در نگاه دین اسلام، بین زن و مرد اشتراکات و تفاوت هایی وجود دارد. 

 [برخی تفاوت ها ذاتی است]

 نکته مهم تر این است که براساس آموزه های دینی و حتی پژوهش های میدانی و تحقیقات زیستی، زن و مرد تفاوت های زیادی دارند و این تفاوت ها ذاتی است.
تفاوت در شهوت و حیا (کلینی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۳۳۸)، تفاوت در صبر و بردباری (همان، ص ۳۳۹) و تفاوت در قدرت آرامشگری نمونه هایی از این تفاوت هاست. در آموزه های دینی آیات و روایاتی دال بر عاطفی بودن زن وجود دارد؛ همچنین، اندیشمندان اسلامی، نیز با بهره گیری از آموزه های دینی، بر این باورند که احساسات و عواطف در زنان قوی تر است. همان گونه که وجود تفاوت های طبیعی هدفمند میان زنان و مردان، از نظر وجودشناختی، زنان و مردان را محتاج و مکمل همدیگر قرار می دهد، می تواند مبنای نظام اخلاقی یا حقوقی ای هم قرار گیرد که نقش ها و رفتارهای مکمل را برای آن دو در حیطه خانواده در نظر می گیرد.قرآن کریم ضمن اینکه مرد و زن را آرامشگر یکدیگر می داند، بر جایگاه آرامشگری زن برای مرد و خانواده تأکید بیشتری کرده است. در این زمینه قرآن کریم می فرماید: «و از نشانه های او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی بیافرید تا بدیشان آرام گیرید و میان شما دوستی و مهربانی نهاد؛ هر آینه در این کار برای مردمی که بیندیشند، نشانه ها و عبرت هاست» (روم، ۲۱). در آیه دیگر می فرماید: «اوست آن کس که شما را از نفس واحدی آفرید و جفت وی را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد» (اعراف، ۱۸۹).
در تفسیر عیاشی ذیل آیه ۹۶ سوره انعام آمده است، از امام رضا (علیه السلام) شنیدم که فرمود: خداوند شب و زنان را برای آرامش قرار داد.[1]
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است: هر کس برای برادر مؤمنش همسری اختیار کند که مایه آرامش و پشتگرمی و خاطرجمعی او باشد، خداوند از حوریان بهشتی نصیب او فرماید و او را با هر آن کس از صدیقین دوست بدارد، رفیق می سازد.[2]
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «چه خوبند فرزندان دختر، اهل ملاطفت (عواطف)، کمک کننده و یاری دهنده، انس گیرنده، با خیر و با برکت و اهل پاکیزگی». [3]
حضرت علی (علیه السلام) به طور ضمنی به عاطفی بودن و ظرافت زن اشاره فرموده و افراد را از واگذاری مسئولیت سنگین و خشن به زنان برحذر داشته است.[4]


[نظر اندیشمندان مسلمان]

دانشوران مسلمان بر ویژگی عاطفی و احساسات سرشار زنان تأکید کرده اند، تا آنجا که علامه طباطبایی (۱۳۷۴، ج۲، ص۲۷۵ و ج۴، ص۳۴۳) زن را دارای حیات عاطفی دانسته است و جوادی آملی (۱۳۸۹، ص۲۲۱) قوی بودن عواطف و احساسات زنانه را موجب پیشتازی زن در سلوک معنوی و عرفانی می داند.
مصباح یزدی (۱۳۸۵، ص ۲۸۰) نیز بر این باور است که تفاوت در کارکرد عملی زن و مرد برخاسته از غلبه احساسات و عاطفه در زنان است و نه ضرورت وجود ضعف در استعداد عقلی زن. در مجموع می توان ادعا کرد که زن در بعد عواطف و احساسات (دست کم در بروز و ظهور آن) از مرد قوی تر بوده و این استعداد به دلیل جایگاه ویژه زن در نظام خانواده ضروری است.
افزون بر این، از نگاه بسیاری از اندیشمندان، میان زن و مرد تفاوت آشکاری وجود دارد و این تفاوت ذاتی است. طبیعت، سرنوشت زن را با زیبایی، دلربایی و ملاحت گره زده است و سرنوشت وی باید همانی که هست باقی بماند. توجه زن به مسائل اجتماعی کمتر از مردان است (گری، ۱۳۷۸، ص۱۰۱).


[نگاه اندیشمندان غربی]

در نیمه دوم قرن نوزدهم، جان استوارت میل در کتاب کنیزک کردن زنان (۱۸۶۹) در مورد برابری زن و مرد در بسیاری از ویژگی ها پای فشرد، اما نوع دوستی و تنفر از جنگ طلبی را ویژگی ای زنانه دانست (جیمز، ۱۳۸۲، ص۸۸). در همین قرن، سوسیالیست های تخیلی[5] از جمله شارل فوریه و سن سیمون، میان طبیعت زن و مرد تمایز نهادند و زنان را دارای ویژگی هایی چون معنویت خواهی، دلسوزی و بردباری و توانی ویژه برای خیرخواهی و همدردی دارند (همان، ص۳۶۱-۳۶۲).


[نظر فمینیست ها]

در میان فمینیست ها می توان افرادی چون آدرین ریچ را یافت که بر تفاوت های ذاتی زن و مرد صحه می گذاشتند و معتقد بودند به دلیل آنکه پدرسالاری از زیست شناسی زنانه برای انقیاد کشیدن آنان بهره می گیرد، نباید اهمیت بیولوژی زنانه را نادیده گرفت. وی جسم زن را یک معجزه دانست. توان ذهنی، حس بساوایی، نبوغ در مشاهده از نزدیک و قدرت تحمل زنان در برابر درد آنان را به موجودی فوق العاده و موجب حسادت مردان تبدیل می کند (مشیرزاده، ۱۳۸۲، ص۳۱۴).


[جمع بندی مطالب]

خلاصه اینکه از آنجایی که اصول اعتقادی ادیان به هدفمندی جریان خلقت حکم می کند، تفاوت های میان زنان و مردان نیز بخشی از طرح حکیمانه خلقت بوده است.
این مسئله مبنای بسیار مهم برای هر گزاره ارزشی و دستوری درباره رفتار مردان و زنان در نگرش دینی است. به عبارت روشن تر، همان گونه که وجود تفاوت های طبیعی هدفمند میان زنان و مردان، از نظر وجودشناختی، زنان و مردان را محتاج و مکمل همدیگر قرار می دهد، می تواند مبنای نظام اخلاقی یا حقوقی ای هم قرار گیرد که نقش ها و رفتارهای مکمل را برای آن دو در حیطه خانواده در نظر می گیرد. این تفاوت ها به طور طبیعی مردان و زنان را به سوی یکدیگر جذب می کند. در طول تاریخ، «خانواده» براساس این نیازها شکل گرفته است.


 
پی نوشت: 

[1] . بحرانی، 1416 ق،ج2، ص457.
[2] . مجلسی، 1403ق، ج72، ص362.
[3] . حرعاملی، 1409ق، ج21، ص 362.
[4] . کلینی، 1407ق، ج5، ص510.
[5] . پیروان این مکتب معتقد بودند که اصول سوسیالیسم را می توان با اندرز خیرخواهانه و ارائه نمونه های مؤثر در جامعه حاکم کرد و تضاد منافع طبقاتی در این راه مانع مهمی به شمار نمی آید (ر.ک: ویلفورد، «فمینیسم»، مقدمه ای بر ایدئولوژی های سیاسی، ص360).



 
منبع: کتاب «روان شناسی زن و مرد»
نویسنده: مسعود جان بزرگی، علی احمد پناهی


 

بیشتر بخوانید: 
موافقان و مخالفان تفاوت های زن و مرد (بخش اول)
نظریه یادگیری اجتماعی در تفاوت های جنسیتی
نگاه یونگ به زن و مرد
روان بنه های شناختی زن و مرد
چه چیزی رفتارهای جنسیتی را تعیین می کند؟
نگاهی به تفاوت های جنسیتی