یک زندگی مشترک برای پایداری خود احتیاج به عواملی دارد.
 
چکیده: یک ازدواج پایدار و موفق احتیاج به چند عامل اساسی دارد که با تحقیقات انجام شده بر روی زوج های موفق مشخص شد آن ها این عوامل را دارا بوده اند. با ما همراه باشید تا شما نیز با این عوامل آشنا شوید.

 تعداد کلمات 1242 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه

 پیش بینی کننده های ازدواج پایدار

در این بخش به تعدادی از نکات مهم که در صورت وجود در طرفین، می توانند پایداری یک ازدواج را رقم بزنند اشاره می کنیم:
 

1- ثبات هیجانی

نتایج پژوهش ها در اهمیت ثبات هیجانی :
پژوهش کلی و کاملی که به صورت طولی و در خلال سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۸۰ در مورد ۳۰۰ زوج صورت گرفت نشان داد که قویترین عامل پیشبینی کننده موفقیت زندگی حتی پیش از ازدواج عامل ثبات هیجانی است که میتواند مهمترین عامل پیشبینی کننده طلاق و یا شکست در زندگی باشد.
نتایج پژوهش های داخلی نیز گواه بر همین موضوع است.
 

تعریف ثبات هیجانی

ثبات هیجانی عبارت است از :
 رشد یافتگی هیجانی، پایدار بودن از نظر هیجان، آرام و واقعنگر بودن در زندگی و همچنین نبود خستگی عصبی و آرامش.
نقطه مقابل ثبات هیجانی، روان آزردگی است، ویژگی افراد روان آزرده عبارت است از :
افسردگی با احساس گناه، عزت نفس پایین، عصبی (تنیده)،  غیر منطقی، خجالتی و کمرو، دمدمی و هیجانی تمایل به حالت نگرانی، اضطراب و دردهای بدنی (مانند سر درد، ناراحتی معده، سرگیجه و غیره) ،حالت خلقی ناپایدار و ...
 

2- سلامت روان

تحقیقات نشان میدهد افرادی که از سلامت روانی برخوردار هستند زندگی پایدار و رضایتمندی را تجربه میکنند.اضطراب، افسردگی، وسواس و پرخاشگری از جمله مهمترین موارد سلامت روان هستند.
اگر فرد در حال فعلی دارای این حالت باشد ازدواج توصیه نمیشود و افرادی نیز که در گذشته این موارد را داشتند مراقبت بیشتری از افراد عادی نیاز میشود.
SCL90  یکی از پرکاربرد ترین پرسشنامههای سلامت روان است.
 

3-  دلبستگی

یکی از مهمترین شرایط است، دلبستگی ایمن میتواند کیفیت و رضایت بالای زناشویی را تامین کند، دلبستگی ایمن دقیقا از دلبستگی بالبی گرفته شده است: نوزاد به صورت فطری نیازمند یک پیوند هیجانی است که در تماس فیزیکی و لمس کردن تجلی پیدا میکند، اگر مادر با دو مولفه بسیار مهم با کودکش برخورد کند، یعنی مراقبتها پایدار (منظم) و محبت آمیز باشد باعث میشود نوزاد با مادر که نماد محیط است اعتماد پیدا میکند، این اعتماد باعث میشود که روابط هیجانی و اجتماعی خودش را با دیگران مدیریت کند و بتواند پیشبینی کند.
کسانی که دلبستگی ایمن دارند بیشتر احتمال دارد رضامندی در رابطه رمانتیک را بالا ارزیابی کنند.
 

4- تمایزیافتگی

یعنی اینکه فردی در عین حالی که میتواند روابط صمیمی با دیگران داشته باشد، مرزهای مشخص شده خودش را هم دارد، اینگونه نیست که کاملا قاطی شود یا مرز مشترکی نداشته باشد.
والدین با شخصیت وسواسی ، فرزندان وابسته و تمایز نیافته تربیت می کنند.
 

5- هوش هیجانی

هوش هیجانی به زبان ساده یعنی توانایی افراد برای:
کنترل و مدیریت هیجانات
تعدیل و کنترل احساسات برای ایجاد انگیزه جهت قبول کردن مسئولیت و آغاز حرکت به سوی اهداف.
ایجاد ارتباطی موثر با افراد دیگر در زمینههای مدیریتی و امور اجتماعی
ایجاد ارتباطی موثر و کارا (به کمک هوش هیجانی) با دیگران به کمک تشخیص احساسات و هیجانات آنها.
به عبارت دیگر هوش هیجانی یعنی فرد هیجانات خود و طرف مقابل را بشناسد و بداند در این موقعیت های مختلف و خاص بین فردی ، چگونه رفتار کند.
هوش هیجانی ۸۰ درصد موفقیت را شامل میشود در صورتی که هوش شناختی فقط ۲۰ درصد این سهم را دارد.
 

6-آشنایی بامهارتهای زندگی

حل مساله، مدیریت استرس، همدلی، ارتباط موثر، ابراز وجود، مدیریت بحران...
 

7- پایبندیهای مذهبی

یکی از ابعاد مهم و تاثیرگذار در رضامندی از زندگی، رضامندی زناشویی افراد میباشد.
بسیاری از تحقیقات نشان دادهاند که دینداری عامل پیشبینی کننده مهمی در مورد رضامندی زناشویی است. به عنوان مثال در تحقیقی که بر روی زوجهایی که به طور متوسط ۹ سال از ازدواج آنها میگذشت انجام شد ملاحظه گردید، زوجهایی که به مراسم مذهبی در روزهای تعطیل مقید هستند دارای رضایت زناشویی بیشتری میباشند.
در تحقیق دیگری که در کالیفرنیا انجام شد نشان داده شد که مذهب تاثیر مثبتی در روابط زناشویی داشته ولی با این حال این تاثیر در سال اول زندگی اندک بوده، میزان این تاثیر در طی سالهای بعدی بیشتر شده است.
در حدیث شریفی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: دخترت را به ازدواج مرد دیندار در بیاور چرا که اگر او را دوست بدارد به او محبت می کند و اگر او را دوست نداشته باشد به او ظلم نمی کند.
 

8- تناسب سنی

سن ازدواج درهرجامعهای برحسب شرایط محیطی،اقتصادی وفرهنگ خاص آن جامعه برآورد میگردد.
تحقیقات نشان داده اگر سن ازدواج پایینتر از حد پختگی و بلوغ های لازم فرد باشد احتمال ازهم گسیختگی خانواده بیشترمیشود زیرا درسنین پایین افراد ازقابلیتهای لازم برای ایفاء نقش همسری بیبهرهاند.
البته ازدواج درسنین بسیاربالا نیزتوصیه نمیشودچون ازدواج درسنین بسیاربالاخطرطلاق را افزایش می دهد.
 

تفاوت سنی مناسب در ازدواج:

 نتیجه مطالعة صادق مقدم درمورد میزان تفاوت سنی زنان با همسران خود نشان داد که با بالارفتن میزان تفاوت سنی زنان با همسران خود میزان رضامندی زناشویی آنان کاهش مییابد
 اختلاف سنی در ازدواج تا حدود 5 سال مناسب است ((  البته استثناء نیز وجود دارد ))  ، اما چون سن ازجنبههای روانی و فیزیولوژیکی میتواند درارتباطات زناشویی تأثیرگذارباشد تفاوت زیاد آن میتواند درشادکامیزناشویی تأثیرات سوئی به دنبال داشته باشد
 
این اعتقاد که شوهرکمیبزرگتر از زن باشد ریشه درعوامل متعددی دارد که به سه مورد از آنها اشاره میشود:
1. دختران از لحاظ زیستی چند سال زودتر از پسران به بلوغ جنسی میرسند، همانگونه که زنان زودتر از مردان قابلیت باروری را از دست میدهند و تمایلات جنسی در مردان دیرتراز زنان فروکش میکند .
احتمالاً ازاین رودختران باید چند سال زودتراز پسران ازدواج میکردهاند تا از اوائل دورهای که هیجانات جنسی و قابلیت باروری درآنها بروز میکند شوهردار بوده و درآخر دوره نیز تقریبا همزمان با شوهران خود از فعالیت جنسی فاصله گیرند
2. تقریباً در همة جوامع مردان مسئول اصلی تأمین مخارج مالی خانوادهاند. این مسئولیت باعث می شود که آنان تا آن زمان که از جهت اقتصادی آمادگی تأمین و ادارة خانواده را نداشته باشند، نتوانند ازدواج کنند مگردر موارد خاصی که والدین تأمین مالی خانوادة نوپای فرزند خود را بر عهده بگیرند اما از ناحیة دختران این الزام اقتصادی وجود نداشته و میتوانند با رسیدن به سن بلوغ ازدواج کنند
3. اگر تفاوت سنی زوجین متناسب نبوده و فاصلة سنی زوجین زیاد باشد احتمال آسیب به سلامت و دوام خانواده بسیار افزایش مییابد چرا که فاصلة سنی زیاد بین زوجین با خود فاصلة عمیق اجتماعی را به همراه خواهد داشت ( به عبارت دیگر دو نفر از دو نسل متفاوت خواهند بود)
کارلسون در این زمینه معتقد است؛ چون انتظارات و شیوة نگرش اشخاص درسنین مختلف فرق میکند افرادی که دارای سن متفاوت هستند در فرهنگ و اندیشه ایشان نیز تفاوت وجود دارد لذا تفاوت وسیع سنی با خود تفاوتهای وسیع فرهنگی وجهانبینی را به همراه خواهد آورد و بر بنای زوجیت و سعادت زناشویی تأثیر خواهد گذاشت
 

9- تحصیلات

تفاوت تحصیلات وسیع ممکن است سبب ایجاد احساس حقارت و آزردگی شود
مشکل دیگری که نشأت گرفته از اختلاف سطح تحصیلات بین زن و شوهراست عدم درک صحیح طرفین از یکدیگر میباشد . دیدگاه فرد تحصیل کرده ممکن است نسبت به شرایط اطراف خود خیلی واقع بینانهتر باشد تا همسر خود، زیرا که او مسلما آگاهی بیشتری نسبت به مسائل اطراف خود دارد.
 
 
منبع: درس‌نامه مهارت‌های زندگی با رویکرد ازدواج و خانواده
نویسنده: گروه نویسندگان پورتال فرهنگی راسخون

بیشتر بخوانید :
رضایت زناشویی، تعریف و عوامل موثر بر آن
8 نکته کلیدی برای استحکام زندگی زناشویی
در زندگی زناشویی تان مفهومی مشترک خلق کنید
گام ها یی به سوی زندگی عاشقانه
پایه‌های استوار یک زندگی