هیجانات در کودکان 7 ساله (بخش اول)
بخش مهمی از روان انسان، هیجانات اوست. در هر سنی برخی از هیجانات نمود بیشتری از خود نشان می دهند. در این نوشتار به بیان هیجانات کودکان در هفت سالگی می پردازیم. با ما همراه باشید.
مقدمه
زندگی کودک 5/6 ساله تا ۷ ساله شکل جدی تر و متفکرانه تری به خود می گیرد. به او بیشتر تذکر داده شده، بیشتر کنترل شده و بیشتر به وجود اشخاص و روابط با آنها آگاهی دارد.
کودک ۴ ساله ممکن است فکرش به بهشت یا به مرگ مشغول باشد و همچنین در اندیشه سلامتی مادرش و خطری که صاعقه ممکن است او را تهدید کرده یا اینکه در حمام زندانی شود، باشد.
کودک 5/6 ساله ممکن است برای سلامتی پدرش یا کودکان مدرسه دغدغه خاطر داشته باشد ولی در ۷ سالگی سلامتی خودش است که دلواپسی اصلی اش می باشد.
زندگی کودک 5/6 ساله تا ۷ ساله شکل جدی تر و متفکرانه تری به خود می گیرد. به او بیشتر تذکر داده شده، بیشتر کنترل شده و بیشتر به وجود اشخاص و روابط با آنها آگاهی دارد.
کودک ۴ ساله ممکن است فکرش به بهشت یا به مرگ مشغول باشد و همچنین در اندیشه سلامتی مادرش و خطری که صاعقه ممکن است او را تهدید کرده یا اینکه در حمام زندانی شود، باشد.
کودک 5/6 ساله ممکن است برای سلامتی پدرش یا کودکان مدرسه دغدغه خاطر داشته باشد ولی در ۷ سالگی سلامتی خودش است که دلواپسی اصلی اش می باشد.
[دغدغه های کودک هفت ساله]
او می ترسد در سال دوم مدرسه خودش را خیلی خسته کند. او می ترسد وقتی غالبا خیلی سکسکه می کند، بمیرد. چنانچه یک چشمش را خیلی بمالد، می ترسد حادثه ای برای مردمک چشمش روی بدهد. او به تدریج می تواند خود را به جای دیگری گذاشته یا به طور دقیق تری تجربه دیگران را تحلیل کند. بدین خاطر است که در شنیدن حکایات ، برنامه های رادیو و فیلم های حزن انگیز بسیار متأثر می شود. چند داستانی که درباره ماجراهای خودش نقل می کند، ممکن است واقعا برای کودک دیگری روی داده باشد و برای او به صورت واقعی در آمده اند وگرنه نمی توانستند پاسخی چنین عمیق در او برانگیزند.
[واکنش های کودک هفت ساله]
او گوش هایش را برای نشنیدن صداهای شدید می گیرد. او واقعا چندان دقتی برای شنیدن مادرش وقتی او را صدا می زند، نمی کند، هرچند اگر مادرش فریاد کند یا به صورتی طرز رفتارش را با او تغییر دهد. چنانچه از او سؤالاتی بشود با یک «نمی دانم»، «من هرگز این کار را نکرده ام» جواب می دهد. وقتی از او خواسته شود کاری انجام دهد، ممکن است بگوید که خیلی خسته است، یا که: «میل به انجام آن ندارم». او فاقد اعتماد به نفس است تا حدی که نمی خواهد حتی در این باره سعی نماید.
هرچند که قادر به حمله کردن است، چنانچه مادرش به او، غرولند کند و یا وقتی که میانه شان بهم خورده ، فریاد می زند: «تو مادر بدی هستی».
برایش طبیعی تر است به حالت قهر ، درب را به شدت بهم زده و به اطاق خودش برود. اگر هنگام بازی با دوستانش ، همه چیز به خوبی پیش نرود، او غالبأ ترجیح می دهد به تنهایی بازی کند، یا با اعلام اینکه : «اگر اینطور باشد، من می روم» اطاق را ترک می کند. چنانچه در منزل همه چیز مطابق میلش نباشد ممکن است تا آنجایی پیش برود که بگوید: «هیچ کس در این خانه با من رو راست نیست، من از اینجا می روم»، او ممکن است تا آماده کردن چمدانش پیش برود و از منزل خارج شود ولی معمولا چند قدمی بیشتر در کوچه جلوتر نرفته یا تا چند خانه دورتر نرود.
بعضی کودکان ۷ ساله به نظر می رسد به طور کلی آنقدر از زندگی هراس دارند که از بزرگ شدنشان دچار شک و تردید می شوند. آنها از تمام الزامات تازه ای که رشدشان موجب شده، واهمه دارند. کودک ۷ ساله هنوز دوره های لجاجت و بحرانی را طی می کند ولی اینها تنها به خاطر لذت مقاومت کردن، نیست.
ممکن است پیش بیاید که بگوید: «کمی سعی کن مرا مجبور به این کار کنی». ولی بیشتر اوقات در پی آوردن دلایلی است: «چرا باید آن را انجام دهم؟» اگر اوقات تلخی به خاطر خواسته ای از والدینش به وجود آمده باشد، کودک به آن دوباره فکر کرده و از خود می پرسد چگونه توانسته «اینقدر احمقانه» رفتار کرده باشد.
هرچند که قادر به حمله کردن است، چنانچه مادرش به او، غرولند کند و یا وقتی که میانه شان بهم خورده ، فریاد می زند: «تو مادر بدی هستی».
برایش طبیعی تر است به حالت قهر ، درب را به شدت بهم زده و به اطاق خودش برود. اگر هنگام بازی با دوستانش ، همه چیز به خوبی پیش نرود، او غالبأ ترجیح می دهد به تنهایی بازی کند، یا با اعلام اینکه : «اگر اینطور باشد، من می روم» اطاق را ترک می کند. چنانچه در منزل همه چیز مطابق میلش نباشد ممکن است تا آنجایی پیش برود که بگوید: «هیچ کس در این خانه با من رو راست نیست، من از اینجا می روم»، او ممکن است تا آماده کردن چمدانش پیش برود و از منزل خارج شود ولی معمولا چند قدمی بیشتر در کوچه جلوتر نرفته یا تا چند خانه دورتر نرود.
بعضی کودکان ۷ ساله به نظر می رسد به طور کلی آنقدر از زندگی هراس دارند که از بزرگ شدنشان دچار شک و تردید می شوند. آنها از تمام الزامات تازه ای که رشدشان موجب شده، واهمه دارند. کودک ۷ ساله هنوز دوره های لجاجت و بحرانی را طی می کند ولی اینها تنها به خاطر لذت مقاومت کردن، نیست.
ممکن است پیش بیاید که بگوید: «کمی سعی کن مرا مجبور به این کار کنی». ولی بیشتر اوقات در پی آوردن دلایلی است: «چرا باید آن را انجام دهم؟» اگر اوقات تلخی به خاطر خواسته ای از والدینش به وجود آمده باشد، کودک به آن دوباره فکر کرده و از خود می پرسد چگونه توانسته «اینقدر احمقانه» رفتار کرده باشد.
[هیجان های کودک هفت ساله]
او غالبا بر خودش خشم می گیرد. برایش پیش می آید کتابی را که نمی تواند بخواند به سویی پرت کرده، شیئی را که به آن ضربه ای زده بشکند، به کودکان وقتی بازی را ترک کرده سنگ پرتاب کند، ولی به ندرت به پدر و مادرش حمله می کند. او در خود مکانیسم های تثبیت کننده مؤثرتری دارد.
چنانچه به او نوعی انضباط تحمیل شود، معمولا با وجود عدم رضایت، آن را می پذیرد. او عمیقا متأثر می شود اگر او را به اطاقش بفرستند یا مجبور باشد خیلی زود برود بخوابد.
او حالا برای علل اختصاصی تری به گریه می افتد. او به خاطر اینکه یکی از اسباب بازی های مکانیکی اش از کار افتاده یا در کاری که مشغول انجام آن است، موفق نمی شود، مأیوس می گردد. او گریه می کند زیرا فکر می کند مردم او را دوست ندارند. با وجودی که بهتر از سابق می داند چگونه ببازد، ولی دوست دارد در آخر بازی برنده باشد.
چنانچه به طور خیلی تندی با او رفتار شود به گریه می افتد. او وقتی باعث ناراحتی خودش شود گریه می کند. او سعی در کنترل اشکهایش مخصوصا اگر بترسد که او را ببینند، می کند. او حتی می تواند خود را تا آن حد کنترل کند که به سادگی اعلام نماید: «من میل به گریه کردن دارم !». او کمتر گریه می کند و بیشتر فریاد می کشد! تمام جنب و جوش حرکتی کودک ۶ ساله و تمام سر و صدائی که می کرد معمولا به نعره ها و داد و فریاد تبدیل می شود.
کودک ۷ ساله در حال جواب دادن به مادرش فریاد می زند، او با صدای بلند انتقاداتش را از زندگی با یک: «این منصفانه نیست» ابراز می دارد و افراط کاریش به همین طرز حاد، ظاهر می شود.
چنانچه به او نوعی انضباط تحمیل شود، معمولا با وجود عدم رضایت، آن را می پذیرد. او عمیقا متأثر می شود اگر او را به اطاقش بفرستند یا مجبور باشد خیلی زود برود بخوابد.
او حالا برای علل اختصاصی تری به گریه می افتد. او به خاطر اینکه یکی از اسباب بازی های مکانیکی اش از کار افتاده یا در کاری که مشغول انجام آن است، موفق نمی شود، مأیوس می گردد. او گریه می کند زیرا فکر می کند مردم او را دوست ندارند. با وجودی که بهتر از سابق می داند چگونه ببازد، ولی دوست دارد در آخر بازی برنده باشد.
چنانچه به طور خیلی تندی با او رفتار شود به گریه می افتد. او وقتی باعث ناراحتی خودش شود گریه می کند. او سعی در کنترل اشکهایش مخصوصا اگر بترسد که او را ببینند، می کند. او حتی می تواند خود را تا آن حد کنترل کند که به سادگی اعلام نماید: «من میل به گریه کردن دارم !». او کمتر گریه می کند و بیشتر فریاد می کشد! تمام جنب و جوش حرکتی کودک ۶ ساله و تمام سر و صدائی که می کرد معمولا به نعره ها و داد و فریاد تبدیل می شود.
کودک ۷ ساله در حال جواب دادن به مادرش فریاد می زند، او با صدای بلند انتقاداتش را از زندگی با یک: «این منصفانه نیست» ابراز می دارد و افراط کاریش به همین طرز حاد، ظاهر می شود.
ادامه دارد...
منبع: کتاب «روان شناسی کودک»
نویسنده: آرنولدژسل، اف-ال ایلگ
منبع: کتاب «روان شناسی کودک»
نویسنده: آرنولدژسل، اف-ال ایلگ
بیشتر بخوانید:
ناراحتی های جسمانی کودک هفت ساله
لباس پوشیدن کودک هفت ساله
توالت رفتن و استحمام کودک هفت ساله
خواب کودک 7 ساله چه ویژگی هایی دارد؟
در مورد تغذیه کودک 7 ساله چه می دانید؟
فعالیت های جسمانی کودک هفت ساله
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}