بسیاری از اضطراب های ما ریشه در کودکی دارد، به دلیل تعارضات درونی که دنیا برای فرد به وجود آورده و حل نشده باقی مانده است.

 

تعریف اضطراب

اضطراب رفتار ما را برای گریختن از خطرهای واقعی و محافظت کردن از خودمان هدایت می کند، اما وقتی به افراط کشیده می شود و فرد در تنش و هراس بی پایان غرق می شود، روند زندگی روزمره فرد را مختل می کند که نیازمند درمان است. اضطراب یک هیجان است که زنجیره ای از افکار منفی راجع به آینده، آن را به وجود می آورد. این افکار منفی راجع به آینده، نگرانی هستند.

نگرانی: نگرانی یک نوع تلاش برای شناسایی مشکل و حل کردن آن تا قبل از مشکل سازشدن آن است، فرد می خواهد تا قبل از اینکه مشکل بزرگی برایش پیش بیاید آن را پیدا و حل کند. نگرانی فکر منفی است که زنجیره ای از افکار منفی به دنبالش می آورد، مثلاً: اگر دیر سراغ بچه ام بروم، از مدرسه بیرون می رود، گم می شود، یا او را می دزدند و هیچوقت هیچ نشانی از او نخواهم داشت و...
 

ویژگی های اضطراب

مهمترین ویژگی اضطراب نگرانی راجع به آینده است. اضطراب باعث می شود فرد در شرایط ابهام، به دنبال بدترین احتمالات ممکن برود.

استدلال هیجانی
استدلال هیجانی از ویژگی های بارز فرد مضطرب است، به این معنا که خیلی به حواس شان اطمینان دارند و با حس هایشان دنیا را نگاه می کنند مثلاً: دلم شور می زند، پس اتفاقی در حال افتادن است یا به زودی اتفاقی خواهد افتاد. همچنین معتقدند که حس ششم قوی دارند و طبق آن عمل می کنند.
 
تعاملات اجتماعی محدود
فرد مضطرب بیشتر تمرکزش روی خودش است به دنبال رفع نگرانی هاست، پس ترجیح می دهد خود را در شرایط غافلگیرکننده و نگران کننده کمتری قرار دهد.
 
تأیید طلب افراطی
اضطراب باعث شده فرد تأیید طلب و اطمینان طلب شود. همیشه نظر دیگران را راجع به خودش و عملکردش و تصمیماتش بپرسد تا تأییدش کنند و همچنین از درستی کارش مطمئن شود.
 
فرار از غافلگیری
فرد اضطرابی به شدت از غافلگیر شدن هراس دارد، به همین دلیل کنترل گر است، کنترل گری باعث می شود فرد کمتر غافلگیر شود، به همین دلیل به استقبال وقایعی می رود که احتمال می دهد اتفاق بیافتد و می خواهد قبل از وقوع، آنها را حل کند.
 
افکار سمج
افراد اضطرابی افکار سمج دارند که مدام فرد را به نتیجه کار و فکر کردن به اینکه در آینده چه می شود سوق می دهد.
 
لذت نبردن از زندگی
این افراد به دنبال لذت در زندگی نیستند، افراد مضطرب از داشتن اوقات خوش عذاب وجدان دارند، آن را هدر شدن زندگی تلقی می کنند. لذت زندگی خواهان زندگی در زمان حال است، در حالی که فرد مضطرب در آینده زندگی می کند. از طرفی اضطراب، تجربه شرایط جدید را از فرد می گیرد چون او نمی خواهد در موقعیتی قرار بگیرد که نمی داند چه چیزی در انتظارش است.
 
مشکلات جسمی
20% مراجعه کنندگان به تمام پزشکان اضطراب دارند و اضطراب دلیل اصلی بسیاری از دردهای جسمانی است. همچنین ریسک سرطان در افراد مضطرب بالاست، چون اضطراب سیستم ایمنی بدن را کاهش می دهد.
 
اختلال خواب
مشکلات خواب و تنش عضلانی از همراهان همیشگی افراد مضطرب است.
 
میل جنسی
اضطراب بر میزان و کیفیت میل جنسی تأثیر مستقیم دارد. افکار و جملات افراد مضطرب، معمولاً با نکند که... و می ترسم که...، نگرانم که... شروع می شود.
 

عوامل به وجود آورنده اضطراب

تعارضات حل نشده کودکی
بسیاری از اضطراب های ما ریشه در کودکی دارد، به دلیل تعارضات درونی که دنیا برای فرد به وجود آورده و حل نشده باقی مانده است.
 
تعارضات
به دلیل بایدها و نبایدهای پیرامون زندگی انسانها، ما با خیل عظیمی از تناقضات و درگیری های درونی روبه رو هستیم که خودش را به صورت اضطراب نشان می دهد.
 
کمالگرایی و استانداردها
از مهمترین دلایل به وجود آورنده اضطراب، کمالگرایی و استانداردهای بالای آن است. وقتی که فرد کمالگرا به دنبال ایده ال ها است، طبیعی است دچار اضطراب شود، به دلیل اینکه تمام هم و غم فرد، پیش رفتن با اصول و قواعدی که خودش برای خودش وضع کرده است و کشمکش بی انتهایی درمورد اینکه آیا کارها آنطور که می خواهم پیش خواهد رفت، درجریان است و این کشمکش اضطراب زاست.
 
آداب و رسوم
زیر بنای اصلی بسیاری از آداب و قوانینی که تشکیل داده ایم، اضطراب است. ما آداب را تشکیل دادیم تا خطرات احتمالی را از خودمان دور کنیم.
 
ژنتیک
عوامل ژنتیک بر اضطراب فرد موثر است.
 
نظر دیگران
بسیاری از نگرانی های ما ریشه در ترس از پذیرفته نشدن دارد، حتی خیلی از تعارفات تکراری و از روی محبت روزمره ما از اضطراب است، حالِ کسی را نداریم اما وانمود می کنیم از دیدنش خوشحالیم و با یک سری لغات که دقیقاً معنای آنها را نمی دانیم از هم پذیرایی می کنیم، می خواهیم در مورد ما خوب فکر کنند، چون اضطراب داریم که نکند پذیرفته نشویم.
 
عدم تحمل بلاتکلیفی
اصلی ترین دلیل اضطراب، عدم تحمل بلاتکلیفی است. ریشه نگرانی، بلاتکلیفی است. بلاتکلیفی موقعیتی است که پیامدش نامعلوم و مبهم است، تلاش بشر همیشه رفع ابهام بوده است، چون دنبال ثبات است و همین موضوع در او ایجاد اضطراب می کند.
 

آموزش

اکثر آموزش هایی که از کودکی به ما داده اند، به اضطراب منجر می شود، مثلاً:
نباید اشتنباه بکنی...
باید مطابق استانداردها زندگی کنی...

به خاطر بسپارید: تعیین استاندارد و منطقی بودن، یعنی شرایط اضطراب زا ایجاد کردن.
باید ثبات پیدا کنی...
موقعیت مبهم را واضح بکن...

باورهای اشتباهی که نگرانی و اضطراب ایجاد می کنند:
نگرانی باعث حل مسئله است.
نگرانی انگیزه ام را برای رسیدن به اهدافم افزایش می دهد.
نگرانی، من را در برابر هیجان و پیش آمدهای منفی محافظت می کند.
نگرانی یک صفت شخصیتی مطلوب است

مردم اطرافیان شان را به مضطرب بودن تشویق می کنند، مثلاً فلانی مادر خوبی است خیلی نگران بچه و زندگیشه. اضطراب باعث می شود فرد از اطرافیانش مراقبت کند و تصور مهربان بودن را به وجود می آورد و این مهربانی و همیشه در دسترس بودن، توسط دیگران تشویق می شود.
 

درمان اضطراب

مهمترین راه درمان اضطراب، حل کردن تعارضات درونی، به کمک روانکاو است. درمان اضطراب به علت پیچیدگی های آن، نیازمند متخصص این حوزه است.
 
راهکارها
در یک موقعیت شما شروع می کنید به گمانه های منفی و این گمانه ها را با ترکیب زیر به ذهن خودتان می آورید: نکند که... می ترسم که... نگرانم که... اگر فلان اتفاق بیفتد... و به این ترتیب زنجیره ای از افکار منفی را در ذهن خود می آورید و خود را دچار ناآرامی و تشویش می کنید و به دنبال آن به دو شیوه عمل می کنید:
1. یک سری اقدامات نادرست در جهت پایان دادن حس بد خود انجام می دهید، از جمله:
- سرچ اطلاعات پیرامون مشکل به وجود آمده، از گوگل، از افراد و...
- مشورت های افراطی
- درد و دل کردن با اطرافیان
- تأیید طلبی و اطمینان طلبی از دیگران
- بررسی دوباره و دوباره کارها
- محافظت بیش از حد از دیگران

2. راهبرد اجتنابی: خودتان را از موقعیت دور می کنید:
اهمالکاری: برای فرار از اضطراب، برنامه ها و اقدامات لازم را رها می کنید.
برای انجام ندادن فعالیت ها دلیل تراشی می کنید.
برای انجام فعالیت های مشخص تعهدی نمی دهید.
هر دوی این راهکارها به اضطراب دوباره می انجامد.

منبع: مرکز مشاوره رهیاب - مریم قائد رحمتی