بازی یکی از نیازهای اساسی کودکان و مهم‌ترین فعالیت او به شمار می‌رود که در عین سرگرم‌کننده بودن، کارکردهای مهم دیگری نیز دارد.
 
چکیده : بازی یکی از نیازهای اساسی کودکان و مهم‌ترین فعالیت او به شمار می‌رود که در عین سرگرم‌کننده بودن، کارکردهای مهم دیگری نیز دارد. هر یک از این کارکردها به جنبه‌ای از زندگی کودک مربوط می‌شود و او را برای به زندگی بزرگسالی آماده می‌کند.

تعداد کلمات 1126 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه

تاثیر بازی در رشد شخصیت کودک

از گذشته‌های دور نسبت به "بازی" نگرش‌های مثبت و منفی وجود داشته است. عده‌ای بازی را صرف بی‌هدف انرژی‌های انباشته شده، لذت آنی و رفتارهای زائد و بیهوده تلقی کرده‌اند؛ در حالی‌که، برخی از آن را زیباترین و پاک‌ترین فعالیت در جهت شکوفایی و رشد کودک می‌دانند.
بازی یکی از نیازهای اساسی کودکان و مهم‌ترین فعالیت او به شمار می‌رود که در عین سرگرم‌کننده بودن، کارکردهای مهم دیگری نیز دارد. هر یک از این کارکردها به جنبه‌ای از زندگی کودک مربوط می‌شود و او را برای به زندگی بزرگسالی آماده می‌کند. بازی انعکاس فعالیت‌های درونی کودک و میل به خوشی، آزادی و رضایت اوست که صفا و آرامش را برایش به ارمغان می‌آورد. 

روانشناسان معتقدند کودک در فعالیت‌های خودجوش باید آزاد گذاشته شود. در جریان بازی نیروهای ذهنی و جسمی کودک همراه با دقت، تخیل، نظم و ترتیب و چالاکی رشد می‌یابند. علاوه بر این، بازی محرک و انگیزه‌ای است که در جهت کسب تجارب اجتماعی از آن استفاده می‌شود. کودک از راه بازی می‌تواند به استعدادها، توانایی‌ها، خواست‌ها، ضعف‌ها و نکات مثبت و منفی خود پی ببرد و با شناخت ویژگی‌های خود، ساخت شخصیت خویش را تحکیم بخشد.
بازی به عنوان فرآیندی چندبعدی، به نحوی قابل توجه، در خدمت تکامل و رشد کودک است و می‌تواند راهی برای تخلیه انرژی‌ها در سیر مورد نظر باشد. کارل گروس، از صاحب نظران قرن نوزدهم، اعتقاد دارد بازی عاملی است برای رشد نیروهای خام و آماده‌سازی آنها برای استفاده در زندگی. بازی فرآیند یادگیری را برای کودک، این انسان کوچک، لذت‌بخش می‌کند و همچنین به ارضای بسیاری از نیازهای اساسی و زیربنایی او منجر می‌شود. اهمیت بازی در مباحث روانشناسی رشد تا حدی است که صاحبنظران آن را «تفکر کودک» نامیده‌اند.
بازی وسیله‌ای برای بیان احساسات، برقراری ارتباط، توصیف تجربیات، آشکار کردن آرزوها و خودشکوفایی است. فعالیت بازی در واقع تلاش کودک برای کنار آمدن با محیط است که از این طریق او خود را در می‌یابد و دنیا را درک می‌کند.
بازی به کودکان اجازه می‌دهد هنگامی که سایر شکل‌های بیان کردن ناممکن‌اند، به بیان خود بپردازند. بازی فرصت بی‌همتایی برای بزرگسالان فراهم می‌کند تا دنیا را از دیدگاه‌ها کودک درک کنند و از آنجا که برای کودکان فعالیتی بسیار لذت‌بخش است، آنان را تغریب می‌کند تا آرام باشند، حالت دفاعی خود را که ممکن است داشته باشند، کاهش دهند و احساساتشان را بی‌پرده بیان کنند. بازی همچنین به آنها کمک می‌کند تا مهارت‌های اجتماعی مفیدی به دست آورند و رویکردهای جدید و کارآمد حل مساله را آزمایش کنند.
 کودکان از طریق بازی ارتباط برقرار می‌کنند. مشکلات کودکان در جریان رشد اغلب با عدم توانایی بزرگسالان برای درک آنها توام است. اکثر بزرگسالان از کودکان انتظار دارند که با آنها از همان طریق که خود راحت‌ترند، ارتباط برقرار کنند؛ یعنی ارتباط کلامی. آنها به جای اینکه با کودک، کودکانه رفتار کنند، از او انتظار دارند که رفتار خود را تا حد یک بزرگسال برساند.
 

کودکان سعی می‌کنند خود را بفهمانند

 کودکان سعی می‌کنند خود را بفهمانند؛ هرچند که اغلب از طریق کلامی موفق نیستند. میان آنچه از زبان کودکان فهیمده می‌شود و آنچه کودکان بیان می‌کنند، تفاوت وجود دارد.
کودکان معمولا فراتر از آنچه بیان می‌دارند، درک می‌کنند. اکثر بزرگسالان قادرند احساسات (درماندگی، اضطراب و...) و مشکلات شخصی خود را در قالب کلام اظهار دارند؛ در حالی که محدود کردن کودکان به بیان خود از طریق کلامی در ارتباطی که باید بین کودک و مشاور به وجود آید، محدودیت‌های غیرلازم و غیرواقعی را ایجاد می‌کند. به ویژه اگر این ارتباط یک تجربه درمانی باشد.
بازی برای کودکان مساوی صحبت با بزرگسالان است. کودکان در صورتی که فرصت یابند، احساسات و نیازهای خود را ازطریق بازی، به همان صورت و روشی که مشابه روش بزرگسالان است، بیان می‌دارند. بیان کودکان در مواردی نظیر ترس، عصبانیت، شادمانی، ناکامی شبیه بزرگسالان است. انواع بازی‌ها در نقش کلمات کودکان هستند و بازی‌های مختلف می‌توانند برای کودکان فرصتی فراهم آورند تا احساسات و مشکلات خود را همانگونه که تجربه کرده‌اند، بیان دارند.
 

نقش‌بازی در رشد اجتماعی کودک

از بعد رشد اجتماعی، تعامل در بازی با دیگر کودکان، کودک را قادر می‌کند تا تصورش را از خود و دیگران به صورت عام رشد دهد. کودکی که بازی می‌کند نقش خود را به طور مرتب تغییر می‌دهد و مجبور می‌شود چشم‌انداز خود را نیز متفاوت سازد. در بازی‌های گروهی که مقررات و قواعد دارند، بازیکن باید نقش دیگر بازیکنان را بداند و همچنین توانایی برعهده گرفتن نقش دیگران را در خود رشد و توسعه دهد تا از طریق پیش‌بینی آنچه در آینده اتفاق می‌افتد، بتواند رفتار خود را با آن سازگار کند. کودک شروع به ارزیابی توانایی‌های خود در مقابل دیگران می‌کند و هویت یا تصور از خود را بهبود می‌بخشد.
کودکانی که با دیگر بچه‌ها بازی می‌کنند، هویت خود را بهتر کشف می‌کنند. آنها از طریق بازی کردن نقش‌های متنوع بزرگسالان، مقررات اجتماعی و معیارهایی که رفتار بازیگر را تنظیم می‌کند، می‌آموزند. بازیگر باید یاد بگیرد که به قواعد بازی، حتی زمانی که انگیزه‌های آنی او را به سوی یک رفتار کاملا متفاوت سوق می‌دهد، پایبند باشد.
 

بازی با عروسک، موثر در رشد شخصیت کودکان

 علاوه بر این، کودک در حین بازی خود را در موقعیت‌های اضطراب‌آور و ترسناک قرار می‌دهد و با همراهی عروسک به جست‌وجوی راه‌حل می‌پردازد و از این طریق تسلط خود را بر موقعیت‌ها افزایش می‌دهد. کودکی که از مراجعه به دکتر هراس دارد، با همکاری عروسکش نقش‌های بیمار و پزشک را بازی می‌کند و از این طریق تسلط خود را در موقعیت‌هایی که احتمالا پیش خواهد آمد مجسم می‌کند و تا حدی بر نگرانی و ترسش فائق می‌آید.
همچنین بازی ممکن است معانی خاص و مهمی برای برخی از کودکان داشته باشد و تمایلات گوناگون آنها را به صورت نمادین ارضا کند اما مطمئنا نمی‌تواند برای همه بازیکنان همان مفهوم خاص را داشته باشد. بازی به خصوص با عروسک، علاوه بر موارد ذکر شده قبل می‌تواند در رشد شخصیت کودک تاثیرات بسزای دیگری نیز داشته باشد.
 

 بازی و رشد خلاقیت‌ها

 کودک در نقش‌هایی که تمرین می‌کند، تجدیدنظر می‌کند و قسمت‌های جدید را جایگزین قسمت‌های قبل می‌کند. از این طریق تجارب خود را با ادراکات و شناخت‌های جدیدش تلفیق می‌کند. این بازسازی‌ها و ترکیب‌ها به رشد قدرت آفریندگی و خلاقیت او کمک می‌کنند.

ادامه دارد ...

منبع:
میگنا

بیشتر بخوانید :
نقش ساختار بازی بر رشد کودکان
عوامل مؤثر در رشد شخصیت کودکان​​​​​​​
تأثیر اسباب بازی بر رشد هوش و خلاقیت​​​​​​​
نقش بازی در رشد روانی – ذهنی کودکان​​​​​​​
نقش اسباب بازی در تربیت کودک​​​​​​​