خودشناسی کودک 5 ساله

چکیده: خودشناسی در کودک بدین معناست که او چقدر از خود، هویت و جنسیت خویش آگاهی دارد. داشتن آگاهی های مناسب و درست به رشد روانی و علمی کودک می افزاید. با ما همراه باشید تا در این مورد بیشتر بدانید. 

تعداد کلمات 947/ تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه 

کودک ۵ ساله، خوددارتر از ۴ سالگی است ، او بیشتر به یک شخص بالغ می ماند، خود را جدی گرفته و خیلی خوشش می آید که مسئولیت هایی را به عهده بگیرد و رفتار بزرگترها را تقلید نماید، از این نظر می توان گفت که به دورة کمال و پختگی رسیده است. او احتمالا دارای حالت مستقلی که می بایست داشته باشد، نیست، ولی نسبت به روابط مابین اعمالش و اشخاصی که در اطراف او هستند آگاه تر است. او با کم رویی با افراد روبرو می شود ولی در همان حال روابط کند و مطمئنی را پایه گذاری می کند به طوری که افراد بالغ به طور مشخصی برای کودک ۵ ساله امتیازی قائل می باشند.

کودک ترجیح می دهد برای اشخاص و اشیاء ، وقایع آینده را تشخیص دهد تا در مقابل عمل انجام شده واقع نشود.

او در روابط با مادرش تشویشی ندارد. برای کودک ، مادر شخصیت دیگری است. برای او اساس این است که همانقدر که به مادرش می دهد، به همان اندازه از وی دریافت دارد. او بدون اجبار مطیع می باشد، میل دارد خوشایند دیگران قرار گیرد، کمک می کند و حتی اجازه می گیرد، در حالی که این احتیاط زائد به نظر می رسد. کودک ۵ ساله حافظه قابل توجهی در مورد یادآوری وقایع گذشته از خود نشان می دهد. او همانطور که اشیاء را در مکانی جمع و منظم می کند، می تواند وقایع را در حافظه اش نگاه دارد. او با سؤالاتش، سرمایه علمی قابل توجهی برای خود ایجاد می کند، مانند بقیه امور . کودک ۵ ساله نوعی روش خاص در افکارش مثل اعمالش نشان می دهد. او در زمان حال و بدون واسطه زندگی می کند. علاقه اصلی اش در دنیا، محدود به تجربیات فوری است که بلافاصله بدست آورده است. او دوست دارد در نزدیک خانه بماند.
 

کودک ۵ ساله همانند ۴ سالگی از خود سؤالاتی درباره جنسیت نمی کند. او به نوزاد و طریقی که یک نوزاد شده است، علاقه نشان می دهد. این علاقه حتی در محبت مادرانه یک دختر کوچک ۵ ساله نسبت به برادر با خواهر کوچکترش ظاهر می شود. حتی اگر سال قبل پرسیده باشد: «از کجانوزادها می آیند؟» باز هم این سؤال را در ۵ سالگی می پرسد، تمام چیزی که می خواهد بداند این است که نوزاد چگونه در شکم مادرش بزرگ می شود. کاربرد کلمات «دانه» و یا «تخم» او را به فکر سبزیجات و تخم مرغ انداخته و این ریسک وجود دارد که به جای کمک به او، افکارش بیشتر مغشوش و به هم ریخته شود. او بلافاصله جوابی را که دریافت می کند، قبول کرده و بدون اینکه چیزی از آن بفهمد، آن را تکرار می نماید. یک کودک ۵ ساله برادر کوچکش را اینگونه به میهمانان معرفی می کند: «این برادر کوچکم است، او از یک دانه بوجود آمده است».

بعضی کودکان ۵ ساله اینطور فکر میک نند که نوزاد را از بیمارستان می خرند. آنها حتی می توانند مسأله جنسیت نوزاد را چنین توجیه کنند که بیمارستان ها در بعضی روزها پسر و در روزهای دیگر دختر تهیه می کنند. تعداد خیلی کمی از کودکان ۵ ساله متوجه می شوند که دور کمر زن باردار افزایش می یابد، یا می فهمند که نوزاد در داخل بدن مادر ، رشد می کند. بعضی دختران کوچک از دانستن اینکه نوزاد چگونه خارج می شود، مضطرب می گردند و خود به خود ممکن است به این فکر بیفتند که از جای زخم بجا مانده از عمل آپاندیس (اگر قبلا آن را دیده باشند) خارج می شود.

همانطور که اشاره شد، علاقه واقعی کودک ۵ ساله متوجه سابقه نوزاد می باشد. پسران نیز مانند دختران مایلند نوزادی برای خودشان داشته باشند. بعضی از کودکان ۵ ساله به زمانی فکر می کنند که در شکم مادرشان بوده اند. آنها دوست دارند در این باره حرف زده و از مادرشان بپرسند که آیا همه چیز را به خوبی به یاد می آورد؟ آنها دوست دارند به آینده، وقتی که نوزادی از خودشان داشتند، فکر کنند. وقتی که ببینند شکمشان کمی بزرگ شده ممکن است نتیجه گیری نمایند که به زودی دارای یک بچه کوچک یا شاید یک عروسک خواهند شد. ممکن است پیش بیاید کودکی مرحله تولد را با خارج کردن ناگهانی عروسکی فشرده مابین ساقهای پایش نشان دهد. کودک دیگری در همین سن ممکن است حس تمییز بسط یافته تری داشته و بیشتر به واقعیت نزدیک باشد ، من شنیدم کودک ۵ ساله ای به یک کودک ۵ ساله دیگر می گفت: «آیا سن تو به آنقدر رسیده که بچه داشته باشی؟» او در جواب گفت: «خدای من! نه ، من هنوز بلد نیستم ساعت را بخوانم!».
 

به ندرت کودک ۵ ساله ای را می توان یافت که پائین تنه خود را نشان دهد، او خیلی با حیا شده و مخصوصا از اینکه بدنش را افراد بیگانه ببینند می ترسد. او حتی ممکن است این خجالت را در برابر یک زن خدمتکار یا برادر با خواهر کوچکترش نمودار سازد. او شناخت و آگاهی به اعضاء تناسلی و نیز خصوصیاتی نظیر اطراف آلت تناسلی یا پستانها، دارد. گرچه می داند این اعضاء تناسلی اختلاف جنسیت را مابین دختر و پسر معین می کنند او هنوز یک پسر را از دختر، تنها از نرم موی سر با نام کوچکش تشخیص می دهد.

کودکان ۵ ساله باز هم از خود می پرسند: چرا خواهرش آلت تناسلی پسر را ندارد یا پدرش دارای پستان نیست؟ بعضی کودکان ۵ ساله مایل هستند جنسیت خود را عوض کنند، دیگر اطفال روی جنسیت خود پافشاری کرده و یک اسباب بازی که دارند و بیشتر به جنس مخالف اختصاص یافته را کنار می گذارند، مثلا اتفاق می افتد که پسران قاطعانه بازی کردن با اسباب بازی های دختران نظیر عروسک یا اطو را رد می کنند.