ویژگی های شخصیتی حضرت خدیجه (سلام الله علیها) (بخش دوم)
شخصیت حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، دارای ابعاد مختلف و والایی است که پرداختن به هر یک از آن ابعاد می تواند بیانگر الگو و سرمشقی نیکو برای بانوان مسلمان باشد. حضرت خدیجه در پذیرفتن اسلام، هیچ گونه صبر و تردیدی نکرد و از همان قدم اوّل، یار و مددکار پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شد و ثروت و اموال خود را برای یاری دین خدا، در اختیار پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قرار داد. با ما همراه باشید.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از خانه بیرون نمی رفت، مگر آن که خدیجه را یاد می کرد و بر او به خوبی و نیکی مدح و ثنا می فرمود.
ویژگی های شخصیتی حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
حکیمه مجسم
خدیجه با دوراندیشی و افکار حکیمانه، خردمندی و حدس صائبی که داشت، دعوت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را پذیرفت و سوابقِ نیکو و درخشان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و اخلاق و صداقت و راستگویی و امانت داری، یاری ضعفا و دستگیری از فقرا، تواضع، قناعت و ایثار و بخشش و مهمان نوازی و سایر صفات پسندیده آن حضرت، همه در نظر خدیجه آن زن آزموده حکیمه مجسّم بود و می دانست آن سوابق عالی و ملکوتی، در چنان محیط تاریک و پر از فساد و تباهی از علایم نبوّت است. خدیجه، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را به خوبی شناخته و دریافته بود که او از باطل پرهیز دارد و از دروغ بیزار است.
پذیرش اسلام
بنابراین خدیجه در پذیرفتن اسلام، هیچ گونه صبر و تردیدی نکرد؛ و از همان قدم اوّل، یار و مددکار پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شد و ثروت و اموال خود را برای یاری دین خدا، در اختیار پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قرار داد. خدیجه نیز چون پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از آزار مشرکان و بت پرستان بی نصیب نماند. زن ها از او کناره گرفته و رفت و آمد با او را قطع کردند. به او زخم زبان می زدند و سخنان درشت می گفتند، حتّی در هنگام زایمان به کمک او نمی آمدند و او را تنها می گذاشتند. امّا خدیجه، آینده ای را می دید که دیگران نمی دیدند. او می دانست دین محمّد حقّ است و طولی نخواهد کشید که پرستش خدای یگانه، جای پرستش بت ها را خواهد گرفت و خدا پیامبرش را یاری می کند و روز به روز بر شهرتش افزوده می شود.
چراغ خانه و نسلی با برکت
آری، خدیجه در اسلام مقامی یافت که از میان بانوان، جز دخترش که سیّده نساء عالمین است کسی به آن مقام و افتخار دست نیافت و خدا نسل پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را از چنین بانویی قرار داد.
پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در عین نشاط جوانی، در سنِّ بیست و پنج سالگی با خدیجه که چهل سال از عمر خویش را پشت سر گذاشته بود، ازدواج کرد. و حدود بیست و چهار سال، خدیجه چراغ خانه پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و انیس و غمخوار او بود و پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) تا خدیجه زنده بود، یعنی تا سنّ پنجاه سالگی خودش و شصت و پنج سالگی خدیجه، زن دیگری اختیار نکرد. بعد از خدیجه هم اگر چه به اقتضای حکمت ها و مصالحی، زن های متعدّدی گرفت، ولی هیچ یک از آنها جای خدیجه را نگرفتند و فراقی را که از فقدان خدیجه در خانه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پیدا شد، پر نکردند و پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از آنها صاحب فرزندی نشد و نسل او از خدیجه باقی ماند. پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خدیجه را فراموش نکرده و از اخلاق و صفات او یاد می فرمود. به کسانی که با او آشنا و دوست بودند، احسان و لطف می کرد.«عایشه» می گوید: «بر احدی از زن های پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آن قدر غیرت نورزیدم که بر خدیجه غیرت ورزیدم. برای اینکه پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بسیار از او یاد می فرمود و اگر گوسفندی ذبح می شد، از آن برای دوستان خدیجه می فرستاد». [2]
و نیز از «عایشه» روایت شده است که: «رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از خانه بیرون نمی رفت، مگر آن که خدیجه را یاد می کرد و بر او به خوبی و نیکی مدح و ثنا می فرمود». روزی از روزها غیرت مرا گرفت، گفتم: او پیر زنی بیش نبود و خدا بهتر از او را به شما عوض داده است. پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم ) غضبناک شد؛ به طوری که موی جلوی سرش از خشم تکان می خورد. سپس فرمود: «نه، به خدا، بهتر از او را خدا به من عوض نداده. ایمان آورد به من، وقتی مردم، کافر گردیدند و تصدیق کرد مرا، هنگامی که مردم مرا تکذیب می کردند و در اموال خود با من مواسات کرد، وقتی مردم مرا محروم ساختند و خدا از او فرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر محروم فرمود».[3]
پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در عین نشاط جوانی، در سنِّ بیست و پنج سالگی با خدیجه که چهل سال از عمر خویش را پشت سر گذاشته بود، ازدواج کرد. و حدود بیست و چهار سال، خدیجه چراغ خانه پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و انیس و غمخوار او بود و پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) تا خدیجه زنده بود، یعنی تا سنّ پنجاه سالگی خودش و شصت و پنج سالگی خدیجه، زن دیگری اختیار نکرد. بعد از خدیجه هم اگر چه به اقتضای حکمت ها و مصالحی، زن های متعدّدی گرفت، ولی هیچ یک از آنها جای خدیجه را نگرفتند و فراقی را که از فقدان خدیجه در خانه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پیدا شد، پر نکردند و پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از آنها صاحب فرزندی نشد و نسل او از خدیجه باقی ماند. پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خدیجه را فراموش نکرده و از اخلاق و صفات او یاد می فرمود. به کسانی که با او آشنا و دوست بودند، احسان و لطف می کرد.«عایشه» می گوید: «بر احدی از زن های پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آن قدر غیرت نورزیدم که بر خدیجه غیرت ورزیدم. برای اینکه پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بسیار از او یاد می فرمود و اگر گوسفندی ذبح می شد، از آن برای دوستان خدیجه می فرستاد». [2]
و نیز از «عایشه» روایت شده است که: «رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از خانه بیرون نمی رفت، مگر آن که خدیجه را یاد می کرد و بر او به خوبی و نیکی مدح و ثنا می فرمود». روزی از روزها غیرت مرا گرفت، گفتم: او پیر زنی بیش نبود و خدا بهتر از او را به شما عوض داده است. پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم ) غضبناک شد؛ به طوری که موی جلوی سرش از خشم تکان می خورد. سپس فرمود: «نه، به خدا، بهتر از او را خدا به من عوض نداده. ایمان آورد به من، وقتی مردم، کافر گردیدند و تصدیق کرد مرا، هنگامی که مردم مرا تکذیب می کردند و در اموال خود با من مواسات کرد، وقتی مردم مرا محروم ساختند و خدا از او فرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر محروم فرمود».[3]
فاضل ترین زنان بهشت
«انس بن مالک» روایت کرده که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «بهترین زنان عالم مریم بنتِ عمران وآسیه بنت مزاحم و خدیجه بنت خُوَیْلِد و فاطمه بنت محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هستند».[4]از «ابن عبّاس» روایت شده که: پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) چهار خط در زمین کشید و فرمود: «آیا می دانید این چیست؟» عرض کردند: «خدا و رسول خدا داناتر است.» پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «فاضل ترین زنان بهشت، خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم همسر فرعون می باشند.»[5]
در «سیره ابن هشام» روایت کرده که: جبرییل خدمت رسول خدا آمد و گفت: «خدیجه را از طرف خدا سلام برسان». پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «;یا خَدیجَةٌ هذا جِبْریلُ، یُقْرِئُکِ السَّلام مِنْ رَبِّکِ. فَقَالَتْ خَدیجَةُ: اَللهُ السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ، وعَلی جِبْریلَ السَّلامُ»[6]و به روایت «حاکم»، خدیجه فرمود: اِنّ اللهَ هُوَ السَّلامُ وَ عَلی جِبْریلَ السَّلامُ، وَ عَلَیْکَ السَّلامُ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه».[7]یکی از مزایای خدیجه این بود که همواره پیش از بعثت و بعد از بعثت، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را تعظیم می کرد و سخنش را تصدیق می نمود. فضایل خدیجه و کرایم اخلاق او بسیار است که قلم ناتوان امثال بنده توان بیان آن را ندارد. سَلامُ الله عَلَیْها وَ عَلی بَعْلِها رَسُولِ اللهِ صَلّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَی ابْنَتِها سَیَّدَةِ نِساءِ الْعالَمینَ وَ عَلی صَهْرِها عَلِیٍّ اَمیرِ الْمُؤمِنینَ وَ سَیِّدِ الْمُسْلِمینَ وَ عَلی اَبْنائِهَا الْاَئِمَّةِ الطّاهِرینَ.
پی نوشت ها:
[2] اسدالغابه، ج 5، ص 436 و کتب دیگر.
[3] اسدالغابه، ج 5، ص 437؛ الاستیعاب، بهامش الاصابة، ج 4، ص 284 و 285.
[4] همان
[5] همان
[6] کشف الغمه، ج 2، ص 124؛ ای خدیجه، این جبرئیل است که از جانب پروردگارت به تو سلام می فرستد، پس خدیجه عرض کرد: «خداوند، سلام است، و هر سلامی از اوست و بر جبرئیل سلام باد».
[7] کشف الغمه، ج 2، ص 124؛ خداوند، سلام است و بر جبرئیل و بر تو سلام و رحمت و برکات خدا باد.
منبع : دفتر اطلاع رسانی آیت الله صافی گلپایگانی، صافی، لطف الله
در «سیره ابن هشام» روایت کرده که: جبرییل خدمت رسول خدا آمد و گفت: «خدیجه را از طرف خدا سلام برسان». پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «;یا خَدیجَةٌ هذا جِبْریلُ، یُقْرِئُکِ السَّلام مِنْ رَبِّکِ. فَقَالَتْ خَدیجَةُ: اَللهُ السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ، وعَلی جِبْریلَ السَّلامُ»[6]و به روایت «حاکم»، خدیجه فرمود: اِنّ اللهَ هُوَ السَّلامُ وَ عَلی جِبْریلَ السَّلامُ، وَ عَلَیْکَ السَّلامُ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه».[7]یکی از مزایای خدیجه این بود که همواره پیش از بعثت و بعد از بعثت، پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را تعظیم می کرد و سخنش را تصدیق می نمود. فضایل خدیجه و کرایم اخلاق او بسیار است که قلم ناتوان امثال بنده توان بیان آن را ندارد. سَلامُ الله عَلَیْها وَ عَلی بَعْلِها رَسُولِ اللهِ صَلّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَی ابْنَتِها سَیَّدَةِ نِساءِ الْعالَمینَ وَ عَلی صَهْرِها عَلِیٍّ اَمیرِ الْمُؤمِنینَ وَ سَیِّدِ الْمُسْلِمینَ وَ عَلی اَبْنائِهَا الْاَئِمَّةِ الطّاهِرینَ.
پی نوشت ها:
[2] اسدالغابه، ج 5، ص 436 و کتب دیگر.
[3] اسدالغابه، ج 5، ص 437؛ الاستیعاب، بهامش الاصابة، ج 4، ص 284 و 285.
[4] همان
[5] همان
[6] کشف الغمه، ج 2، ص 124؛ ای خدیجه، این جبرئیل است که از جانب پروردگارت به تو سلام می فرستد، پس خدیجه عرض کرد: «خداوند، سلام است، و هر سلامی از اوست و بر جبرئیل سلام باد».
[7] کشف الغمه، ج 2، ص 124؛ خداوند، سلام است و بر جبرئیل و بر تو سلام و رحمت و برکات خدا باد.
منبع : دفتر اطلاع رسانی آیت الله صافی گلپایگانی، صافی، لطف الله
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}