قواعد همسرگزینی (بخش سوم)

شاخص های همسانی میان زن و شوهر در جوامع گوناگون ممکن است متفاوت باشد، ولی لزوم احراز بعضی انواع همسانی در بسیاری از جوامع، یک قاعده پذیرفته شده است. از این رو در این بخش به برخی از شاخص های همسان همسری پرداخته می شود.
سه‌شنبه، 11 ارديبهشت 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
قواعد همسرگزینی (بخش سوم)
 هم سنی یکی از شاخصه های همسان همسری است.
 
چکیده: شاخص های همسانی میان زن و شوهر در جوامع گوناگون ممکن است متفاوت باشد، ولی لزوم احراز بعضی انواع همسانی در بسیاری از جوامع، یک قاعده پذیرفته شده است. از این رو در این بخش به برخی از شاخص های همسان همسری پرداخته می شود.

تعداد کلمات 2153 / تخمین زمان مطالعه 11 دقیقه

قواعد همسرگزینی

3) همسان همسری

عموم صاحب نظران بر قاعدة همسان همسری[1] به عنوان قاعدة عام گزینش همسر در جوامع گوناگون، توافق دارند.[2] برحسب این قاعده، افرادی که درصدد ازدواج بر می آیند، معمولا کسی را برای همسری برمی گزینند که از بیشترین سطح همسانی و مشابهت با آنان برخوردار باشد. از سوی دیگر، هرچه وجوه اختلاف و تمایز بارزتر باشد، تمایل افراد به ازدواج کاهش می یابد. حتی نظریه نیازهای مکمل که گاه به عنوان رقیبی برای نظریه همسان همسری مطرح می شود، در واقع، درصدد انکار این قاعده نیست و تنها در مورد ویژگی های روانشناختی این ادعا را مطرح می کند که فرد در مرحله همسرگزینی از میان افرادی که در محدوده انتخاب او قرار  دارند، کسی را برمی گزیند که بالاترین درجه ارضای نیازهایش را به وی نوید دهد. برای مثال، کسی که به کمک دیگران نیاز دارد، به احتمال زیاد مجذوب کسی خواهد شد که در او نیاز کمک به دیگران وجود دارد. به همین سان، افراد برونگرا و درونگرا و افراد سلطه پذیر و سلطه جو احتمال بیشتری دارد که جذب یکدیگر شوند.[3]
شاخص های همسانی میان زن و شوهر در جوامع گوناگون ممکن است متفاوت باشد، ولی لزوم احراز بعضی انواع همسانی در بسیاری از جوامع، یک قاعده پذیرفته شده است. حتی در جوامع صنعتی که آزادی انتخاب فردی در آنها به بالاترین سطوح رسیده و گاه از همسرگزینی کاملاً تصادفی سخن به میان می آید،[4] احراز دست کم برخی همسانی ها شرط لازم همسرگزینی تلقی میشود. در اینجا به مهم ترین انواع همسانی اشاره میکنیم:


الف) همسانی در سن 

در دوره های پیشین که دختران و پسران جوان، نقش کمتری در انتخاب همسر داشتند، بسیار اتفاق می افتاد که والدین، دختر جوان و یا حتی نابالغ خود را به دلیل مصالح خانوادگی به ازدواج مردی در می آوردند که فاصله سنی زیادی با او داشت و این امر در بسیاری از فرهنگ ها امری عادی تلقی می شد. اما امروزه در بیشتر جوامع، ازدواج ها اغلب میان افرادی صورت می گیرد که تفاوت سنی قابل توجهی ندارند. البته همسانی سِنی معمولا در ازدواج های نخست آشکارتر است و در ازدواج های بعدی کاهش می یابد.[5]
 

ب) همسانی در محل سکونت

 عامل جغرافیایی نقش مهمی در انتخاب همسر دارد؛ هرچه محل سکونت پسر و دختر به هم نزدیک تر باشد، احتمال ازدواج میان آنها در شرایط مساوی بیشتر خواهد بود. مطالعه ای که در فرانسه انجام گرفته، نشان داده است که ۷۵ درصد همسران پیش از ازدواج هم محل بوده و ۸۱ درصد از این میزان، اهل یک ولایت بوده اند.[6] در نگاهی وسیع تر می توان عامل همسانی در محل سکونت را به همسانی در محیط های آموزشی، شغلی و مانند آنها تعمیم داد. با توسعه زندگی شهری، آشنایی زن و مرد در مراکز آموزشی، ادارات، کارخانه ها و..، زمینه ساز بسیاری از ازدواج ها شده است.
در تبیین تأثیر عامل جغرافیا می توان گفت اولاً نزدیکی جغرافیایی باعث افزایش ارتباطات میان جوانان شده، زمینه آشنایی آنها را فراهم می سازد و ثانیا افرادی که در یک محدوده جغرافیایی به سر می برند، معمولاً از تشابه فرهنگی بیشتری برخوردارند و به طبقة واحدی تعلق دارند.[7]
 

ج) همسانی در دین

 بسیاری از ادیان، ازدواج پیروان خود به ویژه زنان را با پیروان ادیان دیگر مجاز نمی دانند. از آنجا که دین به عنوان یک عامل مهم تمایز فرهنگی، موجب ناهمسانی افراد متعلق به ادیان مختلف می شود، حتی کسانی که نسبت به تکالیف دینی پایبند نیستند، بیشتر با هم دینان خود ازدواج می کنند. البته هرچه دلبستگی دینی شدیدتر باشد، احتمال ازدواج با هم کیشان بیشتر خواهد بود. محتوای آموزه های دینی نیز تأثیر بسیاری بر این امر دارد. برخی ادیان نگرش منفی تری نسبت به ادیان دیگر در ذهن پیروان خود ایجاد می کنند. تحقیقات نشان می دهند که یهودیان بیش از دیگران از ازدواج با غیر هم کیشان خود اجتناب می کنند و در میان مسیحیان کاتولیک ها بیشتر به ازدواج درون گروهی روی می آورند. مطالعه هالینگشید[8] در آمریکا در آغاز نیمه دوم قرن بیستم نشان داد که ۹۸ درصد مردان یهودی و ۱۰۰ درصد زنان آنان با هم کیشان خود ازدواج کرده اند. ۹۳ درصد پیروان مذهب کاتولیک نیز با هم دینان خود وصلت نموده اند. پروتستان ها با درصد کمتر و تفاوت معکوس میان زن و مرد (۷۹ درصد مردان و ۷۴ درصد زنان) با هم کیشان خود ازدواج کرده بودند.[9]
گفتنی است که موقعیت اجتماعی پیروان یک دین در جامعه ای معین، مانند در اقلیت بودن یا نبودن نیز احتمالا می تواند در نگرش آنان نسبت به دیگر مردم آن جامعه، و درنتیجه، در میزان ازدواج آنان با پیروان دیگر ادیان، مؤثر باشد.
 

د) همسانی در نژاد و قومیت

 هرچند در جهان امروز نژادپرستی به طور رسمی کمتر تأیید می شود، ولی نژاد همچنان از عوامل ایجاد تمایز است و از این بالاتر، نگرش های قوم مدارانه هنوز از تأثیر بسیاری برخوردارند. تفاوت های قومی و نژادی غالباً با تعصب و پیش داوری همراه اند و وجود همین تفکرات قالبی منفی، مانع از نزدیک شدن افراد متعلق به دو گروه قومی یا نژادی به یکدیگر شده، از برقراری روابط زناشویی میان آنان جلوگیری می کند.


ه) همسانی در طبقه اجتماعی

 ماکس وبر، طبقه اجتماعی را بر پایه سه عامل ثروت، قدرت و منزلت تعریف کرد. هر یک از این سه عامل، تأثیر فراوانی در شکل گیری تمایزهای اجتماعی بر جای می گذارد، از این رو، هر یک از طبقات اجتماعی، سبک زندگی و هنجارهای خاص خود را دارد که برقراری روابط صمیمی میان افراد متعلق به دو طبقه اجتماعی را دشوار می سازند. این تمایزها که معمولاً با فاصله جغرافیایی نیز همراه اند، بر همسرگزینی تأثیر می گذارند و احتمال وقوع ازدواج میان جوانان ناهمسان را به شدت کاهش می دهند. بررسی هالینگشید در یکی از شهرهای آمریکا که تقسیم جامعه به شش طبقه را مفروض گرفته بود، نشان داد که در ۵۸ درصد ازدواج ها، هر دو زوج به یک طبقه تعلق داشتند و ۸۳ درصد ازدواج ها با افراد هم طبقه یا افراد متعلق به طبقه مجاور صورت گرفته بود.[10]

قواعد همسر گزینی

و) همسانی در تحصیلات

 دنیای امروز، دنیای دانش و اطلاعات است و معمولاً کسانی که از دانش بیشتری بهره مند باشند، به مزایا و امکانات اجتماعی و اقتصادی بیشتری دسترسی می یابند. از آنجا که تحصیلات، اغلب نیازمند تحمل محرومیت و صرف هزینه های فراوان است، نوعی کالای با ارزش محسوب می شود و کسانی که از سطوح عالی آن بهره مندند، خود را با کسانی که به میزان کمتری از آن برخوردارند، متفاوت می بینند. افراد دارای تحصیلات عالی، بینش ها و نگرش های متفاوتی با دیگران دارند و درنتیجه، ترجیح می دهند بیشتر با کسانی رابطه برقرار کنند که در سطح تحصیلی مشابهی قرار دارند. بنابر مطالعه ای که در فرانسه انجام گرفته، در ۶۶ درصد ازدواج ها زن و شوهر از تحصیلات یکسانی برخوردار بوده اند و در ۸۸ درصد ازدواج ها همسران تحصیلات نزدیک به هم داشته اند.[11]
گذشته از انواع یادشده، مصادیق دیگری از قاعده همسان همسری را می توان شناسایی کرد، هرچند نقش آنها در فرایند همسرگزینی کمتر است؛ از جمله می توان به همسانی ذهنی یا هوشی و نیز همسانی در ویژگی های جسمی، مانند قد و وزن، اشاره کرد. اسلام با تأکید بر اصل «کفویت» در ازدواج، موافقت خود را با قاعده همسان همسری در کلیت آن ابراز نموده، هرچند بر پایه مبانی ارزشی خود، تعریف خاصی از آن ارائه داده است. در روایتی می خوانیم: «مرد مؤمن، کفو زن مؤمن و مرد مسلمان، کفو زن مسلمان است»[12] همچنین بر حسب روایتی دیگر، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در پاسخ به سوالی در مورد افراد کفر، می فرماید: «مؤمنان کفو و همسان یکدیگرند.»[13] مفاد اجمالی این گونه روایات آن است که ایمان و اسلام، هم شرط لازم و هم شرط کافی برای تحقق کفویت است.
از جنبه نخست با توجه به این روایات می توان گفت اسلام مرد با زن بی ایمان با غیر مسلمان را کفو نمی داند، یعنی او را فاقد شرط لازم برای ازدواج تلقی می کند. اما اسلام افزون بر ایمان و اسلام رسمی، در مورد برخی تکالیف دینی بسیار مهم، پایبندی عملی شخص به لوازم ایمان را نیز در کفویت دخیل دانسته است. در این راستا، قرآن کریم افراد پلید و زناکار را برای ازدواج، نامناسب معرفی کرده است، همچنان که در برخی روایات، پاکدامنی و امانت داری مرد در کفر بودن او دخیل دانسته شده و روایات دیگری نیز شراب خواری مرد را موجب سلب اهلیت وی برای ازدواج قلمداد کرده اند.[14]
از جنبه دوم نیز روایات متعدد دیگری این برداشت را تأیید میکنند که ایمان و اسلام شرط کافی برای تحقق کفویت است و بنابراین، هر گاه این معیار فراهم بود، می توان معیارهای دیگر همسانی را نادیده گرفت. در حدیثی آمده است که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر گاه کسی که دین و اخلاقش را می پسندید به خواستگاری نزد شما آمد، با ازدواج او موافقت کنید، و وقتی از ایشان پرسیدند: «آیا حتی اگر از حیث نسب، دون پایه باشد، به او دختر بدهیم؟ حضرت فرمایش بالا را تکرار کرده و افزود: اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین روی خواهد داد.»[15] در همین راستا در روایتی می خوانیم که شخصی برای امام جواد(علیه السلام) نامه نوشت و نظر حضرت را درباره ازدواج دختران خود و اینکه هیچ کس را همانند خودش هم شأن خودش نمی یابد، جویا شد. حضرت در پاسخ چنین مرقوم فرمود:
آنچه را در مورد دخترانت بیان کردی و اینکه کسی را همانند خودت نمی یابی، دانستم؛ اما - خدایت رحمت کند - ازدواج دخترانت را به این امر منوط نکن؛ زیرا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر گاه کسی که اخلاق و دیانتش را می پسندید به خواستگاری نزد شما آمد، به وی همسر دهید؛ چون در غیر این صورت، فتنه و فساد بزرگی زمین را در بر خواهد گرفت».[16]
همچنین ماجرای جویبر، جوان سیاه پوست، بدقیافه، غریب و تهیدستی که با سفارش و وساطت پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) با دلفاء دختر زیباروی یکی از اشراف مدینه ازدواج کرد؛ ازدواج ضباعه و زینب، دو دخترعموی پیامبر(صلی الله علیه و آله)  که خود حضرت بدون ملاحظة شأن اجتماعی برتر طایفه بنی هاشم، آنها را به همسری مقداد و زید درآورد؛ ازدواج پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با صفیه، کنیز آن حضرت، و ازدواج امام سجاد(علیه السلام) با کنیز آزادشده خود که نامه سرزنش آمیز خلیفة وقت و واکنش تند حضرت نسبت به آن نامه را در پی داشت، شواهد دیگری بر ادعای یادشده به دست می دهند.
در نتیجه می توان گفت اسلام به جای اتخاذ رویکردی محافظه کارانه و کنار آمدن با پندارهای نادرستی همچون لزوم همسانی قومی، نژادی و طبقاتی زن و مرد، رویکردی اصلاحی را به نمایش گذاشته و به معرفی و جایگزینی الگویی جدید برای همسان همسری اهتمام ورزیده است.
با این حال، الگوی مزبور از همان آغاز و تاکنون با چالش هایی در مقام عمل روبه رو بوده است. البته چالش های این الگو در جامعه اسلامی معاصر، کمتر جنبه نژادپرستانه، قوم مدارانه و مانند آن دارند، بلکه تا حد زیاد، از تحولات عمیق ساختاری و فرهنگی که نهاد خانواده را متأثر ساخته است، نشأت گرفته اند. در نتیجه، حتی بسیاری از افراد پایبند به ارزش های اسلامی، همسانی در ایمان و اخلاق را فقط به عنوان شرط لازم و نه شرط کافی برای ازدواج در نظر می گیرند، به این دلیل که ناهمسانی های فرهنگی و اقتصادی در بیشتر خانواده ها و حتی در خانواده های مذهبی احتمالا به تعارض می انجامد؛ چرا که ایمان و پرهیزگاری هر دو همسر در شکل مطلوب آن کمتر تحقق می یابد و در فرض تحقق آن نیز نمی توان تأثیر منفی عواملی مانند توقعات خویشاوندان و دوستان را نادیده گرفت. از این رو، خانواده های مسلمان این ضرورت را احساس کرده اند که همسانی های بیشتری را در همسرگزینی لحاظ نموده و به همسانی در ایمان و اسلام بسنده نکنند.
 
منبع: کتاب «جامعه شناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی»
نوشته: حسین بستان (نجفی)
 

بیشتر بخوانید :
قواعد همسرگزینی (بخش اول)
قواعد همسرگزینی (بخش دوم)
معیارهای انتخاب همسر از دیدگاه اسلام
معیارهای انتخاب همسر
بایسته‌های ازدواج در اسلام

 

پی نوشت :
[1] .homogamy
[2] . همسان همسری در مطالعات خانواده گاه به عنوان یک مفهوم توصیفی و گاه به عنوان یک مفهوم هنجاری مورد بحث قرار می گیرد که در این بحث ناظر به مفهوم نخست هستیم.
[3] . Goode. The Family, p38..
[4] . مندراس و گورویچ، مبانی جامعه شناسی، ص ۲۳۷.
[5] . ساروخانی، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، ص ۵۲.
[6]. پیشین، ص ۲۳۷.
[7] . Goode. The Family, p34..
[8] .A.B.Hollingshead
[9] . ساروخانی، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، ص 65 و 66.
[10] . Goode. The Family, p35..
[11] . ساروخانی، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، ص 60.
[12] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص 44.
[13] . همان، ص 39.
[14] . همان، ص 53.
[15] .همان، ص 52.
[16] . همان، ص 51.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.