نیمایوشیج
ملیت : ایرانی
-
قرن : 14
منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
(1338 -1276 ش)، شاعر، متخلص به نیما. مشهور به یوشیج. در دهكدهى یوش، از توابع نور مازندران، به دنیا آمد. خواندن و نوشتن را در زادگاهش فراگرفت. پس از مدتى به تهران آمد و براى آموختن زبان فرانسه به مدرسهى سنلویى رفت و با ادبیات اروپایى آشنا شد و در اثر تشویق نظام وفا، شاعر معروف و معلم دلسوز آن مدرسه، به سرودن شعر پرداخت. نیما مدتى به محافل ادبى تهران رفت و آمد داشت. چندى به آستارا رفت و در آنجا با همسرش در مدرسهى حكیم نظامى به تدریس پرداخت. در بازگشت به تهران، در 1317 ش عضو هیئت تحریریه «مجله موسیقى» شد و مقالههایى دربارهى شعر و هنر با عنوان «ارزش احساسات» نوشت كه بعدها با همین عنوان به چاپ رسید. او چندى نیز در ادارهى انطباعات وزارت فرهنگ به خدمت مشغول بود. نیما در شعر دید تازهاى نسبت به طبیعت و جهان داشت، و از نقطه دیگر نظر اجتماعى، انتقادى مىنگریست. در حكومت بیست ساله رضا شاهى كه نیما از آن به نام دورهى سختى و فشار یاد كرده، وى به كار شعر و تكمیل تجربههاى شعرى پرداخت و نیز شعرهایى سمبولیك و انتقادى سرود كه پیچیده است. در سالهاى پس از 1320 ش احساسات و ساختمان شعرى او دگرگون شد و خبر آن در 1323 ش با بانگ «ناقوس» به همگان رسید. بزرگترین خصوصیت شعرى نیما عصیان و شهامت رخنه كردن در حصار ادبیات كهن بود. جنبهى مهم شعر او پیوستگى، تسلسل، انسجام و صراحت بیان است. موسیقى مخصوصى در شعر نیماست كه با مضامین وى تناسب كامل دارد. وى در تیرماه 1325 ش در كنگرهى نویسندگان و شاعران ایران شركت نمود كه در این كنگره حدود شصت تن از شاعران حضور داشتند و از آن میان تنها چهار تن نوپرداز و معتقد به شیوهى نیما بودند. نیما در این كنگره شعرهاى «آى آدمها»، «مادرى و پسرى» و غیره را خواند كه مورد توجه و نقد و نظر قرار گرفت. از آن پس با وجود پارهاى مخالفتها، از جانب ادیبان و سنتگرایان، شیوهى نیما در كنار شیوهى سنتى فارسى جا باز كرد. اشعار نخستین او با اینكه در قالب اوزان عروضى ساخته شده، از مضامین نو و تخیلات شاعرانه بهره بسزایى دارد. وى سرانجام در تهران درگذشت. از آثار اولیهى وى باید منظومههاى «مجلس»، «قصهى رنگ پریده»، «افسانه» و «براى دلهاى خونین» را نام برد كه در زمان خود موجب تحولى و شعر گردید. نیما در آثار بعدى خود اوزان عروضى شعر فارسى را شكست و شعرش را از چهارچوب وزن و قافیه آزاد ساخت و راهى تازه و نو در شعر آفرید كه به سبك نیمایى مشهور شد. از دیگر آثارش: «شعر من»؛ «مانلى»؛ «شهر صبح شهر شب»؛ «آهو و پرندهها»؛ «دنیا خانهى من است»؛ «قلمانداز»؛ «نامههاى نیما به همسرش»؛ «عنكبوت»؛ «فریادهاى دیگر»؛ «كندوهاى شكسته»؛ «خانوادهى سرباز»؛ «آب در خوابگه مورچگان»؛ «دونامه»؛ «اى شب». او قسمتى از اشعار خود را به زبان مادرى و به نام «روجا» سروده است. تمام آثار او اعم از منظوم و منثور، در دو جلد، در تهران به چاپ رسیده است.[1]
على اسفندیارى متخلص به نیمایوشیج (و. 1315 ه.ق- ف. 16 دىماه 1338 ه.ش) فرزند ابراهیم نورى «اعظامالسلطنه» در دهكدهى یوش از قراى نور مازندران به سال 1315 ه.ق متولد شد و پس از آمدن به تهران به مدرسهى سنلوئى رفت و زبان فرانسه را نیكو فراگرفت و به گفتهى خود به تشویق نظام وفا كه استاد او بود به نظم شعر پرداخت، نیما زبان عربى نیز مىدانست. وفات او در روز پنجشنبه 16 دىماه 1338 ه.ش به علت ابتلاى به مرض «ذاتالریه» اتفاق افتاده است. مهمترین اثر وى «افسانهى نیما» نام دارد. نیما در پایان عمر خویش به موجب وصیتنامهاى مرحوم دكتر محمد معین مؤلف همین فرهنگ را به وصایت خویش تعیین كرد. قسمتى از آن وصیتنامه چنین است «در 28 خرداد... فكر مىكردم براى دكتر حسین مفتاح چیزى بنویسم كه وصیتنامهى من باشد. بعد از من هیچكس حق دست زدن به آثار مرا ندارد بجز دكتر محمد معین اگر چه او مخالف ذوق من باشد. دكتر محمد معین حق دارد در آثار من كنجكاوى كند... دكتر محمد معین كه هنوز او را ندیدهام مثل كسى است كه او را دیدهام. اگر شرعاً مىتوانم قیم براى ولد خود داشته باشم دكتر محمد معین قیم است- ولو اینكه او شعر مرا دوست نداشته باشد.»
فعالیت ها : : مشاهیر / هنر / شعر
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}