آنچه از آثار بدگمانی باید بدانید
از عوامل مهم برای تربیت خانوادگی و رشد و کمال انسانی، امنیّت و آرامش خانوادگی است. همه افراد خانواده باید از آرامش لازم بهرهمند باشند تا به یک زندگی مطلوب و سازگار دست پیدا کنند. بدگمانی باعث میشود امنیّت روحی از اعضای خانواده رخت بر بندد و احساس آرامش که انتظار است از کنار یکدیگر بودن حاصل شود، به احساس اضطراب تغییر یابد.
از پیامدهای روانی سوء ظن، ایجاد ترس و اضطراب است که باعث می شود تعادل روحی شخص از بین برود و فرد از تصمیم گیری و حلّ مسائل خود باز ماند.
مقدمه
برای بدگمانی نیز آثاری است که برای مبتلا نشدن به آن باید آنها را بررسی کنیم. بدگمانی علاوه بر آثار منفی اُخروی ( از قبیل سنگین شدن بار گناه، عقاب و هلاکت، نابود شدن عبادت و رسیدن به سر حدّ کفر ) دارای پیامدهای منفی در این دنیا نیز هست که زندگی را در همین دنیا بر انسان سخت میکند و باعث ناسازگاری میشود. در این جا مهمترین این آثار را گوشزد میکنیم:
بررسی آثار بدگمانی
أ. انزوا و غربت
بدگمان همیشه تنهاست. از دیگران گوشهگیری میکند و از معاشرت با دیگران ناخرسند است؛ حتّی از آمدن دیگران نزد خود نیز دلتنگ میشود. البته نه این که او در تنهایی خود راحت باشد، بلکه همیشه در اندوه درونی خود میسوزد. اینان میپندارند که تنهایی برایشان از با دیگران بودن بهتر است؛ امّا همین گمان نیز نتیجه بدگمانی آن هاست. گاهی بدگمان علاوه بر این که خود تنهایی را بر میگزینند، از سوی دیگران نیز در تنگنای انزوا قرار میگیرد و این در صورتی است که مردم ویژگی بدگمانی او را احساس کرده باشند. در این صورت آنان نیز از معاشرت با او پرهیز میکنند و از چنین فردی میگریزند.
حضرت علی (علیه السّلام) میفرماید: الغریب من لم یکن له حبیب، لایعدمک من الشفیق سوء الظّن؛ (۱) غریب و بیکس کسی است که هیچ دوستی ندارد. به هوش باش تا بدگمانی تو را از داشتن رفیق مهربان محروم نسازد. در جمع دیگران بودن، معاشرت و همدمی، سبب برکات فراوانی است که بدگمان خود را از آن محروم میسازد. به همین دلیل حضرت علی (علیه السّلام) میفرماید: ثلاث موبقات: نکثُ و ترکُ السنّه و فراق الجماعه؛ (۲) سه چیز نابود کننده است: شکستن بیعت، ترک سنّت و دوری از جماعت.
بنابراین، بدگمان با انزوایی که پیدا میکند، اسباب هلاکت خود را فراهم میسازد؛ چرا که در مقابل دیدگان او پرده ی ضخیمی از خودبینی، بددلی و بداندیشی قرار میگیرد و او را به نابودی سوق میدهد.
حضرت علی (علیه السّلام) میفرماید: الغریب من لم یکن له حبیب، لایعدمک من الشفیق سوء الظّن؛ (۱) غریب و بیکس کسی است که هیچ دوستی ندارد. به هوش باش تا بدگمانی تو را از داشتن رفیق مهربان محروم نسازد. در جمع دیگران بودن، معاشرت و همدمی، سبب برکات فراوانی است که بدگمان خود را از آن محروم میسازد. به همین دلیل حضرت علی (علیه السّلام) میفرماید: ثلاث موبقات: نکثُ و ترکُ السنّه و فراق الجماعه؛ (۲) سه چیز نابود کننده است: شکستن بیعت، ترک سنّت و دوری از جماعت.
بنابراین، بدگمان با انزوایی که پیدا میکند، اسباب هلاکت خود را فراهم میسازد؛ چرا که در مقابل دیدگان او پرده ی ضخیمی از خودبینی، بددلی و بداندیشی قرار میگیرد و او را به نابودی سوق میدهد.
ب. ناامنی روانی
از پیامدهای روانی سوء ظن، ایجاد ترس، وحشت و اضطراب است. پیدایش این حالات باعث میشود تعادل روحی شخص از بین برود و فرد از تصمیم گیری، قاطعیت و حلّ مسائل خود باز ماند. حضرت علی (علیه السّلام) میفرماید: من لم یحسن ظنّه استوحش من کلّ احد؛ (۳) کسی که گمانش نیکو نباشد و به دیگران بدگمان باشد، از هر کس وحشت میکند.
بدگمانی باعث حساسیّت بیجا و غیرمنطقی میشود. شخص بدگمان همیشه در کمین حوادث تلخی است که فکر میکند پیش خواهد آمد. او حرکات و رفتارهای دیگران را زیر نظر میگیرد تا با گمان بد خود، آنها را تفسیر کند؛ گویا همیشه قرار است حوادث تلخ یکی پس از دیگری به وقوع پیوندد و همه افراد در صددند به او خیانت کنند. این ذهنیت گاهی سبب میشود فرد دست خود را به خودکشی یا دیگرکشی آلوده سازد. حضرت علی (علیه السّلام) میفرماید: «من ساءت ظنونه اعتقد الخیانه بمن لا یخونه؛(۴) کسی که بدگمان است، کسی را که خائن نیست، خائن میپندارد».
به دلیل اضطراب حاصل از بدگمانی، شخص در مقابله با حوادث، ضعیف و ناتوان میشود. در عین حال، از دیگران نیز کمک طلب نمیکند و به دلیل بدگمانی اگر کسی به او کمک کند نیز، ترس و اضطرابش بیشتر میشود.
از آن جا که بدگمان گفتار و کردار دیگران را با اهداف و اغراض زشت آلوده میبیند و نمیتواند آنان را خالی از غرض ورزی تصور کند، همواره در رنج و عذاب روحی به سر میبرد و از این طریق شخصیت او اختلاف پیدا میکند. این بیماری در میان روان شناسان به «پارانوئید» (۵) معروف است که مراتبی دارد. این اصطلاح نخست به معنای دیوانگی، سپس به معنای هذیان و در مرحله بعد به معنای بدگمانی به کار رفته است. (۶)
برخی روان شناسان علایم فراوانی را برای این بیماری ذکر کردهاند که مهمترین آنها عبارت است از: حساسیت منفی فراوان؛ توجیه بدگمانی؛ به خود گرفتن حالت دفاعی؛ گریز از هر گونه انتقاد؛ بیاعتمادی؛ انتظار حوادث خائنانه؛ ناسازگاری با شرایط حاکم؛ تطابق همیشگی نتیجهگیریها با انتظارات؛ تبدیل بحثهای معمولی به مشاجره؛ تنش فکری و عضلانی؛ برخوردهای سرد و دور از عواطف؛ بیش از حد جدّی بودن؛ خودخواهی و خودبزرگبینی؛ خشکی و لجاجت؛ انتقام و دوری از گذشت؛ حسادت نسبت به اقویا و تنفر از ضعیفان؛ بیتفاوت نسبت به هنر؛ خوب جلوه دادن خود و … . (۷)
بر اساس این بیماری، شخص بدگمان افکار و خاطرههای زشت و دردآور را در روان خود انبار میکند و از این طریق مرض روانی پیدا میکند و در نتیجه این ذخیرهسازی، ناسازگاریها به وجود میآید و تشدید میشود.
بدگمانی باعث حساسیّت بیجا و غیرمنطقی میشود. شخص بدگمان همیشه در کمین حوادث تلخی است که فکر میکند پیش خواهد آمد. او حرکات و رفتارهای دیگران را زیر نظر میگیرد تا با گمان بد خود، آنها را تفسیر کند؛ گویا همیشه قرار است حوادث تلخ یکی پس از دیگری به وقوع پیوندد و همه افراد در صددند به او خیانت کنند. این ذهنیت گاهی سبب میشود فرد دست خود را به خودکشی یا دیگرکشی آلوده سازد. حضرت علی (علیه السّلام) میفرماید: «من ساءت ظنونه اعتقد الخیانه بمن لا یخونه؛(۴) کسی که بدگمان است، کسی را که خائن نیست، خائن میپندارد».
به دلیل اضطراب حاصل از بدگمانی، شخص در مقابله با حوادث، ضعیف و ناتوان میشود. در عین حال، از دیگران نیز کمک طلب نمیکند و به دلیل بدگمانی اگر کسی به او کمک کند نیز، ترس و اضطرابش بیشتر میشود.
از آن جا که بدگمان گفتار و کردار دیگران را با اهداف و اغراض زشت آلوده میبیند و نمیتواند آنان را خالی از غرض ورزی تصور کند، همواره در رنج و عذاب روحی به سر میبرد و از این طریق شخصیت او اختلاف پیدا میکند. این بیماری در میان روان شناسان به «پارانوئید» (۵) معروف است که مراتبی دارد. این اصطلاح نخست به معنای دیوانگی، سپس به معنای هذیان و در مرحله بعد به معنای بدگمانی به کار رفته است. (۶)
برخی روان شناسان علایم فراوانی را برای این بیماری ذکر کردهاند که مهمترین آنها عبارت است از: حساسیت منفی فراوان؛ توجیه بدگمانی؛ به خود گرفتن حالت دفاعی؛ گریز از هر گونه انتقاد؛ بیاعتمادی؛ انتظار حوادث خائنانه؛ ناسازگاری با شرایط حاکم؛ تطابق همیشگی نتیجهگیریها با انتظارات؛ تبدیل بحثهای معمولی به مشاجره؛ تنش فکری و عضلانی؛ برخوردهای سرد و دور از عواطف؛ بیش از حد جدّی بودن؛ خودخواهی و خودبزرگبینی؛ خشکی و لجاجت؛ انتقام و دوری از گذشت؛ حسادت نسبت به اقویا و تنفر از ضعیفان؛ بیتفاوت نسبت به هنر؛ خوب جلوه دادن خود و … . (۷)
بر اساس این بیماری، شخص بدگمان افکار و خاطرههای زشت و دردآور را در روان خود انبار میکند و از این طریق مرض روانی پیدا میکند و در نتیجه این ذخیرهسازی، ناسازگاریها به وجود میآید و تشدید میشود.
ج. سلب امنیت از خانواده
از عوامل مهم برای تربیت خانوادگی و رشد و کمال انسانی، امنیّت و آرامش خانوادگی است. همه افراد خانواده – به ویژه زن و شوهر – باید از آرامش لازم بهرهمند باشند تا به یک زندگی مطلوب و سازگار دست پیدا کنند. بدگمانی باعث میشود امنیّت روحی از اعضای خانواده رخت بر بندد، فضای روحانی و مقدّس خانواده آلوده گردد و احساس آرامش که انتظار است از کنار یکدیگر بودن حاصل شود، به احساس اضطراب تغییر یابد. برای حفاظت از این امنیّت، باید از تمام توان استفاده کرد تا بدگمانی پیش نیاید و اگر پیش آمد، به سرعت از بین برود.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) زمانی که به امر خداوند مأمور شد چهل روز از همسرش خدیجه فاصله بگیرد، برای بدگمان نشدن همسر و آرامش خانواده اش، عمّار یاسر را به سوی خدیجه فرستاد و فرمود: به خدیجه بگو که گمان نکنی من از تو بریده ام. نیامدن من به سوی تو از روی کراهت و عداوت نیست؛ بلکه پروردگارم مرا به چنین کاری امر فرموده است. پسای خدیجه، جز گمان خبر مبر. (۸)
خانوادهای که بدگمانی در میان آنان رواج دارد، دلهای شان پریشان و خالی از مهر و محبت است. چنین خانوادهای امنیّت و عطوفت را خارج از محیط خانواده، جست و جو میکنند، چه بسیار پسران و دخترانی که متنفّر از خانه و خانواده به خارج از این کانون پناه بردهاند و در دام بلاها و خطرهای جبران ناپذیری افتاده و بدبخت شدهاند و چه بسا زنان و مردانی که به دنبال پیدا کردن محبّت به کارهایی تن دادهاند که جز گسست و فروپاشی ارکان خانواده نتیجهای در پی نداشته است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) زمانی که به امر خداوند مأمور شد چهل روز از همسرش خدیجه فاصله بگیرد، برای بدگمان نشدن همسر و آرامش خانواده اش، عمّار یاسر را به سوی خدیجه فرستاد و فرمود: به خدیجه بگو که گمان نکنی من از تو بریده ام. نیامدن من به سوی تو از روی کراهت و عداوت نیست؛ بلکه پروردگارم مرا به چنین کاری امر فرموده است. پسای خدیجه، جز گمان خبر مبر. (۸)
خانوادهای که بدگمانی در میان آنان رواج دارد، دلهای شان پریشان و خالی از مهر و محبت است. چنین خانوادهای امنیّت و عطوفت را خارج از محیط خانواده، جست و جو میکنند، چه بسیار پسران و دخترانی که متنفّر از خانه و خانواده به خارج از این کانون پناه بردهاند و در دام بلاها و خطرهای جبران ناپذیری افتاده و بدبخت شدهاند و چه بسا زنان و مردانی که به دنبال پیدا کردن محبّت به کارهایی تن دادهاند که جز گسست و فروپاشی ارکان خانواده نتیجهای در پی نداشته است.
د. بیاعتمادی به دیگران
یکی از عناصر لازم برای مشارکت در زندگی، وجود اعتماد میان همسران است؛ البته منظور ما از اعتماد این نیست که انسان بدون هیچ قید و شرطی و بدون هیچ تأمّلی به دیگری اعتماد کند و به خود حق ندهد از عقل خود بهره گیرد و خود را ملزم بداند در گفتار و کردار به دیگری اعتماد کند. اعتماد مطلق و حسن ظنّ مبتنی بر آن، تنها درباره ی خداوند رواست، چرا که یقین داریم او از ما به ما آگاهتر و مهربانتر است. حضرت علی (علیه السّلام) میفرماید: «بالله الثقه فی جمیع الامور؛ (۹) در تمام امور جز به خداوند نمیتوان اعتماد داشت».
اعتماد ما به معصومان (علیهم السّلام) نیز به اعتماد به خدا منتهی میشود. از این قسمت که بگذریم به هیچ کس نمیتوان اعتماد مطلق داشت. امام صادق (علیه السّلام) میفرماید: لا تثقنّ باخیک کلّ الثقه فان صرعه الاسترسال لن تستقال؛ (1۰) به برادر خود اعتماد مطلق نداشته باش؛ چرا که ضرر خوشباوری و خوشخیالی قابل جبران نیست.
این سخن درباره ی اعتماد مطلق، کاملاً درست است؛ امّا اعتماد نسبی شرط لازم برای هر زندگی مشترک است. هنگامی که انسان با تأمل و تعقّل فرد مورد اعتمادی را پیدا کرد، نباید وسواس به خرج دهد. اعتماد نسبی، سبب استمرار و استحکام خانواده است و باعث میشود همسران به یکدیگر انس بگیرند.
از عواملی که اعتماد را سلب و انسان را از برکات آن محروم میکند، بدگمانی است. حضرت علی (علیه السّلام) میفرماید: شر الناس من لا یثق باحد لسوء ظنّه و لایثق به احد لسوء فعله؛ (1۱) بدترین فرد از میان مردم کسی است که به جهت بدگمانی به هیچ کس اعتماد نمیکند و دیگران نیز به سبب عمل بدش به او اعتمادی ندارند. بنابراین تا شواهدی دالّ برخلاف کارهای همسر چیزی برخلاف اعتماد را نشان ندهد، انسان نباید وسواس به خرج دهد و با ذهنّیتی منفی و موشکافانه رفتار او را تحلیل کند.
توجه به این نکته لازم است که برخی گمانهای بد در اختیار انسان نیست و ناخودآگاه به سراغ انسان میآید. روشن است که این گونه امور تحت اختیار انسان نیست و گناه محسوب نمیشود؛ ولی اگر انسان بدگمانی در این مرحله را ادامه دهد و بر بدگمانی خویش صحّه گذارد یا درصدد تجسّس، غیبت و … بر آید، مصداق روشن بدگمانی و حرام خواهد بود.
پی نوشت ها:
۱- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۲۱۳
۲- احمد نراقی، المحاسن، ج ۱، ص ۲۲۰
۳- عبدالواحد آمدی، غررالحکم، ص ۲۶۴
۴- همان.
۵- paranoid
۶- ایروین و دیگران، روان شناسی مرضی، ترجمه بهمن نجّاریان و …، ج ۱، ص ۵۱۰
۷- سعید شاملو، آسیب شناسی روانی، ص ۲۳۸
۸- شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ص ۱۵۶
۹- میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۴۳
1۰- محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۶۷۲
1۱- عبدالواحد آمدی، غررالحکم، ص ۲۶۳
منبع: حسین زاده، علی؛ (۱۳۹۱)، همسران سازگار: راهکارهای سازگاری، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ سیزدهم
اعتماد ما به معصومان (علیهم السّلام) نیز به اعتماد به خدا منتهی میشود. از این قسمت که بگذریم به هیچ کس نمیتوان اعتماد مطلق داشت. امام صادق (علیه السّلام) میفرماید: لا تثقنّ باخیک کلّ الثقه فان صرعه الاسترسال لن تستقال؛ (1۰) به برادر خود اعتماد مطلق نداشته باش؛ چرا که ضرر خوشباوری و خوشخیالی قابل جبران نیست.
این سخن درباره ی اعتماد مطلق، کاملاً درست است؛ امّا اعتماد نسبی شرط لازم برای هر زندگی مشترک است. هنگامی که انسان با تأمل و تعقّل فرد مورد اعتمادی را پیدا کرد، نباید وسواس به خرج دهد. اعتماد نسبی، سبب استمرار و استحکام خانواده است و باعث میشود همسران به یکدیگر انس بگیرند.
از عواملی که اعتماد را سلب و انسان را از برکات آن محروم میکند، بدگمانی است. حضرت علی (علیه السّلام) میفرماید: شر الناس من لا یثق باحد لسوء ظنّه و لایثق به احد لسوء فعله؛ (1۱) بدترین فرد از میان مردم کسی است که به جهت بدگمانی به هیچ کس اعتماد نمیکند و دیگران نیز به سبب عمل بدش به او اعتمادی ندارند. بنابراین تا شواهدی دالّ برخلاف کارهای همسر چیزی برخلاف اعتماد را نشان ندهد، انسان نباید وسواس به خرج دهد و با ذهنّیتی منفی و موشکافانه رفتار او را تحلیل کند.
توجه به این نکته لازم است که برخی گمانهای بد در اختیار انسان نیست و ناخودآگاه به سراغ انسان میآید. روشن است که این گونه امور تحت اختیار انسان نیست و گناه محسوب نمیشود؛ ولی اگر انسان بدگمانی در این مرحله را ادامه دهد و بر بدگمانی خویش صحّه گذارد یا درصدد تجسّس، غیبت و … بر آید، مصداق روشن بدگمانی و حرام خواهد بود.
پی نوشت ها:
۱- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۲۱۳
۲- احمد نراقی، المحاسن، ج ۱، ص ۲۲۰
۳- عبدالواحد آمدی، غررالحکم، ص ۲۶۴
۴- همان.
۵- paranoid
۶- ایروین و دیگران، روان شناسی مرضی، ترجمه بهمن نجّاریان و …، ج ۱، ص ۵۱۰
۷- سعید شاملو، آسیب شناسی روانی، ص ۲۳۸
۸- شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ص ۱۵۶
۹- میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۴۳
1۰- محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۶۷۲
1۱- عبدالواحد آمدی، غررالحکم، ص ۲۶۳
منبع: حسین زاده، علی؛ (۱۳۹۱)، همسران سازگار: راهکارهای سازگاری، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ سیزدهم
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}