يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

نیمایوشیج

نیمایوشیج
(1338 -1276 ش)، شاعر، متخلص به نیما. مشهور به یوشیج. در دهكده‏ى یوش، از توابع نور مازندران، به دنیا آمد. خواندن و نوشتن را در زادگاهش فراگرفت. پس از مدتى به تهران آمد و براى آموختن زبان فرانسه به مدرسه‏ى سن‏لویى رفت و با ادبیات اروپایى آشنا شد و در اثر تشویق نظام وفا، شاعر معروف و معلم دلسوز آن مدرسه، به سرودن شعر پرداخت. نیما مدتى به محافل ادبى تهران رفت و آمد داشت. چندى به آستارا رفت و در آنجا با همسرش در مدرسه‏ى حكیم نظامى به تدریس پرداخت. در بازگشت به تهران، در 1317 ش عضو هیئت تحریریه «مجله موسیقى» شد و مقاله‏هایى درباره‏ى شعر و هنر با عنوان «ارزش احساسات» نوشت كه بعدها با همین عنوان به چاپ رسید. او چندى نیز در اداره‏ى انطباعات وزارت فرهنگ به خدمت مشغول بود. نیما در شعر دید تازه‏اى نسبت به طبیعت و جهان داشت، و از نقطه دیگر نظر اجتماعى، انتقادى مى‏نگریست. در حكومت بیست ساله رضا شاهى كه نیما از آن به نام دوره‏ى سختى و فشار یاد كرده، وى به كار شعر و تكمیل تجربه‏هاى شعرى پرداخت و نیز شعرهایى سمبولیك و انتقادى سرود كه پیچیده است. در سالهاى پس از 1320 ش احساسات و ساختمان شعرى او دگرگون شد و خبر آن در 1323 ش با بانگ «ناقوس» به همگان رسید. بزرگترین خصوصیت شعرى نیما عصیان و شهامت رخنه كردن در حصار ادبیات كهن بود. جنبه‏ى مهم شعر او پیوستگى، تسلسل، انسجام و صراحت بیان است. موسیقى مخصوصى در شعر نیماست كه با مضامین وى تناسب كامل دارد. وى در تیرماه 1325 ش در كنگره‏ى نویسندگان و شاعران ایران شركت نمود كه در این كنگره حدود شصت تن از شاعران حضور داشتند و از آن میان تنها چهار تن نوپرداز و معتقد به شیوه‏ى نیما بودند. نیما در این كنگره شعرهاى «آى آدمها»، «مادرى و پسرى» و غیره را خواند كه مورد توجه و نقد و نظر قرار گرفت. از آن پس با وجود پاره‏اى مخالفتها، از جانب ادیبان و سنت‏گرایان، شیوه‏ى نیما در كنار شیوه‏ى سنتى فارسى جا باز كرد. اشعار نخستین او با اینكه در قالب اوزان عروضى ساخته شده، از مضامین نو و تخیلات شاعرانه بهره بسزایى دارد. وى سرانجام در تهران درگذشت. از آثار اولیه‏ى وى باید منظومه‏هاى «مجلس»، «قصه‏ى رنگ پریده»، «افسانه» و «براى دلهاى خونین» را نام برد كه در زمان خود موجب تحولى و شعر گردید. نیما در آثار بعدى خود اوزان عروضى شعر فارسى را شكست و شعرش را از چهارچوب وزن و قافیه آزاد ساخت و راهى تازه و نو در شعر آفرید كه به سبك نیمایى مشهور شد. از دیگر آثارش: «شعر من»؛ «مانلى»؛ «شهر صبح شهر شب»؛ «آهو و پرنده‏ها»؛ «دنیا خانه‏ى من است»؛ «قلم‏انداز»؛ «نامه‏هاى نیما به همسرش»؛ «عنكبوت»؛ «فریادهاى دیگر»؛ «كندوهاى شكسته»؛ «خانواده‏ى سرباز»؛ «آب در خوابگه مورچگان»؛ «دونامه»؛ «اى شب». او قسمتى از اشعار خود را به زبان مادرى و به نام «روجا» سروده است. تمام آثار او اعم از منظوم و منثور، در دو جلد، در تهران به چاپ رسیده است.[1] على اسفندیارى متخلص به نیمایوشیج (و. 1315 ه.ق- ف. 16 دى‏ماه 1338 ه.ش) فرزند ابراهیم نورى «اعظام‏السلطنه» در دهكده‏ى یوش از قراى نور مازندران به سال 1315 ه.ق متولد شد و پس از آمدن به تهران به مدرسه‏ى سن‏لوئى رفت و زبان فرانسه را نیكو فراگرفت و به گفته‏ى خود به تشویق نظام وفا كه استاد او بود به نظم شعر پرداخت، نیما زبان عربى نیز مى‏دانست. وفات او در روز پنجشنبه 16 دى‏ماه 1338 ه.ش به علت ابتلاى به مرض «ذات‏الریه» اتفاق افتاده است. مهمترین اثر وى «افسانه‏ى نیما» نام دارد. نیما در پایان عمر خویش به موجب وصیت‏نامه‏اى مرحوم دكتر محمد معین مؤلف همین فرهنگ را به وصایت خویش تعیین كرد. قسمتى از آن وصیت‏نامه چنین است «در 28 خرداد... فكر مى‏كردم براى دكتر حسین مفتاح چیزى بنویسم كه وصیت‏نامه‏ى من باشد. بعد از من هیچ‏كس حق دست زدن به آثار مرا ندارد بجز دكتر محمد معین اگر چه او مخالف ذوق من باشد. دكتر محمد معین حق دارد در آثار من كنجكاوى كند... دكتر محمد معین كه هنوز او را ندیده‏ام مثل كسى است كه او را دیده‏ام. اگر شرعاً مى‏توانم قیم براى ولد خود داشته باشم دكتر محمد معین قیم است- ولو اینكه او شعر مرا دوست نداشته باشد.»


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.