دروغگویی همسران در مسائل مالی

یکی از مسائلی که می‌تواند باعث سستی روابط بین زن و شوهرموضوع پنهان کاری‌های مالی در زندگی مشترک است .
 

چکیده : هرگز به همسرتان دروغ نگویید حتی به خاطر مسائل پیش پاافتاده و کم اهمیت ، چون می تواند پایه های زندگی تان را سست کرده و همسرتان را به شما بی اعتماد کند، پنهان کاری‌های مالی و مخفی کاری های همسر عوارض منفی زیادی برای روابط زوجین در بر دارد. گاهی اوقات می تواند منجر به طلاق عاطفی در میان همسران شود. مخفی کردن مسائل مهم از همسر تبعات جبران‌ناپذیری به همراه دارد. 

تعداد کلمات 1514 / تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه

 برخی افراد پس از ازدواج و تشکیل زندگی مشترک با اینکه با همسر خود صمیمی هستند، اما گاهی اوقات مسئله خاصی را از او مخفی می‌کنند. مثلا مردی که کار خود را از دست داده، مدتی این موضوع را به همسرش نمی‌گوید و مانند گذشته صبح‌ها از خانه بیرون می‌آید و عصر بر می‌گردد تا همسرش متوجه بیکاری او نباشد. پس از چندی مسئله روشن می‌شود و در برابر گله همسر خود به توجیه این پنهان کاری می‌پردازد.
خانم‌ها نیز گاهی مسائلی را از شوهر خود مخفی می‌کنند که از جمله آن‌ها موضوع مالی است. بسیاری از آن‌ها از این که در آینده دچار تنگدستی شوند احساس نگرانی می‌کنند و ذخیره‌ای را در نظر می‌گیرند تا در مواقع لازم برای آن‌ها کارساز باشد و مشکل خانواده را برطرف کند. اصولا افراد برای پنهان کاری‌های خود ممکن است دلائل خاصی داشته باشند، اما یکی از مسائلی که می‌تواند باعث سستی روابط بین زن و شوهر و همچنین بنیان خانواده شود موضوع پنهان کاری‌های مالی در زندگی مشترک است که تبعات بدی بدنبال دارد.
این کار نه تنها ضررهایی به طرف مقابل و زندگی مشترک می‌زند بلکه زیان هایی را متوجه خود فرد پنهان کار می‌کند. یکی از اثرات مضر این کار متوجه فردی هست که پنهان کاری می‌کند، زیرا باوری در او شکل می‌گیرد که همه آدم‌ها می‌توانند پنهان کاری کنند چرا که خودش این کار را انجام می‌دهد بنابراین هیچ وقت نمی‌تواند به دیگران اعتماد کند. بطور مثال اگر زنی امور مالی خود را از همسرش پنهان کند به مرور زمان این باور در او تقویت می‌شود که اگر من پنهان کاری می‌کنم، دیگران هم ممکن است این کار را بکنند و در نتیجه اگر همسرش حرفی به او بزند باور نکرده و احساس می‌کند که پنهان کاری می‌کند و در نهایت خودش آزار و اذیت می‌بیند؛ بنابر این یکی از تبعات اصلی این کار به شخص پنهان کار باز می‌گردد.
 

دروغ و پنهان‌کاری در خصوص مسائل مالی از جمله عواملی است که می‌تواند به زندگی مشترک آسیب رسانده و حتی منجر به طلاق شود و شخصی که پنهان کاری می‌کند در درجه اول به خودش آسیب می‌زند چرا که به مرور زمان بدبینی‌ها شروع شده و اعتماد به نفسش پایین می‌آید. آدم‌ها زمانی به یکدیگر نزدیک می‌شوند که رازهای مشترکی با هم داشته باشند یا مسائلی دارند که برای خودشان ارزشمند است و در طبق اخلاص برای یک نفر دیگر می‌گذارند. مثلا زمانی که وارد مدرسه می‌شویم همکلاسی یک دوست ساده محسوب می‌شود و هنگامی که فرد رازی را با او درمیان بگذارد و احساس نزدیکی کند، به دوست صمیمی تبدیل شده است، زیرا حریم خصوصی ارزشمند است و آن را به طرف مقابل ارائه داده است.
ممکن است مسائل مالی برای یک شخص خیلی ارزشمند باشد، بنابر این وقتی آن اطلاعات را به طرف مقابل خود ارائه می‌دهد یعنی خیلی احساس نزدیکی با او می‌کند که باعث آرامش روانش می‌شود، اما اگر دوست ندارد از نظر مالی در زندگی هزینه کند بهتر است طرف مقابل خود را به شکل مطلوب از این عدم علاقه آگاه کند و بگوید که احساس خوبی به من داده نمی‌شود که از مسائل مالی خود بگویم و با انجام این کار به تفاهم با یکدیگر برسند.
 

از دیگر تبعات پنهان کاری‌های مالی در زندگی مشترک این است که فرزندان وقتی بزرگتر می‌شوند هم به پدر نزدیکند و هم به مادر، در نتیجه زمانی که این مسائل را بین والدین خود مشاهده می‌کنند، یاد می‌گیرند که پنهان کاری داشته باشند و تمام آسیب‌ها از این جا آغاز می‌شود.
والدین تلاش می‌کنند تا سرمایه مالی برای زندگی خود جمع کنند، اما با پنهان کاری هایی که در این زمینه انجام می‌دهند فرزندان یعنی سرمایه‌های عاطفی خود را که به خاطر آن‌ها تشکیل خانواده داده اند، از دست می‌دهند؛ زیرا فرزند بر اساس ادراک کمی که دارد و هنوز به مرحله رشد و تکامل نرسیده یاد می‌گیرد خیلی از ارتباطات و کارهایی را که انجام می‌دهد، پنهان کند.
 

زمانی که زن خارج از منزل کار کرده، اما درآمدش را صرفا برای خودش نگه می‌دارد و برای زندگی خرج نمی‌کند این احساس را در شوهرش ایجاد می‌کند که در حق او ظلم کرده است، زیرا زمانی را که باید در منزل و رسیدگی به امور زندگی مشترک صرف کرده باشد به کار کردن در اجتماع پرداخته و در کنارش هیچ بازخوردی را از نظر مالی به شوهرش نشان نمی‌دهد.
وقتی زنان چنین عکس العملی را در زندگی مشترک از خود نشان می‌دهند، مرد‌ها احساس می‌کنند حقی را به کسی داده اند که بازخوردی از آن نمی‌بینند.  زن‌ها به لحاظ روانی عاشق مردانی می‌شوند که قدرت دارند و و از طرفی وقتی زنی پولش را به خانه می‌آورد و خرج زندگی می‌کند این احساس در او شکل می‌گیرد که حالا او قدرت دارد و در نتیجه می‌خواهد در خیلی از مسائل دخالت کند و مرد را به لحاظ روانی کوچک می‌بیند که این امر سبب ایجاد یکسری از اختلافات میان زوجین می‌شود.
اگر مرد بطور مستقیم بخواهد که زن پول خود را در منزل خرج کند از نظر روانی در ناخودآگاه ذهن زن کوچک می‌شود و به مروز زمان فاصله عاطفی و طلاق عاطفی شکل می‌گیرد، چون زن با بودن در کنار مردی که ضعیف است هیچ لذتی نبرده در نتیجه نیازهایش برطرف نمی‌شود. بصورت منطقی و روانکاوی باید دو طرف از همان ابتدا با هم توافق کنند که یک حساب مشترک داشته باشند و هر کدام مانند یک قلک مقداری پول در آن حساب بگذارند و ماهانه از آن حساب مشترک خرج زندگی خود کنند تا مشکلی ایجاد نشود.
 

افراد به هیجانات خود قفل و زنجیر می‌شوند بنابر این در بعد هیجانی خیلی از افراد بر اساس تیپ شخصیت خود تصمیم گیری نکرده و انتخاب نمی‌کنند مثلا فردی که دوست دارد خودش در اوج قدرت باشد و همسرش زیر سلطه او در بعد هیجان همه چیز را قبول می‌کند، اما به مرور زمان و با افت هیجانات پشیمان می‌شود. خیلی از اختلاف‌ها بر سر این موضوع است که مرد قبل از ازدواج قبول می‌کند که همسرش حقوقش را در خانه خرج نکند، اما پس از ازدواج زیر حرفش می‌زند و از همسرش می‌خواهد او هم بخشی از حقوقش را در خانه خرج کند. اما این موضوع را چطور می‌توان حل کرد؟
از دیگر تبعات پنهان کاری‌های مالی در زندگی مشترک این است که فرزندان وقتی بزرگتر می‌شوند هم به پدر نزدیکند و هم به مادر، در نتیجه زمانی که این مسائل را بین والدین خود مشاهده می‌کنند، یاد می‌گیرند که پنهان کاری داشته باشند و تمام آسیب‌ها از این جا آغاز می‌شود.

دفترهای ثبت ازدواج مانند دفترهای ثبت شرکت است و زمانی که دو نفر با هم شراکت می‌کنند اول باید بررسی کنند چقدر می‌توانند از پس این شراکت برآیند و آیا می‌توانند مثلا هزینه‌های آن شرکت را پرداخت کنند، زیرا در غیر اینصورت به مرور زمان ورشکست می‌شوند. در مورد ازدواج هم وضعیت به همین شکل است و نمی‌توان صرفا از بعد احساس به آن نگاه کرد و یکطرفه جلو رفت، بنابر این افراد نباید بگویند با همه چیز می سازم که این امر کاملا غلط است بخصوص در جامعه امروزی؛ زیرا اگر ۶۰ سال پیش افراد اینگونه بودند ویترین‌های زندگی کم بود.
اکنون اگر کسی این حرف‌ها را بزند، از دید ما شعار است و صرفا بعد هیجانی است بنابر این باید همه چیز شفاف و واضح باشد و اگر زوجین در بعد هیجانی قرار دارند بهتر است خانواده‌ها این مسائل را شفاف سازی کنند. به گفته وی اگر بعد هیجان را کنار بگذاریم، چون زنان بخشی از فرصت زندگی مشترک را در خارج از منزل می‌گذرانند و اگرهمسرانشان بازخوردی نبینند، طبیعی است که مشکلاتی حاصل شود. زن بایدخود را جای شوهرش بگذارد که اگر صبح تا شب منزل نباشد و پولی هم به خانه نیاورد و بازخوردی از شوهرش نبیند آن موقع کم کم سرخورده می‌شود؛ پس برای درک موضوع بهتر است خود را جای فرد مقابل گذاشته و شبیه سازی کنیم.

درازدواج با پنهان کاری مخالفیم مگر این که چیزی گفته نشود، اما اگر چیزی وجود دارد و گفته نشود یعنی شخص پنهان کاری می‌کند و کار اشتباهی است. بهتر است دو نفر قبل از ازدواج با یکدیگر صحبت کرده وتمامی مسائل خود را دربا یکدیگر در میان بگذارند و حتی با مراجعه به روانکاو مسائل را برای زندگی مشترک شفاف سازی کنند تا بدانند چگونه فاصله روانی میان آن‌ها کم یا زیاد می‌شود. مراجعه به متخصصان روانکاوی برای درک بهتر مسائل زندگی مشترک سبب می‌شود تا افراد نسبت به حرف هایی که واقعیت دارند سوء گیری نداشته باشند و در مورد مسائل مالی هم بهتر است زوجین از درآمدهای خود برای یکدیگر صحبت کرده و به یک میزان در حساب مشترکی که به عنوان قلک برای مخارج زندگی در نظر گرفته می‌شود، شراکت داشته باشند و مابقی درآمد زن نیز برای خودش باشد.

منبع : باشگاه خبرنگاران