انسان موجودی اجتماعی است و باید با جامعه ارتباط داشته باشد تا بتواند مشکلات خودش را حل کند. 
 

مقدمه 

یک آیه در قرآن راجع به رفیق بد هست. می‌فرماید در روز قیامت کسی که به واسطه رفیق بد نابود شده و جهنمی شده ‌است، مرتب تأسف می‌خورد و پشت دست را به دندان می‌گیرد و می‌گوید: ای کاش سر و کار با خدا و پیغمبر و سر و کار با رفیق خوب داشتم. ای وای بر من! دیدی که رفیق بد چه به سر من آورد: «وَ یَوْمَ یَعَض الظالِمُ عَلى یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتخَذْتُ مَعَ الرسُولِ سَبیلاً، یا وَیْلَتى لَیْتَنی لَمْ أَتخِذْ فُلاناً خَلیلا»[1]
 

وظیفه والدین


1. زمینه دوست شدن با افراد خوب را فراهم سازند
وطیفه ای که بر عهده والدین قرار دارد این است که افرادی را در پازل زندگی فرزندشان قرار دهند تا سبب پیشرفت او شوند. فرزندی که از کودکی یاد بگیرد با قشر خاصی که موفق و مودب هستند طرح رفاقت بریزد، در دوران جوانی که دوره حساسی است قدرت این را دارد که در انتخاب رفیق، دقیق تر باشد و با هر کسی نشست نداشته باشد. 
 
2. الگو سازی کنند
باید از دوران کودکی درباره افراد خوب با فرزندتان صحبت کنید تا او بتواند خوب و بد را تشخیص دهد. اگر از الگوهای خوب با فرزندتان صحبت کنید، در او این احساس نقش می‌بندد که منم هم باید خوب باشم و برای خوب بودن عواملی موثر هستند که یکی از آن عوامل انتخاب دوست خوب است. جوان شما با این پیش زمینه ای که دارد سعی می‌کند تا دوستان خوب و ارزشمند را انتخاب کند. 

در این قسمت می‌خواهیم با کمک روایات اهل بیت (علیهم السلام) به آفاتی که همنشینی با دوستان ناباب و ناخلف بر روی جوانان می‌گذارد بررسی کنیم. 
 

1. تاثیرپذیری از دوست بد

این جمله را خیلی از جوانان می‌شنویم که من می‌توانم روابط مان را کنترل کنم! من با دیگران فرق دارم! من تحت تاثیر او قرار نمی گیرم. اما بعد از مدتی می‌بینیم که این جوان، خصوصیات دوست بد خود را گرفته است. سنائی می‌گوید : با بدان کم نشین که بد مانی * خوپذیر است نفس انسانی[2]  روح جوان این قابلیت را دارد که هر بذری در آن کشت شود. اگر در انتخاب خود دقت نداشته باشند و همنشین افراد ناخلف شوند در واقع دارند بذر هلاکت را در قلب خود می کارند. قال عیسی بنُ مریم (علیه‌السلام) : کار بدِ همنشین بد سرایت می‌کند و همنشین بد انسان را به هلاکت می‌اندازد، پس دقت کن با چه کسی رفیق هستی. [3]
 

2. باعث از بین رفتن آرامش شما می‌شود

دوران جوانی بهترین دوران‌ها است. انرژی فرد در این دوره بسیار بالا است و معمولا خیلی کم پیش می‌آید که یک جوان را افسرده و ناآرام ببینید. تصور کنید که دوست بد چه انرژی منفی به این جوان وارد می کند که این آرامش و سکون را تبدیل به هرج و مرج و نا آرامی می کند. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید: رفیق بد مانند آهنگر است که اگر تو را با شراره آتش خود نسوزاند بادش را به تو رساند. [4] 
 

3. دوست بد مانع است برای رسیدن به خوشبختی و سعادت

اگر فردی بتواند از داشته های که در دوران جوانی در اختیار او قرار داده شده به بهترین شکل استفاده کند، در دوران پیری با خیال آسوده یک زندگی همراه با رضایت و خوشبختی را طی می‌کند.  این خوشبختی و سعادت یک دشمنی دارد که دلش نمی‌خواهد شما از داشته های خودتان استفاده درست کنید و دل او می‌خواهد تا آن داشته ها در نطفه خفه شوند و شما هم غافل هستید و تن به خواسته های او می‌دهید، آن دشمن که در کمین جوانان نشسته و آنها را به دام می‌اندازد، دوست بد و ناباب است که با ظاهری آراسته زندگی ما را نابود می‌سازد. مثال این نوع رفیق مثال سمی است که در ظرفی زیبا و گران قیمت باشد و شما محو زیبایی ظرف آن می شوید و غافل از اینکه چه چیز خطرناکی در داخل آن است و سبب کشته شدن شما می شود. امام جواد (علیه‌السلام) فرموده اند: مبادا با رفقای بد دوستی کنید که او مانند شمشیر، ظاهری زیبا و آراسته دارد ولی اثرش زشت و درد آور است.[5] 
 

4. سبب نابودی شخصیت اجتماعی جوان می شود

انسان موجودی اجتماعی است و باید با جامعه ارتباط داشته باشد تا بتواند مشکلات خودش را حل کند. اگر شما دارای یک وجه اجتماعی خوب باشید خیلی راحت می توانید مشکلات خودتان را حل کنید، چون شما مورد اعتماد جامعه قرار می‌گیرد. اما اگر با افراد بد دوست شوید و خوی آنها را به خود بگیرد در واقع دارید با تیشه به ریشه خودتان می‌زنید و شخصیت اجتماعی خودتان را با دوستی با افراد ناصالح از بین می‌برید. 

نکته آخر؛ جوانان باید توجّه داشته باشند که اگر دوست نامناسب و رفیق ناباب، دچار کسی شود، علاوه بر این‌ که عمر گران‌بهای او را از بین می‌برد و موجب اتلاف اوقات ارزشمند دوران جوانی می‌شود، دین او را به مرور زمان می‌گیرد و آبروی او را نیز خواهد ریخت.

پی نوشت :
[1] قرآن کریم، سوره الفرقان، 27 و 28.
[2] دیوان حکیم سنایی غزنوی. 
[3] مرحوم کلینی، اصول کافی، جلد 4، صفحه 454.
[4] صادق احسانبخش، آثار الصادقین، تهران: ستاد برگزاری نماز جمعه، جلد 2، صفحه 259.
[5] محمد محمدی اشتهاردی، گفتار دلنشین چهارده معصوم (علیهم السلام) ، مترجم روشن‌علی نجفی، آذربایجان: انصاریان، صفحه 234.