يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

لهراسب

لهراسب
نام این پادشاه در اوستا ائوروت اسپه Aurvat aspa آمده، یعنى صاحب اسب تندرو، در متون پهلوى و فارسى به لهراسب مبدل شده در بندهشن مى‏نویسد كه لهراسب پسر از OZ پسر منوش پسر كى‏پشین برادر كیوس بود و نیز در دینكرد آمده كمه لهراسب به همراهى بوخت‏نرسه (بخت نصر) به اورشلیم تاخت، و یهودان را پراكنده ساخت. به روایت فردوسى كى‏خسرو تخت شاهى را به لهراسب كه مردى گمنام بود بخشید. بزرگان گفتند او از تخمه‏ى پادشاهان نیست اما كى‏خسرو نژاد او را آشكار ساخت و گفت كه وى از پشت كى‏پشین و از تخمه‏ى قباد كیانى است. لهراسب در روز مهر از ماه مهرتاج شاهى بر سر نهاد، و در بلخ شارستانى برآورد و آتشكده‏اى به نام (بورژین) برزین ساخت. لهراسب دو پسر داشت: یكى زریر و دیگرى گشتاسب. و بر درگاه خود دو تن از نبیره‏هاى كاووس داشت كه از ایشان به پسران نمى‏پرداخت این معنى بر گشتاسب گران آمد، از پدر آزرده شد، نخست عزیمت هندوستان كرد. ولى برادرش به او گفت: كسى كه بر دین راستین است نباید به كشور بت‏پرستان قدم گذارد! وى سپس به سوى روم رفت، و در موقع عبور از دریا با یك رومى هیشوى نام كه مردى دانا و غیب‏گو بود، آشنا شد و او راهنماى گشتاسب در روم گشت. گشتاسب در روم نزد آهنگرى به شاگردى درآمد، و از زورمندیى كه داشت پتك و سندان را بشكست و در نتیجه بیرونش كردند! دهقانى ایرانى كه در روم بود او را گفت كه از كتایون دخت قیصر خواستگارى كند. كتایون نیز دلبسته‏ى او شد. قیصر به این ازدواج تن در داد، به شرط آنكه گرگ مهیبى كه در جنگل فاسقون و اژدهایى كه در كوه سقیلا آسایش را از مردم سلب مى‏كرد، بكشد. گشتاسب این دو كار را انجام داد. پس از آن قیصر از خزرها باج خواست، و گشتاسب به كشور خزر لشكر كشید. و الیاس شاه ایشان را گرفتار كرد، بعد قیصر سفیرى كالوس نام به ایران فرستاد و مطالبه‏ى باج كرد. لهراسب در حیرت افتاد، و از سفیر قیصر جهت این گستاخى را پرسید. سفیر گفت كه در روم پهلوانى پدید آمده كه كارهاى شگفت‏انگیز مى‏كند. چون زریر برادر گشتاسب حاضر بود، سفیر آن مرد دلیر را به او تشبیه كرد. لهراسب دانست كه آن پهلوان گشتاسب حاضر بود، سفیر آن مرد دلیر را به او تشبیه كرد. لهراسب دانست كه آن پهلوان گشتاسب فرزند اوست. زریر را نزد قیصر فرستاد، كه پاسخ او را داده گشتاسب را به ایران بیاورد. پس گشتاسب با كتایون به ایران بازگشت. پدرش لهراسب او را به آغوش كشید، و سلطنت را به او سپرد. و خود به نوبهار بلخ رفت و به ستایش خداى پرداخت و منزوى شد. بعضى لهراسب را از جهت كارهایش جانشین دو شخص تاریخى گرفتند: یكى گئوماتاى مغ، و دیگرى داریوش اول از حیث روحانیتش به گئوماته، و از جهت اینكه در شخص او سلطنت از شاخه‏ى اصلى كیان منتقل به شاخه‏ى فرعى مى‏شود، شبیه داریوش اول دانستند. ولى معلوم نیست كه سلطنت او با تاریخ مزبور مطابقت داشته باشد. (است. Aurvat Asp: صاحب اسب تندرو) از پادشاهان كیانى و پدر كى‏گشتاسب، از پشت كى‏پشین و از تخمه‏ى قباد است. كیخسرو تحت پادشاهى بدو بخشید. او سرانجام سلطنت به گشتاسب واگذار كرده و خود به آتشگاه نوبهار بلخ رفت و به عبادت پرداخت. چون زردشت دین خود را آورد، او آن را پذیرفت و همچنان به عبادت روزگار مى‏گذرانید نادر یكى از هجومهاى ارجاسب تورانى به دست او كشته شد. پادشاهى لهراسب صد و بیست سال بود.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.