اولین گام در آموزش هر مهارت، آشنایی با کارکردها و ضرورت های آن مهارت است. 
 

مراحل آموزش قاطعیت

گام اول) آموزش روانی
اولین گام در آموزش هر مهارتی، آشنایی شخص با آن مهارت و ضرورت آن است. این آشنایی ابتدایی باعث می شود باورهای نادرستی که در آن موضوع دارد، رفع شود و انگیزه ای برای ادامه کار پیدا کند.
 
  1. سنجش عینی قاطعیت با آزمون راتوس[1]
  2. آموزش مفاهیم پایه (همچون معنای قاطعیت، الگوهای ارتباطی، سلطه پذیری، سلطه جویی و ...) که این مرحله معمولاً ده الی پانزده دقیقه طول می کشد.
گام دوم) تبدیل رفتارهای ناسالم به رفتارهای سالم
فردی که دارای سلامت روان است، در صورت افزایش آگاهی صحیح، می تواند رفتارهای ناسالم و نابهنجار خود را به رفتارهای مطلوب و بهنجار تبدیل کند. تنها چیزی که مانع ارتباط آگاهی صحیح و رفتار صحیح می شود، موانع درونی است که خود به دو دسته تقسیم می شود: موانع احساسی که از طرحواره های انسان نشات می گیرد و موانع باوری که به علت نهادینه شدن یک باور درست در درون انسان، مانع از اصلاح رفتارهای ناسالم می شود.

از همین روی لازم است در این گام موانع درونی قاطعیت به درستی شناخته شود و اقدام به از بین بردن ایشان کرد. از جمله پرتکرارترین موانع در تحقق قاطعیت، می توان به هفت مورد اشاه کرد:
 
  1. ترس از طرد شدن یا رها شدن: هنگامی که فرد دچار طرحواره رها شدگی است، در موقعیتی قرار می گیرد که باید از خود قاطعیت نشان دهد، دچار اضطراب شدید می شود. از همین روی باید قبل از آموزش مهارت قاطعیت، اضطراب او را از بین برد.
این مانع از کودکی در شخص شکل گرفته است و فرد نتوانسته پیوند عاطفی عمیقی را با والدین خود داشته باشد. به گونه ای در فضایی این شخص پرورش یافته است که پذیرش مشروط حاکم در فضای زندگی نبوده است. (مانع احساسی)
 
  1. تعریف نادرست از مفهوم «گناه»: این مانع بدین گونه هست که هر موقع فرد می خواهد قاطعانه رفتار کند، عذاب وجدان می گیرد. برای رفع این مانع لازم است، تعریف درستی از «گناه» را برای او بیان کنیم.
گناه، عملی است ارادی و آگاهانه به قصد آسیب به خود یا دیگری.
  1. تعریف نادرست از مفهوم «خودخواهی»: این مانع را می توان یکی از موانع باوری به شمار آورد. شخص بر این باور هست که اگر از خود در این رابطه قاطعیت نشان دهد، یک نوع خودخواهی به شمار می آید، از همین روی از نشان دادن رفتار قاطعانه دوری می کند. در این مورد باید برای او تبیین کرد که ما دو دسته خودخواهی داریم:
الف) خودخواهی سالم که همان عزت نفس است.
ب) خودخواهی ناسالم

آنچه که نامطلوب است، خودخواهی ناسالم و بی جا است. او باید این دو خودخواهی را از هم تفکیک کند و باور کند که رفتار قاطعانه در این مواقع از سر عزت نفس هست نه از سر خودخواهی ناسالم.
 
  1. تعریف نادرست از مفهوم «رضایت دیگران»: این مورد نیز به مانند مورد پیشین، یک مانع باوری است. از همین روی در مرحله نخست باید به او آموخت که رضایت دیگران نه باید مورد بی توجهی قرار بگیرد نه بیشتر از اندازه مورد توجه. او باید در مورد رضایت دیگران بیاموزد که حد تعادل را داشته باشد و از افراط و تفریط دوری کند.
  2. تعریف نادرست از مفهوم «احترام»
  3. تعریف نادرست از «گذشت»
  4. تعریف نادرست از «ادب»
  5. تعریف نادرست از «دوستی»
  6. تعریف نادرست از «نوع دوستی»: موارد بیان شده نشان از آن دارد که این ارزش ها، دارای تعریف درست و منطقی ای در نزد شخص نیست و برای آنها حدودی را قائل نیست. والدینی که به دنبال آن هستند، فرزندانی قاطع را تربیت کنند باید از سنین شش تا یازده سالگی این ارزش ها را به او یاد دهند. مصادیق آن را برایشان روشن کنند. به عبارت دیگر عینی سازی کنند. مشخص کنند کدام کار ادب به شمار می آید و کدام کار بی ادبی. گذشت چیست و در چه جایی باید گذشت داشت و در چه جایی نباید از خود گذشتی نشان داد. بهترین نوع آموزش

این ارزش ها، از طریق مشاهده هست. فرزندان در این سنین با الگوگیری از والدین خود با این دست از مفاهیم و ارزش ها، آشنا می شوند و در خود نهادینه سازی می کنند.

اگر قصد آن دارید که به بچه ها احترام را بیاموزیم، باید به او احترام بگذاریم. باید در رابطه با دیگران خود احترام را سرلوحه خود قرار دهیم تا او نیز این امر را بیاموزد.
 
  1. احساس حقارت یا بی ارزشی (مانع احساسی)

ادامه دارد...

پی نوشت:
[1] . پرسشنامه ارزیابی قاطعیت از ۳۰ گویه تشکیل شده است که توسط راتوس (۱۹۷۳) ساخته شده است که به منظور ارزیابی رفتار قاطعانه و سنجش میزان قاطعیت فرد بکار می رود.