آثار دنیاگرایی بر زندگی فردی (بخش دوم)
شاید هیچ چیز به اندازه دنیاگرایی سعادت انسان را با چالش مواجه نمی کند. از همین روی در متون دینی بسیار این صفت مذموم شناخته شده است. با ما همراه باشید تا با آسیب های دنیاگرایی بر زندگی فردی بیشتر آشنا شوید.
خودفروشی یکی از آثار دنیاگرایی است.
1.طغیان
قرآن کریم همان گونه که درباره کافران سخن از غرق شدن در گرداب خطاها دارد و می فرماید:«احاطت به خطیئته»[1] ، درباره منافقان نیز سخن از غوطه ور شدن در گرداب طغیان و کور دلی دارد و می فرماید : « فی طغیانهم یعمهون ».
در جنگ عقل و وهم اگر عقل به اسارت وهم در آمد ، وهم میدان دار صحنه ادراکی نفس می شود و مجاری ادراک صحیح را می بندد و چنین انسانی هرگز به اندیشه صحیح راه نخواهد یافت . اندیشه های باطل صفحه نفس او را پر می کند و انسان در طغیان این اندیشه های واهی با کوردلی حرکت می کند.[2]
کسی که خود را بی نیاز دانسته و احتیاجی در خود احساس نمی کند، چنین شخصی دیگر به خدا توجهی نکرده و خود را کافی در رفع حوائج خویش می پندارد ، خود را یکه و تنها می بیند و افق دیدش از دایره دنیا فراتر نخواهد رفت. چنین شخصی دنیا را برگزیده و آخرت را سراب می پندارد.[3]
خداوند در قرآن خطاب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید :« تو کفار را به صراط مستقیم رهنمون می شوی ، و اما آنان که به جهان دیگر ایمان نمی آورند ، از راه راست روی برگردانی می کنند . و اگر ما بخواهیم آنها را با روشهای گوناگون بیدار نماییم ، باز بیدار نمی شوند . چنانکه به ایشان رحم کرده و مشکلات آنها را برطرف نماییم ( عوض اینکه ایمان بیاورند ) سرگردان و کور کورانه و متحیر در طغیان خود بیشتر فرو می روند و یا اینکه بخواهیم با عذاب دنیوی مختصری آنها را به خود بیاوریم باز از طغیان دست بر نمی دارند .»[4]
در احادیث برای «طغیان» عواملی ذکر شده است از جمله : سیری شکم[5]، ترک نماز[6]، تبعیت از خواهش های نفسانی[7] و...که همگی انسان را طالب دنیا می کند.
در جنگ عقل و وهم اگر عقل به اسارت وهم در آمد ، وهم میدان دار صحنه ادراکی نفس می شود و مجاری ادراک صحیح را می بندد و چنین انسانی هرگز به اندیشه صحیح راه نخواهد یافت . اندیشه های باطل صفحه نفس او را پر می کند و انسان در طغیان این اندیشه های واهی با کوردلی حرکت می کند.[2]
کسی که خود را بی نیاز دانسته و احتیاجی در خود احساس نمی کند، چنین شخصی دیگر به خدا توجهی نکرده و خود را کافی در رفع حوائج خویش می پندارد ، خود را یکه و تنها می بیند و افق دیدش از دایره دنیا فراتر نخواهد رفت. چنین شخصی دنیا را برگزیده و آخرت را سراب می پندارد.[3]
خداوند در قرآن خطاب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید :« تو کفار را به صراط مستقیم رهنمون می شوی ، و اما آنان که به جهان دیگر ایمان نمی آورند ، از راه راست روی برگردانی می کنند . و اگر ما بخواهیم آنها را با روشهای گوناگون بیدار نماییم ، باز بیدار نمی شوند . چنانکه به ایشان رحم کرده و مشکلات آنها را برطرف نماییم ( عوض اینکه ایمان بیاورند ) سرگردان و کور کورانه و متحیر در طغیان خود بیشتر فرو می روند و یا اینکه بخواهیم با عذاب دنیوی مختصری آنها را به خود بیاوریم باز از طغیان دست بر نمی دارند .»[4]
در احادیث برای «طغیان» عواملی ذکر شده است از جمله : سیری شکم[5]، ترک نماز[6]، تبعیت از خواهش های نفسانی[7] و...که همگی انسان را طالب دنیا می کند.
2- سستی
از جمله موانع کرامت سستی و بی ارادگی در اطاعت خدا و ارتباط با او است و خود ناشی از توجه بیش از حد به دنیاست. خداوند در قرآن خطاب به پیامبر خود می فرماید:«وَ اسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ کِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ »[8]؛( آن چنان که مأمور شده اى استقامت نما، و از هوى و هوسهاى آنان پیروى مکن، و بگو: «به هر کتابى که خدا نازل کرده ایمان آورده ام و مأمورم در میان شما عدالت کنم.)
بسیاری در ابتدا با دین همراهی می کنند . ولی همین که آزمایش هایی پیش می آید و دین داری با سختی مواجه می شود، سست شده و از مبانی حقّ عقب نشینی می کنند و هر روز خاکریزی جدید را تحویل دشمن می دهند تا به جایی که از ایمان خود نیز به کلّی دست می کشند . به همین خاطر در آیات زیادی به استقامت سفارش شده است .
چنانکه در جایی دیگر می فرماید:«إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُون»[9]؛( به یقین کسانى که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است. سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مى شوند که: نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است.)
از حضرت علی (علیه السلام) نقل شده است که فرمود :« به رسول الله (صلی الله علیه وآله) عرض کردم من را وصیّت و سفارشی فرما ! آن حضرت فرمود: بگو پروردگار من الله است سپس بر این گفته خود استقامت نما و در ادامه فرمود: بعد بگو توفیقی جز از خدا ندارم و بر او توکّل کرده ام و به سوی او می شتابم . پس حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) فرمود : گوارا باد علم تو را ای ابا الحسن . به یقین با این نصیحت کلّ علم را نوشیدی و علم در وجودت سرازیر گردید.»[10] یعنی استقامت در راه هدف و دین و آیین حقّ آنقدر با ارزش است که با تمسّک به آن انسان به تمام علم دست می یابد و آگاهی نصیبش می شود که سزاوار این چنین سخنانی می شود .
بنابراین می توان گفت ، تعالیم اسلامی براین نکته تأکید دارند که سستی در امور مانع ارتباط شایسته ی انسان با خدا شده و در نتیجه انسان را دل بسته ی ظواهر دنیوی کرده و از جایگاه ویژه ی خود دور کرده و موجبات از دست دادن کرامت نفس را فراهم می آورد.
چنانکه در جایی دیگر می فرماید:«إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُون»[9]؛( به یقین کسانى که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است. سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مى شوند که: نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است.)
از حضرت علی (علیه السلام) نقل شده است که فرمود :« به رسول الله (صلی الله علیه وآله) عرض کردم من را وصیّت و سفارشی فرما ! آن حضرت فرمود: بگو پروردگار من الله است سپس بر این گفته خود استقامت نما و در ادامه فرمود: بعد بگو توفیقی جز از خدا ندارم و بر او توکّل کرده ام و به سوی او می شتابم . پس حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) فرمود : گوارا باد علم تو را ای ابا الحسن . به یقین با این نصیحت کلّ علم را نوشیدی و علم در وجودت سرازیر گردید.»[10] یعنی استقامت در راه هدف و دین و آیین حقّ آنقدر با ارزش است که با تمسّک به آن انسان به تمام علم دست می یابد و آگاهی نصیبش می شود که سزاوار این چنین سخنانی می شود .
بنابراین می توان گفت ، تعالیم اسلامی براین نکته تأکید دارند که سستی در امور مانع ارتباط شایسته ی انسان با خدا شده و در نتیجه انسان را دل بسته ی ظواهر دنیوی کرده و از جایگاه ویژه ی خود دور کرده و موجبات از دست دادن کرامت نفس را فراهم می آورد.
3- خودفروشی
انسان اگر جایگاه خود را در نظام آفرینش نداند، شأن و مقام خود را پایین آورده، به دست خود، نرخ و بهای خویش را پایین خواهد آورد. امیرالمومنین(علیه السلام) پایینترین بهای انسان را بهشت دانسته، رضایت انسان به کمتر از آن را خسارت و فروختن خود به کمتر از قیمت واقعی میداند: «إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا»[11].
خودفروشی یعنی خود را به دنیا فروختن؛ به مقام دنیا، ثروت دنیا، شهوت دنیا، مقام دنیا، لذت دنیا و ... که بدترین خسارت است: «وَ لَبِئْسَ الْمَتْجَرُ أَنْ تَرَى الدُّنْیَا لِنَفْسِکَ ثَمَناً وَ مِمَّا لَکَ عِنْدَ اللَّهِ عِوَضاً» [12]
خودفروشی یعنی خود را به دنیا فروختن؛ به مقام دنیا، ثروت دنیا، شهوت دنیا، مقام دنیا، لذت دنیا و ... که بدترین خسارت است: «وَ لَبِئْسَ الْمَتْجَرُ أَنْ تَرَى الدُّنْیَا لِنَفْسِکَ ثَمَناً وَ مِمَّا لَکَ عِنْدَ اللَّهِ عِوَضاً» [12]
پی نوشت:
[1]. سوره بقره (2)آیه 81.
[2]. جوادی آملی ، عبد الله، تفسیر تسنیم ،چاپ ششم ، قم ، اسراء، 1386ش ، ج 2 ، ص 291 .
[3]. سوره نازعات (79)آیات39-37.
[5]. مجلسی ، محمّد باقر ، بحار الانوار، بیروت ، دار الوفاء ، 1404ق. ج 63 ، ص 336 .
[6]. همان ، ج 6 ، ص 64 .
[7]. همان ، ج 14 ، ص 326 .
[8]. سوره شوری(42) آیه 15.
[9]. سوره فصلت(41) آیه30.
[10]. مجلسی ، محمد باقر ، بحارالانوار، ج 40 ، ص 175 .
[11]. نهج البلاغه (ترجمه محسن فارسی)، ح456.
[12]. همان، خ32.
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}