علی محمد خادم میثاق
ملیت : ایرانی
-
قرن : 14
منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
(1337 -1286 ش)، نوازنده. در تهران متولد شد. پس از گذراندن تحصیلات مقدماتى به مدرسهى فلاحت كشاورزى) رفت و مدت دو سال در این مدرسه به تحصیل پرداخت. وى به علت علاقه بسیارى كه به موسیقى داشت به مدرسه موزیك رفت و در آنجا سلفژو هارمونى را نزد سالار معزز و كنترباس و پیانو را از سرهنگ نصراللَّهخان مین باشیان و علینقى وزیرى فراگرفت و موفق به اخذ دیپلم از مدرسهى موزیك شد و پس از چندى به سمت استادى آنجا رسید. سرانجام بر اثر سانحهاى درگذشت. از آثار او مىتوان به «سرودهاى میهنى و اخلاقى»؛ «چندین مارش نظامى» و «تعدادى آهنگ روى تمهاى موسیقى محلى ایران» اشاره كرد.[1]
(بادوسپان) از ملوك رستمدار طبرستان پسر جیل گاوباره كه در 40 ه.ق.از برادر خود دابویه پادشاه گیلان جدا شد و به رویان رفت و به خلاف برادر طریق عدل و انصاف مسلوك داشت و بدین سبب مردم رستمدار بطاعتش درآمدند و او 35 سال پادشاهى كرد.
یكى از خادمان به فرهنگ و هنر موسیقى ایران كه شاید سالها طول كشید تا بتوان جاى خالى او را پر نمود. علىمحمد خادم میثاق بود كه به سال 1386 خورشیدى در تهران متولد شد. نگارنده شرح حال و دوران فعالیتهاى هنرى و خدماتى او به موسیقى كشور كرد در جلد دوم كتاب «مردان موسیقى سنتى و نوین ایران» به تحریر درآوردم، ولى هرچه درباره این هنرمند بزرگ و باارزش نوشته شود كم است. لذا مطالبى را كه استادان بزرگ دیگر موسیقى ایران مثل: استاد حسین دهلوى، حسینعلى ملاح و بهاءالدین بامشاد نوشتهاند از نظر خوانندگان گرامى مىگذرانم، باشد كه این نوشتهها به عنوان اسنادى مهم و تاریخى در كتابها براى آیندگان به یادگار بماند.
علىمحمد خادممیثاق، پس از پایان تحصیلات ابتدایى به مدرسه فلاحت رفت ولى بنا به علاقهاى كه به موسیقى داشت پس از دو سال به مدرسه موزیك كه زیر نظر سالار معزز اداره مىشد، رفت و موسیقى را دنبال كرد سال 1337 بر اثر تصادف در جاده تهران و اصفهان به رحمت ایزدى پیوست.
استاد حسینى دهلوى درباره وى مىنویسد:
«اینك كه یاد هنرمند فقید علىمحمد خادممیثاق را گرامى مىداریم توجه به این نكته لازم است كه او نه تنها هنرمند بلكه انسان واقعى بود.
گرچه بیشتر مردمان فكر مىكنند هنرمندى فقط آموختن رموز و تكنیك رشتهاى از رشتههاى هنرى است، ولى بر اهل نظر پوشیده نیست كه مردمى و بشر دوستى بر مفهوم هنر حكومت دارد و بىوجود آن، وجود این نیز متصور نیست.
ما در اجتماعى زندگى مىكنم كه متأسفانه ارباب هنر اغلب به این نكته توجه كافى مبذول نمىكنند و عده كسانى كه هر یك به نحوى با هنر سر و كار دارند ولى از مردمى بهره كافى نبردهاند چندان كم نیست. براى چنین جامعهاى درگذشت هنرمندى چون خادم میثاق به راستى ضایعهاى تدارك ناپذیر محسوب مىگردد.
مرحوم خادممیثاق هنرمندى بود بىغرض و حقیقتبین. هیچگاه جنبههاى خوب و بد كار خود را پوشیده نمىداشت و هر نوع انتقاد سالمى را به گوش جان مىشنید، اغلب در فرصتهاى مناسب آثار خود را در معرض قضاوت دوستان خود قرار مىداد... براى اهل هنر مشوق بسیار خوبى بود و از هر فكر صحیح و منطقى پشتیبانى میكرد... به كارش واقعا علاقه داشت و بىریا در بهبود آن مىكوشید. از تظاهر بیزار بود و هرگز به دانستن آنچه نمىدانست تظاهر نمىكرد... براى كسانى كه در راه صحیح گام مىزدند ارزش زیادى قائل بود... رفتارش اعتماد دوستان را به خود جلب كرده بود، به همین جهت تمام دوستانش معتقدند كه خادم میثاق دوستى مطمئن و قابل اعتماد بود.
از خصوصیات اخلاقى و مردمى او كه بگذریم، جنبههاى فنى و ارزش هنرى، كار او را مىتوان مورد بحث قرار داد.
خادممیثاق از طرفداران جدى تحول و تكامل موسیقى ایرانى بود و از هر جنبشى كه در این راه وجود داشت پشتیبانى مىنمود و خود نیز در این راه از بذل هیچ كوششى خوددارى نمىكرد.
دوران تجلى و رونق فعالیتهاى هنرى خادم میثاق بیشتر از زمانى شروع مىشود كه اركسترهاى اداره هنرهاى زیبا در مسیر یك تحول اساسى در موسیقى ایرانى تشكیل شد و رهبرى اركستر شماره 3 به او واگذار گردید. نتیجه جدیت و پشتكار وسعت اطلاعات او بخصوص به علت سالها همكارى با اركستر سنفونیك و تجربهاى كه از این راه به دست آورده بود، اركستر او پیشروترین اركسترهاى هنرهاى زیبا به شمار مىرفت و اداره كل هنرهاى زیبا همواره در مواقع حساس از وجود او استفاده مىنمود.
رفتارش با اعضاى اركستر بسیار صمیمى بود. با آنان چون پدرى مهربان رفتار مىنمود و به همین جهت در عین اینكه بسیار جدى بود، اعضاى اركستر از همكارى صمیمانه با او دریغ نداشتند.
سبك كارش در تنظیم و ساختن آهنگها- باز هم به علت سابقهاى كه در موسیقى غربى و شركت در اركستر سنفونیك داشت- داراى رنگآمیزى خاصى بود.
به طور كلى موسیقى او جنبه آرمونى داشت. با این حال سعى مىكرد از اصولى استفاده كند كه سادگى موسیقى ایرانى بیشتر حفظ گردد.
به آهنگهاى محلى علاقهاى بسیار داشت و در تنظیم این آهنگها كوشش فراوان مىنمود. محصول این كوششها چند قطعه زیبا براى اركستر است كه از بین آنها قطعات زیر را مىتوان نام برد: 1- «واسونك ودوما» دو آهنگ محلى فارس كه در مایه اصفهان است. خادمى به این دو آهنگ (شاید به این علت كه بیش ازسایر آثارش نشان دهنده سبك كار وى مىباشد.) علاقه بیشترى داشت. 2- بازوشلال كه از آهنگهاى محلى دزفول است. 3- «لىلى» از آهنگهاى محلى شیراز 4- «جنگل پر» آهنگ محلى گیلك 5- «صنم» آهنگ محلى گیلك.
به جز تنظیم آهنگهاى محلى، مرحوم خادممیثاق چند قطعه از آهنگها و تصنیفهاى قدیمى را نیز براى اركستر تنظیم نموده است. از جمله: 1- «گل افشان» در ماهور كه به آن ساقىنامه نیزمىگفتند. 2- «جام وساقى» تصنیف قدیمى در بیات ترك 3-تنظیم چند قطعه پیشدرآمد و رنگ از آثار آقاى مختار.
از آهنگهایى كه خود ساخته است نیز میتوان آهنگهاى زیر را برشمرد: 1- ماه نو-در اصفهان كه بر روى شعر آقاى سالك ساخته شده است و یكى از آثاریست كه مرحوم خادمى علاقه خاصى به آن داشت.
2- نشاط طبیعت- در ماهور كه براى اركستر تصنیف نموده است.
3- خلدبرین- تصینف روى شعر حافظ در سهگاه.
مرحوم خادم میثاق قبل از فعالیتهاى ثمربخش فوق، ضمن سایر كارهاى هنرى خود، تعدادى مارش و سرود نیز ساخته است كه نتهاى اغلب آنها به چاپ رسیده است و بعضى از آنها نیز از جمله «سرود فرهنگ» بسیار در خور تقدیر است.
و اما راجع به ذكر عقاید خادممیثاق درباره تكامل موسیقى ایرانى احتیاجى به تفصیل نیست. چه اینكه وى با جریان عظیمى كه براى تحول موسیقى ایرانى بر پایه علمى- ضمن حفظ خصوصیات موسیسقى ملى، به وجود آمده است، كاملا موفق و همراه بود، و جدا به این نكته اعتقاد داشت كه تحول موسیقى ایرانى گرچه به استفاده از اصول علمى موسیقى بینالمللى احتیاج دارد، ولى حفظ خصوصیات موسیقى ملى ایران هیچگاه نباید فراموش گردد و این تنها اعتقاد صحیح و منطقى است كه امروزه از طرف اهل فن نیز پشتیبانى و ترویج مىشود.
در پایان، نگارنده كه از نزدیك شاهد كوششهاى مجدانه هنرمند فقید علىمحمد خادممیثاق در راه پیشرفت موسیقى ملى و نیز ناظر نیروى فراوان و آمادگى او براى كارهاى پرارزش دیگرى در آینده بوده است، به جرأت ادعا مىكند كه درگذشت نابهنگام او براى جامعه هنردوستان- و به خصوص آنان كه در راه تكامل موسیقى ایرانها كوشند- بسیار تأسفانگیز و جبرانناپذیر مىباشد.»
حسینعلى ملاح مىنویسد:
«... بىگمان كسان دیگرى در زمینه زادگاه و تاریخ تولد و مراحل نخستین تحصیلى و محیط اجتماعى و تأثیرات محیط بر روح هنرمند سخن گفتهاند... چیزى كه از تكرار آن باكى ندارم یعنى قادر نیستم كه از ابراز آن چشم بپوشم بیان تألم خاطر و اندوه ضمیرم از شهادت خادم میثاق عزیز است. شاید دیگران نیز از این واقعه جگرسوز یاد كردهاند و تأثرات قلبى باطنى خویش را بر صحایف آوردهاند و در این صورت تذكر اینجانب خستهكننده و زاید به نظر آید ولى چه مىتوان كرد، توسن قلم رام من نمىشود و سعى من و دل در مقید داشتن احساسات درونى بالكل باطل است.
... آیا این فریادها و فغانها بهرهاى دارد؟... اى تفو بر تو اى چرخ گردون تفو...
نه!... نه!... خادمى زندگى را بدرود نگفته است... خادمى با ماست با ما زندگى مىكند... با ما سخن مىگوید... «نشاط طبیعت» او را مىشنویم، «سرود نیكنامىاش» را زمزمه مىكنیم... گفتارش را بیاد مىآوریم... نه! نه!... خادمى نمرده است، یعنى هیچ هنرمندى نمىمیرد... آنان خودشان مىدانند كه حیات جاودان دارند... و اگر چنین نبود، نمىگفتند:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آى
تا در آغوشش كشم من تنگ تنگ
من از او عمرى ستانم جاودان
او ز من دلقى ستاد رنگ رنگ
... آرى، خادمى زنده است... نگاه كنید. در اطاق را باز كنید... باوقار و طمأنینه داخل شد... موهاى فلفل نمكى او كه در شقیقهها بیشتر رسته و اندكى هم درهم است سیمایش را مشخصتر مىنماید... همان تبسم همیشگى را بر لب دارد... نوازندگان از جا بر مىخیزند، با من كه صدر ویلن اول نشستهام دست مىدهد، به دیگران نیز تعارفى مىكند... پس از لحظهاى، عینكش را یك دسته ندارد (یعنى شكسته است) بر چشم مىنهد... مدادى در دستمىگیرد... بر نوتى كه روى «پوپیتر» رهبرى دارد نظرها افكند... آنگاه با همان مداد روى «پوپیتر»مىزند و به نوازنده پیانو مىگوید: «لا»... همه ساكت مىشوند... نوازنده پیانو روى كلاویه «لا» مىزند و رهبر اركستر به من اشاره مىكند، من كوك مىكنم و پس از من نیز تمام سازهاى آرشهاى كوك مىكنند نوبت به نوازندههاى تارها رسد...آنها هم با دقت تمام سازهایشان را كوكها كنند، سپس سازهاى بادى هم آمادهمىشوند. آنگاه از تمام اركسترها خواهد كه همه با هم «لا» را بنوازند... وقتى از درستى كودك اركستر اطمینان پیدا مىكند، یكبار دیگر به نوتى كه در برابر خود دارد مىنگرد (در این هنگام چنانچه قطعهاى كه مىباید اركستر بنوازد در مایههاى ایرانى است، پیش از شروع كار از نوازنده تار مىخواهد كه در همان مایه، درآمدى) بنوازد تا صداى ربع پرده در گوش نوازندگان به ویژه نوازندگان سازهاى بادى بنشیند...» پس شروع به تمرین قطعه مىنماید... همین كه گروه سازها بخشهاى خود را به خوبى اجرا كردند، اركستر قطعه را با وزن واقعى خودش مىنوازد...
واقعا خادمى حوصلهاى بلند داشت... اگر استادى صاحب چنین حوصلهاى نباشد مطلقا نمىتواند در امر تعلیم و تربیت توفیقى پیدا كند... بارها من خود ناظر بودم كه جهت اصلاح یك گدار (پاساژ) دو ساعت تمام، وقت اركستر صرف شد تا سرانجام چنان كه باید اجرا گردید، با این حال وقتى از جا بر مىخواستیم همه راضى بودیم زیرا از حوصله جمیل و دقت بسیار و توضیحات خردمندانه و راهنمایىهاى درست او چیزها آموخته بودیم... خادمى، گوش موزیكى حساسى داشت... به وسعت سازها آشنا بود... نوازندگى برخى از سازها را مىدانست... پیانو كنترباس ساز تخصصى او بودند... ذوق لطیفى داشت... فوقالعاده سریعالانتقال بود، به زودى حالت و «نوانس» قطعهاى را كه براى رهبرى به او مىدادند در مىیافت و چنان كه باید به اجرا مىنهاد... من بارها از استاد محترم آقاى وزیرى شنیدهام كه راجع به خادم میثاق مىگفتند: «خادمى در دوران تحصیل، جوانى فكور بود... یعنى مغز او بهتر از انگشتانش كارمىكرد و به همین سبب در «هارمونى» و كارهاى علمى موسیقى، استعداد بیشترى داشت...»
سرودها
خادمى بیش از هر آهنگسازى سرود ساخته است... شاید بتوان انگیزه این تمایل را تأثیر دوران تخستین تحصیلى (مدرسه موزیك نظام) و نیاز عمومى دانست... این سرودها به دو دسته تقسیم مىشوند: چاپ شده و چاپ نشده است.
سرودهایى كه چاپ شدهاند عبارتند از:
1- سرود امید كتاب سرود آموزشگاهها صفحه 5 شعر از نظامى
2- سرود فرهنگ كتاب سرود آموزشگاهها صفحه 30 و 31 شعر از حسن سالك
3- سرود ملك ایران كتاب سورد آموزشگاهها صفحه 41 شعر از فردوسى
4- سرود نیكنامى كتاب سرود آموزشگاهها صفحه 47 و 46 شعر از نظامى
5- سرود هنرمندان كتاب سرود آموزشگاهها صفحه 50 و 51 شعر از دكتر گل گلاب
6- سرود هنر مجله موسیقى شماره 4 سال 1319 صفحه 49 شعر از نظامى
7- سرود میهن مجله موسیقى شماره 3 سال 1318 صفحه 49 شعر از فردوسى
8- سرود كوشش مجله موسیقى شماره 7 سال 1318 صفحه 53 شعر از فردوسى
9- سرود پایدار ایران جزوه مستقل- شعر از دكتر گل گلاب
سرود راستى ودرستى (چاپ نشده)
مطلع اشعار این سرود چنین است:
تو اى چرخ دانش بزیر آورى
به بال هنر بر ز گردون پرى
ترانههاى عامیانه
خادم میثاق عضو انجمن موسیقى ملى بود و از بنیادگذاران این انجمن محسوب مىگردد... و در اركستر انجمن كنترباس مىنواخت... خادمى وقتى استقبال خلق را از ترانههاى عامیانه مشاهده كرد تصمیم گرفت در این زمینه چون سایر دوستان و همكاران خود خدمت شایستهاى انجام دهد... به همین سبب در این طریق جهد بسیار كرد تا جایى كه جان خود را نیز در همین راه فدا ساخت.
ترانههایى كه جمعآورى كرده است عبارتند از:
1- واسونك و دوما ترانه محلى جنوب ایران براى اركستر نوشته شده است.
2- لىلى ترانه محلى جنوب شیراز براى اركستر نوشته شده است.
3- جنگل پر و شلال دو ترانه محلى مازندرانى براى اركستر نوشته شده است.
4- صنم ترانه محلى مازندرانى براى اركستر نوشته شده است
5- ثریا و لاكو
این دو ترانه (ثریا و لاكو)، در جزوهاى كه در اسفند سال 1323 از طرف انجمن موسیقى ملى به نام «نغمههاى زیبا» منتشر شده چاپ گشته است... در صفحه 25 همین جزوه زیر عنوان: آقاى علىمحمد خادم میثاق دیپلمه مدرسه موسیقى دولتى این مطالب نوشته شده است.
«آقاى علىمحمد خادم میثاق تنها نوازندهایست كه مىتواند با كنترباس حالات موسیقى ایرانى را به خوبى نشان دهد و این دو ترانه را كه اولى از گرگان و دومى از گیلان است براى اركستر تنظیم كردهاند... این هنرمند از موسیقىدانهاى بااطلاع و تحصیل كرده است كه در ساختن آهنگها داراى روش مخصوصى مىباشد و در تركیب كردن این دو ترانه نیز كمال ذوق را بكار برده...»
اشعار این دو ترانه و نت آن در این جزوه چاپ شده است.
مطلع اشعار ترانه نخستین چنین است:
سر راهت نشینم گل بریزم
اگر شمشیر بارد برنخیزم
اشعار ترانه دومى چنین است:
گلى چیدم گلى هنگامه چیدم
لاكو ته، نهنه، بمیره
یار خود را لب سرچشمه دیدم
لاكو، ته، نهنه، بمیره
آثار اركسترى
خادم میثاق همچنان كه در صدر مقال اشاره شد موسیقىدانى متفكر بود، آثار او عموما از نظر همآهنگى واجد ارزش هستند... مهمترین كارهاى وى در این زمینه عبارتند از:
1- نشاط طبیعت- در «ر» ماژور (ماهور) (تم اصلى این اثر مربوط به یكى از پیشدرآمدهاى قدیمى است كه به شیوهاى بسیار دلپذیر به اركستر نهاده شده و داراى «موومانهاى» مختلف است).
2- ماه نو «در مایه اصفهان».
3- قطعهاى در مایه سهگاه
4- پیشدرآمد چهارگاه (این اثر از ركنالدین مختار است و توسط خادممیثاق براى اركستر تنظیم شده است).
5- مارش (این اثر از ركنالدین مختار است و توسط خادممیثاق براى اركستر تنظیم شده است).
6- قطعهاى براى ویلن و اركستر (این اثر از ساختههاى آقاى وزیرى است و توسط خادممیثاق براى اركستر نوشته شده است).
این قطعات تماما به وسیله اركستر شماره 3 هنرهاى زیباى وقت كشور تحت رهبرى خود هنرمند اجرا شده است... خادممیثاق آثار كوچك دیگرى دارد كه یا ناتمام است و یا اجرا نشده است.
... فقدان این گونه هنرمندان ضایعه جبرانناپذیرى براى موسیقى ایران است. اینانند كه بر پایههاى موسیقى علمى نوین بناهایى در خور زمان مىسازند و بر استغناء موسیقى ملى ما مىافزایند... در حقیقت با مرگ خادم میثاق ما یكى از معماران موسیقى نوین ایران را از دست دادهایم، وطن ما نیاز به این معماران خردمند دارد و جدا مرگ آنان ضایعهاى ناگوار براى ملت ایران است.
بهاءالدین بامشاد، مىنویسد:
«- گفتى بین خط دوم سوم چیه؟
- لا
سرم را به عقب برگرداندم علىمحمد و عباسعلى خان دو تن از همدرسانم را دیدم كه اولى با قدمهاى بلند و دومى در حالى كه مىدوید و كیف و كتاب و چنته نهار را با خود مىكشید در راه مدرسه به سؤالات برادر بزرگ خود جواب مىداد.
در سال 1302 خورشیدى مرحوم خادممیثاق و نگارنده در ردیف شاگردان مدرسه موزیك دولتى درآمدیم.
این مدرسه كه از یك سالن دو كلاس درس و یك دفتر تشكیل مىشد بین ساختمان فعلى وزارت پست و تلگراف و بناى دارالفنون قرار داشت كه در سمت جنوب آن پلاك مدرسه طب و تابلوى وزارت معارف و صنایع مستظرفه به چشم مىخورد.
مدرسه موزیك مخلوطى از نمایندگان دستجات موزیك نظام و داوطلبان غیر نظامى بود و در حدود چهل شاگرد داشت كه به آنان زبان فرانسه، تاریخ و جغرافیا، ریاضیات، علوم طبیعى، ادبیات فارسى، تئورى موسیقى، هارمونى، سازشناسى، اركستراسیون و كمپوزیسیون مىآموختند و به هر یك از محصلین یك ساز بادى چوبى یا مسى و یك ساز زهى تعلیم مىدادند همه مىبایستى پیانو بنوازند و از سال سوم در اركستر مدرسه شركت نمایند.
خادم میثاق از همان روزهاى اول در صف شاگردان بااستعداد و جدى درآمد و هر روز صداى ترمبون و طین كنترباس او بگوش مىرسید. به زودى در پیانو پیشرفت بسیار نمود پس از چندى قطعاتى به سبك مارش ساخته و روى پیانو مىنواخت.
دیرى نگذشت كه اداره مدرسه موزیك به آقاى علینقى وزیرى سپرده شد و تحت نام مدرسه موسیقى دولتى ابتدا در خیابان نادرى و سپس در ناصریه و بازار كنار خندق و كوى اعتماد به حیات خود ادامه داد. در سازمان جدید از هنرجویان ملبس به لباس نظام دیده نمىشد ولى جمعى از علاقمندان به موسیقى در این مدرسه به تحصیل اشتغال داشتند.
نوازندگى پیانوى اركستر مدرسه به عهده خادم میثاق بود هوش سرشار و گوش حساس او در پیشرفت كارش تأثیر بسزا داشت همیشه در هر كلاس شاگرد اول بود.
اواسط سال پنجم متوسطه معلم هارمونى از كار كناره گرفت از این پس مرحوم خادممیثاق رل معلم و متعلم را یكجا بازىمىكرد هم معلم كلاس پنجم و هم محصل آن كلاس بود.
دوره تحصیلات متوسطه به پایان رسید، نگارنده به خدمت نظام و بعد از آن به دانشكده حقوق رفتم لكن مرحوم خادممیثاق ضمن ادامه تحصیلات موسیقى پستهاى هنرآموزى رهبرى دسته موزیك وزارت فرهنگ، معاونت دایره سرود و موسیقى، مدیریت هنرستان عالى موسیقى و ریاست دایره سرود و موسیقى را پشت سرگذاشت در آخر مدیر مسئول اركستر سنفونیك تهران شد.
چند روز پس از درگذشت فقید سعید دوست مشتركىها گفت: «خواب دیدم پاى عمارت رفیعى كه روى تپه بلندى قرار داشت ایستاده محو تماشاى آن بناى مجلل بودم كه ناگاه خادممیثاق از جلویم عبور كرد به او سلام كردم به سردى جوابم را داد و به سرعت از پلههاى عمارت بالا رفت. به مرتبه فوقانى كه رسید پنجرهاى را باز كرد و از آنجا با من به گفتگو پرداخت به وى گفتم چرا پاى عمارت با من صحبت نكردى و یا چرا مرا به بالا دعوت نمىكنى گفت جاى تو آنجا و جاى من اینجاست». گفتم: «من هم مایلم به آنجا بیایم». گفت: «قیودى كه به دست و پا دارى باز كن تا بدین محل راه یابى».
روزى كه از خبر فوت دوستم آگاه شدم گفتم شاید با گذشت چند ده سال و صرف چندین میلیون ریال بتوان خادممیثاق دیگرى به جامعه هنرى كشور تحویل داد.»
علىمحمد خادم میثاق به سال 1286 در تهران متولد شد و پس از گذراندن دوران ابتدایى تحصیلى به مدرسه فلاحت (كشاورزى) رفت و مدت دو سال در این مدرسه به تحصیل مشغول گردید ولى به علت علاقهى بسیارى كه به موسیقى پیدا كرده بود با راهنمایى یكى از دوستان پدرش به مدرسه موزیك سابق كه زیر نظر سالار معزز اداره مىشد و معلم منحصر به فرد آن سرهنگ نصراللَّهخان مینباشیان فرزند سالار معزز بود رفت.
خادم میثاق سلفژ و هارمونى را نزد سالار معزز و كنترباس و پیانو را در كلاس سرهنگ نصراللَّه مینباشیان آموخت. پس از چندى كه شادروان علینقى وزیرى عهدهدار ریاست مدرسه موزیك شد و خادم میثاق به ادامهى تحصیل در رشته موسیقى مشغول بود با موسیقى ایرانى نیز آشنا شد و در سال 1312 دیپلمه موزیك ایران مدرسه شد و در همین ایام سرتیپ غلامحسین مینباشیان به ریاست مدرسه منصوب گردید خادم میثاق دعوت شد تا تدریس سلفژ و هارمونى را در كلاسهاى شبانهى این مدرسه به عهده گیرد.
پس از چندى مینباشیان تصمیم به تشكیل ادارهى موسیقى كشور گرفت و خادم میثاق را براى اداره و آموزش موسیقى برگزید و از آن زمان وى سرودهاى بسیار زیبا و جالبى ساخت كه در مدارس خوانده مىشد. پس از شهریور 1320 كه مجدداً استاد وزیرى به ریاست هنرستان برگزیده شد، خادم میثاق همكارى با ایشان را پذیرفت تا این كه در سال 1323 خادم میثاق معاون هنرستان گردید و در مدت شش ماه نظم و ترتیبى براى ادارهى امور به هنرستان داد. اركستر سمفونیك مشغول فعالیت گردید و یكى از استادان هنرستان عالى موسیقى تدریس سلفژ را به عهده گرفت و در همین زمان پرویز محمود به ریاست هنرستان منصوب شد. در زمان تصدى محمود، خادم میثاق چند ماهى تدریس تئورى را به عهده داشت و چون در قسمت سرود كارها به آهستگى جلو مىرفت وى به ریاست قسمت سرود برگزیده شد و فوراً یك اركستر موسیقى ایرانى تشكیل داد و كارها را سامان داد.
در دوران ریاست روبیك گریگوریان وى همكارى خود را ادامه مىداد و در تمام این مدت نوازندهى كنترباس اركستر سمفونیك تهران نیز بود. خادم میثاق كه خود نوازندهى این اركستر بوده، به تنى چند از دوستان خود گفته بود: «من از نزدیك شاهد فعالیتهاى رهبران مختلف این اركستر سمفونیك بودم و مخصوصاً از اوربانس رهبر چك و آقاى كنیپر كمپوزیتور شوروى و آقاى مینباشیان كامل بردم.»
خادم میثاق پس از مدتى سرپرست اركستر هنرستان موسیقى ملى شد و سپس رئیس اركستر شمارهى یك ادارهى هنرهاى زیبا گردید. پس از تأسیس رادیو تهران همكارى خود را آغاز و با هنرمندان بزرگ و قابلى نظیر: مهندس همایون خرم و امیناللَّه رشیدى و تعدادى دیگر از سرشناسان موسیقى كشور همكارى كرد و چند سالى هم رئیس اركستر رادیو بود. از آثار علىمحمد خادم میثاق مىتوان:
1- از تعداد زیادى سرودهاى میهنى و اخلاقى كه اشعار آنها از شعراى بزرگ گذشته و معاصر نظیر: دكتر حسین گل گلاب و سالك بود ساخته شده است.
2- چندین مارش نظامى، قطعاتى در والس و دو قطعه سرود براى اركستر سمفونیك مثل: سرود نیروى هوائى و دانشگاه.
3- تعداد قابل توجهى از آهنگهاى اساتید گذشته موسیقى ایران كه براى اركستر تنظیم كرد.
4- تعدادى آهنگ روى تمهاى موسیقى محلى ایران.
علىمحمد خادم میثاق در سال 1337 بر اثر تصادف در جادهى تهران- اصفهان، دار فانى را وداع گفت و خیلى زود جامعهى هنرى كشور را از وجود باارزش خود تهى كرد. روانش شاد.
فعالیت ها : : مشاهیر / هنر / موسيقي
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}