بچه ها باید همکاری والدین، خواهران و برادران و دیگر بچه ها را ببینند و یاد بگیرند.

همکاری چیست؟

زمانی که والدین واژه  همکاری را به کار می برند، اغلب منظورشان اطاعت است. این یک تفکر اشتباه است که دقیقا همان چیزی را که ما انتظار داریم کودک مان انجام دهد به معنی همکاریست.
همکاری یعنی کار کردن با یکدیگر به منظور برآوردن نیازهای یک موقعیت. این اصلا بدان معنی نیست که آنچه بزرگسالان دستور می دهند، بچه ها انجام دهند.

والدین تا چه حد می توانند انتظار همکاری در کودکان را داشته باشند؟ اگر ما بتوانیم نیازها و محدودیت هایی را درک کنیم که بخشی از بچه بودن را تشکیل می دهند، آنگاه می توانیم از خود و فرزندان مان انتظارات واقعی داشته باشیم. رویه های موثر والدین به فرزندان کمک می کند که خودداری را بیاموزند. بیاید انواع همکاری را که می توانیم از نوپاها و کودکان پیش دبستانی انتظار داشته باشیم و انواع راه هایی را که ممکن است درکمک به پرورش رفتار مشارکت جویانه آنان موثر باشد، بررسی کنیم.
 

نوپاها

در ماه های اولیه بعد از شروع راه رفتن، کودکان دارای توانایی های ویژه و تازه ای می شوند. راه رفتن مستقل  به کودکان کمک می کند که کارهای جدیدی را بتوانند انجام دهند و حالا به تنهایی می توانند به سمت هرچه می خواهند بروند. نوپاها هم می خواهند هم چنان در جستجو باشند، اما از علت و تاثیر اعمال شان آگاه می شوند. نوپاها پیش بینی پیامدهای رفتارشان را شروع می کنند. سپس تغییر رفتارشان را یاد می گیرند. اغلب نوپاها می دانند چگونه اعمالی مخالف نظر والدین شان انجام دهند.
نوپاها خیلی بیشتر از شیرخواران به مرزهای محافظتی نیاز دارند. آنان می توانند سریع تر از شیر خواران راه بروند به جاهای دورتری بروند، اما بر  خود کنترل  ندارند و نمی توانند خطر را تشخیص دهند. گرچه نوپاها به مرزهای بدنی امن احتیاج دارند، به یادگیری مرزهای اجتماعی هم نیاز دارند. آنان می توانند پیام هایی را که نشان دهنده پذیرش و عدم پذیرش رفتار است، درک کنند.

ابتدا نوپاها ممکن است علایم اثبات وجود خود را نشان دهند و وابسته شوند. همین خود اثباتی به آنان کمک  می کند که عزت نفس را در خود  پرورش دهند. با شروع خود اثباتی ممکن است اولین علایم آنچه منفی گرایی نامیده می شود ظاهر شود. نوپا ممکن است از آنچه از او خواسته می شود امتناع ورزد یا عکس آنرا انجام دهد. نوپا می آموزد که بر رفتار  خود کنترل داشته باشد. او در حال یادگیری نه گفتن با صدای بلند است. نوپا قرار نیست جسورانه دشمنی کند. او فقط می خواهد یاد بگیرد هم چنان که به سمت عدم وابستگی پیش می رود، چه کارهایی را می تواند انجام دهد و چه کارهایی را نمی تواند.
منفی گرایی را به عنوان مرحله گذر از شیر خوارگی به اغاز بچگی توضیح می دهند. بچه بدون گذر از این مرحله، در بچگی متوقف می شود. شما می توانید با منفی گرایی به طریقی برخورد کنید که به بچه کمک کند به سوی فعالیت های مثبت سوق داده شود و استقلال و عزت نفس را بنا نهاده شود. اینها فعالیت هایی هستند که  او می تواند از طریق آنها به موفقیت دست یابد و شناسایی شود. با اینکار شما می توانید حس همکاری را هم پایه گذاری کنید.
ایجاد ظرفیت های جدید در کودک این امکان را فراهم می آورد که بتوان مسدولیت هایی را به او واگذار کرد. حالا موضوعاتی مانند جع کردن اسباب بازی ها و ریختن در سبد، جمع کردن لباس ها، پوشیدن لباس بصورت مستقل و سایر کارهایی که اجرای آن در توان کودک است می تواند موضوعات همکاری کودکان باشد. از همین سنین کودکیه اولیه بایستی مهارت همکاری در کودکان را تقویت کنیم.
 

پیش دبستانی ها

پیش دبستانی ها بهتر از نوپاه می توانند پیامدهای رفتارشان را پیش بینی کنند و درجاتی از خودداری را به کار برند. در حالی که والدین باید برای نوپاها اعمالی فیزیکی را انجام دهند که رفتارشان را محدود سازد، پیش دبستانی ها فقط با کلمات تحت تاثیر قرار خواهند گرفت. پیش دبستانی ها اغلب عمل می کنند یا مجددا کاری را انجام می دهند و عواقبش را هم می بینند. پیش دبستانی ها دارای این  توانایی هستند که رفتارشان را تغییر دهند تا از  پیامدهای ناخواسته بپرهیزند. این ظرفیت تازه ایجاد شده در کودکان شرایطی را فراهم می آورد که بتوان مسئولیت های جدیدتر و پیچیده تری را نسبت به گذشته به آنها وا گذار کرد.

از آنجا که پیش دبستانی ها می توانند منطقی تر باشند، می توان از آنان انتظارات بیشتری داشت. می توان به آنان قوانینی ساده و روشنی را ارائه داد و از پیامدهای زیرپا گذاشتن آن قوانین آگاه شان کرد. آنان نمی توانند انتظارات شما را هر بار یا در هر وضعیتی درک کنند، اما فهم شان رو به افزایش است. فرزندان مان در طول سال های پیش دبستانی ممکن است متوجه کوشش ما برای آموزش همکاری بشوند. ما می  توانیم انتظار آغاز رفتار مشارکت جویانه را داشته باشیم . برای پیش دبستانی ها امری طبیعی است که هنوز انتظار داشته باشند نیازها و خواسته های آنان در اولویت قرار داشته باشد، اما دانه های رفتار مشارکت جویانه ای که در بچگی کاشته شده باشد، در حال جوانه زدن هستند.
 

نکات کلیدی وکاربردی در رابطه با همکاری در کودکان

بچه ها باید همکاری والدین، خواهران و برادران و دیگر بچه ها را ببینند و یاد بگیرند. یکی از وظایف ما به عنوان پدر یا مادر این است که الگوی رفتار مشارکت جویانه باشیم و آن را در فرزندان مان پرورش دهیم.
اینکه به کودک مان اعتماد کنیم و در هر دوره سنی به آن ها مسئولیت هایی را واگذار کنیم و در انجام امور روزانه آنها را به همکاری جلب کنیم تاثیرات مثبت متعددی دارد. این امر باعث می شود که روحیه ی همکاری و مسئولیت پذیری در کودکان تقویت شود و در سال های آینده در تعامل و انجام کارهای اجتماعی و مشارکت با دیگران موفق تر باشد، اعتماد به نفس و خود باوری کودک رشد می کند، نحوه انجام دادن صحیح کارهای مختلف را یاد می گیرد و حتی می توان از این طریق موضوعات مختلفی را به کودک مان آموزش بدهیم.

منبع:
درایکورس، رودلف، (1391) کودکان خوشبخت (راهبردهای تربیت کودک و بهبود رابطه ی والدین – فرزند). (ترجمه ی دکتر حمید علیزاده – علیرضا روحی). نشر ارسباران.
رابینسون، ماریا. رشد و شخصیت کودک از تولد تا یک سالگی. (1387). (مترجمین غلامرضا تبریزی، مرضیه وطن خواه، معصومه تبریزی). نشر دقت: مشهد.

بیشتر بخوانید :
مهارت های جلب همکاری کودکان (بخش اول)
مهارت های جلب همکاری کودکان (بخش دوم)
آموزش توافق و همکاری با دیگران برای کودک
مشارکت کودکان در کارها​​​​​​​
همکاری با والدین