پسر مامان، بیشتر پسر مامان است تا مرد زندگی.
چکیده: اگر با مردی ازدواج کرده اید که به جای آنکه وقت خود را برای فرزندان و شما به عنوان همسرش صرف کند آن را به مادرش اختصاص می دهد با ما همراه باشید تا راه حل درمان این مشکل را بیابید.
تعداد کلمات 1215 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1215 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
وضع قوانین و اعلام آن
مردی که شما را دوست دارد، سعی می کند نیازهای شما را تأمین و استانداردهای لازم زندگی شما را رعایت کند. یک مرد واقعی خوشحال است و دوست دارد طبق قوانین شما زندگی کند، چون مطمئن است که رعایت قوانین توسط او، موجب شادی و خوشحالی شما می شود. تنها کاری که شما باید بکنید، وضع قوانین و اعلام آن با صدای بلند در شروع روابط است. مطمئن باشید آن قوانین را اجرا خواهد کرد.
اما اگر شما خواسته و یا استانداردی نداشته باشید، از قوانین چه کسی باید پیروی کند؟ درست است، مادرش. او اولین زنی است که به او می گوید چه می خواهد و با چه نمی خواهد. اگر به او گفته باشد که باید دست هایش را قبل از شام بشوید، یا پیش از تاریک شدن هوا به خانه برگردد، روزهای یکشنبه کار خیر انجام دهد، وقتی خواهرانش بیرون هستند مراقب آنان باشد و همیشه و همیشه به مادرش گوش دهد و به او اعتماد کند، حدس بزنید این پسر چه کار باید بکند؟ درست است، بایستی قوانین مادرش را رعایت کند تا عقوبت عدم توجه به این قوانین و عدم احترام به آن،گریبانگیر او نشود. او همچنین از آن قوانین پیروی می کند، چون عاشق مادرش است و قوانین او هرگز عوض نمی شود. برحسب سن و شرایط وضع شده است، اما یک مادر همیشه قوانینی را برای مردان در زندگی اش مد نظر دارد، موقعیت پسرش در زندگی مهم نیست، به او احترام می گذارد،
حال، اگر شما هیچ قوانینی برای زندگی در نظر نگرفته باشید، ناراحت نباشید که چرا شما را در رختخواب ترک می کند و برای پخت کیک به کمک مادرش می رود. متوجه باشید که این خانم حدود ده سال، با همسرش آشنا بوده و حتی یک بار قدم جلو نگذاشته و به او نگفته است که چرا مادرت هر روز زنگ می زند و از تو چیزی می خواهد. او نوشته بود: تمام این مدت به این موضوع فکر کردم. پس اگر او هرگز به همسرش نگفته باشد که چرا او و فرزندانش را در خانه تنها می گذارد، چرا أجازه می دهد که مادرش مثل یک بچه با او رفتار کند، چرا وقتی به او نیاز دارد، برای کمک به آشپزی، رنگ خانه، خشکشویی و رانندگی پیش مادرش می رود، چگونه این مرد متوجه شود که باید از تداخل معیارهای مادرش و همسرش جلوگیری کند؟ مردان که قادر به خواندن ذهن نیستند؛ ما مردان کاملا از پیش بینی آنچه می خواهید ناتوان هستیم.
بنابراین باید در این مورد با همسر خود صحبت کنید.
اما اگر شما خواسته و یا استانداردی نداشته باشید، از قوانین چه کسی باید پیروی کند؟ درست است، مادرش. او اولین زنی است که به او می گوید چه می خواهد و با چه نمی خواهد. اگر به او گفته باشد که باید دست هایش را قبل از شام بشوید، یا پیش از تاریک شدن هوا به خانه برگردد، روزهای یکشنبه کار خیر انجام دهد، وقتی خواهرانش بیرون هستند مراقب آنان باشد و همیشه و همیشه به مادرش گوش دهد و به او اعتماد کند، حدس بزنید این پسر چه کار باید بکند؟ درست است، بایستی قوانین مادرش را رعایت کند تا عقوبت عدم توجه به این قوانین و عدم احترام به آن،گریبانگیر او نشود. او همچنین از آن قوانین پیروی می کند، چون عاشق مادرش است و قوانین او هرگز عوض نمی شود. برحسب سن و شرایط وضع شده است، اما یک مادر همیشه قوانینی را برای مردان در زندگی اش مد نظر دارد، موقعیت پسرش در زندگی مهم نیست، به او احترام می گذارد،
حال، اگر شما هیچ قوانینی برای زندگی در نظر نگرفته باشید، ناراحت نباشید که چرا شما را در رختخواب ترک می کند و برای پخت کیک به کمک مادرش می رود. متوجه باشید که این خانم حدود ده سال، با همسرش آشنا بوده و حتی یک بار قدم جلو نگذاشته و به او نگفته است که چرا مادرت هر روز زنگ می زند و از تو چیزی می خواهد. او نوشته بود: تمام این مدت به این موضوع فکر کردم. پس اگر او هرگز به همسرش نگفته باشد که چرا او و فرزندانش را در خانه تنها می گذارد، چرا أجازه می دهد که مادرش مثل یک بچه با او رفتار کند، چرا وقتی به او نیاز دارد، برای کمک به آشپزی، رنگ خانه، خشکشویی و رانندگی پیش مادرش می رود، چگونه این مرد متوجه شود که باید از تداخل معیارهای مادرش و همسرش جلوگیری کند؟ مردان که قادر به خواندن ذهن نیستند؛ ما مردان کاملا از پیش بینی آنچه می خواهید ناتوان هستیم.
بنابراین باید در این مورد با همسر خود صحبت کنید.
مهمترین مشکل، عدم بیان خواسته ها از همسر
او در نامه ذکر نکرده بود، اما مطمئنم که طی ده سال، نتوانسته بود به همسرش بگوید که او را تنها نگذارد و دوست ندارد دائم بین او و مادرش در حال رانندگی باشد و با این کارهایش نشان داده است که مادرش بر او ارجحیت دارد. اما من به شما می گویم: اگر مردی واقعا شما را دوست دارد و یک مرد واقعی است، راهی می یابد که هم به مادرش و هم به همسرش احترام بگذارد و موضع این دو را با هم تلفیق نمی کند.
در ابتدا، بدانید که نمی توانید با این زن به رقابت برخیزید. مادرش در کودکی پوشک او را عوض کرده، غذای مورد علاقه اش را دقیقا به همان شیوه ای که دوست دارد، پخته است، بیشتر دوستانش را می شناسد و او را بیش از هر کس دیگری می شناسد. خون او در رگ هایش جریان دارد، اگر مادرش را دوست دارد و روابط خوبی با هم دارند، نمی توانید وسط این رابطه قرار بگیرید. اما می توانید روی این کار کنید، آن هم با کنترل آنچه نسبت به آن قدرت کنترل دارید، با استفاده از قدرت خود برای وضع معیار، قوانین و نیازهای خون - تا آن مرد بتواند از آن پیروی کند. به جای نوشتن یک نامه سرشار از عصبانیت در نیمه شب، همسر خود را متوقف کنید و به او در اتاق خواب بگویید: «ببین، می دانم که مادرت را دوست داری و هر کاری برای او انجام می دهی، اما اصلا برای من قابل قبول نیست که من و بچه ها را این وقت شب در خانه تنها بگذاری تا کیک بپزی. اگر می خواهی به آنجا بروی، حتما بقیه شب را هم همان جا بمان.»
این جمله شیطانی و غیر منطقی نیست. ترک کردن زن و فرزندان در ساعت 10:42 دقیقه شب، خواه برای پخت کیک، خواه کاری دیگر، برای آن زن غیر قابل قبول است. اگر زنی، همسرش را متوجه این استانداردها بکند، او را برای ماندن در رابطه شان آماده ساخته است. توپ را در زمین او بیندازید. او می تواند برای پخت کیک برود یا می تواند مرد باشد و به مادرش زنگ بزند و مستقیم بگوید که شب نمی تواند بیاید و صبح می تواند چند بسته پودر کیک بخرد و برای کمک به او ببرد. مادرش احتمالا از این موضوع خوشش نمی آید، اما شما چه چیز برایتان مهم است؟ شما نمی توانید روی نحوه احساس او نسبت به پسرش کنترل داشته باشید و عملکرد پسرش را هم نمی توانید کنترل کنید، اما می توانید احساس خود و انتظاراتتان را از مردتان کنترل کنید.
در ابتدا، بدانید که نمی توانید با این زن به رقابت برخیزید. مادرش در کودکی پوشک او را عوض کرده، غذای مورد علاقه اش را دقیقا به همان شیوه ای که دوست دارد، پخته است، بیشتر دوستانش را می شناسد و او را بیش از هر کس دیگری می شناسد. خون او در رگ هایش جریان دارد، اگر مادرش را دوست دارد و روابط خوبی با هم دارند، نمی توانید وسط این رابطه قرار بگیرید. اما می توانید روی این کار کنید، آن هم با کنترل آنچه نسبت به آن قدرت کنترل دارید، با استفاده از قدرت خود برای وضع معیار، قوانین و نیازهای خون - تا آن مرد بتواند از آن پیروی کند. به جای نوشتن یک نامه سرشار از عصبانیت در نیمه شب، همسر خود را متوقف کنید و به او در اتاق خواب بگویید: «ببین، می دانم که مادرت را دوست داری و هر کاری برای او انجام می دهی، اما اصلا برای من قابل قبول نیست که من و بچه ها را این وقت شب در خانه تنها بگذاری تا کیک بپزی. اگر می خواهی به آنجا بروی، حتما بقیه شب را هم همان جا بمان.»
این جمله شیطانی و غیر منطقی نیست. ترک کردن زن و فرزندان در ساعت 10:42 دقیقه شب، خواه برای پخت کیک، خواه کاری دیگر، برای آن زن غیر قابل قبول است. اگر زنی، همسرش را متوجه این استانداردها بکند، او را برای ماندن در رابطه شان آماده ساخته است. توپ را در زمین او بیندازید. او می تواند برای پخت کیک برود یا می تواند مرد باشد و به مادرش زنگ بزند و مستقیم بگوید که شب نمی تواند بیاید و صبح می تواند چند بسته پودر کیک بخرد و برای کمک به او ببرد. مادرش احتمالا از این موضوع خوشش نمی آید، اما شما چه چیز برایتان مهم است؟ شما نمی توانید روی نحوه احساس او نسبت به پسرش کنترل داشته باشید و عملکرد پسرش را هم نمی توانید کنترل کنید، اما می توانید احساس خود و انتظاراتتان را از مردتان کنترل کنید.
عدم رقابت با مادر
حالا، گفتن این جمله نباید ده سال طول بکشد، بلافاصله با شروع یک رابطه با یک مرد، همه چیز را مطرح کنید و خواسته های خود را بیان کنید. به او بگویید که هرگز نمی خواهید بین او و مادرش قرار بگیرید و با او رقابت کنید، اما این روش آن مرد است که چگونه مادرش را متقاعد کند که نیاز و خواسته های همسرش را در درجه دوم قرار ندارد و بایستی او به پسرش به عنوان حامی و تأمین کننده خواسته های زنی که دوستش دارد، احترام بگذارد. نگران نباشید، او نیاز انجام این کار را می فهمد. یک مرد واقعی هر جایی می فهمد که نیاز های مادرش بیشتر از نیاز همسرش نیست. او خیلی زود می فهمد که تحصیل و تغذیه ای از جانب مادرش به پایان رسیده و اگر یک رابطه پایدار، عاشقانه و حقیقی با زنی که دوستت دارد، داشته باشد، نیاز دارد که این بندناف را از رحم مادر جدا کند، تا زندگی جدید و خانواده جدید خود را داشته باشد.
بنابراین بایستی با او صحبت کنید. مستقیم با او صحبت کنید: من نیاز دارم که اینجا باشی تا از من و خانواده ات حمایت کنی و ما را تأمین کنی، تو باید در زندگی به ما امنیت بدهی، به فرزندانت کمک کنی و برای پسرت نمونه ای از عملکرد یک مرد کامل باشی، او باید بداند که اگر روزی همسر مورد علاقه اش را پیدا کرد، چگونه با او رفتار کند. نیاز دارم که رئیس خانواده باشی...
گفتن این جملات و نیازهای شما کم کم در اولویت خواسته های مادرش قرار می گیرد.
منبع: کتاب «مثل یک مرد فکر کن، مثل یک زن رفتار کن»
نویسنده: استیو هاروی
مترجم: مهراوه فیروز
بنابراین بایستی با او صحبت کنید. مستقیم با او صحبت کنید: من نیاز دارم که اینجا باشی تا از من و خانواده ات حمایت کنی و ما را تأمین کنی، تو باید در زندگی به ما امنیت بدهی، به فرزندانت کمک کنی و برای پسرت نمونه ای از عملکرد یک مرد کامل باشی، او باید بداند که اگر روزی همسر مورد علاقه اش را پیدا کرد، چگونه با او رفتار کند. نیاز دارم که رئیس خانواده باشی...
گفتن این جملات و نیازهای شما کم کم در اولویت خواسته های مادرش قرار می گیرد.
منبع: کتاب «مثل یک مرد فکر کن، مثل یک زن رفتار کن»
نویسنده: استیو هاروی
مترجم: مهراوه فیروز
بیشتر بخوانید :
پسر مامان «معضل مردان وابسته به مادر» (بخش اول)
زندگی با شوهران وابسته به مادر
مادر و پدر یا همسر
فنون مادر شوهر داری در قرن 21