نوروزگرایی دارای یک مؤلفه ژنتیکی قوی است و می تواند خطر طلاق را افزایش دهد.
 

طلاق و نوروزگرایی

جوکین، مک گیو و لیکن (۱۹۹۶) معتقدند نوروزگرایی دارای یک مؤلفه ژنتیکی قوی است و می تواند خطر طلاق را افزایش دهد. کارنی و برادبری (۱۹۹۵) نیز اندازه اثر 22/0 را برای قدرت پیش بینی طلاق از روی نوروزگرایی گزارش کردند. آنها در پژوهشی نشان دادند که نوروزگرایی در رضایت یا عدم رضایت زناشویی نقش دارد (کارنی و برادبری، ۱۹۹۷).
 
بوچارد، لوسیر و سابورین (۱۹۹۹) معتقدند که نوروزگرایی موجب ادراک و عواطف منفی در همسر می شود. کاگلین، هوستون و هاوتس (۲۰۰۰) در مطالعه ای طولی نشان دادند بخش بزرگی از رابطه بین نوروزگرایی و رضایت زناشویی مربوط به الگوهای ارتباطی منفی بین همسران است، یعنی افراد دارای سطوح بالای نوروزگرایی، عواطف متنی بیشتری را به همسر خود ابراز می کنند و سبب شکل گیری تعامل های منفی در ارتباط می شوند.
 

رابطه معکوس نوروزگرایی و رضایت زناشویی

پژوهش ها در ایران نیز نشان می دهند که نوروزگرایی با رضایت زناشویی رابطه معکوس دارد (عبدالله زاده، ۱۳۸۲؛ رزاقی و همکاران، ۱۳۹۰). شاه مرادی، فاتحی زاده و احمدی (۱۳۹۰) در پژوهشی گزارش کردند که سطوح بالای نوروزگرایی، افسردگی و افکار پارانوئیدی در یکی از زوجین پیش بینی کننده تعارض زناشویی و طلاق هستند.
 
کیوانلو (۱۳۸۳) در مطالعه ای با عنوان عوامل مؤثر بر رضامندی زناشویی نشان داد که خصوصیات و عوامل زمینه ای فردی (عوامل شخصیتی مؤثر مثل نوروزگرایی، تفاوت های شخصیتی تیپ A و B، منبع کنترل، خلق و خو، ترجیحات شخصی، خودمختاری، وابستگی، علایق جنسی، سبک عاطفی هر یک از طرفین، نگرش به زندگی، اهداف شخصی، اسنادها، آرمان سازی، احساس استقلال، نگرش نسبت به جنسیت) پیش بینی کننده رضایت زناشویی هستند.
 
نتایج پژوهش شاه مرادی و همکاران (۱۳۹۰) نشان داد که بین زوج های در معرض طلاق و زوج های عادی در ویژگی های نوروزگرایی، گشودگی به تجربه و وظیفه شناسی تفاوت معناداری وجود دارد.
 

ویژگی های افراد نوروزگرا

افراد نوروزگرا آماده داشتن عقاید و افکار غیر منطقی هستند (گروسی فرشی، ۱۳۸۰). از آنجا که یکی از مهم ترین علل تعارضات زناشویی، باورها و عقاید غیر منطقی و تحریف شده است (کارنی و برادبری، ۱۹۹۷؛ کاگلین و همکاران، ۲۰۰۰)، نوروزگرایی زوجین ممکن است آنها را برای مقابله با فشارهای روانی تضعیف کند (کاگلین و همکاران، ۲۰۰۰) و از این راه احتمال وقوع طلاق را افزایش دهد.
 

 وظیفه شناسی، توافق گرایی و گشودگی به تجربه

رگه های شخصیتی دیگر نیز در حوزه تعارض و رضایت زناشویی بررسی شده اند. برای مثال، جارویس (۲۰۰۶) در پژوهشی نشان داد که افراد دارای سطوح بالای وظیفه شناسی، تلاش هدفمند بیشتری در جهت حفظ و ثبات روابط زناشویی خود به کار می برند. کوردک (۱۹۹۳) نیز معتقد است افراد دارای سطوح بالای وظیفه شناسی از وجدان گرایی بیشتری برخوردارند و از نشان دادن رفتارهای خشونت آمیز در روابط زناشویی خودداری و تکانه های خود را مهار می کنند.
 
هارت، داوتون و نیولاو (۱۹۹۳) نیز بر این باورند که سطوح پایین وظیفه شناسی در مردان سبب بروز تنش های زناشویی، روی آوری به مصرف الکل و پرخاشگری فیزیکی می شود. واتسون، هو بارد و ویسه (۲۰۰۰) نیز گزارش کردند که مقبولیت، وظیفه شناسی و برون گرایی با رضایتمندی زناشویی همبستگی مثبت دارند. رزاقی و همکاران (۱۳۹۰) نیز وظیفه شناسی را به عنوان عامل پیش بینی کننده مثبت در رضایت زناشویی معرفی کرده اند. دونلان، کونگر و بریانت (۲۰۰۴) در ویژگی وظیفه شناسی بین زوج های در معرض طلاق و زوج های عادی تفاوتی را به دست نیاوردند، اما در پژوهش شاه مرادی و همکاران (۱۳۹۰) بین زوج های در معرض طلاق و زوج های عادی تفاوت معناداری به دست آمد. چند تبیین برای این یافته می توان بیان کرد؛ نخست اینکه افراد وظیفه شناس به دلیل تعهد شخصی برای حفظ و ثبات روابط زناشویی خود تلاش هدفمند بیشتری انجام می دهند (جارویس، ۲۰۰۶).
 

زوج های وظیفه شناس

 بنابراین، زوج هایی که وظیفه شناسی بیشتری دارند با تلاش خود زندگی مشترکشان را حفظ می کنند و بیشتر احتمال دارد که برای بهبود زندگی زناشویی خود با جدیت به دنبال خدمات مشاوره ای و روان شناختی باشند. دوم آنکه براساس نظر کوردک (۱۹۹۳) وجود سطوح بالای وظیفه شناسی سبب می شود فرد از نشان دادن رفتارهای خشونت آمیز در روابط زناشویی خودداری نموده و تکانه های خود را کنترل کند. همچنین، خوش قولی، دقت و قابل اطمینان بودن از ویژگی های مهم افراد وظیفه شناس است (گروسی فرشی، ۱۳۸۰). این ویژگی ها نیز در تعاملات آنها با همسرانشان تاثیر مثبتی دارد و رضایت زناشویی آنها را افزایش می دهد.
 
دونلان و همکاران (۲۰۰۴) نیز در پژوهشی نشان دادند نوروزگرایی با تعاملات منفی همبستگی مثبت دارد، ولی مقبولیت و گشودگی به تجربه با تعاملات منفی همبستگی منفی دارند. همچنین، آنها گزارش کردند که مقبولیت و گشودگی به تجربه با رضایت جنسی همبستگی مثبت دارند. دونلان و همکاران (۲۰۰۴) معتقدند گشودگی به تجربه موجب می شود تا زوجین در حل مشکلات و تعارض های زناشویی، با انعطاف پذیری بیشتر و فعالانه تر برخورد کنند. همچنین، از نظر این پژوهشگران، گشودگی به تجربه سبب افزایش توجه به طرف مقابل، گرایش به ایجاد تنوع در رابطه جنسی و اکتشاف جنسی می شود. جلیلی، بخشایش و فارسی نژاد (۱۳۸۸) گشودگی به تجربه را عامل مهمی در روابط زناشویی می دانند و معتقدند که سطوح پایین این رگه در افراد موجب می شود که آنها از انعطاف پذیری، تفکر واگرا و قدرت سازندگی برای حل مسائل و مشکلات زناشویی برخوردار نباشند، احساسات و عقاید همسر خود را نادیده بگیرند و به دلیل نداشتن استقلال و ناتوانی در برخورد با مشکلات زندگی، به متهم سازی همسر خود بپردازند.
 
انعطاف پذیری در حل مشکلات، توجه بیشتر به همسر، استفاده از روش های متنوع و عقلانی در حل تعارضات زناشویی و روابط جنسی (دونلان و همکاران، ۲۰۰۴)، به کارگیری شیوه تفکر واگرا در حل مسائل (جلیلی و همکاران، ۱۳۸۸)، که از ویژگی های افراد گشوده به تجربه است، موجب می شود تا زوج ها در حل مسائل و چالش های زندگی زناشویی به گستره وسیع تری از راه حل ها پناه آورند. همین امر می تواند از سطح تعارضات آنها بکاهد و احتمال تمایل به طلاق را کاهش دهد .
 
منبع: مشاوره پیش از ازدواج، مسعود جان بزرگی، صص 190-192، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، اول، 1397.