از سوگواری تا افسردگی
یکی از اختلالات شایع در میان انسان ها، افسردگی است که گاه این افسردگی نشات گرفته از فقدان یکی از نزدیکان است که مورد علاقه شدید شخص افسرده بوده است. در این نوشتار به بیان ارتباط بین سوگواری و افسردگی پرداخته شده است. با ما همراه باشید.
چکیده: یکی از اختلالات شایع در میان انسان ها، افسردگی است که گاه این افسردگی نشات گرفته از فقدان یکی از نزدیکان است که مورد علاقه شدید شخص افسرده بوده است. در این نوشتار به بیان ارتباط بین سوگواری و افسردگی پرداخته شده است. با ما همراه باشید.
تعداد کلمات 589/ تخمین زمان مطالعه 3 دقیقه
تعداد کلمات 589/ تخمین زمان مطالعه 3 دقیقه
از سوگواری تا افسردگی
زمانی که فرد مورد علاقه شما از دنیا برود، مخصوصا مرگ ناگهانی باشد، شما ممکن است در مرحله اول احساس اضطراب، بی حسی هیجانی و انکار کنید. احتمال وجود افسردگی بعد از مرگ فرد مورد علاقه بسیار بالاست.(در حدود ۶۲ درصد).
متخصصان بهداشت روانی این حالت را یک اختلال در نظر نمی گیرند، مگر آنکه نشانه های شدید مثل سایکوتیک یا تمایل به خودکشی وجود داشته باشد و یا نشانه های کمتر هشداردهنده به مدت ۶ ماه حضور داشته باشند. برخی افراد سوگوار به خاطر این علائم ناتوان می شوند و نیازمند درمان فوری هستند (برای مثال از دست دادن شدید وزن و یا فقدان انرژی).
ما باید با مرگ مواجه شده و آن را هیجانی پردازش کنیم، تمامی فرهنگ ها و کشورها مراسم و اعمال عزاداری را دارا هستند مانند مراسم ختم و چهلم در کشور ما. این سنت ها به ما کمک می کند تا با حمایت و عشق خانواده اطرافیان و دوستان با سوگ خود کنار بیاییم. معمولا اوج یک فرایند سوگواری ۶ ماه است، اگرچه برخی برای یک سال یا بیشتر سوگوارند. واکنش سوگواری مجددا در سالگردهای مهم روی می دهد. برای مثال تولد متوفی، تعطیلات و .. و دیگر رویدادهای مرتبط با وی و هم چنین سالگرد مرگ وی. روان شناسان معمولا برای کسی که واکنش سوگ نشان نمی دهد نگرانند زیرا سوگواری روش طبیعی مواجهه با غم از دست دادن است.
زمانی که واکنش سوگ بیشتر از زمان عادی طول می کشد متخصصان بهداشت روان مجددا نگران می شوند. بعد از یک سال یا بیشتر، شانس بهبودی یک سوگواری شدید بدون درمان کاهش می یابد و برای ۱۰ تا ۲۰ درصد از افراد عزادار و سوگوار یک فرایند طبیعی منجر به یک اختلال می شود. در این مرحله افکار خودکشی به طور قابل ملاحظه افزایش می یابد. تعداد زیادی از فاکتورهای روان شناختی و اجتماعی از جمله سابقه بروز افسردگی در گذشته، پاسخ فرد به سوگواری را تحت تاثیر قرار می دهد، روان شناسان معمولا برای کسی که واکنش سوگ نشان نمی دهد نگرانند زیرا سوگواری روش طبیعی مواجهه با غم از دست دادن است.
زمانی که واکنش سوگ بیشتر از زمان عادی طول می کشد متخصصان بهداشت روان مجددا نگران می شوند. گرچه این واکنش ممکن است بدون هیچ گونه سابقه در گذشته نیز ایجاد شود.
برجسته ترین علائم آمدن غیر قابل کنترل خاطرات فرد مورد علاقه به ذهن، گرایش زیاد به دیدار مجدد متوفی و دوری کردن از مکان ها و افرادی که یاداور فرد فوت شده هستند. برخی معتقدند با وجود این علائم و نشانه ها شایسته است که در راهنمای تشخیصی و آماری طبقه بندی جدا برای این اختلال در نظر گرفته شود. اما بررسی ها نشان داده شباهت های این اختلال با افسردگی اساسی مهم تر از تفاوت های آنان است. تصویربرداری های مغزی نشان داده در هنگام سوگ قسمت های مغزی مرتبط با ارتباطات نزدیک و دلبستگی فعال هستند.
در مواردی با واکنش سوگ طولانی مدت، مراسم هایی که در جهت دلداری دادن و حمایت عزاداران برگزار می شوند غیر موثر هستند. از آنجایی که یکی از راه های کمک به قربانیان اختلال استرس پس از سانحه مواجهه کردن آنها و تجربه ی مجدد رویداد زیر نظر متخصص بالینی می باشد. معمولا فرد سوگوار تشویق می شود تا در مورد فرد مود علاقه از دست رفته، مرگ و معنای فقدان صحبت کند در حالیکه تمامی هیجان های مرتبط را تجربه می کند، تا زمانی که فرد به سمت مواجهه با واقعیت می آید. این مسئله هیجان های مثبت همراه با خاطرات فرد از دست رفته را با هیجان های منفی ناشی از فقدان همراه می کند، در این حالت مواجهه با درد و فقدان را امکان پذیر می سازد. چندین مطالعه نشان داده اند این دیدگاه می تواند مفید باشد در مقایسه با روش هایی که روی هیجان منفی و فقدان تمرکز می کنند.
متخصصان بهداشت روانی این حالت را یک اختلال در نظر نمی گیرند، مگر آنکه نشانه های شدید مثل سایکوتیک یا تمایل به خودکشی وجود داشته باشد و یا نشانه های کمتر هشداردهنده به مدت ۶ ماه حضور داشته باشند. برخی افراد سوگوار به خاطر این علائم ناتوان می شوند و نیازمند درمان فوری هستند (برای مثال از دست دادن شدید وزن و یا فقدان انرژی).
ما باید با مرگ مواجه شده و آن را هیجانی پردازش کنیم، تمامی فرهنگ ها و کشورها مراسم و اعمال عزاداری را دارا هستند مانند مراسم ختم و چهلم در کشور ما. این سنت ها به ما کمک می کند تا با حمایت و عشق خانواده اطرافیان و دوستان با سوگ خود کنار بیاییم. معمولا اوج یک فرایند سوگواری ۶ ماه است، اگرچه برخی برای یک سال یا بیشتر سوگوارند. واکنش سوگواری مجددا در سالگردهای مهم روی می دهد. برای مثال تولد متوفی، تعطیلات و .. و دیگر رویدادهای مرتبط با وی و هم چنین سالگرد مرگ وی. روان شناسان معمولا برای کسی که واکنش سوگ نشان نمی دهد نگرانند زیرا سوگواری روش طبیعی مواجهه با غم از دست دادن است.
زمانی که واکنش سوگ بیشتر از زمان عادی طول می کشد متخصصان بهداشت روان مجددا نگران می شوند. بعد از یک سال یا بیشتر، شانس بهبودی یک سوگواری شدید بدون درمان کاهش می یابد و برای ۱۰ تا ۲۰ درصد از افراد عزادار و سوگوار یک فرایند طبیعی منجر به یک اختلال می شود. در این مرحله افکار خودکشی به طور قابل ملاحظه افزایش می یابد. تعداد زیادی از فاکتورهای روان شناختی و اجتماعی از جمله سابقه بروز افسردگی در گذشته، پاسخ فرد به سوگواری را تحت تاثیر قرار می دهد، روان شناسان معمولا برای کسی که واکنش سوگ نشان نمی دهد نگرانند زیرا سوگواری روش طبیعی مواجهه با غم از دست دادن است.
زمانی که واکنش سوگ بیشتر از زمان عادی طول می کشد متخصصان بهداشت روان مجددا نگران می شوند. گرچه این واکنش ممکن است بدون هیچ گونه سابقه در گذشته نیز ایجاد شود.
برجسته ترین علائم آمدن غیر قابل کنترل خاطرات فرد مورد علاقه به ذهن، گرایش زیاد به دیدار مجدد متوفی و دوری کردن از مکان ها و افرادی که یاداور فرد فوت شده هستند. برخی معتقدند با وجود این علائم و نشانه ها شایسته است که در راهنمای تشخیصی و آماری طبقه بندی جدا برای این اختلال در نظر گرفته شود. اما بررسی ها نشان داده شباهت های این اختلال با افسردگی اساسی مهم تر از تفاوت های آنان است. تصویربرداری های مغزی نشان داده در هنگام سوگ قسمت های مغزی مرتبط با ارتباطات نزدیک و دلبستگی فعال هستند.
در مواردی با واکنش سوگ طولانی مدت، مراسم هایی که در جهت دلداری دادن و حمایت عزاداران برگزار می شوند غیر موثر هستند. از آنجایی که یکی از راه های کمک به قربانیان اختلال استرس پس از سانحه مواجهه کردن آنها و تجربه ی مجدد رویداد زیر نظر متخصص بالینی می باشد. معمولا فرد سوگوار تشویق می شود تا در مورد فرد مود علاقه از دست رفته، مرگ و معنای فقدان صحبت کند در حالیکه تمامی هیجان های مرتبط را تجربه می کند، تا زمانی که فرد به سمت مواجهه با واقعیت می آید. این مسئله هیجان های مثبت همراه با خاطرات فرد از دست رفته را با هیجان های منفی ناشی از فقدان همراه می کند، در این حالت مواجهه با درد و فقدان را امکان پذیر می سازد. چندین مطالعه نشان داده اند این دیدگاه می تواند مفید باشد در مقایسه با روش هایی که روی هیجان منفی و فقدان تمرکز می کنند.
منبع: کتاب «اختلالات خلقی»
نویسنده: محمدحسین فاطمی راد و دیگران
نویسنده: محمدحسین فاطمی راد و دیگران
بیشتر بخوانید:
با 5 راه به مبارزه با افسردگی بروید!
چگونه بر افسردگی غلبه نماییم؟
افسردگی روحی: علایم و درمان
درمانِ تخصصی بیمار افسرده
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}