فرزندان والدین کمال گرا دست به نوآوری و کارهای تازه نمی زنند. همیشه مضطرب و پریشانند. به توانایی های خود اعتماد ندارند.
 

مقدمه

کمال گرایی باوریست که در آن باید تمام کارها را به شیوه ای وسواسی و کامل انجام داد و غیر از آن مورد قبول فرد نیست. این افراد( چه والد باشند و چه کودک) فشار دایمی برای حرکت به سمت اهداف غیرقابل دستیابی در دورن خود احساس می کنند و ارزش خودشان را با کارایی خودشان و دستاوردهای شان می سنجند. کمال گرایی یکی از ویژگی های والدین است که با تلاش برای کامل و بی نقص بودن و تعیین معیارهای بسیار عالی و افراطی برای خود و فرزندان شان تعریف می شود و گرایش به رفتارهای ارزیابانه و انتقادی در آنها به شدت به چشم می خورد.

واژه کمال یک مفهوم نسبی دارد و می توان گفت همه انسان ها به نحوی کمال گرایند؛ برخی کمال گرایی بهنجار دارند و برخی از تاثیرات کمال گرایی نابهنجار در زندگی خود رنج می برند. فرد کمال گرای بهنجار از تلاش و رقابت برای برتری لذت می برد و در عین حال محدودیت های شخصی را به رسمیت می شناسد. اما کمال گرای نابهنجار به دلیل داشتن انتظارات غیر واقع بینانه، هرگز از عملکرد خود خشنود نخواهد شد و از منظر خود هرگز کاری را خوب انجام نمی دهد که بتواند از آن لذت ببرد.

در بعد منفی کمال گرایی، والدین کمال گرا استانداردهای خیلی سختی برای فرزندان خود در نظر می گیرند و انتظارات بالای آنها با توان و شرایط فرزندان سازگاری ندارد؛ لذا موجب شکست آنها می شود و این شکست انتقاد شدید والدین را به دنبال دارد. اما در کمال گرایی مثبت، والدین خواستار موفقیت و رشد فرزندان، متناسب با شرایط آنها هستند و به این منظور شرایط را برای آنها مهیا می کنند.
 

مصایب زندگی با والدین کمال گرا

اگر والدین قابل اعتماد، همدل، آرامش دهنده و برخوردار از رفتارهای سازنده باشند و دایم از کودک ایراد نگیرند، تصور ذهنی او نسبت به خویش به صورت مثبت تقویت می شود. اما اگر والدین در کنترل، زیاده روی کنند و انجام خواسته های آنها برای کودک امکان نداشته باشد، بایدها و اجبارها و نتوانستن را به کودک تحمیل کنند، به تدریج کودک پیام «من به حساب نمی آیم» را در خود درونی می کند. ممکن است والدین به صورت لفظی از کودک نخواهند که کامل باشد.

اما اگر ابراز مهر و محبت آنان به رفتار کودک بستگی داشته باشد، به تدریج تفکر خاص «تنها اگر رفتار کاملی داشته باشم، مورد قبول آنها خواهم بود» و «اگر همیشه خوب به نظر بیایم، ارزش خود را حفظ کرده ام» در او شکل می گیرد. در واقع افرادی که اعتماد به نفس اندکی دارند، برای حفظ هویت و ارزش خویش به معیارهای کمال گرایانه احتیاج دارند.
 

رفتارهای والدین کمال گرا

والدین کمال گرا نه تنها موفقیت های فرزندان شان را کم اهمیت جلوه می دهند، بلکه برایشان سخت است که تلاش های آنها را بپذیرند و به آنها پاداش دهند. این والدین به جای ارزیابی مثبت و تشویق فرزندان شان، مدام از آنها می خواهند که بهتر از قبل عمل کنند. آنها بیش از اندازه انتقاد می کنند، سخت گیرند و عموما کمتر از فرزندان شان حمایت می کنند. درخواست های افراطی آنان ممکن است از راه های گوناگون تقویت شود. به عنوان مثال از طریق اجبار، تهدید، تنبیه یا اظهار یاس.

از آنجا که این والدین کودکان خود را تایید نمی کنند، کودک نیز به خود و توانایی هایش اعتماد نخواهد داشت و احساس خود ارزشمندی لازم را پیدا نمی کند و با خلا های عاطفی مواجه می شود. نتایج مطالعات نشان می دهد افراد کمال گرا، فرزند پدر و مادران کمال گرا هستند. این رابطه به ویژه وقتی والد و فرزند همجنس هستند، قوی تر به نظر می رسد. فرزندان این افراد باید همواره بی نقص باشند و به تلاش خود ادامه دهند تا جایی که تایید پد و مادر را به دست آورند. فرزندان پدر و مادران کمال گرا احساس خوشبختی نمی کنند

چنین فرزندانی دست به نوآوری و کارهای تازه نمی زنند. همیشه مضطرب و پریشانند. به توانایی های خود اعتماد ندارند. هیچ گاه عمیقا احساس خوشحالی نمی کنند چرا که گمان می کنند رفتارشان به آن اندازه خوب نیست که نظر دیگران را جلب کنند. این کودکان هرگز نمی توانند به احساس رضایت و خشنودی از زندگی دست یابند و از شرکت در رقابت ها حتی اگر از توانایی خود مطمئن باشند، دوری می کنند.
 

ویژگی های مشخص کمال گرایی

- داشتن اهداف بلندپروازانه، جاه طلبانه، مبهم، دست نیافتنی و تلاش افراطی برای رسیدن به اهداف
- نیاز شدید به موفقیت
- گرایش به اندیشه همه یا هیچ
- ارزیابی سخت گیرانه از خود و دیگران
- پرهیز از آشکار شدن عیب ها و نقص ها
- انتظارات زیاد از خود و دیگران
- احساس ستیره نسبت به خود و دیگران به دلیل برآورده نشدن انتظارات
- ناتوان بودن از درخواست کمک از دیگران، حتی از نزدیک ترین دوستان
- ترس از بازنده بودن و نارضایتی دیگران
 
دردهای در سایه
زمانی که کمال گرایی به صورت ناسالم و نابهنجار باشد، می تواند زمینه ساز بروز اختلالاتی چون وسواس، افسردگی ، بی اشتهایی عصبی، اختلالات شخصیت، اختلالات اضطرابی، استرس، اختلالات روان تنی و میگرن، مشکلات خواب، اهمال کاری، اختلالات خوردن، تمایل به خودکشی، روابط شخصی آشفته و بسیار بیماری های روانی دیگر شود؛ بنابراین بی توجهی به علایم آن می تواند نتایج جبران ناپذیری را در پی داشته باشد. همچنین از آنجا که کمال گرایی والدین بر روی جهت گیری های ذهنی و خودپنداره کودکان تاثیر بسزایی دارد، درمان اختلالات رفتاری پدر و مادرها که میراث سال های کودکی آنهاست، یک ضرورت است تا با فراهم آوردن یک محیط امن و سالم که حق طبیعی هر کودک است، او را همدلانه حمایت کنند تا بتواند آزادانه و ایمن در میدان زندگی رشد کند و بالنده شود.

منبع: مرکز مشاوره رهیاب - افسانه احمدی