قائل شده و بدین ترتیب، در ثبات ساختاری و کارکردی خانواده مناقشه کرده اند. به باور آنان «بین تربیت اولیه کودکان که منحصرا در خانواده انجام می شود و مراکز دسته جمعی... انواع بسیار دیگری وجود دارد که نه کسی بدان اندیشیده و نه به وسیله سازمان دهندگان تاکنون به اجرا درآمده است».[9]
منبع: کتاب «جامعه شناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی»
نویسنده: حسین بستان (نجفی)
بیشتر بخوانید :
کارکردهای تربیتی خانواده (بخش دوم)
کارکردهای خانواده (حمایت و مراقبت)
کارکردهای خانواده
اهداف و کارکردهای خانواده در اسلام
کاربرد مهارتهای زندگی در تعادل عاطفی خانواده (بخش اول)
داستانهای تربیتی خانواده
پی نوشت :
[1] . Schaefers Sociology, p.90.
[2] . I, Ibid, p.324: Winch, The moddern Family.
[3] . Despres & Griffin, The Truth about Family Life, p.1 39.
[4] . Cotgrove, The Science of Society: An Introduction to Sociology, p.62.
[5]. cathexes
[6] . identification
[7] . Parsons, introduction Society: A Critical Perspective, p.266.
[8] . روزنباوم، خانواده به منزله ساختاری در مقابل جامعه، ص ۱۶۲.
[9] . همان، ص 183
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}