لهراسب
ملیت : ایرانی
-
قرن : 0
منبع : ایران در عهد باستان
نام این پادشاه در اوستا ائوروت اسپه Aurvat aspa آمده، یعنى صاحب اسب تندرو، در متون پهلوى و فارسى به لهراسب مبدل شده در بندهشن مىنویسد كه لهراسب پسر از OZ پسر منوش پسر كىپشین برادر كیوس بود و نیز در دینكرد آمده كمه لهراسب به همراهى بوختنرسه (بخت نصر) به اورشلیم تاخت، و یهودان را پراكنده ساخت.
به روایت فردوسى كىخسرو تخت شاهى را به لهراسب كه مردى گمنام بود بخشید. بزرگان گفتند او از تخمهى پادشاهان نیست اما كىخسرو نژاد او را آشكار ساخت و گفت كه وى از پشت كىپشین و از تخمهى قباد كیانى است. لهراسب در روز مهر از ماه مهرتاج شاهى بر سر نهاد، و در بلخ شارستانى برآورد و آتشكدهاى به نام (بورژین) برزین ساخت. لهراسب دو پسر داشت: یكى زریر و دیگرى گشتاسب. و بر درگاه خود دو تن از نبیرههاى كاووس داشت كه از ایشان به پسران نمىپرداخت این معنى بر گشتاسب گران آمد، از پدر آزرده شد، نخست عزیمت هندوستان كرد. ولى برادرش به او گفت: كسى كه بر دین راستین است نباید به كشور بتپرستان قدم گذارد! وى سپس به سوى روم رفت، و در موقع عبور از دریا با یك رومى هیشوى نام كه مردى دانا و غیبگو بود، آشنا شد و او راهنماى گشتاسب در روم گشت. گشتاسب در روم نزد آهنگرى به شاگردى درآمد، و از زورمندیى كه داشت پتك و سندان را بشكست و در نتیجه بیرونش كردند! دهقانى ایرانى كه در روم بود او را گفت كه از كتایون دخت قیصر خواستگارى كند. كتایون نیز دلبستهى او شد. قیصر به این ازدواج تن در داد، به شرط آنكه گرگ مهیبى كه در جنگل فاسقون و اژدهایى كه در كوه سقیلا آسایش را از مردم سلب مىكرد، بكشد. گشتاسب این دو كار را انجام داد. پس از آن قیصر از خزرها باج خواست، و گشتاسب به كشور خزر لشكر كشید. و الیاس شاه ایشان را گرفتار كرد، بعد قیصر سفیرى كالوس نام به ایران فرستاد و مطالبهى باج كرد. لهراسب در حیرت افتاد، و از سفیر قیصر جهت این گستاخى را پرسید. سفیر گفت كه در روم پهلوانى پدید آمده كه كارهاى شگفتانگیز مىكند. چون زریر برادر گشتاسب حاضر بود، سفیر آن مرد دلیر را به او تشبیه كرد. لهراسب دانست كه آن پهلوان گشتاسب حاضر بود، سفیر آن مرد دلیر را به او تشبیه كرد. لهراسب دانست كه آن پهلوان گشتاسب فرزند اوست. زریر را نزد قیصر فرستاد، كه پاسخ او را داده گشتاسب را به ایران بیاورد. پس گشتاسب با كتایون به ایران بازگشت. پدرش لهراسب او را به آغوش كشید، و سلطنت را به او سپرد. و خود به نوبهار بلخ رفت و به ستایش خداى پرداخت و منزوى شد.
بعضى لهراسب را از جهت كارهایش جانشین دو شخص تاریخى گرفتند: یكى گئوماتاى مغ، و دیگرى داریوش اول از حیث روحانیتش به گئوماته، و از جهت اینكه در شخص او سلطنت از شاخهى اصلى كیان منتقل به شاخهى فرعى مىشود، شبیه داریوش اول دانستند. ولى معلوم نیست كه سلطنت او با تاریخ مزبور مطابقت داشته باشد.
(است. Aurvat Asp: صاحب اسب تندرو) از پادشاهان كیانى و پدر كىگشتاسب، از پشت كىپشین و از تخمهى قباد است. كیخسرو تحت پادشاهى بدو بخشید. او سرانجام سلطنت به گشتاسب واگذار كرده و خود به آتشگاه نوبهار بلخ رفت و به عبادت پرداخت. چون زردشت دین خود را آورد، او آن را پذیرفت و همچنان به عبادت روزگار مىگذرانید نادر یكى از هجومهاى ارجاسب تورانى به دست او كشته شد.
پادشاهى لهراسب صد و بیست سال بود.
فعالیت ها : : مشاهیر / سیاست
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}