شادکامی در نگاه روانشناسان
نیاز به شادکامی یکی از نیازهای مهم برای روان انسان است. از همین روی یکی از مباحث مهم در روانشناسی مثبت گرا، موضوع شادکامی است. با ما همراه باشید تا با شادکامی در نگاه روانشناسان بیشتر آشنا شوید.
شادکامی یکی از عوامل موثر بر سلامت روان است.
نظریه انطباق
طبق نظریه انطباق، انسان ها برای دستیابی به یک هدف لذت بخش تلاش می کنند، وقتی به آن هدف رسیدند انتظاراتشان بالا می رود و دوباره به آن وضعیت جدید عادت می کنند و این سطح جدید دیگر آنها را خوشحال نمی کند. اصل انطباق در مورد شرایط دشوار هم بدین گونه است، یعنی وقتی افراد بایک بدبختی و ناراحتی مواجه می شوید. در ابتدا احساس ناشادی زیادی می کنند اما به زودی سازش یافته و این وضعیت دیگر ایجان آنها را آزار نمی دهد.
طبق نظریه انطباق افراد به طور ذاتی نسبت به شرایط و رویدادهای جدید عکس العمل شدید نشان می دهند، اما با گذشت زمان به آن وضعیت عادت کرده به حالت قبل بر می گردند در نتیجه انطباق یک عامل مهم و قدرتمندی است که اثر بیشتر شرایط نامطلوب را کاهش داده و مانع کاهش شادکامی افراد در شرایط سخت و بحرانی می شود (داینر، ۲۰۰۰، به نقل از میراحمدی، ۱۳۸۶، تقی زاده، ۱۳۸۵).
طبق نظریه انطباق افراد به طور ذاتی نسبت به شرایط و رویدادهای جدید عکس العمل شدید نشان می دهند، اما با گذشت زمان به آن وضعیت عادت کرده به حالت قبل بر می گردند در نتیجه انطباق یک عامل مهم و قدرتمندی است که اثر بیشتر شرایط نامطلوب را کاهش داده و مانع کاهش شادکامی افراد در شرایط سخت و بحرانی می شود (داینر، ۲۰۰۰، به نقل از میراحمدی، ۱۳۸۶، تقی زاده، ۱۳۸۵).
نظریه شناختی
در نظریه های شناختی اعتقاد بر این است که افراد شادکام رویدادهای بیشتری را که از نظر فرهنگی مطلوب است، تجربه می کنند و نیز رویدادهای خنثی را به صورت مثبت و رویدادهای مثبت را مثبت تر در نظر می گیرند. در واقع مردم قادرند از طریق کنترل افکارشان بهزیستی ذهنی و شادکامی خود را افزایش دهند، برای مثال، این عقیده را که در جهان یک نیرو و مقصد والایی وجود دارد که می تواند به خوشبختی و شادکامی افراد بیفزاید (رز، ۱۹۹۶؛ به نقل از داینر و ساه، ۱۹۹۷؛ به نقل از کشاورز، ۱۳۸۴).
مک کرا (۱۹۸۷، به نقل از تقی زاده، ۱۳۸۵) برداشتی کلی از تئوری شناختی به صورت زیر ارائه می دهد: افراد شاد برای کنار آمدن با مشکلات، شروع به افکار و رفتارهایی می کنند که سازشی و سودمندند، در حالی که افراد غمگین به طور متوسط اقدام به راه های تخریب کنده می کند. یکی از نظریه های شناختی خوشبختی ذهنی و شادکامی نظریه "اسناد" است که در مورد افسردگی کاملا شناخته شده است، در این نظریه اعتقاد بر این است که افراد افسرده، وقایع منفی را در علل پایدار و کلی می دانند که پیوسته برای آنان اتفاق می افتد، در صورتی که افراد شاد رویدادها را به صورت مثبت تر تجربه می کنند (آرگایل، ۱۳۸۳).
مک کرا (۱۹۸۷، به نقل از تقی زاده، ۱۳۸۵) برداشتی کلی از تئوری شناختی به صورت زیر ارائه می دهد: افراد شاد برای کنار آمدن با مشکلات، شروع به افکار و رفتارهایی می کنند که سازشی و سودمندند، در حالی که افراد غمگین به طور متوسط اقدام به راه های تخریب کنده می کند. یکی از نظریه های شناختی خوشبختی ذهنی و شادکامی نظریه "اسناد" است که در مورد افسردگی کاملا شناخته شده است، در این نظریه اعتقاد بر این است که افراد افسرده، وقایع منفی را در علل پایدار و کلی می دانند که پیوسته برای آنان اتفاق می افتد، در صورتی که افراد شاد رویدادها را به صورت مثبت تر تجربه می کنند (آرگایل، ۱۳۸۳).
نظریه زیست شناختی
فعالیت های هیپوتالاموس، آمیگدال و کرتکس به واسطه انتقال دهنده های عصبی نظیر سروتونین و دوپامین غنی می شوند. سروتونین مهمترین انتقال دهنده عصبی است که باعث خلق مثبت می شود. این انتقال دهنده همچنین موجب بیداری، خلق مثبت و معاشرت پذیری می شود و مخالف افسردگی است، اما اگر میزان آن خیلی زیاد باشد منجر به شیدایی می شود. این ماده از چند مرکز مغزی که توسط ناحیه ای در هیپوتالاموس تحریک می شوند، ترشح می شود.
دوپامین در خود تحریکی الکتریکی مهم است و بخشی از سیستم پاداش است. به طور معمول دوپامین به وسیله خوردن، فعالیت جنسی یا کار کردن برای پاداش های غذایی تولید می شود که در بیماران افسرده همانند سروتونین میزان آن کم است. انتقال دهنده های دیگری نیز وجود دارند که بعضی از آنها برای خلق مثبت مهم هستند، گابا یک مهار کننده عمومی است که عمل آن به واسطه ی باربیتورات ها و آرام بخش های ملایم نظیر والیوم غنی می شود.
نورآدرنالین که در برانگیختگی نقش دارد، رابطه نزدیکی با خلق مثبت دارد و توسط آمفتامین ها غنی می شود. همچنین برخی از داروها به شادمانی و سرور منجر می شوند و موجب تغییرات بیوشیمیایی می شوند مثلا مرفین شبیه اندورفین هاست که از ورزش و تمرینات فیزیکی حاصل می شود (فتاحی، ۱۳۸۷؛ معظمی، ۱۳۸۶).
دوپامین در خود تحریکی الکتریکی مهم است و بخشی از سیستم پاداش است. به طور معمول دوپامین به وسیله خوردن، فعالیت جنسی یا کار کردن برای پاداش های غذایی تولید می شود که در بیماران افسرده همانند سروتونین میزان آن کم است. انتقال دهنده های دیگری نیز وجود دارند که بعضی از آنها برای خلق مثبت مهم هستند، گابا یک مهار کننده عمومی است که عمل آن به واسطه ی باربیتورات ها و آرام بخش های ملایم نظیر والیوم غنی می شود.
نورآدرنالین که در برانگیختگی نقش دارد، رابطه نزدیکی با خلق مثبت دارد و توسط آمفتامین ها غنی می شود. همچنین برخی از داروها به شادمانی و سرور منجر می شوند و موجب تغییرات بیوشیمیایی می شوند مثلا مرفین شبیه اندورفین هاست که از ورزش و تمرینات فیزیکی حاصل می شود (فتاحی، ۱۳۸۷؛ معظمی، ۱۳۸۶).
نظریه انگیزش و هیجان
در دیدگاه نظریه ی افتراقی ایزارد (۱۹۹۱، به نقل از خداپناهی، ۱۳۸۵). وی بر شادی و خوشی تمرکز می کند و به تمایز بین تجربه ی شادی و احساس رضایت و لذت توجه دارد. شادی را این گونه توصیف می کند که در برگیرنده احساس اطمینان و رضایت است و غالبا احساس دوست داشتنی بودن یا به طور خاص احساس دوست داشته شدن را در بر می گیرد.
وی شادی را حالتی در نظر می گیرد که به دنبال تجارب مختلف به دست می آید و معمولا نتیجه مستقیم یک عمل نیست. بنابراین، ما حالت شادی را معمولا پس از تجربه تنیدگی یا هیجان منفی یا به دنبال خلاقیت و نظیر آن احساس می کنیم. آوریل و مور (۱۹۹۳، به نقل از خداپناهی، ۱۳۸۵) دریکی از تحلیل های خود مطرح می کنند عقایدشان درباره شادکامی مبهم باقی مانده است، چرا که حوزه آن خیلی وسیع است.
آنان معتقدند که شادکامی گاهی در مواردی به فرد دست می دهد که در بر گیرنده درد و رنج است و مفهوم سازی در مورد شادکامی به دلیل گستردگی و عمق آن بسیار مشکل تر از مفهوم سازی درباره ی بقیه ی هیجان هاست. آنان مطرح می کنند که فهم شادکامی باید با توجه به نظام های زیستی، روانشناختی و اجتماعی رفتار صورت گیرد.
منبع: کتاب معنویت درمانی. سیدرضا میرمهدی، مجید صفاری نیا و احسان شریفی. صص 128-131، انتشارات آوای نور، سوم. 1396.
وی شادی را حالتی در نظر می گیرد که به دنبال تجارب مختلف به دست می آید و معمولا نتیجه مستقیم یک عمل نیست. بنابراین، ما حالت شادی را معمولا پس از تجربه تنیدگی یا هیجان منفی یا به دنبال خلاقیت و نظیر آن احساس می کنیم. آوریل و مور (۱۹۹۳، به نقل از خداپناهی، ۱۳۸۵) دریکی از تحلیل های خود مطرح می کنند عقایدشان درباره شادکامی مبهم باقی مانده است، چرا که حوزه آن خیلی وسیع است.
آنان معتقدند که شادکامی گاهی در مواردی به فرد دست می دهد که در بر گیرنده درد و رنج است و مفهوم سازی در مورد شادکامی به دلیل گستردگی و عمق آن بسیار مشکل تر از مفهوم سازی درباره ی بقیه ی هیجان هاست. آنان مطرح می کنند که فهم شادکامی باید با توجه به نظام های زیستی، روانشناختی و اجتماعی رفتار صورت گیرد.
منبع: کتاب معنویت درمانی. سیدرضا میرمهدی، مجید صفاری نیا و احسان شریفی. صص 128-131، انتشارات آوای نور، سوم. 1396.
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}