آثار فردی زیارت حرم معصومین (ع) (بخش دوم)
اجتماع در زیارتگاه ها و آموختن معارف دینى و عمل به دستورات دینى، سبب تقویت دین زائر و دیگران مى شود. حضور در این گونه اماکن و انجام مراسم هاى دینى بر میزان سلامت و بهداشت روانى مى افزاید و همچنین موجب خشنودى و سلامت جسمانى و روانى، و کاهش میزان اضطراب و افسردگى افراد مى شود. با ما همراه باشید.
دعا به عنوان یکى از راهبردهاى مقابله اى مهم براى کاهش استرس ناشى از بیمارى ها و رویدادهاى ناگوار به کار مى رود.
آثار فردی زیارت حرم معصومین (ع)
1. کاهش اضطراب:
اضطراب باعث حرکت انسان است، و اگر اضطراب نبود برخى از انسان ها دچار تنبلى مى شدند و زندگى براى آنان سخت بود. اما اگر اضطراب از حدّ اعتدال خارج شود اختلال محسوب مى شود. اضطراب به عنوان احساس رنج آورى که با یک موقعیت ضربه آمیز کنونى یا با انتظار خطرى که به شیئى نامعین وابسته است، تعریف مى شود. به عبارت دیگر، اضطراب مستلزم مفهوم ناایمنى یا تهدیدى است که انسان منبع آن رابه وضوح درک نمى کند(دادستان،1380،ج1،ص61).
منشأ نگرانى در بینش مادى، از دست دادن سعادت مادى و خوشى ها و لذت هاى دنیوى است. اما در بینش الهى، از دست دادن سعادت اخروى و رضوان الهى مایه نگرانى است. اضطراب و نگرانى همواره در زمره بزرگ ترین بلاهاى زندگى بشر بوده و عوارض ناشى از آن در زندگى فردى و اجتماعى انسان کاملاً محسوس است. از منظر قرآن کریم، اضطراب و نگرانى به سبب ترس و از دست دادن نعمت ها و خوشى ها و لذت هاى زودگذر دنیا و محروم ماندن از آنها، حالتى عارضى براى انسان به شمار مى رود. انسان فطرتا طالب سعادت و کمال است. حال اگر انسانى حقیقت سعادت خویش را نشناخت و در نتیجه، از سعادت محروم ماند طبیعتا گرفتار اضطراب و دلهره مى گردد و اگر انسان مبدأ وجود خیرات و کسى را که تدبیر جهان و انسان به عهده اوست، بشناسد با خیالى آسوده بر او توکل و اعتماد مى کند و صلاحدید خداوند را در ارتباط با خویش، حق و به صلاح و مصلحت واقعى خود مى ببیند و اضطراب و نگرانى برایش بى معنا خواهد بود (مصباح، 1380، ج 2، ص 300).
در تعالیم و آموزه هاى دینى، روش ها و شیوه هاى گوناگونى براى مقابله با اضطراب ذکر شده که مهم ترین عامل براى رسیدن به آرامش و حفظ آن و غلبه بر اضطراب، ایمان به خداوند ذکر شده است. امیرالمؤمنین على (علیه السلام) در روایتى مى فرمایند: آمِن تأمَن (تمیمى آمدى، 1388، ج 2، ص 174)؛ ایمان بیاور تا در امان باشى. حضرت در روایتى دیگر ایمان به خدا را مساوى با آرامش و امنیت مى دانند و مى فرمایند: ألایمانُ امان؛ (همان)؛ ایمان همان امنیت و آرامش است.
ویلیام جیمز مى گوید: ایمان بدون شک، مؤثرترین درمان اضطراب است (جیمز، 1372، ص ص 168). ایمان به خداوند داراى مصادیق متعددى مانند نماز و روزه و حج است که یکى از آن مصادیق زیارت است. طبیعتا کسى که به زیارت مى رود در اثر ارتباط با خداوند و ائمه اطهار علیهم السلام به آرامش رسیده، بر اضطراب خود غلبه مى کند و آن را از بین مى برد.
منشأ نگرانى در بینش مادى، از دست دادن سعادت مادى و خوشى ها و لذت هاى دنیوى است. اما در بینش الهى، از دست دادن سعادت اخروى و رضوان الهى مایه نگرانى است. اضطراب و نگرانى همواره در زمره بزرگ ترین بلاهاى زندگى بشر بوده و عوارض ناشى از آن در زندگى فردى و اجتماعى انسان کاملاً محسوس است. از منظر قرآن کریم، اضطراب و نگرانى به سبب ترس و از دست دادن نعمت ها و خوشى ها و لذت هاى زودگذر دنیا و محروم ماندن از آنها، حالتى عارضى براى انسان به شمار مى رود. انسان فطرتا طالب سعادت و کمال است. حال اگر انسانى حقیقت سعادت خویش را نشناخت و در نتیجه، از سعادت محروم ماند طبیعتا گرفتار اضطراب و دلهره مى گردد و اگر انسان مبدأ وجود خیرات و کسى را که تدبیر جهان و انسان به عهده اوست، بشناسد با خیالى آسوده بر او توکل و اعتماد مى کند و صلاحدید خداوند را در ارتباط با خویش، حق و به صلاح و مصلحت واقعى خود مى ببیند و اضطراب و نگرانى برایش بى معنا خواهد بود (مصباح، 1380، ج 2، ص 300).
در تعالیم و آموزه هاى دینى، روش ها و شیوه هاى گوناگونى براى مقابله با اضطراب ذکر شده که مهم ترین عامل براى رسیدن به آرامش و حفظ آن و غلبه بر اضطراب، ایمان به خداوند ذکر شده است. امیرالمؤمنین على (علیه السلام) در روایتى مى فرمایند: آمِن تأمَن (تمیمى آمدى، 1388، ج 2، ص 174)؛ ایمان بیاور تا در امان باشى. حضرت در روایتى دیگر ایمان به خدا را مساوى با آرامش و امنیت مى دانند و مى فرمایند: ألایمانُ امان؛ (همان)؛ ایمان همان امنیت و آرامش است.
ویلیام جیمز مى گوید: ایمان بدون شک، مؤثرترین درمان اضطراب است (جیمز، 1372، ص ص 168). ایمان به خداوند داراى مصادیق متعددى مانند نماز و روزه و حج است که یکى از آن مصادیق زیارت است. طبیعتا کسى که به زیارت مى رود در اثر ارتباط با خداوند و ائمه اطهار علیهم السلام به آرامش رسیده، بر اضطراب خود غلبه مى کند و آن را از بین مى برد.
2. تقویت روحیه دعا:
دعا کلیدى است که با آن گنجینه بخشایش الهى را مى توان گشود. دعا وسیله قرب الى اللّه و مغز عبادت الهى است. دعا کلید در رحمت رحیمیه خداوند، و سبب ریزش برکات الهى است. دعا معراج نفس ناطقه به اوج وحدت است.
ویلیام جیمز یکى از ویژگى هاى حیات دینى را دعا و نیایش مى داند. دعا یا اتصال با روح عالم خلقت فرایندى است که در آن واقعا کارى با ثمر انجام مى شود و قدرتى معنوى به همراه آثار روان شناختى یا جسمانى در انسان جریان مى یابد. دعا نوعى کسب نیرو و انرژى معنوى یا رحمت الهى است که حکایت از امر واقعى مى کند، نه خیالى و توهمى. وى در ادامه، با تمثیلى، اثر نیروبخش دعا را این گونه تحلیل مى کند که آدمى در این حالت احساس مى کند نیرویى وارد بدن او مى شود؛ درست مثل اینکه در آفتاب که مى نشینیم گرمى را حس مى کنیم. از این نیرو مى توان به حدّ مؤثر استفاده کرد؛ عینا مانند اینکه براى آتش زدن قطعه چوبى از اشعه خورشید و ذره بین استفاده مى کنیم (همان، ص 178).
سادیا معتقد است: دعا به عنوان یکى از راهبردهاى مقابله اى مهم براى کاهش استرس ناشى از بیمارى ها و رویدادهاى ناگوار به کار مى رود. مذهب و دعا به بیماران کمک مى کنند تا آنها بتوانند از خودشان مراقبت کنند و نیز بتوانند به خوبى با بیمارى ها و در برابر رویدادهاى پر استرس زندگى، مقابله نمایند (حسینى، 1377، ص 234). در برخى از آیات قرآن کریم، دعا به عنوان برقرارکننده ارتباط انسان با خدا مطرح شده است: بگو: اگر دعاى شما نباشد پروردگارم هیچ اعتنایى به شما نمى کند(فرقان: 77).
تمامى عبادت ها مانند نماز، روزه، و حج آثار روان شناختى زیادى بر رفتار انسان دارند. عبادت ساختار زندگى فرد را سازمان مى بخشد. دعا و نیایش یک آیین مذهبى رفتارى است که در خلال آن، انسان مستقیما با خداوند خود راز و نیاز مى کند و معمولاً حالت معنوى آن براى افراد لذت بخش و مطبوع است. عبادت احساس مذهبى افراد را تقویت مى کند و فرهنگ استعانت از خداوند را در حوزه رفتارى فرد گسترش مى دهد (جان بزرگى، 1378، ص 234).
انسان وقتى از خداوند چیزى مى خواهد احساس لذت مى کند، و وقتى از غیر خدا چیزى مى خواهد احساس مذلّت مى نماید. بنابراین دعا، هم طلب است و هم مطلوب، هم وسیله است و هم غایت، هم مقدمه است و هم نتیجه. اولیاى خدا هیچ گونه خستگى و ملالت خاطرى احساس نمى کنند (مطهرى، 1375، ص 84).
دعا موجب تکامل معنوى انسان و انسانیت مى شود. دعا، خود عبادت است و تنها راه تکامل انسان نیز عبادت است. دعاکننده از طریق دعا، سعى مى کند صفات خدایى را در خود ایجاد نماید و کوشش مى کند همچنان که خدا را به صفاتى مانند مهربانى و گذشت متصف مى سازد؛ او نیز با دیگران مهربان و با گذشت باشد. بزرگ ترین فایده دعا و حتى عبادات، جلوگیرى از طغیان نفس است و نابود ساختن خودخواهى، به منزله ریشه کن کردن تمامى معایب اخلاقى و آماده نمودن خود براى کسب همه فضایل است (مصباح، 1380، ج 2، ص 39).
الکسیس کارل در کتاب نیایش مى گوید: فقدان نیایش در میان ملتى، برابر با سقوط آن ملت است. اجتماعى که احتیاج به نیایش را در خود کشته است، معمولاً از فساد و زوال مصون نخواهد بود. نیز مى گوید: نیایش در همین حال که آرامش را پدید آورده است، در فعالیت هاى مغزى انسان نوعى شگفتى و انبساط باطنى، و گاهى روح قهرمانى و دلاورى را تحریک مى کند (کارل، 1338، ص 32).
یکى از اعمالى که در اماکن زیارتى انجام مى شود دعاست. در هر حال، ارتباط با خدا و دعا موجب تخلیه هیجانى و آزاد شدن انرژى هاى درونى انسان مى گردد. همچنین این ارتباط معنوى موجد هشیارى فزاینده و احساس شادابى مى گردد. بنابراین، مى توان گفت: دعا از منظر روان شناختى، از یک سو، در انسان نور امید براى رسیدن به اهدافش را زنده مى کند، و از سوى دیگر، علاوه بر تخلیه هیجانى و احساس آرامش، حس نزدیکى به معبود را در انسان به وجود مى آورد (جان بزرگى،1378،ص230).
ویلیام جیمز یکى از ویژگى هاى حیات دینى را دعا و نیایش مى داند. دعا یا اتصال با روح عالم خلقت فرایندى است که در آن واقعا کارى با ثمر انجام مى شود و قدرتى معنوى به همراه آثار روان شناختى یا جسمانى در انسان جریان مى یابد. دعا نوعى کسب نیرو و انرژى معنوى یا رحمت الهى است که حکایت از امر واقعى مى کند، نه خیالى و توهمى. وى در ادامه، با تمثیلى، اثر نیروبخش دعا را این گونه تحلیل مى کند که آدمى در این حالت احساس مى کند نیرویى وارد بدن او مى شود؛ درست مثل اینکه در آفتاب که مى نشینیم گرمى را حس مى کنیم. از این نیرو مى توان به حدّ مؤثر استفاده کرد؛ عینا مانند اینکه براى آتش زدن قطعه چوبى از اشعه خورشید و ذره بین استفاده مى کنیم (همان، ص 178).
سادیا معتقد است: دعا به عنوان یکى از راهبردهاى مقابله اى مهم براى کاهش استرس ناشى از بیمارى ها و رویدادهاى ناگوار به کار مى رود. مذهب و دعا به بیماران کمک مى کنند تا آنها بتوانند از خودشان مراقبت کنند و نیز بتوانند به خوبى با بیمارى ها و در برابر رویدادهاى پر استرس زندگى، مقابله نمایند (حسینى، 1377، ص 234). در برخى از آیات قرآن کریم، دعا به عنوان برقرارکننده ارتباط انسان با خدا مطرح شده است: بگو: اگر دعاى شما نباشد پروردگارم هیچ اعتنایى به شما نمى کند(فرقان: 77).
تمامى عبادت ها مانند نماز، روزه، و حج آثار روان شناختى زیادى بر رفتار انسان دارند. عبادت ساختار زندگى فرد را سازمان مى بخشد. دعا و نیایش یک آیین مذهبى رفتارى است که در خلال آن، انسان مستقیما با خداوند خود راز و نیاز مى کند و معمولاً حالت معنوى آن براى افراد لذت بخش و مطبوع است. عبادت احساس مذهبى افراد را تقویت مى کند و فرهنگ استعانت از خداوند را در حوزه رفتارى فرد گسترش مى دهد (جان بزرگى، 1378، ص 234).
انسان وقتى از خداوند چیزى مى خواهد احساس لذت مى کند، و وقتى از غیر خدا چیزى مى خواهد احساس مذلّت مى نماید. بنابراین دعا، هم طلب است و هم مطلوب، هم وسیله است و هم غایت، هم مقدمه است و هم نتیجه. اولیاى خدا هیچ گونه خستگى و ملالت خاطرى احساس نمى کنند (مطهرى، 1375، ص 84).
دعا موجب تکامل معنوى انسان و انسانیت مى شود. دعا، خود عبادت است و تنها راه تکامل انسان نیز عبادت است. دعاکننده از طریق دعا، سعى مى کند صفات خدایى را در خود ایجاد نماید و کوشش مى کند همچنان که خدا را به صفاتى مانند مهربانى و گذشت متصف مى سازد؛ او نیز با دیگران مهربان و با گذشت باشد. بزرگ ترین فایده دعا و حتى عبادات، جلوگیرى از طغیان نفس است و نابود ساختن خودخواهى، به منزله ریشه کن کردن تمامى معایب اخلاقى و آماده نمودن خود براى کسب همه فضایل است (مصباح، 1380، ج 2، ص 39).
الکسیس کارل در کتاب نیایش مى گوید: فقدان نیایش در میان ملتى، برابر با سقوط آن ملت است. اجتماعى که احتیاج به نیایش را در خود کشته است، معمولاً از فساد و زوال مصون نخواهد بود. نیز مى گوید: نیایش در همین حال که آرامش را پدید آورده است، در فعالیت هاى مغزى انسان نوعى شگفتى و انبساط باطنى، و گاهى روح قهرمانى و دلاورى را تحریک مى کند (کارل، 1338، ص 32).
یکى از اعمالى که در اماکن زیارتى انجام مى شود دعاست. در هر حال، ارتباط با خدا و دعا موجب تخلیه هیجانى و آزاد شدن انرژى هاى درونى انسان مى گردد. همچنین این ارتباط معنوى موجد هشیارى فزاینده و احساس شادابى مى گردد. بنابراین، مى توان گفت: دعا از منظر روان شناختى، از یک سو، در انسان نور امید براى رسیدن به اهدافش را زنده مى کند، و از سوى دیگر، علاوه بر تخلیه هیجانى و احساس آرامش، حس نزدیکى به معبود را در انسان به وجود مى آورد (جان بزرگى،1378،ص230).
3. زمینه سازى براى توبه:
قرآن کریم توبه را روشى بى نظیر براى درمان احساس گناه به شمار آورده است؛ زیرا توبه یا بازگشت به سوى خداوند متعال، سبب آمرزش گناهان و تقویت روحیه امید انسان به جلب رضایت الهى مى شود. به همین سبب، موجب کاهش شدت اضطراب در انسان مى شود. علاوه بر این، توبه غالبا انسان را به اصلاح و خودسازى وامى دارد و شخصیت او را به گونه اى آماده مى کند که ارزش خود را بیشتر بشناسد و اعتماد به نفس و رضایت در وى افزایش یابد، و این به نوبه خود، به تثبیت احساس امنیت و آرامش روانى انسان منجر خواهد شد. خداوند در قرآن کریم مى فرماید: بگو: اى بندگان من که بر خویشتن زیاده روى رواداشته اید، از رحمت خدا نومید مشوید. قطعا خدا همه گناهان را مى آمرزد که او خود آمرزنده مهربان است (زمر: 53).
احساس گناه مایه تیرگى روح است. این احساس موجب سرخوردگى در زندگى مى شود. گناه کار احساس پوچى کرده، انگیزه خود را براى ادامه زندگى از دست مى دهد. گناه کار مضطرب و نگران است. احساس گناه، فکر را دایم به خود مشغول مى دارد. گناه کار همیشه به این فکر است که چگونه خود را از این قلّاده رهایى بخشد. این فکر مانند کابوسى وحشتناک، بر روح او سایه افکنده، او را مضطرب مى سازد و آرامش را از او سلب مى نماید. توبه یکى از بهترین راه هاى رهایى از کابوس درون و آزادى از چنگال احساس گناه است؛ چراکه سبب آمرزش گناه و تقویت امید انسان به رضایت الهى مى شود و به همین سبب، موجب کاهش شدت اضطراب مى گردد.
توبه عبارت است از: نوعى انقلاب درونى، یا قیامى که از ناحیه خود انسان علیه او به راه مى افتد (مطهرى، 1375، ص 128). توبه رفتارى است داوطلبانه و با انگیزه اى قوى که انسان خود، خویشتن را از خطر انحراف بازمى دارد و در مسیر صحیح قرار مى دهد. روشن است که این رفتار بارِ احساس گناه او را سبک مى کند و اضطراب او را مى کاهد و فعالیت و عزم را در او برمى انگیزد. به عبارت دیگر، هنگامى که انسان احساس مى کند زمام امور رفتارش به دست نفس امّاره افتاده و انسجام و سازمان یافتگى شخصیتش در معرض تهدید قرار گرفته است، نگران مى شود و با یک اقدام همه جانبه تلاش مى کند تا از این وضع خارج شود و عقل را بر نظام روان شناختى خود حاکم گرداند. در زیارت است که این ارتباط قلبى موجب مى شود انسان به درون خود توجه نموده، از اعمال و رفتار اشتباه خود صرف نظر کند و درصدد اصلاح آن برمى آید. اعتراف مؤمن به گناه و توبه به درگاه ربوبى، او را از کوشش براى دور نگه داشتن فکر گناه از ذهن به منظور رهایى از احساس گناه باز مى دارد. این امر در اماکن زیارتى بیشتر مشهود است.
احساس گناه مایه تیرگى روح است. این احساس موجب سرخوردگى در زندگى مى شود. گناه کار احساس پوچى کرده، انگیزه خود را براى ادامه زندگى از دست مى دهد. گناه کار مضطرب و نگران است. احساس گناه، فکر را دایم به خود مشغول مى دارد. گناه کار همیشه به این فکر است که چگونه خود را از این قلّاده رهایى بخشد. این فکر مانند کابوسى وحشتناک، بر روح او سایه افکنده، او را مضطرب مى سازد و آرامش را از او سلب مى نماید. توبه یکى از بهترین راه هاى رهایى از کابوس درون و آزادى از چنگال احساس گناه است؛ چراکه سبب آمرزش گناه و تقویت امید انسان به رضایت الهى مى شود و به همین سبب، موجب کاهش شدت اضطراب مى گردد.
توبه عبارت است از: نوعى انقلاب درونى، یا قیامى که از ناحیه خود انسان علیه او به راه مى افتد (مطهرى، 1375، ص 128). توبه رفتارى است داوطلبانه و با انگیزه اى قوى که انسان خود، خویشتن را از خطر انحراف بازمى دارد و در مسیر صحیح قرار مى دهد. روشن است که این رفتار بارِ احساس گناه او را سبک مى کند و اضطراب او را مى کاهد و فعالیت و عزم را در او برمى انگیزد. به عبارت دیگر، هنگامى که انسان احساس مى کند زمام امور رفتارش به دست نفس امّاره افتاده و انسجام و سازمان یافتگى شخصیتش در معرض تهدید قرار گرفته است، نگران مى شود و با یک اقدام همه جانبه تلاش مى کند تا از این وضع خارج شود و عقل را بر نظام روان شناختى خود حاکم گرداند. در زیارت است که این ارتباط قلبى موجب مى شود انسان به درون خود توجه نموده، از اعمال و رفتار اشتباه خود صرف نظر کند و درصدد اصلاح آن برمى آید. اعتراف مؤمن به گناه و توبه به درگاه ربوبى، او را از کوشش براى دور نگه داشتن فکر گناه از ذهن به منظور رهایى از احساس گناه باز مى دارد. این امر در اماکن زیارتى بیشتر مشهود است.
4. مراقبه (خودمهارگرى):
مراقبه عبارت است از: تلاش هشیارانه براى متمرکز کردن توجه. خداوند انسان را به بهترین و نیکوترین صورت آفریده است. قدرت شناخت خوبى ها و بدى ها را براى او میسر کرده و او را در انتخاب راه آزاد گذارده است. او را با فطرتى الهى، کمال جویانه و سالم آفریده است. مهم ترین و بنیادى ترین سازوکار، تحوّل و خودمهارگرى براى انسان، تفکر و فعال شدن عقل است. رسیدن به هدف که جاودانه شدن و کمال یافتن است، به صورت تحوّل با انحلال تعارض ها با استفاده از ابزارهاى خودمهارگرى و استعانت از خداوند و یارى گرفتن از عقل امکان پذیر مى گردد. از جمله این ابزارها و فنون در مراحل گوناگون خودمهارگرى، که حرکتى از ظاهر به باطن است. خودمهارگرى عبارت است از: تفکر، عزم، مشارطه، مراقبه، محاسبه، تذکر و توبه که زمینه را براى رسیدن به حیات پاک فراهم مى کند تا نزد خداوند استقرار یافته، جاودانه شود (جان بزرگى، 1378، ص 88).
در فرهنگ اسلامى، نظارت بر خود و هشیار افزایى براى رسیدن به تعالى و تکامل، داراى چهار مرحله است: مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاقبه. مشارطه یعنى اینکه انسان هر روز صبح با خود شرط کند که مراقب رفتار و گفتار خویش باشد و سعى کند اعمال خوب و پسندیده انجام دهد و از کردار و اعمال زشت و ناپسند دورى کند. مراقبه یعنى: با تمرکز بر اعمال خویش، هشیارانه از خود مراقبت کرده، رفتارهاى خود را به دقت زیر نظر بگیرد. محاسبه عبارت است از اینکه انسان با ارزیابى دقیق و منصفانه، به بررسى کارهاى روزانه اش بپردازد و میزان کام یابى و ناکامى خود را در انجام رفتارهاى منظور نظر بسنجد. منظور از معاقبه آن است که انسان خود را براى کام یابى هاى به دست آمده پاداش دهد و خدا را شکر کند، و از سوى دیگر، به خاطر کوتاهى ها، خود را مؤاخذه و در نهایت، توبه کند (موسوى خمینى، 1376، ص 25).
انسان در حین زیارت، با توجه به ارتباطى که با مزور پیدا مى کند، هشیارانه با خود شرط مى کند که اعمال و رفتارى انجام دهد که مرضى خداوند و ائمه اطهار (علیهم السلام) باشد و زمینه را براى حرکت او به سوى کمال فراهم کنند و در طى روز، از شرطى که کرده است، مواظبت مى کند و سرانجام، در آخر شب به محاسبه اعمالى که در روز انجام داده است، مى پردازد؛ و اگر عملى برخلاف شرطش انجام داده است خود را معاقبه مى کند.
مزار ائمّه اطهار (علیهم السلام) یکى از بهترین جاها براى محاسبه نفس و رسیدگى به پرونده اعمال خویش است. در زیارت حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) مى خوانیم: من به زیارت تو آمده ام، در حالى که از گناهانم توبه کرده ام و به وسیله تو به پروردگارم رو آورده ام تا گناهانم را ببخشد (قمى، 1387، ص 548).
نویسندگان : اسرافیل سبحانى- رحیم میردریکوندى
در فرهنگ اسلامى، نظارت بر خود و هشیار افزایى براى رسیدن به تعالى و تکامل، داراى چهار مرحله است: مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاقبه. مشارطه یعنى اینکه انسان هر روز صبح با خود شرط کند که مراقب رفتار و گفتار خویش باشد و سعى کند اعمال خوب و پسندیده انجام دهد و از کردار و اعمال زشت و ناپسند دورى کند. مراقبه یعنى: با تمرکز بر اعمال خویش، هشیارانه از خود مراقبت کرده، رفتارهاى خود را به دقت زیر نظر بگیرد. محاسبه عبارت است از اینکه انسان با ارزیابى دقیق و منصفانه، به بررسى کارهاى روزانه اش بپردازد و میزان کام یابى و ناکامى خود را در انجام رفتارهاى منظور نظر بسنجد. منظور از معاقبه آن است که انسان خود را براى کام یابى هاى به دست آمده پاداش دهد و خدا را شکر کند، و از سوى دیگر، به خاطر کوتاهى ها، خود را مؤاخذه و در نهایت، توبه کند (موسوى خمینى، 1376، ص 25).
انسان در حین زیارت، با توجه به ارتباطى که با مزور پیدا مى کند، هشیارانه با خود شرط مى کند که اعمال و رفتارى انجام دهد که مرضى خداوند و ائمه اطهار (علیهم السلام) باشد و زمینه را براى حرکت او به سوى کمال فراهم کنند و در طى روز، از شرطى که کرده است، مواظبت مى کند و سرانجام، در آخر شب به محاسبه اعمالى که در روز انجام داده است، مى پردازد؛ و اگر عملى برخلاف شرطش انجام داده است خود را معاقبه مى کند.
مزار ائمّه اطهار (علیهم السلام) یکى از بهترین جاها براى محاسبه نفس و رسیدگى به پرونده اعمال خویش است. در زیارت حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) مى خوانیم: من به زیارت تو آمده ام، در حالى که از گناهانم توبه کرده ام و به وسیله تو به پروردگارم رو آورده ام تا گناهانم را ببخشد (قمى، 1387، ص 548).
نویسندگان : اسرافیل سبحانى- رحیم میردریکوندى
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}