نظریات مدارا در آداب معاشرت
در حوزه مدارا، نظریات متفاوتی وجود دارد. پذیرش و اجازه دادن، تحمل کردن و تاب آوری، حمایت و تسهیل کردن برخی از این نظریات است. با ما همراه باشید تا با این نظریات بیشتر آشنا شوید.
مدارا عبارت است از نرم برخورد کردن با دیگران، به آنها جا دادن و در حق آنها خشونت روا نداشتن.
نظریات مدارا
فضیلت مدارا، مستلزم همزیستی مسالمت آمیز با عقیده یا عملی است که از منظر فرد، باطل یا اخلاقة ناروا به شمار میرود. (برنارد، ۱۹۹۶) این تعریف، در حوزه های مختلف سیاسی، اخلاقی، جامعه شناسی و روان شناسی مورد بحث قرار گرفته، اما مدارایی که ما در اینجا از آن سخن می گوییم، به عنوان یک فضیلت اخلاقی است. آن هم در حوزه روابط بین فردی نه در سایر حوزه ها مثل حوزه های بین الادیانی.
بسیاری از مقالات اخلاقی که در این زمینه وجود دارد، خلط نوشت های بین مدارا و رفق است. و لذا از ذکر آنها خودداری می نماییم. تنها به عنوان نمونه به ذکر یک مورد بسنده می کنیم.
بسیاری از مقالات اخلاقی که در این زمینه وجود دارد، خلط نوشت های بین مدارا و رفق است. و لذا از ذکر آنها خودداری می نماییم. تنها به عنوان نمونه به ذکر یک مورد بسنده می کنیم.
تعریف مدارا
نویسنده ای در تعریف مدارا نوشته است: «مدارا عبارت است از نرم برخورد کردن با دیگران، به آنها جا دادن و در حق آنها خشونت روا نداشتن. مدارا در پیدایش سه زاویه خوش اخلاقی یعنی نرم برخورد کردن، همدمی نیکو و تحمل کردن دیگران به گونه ای که از انسان فرار نکنند نقش فراوانی دارد»[1]
در حالی که در واقع، این مطلب، درباره رفق صدق می کند. خود نویسنده هم آن را به تعریف مجمع البحرین ولسان العرب ذیل ماده رفق ارجاع می دهد. متاسفانه این نوع تحلیل ها، تحلیل های عرف زده است. نه علمی. وقتی بین ما و فردی که با وی وارد یک تعامل ارتباطی شده ایم، در موضوع خاصی تفاوت وجود دارد، به دو گونه می توانیم رفتار کنیم؛ یکی منازعه و دیگری مدارا. در منازعه، ما از وی می خواهیم که از باور با رفتار خود دست بردارد و با تعصب و جزمیت درباره موضع خود در صدد تحمیل عقیده و رفتار خود به او هستیم و این کار را همراه با ناراحتی و گاه پرخاشگری انجام می دهیم.
اما مدارا با رد کردن ارعاب، ممنوعیت و محرومیت، تقدم را به استدلال و تعقل می دهد، مدارا در ضدیت با پاکسازی اخلاقی با ناشکیبایی روانی است. منظور از آن، مکانیسم ایمنی بخش است که هر آنچه از خود نیست را نمی پذیرد. به عبارت دیگر هر آنچه با ایده ها و اعتقاداتمان همخوانی ندارد را رد می کند.[2]
بنابراین در برخورد مدارایی، در عین باورمندی و پای بندی به اصول و باورهای خود، عقاید یا رفتارهای رقیب را تحمل کرده و به او اجازه می دهیم که بر موضع باطلل خودش بماند. هرچند ممکن است ما از او بخواهیم که از نظر خود دست بردارد و موضع متفاوت خود دفاع کنیم. اما از هر گونه تحمیل و پرخاشگری اجتناب ورزیده و این کار را با مهربانی و نرمی و تسهیل انجام می دهیم و به وی کمک می کنیم تا خود به موضع ما برسد.
پس مدارا به معنی «پذیرش یا اجازه دادن» به چیزی که شخصا قبول ندارد، است. همچنین در معنای «تحمل و تاب آوردن» یا «پشتیبانی، حمایت یا نگه داشتن» اندیشه متفاوت هم تعریف شده است.[3]
با توجه به آنکه مدارا، از دیدگاه نویسنده، گونه ای از رفق است و باید مؤلفه های رفق را دارا باشد، باید این نتیجه صحیح باشد که هر سه گزینه زیر در معنی مدارا وجود دارد:
در حالی که در واقع، این مطلب، درباره رفق صدق می کند. خود نویسنده هم آن را به تعریف مجمع البحرین ولسان العرب ذیل ماده رفق ارجاع می دهد. متاسفانه این نوع تحلیل ها، تحلیل های عرف زده است. نه علمی. وقتی بین ما و فردی که با وی وارد یک تعامل ارتباطی شده ایم، در موضوع خاصی تفاوت وجود دارد، به دو گونه می توانیم رفتار کنیم؛ یکی منازعه و دیگری مدارا. در منازعه، ما از وی می خواهیم که از باور با رفتار خود دست بردارد و با تعصب و جزمیت درباره موضع خود در صدد تحمیل عقیده و رفتار خود به او هستیم و این کار را همراه با ناراحتی و گاه پرخاشگری انجام می دهیم.
اما مدارا با رد کردن ارعاب، ممنوعیت و محرومیت، تقدم را به استدلال و تعقل می دهد، مدارا در ضدیت با پاکسازی اخلاقی با ناشکیبایی روانی است. منظور از آن، مکانیسم ایمنی بخش است که هر آنچه از خود نیست را نمی پذیرد. به عبارت دیگر هر آنچه با ایده ها و اعتقاداتمان همخوانی ندارد را رد می کند.[2]
بنابراین در برخورد مدارایی، در عین باورمندی و پای بندی به اصول و باورهای خود، عقاید یا رفتارهای رقیب را تحمل کرده و به او اجازه می دهیم که بر موضع باطلل خودش بماند. هرچند ممکن است ما از او بخواهیم که از نظر خود دست بردارد و موضع متفاوت خود دفاع کنیم. اما از هر گونه تحمیل و پرخاشگری اجتناب ورزیده و این کار را با مهربانی و نرمی و تسهیل انجام می دهیم و به وی کمک می کنیم تا خود به موضع ما برسد.
پس مدارا به معنی «پذیرش یا اجازه دادن» به چیزی که شخصا قبول ندارد، است. همچنین در معنای «تحمل و تاب آوردن» یا «پشتیبانی، حمایت یا نگه داشتن» اندیشه متفاوت هم تعریف شده است.[3]
با توجه به آنکه مدارا، از دیدگاه نویسنده، گونه ای از رفق است و باید مؤلفه های رفق را دارا باشد، باید این نتیجه صحیح باشد که هر سه گزینه زیر در معنی مدارا وجود دارد:
1.پذیرش و اجازه دادن
بر این اساس، باید بین اعتقاد به باور خود و تعصب به آن فرق گذاشت. این دو موضوع متفاوت از هماند بسیاری از کسانی که از مدارای مذهبی سخن راندند و مدعی شدند که باید از تعصبهای مذهبی دست برداشت و از عقاید و آیین های دیگران آگاهی یافت و ارزش های خویش را در ترازوی فضایل دیگر زمانها و مکان ها سنجید، به اتهام نسبی گرایی یا تساهل و تسامح متهم شدند.
در حالی که چنین نیست که هر کس از عدم تعصب بر باورها حرف زد به معنی تساهل و تسامح باشد. چرا که میتوان هر دو را باهم جمع کرد. یعنی هم به باور خود معتقد بود و جزم داشت و هم به باورهای دیگر اجازه داد که ارائه شوند. او باید دارای حداقل به اندازه طرح این سوال در خود، دارای نگرش منعطف باشد که «آیا ممکن است فرد مقابل من درست بگوید؟» همین که این سؤال را برای خود طرح کرده و به دیدگاه های دیگر اجازه طرح و به خود اجازه فکر کردن درباره آنها را می دهد به این معنی است که با آن شخص مدارا کرده است.
به عبارت دیگر، در مدارا اصول و مبانی ثابت است و در آن اغماضی صورت نمی گیرد. و این تفاوت آن با تساهل و تسامح است. نکته ای که بدیهی است آن است که رفتار مدارایی، یک رفتار عمدی و اختیاری است. بدین معنی که کسی می تواند به شکل معنادار در مورد مدارا (پذیرفتن یا اجازه دادن به رقیب) صحبت کند که در موقعیتی باشد که بتواند نپذیرد یا قدرت داشته باشد اجازه ندهد.
در حالی که چنین نیست که هر کس از عدم تعصب بر باورها حرف زد به معنی تساهل و تسامح باشد. چرا که میتوان هر دو را باهم جمع کرد. یعنی هم به باور خود معتقد بود و جزم داشت و هم به باورهای دیگر اجازه داد که ارائه شوند. او باید دارای حداقل به اندازه طرح این سوال در خود، دارای نگرش منعطف باشد که «آیا ممکن است فرد مقابل من درست بگوید؟» همین که این سؤال را برای خود طرح کرده و به دیدگاه های دیگر اجازه طرح و به خود اجازه فکر کردن درباره آنها را می دهد به این معنی است که با آن شخص مدارا کرده است.
به عبارت دیگر، در مدارا اصول و مبانی ثابت است و در آن اغماضی صورت نمی گیرد. و این تفاوت آن با تساهل و تسامح است. نکته ای که بدیهی است آن است که رفتار مدارایی، یک رفتار عمدی و اختیاری است. بدین معنی که کسی می تواند به شکل معنادار در مورد مدارا (پذیرفتن یا اجازه دادن به رقیب) صحبت کند که در موقعیتی باشد که بتواند نپذیرد یا قدرت داشته باشد اجازه ندهد.
2.به تحمل کردن و تاب آوردن
این ویژگی، در واقع بعد هیجانی ویژگی قبل است. بدین معنی که تحمل کردن و تاب آوری در برابر مخالف، باعث می شود که او اجازه عرض اندام پیدا کرده و پذیرفته شود. این تاب آوری در موقعیت هایی که نظر مخالف باید تغییر کند مثل موضوعات مذهبی، برای دوری از شتاب زدگی است تا با تدبیر و سیاست برای تغییر مخالفت طرحی بریزد. و در موقعیت هایی که نیازی به این تغییر نیست مثل موضوعات روزمرهای که دو طرف آن مساوی است، برای تسکین یافتن خود جهت گذشتن از نظر با ایده شخصی است.
بنابراین، اگر چه تحمل در ماهیت مدارا نیز هست اما مراد از آن صبر نیست. چرا که اصل مدارا همان احتیاط و نیرنگ و پرهیز از شر و اذیت مقابل است. و به این هدف، تحمل صورت می گیرد.
بنابراین، اگر چه تحمل در ماهیت مدارا نیز هست اما مراد از آن صبر نیست. چرا که اصل مدارا همان احتیاط و نیرنگ و پرهیز از شر و اذیت مقابل است. و به این هدف، تحمل صورت می گیرد.
3.حمایت و تسهیل کردن
علاوه بر اینکه مخالف، تحمل و پذیرفته میشود، از وی حمایت عاملقی می شود این حمایت عاطفی به دو منظور است؛ اگر لازم است نظر مخالف تغییر کند، به منظور جلب نظر وی و تغییر درونی (نه بیرونی) است این حمایت عاطفی، نمود بارز ترمی شخص مداراگر است. در این موارد، شخص مداراگره راههای تغییر نظر مخالف را به آسانی برای او هموار و زمینه آن را با تدبیر و تفریح تسهیل می نماید. اما اگر موقعیت مدارا، از مواردی است که لازم نیست در نهایت نظر مخالف تغییر کند، حمایت عاطفی به منظور آن است که شخص مداراگر، از اینکه از نظر خود گذشته است، منت یا ناراحتی نداشته باشد و هیچ گونه خلل و سردی در تعامل خود با وی ایجاد نکند این سه ویژگی که در مدارا وجود دارد.
معنی این تحقیق در استخراج شاخصهای آن در روابط همسران خواهد بود این سه ویژگی را برخی به نوعی دیگر با تمایز بعد اعتقاد و عمل در مدارا چنین بیان کردهاند که: فضیلت مدارا دارای جز، اعتقادی و جز، عملی است: فرد مطلق گرا جزء دوم مدارا را نمی پذیرد و فرد کثرت گرا جزء اول را بنابراین مدارا نفیلمهای میان این دو نظر است.
جز، نخست اعتقادی است. فضیلت مدارا تحقق نمی یابد مگر آنکه فرد باور خود را نسبت به امر الف حق بداند و باور رقیب را در خصوص آن باطل بشمارد. بنابراین مدارا، فقط به آن دسته از عقاید و اعمالی تحقق می گیرد که از منظر فرد ناحق یا نادرست تلقی می شود.
پس اشتباه است که فکر کنیم مدارا مستلزم نوعی بیطرفی است که درباره هیچ رفتار و باوری قضاوت نداشته باشیم. اشتباه است که فکر کنیم شخصیت نرم از حیث روان شناختی، دارای حساسیت های کمی است، باید و نبایدهای زیادی ندارد و یک شخصیت غیر مقید به اجرای اصول است. بلکه حساسیت و تقید دارد اما تفاوت آن در جزء دوم مدارا مشخص میشود.
این در حالی است که در روان شناسی در عامل های شخصیت، انعطاف پذیری را در مقابل جزمیت قرار داده اند، اما رفق و مدارا اگر چه نوعی رفتار انعطافی هستند. اما به این معنا نیست که شخص، دارای تفکر جزمی (سیاه و سفید) نباشد. چرا که در آن صورت، اصلا موضوع مدارا پیش نمی آید.
جزء دوم عملی است. فضیلت مدارا فقط در صورتی تحقق می پذیرد که شخص علیرغم آنکه عقیده یا عملی را ناحق می داند بنا بر دلایل با ملاحظاتی مایل است با صاحبان آن عقاید یا عاملان آن رفتار به صلح و مسالمت زندگی کند.[4]
مدارا، قرابت زیادی با اصل آزادی های فردی پیدا می کند. و هر عملی که این آزادی را محدود کند، عملی مداراگونه تلقی نمی شود. در عین حال که مداراگری به معنی نداشتن اصول و یا نبود باور جزمی به آنها نیست. به این معنا نیست که در برابر باورها و رفتارهای مخالف خود، هیج عکس العملی نباید نشان داد. بلکه مقصود، آن است که نباید آنها را سرکوب کرد و با خشونت رفتار نمود. نوع عکس العمل، باید همراه با نرمی و رعایت اصول مدارا باشد.
معنی این تحقیق در استخراج شاخصهای آن در روابط همسران خواهد بود این سه ویژگی را برخی به نوعی دیگر با تمایز بعد اعتقاد و عمل در مدارا چنین بیان کردهاند که: فضیلت مدارا دارای جز، اعتقادی و جز، عملی است: فرد مطلق گرا جزء دوم مدارا را نمی پذیرد و فرد کثرت گرا جزء اول را بنابراین مدارا نفیلمهای میان این دو نظر است.
جز، نخست اعتقادی است. فضیلت مدارا تحقق نمی یابد مگر آنکه فرد باور خود را نسبت به امر الف حق بداند و باور رقیب را در خصوص آن باطل بشمارد. بنابراین مدارا، فقط به آن دسته از عقاید و اعمالی تحقق می گیرد که از منظر فرد ناحق یا نادرست تلقی می شود.
پس اشتباه است که فکر کنیم مدارا مستلزم نوعی بیطرفی است که درباره هیچ رفتار و باوری قضاوت نداشته باشیم. اشتباه است که فکر کنیم شخصیت نرم از حیث روان شناختی، دارای حساسیت های کمی است، باید و نبایدهای زیادی ندارد و یک شخصیت غیر مقید به اجرای اصول است. بلکه حساسیت و تقید دارد اما تفاوت آن در جزء دوم مدارا مشخص میشود.
این در حالی است که در روان شناسی در عامل های شخصیت، انعطاف پذیری را در مقابل جزمیت قرار داده اند، اما رفق و مدارا اگر چه نوعی رفتار انعطافی هستند. اما به این معنا نیست که شخص، دارای تفکر جزمی (سیاه و سفید) نباشد. چرا که در آن صورت، اصلا موضوع مدارا پیش نمی آید.
جزء دوم عملی است. فضیلت مدارا فقط در صورتی تحقق می پذیرد که شخص علیرغم آنکه عقیده یا عملی را ناحق می داند بنا بر دلایل با ملاحظاتی مایل است با صاحبان آن عقاید یا عاملان آن رفتار به صلح و مسالمت زندگی کند.[4]
مدارا، قرابت زیادی با اصل آزادی های فردی پیدا می کند. و هر عملی که این آزادی را محدود کند، عملی مداراگونه تلقی نمی شود. در عین حال که مداراگری به معنی نداشتن اصول و یا نبود باور جزمی به آنها نیست. به این معنا نیست که در برابر باورها و رفتارهای مخالف خود، هیج عکس العملی نباید نشان داد. بلکه مقصود، آن است که نباید آنها را سرکوب کرد و با خشونت رفتار نمود. نوع عکس العمل، باید همراه با نرمی و رعایت اصول مدارا باشد.
پی نوشت:
[1]. عباس پسندیده، کانون مهرورزی، تهران: ریاست جمهوری، مرکز امور زنان، 1389، ص 33.
[2]. مورن ادگار، اخلاق، مترجم: امیر نیک پی، تهران: نگاه معاصر، 1393، ص ۱۰۹.
[3]. عبدالرحمن میاح، اصطلاحات سیاسی، زیر نظر ناصر جمال زاده، قم: پارسایان، 1382، ص 29.
[4]. احمد نراقی، معراج السعاده، قم: نشر جمال، ۱۳۹۲، ص 79.
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}