احمد زیارتی
ملیت : ایرانی
-
قرن : 14
منبع : گنجینه دانشمندان (جلد نهم)
احمد زیارتى فرزند مرحوم سید محمدصادق زیارتى سمنانى در سال 1280 شمسى در روستاى زیارت از توابع مهدى شهر سمنان به دنیا آمده و دروس ابتدائى و مقدمات را نزد والد ماجدش و نیز پدر همسرش خوانده و بعد عزیمت به تهران نموده و چند سالى مقدمات و ادبیات و سطوح را از اساتید و مدرسین آن سامان در مدرسه سید نصرالدین و مدرسه فخریه (مروى) استفاده كرده و بعد به قم عزیمت نموده و در حوزه علمیه مشغول تكمیل مبانى علمى فقه و اصول شده و از محضر آیات عظام حوزه چون آیتاللَّه حاج سید محمدتقى خونسارى و حاج شیخ محمدعلى اراكى و آیتاللَّه العظمى حایرى مؤسس یزدى و دیگران استفاده نموده، تا به مدارج علمى اجتهاد رسیده و به تهران آمده و در مدرسه خان مروى یاد شده به تدریس فقه و اصول و غیره مشغول شده تا در سال 1366 قمرى كه به سنگسر (مهدى شهر) برگشته و به خدمات دینى از اقامه جماعت و تبلیغ احكام و ترویج دین و بالاخص مبارزه با فرقه ضاله (بهائیه) پرداخته و مجاهدات طاقت فرسائى نموده و صدمات و لطمات طاقتفرسائى متحمل شده و از آشنا و بیگانه مصائبى را به جان خریده و مدتى هم از طرف دولت طاغوتى به تحریك منافقین و فرقه گمراه تبعید به كاشان شده و پس از چندى آزاد و به تهران آمده سپس به محل خود برگشته و به وظائف خویش مشغول گردیده تا در روز بیست و هفتم ذىحجه سال 1400 قمرى برابر سال 1359 شمسى در سن هفتاد و هشت سالگى در تهران از دنیا رفته و با تشییع و تجلیل كمسابقهاى حمل به سنگسر (مهدى شهر) و در حسینیه المهدى (ع) آنجا مدفون گردیده است.
آثار و باقیات الصالحات ایشان
1- حسینیه المهدى (مهدى شهر)
2- غسالخانه قریه زیارت
3- تجدید بناء مسجد پامنار مهدى شهر
4- تجدید بناء مسجد صاحب الزمان
5- حمام ولى عصر عجلاللَّه فرجه الشریف
داراى دو فرزند روحانى مىباشند كه به خدمات فرهنگى و علمى و دینى اشتغال دارند.
1- آقاى سید حمید روحانى زیارتى مؤلف كتاب نهضت امام خمینى در دو مجلد بزرگ .
2- حاج سید محمدعلى روحانى زیارتى كه در قم اشتغال به تحصیل و تكمیل مبانى علمى دارند.
بیوگرافى آقاى زیارتى به قلم یكى از فرزندان ایشان در سالگرد درگذشت ایشان
از درگذشت مجتهد عالیقدر حضرت آیتاللَّه آقاى حاج سیداحمد زیارتى یكسال مىگذرد.
ابر عالمى كه عمر گرانبهاى خود را در خدمت به اسلام، نشر احكام، ترویج دین و هدایت انسانها ارشاد مسلمانها گذراند و از مبارزه با كفر و الحاد، انحراف و گمراهى و سیاهى و تباهى هیچگاه باز نایستاد.
آیتاللَّه زیارتى در مورخه 1282 در دهكدهى زیارت چشم به جهان گشود. تقریبا در سن 20 سالگى براى تحصیل علوم اسلامى راهى حوزه علمیهى قم گردید و از محضر پر ارج علماى عظیمالشان عصر خویش چون حضرات آیات عظام حاج شیخ عبدالكریم حائرى یزدى و حاج سید محمدتقى خوانسارى و حاج فاضلى قمى (اعلى اللَّه مقامهم) به كسب فضائل علمى پرداخت و دیرى نپائید كه قوه استنباط و مقام اجتهاد را احراز كرد. در سال 1320 به تهران منتقل و در مدرسه مروى به تشكیل جلسات علمى، اسلامى، برگزارى نماز جماعت و تدریس پرداخت و نیز عهدهدار تولیت مسجد مروى شد. علیرغم استقبال شایان توجهى كه اهالى تهران به ویژه دانشپژوهان مدرسه دارالفنون از جلسات ارزنده ایشان به عمل مىآورند طبق دستور صریح قرآن كه اعلام مىدارد (فلولا نفر من كل فرقهمنهم طائفه...).
در سال 1322 مهدىشهر سمنان كه به صورت پایگاه مخوف و مركز مرموزى براى حزب صهیونیستى بهائیت درآمده بود مهاجرت كرده و به یارى شهروندان بىپناه خویش كه از هر طرف مورد هجوم دشمنان اسلام و دینسازان بینالمللى قرار گرفته بودند شتافت و یك تنه در برابر راهزنان عقیده و ایمان كه با به راه انداختن بساط بهائیگرى و صوفیگرى مىخواستند ریشه اسلام را از بیخ و بن بركنند ایستاد و به روشنگرى پرداخت و چراغ هدایت را فرا راه تودههاى مستضعف مسلمان نهاد و دست آنان را گرفته یكى پس از دیگرى به صراط مستقیم رهبرى نمود و از كجروى، كجاندیشى و غلطیدن در سراشیبى انحراف و انحطاط جلوگیرى كرد.
بدخواهان، كجاندیشان، زراندوزان، دینسازان و دزدان عقیده و ایمان كه با مبارزه منفى و قاطع آیتاللَّه زیارتى بایكوت. ایزوله و منفور شده بودند به توطئهچینى دست یازیدند و با همكارى مزدوران دولتى به پرونده سازى واهى علیه ایشان پرداخته نقشه تعقیب و محكومیت ایشان را فراهم ساختند كه منجر به مهاجرت ایشان به تهران در سال 1331 گردید. لیكن از آنجا كه آیتاللَّه زیارتى هماره مشمول الطاف خداوندى و عنایات ویژه حضرت ولى عصر امام زمان عجلاللَّه تعالى فرجه الشریف قرار داشتند در این برهه حساس توانستند با پشتكار و پایدارى و اتكال بر لایزال این توطئه خائنانه دشمنان اسلام را خنثى سازند و پیروزمندانه و مقضى المرام به مهدى شهر بازگردند و رسالت مقدس خود را در ارشاد تودهها و ریشهكن ساختن كجرویها و كجاندیشىها دنبال كنند و «سنگسر» كفرخیز و فسادانگیز را به «مهدى شهر» اسلام پناه بدل سازند و اهالى محل را هرچه بیشتر از گروههاى كافر پیشه و منحرف دور داشته به اسلام آشنا و اولیاى خدا متوجه كنند و دهها نفر دانشمند در مسائل دینى تربیت نمایند.
آقاى زیارتى علاوه بر ارشاد و هدایت تودهها به عمران و آبادى شهر نیز اهتمام ویژهاى داشتند و با امكانات محدود و با كمك مردم مستضعف و مستمندى كه با دسترنج خود ایشان در مسائل عمرانى یارى مىكردند توانستند سه باب حمام، دو مسجد، یك حسینیه، یك غسالخانه، و یك داروخانه تأسیس نمایند و بدین وسیله تا حد امكان وسائل رفاه و آسایش اهالى را فراهم سازند.
حزب صهیونیستى بهائیت كه هیچگاه از توطئه و دسیسه علیه اسلام و ایران بازنمىایستد، در سال 1338 با همدستى بعضى از خوانین محل به منظور ضربه زدن به اسلام در مقام تأسیس كانون فساد و جاسوسى به اسم «مشرق الاذكار» در مرتفعترین مكان شهر برآمدند كه با همت مردم مسلمان و غیور شهر درهم كوبیده شد و پس از سالها كشمكش سرانجام در سال 1351 بار دیگر عنایت ویژه حضرت امام مهدى منتظر شامل حالى اهالى گردید و آن مكان حساس در اختیار مسلمانان قرار گرفت كه به اراده آیتاللَّه زیارتى ساختمان حسینیه باشكوهى در آن مكان به نام آن حضرت تأسیس شد كه اكنون مركز نشر و تبلیغ اسلام و محل مراسم هفتگى نماز جمعه مىباشد.
آقاى زیارتى طبق فرامین اسلامى با رژیم ضد اسلامى ایران موضع آشتىناپذیر و استوارى داشت و نه تنها هرگونه مراوده و ارتباط با مقامات دولتى را مردود و محكوم مىشمرد بلكه حتى عقد طلاق در محضرهاى دولتى را جایز نمىدانست و در طول عمر پر افتخار خویش هرگز با مقامات مزدور رژیم پهلوى ارتباط برقرار نكرد در مراسم رسمى دولتى شركت ننمود و علیرغم فشار همه جانبهى ساواك از دعاگوئى و مدیحه سرائى براى رژیم به شدت خوددارى كرد و دست رد بر سینهى نامحرم زد. این موضع انعطافناپذیر و سرسختانه آیتاللَّه زیارتى در برابر رژیم طاغوت و ضربههاى سنگینى كه بر حزب صهیونیستى بهائیت وارد كرده بود موجب گردید كه بار دیگر توطئه ننگین و خائنانهاى علیه ایشان به مرحلهى اجرا درآمد و در تاریخ اسفند ماه 1354 بدون محاكمه و اثبات بزه به 2 سال تبعید در كاشان محكوم گردید و بر اثر كسالتى كه در تبعیدگاه دچار شد براى همیشه زمینگیر و سرانجام در تاریخ 27 ذیحجه 1399 به رحمت ایزدى پیوست.
انا لله و انا الیه راجعون
ذیحجه 1400- آبان 59
باقیات الصالحات مرحوم زیارتى
در سنگسر مكان مناسب و مرتفعى به نام (قلعه) از قرنها پیش براى مسلمانان محل دعا و خیرات و عزادارى ماه محرم بوده در سال 1310 ش منكرین امام زمان عجلاللَّه تعالى فرجه بقصد لطمه به دین مبین اسلام در خفا با نیرنگ و تشبث آنجا را به ثبت رسانیدند و در سال 1338 به عنوان كانون ضد اسلامى مشغول بنائى شدند كه از جانب عموم مسلمین سنگسر منهدم گردید و پس از یكسال كشمكش بالاخره شوراى عالى ثبت پرونده ثبتى قلعه را باطل اعلام نموده و كار به دادگسترى كشید.
چون مبارزه دینى محض بود حضرت آیتاللَّه العظمى آقاى بروجردى اعلىاللَّه مقامه و حضرت آیتاللَّه العظمى آقاى حاج سید احمد خوانسارى اداماللَّه عزه و حضرت آیتاللَّه آقاى حاج سید احمد زیارتى اداماللَّه عزه در امر آن توجهات مخصوصه فرمودند در مدت 14 سال جریان محاكمات كه دوران اضطراب و درماندگى مؤمنین سنگسر بود جز دعا و استغاثه به درگاه پروردگار و توسل به حضرت ولى عصر عجلاللَّه تعالى فرجه كه فریادرسى از شیعیان شیوه آن بزرگوار است راهى نبود پس از سالها تلاش الحمدلله در سال 1351 راى قطعى بر حقانیت مسلمین صادر گردید و قدرت اعجاز حضرت حجه منتظر (فرزند برومند فاتح قلعه خیبر) در تمام مراحل مشهود بوده است پیروان و دوستداران آن حضرت براى بزرگداشت این موهبت عظمى و افتخار بىهمتا و براى عرض ادب به ساحت مقدس حضرت بقیهاللَّه لازم دانستند ساختمان حسینیه مجلل و باشكوه كه جلوهگر معجزه نمائى آن حضرت باشد بنا نمایند تا آن نور دیده اهل ایمان به آستان تابناك جد گرامى خود حضرت سیدالشهداء علیهالسلام اهداء نماید امید است این خدمت ناچیز قبول حضرتشان باشد و به یادگار معجزه امام زمان براى قرون و اعصار بماند.
و سنگسر به نام نامى حضرت مهدى منتظر (ارواحنا فداه) مهدى شهر نامیده شود. «انشاءاللَّه تعالى».
خاطره نگارنده (از مهدىشهر)
نگارنده گوید: در ماه رمضان 1367 قمرى براى تبلیغ به شهمیرزاد واقع در یك فرسخى (6 كیلومترى) مهدىشهر كه در آن وقت معروف به سنگسر بود رفته بودم و در آن موقع هشتاد درصد (80 درصد) مردم آنجا منحرف و پیروى مرام سخیف و كثیف باب و بهاء بودند و در شهمیرزاد هم چندین خانواده از آنان بودند پس همه روز بر علیه آنان سخنرانى كرده و بدعتها و انحرافات آنان را فاش نموده و تبلیغ مىنمودم و آنها ناچار مبلغى براى مناظره با من از محفل خود خواستند و وى كه مرد سالخوردهاى بود و مىگفت كرارا به حیفا وعكا رفتهام بحمداللَّه و فضله در یك مجلس مباحثه و مناظره محكوم شده و عدهاى ازآنها برگشته و یا در مرامشان متزلزل شدند و پس از ماه رمضان كه عازم مراجعت گردیدم و عدهاى بسیار براى مشایعتم آمدند و چون از شهمیرزاد خارج و به سنگسر (مهدى شهر) رسیدم جماعتى به استقبال آمده و مرا به گرمى از ماشین پیاده نموده و به منزلى بردند و مىگفتند شما یك ماه در شهمیرزاد افاضه نموده یك شب هم به ما مىرسد.
پس از ورود به منزل آنان و وضع آنجا و قیافه آنها ناگهان ملهم شدم كه شاید اینها بهائى و منحرف از اسلام باشند و نقشهاى براى كشتن من داشته باشند وحشت عجیبى به من دست داد تفال به قرآن مجید زدم تا مطلب برایم روشن گردد پس چون قرآن را گشودم این آیه آمد «ان الملاء یأتمرون بك لیقتولك» به تحقیق كه این گروه نسبت به تو سوء قصد دارند و نقشه مىكشند كه تو را بكشند. پس فورا از آن محفل بیرون آمده و فرار را برقرار اختیار نموده و خود را به خدا و حضرت ولىاللَّه اعظم روحى و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء سپرده و به راه آهن سمنان آمده و با وسیله قطار به مشهد رسانیدم و از حضرت رضا علیه الصلوه والسلام تشرف مكه را خواستم پس من حیث لا یحتسب موفق و مشرف در مراجعت به ایران پایم كه در اثر درد كوتاه و مرحوم دكتر علوى كه طبیب معالجم بود و مىگفت پایت باید عمل جراحى شود چون استخوان پاى سیاه و 70 درصد حتما از ساق بریده و یا سى درصد كوتاه خواهد شد در اثر توسل به باب الحوائج الى اللَّه حضرت موسى ابن جعفر علیهماالسلام شفا یافت.
و داستان سنگسر هم قبل از آمدن مرحوم آیتاللَّه زیارتى بسنگسر (مهدىشهر) بوده است و الحمدلله على العافیه و التوفیق.
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}