کودک ۹ ساله به میل خود فعالیت هایی را که در خانه یا بیرون خانه انجام می دهد، در کلاس برای دوستانش تعریف می کند.

[مدرسه رفتن او]

کودک ۹ ساله مدرسه را دوست دارد، مسأله آماده شدن او در صبح ها برای رفتن به مدرسه زیاد برای او نگرانی ایجاد نمی کند. کودک وقت خود را خوب تنظیم می کند و در ساعتی که باید حرکت کند تا با تأخیر به مدرسه نرسد، کاملا مسئولیت را احساس می نماید. گاهی فراموش می کند که باید کیفش را بردارد و با خود ببرد، حتی اگر قبلا به آن فکر کرده و همه چیز را آماده کرده باشد. او باز هم نیاز دارد که به او یادآوری شود تا چیزی را فراموش نکند. والدین نباید از این فراموشی ها ناراحت شوند، آنها بیشتر فکر می کنند که او به تنهایی قادر است صبح ها آماده شود و خوب می تواند وقتش را تنظیم کند. اگر چیز اضافه ای را با خود به مدرسه ببرد، به دستور معلمش با کمال میل آن را در جالباسی خواهد گذاشت.

[تعریف و تمجید از خود]

کودک ۹ ساله به میل خود فعالیت هایی را که در خانه یا بیرون خانه انجام می دهد، در کلاس برای دوستانش تعریف می کند ولی برعکس حوادث مدرسه را در خانه بازگو نمی نماید. او در کلاس یک داستان طولانی را به تفصیل تعریف می نماید و در موضوع تمام نشدنی برنامه هایی که از تلویزیون دیده یا فیلم هایی را که می بیند صحبت می کند. گاهی پیش می آید که در خانه در مورد کارهای مربوط به مدرسه صحبت می کند: در چه درسی نمره اش خوب است، درس کدام شاگرد از او بهتر است و غیره. همچنین از نمایشی که در مدرسه بازی کرده و یا یک حادثه خاصی را که  اتفاق افتاده شرح می دهد و در صورت پیش آمدن موقعیت مناسب ، خصوصیات معلم خود را تعریف می کند که صحبت کردن او چگونه است و چطور این کار با آن کار را انجام می دهد ولی در این باره به تفصیل سایر مسائل صحبت نمی نماید.

[ارتباط معلم و دانش آموز نه ساله]

معلم ها عقیده دارند که تدریس کلاس چهارم مشکل است، معلم باید درک کند که کودک ۹ ساله «فردگرا» است ، بعضی چیزها را ترجیح داده و از بعضی چیزها نفرت دارد. کودک ۹ ساله نمی خواهد که تحت تسلط معلمش باشد ولی میل دارد که در روابطش با او منطقی باشد و از آنچه که به عنوان معیارهای غیر منصفانه در نظر قرار می گیرد، رنج می کشد.
معلم به زودی درک می کند که نباید دخالت نماید مگر زمانی که خود کودک نیازش را بیان نماید. کودک ۹ ساله اینک به موضوعات درسی بیشتر از معلمش علاقه دارد. گاهی پیش می آید که از یک معلم متنفر بشود زیرا از درسی که او تدریس می کند تنفر دارد، به خصوص هنگامی که چندین معلم به او درس می دهند. اگر باید آن درس را دوباره تکرار کند، تدریس معلمش را پر از اشتباه تصور می نماید. بسیار مهم است که در نظر بگیریم آیا کودک ۹ ساله با توجه به تأثیر پذیری شدیدی که تمام روابطش را در بر میگیرد در کلاس چهارم تحصیلی در ماورای آنچه که از او انتظار داریم قرار دارد.
 

[بیم عدم موفقیت در کودک]

کودک ۹ ساله بیم دارد از اینکه موفق نشود و هنگامی که موفق بشود خجالت می کشد. او از پیشرفت کم در تحصیلات ۳ سال اول تحصیلی نگران است، اگر او را به کوشش بیش از حد توانش مجبور ننمایند، معمولا پیشرفت می کند ، او بسیار خوشحال است که در گروهی قرار بگیرد که در حد بالاتر از حد توانش به او اجازه عمل کردن بدهند البته فقط قادر است در سطوح پائین تر به موفقیت دست یابد والدین به خاطر عدم موفقیت کودک در طول ۳ سال اول تحصیلی بسیار ناراحت می شوند و نابجا احساساتشان را به کودک نسبت می دهند. عبور از کلاس سوم به کلاس چهارم تحصیلی بسیار مهم و اساسی است. بسیاری از کودکان که پیشرفتشان به صورت آهسته صورت می گیرد برای حفظ سطح تحصیلی خود احتیاج به کمک دارند (مانند ضعف در حساب یا خواندن) و حالا می توانند پیشرفته ای مشخصی داشته باشند. عده ای از آن ها که تا اینجا خوب درس خوانده اند، حالا نیاز دارند که به کارشان رسیدگی شود.
به نظر می رسد که کودک 9 ساله در کلاس بسیار مرتب است و با سرعت بیشتر کار می کند، هر کودکی به روش خود وارد کلاس می شود، یکی کتاب هایش را روی میز پرت می کند، دیگری با سر و صدا کتاب را باز می نماید، یک دانش آموز کلاس سوم این عمل را با احتیاط انجام می دهد. بعضی از کودکان نیاز به تشویق معلمشان دارند تا  به انجام کاری بپردازند و به محض شروع کلاس کتاب را بیرون می آورند و در مورد کارشان چندین بار فکر می کنند و سپس کار را شروع می نمایند.
 

[استقلال طلبی او در انجام کارهای مدرسه]

کودک ۹ ساله برای کار کردن به طور مستقل و بدون اینکه به معلم یا کودکان دیگر فکر کند، بسیار با استعداد است، او در انجام وظیفه بسیار کوشاست. او می نشیند، بالا تنه اش به سمت جلو خم می شود و روی آرنج خود تکیه می کند، چانه اش را در دست می گیرد و صورتش را به کتابی که روی میز قرار دارد نزدیک می نماید، گه گاه سرش را به عقب بر می گرداند، کششی به بدنش می دهد و کتاب را به سمت بازویش می آورد و دستش را بلند می کند و با این عمل توجه معلم را به خود جلب می نماید.
معمولا بدون آنکه او را صدا کنند، منتظر می ماند تا نوبتش برسد. گاهی نظری اجمالی به کار بغل دستی اش می افکند ، اما ترجیح می دهد که از معلمش کمک بگیرد. او نسبت به سن ۸ سالگی کمتر نیاز به حرف زدن دارد و می تواند بسیار آرام صحبت کند، در نتیجه کلاس در سکوت است. هنگامی که به شدت با دست بر روی میز می زند، نگاهی به بغل دستی اش می کند زیرا منتظر یک اعتراض و سرزنش است. گاهی چشمانش تا آخرین حد باز می ماند، پنهانی نگاه می کند و بدون آنکه به چیزی دقت کند قیافه احمقانه ای به خود می گیرد. در آخر وقت درس، کلاس شلوغ می شود، عده ای از کودکان برای اینکه تکالیف خود را زودتر روی میز معلم بگذارند، عجله می کنند و تندتر می نویسند، در حالی که عده ای دیگر نوشتن تکالیفشان را تا آخر وقت کلاس طول می دهند. گاهی همه دانش آموزان به قدری علاقه نشان می دهند که پس از اتمام وقت درس هم در اتاق می مانند تا یک بحث را ادامه دهند.



منبع: کتاب روان شناسی کودک
نویسنده: آرنولدژسل، اف-ال ایلگ